استاد حدائق روز چهار شنبه 23 فروردین ماه 1402 هم زمان با ایام ماه مبارک رمضان در مسجدالرسول(ص) شیراز به بیان ادامه سلسله مباحث مغفرت از نگاه قرآن پرداختند.

 

دانلود

جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم­الله الرحمن الرحيم

قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيم‏»[1].

صدق الله العلی العظيم

روز بسيار با عظمتی است انتساب به شخصيت دوم نظام خلقت، بحثی که محضر برادران عزيز، خواهران محترمه در اين روزهای گذشته ماه مبارک رمضان عرايضی را تقديم کرديم، با محوريت بحث مغفرت در قرآن، ماه ماه مغفرت است عرض کرديم، رمضان شهر المغفره اصلاً يکی از برکات رمضان پالايش انسان­هاست، تصفيه­ انسان­هاست و اين مغفرت آداب دارد، قرآن هم علايمی را و راهکارهايي را برای مغفرت بيان فرموده، مواردی را در گذشته اشاره شد که اسباب مغفرت از نگاه قرآن چيست؟ امروز موضوع ديگری را که صاحب امروز اميرالمؤمنين تأکيد بسزایی در نهج البلاغه داشتند و خود حضرت الگوی تمام عيار اين معيار بودند را عرض می­کنم و آن تقواست.

يکی از عوامل مغفرت از نگاه قرآن پاک زيستن و با تقوا بودن است، تقوای فعلی گذشته­تان را پاک می­کند، حالا شايد کسی بگويد آقا آدم با تقوا که گناه نمی­کند، موضوعيت ندارد با گناه، ولی الآن که آمدی سر خط گذشته­ات را پاک می­کنند، قرآن چه می­فرمايد؟ ما در قرآن هفده مرتبه خداوند تقوا را با واژه تقوی ياد کرده و بيش از دويست مرتبه تقوی با مشتقاتش ذکر شده و خداوند مشتقات تقوی را هم متذکر شده، اين نکته را من مقدمتاً عرض کنم بعد آيه را ورود کنيم، مطالبی را عرض کنيم و سخنی از صاحب امروز عرض کنم و آن مقدمه عرضم اين است که در اين آيه شريفه­ای که خداوند می­فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ‏»[2]ای بندگان خدا اگر تقواي الهی پيشه گزيديد، اين: «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ‏»[3] برای: «آمَنُوا‏»[4] استفاده می­شود که هر مؤمنی هم معلوم نيست به مقام تقوی رسيده باشد، نماز شب می­خواند تهمت هم می­زند، زيارت عاشورايش تعطيل نمی­شود مؤمن است اما خلاف هم می­کند، متقی نيست ولی مؤمن است، البته مؤمن در يک تعريفی کسانی که ولايت اميرالمؤمنين علی ابن ابیطالب را قبول دارند مؤمن هستند اما خب بعض از مردم يا بخشی از مردم ولايت حضرت را قبول دارند اما راه حضرت را انجام نمی­دهند، طريق حضرت را نمی­پيمايد: «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ‏»[5]مؤمنين اگر تقوا پيشه گزيديد: «يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً».

آقا ديروز در آن لحظات آخر عمر يک وصيت‌نامه حضرت بيان فرمودند طليعه آن وصيت، ضمن آن وصيت چند مرتبه حضرت به تقوی اشاره می­کند، عنوان وصيت هم به امام حسن و امام حسين و فرزندان و همه منسوبين و همه منسوبين و همه مخاطبينش تا قيامت: «أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَى اللَّهِ»[6]همه را سفارش به تقوی می­کنم دو سه مرتبه حضرت در اين وصيت نامه ياد تقوی می­کند، ببينيد عزيزان سواد فی حد ذاته ارزش ندارد با سواد باشی بی­تقوا باشی يا الاغ هستی يا سگ، بدمان نيايد ما هستيم و قرآن، قرآن علمای يهود را تشبيه به سگ می­کند، تشبيه به الاغ بلعم باعورا را خدا تشبيه به سگ می­کند بلعم باعورا اسم اعظم بلد بود قرآن می­فرمايد: «فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ»[7]لذا سواد فی حد ذاته اعتبار نيست: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ»[8] سوادی ارزشمند است که با تقوی عجين شده باشد، ثروت به تنهايي اعتبار و ارزش نيست ثروت با تقوی معتبر است، اميرالمؤمنين فرمود: «نِعْمَ الْمَالُ الصَّالِحُ لِلرَّجُلِ الصَّالِح‏»[9] مالی ارزشمند است که در اختيار انسان­های صالح باشد والا ثروت دست آدم نا اهل قرار گرفت می­شود قارون می­شود همين اوضاعی که امروز شما از بعضی­ها مشاهده می­کنيد خدا ثروت داده، رحم ندارند انصاف ندارند وجدان ندارند، ديگران را از خود جدا می­بينند اين بی­تقوايي است لذا محور همه عزت­ها در خانه خدا به محوريت تقواست: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»[10]رشد اجتماعی می­خواهيد تقوی: «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً»[11] آخرت خوب می­خواهيد: «وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى‏»[12]، رستگاری می­خواهيد: «إِنَّ لِلْمُتَّقينَ مَفازاً»[13]می­خواهيد قرآن بر سلول سلول وجود شما تأثير بگذارد: «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقين‏»[14]همه­جا خداوند وعده به تقوی داده، اصلاً رفع مشکلات اقتصادی را خدا می­فرمايد در تقواست ما بايد باز گرديم به اين اصل، قرآن می­فرمايد: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»[15]اگر مردم روی زمين ايمان و تقوی را پيشه می­گزيدند برکات را از آسمان و زمين نازل می­کرديم: «وَ لكِنْ كَذَّبُوا»[16]زيربار بندگی خدا نرفتند: «فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُون‏»[17]پول هست خوشی نيست، امکانات هست آرامش نيست، وضعيت می­شود يک وضعيتی که همه در رنج همه در نگرانی چون تقوا نيست اين­که اميرالمؤمنين تأکيد دارد به اين­که رعايت تقوی و در وصيت نامه خود توصيه­ای به تقوی می­کند حالا من تعريف تقوی را هم از کلام امام صادق اشاره­ای را عرض کنم در وصيت‌‎نامه­ای که حضرت حالا من اين تذکر را می­خواهم تا فراموشم نشده عرض کنم، در آن وصيت‎نامه حضرت نکاتی را بيان فرمودند، يک قسمت از وصيت امام توصيه­ای به رعايت حقوق ايتام می­کند، خب ما هر سال هم در اين مسجد روز بيست و يک رمضان يک تذکری نسبت به توجه بهتر و جدی­تری عزيزان که الحمدلله همه اهل خير هستيد وجوه وجوه نيره است، آقا اميرالمؤمنين فرمود: «اللَّهَ اللَّهَ فِي الْأَيْتَامِ»[18] خطاب به امام حسن و امام حسين و تمامی عزيزانش و تمام شيعيانش تا دامنه قيامت، يعنی من و شما هم امروز مخاطب اين سخن هستيم، خدا را نسبت به يتيم­ها فراموش نکنيد: «وَ لَا يَضِيعُوا بِحَضْرَتِكُمْ‏»[19]حقوق ايتام حواس­تان باشد ضايع نشود، و مراقب باشيد در گفتارتان با اين­ها نحوه سخن گفتن­تان نحوه تحقير آميز نباشد: «فَلَا تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لَا يَضِيعُوا بِحَضْرَتِكُمْ‏»[20] در حرف زدن با بچه­هاي يتيمی که نعمت پدر از دست دادند فراموش نکنيد، خب الحمدلله اين صندوق خيريه ايتام مهدی حضرت فاطمه زهراء که حاج ­آقای ايمانی هم توضيحاتی دادند که الحمدلله اين طرح مسکنی که شروع شده، الحمدلله خدمت بسيار ارزشمندی است که دولت تلاش می­کند البته من اين­جا هم عرض کنم، آقايون دولت يک گوشه­ای قالی را گرفته، يک فرش دوازده متری می­خواهي بلند کنی، همه بايد کمک کند، همه بارها را نبايد  برد به يک سمت، پيغمبر فرمود در اصلاح جامعه چهار گروه نقش اساسی دارد مثل ميز چهارپايه است دولت و دولت مردان يک گروه، ثروتمندان گروه دوم، دانشمندان گروه سوم، متدينين گروه چهارم، اين چهار گروه نقش سازنده ايفا می­کنند، بلی دولت تلاش خودش را بايد بکند و تلاش هم می­کنند يک بخش هم اين­جا خب عزيزانی است که خب خدا به اين­ها لطف کرده، ما روايتش را قبلاً خدمت عزيزان خوانديم، امام صادق فرمودند وقتی شما کسی را دعوت منزل می­کنيد، بيايد مهمان­تان می­شود، آنچه که شما بهره می­بريد بيش از آن چيزی است که مهمان برده، مهمان با مغفرت الهی برای شما  و خانواده­ات می­آيد با آمرزش شما از خانه می­رود بيرون چقدر سفره دادی، سفره به چه قيمتی؟ يک مليون، دو مليون، ده مليون، پنجاه مليون نمی­ارزد که خودت و طائفه­ات را آمرزيدی، شما برای يک گناه­تان که می­خواهيد پاکش کنيد با پول می­شود پاکش کرد، اين­جا در انفاق، در رسيدگی در کمک کردن، در اين طرح مسکن فرمودند قريب به چهار صد خانواده يتيم را دارند مسکن­دار می­کند خب يک طرح  بسيار خوبی در اين شهر، که اين­هايي که حالا پدر بالای سرشان نيست حداقل مسکنی در اختيار اين­ها باشد حدود سه هزار و پانصد نفر تحت پوشيش، عزيزانی که موفق هستند الحمدلله اين‎ها را مزيد بر توفيقات می­دانيد از مساعدت، همکاری، همراهی باز آقا اميرالمؤمنين در همين وصيت­نامه فرمودند: «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْجِهَادِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»[21]جهاد در راه خدا در سه­جا: «بِأَمْوَالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَلْسِنَتِكُمْ»[22]پول داری با پول، نداری با بدنت کار کن، کمک کن، نمی­توانی با زبانت ديگر عذر را برداشتند آقا بنده چيزی نداری کمک کنم، می­گويند زبان که داری؟ با زبانت کمک کن، با زبان حرفت بزن، شما واسطه بشو، اين را هم من گفتم که فراموش نکنيم اشاره­ای کرده باشيم.

نسبت به آيه­ شريفه­ای که قرآن می­فرمايد يکی از اسباب مغفرت تقواست و امروز روز شهادت امام متقين است خود تقوی به معنای بازداشتن از آلودگی­ها و کارهای ناشايست است، هر چيزی که خدا نمی­پسندد، امام صادق فرمود تقوی يعنی انجام واجبات و ترک محرمات، مستحبات در شرط تقوی نيست من کاری مستحبی می­کنم ارزشمند ولی لازمه کار اين است که اول واجب من تعطيل نشود، پيامبر اکرم به اميرالمؤمنين فرمود يا علی وقتی ديدی مردم سرگرم مستحبات هستند شما واجباتت را انجام بده، ما گاهی اوقات اين قدری که مستحبات سرگرم مان می­کند از واجبات عقب مانديم، اصل اول واجبات است، اصل ترک محرمات است اگر اين­ها را توانستيم انجام بدهيم، بعد کارهای مستحبی، ارزشمند، مکروهات را کنار گذاشتن ذی قيمت اما به شرط اين­که حرام انجام داده نشود و اين ماه رمضان با اين همه عظمت بزرگترين دستاوردش برای ما بايد تقوی باشد، آفرين بر کسانی که بگويند ما امروز بيست و يک رمضان است در اين بيست و يک روز گناهی نکرديم به حرام نگاه نکرديم، به حرام سخن نگفتيم در مجلس حرام شرکت نکرديم، اين همان فلسفه رمضان است، آدم شدن و آدم زيستن: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً‏»[23]خدا می­فرمايد ما فرقان برای شما قرار می­دهيم اگر با تقوی شديد روشن بينی به شما می­دهيم فرقان يعنی راه را پيدا می­کنيم در اين دو راهی­هايي خطرناک زندگی گم نمی­کنی راه را شما بندگی بکنيد ببينيد خدا چه می­کند؟ «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا‏»[24]ديديد بعضی­ها در يک تنگناهايي يک دفعه راه را پيدا می­کند اين کار خداست، قرآن می­فرمايد ما برای شما فرقان قرار می­دهيم يعنی راه معين می­کنيم مشخص می­کنيم، تشخيص می­دهيد حق را از باطل، گاهی اوقات اين قدر حق و  باطل بهم در هم آميخته که تشخيصش سخت است اما انسان­های متقی راحت می­شناسد، شما در جريان نهضت امام حسين غلام سياه فرقان برايش ايجاد شده چون با تقواست، بعضی از اصحاب پيغمبر چون در تقوايشان می­لنگيدند فرقان را نفهميدند سيدالشهداء را ديدند با امام همراهی نکردند، قرآن می­فرمايد لازمه­اش فرقان است در اقتصادتان کمک­تان می­کند، در سياست­تان در اجتماعی­تان در همه مراحل زندگی، در تربيت­تان شما وظيفه بندگی را انجام بدهيد خدا وظيفه خدايي را به شايستگی انجام خواهد داد اين يک، راه برای شما مشخص می­شود يک آقايي نقل می­کرد می­گفت در جريان فتنه گذشته آدمی تحصيلی کرده، دانشگاهی می­گفت گاهی اوقات اين صحنه­هایی که نشان داده می­شد از فتنه­ها می­گفت ما مثلاً دچار ترديد بوديم که حالا حق با اين­هاست حق با کيست؟ گفت يک مادر بزرگ پيرزنی بی­سوادی ما داريم اين اصلاً درس هم بلد نبود و مکتب هم نرفته، می­گفت اين تلويزيون را که می­ديد می­گفت مادر بزرگ اين­ها دارند اشتباه می­کنند مدير کل را داشت نصيحت می­کرد، اين فرقان است، پيرزنی بی­سواد گفت حرف­هايي که اين پيرزن می­زند مادر بزرگ ما بعداً برای ما آشکار شد که حق با اين مادر بزرگ است اين کار خداست، اگر يک­جايي گرهی باز می­کنی نگويي من: «وَ ما تَوْفيقي‏ إِلاَّ بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنيب‏»[25]خدا می­فرمايد راه را برايتان روشن می­کنيم، دچار گمراهی نخواهيد شد: «وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ»[26]ما گناهانتان را هم می­پوشانيم، يعنی آثار روانی و اجتماعی گناهان گذشته را از بين می­بريم، ببينيد گناه يک ترکش­هايي دارد يک آسيب­هايي دارد آنهايي که جدی می­آيند سر خط با خدا عهد می­بندند خدا اين آثار کوبنده و زيانبار روانی و اجتماعی گناه را از بين می­برد اين هم نکته ديگر، يعنی به واسطه پاکی امروزش، لذا می­گويند ميزان حال فعلی است اين را هم امام می­فرمودند، يک کسی به آقا امام صادق فرمود توبه مقبول کدام توبه است حضرت فرمود توبه مقبول توبه­ای است که ديگر بعد از توبه به حال گذشته­ات بر نگردی، رفتار گذشته را ديگر اشتباهات گذشته را انجام ندهی: «وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ»[27]آثار روانی و اجتماعی را ما بر می­داريم: «وَ يَغْفِرْ لَكُمْ»[28]خدا می­فرمايد بعد قيامت هم شما را می­بخشيم، يکی از عوامل مغفرت و آمرزش تقواست، بعد خدا می­فرمايد: «وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيم‏»[29]خدا صاحب فضل عظيم است.

چندتا مطلب را من محضر عزيزان عرض کنم از اين آيه شريفه استفاده می­شود که رعايت تقوی هم سبب سر بلندی در امتحانات دنيايي است، چون آيه قبل آيه بيست و هشت سوره انفاق: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ»[30] مال شما، دارايي­هايتان مردم و بچه­هايتان فتنه هستند، فتنه يعنی آزمايش شما هستند، ما با اين­ها داريم شما را می­آزماييم بچه را تا چقدر دوست می­داری؟ فرزند را تا چقدر؟ پول تا کجا؟ تا جايي که خدا راضی است يا جايي که سخت خدا می­آيد از ثروت جدا می­شويد اگر در اين آزمون­ها کسی می­خواهد سر بلند بشود قرآن می­فرمايد تقوی، آدم­هايي با تقوی در محبت به عزيزان­شان الگو هستند، اما فرزندان خودشان را برای خدا می­خواهند نه بيش از خدا، پول را برای خدا می­خواهد نه بيش از خدا، بعضی­ها خدا را برای پول می­خواهند، خدا را برای بچه­هايشان می­خواهند متقين همه چيز را برای خدا می­خواهند، سيدالشهداء علی اصغر را برای خدا می­خواهد علی اکبر را برای خدا می­خواهد، زينب سيدالشهداء را برای خدا می­خواهد لذا وقتی آمد کنار پيکر برادر اين پيکر مجروح را که بلند کرد از روی زمين سر به آسمان بلند کرد: «إلهي تقبّل منّا هذا القربان‏»[31]ما حسين را برای شما دوست می­داشتيم، اين نشانه تقواست اين نکته اول که رعايت تقوی سبب سر بلندی انسان­ها در آزمون­هايي دنيايي است امکانات الهی انسان را غافل نمی­کند.

و يک نکته ديگری که من عرض کنم، بر بينش انسان­ها هم اثر می­گذارد: «يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً»[32] نگاه­ها نگاه­هايي ديگری می­شود دنيا را عاريه می­دانند، امانت می­دانند، اين­جا را پل می­بيند «قنطره» بايد عبور کند اين­جا جای توقف نيست، بعضی­ها ديديد در دنيا هستند ولی با دنيا نيستند خدا به ايشان لطف کرده اما وابستگی ندارد، وابستگی به هيچ چيزی ندارد اين می­شود تقوی، فرزندش را دوست می­دارد نه در حد وابستگی، خدا رحمت کند آيت­الله العظمی اراکی يک جريانی را از مرحوم آيت­الله ميرزا جوادآقای ملکی تبريزی نقل می­کند، مرحوم حاج ميرزا جواد آقا استاد امام استاد العرفاء، خيلی از مراجع شاگردی ايشان کرده بودند در قبرستان شيخان قم ايشان دفن است و اين جمله را من از امام شنيدم که امام فرمودند خدا به مردم قم تفضلی کرده که پيکر پاک اين شخصيت بزرگ در قبرستان شيخان دفن است، ببينيد آدم با تقوی شد می­شود اين، در عين حالی که در اوج محبت است اين محبت­ها او را از خدا باز نمی­دارد مرحوم آيت­الله اراکی فرموده بودند يک سالی بود، در ميلاد امام رضا بود، جماعتی از اهالی تبريز آمده بودن قم، مهمان آيت­الله ميرزا جواد آقای ملکی بودند روز ميلاد خوب قطعاً اقتضاء روز ميلاد هم اين است که افراد نشستند شاد هستند، سرودی مطلبی، مجلس مجلس سرور است همه نشسته بودند آقای حاج ميرزا جواد آقا هم نشسته بود يک وقت صدايي ناله­ای خانم­ها از داخل حياط بلند شد، همه متعجب شدند چه اتفاقی افتاد، حالا اين مهمان­ها مهمان بودند نهار هم آن­جا بودند آقای حاج ميرزا جواد آقا از اتاق که می­آيد بيرون می­بيند فرزند پانزده­ ساله­اش افتاده در حوض آب، حوض آب عميق بوده بچه خفه شده جسد آمده روی آب خانم­ها دور حوض دارند شيون می­کنند جسد هم رو آب است، آقا با تقوی شدی اينطوری آرامت می­کنند، يک آزمايش اجتماعی می­دهند دست طرف، ديگر دنيا پايان يافته می­بيند چون فکر می­کند همه­اش خودش است، چون فکر می­کند مالک خودش خودش است مالک زندگی­اش اوست، ثروت مال اوست زندگی مال اوست، همه چيز مال اوست، ايشان تا اين صحنه را می­بيند خيلی سخت است اين امتحان روز ميلاد، مهمان­ها در اتاق نشستند آقای حاج ميرزا جواد آقا جسد را از روی آب بلند می­کند می­فرمايد شما برويد خانم­ها به کارهايتان را بپردازيد، امانت خدا بود مدتی در اختيار ما بود از ما گرفتند، جسد فرزندش را می­گذارد در يکی از اتاق­های منزل در را می­بندد می­آيد در جمع مهمان­ها می­نشيند، اين آقا ميرزا جواد آقا معصوم نبود اما با تقوی بود، مهمان­ها می­شنوند صدا برخواست بعد صداها آرام شد، آقای حاج ميرزا جواد آقا هم خيلی معمولی می­آيد می­نشيند در جمع، اين‌ها ديگر نمی­پرسند آقا جريان چه بود؟ دوباره مجلس همان مجلس شادی و سرور و سرود و بعد هم سفره نهار پهن می­شود مهمان­ها غذايشان را می­خورند بعد يکی يکی هم می­روند يکی دو نفر از آنهايي که از خصصين آقای ميرزا جواد آقا بودند اين­­ها می­آيند بروند آقای حاج ميرزا جواد آقا می­گويد شما بمانيد من با شماها کار دارم، اين­ها می­مانند می­گويند آقا امری داريد، بيان را بشنويد، تقوی اين جوری می­کند شما را، ما دلار می­رود بالا ديگر خواب نداريم، سکه نوسان پيدا می­کند با ديازپام طرف بايد  بخوابد قطع نامه را امام قبول کردند بعضی­ها رفتند در آي سی يو، چون وابسته هستيم آقا فردا چه می­شود خدايي امروز خداي فردا ما هم هست، بابا تقوايت را قوی کن، خدا به موسی فرمود موسی تا من خدا هستم، غم رزق و روزی را نخوريد تو بندگی بکن خدا خدايي می­کند، تا امروز چه کسی اداره­مان کرده، خودمان اگر کسی بگويد من دارم يک جمعی را اداره می­کنم اين شرک است همه ما را خدا دارد اداره­مان می­کند، رهايمان کنند بايد مردم جمع بشوند جمع­مان کنند، با يک سکته می­شود نقش بستر هرچه خدا لطف کرده عنايت اوست، در هر بعدیا از ابعاد زندگی، عبارت آقای حاج ميرزا جواد آقا را بشنويد، می­گويند حاج ميرزا جواد آقا به آن دو سه نفر فرمود امروز روز ميلاد امام هشتم بود، خدا به ما عيدی مرحمت کرد، اين­ها می­گويند آقا خدا چه عيدی به شما داد، می­فرمايد امانتی که سال‎ها به ما سپرده بودند از ما پس گرفتند و بار مسئوليت ما را سبک کردند، الله اکبر بازهم اين­ها نمی­فهمند می­گويند آقا چه امانتی از شما گرفته شده که می­گوييد عيدی؟ آقا می­فرمايد پسرم از دنيا رفت بياييد کمک کنيم غسلش بدهيم تشييعش کنيم دفنش کنيم، اين حالت کار کيست؟ اين اقتدار معنوی خدا می­فرمايد اگر با تقوی شدی به اين­جا می­رسی، چون سخت­ترين امتحان الهی داغ جوان است، شما از ورشکستگی، از مريضی، از مشکلات اجتماعی، سخت­تر فقدان جوان است، آقای حاج ميرزا جواد آقا با اين صلابت می­گويند جسد را غسل دادند همان بعد از ظهر ميلاد کفن کردند بی­سر و صدا بردند در قبرستان دفن کردند، آيت­الله العظمی اراکی می­گويد فردا صبح آقا آمد درس درس را هم تعطيل نکرد، درس را هم گفت، طلبه­ها نمی­دانستند می­گويد آقا درسش که تمام شد رو کرد به شاگردها گفت آقايان طلاب فرزند ما هم رفت، اسم آقازاده­شان را می­آورند آيت­الله اراکی می­گويد من نفهميدم، يکی گفت آقای شيخ محمدعلی اراکی می­دانيد پسر استاد کجا رفت؟ گفتم نه، گفت جهان آخرت، نه تشريفاتی نه چيزی با صلابت.

