استاد حدائق روز دوشنبه 12 دیماه 1401 در مسجدالنبی(ص) شیراز همزمان با سومین سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی به بیان شخصیت ایشان به عنوان نمونه ای از انسان مخلص پرداختند.
جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله الحکیم فی کتابه الکریم «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»[1] صدق الله العلی العظیم
جمعهای که گذشت ما توفیق داشتیم کنار تربت حاج قاسم سلیمانی هم شب جمعه یادوارهی شهدا در استان کرمان، هم صبح جمعه دعای ندبهای بود کنار قبر حاج قاسم بودیم، یک خبرنگاری آمد گفت در یک جملهی کوتاه قاسم را معرفی کنید. گفتم حاج قاسم نمادی از انسانهای مخلَص بود. مهمترین امتیاز حاج قاسم سلیمانی اخلاص بود. شما مشاهده میکنید خیلیها در همین تراز نظامی بودن و فعالیتهای نظامی کردن، قبل از حاج قاسم و همزمان با ایشان بودند ولی این عزت و آبرویی که ایشان خدا بهشان لطف کرد تقریبا منحصربفرد بود چون کارهایی که ایشان میکرد منحصربفرد بود. امشب من در مقدمهی بحث اشارهای به این آیه شریفه که از سوره مبارکه فصلت ذکر شد، اشارهای پیرامون پیام این آیه کنم و بیان میکنم که کسانی که اینگونه عمل میکنند خدا با آنها چه میکند.
بندگی کن تا که سلطانت کنند، تن رها کن تا همه جانت کنند
خدا رحت کند مرحوم حضرت امام، میفرمودند خدا برای همهی انسانها در همهی ادوار تاریخ، در همهی طبقات اجتماعی میزانی الاعمال قرار داده است. در زمان ما هم انسانهایی را در قیامت معرفی میکنند و میگویند در جامعهی شما بود، در میان شما بود، در شرایطی که شما بودید او هم قرار داشت اما او اینگونه عمل کرد شما چرا ضعیفتر کار کردید؟ من یک اشارهی روی واژهی مخلَص خدمت عزیزان عرض کنم، بعد چند نکته پیرامون آیه شریفه بگویم.
مخلِصین در معرض خطرند، انسانیهای مخلص را شیطان میتواند فریب بدهد، آنجایی که شیطان میگوید من حریف نیستم نسبت به مخلَصین است نه مخلِصین «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ»[2] آیه قرآن بیان حال شیطان را میکند که شیطان سوگند یاد میکند که خدایا من همه را فریب خواهم داد جز بندههای مخلَص. این شعار شعارِ خیلی بزرگی است. در بین عباد انبیا هستند، ائمه هستند، بندگان صالح خدا هستند، اما شیطان صدا زد بندههای مخلَصت را من نمیتوانم فریب دهم. حالا تفاوت مخلِص و مخلَص چیست؟ قرآن در آیه دیگر شرح حال مخلِصین اینگونه نام میبرد. یکی از مصادیق حال انسانهایی که مخلِصند قرآن میفرمایند وقتی سوار کشتی میشوند و کشتی در وسط امواج خروشندهی آب در آستانهی غرق شدن قرار میگیرد، اینهایی که در کشتی هستند شروع میکنند به استغاثه کردن «فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ»[3] مخلِص هستند اینها، در گرفتاری یاد خدا میافتند، میبینند کشتی دارد غرق میشود یا الله یا الله میگوید، میبیند مریضش را دکترها جواب کردند یاد امام زمان میافتد. راه حرم را گم کرده حالا که مشکل پیدا کرده میرود سراغ امامزاده و حرم و زیارت، مخلِص به کسی میگویند که در گرفتاریها میآید سمت خدا، وقتی گرفتاری ندارد همه چیز یادش میرود. الان هم ما میبینیم بعضیها در توسلاتشان در توجهاتشان در کارهای معنویشان دنبال رفع مشکلات خودشان هستند، عاشقانه صادقانه خالصانه خدا را صدا نمیزنند، به این میگویند مخلِص، قرآن میفرماید «فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ»[4] اینها وقتی نجات پیدا کردند از دریا و کشتی پهلو گرفت در ساحل و پایشان رسید در خشکی «إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ»[5] دوباره همه چیز یادشان میرود دوباره فراموش میکنند!
ما در همان ایام جنگی که صدام دیوانگی میکرد، در چند مورد جنگندههای عراقی آمدند شیراز را بمباران کردند، دروازههای قصابخانه را زدند، اصلاحنژاد را زدند بعضیها شهید شدند. من همان زمان یادم است بعضی از خانمها با چادر میخوابیدند، میگفتند اگر ما زیر آوار رفتیم پوشیده باشیم و این ایمان آنها را میرساند، بعضیها حجاب را کامل رعایت میکردند از ترس اینکه یک وقتی نمیرند با یک وضع نامناسب. این حکایت ایمان و اعتقاد را میکند. ولی بعضیها در بحرانها سمت خدا میآیند، زندگی که عادی میشود یادشان میآید «فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ»[6].
اما مخلَص به کسی گفته میشود که در همهی حالات زندگی با خداست، فقیر باشد یا ثروتمند، سالم باشد یا مریض، رئیس باشد یا مرئوس، کارگر باشد یا مهندس، شهری باشد یا روستایی، ایران باشد یا امریکا خدا را فراموش نمیکند، مخلَص حاج قاسم سلیمانی بود، نماز اول وقتش در کاخ کرملین هم تعطیل نشد، ما بعضیهایمان جلسه سرگممان میکند مشتری غافلمان میکند، تلفن را حاضر نیستیم بگوییم وقت نماز است و برویم نماز، مخلَص سیدالشهدا بود، علیاصغر را برای خدا میخواست علیاکبر را برای خدا میخواست، زندگی را برای خدا میخواست، آبرو را برای خدا میخواست، آن لحظات آخر هم که 4000 فرشته میآیند کنار گودی قتلگاه تا کمک کنند امام حسین را، آقا امام حسین میفرماید ما نیازی به کمک شما نداریم، دست رد به سینهی فرشتگان زد! این تفاوت بین مخلِص و مخلَص بود. گفتم حاج قاسم سلیمانی مخلَص بود، الان ببینید سنگ قبرش را، با اینکه آنجا گلزار شهداست و من دیدم سنگ قبر همرزمان ایشان را، خب شهدا خودشان دنبال این چیزها نیستند، مردم روی عشق و ارادت مینویسند، روی نوع قبول نوشته بود سردار سپاه اسلام، سردار سرافراز اسلام، اما روی سنگ حاج قاسم سلیمانی نوشته بود سرباز قاسم سلیمانی! میتوانی اینجوری باشی، اینجوری بودی و خدا جواب نداد؟ اخلاص داشتی و خدا حمایت نکرد؟ سرباز قاسم سلیمانی، تازه سرباز اسلام هم ننوشته بود، ما یک کمی از عناوینمان کم و زیاد شود بهمان برمیخورد، به یک سردار بگویند سرهنگ به یک سرهنگ بگویند استوار، چقدر بهشان برمیخورد، به یک آقای مهندسی بگویند آقای فلانی، میگوید آقا ما مهندسیم، ما دکتریم، ما فلان هستیم، انواع القابمان و عناوینمان...! این اخلاص است که امیرالمومنین میفرماید «و بالاخلاص یکون الخلاص»[7] اخلاص شما را نجات میدهد، اخلاص رونق میبخشد به اعمال شما. یک روستایی زادهای از دهات کرمان برمیخیزد و شما میبینید همین امروز ظهر اخبار میگفت از دهها کشور دنیا آمدهاند زیارت قبر حاج قاسم سلیمانی! همان روز جمعه از هندوستان زائر آمده بود، طرف میبینید پدرش در قبرستان خوابیده ولی سر قبر پدرش نمیرود، این حاج قاسم چه کرده است که دلها را خدا متوجه میکند، قلوب را به سمت او منصرف میکند، این همان اخلاص است.
آیه شریفه میفرماید «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ»[8] کسانی که میگویند پروردگار ما خداست، خدا یادشان نمیرود، خدا را فراموش نمیکنند، این اعتقاد به ربوبیت الهی جزء زندگی آنهاست، ببینید حاج قاسم معتقد بود به «رَبُّنَا اللَّهُ»[9] بارها بنده این را عرض کردم الان هم میگویم، نماز ظهرِ ایشان در وسط میدان جنگِ با داعشیها ترک نشد. همین امروز هم فیلم ایشان را تلویزیون نشان میداد، وسط میدان جنگ با پنج شش نفر ایشان ایستادهاند و نماز جماعت میخوانند! آقا مدیرکل است جلسهاش را تعطیل نمیکند! وزرا باید یاد بگیرند، مسئولین باید یاد بگیرند، عامهی مردم باید یاد بگیرند، تراز خداست، خودتان را با خدا تنظیم کردید خدا دنیا را با شما تنظیم میکند. حاج قاسم با خدا تنظیم شد. ما گاهی اوقات با یک مسئولی جلسه داریم میگوییم حالا نمازمان یک ساعت هم عقب بیفتند عیبی ندارد قضا که نمیشود، ایشان با پوتین جلسه داشت وقت ظهر میشود هنوز داخل اتاق رئیس جمهور روسیه نشده، وقت نماز در همان راهروی کاخ کرملین میایستد و نماز میخواند. حالا گاهی اوقات ما نمازهایمان عقب میافتد میگوییم با فلانی قرار داریم، اصلا آن انرژی که میگیرد و میتواند حرف بزند در برابر رئیس جمهور یک مملکت، انرژی است که از خدا دریافت میکند، اینها همان اخلاص است. «ثُمَّ اسْتَقَامُوا»[10] این ایمان باید در کنارش مقاومت هم باشد، استمرار هم باشد، یکی از نکاتی که مقام معظم رهبری میفرمود این بود که حاج قاسم اهل جناحبندی نبود، چپ و راست نبود، ولایی بود و در خط ولایت بود. ما بعضیهایمان سرگرم شدیم به این عناوین، این آقا چپی است آن راستی است، آن اصلاحاتی است، این چنان است، آن چنین است، بابا خدمت کنید به جامعه، خدمت کنید به مردم، حاج قاسم رنگ ولایتپذیری بر او حاکم بود. بخاطر تهدید جا نمیزد، محکم ایستاده بود. شما صحبتهایی که در این چند سال مقام معظم رهبری نسبت به این سردار سرافراز عنوان کردند را ببینید، در یکی از صحبتها گفتند: شهید سلیمانی خطرش برای استکبار بیشتر از سردار سلیمانی بود. ایشان زمانی که سردار بود دشمن میترسید، زمانی که شهید شد دنیا تحت تاثیر قرار گرفت، اصلا شهادت ایشان شد حیات برای خیلی از انسانها. یک بندهخدایی آمد به من گفت: من در شعار مرگ بر آمریکا گفتن تا شهادت حاج قاسم سلیمانی تردید داشتم و این شعار را خیلی نمیپسندیدم و میگفتم یعنی چی مرگ بر امریکا! گفت حاج قاسم که شهید شد به این باور رسیدم، این حیات طیبه است!
«إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ»[11] خدا میفرماید اگر ایمان به خدا و اخلاص آمد، مقاومت و استقامت هم آمد...، ببینید ایمان بدون استقامت فایده ندارد، استقامت بدون ایمان هم کاربرد ندارد. نماز شب میخوانی باید حفظش کنی، باید خرابش نکنی. بعضی از ما ولخرج در معنویات هستیم، زحمت خوب میکشند با دو تا غیبت خرابش میکنند، با دو تا کار خلاف ضایعش میکنند، این نتیجه هم نمیگیرد، میگوید آقا من زیارت عاشورایم یک عمری است ترک نشده است، خب تو نمیگذاری زیارت عاشورایت کار کند، تو هنوز از حج برنگشته حجر را در حج میگذاری و میآیی! یک مشکل عمدهی بخشی از متدینین همین است که استقامت ندارند، ذکر خوب میگوید و تهمت هم میزند. گریه خوب میکند و با همان چشم آبرو پیدا کرده به حرام هم نگاه میکند، این فایده ندارد! ایمان همراه استقامت. حالا اگر استقامت بود ولی ایمان نبود باز هم اثری ندارد. بعضیها را دیدید میگویند ما دزدی نمیکنیم، غیبت نمیکنیم، دروغ هم نمیگوییم ولی نماز هم نمیخوانیم، حجاب هم اگر رعایت نکردی نکردی پاک باش، گناه نکن، روسری سر نکن چادر سر نکن! این بیایمانی است. میگوید ولی پاک زندگی میکنم، این هم بار اینها را به ساحل نجات نخواهد رساند. هر دوی اینها باید در کنار هم باشند: هم اعتقاد، ایمان، اخلاص و هم استقامت و پایداری و ثبات. هر دو اگر کنار هم قرار گرفت انسانها رشد میکنند. «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا»[12] من سربسته میگویم و میگذرم. من بعضیها را خودم میشناختم در همین مجموعه خدمتگذاران به سپاه، موقعیتهای عالی هم داشتند بعد که بازنشسته شدند رفتند در کارهای اقتصادی، بوسیدند گذاشتند کنار. تجربههای خوبی هم در جنگ داشتند، انسانهای صاحبنظری هم بودند، ولی الان یک تاجر هستند، به اسم هم میشناسند همه. حاج قاسم سلیمانی وقتی جنگ تمام شد رفت در یک جبههی دیگر کار را شروع کرد. استقامت کرد. دوران بازنشستگیاش بود، میتوانست بگوید من بازنشسته شدهام و بماند کنار خانواده، زمان شهادتش زمانی بود که نوع مردم در خواب و استراحت بودند، برای آرامش کشورهای اسلامی در آن وقت بامداد به شهادت رسید، برای اینکه من و شما و ایران و عراق و لبنان و سوریه و افغانستان و کشورهای اسلامی آرامش داشته باشند، خدا نباید این عزت را به ایشان بدهد. تشییع جنازهای که برای ایشان ثبت شد در تاریخ نظیر ندارد، این را من به جرأت میگویم دومیاش را سراغ دارید بیاورید. بله امام زمانی به ارتحال الهی پیوست که صدام در رأس کار بود، مردم عراق تحت ظلم صدام بودند، شرایط یک شرایط دیگر بود. ائمه ما جزء مظلومین تاریخ بودند، شاید اگر بستر مناسب بود، قطعا این عشقی که همین مردم برای حاج قاسم سلیمانی انجام دادند، اگر همین مردم در عصر ائمه زمینه برایشان مقتضی بود حاج قاسم ریزهخوار سفره امام حسین بود و مردم برای امام حسین کُن فیکون میکردند. اما ببینید یک شرایطی جور شد برای این سردار که در نجف کربلا کاظمین سامرا مشهد قم تهران و کرمان تشییع شدند، خب این تشییع جنازه را کجا دیدید! الان چند سال از شهادت این سردار میگذرد، مدتی است مردم صف کشیدند در رفت و آمد که بیایند یک فاتحه بفرستند و بروند. اینها آقایان هزینه شدند و خدا هم هزینه برایشان میکند. اینها قیامت میشوند درس، میگویند این آقا برای اسلام کار کرد، ما گاهی اوقات وقت داریم برای دین وقت نمیگذاریم، زبان داریم حرف نمیزنیم، کار ازمان میآید کار نمیکنیم، قرآن میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا»[13] ایمان و استقامت اگر کنار هم قرار گرفت آنگاه خدا میفرماید «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ»[14] ما فرشتگان را بر اینها نازل خواهیم کرد و سه بشارت به اینها خواهند داد.
بشارت اول: «أَلَّا تَخَافُوا»[15]
بشارت دوم: «وَلَا تَحْزَنُوا»[16]
بشارت سوم: «وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»[17]
اینها ثمره این ایمان و استقامت است.
دو تا از مسائلی که معمولا مردم با اینها درگیرند و اینها یک عواملی برای نگرانی مردم میشوند، یکی حزن است و یکی خوب است.
خوف یعنی نگران نسبت به آینده. بعضیها نسبت به آینده زندگی حراص دارند، نگرانند، آقا فردا چه میشود، دلار چند میشود؟ وضعیت اقتصادی چه خواهد شد، وضعیت زندگی ما چه میشود؟ به استیصال نیفتیم، به نیاز نیفتیم با این وضعیت حاکم. این خوف است. یک وقتی مریض نشویم کسی به ما رسیدگی نکند، محتاج خلق شویم، فردا در بستر بیفتیم، از این حرفهایی که خیلیها دغدغهی این را دارند، خوف نسبت به جریانات آینده.
حزن نسبت به مسائل گذشته است، بعضیها نسبت به مسائل گذشته زندگیشان حزن دارند، اگر فلان کار را میکردیم بهتر بود، فلان انتخاب را میکردیم بهتر بود، 20 سال قبل این کار را کرده بودیم نتیجهاش بهتر بود. حالا بگویید تمام شد رفت، نکردید! علی علیهالسلام میفرماید «ما فات مضی و ما سیأتیک فأین قُم فاغتنم الفرصة بین العدمین»[18] انسان گذشته رفت و آینده نیامده، فرصت نقد حال را غنیمت بشمار. الانت را در حسرت گذشته و وحشت آینده خراب نکن، از این وقت موجود و حال فعلی خوب استفاده نکن، این زمان موجود را خراب نکن. متاسفانه این نگرانیهایی است که سراغ انسان میآید، خوف و حزن؛ حراص از آینده و در اندوه گذشته بسر بردن. دقیقا آنهایی که اخلاص دارند و ایمان دارند، مقاومت و استقامت دارند هر دو را خدا از ایشان برمیدارد. بندههای خوب خدا نگران آینده نیستند. بابا میبینید خدا بهش داده و دستگیری نمیکند، میگویی چرا؟ میگوید برای روز کوری و روز پیری. اینقدری که به پولش ایمان دارد به خدا ایمان ندارد، تعارف هم ندارد، گاهی اوقات خودمان خودمان را فریب میدهد. آقا ما اگر اینکار را نکردیم چه کسی فردا به داد ما میرسد؟ تو در نماز به خدا میگویید «إیَّاکَ نَعبُدُ وَ إیَّاکَ نَستَعِینَ»[19] مالک هستی شمایید، خب این حرف شعار است یا عمل است؟ این دو دغدغه را خدا میفرماید اگر اخلاص داشتید و ایمان داشتید ما اینها را از شما برمیداریم، دیگر نگران آیندهتان نخواهید بود، آینده هر وضعیتی بشود شما معتقدید که خدا میتواند بندگانش را اداره کند.
شخصی به امام صادق عرض کرد یابن رسول الله ما از کجا بفهمیم خدا توبه ما را قبول کرده است؟ اینکه مرحوم امام فرمودند میزان حال فعلی است، به این مطلب در روایات معصومین هم پرداخته شده است. حضرت فرمود اینکه الان با سلامت داری زندگی میکنی معنایش این است که گذشتهات را خدا بخشیده است. اشتباهات گذشته را اگر الان انجام نمیدهی یعنی مورد بخشش خدا قرار گرفتهای. اگر اشتباهات گذشته را داری تکرار میکنی یعنی خودت را داری بازی میدهی، الهی العفو میگویی ولی پای کار نیستی و عمل نمیکنی. قرآن میفرماید ایمان و استقامت «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا»[20] به برکت آن خوف و حزن را برمیداریم، «وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»[21] بشارت بهشت را هم به اینها میدهند، یعنی دل اینها را محکم میکنند. مقام معظم رهبری فرمودند سردار سلیمانی بدنبال شهادت میدوید، بعضی از ما وقتی اسم مرگ که میآید مو به تنمان سیخ میشود. او عاشق شهادت بود، در جستجوی شهادت بود، «وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»[22] بشارت بهشت را هم ملائکة الله به اینها خواهند داد.
یک نکته مهم در این آیه این است که الان هم فرشتگان نازل میشوند، الان هم در همین مسجد فرشته است، هر کدام از شما را دو تا فرشته دارند همراهی میکنند «وَإِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ كِرَامًا كَاتِبِينَ»[23] عتید و رقیب با شما هستند، در خانهتان در مغازهتان در ادارهتان در مسجدتان. الان به تعداد تمام شرکت کنندگان در مسجد ضرب در دو حداقل ملائکه وجود دارد، و ذات مقدس الهی که نظارت دارد به همهی امور «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى»[24] حالا من حداقل که عرض میکنم بخاطر این است که امیرالمومنین میفرماید کسانی که برای تحصیل فضائل اخلاقی قدم برمیدارند فرشتگان بالهایشان را زیر پای آنها میگسترانند «إن الملائکة لتضع أجنحتها لطالب العلم»[25] فرشتگان بالهای خود را زیر قدمهای اینها میگسترانند. خب این وعدهای است که خدا میدهد فرشتگان میآیند و بشارت عاقبت بخیری را به اینها میدهند «وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»[26].
من این جمله را جمعبندی کنم، انشاءالله از عزیزمان سردار انجوینژاد هم که دعوت شده و از ایشان استفاده خواهیم کرد. ببینید عزیزان یکی از دغدغههای همهی ما عاقبتبخیری است، اینکه زندگی ما ختم بخیر شود. این دغدغهی همه است که حتی ائمه هم به ما آموختهاند که شما این دغدغه را داشته باشید. مسجدی هستید، روحانی هستید، پاسدارید، هیئتی هستید معلوم نیست آخرش چه بشود! خیلیها در اوایل انقلاب آدمهای درخشان و خوبی بودند الان با پیغمبر زاویه گرفتند. در زمان امیرالمومنین شمر جانباز صفین بود و در صفین در مدح امیرالمومنین شعر سرود، بیست سال بعد در قتل امامش سیدالشهدا شرکت کرد! امشب اینجا هستید فرداشب کجایید؟ امشب نماز خواندید فرداشب هم هستید؟ اینجا پیغمبر به خدا عرض میکند کند «الهی لاتکلنی الی نفسی طرفة عینٍ ابداً»[27] خدایا یک چشم بهم زدن ما را به خودمان وانگذار، این حرف رسول الله است، من و شما که جای خود داریم. این دعای قنوت نماز شب امام صادق است؛ «الهی لاتکلنی الی نفسی طرفة عینٍ ابداً لاأقل من ذلک و لاأکثر»[28] مهندسی دکتری آیتاللهی، بسیجی و مهندسی! اینها را بگذار کنار، یک لحظه رهایت کنند سقوط میکنی، یک لحظه! کم نبودند در تاریخ آنهایی که سقوط کردند. وجاهت خوبی داشتند و در یک لحظه خراب کردند همه چیز را و رفتند.
علیبن حمزه بطائنی امین امام هفتم موسیبن جعفر بود، بخشی از بیت المال دست علیبن حمزه بطائنی بود، آقا موسیبن جعفر را بردند در زندان بغداد و بعد شهید کردند، امام رضا فرستادند سمت علیبن حمزه بطائنی و گفتند این وجوهاتی که نزد شماست، بیت المال را بدهید تحویل، زاویه گرفت با امام! گفت آقا موسیبن جعفر زنده است غائب شده است، شما هم امام نیستید، اینها را هم تحویل نمیدهم تا خود موسیبن جعفر بیاید. این در مقطعی با موسیبن جعفر مطیع ولایت بود، بعد از آقا موسیبن جعفر سلام الله علیهما با امام رضا زاویه گرفت، واقفیها از همینجا سربلند کردند، یک گروهی درست شدند بنام واقفی، تا موسیبن جعفر آمدند جلو و بعد از آن گفتند امام رضا امام نیست و گفتند موسیبن جعفر غائب شده است. لذا داریم کسی که امام رضا را قبول داشته باشد تا صاحب الزمان را قبول دارد، متاسفانه این معضل برای کسانی که ایمان دارند استقامت ندارند و در تاریخ هم نشان داده شدهاند.
خدا رحمت کند این سردار سرافراز عالم اسلام که انصافاً از اسوههای ارزشمند ایمان و استقامت بود، من آیه 31 سوره فصلت را عرض کنم، خدا میفرماید ما بشارت بهشت را به شما میدهیم یعنی از این دغدغه میآوریمتان بیرون، جای دیگر هم دارد «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي»[29] این مال صاحبان نفس مطمئنه است، وقتی اینها میخواهند از دنیا بروند خدا به اینها یک آرامش خیالی میدهد، «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ»[30] برگردید بسوی خدای خود در حالی که خدا از شما خشنود، خدا هم از شما راضی «فَادْخُلِي فِي عِبَادِي»[31] بیایید در بین بندگان من و بیایید در بهشت من که مرحوم امام میفرمودند همه بندهی خدا هستند، چرا خدا در این آیه به یک گروه خاص میفرمایند عبادی؟ برخیها آنقدر خوب زندگی میکنند و برازنده میدرخشند که خدا به آنها خطاب میکند بندهی من. خواجه عبدالله انصاری میگوید: الهی اگر یکبار بگویی بندهی من از عرش بگذرد خندهی من! این ناظر به همین آیه است، یعنی خدا بفرماید من قبولت کردم به بندگی، بندهی من! دیدید اوج شخصیت بخشیدن به یک نفر طرف را انتساب دادن به خود است، فرزند من، رفیق من، همکار من، این یک نوع شخصیتبخشی است، و خدا میفرماید بیایید در بهشت من. مرحوم امام میفرماید بهشت که یک بهشت نیست «جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ»[32] «جَنَّاتِ عَدْنٍ»[33] این بهشتی یک جایگاه خاص در بهشت برای کسانی است که دارای مقام نفس مطمئنه هستند.
در 31 سوره فصلت خدا میفرماید «نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآَخِرَةِ»[34] فرشتهها وقتی میآیند به مومنین با استقامت، انسانهای با اخلاق با استقامت بشارت میدهند که شما دیگر خوف ندارید، شما دیگر حزن ندارید، از اینها کلاً برداشته میشود خوف و حزن. بعد به اینها میگویند «نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا»[35] دوستهای شما در دنیا ما هستیم «وَفِي الْآَخِرَةِ»[36] در آخرت هم ما ملائکه دوستان شما هستیم «وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ»[37] در بهشت هر چه بخواهید خدا در اختیار شما قرار میدهد «وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ»[38] هر چه شما بدنبال آن هستید و طلب میکنید خدا در اختیار شما قرار میدهد.
آیه پایانی را هم عرض کنم و تمام، آیه 32: «نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِيمٍ»[39] همه اینها از الطاف الهی است، یعنی حاج آقا اگر خوب بودی و خوب کار کردی طلبکار نیستیها، لطف خدا شامل حالت شده است. ببینید امروز مشأ خدمت و اثر هستی، اگر کاری از دستتان برمیآید این هم لطف خدا و از الطاف الهی است. آقا امیرالمومنین میفرماید «الکریم یری مکارم افعاله دیناً علیه حتی یقضیه»[40] انسانهای باکرامت و کریم وقتی کار خوبی میکنند میگویند ما وظیفهمان را انجام دادیم، دینی بر ما بود دین را ادا کردیم، طلبکارانه کار نمیکنند، خدا میفرماید افراد باایمان و بااستقامت به این مقامات که میرسند هم در دنیا و هم در آخرت خوف و حزنی ندارند و بشارت عاقبت بخیری به اینها داده میشود و در بهشت هم فرشتگان اینها را در همهی مراحل کمک میکنند. همهی این اوصاف «نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِيمٍ»[41] اینها از طرف پروردگار آمرزنده و مهربانی است که همه لطف الهی است و هم الطاف حضرت حق است.
خدا رحمت کند همهی شهدای عرصهی دفاع مقدس، دفاع از حرم، شهدای مقاومت، خصوصا این سرداران عزیز و سرافرازانی که منشأ خدمت بودند برای جوامع اسلامی، نه فقط نظام جمهوری اسلامی. خداوند ما را در مسیر ادامهدهندگان راه سردار سرافراز حاج قاسم سلیمانی و همراهانش و امام و شهدا قرار دهد و در قیامت هم شرمندهی امام و شهدا قرار ندهد. مردم حواسمان باشد شهدا در قیامت جلوی ما را نگیرند، بگوند اگر ما با تمام توان از اسلام و انقلاب و ارزشها پاسداری کردیم کار افتاد دست شما، شماها چکار کردید؟ شماها در حد خودتان چه تلاش و کوششی کردید؟ امروز نشان داد ادب این سردار در منزل نسبت به مادر پیرش چگونه است! خدا اینها را میبیند دست یک پیرزن روستایی را میبوسد که مادر ایشان برگشت وقتی حاج قاسم حواسش نبود دست حاج قاسم را بوسید، حاج قاسم برگشت گفت استغفر الله استغفر الله و دوباره دست مردم را بوسید. ما احترام به بزرگترهایمان چگونه است، احترام به مردممان چگونه است. در حال نماز یک بچهای گل میآورد ایشان در حال نماز آن گل را از دست بچه گرفت. یک کلیپی را از ایشان دیدم، دنبال مقام نبود دنبال عنوان نبود، در یکی از شهرستانها ایشان رفته بود به اسرار مسئولین ایشان رفته بود بالای سالن و میخواستند روی یک صندلی بلند بنشانند ایشان را. هر چه ایشان میخواست روی آن ننشیند نمیگذاشتند، بالاخره رفت یک صندلی کوتاه آورد و این صندلی بلند را زد کنار و روی صندلی کوته نشست. پشت به دنیا کردی دنیا به تو رو میکند، رو به دنیا کردی دنیا به تو پشت میکند. اینها ایستادند تا درس ایستادگی را به ما بیاموزند، اینها از نفس برای خا افتادند تا ما نفس بگیریم و در این مسیر با ثبات بمانیم. اینها شهید شدند تا نمیرند، مراقب باشیم مرگ معنوی سراغ ما نیاید.
من بسنده کنم جناب سردار انجوینژاد صبحت میکنند و مجلس انشاءالله استفاده خواهند کرد و بهره خواهیم برد. تا ایشان تشریف بیاورند جهت آمادگی بهتر و جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان و تقدیم به ارواح شهدایی که ایام مصادف با شهادت آنهاست و خصوصا شهدای عزیزی که هفتهی گذشته در شیراز تشییع شدند عنایت نموده صلوات غرایی ختم بفرمایید.
[1] فصلت آیه30
[2] سوره ص، آیه82 و83
[3] عنکوبت آیه65
[4] عنکوبت آیه65
[5] عنکوبت آیه65
[6] عنکوبت آیه65
[7] الکافی ج2 ص468
[8] فصلت آیه30
[9] فصلت آیه30
[10] فصلت آیه30
[11] فصلت آیه30
[12] فصلت آیه30
[13] فصلت آیه30
[14] فصلت آیه30
[15] فصلت آیه30
[16] فصلت آیه30
[17] فصلت آیه30
[18] غررالحکم ص222
[19] فاتحة الکتاب آیه5
[20] فصلت آیه30
[21] فصلت آیه30
[22] فصلت آیه30
[23] انفطار آِیه10 و11
[24] علق آیه13
[25] الکافی ج1 ص34
[26] فصلت آیه30
[27] قصص الانبیا (ترجمه قصص الانبیاء جزائری) ص610
[28] قصص الانبیا (ترجمه قصص الانبیاء جزائری) ص610
[29] فجر آیه27 تا30
[30] فجر آیه 27 و 28
[31] فجر آیه29
[32] بقره آیه24
[33] توبه آیه70
[34] فصلت آیه31
[35] فصلت آیه31
[36] فصلت آیه31
[37] فصلت آیه31
[38] فصلت آیه31
[39] فصلت آیه32
[40] غررالحکم ص113
[41] فصلت آیه32