استاد حدائق روز جمعه 19 اسفند ماه 1401 در مراسم دعای ندبه مهدیه بزرگ شیراز به شرح یکی از آیات مهدوی قران پرداختند.
جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله الحکیم فی کتابه الکریم «وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا»[1]
صدق الله العلی العظیم
آیهای که تلاوت شد آیه 16 از سوره مبارکه جن از آیات مهدوی و آیات ولایی قرآن بود. یک اشارهی گذرایی ذیل آیه شریفه و یک روایت را تقدیم کنم.
خداوند میفرماید «وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ»[2] اگر مردم در این مسیر هدایت و معنویت استقامت بخرج میدادند «لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا»[3] ما آب فراوان و پربرکتی را نازل میکردیم. این شاهد آیه است و این عبارتی است که از ظاهر آیه استفاده میشود و ظاهر آیه است. اینجا نکاتی است که در موارد فراوانی در قرآن داریم.
امروز هم در خدمت امیر سرافراز امیر رضائی فرماندهی محترم ارتش هستیم که تشریف آوردند در مجلس. من کراراً عرض کردم که ما مشکلات جامعه را اگر بخواهیم حل کنیم باید اول مشکلات اخلاقی را حل کنیم، باید اول مشکلات اعتقادی را حل کنیم. موارد فراوانی در قرآن داریم که خدا این مطلب را اشاره میفرماید و تقدم هم در بارور کردن اعتقادات است. انبیا هم برای همین آمدند، مهمترین کار انبیا این بود «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ»[4]، 124هزار پیغمبر آمدند مردم را به خودشان و خدا آشنا کنند. این کار اگر اتفاق افتاد کارهای دیگرتان آسان میشود. بنده اگر خودم را شناختم و خدایم را هم شناختم وظیفهام را خوب انجام میدهم. این بیمسئولیتیها برای این است که یا خودمان را گم کردهایم یا خدا را فراموش کردهایم، لذا در زندگی ماندیم، در روشمان در برنامههایمان. باورم شد که من مخلوقم و در برابر خدا وظیفهای دارم از این فرصتهایی که در اختیارم است آنگونه استفاده میکنم که او میپسندد. در این آیه خداوند میفرماید «وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا»[5] اگر استقامت بدوی بر معرفت و معنویت داشتی ما برکات را نازل میکنیم یعنی اگر برکات اقتصادی ما هم در گرو همین است، توسعهی دنیایی ما هم در کنار معنویت و معرفت ماست «لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا»[6] اگر استقامت کنی! بارها عرض کردم اگر کسی ادعا کند بگوید من واقعا بر دین استقامت کردم، واقعا آنچه خدا میخواست را عمل کردم ولی خدا به وعدهاش عمل نکرد، شما سراغ دارید یک نفر را نشان دهید! یک نفر را پیدا نمیکنید که بگوید من بندگی کردم و خدا خدایی نکرد! یک وقتی ادای بندگی را در میآوریم، ظاهرش نماز است ولی جای دیگر هستیم. میگویند یک آقایی نماز میخواند، نمازش که تمام شد به اینهایی که اطرافش نشسته بودند گفت چیزهایی که داشتید میگفتید من هم یک چیزی تازه یادم آمد! گاهی اوقات در نمازیم ولی جای دیگر هستیم، مکه هستیم ولی جای دیگری هستیم، روزهایم زبانمان و چشممان روزه نیست! آن کسی که حقیقتا بیاید در مسیر دین استقامت بخرج بدهد خدا میفرماید ما دنیایش را تامین میکند. لذا در پاسخ به بعضیها که میپرسند نماز اثرش چیست؟ بندگی به کجا میرساند ما را؟ پاکی و درستی، عفاف و حجاب، اخلاق و امانت، امانتداری و صداقت چه چیزی ازشان در میآید؟ باید بگوییم اول دنیایت دنیای آباد میشود. یک کسی آمد به من گفت آقا خوب شد دنیا دست جمهوری اسلامی نبود، ما در جمهوری اسلامیاش ماندیم، با دنیا چه میکردیم! گفتم ما میگوییم جمهوری اسلامی ولی همه سر خط نیستیم، ولی با این نحو کار کردن و عمل کردن یک جاهایی ناکامی دیده میشود. گفتم اتفاقا اگر عمل میشد اگر عمل به اسلام میشد همه عمل میکردند وضع این نبود. لذا در عصر ظهور همه میبینند رفاه در نقطه عالی خودش است امنیت در اوج است مهرورزی در نهایت کلمه است یعنی مدینه فاضله است، دوران ظهور دورانی است که ائمه آرزوی بودن آن دوران را دارند، چون این آرزو را دارند رجعت صورت میگیرد. لذا داریم مومنین صالح در عصر ظهور خدا برشان میگردد دوباره به دنیا تا بیایند ببینند طعم شیرین امنیت و مهرورزی را، آرامش و آسایش را. من به آن آقا گفتم عمل نمیکنیم، اگر عمل میکردیم به معارف اسلامی و شعار نمیدادیم قطعا وضع این نبود. امروز طرف زیارت عاشورا میخواند احتکار هم میکند. دعای عهد میخواند شب عروسی فرزندش قلب امام زمان را هم میشکند، نماز میخوانیم بعد از نماز ظلم هم میکنیم و ربا هم میخوریم. آیت الکرسیمان ترک نمیشود، تسبیح از دستمان نمیافتد معاملات ربوی هم میکنیم. من اینها را دیدم. بالاخره اگر به این معارف پایبند بودیم و عمل میشد قطعا وضعیت این نبود. الان ناامنیها مال چیست؟ مال بیدینیهاست، تخلفات مال چیست؟ مال بیدینیهاست. یک انسان دیندار خدامحور را شما نمیبینید که وجودش منشأ ضرر و خطر برای جامعه باشد. رسول الله فرمود مسلمان واقعی کسی است که مسلمانهای دیگر از او در امنیت باشند. آقایان خانمها اگر یک وقتی از زبانتان، از رفتارتان بعضیها میترسند باید در اسلامتان یک بررسی کنید «المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه»[7].
خب در آیهی شریفهای که تلاوت شد خدا میفرماید استقامت بر دین کنید ما برکات و آب زیاد نازل میکنیم. یک معنای غدقا بارانهای دانه درشت بابرکت است، خدا در مقام تمثیل میفرماید چنین رحمتی را بر شما نازل میکنیم. در روایات داریم که این ماء غدقا اشارهی به علم شده، اشارهی به رحمت شده، اشارهی به رزق فراوان شده، بندگی خدا در همهی ابعاد زندگی زندگی را سروسامان میدهد. چند نکته را من گذرا عرض کنم، حضار محترم مهمتر از ایمان استقامت است. ایمان دارید بسیار خوب است، حفظش هم میکنید. در روایت داریم امام باقر علیهالسلام میفرماید «الابقاء علی العمل اشد علی العمل»[8] حفظ کار از انجام کار خیلی سختتر است. شما یک حجی مشرف میشوید نهایت زمانی که از آغاز تا پایان از شما میگیرد یک ماه است، این یک ماه را تا نفس آخر میتوانی نگهداری؟ حاجی هنوز از منا بیرون نرفته منا را میگذارد زمین!
