استاد حدائق روز دوشنبه 23 آبان 1401 در مسجدالنبی(ص) شیراز به بیان این مبحث که « چرا بعضی از جوان ها از دین فاصله می گیرند؟» پرداختند.
جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسمالله الرحمن الرحيم
قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه القرآن الحکيم: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون»[1].
صدق الله العلی العظيم
ادامه بحث جلسه گذشته مجلس با محوريت عوامل دينگريزی در بعضی از جوانان جامعه، يکی از عوامل خدمت عزيزان عرض کرديم که روی آوردن به گناه و فساد و اشاعه گناه است، نفس نافرمانی خدا انسان را از ارزشها دور میکند و روی همين جهت در اسلام ما میبينيم امر به معروف و نهی از منکر به عنوان دو فريضه جدی به آنها نگاه شده سيدالشهداء يکی اهداف مهم نهضت را فرمود: «أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ»[2] وظيفه من امر به معروف و نهی از منکر است، يک روايتی را من امشب قبل از ورود به آيه شريفهای که تلاوت شد عرض کنم اين برای همه ما هشدار است مردم بترسيد از اينکه اين اتفاق در حق متدينين رقم بخورد، از اين روايات با اختلاف مضامينی از معصومين نقل شده من يکش را نقل میکنم آنهم از رسولالله در جلد 100 بحارالانوار، پيامبر میفرمايد: «إِنَّ الْمَعْصِيَةَ إِذَا عَمِلَ بِهَا الْعَبْدُ سِرّاً لَمْ تَضُرَّ إِلَّا عَامِلَهَا»[3] گناهی اگر کسی در خلوت انجام داد، کسی نمیديد در خلوت خودش معصيت کرد، در خلوت خودش گناه کرد اين آسيب گناه فقط خود گنهکار را میگيرد ديگران ديگر آسيب نمیبينند: «فَإِذَا عَمِلَ بِهَا عَلَانِيَةً»[4] اگر کسی آمد گناه را آشکارا انجام داد: «وَ لَمْ يُغَيَّرْ عَلَيْهِ»[5] شما گناه را ديديد تذکر نداديد: «أَضَرَّتْ بِالْعَامَّةِ»[6] همه زيان میبينند، کرونا میگويند آقا بايد قرنطينه بشوي، قرنطينه نشد آمد در جامعه، جامعه را هم آلوده میکند گناه به مراتب از کرونا بدتر است ما برای يک کرونا ماسک میزنيم برای يک کرونا تذکر میدهيم در بعضی از کشورها تلويزيون نشان میداد آن زمانی که کرونا در اوج بود مردم را میزدند اگر ماسک نزده بودند، کتک میزدند که چرا ماسک نزدی، چرا؟ چون همه ضرر میکردند همه زيان میديدند، حالا میگويي آقا نهی از منکر چرا نمیکنی؟ میگويد آقا فضولی در کار مردم نمیکنم خب خودت ضربه میخوری، پيغمبر میفرمايد اگر نهی از منکر اتفاق نيفتاد تفاوت منکر با فحشاء همينجاست فحشاء يعنی گناهان بزرگی که در خلوت اتفاق میافتد منکر يعنی گناهان بزرگی که آشکارا اتفاق میافتد اگر ديديد و حرف نزديد، ديديد و اقدام نکرديد خود شما هم ضرر میکنيد اين آتش بر افروخته شده شعلههايش دامن متدينين را هم خواهد گرفت اين صريح کلام رسولالله است، ما يک بحشی از ما متدينين بیخيال شديم نسبت به گناه، من ديروز مدير کل دادگستری آمده بودند حوزه من گفتم به ايشان خصوصی گفتم بحث حجاب يک بحثی است که همه را دارد نگران میکند، آزادی نه به اين معنايي که بیبند و باری بکنند، تا حرف هم میزنند به غلط میگويد آقا قرآن میفرمايد: «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ»[7]، بلی: «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ»[8] هر عقيدهای که داری برای خودت، خدا را قبول نداری نداشته باش، ولی حق نداری بيايي در جامعه کفر را ترويج کنی، آنهم در يک جامعه اسلامی، شما میبينيد در بعضی از اين کشورهای اروپايي يک قوانينی برای خودشان دارند تخلف از آن قوانين مجازات میکنند، مجازات سختی هم میکنند، در فرانسه اگر يک دختری بخواهد با حجاب اسلامی، با پوشش برود سرکلاس دانشگاه مانعش میشوند ما مملکت اسلامی است بلی آقا من حجاب نمیخواهم، حجاب نمیخواهی در خانه خودت بين محارم خودت در خلوت خودت هر کاری میخواهی بکن بکن، اما حق نداری جامعه را آلوده کنی، اهل شراب خوری هستی در خلوت خودت، حق نداری بيايي در جامعه شراب توزيع کنی، حق نداری در جامعه جامعه را فاسد کنی، جامعه حق همه است و همه ما نسبت به سلامت جامعه وظيفه داريم اين نهی از منکر يعنی کمک کن به سلامت خودت، مومن نان نهی از منکر را اول خودت میخوری، چون جلوی شيوع اين گناه را میگيری، البته من اين نکته را هم اضافه کنم همين امروز شخصی پرسيد، عزيزی سؤال کرد ما در اين برخورد با افرادی که گناه میکنند چه وظيفهای داريم چگونه بگوييم؟ بگوييم قبول نمیکنند با تندی برخورد میکنند ما روش برخوردمان هم غلط است ما متأسفانه آن شيوهای که اولياء الهی ترسيم کردند عمل نمیکنيم، تا میخواهيم حرف بزنيم اول اخممان را ذر هم میکنيم صدايمان را خشن میکنيم با تندی حرف میزنيم اين غلط است، ببينيد خدا چه میفرمايد خدا به حضرت موسی و هارون میفرمايد حالا که میخواهيد برويد فرعون را نصيحت کنيد، فرعونی که ديکتاتور بود يک گروههايي را خدا در قرآن به نام مفسدين ياد کرده يکش فرعون است يکش قارون است، قوم لوط است قوم عاد است، اينها را خداوند به عنوان مفسدين در قرآن ياد نموده، حدود ده دوازده گروه و افراد را خدا میفرمايد اينها مظاهر مفسدين هستند، فرعونی که از جلوههای مفسدين هست ببينيد خدا به حضرت موسی و هارون در آن برخوردی اول چه میفرمايد: «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى»[9] جناب موسی جناب هارون حالا که میخواهيد با فرعون سخن بگوييد ليِّن سخن بگوييد، نرم سخن بگوييد شايد فرعون آدم شد، خدا میداند که فرعون آدم شدنی نيست موسی هم با علم نبوت اين را میداند اما در برخورد اوليهمان با سختی صحبت میکنيم اين اشتباه است، رسولالله نفرمود اگر کسی با شما سخن گفت بدون سلام جوابش ندهيد، پيغمبر فرمود چند چيز را تا زنده هستم انجام میدهم که برای تمام مسلمانها بشود درس يکی از آن چند چيز، رسولالله فرمود سلام کردن به بچههاي کوچک، يعنی حاج آقا غرور نگيرد ما را ما سلام کنيم به شاگردمان ما سلام کنيم به فرزندمان ما سلام کنيم به اين بچه، بالا رسولالله که گل سرسبد نظام خلقت بود به بچهها سلام میکرد ما عارمان میشود به کسی که دو سال از ما کوچکتر است سلام کنيم، اين چه مسلمانی است؟ خب در روش برخورد اول میگويند با سلام حرف بزنيد شا تجربه کنيد، يک کسی را میخواهيد نصيحت کنيد، حالا گناه دارد مرتکب میشود رفتارش رفتار خوبی نيست اول بگوييد سلام عليکم، با روی باز، با چهرهای گشاده.
امام حسن عسکری فرمود: «لِاجْتِذَابِهِمْ إِلَى الْإِيمَانِ»[10] با اخلاق صحبت کنيد، تا جذب کنيد مردم را به سوی حقيقت خود اين سلام اصلاً کارها را آسان میکند، کارها را روان میکند، با سلام کردن خيلی از مشکلات حل میشود اول با سلام، با چهره باز شما با هرکسی بخواهيد صحبت کنيد، با سلام صحبت کنيد و با چهرهای باز اصلاً طرف موضع ديگر نمیگيرد، کمتر هستند کسانی که ديگر خيلی اينها لجاجت و فساد و عناد در آنهاست که جلو شما زاويه بگيرد با يک سلام با يک روی باز، بعداً هم همانی که مقام معظم رهبری فرمودند بگوييد و بگذريد من يک سلام و عرض شود با روی باز بعد بگويم خواهرم برادرم اين رفتار زيبندة شما نيست آنهم نه بلند که جلو همه خراب بشود، خصوصی. علی عليهالسلام میفرمايد اگر کسی را در جمع نصيحت کردی خرابش کردی، پدر و مادرها اگر به يکی از بچههايتان جلو همه عيبش را گفتيد آبرويش را برديد، اينکه عيب دارد، ضعف دارد صدايش بزن خصوصی، فرزندم دخترم پسرم اين کار درست نبود: «وَ مَنْ وَعَظَ أَخَاهُ سِرّاً فَقَدْ زَانَهُ و مَنْ وَعَظَهُ عَلَانِيَةً فَقَدْ شَانَهُ»[11]اميرالمؤمنين میفرمايد در خلوت و تنهايي اگر عيب کسی را گفتيد آراستيد او را زينتش کرديد، ام اگر در جمع بهش تذکر دادي خرابش کردي، يک مقدار از اين حرفهاي حق ما که به نتيجه نمیرسد چون روشها يک وقت روشهايي درستی نيست حالا هستند بعضیها هم که: «لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها»[12]پناه بر خدا بعضیها هم به يکجايي میرسند که ديگر حرف در اينها اثر نمیگذارد، مثل مردم کوفه و کربلا در برابر امام حسين، آنها ديگر رسيدند به جايي که ديگر حرف ولی خدا هم دار اينها تأثيرگذار نيست،
پس نکته اول اينکه عزيزان اگر ما در برابر اشاعه گناه ساکت شديم بیتفاوت شديم آثار گناه گريبان خوب و بد جامعه خواهد گرفت، يعنی همه زيان میبينند لذا آقا دلت برای خودت میسوزد روی دلسوزی برای خودت هم بايد حرف بزنی، جامعه حق همه است محيط اجتماع يک محيط عمومی است نبايد آلوده بکنند اين محيط را طرف آلوده است، آلودگیاش برای محفل خودش منزل خودش محيط خودش اين را نبايد بکشد به جمعی که همه حق دارد، الآن شما در همين شبستان مسجد اگر يقين داشته باشيد يک آقايي يک ويروس خطرناک و کشندهای دارد بلند شده آمده در مسجد، شما چه کار میکند؟ خارجش میکنيد از مسجد عقل هم اين را میگويد شرع هم اين را میگويد میگويند بابا مصلحت عامه است تو همه را مريض میکني برو بشين در خانهات تو با اين بيماری آمدی بيرون برای چه؟ برای استراحت کن تا درمان بشوی، ما به بيماریهای مسری خطرناک اين برخورد را میگوييم عاقلانه است منطقی است دنيا هم قبول دارد، بعد به برخورد با گناهانی که مسری است و خطرناک است و کشنده است بیتفاوت هستيم. خب اين روايتی از رسولالله که يک هشداری است برای همه ما.
اما برگردم به آيهای که تلاوت شد، سوره روم آيه 41 قرآن میفرمايد: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ»[13]فساد در خشکی و دريا ظهور پيدا میکند اينهم به خاطر کارهايی مردم است: «بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ»[14]چون مردم اينها را رقم زدند، خداوند انسانها را به پاکی آفريده فطرت انسانها پاک است اگر جايي میبينيد گناه گسترش پيدا کرده مردم دارند اين کارها را میکنند مردم دارند اين مسير را میروند: «بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ»[15] نتيجه گناه میشود مشکلاتی که امروز بشريت با آن مواجه هستند، شما مقدمه دعای کميل آن آغاز دعا اميرالمؤمنين يک اسراری را سربسته اشاره میفرمايد: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُنْزِلُ الْبَلَاءَ، تُغَيِّرُ النِّعَمِ، تَهْتِكُ الْعِصَمَ»[16]ببينيد تمام مشکلات مردم از گناه است از فساد است اگر دعا به اجابت نمیرسد ريشه در گناه دارد اگر نعمت از کسی گرفته میشود طرف يکدفعه میبينيد سلامتی ثروت آبرو موقعيت نظام خانوادگیاش میريزد بهم، يک بخشش را بايد ريشهيابی کرد چرا؟ هيچ اتفاقی اتفاقی نيست تغيير نعمتها، نزول بلائها حبس دعاها: «تَهْتِكُ الْعِصَمَ»[17]چرا بعضیها میگويند بیحياء شديم، میگويد آقا سابق ما اين جوری نبوديم، چرا بعضیها بیحياء میشوند، ببينيد خانم عکس پنج سال قبلش، حضار محترم ببينيد نوع اين گرفتاریها دست خود انسانهاست اميرالمؤمنين مقدمه دعای کميل سربسته به خدا عرض میکند خدايا اينها را به ما ببخش حالا هرکدام از اينها تفصيلاتی دارد، در يکجا آقا زين العابدين مواردی را نام میبرد شرح میکند چه گناهانی هتک حرمت میکند، چه گناهانی پرده حياء را میدرد، طرف میبينيد عکس ده سال قبلش را میبينيد با الآن زمين تا آسمان فرق کرده، برنامه ده سال قبلش با الآن متفاوت شده قبلاً نماز جماعتش تعطيل نمیشد نماز شب میخواند، قرآن میخواند حالا همه را بوسيده گذاشته کنار چرا؟ با چه کسانی رفت و آمد کرديد که اين گونه معنويتهای تو از بين رفت، سابق با نامحرمی اگر میخواست صحبت بکند رعايت میکرد، الآن خیلی بیمهابا، اينها همه ريشه در فساد دارد که اهل البيت هم اين را شرح کردند توضيح دادند آقا ما يک فرصتهايي در زندگی داشتيم فرصتها از دستمان رفت توفيقاتی داشتيم رفت، يک جهتش امام سجاد میفرمايد عادتهاي خوبتان اگر ترک شد نعمت از شما گرفته میشود قبلاً چه کار میکردي؟ کارهايي خوبت را گذاشتی کنار، الطاف الهی هم رفت کنار، تا زمانی که در خط بودي در مسير بودی لطف الهی هم شامل حالت بود تعطيل کرديد: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ»[18] خودت سبب ظهور فساد شدی، خود سبب گسترش اين مشکلات شدی قرآن میفرمايد مردم اين گرفتاریها و فسادی که در خشکی و دريا اتفاق میافتد کار خود انسانهاست خدا که کسی را مجازات نمیکند اعمال ماست که ما را گرفتار میکند: «لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي»[19]خدا میفرمايد ما بخواهيم بچشانيم نتيجه کارهايتان را ببينيد بعضی از آن کارهايي که انجام داديد را آثارش را ببينيد: «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون»[20] شايد برگرديد يک تلنگرهايي به شما زده بشود که به خودتان بياييد در زندگی خيلی از ديکتاتورهاي عالم هم اين تلنگرها خورده شد اما متأسفانه بر نگشتند.
من چندتا نکته ذيل همين آيه عرض کنم که گناه انسانها را فاسد میکند، وقتی فساد آمد نظام جامعه بهم میخورد نظام جامعه که بهم خورد همين مسائلی که شما میبينيد گرانی مشکلات خشک سالی، طشتُّت در کانون خانوادهها و مسائل ديگری که امروز بشريت با آن دست در گريبان است، چندتا نکته را من عرض کنم، در اين آيه خداوند میفرمايد فاصله گرفتن از رضايت خدا شرک سبب فساد و تباهی روی زمين میشود، لذا میبينيد باران به وقت نمیآيد به اندازه نمیآيد، میآيد يکدفعه میشود سيل، بندهی خدا مال يک منطقهای بود میگفت آقا من نزديک شصت سالم هست اين بارانی که در تابستان آمد خيلی چيزها را بهم زد گفت اصلاً در عمرم نديده بودم يکدفعه نيم ساعت باران میآيد خيلی از زندگیها آسيب میبيند چرا؟ «بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ»[21]چه کار کرديم که اين جوری شد خب حالا شما میگوييد آقا من که نماز شب هم میخوانم خمس هم میدهم میگويم خمس میدهی، نماز شب هم میخوانی، ولی آدم ساکتی هستی فرزندت دارد گناه میکند حرف نمیزنی، در جلسه فاميلی دارند توهين به مقدسات دين میکنند زيپ دهنت را بستی حرف نمیزنی، تو هم مسئول هستی، تو هم ساکتی چرا حرف نمیزنی؟ چرا دفاع نمیکنی؟ چرا با زبان استدلال راهنمايي نمیکني؟ آثا اثر نمیکند حرفما، برای اثر کردن نمیگويند حرف بزنيد میگويند به وظيفهتان عمل کنيد، عمل به تکليف دنبال نتيجه نباشيد اين درس عاشورايي امام حسين است اين يک نکته در اين آيه شريفه و اين را عزيزان فراموش نکنيد طبق اين آيه شريفه اعمال ما روی طبيعت اثر میگذارد، نفس کشيدنهايي ما زندگی ما رفت و آمد ما، رو نظام طبيعت تأثيرگذار است يک کسی آمد خدمت آقا امام رضا به حضرت گفت آقا بد زمانهای شده، تا گفت بد زمانهای شده، امام فرمودند زمانه بد نيست مردم اند که زمانه را بد میکنند مردم اين شيراز شيراز صد سال قبل است، اين زمين و اين سرزمين سرزمين هزار سال قبل است، در همين شيراز اولياء بزرگی هم بودند در همين شيراز ملاصدراها شخصيتهايي بزرگ سيد سند، سيدصدر الدين محمد دشتکی، ميرزای اول ميرزای دوم عرفاء صلحاء اتقياء، اين شيراز که همان شيراز است چرا در يک مقطعی میبينيد میدرخشد جلوه میکند، در يک مقطعی به يک نحو ديگری، به امام رضا گفت آقا زمانه زمانهای بدی شده، اين حرف را خيلیهايمان میزنيم میگوييم دوره بدی است زمانهای بدی است، آقا فرمودند زمانه چه گناهی کرده؟ ما هستيم که زمانه را زيشت میکنيم و يا زيبا، بعد حضرت اين اشعار را از جد اعلايشان عبدالمطلب خواندند:
«يَعِيبُ النَّاسُ كُلُّهُمْ زَمَاناً، وَ مَا لِزَمَانِنَا عَيْبٌ سِوَانَا»[22]
ما زمانه را عيبدار میکنيم اين سرودهای حضرت عبدالمطلب جد رسولالله است: «وَ مَا لِزَمَانِنَا عَيْبٌ سِوَانَا»[23] زمانه تقصيری ندارد، عيب در خود ماست، اگر در يک مقطعی میبينيد يک منطقهای میدرخشد در يک مقطعی تنزل میکند اين به برکت عملکرد انسانهاست که میدرخشد و به واسطه گناه مردم سقوط میکند بعد حضرت فرمودند:
«يَعِيبُ النَّاسُ كُلُّهُمْ زَمَاناً، وَ مَا لِزَمَانِنَا عَيْبٌ سِوَانَا
نَعِيبُ زَمَانَنَا وَ الْعَيْبُ فِينَا، لَوْ نَطَقَ الزَّمَانُ بِنَا هَجَانَا»[24]
امام رضا فرمودند ما زمانه را عيبدار میکنيم و حال آنکه زمانه اگر به سخن در بيايد ما را سرزنش میکند میگويد شماها بد هستيد، شماها داريد بد عمل میکنيد شب چه گناهی کرده؟ روز چه تقصيری دارد؟ تاريخ چه مقصر است؟ ساعت به ساعت شبانه روز چه کوتاهی کرده؟ ما هستيم که اين زمانه را زشت يا اين زمانه را زيبا میکنيم:
«نَعِيبُ زَمَانَنَا وَ الْعَيْبُ فِينَا، وَ لَوْ نَطَقَ الزَّمَانُ بِنَا هَجَانَا»[25]
انسانها در طبيعت اثر میگذارد، من نمیدانم آقايون خاطرتان هست اين جريان شايد مال حدود بيست سالی قبل بود يک تحقيقی کرده بودند در کشور ژوپان از يک سرچشمهای که آب چشمه جريان میکرد میآمد در مسير رودخانه مسير مختلفی را طی میکرد تا میرسيد به دريا، در اين طول مسير مثلاً معبدهايي بود عبادتگاههايي بود که آب از کنار اين عبور میکرد و در اين مسير طولانی گاهی اوقات کنار مراکز فساد و کاوارهها هم اين آب رودخانه رد میشد. يک دکتر ژاپنی آمده بود ملکولهاي آب را گرفته بود علمی ثابت کرده بوده که اين آب وقتی که از سرچشمه خارج میشود خيلی ملکول، اين ملکول آب زيبا و شکيل است و بعد در گذر مسير که میرسيد به جاهايي که يک مراکز اخلاقی فرهنگی مذهبی اين ملکول زيباتر میشد میرسيد به مراکزی فسادی که در مسير بود يکدفعه اين ملکول زشت و بهم میريخت تصاويرش را نشان داده بود، آقايون قرآن اين را هزار و چهار صد قبل فرموده: «يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ»[26]، سوره مسبحات را بخوانيد: «سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»[27] خدا میفرمايد هرچه در آسمان و زمين است ذاکر خداست اين منبر را میبينيد اين چوب: «سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»[28] اين فرش زير پايت را میبينيد ما نمیشنويم ما درکش را نداريم رسولالله وقتی که در شب آغاز نبوتشان مبعث پيامبر شدند، پيامبر فرمودند از غار حراء که آمدم پايين به هرچه برخورد میکردم وحدانيت الهی را شهادت میداد: «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّه»[29]سنگ سنگريزه درخت شجر گياه همه متذکر به «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّه»[30] ولی ما نمیفهميم همه هستی ذاکر است همه هستی مسبح است لذا اعمال ما روی اين طبيعت اثر میگذارد من اگر انسان متدينی باشم قطعاً تدين من، در خانه من در زندگی من داريم در بعضی از منازل نزول ملائکة الله است در بعضی از منازل محل حضور شياطين است جايي که نافرماني خدا میشود محل مانور دشمنان خدا و شياطين است جايي که بندگی خدا صورت میگيرد: «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ»[31] فرشتگان نازل میشوند اين هم نکته ديگر و اين فساد محيط در گرو عملکرد انسانهاست حالا فساد که عرض میکنم يک جهتش فسادهای رفتاری است يک جهتش فساد اقتصادی است، طرف میگويد آقا کار میکنم به جايي نمیرسم پول در میآورم نمیدانم چه جوری خرج میشود باران به وقت نمیآيد زراعت درست ثمر نمیدهد محصول باغ به نتيجه نمیرسد کار میکنيم چيزی از آن در نمیآيد خود من هم آدم خوبی هستم، میگويند خب نکبت بدهای جامعه شما را هم گرفته، چون شما هم ساکت هستيد، شما هم داريد چوب آنها را میخوريد شما هم به خاطر سکوتت داری آسيب میبينی شما صد درصد کارت خوب ولی سکوت کردی در برابر بدیها: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ»[32].
نکته ديگری هم من عرض کنم خدمت عزيزان، در قرآن خدا میفرمايد: «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون»[33]گاهی اوقات يک مختصر تذکری طرف را بيدار میکند با نگفتم، توسعه پيدا میکند اين آسيبها با يک گفتن با يک تذکر يکدفعه میبينی طرف به خودش آمد حواسش را جمع میکند دخترم، پسرم برادرم شريکم رفيقم مراقب باش اين تذکر طرف را به وظايف خود آشنا میکند، خدا هم میفرمايد: «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون»[34] ما يک گوشهای از کارهايي شما را آثارش را نشان میدهيم تا برگرديد تا به خود بياييد تا حواستان جمع باشد و مراقب باشيد.
يک نکته ديگر هم من در اين آيه اضافه کنم، از اين آيه استفاده میشود که يکسری از مجازاتهايي خدا در همين دنيا گريبان ما را میگيرد خدا میفرمايد: «لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا»[35]بعضی از مجازاتها را ما در دنيا نشانتان میدهيم اين را هم به اين نگاه که برگرديد اصلاح بشويد ديديد گاهی اوقات ديدی آقا پدر میبيند فرزندش يک بیادبی کرد گاهی اوقات يک تلنگرش میزند يا با کلام متذکرش میکند پسرم دخترم اين چه بود گفتی اين میخواهد برگردد: «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون»[36]میگويد اين کار را کردم که ديگر اين کار را نکند اين عمل زشت را انجام ندهد، ما در بين گناهان امام باقر میفرمايد سهتا گناه هست که اينها قطعاً در دنيا آثارش را مردم میبينند يعنی حوالهتان نمیکنند به قيامت، همين دنيا انسان رو به رو میشود با آنها: «ثَلَاثَةٌ مِنَ الذُّنُوبِ»[37] حالا آيه قرآن میفرمايد: «بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا»[38] ما بعضی از کارهايي که کرديد را نشانتان میدهيم تا برگرديد تا بيدار بشويد اما نسبت به اين سهتا گناه اگر کسی مرتکب شد جبران نکرد نمیميرد تا آثارش را ببيند، يعنی سر سالم به قبر نمیرسد، حواسمان جمع باشد: ثَلَاثَةٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجَّلُ عُقُوبَتُهَا وَ لَا تُؤَخَّرُ إِلَى الْآخِرَةِ»[39]ديگر اينها به آخرت موکول نمیشود واگذار نمیشود، يک: «الْبَغْيُ عَلَى النَّاسِ»[40] ستم به مردم، ستم به مردم خدا به قيامت واگذار نمیکند همينجا آثارش را طرف خواهد ديد و لذا شما در تاريخ نداريد يک مورد کسی ستم کرده باشد و زندگی دنيايي را به سلامت طی کرده باشد نوع ستمگرها چوبش را خوردند نوع ظالمها آسيبش را ديدند مال را به حرم خوردی مالت را به حرام میبرند، آبرو بردی آبرويت را میبرند، ظلم کردی آقای ابابصير آمد خدمت امام صادق حضرت پشت دست ابابصير را اينجوری گرفتند به نرمی، گفتند آقای ابابصير به همين اندازه اگر کسی در حق کسی ظلم کرد جبران نکرد نمیميرد تا آثارش را ببيند، بغی به مردم مکافات دارد عالم بزرگتر دارد و آن بزرگتر خداست، دقيقاً به همان نحوی که مردم خطا کردند ظلم کردند جبران نکردند خدا در حديث قدسی میفرمايد: «ان لم انتقم من الظالم فانا الظالم» ، اگر من از ظالم انتقام نگيرم خودم ظالم هستم، يک بغی به مردم.
دوم: «وَ كُفْرُ الْإِحْسَانِ.»[41] پاداش خوبیها را به بدی دادن، اگر شما در حق کسی محبتی کرديد و او برگشت در حقش شما جفا کرد يقين بدانيد چوبش را میخوريد احسان کسی را اگر به بدی کسی پاسخ داد اين ديگر موکول به آخرت نمیشود همينجا نکبت کار گريبان انسانها را میگيرد اين دوم.
و سوم هم امام میفرمايد: «عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ»[42] اگر کسی عاق پدر و مادر شد، اصلاً اين عاق والدين هم از گناهانی است که اگر کسی دل شکسته پدر دل شکسته مادر بدرقه زندگی او شد، البته من اين را هم اشاره کنم در روايت داريم گاهی اوقات بعضیها تا پدر و مادرشان هستند عاق نشدند پدر و مادرها وقتی میروند برزخ اينها عاق میشوند چون يادش میرود پدرش را يادش میرود مادرش را فراموش میکند پدر و مادر را بلی تا زنده بودند ادب میکرد، احترام میکرد رسيدگی میکرد رفتند ديگر اصلاً ياد از اينها نمیکند اين عاق والدين دل شکسته پدر و مادر انسان سر سالم به قبر نخواهد رساند، اين گناهانی است که امام باقر میفرمايد اينها تعجيل میشود در عقوبت و اينها قبل از آخرت در همين دنيا مکافات اين کارها را بايد پرداخت کنند.
و نکته ديگر من ذيل اين آيه و يک روايتی تقديم کنم عرايض را جمعبندی کنيم اينکه خدا میفرمايد ما بعضی از اين گناهان را به شما نشان میدهيم میچشانيم آثارش را میبينيد برای اين است که برگرديد توبه و بازگشت را پيشه کنيد يک مقداری محروميت و ممنوعيت میآيد که به خود آييد، دست از اين مسير اشتباه و روش غلط برداريد: «لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون»[43]تا اينکه شما بازگشت کنيد به آن فطرت پاکتان خب در اين بحث گناه من يک روايت هم از آقا اميرالمؤمنين حکمت 372 نهج البلاغه تقديم کنم که در سلامت جامعه و اصلاح جامعه حضرت چند گروه را مؤثر میداند در اصلاح جامعه، در سلامت جامعه، اينها نقشهايي کليدی دارند: «قِوَامُ الدِّينِ وَ الدُّنْيَا بِأَرْبَعَةٍ»[44] قوام دين و دنيا يعنی دنيا و آخرت دنيايي خوب اگر میخواهيد آخرت خوب اگر میخواهيد در گرو اين چهار گروه است اين چهار گروه اگر خوب عمل کردند جامعهتان جامعه موفقی میشود، عمل نکردند آسيب میبيند، الآن هم ما هرکجا آسيب میبينيد در اين قسمتها دارد کمکار میشود کمکاری شد فساد میآيد، گناه گسترش پيدا میکند اول حضرت میفرمايد: « عَالِمٍ [يَسْتَعْمِلُ] مُسْتَعْمِلٍ عِلْمَهُ»[45] عالمی که به علم خودش عمل کند، اين عالم اطلاق دارد از من طلبه گرفته روحانيت گرفته آموزش و پرورش گرفته دانشگاه گرفته اطباء گرفته هر آدم با سوادی در اصلاح جامعه مؤثر است و کوتاهی کرد در توسعه فساد مقصر است عالمی که اميرالمؤمنين میفرمايد به دانشش عمل کند، آقا مدرک گرفتی آقای دکتر هستی، فوق ليسانس هستی مهندسی، به اين اندوختههايت چقدر عمل میکنی اين يک، يکی از ارکان جامعه است.
دوم حضرت میفرمايد: «وَ جَاهِلٍ لَا يَسْتَنْكِفُ أَنْ يَتَعَلَّمَ»[46] يک بخشی از قوام جامعه و قوام دين هم در مسائل اعتقادی هم در مسائل اجتماعی خب مردم در بحث عمل يا آگاه هستند يا نا آگاه يا عالم هستند يا جاهل، دسته سومی که نداريم يا سواد يا بیسواد، آنهايي که جاهل هستند بايد بروند دنبال آموختند بروند دنبال ياد گرفتن اين قسمت دوم، اصلاح جامعه دانشمندان جامعه به اندوختهها عمل کنند، آنهايي که آگاه نيستند و نادان هستند و جاهل اند بروند در فراگيری تلاش کنند دسته دوم، دسته سوم: «جَوَادٍ لَا يَبْخَلُ بِمَعْرُوفِه»[47] آن توانگرها و ثروتمندانی که خدا ثروت به اينها داده بخل نورزند، ببينيد اين پول مال خداست، يک بخشی از اصلاحات جامعه پول است يک بخشی از تحول اجتماعیما ثروت است بعضیها نشستند کنار میگويند ضربه فنیاش کن، به يک آقايي گفتم آقا فلانی گرفتار است يک کمکی کن گفت حاج آقا من دعايش میکنم گفتم دعا کار من است پولها پيش تو هست، خرج کن خب مؤمن اين را خدا به تو دادی روزی که آمدی نطفه بودی روزی که میروی شانس بياوری يک دست کفنی ببردی، پول خدا را گرفتی امکانات الهی را گرفتی در راه خدا خرج نمیکنی، اين جوری شده میگويد آقا پول زحمت کشی است از کجا آوردی؟ يک سکته مغزی پيدا کنی میاندازند در بستر بايد هزينهات کنند، زندگیات يکدفعه میبينی فشل و فلج شد آقای ملياردری بود میگفت آقا بچهما سرطان گرفته، البته پول را از طريق نامشروع به دست آورده بود معاملات ربوی میگفت حاضر هستم همه زندگیام برود اين بچه خوب بشود، اين: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ»[48] حالا به خود آمدی، ما در اصلاح جامعه ثروتمندان نقش کليدی دارند يعنی در اين حديث اميرالمؤمنين مردم را به دو دسته تقسيم میکند بعد علمی جامعه بعد اقتصادی و ثروت جامعه، بعد علمی مردم از دو دسته خارج نيستند يا عالم هستند بايد به آنچه ياد گرفتند عمل کنند، يا جاهل هستند بايد در صدد آموختن باشند و تلاش کنند، بعد اقتصادی جامعه يا ثروتمند هستند از اين فرصتی که خدا به ايشان داده هزينه کنند خرج کنند يا فقيرند دستشان خالی است: «لَا يَبِيعُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ»[49] آخرتش را به دنيايش نفروشد اگر دستش هم خالی است صبور باشد شکيبا باشد به خاطر اينکه من فقير هستم تن به نافرمانی خدا ندهد، بعد حضرت فرمود: «فَإِذَا ضَيَّعَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ»[50] اگر دانشمندان علمشان را ضايع کردند ما امروز يک مشکلمان در بعد علمی همين است حالا عالم همه شما عالم هستيد به نسبت آنچه بلد هستيد عالم هستيد، دوتا روايت بلد هستيد به اندازه آن همان دوتا روايت عالم هستيد همان دوتا روايت را میگويي، همان چيزی که از اسلام سرمان میشود را برای ديگران بازگو میکنيد، خدا رحمت کند پدر بزرگ مادری ما را مرحوم حضرت حجت الاسلام و المسلمين حاج آقای مؤيد الاسلام من نوجوانی بودم گاهی اوقات اين بزرگترها که میآمدند محضر ايشان نصيحت میکردند پدرها را میگفتند مادرها پدرها وقت مشترکتان با بچههايتان پای سفره غذاست سر سفره نهار صبحانه شام همه دور هم هستيد، دوتا کلمه از اسلام ياد گرفتی، همين سر سفره بازگو کن همين را بيان کن ما همين را هم نمیگوييم نمیگوييم تشويق هم نمیکنيم بيايند ياد بگيرند خودمان هم که بلد هستيم حرف نمیزنيم میگوييم نه اين بپرسد تا من بگويم پيغمبر فرمود اميرالمؤمنين فرمود اگر عالم علم خودش را ضايع کرد الآن شما ببينيد در آموزش و پرورش ما در ساختار آموزشی ما الآن يک ناهنجاری هست آسيبی هست متأسفانه دانش آموزها، بلی ما دبيرها معلمها مديرهايي شايسته داريم ولی يک بخشی هم به وظايفشان عمل نمیکنند دانش آموز سر کلاس از استاد شبهههايي شديد را دارند میشنوند توهين به مقدسات دينی را میشنوند دانشجو در دانشگاه استادش میگويد چرا آمدی سرکلاس؟ همه در حياط دانشگاه هستند، تو برای چه آمدی؟ تو هم برو در جمع فتنهگرها خب اين همان: «ضَيَّعَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ»[51] اين فساد میآورد، منِ روحانی من طلبه وقتی که آنچه ياد گرفتم عمل نکنم و به ديگران هم نگويم من پدر آنچه از اسلام سرم میشود حرف نزنم، من مادر آنچه را ياد گرفتم نگويم اين میشود تضييع علم، تضييع علم که شد، آنی هم که بايد بيايد ياد بگيرد نمیآيد ياد بگيرد اميرالمؤمنين میفرمايد وقتی عالم علمش را ضايع کرد: «اسْتَنْكَفَ الْجَاهِلُ أَنْ يَتَعَلَّمَ»[52] جاهل هم نمیآيد دنبال اين مطلب، ما هفته گذشته با مدير کل محترم آموزش و پرورش جلسه بود در آن جلسه هم من عرض کردم گفتم ساختار آموزشی ما يک مقداری بيمار است ما خانوادهها آسيب ديدند اين بچههايي که شما میبينيد گاهی اوقات با يک وضعی میآيند بيرون، حرکاتی میکنند که زيبنده يک پسر و دختر مسلمان نيست اينها يک بخشش بر میگردد به کانون خانوادهها يعنی پدر و مادر خوب کار نکرده، رها کرده من معلم هم سر کلاس درست زحمت نکشيدم من هم فعاليت درست انجام ندادم:
درس معلم ار بود زمزمه محبتی، جمعه به مکتب آورد طفل گريز پايي را
يکی از آقايون مديران آموزش و پرورش که الآن بازنشست شده میگفت ما يک معلمی داشتيم اين معلم خط ما بود خوشنويسی بود هفته دو ساعت با ما کلاس داشت، خدا اينها را میکند ميزان الاعمال میگفت اين وقتی میآمد سر کلاس ساعت اول، وقت میگذاشت اين مشقهايي که داده بود دانش آموزهها بايد در هفته خط را مینوشتند اينها را نگاه میکرد رصد میکرد اصلاح میکرد نمره میداد نيمه دوم کلاس درس جديد میداد اين آقا برای خود من گفت گفت مثلاً تک تک دانش آموزها را صدا میزد میآمدند پاي ميز میگفت ما در سن تکليف بوديم بين نوجوانی و وارد شدن به جوانی، میگفت همينطور که خط من را میديد میگفت عزيزم آهسته میگفت غسل کردن بلد هستی؟ حمام که میروی اول سرگردنت را، حالا اين چه ربطی دارد به معلم خوشنويسی ولی مردم قيامت همين معلم را خدا میکند ميزان الاعمال، معلمهای ما آقای دبير فيزيک تو هم میتوانستی حرف بزنی آقايي دبير ادبيات تو هم ازت میآمد حرف بزنی ديگران، آقا ما رشتهمان يک رشته ديگر است بابا وامدار خدا هستی بايد حرف بزنی میگفت اين آهسته میگفت اول سر و گردن را بعد طرف راست را بعد طرف چپ را شستشو بدهيم، بعد میگفت اصلاح میکرد، خط ما را هم اينجا اينجا را درست کن برو بنشين، اصلاً کار اين معلم بود، مرحوم آقايي سعدين من ماه آخر زندگیاش اين را بارها در جلسات عرض کردم اين هم معلم بود در اين شهر در بستر بيماری افتاده بود من رفتم ديدن آقايي سعدين نمیتوانست بنشيند همين طور که خوابيده بود يک وقتی گفت تلفن زنگ خورد گوشی را ورداشت گفت آقايي حدائق اجازه میدهيد من يک صحبتی، ديدم با يک بندهای خدا صحبت کرد، گفت آقا جواب نامهات را نوشتم يک نوار هم برايت ضميمه نامه کردم يک کتاب هم فرستادم، کتاب را بخوان نوار را گوش کن نامه را مطالعه کن اگر باز سؤال داشتی به من تماس بگير، گوشی را که گذاشت زمين گفتم آقايي سعدين اين که بود خدا رحمتش کند، گفت اين شاگرد بيش از سی سال قبل من، چندتا استاد داريد شاگردها را اين جوری رسد کنند، ما بعد شاگرد تا سر کلاس هم دوتا سؤال بپرسد میگوييم خارج از درس نپرس، گفت اين شاگرد بيش از سی سال قبل من است اينها را خدا میکند ميزان الاعمال امام میفرمودند خدا ميزان الاعمال هرکسی را کسی مثل خودش قرار میدهد در زمان خود جامعه خودش، کسی خواست عذر بياورد که خدايا بهتر از اين نمیشد کار کرد میگويند کارگر بودی، فلان هم کارگر بود آن کارگر بود اين جور کار میکرد تو کارگر بودی اينجوری، آقای مدير کل قبل از تو هم فلانی مدير کل بود، چرا آن خوب کار کرد تو نکردی، آقای تاجر بازار در بازار شيراز يک دفعی میبينيد مرحوم حسينی را میآوردند که از خودش شنيدم گفت پنجاه سال در بازار تجارت کردم يک دروغ نگفتم و بعضیها برای گذر زندگیمان چقدر حرفهايي نامربوط میزنيم، اين میشود آدمی که اصلاح جامعه میشود، ثروتمندی که احساس تکليف میکند میشود حاج محمدحسينی، معلمی که احساس تکليف میکند عالمی که احساس تکليف میکند میشود مرحوم آقای سعدين، بعد يک دفتری ايشان داشت صدها اسم و شماره تلفن در اين دفتر بود، گفت اينها شاگردهايي گذشته من هستند که با اينها در تماس هستم، گفت اين آقايي که الآن زنگ زد اولادهايي دارد با يک از بچههايش مشکلی دارد گاهی اوقات زنگ میزند سؤالها را میپرسد از من، آقا در بستر افتاده دارد جواب میدهد مردم دوره همه ما تمام میشود، قرآن میفرمايد از فرصتهايتان استفاده کنيد تا اين زبان کار ازش میآيد تا قلمت کار ازش میآيد تا میتوانيد کار کنيد کار کنيد:
ای که دستت میرسد کاری بکن، پيش از آن کز تو نيايد هيچ کاری
اميرالمؤمنين فرمود اين چهار گروه ارکان اصلاحات است ارکان احياء دنيايي خوب و آخرت خوب اند دانشمندان در مقابل دانشمندان کسانی که بیسواد هستند عالم نيستند بروند ياد بگيرند ثروتمندان سه، اين موقعيتی که خدا به اينها داده مال خداست دست اينهاست بخل نورزند و فقراء هم مراقب باشند که صبوری را پيشه کنند، بعد حضرت فرمود: «فَإِذَا ضَيَّعَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ»[53]وقتی دانشمندان جامعه علمشان را ضايع کردند درست استفاده نکردند جاهلهايي جامعه هم نمیروند ياد بگيرند آنها هم نمیروند بفهمند و بدانند و از آن طرف حضرت فرمود: «إِذَا بَخِلَ الْغَنِيُّ بِمَعْرُوفِهِ»[54] ثروتمندانها وقتی بخل ورزيدند وظيفه خودشان را در هزينه کردن اموال درست عمل نکردند: «بَاعَ الْفَقِيرُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ»[55] فقراء هم آخرت فروشی میکنند آخرتشان را به دنيا میفروشند اين ثروتمند گاهی اوقات با يک پول با يک مقداری کمک، مسير زندگی کسی را تغيير میدهد در همين مسجد، روی همين منبر مجلس ختم مرحوم آقاي سيديحيي سراج را من رفتم منبر اين را اسم میآورم چون ايشان فوت کرده يادی از همه رفتگان کنيم از نيکان بود آقای سراج، مرحوم آقاسيديحيي سراج، از مجلس که آمدم بيرون، ايشان توفيقات عجيبی داشت، پسر آقای سراج گفت يک کسی پاي منبر بود بعد آمد به منِ پسر آقای سراج آقازاده ايشان گفت، گفت شما پدرتان را نمیشناختيد يک گوهر گرانبهايي بود گفت من با خانمم و دوتا بچه مکانيک بودم استادکار ما را از مغازه بيرون کرد گفت پول بيمهات را ندارم برو، گفت هرجا هم برای کار میرفتم کار گيرم نمیآمد ديگر مضطر شدم، داشتم يواش يواش میرفتم به سمتی که ببينيد وقتی که تهی دستی آمد فقر اعتقادی هم هست بیکاری بیاعتقادی میشود فتنه، میشود دزدی میشود جنايت، میشود قاچاق بالاخره مردم که سلمان فارسی نيستند که، اينکه رسولالله فرمود: كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً»[56] يک وقت میبيني فقر آدم را کافر میکند فقر اقتصادی دارد فقر اعتقادی هم دارد میرود جنايت میکند به خدا هم توهين میکند گفت هرجا میرفتم کار به من نمیدادند گفت داشتم يواش يواش بعضیها پيشنهاد میکردند که ديگر سمت و سوی گناه کشيده بشوم به مسيرهاي در آمد حرام. گفت يک کسی گفت يک آقايي هست به نام آقاي سراج برو با او هم يک صحبتی بکن، گفت رفتم ايشان را ديدم گفت آقا وضعيت ما اين جوری است و گفت تخصصت چه است؟ گفتم من مکانيک هستم، شاگرد مکانيک هستم گفت کار میکنی؟ گفتم بلی، گفت خانهات کجاست؟ گفتم طرف شيخعلی... گفت آنجاها هم مغازهای گير میآيد، يک مغازهای مثلاً برايت حالا رهن کنيم بگيريم گفتم بلی مغازه آنجا پيدا میشود گفت يک مغازه که به درد کارت میخورد برو پيدا بکن، گفت ما رفتيم گشتيم و يک مغازهای پيدا شد و آمدم گفتم آقا يک مغازهای است و حاجی آمد ديد گفت ابزار که نداری؟ گفتم نه، گفت اين ابزاری، باهم همراه من آمد رفتيم در بازار آن سال يعنی مثلاً داستان مال شايد بيست سال قبل، گفت يک پنجاه هزار تومنی هم ابزار برای ما خريد مغازه را هم به دويست هزار تومن، گفت اين مغازه اين ابزار برو کار کن، گفت ما را نجات داد از نابودی، بعد آقازاده ايشان میگفت چند شب بعد از فوت پدر خواب پدر را ديديم خيلی وضع خوبی داشت، گفتيم بابا اينها برای چیست؟ گفت اگر چندتا کار در زندگیام نبود بار من هم رو زمين مانده بود، مردم اين پولها میتواند رشدتان بدهد، اين موقعيتها میتواند نجاتتان بدهد بالاخره اينجا بايد گذاشت و رفت گفت پدر ما به ما گفت اگر چندتا کار در کارنامه زندگیام نبود بار من روی زمين مانده بود، خب اينها بالاخره ارکان سلامت جامعه، دانشمندان ما دانشگاهیهايما حوزویهايما، آموزش و پرورش ما اينها بايد بيايند سر خط کار کنند زحمت بکشند مطالبی را که ياد گرفتند مردم را با خدا و حقيقت و ارزشها آشنا کنند از آن طرف آنهايي هم که جاهل هستند اينها هم رغبت پيدا میکنند وقتی ديد استاد خوب میدرخشد اين هم رغبت به کار پيدا میکند، از آن طرف بعد اقتصادی ثروتمندان تلاش خودشان را داشته باشند، انشاءالله استفاده خواهيم کرد، من يک مقدمهای بخوانم چون ايام در آستانه ايام فاطميه هستيم:
گر نگاهی به ما کند زهراء، دردها را دواء کند زهراء
کم مخواه از عطايي بسيارش، کآنچه خواهی عطا کند زهرا
بر دل و جان ما صفا بخشد، گر نگاهی به ما کند زهرا
انشاءالله به فيض میرسانند تقديم به پيشگاه حضرت زهرای مرضيه سلام الله عليها صلواتی ختم نماييد.
[1] روم41.
[2] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج44 ص329.
[3] وسائل الشيعة ج16 ص136.
[4] وسائل الشيعة ج16 ص136.
[5] وسائل الشيعة ج16 ص136.
[6] وسائل الشيعة ج16 ص136.
[7] بقره256.
[8] بقره256.
[9] طه44.
[10] التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام ص354، روايت منسوب به امام صادق است.
[11] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص82.
[12] اعراف179.
[13] روم41.
[14] روم41.
[15] روم41.
[16] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ج2 ص844 .
[17] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ج2 ص844 .
[18] روم41.
[19] روم41.
[20] روم41.
[21] روم41.
[22] الأمالي( للصدوق) النص ص178.
[23] الأمالي( للصدوق) النص ص178.
[24] الأمالي( للصدوق) النص ص178.
[25] الأمالي( للصدوق) النص ص178.
[26] جمعه1.
[27] حديد1.
[28] حديد1.
[29] صافات35.
[30] صافات35.
[31] فصلت30.
[32] روم41.
[33] روم41.
[34] روم41.
[35] روم41.
[36] روم41.
[37] الأمالي (للطوسي) النص ص14.
[38] روم41.
[39] الأمالي (للطوسي) النص ص14.
[40] الأمالي (للطوسي) النص ص14.
[41] الأمالي (للطوسي) النص ص14.
[42] الأمالي (للطوسي) النص ص14.
[43] روم41.
[44] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص541.
[45] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص541.
[46] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص541.
[47] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص541.
[48] روم41.
[49] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص541.
[50] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص541.
[51] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص541.
[52] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص541.
[53] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص541.
[54] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص541.
[55] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص541.
[56] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص307.