استاد حدائق روز جمعه 27 بهمن ماه 1402 در مراسم دعای ندبه مهدیه بزرگ شیراز پاسخ سوالی در خصوص شخصیت امام حسین(ع) را بیان نمودند.
جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم «ألا أُخبرکم بخیر الناس جداً و جَدةً؟ قالوا بلی یا رسول الله قال الحسن و الحسین جدهما رسول الله و جدتُهما خدیجة بنت خُوَیلِد، ألا اُخبرکم بخیر الناس خالاً و خالةً؟ قالوا بلی یا رسول الله قال الحسن و الحسین خالُهما قاسم بن رسول الله و خالتهما زینب بنت رسول الله، ألا اُخبرکم بخیر الناس عماً و عمةً؟ قالوا بلی یا رسول الله قال عمُّهما جعفربن ابیطالب و عمَّتُهما اُمُّ هانی بنت ابیطالب، ألا اُخبرکما أباً و اُماً؟ قالوا بلی یا رسول الله قال الحسن و الحسین أبوهُما علی بن ابیطالب و اُمُهما فاطمة بنت محمد. أیها الناس أنهما فی الجنة و من أحبَّهما فی الجنة و من أحب من أحبَّهما فی الجنة»[1]
خدا رحمت کند همهی رفتگان از جمع محترم، علما، شهدا، شهدای انقلاب و دفاع مقدس و مدافع حرم، شهدای امنیت و سلامت، عزیزانی که بین ما بودند و به جوار رحمت الهی شتافتند، بزرگان از علمای این شهر و خطبای این شهر و فقیدهی سعیدهای که مجلس امروز بیاد یکمین سال درگذشت ایشان منعقد و برپاست، فقیدهی سعیده حاجیه خانم رضوان طالبان فرد، همسر گرامی جناب مستطاب حاج محمدرضا جلالی، ما پنج سال شاگرد آقای جلالی در مجموعهی ایشان بودیم در دبستان فرصت، ایشان ناظم مدرسه بودند که حق استادی در گردن ما دارند و خدا رحمت کند کسانی که آنجا تدریس میکردند که غالب آنها به رحمت خدا رفتند. این نکته را بگویم که بار مسئولیتی که کسانی که در عرصهی فرهنگ و دانش و علم خدمت میکنند سنگین است. زمان طاغوت بود، آن دورانی که طاغوت بود و قبل از انقلاب، کاری که کادر مذهبی مدرسه کرده بودند، ایشان بودند آقای بهاری پور بود، آقای اخوت بود، آقای ملک بود، عزیزانی بودند که همهشان همفکر بودند، ماه رمضانی در زمستان بود آنها بعنوان تشویق گفتند دانشآموزانی که روزه هستند یک تغذیهای را میدادند در مدارس، به آنهایی که روزه بودند میگفتند ما تغذیه شما را میگذاریم وقتی زنگ خورد و میخواستید بروید، خود این عزیزان بانی شده بودند یک چیز اضافیتر و بهتر بعنوان تشویق برای افطاری میدادند به این دانشجویان. این کار را من از ذهنم خارج نمیشود که باعث میشد بعضی از بچهها روزه میگرفتند. آقایان پیغمبر هم اولین جلسهی تبلیغیاش را با سفره شروع کرد، چه اشکالی دارد! جایزه بده جذب کن، سفره بده هدایت کن، هزینه کن تربیت کن، راهش این است. سیدالشهدایی که میلاد حضرت را پشت سر گذاشتید، یکی از فرمایشاتشان این است «من جادَ سادَ»[2] جود به خرج دادی آقایی پیدا میکنی. دیدید آنهایی که الحمدلله اهل بذل و بخشش و رفاه و دستگیری هستند اینها یک حرمت و جایگاه و آقایی دارند، آنهایی که بخیلند و خدا داده ولی خرج نمیکنند در کانون خانوادهی خودش هم پایگاه ندارد! گاهی اوقات فرزندانش قبولش ندارند، این است سخنان سیدالشهداست «من جاد ساد»[3] جود به خرج دادی سخاوت به خرج دادی هزینه کردی، آقایی و آبرو و احترام برای شما خواهد آمد.
خب خدا رحمت کند همهی درگذشتگان خصوصا این فقیدهی سعیده حاجیه خانم طالبانفر، جهت غفران و رحمت درگذشتگان و این مرحومه صلوات دیگری ختم بفرمایید.
حالا بحث من آیهای از قرآن بود که چند تا سوال دادند بمن، دیدم سوالاتی پرسیدند نسبت به شخصیت سیدالشهدا، گرچه روایتی از رسول خدا خواندم، حالا آن روایت را اصل قرار میدهیم.
یکی از عزیزان پرسیدند که نسبت به شخصیت امام حسین اگر از ما سوال کنند، فقط بسنده کردن به اینکه حضرت شهید شد و فرزند رسول خدا بود، اوصاف دیگری را از امام حسین بیان کردند، ضمن اینکه توفیقی هم که حاصل شد جمعهی گذشته در جوار تربت سیدالشهدا دعاگوی همهی عزیزان بودیم و این مجلس و دوستان را فراموش نکردیم. انشاءالله که خداوند قسمت کند همهی آرزومندان مشتاقان و علاقمندان به شایستهترین وجه مشرف شوند به این سفرها و در این مسیرها. آقایان وقتی رفتیم از این دنیا میفهمیم چخبر است، الان چشممان به مال و منال دنیا سرگرم است، وقتی از اینها گرفتنمان و دستها خالی شد آنوقت میفهمیم چی بدرد میخورد! علامهی امینی را خواب دیدند، گفتند شما آرزویی هم دارید در برزخ؟ ایشان خدمت بزرگی به عالم شیعه کرده بود، تدوین الغدیر یک خدمت بسیار بزرگی بود. چاپ اول الغدیر در مصر یک میلیون سنی را شیعه کرد. میگویند به مرحوم امینی گفتند شما حاجتی هم دارید در برزخ؟ آنجا که آدم رفت اسرار را میبیند و حقایق را متوجه میشود، از این قالب مثالی دنیایی که بیرون رفت، آنگاه اشراف حقیقی و عینی پیدا میکند. مرحوم علامه امینی فرموده بود ای کاش در زندگی دنیاییام بیشتر به زیارت اولیا رفته بودم، زیارت قبول اینها، چون به ازای هر زیارتی که رفتم، آنها هم در برزخ از من دیدن کردند، و دیدن آنها و زیارت آنها مقاماتی به ما عنایت کرد و جایگاههایی به ما دادند که ای کاش بیشتر وقت میگذاشتم و از این فیض زیارت بهره میبردم!
من یک روایت را گرچه بخشی از این روایت را میخواستم تقدیم کنم که مرحوم شیخ صدوق در کتاب امالی نقل کرده از رسول خدا. پیامبر چهارده ویژگی را برای امام حسین نام میبرد! بهترین تعریف برای امام حسین سخنان آقا رسول الله است، چون فرد برتر نظام خلقت پیغمبر است، تعاریفی که رسول الله از حسنین و امیرالمومنین و صاحب الزمان کرده در رتبهی اعلای تعاریفند، ضمن اینکه روایتی که ابتدائاً تقدیم شد، این هم در مصادر شیعه و هم در مصادر سنی نقل شده که یک روز رسول الله فرمودند مسلمانها خبر بدهم به شما «ألا أُخبرکم بخیر الناس جداً و جَدةً»[4] بهترین انسانها از نظر پدر و مادر چه کسانی هستند؟ عرض کردند یا رسول الله مشتاقیم بدانیم و پیغمبر فرمود حسن و حسین، جد اینها رسول الله است و مادربزرگ اینها حضرت خدیجه است. بهترین انسانها از نظر عمو و عمه این دو بزرگوارند، عمو جعفربن ابیطالب و عمه اُم هانی بنت ابیطالب، بهترین انسانها از نظر دایی و خاله این دو بزرگوارند، یعنی این ترکیب شناسنامهای را شما در عالم برای کسی پیدا نمیکنید، در عالم در تراز این دو بزرگوار شما احدی را پیدا نمیکنید، یعنی خود امیرالمومنین هم این اوصاف جمعی را ندارد، بهترین پدربزرگ مادربزرگ دایی خاله عمو عمه پدر و مادر، مجموعا فقط در این دو بزرگوار و حضرت زینب و امکلثوم رقم خورده است. آقا فرمودند دایی حسن و حسین قاسم بن رسول الله است، خالهی اینها زینب بنت رسول الله است، بهترین افراد از جایگاه پدری و مادری این دو بزرگوارند، که پدر علیبن ابیطالب مادر فاطمه بنت رسول الله، بعد این قسمت حدیث را اشارهای کنم حدیث دوم. پیامبر فرمود «من أحبَّهما فی الجنة»[5] هر کسی اینها را دوست بدارد در بهشت است، من بارها گفتم اگر حب به اهلبیت داری دعایش را به جان پدر و مادرت بکن، پاکی و سلامت آنها، اعتقاد سالم آنها من و شما را امروز اینجا جمع کرده است، اگر کسی ذرهای عناد به خاندان عصمت و طهارت داشته باشد در سلامت نفسانیاش باید تردید کند! یک وقتی روایت را در یکی از جلسات خواندم، آقای إبن أبیالحدید سنی میگوید ما هر گاه میخواستیم ناپاک زاده بودن یا حلالزاده بودن کسی را بفهمیم، با این حدیث پیغمبر محکش میزدیم که رسول الله فرمود «یا علی لایحبک الا طاهر الولادة و لایبغِضک الا خبیث الولادة» دوست نمیدارد تو را مگر کسی که ولادتی پاک دارد، من در همین شیراز یهودی سراغ دارم برای امام حسین خرج میکند! حالا یکی از سوالاتی هم که پرسیدند همین است که قیامت فقط شیعیان وارد بهشت میشوند؟ اگر کسی مستضعف بود و از اهلبیت به گوشش نرسید و در اقصی نقاط عالم بود تکلیف این فرد در قیامت چیست؟ بله شیعه در راس است و در تراز اولیه است، اما از شرایط تکلیف علم است، بلوغ است و اختیار. اگر کسی بداند اهلبیت حقند و تبعیت نکنند یقینا دوزخی است، اما اگر کسی اهلبیت را نشناخت پیغمبر فرمود روز قیامت خدا هفتاد گناه جاهلین را میبخشد ولی یک گناه آنهایی که میدانستند را نمیبخشد، میگویند تو از امام زمان به گوشت خورده بود و تبعیت نکردی، او اصلا امام زمان نمیشناخت! من اعتقادم این است و کراراً هم عرض کردم، بخش عمدهای از مردم عالم جزء منتظرین هستند، نگاه به سر و وضع ظاهرشان نکنید، نگاه به فکر و باورها کنید، گاهی اوقات میبینید که طرف ظاهرش اصلا تناسب با آنچه میزند ندارد! بنده خانم جوان بیحجاب در لندن در آن تحسنی که در یکی از پارکهای لندن حدود ده سال قبل شکل گرفت در آن هواس سرد خبرنگار جمهوری اسلامی رفت در آن چادر، یک دختر جوانی با سر برهنه نشسته بود، حالا یهودی بود یا مسیحی؛ خبرنگار گفت شما در این هوایی که برفی است و چند درجه زیر صفر است در این چادر نشستی، چه چیزی را میخواهی اعلام کنی؟ گفت ما آمدهایم به دولت انگلستان اعلام کنیم با ظلم مخالفیم، ما طالب عدالتیم، این حرف امام زمان است. یک وقت من یابن الحسن نگویم و بعد منشم با امام زمان مخالف باشد! همانجا یک عدهای پای تلویزیون نشسته بودند من همانجا گفتم این خانم جوان از منتظران امام زمان هستند، مستضعفین همینها هستند، ندیده نششنیده اما برخورد میکند و جذب میشود. یک سالی بود سیمای جمهوری اسلامی تصویری از نیویورک امریکا را داشت نشان میدارد، مسلمانها داشتند از خیابان میرفتند، خبرنگار جمهوری اسلامی گفت یک جوانی است یهودی بوده و مسلمان شده و یک سربند یا اباعبدالله الحسین به سرش بسته بود، خبرنگار با آن جوان مصاحبه کرد و گفت شما یهودی بودید الان آمدید در مجلس عزاداری حسینبن علی شرکت کردید، گفت من یک کتاب از حسینبن علی بدستم رسید و خواندم و حسینبن علی من را مسلمان کرد! اینها منتظرند. عزیزان در قیامت طرف حساب خداست. خدا میداند که میدانستی و نکردی یا نمیدانستی و نکردی. من گاهی اوقات بعضیها را میبینم میگویند از دستمان برنمیآید، خدا میداند «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»[6] خدا اینجاست، «وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ»[7] برای هر کسی چارهاندیشی کنی برای خدا نمیتوانی چاره اندیشی کنی. ندارم، اگر نداری خدا میداند که نداری لازم نیست به من بگویی، در خانه اگر کس است یک حرف بس است. خدایا بیشتر از این از دستمان بر نمیآید، آرام بگیر. ولی بدا بحال کسی که بتواند نکند، بداند و پیروی نکند، بله قیامت هر کسی بداند حق چه بود و از حق تبعیت نکرد مجازات میشود. قیامت آنهایی که حق را نشناختند و کسی به آنها نگفت و با این حالت استضعاف بزرگ شدند و مردند، عدل الهی اقتضا میکند اینها مشمول رحمت الهی قرار گیرند. اگر یک کسی در خیابان یکطرفه ماشین میراند، ماشین جلویش را میگیرد، یکدفعه افسر متوجه میشود که این آقا مال این شهر نیست، متوجه خیابانهای این شهر نبوده یا تابلو افتاده و تابلو را ندیده، در اینجا این افسر عادل نباید جریمه کند، میگوید آقا شما متوجه نبودی اهل این منطقه نبودی، برو ولی این خیابان یکطرفه و ورود ممنوع است، این اقتضای عدالت است. قصاص کردن قبل از تبیین جرم که یک امر غیرمعقولی است، لذا بله قیامت کسانی که بدانند حق چه بوده و از حق تبعیت نکردند ولو اسمش هم شیعه باشد باید پاسخ بدهد ولو مسلمان باشد باید پاسخگو باشد، بله جمعیتی هم هستند در قیامت مشمول رحمت الهی قرار میگیرند، عدل اقتضایش همین است، من دو روز قبل در نجف یک آقایی آمد در حرم امیرالمومنین گفت برای من سوالی پیش آمده و در اعتقاداتم دارد اذیتم میکند. گفتم چه سوالی؟ گفت حاج آقا بعضیها آرزو دارند کارهای خیر زیادی بکنند و میگویند خدایا اگر به من هم داده بودی من هم میکردم، آن آقا میگفت اگر من هم در کربلا متولد شده بودم و زندگی میکردیم من هر روز حرم بودم! حالا باید حسرت کربلا را بخورم سالی یکبار کمتر و بیشتر بشود یا نشود بروم کربلا، این چه عدالتی است! ای خدا چرا من را کربلا خلق نکردی! خب ما را هم مثل اینها نجف خلق میکردی، اینهایی که در مکه هستند و مسجدالحرام در کنار آنهاست و مایی که رفتنمان با یک مشکلات عدیدهای روبروست این کجایش عدالت است! این حرف این آقا بود رد حرم امیرالمومنین. گفتم عین عدالت است تو خدا را نشناختی، خدا را نشناختی! اینکه در روایت داریم «نیة المومن خیر من عمله» نیت مومن از عملش بهتر است. گفتم اقتضای عدالت الهی این است، خدا میفرماید تو هم نیت داشتی در نجف هر روز بروی حرم، ما ثوابش را به تو میدهیم! نیت باید داشته باشی چون خدا از این نیت باخبر است. تو نیت داشتی که اگر امکانات داشتی تمام فقرا را سامان میدادی خدا اجرش را میدهد. آقایان این سکهی دو رو برنده و بازنده است، بعضیها نیت شر دارند، آن هم در نیتهایشان گرفتارند، گفتم خدا زیر بار منت شما قرار نمیگیرد، شما شیراز باش و بگو خدایا اگر من نجف بودم هر روز در حرم میآمدم سلام میکردم ولی نمیتوانم بیایم و شرایطش را ندارم، از نظر اقتصادی از جسمانی، یقیناً خدا به تو ثواب میدهد. آنهایی که در اقصا نقاط عالم هستند آنهایی که امکانات اقتصادی ندارند! خدایا اگر من هم قدرت داشتم چنین میکردم خب یقینا ثوابش را بهت میدهند «نية المومن خیرٌ من عملِه»[8].
من یک جریانی را از جنگ صفین بگویم: آقا امیرالمومنین داشتند از جبههی جنگ سان میدیدند یک کسی آمد خدمت حضرت و گفت آقا من یک برادر دارم که خیلی دلش میخواست بیاید جنگ و در رکاب شما جهاد کند، اما نتوانست و توفیق رفیقش نشد آیا او هم بهرهای دارد از نیتی که داشت تا همراه شما شود؟ من میخواهم شما را ببرم زمان امیرالمومنین، این عدالت خداست. خدایا اگر ما زمان امام حسین بودیم با حبیب بودیم! واقعا در آن زمان با حبیب میبودی؟ ثواب با حبیب بودن را به تو میدهم، ثواب مجاهدهی با مسلمبن عوسجه را به تو میدهم. این عدالت است، این ظلم نیست، خدایا اگر ما خدمت علیبن ابیطالب بودیم در صفین در رکابش شمشیر میزدیم، الان آمدی؟ اگر نیتت صادق باشد ما ثوابش را میدهیم اگرچه 1400 سال گذشته است. آقا فرمود برادرت دوست داشت با ما باشد؟ گفت بله، حضرت فرمودند به خدای علی سوگند، نه برادر تو، نسلهای آیندهی بشری اگر آرزو کنند که ای کاش با علیبن ابیطالب میبودیم در صفین، خدا ثواب بودن را به آنها میدهد! یعنی شما نیت کنید ای کاش ما زمان رسول الله خدمت به پیغمبر میکردیم، نیت اگر صادق باشد ثواب میدهند این عدالت است! اگر نبودی اجرش را به شما میدهند اگر نداری اجر هزینه کردن را به شما میدهند اگر قدرت نداری اجر قدرت را به تو میدهند اگر نیت نیتِ پاک باشد. گفتم شما نیت داری که اگر در نجف بودی هر روز عرض ادب میکردی یقین بدان که ثوابش را به تو میدهند. این را من در یکی از جلسات هم عرض کردم، خدا رحمت کند آیت الله والد میگفتند یک کسی در شیراز فوت کرد خوابش را دیدند، دیدم وضعش خیلی وضع خوبی است، کاخ و باغ و امکانات! آن کسی که خواب دیده بود از او سوال کرد گفت فلانی این نتیجهی کدام کارهای توست؟ گفت این پاداش طلا کردن گنبدِ شاهچراغ است! طرف گفت شما کی گنبد شاهچراغ را طلا کردید؟ اصلا تاریخ به یاد ندارد گنبد احمدبن موسی طلاکاری شده باشد! او گفت من نیتم در زندگی این بود که خدایا اگر دستم باز شد و امکانات هم فراهم شد، یکی از کارهایی که در زندگیام انجام خواهم داد این است که گنبد احمدبن موسی را طلاکاری کنم. این خرج دارد! خدا رحمت کند ابوی ما را میگفتند سفره پهن است و استفاده کنندهای نیست. آقا نیت کنید، خدایا اگر داشتم یک پسر و دختر دم بخت را نمیگذاشتم گرفتار جهیزیه باشند، این را که میتوانی بکنی! حالا بعضیها کارشان برعکس است میگویند اگر از دستم برمیآمد از نان خوردن میانداختمشان اگر داشتم نمیگذاشتم یپشرفت کنند. آقا این نیت خیر را که داری، خدایا اگر من هم داشتم مجلس میگرفتم، خدایا اگر من هم داشتم به ایتام کمک میکردم خدایا اگر من هم داشتم هزینهی زیارت زائرین را من پرداخت میکردم، یقین بدانید خدا میدهد اگر نیت صادق باشد، این دیگر دست ماست، البته باید یک مقدار نفس را تقویت کرد و پرورش داد، نگاه را خالص کرد. گفت من این نیت را داشتم و از دنیا رفتم در عالم برزخ گفتند چون نیتت این بود که اگر امکاناتت فراهم شود گنبد احمدبن موسی را طلا میکنی و نشد و گیرت نیامد ولی نیتش را داشتی ما ثواب طلا کردن احمدبن موسی را بصورت این مقامات به تو میدهیم. این عدالت است! نداری بکنی نیت که داری «نية المومن خیرٌ من عملِه»[9] اینجاست که امام هفتم فرمود اینکه میگویند نیت مومن از عملش بهتر است چون عمل امکانات میخواهد نیت امکانات نمیخواهد، عمل محدود به زمان و مکان است نیت محدود به زمان و مکان نیست. بله شما در صفین آن زمان اگر بودید در رکاب امیرالمومنین شمشیر میزدی، این عمل است. نیت الان است ولی میبرد شما را در گذشتهی تاریخ، نیت الان است میبرد شما را در زمان امام حسین، همان حرفی که جابر خطاب به امام حسین عرض کرد و گفت «لقد شارَکنا فیما دخلتُم فیه» ما در همهی کارهایتان شریک هستیم! بعد وقتی عطیه سوال کرد که این چه حرفی است شما میزنید؟ سیدالشهدا سر از بدنش جدا شد عزیزانش به اسارت رفتند اموالش به غارت رفت! ما یک شمشیر نزدیم چگونه با امام حسین شریک هستیم! گفت من یک جمله از رسول الله شنیدم که باعث شد این حرف را بزنم «من أحبَّ قوماً حُشرَ معهم»[10] اینکه گفتم برای پدر و مادرهایتان دعا کنید! اگر کسی جمعیتی را دوست بدارد با آنها محشور است، مردم ببینید محبوب زندگیتان کیست، با همانها محشور هستید. امام حسین را دوست میدارید؟ قیامت سروکارتان با امام حسین است، امیرالمومنین را دوست میدارید؟ قیامت سرو کارتان با امیرالمومنین است. و بدا بحال کسانی که با دشمنان خدا مانوسند. امروز دشمنان امام زمان را تمایل دارید یا دوستان امام زمان؟ نسبت به اسرائیل چه موضعی دارید؟ نسبت به امریکا چه واکنشی دارید؟ نسبت به مسلمانهای مظلوم چگونه هستید؟ «من أحبَّ قوماً حُشرَ معهم و من أحبَّ عملَ قوماً اُشرِک فی عملِهم»[11] جابر روز اربعین به عطیه گفت پیغمبر فرمود هر کسی عمل جمعیتی را دوست بدارد در کارهای آنها شریک است. شما این سر دنیا هستید آن سر دنیا به کسی محبت میکنند احسان میکنند خوشحال میشوید در ثوابش شریک شدید. نعوذ بالله اگر کسی ظلمی را در اقسانقاط عالم شنید و رضایت به آن داد شریک است، این همان قاعدهی عدالت الهی است. لذاست که قطعا نسبت به سیدالشهدا و نسبت به اهلبیت آن نیتها با آن نگاه عدالت گونهی الهی اقتضا میکند که شما هم سهیم شوید. امیرالمومنین به آن برادر گفتند نسلهای آیندهی بشری اگر آرزوی بودن با من را داشتند ثواب بودن با من را به آنها میدهند. پیغمبر فرمود کسی که حسن و حسین را دوست بدارد بهشتی است، کسی که دوست بدارد دوستداران آنها را هم بهشتی خواهد بود! الله اکبر، یعنی دوستی با واسطهی امام حسین هم انسان را آدم و بهشتی میکند. یعنی کسی که دوست بدارد کسی را که عاشق امام حسین است، حالا شاید آن طرف خودش امام حسین را نشناخته است، اما میگوید این آدم اخلاق خوبی دارد، این آدم انسان پاکدستی است، این خانم انسان معتقدی است، من بخاطر اعتقادش و درستیاش پاکیاش او را دوست میدارم، او کیست؟ او عاشق امام حسین است، این محبت با واسطه هم انسانها را بهشت میبرد.
من این روایت نبوی را تقدیم عزیزان کنم، چون این هفتهای که پایان یافت میلاد سیدالشهدا بود. چهارده ویژگی را رسول الله نام میبرند نسبت به امام حسین، اینها میشود تقریبا کارنامهای برای سیدالشهدا. من گذرا عرض میکنم تا رعایت وقت هم شود. پیغمبر فرمود «أما الحسین فإنه منی و هو إبنی»[12] نکته اول اینکه حسین از من است و فرزند من است. ببینید من اینجا یک نکته اخلاقی تربیتی بگویم، ما گاهی اوقات بچهی دختران خودمان را بچهی خودمان حساب نمیکنیم و میگوییم بچهی دیگران است! پیغمبر به فرزند دخترش میگوید بچهی من، اصلا مرحوم سیدمرتضی علمالهدی اعتقادش بر این بود که هر کس از طرف مادر سید است به حضرت زهرا که محرم است، سید میباشد، اصلا نظر سید این بود که طبق این روایات رسول الله آنهایی که از کانال مادرشان به پیغمبر متصل میشوند، اینها اگر فقیر هم شدند میشود سهم سادات بهشان داد، چون پیغمبر به بچههای دخترش فرمود بچههای من. رسول الله فرمود حسینبن علی از من است و فرزند من است، لذا یک وقتی نگاه تفاوت در زندگی نیاوریم و بچهی پسرمان با بچهی دخترمان را فرقی نگذاریم، اخلاق رسول الله این نبود «وَ ولَدی»[13] حسین پسر و فرزند من است «و خیر الخلق بعد أخیه»[14] بهترین انسان بعد از برادرش حسن بن علی است. حالا من یک درس از ادب امام حسین به شما بگویم: در جریان جنگ امام حسن با معاویه، جنگ داشت شروع میشد و فرماندههای فرومایهای که امام معین میکردند، حالا شاید بعضیها بگویند چرا امام حسن فلانی را فرمانده میکردند که او بعدا خودش را به معاویه بفروشند. ائمه مامور به ظاهر بودند روی ظاهر قضاوت میکردند، مامور به باطن نبودند، تنها حجتی که به باطن عمل میکند تکلیف را اعمال میدارد امام عصر است، آقا امیرالمومنین پیغمبر، سائر ائمه، اگر فرد ظاهر الصلاحی بود انتخابش میکردند و بعد که اشکالش روشن میشد عزلش میکردند، ما در حالات رسول الله هم زیاد داریم، بعضیها هم میخواهند اینها را نقدی کنند بر علم پیغمبر، که این غلط است و خب حالا جای بحث هم زیاد دارد، اما در دولت امام زمان میبینید که ایشان یک نفر را نصب نمیکند که بعد عزلش کند، آقا از همان آغاز کسانی را میگذارد سر کار که اینها تا پایان کار سالمند. اما ائمه مامور به ظاهر بودند، در جریان داستان حضرت موسی و خضر در سورهی کهف، تفاوت موسی و خضر در این بود که موسی مامور به ظاهر بود ولی حضرت خضر مامور به باطن است. حضرت خضر مامور به باطن است و با یک جوانی روبرو شد سیلی زد در صورت او و طرف ضربه فنی شد و صدق الله...! موسی کلیم الله ایراد گرفت و گفت جناب خضر چرا کشتی؟ این جوان چه کرده بود؟ خب ما هم بودیم همینکار را میکردیم، ما 110 خبر میکردیم نمیکردیم؟ او بیخود میگوید نمایندهی خداست او آدمکش است. تازه موسی اولوالعزم ایراد گرفت! علت چه بود؟ حرف خضر چه بود، چه کسی جواب را میداند؟ اینکه پدر و مادرش را میکشد یک بحثی است که تکلیف آینده بود و روی آن نمیشود خیلی مانور داد، گفته میشود الان که پدر و مادرش را خراب نکرده و الان داری قصاص قبل از جنایت میکنی. حرف حضرت خضر این بود: این جوان زده بود یک آدمی را کشته بود و کسی هم خبر نداشت، او قاتل بود، منِ خضر اطلاع دارم، خضر مجریِ احکام الهی است، من میدانم که این قاتل باید قصاص شود، البته نکات دیگری را هم حضرت خضر فرمود که اگر به او فرصت داده شود پدر و مادرش را هم تباه خواهد کرد. ولی باید اجرای حکم الهی بشود. سیلی هم سیلی حضرت خضر، میزند و در جا طرف میمیرد، گفت من او را به سزای اعمالش رساندم چون او قاتل بود، به این حرف هم ایرادی وارد نیست، ولی برای حضرت موسی سوال بود، چرا؟ چون موسی مامور به ظاهر بود ولی خضر مامور به باطن بود. در کشتی سوراخ کردن موسی مامور به ظاهر است و خضر مامور به باطن است، در دریا داری کشتی را سوراخ میکنی خب همه غرق میشویم! گفت من چیزی را میدانم که تو نمیدانی. فلسفه هر سه کار را بیان کرد.
لذا حضار محترم، در جریان جنگ آقا امام حسن با معاویه، حضرت دو سه تا معاویه تعیین کردند که اینها خودشان را فروختند به معاویه، حالا بعضیها میپرسند که اصلا چرا آقا اینها را گذاشت سر کار؟ آقا دید اینها ظاهرالصلاح هستند و جامعه اینها را قبول دارد، امام نمیتواند پردهبرداری کند قبل از اینکه خدا پردهبرداری نکرده! آن کسی که از آغاز تصمیمی میگیرد که تا پایانِ کار باطنِ فرد را میبیند ولیعصر است، آقا معاهدهی با معاویه را قبول کرد، حالا ادب امام حسین را ببینید، اینها دو برادرند از یک پدر و یک مادر «سیدی شباب اهل الجنة» حرمتداری امام حسین نسبت به امام حسن را ببینید! میگویند یک وقت در لشکر خبر پخش شد که امام حسن معاهده را قبول کرد، جنگ تمام شد، البته مرحوم کاشف الغطا میفرماید آن معاهدهای که امام حسن قبول کرد برگ برندهای بود دست امام حسین. اصلا کربلا و قیام امام حسین یکی از علتهایش به استناد معاهدهی امام حسن بود، زمینه را امام حسن فراهم کرد. آقا امام حسین تا این را شنیدند میگویند اشک از چشمانشان جاری شد که برادر معاهدهی با معاویه را قبول کرد اما هیچ نگفتند و با چشمان اشکآلود رفتند در خیمهی امام حسن، خب این اشکها نشانگر عدم مقبولیت نسبت به این معاهده بود. لحظاتی نگذشت که امام حسین از خیمهی امام حسن آمدند بیرون با چهرهی خندان و تبسم. گفتند آقا چه شد؟ شما گریان رفتید در خیمهی امام حسن و خندان خارج شدید! آقا فرمود «عجبتُ من دخولی علی إمامهم» ادب را ببینید! در عجبم که در پیشوا و امام خودم وارد شدم، نفرمود برادر فرمود امام. به او عرض کردم «ماذا دعاک الی تسلیم الخلافة»[15] آقا جان چی سبب شد خلافت را رها کردی؟ امام حسن با یک جمله امام حسین را آرام کرد، فرمود «الذی دعا أباک»[16] به همان دلیلی که بابایت 25 سال خلافت را واگذار کرد. یعنی عدم همراهی مردم، عدم همسویی مردم، امام حسین با چهرهی خندان خارج شد، رسول الله فرمود «خیر الخلق بعد أخیه»[17] امام حسین بهترین مردم بعد از برادر «هو امام المسلمین»[18] پیشوای مسلمانان «و مولی المومنین»[19] مولای انسانهای مومن «و خلیفة رب العالمین»[20] نمایندهی پروردگار بر روی زمین «و غیاث المستغیثین»[21] امام حسین فریادرس انسانهای گرفتار است. شما در اربعین ببینید مسیحیها میآیند یهودیها میآیند. من عرض کردم در همین شیراز من یهودی دیدم میگوید من نذر سیدالشهدا دارم، ایام محرم نذر دارم، حاجت گرفتم، آنها خاندان کرمند، کریمان با بدان هم بد نکردند «هو غیاث المستغیثین و کهف المستجیرین»[22] پناهگاهند سیدالشهدا برای کسانی که به اینها پناهنده میشوند، چه کسی پناهنده شد و اینها قبول نکردند؟ «و حجة الله علی خلقه اجمعین»[23] حجت خدا بر تمامی بشریت رسول الله میفرماید حسینبن علیست «و هو سید شباب اهل الجنة»[24] آقای جوانان اهل بهشت حسین است «و باب نجاة الامة»[25] و باب نجات امت در قیامت حسینبن علیست «أمره أمری»[26] رسول الله فرمود سخن و امر حسین امر من است «و طاعته طاعتی»[27] اطاعت از او اطاعت از من «و من تبعه منِّی»[28] هر کسی از حسین تبعیت کرد از من تبعیت کرده «و من عَصاه فلیس منی»[29] هر کسی از حسینبن علی نافرمانی کرد از من نیست.
این الطاف واسعهای که خداوند نسبت به سیدالشهدا در کلام رسول خدا نسبت به شخصیت سیدالشهدا دارد که میلاد حضرت را پشت سر گذاشتیم. من نکته پایانی را عرض کنم، انشاءالله با توجه به اینکه الحمدلله ما در همین سفر گاهی با عراقیها صحبت میکردیم، آنها میگفتند که قدر جامعه و نظام خودتان را بدانید، در مملکت ما ثباتی نیست، وحدت رویهای نیست. انشاءالله در برابر این نظامی که مرهون تلاش شهداست و امام شهداست، انشاءالله این دعوت عمومی را نسبت به شرکت به انتخاب جدی بگیرید. حالا بنده رای بدهم یا ندهم این دوره هم میگذرد، نماز بخوانیم یا نخوانیم فرصت تمام میشود، یک کاری بکنیم که قیامت شهدا نگویند زندگی و موقعیت امروز شما مرهون تلاش دیروز ما بود، برای شما فرصتها فراهم شد و شما از این فرصتها به شایستگی استفاده نکردید.
»[30]
[1] بحارالانوار ج43 ص302
[2] الکافی ج8 ص21
[3] الکافی ج8 ص21
[4] بحارالانوار ج43 ص302
[5] بحارالانوار ج43 ص302
[6] ق آیه16
[7] آلعمران آیه54
[8] الکافی ج2 ص84
[9] الکافی ج2 ص84
[10] مستدرک الوسائل ج8 ص107
[11] مستدرک الوسائل ج8 ص107
[12] الفضائل (ابن شاذان قمی) ص10
[13] الفضائل (ابن شاذان قمی) ص10
[14] الفضائل (ابن شاذان قمی) ص10
[15] مناقب آلأبیطالب (لابن شهراشوب) ج4 ص34
[16] مناقب آلأبیطالب (لابن شهراشوب) ج4 ص34
[17] الفضائل(ابن شاذان) ص10
[18] الفضائل(ابن شاذان) ص10
[19] الفضائل(ابن شاذان) ص10
[20] الفضائل(ابن شاذان) ص10
[21] الفضائل(ابن شاذان) ص10
[22] الفضائل(ابن شاذان) ص10
[23] الفضائل(ابن شاذان) ص10
[24] الفضائل(ابن شاذان) ص10
[25] الفضائل(ابن شاذان) ص10
[26] الفضائل(ابن شاذان) ص10
[27] الفضائل(ابن شاذان) ص10
[28] الفضائل(ابن شاذان) ص10
[29] الفضائل(ابن شاذان) ص10
[30] الفضائل (ابن شاذان قمی) ص10