یک سالی ما در منا بودیم و سخنرانی کردیم در شب دوازدهم، یک آقایی ما را در میان خیمههای منا دید، گفت حاج آقا این چه جهنم درهای است که خدا ما را دعوت کرده؟ خب این میخواهد نتیجهی حج را ببیند؟ گفتم جهنم دره است؟ اینجا خوابیدنش برابری میکند با عبادت در مسجدالحرام! میگویند در منا اگر نمیخواهی بخوابی و بیتوته کنی باید بروی مکه در مسجدالحرام به عبادت بپردازی، در یک سرزمینی که باید تو را به کمالات برساند میگویی جهنم دره! گاهی اوقات برای یک مختصر غذایی مختصر جایی بعضیها یک واکنشهایی نشان میدهند و حرفهایی میزنند. مردم مهدیه آمدید یکی دو ساعت وقت گذاشتید بسیار ارزشمند، این را میتوانید نگهدارید تا آخر عمر، ذکری که میگوییم روزهای که میگیریم عبادتی که انجام میدهیم! هنر در استقامت است. در حفظ است، حالا خیلیها کار میکنند ولی نگهش نمیدارند «یعمِّرون ثمَّ یخرِّبون»[9] میسازند دوباره خراب میکنند، بقول یکی از اساتید علم اخلاق ولخرج در معنویات هستند، زحمت خوب میکشند، دو ساعت نیمهشب درِ خانهی خدا اشک میریزد مناجات میکند، اول صبح، هنوز روز به نیمه نرسیده میبینید همه رفته! این نکته اول که استقامت از ایمان مهمتر است. ما اگر ایمان به اهلبیت داریم حفظش کنیم عوض نشویم، با یک مسافرت با یک مجلس فامیلی با یک خلوت امام زمان یادمان نرود.
نکته دیگری که من عرض کنم: یکی از روشهایی که قرآن این را مکررا ذکر کرده این است که اگر میخواهیم جوانانمان را تشویق به خوبیها بکنیم باید آثار کار خوب را برایشان بگوییم. آثار حجاب چیست، آثار اخلاق چیست آثار احترام به والدین چیست آثار صلهی رحم چسیت، مردم باید بدانند جوانان باید بدانند. قدر زر زرگر بدانند قدر گوهر گوهری. بفهمد چه نعمتی است تا قدر بداند. وقتی طرف نمیداند و نمیفهمد قدرشناسی هم نمیکند. بعضیها عمرشان را نمیفهمند و نمیدانند!
یک آقایی به من گفت حاج آقا ما پنج سال داریم در بازار داریم کار میکنیم به اندازه تجار پنجاه ساله سرمایه کسب کردیم. گفتم خدا انشاءالله برکاتش را بر تو فزونی ببخشد و انشاءالله از حلال بدست آوردی و در حلال هم خرج میکنی. یعنی پنج سال است آمده در بازار و به اندازه پنجاه سال جلو رفته است. گفتم اما یک نکته بگویم که فکر نکنی خیلی زرنگی. گفت بفرما، گفتم در این پنج سال به هر عددی که رسیدی، تمام این ثروت را الان اگر حاضر شوی بدهی و یک سال از آن پنج سال را بخواهی، یک ماه یک هفته یک روز یک ساعت یا یک دقیقه! دیگر به تو برنمیگردانند. مردم این چیزهایی که بدست آوردید ارزان بدست نیاوردید حداقل سرمایهای دارید که دنیا را بدهید دیگر بهتان برنمیگردانند، عمر! عمر را دادید شدید آقای دکتر، مهندس، آیت الله، اول تاجر بازار، هنرمند، عمر برای اینها هزینه شده. ارزان بدست نیامده، ما باید این را متوجه شویم. اینکه مقام معظم رهبری به جهاد تبیین یک اهتمام فوقالعادهای دارند بخاطر این است که با تبیین شدن مردم قدر میدانند. امام رضا میفرمایند تبیین کنید، حضرت میفرمایند آفرین بر جمعیتی که معارف ما را برای مردم بیان و تبیین میکنند. بعد حضرت میفرمایند «فانَّ الناس لو علموا محاسن کلامَنا لاتبعونا»[10] مردم اگر زیبایی کلام ما را بفهمند از ما تبعیت میکنند. اینکه میبینی فاصله گرفته بخاطر این است که امامش را نشناخته، دین را نشناخته، خودش را نشناخته و به خودش دارد ظلم میکند، لذا در همین آیه هم خدا آثار و برکات ایمان را نام میبرد. اگر جوانی آمد گفت آقا ما نماز بخوانیم که چه بشود؟ میگویم بخاطر اینکه دنیایت آباد شود آخرت به کنار. جوانی به امام صادق عرض کرد آقا کسی که از آخرت نیامده تا به ما بگوید من رفتم دیدم اینطور بود، شما همهی چیزهایی که میگویید مستند به رسول الله و وحی است و آن وحی را هم کسی بالعیان ندیده و بیاید گزارش بدهد. از کجا معلوم است این چیزهایی که شما میگویید جامهی عمل بپوشد. میگویید حساب و کتابی است، عالم برزخی است، نکیر و منکری است، قیامتی است، پل صراطی است، جهنمی است، بهشتی است، چه کسی تجربه کرده آمده که ما دومیِ آن باشیم؟ امام صادق در حد درک این جوان حرف زدند، فرمودند به زعم اشتباه تو اگر این چیزی که تو میگویید باشد که نیست، کدام دستور اسلام به ضرر دنیای ماست؟ امام فرمود آخرت را میگذاریم کنار. کدام عمل کردن به اسلام دنیای شما را خراب کرده است؟ مردم امروز ما از صداقت داریم ضربه میخوریم یا از دروغ؟ ما امروز از پاکدامنی داریم ضرر میبینیم یا از بیعفتی و ناپاکی؟ جامعه و خانوادهها از تکبر دارند زیان میبینند یا از تواضع؟ صدقه دادن دارد آسیب میزند یا بخل ورزیدن؟ علماندوزی و دانشطلبی ارزشمند است یا جهالت و بیسوادی؟ کدام دستور اسلام به ضرر دنیایتان است. امام فرمود حالا آخرت را میگذاریم کنار، یکی از دستورات اسلام را بگویید که اگر نبود دنیا بهتر بود! این باید برای جامعه و مردم تبیین شود. یک بخشی از این معارف متاسفانه تبیین و بازگو نشده است.
این داستان مال 20 سال قبل است، و واقعا هم باید بداد دبیرستانها و مدارس رسید، وضعیت وضعیتِ خوبی نیست. یک وقتی یکی از آقایان خیرین حدود بیست و چند سال قبل گفت یک دبیرستانی است پسر. در این دبیرستان غیرانتفاعی درس میخواند و خیلی این دبیرستان از ارزشها فاصله گرفته است. من با مدیر مدرسه صحبت کردم گفتم بانی من، صبحانه با من، پذیرایی با من، سخنران من دعوت میکنم شما فقط جلسه را برگزار کن. ایشان بمن گفت بیا برای دانشآموزان صحبت کن. در آن دبیرستان که رفتیم در شمال شهر بود و از نشستن دانشآموزان معلوم بود که اینها تربیتی که باید رویشان صورت میگرفت صورت نگرفته است. امیرالمومنین فرمود «لامیراث کالادب»[11] جوانهای مجلس یکی از توصیههای امیرالمومنین برای جوانان ادب بود «یا معشر الفتیان حصِّنوا اعراضکم بالادب»[12] آبرویتان را با ادب حفظ کنید، با ادب باشید در برابر پدر مادر بزرگتر دیگران، در حرف زدن در رفتار در معاشرت. بعضیهایشان لم داده بودند روی صندلیها و پایشان را روی پا انداخته بودند. ما صحبت که میکردیم یکی از دانشآموزان از انتهای مجلس دست بلند کرد گفت آقا این چه قانونی است که میگویند نگاه به نامحرم نکن. چشم مال ماست، زبان مال ماست، اختیار خودمان را داریم. چرا اینقدر باید و نباید برای ما درست کردید؟ جلوی همه! گفتم اول من یک سوال از شما میکنم بعد توضیح به شما میدهم. گفتم شما وقتی میخواستی بدنیا بیایی با شما مصاحبه شد که میخواهی مرد باشی یا زن؟ چشمهایت چگونه باشد، صورتت رنگ پوستت، قیافهات، کجا بدنیا بیایی در چه خانوادهای؟ کدام یک از اینها از شما سوال شد؟ مردم خلقت دست اوست «نَحْنُ خَلَقْنَاكُمْ»[13] ما آفریدیم شما را. گفتم تو در خلقت خودت نقش داشتی؟ یک سکوتی کرد و گفت خیر. گفتم این بدن مال توست یا امانت است دست تو؟ امانت دادند به شما و گفتند آنگونه استفاده کن که صاحب امانت گفته است. گفتم اما اینکه گفتی در نگاه به نامحرم ما چرا آزاد نیستیم. گفتم شما مادر داری، خواهر داری؟ گفت بله. گفتم این نگاهی که میخواهی به ناموس مردم داشته باشی به همین اندازه که خودت در فکر است، به همان اندازه اگر کسی به مادرت و خواهرت نگاه کند میپسندی؟ دیدم سکوت کرد این بغلدستیهایش میزدند به پهلویش میگفتند حرف بزن زبان بیاور، سبک شدی! دیدم دارند خجالتش میدهند دیگر بیش از این نباید خجالتش داد. گفتم ببین این سکوت تو دلیل بر این است که من یک انسان با غیرت هستم و غیرت من اجازه نمیدهد که کسی به مادرم و خواهرم نگاه خطا کند، آفرین. همینی که برای مادر و خواهرت نمیپسندی برای دیگران هم نپسند، دیگران را هم خواهر و مادر خودت به حساب بیاور. خب اینها باید تبیین شود برای مردم.
از نکات دیگر اینکه استقامت در راه خدا. شما امروز دیدید باطل در باطلش استقامت دارد. در همین شهر بهائیها دارند کار میکنند. در یک جایی عرض کردم مدیر یک دبیرستان میگفت دو تا دانشآموز بهائی دبیرستان ما را فلج کرده، به دخترها گفتم به اندازهای که اینها در باطلشان ثابت قدم هستند شما در حقتان ثابت قدم باشید. باطل امروز در کار باطل خودش دارد کار میکند و استقامت دارد، ما که در مسیر حق هستیم استقامت نداریم. این هم یک نکته که استقامت باید در مسیر حق باشد و گرنه هر استقامتی پذیرفته نیست. و این استقامت در مسیر حق بر طبیعت اثر میگذارد. قطعا پاکی شما نماز شما روزه شما اخلاص شما در نظام طبیعت تاثیرگذار است، این آیه قرآن است.
یک روایت هم از فرمایشات امام باقر تقدیم کنم و عرائض را جمعبندی کنم، این روایت را مرحوم کلینی در جلد اول کافی نقل کرده ذیل همین آیه 16 سوره مبارکه جن. آقای یونسبن یعقوب میگوید من آمدم خدمت امام باقر علیهالسلام از این آیه سوال کردم که خدا میفرماید «وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا»[14] اگر در این مسیر استقامت کردیم ما باران فراوان پربرکت میفرستیم. یکی از علتهای نزول نابهنگام باران و عدم نزول باران هم کار ماست. آقایان ترکها یک ضرب المثلی دارند میگویند عملین دین پاپی چین دن، کارهایمان گرفته ما را! من گاهی اوقات میگویم باران آمدن تعجب دارد با این رفتارهایی که بعضیها دارند. در سطح جامعه که تاثیر میگذارد. این نزول رحمت هم که لطف واسعهی الهی است. امام فرمودند یعنی «لو استقاموا علی ولایة علی بن ابیطالب و الاصیاء من وُلدِه»[15] اگر کسی بر ولایت امیرالمومنین و اوصیایی که از نسل ایشان هستند یعنی آقا امام مجتبی تا امام زمان استقامت داشته باشد و یابن الحسنش فقط مال صبحهای جمعه و دعای عهد نباشد، یابن الحسن را در بازار، در اداره، در عروسی، در تشییعه جنازه در مجالس ختم فراموش نکند. یا مهدی گفتن هنر نمیخواهد با مهدی ماندن هنر است و گرنه یا حسین گفتن و یا مهدی گفتن خیلی آسان است. با مهدی ماندن مهم است، با مهدی ماندن یعنی استقامت بخرج بدهید. حضرت فرمودند معنای آیه این است که بر ولایت علی بن ابیطالب و اوصیای از او پایبند باشید. بعد حضرت دو سه نکته اشاره فرمودند: «قبِلوا طاعتهم فی أمرِهم»[16] اطاعت کنید اهلبیت را در اوامرشان. به طرف میگویم پیغمبر این را گفته، جواب میدهد این مال هزار سال قبل است!
همین دیشب یک دختر جوان با آقایی آمده بودند هر دو دانشگاهی و تحصیلات عالیه. بزرگترها دارند سر مهر این زندگی را میزنند بهم. گفتم بابا پیغمبر میفرماید مهر را سنگین نگیرید، غِلاء مهریه شگون زندگی را از بین میبرد. مادر یکی از اینها گفت حاج آقا اینها مال 1400 سال قبل بوده نه الان، الان دوره عوض شده، الان شرایط یک جور دیگر شده. گفتم پیغمبر مال 1400 قبل بوده، قرآن مال 1400 قبل بوده، اعتقادت این است؟ تو پیغمبر را فقط در 1400 سال قبل میبینی؟ خب تو چه مسلمانی هستی که میگویی پیغمبرم رسول الله است! امام باقر میفرماید «قبِلوا طاعتهم فی أمرِهم»[17] اوامر اهلبیت را در اطاعت کردن از آنها بپذیرید و عمل کنید «و نهیِهم»[18] نواهی اینها را رعایت کنید، بعد امام باقر فرمود «لأسقَیناهم ماءً غدقاً»[19] بعد خداوند باران بابرکتی بر شما نازل میکند. حضرت فرمود «یقول لأشرَبنا قلوبهم الایمان»[20] خدا قلب اینها را از ایمان مشروب و سیراب میکند. اینکه خدا میفرماید ما ماء غدقا میفرستیم یعنی مومن اطاعت از ائمه کردی قلبت نورانی میشود سیرابت میکنند از معرفت و ایمان. «و الطریقة هی الایمان بولایة علی و الاوصیاء»[21] این طریقهای که خدا میفرماید در آن طریقه بمانی یعنی ایمان به ولایت علیبن ابیطالب و ایمان به ولایت اوصیا داشته باشی.
من یک نکته را از رهیافتگان به مکتب ولیعصر که شما خوب کار کنید آنها خوب آقایی میکنند. بنده خودم را عرض میکنم، من در وظیفهام مشکل دارم، من مقدمه را خوب ضرب نکردم و نتیجه خوب در نیامنده، وگرنه دو دو تا میشود چهار. این برداشت خود من در حد اطلاعات اندک من است. نوع کسانی که به جایی رسیدند و منشأ اثر شدند، چه در مسائل علمی، اخلاقی، معرفتی، اینها حوالهی جای دیگری را داشتهاند. حافظهی زیاد و بزن و ارتباطهای اجتماعی کسی را به این مقامات نمیرساند. نوع افرادی که درخشیدند در عالم اسلام، شکوفا شدند، اینها همه حواله را در جای دیگر گرفتند. حواله را درِ خانهی اولیای الهی گرفتند. آنجا سیراب شدند که بعد نمودِ آن در جامعه ظاهر شد.
یکی از این شخصیتها مرحوم آخوند خراسانی است، از این مصادیق زیاد داریم، مرحوم سیدابوالحسن اصفهانی را سیرابش کردند و شد بزرگ مرجع عالم اسلام. شیخ انصاری سیراب شد از ناحیه امام زمان و اصلا امام زمان اجتهادش را تایید کردند. حضرت در یک مجلسی سه بار به شیخ انصاری فرمودند انت المجتهد انت المجتهد انت المجتهد، که بعد از آن شیخ انصاری گفت رساله من را چاپ کنید، اینها بیجهت نیست، تصادفی نیست، زحمت کشیدند این بزرگان مراجع ما، شخصیتهایی که امروز منشأ اثر هستند، خود مقام معظم رهبری! اینها تا ارتباطهایشان نباشد، تا آن حوالههایشان را نگیرند نمیتوانند تاثیرگذار باشند، نمیتوانند گرهگشا باشند، نوع مفاخر عالم اسلام حواله از همینجا گرفتند،توفیقاتشان را از همینجا گرفتند، مرحوم سید مهدی بحرالعلوم. حالا وقت نیست من فقط از مرحوم آخوند خراسانی یک قضیه نقل کنم.
مرحوم آخوند زمانی که از خراسان راه افتاد به سمت نجف یک طلبهای بود و لباس تنش و دو جلد کتاب در دستش داشت. ایشان طلبهی گمنامی بود از مشهد راه افتاد مدتی تهران و قم و بعد رفت عراق و نجف و شاگردی میرزا محمد حسن شیرازی بزرگ، میرزای شیرازی که افتخار شیعه است. خود میرزا هم پرورش یافتهی همین سفره است، حالا وقت نیست که گوشههایی از زندگی این بزرگان گفته شود. اینکه خدا فرمود «وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا»[22] سیرابتان میکنیم، عزتتان میدهیم، قلبتان را سرشار از ایمان و علم و معرفت میکنیم. آخوند وقتی آمد نجف؛ ببینید عزیزان دلتان برای خودتان بسوزد برای خودتان وقت بگذارید. ما گاهی برای همه میدویم ولی برای خودمان کار نمیکنیم که این اشتباه است. قرآن میفرماید اول به فکر خودتان باشید اول خودتان را بیمه کنید، اول خودتان را تامین کنید، بعد دستگیری از دیگران. آیه شریفه قرآن میفرماید «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا»[23] مومنین اول بداد خودتان برسید بعد بداد خانواده بعد بداد دیگران، ما وقت برای دیگران میگذاریم به چه قیمتی؟ نمازهایمان دارد قضا میشود، وقت برای دیگران میگذاریم به چه قیمتی؟ واجباتمان دارد ترک میشود. بنده اگر کارهای خودم را به شایستگی در پیشگاه خدا انجام دهم و بتوانم مشکلات دیگران را حل کنم چه بهتر! اول خدا میفرماید من از خودت انتظار داشتم، تو چرا تکلیف خودت را عملی نکردی!
مرحم آخوند میگوید در آن دوران جوانی برای خودم وقت میگذاشتم، دو شب در هفته میرفتم مسجد سهله، حالا جوانها که وقتشان آزادتر است وقت بگذارید. بقول یک عارفی میفرمود اگر جوان در جوانی مهذَّب باشد میرسانندش به اعلی علیین! مرحوم آخوند میفرماید من شبهای پنجشنبه و جمعه میرفتم مسجد سهله، هفتهای یک شب و دو شب را مقید بودم. میفرماید یک شبی ما در مسجد سهله بودم، مسجد سهله قبلا طبقات فوقانی داشته که الان تخریب شده. مرحوم آخوند میفرماید من یک حجرهای بود در طبقهی دوم مسجد سهله، در آنجا مشغول عبادت و راز و نیاز و تدبر و تفکر میشدم. یکی از جلوههای خوب عبادت هم تفکر است، یک ساعتی بنشینیم تا حالا چگونه فکر کردیم، خدا راضی بود یا شیطان؟ از این به بعد چگونه زندگی میکنیم! این است که میگویند یک ساعت تفکر بهتر است از هزار سال عبادت. ایشان میگوید آن اتاق یک دری داشت که به یک اتاق دیگر باز میشد ولی آن در همیشه بسته بود. آخوند میفرماید یک شبی در مسجد سهله من در آن اتاق مشغول دعا و ذکر بودم، مسجد سهله هم خلوت بود، شب به نیمه رسیده بود، یکدفعه احساس کردم صدای همهمه آمد، یک جمعیت زیادی از راه پله آمدند بالا رفتند در اتاق بغل که در بود بین این دو اتاق، اما در از آنطرف چفت میشد و بسته میشد. آخوند میگوید من مشغول دعا و ذکر بودم دیدم همهمه بلند شد و جمعیتی آمدند و غذا دارند میآورند در سفره، گفت همه مشغول به غذا خوردن شدند و من فقط صداها را میشنیدم. یکدفعه صدایی بلند شد جئنی بالکاظم کاظم را بیاورید، گفت تا این صدا بلند شد دیدم در را باز کردند، یک آقایی آمد و گفت أجب مولاک طلبهی خوبی باش، آقا صدایت میزند، خوب کار کن آنها خاندان کرم هستند. «لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا»[24] آخوند خراسانی میگوید بلند شدم آمدم در آستانه اتاق دیدم دور تا دور سفره جمعیت نشسند و صدر سفره آقایی نشسته که اشاره کردند گفتند حضرت حجت است.
آن شب تو را به خوبی تشریح ماه کردند، تو خوبتر زماهی من اشتباه کردم.
گفت دیدم هیچ جای سفره جا نیست فقط همین پایین سفره جا هست، مقابل حضرت و آقا بالای سفره بودند، من پایین و مقابل ایشان، چهره به چهره در پایین سفره نشستم. گفت همه داشتند غذا میخوردند حضرت ظرف غذای خودشان را که یک مقدارش را خورده بودند برداشتند و فرمودند این را بگذارید جلوی محمد کاظم خراسانی، ملامحمد کاظم خراسانی میگوید ظرف نیمهخوردهی ولیعصر را گذاشتند جلوی من، این باقیماندهی غذای حضرت را خوردم و دیگر از آن شب ابواب علم و معنویت و فضیلت ساری و جاری شد، «لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا»[25] آخوند میدانید به کجا رسید؟ یک شاگردش شد میرزا ابوالحسن اصفهانی، یک شاگردش شد علامهی نائینی، یک شاگردش شد علامه شیخ محمد حسین اصفهانی کمپانی، یک شاگردش شد شیخ ضیاءالدین عراقی، آخوند خراسانی را میگویند هزار مجتهد تربیت کرد، من ندیدم در تاریخ روحانیت شیعه کسی به عدد آخوند خراسانی مجتهد تربیت کرده باشد. آیت الله الظعمی خوئی، امام، آیت الله العظمی گلپایگانی، مرعشی، اراکی و اینها همه شاگردان شاگردان آخوند بودند. آیت الله العظمی بروجردی از افتخاراتش شاگردی مرحوم آخوند خراسانی بود. «وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا»[26] انشاءالله که بتوانیم در این فرصتهای باقیمانده زندگانی در مسیر دین و در مسیر هدایت استقامت بخرج بدهیم که قطعا آن پاداش الهی رقم میخورد و اولیا بزرگتری میکنند رسیدگی میکنند در همهی ابعاد زندگی. من بیش از این مصدِّع نشوم. یکی دو تا دعا کنم و از همه التماس دعا.
پروردگارا به عظمت امام زمان توفیق استقامت در راه دین را در این فرصت باقیمانده از زندگانیمان به ما عنایت بفرما.
[1] جن آیه16
[2] جن آیه16
[3] جن آیه16
[4] انبیا آیه25
[5] جن آیه16
[6] جن آیه16
[7] الکافی ج2 ص234
[8] الکافی ج2 ص296
[9] مواعظ العددیه ص259
[10] عیون اخبار الرضا ج1 ص307
[11] غررالحکم ج1 ص768
[12] نهج السعاده ج7 ص266
[13] واقعه آیه57
[14] جن آیه16
[15] الکافی ج1 ص220
[16] الکافی ج1 ص220
[17] الکافی ج1 ص220
[18] الکافی ج1 ص220
[19] الکافی ج1 ص220
[20] الکافی ج1 ص220
[21] الکافی ج1 ص220
[22] جن آیه16
[23] تحریم آیه6
[24] جن آیه16
[25] جن آیه16
[26] جن آیه16