استاد حدائق روز دوشنبه 16 آبان 1401 در مسجدالنبی(ص) شیراز به بیان این مبحث که « چرا بعضی از جوان ها از دین فاصله می گیرند؟» پرداختند.
جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله الحکیم فی کتابه الکریم «وَابْتَغِ فِيمَا آَتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآَخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ»[1] صدق الله العلی العظیم
بحثی در دو هفتهی قبل محضر جمع محترم به پیشنهاد یکی از عزیزان شروع شد و آن بحث این بود که چرا بعضی از جوانان و مردم دینگریز میشوند؟ در حالی اینکه دین فطری است و فطرت انسانها، انسانها را به ارزشها دعوت میکند، شما بدترین آدمها را پای حساب بیاورید من یک وقتی عرض کردم اگر صدام قبل از اعدام میشد با او صحبت کرد میگفتند این سؤال از او بپرسیم این کارهایی که سر مردم آوردی سر خودت میآوردند میپسندیدی این فطرت است. قطعا میگفت این کارها را من نمیپسندیدم برای خودم این همان فطرت پاکی است که به انسانها داده است ولی گاهی اوقات شعلهی آن را کم میکنیم، شما ظالمترین مردم بگویید همین کاری که سر مردم آوردید سر تو بیاورند خوب است؟ جوانی به خدمت امام صادق آمد عرض کرد: یابن رسول الله چرا نگاه به نامحرم حرام است چرا چشمچرانی ممنوع است، آقا فرمود: خواهر داری؟ فرمودند: مادرم داری؟ گفت: بله. گفتند: همین کاری که تو به ناموس مردم میخواهی انجام بدهی به ناموس خودت انجام بدهند میپسندی؟ گفت: خیر. این همان فطرت پاک است، چرا این فطرت را بعضیها خاموش میکنند، خدا به همه داده است. عدالت الهی اقتضاء میکند که همه را پاک بیافریند و همه را به خوبی ختم کند این بدیها و ظلمها و فسادها و این جنایتها سر منبعش از کجاست؟ چه عواملی سبب میشود؟ از عواملی که در این فطرت گریزی مؤثر است یکی بحث غفلت است، ما اشاره کردیم دوهفتهی قبل عرض کردم غافل با جاهل فرق میکند، جاهل یعنی کسی نمیداند و انجام نمیدهد، غافل یعنی کسی که میداند غفلت میکند.
من همین امروز داشتم پوشههایی را میدیدم از اعتراف کسانی که در یکی از استانها جنایت کرده بودند میگفت: شما این جنایتی که سر این طرف آوردید و شهید کردید؟ کار درستی بود؟ گفت: من نمیدانستم و حواسم از خودم پرت شد و الان بدنم میلرزد نمیتوانم تصورش را کنم. خب او غافل بود اگر عامل نباشد غافل است.
آدمهای غافل چند ویژگی دارند: آدمهای غافل اول دچار غرور میشوند غفلت غین آن یعنی غرور، مغرور میشود یک لحظه میگوید ما اینکار را کردیم و کسی به کسی نیست و ما را نمیگیرند و خبری نیست! یک غرور کاذب سمت طرف میآید. آدمهای غافل دچار فراموشی میشوند از انجام تکالیفشان، فاء یعنی فراموشی. آدمهای غافل لجوج هستند، لام غفلت یعنی لجاجت. به او میگوید نکن این کار را ولی انجام میدهد. آدمهای غافل انسانهای توجیهگری هستند، کار خطای خودش را توجیه میکند مثلا میگوید ما نمیخواستیم این کار را بکنیم و هدف ما چیز دیگری بود، خلاف و نافرمانی توجیه میکند. غرور، فراموشی، لجاجت، توجیه کردن اینها سبب میشود انسانها در مسیر غفلت قرار بگیرد و این خودش سبب میشو انسانها از ارزشها دور بشود.
پیرمرد باشد یا جوان در هر صورت خطرناک است. جوانها چون در شرائطی هستند که زمینهی غرور در اینها بیشتر است سلامتی دارد، قدرت دارد، توانایی دارد، اینها در مسیر آسیب غفلت بیشتر است، حالا افراد کهنسال یک مقدار تواناییها رفته است و از آن آب و تاب افت کردند.
یک سالی من به کلیسای مسیحیها رفتم کشیش حرف میزد و تمام مردم سراپا گوش بودند و صدا از کسی نمیآمد این اخلاق نبوی است، غفلت از عواملی است که سبب میشود انسانها از وظایفشان فاصله بگیرند و مشکل ما در جامعهی امروز همین غفلت است، غرور، فراموشی، لجاجت، توجیه کردن سبب میشود که انسانها از ارزشها فاصله بگیرند، من یک نمونه از انسانهای دچار غفلت شدهی تاریخ را برایتان بگویم، آقایان امشب مسجد هستید فردا دچار غفلت شدید شیطان شما را ضربه فنی میکند.
نماز جماعت میخوانی و 70 سال از عمرت گذشت یک لحظه غافل بشوی رفتی. یکی از کسانی که چهرهی خوب در تاریخ داشت و بعد زشت شد و ملعون در تاریخ شد قارون بود، قارون پسر خالهی حضرت موسی بود بهترین قاری تورات بود، هیچ کس مثل قارون تورات به زیبایی نمیخواند، ثروت آمد و غفلت آمد و قارون را برد و بعد این آیهای که تلاوت شد، آیه77 سوره قصص چند جملهی کلیدی برای همهی ما، ثروتمندان ما، برای همهی طبقات اجتماعی که خداوند تذکر میدهد، مراقب باشید تا به سرنوشت قارون گرفتار نشوید.