آقای دعايي می­گفت ما وقتی حاج آقا مصطفی نجف فوت کرد نيمه شب اول صبح آمدم خانه امام نجف شارع قبله بازار عبيش می­گويد در زدم خود امام در را باز کرد به امام سلام کردم امام فرمودند از مصطفی چه خبر؟ مصطفایی که امام فرمودند محصول عمر من است انصافاً هم همين‌طور بود، آقای دعايي می­گويد من نمی­خواستم خبر فوت حاج آقا مصطفی را من بدهم گفت سکوت کردم، امام می­دانستند آقا مصطفی را بردند بيمارستان، فرمودند برای مصطفی اتفاقی افتاد، گفت بغض راه سخن گفتن را بر من بسته بود خودم را داشتم کنترل می­کردم امام فرمودند مصطفی از دنيا رفت؟ گفت اشک من جاری شد امام فرمودند: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون‏»[33]رفتند داخل: «يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ»[34] اصلاً خود تقوی بر عمل کرد و بينش­ها اثر می­گذارد فرقان خدا ايجاد می­کند، فرقان يعنی می­فهمی چه بکنی؟ ما راه را خدا برايمان تبيين می­کند، ديگر باورت می­شود اين فرزند امانت خداست، باورت می­شود ثروت امانت خداست، باورت می­شود سلامتی امانت خداست، من يک آقايي حالا از بزرگان داريم می­گوييم بعض بزرگ­های گمنام يک آقايي يک وقتی آمد سال­ها در دفتر کاری داشت مسائلی داشت، بعد گفت حاجی آقا اگر می­شود کار من را با اجازه بقيه زودتری انجام بدهد من يک کاری هم در منزل دارم آمد نشست، پيرمردی بود سؤالاتش را که پرسيد گفت حاجی آقا خدا يک لطفی به ما کرده که من زبانم عاجز از شکرگذاری است و قادر به سپاسگزاری خدا نيستم با معرفت می­گفت، اين‌طوری که گفت من تحريم شدم بگويم چه لطفی خدا در زندگی بهت­ کرده؟ گفت خدا يک گوهری به ما داده سی سال افتخار خدمتش را به ما داده، گفتم چه گوهری؟ گفت يک فرزند فلجی خدا به ما داده، اينی که من گفتم کار داريم، خودم خادم اين بچه هستم گفت من نمی­دانم با چه زبانی سپاس خدا بگويم، حالا ما بچه­اش تب می­کند نمازش قضاء می­شود التيماتم می­دهد به خدا چون تقوی ندارد، چون فکر می­کند بچه مال اوست، دنيا مال اوست گفت حاجی آقا من در شکرگزاری اين نعمت زبانم الکن است که خدا من را قابل دانسته به اين امانتش اين فرزندی که به من داده در بستر افتاده خدمت کنم، با معرفت هم می­گفت، اين همانی است که خدا می­فرمايد بر بينش­هايتان تقوی اثر می­گذارد، نگاه­هايتان را تغيير می­دهد و هم تقوی عامل شناخت صحيح می­شود هم آبرو و حيثيت اجتماعی عطا می­کند: «يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ»[35] و هم مغفرت الهی عطا می­پشود، يک نکته ديگر عرض کنم همه اين­­ها حواس­تان باشد لطف خداست، يک وقت نگوييد من، اگر با تقوی هم بودی و اين­ها را بهت دادند، پای حساب زرنگی خودت نگذاری، من يک روايت از رسول­الله بگويم که قيامت بعضی­ها شرمنده می­شوند با تمام کارهايي که کردند، بشنويد رسول­الله می­فرمايد قيامت انسان­ها وقتی وارد محشر می­شوند سه­تا پرونده برای همه باز می­کنند، پرونده حسنات خوبی­ها، پرونده سيئات گناهان، پرونده نعمت­ها، نعمت­هايي که خدا داده، رسول­الله می­فرمايد در قيامت اولين پرونده را ببينيد خدای کريم چه می­کند، می­فرمايد پرونده خوبی­هايش را باز کنيد، کارهاي خوبی که اين آقا انجام داده در طول زندگانی­اش پرونده را باز می­کنند می­گويند آقا شما اين کارهاي خير را در طول عمرت انجام دادی، جزئی و کلی، ريز و درشت را بهش عرضه می­کند، می­گويند کارهايي خوبت ثبت شده؟ بلی، چيزی جا نيفتاده؟ خير، اعتراضی نيست؟ خير، پرونده را می­بندند، خطاب می­شود پرونده دوم را باز کنيد، پرونده دوم پرونده نِعَم را باز می­کنند، بازهم گناهان را نمی­آورند جلو، می­گويند خوب نعمت­ها را ما چه کار کرده بوديم به شما؟ شما چه کار کرديد؟ می­گويند آقا اين همه خدا بهت داده بود تو اين کارها را کردی، عمرت مال او بود، آبرويت مال او بود، ثروتت مال او بود، سوادت از او بود، از اين داده خدا تو بخشش را برای خدا هزينه کردی؟ رسول­الله می­فرمايد وقتی پرونده نعمت­ها باز می­شود مردم خجالت زده می­شوند بياوريم رو کاغذ ببينيم خدا چه داده؟ ما چه داديم بنويسيد، خدا با ما چه کرد؟ ما با خدا چه کرديم؟ همين­جا هم خجالت می­کشی، خدا آبرو داد از اين آبرو چقدر استفاده کردی، خدا سلامتی داد با اين سلامتی چه کردی؟ خدا زندگی داد از اين زندگی چگونه استفاده کردی؟ قيامت اين­ها را ريز در می­آورند، رسول­الله می­فرمايد پرونده نعمت­ها که در می­آيد مردم شرمنده می­شوند، بعد می­گويند پرونده گناهانش را باز کنيد، رسول­الله می­فرمايد کسی برای گناهانش يک توجيه ندارد، حالا می­خواهيم به پرونده گناهان نرسيم راه دنياست، تقوی اگر انسان با تقوی شد در روايت داريم که اميرالمؤمنين می­فرمايد حتی اين دو فرشته­ای هم که نوشتند اين­ها هم يادشان می­رود زمينی که رويش گناه شده فراموش می­کند، زمانی که در آن زمان گناه صورت گرفته ديگر زمان هم گزارش نمی­دهد يعنی طرف را: «يَغْفِرْ لَكُمْ»[36]گناهان بخشيده به برکت تقوی، من جمله­ای از آقا اميرالمؤمنين لذا اين­ها تفضل خداست متقين تقوی را لطف خدا بدانند، آقا اميرالمؤمنين می­فرمايد انسان­های کريم وقتی کار خوب می­کنند، اين را لطف خدا می­دانند: «الْكَرِيمُ يَرَى مَكَارِمَ أَفْعَالِهِ دَيْناً عَلَيْهِ يَقْضِيهِ»[37] انسان کريم وقتی کار خوبی می­کند می­گويد دينم را اداء کردم وظيفه­ام را انجام دادم دارد لطف می­کند دارد محبت می­کند انفاق می­کند دستگيری می­کند می­گويد خدايا ممنونم که موفق شدم اين تکليفم را انجام دادم اين نگاه متقين است من در خطبه 198 حضرت که باز خطبه­هايي است که امام اشاره به تقوی و آثاری از تقوی نام می­برند اين را هم از کلام نورانی صاحب امروز تقديم کنم، در خطبه 198 حضرت می­فرمايد: «أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ»[38] شماها را مردم به تقوای الهی توصيه می­کنم: «الَّذِي ابْتَدَأَ خَلْقَكُمْ»[39] تقواي  چه کسی؟ تقواي خدايي که آمدن­تان از اوست، از او هستيد: «إِنَّا لِلَّه‏»[40]:  «وَ إِلَيْهِ يَكُونُ مَعَادُكُمْ»[41] بازگشت­تان هم به سوی اوست، حرمت خدايي که از او هستيد و به او بر می­گرديد را رعايت کنيد: «وَ بِهِ نَجَاحُ طَلِبَتِكُمْ»[42] آقا می­فرمايد تقواي کسی که بر آورنده حاجات­تان هست، حاجات را چه کسی اجابت می­کند؟ خدا، حرمت آن خدا را رعايت کنيد، خدايي که حوائج شما را برآورده می­کند: «وَ إِلَيْهِ مُنْتَهَى رَغْبَتِكُمْ»[43]خدايي که آخرين نقطه اميد و آرزوهايي شماست، ديگر نقطه نهايي آرزوهای مردم پروردگار است که مشکلات را حل کند، امام می­فرمايد تقوای اين خدا را بندگی اين خدا را فراموش نکنيد: «وَ نَحْوَهُ قَصْدُ سَبِيلِكُمْ»[44] حضرت می­فرمايد راه راست به سوی او ختم می­شود می­خواهيد در مسير صراط مستقيم قرار بگيريد، صراط مستقيم صراطی است که منتهی به خدا بشود، در ادامه امام می­فرمايد: «وَ إِلَيْهِ مَرَامِي مَفْزَعِكُمْ»[45] و در هنگام ترس پناه­گاه شما خداست، در آن­جاهايي که می­ماند وحشت می­آيد سراغ شما، آن­که تسکين می­بخشد و آرامش می­دهد خداوند است اين تقوای خدا را رعايت کنيد بعد امام آثاری را، هفت ويژگی از آثار تقوی را نام می­برد: «فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِكُمْ»[46] تقوی دردهای درونی­تان را درمان می­کند، دردهاي درونی مثل چه؟ حسادت، بخل، تکبر، غرور، نخوت، خودخواهی، منيت، اينی که بعضی­ها گرفتار هستند، ديديد بعضی­ها ما از فلان طائفه شما از فلان طائفه، ما يک سر و گردن از شما بالاتر، گاهی اوقات اين امکانات دنيايي بعضی­ها را سرگرم کرده، آقا اميرالمؤمنين می­فرمايد به هر کسی رسيديد بگوييد التماس دعا حتی به يهودی، يهودی يک وقت برای شما دعا می­کند خدا دعايش را مستحاب می­کند برای خودش دعا می­کند مستجاب نمی­شود آدم با تقوی از رذائل درونی پاک می­شود، درونش شفاء می­يابد، بعضی­ها می­بينيد در درون­شان کينه است.

يک پيرزنی يک وقتی آمد پيش ما گفت حاجی آقا من مادر شوهرم را حلال نمی­کنيم، گفتم که مادر شوهرت زنده است؟ گفت نه پنجاه سال است فوت کرده، گفتم خانم چرا؟ گفت حدود شصت سال قبل سر سفره عقد آمد زد در بازوی من گفت عسل بکن دهن داماد جلو بقيه ما را سبک کرد، شصت سال، اين در اين دل می­مانده چون اين خانم تقوايش ضعيف است مردم لقمان حکيم به پسرش گفت پسرم دو چيز يادت برود، دو چيز يادت نرود، اين را با آب طلا بنويسيد، اين­ها راهکارهای با تقوی شدن است اتفاقاً اين دو اصلی که لقمان می­گويد عجيب اثر دارد در با تقوی شدن، يک گفت خدا را فراموش نکن، هرجا هستيد خدا ناظر است ما گاهی اوقات از يک دوربين مدار بسته می­ترسيم چهار نفر نگاه­مان می­کنند هر کاری نمی­کنيم، اما نظارت الهی يادمان می­رود، گفت يک نظارت خدا يادت نرود، دو مردن را فراموش نکن، يک روز خواهی رفت يک روز فرصت­ها تمام می­شود، اين دو چيز را گفت يادت نرود، گفت دو چيز را هم فراموش کن، بدی­های مردم را به خودت فراموش کن، يادت نرفت کينه­ای می­شوی، آقای فلانی سی سال قبل فلان­جا به ما اين را گفت، بابا يادت برود، فراموشش کن، تا به تقوی برسد اين­ها دل را آلوده می­کند درون را پر کينه می­کند. در اين برنامه زندگی پس از زندگی من بعضی شب­ها نگاه می­کنم، يک برادری را آوردند با او مصاحبه می­کردند می­گفتند، کاکايت سيلی زده در صورتت ببخشش، گفت چه؟ گفت حلالش نمی­کنم، پخش هم شد، چرا بعضی­ها اين جوری می­شوند؟ می­گويد برادرت پيشيمان است تو بگذر، می­گويد من نمی­گذرم اين درون آلوده است چون يادمان نرفته، و مردم اين شب­ها اگر رو به خدا می­آوريم و در شب­های امام صادق فرمود اگر می­خواهيد خدا ببخشد شما را ببخشيد تا ببخشد بعضی­ها را ما واگذار می­کنيم به قيامت و حسابرسی خدا، بعد می­گوييم خدايا آنهايي که به ما بدهکار هستند قيامت، اين­هايي که ما بدهکار هستيم الهی العفو، اين شتر مرغی است، اين کوسه و ريش پهنی است می­خواهی ببخشنت بگذر تا بگذرد، لذا اميرالمؤمنين می­فرمايد تقوی دردهاي درونی­تان را درمان می­کند: «دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِكُمْ»[47] يک: «وَ بَصَرُ عَمَى أَفْئِدَتِكُمْ»[48] دومين اثر تقوی حضرت می­فرمايد حجاب­های چشمت را می­زنند کنار يک وقت يک چيزهايي می­بينی که ديگران نمی­بينند، بعضی­ها هستند خدا به ايشان لطف کرده يک دفعه می­بينيد واقعيت­ها را خدا يکدفعه پرده برداری می­کند، آقا رسول­الله نشسته بودند در مسجد، اصحاب همه جمع، حنظله غسيل الملائکه نشسته بود، جوان هجده نوزده ساله­ای هم بود، پيغمبر رو کردند به او، ديدند که هی چرت می­زند، هرزگاهی سرش می­رود پايين، و سر بلند می­کند، گفتند: «كَيْفَ أَصْبَحْتَ»[49] چگونه صبح کردی؟ ديگر وقتی رسول­الله سؤال کرد که ديگر نبايد کتمان کند، عرض کردم: «أَصْبَحْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مُوقِناً»[50] خيلی حرف بزرگی است اين حرف را همه کس نمی­توانند بزنند آنهم در محضر پيغمبر که پيغمبر به اذن الهی واقف به حقايق امور است رسول­الله فرمودند دليل بر يقينت چيست؟ گفت يا رسول­الله در پرتو رعايت ايمان و تقوی و بندگی خدا حجاب­ها رفتند کنار، جريات را دارم می­بينم، گفت گفت گفت گفت يا رسول­الله مثل اين­که قيامت را دارم می­بينم صحرای محشر را بهشت را جهنم را، بهشتی­ها را دوزخی­ها را هی گفت مسلمان­ها هم تعجب کرده بودند، تا رسيد به اين­جا گفت يا رسول­الله الآن در همين مجلس دارم می­بينم چه کسانی دارند به سمت بهشت می­روند چه کسانی به سمت دوزخ، اگر اجازه بدهيد کفش­های اين­ها را تفکيک کنم، لب گزيدش مصطفی يعنی که بس، پيغمبر فرمودند ديگر بس است، پيغمبر فرمودند ديگر بس است، بعد حضرت تأييد کردند فرمودند: «هَذَا عَبْدٌ نَوَّرَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ»[51] اين خدا قبلش را با نور ايمان روشن کرده، بعد گفت يا رسول­الله يک خواسته دارم دعا کنيد شهيد بشوم شما هم دعا کنيد همه شهيد بشويد حالا معنی شهادت شدن اين نيست که همين از در مسجد رفتی بيرون شهيد بشوی، آن لحظه پايان زندگی­ات با شهادت ببرنت، يک جهش هزاران هزاران ببری بکنی، پيغمبر در کوچه­های مدينه يکی داشت رد می­شد، هی می­گفت: «اللهم انی اسئلک خير ما تسئل» ، خدايا از تو می­خواهم بهترين خواسته­ها را که از تو خواستند، رسول­الله شنيدند فرمودند دعای اين جوان اگر به اجابت برسد جز شهادت پاداشی ندارد، شهادت: «خير ما تسئل» ، است ­­اين آقا هم از پيغمبر خواست، گفت دعا کنيد شهيد بشوم رسول­الله هم دعا کردند که در جنگ احد هم در يکی از جنگ­ها به شهادت رسيد که معروف شد به حنظله غسيل الملائکه آن داستانی هم دارد، لذا چشم را اميرالمؤمنين می­فرمايد بنا می­کند حجاب­ها را می­زنند کنار: «بَصَرُ عَمَى أَفْئِدَتِكُمْ»[52] ما دوتا بينايي داريم دوتا نگاه، يکی چشم دل، يکی چشم سر، تقوی هم چشم دل را  باز می­کند، هم چشم سر را، هم چشم سر حقايق را می­بيند ديگر فريب نمی­خورد ظاهر دنيا سرگرمش نمی­کند، زيبايي­های کاذب دورش نمی­زند، ظواهر فريبنده مرغوبش نمی­کند، چون چشم سر باز است، حضرت می­فرمايد: «وَ بَصَرُ عَمَى أَفْئِدَتِكُمْ وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِكُمْ»[53] بيماری­های جسمانی شما را تقوی درمان می­کند، گاهی اوقات ديديد بدن کسل است در دعای ابوحمزه ديشب خوانديد خدايا چرا هر وقت می­خواهيم رو به شما بياوريم با کسالت می­آييم نمازمان را با سستی می­خوانيم پای کار خير که می­رسد حال نداريم، بگو بنشين دو ساعت غيبت کن شارژ است بگو ده دقيقه قرآن بخوان می­گويد حسش نيست، چرا؟ چون بدن بيمار شده، اين دست و پا بيمار است تقوی سالمتان می­کند: «وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِكُمْ وَ صَلَاحُ فَسَادِ صُدُورِكُمْ»[54]فسادهای سينه­هايتان را اصلاح می­کند: وَ طُهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِكُمْ»[55] جان شما را طاهر می­کند: «وَ جِلَاءُ [غِشَاءِ] عَشَا أَبْصَارِكُم‏»[56] حجاب­هاي چشم شما را، آنجا حضرت فرمود: «بَصَرُ عَمَى أَفْئِدَتِكُمْ»[57] چشم دل­تان را باز می­کنند اين­جا هم حضرت می­فرمايد چشم سر شما را هم حجاب‌ها را می­زنند کنار ارزش­ها و حقيقت­ها را خواهی ديد: ‏«وَ أَمْنُ فَزَعِ جَأْشِكُمْ»[58] در روز قيامت هم با امنيت وارد محشر می­شويد: «وَ ضِيَاءُ سَوَادِ ظُلْمَتِكُمْ»[59] سياهی ظلمت­های وجود شما را تقوی از بين می­برد و شما را در آن نورانيت قرار خواهد داد، البته حالا يک جمله هم از امام صادق عرايض را جمع‌بندی کنم اين­ها آثار گذرايي که از کلام اميرالمؤمنين که خود اسوه متقين بود و امروز آقايان، خواهران محترمه صلاح خانواده­ها، صلاح اجتماع، صلاح همه شئونات اجتماعی ما در رعايت تقواست من اين را تکميل کنم، بارها من در جمع قضات بودم اين سؤال را از قضات محترم پرسيدم الآن هم در جمعی ما بعضی از قضات محترم تشريف دارند در آن دوره­های که تحت عنوان آداب القضاء فی الاسلام دوره­های آموزشی برای قضات بود در هر جلسه­ای هشتاد قاضی شرکت می­کرد، من اين سؤال را می­پرسيدم می­گفتم يک قاضی می­تواند ادعا کند بگويد پرونده­ای زير دست من باز شد که دو طرف دعوی انسان­های با تقوی بود، همه سکوت می­کردند می­گفتند ما نداريم، يا يکی از دو طرف دعواها بی­تقواست يا دو طرف دعوی بی­تقوی هستند به قضات عرض کردم تا کنون سراغ داريد يک خانواده کارشان به طلاق کشيده باشد زن و شوهر هردو با تقوی، تقوايي که اميرالمؤمنين تعريف می­کند، تقوی با اين معيارها طلاق­ها ريشه در بی­تقوايي دارد، حق کشی­ها ريشه در بی­تقوايي دارد ظلم­ها ريشه در بی­تقوايي دارد، آنی که تقوی دارد ظلم نمی­کند، خلاف نمی­گويد خدا را در نظر می­گيرد، مرحوم شيخ بهايي می­گويند که يکی بزرگان با خانمش اختلاف داشت، شاگردها فهميده بودند که اين استاد با خانمش مشکل دارد اما علت چيست؟ نمی­دانستند هرچه به اين استاد می­گفتند آقا مسأله شما با خانم­تان چيست؟ ببينيد آدم با تقوی اين است، می­گفت انسان با تقوی آبروی ناموسش را نزد ديگران نمی­برد، تقوی اين است، بعد از مدتی خانم را طلاق داد، شاگردها آمدند گفتند حضرت استاد آن زمانی که نگفتی ناموست بود، حالا که که يک زن اجنبيه است چه بود مشکل با اين خانم؟ فرمود آن زمانی که ناموس من بود آبروی ناموسم را نبردم، چگونه امروز که يک زن اجنيبه است آبروی يک زن اجنبيه را ببرم؟ حالا آقا دهن باز می­کند چهارتا در طرفت چهل­تا هم بهش اضافه می­کند، اين بی­تقوايي است.

خدا رحمت کند مرحوم آيت­الله والد ما، من پنجاه و چهار سال در خدمت ايشان بودم يک غيبت از ايشان نشنيدم، در مجالس­شان اجازه غيبت کردن به کسی نمی­دادند اگر تذکر می­دادند طرف گوش نمی­کرد بلند می­شدند از مجلس می­رفتند بيرون، آقا از خدا ترسيدی کنترل می­شوی، امام صادق سه نوع تقوی را نام می­برد، اين­هايي که ما گفتيم تقوای حداقلی است که امام صادق می­فرمايد تقوای عام است ترک الحرام يک تقوايي بالاتر داريم که بعضی­ها رشد می­کنند تقوای خاص، تقوای خاص را امام می­فرمايد: «تَرْكُ الشُّبُهَاتِ فَضْلًا عَنِ الْحَرَامِ»[60] بعضی­ها حرام که انجام نمی­دهند که هيچ، شبهات هم انجام نمی­دهند، يک جاهايي که نمی­داند حلال است يا حرام است؟ سمتش نمی­رود يک درآمدهای که درش ترديد دارد نمی­رود نزديک، يک حرف­هايي که نمی­داند بايد گفت يا نه؟ نمی­گويد شبهه يعنی چيزی که شما نمی­دانيد حرام است يا حلال است؟ به مرحوم کاشف الغطاء گفتند معصوم چگونه معصوم می­شود که نه گناه می­کند نه فکر گناه، کاشف الغطاء فرمود من که خاک پايي معصومين نيستم چهل سال است که يک مکروه انجام ندادم، چهل سال، يک مکروه مکروه الی ماشاءالله ما انجام می­دهيم، چايي داغ داغ دوست داری، خوردن غذايي داغ کراهت دارد، دميدن به غذا مکروه است، با پای چب در مسجد آمدن مکروه است، با پای راست بيرون رفتن مکروه، و مسائل ديگر و مکروهات فراوان، پای سفره غذا نشستن چهار زانو، پيغمبر پای سفر غذا مثل عبد ذليل می­نشست برای مکروهات هم کسی را قيامت محاکمه نمی­کنند، اما بعضی­ها در اين مسير بندگی اين قدر رشد می­کنند که شبهات هم انجام نمی­دهند اين يک تقوای عالی­تر، عالی­تر از اين امام صادق فرمود، تقوای خاص الخاص و آن ديگر کار اولياست و حضرت فرمود: «وَ هُوَ تَرْكُ الْحلال فَضْلًا عَنِ الشُّبْهَةِ»[61] بعضی­ها به يک جاهايي می­رسند که حتی بعضی از کارهای حلال را هم انجام نمی­دهند حلال است انجام نمی­دهد، يک کسی آمد خدمت امام رضا سؤال کرد از عقد موقت، عقد موقت خب حلال است، از امام سؤال کرد، امام فرمودند تو نيازی به عقد موقت نداری، تو خانمت سالم است، حالا حلال است هر حلالی بايد انجام بدهی، تو مشکلت چيست؟ گفتند عقد موقت مال کسی است که مشکل دارد، خانمش بيمار است خانمش نيست دارد به گناه کشيده می­شود، تو که عذری نداری، يک جاهايي هم آقا بنا نيست هر حلالی هم انجام داد، هر جايزی را هم انجام داد، يک جاهايي بايد رضايت الهی به طور کامل، البته اين کار کار ديگر همه کس نيست.

خب بسنده کنيم روز روز شهادت مولای متقيان امام پرهيزکاران اسوه تقوی و پرهيزکاری است تذکر هم دادند عزيزان ما هم از بنياد مهدويت هم هستند در خدمت شما عزيزانی که هم برای ايتام هم برای امام زمان و مهدويت علاقه­مندند خب اين روزها هم روزهای با عظمتی است حالا کار خير در يک زمان­های خاص توفيقات خاص خدا نصيب می­کند، انشاءالله کمک­هايي عزيزان را جمع آوری خواهند کرد.

آقا اميرالمؤمنين از زمان شهادتش بيش از يک قرن قبر حضرت مخفی بود، خدا رحمت کند امام می­فرمودند اين­که می­گويند اول مظلوم عالم علی است، نه اين­که قبل از اميرالمؤمنين ظلمی نبود، ظلمی که بر اميرالمؤمنين گذشت در تاريخ نظير ندارد شخصيتی با آن عظمت و جايگاه آقا را خانه نشين کردند، بيست و پنج سال: فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا»[62]:

گريه کن ای ديده برای علی، ناله کن ای دل به عزای علی

در و محراب کشد انتظار، تا زند بوسه به پای علی

ماه ديگر در دل شب نشنود، صوت مناجات و دعای علی

مانده تهی سفره بی­چارگان، منتظر آب و غذای علی

علی يا علی، علی يا علی، علی يا علی

 

[1] انفال29.

[2] انفال29.

[3] انفال29.

[4] انفال29.

[5] انفال29.

[6] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص422.

[7] اعراف176.

[8] بقره282.

[9] مجموعة ورام ج‏1 ص158.

[10] حجرات13.

[11] انفال29.

[12] طه132.

[13] نبأ31.

[14] بقره2.

[15] اعراف96.

[16] اعراف96.

[17] اعراف96.

[18] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص422.

[19] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص422.

[20] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص422.

[21] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص422.

[22] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص422.

[23] انفال29.

[24] عنکبوت69.

[25] هود88.

[26] انفال29.

[27] انفال29.

[28] انفال29.

[29] انفال29.

[30] انفال28.

[31] عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سيدة النساء إلى الإمام الجواد ج‏11-قسم-2-فاطمةس ص958.

[32] انفال29.

[33] بقره156.

[34] انفال29.

[35] انفال29.

[36] انفال29.

[37] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص388.

[38] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص312.

[39] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص312.

[40] بقره 156.

[41] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص312.

[42] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص312.

[43] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص312.

[44] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص312.

[45] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص312.

[46] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص312.

[47] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص312.

[48] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص312.

[49] المحاسن ج‏1 ص250.

[50] المحاسن ج‏1 ص250.

[51] المحاسن ج‏1 ص250.

[52] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص312.

[53] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص312.

[54] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص312.

[55] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص312.

[56] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص312.

[57] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص312.

[58] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص312.

[59] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص312.

[60] مصباح الشريعة، ص38.

[61] مصباح الشريعة، ص38.

[62] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص48.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه