استاد حدائق روز دوشنبه 30 آبان ماه 1401 در مسجدالنبی(ص) شیراز در مراسمی که به یاد شهید مدافع امنیت شهید مویدی برگزار شد به بیان «جلوه های حزب الله» در قرآن پرداختند.

 

دانلود

جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم­الله الرحمن الرحيم

قال الصادق  عليه­الصلاة و السلام: «نحن و شيعتنا حزب اللّه»[1].

خب امشب به اعتبار و احترام مقام شهيد در خدمت جمع محترم هستيم شهيدی که در اين جريان فتنه اخير مظلومانه به شهادت رسيد، عزيزی که بيش از بيست اشتغال به کارهايي جهادی خدمت به محرومان تبليغ در راه دين، و بعضی­ها غير از شهادت اگر بروند اجر آنها اداء نشده سردار سليمانی بايد با شهادت برود، و اين شهادت لطف خداست و منتی است که خدا بر بندگان خوب خود می­گذارد که ختم با اين وضع به محضر خدا رفتن، گرچه برای بازماندگان و خويشاوندان گران تمام می­شود، برای آن شهيد با آن اوصافی که خداوند در قيامت بيان می­کند که از امتيازات شهداء اولين گروهی که در قيامت اجازه ورود به بهشت برايشان صادر می­شود شهداء هستند، شهداء از گروه­هايي هستند که اجازه شفاعت دارند، و بي­حساب داخل در بهشت می­شوند و عالی­ترين رتبه­ها و جايگاه­ها برای شهداست و در گفتگویي که در بهشت با شهداء می­شود اين­ها آرزو می­کنند که ای کاش می­شد برگردم به دنيا، دوباره زندگی را از نو شروع می­کردند و وقتی سؤال می­شود چرا؟ می­گويند آن قدر ما لطف خدا را ما مشاهده کرديم از زمان شهادت تا رسيدن به بهشت دوست داريم اين­ها برای ما تکرار بشود، خوشا به حال اين شهيد عزيزی که در عرصه دفاع از ارزش­ها تلاش کرد و به شهادت رسيد.

من امشب يک بحث آسيب­شناسی اجتماعی را عرض کنم نسبت به عظمت مقام شهيد جايگاه مقام شهيد ما در گرامی­داشت شهدای اين مسجد مدتی قبل صحبت کرديم امشب من يک بحث ديگری را با توجه به اين­که هفته بسيج هم هست و بخشی از وقت را هم ما در خدمت شهردار محترم منطقه برادر عزيزمان جناب آقای دکتر تولايي که شهردار منطقه هستند هم با شما صحبت کنند هم عزيزانی که مشکلی دارند در محدوده­ای مسئوليت ايشان مسائل را در ميان بگذارد من در تشيع پيکر شهيد محمد مؤيدی عرض کردم گفتم چندتا جمله سخن با مسئولين دارم يکش همين است مردمی بودن بيايند سمت مردم مسئول وقتی بين مردم قرار گرفت دردها را می­فهمد کاستی­ها را می­فهمد اين مستندی که دو سه مرتبه در اين دو سه روز تکرار شد سيمایي جمهوری اسلامی هم نشان دادند شما می­بينيد مقام معظم رهبری در جريان سيل، در جريان زلزله به صورت بی­سر و صدا گمنام می­رفتند بين اين آسيب ديده­هايي که عمارت رو سرشان ويران شده زندگی ابتدايي خودشان را هم از دست داده بودند ايشان از نزديک می­ديدند گزارش نمی­گرفتند، حتی نانی که برای اين­ها آورده بودند ايشان کردند ببينند اين نان چه نانی است اين غذايي که برای اين­ها آوردند اين چه غذايي است خب اين موفقيت است پيغمبر اين­گونه بود خدا رحمت کند سردار سليمانی را می­فرمود فرمانده­های موفق وسط جنگ بودند می­گفتند بياييد نمی­گفتند برويد فرمانده لايق خودش در کار است صدا می­زند شما هم بياييد.

 خب من امشب می­خواهم يک جلوه­ای از حزب­الله معرفی کنم از قرآن، هفته بسيج است بسيجی­ها مفتخرند که انشاءالله حزب الله هستند و ما انشاءالله تلاش­مان بر اين است که همه مشمول عنوان حزب­الله قرار بگيريم و مشمول اين حديثی که من ابتدای سخن از رئيس مذهب ذکر کردم، امام صادق می­فرمايد: «نحن و شيعتنا حزب اللّه»[2]ما و شيعيان­مان حز­ب الله هستيم، امام صادق می­فرمايد منی امام صادق حزب الله هستم حزب الله کيست؟ حزب الله دارای چه ويژگی است من آيه­ای بيست و دو سوره مبارکه مجادله را گرچه اين آيه خيلی جای صحبت و گفتگو دارد چون يکی از مشکلاتی که امروز ما مواجه هستيم با او، مکرر تماس می­گيردند خانم می­گويد آقا دخترم پسرم، فاميل همه زاويه گرفتند با اسلام و با انقلاب ما تنها شديم، بنده­ای خدايي بود می­گفت که آقا ما در اين جلسات که می­رويم ارزش­هايي اسلامی را ديگر زيرپا گذاشتند، جلسات فاميلی خانم­ها همه بی­حجاب، من هم يک انسان مسلمان، نبودند بی­حجاب حالا شدند بی­حجاب در خلوت­شان در خانه­شان در جمع فاميلی، تکليف چيست؟ ببينيد قرآن تکليف را چه بيان می­کند ما هستيم و قرآن، ما هستيم و سخن حضرت حق، مؤمن به خودت نمره بده در اين آسيب و در اين آفت­ها، تا کجا با خدا هستيم، در دو راهی بين فرزند و خدا چه کسی را انتخاب می­کنی، در دو راهی بين خود و خدا چه کسی را بر می­گزينی حزب الله به چه کسی می­گويند؟ به سر و صدا نيست به شعار نيست تعريف حزب­ الله را قرآن در آيه بيست و دو سوره مجاله يکی از آياتی که خداوند تبيين می­کند حزب الله را مقدمه آيه خداوند اول يک تذکری می­دهد به رسول­الله: «لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ»[3] پيدا نمی­کنی کسی به خدا و روز قيامت ايمان داشته باشد اصلاً تصور نمی­شود کرد يک مؤمن واقعی به خدا و قيامت توحيد و معاد دوست باشد با دشمنان خدا، اين‌هایی که می­گويند آقا امريکا را ولش کن، اسرائيل را ولش کن، بابا خلاف قرآن داری عمل می­کنی، اسرائيل دوست خداست، اسرائيل دوست پيغمبر است، نماز شب می­خواند يک حرف­هايي اباطلی هم تحويل می­دهد، انسان خجالت می­کشد از اين نماز شب، نماز شبش تعطيل نمی­شود در دشمن شناسی ضعيف است بابا دشمن شناسی، يکی از ارکان علم و معرفت امام صادق فرمود دشمن شناسی است آسيب­شناسی است: «أَنْ تَعْرِفَ مَا يُخْرِجُكَ مِنْ دِينِكَ»[4] ببين چه تو را از دينت می­برد بيرون، قرآن می­فرمايد رسول­الله نمی­يابی کسی که به خدا و قيامت معتقد است اين دوستی کند با کسانی که با خدا و پيغمبر دشمن است اصلاً شما پيدا نمی­کنيد، اگر کسی می­گويد من بنده خدا هستم با دشمن خدا هم رفيق است اين دروغ دارد می­گويد اين ايمان واقعی نيست يا بايد پيرو اميرالمؤمنين باشی يا همراه با معاويه يا بايد زير بيرق سيدالشهداء با ايمان سينه بزنی يا پای سفره يزيد شدنی نيست، مشکل مردم کوفه همين بود فرزدق به امام حسين گفت در بين راه حجاز به عراق به امام حسين گفت آقا اين مردم کوفه: «قُلُوبُهُمْ مَعَكَ وَ سُيُوفُهُمْ عَلَيْكَ»[5] شمشيرهايشان با بنی اميه است قلب­شان با شماست خب اين نفاق است من به ائمه بگويم: «بابی انت و امی» بعد در زندگی­ام با کسانی که باشد که اين­ها: «حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»[6] اين­که مرحوم امام فرمودند نگران زمانی باشيد که دشمنان­تان از شما تعريف کنند، مردم زمانی که اسرائيل از شما تعريف کرد امروز خط مقدم دشمنی با امام زمان اسرائيل است، شما در اين آمارها ببينيد بزرگترين مرکز تبليغات بر عليه امام زمان در حفای اسرائيل است، دارند کار می­کنند اين داستان که من دارم می­گويم اين آمار مربوط به هجده سالی قبل است يکی از اساتيد دانشگاه تحقيق کرده بود گفت حاج آقا من بيرون کشيدم شش هزار سايت و شبکه بيگانه با يک عناوين فربنده بر عليه امام زمان دارند کار می­کنند، شما الآن را نبينيد خيابان مالی­آباد را می­بيند چهارتا شعار می­دهند دارند کار می­کنند از گذشته، و من ثروتمند به مسئوليتم عمل نمی­کنم، من طلبه به وظيفه­ام عمل نمی­کنم، من مدير درست کار نمی­کنم من شهروند به تعهدم عمل نمی­کنم من مادر خوب تربيت نمی­کنم، ولی دشمن دارد کار می­کند، اين­ها که يک شبه اين جور نمی­شود اين نوجوان­ها و جوان­هايي که امروز جبهه می­گيرند از کجا آمدند از پشت کوه قاف اين­ها مال همين شهرند مال همين مرز و بوم اند چه پدری بالای سر اين‌ها پدری کرده چه مادری کار کرده چگونه کار کردند؟ تراز دوستی با خدا دشمنی با دشمنان خداست آيه قرآن می­فرمايد، رسول­الله نمی­يابی کسی که ايمان به خدا و قيامت داشته باشد با دشمنان خدا و پيغمبر رفيق باشد، هر کسی ته دلش به اسرائيل می­جوشد و موافقت دارد در ايمانش تجديد نظر کند، هرکسی تمايل با دشمنان الهی دارد در اين ايمانش بايد يک تجديد نظر بکند، گاهی اوقات می­بيند که عبيدالله حر جعفی می­شود علاقه دارد به امام حسين اما پای کار نيست، به حضرت گفت با شمشير هم هستم شمشيرم را می­دهم، زره­ام را می­دهم اسبم را می­دهم خودم نمی­آيم اين­که ارزش نشد: «لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»[7] آنهايي که با خدا دارند دشمنی می­کنند با پيغمبر دارند دشمنی می­کنند، ببينيد چهار گروه را خدا نام می­برد نزديک­ترين کسانی به انسان، اين­ها را برويد بگوييد به اين­ها تبليغات روی اين­ها دارد اثر می­گذارد چهار طائفه و گروه که جزء نزديک­ترين انسان­ها هستند به هر فردی خدا می­فرمايد اگر اين­ها با خدا زاويه گرفتند تو با اين­ها رفيق بودی تو مؤمن نيستی؟ چه کسانی؟ اول قرآن می­فرمايد پدرها: «آباءَهُمْ»[8] بابايت اگر در برابر خدا جبهه گرفت بايد در برابرش جبهه بگيری، پدر است ما احترامی که برای قائل هستيم به خاطر خداست بلی اسلام می­فرمايد جوانان حضار محترم حرمت پدر و مادر را حفظ کنيد ولی اطاعت و تبيعت جايي که اين­ها در مسير خدا قرار بگيرد، پدرها يک: «أَبْناءَهُمْ»[9] فرزندان دو، فرزندت اگر با خدا دشمن شد تو اگر مؤمن واقعی هستی فرزندت را ديگر دوست نبايد ببينی، فرزندت را بايد تا زمانی بخواهی که در مسير کسی قرار گرفته که از او به تو رسيده خدا، فرزندان دو: «إِخْوانَهُمْ»[10] شما ديگر از برادر اولاد پدر و مادر نزديک­تر داريد خواهر و برادر پدر و مادر فرزندان اين سه دسته، چهارم: «عَشيرَتَهُمْ»[11] طائفه­تان فاميل­تان اين­ها جزء نزديک­ترين گروه­ها به انسان­ها هستند والدين خواهر و برادر گروه دوم پدر و مادر فرزندان و عشيره و خانواده اين چهار دسته اگر در برابر خدا زاويه گرفتند قرآن می­فرمايد اگر ايمان داريد اين­ها را ديگر نبايد دوستی کنيد حالا آقا می­گويد آقا ديگر فاميل است، ما فرزندمان سکوت می­کنيم، اين همه از اسلام ياد گرفتيد که اين­جا سکوت تحويل بدهيد يک تذکری بده، يک ارشادی بکن، يک نهی از منکری بکن، اينی که من دارم می­گويم و اين آيه را امشب خواندم کراراً در اين مدت اخير تماس می­گيرند افراد می­گويند آقا فرزندم آقا شوهرم آقا فاميلم اين­ها همه شدند يک طائفه شدند يک گروه ما تنها هستيم در جمع اين­ها چه کار کنيم؟ قرآن می­فرمايد اين­جا آزمون است خودت را نشان بده، فقط در نماز بايد بگوييم: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ»[12]شعار است خدايا تو را می­پرستيم ولی در رفتار با دشمنان خدا همسويي کنيم بعد قرآن می­فرمايد: «أُولئِكَ كَتَبَ في‏ قُلُوبِهِمُ الْإيمانَ»[13]من اين­جا دو سه­تا نکته عرض کنم بعد آيه را به اتمام می­رسانم ببنيد عزيزان در وجود انسان محبت خدا و دشمن خدا جمع نمی­شود امام صادق فرمود قلب حرم خداست در اين حرم غير خدا را راه ندهيد لذا درک محبت خدا و دشمنان خدا در وجود انسان جمع شدنی نيست اين می­شود نفاق، من اگر ادعا می­کنم خدا را دوست می­دارم اين قلب بايد حرم الله بشود، يعنی همه را برای خدا بخواه، درسی که امام حسين عاشورا آموخت به همه انسان­ها همه چيزتان را برای خدا بخواهيد جانت، فرزندانت، برادرانت آبرويت مکاناتت همه: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون‏»[14]اگر ما با دشمنان خدا دوستی و مودت کرديم ثمره اين دوستی می­دانيد چه می­شود؟ هشداری که امام رضا به ابوهاشم دادند، ثمره­اش می­شود گرايش­هايي همين اتفاقی که دارد می­افتد گرايش­هايي فکری عملی اخلاقی به سمت آنها طرف وقتی دشمن خدا را دوست داشت رفته رفته می­رود در همان مسير آقا می­آيد می­گويد آقا ما نمی­دانيم چه­مان شده سابق نمازهايم اول وقت بود، حالا نمازها را يک در ميان می­خوانيم ما گذشته نماز شبی هم می­خوانديم حالا توفيق از ما گرفته شده، ما قبلاً در جلسات مذهبی بيشتر شرکت می­کرديم حالا سلب توفيق شديم:

تو اول بگو با کيان دوستی، که آن­گه بگويم که تو کيستی

با چه کسی رفيق هستی؟ با چه کسی رفت و آمد می­کنی؟ گرايش پيدا کردی طبعت گرفته از بد بدی را، همان هشداری که امام رضا به ابوهاشم دادند، ابوهاشم آمد خدمت امام رضا دائيش بود، حضرت هشدار بهش دادند فرمودند چرا با اين دائيت رفت و آمد داری گفت آقا دايي من است رحم من است امام فرمودند دايي­ات يک آدم فاسد العقيده­ای است ارتباطت را قطع کن با دايي­ات، گفت آقا دايي­ما آدم بدی است ما که آدم خوبی هستيم همين کلاهي که شيطان سرمان می­گذارد می­گويد تو برو بنشين در مجلس معصيت ذکر بگو، در مجلس گناه بنشين تو کاری به آن­ها نداشته باش تو کار خودت را بکن، ببينيد امام رضا چه فرمود؟ آقا فرمود معاشرت با انسان­هايي منحرف، طبع انسان از بد بدی می­دزدد خودت متوجه نيستی، بابا دست خودت نيست مثل ويروس است می­گويند بابا با اين مريضی ويروسی کرونايي نشست و برخواست نکن، کرونا می­گيری خطر گناه که از کرونا به مراتب بدتر است امام فرمودند طبعت بدی می­دزدد و خودت متوجه نيستی بعد امام يک هشداری بهش دادند فرمودند نمی­ترسی با دايي­ات نشسته باشی عذابی برای دايي تو می­خواهد برسد تو هم در کنار او هستی آن عذاب تو را هم در بر بگيرد، مؤمنين از اين­ها بترسيد آقا ما کاری به اين­ها نداريم آب در آسياب اين­ها هم نمی­کنيم، ما يک گوشه­ای نشستيم ذکر می­گوييم بابا يک وقت بلاء می­آيد برای اين جمع تو را هم می­برد، بعد امام آن داستان را نقل کردند فرمودند در بنی اسرائيل پدر و پسری بودند پدر پيرو فرعون بود پسر تابع موسی کار فرعون وقتی بالا گرفت ديد حريف حضرت موسی نمی­شود در فشارها، سختی­ها محدوديت­ها موسی را متزلزل نکرد تير آخر ترور و شهادت حضرت موسی بود، حضرت موسی با بنی اسرائيلی­ها از مصر خارج شدند به امر خدا، رفتند به سمت نيل، اين­ها از نيل گذشتند نيل شکافته شد موسی و همراهانش عبور کردند آن سمت نيل فرعون و فرعونيان رسيدند اين­ها وارد مجرای نيل شدند، پسر کنار دست حضرت موسی ايستاده بود، پسر موحد بود متدين بود ولايي بود حزب­ الله بود پدر تابع فرعون بود پسر ديد بابايش دارد با فرعون و لشکريان فرعون می­آيند وسط نيل اند، اين برگشت به قصد هدايت پدر، می­گويد قصدش هم قصد تربيت بود، اين را امام رضا نقل می­فرمايد، برگشت وسط نيل خودش را رساند به پدر، گفت پدر به خدايي موسی ايمان بياور اين درياي با عظمت نيل که از دو طرف شکافته شد معجزه خداست موسی نماينده خداست ديگر معجزه از اين بالاتر داشت حرف می­زد که بابايش را متقاعد کند عذاب رسيد، نيل بهم آمد فرعون فرعونيان آن پدر و پسر همه غرق شدند حضرت موسی عرض کردم پروردگارا فرعون و همراهانش و آن پدر حق­شان بود، اين جوان که يک جوان متدين خوبی بود، مردم همين هشداری که پيغمبر در روايات مکرر داده است، گناه اگر شيوع پيدا کرد گناه اگر عموميت پيدا کرد خوب و بد ضرر می­کند: «اضرت العامة و الخاصه» ، رسول­الله فرمود اگر گناه در جامعه گسترش پيدا کرد همه آسيب می­بينند خوب­ها ضرر می­کنند بدها هم ضرار می­کنند نکبت گناه همه را می­گيرد لذا می­گويند نهی از منکر کنيد بابا اگر دلت برای خودت می­سوزد جلو گسترش گناه را بگير، خانه­ات را پاکسازی کن، فاميلت را تربيت کن، در محله­ات بی­تفاوت نباش يک کلمه بگو برای خدا و بگذر اصلاح کن جامعه را رها نکن جامعه را، حضرت موسی عرض کردم خدايا اين پسر که پسر خوبی بود چرا اين عذاب دربر گرفت او را خطاب شد موسی اين جوان الآن پيش ماست الآن در جوار رحمت ماست اما چون هنگام نزول بلاء در جمع گنهکاران بود عذاب او را هم در برگرفت زلزله است زلزله آمده به خاطر نکبت گناه جمعی آن آقايي هم که دارد نماز شب می­خواند می­رود زير آوار ديگر بلاء وقتی آمد عام‌البلوی است همه را می­گيرد لذا معاشرت با انسان­هايي آلوده اين گرايش­هايي فکری که ما امروز داريم می­بينيم عملی اخلاقی بعضی­ها می­بينید اخلاق­شان عوض شده می­گويند اين خانم در چادر بود حالا بی­حجاب می­آيد بيرون چه بسرش آمده با که رفيق شده اين آقا قبلاً يک توفيقات خوبی داشت ولی يک آدم ديگری شده ولی بعضی­ها می­مانند تا آخرين لحظه زندگی، پاک روز به روز موفق­تر چون اين­ها مراقب معاشرت­ها هستند مردم پدر و مادرها خواهر و برادرها فرزندها فاميل­ها برای خدا احترام می­گذاريم نه بيش از خدا، اگر يک­جايي ديديد اين­ها دارند زاويه می­گيرند و حرفت را نمی­پذيرند برای خدا زاويه بگير.

همين امروز بنده خدايي آمده بود داشت سؤالی می­پرسيد گفت حاج آقا من در بستگانم هرچه می­گويم گوش نمی­کنند، گفتم شما برای خدا گفتيد اگر می­داني ديگر نمی­پذيرند و روی شما هم دارند اثر منفی می­گذارند ديگر برای خدا نگو، برای همان خدايي که می­گويم صله رحم برای همان خدا هم بايد تبری داشته باشيم، و قطعاً ما در روابط­هايمان بايد رضايت خدا را در نظر بگيريم در ارتباط­ها رضايت خدا بايد ديده بشود آقا بدشان می­آيد، بدشان بيايد خدا می­پسندد يا نمی­پسندد، خدايا اين ارتباط را يا اين قطع ارتباط را رضايت دارد يا ندارد؟ امام حسين وقتی حرکت کردند عالم اسلام از حرکت امام حسين راضی نبود هرکسی می­رسيد می­گفت آقا قيام نکنيد آقا جامعه را به زحمت نيندازيد مردم نمی­پسنديدند اين قيام را امام خدا می­پسنديد امام آمد پای کار هم ايستاد، آن وقت عزيزان روابط خانوادگی ما خط قرمز دارد در اين آشوب­ها در اين بلواها خط قرمزها را ببنيد خط قرمزها جايي است که حرمت خدا دارد شکسته می­شود حرمت دين دارد زير سؤال می­رود بلی من مسجد می­آيم برکت اين مسجد آمدن بايد در زندگی­ام خودش را نشان بدهد در معاشرتم با بستگانم نشان بدهد اين هم نکته ديگر.

خب در ادامه آيه خدا می­فرمايد اگر برای خدا با کسانی که با خدا زاويه گرفتند که نزديک­ترين گروه­ها را خدا نام می­برد شما با آنها زاويه گرفتيد خدا می­فرمايد: «أُولئِكَ كَتَبَ في‏ قُلُوبِهِمُ الْإيمانَ»[15] خدا می­فرمايد از چهار گروه که با خدا زاويه داشتند بريديد ما چهار امتياز به شما می­دهيم حزب الله اين­ها هستند: «أُولئِكَ كَتَبَ في‏ قُلُوبِهِمُ الْإيمانَ»[16] در قلب اين­ها ما ايمان را استوار می­کنيم يعنی وقتی گفتی خدايا به خاطر شما و رضايت شما من با اين­که فاميلم هست با شما گرفته می­برّم برای شما وقتی اين­گونه طرف عمل کرد: «أُولئِكَ كَتَبَ في‏ قُلُوبِهِمُ الْإيمانَ»[17]يک: «وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ»[18] خدا می­فرمايد ما يک حيات معنوی به اينها می­­دهيم با روح­ خودمان اين­ها را تأييد می­کنيم اين نکته دوم: «وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها»[19] موهبت سوم اين­ها را می­بريم بهشتی که: «جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ»[20]نهرها و رودهاي جاری در اين باغ­ها جريان دارد: «خالِدينَ فيها»[21]هميشه در آن بهشت اند، اين موهبت سوم: «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ»[22] خدا از اين­ها راضی است اين­ها هم از خدا راضی اين اوج پاداش است يعنی کلان­ترين و با ارزش­ترين پاداش­ها را خداوند در اين­ آيه ببينيد دوتا نکته هست ديگر من فکر نمی­کنم بالاتر از اين­ها چيزی در دعاهاي ائمه باشد. دوتا از اين چهار مطلبی که خدا وعده می­دهد همين­جاست بارها بنده عرض کردم محضر عزيزان عصاره دعای ابوحمزه عصاره دعای عرفه عصاره صحيفه سجاديه، عصاره تمام ادعيه ائمه دو چيز بود رضوان الهی، عاقبت بخيری و بهشتی شدن، در دعای ابوحمزه پايان دعا می­خوانيد: «وَ اجْعَلْ ثَوَابَ مَجْلِسِي وَ ثَوَابَ مَنْطِقِي وَ ثَوَابَ دُعَائِي رِضَاكَ وَ الْجَنَّةَ»[23] خدايا خشنودی خودت عاقبت بخيری خودم بهشتی شدنم را اين حرف حضرت زين العابدين شب قدر است خدا رحمت کند آيت­الله والد باز يادی کنم از ايشان، ايشان می­فرمودند خانم­ها آقايون يک­جاهايي هست وقت نداريد زمان حساس مکان حساس می­خواهيد يک چيزی در کمترين محدوده­ای زمانی بگوييد که همه چيز گفته باشد اين جمله يادتان نرود اين هرجا گفتيد يعنی همه چيز گفتيد: «ارْزُقْنِي رِضَاكَ وَ الْجَنَّةَ»[24]خدايا از تو می­خواهم خشنوديت را و عاقبت بخيريم را که شاعر فارسی زبان هم به نظم در آورده، حالا آنهای که يک مقداری واژه عربی را حفظ کردن سخت اين شعر فارسی را همه حفظ هستيد:

