استاد حدائق روز چهارشنبه 18 مرداد 1402 در مسجدالرسول(ص) شیراز به تفسیر آیاتی از قرآن پرداختند.

 

دانلود

 

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم­الله الرحمن الرحيم

يادخداوند آرامش می­آورد و طمأنينه می­آورد و سکينه قلبی برای انسان رقم می­زند حالا اگر کسی به ثروت هم رسيده اين ثروت مفيد آرامش است برای او، مقام برای او ايجاد آرامش می­کند، نه اضطراب، بعضی­ها با يک ترفيع درجه خواب از سرشان می­پرد می­گويند آقا می­خواهند يک لوح تقدير بدهند ديگر شب خواب­شان نمی­برد اينها جلوه­های از وابستگی­هاست قرآن می­فرمايد اعراض از ياد خداوند معيشت دنيايي شما را سخت می­کند و روز قيامت هم شماها اين‌هايي که اينگونه هستند نابينا محشور می­شوند و سرش را هم عرض کرديم که چون در دنيا چشم به روی حقايق می­بندند قيامت اين چشم بسته شده به روی حقايق نابينا می­آيند، می­گويند تو روی اوامر الهی چشم بستی، تبعيت نکردی حالا قيامت هم نابينا خواهيد آمد، خب نکاتی ذيل اين آيه هست که عرضش کرديم در اين شب­های که توفيق است ما مطالبی را محضر عزيزان عرض کنيم و مصاديقی اعراض از ياد خدا را و اثر ياد خدا در زندگی اين دوتا نکته است که اينها بايد بهش پرداخته بشود امشب من روايتی را از فرمايشات رسول­خدا که راوی روايت و ناقل روايت وجود مقدس آقا اميرالمؤمنين علی عليه­السلام است با اين مقدمه بحث امشب را من شروع می­کنم و آن اين است که شما يک حکم اين را من با قاطعيت عرض می­کنم، هر کسی که آورد مصداقش را جايزه بگيرد، يک حکم از احکام مسلمات اسلام که قرآن به آن اشاره فرموده يا روايات معصومين آن را متذکر شدند کسی نمی­تواند ارائه کند که بگويد آقا اين حکم امروز به درد جامعه بشری نمی­خورد آقا اين اگر نبود مردم زندگی­شان بهتر بود، اگر اين حرام را خدا حلال کرده بود وضع زندگی­ها بهتر بود، اگر اين حلال را خدا واجب نمی­کرد آسايش در زندگی­ها بيشتر بود شما يک مورد نداريد، امروز عزيزان دارند از بی­عفتی ضربه می­خورند يا با عفتی؟ خانواده­ها دارد از رذايل اخلاقی آسيب می­بيند يا فضائل اخلاقی؟ اقتصاد ربا دارد آسيب می­زند يا قرض الحسنه؟ جامعه از تکبر دارد آسيب می­بيند يا تواضع؟ خانواده­ها و اجتماع از صداقت دارند آسيب می­بينند يا از دروغگويي؟ شما کدام يکی از اين نواهی شرعيه امروز حذف بشود به نفع مردم است يا کدام يک از تکاليف شرعيه امروز حذف بشود مردم بهتر زندگی می­کنند، لذا اعراض از ياد خدا که قرآن می­فرمايد معيشت­تان را: «ضَنْكاً»[1] می­کند تمام دستورات دينی اول برای دنيای بهتر است شخصی آمد خدمت امام صادق عليه­السلام يک جوانی بود به امام عرض کردم که از کجا معلوم که بعد از اين مردن آخرت است البته ائمه و اولياء به مردم به حسب ظرفيت­شان حرف می­زدند اقتضای کار هم همين است پيامبر فرمود ما انبياء مأمور هستيم با مردم به اندازه ظرفيت­شان سخن بگوييم: «إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُكَلِّمَ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ»[2] آن گونه که پيغمبر با اميرالمؤمنين سخن می­گفت با سلمان سخن نمی­گفت لذا شما عالی­ترين روايات پيغمبر رواياتی است که مخاطب علی ابن ابی طالب است وزين­ترين احاديث معصومين احاديثی است که معصوم مخاطب امام است توصيه اميرالمؤمنين به امام حسن و امام حسين، توصيه سيدالشهداء به زين­العابدين سفارش­های امام سجاد به امام باقر، توصيه­های امام باقر به امام صادق، اين‌ها در اوج عظمت است از جهت معارف دينی کما اين­که ماها هم همين‌طور هستيم يک پدر به فرزند پنج ساله­اش يک جور حرف می­زند به جوان بيست ساله­اش يک جور ديگر حرف می­زند، مخاطب سنجی بايد کرد، ظرفيت سنجی بايد کرد، حالا اين جوان در حد خودش حرف زد امام صادق هم در حد خودش جوابش دادند، گفت آقا از کجا معلوم که بعد از اين مردن برزخی است، قيامتی است آخرتی است، حساب و کتابی است شما می­گوييد دروغ نگوييد ظلم نکنيد خلاف نکنيد فساد نکنيد، که گرفتار نشويد مردن هست، عذاب قبر است قيامت است، جهنم است، به حضرت گفت چه کسی از آن دنيا آمده که ما دومی باشيم؟ همين حرف را امروز هم می­زند، بابا برو خوش باش رفتی ديگر رفتی، دم غنيمت تا هستی خوش باش اين حرف را وقتی به امام صادق زد که از آن عالم چه کسی آمده که ما دومی باشيم؟ امام در حد خودش پاسخ دادند آقا فرمودند به زعم اشتباه تو که می­گويي بعد از دنيا آخرت نيست، اگر بعد از اين دنيا آخرت نباشد آقا فرمودند کدام دستور اسلام مخالف و مغاير با زندگی خوب دنيايي است مردم رعايت حجاب مخل به زندگی خوب دنيايي است؟ مردم رعايت نماز مخل به زندگی خوب دنيايي است؟ قرض الحسنه دادن همين امروز ظهر يک آقايي جوانی آمده بود در مسجد واقعاً بعضی­ها چه سرعت می­بخشند به حرکت­شان اين آمده بود برای حساب خمسش گفت حاج آقا، جوانی بود نزديک سی سالش بود، کار اقتصادی راه انداخته بود گفت من اصلاً دستم نمی­لرزد کار کردن برای خدا، ذره­ای شک ندارم من هر کاری برای خدا کردم، هر قدمی برداشتم خدا به اسرع وقت جواب داده، آقا صدقه دادن برای پولدار شدن است، حج رفتن برای وضع اقتصادی­ات خوب بشود، يکی از برکات حج: «يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ»[3] خمس دادن برای افزايش مالت است، مگر پول دوست نمی­داری؟ پول بد است يا خوب است؟ اگر بد است چرا نمی­دهی؟ بعضی­ها به جان­شان چسپيده اگر خوب است دوست می­داری، هزينه کن خدا هزينه­ات می­کند، سلامتی خوب است، روز برو اين سلامتی­­ات را تضمين می­کند پيغمبر فرمود: «صُومُوا تَصِحُّوا»[4] تمام تعاليم دينی و دستورات الهی برای اول دنيای خوب است نه معيشت: «ضَنْكاً‏»[5] امام صادق فرمودند کدام دستور دين ما می­گوييم آخرتی هم نباشد قيامتی هم نيست معادی هم نيست، همين دنيا هست شروع و پايان همه چيز، اين‌هايي که خدا فرموده، ما می­گوييم خدا فرموده دين گفته، کدامش به ضرر دنيايت است، ما امروز از رعايت دين داريم ضربه می­خوريم يا از بی­دينی؟ شما هرجا داريد آسيب می­بينيد رعايت نشده حرمت خدا، تعارف هم نداريم يک کسی آمد گفت که آقا جامعه اسلامی بايد اين جوری باشد؟ گفتم چون بد مسلمان­هايي هستيم، اسلام بد نيست ما بد عمل می­کنيم، بنده دعای ندبه می­خوانم کلاه هم سر مردم می­گذارم زيارت عاشورا می­خوانم بی­انصافی هم می­کنم، من بد مسلمانی هستم:

اسلام به ذات خود ندارد عيبی، هر عيبی که هست در مسلمانی ماست

آبادی بتخانه ز ويرانی ماست، جمعيت کفر از پريشانی ماست

آقا امام صادق فرمود تمام دستورات دين برای دنيای بهتر شماست، امروز من خدمت شما عزيزان عرض کنم آمار طلاق­ها رو به افزايش است کدام زندگی­ها دچار طلاق می­شوند در چالش طلاق می­افتند مردان با ايمان و زنان با ايمان، شما رصد کنيد طلاق را روز به روز افزايش طلاق چون افزايش بی­تقوايي، چون افزايش بی­عفتی رشد پيدا کرد، می­بينيد کانون خانواده آسيب می­بيند زندگی متلاشی می­شود اسلام می­فرمايد مگر زندگی­ات را نمی­خواهی؟ مگر خانواده خوب نمی­خواهی؟ رعايت کن، مگر ثروت نمی­خواهی؟ عمل، تمام دستورات اسلام برای اين است.

من يک روايت مؤيد عرايضم عرض کنم امشب، اين روايت را مرحوم علامه مجلسی در بحار نقل می­کند در مواعظ العدديه هم اين روايت نقل شده، آقا اميرالمؤمنين می­فرمايند يک شخصی آمد خدمت رسول­الله، ببينيد اين چيزهايي که اين فرد از پيغمبر خواست عمدتاً دنيايي است و همه اين­ها فرمولش در بندگی خداست، آقا ببينيد از پيغمبر چه خواست؟ پيغمبر کجا حواله داد؟ آقا اميرالمؤمنين می­فرمايد: «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ فَقَالَ عَلِّمْنِي عَمَلاً»[6] يک شخصی آمد محضر رسول­الله به پيغمبر عرض کردم آقا يک کاری يادم بدهيد، گفت يک کاری يادم بدهيد که اينها برايم اتفاق بيفتد، که بعد پيغمبر فرمودند تو شش­تا چيز خواستی اين­ها شش­تا دستور دارد، يک کاری يادم بدهيد اينها هر کدام يک فرمولی دارد و حضرت عرض کردم: «عَلِّمْنِي عَمَلًا»[7] کاری را به من بياموزيد، آموزش بدهيد که يک خدا دوستم بدارد، می­خواهيد خدا دوست­تان بدارد يا نه؟ ببينيد امشب پيغمبر چه می­فرمايد، محبوب می­خواهی بشوی راهش اين است که رسول­الله می­فرمايد: «يُحِبُّنِي اللَّهُ»[8] اول خدا دوستم بدارد: «يُحِبُّنِي الْمَخْلُوقُونَ»[9] بندگان خدا هم دوستم بدارند، دستور دوم خواسته دومش است، گفت مردم هم من را دوست بدارند محبوبيت اجتماعی پيدا کنم، اين دوم، سوم به حضرت عرض کرد می­خواهم يک چيزی يادم بدهيد که ثروتم زياد بشود، خب پول را مردم دوست می­دارند ولی پول چگونه؟ به حضرت عرض کرد: «وَ يُثْرِي اللَّهُ مَالِي»[10] اين سومين خواسته، چهارم: «وَ يُصِحُّ بَدَنِي»[11]يک چيزی يادم بدهيد که هميشه سالم باشم، مريض نشوم کرونا سراغم نيايد، سرطان، کبد چرب، بالاخره سلامتی: «يُصِحُّ بَدَنِي»[12]تا هستيم تا پيمانه پر نشده به سلامتی بگذرانيم دنيا را اينها کارهای دنياي است ديگر آقا مگر در دنيا تن سالم نمی­خواهی؟ مگر در دنيا مال زياد نمی­خواهی؟ مگر محبوبيت نمی­خواهی؟ اينها ببينيد فرمول را کجا پيغمبر حواله می­کند دستور و راهکار را، نکته ديگر عرض کرد: «وَ يُطِيلُ عُمُرِي»[13] يک چيزی يادم بدهيد که عمرم هم طولانی بشود عمر با برکتی بکنيم، و نکته ديگر: «وَ يَحْشُرُنِي مَعَكَ»[14] اين جنبه آخرتی داشت، قيامت با شما محشور بشوم، پنج­تايش مال دنيا بود يکش مال آخرت، قيامت هم ما با شما محشور بشويم حالا من خدمت­تان عرض کنم، قيامت تمام انبياء و اولياء متوسل به پيغمبر می­شود، يعنی پيغمبر شاخص نجات بشريت است، و بعد هم ائمه معصومين اولياء معصومين و انبياء هم به دنبال اين‌ها تراز رسول­الله گفت ششم هم می­خواهم با شما محشور بشوم، رسول­الله فرمودند: «هَذِهِ سِتُّ خِصَالٍ»[15] اين شش­تا مطلب شد اينها هر کدامش يک راهکار دارد تو می­گويي يک کاری يادم بده که به اين شش­تا برسم، اين‌ها هرکدامش يک دستوری دارد، دستور اول حضرت فرمود: «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ يُحِبَّكَ اللَّهُ»[16] هر کسی دوست دارد خدا دوستش بدارد: «فَخَفْهُ وَ اتَّقِهِ»[17] از خدا بترسد و تقوی پيشه کند، مردم خدا متقين را دوست می­دارد: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقين‏»[18] خدا نمی­فرمايد ما متمولين را دوست می­داريم، پولدارها را، ما با سوادها را ما قدرتمندها را ما زيباها را، خدا می­فرمايد: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»[19] هرچه تقوايتان بيشتر است نزد خدا محبوب­تری، در يک اداره چه کسی به خدا نزديک­تر است؟ هر کسی تقوايش بيشتر است، در اين شيراز چه کسی به خدا نزديک­تر است؟ هر کسی تقوايش بيشتر است، قيافه مهم نيست، حسب و نسب مهم نيست، سواد مهم نيست، ثروت مهم نيست، بچه فلانی هستی، بابايمان فلانی است اين‌ها را بگذار کنار: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»[20]رسول­الله فرمود متقی باش، تا خدا دوستت بدارد از خدا بترس، ترس از خدا اگر در وجود کسی آمد انسان هر حرفی را نمی­زند، هر کاری را نمی­کند، هر ثروتی را کسب نمی­کند، در هر مجلسی شرکت نمی­کند، ما گاهی اوقات يک دوربين فاقد شعور دارد فيلم­مان را می­گيرد رعايت می­کنيم چون می­ترسيم، می­گوييم بعد آبرويمان می­رود، در چراغ خطر دوی نصف شب طرف می­ايستد آقا چرا نمی­روی؟ می­گويد دوربين دارد نگاه می­کند جريمه می­آيد، بابا دوربين خدا اين­جای شماست در قلب است اين‌ها ثبت می­شود، کلمه به کلمه­­ات را يادداشت می­کنند اين باور اگر در کسی ايجاد شد طرف خلاف نمی­کند خدا هم دوستش می­دارد پيغمبر فرمود راه اين­که خدا دوستت بدارد تقواست و خدا ترسی، بعد حضرت فرمود اگر دوست می­داری مردم دوستت بدارند، اين خواسته همه است ديگر بعضی­ها در خانه خودشان هم پايگاه ندارند، در فاميل خودشان هم پايگاه ندارند، ولی بعضی­ها بر دل‌ها حاکم اند، ديديد بعضی­ها موقعيت دارند ولی بر تن­ها حاکم اند ازش می­ ترسند، قدرت دارد، ثروت دارد، مقام دارد، حرف رو حرفش نمی­زنند ولی بعضی­ها در دل‌ها هستند، بر تن­ها حاکم نيستند بر دل‌ها حاکمند، پيغمبر بر دل‌ها حاکم بود، رسول الله فرمود که اگر دوست داری که: «الْمَخْلُوقُونَ»[21] بندگان خدا دوستت بدارند: «فَأَحْسِنْ إِلَيْهِمْ»[22] راهی اين­که شما محبوبيت اجتماعی پيدا کنيد اول احسان به مردم آقا حداقل احسان سلام کردن است، ما همين عارمان می­شود در خانه خودمان هم به بچه­هايمان سخت­مان است سلام کنيم، آقای مدير به کارمند زير دستش زورش می­آيد سلام کند، از مصاديق احسان يکش سلام است از مصاديق احسان روی خوش است، با چهره باز رو به رو بشويد باهم، امروز افراد موفق افرادی هستند که اين‌ها احسان­گری می­کنند در حق ديگران، آنهايي که احسان می­کنند محبوبيت دارند، رسول­الله فرمود اگر دوست داری مردم دوستت بدارند يکی احسان کن و دوم: «وَ ارْفُضْ مَا فِي يَدَيْهِمْ»[23] از آنچه دست مردم است چشم پوشی کن چشم طمع به اموال و امکانات ديگران نداشته باش، يعنی اگر کمکی هم می­کنی عاشقانه و صادقانه، ديديد بعضی­ها فرد را برای خودش دوست می­دارد، اصلاً ما هم داريم در آداب رفاقت، حالا من حاشيه نمی­روم امام صادق يک حديثی دارند در ويژگی­های رفيق خوب اين هم کلاه سرمان می­رود گاهی اوقات بعضی­ها را می­گوييم خوب ولی معيارها را ندارند پنج­تا ويژگی را امام برای رفيق خوب نام می­برند يکی از آن پنج ويژگی اين است امام می­فرمايد رفيق خوب رفيقی است که: أَنْ لَا يُغَيِّرَهُ عَنْكَ مَالٌ وَ لَا وِلَايَةٌ»[24] ثروت و قدرت عوض نکند ديديد بعضی­ها تا يک ترفيع درجه پيدا می­کند ديگر جواب تلفنت را نمی­دهد، مسجد ديگر نمی­آيد آقای فلانی مسجد، می­گويد ديگر حالا گرفتار شديم ترفيع درجه به­مان دادند مشغوليات­مان زياد شده، خدا تا گمنام بودی خوب بود تازه من اين را محضر همه عزيزان عرض کنم امام سجاد می­فرمايد بندگان خوب خدا هرچه مقام­شان می­رود بالاتر تواضع­شان می­آيد بيشتر می­شود به نسبت رشد اجتماعی افت باطنی پيدا می­کند: «وَ لَا تَرْفَعْنِي فِي النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِي عِنْدَ نَفْسِي مِثْلَهَا»[25] پول خوب می­دانيد کدام است؟ حالا يک مروری کنيم رو خودمان ببينيم ثروت­مان اين‌جوری هست يا نه؟ اگر خدای ناخواسته اين جور نيستيد، اين پول دارد می­شود وزر و وبال امام سجاد در دعای مکارم الاخلاق عرض می­کند خدايا ثروت ما را زياد مکن، مگر اين­که هرچه اين ثروت افزايش پيدا می­کند در وجود خودمان نسبت به شما محتاج­تر فقير­تر و نيازمندتر بشويم، اين ثروت ثروت خوبی است يعنی آقا قبلاً يک آدم عادی بود از نظر اقتصادی نماز اول وقت می­خواند حالا شده يک ثروتمند نماز شبش نبايد تعطيل بشود اين نشانه موفقيت است، اين يک زمانی کارمند ساده­ای بود نمازها را اول وقت می­خواند حالا که شده مدير، حالا که مقامات بالا رفت بايد در مستحباتش بدرخشد، با بر عکس هستيم هرچه خدا بيشتر لطف می­کند تنزل پيدا می­کنيم اين معلوم است که اين پول، اين مقام دارد ما را دور می­کند رسول­الله فرمود اگر می­خواهيد مردم دوست­تان بدارند چشم طمع از آنچه نزد مردم است برداريد، مردم را برای خودشان دوست بداريد حالا ثروت دارد يا ندارد؟ اين آقا امروز مسئول است يا نيست؟ گاهی اوقات ديديد طرف تا در رأس کار است هم احترام و اکرام تا می­گذارنش کنار، ديگر جواب سلامش را هم نمی­دهد خب اين خوب نيست، رفيق خوب را امام صادق فرمود: «لَا يُغَيِّرَهُ عَنْكَ مَالٌ وَ لَا وِلَايَةٌ»[26] قدرت و ثروت عوضش نکند اگر به قدرت هم رسيد همان رفيق باشد، به ثروت هم رسيد همان رفيق باشد عوض نشود تأثير نمی­پذيرد اين نکته دوم، راه محبوبيت اجتماعی، اول احسان به مردم دوم چشم طمع از آنچه در اختيار مردم است انسان بپوشد، حالا اين آقا ثروت دارد، مقام دارد، امکانات دارد طرف را برای خودش دوست بدارد، بگويد آقا ما تو را برای خودت می­خواهيم ما کاری نداريم که چه کاره­ای؟ قدرت داری نداری؟ موقعيت داری؟ شما يک آدمی هستی که بايد دوستت داشت ما هم دوستت می­داريم.

نکته سوم پيامبر فرمود اينها را ببينيد اينها حواله­اش در دنياست و در آداب و رعايت اصول دينی است، اين چيزهايي که مردم دوست دارند محبوبيت را می­خواهند اما راهکار محبوبيت اين است، پيامبر فرمود: «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ يُثْرِيَ اللَّهُ مَالَكَ»[27] اينهايي که دوست دارند مالشان زياد بشود، شما کمتر کسی پيدا می­کنی که بگويد من از پول بدم می­آيد، عيب ندارد، پول را هم می­گويند چيزی بدی نيست ولی اميرالمؤمنين می­فرمايد پول خوب است که در اختيار آدم خوب قرار بگيرد، ثروت اگر آمد دست قارون می­شود فساد، ثروت اگر آمد دست آدم­های بی­دين می­شود معصيت، گناه بی­بند وباری، ثروت اگر آمد دست صالحين می­شود خدمت به خلق، می­شود رواج معنويت، می­شود گسترش فضائل اخلاقی و رفع گرفتاری­های مردم، و امروز ما يک بخشی از آسيب­هايمان از ثروت­هايي است که دست کسانی قرار گرفته که آنها دين ندارند، پيغمبر فرمود اگر می­خواهی مالت زياد بشود: «فَزَكِّهِ»[28] مالت را پاک کن، مردم راه پولدار شدن در تزکيه مال است، نه در تکاثر اموال، من بارها عرض کردم بيش از نود مورد خدا در قرآن می­فرمايد بدهيد می­دهم، يک مورد شيطان می­گويد ندهيد گدا می­شويد، بعضی­ها حواس­شان به آن وسوسه شيطان هست: «الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ»[29]شيطان در مسائل اقتصادی می­ترساندتان، می­گويد آقا نده فقير می­شوی، روز کوری داری، روز پيری داری، کسی ديگر به دادت نمی­رسد چه کسی تر و خشکت می­کند، بگذار برای آن روزها خدا به حضرت موسی فرمود، موسی ما عبادت فردا را امروز از تو نخواستيم تو نان فردايت را امروز از ما نخواه، شب پنجشنبه است نماز امشبت را بخوان ما نماز فردا شب شب جمعه را که الآن از شما نمی­خواهيم، بعضی­ها رزق بيست سال ديگرشان را الآن دارند می­دوند، يک بخشی از فعاليت­های اقتصادی مردم همين است، شما بعضی­ها را ببينيد الآن نياز ندارد، الآن گرفتار نيست دارد می­زند به آب و آتش برای ده سال ديگر بيست سال ديگر، سی سال ديگر به چه قيمتی؟ به قيمت صله رحم ترک شده به قيمت نمازهای يک خط در ميان، به قيمت حج تعطيل شده به قيمت زکات پرداخت نشده، به قيمت خمس فراموش شده اين‌ها خذلان دنياست، به اين قيمت شما به ندرت پيدا می­کنيد کسی که بگويد من امروز اگر نروم سرکار امشب گرسنه هستم اين‌ها خيلی معدود هستند لذا عزيزان تزکيه مال برکت می­آورد وعده­ای الهی است: «مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ في‏ كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ‏»[30]خدا می­فرمايد يکدانه برای من اگر انفاق کردي مثل بذری است که کردی زيرخاک يکدانه­ات را می­کنم هفت شاخه، هر شاخه­ات را می­کنم صد دانه، يکدانه­ات را می­کنم هفتصد دانه، بيش از اين هم می­دهم: «وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ‏»[31] پس راه پولدار شدن تزکيه مال تزکيه مال يعنی آقا پولت را حلال کن خمسش را بده، زکاتش را بده، من عرض می­کنم محضر عزيزان با قاطعيت اگر خلافش را هر کسی دارد بيايد بگويد، من تا الآن در محضر شما عزيزان در عمرم نديدم يک نفر ادعا کند بگويد با زکات دادن ورشکست شده، يک نفر ادعا کند بگويد با خمس دادن زندگی از کفم رفت، مردم هرچه سرشان می­آيد يا از بی­انصافی است يا از رباخوری است يا از احتکار است يا از اجحاف است، شما يک مورد نداريد کسی بگويد برای خدا مالم را پاک کردم و خدا حمايت نکرد خدا پاداش نداد، راه افزايش اموال پيغمبر فرمود تزکيه اموال است، مالتان را تزکيه کنيد، حقوقی که در امولتان است و تعلق گرفته بپرداز، بابا حق را از مالت خارج کن ببين خدا چه می­کند با تو؟ اين هم نکته ديگر بعد پيامبر فرمود: «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ يُصِحَّ بَدَنَكَ»[32] اينهايي که دوست دارند بدن سالم داشته باشند سرو کارشان به دکتر و درمان کمتر برسد ضريب بيماری­شان بيايد پايين رسول­خدا فرمود: «فَأَكْثِرْ مِنَ الصَّدَقَةِ»[33] صدقه زياد بدهد، آقا صدقه دفع قضاء و بلاء می­کند از تو، مرض­های سخت را لذا ما در حالات رسول­الله هم داريم پيغمبر گاهی اوقات برای سلامتی حسنين مقيد بودند رسول­الله حداقل ماه يک مرتبه يک گوسفند قربانی می­کردند و انفاق می­کردند، برای سلامتی عزيزان­شان خودشان اين صدقه دادن حالا يا صدقه­ مالی است يا ذبيحه­ای انسان ذبح می­کند گوشتش را انفاق می­کند يا غذايي پخته غذا را توزيع می­کند اينها می­شود دفع بلايا از وجود شما يک وقت خدای ناخواسته طرف مرض می­گيرد بايد برود رقم­های کلان هزينه کند سلامتی به دست بياورد، با يک صدقه می­بينيد دفع قضاء و بلاء شده: «فَأَكْثِرْ مِنَ الصَّدَقَةِ»[34]لذا کارهای خوب اساساً دفع قضاء و بلاء می­کند از انسان­ها ما پشت قضيه را نمی­دانيم اين جريان را يک وقتی در يکی از جلسات عرض کردم حضرت موسی ابن عمران را يکی از مريدهای حضرت موسی دعوت کرد برای وليمه عروسی­اش آقا فلان شب شب عروسی ماست شما هم دعوت هستيد تشريف بياوريد، حضرت موسی با علم نبوت متوجه شد که عروس و داماد شب عروسی هردو می­ميرند، حالا شما اگر می­دانستيد می­رفتيد همچون عروسی، می­گفتيد مگر بي­کاريم، می­خواهيم آن­جا سينه بزنيم، نعش کشی کنيم اصلاً نمی­رويم حضرت موسی هم تشريف نبرد، آن شب گذشت و فردای آن شب حضرت موسی بعضی­ها را ديدند گفتند از فلانی چه خبر؟ يکی گفت الحمدلله ما ديشب عروسی بوديم خوب بودند، حضرت موسی فرمود خبری هم از ايشان داري؟ گفت داماد را من صبح ديدم الحمدلله حالش خوب بود، حضرت موسی فرمود داماد زنده است؟ گفت بله، گفتند برويم ديدنش با يک عده آمدند منزل داماد و داماد گفت آقا ديشب قابل نبوديم تشريف نياورديد منتظر بوديم حضرت فرمودند ديشب شما کجا خوابيديد؟ گفت اتاق ما مثلاً آن اتاق بود، گفتند اجازه هست من يک لحظه بيايم ببينم اتاق را گفت بفرماييد، حضرت رفتند اين بستر عروس و داماد که پهن بود، حضرت بستر را جمع کردند ديدند يک مار سياهی زير اين بستر خشک شده، گفت اين بيمار ديشب بايد هردوتان را می­زد، چه کرديد که اين مار خشک شد و شما را نزد؟ داماد گفت ديشب وقتی ديگر مجلس تمام شد، غذا توزيع می­کردند شام وليمه می­دادند برای من و خانمم هم يک ظرف غذا آوردند در اتاق که ما باهم بخوريم، ما آمديم شروع کنيم به غذا خوردن، صدای يک کسی را شنيدم که بلند صدا می­زد به من هم غذا بدهيد آنهايي که مسئول توزيع غذا بودند می­گفتند ديگر دير آمديد غذا تمام شد ديگر چيزی نيست، کفگير خورده به کجا؟ درس­تان هم از برتان نيست؟ ته ديگ، گفت کسی غذا نداد گفت من به خانمم گفتم اين با يک اميدی آمده در مجلس عروسی ما امشب ما کمتر بخوريم يک مقدار غذايمان را بدهيم به اينها گفت ظرف خودمان را نصف کرديم نصف از غذا را برديم داديم به آن فرد، حضرت موسی فرمود آن نيمه غذايي که داديد خدا به شما و خانمت عمر مجدد داد، نصف پرس غذا عمرت را توسعه می­دهد البته من اين را عرض کنم، ما يک اجل حتمی داريم يک اجل معلق، اجل حتمی رد خور ندارد سر وقتش بايد تشريف ببری، ديگر وساطت و شفاعت هم تأثيری ندارد: «فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُون‏»[35]نوع مردم که می­ميرند با اجل­های معلقی می­ميرند اين را امام صادق هم فرموده، يعنی چه؟ يعنی پيمانه واقعی­شان پر نمی­شود، چرا؟ چون گناه عمر را کوتاه می­کند، غيبت، دروغ، چشم چرانی، معصيت به تمام معنی، اين‌ها سبب کوتاه شدن عمر می­شود طرف حواسش نيست دارد غيبت می­کند می­بيند روز به روز دارد از عمر کوتاه می­شود اما در برابر اين کاهش عمر خداوند يک راهکاری هم قرار داده می­گويند آقا احترام به پدر و مادر عمر را افزايش می­دهد صله رحم عمر را افزايش می­دهد، صدقه دادن عمر را طولانی می­کند، اخلاق خوب عمر را طولانی می­کند بداخلاقی عمر را کم می­کند، حالا مردم اين‌جوری هستند هی کم می­کنند، زياد می­کنند، کم می­کنند زياد می­کنند، يکدفعه می­بينی کم کرد زياد نکرد حضرت عزرائيل تشريف آورد، يکدفعه آن پيمانه واقعی­اش پر نشد، لذا از مواردی که پيامبر فرمود بدن شما را سالم نگه می­دارد بيماری سراغ­تان نمی­آيد صدقه دادن است: «فَأَكْثِرْ مِنَ الصَّدَقَةِ»[36] در اين ايام کرونا خيلی از بزرگان توصيه داشتند صدقه بدهيد حالا ولو مبلغ کم است، اين مبلغ اندک بلاهای بزرگ را از شما دفع می­کند، سلامتی شما را آقا يک هزار تومنی، ده هزار تومنی می­دهيد يک وقت می­بينی يک خرج­های مليونی آزمايش­های سنگين و گران را از روی دست شما بر می­دارد، الآن يک خانمی قبل از اذان مغرب آمده بود می­گفت شوهر من سرطان دارد برای داروی اين ماهش صد و ده مليون تومن پول آمپول­هايش است سالم هستی، قدر سلامتی­ات را بدان، يک الحمدلله بگو، مريض­ها هم يادتان نرود بیچاره اين خانم گريه می­کرد می­گفت فقط آمپول يک ماهش خب وقتی شما می­توانيد با صدقه دادن اين بيماری­ها را دفع کنيد.

و نکته ديگر پيامبر فرمودند اگر می­خواهی عمر طولانی داشته باشی از عواملی که عمر را می­آورد در مدار طبيعی اصلی خودش قرار می­دهد، حضرت فرمود: «فَصِلْ ذَوِي أَرْحَامِكَ»[37] به ارحامت صله رحم کن، حاج آقا اين صله رحم آن کارهايي که کردی عمرت را کم کرده جبران می­کند، صله رحم با خواهر رحم يعنی چه کسی؟ يعنی فاميل­های پدری و مادريتان، هر کسی از طريق پدر و مادر با شما فاميل است رحم شماست حالا الحمدلله تکنولوژی هم پيشرفت کرده با گوشی تلفن آقا يک زنگ بزن يک سلام، يک احوالی بگيريم در رأس ارحام­ ما پدر و مادر، در رأس ارحام ما خواهران و برادران و سلسله مراتب طبقات ديگر اين صله رحم پيغمبر فرمود عمر را طولانی می­کند.

نکته پايانی رسول­الله فرمودند اگر دوست داری که: «أَنْ يَحْشُرَكَ اللَّهُ مَعِي»[38] خدا تو را با من محشور کند، چه کسی دوست دارند؟ آنهايي که دوست دارند صلوات بفرستند، قيامتی که همه دست و پا می­زنند خودش را به رسول­الله برسانند راهکارش همين است که پيغمبر می­فرمايد سخن سخن رسول­الله است پيغمبر فرمود اگر دوست داری خدا تو را با من محشور کند: «فَأَطِلِ السُّجُودَ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّار»[39] سجده­هايت را طولانی کن حالا در نماز جماعت نمی­شود بابا نيمه شب بلند شو پنج دقيقه سرت را بگذار رو مهر، پنج دقيقه در سجده با خدا حرف بزن در خلوت خودت، چون بهترين حالت بندگی در پيشگاه خدا سجده است در حالت سجده با خدا ارتباط بگير، اين را هم يادمان نرود دلمان برای خودمان بسوزد.

يکی از عزيزان يادداشتی دادند گفتند که جريان آيت­الله العظمی صدر را برای ما بيان کنيد، خدا رحمت کند مرحوم آيت­الله والد که ايشان نقل می­کردند، آيت­الله پيشوا هم آقای حاج سيداحمد پيشوا رحمت الله عليه من از ايشان هم شنيدم آيت­الله العظمی صدر که عزيزانی که قم مشرف شديد مسجد بالای سر کنار قبر آقای شيخ عبدالکريم حائری قبر آيت­الله العظمی سيدصدرالدين صدر پدر امام موسی صدر و پدر آيت­الله سيدرضای صدر فرزندان ايشان هم از بزرگان علما بودند آقای حاج سيدرضای صدر از دوستان صميمی امام بود، حاج آقا رضای صدر خود آيت­الله حاج آقا رضای صدر نقل کرده بود که اين بزرگان از ايشان نقل می­کردند که يک روز بر پدرم وارد شدم ديدم يک تاجر کرمانشاهی نشسته و پدرم به آن تاجر گفتند که جريانت را برای آقا رضا هم تعريف کن، آن تاجر کرمانشاهی گفت من هر سال دهه اول محرم در کرمانشاه ده شب روضه خوانی دارم مجلس روضه­ شب­ها در منزل سال گذشته شب دوم روضه بود مجلس تمام شده بود همه رفته بودند در بسته بودند ديدم در خانه را دارند در می­زنند رفتم در باز کردم ديدم که يک سيدی محترمی است دم در، آقای سيدی ميانسالی است گفت آقا من غريب هستم از کربلا دارم می­آيم می­خواهم بروم مشهد امشب در اين شهر غريب هستم جایی را هم ندارم آن موقع هم که هتل و مسافرخانه مثل امروز نبود امکانات نبود، گفت ديدم که بالای سر درب خانه شما بيرق عزای امام حسين نصب شده معلوم است شما يک ارادتی به سيدالشهداء داريد و منزلت حالا مجلس روضه است اگر ما را بپذيری امشب مهمان شما باشيم، ما فردا صبح هم رفع زحمت می­کنيم آن تاجر کرمانشاهی که حالا دارد نقل می­کند برای آقارضای صدر گفت گفتم آقا:

 رواق منظر چشم من آشيانه­ای توست، کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

روايت داريم: «أَكْرِمِ الضَّيْفَ»[40]مهمان را اکرام کنيد اگرچه کافر باشد اين­که سيد است اولاد پيغمبر و روحانی و گفت آوردمش داخل و سفره غذايي پهن کردم برايش شام آوردم، شامش را که خورد ديدم سيدی با حقيقتی است گفتم آقا من دوتا خواهش از شما داريم، گفت بفرماييد؟ گفتم تا شب عاشورا منزل ما روضه است خواهش اول من اين است که اين هشت شب باقی مانده را شما باشيد مهمان ما، منزل ما شب­ها هم در روضه حضور داشته باشيد، خواهش دوم من اين است که ما منبری هم داريم سخنران می­آيد سخنرانی می­کند اما شما هم برای مردم يک منبری برويد گفت خواهش اولت را قبول می­کنم، مجلس امام حسين افتخار است ولی خواهش دومت من سخنران نيستم، منبری نيستم ولی می­مانم در مجلس روضه شرکت می­کنم، گفتم همان هم خوب است شما باشيد شب­ها، آيت­الله صدر می­گويد که شب­ها که روضه تمام می­شد ما شام می­آورديم با اين آقای حاج سیدحسن می­خورديم اسمش سيدحسن بود گفت بعد از شام هم بحث پيش می­آمد من مثلاً مسائل شرعی می­پرسيدم مسائل اخلاقی مطرح می­شد يک يکی دو ساعتی هم به قول امروزی­ها گپ و گفتگوی داشتيم بعد هم ديگر من می­رفتم و ايشان هم استراحت می­کرد گفت يک شب شب پنجم يا ششم بود بحث آمد آمد آمد رسيد به موضوع امام زمان، گفت يکدفعه يک جرقه­ای به ذهن ما زد. آن تاجر کرمانشاهی می­گويد گفتم آقای حاج سيدحسن اين درست است که می­گويند سربازها در پادگان­ها حق ارتباط و تماس با فرماندهانشان را دارند؟ گفت بله من هم شنيدم، گفتم شما اصلاً فرماندهی به نام امام زمان داريد؟ گفت سکوت کرد گفت منظور؟ گفتم شما سيد هستيد ذريه­ی اهلبيت هستيد اگر فرماندهی به نام صاحب الزمان داريد من يک خواهش دارم اين شب­های باقی مانده يک شبش را از آقا بخواهيد در روضه­ای ما بيايد، گفت اين آقای حاج سيدحسن نه بله گفت نه نه گفت رفت در حال خودش يک حال عجيبی پيدا کرد ما هم از اتاق آمديم بيرون و آن شب صبح شد گفت مثل برنامه هر روز که صبحانه بردم در اتاق ايشان صبحانه را بخورد ديدم اينقدر اين آقای سيدحسن گريه کرده چشم­ها ورم کرده و قرمز شده، گفت تا سلام کردم سفره را پهن کردم، گفت نسبت به اين خواهشی که ديشب کردی آقا فرمودند ما شب تاسوعا در مجلس روضه­ات شرکت می­کنيم و برای آمدن­شان دو علامت ذکر کردند، علامت اول آن سخنران آخر شب تاسوعا اول از همه می­آيد می­رود منبر، علامت دوم موضوع سخنرانی­اش پيرامون فضيلت انتظار فرج است، آن زمان ما در مجلس هستيم، گفت اين را به ما گفت ديگر من در پوست نمی­گنجيدم لحظه شماری می­کردم تا شب تاسوعا برسد، غسل کردم محضر امام حی می­خواهم برسم لباس تميز و زيبا پوشيدم به هيچه کس هم نگفتم:

آن­که را اسرار حق آموختند، مهر کردند و دهانش دختند

گفت آمدم دم در منزل ايستادم گفتم آقا که آمد برود داخل خودم را بيندازم رو پاهای حضرت قدم­های حضرت را بوسه بزنم، گفت با ادب ايستاده بودم مردم همان مردم بودند ولی آن شب با يک ادب خاصی می­آمدند اصلاً يک جور ديگر شده بودند اين مردم، هر کسی می­آمد با يک آرامشی، با يک ادبی گفت يکدفعه ديدم منبری آخر ما که مثلاً بايد دو ساعت ديگر بيايد الآن با عجله دارد می­آيد گفت آمد برود داخل گفتم حاج آقا شما وقت سخنرانی­ات الآن نبود شما امشب مثل اینکه زود آمديد؟ گفت حقيقتش اين است که من فردا روز تاسوعاست منبرهای زيادی از من قول گرفتند امشب زودتر آمدم بروم منبر يک استراحتی کنم فردا به جلسات فردا برسم اگر اجازه بدهيد، گفتم اين علامت اول، گفت رفت منبر بعد از خطبه گفت: قال رسول­الله: «أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[41] خب اين روايت پيغمبر را هم خواند و بحث رفت روی فضيلت انتظار فرج، ديدم علامت دوم هم حاصل شد ولی کسی که چهره ولی عصر سيمای حضرت داشته باشد را من نديدم همه اين‌هایی که آمدند آدم‌هایی هستند که شب­های ديگر هم می­آمدند اين‌ها را ما می­شناختيم، گفتم بروم به آقای حاج سيدحسن بگويم آقا اين دوتا اتفاق افتاد آقا که نيامدند گفت آمدم در مجلس ديدم سيدحسن مثل عبد ذليل در برابر مولای جليل زانو زده گفتم آقای سيدحسن آقا نيامدند، گفت يک اشاره­ای کرد به آن سمت مجلس گفت آقا مدتی است در مجلس هستند، گفت يک نگاه کردم پشتی­های گذاشته بوديم که مهمان­ها تکيه می­زدند گفت ديدم قلب عالم امکان تکيه به پشتی زده دوتا کرمانشاهی با لباس محلی دو طرف آقا نشسته بودند گفت تا آقا را ديدم بدنم به لرزه افتاد:

آن شب تو را به خوبی تشبيه ماه کردم، تو خوب­تر زماهی من اشتباه کردم

گفت می­خواستم حرف بزنم ديگر زبانم قدرت سخن گفتن نداشت، فقط با اشک چشمانم با حضرت سخن می­گفتم نگاهی آقا داشتم می­کردم اشک می­ريختم گفت يک وقت آقا يک نگاهی به من کردند فرمودند شما در مجلس بايست و از مهمانان ما پذيرايي کن، مردم صاحب مجلس صاحب الزمان است مردم مهمان ولی‌عصر هستيد، مردم اين جلسات بزرگتر دارد بزرگترش مهدی فاطمه است آقا فرمودند از مهمان­های ما پذيرايي کن ما در مجلس هستيم، آن تاجر کرمانشاهی گفت منبری­ها که عوض می­شدند می­آمدم در مجلس يک نگاهی به چهره آقا می­کردم پيش خودم برنامه ريزی کردم گفتم جلسه که تمام شد همه که رفتند، می­آيم داخل اتاق سر می­گذارم روی قدم­های امام زمان عقده­های دل را می­گشايم گفت آخرين منبری که منبر بود آمدم ديدم آن دوتا کرمانشاهی رفتند ولی آقا هستند، روضه تمام شد مردم رفتند آمدم در مجلس ديدم حضرت نيستند شروع کردم گريه کردن به سر زدن، آقای حاج سيدحسن آقا کجا رفت، من کار داشتم با آقا؟ گفت آقا رفتند اما يک پيغامی هم برايت گذاشتند گفتند به اين تاجر کرمانشاهی بگوييد يک پيرزنی مجلس دعای توسلی گرفته بود ما رفتيم به مجلس او هم سری بزنيم، بگوييم آقا يک قدم رنجه­ای يک عنايتی هم به محفل ما مجلس ما من دو بيت شعر بخوانم روضه من همين دو بيت شعر و عرايض را جمع بندی کنم:

مولا جان باز آ برای شيعيان، خود روضه مادر بخوان، از درد و سوز سينه و از آه پشت در بخوان

يابن الحسن يابن الحسن، يابن الحسن، يابن الحسن، به به يابن الحسن

مولاجان باز آ که خون بی­گنه موج است برايت می­زند، محسن سلامت می­کند اصغر صدايت می­زند

يابن الحسن يابن الحسن، تعجيل فرجش يابن الحسن، يابن الحسن،

مرحوم سيدحيدر حلی اشعاری را سروده بود در تشرف محضر امام زمان اشعارش را خواند در بين اشعار رسيد به اين­جا که گفت آقا بيا علی­اصغر را از آغوش جدت تحويل بگير، اشعار را خواند به اين­جا رسيد بيا خونخواهی علی­اصغر را کن، بيا از اين شيرخواره احقاق حق کن، می­گويد سه بار آقا صدا زد: «واجداه» بعد فرمود سيدحيد: «ما بيدی، مابيدی» ظهور دست من نيست، به شيعه­ها بگوييد برايم دعا کنند برای فرج، حالا نام باب الحوائج خردسال کربلا آمد، اين آقازاده را در آغوش سيدالشهداء هدف تير قرار دادند، يک سخن از عمه­اش زينب بگويم علی دل­های بسوزد برای تو، هر طفلی شيرخواری را که شير مادر جدا می­کنند با مهم و محبت، اما تو را از شير مادر گرفتند به جای محبت با تيزی نوک پيکان حرمله، همه بگوييم يا حسين.

اللهم عجل­ لوليک الفرج و سهل له المخرج و اوسع له المنهج

 

[1] طه124.

[2] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏1 ص23.

[3] تحف العقول النص ص149.

[4] دعائم الإسلام ج‏1 ص342.

[5] طه124.

[6] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص268.

[7] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص268.

[8] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص268.

[9] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص268.

[10] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص268.

[11] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص268.

[12] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص268.

[13] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص268.

[14] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص268.

[15] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص268.

[16] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص268.

[17] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص268.

[18] توبه4.

[19] حجرات13.

[20] حجرات13.

[21] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص268.

[22] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص268.

[23] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص268.

[24] وسائل الشيعة ج‏12 ص146.

[25] الصحيفة السجادية ص92.

[26] وسائل الشيعة ج‏12 ص146.

[27] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص268.

[28] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص268.

[29] بقره268.

[30] بقره261.

[31] بقره261.

[32] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص268.

[33] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص268.

[34] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص268.

[35] اعراف34.

[36] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص268.

[37] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص268.

[38] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص268.

[39] أعلام الدين في صفات المؤمنين ص268.

[40] جامع الأخبار(للشعيري) ص84.

[41] كمال الدين و تمام النعمة ج‏2 ص644.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه