استاد حدائق روز دوشنبه 14 آذر 1401 در مسجدالنبی(ص) شیراز به بیان این مبحث که « چرا بعضی از جوان ها از دین فاصله می گیرند؟» پرداختند.
جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه القرآن الحکیم «وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا»[1] «يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا»[2]
بحثی را محضر حضار محترم در چند هفتهی گذشته شروع شد و یک و دو هفته بین بحث فاصله افتاد به خاطر میلاد حضرت زینب و دو هفتهی قبل جلسهی یاد بود و ترحیم و تجلیل از حجة الاسلام شهید زارع مؤیدی یکی دو هفتهای فاصله افتاد و اصل بحث این بود که چرا بخشی از مردم دینگریز میشوند؟
خداوند فطرتها را پاک آفریده است و انسانها را به بدی خلق نکرده است چرا فرعون، فرعون شد؟ چرا صدام، صدام شد؟ چرا بعضی از انسانها، انسانهای فاسقی میشوند؟ انسانهای قاتل یا بیهوده و بعضیها میدرخشند و رشد میکنند وبالا میروند؟ به این عنوان که عوامل دینگریزی کجاست؟ گاهی اوقات بعضی پدرها و مادرها گله میکنند که بچههایمان از دین فاصله گرفتند؟ این بچه که اینطوری نبود آن روزی که خدا خلقش کرد فطرتش توحید بود.
و روزی که آفرید و صورت آفرید تورا ، بر آفرینش تو به خود گفت آفرین
صورت نیافریده که چنین صورت آفرین، بر صورت آفرین و چنین صورت، آفرین
بعضیها هر چی از عمرشان میگذرد میدرخشند و رشد میکنند و به ثمر میرسند و به تعالی میرسند و بعضی از هر چه از عمرشان میگذرد سقوط میکنند و در مسیر بیگانگی با خدا حرکت میکنند، علت چیست از نگاه قرآن؟ این عمدهی بحث ما بود.
سرفصل صحبت ما بود عوامل دینگریزی از نگاه قرآن
یکی از مهمترین عوامل دینگریزی گناه است، قرآن میفرماید: گناه نکنید «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ»[3] گناه اگر رشد کرد شما را از ارزشها دور میکند طبیعت گناه این است بین انسان و آفریدگارش فاصله میاندازد. انسان باتقوا کسی است که نافرمانی خدا نمیکند این در مسیر دینگریزی نمیرود.
روی این عنوان نکاتی است و امشب من یکی از سرفصل قرآنی دیگری را شروع کنم در محضر شما عزیزان که این متأسفانه خیلی عامالبلوی است و پیر و جوانش چوب میخورند از این چیزی که امشب میخواهم بگویم و آن رفیق ناباب است، حاجآقا نگویی که 70 ساله هستم عمرم گذشته عاقبت به شر میکند رفیق بد انسان را، آقای ابوهاشم خدمت امام رضا رسید این را بارها در صحبتهایم عرض کردم آقا علی بن موسی الرضا گله کرد که ابوهاشم که چرا با فلانی رفت و آمد داری؟ گفت: آقا این دایی من است و رحم من است، امام فرمودند: دایی تو یک آدم فاسدالعقیدهای است چرا ارتباط برقرار کردی؟ حد صلهی رحم کجاست؟ آیا صلهی رحم با دشمن خدا؟ صلهی رحم برای این است که خدا پیوند برقرار کنی در صورتی که آسیب نبینیم و با خدا زاویه پیدا نکنیم، کسی که با خدا مخالف است قرآن میفرماید در سورهی مجادله: نمییابید کسی را که بگوید ایمان به خدا و رسول دارم بعد دوستی کند با کسانی که با خدا دشمن است حالا اینها چه کسانی هستند؟ پدر یا برادر یا فرزندانشان هستند یا قبیلهشان هستند از این نزدیکتر هم میشود؟! صریح آیه در سورهی مجادله است، پس صلهی رحم چارچوبی دارد در صورتی که حرمت خدا شکسته نشود و ما آسیب نبینیم، امام رضا فرمود: این انسان فاسدالعقیدهای است. بعد ابوهاشم حرفی زد که بعضیها امروزه میزنند مثلا میگویند فلانی بد است ما که خوب هستیم، ما کاری به عقیدهاش نداریم شریکمان است، عیسی به دینش و موسی به دینش، این حرف اشتباهی است، این حرف را که به امام رضا زد که داییام بد است من خوب هست، حضرت فرمود: تو نمیترسی طبعت از داییات بدی بدزدد و خودت نمیفهمی؟ این یک هشدار است عزیزان معاشرت با انسانهای بیمار اعتقادی بیمار میکند انسان را. شما یک کرونا آمد چقدر مردم حذر کردند در یک مقطعی خیلی از برنامهها تعطیل شد نزدیک بیست و هشت ماه مدارس و دانشگاهها تعطیل شد گفتند این بیماری ویروسی است، بابا ویروس گناه خیلی خطرناکتر از بیماریهای میکروبی است. امام فرمودند: طبعت از بد بدی میدزدد و خودت متوجه نیستی بعد حضرت آن داستان پدر و فرزند را نقل کردند حداقلش این است که یک عذابی و بلایی برای گناهکار میآید و ما کنارش نشستیم و تو را هم در برمیگیرد این حداقلش است. لذا عزیزان آثارپذیری از گناه طرف میگوید تا 5 سال قبل نماز اول وقت میخواندیم حالا نمیدانیم چرا سلب توفیق شده است تو اول بگو با کیان دوستی؟ با چه کسی رفیق شدی که اینجور سرت آمده؟ ده سال قبل و بیست سال قبل چه بودیم و الان در مسیر رشد هستیم یا سقوط! اگر داریم سقوط میکنیم علتش را باید پیدا کرد، یک علت جدی رفیق است، گاهی اوقات یک جمله حرف حال نماز شب را از تو میگیرد.
مرحوم آیت الله شهید مطهری از یکی از اساتید بزرگ خودش نقل میکند که ایشان فرمود: در یک مجلسی بودیم و عدهای غیبت میکردند و ما نهی کردیم و غیبت نکنیم و آنها هم گوش نکردند و تکلیفم این بود که از مجلس بروم بیرون ولی نشستم نهی از منکر کردم ولی آنها اعتنا نکردند و من دیگر مشغول کاری دیگری شدم، در عمرم یکبار نماز شبم فوت شد آن هم آن شب بود، به همان فاصلهی نیم ساعت در مجلس نافرمانی خدا نشستن مالیاتش را نشان داد نافلهی شب فوت شد. نماز اول وقتت عقب افتاد؟ چرا؟ هیچ اتفاقی اتفاقی نیست؟ گناهانتان شما را قل و زنجیر کرده است که یک بخش از آن معاشرت با نااهلان است.
آیهای که امشب تلاوت شد آیاتی از سورهی فرقان است خدا بیان میکند وضعیت جمعی از مردم در قیامت. قرآن می فرماید: «وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ»[4] انسانهای ظالم پشت دست خود را میگزند.
دیدید بعضیها از شدت پشیمانی و اوج پشیمانی دست را میجوند، قیامت این صحنه را انسانها میبینند بعضیها در قیامت پشت دست خودشان میجوند و میگزند و حرفشان این است «يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا»[5] ای کاش در دنیا به پیغمبر و اهداف پیغمبر و افکار پیغمبر همکاری کرده بودم، کاش در دنیا درست زندگی میکردم این را چه زمانی گفته میشود در قیامت که آب از آسیاب رفته و دیگر پشیمانی سودی ندارد، آیهی بعد خدا میفرماید: «يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا»[6] ای کاش در دنیا با فلانی رفیق نمیشدم آنجا اسم میآورند فلانی ما را عاقبت به شر کرد و از راه به در کرد، ای کاش با او همنشین نمیشدیم و رفیق نمیشدیم، «لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي»[7] این رفیق ما را از خدا غافل کرد ما از راه خدا فاصله گرفتیم، در حالی که سخنان خدا و معصومین را شنیدم و شیطان که اینها برمیگردد به آن سرچشمهی انحرافات شیطانی «وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا»[8] شیطان بعد دشمنی است محزون میکند انسانها را.
از این سه آیه استفاده میشود یک علت دینگریزی و فاصله گرفتن از ارزشها رفقاء ناباب است و این انسان را خراب میکند ما قانونی داریم به نام قانون محاکات، امروز در دنیا در کشورهای اروپایی و آمریکایی درسش را میدهند و حرفش این است که حرف روی انسان تأثیر میگذارد الان شماها بخواهید و نخواهید صحبت من روی شما اثر دارد ولی درصدش متفاوت است، بعضیها بیشتر و بعضیرها کمتر، سخن فاسد هم اثر میگذارد یک وقتی واکسینه شدی و میآید و میگذرد و یک وقت واکسینه نیستی میآید و میماند مثل همین ویروسها و آنفولانزا که همه را مریض میکند وبعضیها مقاوم هستند و با یک مختصر تبی و عطسهای رد میکند ولی بعضی سروکارشان به بیمارستان میکشد و بعضی موت .
این هشداری است که قرآن میدهد از وضعیت انسانهایی که در قیامت به این وضعیت مبتلا هستند پس در گزینش رفیق دقت کنیم، یک روایتی از امیرالمؤمنین عرض کنم و چند تا نکته را ذیل این آیات عرض کنم.
آقا امیرالمؤمنین فرمود: محاسب اشرار کراکت الب کسی که با آدمهای فاسد و آلوده رفیق است حالتش مثل کسی که در کشتی سوار است و در دریا در امواج است دیدید کسانی که سوار کشتی هستند و کشتی هم در مسیر و دریا طوفانی است و این اگر غرق نشود خوف غرق شدن و درس غرق شدن رهایش نمیکند حالا نهایتاً حالا به سلامت میرسد ولی این ترس در وجود اوست، امیرالمؤمنین میفرماید: با رفیق بد اگر همنشنی شدی اگر غرقت نکند و زمینت نزند از نظر اخلاقی پیوسته این ترس در وجودت هست که خرابت نکند، این خوف هست دیگه؟! مثلا این آدم نااهلی است و خوف داریم که ضربه از این آدم نبینیم و روحیات خرابش ما را خراب نکند، لذا در روایات اسلامی داریم رو بحث آئین دوستیابی ائمه خیلی سخن گفتند با چه کسانی رفیق بشویم و با چه کسانی دوستی نکنیم اینها بیان شده است وبنا نیست هر کسی احساس ارادت کرد رفیق مابشود.
ببینید آقایان اظهار ادب و احترام این یک اصل اخلاقی است امیرالمؤمنین فرمودند: با همه با احترام برخورد کنید این احترام که حضرت به مالک عرض کردند و میفرماید: مردم برادر شما در دین هستند یا مثل شما در خلقت هستند، مثل بنده است ولی کافر است یا مسیحی است یا لاییک است، کسانی که مثل شما در دین هستند وبرادر دینی شما هستند وظیفهی بیشتری دارید اما کسانی که مثل شما هستند در خلقت باید با آنها هم باید با احترام برخورد کنید «أو نظیر لک فی الخلق»[9] این در روابط اجتماعی ماست. ولی در آئین دوستیابی این باید مدیریتش کرد، بنا نیست با هر کسی فامیل شد با او ارتباط صمیمانه داشته باشیم یا رفیق شد ارتباط صمیمانه گرفت باید به بچهها آموزش داد مثلا کلاس 30 نفره بنا نیست با همه رفیق بود ولی باید با آنها بااحترام برخورد کرد ولی دوستی و رفاقت یک چارچوب و آدابی دارد و این بایدها و نبایدهای دوستی را من چند مطلب ذیل این آیه عرض کنم اگر فرصت شد میپردازیم نشد فرصتهای دیگر. در روایتی آقا موسی بن جعفر دو تا نکته را تأیید میکند که در رفیقها اینها را ببینید، ایشان فرمودند: با کسانی رفاقت و ارتباط داشته باشید و رفت و آمد کنید که یکی اینکه «يُعَرِّفُونَكُمْ عُيُوبَكُمْ»[10] رفیق خوب باید ضعفهایت را بگوید کاستیهایت رابگوید و عیبهایت را بیان کند، مثلا بگوید حاج آقا این کارت اشتباه بود و این حرف را نباید میزدی، این رفتارت درست نبود و متأسفانه بخشی از ما مردم از شنیدن اشتباهاتمان بدمان میآید، مثلا میگویند این کارت خطا است میگوید به شما چه مربوط!
ببینید عزیزان انسان تا بیماریاش را نشناسد و علاج نکند درمان نمیشود، علت اینکه بعضیها در معنویات رشد نمیکنند نمیخواهند بپذیرند کاستیها را و ضعفهایشان را قبول نمیکند وقتی گفته میشود پرخاش میکنند عزیز این رفتارت درست نیست این معاشرت سالمی نیست، این همان غالب امربه معروف و نهی از منکر است تا حرف میزنیم میگویند به شما چه ربطی دارد ما را که در قبر شما نمیخوابانند، سرت در کار خودت باشد، این حالت باعث عدم رشد است مردم دنبال کسی باشید که ضعفهایتان را بگویند، علی علیه السلام «أَحَبُ إِخْوَانِي إِلَيَّ مَنْ أَهْدَى إِلَيَّ عُيُوبِي»[11] بهترین دوستان کسانی هستند که عیبهایم رابگوید، مرا در مسیر رشد قرار بدهد و مشکل من را بگوید و من خودم متوجه نیستم گاهی اوقات و دیگری شاید متوجه بشود. امام تعبیر هدیه دارد عیبتان را اگر گفتند این یک نوع هدیه است من یک مثالی خارج از بحث بیماریهای اخلاقی و اعتقادی، بیماری جسمی عرض کنم یک پزشک ارزشمند و وارد پزشکی است که بیماری مریض را تشخیص بدهد یعنی وقتی بیمار پیش این پزشک میآید و شرح حال میدهد بتواند تشخیص بدهد که این منشأ چیست؟ و لذا وقتی پزشک تشخیص میدهد بیمار تشکر میکند.
دکتر میگوید از این مدارک و آزمایشها و معاینهای کردم به این نتیجه رسیدم که بیماریات مربوط به فلان قسمت بدنت هست و این داروها را باید مصرف کنی و تحت درمان باشی. مریض چه میگوید؟ مریض میگوید خدا خیرت بدهد که فهمیدی و دارو دادی. آیا این مریض میگوید به شما چه مربوط است؟ که ما را در قبر تو نمیخوابانند، به شما چه! آیا این را میگوییم؟
مردم چرا برای شنیدن عیبهای جسمی تشکر میکنی ولی اگر عیبهای اخلاقی و اعتقادی را به ما بگویند پرخاش میکنیم، آنجا تشکر میکنیم درمان میشویم، اینجا پرخاش و گستاخی میکنیم و درمان نمیشویم، میگویند خواهر محترم رعایت کن پرخاش میکند، آقای محترم شئونات اسلامی را رعایت کن مثلا یک سگ اندازهی گوساله همراهش هست وقتی تذکر میدهند میگوید به شما ربطی ندارد. امیرالمؤمنین میفرماید: بهترین هدیه این است که عیب شما گفته شود، لذا امام هفتم فرمود: رفیق خوب اول باید عیبهایتان را بگوید. «يُعَرِّفُونَكُمْ عُيُوبَكُمْ»[12] عیبهای شما را بازگو کنید به شما، «وَ يَخْلُصُونَ لَكُمْ فِي الْبَاطِنِ»[13] شما در وجودتان به خدا نزدیک کند، یعنی معاشرت با این رفیق یک یا دو سال یک توفیقاتی پیدا کردیم که قبلا نداشتیم و قبلا ما اهل نماز نبودیم و ما را نمازخوان کرد، نافلهی شب را نمیدانستیم چیه، نماز شب یادمان داد یکسری کارهای شایسته از این یادمان کرد، ما را با مسجد و اخلاق و فضیلت آشنا کرد. اگر دیدید با این معیارها کسی پیدا کردید این را نباید از دست داد و حفظش کرد، ذیل این آیات 27 تا 29 چند تا مطلب را محضر عزیزان عرض کنم یک نکته در این آیهی شریفه حائز اهمیت است یکی از مصادیق ظلم در روایت هم داریم و دعای کمیل شبهای جمعه میخوانید «ظلمت نفسی» یکی از مصادیق ظلم به خودمان هست و ظالم هستند بعضیها چرا؟ از چشم، زبان، عمرش درست استفاده نمیکند و سرمایه در اختیارش هست و بهرهبرداری نمیکند این را ظالم میگویند، ظالم معنایش این نیست که مال کسی را انسان بخورد و آبروی کسی را ببرد و این یک نوع ظلم است، به همه میآموزد از خطاهایی که مرتکب شدید و کوتاهیهایی کردید عذرخواهی کنید راه انبیاء را کسی طی نکرد به خودش ظلم کرده است و امروزه یک بخشی از مردم به خودشان ظلم میکنند، از فرامین انبیاء، قرآن، از دستوراتی که برای سعادت دنیا و آخرتش است دوری میکند و این یک نوع ظلم است. یک مصداق ظلم، ظلم در پیشگاه خدا و شرک به خداست و یک ظلم دیگر ظلم به مردم است که همان ستمهایی که انسانها در هر دهه میکنند مثل مال کسی را خوردن و ابروی کسی را بردن و مکافاتهایش مختلف است و اشاره شده است که چه مکافاتی در نظر گرفته شده است و اگر کسی از راه انبیاء فاصله گرفت این در مسیر ظلم به خودش و مصداق ظالم بودن قرار میگیرد، ظالم دست خودش را میگزد زیرا به خودش ظلم کرده است زیرا راه انبیاء را نرفت و از فرامین الهی پیروی نکرد.
نکتهی دیگر اینکه آنقدر عذاب قیامت سخت است که از شدت پشیمانی انسانها ناخواسته دست خودشان را میجوند حالا چه خبر است در قیامت و این جمله را هم من عرض کنم که هنوز هیچ کدام از ما به آن نرسیدیم خدا به عظمت اهل بیت در رویارویی با این ساعات بر ما سهل بگرداند این حضور ما با این ساعات، امام زین العابدین فرمود: سه ساعت سختترین ساعات زندگی هر کسی است حالا آقا یک روزی بیاید بگوید امروز روز سختی داشتم و بیماری بدی را گذراندم آقا سختی ندید 1ـ ساعة یموت مردم نمردید ببینید مردن یعنی چه، این روح چطور از سلول سلول بدن میخواهند خارج کنند و بر این فرد چه میگذرد کلام زین العابدین، لحظهای روح از بدن خارج میشود لحظهی سختی است.
2ـ لحظهی حضور انسانها در قیامت خیلی سخت همهی انسانها از آدم تا آخرین روز این عالم یکدفعه صحرای محشر حاضر میشوند خیلی سخت است و همه در گریز هستند، دنیا را سپردند و آمدند و چیزی که با اینهاست اعمالشان هست و قرآن هم میفرماید همه در گریز هستند که طلبکار پیدا نکنند، از نزدیکترین کسانتان فرار میکنید، «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ»[14] شما دیگر از اینها نزدیکتر دارید؟ پدر، مادر، برادر، همسر، اولاد و مردم فرار میکنند که یک وقت اینها طلبکار نشوند پدر و مادر جلو فرزندش را نگیرد و فرزند جلو پدر و مادر را نگیرد این ساعت هم ساعت خیلی سختی است.
3ـ ساعة عند المیزان، لحظهای که میخواهد رأی نهایی صادر شود بهشت یا جهنم، ساعة عند المیزان که سرنوشت را میخواهند رقم بزنند، اینها ساعات سختی است لذا عذاب قیامت، عذاب سختی است، مطالب دیگری که در این آیه عرض کنم قیامت روزگاری است که وجدانها بیدار میشود بدها میفهمند که بد کردند و لذا بعضیها آرزو میکنند یک فرصت دیگر بده. خدایا آنچه ترک کردیم برگردان که جبران کنیم جواب میآید هرگز، قیامت دیگر مردم رسیدند به روز محاسبه تقریبا مثالی عرض کنم مثل دانش آموزی است که کارنامه دستش میدهند پایان سال این دیگر میفهمد اشتباه کرده است و افسوس میخورد کاش سال تحصیلی تکرار میشد تا درست درس میخواندیم. بعضیها دیدید میگویند کاش روزگار عقب برگردد تا جور دیگری زندگی کنیم و حسرت برگشتن به عقب این حکایت از این دارد که من درست جلو نیامدم که حالا میخواهم عقب برگردم که دوباره از نو به نحوی دیگری این کوتاهیها و کاستیها و کمبودها و بیتفاوتیها نسبت به ارزشهای دینی را جبران کنم قیامت خیلیها این حالت را دارند که ای کاش میشد به دنیا برگشت و دوباره اعمال را از سربگیریم، قیامت روزگاری است وجدانها بیدار میشود مثل فرعون، صدام، داعشیها همین بدان روزگار را میبینید الان سرگرم دنیا هستند ولی در قیامت وجدانها بیدار میشود.
دوستان نامشروعی که ما امروز اگر به دوستی انتخاب کردیم قیامت خطرناکی برای ما رقم میخورد. این افرادی که وجدانشان بیدار شده است قیامت میگویند رفیق بد ما را از یاد شما بازداشت و ما را گمراه کرد نگذاشت ما در مسیر دین حرکت کنیم، خب این را کی میفهمند؟! در دنیا بگوییم که میگویند به شما مربوط نیست و نصیحت بکنیم متأسفانه هوی و هوس مانع است، ولی در قیامت که وجدان بیدار میفهمند که چه اشتباهی کرده است. البته یک نکتهی مهمی را عرض کنم عزیزان در این آیهی شریفه در این سه آیه استفاده میشود ایمان به تنهایی کفایت نمیکند همراهی با رسول میخواهد، بعضیها را دیدید میگویند ما فقط خدا را قبول داریم، فقط! همین حرف را در صحنهی صفین زدند حکم فقط حکم خدا.
این شعار خطرناکی که معاویه و عمروعاص ابداع کردند و مسلمانهای سادهلوح کوفی پذیرفتند این شعار خیلی فریبننده است «لاحکم إلا الله» حرف فقط حرف خدا ولی پشت این شعار چه بود؟! متابعت و همراهی با ولی خدا کنار رفت . قرآن موارد فراوانی گفته است اگر میخواهید موفق بشوید «وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ»[15] ایات فراوانی است که به دنبال اطاعت از خدا اطاعت از رسول باید باشد، امروز اگر کسی بگوید من فقط خدا این دروغ میگوید و قیامت هم آثارش را خواهد دید و قیامت یک بخشی از اینهایی که پشیمان هستند میگوید ای کاش در دنیا با پیغمبر همراهی میکردیم و این رفیق ناباب ما را از یاد خدا بازداشت چون ما آیه میفرماید: «يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا»[16] ای کاش با پیغمبر بودیم چون با پیغمبر نبودیم گمراه نشدیم و همراهی نکردیم شیطان ما را برد، لذا عزیزان ایمان یعنی همراهی با پیغمبر است پیغمبری که اسوه است ما امروز جوانانمان و خودمان را منطبق کنیم با پیغمبر و روایات رسول الله، مطلب دیگری که ذیل این آیه حائز اهمیت است و قطعا ارتباط با انبیاء نجاتبخش است، «يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا»[17] قطعا اگر کسی با پیغمبر همراه شد و همسو شد مسیر او، مسیر هدایت است «مَا آَتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ»[18] آنچه پیغمبر برای شما آورده است بگیرید و آنچه پیغمبر رها کرده است ترک کنید رسول الله اسوهی حسنه است.
مطلب دیگر دو دوستی در یک دل نمیگنجد، یا خدا یا دشمنان خدا اینکه میگوید ما نماز را میخوانیم و با فلانی هم هستیم این شدنی نیست. فرزدق به امام حسین که در مسیر حرکت بود دید و آقا به عراق میآمد و او با حضرت روبرو شد، به امام حسین عرض کرد این مردم کوفه «ما حال الناس بالكوفة؟ قال: قلوبهم معك و سيوفهم عليك»[19] قلبهایشان با شماست ولی شمشیرهایشان با بنی امیه است شما را دوست میدارند ولی در عمل بنیامیه را کمی میکنند، این نمیشود انسان باید تکلیفش را مشخص کند خدا و دشمن خدا قابل جمع نیست در یک دل محبت دو متضاد جمع نمیشود، یا محبت خدا و پیغمبر و اولیاء دین یا محبت دشمنان دین.
لذا بعضیها میگویند حاج آقا ما شب جمعه دعای کمیل میخوانیم و شبهای شنبه یک چیزهایی میخوریم این به آن در میرود، گفتم: بلکه یک چیزی هم سر میرود، گاهی اوقات بعضیها این نگاه را دارند، مثلا سفر کربلا و مکه سرجایمان است ولی مجلس عروسی و سفرهای اروپا هم رسوایی میشود و میگویند اسلام که با خوشحالی مخالف نیست، بله عزیزان درست است اسلام با گناه مخالف است دقت کنید دو دوستی در دل نمیگنجد، یا خدا و اولیاء و حقیقت یا شیطان و دشمنان خدا و ضلالت.
مطلب دیگر بگویم از این آیه ما استفاده کردیم که دوستان منحرف اینها عوامل شیطان است و رفیق منحرف زمینهساز انحراف را برای انسانها فراهم میکند کما اینکه رفیق خوب انسانها را رشد میدهد و رفیق صالح انسان را تربیت میکند و حالا اینکه رفیق اسمش چیست و اهل کجاست اینها مهم نیست، بلکه کارآیی رفیق مهم است، رفیق اهل هر قومی و ملیتی و منطقهای که باشد اگر خوب باشد رشد میدهد و اگر بد شد انسان را زمین میزند. اسلام میفرماید: تقوا داشته باشد هر کسی میخواهد باشد باشد، بزرگتان میکند و شما را رشد میدهد و نکتهی دیگری که من جمعبندی کنم مطالبم را ذیل این آیه، بعضی اوقات دیدیم عواطف دوستی بر منطق غلبه میکند و میگوییم فلانی صلاحیت ندارد دقت کن میگوید رفیق خوبی است یک خانمی به ما تماس گرفت حاج آقا یک خواستگاری برای ما آمده است همه چیزش خوب است فقط دو تا عیب کوچک دارد یکی نماز نمیخواند و دوم شراب میخورد ولی همه چیزش خوب است گفتم: چه چیزهایش خوب است. گفت: پولدار است و خوشاخلاق است. این همان عواطف غلبه بر منطق است گفتم: خانم خدا یک عقلی به تو بده و یک صبر وحوصلهای به ما بده، این مرد زده به خال، کسی که خدا برایش اهمیت ندارد کسی که شراب مصرف میکند ما در آموزههای روایی داریم که شرابخور اگر آمد خواستگاری پدر دختر اگر میدانی شراب میخورد دختر نده و نهی شده است و گفتم: این دارد میگوید شراب میخورد یعنی خدا برایم در زندگی اهمیت ندارد تو برایش اهمیت نداری؟ آیا ما گاهی اوقات عواطف بر عقلانیت ما، عواطف بر آن نگرش صحیح و منطق و استدلال غلبه پیدا میکند مثلا این فلانی است و از بستگان ماست و این رفیق خوبی است بابا این آسیب به شما میرساند ولی توجه نمیکنیم.
این آیه از آیاتی است که خدا اتمام حجت کرده است در بشریت تا ابدیت، این سه آیه گویای این است که مردم حواستان باشد یک بخشی از گرفتاریهای انسانها در قیامت ناشی از بیتوجهیهای آنها در دنیا و در معاشرتها و دوستیهاست، من یک روایت هم از وجود مقدس امام صادق تکمیل کنم و عرائض را جمع کنم، این روایت خیلی مهمی است از این جهت که دوسه امام به یکدیگر توصیه کردند، آقا زین العابدین به امام باقر و ایشان به امام صادق فرمودند، آقا امام باقر به امام صادق فرمود: پسرم با پنج گروه اصلا دوستی نکن و رفاقت نکن و همخوراک نشو و همسفر هم نشو. آقا این نصیحت امام به امام هست ها؟! ما دیگر باید حساب کار خودمان را داشته باشیم، 1ـ «لَا تَصْحَبَنَ فَاسِقا»[20] پسرم با آدم گناهکار اصلا دوستی نکن. یک بخشی از انحرافات اجتماعی مربوط با رفاقت با انسانهای گناهکار است، مثلا جوان ما امروز تارک الصلاه شده است در حالی که قبلا نمازخوان بود با چه کسی رفیق شده است؟ من گاهی اوقات به عنوان یک پدر و یک مادر نمیآموزم به جوانم که بابا دوستی آداب دارد، باید و نباید دارد، رعایت کن. کسی که خدا برای او اهمیت ندارد یقین بدانید شما هم اهمیت ندارید، شما یک پروندههای دادگاهها راببینید مالباختهها را، همین اخیراً آقایی آمد گفت: طرف یک میلیارد را مالم خورده است و یک کسی برد و بیچاره شاگرد جایی بود و زندگی ما نابود شد چه شده است؟ آقا این خیلی چربزبانی میکرد و ما را فریب داد گفتم: آدم متدینی بود؟ شما چند درصد سراغ دارید متدین کلاه سر کسی بگذارد. تظاهر به دینداری را متدین نمیگویم، تظاهر به دینداری تقلب است ولی آدم دیندار را میگویم که مال کسی رابخورد و ظلم کرده است و اجحاف کرده باشد؟ ما هر جا آسیب میبینیم نتیجهی خداگریزی است. آدم گناهکار یعنی کسی که خدا برایش اهمیت ندارد، همین خود کد منفی گناهکاری بهترین دلیل است که شما فاصله بگیرید و شما دلت برای خودت بسوزد، در جلسهای عرض کردم که در بحث کرونا از روی دلسوزی خودشان با فرد کرونایی فاصله میگرفتند، امام فرمود: انسان گناهکار به یک لقمه و کمتر از یک لقمه شما را میفروشد دین ندارد که؟! به حد قیمت یک لقمه، امام صادق میفرماید: از پدرم پرسیدم کمتر از یک لقمه چیست؟ ایشان فرمود: طمع برای یک لمقه میکند 100تومان و 200 تومان؟! تازه به آن هم نمیرسد، مثلا گناهکاری که اخلاقش خوب است ولی وقتی حرمت خدا را زیر پا گذاشته نامردی است و نشانهی نامردی تارکالصلاه است و بیتفاوتی به ارزشهای دینی است، و کسی که گناه میکند نشان میدهد که گناهکار هستم و با این نباید رفاقت کرد، بله رشادت کردن بحث دیگری است.
2ـ با انسانهای دروغگو هم رفاقت نکن، دروغگو مثل سراب است «يُبَعِّدُ مِنْكَ الْقَرِيبَ وَ يُقَرِّبُ مِنْكَ الْبَعِيدَ»[21] دور را نزدیک و نزدیک را دور میکند به تعبیر امروزیها تو را سرکار میگذارد. رفیقهای صادق انتخاب کنید اگر دیدید دروغ میگوید ترکش کنید آثار دروغگویی تأثیر میگذارد.
3ـ با انسانهای بخیل دوستی نکن، بخیل زمانی که به او احتیاج دارد دوری میکند و بخل دارد زمانی که به دادت باید برسد کمک نمیکند.
4ـ با انسانهای احمق هم دوستی نکن، احمق «يَنْفَعَكَ فَيَضُرُّك»[22] میخواهد به تونفع برساند ولی ضرر میرساند حماقت دارد نمیفهمد خدمت کند ولی خیانت میشود، میخواهد محبت کند ظلم و بدی تحویل میدهد.
5ـ با قاطع رحم دوستی نکن، با کسی که حرمت پدر و مادر و حرمت خانوادهاش را رعایت نمیکند، میبینید بعضیها پشت سر پدر و مادرشان بدگویی میکند حتی اگر کافر باشند حق ندارد بدگویی کند.
شخصی به امام گفت: پدر و مادرم کافر هستند قیدشان را بزنم، امام فرمود: خیر تو که مسلمان هستی زمانی که احترام و حرفشنوی از آنها مغایرت با اطاعت از خدا پیدا نکند باید اطاعت کنید، کافر؟! تا چه برسد به پدر و مادر مسلمانی. کسانی که حرمتهای بزرگتر میشکنند، فرمودند: پسرم در سه جای قرآن دیدم که خدا قاطع رحم را لعنت کرده است، کسانی که قطع رحم میکنند یعنی فامیلهای پدری و مادر، کسی که با فامیل خودش رفتارش خوب نیست رفتارش با من خوب است؟ کسی که احترامی به پدر و مادر خود نمیگذارد از این آدم چه انتظاری داری؟ مثلا طرف شریک خوبی در کار است، ولی مادرش در خانهی سالمندان گذاشته تو به او اعتماد داری؟ این رحم به پدر ومادر خودش نکرد آیا به تو رحم میکند؟ چون منافعش در دوستی با تو دنبال میکند با تو خوب است اگر روزی برسد که بارش بسته شد تو را هم ترک میکند. این 5 گروه جزء نبایدهای دوستی است.
ایام شهادت حضرت زهرای مرضیه است متأسفانه این تاریخ تلخ عالم اسلام که مردم با پیغمبر همراهی نکردند و در غدیر بیش از یکصد هزار نفر بیعت کردند و هفتاد روز بعد بیعت را شکستند «يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا»[23] همراهی با پیغمبر فراموش شد و نتیجهی آن شد که ولی خدا باید در خانه بنشیند. من یک گوشهای از این مصیبت سنگین را عرض کنم محض عزیزان و مختصر عزیزانمان مداح در مجلس داریم ما را به فیض برسانند، خدا رحمت کند مرحوم آیت الله العظمی شیخ محمد حسین غروی اصفهانی، حالا عزیزانی که نجف مشرف شدید در ایوان زیر گلدسته قبر مرحوم آیت الله العظمی غروی اصفهانی است که آیت الله سید مصطفی خمینی کنار قبر ایشان میباشد، ایشان اشعاری دارد نسبت به جریانات یورش به بیت ولایت یک بیت را من بخوانم و روضهی من همین باشد.
الباب و الجدار و دماء، شهود صدق ما به خفاء
اگر میخواهی بدانید بر زهرای مرضیه چه گذشت سه تا شاهد هست از این شاهدها بپرسید، یکی در خانهی علی، دیوار منزل امیرالمؤمنین، خونی که از آن سینهی مطهره جاری شد. یک سالی ما مدینهی منوره بودیم سال 77 بود یکی از مداحان مشهدی خدا رحمتش کند پشت قبرستان بقیع اشعاری میخواند یک دو سه بیتش را بخوانم:
منم شهر مدینه غمانگیر دیارم ، دلم خانهی غمهاست غم فاطمه دارم
خطاب میکرد مدینه داره با شما صحبت میکند که در این شب چه اتفاقهایی افتاد
حدیث گل آتش زده شنیدی تو ندیدی، رخ ضربت خوردهی سیلی شنیدی تو ندیدی
مردم غریبی علی را شنیدید و ندیدید، کتک خوردن زهرا شنیدید و ندیدید
علی خانه نشین شد شنیدید و ندیدید، پدر نقش زمین شد شنیدید و ندیدید
یک وقت صدا زد یا فضه بیا من را دریاب بخدا قلبم را کشتند، همه بگویید یا زهرا، یا زهرا
اللهم صل علی فاطمه و أبیها و بعلها و بنیها به عددما أحاط به علمک
این آقا جلال را میبینی میگوید هر شب برای پدر ومادرم روضه بگیر هر شب به یاد پدر و مادرش هست، گفتم خدمتشان یک روضهای بگیرند در مجلس، اولاد خوب باشد یادتان میکند اگر بد شد فراموشتان میرکند. اللهم عجل لولیّک الفرج،
[1].فرقان، آیه27
[2].فرقان، آیه28
[3].روم، آیه41
[4].فرقان، آیه27
[5].فرقان، آیه27
[6].فرقان، آیه28
[7].فرقان، آیه29
[8].فرقان، آیه29
[9] نهجالبلاغه نامه53
[10]. الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص: 337
[11]. الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج2 ؛ ص639
[12]. الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص: 337
[13]. الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص: 337
[14].عبس، آیات 34ـ36
[15] مائده آیه92
[16].فرقان، آیه28
[17].فرقان، آیه27
[18].حشر، آیه7
[19]. مدينة معاجز الأئمة الإثني عشر و دلائل الحجج على البشر، بحرانى، سيد هاشم بن سليمان ، ج8، ص321
[20]. كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط - القديمة) / ج2 / 81
[21]. كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط - القديمة) / ج2 / 81
[22]. كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط - القديمة) / ج2 / 81
[23].فرقان، آیه27