خدايا چنان کن سر انجام کار، تو خشنود باشی و ما رستگار

تو خشنود باشی رضوان الهی، ما رستگار«وَ الْجَنَّةَ»[25] اين دوتا از وعده­هايي که خدا در همين آيه هم بيان می­فرمايد، خدايا می­فرمايد: «يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها»[26] عاقبت بخيری ما: «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ»[27] رضوان الهی و خشنودی الهی، بعد قرآن می­فرمايد: «أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُون‏»[28]حزب الله اين­ها هستند حزب الله کسانی گفته می­شود که اين­ها ترازشان رضايت خداست برای خدا کار می­کنند من برادر شهيد زارع مؤيدی در مراسم تشييع گفتند هنگام غسل دادن برادرش، دست برادرش را روی سنگ غسال‌خانه بلند کرده بود دست­هايي پينه بسته، نشان داده بود گفته بود اين‌جوری بود، کشاورزی می­کرد خدمت می­کرد کمک می­کرد در ساختن خانه به مردم کمک می­کرد بالاخره حزب الله به اين­هايي می­گويند که همه چيزشان خرج رضايت الهی است برای خدا هزينه شدند: «أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُون‏»[29]دو سه مطلب هم من ذيل اين عرض کنم.

يکی از نکاتی که ما در ايمان بايد بهش توجه داشته باشيم ثبات ايمان است ايمان مقطعی خيلی لطفی ندارد من يک­جايي ايمان داشته باشد بعد در يک مجلسی عوض بشوم ذکر خوب می­گويم اما يک­جاهايي هم يادم می­رود آنچه که ارزشمند است استقامت است يعنی ثبات است يعنی ايمان در همه حالا زندگی برادر من خواهر من اروپا هم می­روی خدا يادت نرود در خلوت فاميلی خدا را فراموش نکن، هرکجا هستی اين ايمان در حاشيه نرود در اين آيه خدا می­فرمايد: «أُولئِكَ كَتَبَ في‏ قُلُوبِهِمُ الْإيمانَ»[30] يعنی اين ايمان ثابت می­شود ثبات ايمان پيدا می­کند و هميشگی در همه­جا در هر وضعی خدا را فراموش نمی­کند، خب قطعاً ايمان پايدار اگر آمد دريافت­هايي الهی هم می­آيد خدا می­فرمايد: «كَتَبَ في‏ قُلُوبِهِمُ الْإيمانَ»[31]ايمان که آمد بعد: «أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ»[32] تأييدات ما می­آيد مردم اگر می­خواهيد به اين مواهب الهی برسيد به رضوان الهی به: «جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ و أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ »[33] راه رسيدنش ايمان است شما يک مؤمن واقعی سراغ نداريد خلاف بکند فتنه­گری بکند مال مردم را آسيب بزند ظلم بکند نوع مشکلاتی که شما در جامعه داريد از آدم­هايي بی ايمان است اختلاس­ها گران فروشی­ها اجحاف­ها ظلم­ها هرکجا می­بينيد از بی ايمانی است هرجا خدمت می­بينی از ايمان است کارهايي جهادی خدمات اجتماعی وظيفه­شناسی در عرصه کار شما مسئولين موفق مسئولين با ايمان، آنی که ايمانش ضعيف است در کار خودش هم موفق نخواهد بود اين هم نکته ديگر.

و يک جمله ديگر هم بگويم که از پايان اين آيه شريفه استفاده می­شود حزب الله با دشمن خدا دوست نمی­شود، آنی که می­گويد من حزب الله هستم با کسانی که با خدا زاويه دارند زاويه پيدا می­کند و پايان عرضم مطلب را تمام کنيم از برادر عزيز و مکرم­مان شهردار محترم منطقه جناب آقايي تولائي هم استفاده کنند حضار محترم، نعمت­هايي الهی در قيامت دو نوع است اين هم عرض پايانی و مطلب تمام، مادی و معنوی شخصی آمد خدمت امام صادق عرض کردم آقا پاداش يک عمر خوب زندگی کردن از نظر اسلام يعنی درست زندگی کردن، خلاف نکردن، پاک زيستن، اگر پاداش همين رفتن بهشت و حور و قصور و خوردن و آشاميدن خب اين­ها در دنيا هم که هست حالا قيامت يک شکل زيباتر و گسترده­تری است گفت برای اين­ها ما بايد مراقب باشيم يک عمر گناه نکنيم خلاف نکنيم، امام فرمود اين پاداش مادی کار است، اين حداقل­هاست امام صادق فرمود عالی­ترين پاداشی که خدا در قيامت به بنده­هايي موفق خود در بهشت می­دهد معاشرت با ما آل محمد است، در اين آيه هم خداوند هردو پاداش را نام برده، خدا می­فرمايد: «جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ»[34] اين پاداش ظاهری: «خالِدينَ فيها رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ»[35] رضوان خدا پاداش معنوی، بشر کارش به جايي می­رسد که: رسد آدمی به جايي که به جز خدا نداند، قرآن هم می­فرمايد: «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُون ‏أُولئِكَ الْمُقَرَّبُون‏»[36] سابقون نزديک­ترين گروه­هايي بهشتی به خدا هستند از نظر مقام و رفعت و جايگاه، خدا رحمت کند شهيد عزيزی که امشب به ياد او مجلس منعقد است حجة الاسلام شهيد آقای محمد زارع مؤيدی رحمة الله رحمة واسعه، و شهدای در جوار حرم حضرت احمد ابن موسی شهدايي ايام اخير فتنه شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع از حرم تمام اين شهداء نشان دادند که حزب الله بودند با همين معيارها اين­ها برای خدا حرف زدند برای خدا آمدند در صحنه، برای خدا جان دادند شايد خيلی­ها با عملکرد اين­ها، آقا چه کار داری حرف می­زنی چه کار داری تذکر می­دهی؟ کار خودت را بکن، زندگی خودت را درياب اين­ها ترازشان خدا بود و انشاءالله مشمول همين جمله امام صادق همه قرار بگيريد که حضرت فرمود: «نحن و شيعتنا حزب اللّه»[37] شيعه کسی است که بايد اين گونه باشد به شعار نيست، اصلاً يکی از کدها شيعه در اين حديث از امام صادق همين است که شيعيان واقعی حزب الله اند حزب الله کيست؟ يکی از ويژگی­هايي حزب الله را خداوند در اين آيه بيست و دو سوره مبارکه مجادله بيان می­کند انشاءالله اين رسالت­مان را تذکر روشنگری ارشاد بالاخره به افراد برخورد می­کنيم گاهی اوقات افراد نمی­دانند يکی از عزيزان اهل علم ما نقل می­کرد می­گفت چند روزی قبل در يکی از دبيرستان دخترانه­ای من را دعوت کرده بودند واقعاً هم بعضی­ها جاهل­اند عنادی هم به دين ندارند نگفتند پدرش بهش حرف نزده مادر بهش صحبت نکرده در يک محروميتی بود، ايشان گفت رفتم در يکی از اين دبيرستان­ها برای صحبت، گفت در حياط اين دبيرستان داشتم می­رفتم به طرف سالن يک دفعه به دلم گذشت يک گلی را چيدم با خودم بردم در سالن، گفت در جمع دانش آموزهايي دختر اين­ها همان مستضعفين اند اين­ها همان ضعفاء شيعه هستند گفت من وقتی رفتم شروع کردند دخترها حالا سر و صدا کردن، گفت من رفتم آن­جايي که بايد می­ايستادم سخنرنی می­کردم گفتم شماها همه گل هستيد من شرمنده­ام که يک گل بيشتر نياوردم ولی اين گل هديه به همه شما، يک خرده اين­ها آرام شدند ببينيد حالا در امر به معروف و نهی از منکر هم بحث است اين يک کار روان­شناسی است اينی که بعضی­هايمان نتيجه بر عکس می­گيريم چون سرمان نمی­شود حرف بزنيم واجب هست بر ما بلد نيستيم صحبت کنيم، اميرالمؤمنين می­فرمايد اول قلب طرف را تسخير کن، قلب را که تسخير کردی حرفت را می­پذيرد گفت من وقتی اين را گفتم يک خرده آرام شدند، گفتم ببينيد من می­خواهم چند دقيقه نسبت به گل برايتان حرف بزنم گفت از ويژگی­هايي گل شروع کردم گفتم گل زيباست گل معطر است گل بايد در حفاظتش دقت بشود، گفت يک چند دقيقه­ای صحبت کردم، گفتم علی عليه­السلام هم می­فرمايد زن مثل گل، اين در دسترس همه نبايد قرار بگيرد پرپر بشود اين بايد حفظ بشود، گفت بعد آمدم روی روايت اميرالمؤمنين يک خرده صحبت کردن، گفت تمام اين دانش آموزها آرام شد آنهای که اول جلسه داشتند مسخره می­کردند فرياد می­زدند گفت جلسه­ای که سه ربع ساعت به من وقت داده بودند دو ساعت و ربع طول کشيد خود اين دانش آموزها به مدير می­گفتند اجازه بدهيد اين آقا برايمان حرف بزند ما مشتاق هستيم بشنويم مطالبی داريم می­شنويم که نشنيديم تا حالا خب اين رسالت همه­ماست هرکدام از ما به سهم خودمان در اصلاح جامعه در اصلاح خانواده سعی و تلاش کنيم يک مقداری بی­خيال شديم نسبت به همه چيز نتيجه شده اين وضعيت خب بسنده کنم يک دعا کنم انشاءالله جناب آقای دکتر تولايي که خدا توفيقات­شان را مضاعف کند در خدمت به جامعه، آقای دکتر «سَيِّدُ الْقَوْمِ خَادِمُهُم‏»[38]، امام فرمود مسئول در نظام جمهوری اسلامی يعنی خادم، من کراراً هم عرض کردم می­گويم اين­هايي که واقعاً خوب خدمت می­کنند خدا هم عزت می­دهد اينی که الحمدلله شما آمديد در جمع مردم اين شايسته تقدير است و بايد تقدير کرد و مسئول موفق هم همين گونه بايد باشد پيغمبر هم اين­گونه بود من مساجد ديگری که تحت مجموعه منطقه حضرت عالی هستند سرکشی کنيد مردم بفهمند که امشب شهردار محترم منطقه آمده حالا مسائلی مشکلاتی که دارد، سال گذشته آمدند شهردار شيراز و شهردار منطقه آمدند يک مشکلی مال اين منطقه قا آنی بود الحمدلله حل شد، مسئولين ديگر آمدند شنيدند مسائلی که، مشکلاتی بود شنيده شد بخشی از اين­ها مرتفع شد، من از طرف خودم و جمع محترم از حضرت عالی و همکاران محترم­تان که قبول زحمت نموديد امشب تشريف آورديد در اين مجلس گرامی داشت اين شهيد عزيزی در عرصه دفاع از امنيت خير مقدم عرض می­کنم انشاءالله جناب آقای دکتر تولايي هم مطالبی دارند صحبتی با شما عزيزان اگر در اين مجموعه هم کسی سؤالی در مسائل شهرداری دارد امشب جناب شهردار در مجلس اند، مسائل را هم انشاءالله خواهند بود جناب حجة الاسلام و المسلمين آقای احمدی هم انشاءالله مجلس را به فيض خواهند رساند و توسل پايانی مجلس هم از ايشان بهره­ وافی و کافی را خواهيم برد آماده می­شويم برای استفاده از صحبت­هايي برادر عزيزمان جناب آقاي تولايي، من يک دعا کنم عرضم تمام.

پروردگارا توفيق عمل کردن به اين آيه 22 سوره مجادله و توفيق حزب الله بودن چون هفته تجليل از بسيجيان هم هست، توفيق حزب الله بودن و حزب الله زيستن و حزب الله مردن را به همه ما در اين فرصت­هايي پيشرو مرحمت بفرما.

و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته

 

[1] تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب ج‏4 ص156.

[2] تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب ج‏4 ص156.

[3] مجادله22.

[4] الكافي (ط - الإسلامية)  ج‏1 ص50.

[5] دلائل الإمامة (ط - الحديثة) ص182.

[6] مجادله22.

[7] مجادله22.

[8] مجادله22.

[9] مجادله22.

[10] مجادله22.

[11] مجادله22.

[12] فاتحه5.

[13] مجادله22.

[14] بقره156.

[15] مجادله22.

[16] مجادله22.

[17] مجادله22.

[18] مجادله22.

[19] مجادله22.

[20] مجادله22.

[21] مجادله22.

[22] مجادله22.

[23] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ج‏2 ص597.

[24] إقبال الأعمال (ط - القديمة) ج‏1 ص140.

[25] إقبال الأعمال (ط - القديمة) ج‏1 ص140.

[26] مجادله22.

[27] مجادله22.

[28] مجادله22.

[29] مجادله22.

[30] مجادله22.

[31] مجادله22.

[32] مجادله22.

[33] مجادله22.

[34] مجادله22.

[35] مجادله22.

[36] واقعه11-10.

[37] تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب ج‏4 ص156.

[38] من لا يحضره الفقيه ج‏4 ص378.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه