استاد حدائق روز دوشنبه 23 آبان 1401 در مسجدالنبی(ص) شیراز به بیان این مبحث که « چرا بعضی از جوان ها از دین فاصله می گیرند؟» پرداختند.

 

دانلود

جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم­الله الرحمن الرحيم

قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه القرآن الحکيم: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون‏»[1].

صدق الله العلی العظيم

ادامه بحث جلسه گذشته مجلس با محوريت عوامل دين‌گريزی در بعضی از جوانان جامعه، يکی از عوامل خدمت عزيزان عرض کرديم که روی آوردن به گناه و فساد و اشاعه گناه است، نفس نافرمانی خدا انسان را از ارزش­ها دور می­کند و روی همين جهت در اسلام ما می­بينيم امر به معروف و نهی از منکر به عنوان دو فريضه جدی به آن­ها نگاه شده سيدالشهداء يکی اهداف مهم نهضت را فرمود: «أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ»[2] وظيفه من امر به معروف و نهی از منکر است، يک روايتی را من امشب قبل از ورود به آيه­ شريفه­ای که تلاوت شد عرض کنم اين برای همه ما هشدار است مردم بترسيد از اين­که اين اتفاق در حق متدينين رقم بخورد، از اين روايات با اختلاف مضامينی از معصومين نقل شده من يکش را نقل می­کنم آن­هم از رسول­الله در جلد 100 بحارالانوار، پيامبر می­فرمايد: «إِنَّ الْمَعْصِيَةَ إِذَا عَمِلَ بِهَا الْعَبْدُ سِرّاً لَمْ تَضُرَّ إِلَّا عَامِلَهَا»[3] گناهی اگر کسی در خلوت انجام داد، کسی نمی­ديد در خلوت خودش معصيت کرد، در خلوت خودش گناه کرد اين آسيب گناه فقط خود گنهکار را می­گيرد ديگران ديگر آسيب نمی­بينند: «فَإِذَا عَمِلَ بِهَا عَلَانِيَةً»[4] اگر کسی آمد گناه را آشکارا انجام داد: «وَ لَمْ يُغَيَّرْ عَلَيْهِ»[5] شما گناه را ديديد تذکر نداديد: «أَضَرَّتْ بِالْعَامَّةِ»[6] همه زيان می­بينند، کرونا می­گويند آقا بايد قرنطينه بشوي، قرنطينه نشد آمد در جامعه، جامعه را هم آلوده می­کند گناه به مراتب از کرونا بدتر است ما برای يک کرونا ماسک می­زنيم برای يک کرونا تذکر می­دهيم در بعضی از کشورها تلويزيون نشان می­داد آن زمانی که کرونا در اوج بود مردم را می­زدند اگر ماسک نزده بودند، کتک می­زدند که چرا ماسک نزدی، چرا؟ چون همه ضرر می­کردند همه زيان می­ديدند، حالا می­گويي آقا نهی از منکر چرا نمی­کنی؟ می­گويد آقا فضولی در کار مردم نمی­کنم خب خودت ضربه می­خوری، پيغمبر می­فرمايد اگر نهی از منکر اتفاق نيفتاد تفاوت منکر با فحشاء همين­جاست فحشاء يعنی گناهان بزرگی که در خلوت اتفاق می­افتد منکر يعنی گناهان بزرگی که آشکارا اتفاق می­افتد اگر ديديد و حرف نزديد، ديديد و اقدام نکرديد خود شما هم ضرر می­کنيد اين آتش بر افروخته شده شعله­هايش دامن متدينين را هم خواهد گرفت اين صريح کلام رسول­الله است، ما يک بحشی از ما متدينين بی­خيال شديم نسبت به گناه، من ديروز مدير کل دادگستری آمده بودند حوزه من گفتم به ايشان خصوصی گفتم بحث حجاب يک بحثی است که همه را دارد نگران می­کند، آزادی نه به اين معنايي که بی­بند و باری بکنند، تا حرف هم می­زنند به غلط می­گويد آقا قرآن می­فرمايد:  «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ»[7]، بلی: «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ»[8] هر عقيده­ای که داری برای خودت، خدا را قبول نداری نداشته باش، ولی حق نداری بيايي در جامعه کفر را ترويج کنی، آن­هم در يک جامعه اسلامی، شما می­بينيد در بعضی از اين کشورهای اروپايي يک قوانينی برای خودشان دارند تخلف از آن قوانين مجازات می­کنند، مجازات سختی هم می­کنند، در فرانسه اگر يک دختری بخواهد با حجاب اسلامی، با پوشش برود سرکلاس دانشگاه مانعش می­شوند ما مملکت اسلامی است بلی آقا من حجاب نمی­خواهم، حجاب نمی­خواهی در خانه خودت بين محارم خودت در خلوت خودت هر کاری می­خواهی بکن بکن، اما حق نداری جامعه را آلوده کنی، اهل شراب خوری هستی در خلوت خودت، حق نداری بيايي در جامعه شراب توزيع کنی، حق نداری در جامعه جامعه را فاسد کنی، جامعه حق همه است و همه ما نسبت به سلامت جامعه وظيفه داريم اين نهی از منکر يعنی کمک کن به سلامت خودت، مومن نان نهی از منکر را اول خودت می­خوری، چون جلوی شيوع اين گناه را می­گيری، البته من اين نکته را هم اضافه کنم همين امروز شخصی پرسيد، عزيزی سؤال کرد ما در اين برخورد با افرادی که گناه می­کنند چه وظيفه­ای داريم چگونه بگوييم؟ بگوييم قبول نمی­کنند با تندی برخورد می­کنند ما روش برخوردمان هم غلط است ما متأسفانه آن شيوه­ای که اولياء الهی ترسيم کردند عمل نمی­کنيم، تا می­خواهيم حرف بزنيم اول اخم‌مان را ذر هم می­کنيم صدايمان را خشن می­کنيم با تندی حرف می­زنيم اين غلط است، ببينيد خدا چه می­فرمايد خدا به حضرت موسی و هارون می­فرمايد حالا که می­خواهيد برويد فرعون را نصيحت کنيد، فرعونی که ديکتاتور بود يک گروه­هايي را خدا در قرآن به نام مفسدين ياد کرده يکش فرعون است يکش قارون است، قوم لوط است قوم عاد است، اين­ها را خداوند به عنوان مفسدين در قرآن ياد نموده، حدود ده دوازده گروه و افراد را خدا می­فرمايد اين­ها مظاهر مفسدين هستند، فرعونی که از جلوه­های مفسدين هست ببينيد خدا به حضرت موسی و هارون در آن برخوردی اول چه می­فرمايد: «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى‏»[9] جناب موسی جناب هارون حالا که می­خواهيد با فرعون سخن بگوييد ليِّن سخن بگوييد، نرم سخن بگوييد شايد فرعون آدم شد، خدا می­داند که فرعون آدم شدنی نيست موسی هم با علم نبوت اين را می­داند اما در برخورد اوليه­مان با سختی صحبت می­کنيم اين اشتباه است، رسول­الله نفرمود اگر کسی با شما سخن گفت بدون سلام جوابش ندهيد، پيغمبر فرمود چند چيز را تا زنده هستم انجام می­دهم که برای تمام مسلمان­ها بشود درس يکی از آن چند چيز، رسول­الله فرمود سلام کردن به بچه­هاي کوچک، يعنی حاج آقا غرور نگيرد ما را ما سلام کنيم به شاگردمان ما سلام کنيم به فرزندمان ما سلام کنيم به اين بچه، بالا رسول­الله که گل سرسبد نظام خلقت بود به بچه­ها سلام می­کرد ما عارمان می­شود به کسی که دو سال از ما کوچک­تر است سلام کنيم، اين چه مسلمانی است؟ خب در روش برخورد اول می­گويند با سلام حرف بزنيد شا تجربه کنيد، يک کسی را می­خواهيد نصيحت کنيد، حالا گناه دارد مرتکب می­شود رفتارش رفتار خوبی نيست اول بگوييد سلام عليکم، با روی باز، با چهر­ه­ای گشاده.

امام حسن عسکری فرمود: «لِاجْتِذَابِهِمْ إِلَى الْإِيمَانِ»[10] با اخلاق صحبت کنيد، تا جذب کنيد مردم را به سوی حقيقت خود اين سلام اصلاً کارها را آسان می­کند، کارها را روان می­کند، با سلام کردن خيلی از مشکلات حل می­شود اول با سلام، با چهره باز شما با هرکسی بخواهيد صحبت کنيد، با سلام صحبت کنيد و با چهره­ای باز اصلاً طرف موضع ديگر نمی­گيرد، کمتر هستند کسانی که ديگر خيلی اين­ها لجاجت و فساد و عناد در آنهاست که جلو شما زاويه بگيرد با يک سلام با يک روی باز، بعداً هم همانی که مقام معظم رهبری فرمودند بگوييد و بگذريد من يک سلام و عرض شود با روی باز بعد بگويم خواهرم برادرم اين رفتار زيبندة شما نيست آن­هم نه بلند که جلو همه خراب بشود، خصوصی. علی عليه­السلام می­فرمايد اگر کسی را در جمع نصيحت کردی خرابش کردی، پدر و مادرها اگر به يکی از بچه­هايتان جلو همه عيبش را گفتيد آبرويش را برديد، اين­که عيب دارد، ضعف دارد صدايش بزن خصوصی، فرزندم دخترم پسرم اين کار درست نبود: «وَ مَنْ وَعَظَ أَخَاهُ سِرّاً فَقَدْ زَانَهُ و مَنْ وَعَظَهُ عَلَانِيَةً فَقَدْ شَانَهُ»[11]اميرالمؤمنين می­فرمايد در خلوت و تنهايي اگر عيب کسی را گفتيد آراستيد او را زينتش کرديد، ام اگر در جمع بهش تذکر دادي خرابش کردي، يک مقدار از اين حرف­هاي حق ما که به نتيجه نمی­رسد چون روش­ها يک وقت روش­هايي درستی نيست حالا هستند بعضی­ها هم که: «لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها»[12]پناه بر خدا بعضی­ها هم به يک­جايي می­رسند که ديگر حرف در اين­ها اثر نمی­گذارد، مثل مردم کوفه و کربلا در برابر امام حسين، آن­ها ديگر رسيدند به جايي که ديگر حرف ولی خدا هم دار اين­ها تأثيرگذار نيست،

پس نکته اول اين­که عزيزان اگر ما در برابر اشاعه گناه ساکت شديم بی­تفاوت شديم آثار گناه گريبان خوب  و بد جامعه خواهد گرفت، يعنی همه زيان می­بينند لذا آقا دلت برای خودت می­سوزد روی دلسوزی برای خودت هم بايد حرف بزنی، جامعه حق همه است محيط اجتماع يک محيط عمومی است نبايد آلوده بکنند اين محيط را طرف آلوده است، آلودگی­اش برای محفل خودش منزل خودش محيط خودش اين را نبايد بکشد به جمعی که همه حق دارد، الآن شما در همين شبستان مسجد اگر يقين داشته باشيد يک آقايي يک ويروس خطرناک و کشنده­ای دارد بلند شده آمده در مسجد، شما چه کار می­کند؟ خارجش می­کنيد از مسجد عقل هم اين را می­گويد شرع هم اين را می­گويد می­گويند بابا مصلحت عامه است تو همه را مريض می­کني برو بشين در خانه­ات تو با اين بيماری آمدی بيرون برای چه؟ برای استراحت کن تا درمان بشوی، ما به بيماری­های مسری خطرناک اين برخورد را می­گوييم عاقلانه است منطقی است دنيا هم قبول دارد، بعد به برخورد با گناهانی که مسری است و خطرناک است و کشنده است بی­تفاوت هستيم. خب اين روايتی از رسول­الله که يک هشداری است برای همه ما.

اما برگردم به آيه­ای که تلاوت شد، سوره روم آيه 41 قرآن می­فرمايد: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ»[13]فساد در خشکی و دريا ظهور پيدا می­کند اين­هم به خاطر کارهايی مردم است: «بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ»[14]چون مردم اين­ها را رقم زدند، خداوند انسان­ها را به پاکی آفريده فطرت انسان­ها پاک است اگر جايي می­بينيد گناه گسترش پيدا کرده مردم دارند اين کارها را می­کنند مردم دارند اين مسير را می­روند: «بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ»[15] نتيجه گناه می­شود مشکلاتی که امروز بشريت با آن مواجه هستند، شما مقدمه دعای کميل آن آغاز دعا اميرالمؤمنين يک اسراری را سربسته اشاره می­فرمايد: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُنْزِلُ الْبَلَاءَ، تُغَيِّرُ النِّعَمِ، تَهْتِكُ الْعِصَمَ»[16]ببينيد تمام مشکلات مردم از گناه است از فساد است اگر دعا به اجابت نمی­رسد ريشه در گناه دارد اگر نعمت از کسی گرفته می­شود طرف يکدفعه می­بينيد سلامتی ثروت آبرو موقعيت نظام خانوادگی­اش می­ريزد بهم، يک بخشش را بايد ريشه­يابی کرد چرا؟ هيچ اتفاقی اتفاقی نيست تغيير نعمت­ها، نزول بلائها حبس دعاها: «تَهْتِكُ الْعِصَمَ»[17]چرا بعضی­ها می­گويند بی­حياء شديم، می­گويد آقا سابق ما اين جوری نبوديم، چرا بعضی­ها بی­حياء می­شوند، ببينيد خانم عکس پنج سال قبلش، حضار محترم ببينيد نوع اين گرفتاری­ها دست خود انسان­هاست اميرالمؤمنين مقدمه دعای کميل سربسته به خدا عرض می­کند خدايا اين­ها را به ما ببخش حالا هرکدام از اين­ها تفصيلاتی دارد، در يک­جا آقا زين العابدين مواردی را نام می­برد شرح می­کند چه گناهانی هتک حرمت می­کند، چه گناهانی پرده حياء را می­درد، طرف می­بينيد عکس ده سال قبلش را می­بينيد با الآن زمين تا آسمان فرق کرده، برنامه ده سال قبلش با الآن متفاوت شده قبلاً نماز جماعتش تعطيل نمی­شد نماز شب می­خواند، قرآن می­خواند حالا همه را بوسيده گذاشته کنار چرا؟ با چه کسانی رفت و آمد کرديد که اين گونه معنويت­های تو از بين رفت، سابق با نامحرمی اگر می­خواست صحبت بکند رعايت می­کرد، الآن خیلی بی­مهابا، اين­ها همه ريشه در فساد دارد که اهل ­البيت هم اين را شرح کردند توضيح دادند آقا ما يک فرصت­هايي در زندگی داشتيم فرصت­ها از دست­مان رفت توفيقاتی داشتيم رفت، يک جهتش امام سجاد می­فرمايد عادت­هاي خوب­تان اگر ترک شد نعمت از شما گرفته می­شود قبلاً چه کار می­کردي؟ کارهايي خوبت را گذاشتی کنار، الطاف الهی هم رفت کنار، تا زمانی که در خط بودي در مسير بودی لطف الهی هم شامل حالت بود تعطيل کرديد: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ»[18] خودت سبب ظهور فساد شدی، خود سبب گسترش اين مشکلات شدی قرآن می­فرمايد مردم اين گرفتاری­ها و فسادی که در خشکی و دريا اتفاق می­افتد کار خود انسان­هاست خدا که کسی را مجازات نمی­کند اعمال ماست که ما را گرفتار می­کند: «لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي»[19]خدا می­فرمايد ما بخواهيم بچشانيم نتيجه­ کارهايتان را ببينيد بعضی از آن کارهايي که انجام داديد را آثارش را ببينيد: «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون‏»[20] شايد برگرديد يک تلنگرهايي به شما زده بشود که به خودتان بياييد در زندگی خيلی از ديکتاتورهاي عالم هم اين تلنگرها خورده شد اما متأسفانه بر نگشتند.

 من چندتا نکته ذيل همين آيه عرض کنم که گناه انسان­ها را فاسد می­کند، وقتی فساد آمد نظام جامعه بهم می­خورد نظام جامعه که بهم خورد همين مسائلی که شما می­بينيد گرانی مشکلات خشک سالی، طشتُّت در کانون خانواده­ها و مسائل ديگری که امروز بشريت با آن دست در گريبان است، چندتا نکته را من عرض کنم، در اين آيه خداوند می­فرمايد فاصله گرفتن از رضايت خدا شرک سبب فساد و تباهی روی زمين می­شود، لذا می­بينيد باران به وقت نمی­آيد به اندازه نمی­آيد، می­آيد يکدفعه می­شود سيل، بنده­ی خدا مال يک منطقه­ای بود می­گفت آقا من نزديک شصت سالم هست اين بارانی که در تابستان آمد خيلی چيزها را بهم زد گفت اصلاً در عمرم نديده بودم يکدفعه نيم ساعت باران می­آيد خيلی از زندگی­ها آسيب می­بيند چرا؟ «بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ»[21]چه کار کرديم که اين جوری شد خب حالا شما می­گوييد آقا من که نماز شب هم می­خوانم خمس هم می­دهم می­گويم خمس می­دهی، نماز شب هم می­خوانی، ولی آدم ساکتی هستی فرزندت دارد گناه می­کند حرف نمی­زنی، در جلسه فاميلی دارند توهين به مقدسات دين می­کنند زيپ دهنت را بستی حرف نمی­زنی، تو هم مسئول هستی، تو هم ساکتی چرا حرف نمی­زنی؟ چرا دفاع نمی­کنی؟ چرا با زبان استدلال راهنمايي نمی­کني؟ آثا اثر نمی­کند حرف­ما، برای اثر کردن نمی­گويند حرف بزنيد می­گويند به وظيفه­تان عمل کنيد، عمل به تکليف دنبال نتيجه نباشيد اين درس عاشورايي امام حسين است اين يک نکته در اين آيه شريفه و اين را عزيزان فراموش نکنيد طبق اين آيه شريفه اعمال ما روی طبيعت اثر می­گذارد، نفس کشيدن­هايي ما زندگی ما رفت و آمد ما، رو نظام طبيعت تأثيرگذار است يک کسی آمد خدمت آقا امام رضا به حضرت گفت آقا بد زمانه­ای شده، تا گفت بد زمانه­ای شده، امام فرمودند زمانه بد نيست مردم اند که زمانه را بد می­کنند مردم اين شيراز شيراز صد سال قبل است، اين زمين و اين سرزمين سرزمين هزار سال قبل است، در همين شيراز اولياء بزرگی هم بودند در همين شيراز ملاصدراها شخصيت­هايي بزرگ سيد سند، سيدصدر الدين محمد دشتکی، ميرزای اول ميرزای دوم عرفاء صلحاء اتقياء، اين شيراز که همان شيراز است چرا در يک مقطعی می­بينيد می­درخشد جلوه می­کند، در يک مقطعی به يک نحو ديگری، به امام رضا گفت آقا زمانه زمانه­ای بدی شده، اين حرف را خيلی­هايمان می­زنيم می­گوييم دوره بدی است زمانه­ای بدی است، آقا فرمودند زمانه چه گناهی کرده؟ ما هستيم که زمانه را زيشت می­کنيم و يا زيبا، بعد حضرت اين اشعار را از جد اعلايشان عبدالمطلب خواندند:

«يَعِيبُ النَّاسُ كُلُّهُمْ زَمَاناً، وَ مَا لِزَمَانِنَا عَيْبٌ سِوَانَا»[22]

ما زمانه را عيب­دار می­کنيم اين سروده­ای حضرت عبدالمطلب جد رسول­الله است: «وَ مَا لِزَمَانِنَا عَيْبٌ سِوَانَا»[23] زمانه تقصيری ندارد، عيب در خود ماست، اگر در يک مقطعی می­بينيد يک منطقه­ای می­درخشد در يک مقطعی تنزل می­کند اين به برکت عملکرد انسان­هاست که می­درخشد و به واسطه گناه مردم سقوط می­کند بعد حضرت فرمودند:

«يَعِيبُ النَّاسُ كُلُّهُمْ زَمَاناً، وَ مَا لِزَمَانِنَا عَيْبٌ سِوَانَا

نَعِيبُ زَمَانَنَا وَ الْعَيْبُ فِينَا، لَوْ نَطَقَ الزَّمَانُ بِنَا هَجَانَا»[24]

امام رضا فرمودند ما زمانه را عيب­دار می­کنيم و حال آن­که زمانه اگر به سخن در بيايد ما را سرزنش می­کند می­گويد شماها بد هستيد، شماها داريد بد عمل می­کنيد شب چه گناهی کرده؟ روز چه تقصيری دارد؟ تاريخ چه مقصر است؟ ساعت به ساعت شبانه روز چه کوتاهی کرده؟ ما هستيم که اين زمانه را زشت يا اين زمانه را زيبا می­کنيم:

«نَعِيبُ زَمَانَنَا وَ الْعَيْبُ فِينَا، وَ لَوْ نَطَقَ الزَّمَانُ بِنَا هَجَانَا»[25]

انسان­ها در طبيعت اثر می­گذارد، من نمی­دانم آقايون خاطرتان هست اين جريان شايد مال حدود بيست سالی قبل بود يک تحقيقی کرده بودند در کشور ژوپان از يک سرچشمه­ای که آب چشمه جريان می­کرد می­آمد در مسير رودخانه مسير مختلفی را طی می­کرد تا می­رسيد به دريا، در اين طول مسير مثلاً معبدهايي بود عبادتگاه­هايي بود که آب از کنار اين عبور می­کرد و در اين مسير طولانی گاهی اوقات کنار مراکز فساد و کاواره­ها هم اين آب رودخانه رد می­شد. يک دکتر ژاپنی آمده بود ملکول­هاي آب را گرفته بود علمی ثابت کرده بوده که اين آب وقتی که از سرچشمه خارج می­شود خيلی ملکول، اين ملکول آب زيبا و شکيل است و بعد در گذر مسير که می­رسيد به جاهايي که يک مراکز اخلاقی فرهنگی مذهبی اين ملکول زيباتر می­شد می­رسيد به مراکزی فسادی که در مسير بود يکدفعه اين ملکول زشت و بهم می­ريخت تصاويرش را نشان داده بود، آقايون قرآن اين را هزار و چهار صد قبل فرموده: «يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ»[26]، سوره مسبحات را بخوانيد: «سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»[27] خدا می­فرمايد هرچه در آسمان و زمين است ذاکر خداست اين منبر را می­بينيد اين چوب: «سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»[28] اين فرش زير پايت را می­بينيد ما نمی­شنويم ما درکش را نداريم رسول­الله وقتی که در شب آغاز نبوت­شان مبعث پيامبر شدند، پيامبر فرمودند از غار حراء که آمدم پايين به هرچه برخورد می­کردم وحدانيت الهی را شهادت می­داد: «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّه‏»[29]سنگ سنگريزه درخت شجر گياه همه متذکر به «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّه‏»[30] ولی ما نمی­فهميم همه هستی ذاکر است همه هستی مسبح است لذا اعمال ما روی اين طبيعت اثر می­گذارد من اگر انسان متدينی باشم قطعاً تدين من، در خانه من در زندگی من داريم در بعضی از منازل نزول ملائکة الله است در بعضی از منازل محل حضور شياطين است جايي که نافرماني خدا می­شود محل مانور دشمنان خدا و شياطين است جايي که بندگی خدا صورت می­گيرد: «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ»[31] فرشتگان نازل می­شوند اين هم نکته ديگر و اين فساد محيط در گرو عملکرد انسان­هاست حالا فساد که عرض می­کنم يک جهتش فسادهای رفتاری است يک جهتش فساد اقتصادی است، طرف می­گويد آقا کار می­کنم به جايي نمی­رسم پول در می­آورم نمی­دانم چه جوری خرج می­شود باران به وقت نمی­آيد زراعت درست ثمر نمی­دهد محصول باغ به نتيجه نمی­رسد کار می­کنيم چيزی از آن در نمی­آيد خود من هم آدم خوبی هستم، می­گويند خب نکبت بدهای جامعه شما را هم گرفته، چون شما هم ساکت هستيد، شما هم داريد چوب آنها را می­خوريد شما هم به خاطر سکوتت داری آسيب می­بينی شما صد درصد کارت خوب ولی سکوت کردی در برابر بدی­ها: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ»[32].

نکته ديگری هم من عرض کنم خدمت عزيزان، در قرآن خدا می­فرمايد: «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون‏»[33]گاهی اوقات يک مختصر تذکری طرف را بيدار می­کند با نگفتم، توسعه پيدا می­کند اين آسيب­ها با يک گفتن با يک تذکر يکدفعه می­بينی طرف به خودش آمد حواسش را جمع می­کند دخترم، پسرم برادرم شريکم رفيقم مراقب باش اين تذکر طرف را به وظايف خود آشنا می­کند، خدا هم می­فرمايد: «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون‏»[34] ما يک گوشه­ای از کارهايي شما را آثارش را نشان می­دهيم تا برگرديد تا به خود بياييد تا حواس­تان جمع باشد و مراقب باشيد.

يک نکته ديگر هم من در اين آيه اضافه کنم، از اين آيه استفاده می­شود که يکسری از مجازات­هايي خدا در همين دنيا گريبان ما را می­گيرد خدا می­فرمايد: «لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا‏»[35]بعضی از مجازات­ها را ما در دنيا نشان­تان می­دهيم اين را هم به اين نگاه که برگرديد اصلاح بشويد ديديد گاهی اوقات ديدی آقا پدر می­بيند فرزندش يک بی­ادبی کرد گاهی اوقات يک تلنگرش می­زند يا با کلام متذکرش می­کند پسرم دخترم اين چه بود گفتی اين می­خواهد برگردد: «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون‏»[36]می­گويد اين کار را کردم که ديگر اين کار را نکند اين عمل زشت را انجام ندهد، ما در بين گناهان امام باقر می­فرمايد سه­تا گناه هست که اين­­ها قطعاً در دنيا آثارش را مردم می­بينند يعنی حواله­تان نمی­کنند به قيامت، همين دنيا انسان رو به رو می­شود با آن­ها: «ثَلَاثَةٌ مِنَ الذُّنُوبِ»[37] حالا آيه قرآن می­فرمايد: «بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا»[38] ما بعضی از کارهايي که کرديد را نشان­تان می­دهيم تا برگرديد تا بيدار بشويد اما نسبت به اين سه­تا گناه اگر کسی مرتکب شد جبران نکرد نمی­ميرد تا آثارش را ببيند، يعنی سر سالم به قبر نمی­رسد، حواس­مان جمع باشد: ثَلَاثَةٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجَّلُ عُقُوبَتُهَا وَ لَا تُؤَخَّرُ إِلَى الْآخِرَةِ»[39]ديگر اين­ها به آخرت موکول نمی­شود واگذار نمی­شود، يک: «الْبَغْيُ عَلَى النَّاسِ»[40] ستم به مردم، ستم به مردم خدا به قيامت واگذار نمی­کند همين­جا آثارش را طرف خواهد ديد و لذا شما در تاريخ نداريد يک مورد کسی ستم کرده باشد و زندگی دنيايي را به سلامت طی کرده باشد نوع ستمگرها چوبش را خوردند نوع ظالم­ها آسيبش را ديدند مال را به حرم خوردی مالت را به حرام می­برند، آبرو بردی آبرويت را می­برند، ظلم کردی آقای ابابصير آمد خدمت امام صادق حضرت پشت دست ابابصير را اينجوری گرفتند به نرمی، گفتند آقای ابابصير به همين اندازه اگر کسی در حق کسی ظلم کرد جبران نکرد نمی­ميرد تا آثارش را ببيند، بغی به مردم مکافات دارد عالم بزرگتر دارد و آن بزرگتر خداست، دقيقاً به همان نحوی که مردم خطا کردند ظلم کردند جبران نکردند خدا در حديث قدسی می­فرمايد: «ان لم انتقم من الظالم فانا الظالم» ، اگر من از ظالم انتقام نگيرم خودم ظالم هستم، يک بغی به مردم.

دوم: «وَ كُفْرُ الْإِحْسَانِ.»[41] پاداش خوبی­ها را به بدی دادن، اگر شما در حق کسی محبتی کرديد و او برگشت در  حقش شما جفا کرد يقين بدانيد چوبش را می­خوريد احسان کسی را اگر به بدی کسی پاسخ داد اين ديگر موکول به آخرت نمی­شود همين­جا نکبت کار گريبان انسان­ها را می­گيرد اين دوم.

و سوم هم امام می­فرمايد: «عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ»[42] اگر کسی عاق پدر و مادر شد، اصلاً اين عاق والدين هم از گناهانی است که اگر کسی دل شکسته پدر دل شکسته مادر بدرقه زندگی او شد، البته من اين را هم اشاره کنم در روايت داريم گاهی اوقات بعضی­ها تا پدر و مادرشان هستند عاق نشدند پدر و مادرها وقتی می­روند برزخ اين­ها عاق می­شوند چون يادش می­رود پدرش را يادش می­رود مادرش را فراموش می­کند پدر و مادر را بلی تا زنده بودند ادب می­کرد، احترام می­کرد رسيدگی می­کرد رفتند ديگر اصلاً ياد از اين­ها نمی­کند اين عاق والدين دل شکسته پدر و مادر انسان سر سالم به قبر نخواهد رساند، اين گناهانی است که امام باقر می­فرمايد اين­ها تعجيل می­شود در عقوبت و اين­ها قبل از آخرت در همين دنيا مکافات اين کارها را بايد پرداخت کنند.

و نکته ديگر من ذيل اين آيه و يک روايتی تقديم کنم عرايض را جمع­بندی کنيم اين­که خدا می­فرمايد ما بعضی از اين گناهان را به شما نشان می­دهيم می­چشانيم آثارش را می­بينيد برای اين­ است که برگرديد توبه و بازگشت را پيشه کنيد يک مقداری محروميت و ممنوعيت می­آيد که به خود آييد، دست از اين مسير اشتباه و روش غلط برداريد: «لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون‏»[43]تا اين­که شما بازگشت کنيد به آن فطرت پاک­تان خب در اين بحث گناه من يک روايت هم از آقا اميرالمؤمنين حکمت 372 نهج البلاغه تقديم کنم که در سلامت جامعه و اصلاح جامعه حضرت چند گروه را مؤثر می­داند در اصلاح جامعه، در سلامت جامعه، اين­ها نقش­هايي کليدی دارند: «قِوَامُ الدِّينِ وَ الدُّنْيَا بِأَرْبَعَةٍ»[44] قوام دين و دنيا يعنی دنيا و آخرت دنيايي خوب اگر می­خواهيد آخرت خوب اگر می­خواهيد در گرو اين چهار گروه است اين چهار گروه اگر خوب عمل کردند جامعه­تان جامعه موفقی می­شود، عمل نکردند آسيب می­بيند، الآن هم ما هرکجا آسيب می­بينيد در اين قسمتها دارد کمکار می­شود کمکاری شد فساد می­آيد، گناه گسترش پيدا می­کند اول حضرت می­فرمايد: « عَالِمٍ [يَسْتَعْمِلُ‏] مُسْتَعْمِلٍ عِلْمَهُ»[45] عالمی که به علم خودش عمل کند، اين عالم اطلاق دارد از من طلبه گرفته روحانيت گرفته آموزش و پرورش گرفته دانشگاه گرفته اطباء گرفته هر آدم با سوادی در اصلاح جامعه مؤثر است و کوتاهی کرد در توسعه فساد مقصر است عالمی که اميرالمؤمنين می­فرمايد به دانشش عمل کند، آقا مدرک گرفتی آقای دکتر هستی، فوق ليسانس هستی مهندسی، به اين اندوخته­هايت چقدر عمل می­کنی اين يک، يکی از ارکان جامعه است.

دوم حضرت می­فرمايد: «وَ جَاهِلٍ لَا يَسْتَنْكِفُ أَنْ يَتَعَلَّمَ»[46] يک بخشی از قوام جامعه و قوام دين هم در مسائل اعتقادی هم در مسائل اجتماعی خب مردم در بحث عمل يا آگاه­ هستند يا نا آگاه يا عالم هستند يا جاهل، دسته سومی که نداريم يا سواد يا بی­سواد، آن­هايي که جاهل هستند بايد بروند دنبال آموختند بروند دنبال ياد گرفتن اين قسمت دوم، اصلاح جامعه دانشمندان جامعه به اندوخته­ها عمل کنند، آنهايي که آگاه نيستند و نادان هستند و جاهل اند بروند در فراگيری تلاش کنند دسته دوم، دسته سوم: «جَوَادٍ لَا يَبْخَلُ بِمَعْرُوفِه»[47] آن توانگرها و ثروتمندانی که خدا ثروت به اين­ها داده بخل نورزند، ببينيد اين پول مال خداست، يک بخشی از اصلاحات جامعه پول است يک بخشی از تحول اجتماعی­ما ثروت است بعضی­ها نشستند کنار می­گويند ضربه فنی­اش کن، به يک آقايي گفتم آقا فلانی گرفتار است يک کمکی کن گفت حاج آقا من دعايش می­کنم گفتم دعا کار من است پول­ها پيش تو هست، خرج کن خب مؤمن اين را خدا به تو دادی روزی که آمدی نطفه بودی روزی که می­روی شانس بياوری يک دست کفنی ببردی، پول خدا را گرفتی امکانات الهی را گرفتی در راه خدا خرج نمی­کنی، اين جوری شده می­گويد آقا پول زحمت کشی است از کجا آوردی؟ يک سکته مغزی پيدا کنی می­اندازند در بستر بايد هزينه­ات کنند، زندگی­ات يکدفعه می­بينی فشل و فلج شد آقای ملياردری بود می­گفت آقا بچه­ما سرطان گرفته، البته پول را از طريق نامشروع به دست آورده بود معاملات ربوی می­گفت حاضر هستم همه زندگی­ام برود اين بچه خوب بشود، اين: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ»[48] حالا به خود آمدی، ما در اصلاح جامعه ثروتمندان نقش کليدی دارند يعنی در اين حديث اميرالمؤمنين مردم را به دو دسته تقسيم می­کند بعد علمی جامعه بعد اقتصادی و ثروت جامعه، بعد علمی مردم از دو دسته خارج نيستند يا عالم هستند بايد به آنچه ياد گرفتند عمل کنند، يا جاهل هستند بايد در صدد آموختن باشند و تلاش کنند، بعد اقتصادی جامعه يا ثروتمند هستند از اين فرصتی که خدا به ايشان داده هزينه کنند خرج کنند يا فقيرند دست­شان خالی است: «لَا يَبِيعُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ»[49] آخرتش را به دنيايش نفروشد اگر دستش هم خالی است صبور باشد شکيبا باشد به خاطر اين­که من فقير هستم تن به نافرمانی خدا ندهد، بعد حضرت فرمود: «فَإِذَا ضَيَّعَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ»[50] اگر دانشمندان علم­شان را ضايع کردند ما امروز يک مشکل­مان در بعد علمی همين است حالا عالم همه شما عالم هستيد به نسبت آنچه بلد هستيد عالم هستيد، دوتا روايت بلد هستيد به اندازه آن همان دوتا روايت عالم هستيد همان دوتا روايت را می­گويي، همان چيزی که از اسلام سرمان می­شود را برای ديگران بازگو می­کنيد، خدا رحمت کند پدر بزرگ مادری ما را مرحوم حضرت حجت الاسلام و المسلمين حاج آقای مؤيد الاسلام من نوجوانی بودم گاهی اوقات اين بزرگترها که می­آمدند محضر ايشان نصيحت می­کردند پدرها را می­گفتند مادرها پدرها وقت مشترک­تان با بچه­هايتان پای سفره غذاست سر سفره نهار صبحانه شام همه دور هم هستيد، دوتا کلمه از اسلام ياد گرفتی، همين سر سفره بازگو کن همين را بيان کن ما همين را هم نمی­گوييم نمی­گوييم تشويق هم نمی­کنيم بيايند ياد بگيرند خودمان هم که بلد هستيم حرف نمی­زنيم می­گوييم نه اين بپرسد تا من بگويم پيغمبر فرمود اميرالمؤمنين فرمود اگر عالم علم خودش را ضايع کرد الآن شما ببينيد در آموزش و پرورش ما در ساختار آموزشی ما الآن يک ناهنجاری هست آسيبی هست متأسفانه دانش آموزها، بلی ما دبيرها معلم­ها مديرهايي شايسته داريم ولی يک بخشی هم به وظايف­شان عمل نمی­کنند دانش آموز سر کلاس از استاد شبهه­هايي شديد را دارند می­شنوند توهين به مقدسات دينی را می­شنوند دانشجو در دانشگاه استادش می­گويد چرا آمدی سرکلاس؟ همه در حياط دانشگاه هستند، تو برای چه آمدی؟ تو هم برو در جمع فتنه­گرها خب اين همان: «ضَيَّعَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ»[51] اين فساد می­آورد، منِ روحانی من طلبه وقتی که آنچه ياد گرفتم عمل نکنم و به ديگران هم نگويم من پدر آنچه از اسلام سرم می­شود حرف نزنم، من مادر آنچه را ياد گرفتم نگويم اين می­شود تضييع علم، تضييع علم که شد، آنی هم که بايد بيايد ياد بگيرد نمی­آيد ياد بگيرد اميرالمؤمنين می­فرمايد وقتی عالم علمش را ضايع کرد: «اسْتَنْكَفَ الْجَاهِلُ أَنْ يَتَعَلَّمَ»[52] جاهل هم نمی­آيد دنبال اين مطلب، ما هفته گذشته با مدير کل محترم آموزش و پرورش جلسه بود در آن جلسه هم من عرض کردم گفتم ساختار آموزشی ما يک مقداری بيمار است ما خانواده­ها آسيب ديدند اين بچه­هايي که شما می­بينيد گاهی اوقات با يک وضعی می­آيند بيرون، حرکاتی می­کنند که زيبنده يک پسر و دختر مسلمان نيست اين­ها يک بخشش بر می­گردد به کانون خانواده­ها يعنی پدر و مادر خوب کار نکرده، رها کرده من معلم هم سر کلاس درست زحمت نکشيدم من هم فعاليت درست انجام ندادم:

درس معلم ار بود زمزمه محبتی، جمعه به مکتب آورد طفل گريز پايي را

يکی از آقايون مديران آموزش و پرورش که الآن بازنشست شده می­گفت ما يک معلمی داشتيم اين معلم خط ما بود خوشنويسی بود هفته دو ساعت با ما کلاس داشت، خدا اين­ها را می­کند ميزان الاعمال می­گفت اين وقتی می­آمد سر کلاس ساعت اول، وقت می­گذاشت اين مشق­هايي که داده بود دانش آموزه­ها بايد در هفته خط را می­نوشتند اين­ها را نگاه می­کرد رصد می­کرد اصلاح می­کرد نمره می­داد نيمه دوم کلاس درس جديد می­داد اين آقا برای خود من گفت گفت مثلاً تک تک دانش آموز­ها را صدا می­زد می­آمدند پاي ميز می­گفت ما در سن تکليف بوديم بين نوجوانی و وارد شدن به جوانی، می­گفت همين‌طور که خط من را می­ديد می­گفت عزيزم آهسته می­گفت غسل کردن بلد هستی؟ حمام که می­روی اول سرگردنت را، حالا اين چه ربطی دارد به معلم خوشنويسی ولی مردم قيامت همين معلم را خدا می­کند ميزان الاعمال، معلم­های ما آقای دبير فيزيک تو هم می­توانستی حرف بزنی آقايي دبير ادبيات تو هم ازت می­آمد حرف بزنی ديگران، آقا ما رشته­مان يک رشته­ ديگر است بابا وام­دار خدا هستی بايد حرف بزنی می­گفت اين آهسته می­گفت اول سر و گردن را بعد طرف راست را بعد طرف چپ را شستشو بدهيم، بعد می­گفت اصلاح می­کرد، خط ما را هم اين­جا اين­جا را درست کن برو بنشين، اصلاً کار اين معلم بود، مرحوم آقايي سعدين من ماه آخر زندگی­اش اين را بارها در جلسات عرض کردم اين هم معلم بود در اين شهر در بستر بيماری افتاده بود من رفتم ديدن آقايي سعدين نمی­توانست بنشيند همين طور که خوابيده بود يک وقتی گفت تلفن زنگ خورد گوشی را ورداشت گفت آقايي حدائق اجازه می­دهيد من يک صحبتی، ديدم با يک بنده­ای خدا صحبت کرد، گفت آقا جواب نامه­ات را نوشتم يک نوار هم برايت ضميمه نامه کردم يک کتاب هم فرستادم، کتاب را بخوان نوار را گوش کن نامه را مطالعه کن اگر باز سؤال داشتی به من تماس بگير، گوشی را که گذاشت زمين گفتم آقايي سعدين اين که بود خدا رحمتش کند، گفت اين شاگرد بيش از سی سال قبل من، چندتا استاد داريد شاگردها را اين جوری رسد کنند، ما بعد شاگرد تا سر کلاس هم دوتا سؤال بپرسد می­گوييم خارج از درس نپرس، گفت اين شاگرد بيش از سی سال قبل من است اين­ها را خدا می­کند ميزان الاعمال امام می­فرمودند خدا ميزان الاعمال هرکسی را کسی مثل خودش قرار می­دهد در زمان خود جامعه خودش، کسی خواست عذر بياورد که خدايا بهتر از اين نمی­شد کار کرد می­گويند کارگر بودی، فلان هم کارگر بود آن کارگر بود اين جور کار می­کرد تو کارگر بودی اين‌جوری، آقای مدير کل قبل از تو هم فلانی مدير کل بود، چرا آن خوب کار کرد تو نکردی، آقای تاجر بازار در بازار شيراز يک دفعی می­بينيد مرحوم حسينی را می­آوردند که از خودش شنيدم گفت پنجاه سال در بازار تجارت کردم يک دروغ نگفتم و بعضی­ها برای گذر زندگی­مان چقدر حرف­هايي نامربوط می­زنيم، اين می­شود آدمی که اصلاح جامعه می­شود، ثروتمندی که احساس تکليف می­کند می­شود حاج محمدحسينی، معلمی که احساس تکليف می­کند عالمی که احساس تکليف می­کند می­شود مرحوم آقای سعدين، بعد يک دفتری ايشان داشت صدها اسم و شماره تلفن در اين دفتر بود، گفت اين­ها شاگردهايي گذشته من هستند که با اين­ها در تماس هستم، گفت اين آقايي که الآن زنگ زد اولادهايي دارد با يک از بچه­هايش مشکلی دارد گاهی اوقات زنگ می­زند سؤال­ها را می­پرسد از من، آقا در بستر افتاده دارد جواب می­دهد مردم دوره همه ما تمام می­شود، قرآن می­فرمايد از فرصت­هايتان استفاده کنيد تا اين زبان کار ازش می­آيد تا قلمت کار ازش می­آيد تا می­توانيد کار کنيد کار کنيد:

ای که دستت می­رسد کاری بکن، پيش از آن کز تو نيايد هيچ کاری

اميرالمؤمنين فرمود اين چهار گروه ارکان اصلاحات است ارکان احياء دنيايي خوب و آخرت خوب اند دانشمندان در مقابل دانشمندان کسانی که بی­سواد هستند عالم نيستند بروند ياد بگيرند ثروتمندان سه، اين موقعيتی که خدا به اين­ها داده مال خداست دست اين­هاست بخل نورزند و فقراء هم مراقب باشند که صبوری را پيشه کنند، بعد حضرت فرمود: «فَإِذَا ضَيَّعَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ»[53]وقتی دانشمندان جامعه علمشان را ضايع کردند درست استفاده نکردند جاهل­هايي جامعه هم نمی­روند ياد بگيرند آن­ها هم نمی­روند بفهمند و بدانند و از آن طرف حضرت فرمود: «إِذَا بَخِلَ الْغَنِيُّ بِمَعْرُوفِهِ»[54] ثروتمندان­ها وقتی بخل ورزيدند وظيفه خودشان را در هزينه کردن اموال درست عمل نکردند: «بَاعَ الْفَقِيرُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ»[55] فقراء هم آخرت فروشی می­کنند آخرت­شان را به دنيا می­فروشند اين ثروتمند گاهی اوقات با يک پول با يک مقداری کمک، مسير زندگی کسی را تغيير می­دهد در همين مسجد، روی همين منبر مجلس ختم مرحوم آقاي سيديحيي سراج را من رفتم منبر اين را اسم می­آورم چون ايشان فوت کرده يادی از همه رفتگان کنيم از نيکان بود آقای سراج، مرحوم آقاسيديحيي سراج، از مجلس که آمدم بيرون، ايشان توفيقات عجيبی داشت، پسر آقای سراج گفت يک کسی پاي منبر بود بعد آمد به منِ پسر آقای سراج آقازاده ايشان گفت، گفت شما پدرتان را نمی­شناختيد يک گوهر گرانبهايي بود گفت من با خانمم و دوتا بچه مکانيک بودم استادکار ما را از مغازه بيرون کرد گفت پول بيمه­ات را ندارم برو، گفت هرجا هم برای کار می­رفتم کار گيرم نمی­آمد ديگر مضطر شدم، داشتم يواش يواش می­رفتم به سمتی که ببينيد وقتی که تهی دستی آمد فقر اعتقادی هم هست بی­کاری بی­­اعتقادی می­شود فتنه، می­شود دزدی می­شود جنايت، می­شود قاچاق بالاخره مردم که سلمان فارسی نيستند که، اين­که رسول­الله فرمود: كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً»[56] يک وقت می­بيني فقر آدم را کافر می­کند فقر اقتصادی دارد فقر اعتقادی هم دارد می­رود جنايت می­کند به خدا هم توهين می­کند گفت هرجا می­رفتم کار به من نمی­دادند گفت داشتم يواش يواش بعضی­ها پيشنهاد می­کردند که ديگر سمت و سوی گناه کشيده بشوم به مسيرهاي در آمد حرام. گفت يک کسی گفت يک آقايي هست به نام آقاي سراج برو با او هم يک صحبتی بکن، گفت رفتم ايشان را ديدم گفت آقا وضعيت ما اين جوری است و گفت تخصصت چه است؟ گفتم من مکانيک هستم، شاگرد مکانيک هستم گفت کار می­کنی؟ گفتم بلی، گفت خانه­ات کجاست؟ گفتم طرف شيخ­علی... گفت آن­جاها هم مغازه­ای گير می­آيد، يک مغازه­ای مثلاً برايت حالا رهن کنيم بگيريم گفتم بلی مغازه آن­جا پيدا می­شود گفت يک مغازه که به درد کارت می­خورد برو پيدا بکن، گفت ما رفتيم گشتيم و يک مغازه­ای پيدا شد و آمدم گفتم آقا يک مغازه­ای است و حاجی آمد ديد گفت ابزار که نداری؟ گفتم نه، گفت اين ابزاری، باهم همراه من آمد رفتيم در بازار آن سال يعنی مثلاً داستان مال شايد بيست سال قبل، گفت يک پنجاه هزار تومنی هم ابزار برای ما خريد مغازه را هم به دويست هزار تومن، گفت اين مغازه اين ابزار برو کار کن، گفت ما را نجات داد از نابودی، بعد آقازاده ايشان می­گفت چند شب بعد از فوت پدر خواب پدر را ديديم خيلی وضع خوبی داشت، گفتيم بابا اين‌ها برای چیست؟ گفت اگر چندتا کار در زندگی­ام نبود بار من هم رو زمين مانده بود، مردم اين­ پول­ها می­تواند رشدتان بدهد، اين موقعيتها می­تواند نجات­تان بدهد بالاخره اين­جا بايد گذاشت و رفت گفت پدر ما به ما گفت اگر چندتا کار در کارنامه زندگی­ام نبود بار من روی زمين مانده بود، خب اين­ها بالاخره ارکان سلامت جامعه، دانشمندان ما دانشگاهی­هايما حوزوی­هاي­ما، آموزش و پرورش ما اين­ها بايد بيايند سر خط کار کنند زحمت بکشند مطالبی را که ياد گرفتند مردم را با خدا و حقيقت و ارزش­ها آشنا کنند از آن طرف آن­هايي هم که جاهل هستند اين­ها هم رغبت پيدا می­کنند وقتی ديد استاد خوب می­درخشد اين هم رغبت به کار پيدا می­کند، از آن طرف بعد اقتصادی ثروتمندان تلاش خودشان را داشته باشند، انشاءالله استفاده خواهيم کرد، من يک مقدمه­ای بخوانم چون ايام در آستانه ايام فاطميه هستيم:

گر نگاهی به ما کند زهراء، دردها را دواء کند زهراء

کم مخواه از عطايي بسيارش، کآنچه خواهی عطا کند زهرا

بر دل و جان ما صفا بخشد، گر نگاهی به ما کند زهرا

انشاءالله به فيض می­رسانند تقديم به پيشگاه حضرت زهرای مرضيه سلام الله عليها صلواتی ختم نماييد.

 

[1] روم41.

[2] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏44 ص329.

[3] وسائل الشيعة ج‏16 ص136.

[4] وسائل الشيعة ج‏16 ص136.

[5] وسائل الشيعة ج‏16 ص136.

[6] وسائل الشيعة ج‏16 ص136.

[7] بقره256.

[8] بقره256.

[9] طه44.

[10] التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام ص354، روايت منسوب به امام صادق است.

[11] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏75 ص82.

[12] اعراف179.

[13] روم41.

[14] روم41.

[15] روم41.

[16] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ج‏2 ص844 .

[17] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ج‏2 ص844 .

[18] روم41.

[19] روم41.

[20] روم41.

[21] روم41.

[22] الأمالي( للصدوق) النص ص178.

[23] الأمالي( للصدوق) النص ص178.

[24] الأمالي( للصدوق) النص ص178.

[25] الأمالي( للصدوق) النص ص178.

[26] جمعه1.

[27] حديد1.

[28] حديد1.

[29] صافات35.

[30] صافات35.

[31] فصلت30.

[32] روم41.

[33] روم41.

[34] روم41.

[35] روم41.

[36] روم41.

[37] الأمالي (للطوسي) النص ص14.

[38] روم41.

[39] الأمالي (للطوسي) النص ص14.

[40] الأمالي (للطوسي) النص ص14.

[41] الأمالي (للطوسي) النص ص14.

[42] الأمالي (للطوسي) النص ص14.

[43] روم41.

[44] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص541.

[45] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص541.

[46] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص541.

[47] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص541.

[48] روم41.

[49] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص541.

[50] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص541.

[51] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص541.

[52] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص541.

[53] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص541.

[54] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص541.

[55] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص541.

[56] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص307.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه