استادحدائق روز شنبه 4 فروردین ماه 1403 مصادف با یازدهمین روز از ماه مبارک رمضان در مسجدالرسول(ص) شیراز به بیان ادامه سلسله مباحث عوامل رحمت از نگاه قرآن پرداختند.
جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسمالله الرحمن الرحيم
قال مولی الموحدين و امام المتقين اميرالمؤمنين: «فَإِنَ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِكُمْ وَ طُهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِكُمْ وَ ضِيَاءُ سَوَادِ ظُلْمَتِكُمْ وَ أَمْنُ فَزَعِ جَأْشِكُمْ»[1]
دو نکته را من قبل از ورود به بحث محضر سروران عزيز عرض کرده باشم، نکته اول چند سال الحمدلله توفيق است که در مسجد در ماه مبارک رمضان از برکات ماه مبارک رمضان اين است که از تعدادی از مسئولين استانی دعوت میشود که در جمع مؤمنين حاضر بشوند و يک ميز خدمتی، من تجربههای شيرينی از اين کار دارم، آقایی به من گفت حاجآقا سه سال در آن اداره کارم گير داشت و انجام نمیشد آن آقای مدير که آمد مشکل سه ساله ما حل شد، خب ماه رمضان است در همه جهتها بايد برکت سريان پيدا کند از اين هفته، يعنی از فردا انشاءالله ما از عزيزانی که در مصدر امور و مسئوليت دارند قطعاً بايد حرف شماها را بشنوند و ما هم حرف آنها را بشنويم با مسائل آشناتر مشکلات را هم از آنها از زبان و هم ما از زبان آنها دريافت کنيم، اين بحث ميز خدمت انشاءالله از فردا شروع میشود فردا با يکی از نمايندگان محترم مجلس که الآن در نمايندگی هستند اين حق شماست بالاخره مطالبهگری بعضیهايتان دغدغه مسائل اقتصادی داريد، مسائل حجاب داريد، مسائل اخلاقی داريد عزيزانی که در مجلس هستند چقدر تلاش کردند؟ کار به کجا رسيده، اينها نمايندگان ما هستند بايد پاسخگو باشند در اين دوره که به اتمام میرسد اين فردا که با نماينده محترم مجلس روز انشاءالله دو شنبه جلسه با شهردار محترم و شهردار منطقه و مسئول باغات، آنهايي که باغ داريد و آنهايي که خانه در دست ساخت داريد و آنهايي که مشکل در شهرداری دارند، آقای شهردار دارد تشريف میآورد آقای دکتر اسدی، حرف هايتان را بزنيد، حرفهايشان را بشنويد، روز سه شنبه آنهايي که دور از جانتان دادگستری پرونده داريد، دستگاه قضاء، مدير کل دادگستری و دادستان و بعضی از مسئولين مربوطه در مجلس هستند اين هم در خدمتتان هستم روز سه شنبهتان، نسخه چهار شنبه شما را با آموزش و پرورش بستيم آنهايي که در امر آموزش و پرورش مشکل دارند، حالا در هر بخشی در هر ناحيهای، مسألهای، نکتهای، عزيزان میآيند اينجا البته يک جوری عمل بکنيم پيشيمانشان حضرت عباسی نکنيم، ببينيد اينها خادم هستند، امام فرمود مسئول در نظام جمهوری اسلامی يعنی خادم، خدمتگذار اما حالا به خادم هم نبايد توپ و تشن زد: «مُسْتَمِيلًا لِمَنِ اسْتَعْمَلَهُ»[2]امام صادق فرمود از نشانههای خوب انسانهای موفق و آنهايي که دارند برايتان کار میکنند مستميل باشيد اينها هم قطعاً يک مشکلاتی دارند ولی خب بايد حرف مردم را بشنوند مسائلی اگر هست در حد توان اينها بايد مرتفع بشود و از بين برود و باز روز پنج شنبه هم با يکديگر از نمايندگان محترم مجلس اين هفته البته آقای استاندار هم وعده فرمودند که میآيند، مدير کلهای ديگری هم که بالاخره به نظر میرسد اينها بيشتر مردم با اينها در تعامل هستند حالا اگر عزيزان پيشنهاد هم داشتيد يک وقتی کاری داشتند در مجموعههای درست پاسخ دريافت نشده انتقال بدهيد به دفتر که ما از اينها دعوت کنيم در اين فرصت باقی مانده ماه رمضان هم برای آنها توفيق است هم برای ما توفيق است که ديدار مسئولين در جمع و بايد هم همين باشد مسئول بايد به دنبال مردم باشد نه مردم به دنبال اين کار را فقط نبايد منحصر به ماه رمضان باشد، قطعاً عزيزان هم خودشان اين اهتمام را دارند سراغ مردم میروند و حرفها را جويای میشوند، اين را انشاءالله در اين هفته، اين چند روز پيشرو را گفتم عزيزانی که حالا اطلاع رسانی هم کنيد اگر کسی يک وقتی گفت من در شهرداری، دادگستری، آموزش و پرورش در امر مجلس کاری داريم، زنگ بزنيد بگوييد آقا فلان روز آقا اينجاست بيا حرفت را بزنيد، به آقايون هم خواهش کرديم که تا يک و نيم سخنرانی است يک و نيم به بعد ديگر شما در خدمت مردم باشيد و مردم صحبتهای شما را و شما حرفهای اينها را بشنويد و انشاء الله مشکلگشايي کنيد، خدا عاقبتهايمان را ختم بخير کنيد صلوات ختم کنيد.
و از جناب آقای حاج شيخ محمدحسين هم خواستيم، که البته ايشان مشهد مشرف بودند ديشب آمدند گفتم در وقت سخنرانیام از اول وقت در دفتر را باز کنند بعضی از عزيزان سؤال دارند، کار دارند عجله دارند، وقت ندارند بمانند تا بعد از سخنرانی، من از ايشان خواهش کردم که شما برويد در دفتر بنشينيد اگر کسی مسألهای شرعی و کاری دارد وقت مردم را و ارزش وقت مردم را رعايت کنيد، بعضیها شايد مريض دارند گرفتار هستند معطل نمانند لذا دفتر هم از بعد از نماز و قبل از نماز که در خدمتتان هستم، در خدمت عزيزان برای پاسخگويي به مسائل شرعی در خدمت خواهند بود، خب انشاءالله که خدا قبول کند از همه.
امروز وعده چه بود؟ نوروز، نوروز و يک قسمت از حديث اميرالمؤمنين، چون بحث مجلس ما در اين روزهای گذشته از ماه رمضان با محوريت موجبات رحمت از نگاه قرآن بود ما چه کنيم مشمول رحمت خدا بشويم؟ رو دو عنوان به اعتبار دو سه آيه اشاره شد يک توجه جدی به قرآن و تبعيت از قرآن و دوم تقوی را زندگی رعايت کردن، اينها را در آيات فراوانی خدا میفرمايد اگر رعايـت کرديد اميد اين است که شما مشمول رحمت الهی قرار بگيريد، سخن پيرامون تقوی بود سخنی از فرمايشات اميرالمؤمنين ذکر شد قسمتی باقی ماند که من امروز عرض میکنم اما بحث نوروز چون خيلی از عزيزان سؤال میکردند آقا نوروز عيد است عيد نيست من میخواستم يک وقت موسعتری که انشاءالله بشود حق مطلب را اداء کرد، نوروز عيد مذهبی نيست نوروز عيد ملی است که کما اينکه ملتهای مختلف اعيادی دارد، اصلاً در يک تعريف کلی اميرالمؤمنين عيد را منحصر به يک روز خاص هم نمیدانند آقا میفرمايند: «كُلُ يَوْمٍ لَا يُعْصَى اللَّهُ فِيهِ فَهُوَ يَوْمُ عِيدٍ»[3] هر روزی که درش گناه نکنيد عيد است اصلاً خود از عود است يعنی برگشتن به فطرت، حالا در اسلام چهارتا عيد به عنوان اعياد رسمی اسلام ذکر شده که اينها نص صريح اولياء مؤيدش هست، عيد فطر، عيد قربان، عيد غدير، عيد جمعه، جمعه در روايت داريم از عيد فطر و عيد قربان مهمتر است رحمت خدا را مردم ببينيد خدا هر روزی هفتهتان را عيدی قرار داده است که از فطر و قربان اهميتش بيشتر است خدا دنبال بهانه است بشر را جذب کند، حالا عيد فطر شايد مثلاً کسی نتوانست سال يکبار است عيد قربان در حج، بعضیها در عمرشان يکبار دوبار بيشتر نمیتوانند، عيد جمعه در هر هفته شما با او مواجه هستيد اين چهار عيد عيد مذهبی ماست، اعياد مستند به احاديثی که از رسولخدا و ائمه معصومين تصريح به عيد شده عيد مذهبی عمومی اين چهار عيد است، اما اعياد ملی بله اعياد ملی هستند، شما دهه فجر را عيد میگيريد اين عيد ملی است، عيد مذهبی نيست گرچه مغايرت با مذهب هم ندارد، بلکه در راستای مذهب است، عيد نوروز از همان اعياد ملی است حالا در بحث خود نوروز که البته من اين را هم عرض کنم شروع سال طبيعت، ما دوتا عيد بالاخره عرض شود که عيد ملی و عيد طبيعی داريم يکی عيد نوروز شروع طبيعت و يکی شروع طبيعت شروع سال و در قمری شروع سال چه ماهی بوده؟ اميرالمؤمنين فرمود رمضان شروع ماه بود اين هم از تحريفهای که اتفاق افتاده، همين رمضانی که درش هستيد امسال هم شروع طبيعت بود شمسی، هم شروع قمری بود به حسب عرض شود که هم گردش وضعی و هم گردش انتقالی، ماه و زمين اين دوتا عيد امسال عجين شد در هم، يعنی اين دوتا شروع سال که آقا اميرالمؤمنين میفرمايد شروع سال قمری از رمضان بوده نه محرم، و شروع سال شمسی از همين نوروز است نسبت به نوروز من حالا چون بعضیها سؤال میفرمايند ما مواجه هستيد با دو دسته روايات، يک دسته روايات در تأييد نوروز است، البته باز اين را هم اضافه عرض کنم اسلام با کارهای خوب ملتها مخالف نيست اسلام آمده فرهنگها را پرورش بدهد و لذا رسولخدا در حديثی به اميرالمؤمنين فرمود يا علی چند چيز در جاهليت سنت بود اسلام تأييدش کرد اسلام که هر کار جاهليت را بهم نريخت، کارهای خلاف آنها را بهم زد، و لذا ما داريم اميرالمؤمنين میفرمايد کار خوب از هر کسی ديديد بپذيريد: «انْظُرْ إِلَى مَا قَالَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ قَالَ»[4]، «خُذُوا الْعِلْمَ مِمَّنْ عِنْدَهُ وَ لَا تَنْظُرُوا إِلَى عَمَلِهِ»[5] کار خوب را شما دريافت کنيد حالا طرف اگر رفت خودش آدم مناسبی نيست حرفش حرف خوبی نيست آن را بپذيرد اين منطق اسلام است اسلام میفرمايد خوبیها را ببينيد ما در عصر جاهليت رسولالله میفرمايد چند سنت بود که