آیه خطاب به قارون است وَابْتَغِ فِيمَا آَتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآَخِرَة»[2] خدا به موسی امر میکند به قارون بگو از دنیای خودت برای آخرت خوبت بهرهبرداری کن. 1ـ اسلام با دنیا مخالف نیست با زندگی خوب دنیایی مخالفتی ندارد در آیات شریفهی قرآن 115 مرتبه خدا از دنیا یاد کرده است و 115 مرتبه بدون هیچ کم و زیادی از آخرت یاد کرده است یعنی همان خدایی که آخرت را گفته است دنیا را هم گفته است.
آقا موسی بن جعفر فرمود: از مانیست کسی که آخرتش را برای دنیایش خراب کند و دنیایش را برای آخرت. آن کسی که میگوید که من کاری به زن و بچه ندارم و صلهی رحم تعطیل و فقط نماز و خدا، این مسیر اهلالبیت نیست، آن کسی که غرق در دنیا شده است و از آخرت بیخبر است این هم مسیر اهلبیت نیست. «رَبَّنَا آَتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآَخِرَةِ حَسَنَةً»[3] ما از خدا هم دنیای پسندیده و هم آخرت پسندیده را میخواهیم و هر دو را در کنار یکدیگر، دنیایتان را خوب زندگی کردید آخرت را خوب زندگی کردید.
امروز خوب کشت کردید آخرت خوب درو میکنید مرحوم حضرت امام فرمودند: الان هم مردم روی صراط هستند، آخرت تافتهی جدا بافته از دنیا نیست، میخواهید بدانید در آخرت چکاره هستید ببینید در دنیا چه میکنید؟ با چه کسانی الان هستید قیامت هم با آنها هستید. امروز چه کارهای؟ فردا همانها را دریافت میکنید، اینطور نیست که معجزه بشود که در دنیا بیراهه برود و در آخرت با صالحین باشد، آخرت انعکاس اعمال دنیایی ماست. قرآن میفرماید: «وَابْتَغِ فِيمَا آَتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآَخِرَةَ»[4] قارون خدا در دنیا به تو عطا کرده است برای آخرتت استفاده کن و برای آخرتت بهرهبرداری کن، اینها را به تو داده است درست است که مقام و ثروت بد نیست ولی اینها را پلی برای موفقیت آخرتتان کنید. «وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا» ضمن اینکه آخرت را باید فراموش نکنید، دنیا را هم فراموش نکنید. سهم خودتان و نصیب خودتان را از دنیا از یاد نبرید، ببینید دنیا و آخرت در کنار یکدیگر هستند. «وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ»[5] احسان کن همانطور که خدا به تو احسان کرده است. بابا پول را خدا داده است پس در راه خدا هزینه کن، مقام را خدا داده است و در راه خدا خدمت کن، هر چه داری و در اختیار داری مال خداست، از مال خدا برای خدا هزینه کن، آبرو، ثروت، سلامتی مال اوست. «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»[6] لذا از این موهبتهای الهی در مسیر خدا استفاده کنیم حتی با زبانمان، حالا پول نداریم با زبانت کمک کن و راهنمایی کن مردم را، گاهی چیزهایی سرمان میشود ولی حرف نمیزنیم و احسان نمیکنیم، روایت داریم پرارزشترین صدقات، صدقات فرهنگی است یعنی باارزشتر از پولی که به کسی بدهی این است به کسی چیزی یاد بدهی.
هنر ماهیگیری، یاد دادن بهتر از این است ماهی را به طرف بدهی یعنی سطح آگاهی یک نفر را بالا ببری و باارزشترین انفاقها معرفتی و معنوی و تربیتی است، و قابل مقایسه نیستند حالا بخشی از مردم بلد هستند و حرف هم سرشان میشود بزنند ولی دریغ میکنند، مثلا در یک جایگاهی است که اگر حرف بزند حرفش پذیرفته است و دریغ میکند. بنده خدایی آمده بود دختر ما در این آشوبها شرکت میکند و حرف ما را هم گوش نمیکند گفتم: شما که مادر هستید و شما باید تأثیر بگذارید و شما باید صحبت بکنید و رهایش نکنید، وظیفهی اولیه وظیفهی شماست، ما گاهی اوقات به عنوان پدر و مادر وظیفه را فراموش کردیم و توقع داریم جامعه اینها را بسازد، بخشی از این نابسامانیها مال خانوادههاست بدون تعارف. جوان از خانواده رها شده است بعد انتظار داریم در جامعه فرد صالحی باشد این از خانواده آسیب دیده است، لذا قرآن میفرماید: همانطور که قرآن به شما احسان کرده شما هم احسان کنید. «وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ»[7] فساد روی زمین را دنبال نکنید، روی زمین گناه و معصیت الهی را مرتکب نشوید، خدا فاسدها را و انسانهای فسادکار دوست ندارد.
من از کلیت آیه یک نکته بگویم و چند نکته ذیل این آیه محضر عزیزان عرض کنم، یکی از عواملی که سبب میشود انسانها مسیر دینگریزی طی میکنند فساد هست، نفس فساد انسانها را خراب میکند وقتی انسان گناه کرد، با گناه که کسی به خدا نزدیک نمیشود و با آدم فاسد کسی به خدا نزدیک نمیشود.
جوانی به امام صادق عرض کرد: یابن رسول الله میخواهیم سالم بمانیم چه کنیم؟ امام چند نکته گفتند. فرمودند: با آدمهای فاسد رفاقت نکنید، آقایی که میخواهی سالم باشی با مریض رفت و آمد نکن، ما در مسائل بهداشتی و سلامت جسم میگوییم کسی که ویروس دارد طرفش نروید مثل کرونا که رعایت کنید و چقدر مردم رعایت کردند و در بعضی ادارات اگر کسی ماسک نداشت راهش نمیدادند، در مساجد الزام کردند گفتند اول مدتی جماعت را تعطیل کردند، روضهها تعطیل شد با این عظمت، یک بخش عقلی هم داشت شیوع بیماری است. الزاماً همه باید ماسک میزدند و وزارت بهداشت تکلیف کرد و اینها را رعایت کردیم و از یک کرونا اینهمه حذر کردیم و از آدمهایی که ویروس گناه دارند حذر نمیکنیم و راحت با هر کسی رفت و آمد داریم و معاشرت داریم، امام صادق به آن جوان فرمود: اگر بخواهی سالم بمانی اول با انسانهای گناهکار رفاقت نکن، دیدید بعضیها چی سرشان میآیند مثلا طرف میگوید من نماز شب خوان و شبزندهدار بودم ولی الان نماز صبحم را به زحمت میخوانم. تا اول بگو با کیان دوستی
با چه کسانی رفت و آمد میکنی؟ آدم فاسد، فاسد میکند، ادبیات گنهآلود روی انسانها اثر میگذارد مرحوم آیت الله شهید مطهری از یکی عرفاء بزرگ نقل میکند: من در عمرم نماز شبم تعطیل شد جز یک شب آن هم در یک مجلسی بودیم یک کسی شروع به غیبت کرد و گفتم غیبت نکن و پشت سر مردم حرف نزن، دوباره گفت و نهیاش کردم و این هم چند تا کلمهی غیبت گفت و اعتنا نکرد آن شب نماز شب از دستم رفت فهمیدم این کفارهی شنیدن آن غیبتهاست، چی شد اینطور شد؟ هیچ اتفاقی اتفاقی نیست؟! جوانی به امیرالمؤمنین گفت: توفیق نماز شب ندارم. فرمودند: «أنت رجلٌ قد قیَّدتکَ ذنوبُک»[8] گناهانت قل و زنجیرت کردند و نمیگذارند که بلند شوی. لذا عزیزان معاشرت یک نکتهی بسیار مهمی است در این سالم ماندن انسانها. بعد حضرت فرمودند: اگر میخواهی سالم باشی در محیطهای آلوده شرکت نکن. عزیزم دلت برای خودت بسوزد. مثلا میگوید دعوتمان کردند ما گوشهای مینشینیم و ذکر میگوییم. مجلس گناه است! حداقلش این است همان هشداری که امام هشتم به ابوهاشم دادند و گفتند: با گناهکار رفاقت کردی نگو من خوبم و او بد است اعمال من برای من و اعمال او برای او. در مجلس گناه اگر بلایی برای گناهکاران بیاید تو را هم در برمیگیرد و این یک قاعدهی کلی است. در گذشتهی تاریخ بشریت وقتی عذاب میآمد تر و خشک با هم میبرد. لذا خدا به بعضی انبیاء هشدار میداد که بلا نازل میشود هجرت کنید بروید ماندید شما را هم در برمیگیرد. وقتی سیل بیاید آب در خانهی متدین هم میآید و در خانهی تارکالصلاة هم میرود. زلزله که آمد عمارت روی سر همه آوار میشود این هم البته علت دارد یکی بخش از رواج گناه به خاطر سکوت متدین است که خدا این هشدار را هم میدهد لذا امام صادق فرمود: در مجلس گناه هم شرکت نکن، فکر گناه هم نکن، در تغذیه و خوردنت هم دقت کن اینکه درآمدت از کجاست، این پولی که هزینه میکنی، لقمان به پسرش گفت: در قیامت از همه پرسیده میشود پولت از کجا بدست آوردی و در کجا خرج کردی. این را از همین الان جواب برایش آماده کن، این خانه و مغازه و ثروتت، تا جواب ندهی نمیگذارند حرکت کنی، مسیر محشر را به سمت بهشت طی کنید.
این توصیههای اخلاقی که امام صادق فرمودند خب من چند نکته ذیل همین آیهی شریفه خداوند فرمودند:« وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا»[9] آقا امیرالمؤمنین فرمودند: نصیب خدا فراموش نکن چند تا نکته حضرت عرض میکند: 1ـ سلامتی نصیب شماست این بهرهای است که خدا به شما داده است مثلا امروز با پای خودتان مسجد آمدید و روی پای خودت راه میروی و زبانت و دستانت کار میکند، امشب توفیق نمازخواندن داشتی، اینها یادت نرود، گاهی اوقات اینقدر بعضیها بیمعرفت هستند که چشمشان را به دادههای خدا بستند، خدا چی به ما داده است مگر؟! یک سلامتی بهت دادند که اگر از تو بگیرند حاضری دار و ندارت را بدهی تا به سلامتی برسی. یک بندهخدایی فرزندش سرطان گرفته بود، پولها را مشهور بود که از ربا به دست آورده بود و ثروت انبوهی داشت وگفت: من حاضرم تمام زندگیام را بدهم تا فرزند سرطانیام خوب بشود، این یک گوشمالی در دنیا است که ببینند چه کار میکنی؟ امیرالمؤمنین فرمودند: نصیب خدا یکیاش سلامتی است و قوت است، قوتی دارد و فراغتی دارد اینها نصیب الهی است، فکرتان و خیالتان آسوده است این نصیبی است و لطفی است که خدا به شما کرده است. جوانها در روایت داریم نصیب شماست از عمرتان و قدر این فرصت جوانی را بدانید، پیر میگوید: ای کاش میتوانستم، جوان میگوید: کاش میدانستم، خود جوانی یک سهم و نصیبی است و خود این در روایت امیرالمؤمنین فرمود: شادابی هم خودش یک نصیب است که انسان یک وجدان آرام داشته باشد و یک خیال آسوده داشته باشد، اطمینان درونی داشته باشد اینها یادمان نرود، یادتان آمد یک الحمدالله گفته شود.
چند تا نکته ذیل این آیه عرض کنم حالا در بحث خود اشاعهی فساد سبب میشود بعضی از مردم و بعضی از جوانها دینگریز میشد اینکه نشانههای فساد و مفسد کیست؟ انشاءالله فرصتی دیگر خدمت عزیزان بحث خواهیم کرد، اما من چند مطلب ذیل این آیهی 77 سورهی قصص اشاره کنم:
از این آیه استفاده میشود دنیا مزرعهی آخرت است قرآن میفرماید:«وَابْتَغِ فِيمَا آَتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآَخِرَةَ»[10] آن چیزی که خدا در دنیا به شما داده است استفاده کنید برای آخرتتان. از دنیای خوب آخرت خوب را استفاده کنید، اسلام با دنیا و ثروت مخالف نیست، اسلام با زندگی خوب مخالف نیست بلکه اسلام با گناه مخالف است. من یک جریانی از زمان امیرالمؤمنین عرض کنم ایشان در جریان جنگ صفین حضرت بصره وارد شدند در بصره دو تا برادر بودند با دو رویکرد متفاوت هر دو از ارادتمندان امیرالمؤمنین بودند یک برادر دنیا را ترک کرده بود و وضع زندگی خوبی داشت و مغازه و زندگی را دست شاگرد داده بود و زن و بچه را رها کرده بود و معتکف مسجد جامع بصره شده بود، مسجدی شده بود و کارش همش نماز و روزه و ذکر بود و زندگیاش دست شاگرد و خانوادش بود، یک برادر دیگرش ارادت به امام علی داشت و وضع زندگی خوب داشت ولی در کار و بازار و فعالیت اقتصادی داشت و آن برادری که فعالیت اجتماعی قوی داشت از آقا امیرالمؤمنین دعوت کرد که یک وعده غذا به منزلش بروند حالا حضرت پای سفرهی کسی نمینشست ولی همینکه حضرت این مهمانی را قبول کردند مورد تأییدشان هست. آن موقعی که حضرت رفتند منزل آن شخص ثروتمند بصری آن خانهی بزرگی داشت و امکانات خوبی داشت و جمعی هم با حضرت بودند و آقا بعد از صرف غذا یک نصیحتی به ایشان کردند و فرمودند: حواست باشد این خانه و این امکانات از آخرت غافلت نکند. یک وقت دل به این خانه نبندی که آخرت فراموشت شود، بعد آن آقا گفت: آقا امیرالمؤمنین من در همین خانه کمک به فقراء و نشر معارف اهلالبیت داریم و یکسری از کارهاش را برای حضرت تعریف کرد و امام تأیید کرد و گفت: از دنیای خوب آخرت خوب استخراج میکنی و گفت: من یک برادری دارم که وضعش خیلی خوب است ولی زندگیاش را رها کرده است و مسجد جامع رفته است، کار و کاسبی و خانواده همه را ترک کرده است ما هم هر چه نصیحتش میکنیم اعتنا نمیکند ولی شما را قبول دارد اگر زحمتی نیست یک سری به مسجد جامع بزنید و یک نصیحتی به برادرم کنید و آقا دستور دادند به مسجد برویم و یک جلوتر رفت و به آن آقا خبر داد و گفت: امیرالمؤمنین به دیدنت میآید. به عنوان احترام دم در مسجد ایستاد و آقا که آمدند خودش را روی قدمهای حضرت بیاندازند، حضرت دم در ورودی مسجد که رسیدند این خودش را روی پای حضرت انداخت اول جملهای که حضرت به ایشان فرمود: «يَا عُدَيَ نَفْسِه»[11] ای دشمنک جان خودت چه میکنی؟ این هنر است؟! سر سجاده نشستن و زندگی را تحویل دیگری دادن؟! اسلام این را میخواهد؟! «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّت»[12] بعضیها آسانترین راه و پرمسئولیتترین کار را انتخاب میکنند قید همه را ما زدیم مثلا ما با کسی رفت و آمد نداریم و از همه بریدیم، اینکه نشد دیگران را درمان کن و کمک کن برای اصلاح دیگران، صرف اینکه من به فرزندم بگویم دیگر خانهی ما پا نگذار و تو را نمیخواهم ببینم این آسانترین کار است ولی بهترین کار نیست، آقا فرمودند: «يَا عُدَيَ نَفْسِه»[13] ای دشمنک جانت چه میکنی؟ گفت: ما به شما اقتدا کردیم و دنیا را ترک کردیم و کسب و زندگی را همه چیز را کنار گذاشتیم و به مسجد آمدیم. امام فرمودند: این که هنر نیست بالای سر خانوادهات باش و در جامعه باش و مردم ارشاد کن و اگر 4 تا مطلب از دین فهمیدی به دیگران بگو، دیگران را راهنمایی کن ضمن اینکه خودت پاک هستی، پاک بمان و دیگران را دعوت به پاکی کن، این دستور اسلام است.
دنیا مزرعهی آخرت است و فرصت خوبی است و آنهایی که دنیای خوبی دارند و آخرت خوبی برای تو رقم بزنند. یک نکتهی دیگر در این آیهی شریفه یادمان نرود مخصوصا کسانی که خدا به آنها لطف کرده است و ثروت داده است که البته عرض کردیم کتاب قارون است قرآن میفرماید: «وَابْتَغِ فِيمَا آَتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآَخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا»[14] اینهایی که ما دادیم، ما به شما دادیم. قارون تمام این ثروت خدا به تو داده است، مردم همه چیزتان برای خداست، نگویید من ها! ما خوب درس خواندیم، ما فعالیتمان بالا بود، این حرفها چیه! رها کنند ما را زمین ماندیم، یک لحظه به حال خودمان رها بشویم تمام است.
تا به امشب هر چه نصیبتان شده است حالا هر کسی ببیند چه دارد، زندگی، مال، خانه، فرزند، آبرو، سواد دارید همهی اینها را خدا داده است و مال شما نیست، نگاهتان را درست کنید اینها متعلق به اوست کسانی که با این نگاه به زندگی مینگرند دادههای خدا مغرورشان نمیکند و هر چه خدا داده است طغیانگری نمیکند، سرگرم دنیا نمیشود از اینها هم بستانند با خدا بیگانه نمیشوند، در اوج فراخدستی و توانگری بندهی خداست ایوب، در نهایت سختی و تنگدستی بندهی خداست ایوب، حضرت ایوب از میلیاردرهای زمان بود ایوب در چند ساعت همه چیزش رفت یعنی شیطان به خدا گفت: ایوبی که اینطور شما را عبادت میکند این همه نعمت دادی فرزندان زیاد، سرمایههای فراوانی مثل صدها گوسفند وشتر، دهها هکتار زمینهای زیر کشت، به هر کسی یک ثروت زیاد، خانهی خوب، امکانات فراوان بدهند خب این هم میگوید دستت درد نکند. شیطان منطقش این بود گفت خدایا ایوب که این همه عبادت میکند برای این دادههایی است که به او دادی. از طرف خداوند خطاب شد ایوب ما را برای اینها نمیخواهد و ما را برای اینها عبادت نمیکند، ایوب ما را به خاطر خود خدا میپرستد برای اینکه به توثابت کنیم چنین نیست ما این اموال ایوب و زندگی ایوب را در کمترین زمان از او میگیریم تا تو بفهمی که ایوب ما را برای خودمان میخواهد. میگویند بعدظهری ایوب نشسته بود یک کسی خبر آورد گفت: آقای ایوب تمام پسرهایت در اتاقی نشسته بودند سقف پایین آمد و همه مردند. بعضی از ماها بودیم چه کار میکردیم در همین دفتر مسجد در ایام کرونا، یک خانمی آمد و گفت: از خدا بریدم پدرم را در کرونا برد، برادرم را در کرونا از دست دادم. گفتم: جلوی خدا در نیا، یک پدر و برادر از تو گرفته چه شده؟«إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»[15] آن وقت ادعا داشت که نماز شب هم میخواند این عادت است نه عبادت، بعضیها به شب زندهداری عادت کردند با معرفت شبزندهداری نمیکنند.
صبور ایوب است، مثلا یک کسی سرطان گرفت میگویند چرا فلانی سرطان گرفت؟ آدم در کار خدا میماند. امام خمینی سرطان بگیرد همین سرطان ترفیع درجه است سیدالشهداء باید سرش بریده شود؟! این سر بریده ترفیع درجه است؟! بدنش باید زیر سم اسبها له بشود؟! راوی میگوید: چرا خاک کربلا عطر عجیبی دارد. امام باقر گریست و فرمود: چون بدن جدم سیدالشهداء با خاک کربلا مخلوط شد با بدن کی این رفتار را کردند؟ شما این شهداء در احمد بن موسی با چه عزتی تشییع کردید، پیکر سیدالشهداء سه شبانهروز در برابر آفتاب رها شد. حالا بعضی از آدمها کمحوصله باشند مثل ابن زیاد که گفت: اگر شما با خدا بودید چرا اینجوری سرتان آمد، این نگاه ابن زیادی است، حضرت زینب گفت: «ما رأیت إلا جمیلا»[16] هر چه از ناحیهی اوست زیباست ما نمیفهمیم و ما نمیدانیم. ایوب بچههایش رفتند یک ساعت گذشت آمد و گفت: کلدانیها تمام مزارع شما را به آتش کشیدند. مأمورانی که بودند آنها را کشتند، ایوب گفت: اموال مال خداست امانتی نزد من بود. پشت سرش یکی خبر آورد و گفت: جناب ایوب تمام گوسفندان و گاوها وشترها را دزدیدند و بردند، گفت: همه چیز مال اوست. در سه چهار ساعت...! حالا آقا یک تب میکند میگوید ما نماز نمیخوانیم و آزمایشمان مشکوک است و آنوقت میخواهیم با حضرت ایوب همنشین باشیم؟! شیطان ملعون به خدا عرض کرد خدایا ایوب تن سالمی دارد که شما را میپرستد، پروردگار فرمود: ایوب ما را برای خودمان میرخواهد نه برای دنیا. ایوب یک بیماری پیدا کرد که مردم منطقه وحشت کردند گمان کردند که واگیردار است و به همسر ایوب گفتند: شوهرت را از شهر ببر، او را به خرابهای بردند و فقط یک جمله حضرت ایوب دارد که خیلی دلم به درد آمد بعضی از متدینین به حضرت ایوب میگفتند: ما نمیدانیم شما چه کار کردید و خدا دارد کجای کار تصفیه میکند خودت ببین چه کردی اینطوری سرت آمد. حضرت ایوب گفت: فقط این حرف مرا مکدّر کرد. بیماری، فوت فرزندان، تو خرابهای رفت و داستان مفصل است و از طرف خداوند به شیطان خطاب شد دیدید ایوب در اوج بیماری هم با ما بود. دوباره زندگی خوب برایوب برگشت.
خب عزیزان هر چه دارید از خداست، دارایی ثروتمندان مال خداست، از آنچه خدا داده است هزینه کنید، این سلامتیتان برای خداست هزینه کن. ما منتی سر پروردگار نداریم. میگویند با این بدن سالم تو نماز، روزه و حج را به جا آوردی.
یک نکتهی دیگر خدا در این آیهی شریفه خدا اشاره میفرماید آخرتتان را با جدیت طلب کنید. «وَابْتَغِ فِيمَا آَتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآَخِرَةَ»[17] سرای آخرت را با جدیت تعقیب کنید سست نگیرید یک جمله آقا امیرالمؤمنین بگویم: «اعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لآِخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَداً»[18] مردم برای دنیایتان طوری کار کنید که همیشه هستید در اینجا بعضیها تعبیر دیگری میکنند که این تعبیر درستی است بعضیها میگوید یعنی اینکه همیشه هستید و بساط همیشگی در دنیا پهن کن. ولی نه آقا چیز دیگری میخواهد بگوید منظور آقا یعنی اینکه کار دنیایی اگر نشد بگو فردا و پس فردا هستم ولی برای آخرتت بنا بر این بگذار فردا دارم میروم، کار آخرتی اگر زمین مانده است همین الان ادا کن، واجب زمین مانده اگر داری عقب نینداز، آخرت را اینطور فرض کن که فردا داری میروی، دنیا را بگو فرصت هست و کار دنیا را به دنیا واگذار کن.
مطلب دیگری که در ذیل این آیهی شریفه اشاره کنم قطعا ثروت میتواند زمینه ساز سعادت آخرتی بشود اینها یک فرصت خوبی است اگر از این ثروت استفاده کنید میشود مسجد، بیمارستان، مهدیه، خدمت به ضعفاء و با همین ثروت انسانها آخرت خوب را برای خودشان رقم خواهند زد اگر درست از این ثروت استفاده بشود حضار محترم بیش از نود مورد خدا در قرآن میفرماید بدهید میدهم، هزینه کنید هزینهتان میکنم. «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ»[19] مثل خرج کردن در راه ما مثل کسی است یک دانه را زیر خاک پنهان میکند و یک دانه را هشت شاخه میکنیم و هر شاخه را صد دانه میکنیم یک دانه را هفتصد دانه میکنیم و بیش از این هم میتوانیم. «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا»[20] به خدا قرض بده لذا از همین دنیای خوب آخرت خوب میشود رقم بزنیم، حبیب بن مظاهر در این حبیب بن مظاهر شد، سردار سلیمانی در این دنیا سلیمانی شد، سلیمانی از عالم دیگر نبود، سردار سلیمانی از هیمن دنیای خوب آخرت خوب برای خودش انتخاب کرد، شهداء در این دنیا شهید شدند از جای دیگر شهید نیامدند، تمام اولیاء و متقین و صلحاء در این دنیا به این مقامات رسیدند، مفسدین و منحرفین در همین دنیا خراب شدند خوب استفاده کردید دنیا سکوی پرواز و ترقی شماست، بد استفاده کردید دنیا زیربنای آخرت تباه شدهی انسانهاست. این را هم فراموش نکنیم که مال و ثروت میتواند زمینهساز باشد، گاهی اوقات یک کمک و یک انفاق یکدفعه مسیر زندگی انسان را عوض میکند، تحول ایجاد میکند در زندگی انسانها. در حالات مرحوم آیت الله کلباسی بزرگ نقل میکنند ایشان در دوران طلبگی در نجف میفرماید: یک وقتی قحطی آمد و سال سختی بود و درسهای حوزه تعطیل شده بود و اساتید درس نمیگفتند و مردم دنبال معاش بودند. ما هم در یک از روستاهای اطراف نجف رفتیم دنبال مقداری آذوقه و مقداری نان خشک و شیر گیرم آمد، داشتم میآمدم سمت نجف در ورودی نجف در آن طرف دروازهی نجف سگ مادهای دیدم پستانهایش پر شیر است ولی قدرت حرکت از گرسنگی ندارد، این طرف جاده چند تا بچه سگ هستند از شدت ضعف به این طرف جاده بیایند به سمت مادر بیایند و ناله میکنند یک لحظه ایستادم و این صحنه را دیدم، خدای کریم را ببینید از اینکه خدا بهت داده است خوب در راهش استفاده کردی خدا زیر بار منت قرار نمیگیرد. یک لحظه با خودم صحبت کردم کلباسی تو و بچههایت در آستانهی مردن نیستی ولی این سگ در آستانهی مردن است من یک جمله در پرانتز بگویم: اسلام برای حیوانات ارزش قائل است ولی سگبازی ممنوع، متأسفانه بعضیها دچار افراط شدیم، سگ در خانه میآورد در اتاق، بغلش، ماشینش، بابا سگ مخلوق خداست به عنوان یک حیوان محترم است اما اینکه آداب اسلامی را رعایت کنیم طرف طول سگ بازی را شعار زندگی کرده است و بچهداری یادش رفته است، اینها ضد ارزش است بله انسان برای حیوانات ارزش قائل است و مخلوق خدا هستند به قول مرحوم ملاصدرا همین عقرب هم در آن خواصی است که من وشما نمیدانیم و خدا رو حکمتش این را آفریده است و ما فقط ضرر و زیان آن را میفهمیم، منافعش را نمیدانیم! مرحوم کلباسی با خودش گفت اینها در حال تلف شدن است و نشستم این نان خشک را ظرف شیر خیساندم بردم جلوی آن سگ گذاشتم گفتم خدا کریم است که ما را اداره کند. امیرالمؤمنین فرمود: به زیردستان خود رحم کنید تا بالادستان به شما رحم کنند، آنجایی که میتوانی رحم کنی رحم کن، تا بالادستان رحم کنند به شما، يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ»[21] بالادستترین بالادستها خداست، اگر میخواهید خدا به شما رحم کند به چهارتا که زیردست شماست رحم کنید و ظلم نکنید. کلباسی این ظرف نان خیسیدهی در شیر جلوی سگ ماده گذاشت و سگ با ولع تمام خورد و روی چهار دست و پا ایستاد یک نگاهی به آسمان کرد دیدم دو تا قطره اشک از کنار چشمانش غلطید و به آن طرف جاده کنار بچههایش رفت و به بچههایش شیرداد، یه همین لحظه قطرات اشک از چشم سگ پایین آمد در وجود خودم یک تحولی احساس کردم یک احساسی به من دست داد که خیلی چیزها بلدم آن وقتی به منزل رفتم هر کتابی باز کردم احساس کردم قبلا خواندم این علم آنی و لدنی یک جا به او داده شده بود، از آن تاریخ به بعد نیازی به خلق پیدا نکردم خدا به او داد تا قیامت.
مردم این مال و ثروت میتواند زمینهی سعادت دنیا و آخرت باشد. چند نکتهی دیگر بگویم عاقبت طلبی از طریق احسان به دیگران، قرآن میفرماید «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ»[22] همانطوری که خدا به شما احسان کرده شما هم احسان کنید، آخرت خوب میخواهید در گرو همین محبتهای شما به یکدیگر است.
نکتهی پایانی عرضم «إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ»[23] توجه داشته باشید که کسانی که خدا به اینها لطف کرده است و ثروت داده است که قارون موضوع آیه بوده و سرمایهداران پیوسته در معرض فساد هستند، بهترین قاری تورات شد مخالف حضرت موسی، کار قارون میدانید به کجا رسید برای اینکه حضرت موسی را خراب کند پسرخالهی خودش را، رفت یک زن بدنامی را در بنی اسرائیل دید و گفت: من یک پولی به تو میدهم روز شنبه حضرت موسی همه را جمع میکند و ارشاد میکند روز سخنرانی حضرت موسی است بلند شو و وسط جمعیت نسبت زناکاری به موسی بده خدا کند سر کسی بیاید بعضیها میگویند تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها، زود قضاوت میکنند، پول به آن زن داد چه کسی؟ پسرخالهی موسی. بهترین قاری تورات! از خدا بخواهید یک لحظه به حال خودتان واگذار نشوید، اگر مقام میآید خودمان را گم نکنیم و مغرور نشویم، آن زن روز شنبه آمد و جمعیت زیادی حاضر بودند حضرت موسی صحبت میکرد ناگهان این خانم آمد و همه میدانستند این خانم مشهورهی به بدکار است، گفت: جناب موسی این چیزهایی که شما میگوید و توصیههایی که میکنید و نهی از محرمات اگر کسی حرامی مرتکب شد و ارتباط نامشروعی پیدا کرد حکمش چیست؟ حضرت موسی گفت: سنگسار شدن. گفت: این برای همه است یا اگر شما هم این کار را بکنید مستثنی هستید یا نه؟ حضرت موسی گفت: این قانون برای همه است و اگر من هم مرتکب بشوم باید مجازات بشوم.تا اینجا زن جلو آمد و از این جا به بعد کار خداست و ناگهان زن منقلب شد گفت: جناب موسی این پسرخالهت به من پول داده است که به شما تهمت ناپاکی بزنم. ولی دامن پاک شما از این مسائل مبری است. آنجا خدا آبروی موسی را حفظ کرد، که بعد هم موسی گفت: خدایا میخواهم از قارون انتقام بگیرم. نکتهی پایانی کسانی که خدا به آنها امکانات داده است مثل سرمایهداران در معرض آسیبهای اخلاقی و فساد و گناه هستند. این نکاتی در ذیل این آیه بود.
در این هفتهای گذشت ما وفات حضرت فاطمهی معصومه آغاز هفته روز شنبه داشتیم یک اشارهای هم به ساحت مقدسهی این بزرگبانوی عالم اسلام داشته باشم، مشهور است آیت الله العظمی مرعشی نجفی ایشان نقل کرده بودند که پدرم به من سفارش کرد پسرم شما برو قم و این زندگیات را در قم سپری کن و هر روز از طرف من یک سلامی به حرم حضرت معصومه داشته باش و شأن این کار هم این بود که مدتها متوسل به امیرالمؤمنین میشد و سؤالی داشت در عالم مکاشفه خدمت حضرت رسید آقا فرمود: اقای سید محمود مرعشی چه میخواهی؟ گفت: قبر فاطمهی زهرا کجاست؟ امیرالمؤمنین فرمود: این قبر باید مخفی بماند تا مهدی بیاید فاطمه به من وصیت کرد جای قبر را به کسی نشان نده. به حضرت عرض کردم: با این دل چه کنیم؟ دلمان هوای قبر مادر فاطمهی زهرا را میکند. حضرت فرمود: هر گاه دلت هوای فاطمهی زهرا را کرد قم برو به زیارت قبر فاطمهی معصومه آنچه از خدا از بزرگی و عظمت به فاطمهی زهرا عنایت کرده است عیناً به فاطمهی معصومه مرتبط شو. لذا آیت الله مرعشی از جوانی به قم آمدند و هر روز سحرگاهان اول زائر حرم حضرت فاطمهی معصومه بود که خدام میگفتند ایشان وقتی میآمدند ما در حال باز کردن درهای حرم برای نماز صبح بودیم که میدیدیم آیت الله مرعشی ایستاده و نفر اول وارد حرم میشدند خب این بزرگبانویی که چند امام مثل امام صادق، علی بن موسی الرضا و امام جواد تأکید کردند. «مَنْ زَارَهَا فَلَهُ الْجَنَّة»[24] زیارت این بانو شایستهی بهشتی بودن میکند، این خانم برای دیدن برادر هجرت کرد و از مدینه آمد و در منطقهی قم بیمار شد و در بیماری از دنیا رفت. در فراق برادر و برای دیدن برادر در مسیر حرکت به سوی برادر از دنیا رفت، یک عرض ادبی کنیم اما از یک خواهر دیگر هم مطلب دیگری من عرض کنم. «لایومک یومک یا اباعبدالله» هیچ روزی مثل روز حسین بشریت نخواهد دید.
همین دیشب منزل یکی از شهداء جریان حرم احمد بن موسی بودیم، بستگان نشسته بودند و آن فرزند خردسال شهید هم دستش گلوله خورده بود و نشسته بود و همه با اینها با اکرام و احترام برخورد کردند، مردم میآمدند و دیشب مجلس ترحیمی گرفته بودند و اجتماع مردم آمده بودند، گفتم: مصیبترسیده را تسلی میدهند، شما یادی کنید از مصائبی که بر سیدالشهداء گذشت و بر حضرت زینب آن خواهر داغدیدهای که به جای تسلیت و به جای تسلی خاطر حرمت اینها را شکستند.
خودم دیدم فضای آسمانها پر از إنا إلیه راجعون بود
خودم دیدم حسینم تشنه جان داد
چه جانی بر لب آب روان داد
خودم دیدم که صحرا لالهگون بود
زمین از خون یاران غرق خون بود
خودم دیدم علی اکبرم را
خودم در برگرفتم اصغرم را
این بانوی بزرگ آمد کنار پیکر قطعه قطعهی برادر صدا زد :أأنت أخی؟ آیا تو برادر من هستی؟ آیا حسین من هستی؟ باورم نمیشود با آن حسین این گونه عمل کنند، حسینی که یک روز روی سینهی پیغمبر جای او بود، اما امروز بر خاک کربلا عریان قطعه قطعه افتاده است، یک وقت دست برد این بدن قطعه قطعهی را از روی زمین بلند کرد سر به آسمان بلند نمود و فرمود: «اللهم تتقبل هذا القربان»[25] اینجا تاریخ مینویسد سکینه آمد دید عمه با یک بدن قطعه قطعهای دارد زمزمه میکند صدا زد: یا عمتا هذا نعش من؟ این پیکر کدام شهید است؟ چه بگویم به این دختر یک وقت رو کرد به سکینه گفت: هذا نعش علی بن الحسین
ألا لعنة الله علی القوم الظالمین
اللهم تقبل منا و من اهل مجلسنا اللهم عجل لولیّک الفرج و سهّل له المخرج و أوسع له المنهج
پروردگارا فرج امام زمان ما را نزدیک بگردان، قلب شریفش از گفتار و کردار ما مسرور بدار. خدمتگزاران به اسلام و مسلمین، علماء و مراجع عالیقدر و مقام معظم رهبری و خدمتگزاران به ملت ما و نظام ما و جمع حاضر ما از جمیع فتن محفوظ بدار.
جوانان عزیز و نوجوانان و فرزندان ما و نسل ما را از آسیبهای اخلاقی آخرالزمان ایمن بدار، توفیق عمل به وظایف آنگونه مرضیهی ذات مقدس شماست به جامعهی اسلامی و مسئولین ما و اولیاء ما و به عامهی مردم ما تفضل و عنایت بفرما.
[1].قصص، ایه77
[2].قصص، ایه77
[3].بقره، آیه201
[4].قصص، ایه77
[5].قصص، ایه77
[6].بقره، 156
[7].قصص، ایه77
[8] بحارالانوار ج87 ص146
[9].قصص، ایه77
[10].قصص، ایه77
[11]. شرح نهج البلاغه،ج11، ص32
[12].بحارالانوار،ج72،ص38
[13]. شرح نهج البلاغه،ج11، ص32
[14].قصص، ایه77
[15].بقره، 156
[16] لهوف (ترجمه فهری) ص160
[17].قصص، ایه77
[18].من لایحضره الفقیه،ج3، 156
[19] بقره آیه261
[20] بقره آیه245
[21] فتح آیه10
[22] من لایحضره الفقیه ج2 ص621
[23].قصص، ایه77
[24]. وسائل الشیعه،ج14، 576
[25] عوالم العلوم و المعارف و الاحوال ج11 ص958