استاد حدائق روز یکشنبه 19 شهریور ماه 1402 در مهدیه بزرگ شیراز به بیان فلسفه قیام سید الشهدا(ع) در زیارت اربعین پراختند.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسمالله الرحمن الرحيم
قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه القرآن الحکيم: «وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُون»[1]
صدق الله العلی العظيم
بحثی که در اين دهه پايانی ماه صفر خدمت عزيزان در مجلس بود با محوريت قيام امام حسين در زيارت اربعين است که امام صادق فرمودند که اصلاً سيدالشهداء قيام کرد تا بشريت را از جهالت و ضلالت رهايي بخشيد عنوانی داشتيم تفسيری ذيل آيات شريفه قرآن تحت عنوان آثار جهل در زندگی انسان، اينکه امام حسين قيام کرد، تا: «لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَةِ»[2] و شريعت را از جهل و نادانی نجات داد، از گمراهی و ضلالت خلاصمان کرد اين جهل در زندگی انسان مگر چه میکند که اين قدر اهميت دارد که حسين ابن علی برای رهايي مردم از اين معضل هزينه میکند، شهداء خرج میشوند تا بشر جاهل نباشد، تا بشر در مسير ضلالت قرار نگيرد، اسراء به اسرات میروند تا انسانها را از ضلالت و جهالت رهايي ببخشند اين جهل در زندگی انسانها چه میکند، دو موضوع کلی در گذشته گذشت، يکی اينکه جهالت سبب میشود که انسانها از حق پرستی دور میشوند، ميروند در مسير بتپرستی، مصاديقش را هم گفتيم از گذشته تاريخ بشر و معاصر ما و عرض کرديم بزرگان میگويند هر چيزی که شما را از ياد خدا غافل کند میشود بُت شما، حاجآقا حواست باشد خانهات، پولات، سکههای طلايت، امکاناتات اينها مغفولت نکند، غافلت نکند، شما را از ياد خدا باز ندارد: «کلما شغلک عن الله فهو صنکم» ، امروز هم بعضیها پناه بر خدا بت پرست هستند چون میبينيد امکاناتش از خدا برايش مهمتر است وسائلی که دارد برای او با ارزشتر از رضايت خداست و هزينه نمیکند امام حسين آموخت عزيزترين امکاناتتان که جانتان هست برای جانانتان خرج کنيد که خداست، از موارد ديگر عرض کرديم انسانهايي که جاهل میشوند انکار دين میکنند، میبينيد بعضیها دين را انکار میکنند اينها جاهل هستند: «إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُون»[3] از روی جهل است که دين را انکار میکند، آقا قيامت چه کسی گفته هست؟ يک کسی آمد جوانی بود جاهل به امام صادق عرض کردم که آقا چه کسی از برزخ آمده که ما دومش باشيم؟ چه میگويد اين مردهها دوباره زنده میشوند؟ به چه ضمانتی ما اين کار را بکنيم که آخرت به ما مزد میدهند، پاداش میدهند، زنده میشويم بدیها، خوبیها بررسی میشود، امام ديدند سطح اطلاعات اين جوان سطح پايينی است و اين را هم محضر عزيزان عرض کنم دستور دين است که با مردم به اندازه ظرفيتشان سخن بگوييد، پدر عزيز نحوه گفتارت با يک پسر ده ساله با يک پسر بيست ساله، با يک جوان سی ساله بايد متفاوت باشد ظرفيت را بايد ديد به نسبت آن ظرفيت سخن گفت، رسولالله فرمود ما انبياء مأمور هستيم به اندازه ظرفيت مردم با مردم سخن بگوييم، امام صادق در حد ظرفيت اين جوان باش حرف زدند فرمودند حالا به زعم اشتباه تو و فکر غلط تو ما میگوييم اصلاً آخرتی هم نيست قيامتی هم نيست، معادی نيست کدام دستور اسلام به ضرر دنيای خوب شماست؟ کدام کاری که اسلام فرموده انجام بدهيد که تو انجام دادی در دنيايت عقب هستی، امروز مردم جامعه دارد از کجاها آسيب میبيند امام فرمود کدام نهی شرعی اگر اسلام نهی نکرده بود مردم زندگیشان بهتر بود، اگر اسلام نمیفرمود رباء نخوريد رباخوری خوب بود زندگیها آباد میشد اگر اسلام شرابخوری را ممنوع نکرده بود زندگیها سامان بهتری پيدا میکرد اگر اسلام ظلم را ممنوع نکرده بود جامعه جامعه سالم میشد زندگیها، ما امروز هرچه داريم آسيب میبينيم از همان انجام نبايدهاست از همان ترک بايدهاست واجبات را انجام نمیدهيم که گرفتار هستيم، محرمات را مرتکب میشويم که زندگیها سامان پيدا نکرده، امام صادق فرمود قيامت قطعاً هست، معاد و حسابرسی قطعاً هست، اما کدام يکی اين از دستورات است که اسلام دارد نام میبرد تو میتواني دست رويش بگذاري بگويي اين را حذفش کنيد مردم زندگی بهتری دارند، اقتصاد مردم سالمتر است زندگی مردم آبادتر است امروز خواهران من رواج حجاب امنيت اخلاقی جامعه را بالا میبرد يا رواج بیحجابی؟ آمار طلاقهايتان ريشه در کجا دارد بررسی کنيد بپرسيد از قضات؟ دادگاههای خانواده را سر بزنيد، بارها من اين را عرض کردم يک نفر نمیتواند يک طلاق نام ببريد شما سراغ داريد بياييد به من بگوييد اين را من تحقيق کرده عرض میکنم شما يک طلاق نمیتوانيد نام ببريد که زن و مرد هردو با ايمان و با اخلاق بودند اصلاً نداريم، يا مرد يا زن؟ يا هردو يا بیايمان، يا ضعيف الايمان يا بیاخلاق يا ضعيف الاخلاق، آدم با ايمان که سرش به دادگاه خانواده بند نمیشود بله آن زن با ايمان، آن مرد با ايمان، آن انسان با اخلاق مشکلات اقتصادی در خانهها هست چوب حراج به زندگی نمیزنند آبروی يکديگر را نمیبرند، اين رسواگریها و بیآبروييها مال بیدينیهاست آنی که ديندار است و خداترس رعايت میکند خدا رحمت کند ببينيد زندگی سالم زندگی مرحوم امام است همسر امام خانم ثقفی دختر آيتالله ثقفی بعد از فوت امام با ايشان مصاحبه شد، ايشان گفت من شصت سال با امام زندگی مشترک داشتم يکبار امام آمرانه به من حرف نزد، يکبار با ادبيات تند و بیادبانه با ما سخن نگفت، خانم ثقفی میگويد يکبار در اين شصت سال به من نگفتند خانم يک چايي دم کن بياور، آقايون همهاش در زيارت عاشورا نيست، همهاش يابن الحسن کجايي داد از غم جدايي، در خانه مثل شمر ذیالجوشن اخلاق اخلاق بد خواهرم همهاش در زيارت آلياسين نيست، در شوهرداری، کانون خانواده را پاسداری کردن، حرمت را رعايت کردن اخلاق عملی، شعار ندهيم در عمل عقب باشيم بعد خانم امام میگويد امام يک وقتهايي چايي میخواستند چايي آماده نشده بود همين امامی که انقلاب را مديريت کرد در همين اواخر عمرشان خانم امام میگويد يک وقت میديديم امام رفتند در اشپزخانه سر گاز هستند دارند آب میگذارند چايي دم میکنند، حالا ما کلاسمان چهها ور میدارد؟ آقای مدير نشسته، چرا چايي دم نکردی؟ انگار کارت را هم يادت میرود حقوق را کم و زياد میکنيم، مرد حسابی اخلاق داشته باش، ارزش انسانها به ميز مديريت و پول در حساب و خانهها و باغها و کاخها ويلاها و قيافهها که نيست ارزش به تقواست، ارزش به انسانيت است حرمتها را نشکنيد، گفت میگفتيم به امام بفرماييد بنشينيد خب چايي میخواستيد ما دم میکرديم چرا شما رفتيد داخل آسپزخانه؟ امام میگفتند من ميل به چايي پيدا کردم، آمدم دم کردم هميشه شما زحمت میکشيد حالا ما درست میکنيم شما ميل کنيد، ما اين جوری هستيم، خانم چايي هم دم نکردی ما رفتيم دير شد، حواست کجاست؟ حواس تو کجاست؟ ما در عمل اخلاق را نشان بده، اينها آداب دينی است دين يعنی اين، دين يعنی پاسداری از حرمتها، دين يعنی شخصيـتها را تخريب نکردن.
خب از آثار جهل ما متأسفانه در آياتی که تلاوت شد قرآن اشاره میفرمايد که انکار دين از جلوههای جهل است آياتی هم خوانده شد امروز من دوتا آيه شريفه را از سوره مبارکه مائده اشاره کنم، که اين تطبيقی در زندگی اجتماعی ما امروز سريان دارد و جريان دارد، حواسهايتان جمع، در آيه پنجاه و هفت سوره مبارکه مائده و آيه پنجاه و هشت که اين دو هردو مکمل يکديگر، که با خطاب به مؤمنين شروع میشود، خدا مخاطب را مؤمنين قرار داده، از مصاديق انکار دين در آيه پنجاه و هفت خدا میفرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِياءَ»[4] يک هشدار کلی خداوند به همه مؤمنين میدهد اينها نتيجه جهل است چون آيه پايانش هم اشاره میفرمايد در آيه بعد، که اينهايي که دين شما را مسخره میکنند، و دين شما را به سخره میگيرند دين يعنی باورهايتان، حالا نمازتان، روزهتان، خمستان، زکاتتان، حجتان، حجابتان، اخلاقيات دينیتان را اينهايي که مسخره میکنند الآن هم ما میبينيم بعضیها با زبان استهزاء و مسخره صحبت میکنند قرآن اين هشدار را به مؤمنين میدهد که کسانی که دين شما را مسخره میکنند: «هُزُواً وَ لَعِباً»[5] هم مسخره میکنند، هم به بازيچه میگيرند، به بازی میگيرند، بابا چه است؟ چه کار داری؟ دُلا و راست میشوی؟ شنديديد در نماز، گاهی اوقات اين حرفها را میزنند، میگويد مگر تو ديوانه هستی خمس میدهی؟ مگر پولت زيادی کرده پا میشوی میروی کربلا؟ ديديد در همين ايام اربعين گاهی اوقات در اين فضاهای مجازی بيگانه بعضیها شروع میکنند به شعار دادن، آدم ساده، آدم راه گم کرده، کربلا میروی برای چه؟ پولت را ببر بده به اين نيازمندان، پولت را ببر بده به افراد مستحق، وقتت را ببر جای ديگر صرف کن، بلند میشوی راه میافتيد در اين گرما عرق میريزيد شما اين جوسازیهاي که میکنند يکبار شنيديد برای کسانی که برای تفريحهای آلوده به گناه، به اروپا میروند اين حرف را زده باشند، تا حالا ديديد کسی بگويد همانهايي که قلم به دست میگيرند در اين فضاهای مجازی انتقادات را میکنند دايه دلسوزتر از مادر خودشان را نشان میدهند برای نيازمندان، از ناحيه آنها تا حالا شنيديد گفته شود که ای آقايي که میخواهی بروی ترکيه، میخواهی بروی اروپا، کانادا، برای تفريح حالا ما میگوييم تفريح نه گناه، پولت را ببر بده به آن نيازمند اين حرف را به آنها میزنند جای که نافرمانی خداست که اينها ساکت هستند جای که اطاعت خداست طرف میرود کربلا انرژی میگيرد از امام حسين درس و پيام میگيرد میآيد در زندگی اجتماعی و فردیاش اجرا میکند اينها را به سخره میگيرند، حجی با آن عظمتی که انسانسازی میکند را مسخره میکنند سفرهايي گنهآلود را لب میبندند و حرف نمیزنند خب اين در گذشته بوده الآن هم هست، قرآنی که میگوييم معجزه است همين است قرآن کتاب زندگی است در اين آيه شريفه خدا به مؤمنين میفرمايد کسانی که دينتان را دارند مسخره میکنند، کسانی که دينتان را به بازی میگيرند ولو در شيراز کنار شما دارد زندگی میکند آن ور آب هم نيست در فاميلات است در خانواده هست در شهر است دينت را مسخره میکند ارزشهايت را مسخره میکند، خدا میفرمايد اينها را به چشم دوست نگاه نکنيد، حالا اين آيه شأن نزول اوليهاش اين بود که زمانی که اذان میگفتند آيه بعد تخصيصاً خدا نماز را ياد میکند، اينها وقتی که اذان صدای اذان بلند میشد مسخره میکردند اين مسلمانها چهشان است، الله اکبر، الله اکبر میخواهند بروند نماز بخوانند، اينها چه اتفاق برايشان افتاد، نماز خواندن اذان گفتن را مسخره میکردند زمان رسولالله شما حالا امروز را نبينيد که مساجدتان آباد مردم میروند پيغمبر نماز را به گونهای شروع کرد که مسخره میکردند اهل کتاب و کفار نماز خواندن پيغمبر را، من يکی از نمازهای پيغمبر را برايتان بگويم، اينکه رسولالله فرمود: «ما اذی احد بمثل ما اذيت» ، هيچ مثل من پيغمبر اذيت نشد، آن سالهايي که پيغمبر در مکه بودند خديجه سلامالله عليها تازه از دنيا رفته بود حضرت زهراء در سنين چهار پنج سالگی بود، در سنين طفوليت بود پيغمبر در حجر اسماعيل مشغول نماز بودند رفتند سجده سران قريش کنار کوه صفا ايستاده بودند میديدند الآن ساختمان سازی شده آن موقع ساختمان که نبود اشراف داشتند بر کعبه و بر پيغمبر داشتند رسولالله را نگاه میکردند اينها ديدند پيغمبر رفت سجده، سجده پيغمبر طولانی شد، يک روايت هم اينجا بگويم مزد امروزتان که آمديد، پيغمبر فرمود هر کسی میخواهد قيامت با من رسولالله محشور بشود: «فَأَطِلِ السُّجُودَ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّار»[6] سجدههايتان را طولانی کنيد، سجدههايتان را طولانی کنيد در نمازهای مستحبیتان، آقا نماز شب میخوانی، يک پنج دقيقه سرت را بگذار روی خاک، بهترين حالت ارتباطی بنده با خدا در حالت سجده است در نمازهای مستحبی بعد از نماز برويد سجده يک چند دقيقهای در سجده با خدا حرف بزن، مشکلاتت را با خدا بگو، گرفتارهايت را با او عرضه کن اين قدری که آبرو پيش خلق میريزيم پيش خدا نمیريزيم اين قدری که بعضیهايمان به خلق اميد بستيم به خدا اميد نداريم رسولالله فرمود سجدههايتان را طولانی کنيد تا قيامت با من محشور بشويد، رسولالله در سجده سجده را طول دادند، ابوجهل داشت میديد سران قريش هم داشتند میديدند يک عربی کنار کوه صفا شتری بچه شتری کشته بود داشت پوستش را میکند ابوجهل رو کرد به اين مشرکين، گفت که چه کسی حاضر است شکمبه پر از کثافت اين شتر را الآن بردارد ببرد بگذارت رو کمر پيغمبر، مردم اين اسلام به ارزانی برايتان رسيده! هزينهاش را پيغمبر داد، ما يک از گل نازکتر به ما میگويند ديگر مسجد پيدايمان نمیشود يک جواب سلام دريافت نمیکنيم ديگر هيئت نمیآييم، آقا چرا نمیآيي؟ آن روز سلام کرديم جواب ندادند، اين جوری؟ تا ابوجهل اين را گفت يکی از مشرکين منحرف اين شکمبه پر از کثافت بچه شتر را برداشت دوان دوان آمد سمت کعبه، آمد در حجر اسماعيل اين شکمبه با همه کثافتها گذاشت روی کمر پيغمبر، رسولالله سر بلند نکرد که بگويد تو کيستی؟ «إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظيم»[7] اينجا دارد حضرت زهراء که دختری بود خردسال تا اين صحنه را ديد حضرت زهراء آمد اين شکمبه را از کمر بابا برداشت صدا زد بابا برخيز به منزل برويم، اينیکه میگويند حضرت زهراء هر کسی میديد چهره حضرت زهراء چهره غمگينی بود، چون از زمانی که چشم به اين دنيا گشود از اين مردم جفا ديد و ناروايي ديد تا از اين دنيا رفت، بر سر چه کسی اينها را آوردند؟ به کدام از ما به خاطر نماز خواندنمان يک جسارتی اين جوری کردند؟ حالا بنده ناقابل بودم سرم يک همچون مسألهای میآمد میگفتم خدايا برای نماز خواندن بايد اين جوری سرمان بياورند و شما نگاه کنی و دفاع نکنی ديگر ما نماز نمیخوانيم، اولتيماتم میداديم به خدا، قرآن میفرمايد مؤمنين، کفار، يهودیها، مسيحیها اينهايي که دينتان را مسخره میکنند اينها را نگاه دوستی نکنيد، روابط دوستانه با اينها برقرار نکنيد: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنين»[8] تقوا را رعايت کنيد اگر مؤمن هستيد، اگر میگوييد مؤمن هستيم مؤمن بايد جهتش مشخص باشد يا خدا يا کفار؟ يا خدا يا شيطان؟ يا حق يا باطل؟ دوجا که نمیشود اين میشود نفاق، اين میشود همانی که در مردم کوفه بود، فرزدق به امام حسين گفت اين مردم قلباً شما را دوست میدارند اما شمشيرهايشان در اختيار بنیاميه است، اين نفاق است زير پرچم امام حسين سينه بزنم پای سفره يزيد غذا بخورم اين دروغ است: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ»[9] خدا میفرمايد تقوا پيشه کنيد اگر مؤمن هستيد، اينجا من ذيل اين آيه يکی دو نکته مهم عرض کنم، شرط غيرت دينی و شرط رعايت ايمان شما اگر ايمان را میخواهيد رعايت کنيد حدودش را بايد غيرت دينی داشته باشيد آدم مؤمن بايد رو دينش غيرت داشته باشد، مؤمن غيور بايد باشد در روايت هم داريم مؤمن بايد با غيرت باشد. آيتالله العظمی اراکی میفرمودند آيتالله العظمی حائری يزدی استاد امام، مؤسس حوزه قم، استاد الفقهاء و المراجع نمرد مگر به خاطر کشف حجاب، اين حرف آيتالله اراکی است در سال شصت و چهار مجله حوزه در سی و نه سال قبل مصاحبهای با آيتالله العظمی اراکی کردند ايشان از اساتيد گذشتهاش ياد کرد من جمله حاج شيخ عبدالکريم حائری، گفت حاج شيخ عبدالکريم کسالت نداشت، کشف حجاب که آمد رو کار حاج شيخ روزها میرفت حوزه، مسجد، منزل در اين رفت و آمدها بیحجابها را که میديد روز به روز ذوب میشد ذوب میشد تا مرد اين بيان شاگرد ايشان است اين فقيه بزرگ، بعد ايشان فرموده بود به عقيده ما شاگردان آقای حاج شيخ عبدالکريم مرحوم حاج شيخ نمرد مگر به خاطر کشف حجاب، وای به حال کسی که گناه ببيند و خنده تحويل بدهد اين بیتقوايي است، وای به حال کسی که بیحجابی را ببينيد و بیتفاوتی در زندگی او حاکم باشد حاجآقا حداقل کاری که از دست میآيد اندوه است ناراحتی است استغفار، اينکه ديگر از دستمان میآيد کاری از تو نمیآيد؟ قدرتی نداری؟ جلو گناه را نمیتوانی بگيری؟ آن حسرت و ندامت و نگرانی درونی میتوانی داشته باشی؟ اينکه میگويند در آخرالزمان: «كَالشَّاةِ المَأْبُورَة»[10]مثل گوسفند سوزن خورده است گوسفند سوزن خورده میگويند روز به روز ذوب میشود ذوب میشود تا از بين میرود يعنی خطا را نمیتواند ببيند گناه را نمیتواند ببيند آدم پاک فقر را نمیتواند ببيند خودش فقير نيست اما فقر فقراء زجرش میدهد، خودش بینماز نيست بینمازی ديگران رنجش میدهد، خودش پاک است ناپاکیها او را آزار میدهد، نهج البلاغه اميرالمؤمنين میفرمايد از ويژگیهای انسانهای با تقوا: «قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ»[11] قلب اينها اندوهگين است آدم با تقوی چرا قلبش اندوهگين باشد آن که نماز قضاء ندارد، آنکه واجب ترک شده ندارد، آنکه به وظايفش عمل کرده چرا اندوه؟ اندوه مال آن شخص متخلف جنايتکار لجام گسيخته بايد باشد آدم با تقوی بايد مسرور باشد نه اندوه، وجوهی که ذکر میکنند يکش اين است میگويند انسانهای با تقوی خودشان پاک هستند، خودشان خوب هستند، ناپاکی را در رفتار ديگران که میبينند زجر میکشند، ديديد يک وقت يک جايي نشستيد به کسی که خيلی مورد تأييد شماست و قبولش داريد يک کسی جسارت کند، اگر ناراحت نشوی در محبت خلاف داريد میگوييد، من بگويم امام زمانم را دوست میدارم بعد ببينم بشنوم به امام زمان دارند توهين میکنند خنده تحويل بدهم، اين من در گفتارم مشکل دارم، من صادق نيستم من میگويم خدا شما پروردگار ما هستيد همه چيز ما از شماست شما را خيلی دوست داريم بعد بیحرمتی به خدا را که میبينم بیتفاوت هستم اين محبت نيست محبت يعنی حريم محبوبت را وقتی میشکنند تو بايد متأثر بشوی، تو بايد رنج ببری:
من از بینوايي نيم رنگ زرد، غم بینوايان رخم زرد کرد
آدمهای با معرفت اين جوری هستند: «قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ»[12]اند يک جهتش اين است که بیحرمتی به محبوب را نمیتواند ببيند و وقتی اين بیحرمتیها مشاهد میشود رنج میبرد و از درون آسيب میبيند لذا شرط ايمان غيرت دينی و تبری از نا اهلان است، آيه هم اشاره میفرمايد اين جنگ روانی که دشمن ايجاد کرده استهزاء دين، شما در اين فضاهای مجازی کولاک دارند میکنند و متأسفانه ما هم مديريت نمیکنيم بنده به عنوان يک پدر، خانواده، بچههای خودم را مديريت نمیکنم، يک اسلحه پر فشنگ خطرناک دادم دست جوان خودم روز به روز دارد شبهات و القائات میآيد جواب هم دريافت نکرديد حالا منحرف میشويد، آقا مراقب باش دشمن دارد کار میکند دشمن دارد دين را مسخره میکند من يکی از اساتيد دانشگاه سالها قبل شش هزار سايت را برای من آورده بود و کانالهای ماهوارهای گفت تمام اينها بر عليه امام زمان دارند کار میکنند، بعضیها هم به يک اسم فريبنده به يک اسمی که شما اول میديد میگفتيد اين مربوط به تقويت دين است وارد میشديد تخريب دين، چيزهايي را دارند نشان میدهند که اگر کسی با ادبيات دين آشنا نباشد دين برايش نمیماند انحراف دشمن، همينکه مقام معظم رهبری فرمودند قتل عام فرهنگی است بابا مراقب خودت باش، مراقب بچههايت باش، حواست جمع باشد، من يک وقت يکی از دبيرهای فرهنگی شهر که آفرين بر اين نوع نگرشها، دلسوزیها، گفت حاجآقا ما يک شاگردی داشتم قبلاً الآن لامذهب شده میخواهم بياورمش با شما صحبت کند وقت گرفت ايشان يک شب آورد مسجد ديدم يک جوانی موها از شانهاش هم رفته پايينتر، اگر کسی از پشت سر نگاهش میکرد فکر میکرد از اين خانمهای بیحجابها است: «يشبه بالنساء» حالا اسلام که با مو مخالف نيست اسلام میگويد چوب حراج به خودت نزن، خانم آقا تو خليفهالله هستی، تو ابزار شهوت برای نگاههای هوس آلود نيست اين جوان آمد نشست يک نخود ريش اينجا گذاشته بود يک شقيقه خنجری اين طرف داشت، يک قيافهای عجيبی لباس خاص، اين آقا آوردش جوان نوزده ساله در همين مملکت اسلام در سومين حرم اهلالبيت، نشست و من سلام کردم صحبت کردم گفت خب آقا شما اعتقادات چه است؟ دينت چه است؟ گفت من لامذهب، گفتم خب، گفتم شما در زندگیتان وقتی انسان میخواهد بحث کند بايد وجه اشتراک را پيدا کند گفتم چه را قبول داری در زندگیات؟ گفت من فقط آقای فلانی اسم يک خواننده فرانسوی را آورد گفت فقط آن برايم مقبول است و آن را قبول دارم و هيچ کس ديگر را هم قبول ندارم، گفتم اين آقايي که قبولش داری کجاست؟ گفت پاريس است گفتم از کجا شناختی اين را؟ گفت اين هفته سه شب خوانندگی میکند در فلان کاواره پاريس فلان خيابان، اسم خيابان را آورد کاواره را آورد، کجا کجا؟ دو سهجا آدرس داد گفت اين خوانندگی میکند قيافه خودش را هم کرده مثل قيافه همان يعنی شکل و شمايل از او الگو گرفته بود، ببينيد عزيزان فطرتها پاک است، کار نکرديم، الگوی خوب نشان نداديم میرود الگوی بد میگيرد، حالا پدر کوتاهی کرد حالا من عرض میکنم مادر يا استاد يا همه و خودش؟ گفتم که خب اين خواننده را شما از کجا شناختی؟ گفت که من در همين فضاهای مجازی، به قدر هم اين را خوب میشناخت سنش را میدانست خوراک مطلوبش را میدانست، که چه غذايي دوست دارد بخورد؟ برنامههای هفتگیاش را دقيق میدانست که اين مثلاً شنبه کجاست؟ يک شنبه کجاست؟ خانهاش کجاست؟ تمام جزئيات زندگی اين را به ريز میدانست، ما يک کليت حداقلی از پيغمبر بعضیهايمان بلد نيستيم، هی اينها را گفت گفت گفتم حالا چرا اين را انتخاب کردی؟ گفتم شما پاريس هم زندگی میکردی؟ گفت من خيلی از شهرهای استان فارس را هم هنوز نرفتم، مردم برسید به داد اين جوانها، آقايون در دور و برتان دستگيری کنيد: «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ»[13]همهتان مسئول هستيد، به نسبت امکاناتتان مسئول هستيد، به نسبت سوادتان، به نسبت ثروتتان به نسبت مقامتان، به نسبت دانشتان از شما حساب میخواهند، گفت من بعضی از شهرهای استان فارس را هم اصلاً نديدم گفتم اين را چه جور پيدا کردی؟ گفت در فضاهای مجازی، گفتم چرا حالا اين را انتخاب کردی؟ آدم زياد؟ اين را چرا برگزيدی؟ گفت آقا اين حرفهای خوبی میزند، گفتم میشود حرفهايش را بگويي برای من؟ شروع کرد گفت يکی از حرفهای خوبش اين فطرت پاک اين جوان بود، گفت يکی از حرفهای خوبش اين است که میگويد به دنيا دل نبنديد دنيا میگذرد، در شعرهايش هم میخواند، گفت به به، عجب حرف زيبايي، خيلی حرف قشنگی است، گفتم ديگر چه میگويد؟ گفت میگويد به کسی بدی نکنید که بدی به شما میکنند، من اعتقام اين است همان خواننده فرانسوی هم فطرت پاک داشته، همان خواننده فرانسوی اگر با معارف الهی آشنا میشد جهت زندگی، کما اينکه ديديد بعضیها در اروپا، امريکا، مدت قبل نشان میداد، يک کسی خوانندگی میکرد در جلسات حرام بعد آمد شد قاری قرآن، اينها فطرتها پاک است خدا بد نيافريده، گفت از حرفهای ديگر میگويد بدی نکنيد که اگر بدی کرديد بدیتان میکنند، گفتم اين هم حرف زيبايي است آفرين، اين با تعجب نگاه ما کرد حالا فکر کرد من میخواهم جبهه بگيرم تخريبش کنم، سه چهار تا جمله هم نقل کرد همه هم حرفهای زيبا، گفتم اينها که همهاش خوب است، گفت پس چه میگويي؟ گفتم شما اين حرفها را دوست میداری؟ گفت بله، گفتم اينها جذبت کرد؟ گفت بله، گفتم زيباتر از اينها میخواهی بشنوی؟ گفت بگو، گفتم زيباتر از اين حرف اولت اين حرف پيغمبر است که پيغمبر اين را گفت، زيباتر از حرف دومت اين حرف امام حسين است که حضرت اين را گفت، يکی يکی گفتم ديدم اين چشمها گشاد شد با تعجب نگاه کرد، گفت جدی جدی اينها حرف پيغمبر و امام حسين و ائمه است؟ گفتم بله، يک مکثی کرد، سکوت کرد، يک چند دقيقهای رفت در سکوت، بعد گفت آقا مشکل ما کجاست؟ مردم مشکل همينجاست، گفت من در دورانی که مدرسه میرفتم سؤالات اعتقادی برايم پيش میآمد در مدرسه از معلم میپرسيدم میگفت بچه، سؤال خارج از کتاب نپرس، اينها را برو از کس ديگر بپرس وقت کلاس را هم نگير وقت ما را هم نگير، بابا يا بلد هستي وقت بگذار يا بلد نيستی؟ راهنمايش کن برود بپرسد، مثل همين دبيری که آورده بود آن را، دلبير دلسوز با اينکه میگفت سالها، ديگر شاگردم هم نبوده، فهميده بود آوردنش، آقا يا من میتوانم درمان کنم درمان کن، نمیتوانی درمان کن ببرش پيش درمان کننده، دال علی الخير باشد، گفت در مدرسه که به ما اين جوری حرف میزدند، میآمدند منزل به مادر و پدر میگفتم من سؤال دارم شبهه دارم، مادرم میگفت اعصاب ما را خرد نکن وقت ما را نگير اينها را ببر در مدرسه بپرس برو از کس ديگری بپرس، به بابايم میگفتم بابايم يک چيز ديگر میگفت گفت من فکر کردم اسلام دينی است بیمنطق و پاسخ ندارد، گفت گرويده شدم به اين سمت و سو، بسنده کنم تقوای الهی در اين آيه شريفه اقتضاء میکند، که ما کسانی که با خدا زاويه دارند را دوست خود قرار ندهيم و از آنها هم نترسيم: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ»[14] از خدا حساب ببريد به وظيفهتان عمل کنيد خدا هم کمک میکند اين آيه پنجاه و هفت سوره مائده، آيه پنجاه و هشت انشاءالله باشد طلبتان برای فردا، آمديد میشنويد مطالبی که خدا فرموده و ذکر يک روايت از امام سجاد چون امروز وقت به تأخير افتاد، که در آيه پنجاه و هشت خدا مستقيماً نماز را ياد میکند کسانی نماز را مسخره میکند، نماز میخوانی، مسجد میروی مسخرهات میکنند اينها را قرآن هشدار داده، چند مطلب و يک روايت هم ذيل کلام امام سجاد که عزيزان ديشب دعای کميل خوانديد الحمدلله در دعای کميل يک فراز از دعای کميل اين است: «الذُّنُوبَ الَّتِي تُنْزِلُ النِّقَمَ»[15]خدايا به من ببخش اميرالمؤمنين به ما میآموزد گناهانی که ما مرتکب شديم و آن گناهان نقمتها و عذابها را دارد بر ما نازل میکند میبينی کار دست خود بشر است بشر خودت خودت را گير انداختی، دردت را بشناس درمان آسان است:
چون نداری درد درمان هم مخواه، درد پيدا کن که درمانت کنند
میگويد آقا ما تب میکنيم، میگويند تب منشأ دارد ببين منشأ تبات چه است؟ آقا ما در زندگیمان گرفتار شديم ببين منشأش چيست؟ هيچ اتفاقی اتفاقی نيست، در: «تُنْزِلُ النِّقَمَ»[16]امام سجاد چند چيز را سبب نازل شدن گرفتاریها و عذابها و سختیها نام میبرد، من اينها را فهرستوار بگويم: «عِصْيَانُ الْعَارِفِ بِالْبَغْيِ»[17]کسانی که از روی آگاهی ستم میکند، میداند نبايد اين کار را بکند میکند، میداند غيبت حرام است غيبت میکند، میداند حق مال اين است حق را بهش نمیدهد اينها منتظر نزول عذاب باشند و نقمت باشند: «عِصْيَانُ الْعَارِفِ بِالْبَغْيِ»[18]کسانی که آگاه هستند اطلاع دارند از روی آگاهی مال صغير را خورده میگويند بابا مال صغير را بده، میگويد نمیدهم هر وقت دلم بخواهد میدهم خب منتظر باش چوبش را میخوری، وای به حال کسانی که میدانند خطا خطاست و آگاهانه خطا میکنند، اينها منتظر: «تُنْزِلُ النِّقَمَ»[19]باشند، دوم حضرت فرمود: «وَ التَّطَاوُلُ عَلَى النَّاسِ»[20] تجاوز به حقوق مردم اينها نزول نقمت میشود دست اندازی به مال مردم دست اندازی به مال خودت است آبروی ديگری را بردی آبرويت را خواهند برد: «وَ التَّطَاوُلُ عَلَى النَّاسِ»[21]، شاهد مثالم اين دو قسمت آخر بود: «وَ الِاسْتِهْزَاءُ بِهِم وَ السُّخْرِيَّةُ مِنْهُمْ»[22]کسانی که مردم را مسخره میکنند، حالا يا به قيافهاش يا به وضع زندگیاش آقا شما وضعش را ببين، قيافهاش را ببين، يا تمسخر میکنند بعضیها را سخريه است به تمسخر میگيرند، استهزاء میکنند اينهايي که زبان استهزاء دارند زبان سخريه دارند و روايت هم داريم اگر کسانی را مسخره کرديد نمیميريد تا به همان نحو مسخره بشويد، به همان نحو مبتلا میشوی، با هر دستی داديم با همان دست خواهيم گرفت، خب متأسفانه ما امروز شاهد هستيم بعضیها ارزشهای دينی را مسخره میکنند اينها نشانه جهالت است اينها جهالت پيشرفته است البته زمان پيغمبر هم بود الآن هم به شکل ديگری من اين آيه دوم را انشاءالله فردا، چون بحث نماز است انشاءالله توضيح مبسوطتری را اشاره کنيم که از جلوههای نادانی و جهالت انکار دين و از مصاديق انکار دين انکار نماز.
صلّ الله عليک يا اباعبدالله، آخرين جمعه ماه صفر است و صاحب عزای حقيقی صاحبالزمان است:
بنمای رخ که خلقی واله شوند و حيران، امام زمان بگشای لب که فرياد از مرد و زن برآيد
از آتش فراقت جانها به لب رسيده، کی درد دردمندان از آن دهان برآيد
يابن الحسن، امام زمان، يابن الحسن، بگوييم آقا يک عنايتی به جامعه بشری ملتهای مظلوم عالم مسلمانان ستم رسيده غزه و کرانه باختری، فلسطين و لبنان و يمن، استضعاف مردم در معنويت و دين، ای پدر مهربان خود دست به دعای برای تعجيلت دعا بفرما، آقاجان خدا رحمت کند آيتالله فيض کاشانی را:
آقاجان بگشای تربتم را، کز آتش فراق و بعد از وفات بنگر
اين زبان حال عاشقان خود ملامحسن فيض اين حال را داشته:
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر، کز آتش فراقت دود از کفن برآيد
يابن الحسن، امام زمان
بگوييم آقاجان ايام سوگواری جدت سيدالشهداء باز جملهای را از آيتالله ارباب بگويم:
قدم در کربلا بگذار و بستان، سر پرخون ز دست نيزداران
تو ای دست خدا با شست قدرت، بکش تير از گلوی شيرخواران
همه بگوييم يابن الحسن.
[1] مائده58.
[2] تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ج6 ص113.
[3] اعراف138.
[4] مائده57.
[5] مائده57.
[6] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص268.
[7] قلم4.
[8] مائده57.
[9] مائده57.
[10] مجمع البحرين ج3 ص197.
[11] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص303.
[12] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص303.
[13] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج72 ص38.
[14] مائده57.
[15] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ج2 ص844.
[16] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ج2 ص844.
[17] معاني الأخبار النص ص270.
[18] معاني الأخبار النص ص270.
[19] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ج2 ص844.
[20] معاني الأخبار النص ص270.
[21] معاني الأخبار النص ص270.
[22] معاني الأخبار النص ص270.