مبدع اين سنتها حضرت عبدالمطلب بود اين را مرحوم مجلسی در بحار نقل میکند، يک ازدواج با زن پدر حرام، اين جزء سنت جاهليت بود، يعنی اگر آقای دوتا زن داشت، از اين همسر فرزند، از آن همسر هم فرزند بعد فوت میکرد فرزندان آن زن با زن پدر، خانمی دوتا شوهر داشت پدر خودش فوت کرده، ناپدری گيرش آمده ازدواج با زن پدر بالاخره حرام است، کسی نمیتواند: «وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ»[6] اين سنت جاهليت بود اسلام تنفيذش کرد اين شد از قوانين اسلام کاری بود که در جاهليت رسم بود از سنتهای در عصر جاهليت طواف هفت دور دور خانه خدا، خب اين را اسلام آمد تنفيذ کرد هفت دور طواف، سبعة اشواط باز خود اين زمزم را حضرت عبدالمطلب سقاية الحاج ناميد اين هم از سنتهايي است که باز اسلام تنفيذ کرد و تأييد کرد، خب روشهای در عصر جاهليت بود بالاخره اسلام اين روشها روشهايي ارزشمندی بود که اسلام اينها را، چهار ماه حرام اين چهار ماه حرام مال جاهليت است رجب، ذیالحجه، ذیالقعده، محرم اينها يک احکام خاصی هم دارد اين چهار ماه را اسلام هم تأييد کرد و تنفيذ کرد، ببينيد منطق اسلام اين است کار خوب را تأييد کنيد ولو سنت جاهليت بوده، جاهليت جاهليتش خطاست، اما اگر کار خوبی انجام دادند کار خوبهايشان را بگيريد استفاده کنيد، ما گاهی اوقات عادتمان اين است اگر کسی مثلاً دهتا کار خوب داشته باشد سیتا کار بد به خاطر سیتا کار بدش اصلاً دهتا خوبش را هم نمیبينيم، گاهی اوقات دوتا حرف خوب زده دهتا حرف اشتباه زده دوتا خوبش را هم به خاطر دهتا اشتباهش ناديده میگيريم اين خطاست میگويند آقا چرا ارتباطت را با فلانی قطع کردی؟ میگويد فلان کار کرد ديگر قيدش را زدم خب اشتباه کردی، خب اين يک خوبیهای ديگری هم داشت تو خوبیهايش را نمیبينی فقط به خاطر يک کار، اين انصاف است انصافاً اگر خدا بخواهد اين جوری عمل کند همه گرفتار هستند، همه بدهکار هستند و همه مشکل دارند، لذا حضار محترم خواهر من چه خبر است، وقتی سخنرانی مجلس را بهم نزنيد، خب در عصر جاهليت يک سری سنتهای بود که اسلام اينها را تأييد و اينها را تنفيذ کرد، نوروز ما در همين مفاتيح الجنان معلی ابن خنيس آدابی را برای نوروز نام میبرد غسل کردن، در روز نوروز عرض شود که جامعه تميز پوشيدن، ديدار کردن صله رحم، عرض شود که انفاق کردن و هديه دادن، تمام اينها را اسلام تأييد کرده، اولين کسی که اين روايت را نقل کرده مرحوم شيخ الطائفه طوسی است شيخ الطائفه که نجف دفن است در آن جامع طوسی بيش از هزار سال از عمر اين فقيه بزرگ میگذرد ايشان همين روايتی که آقای حاج شيخ عباس نقل کرده در رابطه با اعمال روز نوروز و دوتا دو رکعت نماز داشت و بعد هم دعا داشت که گناه پنجاه ساله بخشيده میشود، مرحوم صاحب جواهر، مرحوم شيخ انصاری، مرحوم صاحب حدائق، مرحوم ابن فهدحلی، مرحوم ابن ادريس فقهاء کملين شيعه، مرحوم علامه مجلسی و مراجع موجود هيچ کدام در اين حديث بحثی ندارد، بحثی که هست بله نوروز عيد مذهبی نيست نوروز عيدملی است، و روايات هم داريم آقا اميرالمؤمنين در دوران امارت و خلافتشان يک روز هدايای برای حضرت آوردند و يکی از ايرانيان جامهی نفيسی و گرانبهایی برای آقا آورد، حضرت سؤال کردند به چه مناسبتی، حالا سؤال ائمه هم با سؤال ما فرق میکند ما میپرسيم چون نمیدانم، يک نوع سؤال کردن استفهام اقراری است امام میداند میخواهد طرف بگويد تا ديگران بشوند تا در تاريخ بماند، اين را میگويند استفهام اقراری، کما اينکه ما هم اين کار را میکنيم گاهی اوقات در منزل شما میبينيد اين فرزندتان نماز خواند اما يک دوتا بچهها نخواندند آنی که خوانده را خطاب میکنيد میگوييد بابا نماز خواندی، خب اين بچه میگويد بابا شما که ديديد ما نماز خوانديم؟ میگويد بله خوندم، میگويند خب چرا میپرسيد، میگويد من پرسيدم که بگويد خواندم که آنها که نخواندهاند بروند بخوانند، اين يک روش خوبی تربيتی است میگويند به در میگويند ديوار تو گوش کن، استفهام اقراری.
خب در بحثی، لذا اين نمازی که توصيه شده در روز خوانده شود که از امام صادق عليهالسلام است که من نظر فقهاء را که میديدم خيلی از بزرگان حتی شيخ جعفر کاشف الغطاء، مرحوم فاضل نراقی، حاجآقا رضا همدانی ملامحمد کاظم يزدی صاحب عروة الوثقی همه اينها گفتند اين نماز و اين آداب درست است در روز نوروز شروع سال با اين فضيلتی که برای اين نماز معلی ابن خنيس از امام صادق نقل میکند.
آفرين به پا منبری حواس جمع، مستمع صاحب سخن را يک جامه گرانبهایی آورد محضر اميرالمؤمنين آقا فرمودند که امروز به چه مناسبتی، گفت آقا امروز نوروز است روز عيد ماست و ماهم هديه میدهيم در نوروز کار بسيار خوبی است و آنها که خدا برايتان داده بدهيد، بعد دستتان خالی میشود در قبر، آنی که میدهی داری، آنیکه داری که نداری: «ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ»[7] همهاش در سپردهها نخوابان پولها را بکش بيرون خرج کنيد برای خودتان زرنگ آنهايي هستند که هزينه میکنند از داده خدا در راه خدا خرج میکنند، خب نوروز روز هديه دادن هم هست، و همين را هم در روايت ذکر کردند هديه دادن، کادو دادند، آقا فرمودند به چه مناسبتی؟ گفت آقا امروز نوروز است و ما روز مبارکی میدانيم و هديه دادن را جزء اعمال امروز آقا فرمودند که: «کل يومکم نوروز» يا «نيروز» ، که حالا در روايات هم نيروز آمده هم نوروز، و حضرت فرمودند هر روزمان نوروز يعنی هميشه همين بساطها باشد، همين انفاقها باشد منحصر به يک روز نباشد بعد اخلاق اميرالمؤمنين را میبينيد لباس لباس گرانبهايي بود، آقا لباس را دادند گفتند اين را ببريد در بازار بفروشيد من هديه اين را قبول کردم اما اين لباسها را ما تن نمیکنيم اين را بفروشيد پولش را تقسيم کنيد بين نيازمندان و فقراء از اين موارد در دوران امارت اميرالمؤمنين موارد فراوان داريم که روز نوروز میآمدند خدمت ائمه، و هدايا میآوردند و عرض احترام میکردند ولی عرض کردم بحث در عيد بودن است که عيد مذهبی نيست عيد ملی است اما يک روايت داريم که اين روايت هم عرض شود که خدمت عزيزان تقديم کنم من تلگرافی اين روايت میخوانم و میگذرم مرحوم مجلسی در جلد پنجاه و شش بحار فضائلی را برای اين روز ذکر کرده از کلام امام صادق اين را هم باز حالا چون بعضی از عزيزان شايد سؤال میکردند ما در برابر اين روايات يک چندتا روايت داريم يکش از آقا موسی ابن جعفر است زمان منصوردوانيقی، منصور روز نوروزی بود آمد میگويند فرستاد دنبال آقا موسی ابن جعفر که بفرماييد مردم به ما میخواهند عيدی بدهند من میخواهم اينها را بدهم به شما اينها تقلب هم میکردند تظاهر میکردند که ما ارادت به اهلالبيت داريم، و کراراً عرض کردم آگاهترين مردم به ائمه غاصبين حقوق ائمه بودند معاويه از همه بهتر اميرالمؤمنين را میشناخت لذا وقتی اميرالمؤمنين شهيد شدند اين حرف معاويه است: «عقمت النساء ان تلدن بمثل علی ابن ابیطالب» ، معاويه گفت زنهای عالم ديگر عقيماند مثل علی را به دنيا بياورند، میگويد نظير علی روزگار نخواهد ديد اين حرف معاويه است دشمنان ائمه اين طور بودند میشناختند اينها را منصوردوانيقی ملعون امام صادق را میشناخت، موسی ابن جعفر را میشناخت، روز نوروزی بود فرستاد دنبال آقا موسی ابن جعفر را آوردند گفت آقا امروز مردم هديه برای ما میآورند میخواهم اينها را بدهم به شما شما بنشينيد در بيرون مجلس، حضرت يک جمله فرمودند که ما سند معتبری از جدمان رسولالله نسبت به امروز نرسيده و اين روز از نظر ما وجاهتی ندارد اين روايت را داريم حالا من خيلی حديث را باز نمیکنم، گرچه منصور اصرار کرد که بنشينيد آقا هم نشستند هدايای زيادی را هم آوردند محضر آقا موسی ابن جعفر، همه را دادند به حضرت بعد آقا فرمودند به منصور بگوييد اين هدايا را آوردند، منصور گفت همه اينها برای خود آقا موسی ابن جعفر، يک پيرمردی رسيد گفت آقا من چيزی نداشتم بياورم ولی دو سه بيت شعر میخواهم برای جدتان سيد الشهداء بخوانم، دو سه بيت شعر عربی خواند حضرت تمام هدايا را دادند به آن، گفتند همه اينهای که به من داده شد و منصور واگذار کرد من هديه تو کردم، حالا در آن حديث امام میفرمايند که نوروز از نظر ما و پيغمبر وجاهتی ندارد، اول در سند اين روايت مرحوم مجلسی میفرمايد سند ضعيف است بعد ايشان میفرمايد امام در موضع تقيه بوده قدرت دست منصور بود امام نمیتوانستند تمرد کنند در مقام تقيه امام ناگزير شدند که میآيند در مجلس منصور با کراهت ولی کار منصور را هم میخواستند زير سؤال ببرند، مقام مقام تقيه، سند حديث رويش بحث است، علامه مجلسی و خيلی از بزرگان مفصل صحبت کردند لذا مرحوم مجلسی میفرمايد در اين دو دسته رواياتی که يک دسته روايات نوروز را تجليل کردند بعضی از روايات تقبيح کردند جانب آن رواياتی که تقويت شده قویتر چون سند معتبرتر و فقهاء در تاريخ به آن روايات عمل کردند سيره علماء هم بوده حالا اين روايت معلی ابن خنيس که خيلی از بزرگان به اين روايت هم عمل کردند، آقای معلی ابن خنيس میگويد خدمت امام صادق رسيدم در روز نوروز روز اول سال بهار طبيعت حضرت به من فرمودند: «أَ تَعْرِفُ هَذَا الْيَوْمَ»[8] امروز را میشناسی؟ میگويد عرض کردم: «قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ»[9] من جانم به قربان شما: «هَذَا يَوْمٌ تُعَظِّمُهُ الْعَجَمُ وَ تَتَهَادَى فِيهِ»[10] امروز روزی است که عجمها امروز را خيلی مهم میدانند و در اين روز به همديگر هديه میدهند، هديه رد و بدل میکنند، در همين حد من امروز را میشناسم، آقا فرمودند: «فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقُ ع وَ الْبَيْتِ الْعَتِيقِ الَّذِي بِمَكَّةَ مَا هَذَا إِلَّا لِأَمْرٍ قَدِيمٍ أُفَسِّرُهُ لَكَ حَتَّى تَفْهَمَهُ»[11] حضرت فرمودند به آن خانهای که در مکه قرار گرفته بيت عتيق يعنی به مسجدالحرام قسم، اين بالاخره عرض شد که رشته سر دراز دارد، امام فرمودند میخواهی از اين نوروز برای تو بگويم: «أُفَسِّرُهُ لَكَ»[12] تفسير کنم نسبت به امروز تا امروز را بشناسی، معلی ابن خنيس میگويد گفتم: «يَا سَيِّدِي إِنَّ عِلْمَ هَذَا مِنْ عِنْدِكَ»[13] عرض کرد يا سيدی: «إِنَّ عِلْمَ هَذَا مِنْ عِنْدِكَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ يَعِيشَ أَمْوَاتِي وَ تَمُوتَ أَعْدَائِي»[14] گفت آقا اين مطلب را برای ما روشن کنيد ارزش اين کار برای من معلی ابن خنيس بيشتر از اين است که مردههايم زنده بشوند دشمنهايم بميرند يعنی گفت ديگر بهتر از اين نمیشود شما ما را آگاه کنيد امروز چه خبر بوده؟ چه بوده؟ ارزش آگاهی به اين مسأله برای من از زنده شدن گذشتگانم بيشتر است و از مردن دشمنانم بيشتر است حضرت فرمودند: «يَا مُعَلَّى إِنَّ يَوْمَ النَّيْرُوزِ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي أَخَذَ اللَّهُ فِيهِ مَوَاثِيقَ الْعِبَادِ أَنْ يَعْبُدُوهُ وَ لَا يُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ أَنْ يُؤْمِنُوا بِرُسُلِهِ وَ حُجَجِهِ وَ أَنْ يُؤْمِنُوا بِالْأَئِمَّةِ ع»[15] امروز روزی است که خدا در آن عالم ذر پيمان گرفت: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ»[16] آن روزی که خدا از همه انسانها تعهد گرفت مواثيق عباد که خدا را بپرستند و مشرکانه زندگی نکنند و به انبياء و حجج الهی و ائمه ايمان بياورند آن روز ميثاق عمومی روز نوروز بود، بعد حضرت فرمودند: «وَ هُوَ أَوَّلُ يَوْمٍ طَلَعَتْ فِيهِ الشَّمْسُ وَ هَبَّتْ بِهِ الرِّيَاحُ وَ خُلِقَتْ فِيهِ زَهْرَةُ الْأَرْضِ»[17] نوروز روزی است که اولين پرتو شعاع خورشيد بر زمين تابيد: «طَلَعَتْ فِيهِ الشَّمْسُ»[18] و نسيمها به وزش درآمد بادها به حرکت و گلها روييد: «زَهْرَةُ الْأَرْضِ»[19] گلها از دل خاک سر بلند کرد: «وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي اسْتَوَتْ فِيهِ سَفِينَةُ نُوحٍ ع عَلَى الْجُودِيِ»[20] روز نوروز روزی بود که کشتی نوح بعد از آن طوفان عظيم و بلايي که امت نوح را گرفت بر کوه جودی فرود آمد، نوروز در آن روز اين اتفاق افتاد: «وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي أَحْيَا اللَّهُ فِيهِ الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ»[21] جريان وادی حضر الموت و يکی از انبياء بنیاسرائيل که هزاران نفر از ياران او که مرده بودند به اذن خدا و معجزه آن پيغمبر دوباره به اينها حيات عنايت شد، اينها دوباره برگشتند به دنيا که از معجزههای الهی بود: «أَحْياهُمْ»[22] زنده شدند نوروز بود: «وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي نَزَلَ فِيهِ جَبْرَئِيلُ عَلَى النَّبِيِّ ص»[23] روزی که جبرئيل يعنی آن شروع بعثت پيغمبر، آغاز رسالت پيغمبر مقارن با نوروز بود حضرت فرمودند: «وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي حَمَلَ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ ص أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع عَلَى مَنْكِبِهِ حَتَّى رَمَى أَصْنَامَ قُرَيْشٍ مِنْ فَوْقِ الْبَيْتِ الْحَرَامِ فَهَشَمَهَا»[24] روزی که در فتح مکه پيغمبر علی را بر شانه خود، قدم گذاشت علی بر شانه پيغمبر که شاعر هم میگويد:
شاهنشهی که دوش نبی جای شصت اوست، مفتاح باب جنت و دوزخ به دست اوست
گر خانمش خدا يقين کفر گفتهام، غير از خدای هرچه بخوانم شکست اوست
اين را میگويند يک درويشی سروده بود، اين پيامبر در فتح مکه به اميرالمؤمنين فرمودند پا بگذار رو شانه من برو بالا اين بتهايي که در ارتفاع نصب شده بينداز پايين آن روز مصادف با نوروز بود بعد حضرت فرمودند وجود مقدس امام صادق فرمودند: «وَ كَذَلِكَ إِبْرَاهِيمُ ع وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي»[25] همين طور ابراهيم هم در پاکسازی، در بنيانگذاری کعبه نوروز را بنيانگذاری کرد در روز نوروز کعبه را بنيانگذاری کرد: «وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي أَمَرَ النَّبِيُّ ص أَصْحَابَهُ أَنْ يُبَايِعُوا عَلِيّاً ع بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ»[26] روزی غدير روز نوروز بوده روز عيد غديری که عيد است حالا ما اگر ما نوروز را میگويند عيد به اعتبار همان تقارن با عيد غدير که از اعيان چهارگانه بزرگ اسلامی ماست: «وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي وَجَّهَ النَّبِيُّ ص عَلِيّاً ع إِلَى وَادِي الْجِنِّ»[27] روزی که علی ابن ابیطالب را پيغمبر به سرزمين جن فرستاد روز نوروز بود: «يَأْخُذُ عَلَيْهِمُ الْبَيْعَةَ لَهُ»[28] که از جنيان بيعت بگيرند: «وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي بُويِعَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع»[29] که با علی بيعت کردند: «وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي ظَفِرَ فِيهِ بِأَهْلِ النَّهْرَوَانِ وَ قَتَلَ ذَا الثُّدَيَّةِ»[30] روز نهروان و جنگ نهروان در نوروز اتفاق افتاد تا اينجا را خب ديگر حالا شما میگوييد آقا برای ما چه؟ اينها که همهاش مال گذشته است، اما نسخه شما را هم بپيچم انشاءالله بخواهيد که اين نوروز هم برايتان اتفاق بيفتد تا اينجايش مال اعصار گذشته و ازمنه تاريخ بوده آقا فرمودند: «وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي يَظْهَرُ فِيهِ قَائِمُنَا وَ وُلَاةُ الْأَمْرِ وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي يَظْفَرُ فِيهِ قَائِمُنَا بِالدَّجَّالِ فَيَصْلِبُهُ عَلَى كُنَاسَةِ الْكُوفَةِ»[31] آقا فرمودند روز نوروز روز آمدن مهدی است، روز آمدن صاحبالزمان است ما روز نوروز انتظار ظهور حضرت را میکشيم نوروزهای ما بايد نوروزهای مهدوی باشد رنگ و بوی امام زمان را در تبريکهايمان بگوييم: «اللهم عجل لوليک الفرج» آقا فرمود نوروز روزی است که صاحبالزمان و ولات امر همراهانش ظهور میکنند و روزی است که: «يَظْفَرُ فِيهِ قَائِمُنَا بِالدَّجَّالِ»[32] صاحبالزمان بر دجال غلبه پيدا میکند و دجال را در کناسه کوفه به صليب دار میکشند: «وَ مَا مِنْ يَوْمِ نَيْرُوزٍ»[33] اين قسمت پايانی را من بگويم اين خيلی اهميت دارد، حالا يک سری کم لطفیهاي هم در نوروز است اين را هم من اشاره میکنم حضرت فرمودند: «وَ مَا مِنْ يَوْمِ نَيْرُوزٍ إِلَّا وَ نَحْنُ نَتَوَقَّعُ فِيهِ الْفَرَجَ»[34] نوروزی نمیآيد مگر اينکه ما انتظار ظهور را از نوروز میکشم ما اميدی به فرج حضرت داريم: «لِأَنَّهُ مِنْ أَيَّامِنَا»[35] نوروز از ايام ماست: «وَ أَيَّامِ شِيعَتِنَا»[36] نوروز از ايام شيعيان ماست از روزهای شيعيان ماست: «حَفِظَتْهُ الْعَجَمُ وَ ضَيَّعْتُمُوهُ أَنْتُمْ»[37] عجمها نوروز را پاس داشتند و شما عربها ضايع کرديد، خب در اين روايت که عرض کردم مرحوم مجلسی میفرمايد سند روايت قوی است، با آن روايتی که از آقا موسی ابن جعفر بزرگان مقابله میکنند میگويند آن روايت هم سند محل بحث است هم از نظر دلالت، هم امام در مقام تقيه، اين نوروز است البته اين مناسبتها و اين توفيقاتی که انشاءالله حاصل خواهد شد، پايان روايت حضرت فرمودند ايرانیها قدرشناسی کردند عربها قدر ندانستند و اين روز را ناسپاسی کردند من حالا يک عرضی اينجا دارم تکميل کنم عرايضم را اسلام با سنت صله رحم، نظافت: «النَّظَافَةُ مِنَ الْإِيمَانِ»[38] چلوم گشتن و کثيف گشتن با مسلمانی سازگاری ندارد، مرحوم حضرت امام در حالات امام نقل میکنند نجف يکی از شايعاتی که در نجف راه انداخته بودند بر عليه امام اين را آقای دعايي نقل میکند میگويد چون امام خيلی تميز میگشتند خياط میآمد برای امام قباء بدوزد امام قيمتها را میپرسيدند ارزانترين پارچه انتخاب میکردند ولی اين پارچه ارزان را تميز میپوشيدند اتو زده مرتب، تميز، در نجف خب حالا اين ضعف هم هنوز هم هست آقايون میرويد در اين کشورهای مخصوصاً عراق گاهی اوقات آن نظافت به آن شکلی که بايد باشد نيست به قول يکی از بزرگان میگفت که صدها جلسه درس فقه در نجف گفته میشود احکام طهارت، و نظافت گفته میشود اما گاهی اوقات میبيني کنار عرض شود که بارگاه اميرالمؤمنين در کوچه و خيابان کثيفی موج میزند خب اين با آن فرهنگنامه اهلالبيت نمیسازد خب عرض شود که نظافت امام با اين نظافتشان تبليغ کردند بر عليه امام گفتند اين آقا سيد انگليسی است، يک سری از عوام هم باورشان شد يکی از شيطنتهایي که در نجف میکردند میگفتند اين آقا اين مرجع چون خيلی تميز است انگليسیها هم تميزند پس اين مرتبط با آنهاست و حال آنکه اصل نظافت در دين ماست: «النَّظَافَةُ مِنَ الْإِيمَانِ»[39] بله خانه تکانی، نظافت که اسلام دوست میدارد، ديد و بازديد را که اسلام تأييد کرده، هديه دادن را که اسلام تأييد کرده تمام اينها بوي خوش استعمال کردن، پيامبر فرمود من از دنيای شما سه چيز را دوست میدارم، نماز ارتباط با خدا: «يُقيمُونَ الصَّلاةَ»[40] محبت به همسر دوم، استعمال بوی خوش، گاهی اوقات از مسير پيغمبر و بوی عطر پيغمبر جهت پيغمبر را شناسايي میکردند بعضیها دنبال رسولالله میخواستند بگردند پيغمبر کجاست؟ از بوی عطر پيغمبر، اسلام میفرمايد هم آراستگی ظاهر هم به سلامت خانوادهات، هم به سلامت روحی و معنویت نماز اهميت بده کلام رسولالله است اما متأسفانه میبينيم خب اين نظافت که يک ارزش است، گاهی اوقات دشمن دارد رعايت میکند دوست بالاخره زمين گذاشته، يک دانشجو يک وقتی در دانشگاه به ما گفت آقای حدائق چرا غربیها از ما جلو هستند؟ گفتند کجاها جلو هستند؟ شروع کردند گفتن، گفتم همهاش اينها در اسلام است اينها دستور ماست اگر اينها وفای به عهد دارند امانت را در تجارت را رعايت میکنند دروغ نمیگويند اينها را که اسلام دارد میگويد اينها همهاش آموزههای دينیماست ما مواد اوليهاش را داريم در قرآنمان و رواياتمان بعضاً عمل نمیکنيم دشمن به همينها دارد پايبند است به آنهايش که عمل میکند دارد نتيجه میگيرد اما اسلام با بیبند و باری مخالف است، اسلام با گردش مخالف نيست از بدعتها که البته اسلام اين را رد کرده، مثلاً در بحث ايام نوروز اين چهار شنبه سوری اين جزء چيزهايي است که اسلام تأييد نمیکند، زردی من از تو، سرخی تو از من، رو آتش پريدن، اينها جاهليت قبل از اسلام است هنوز هم رگرگههايش مانده از سنتهای غلط که هنوز هم بعضیها گرفتارش هستند نحوست روز سيزده است کجا داريم عدد سيزده نحس است؟ اميرالمؤمنين سيزده رجب به دنيا نمیآمد، من يک جايي رفتم مدتی قبل عرض شود ديدم نوشته بود پلاک دوازده، بعد رفت پلاک چهارده گفتم سيزدهاش چه شد؟ گفتند سيزده نحس بوده نزدند، اصلاً دوازده به علاوه يک نداشت، چهارده منهاي يک نداشت من اينها را هم ديده بودم، ولی اينجا اولين باری بود که از دوازده شده بود چهارده عاقل باشيم، روز سيزده روز نحس است از شهر در بيرويم بيرون که بلای سرمان نيايد، بله طبيعت رفتن را اسلام تأييد میکند: «سيرُوا فِي الْأَرْضِ»[41] برويد مسافرت کنار خانواده باشيد لذت حلال اسلام مخالف نيست ولی نه به اين عنوان که از نحوست داريم فرار میکنيم اين خرافات است، اينها متأسفانه مانده بعضی از سنتهای غلط، ديد و بازديدهای که میشود مجلس معصيت، صله رحمی که کلهم مولا غلی، همه محرم يکجاي حاجآقای سمتی رفتيم صيغه عقد بخوانيم ديدم همه درهم و برهم مخلوط برگشتم آمدم بيرون، خدا رحمت مرحوم جد ما به طلبهها میگفتند جهنم میخواهيد برويد برای خودتان برويد، آقايون برايتان میگويم خانمها هم بشنويد برای چههايتان هم جهنمی نشويد، برای هيچ کس خودتان را گرفتار نکنيد زور میبرد، اگر کسی ميل جهنم رفتن دارد برای خودش برود، نگذاريد قيامت بگويند به خاطر اینکه آنجا ملاحظه آن فرد را کردی، در گناه تو هم مسئولی، مرحوم آقای حاج شيخ به طلبهها میگفتند اگر کسی دوزخ میخواهد برود برای خودش برود، ديديم مجلس مجلس معصيت آمدم بيرون، آن پدر داماد آمد گفت حاجآقا کجا؟ گفتم اينجا جای من نيست، گفت مجلس ما خراب میشود گفتم دين من هم خراب میشود من معذرت میخواهم، حالا مسجد میآيي پايي منبر که بنا نيست ما با تو هرجا بياييم، تو در مسجد آمدي نماز خواندی من هم با تو تا جايي هستم که خدا راضی است گفتم ظاهراً شما همهتان باهم محرم هستيد فقط من نامحرم است من هم جايم اينجا نيست گفت حاجآقا درستش میکنم گفت صبر کنيد، يک نيم ساعتی رفت پايين اين اين قدر با اينها بگو و مگو کرد تا تفکيک کرد و خانمها يک خرده رعايت کردند و آقايون هم جدا شدند ما رفتيم سريع صيغه را خواندم با کمال تأسف ديدم بعضی از هيئتیهايي که اسم امام زمان میآورند زار زار گريه میکنند، رديف نشسته بودند، يابن الحسن فقط برای داخل مهديه است، يابن الحسن فقط جايش در مسجد است، در عروسیهايمان هم امتحانمان میکنند، آمدم بروم بيرون به يکی از آن حاجیها گفتم حاجآقا يابن الحسن کجايي داد از غم جدايي، گفت حاجآقا اينها جوان هستند دلی دارند يک شب هزار شب نمیشود، همين يک شب را میکنند تابلو در کارنامه اعمال ما را صدا میزدی، ببينيد اينها را ما بايد رعايت کنيم سنتهای غلط را بايد مبارزه کرد، آقا صله رحم بله صله رحم بسيار ارزشمند است ولی نه صله رحم ما برای خدا صله رحم میکنيم نه برای نافرمانی خدا، ما مراقب باشيم به اين مسائل مبتلی نشويم بعضی از سنتهای اشتباه متأسفانه اينها آمده آقا عيد است حالا عرض کردم عيد به عنوان اينکه به فطرت برگرديم، يعنی اين نوروز بايد تداعی همين بکند يک سال از عمر ما گذشت، يعنی يک سال به عمر ما به عبارتی افزوده شد و به مردن نزديکتر شديم آيا در اين گذشت يک سال به فطرت نزديک شديم يا از فطرت دور شديم به پاکی نزديک شديم يا از اين پاکی فاصله گرفتم اين هم بحثی که حالا نسبت به نوروز عزيزان فرموده بودند که اشارهای کنيم لذا مجموع ماحصل نظر بزرگان استفتائات مراجع را هم من ديدم بالاخره همه آقايون میفرمايند عنوان عيد به عنوان عيد مذهبی بر نوروز گذاشتن خطاست نوروز يک عيد ملی است اما يک سری توصيههای هم از اهلالبيت شده در روز نوروز انجام دادند بسيار پسنديده و شايسته است که اينها جزء تعاليم دينی ماست، و توصيههای دينی ماست و مانعيتی با آن آموزههای دينی ندارد ضمن اينکه عرض شود که روايات هم گويای اين است که اصلاً نوروز را ائمه انتظار ظهور و فرج را از آن میکشند، خب بسنده کنيم ديگر حالا بقيه بحث بماند و وقت تمام شد جناب آقای مشکين فام امروز ما هوای مداحها را هم بايد داشته باشيم توسل،
مستمع: امام حسن است
سخنران: نه امام حسن آمدند ديگر بايد عرض شود که روضه نمیشود خواند ميلاد حضرت است امام حسن روضه يا تولد، حالا نمیدانم آقا میگويند مداحتان را هم بايد دريابيد حالا من يک عرض سلامی عرض شود که گفتند حضرت زهرای مرضيه، يک اشارهای به حضرت زهرای مرضيه و ساحت مقدسه اين بزرگ بانو چون انشاءالله روزهای آينده ديگر در آستانه ميلاد هستيم و اقتضای مجلس هم ديگر جشن و سرور و شادی بايد باشد: «وَ يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا»[42] يک قسمت از فرمايش اميرالمؤمنين نسبت به تأثيرگذاری تقوی در ضمير انسانها ظاهر و باطن، دنيا و آخرت اين ديگر حالا چون وقت به پايان رسيد انشاءالله بماند فرصت ديگر، تکميل بحث آثار تقوی را محضر عزيزان عرض کنيم.
صلّ الله عليک يا مولاتنا يا فاطمه الزهراء
حق تعالی تا خدايي میکند، فاطمه مشکل گشايي میکند
فاطمه ام ابيها نور حق، حرمتش از ماسوی برده سبق
زد عدو آتش به درب خانهاش، سوخت در خانه و کاشانهاش
مرتضی بود و نمیدانم چرا، هی صدا میزد که ای فضه بيا
عبدالزهرای کعبی از منبریهای معروف عرب بوده میگويد يک شب خواب امام حسن و امام حسين را ديدم در عالم خواب اين دو امام از من گله کردند چرا روضه ما را نمیخوانی؟ گفتم آقا افتخار من روضهخوانی شماست کدام روضه را نخواندم، فرمودند عبدالزهراء برای شيعيان ما بخوان، آن ساعتی که به خانه ما هجوم آوردند از يک طرف مادر ما بين در و ديوار قرار گرفته بود فرياد میزد، از يک طرف دشمنان دين حبلالمتين را محاصره کرده بودند در صحن منزل، ما فرزندان علی و فاطمه سلامالله عليهما متحير بوديم به جانب مادر برويم يا به کمک پدر بشتابيم:
يا رسولالله زهراء را ببين، پشت در افتاده بر روی زمين
از فشار در شکسته پهلويش، تازيانه زد عدو بر بازويش
يک وقت صدای بیبی بلند شد: «يا ابتاه يا رسولالله، هکذا تفعل بابنتها» ، بابا ببين با دخترت چه کردند؟ همه بگوييم يا زهراء.
[1] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص312.
[2] تحف العقول النص ص322.
[3] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج88 ص136.
[4] عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ص241.
[5] المحاسن ج1 ص230.
[6] نساء22.
[7] نحل96.
[8] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[9] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[10] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[11] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[12] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[13] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[14] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[15] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[16] يس60.
[17] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[18] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[19] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[20] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[21] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[22] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[23] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[24] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[25] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[26] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[27] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[28] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[29] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[30] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[31] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[32] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[33] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[34] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[35] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[36] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[37] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج56 ص92.
[38] طب النبي صلى الله عليه و آله و سلم ص21.
[39] طب النبي صلى الله عليه و آله و سلم ص21.
[40] بقره3.
[41] انعام11.
[42] الخصال ج2 ص635.