استاد حدائق روز جمعه 6 آبان ماه 1401 در مراسم دعای ندبه مهدیه بزرگ شیراز به گرامیداشت یاد شهدای حمله تروریستی در حرم مطهر شاهچراغ(ع) پرداختند.
جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ»[1] صدق الله العلی العظیم
در جمعهای قرار گرفتهایم که یک جریان بسیار سخت و تلخ بر جامعهی اسلامی ما رقم خورد توسط دستهای پلید و عنصرهای فاسدی که به هیچ چیزی معتقد نیستند. رسول خدا فرمود «إذا التبست علیکم الأمور»[2] وقتی کارها به شما رو کرد و ماندید که راه چیست و چاه کدام است، سِره را از ناسره تشخیص نمیدادید، «إذا التبست علیکم الامور کقطع اللیل المُظلِم»[3] مثل شب تاریک که انسان تشخیص نمیدهد راه کجاست، «فعلیکم بالقرآن»[4] به قرآن پناه ببرید، ببینید قرآن راه را چگونه ترسیم کرده، قرآن چگونه هدایت نموده است؟ بعد حضرت فرمود «فهو أوضح دلیل إلی خیر سبیل»[5] قرآن بهترین سبیل برای رسیدن به بهترین مقاصد است، کسی که قرآن را پیشوای خود قرار بدهد «فمن جعلَه أمامَه قادَه الی الجنة و من جعلَه خلفَه ساقَه الی النار»[6] اگر قرآن را پیشوا و تراز قرار دادید مسیر شما بهشتی شدن است و اگر قرآن را پشت سر قرار دادید مسیر شما دوزخی شدن است. به استناد این حدیث نورانی رسول الله من میخواهم شرایط امروز را از قرآن بیان کنم، هشداری که خداوند در صدر اسلام به پیغمبر داد، دو آیه از آیات وحی در سوره مبارکه انفال آیه24 که خطاب به مومنین است و آیه 25 که باز هشدار و تعذیر نسبت به مومنین است.
در آیه 24 خداوند میفرماید «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ»[7] ای کسانی که ایمان آوردید حرف خدا و پیغمبر را اطاعت کنید، سخنان خدا و رسول را پاسخ مثبت بدهید. در ادامهی آیه خدا میفرماید «أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ»[8] ما در درون شما هستیم، با خبریم از درون شماها. تبعیت از خدا و پیغمبر باید بشود مدار زندگی و تراز زندگی. این آیه وقتی نازل شد، دنبالهی آن یعنی آیه 25 که در ابتدای خطبه تلاوت شد، خدا میفرماید «وَاتَّقُوا»[9] خطاب به مومنین است، از خدا و پیغمبر تبعیت و پیروی کنید وقتی شما را دعوت به کاری میکنند، طمرّد و نافرمانی از أوامر خدا و رسول نداشته باشید، آیه بعد میفرماید «وَاتَّقُوا»[10] تقوا پیشه کنید و رعایت تقوا کنید نسبت به فتنهگری کسانی که «وَاتَّقُوا»[11] «لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً»[12] مسلم، مومن، متدین؛ نسبت به انسان فتنهگر تقوا داشته باش، هشدار بده، اعلام وظیفه کن، اینطور نیست که اگر کسی فتنهگری کرد و گناه کرد و طمرّد کرد، نکبت کار او فقط او را میگیرد بلکه شماها را هم میگیرد. «وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً»[13] اگر بعضیها فتنهگری و فساد کردند، نکبت کار آنها فقط آنها را نمیگیرد، شما هم در جامعه اسلامی هستید، شما هم وظیفه دارید، شما هم وظیفه دارید، شما هم باید هشدار بدهید «وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ»[14] خداوند در عقوبت کردن شدید است!
یک روایت و چند نکته عرض کنم و مطالبی که مطالب روز ماست. قرآن کتابی است که کتاب تمام اعصار تاریخ است. امام صادق میفرماید وقتی این آیه نازل شد علیبن ابیطالب سمت راست پیغمبر نشسته بود و عمار در محضر پیغمبر نشسته بود. آقا رسول الله فرمودند عمار بعد از من فتنهای سر بلند خواهد کرد در برابر علیبن ابیطالب، اگر تمام عالم اسلام رفتند یک طرف و علی یک طرف بود تو همراه با علی و همگام با علی باش. این را در روایتی ابنعباس از رسول الله نقل میکند و تذکراتی که خود امیرالمومنین در آن میفرماید اساساً این فتنهگریها بعد از پیغمبر سربلند کرد، فتنهگریها، اجتهاد برأیها، مخالفت با اوامر الهی. خود فتنه در لغت به معنای چیزی است که ما را مورد آزمایش قرار میدهد، چون در قرآن آیات مربوط به فتنه با تعابیر متعددی ذکر شده است. یکی از معانی فتنه به معنای شکنجه دادن است. این آیه شریفه 10 سورهی بروج، که خداوند میفرماید «إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ»[15] کسانی که مومنین و مومنات را شکنجه میکردند، که در تفسیر دارد یک شان نزول این آیه مربوط به دورههای قبل از اسلام بود که پیروان انبیا را شکنجه میکردند، پادشاه ستمگری بود، گودالی از آتش درست میکرد و پیروان پیغمبر وقت را میآورد کنار گودال آتش سر بلند کرده و تهدید میکرد و میگفت دست از حمایت و پیروی پیغمبر برمیدارید یا نه؟ اگر استقامت میکردند زنده زنده آنها را میسوزاندند. داعش در گذشته هم بوده، اگر شما صحنههایی از داعش را در تلویزیون میبینید که بعضیها را زنده زنده میسوزاندند اینها چیز تازهای نیست! سر بریدن در گذشتهی تاریخ هم بوده، سر حضرت یحیی را بریدند و در تشت گذاشتند! این اسلامی که خیلی از ماها برای آن هزینه نشدیم و هزینه هم نکردیم بدون تعارف. ما پای سفرهی آمادهی اسلام نشستیم، یک از گل نازکتر هم بهمان میگویند قهر میکنیم، قطع میکنیم ارتباط را و وظیفهمان را انجام نمیدهیم، آبرویمان در خطر است، جانمان در خطر است، مالمان در خطر است! جان را انبیا دادند، جان را آن پیغمبری داد که «قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ»[16] تمام همراهان او و او را زنده زنده در آتش سوزاندند. این تاریخ گذشتهی بشریت بوده است. این اسلام و دینداری برایش هزینه شده است. یک معنای فتنه شکنجه دادن است که قرآن میفرماید آنهایی که شکنجه میکنند مومنین و مومنات را، البته قرآن برای تمام ادوار تاریخ این را میفرماید. الان این داعشیهای معلون مشمول این آیه هستند.
من در یک جلسهای عرض کردم یکی از فضلای قم، جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ حسین تهرانی در ماه صفر در قم بود، من ایشان را در یک جلسهای دیدم کتاب خاطرات سامرایش را به من هدیه داد، چند ماه این آقا دست داعشیها اسیر بود، خاطراتش را در این کتاب نوشته است. میگوید ما چهار نفر بودیم ما را کردند در یک منبع آب، یک منبعی که یک متر و بیست سی سانت ارتفاع داشت، یک متر و خوردهای عرض و یک متر و خوردهی طول. چهار تا آدم را کرده بودند زیر این منبع خالی در زیر خاک، گفت فقط میآمدند شب تا شب سر این منبع را باز میکردند خاکها را کنار میزدند یک آذوقهی مختصری به ما میدادند و میرفتند تا فردا شب. گفت ما در همین منبع تیمم میکردیم، قبله را تشخیص نمیدادیم کجاست، حالا شما ببینید در یک منبع آب یک روز نگهتان دارند چه میکنید؟ گفت نزدیک به چهار ماه آنجا بودیم. حالا چه بر ما میگذشت در این ظلمت و فضای تنگ و تاریک، طهارت ما، وضو گرفتن ما، غذا خوردنِ ما! هر لحظه میگفتیم اینها بیایند و ما را خلاص میکنند، و اصلا ما آرزو میکردیم زودتر شهید شویم که آن هم معجزه آسا بعدا نجات پیدا کردیم. قرآن میفرماید «إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا»[17] آنهایی که مومنین را آزار و شکنجه میدهند و اذیت میکنند و از این کار خلاف خود پشیمان نمیشوند «فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ»[18] از جاهایی که خداوند میفرماید عذاب شامل حال اینهاست، همین فتنهگرهای شکنجهگر است «وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ»[19] این یک معنای فتنه است در قرآن.
معنای دیگر اینکه بمعنای امتحان و آزمایش است، خداوند در قرآن میفرماید «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ»[20] مردم مالتان و فرزندانتان ابزار امتحانتان هستند، در دو راهی بین خدا و فرزند چه کسی را انتخاب میکنید؟ ابراهیم خدا را انتخاب کرد. در دو راهی بین عزت ظاهری دنیایی و خدا چه کسی را انتخاب میکنید؟ آسیه خدا را انتخاب کرد. در دو راهی بین خواهر و خدا، برادر و خدا، خود و خدا...! سیدالشهدا خدا را انتخاب کرد. مردم اموالتان شما را از راه بدر نکند، بچههایتان شما را بیراهه نبرند! یکوقت بخاطر بچه پا روی ارزشها نگذارید. آقا فرزدندم است و ما چیزی نمیگوییم. حالا در پایان عرائضم انشاءالله جمعبندی مسائل امروز را خدمت عزیزان داشته باشم و ادامهی این بحث را چون ضرورت بجث روز است هفتهی بعد خواهیم داشت. ما امروز بعضیها را میبینیم که خدا را خرج زندگیاش کرده، خدا را خرج بچههایش کرده است. یک بخشی از این آشوبها و برنامههای امروز جامعه را که میبینید را از پشت کوه قاف نیاوردهاند، اینها در همین شهر دارند زندگی میکنند، اینها پدر دارند مادر دارند برادر دارند عمو دارند دایی دارند بستگی دارند؛ مومن قرابت خانوادگی از خدا غافلت نکند!
من یادم نمیرود این صحنه را که در فکر و ذهنم باقی مانده. زمان امام یک خانم اصفهانی بود که فرزندش از منافقین بود. این فرزند در چند تا جنایت و انفجار و آشوبگری و قتل دست داشت، او را گرفتند، نیم ساعت قبل از اعدامش با مادرش دیدار کرد که بعد از این مصاحبه امام فرمودند ما افتخار میکنیم به بانوانی که اینگونه عمل میکنند، امام تجلیل کردند از ایشان در یک سخنرانی. این بچه را آوردند کنار مادر، مادر است، عاطفه دارد، بچه را بدنیا آورده، دوستش میدارد، اما نه بیش از خدا بلکه برای خدا. خب این بچه چه کسی به تو داده؟ این بچه مال اوست، برای او باید بچه را دوست بداریم، روزی که از حریم خدا برید باید از او برید. ادعای دیانتمان هم میشود و میگوییم خدایا «إیَّاکَ نَعبُدُ»[21] اما خارج از نماز چیزهای دیگر را میپرستیم. این بانوی باایمان اصفهانی، شروع کرد نصیحت کردن به فرزندش. حالا تا ساعتی دیگر بچه میخواست اعدام شود و اعدام هم شد. گفت مادر چقدر به تو گفتم از حریم اسلام فاصله نگیر، چقدر به تو گفتم با دوستان نااهل مراوده نکن، دستت را به جنایت آلوده کردی، این را میگویند مادر نمونه. شروع کرد نصیحت کردن، این بچه گریه میکرد مادر واسطه شو، مادر غلط کردم، گفت مادر حق جامعه در گردن توست، من فقط دعا میکنم که خدا از سر تقصیرات تو بگذرد، باید مجازات کارهایت را بپذیری، باید آنچه که قانون است در حق تو اجرا شود، این یک مادر واقعی است! اسلام دین رأفت است اما رأفت تراز دارد، رأفت باید آمیخته باشد با رضایت الهی. علیبن ابیطالب اسوهی رأفت است، امیرالمومنین خانهی بچههای یتیم میآید، بچههای یتیمی که پدرشان از دنیا رفته را بر شانههای خودش سوار میکند و میشود مرکب اینها. کاری که کمتر پدری با بچههای خودش میکند، اما همین حضرت در میدان جنگ در برابر دشمن لحظهای درنگ نمیکند. جای کار را بشناسیم.
خب عزیزان فرزندان ما آزمایش است، اموال ما آزمایش است، خدا میفرماید با این اموال میآزماییم شما را. زمانی که به ثروت رسیدیم وقت نماز است چی شد؟ زمانی که به دارایی رسیدیم ارتباط با مسجد چی شد؟ خدا و نماز و نماز شب و دعا و مفاتیح و صبح جمعه برای زمان گرفتاری بود! این نکته را من بارها عرض کردم، هر چه خدا به هر کسی بیشتر میدهد باید عبادتش بیشتر باشد. این نشانهی موفقیت است، مدیران ما را خدا یک نماز دیگر ازشان میخواهد، قیامت خواهید دید. پدرها را خدا یک عبادت دیگر ازشان میخواهد تا فرزندانشان، اساتید ما را خدا یک انتظار دیگری ازشان دارد تا شاگردان. هر که بامش بیش، برفش بیشتر. آقا زینالعابدین در دعای مکارم الاخلاق به خدا عرض میکند خدایا مقام ما را در جامعه بالا نبر «لاترفعنی فی الناس درجةً الا و قد حططتنی عند نفسی مثلَها»[22] مگر اینکه به موازات بالا رفتن بین مردم در خودم پایین بیایم. کراراً عرض کردم نشانهی مقام خوب این است که تواضعمان زیاد شود. عزت افزایش پیدا میکند ذلت درونی ما بیشتر میشود، ذلت باطنی، همان که حضرت زهرا در قنوت نماز شب از خدا میخواست «اللهم ذَلِّل نفسی»[23]، خدایا خودم را در خودم پایین بیاور، خودت را در خودم بالا ببر! هر چه بزرگتر میشوید محبوبتر میشوید، جایگاهتان ثروتتان بیشتر میشود وجودتان متواضعتر شود. بعد امام به خدا عرض میکند خدایا ثروتم را افزوده نکن مگر اینکه به موازات افزایش ثروت وابستگیام به شما بیشتر شود. یعنی هر چه لطف میکنی به من امکانات میدهی بندگی من افزایش پیدا کند. خدا میفرماید اموال و اولاد فتنه است.
از مصادیق دیگر فتنه عذاب الهی است. همین آیه مورد بحث «وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا»[24]، یکی از عناوین فتنه به معنای عذاب است. در این آیه شریفه سوره انفال سه نکته را عرض کنم که قرآن میفرماید آنهایی که فتنهگری میکنند فقط خودشان آسیب نمیبینند شما را هم در بر میگیرند. در روایت داریم خداوند به حضرت شعیب فرمود شعیب بلایی میخواهم نازل کنم صد هزار نفر از امتت دارند میروند «ستین ألفاً من خیارهم» شصت هزار نفر از خوبان، چهل هزار نفر از بدان، یعنی دو پنجم عذاب مال بدان است و سه پنجم عذاب مال خوبان است! حضرت شعیب سوال کرد خدایا بدها که بد هستند، خوبان چرا؟ خطاب شد خوبان خطا دیدند حرف نزدند، فساد دیدند ساکت شدند، گاهی اوقات دیدید بعضی از افراد منحرف و متخلف احساس حقانیت میکنند. میگویند آقای فلانی نشسته بود حرف نزد، تو چکارهی قضیه هستی داری حرف میزنی! جوانی میگفت آقا در یک جلسهی فامیلی نشسته بودیم یک کسی داشت به مقدسات دینی در آن جلسه توهین میکرد، گفت منِ جوان 18 ساله گفتم این چه حرفی است دارید میزنید چرا توهین به مقدسات دینی میکنید؟ گفت بزرگتر فامیل پیرمرد 78 ساله نشسته حرف نمیزند تو جوان تازه سربلند کرده حرف میزنی؟ یک وقت سکوت بدعت ایجاد میکند، سکوت ما مذهبیها تایید کار فاسد است. قرآن این هشدار را میدهد، میفرماید بترسید از آن فتنهگری که بعضیها دارند انجام میدهند، عذابی نازل خواهد شد که فقط ظالمین تنها را در بر نمیگیرد، شماها را هم در بر میگیرد «وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ»[25] خدا سخت میگیرد بر انسانهای فتنهگر که اینها باید مجازات شوند و از مسلمانهایی که سکوت کردند.
نکته اول در این آیه شریفه: از این آیه استفاده میشود که تخلف از دین و دستورات الهی مایهی بروز فتنه و نزول عذاب الهی است. حالا این جریانی که دو روز قبل در شیراز اتفاق افتاد، خاطر هر انسانِ آزادمردی را مکدَّر و متاثر کرد. من یک جایی عرض کردم، یک وقت یک جوانی به من عرض کرد آقا اگر کسی امید به دیدن امام زمان داشته باشد در شیراز، کجا است که میتوان امیدوار بود که حضرت را بشود دید؟ ضمن اینکه هر جایی حضرت حاضر و ناظر است اما اگر بخواهیم نمره بدهیم در شیراز کجا بهترین جاست؟ گفتم حرم احمدبن موسی. اگر بنا باشد کسی محضر امام زمان مشرف شود چه جایی بهتر از آنجا که کنار تربت یکی از عموهای این بزرگوار است، در جوار مضجع شریف احمدبن موسی. خُب این جریانی که اتفاق افتاد و خدا پردهبرداری میکند برای همین؛ بعضیها فریب خوردند آب در آسیاب دشمن میریزند تحت عنوان آزادی. اصلا آزادی را نمیدانند یعنی چه! امیرالمومنین میفرماید آزادی یعنی آزاد از شیطان بودن و تسلیم خدا بودن. این شعار آزادی اینها شعار اسارت است، اینها در حقیقت اسارت میخواهند، اسارت شیطان. این آزادی نیست. حضرت میفرماید «عبد الشهوة أذلٌّ مِن عبد الرق»[26] کسی که بندهی گناه است ذلیلتر است از کسی که تنش و جسمش دست دشمن است، ولی روحش اندیشهاش آزاد است. ما میگوییم آقا آزادی میخواهیم، این آزادی است یا اسارت است؟ مسلمان کسی است که تسلیم خداست، آزاد از شیطان است، اینها به اسم شعار فریبندهی آزادی اسارت شیطان را دارند دنبال میکنند. مایهی تاسف است که در همین هفتهی گذشته یک خانم مدیری از یکی از مدارس آمد پیش من، ایشان خیلی متاسف بود، میگفت وضع مدارس وضع بسیار نامناسبی است، من حرفم این است که بچهها در کجا بزرگ شدند، این بچهها در چه خانوادهای هستند! اینها پدر و مادرهایشان داعشی است! نوع پدر و مادرهای اینها از ماهوارهها دارند استفاده میکنند و تلویزیون جمهوری اسلامی را تحریم کردهاند، یکی از دبیرهای متدینه نقل میکرد که دانشآموز کلاس هشتم ابتدایی بلند شده است سر کلاس جلوی معلم و میگوید: ما میخواهیم همجنس باز باشیم چرا جلوی ما را میگیرید! بچهی کلاس هشتم ابتدایی، مردم در برابر شهدا مسئولیم، پدر و مادرهای اینها چه میکنند؟ بعضیها فکر میکنند اگر اولاد خوب تربیت کردند به جمهوری اسلامی خدمت کردهاند، اولاد خوب اگر تربیت کردی آیندهات را تضمین کردهای. اگر اولاد تو خدا را باور نداشت ای پدر و مادر یقین بدان برای تو پچیزی ارزش قائل نخواهد بود، شانس بیاوری تو را در خانهی سالمندان خواهند گذاشت، حالا همه چیز را نمیتوان اینجا گفت، گاهی اوقات حرمت مجلس، فضای مجلس، برنامه ضبط میشود که بعضیها در اثر سقوط در گردابهای گناه تا کجا پیش میروند که قابل بیان نیست در جمع عمومی! اینها را به خود بنده مراجعه کردهاند و نقل کردهاند، اینها نتیجهی همان خداگریزی است.
خب این فتنهگری که دشمن دارد انجام میدهد خروجیاش میشود این آشوبها این بلواها این نفهمیهایی که بعضیها به اسم آزادی و اینکه مشکل را فقط در یک روسری میبینند در یک چادر میبینند، ولی نظام اسلامی است و باید حرمت جامعهی اسلامی رعایت شود «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ»[27] خدا میفرماید در عقائدتان آزادید، دارای هر مقام و منطق و مسلکی هستید باشد برای خودتان، اما حق ندارید حرمت جامعهی اسلامی را لگدمال کنید. یک کرونا آمد ادارات دولتی ما افراد بدون ماسک را اجازهی ورود نمیدادند، قرنطینه میکردند مردم را، در بعضی از کشورها دیدید میزدند کسانی را که ماسک نمیزدند. خطر سرایت گناه و فساد به مراتب از کرونا بدتر است. کرونا جان انسان را میگیرد، فسار و گناه روح و جان را تباه میکند. بعد میگوید آزادی! چرا موقع ماسک زدن این شعار را نمیزدید، دولت میپسندید این حرف را، مردم میپسندیدند این حرف را؟ طرف میگفت من دوست دارم ماسک نزنم به او میگفتند رعایت کن، بیماری در اوج خودش است، باید بروی قرنطینه شوی، بعد در برابر عقائد فاسدی که دارد انتشار پیدا میکند، رفتارهای غلطی که در جامعهی اسلامی گسترش پیدا میکند بعضیها ساکتند! این خطاست و خلاف منویات دین است. من در جایی عرض کردم دست دشمنها به این مملکت باز شود وضعیت همین است که پریروز در شاهچراغ اتفاق افتاد، برای تکتکتان ارزش قائل نمیشوند، ناموستان را به سُخره میگیرند، به بچههای خردسالتان رحم نمیکنند. آن نابخردن بدانند این فتنهگریها را. مقام معظم رهبری سالها قبل فرمودند بعضیها فکر میکنند اگر نظام جمهوری اسلامی سقوط کرد یک نظام دیگر میآید با یک رویکرد دیگر، مردم همان مردم، شهر همان شهر، زندگی همان زندگی، از بیخ و بُن شخم میزنند همه چیز را، هویت شما را دیگر قبول ندارند، شما ببینید در مقدسترین ساعت شیراز در ساعت نماز به کسانی که برای عبادت آمدند رحم نکردند. یک آدم مزدور وابستهی به بیگانه با آن منویاتی که دشمن میخواست! این داعش ساخته و پرداختهی امریکاست، ساخته و پرداختهی اسرائیل است. در سوریه چه کردند اینها، در عراق چه فتنهگریهایی کردند، چقدر آسیب زدند به مردم این دو مملکت، به امنیت اینها به ناموس اینها، زنهای اینها را به صد دلار میفروختند! نمیدانم چقدر حماقت دارند بعضی از اینهایی که از دشمن بازی خوردند، خروجیاش میشود همین جنایتها، همین قتلها، همین مفاسدی که از اساس به هیچ چیزی اعتقاد ندارند. شما ببینید یک خانمی با آن مرگ مشکوک فوت کرد، چه کردند در دنیا! پانزده نفر را دوربینها نشان دادند مظلومانه کشتند، از بچهی خردسال تا آن فرد کهنسال! اینها خفه شدند و حرف نزدند! بعضی از بازیگرها و ورزشکارهای ما که دایهی مهربانتر از مادر شدند در آن جریان، الان کامشان را بستند و حرف نمیزنند. اینها برای ما درس است، بشناسیم افراد را، بشناسیم دوست و دشمن را. آنجا دفاع از مظلوم، اینجا پانزده نفر بیگناه را با قتل مسلم کشتند! یک کلمه حرف نمیزنند، موضع نمیگیرند اقدام نمیکنند، تازه بعضیها میآیند آب در آسیاب دشمن میریزند و میگویند کار نظام است. کار نظام است اینها!
من حرفم به شما متدینین این است: یکی از ارکان اصلاحات جامعه مومنین است. پیغمبر چهار گروه را نام میبرد:
- مسئولین
- متدینین
- ثروتمندان
- دانشمندان
شما چهار پایهی اصلاح جامعه هستید، حالا در جمع ما مسئولین هستند، اساتید محترم حوزه و دانشگاه هم هستند، تجار محترم بازار هم هستند، ولی وجه مشترک همهی عزیزان در تدیُّن است. من حول همین متدینین صحبت کنم، خیلی از جمع محترم دارای سِمَتها و مسئولیتها و خدمات در سطح جامعه دارند. پیغمبر نسبت به متدینین میفرماید شماها راهنما هستید برای مردم، دلیل الخلق هستید، مردم نگاه شما میکنند، میگویند این حاج آقا و حاج خانم سالها با پاکی زندگی کرده، سکوت شما، حرف زدن شما و زندگی شما برای دیگران الگو است. شماها مسئول هستید، باید تذکر داد، اول هم قرآن میفرماید «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا»[28] از خانوادهتان شروع کنید، بنده برادرم اگر دارد منحرف میشود، خواهرم اگر دارد منحرف میشود، بستگانم اگر دارند آسیب میبینند، من بهتر میتوانم او را راهنمایی کنم، من عمو هستم، دایی هستم، برادر هستم، باید بروم صحبت کنم نصیحت کنم، نظارت ملی یعنی این، کمک کردن یکدیگر یعنی این. حالا من روایاتی را یادداشت کرده بودم که فرصت نیست به اینها پرداخته شود، چند نکته بگویم و بحث را تمام کنم:
اولا تخلف از دین و دستورات الهی مایهی بروز فتنه است. نوع اینهایی که الان دارند فتنهگری میکنند در خیابانها و معابر و سراسر کشور، شما اینها را ببینید، چندین نفر را گرفته بودند در همین شیراز، مسئولین مربوطه میگفتند اینها اصلا نماز بلند نبودند، طبیعی هم هست کسی که نماز بلد نیست مال مردم را آتش میزند، توهین میکند، حرمت شکنی میکند، کسی که از خدا میترسد که این غلطها را نمیکند، این نکته اول.
نکته دوم در این آیه شریفه این است که توجه داشته باشید، نه خود عامل فتنه شوید، نه با فتنهگران همصدا و همنوا شوید، و نه در برابر فتنه سکوت کنید. بعضیها خودشان عامل فتنه نیستند، با فتنهگران هم همنوا نیستند، اما ساکتند! این هم بد است. قرآن میفرماید عذاب شماها را میگیرد. متدینین یک وقت ترکش این عذاب شماها را هم در بر خواهد گرفت چون سکوت شما سبب در جری شدن و جسور شدن آنها در راه خلاف میشود.
یک نکته دیگر را هم تکمیل کنم: ماها در جامعه اسلامی نسبت به یکدیگر مسئولیم، نظالت ملی یعنی همین، امر به معروف و نهی از منکر یعنی همین، بیتفاوت نباید بود چون کارهای خلاف دیگران دامنگیر ما هم خواهد شد، دقیقا مثل همین ویروس، این آلودگی ویروس را اگر جلویش را نگرفتی تو را هم بیمار میکند، تو را هم مبتلا میکند، ما مسئول در برابر یکدیگر هستیم. نظارت ملی یعنی من در راستای رشد و تعالی دیگران، دیگران در راستای رشد و تعالی من خدمت کنند و تلاش کنند. این را ما در برابر خدا مسئولیم.
من یک جریانی را در یکی از جلسات عرض کردم، حالا مجدداً اشارهای کنم و عرائضم را تمام کنم. خدا رحمت کند در شیراز حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقا سید محمد کشفی از شاگردان مرحوم جد ما بود، من از خود ایشان شنیدم، گفت آقای حدائق اوائل کشف حجاب رضاخانی بود، تازه کشف حجاب آمده بود روی کار و بعضیها هم چراغ سبز روشن کردند برای رضاخان. یکدفعه یک جامعهای که محجبه بود، بعضیها حجاب را گذاشتند کنار، خب این خیلی سخت بود، یکدفعه فضای جامعه رفت بسمت تغییر. حالا قدرت رضاخانی هم پشت قضیه بود و حمایت میکرد، و با خانمهای باحجاب برخورد میکردند. این آقای کشفی گفت ما با مرحوم حاج شیخ از شاهچراغ آمدیم بیرون یک فلکهی سنگی بود، آمدیم طرف سر دُزَک، ایشان میخواستند بیایند مدرسهی منصوریه برای نماز، برای تدریس درس در حوزه. گفت یکدفعه یک خانم بیحجابی در مقابل ما داشت میآمد، چیزی سرش نبود و داشت میآمد، گفت آقای حاج شیخ یک لحظه سرش بالا بود و دیدند این خانم از مقابل ایشان دارد میآید سرشان را انداختند پایین، گفت این زن آمد از کنار حاج شیخ عبور کند، ایشان خیلی محترمانه و مؤدبانه و پدرانه فرمودند دخترم اسلام با آرایش و زیبایی و زیورآلات مخالف نیست، اینها را برای محرَمت استفاده کن نه برای نامحرم. گفت با ادبیات خیلی محترمانه! آقای کشفی گفت این خانم بیحیا برگشت دو سه تا حرف رکیک به یک آیت الله، یک مجتهد زد که ایشان میگفت من جوان بودم آرزو کردم ای کاش زمین دهان باز میکرد میرفتم در اعماق زمین و این توهین را نمیشنیدم! گفت این خانم رفت و ما هم رفتیم به طرف مدرسهی منصوریه، در مسیر کمی که آرام شدم گفتم آقا اینجا جای نهی از منکر نبود، دیدید خانم بیادب بیحیا به شما چی گفت! گفت آقای کشفی میدانی چرا حرف من در این خانم اثر نکرد؟ «وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا»[29] گفتند چون من میگویم شماها ساکتید، یک نفر میگوید یک جمعیت ساکت است. آن طرف زاویه میگیرد، موضع میگیرد، برخورد میکند، امام حسین چرا رفت در مقتل؟ چون سیدالشهدا حرف زد؟ ما فقط نباید برای امام حسین گریه کنیم، بلکه باید حرف هم بزنیم. 72 نفر در عالم اسلام با امام حسین همراه شدند امت اسلام سکوت کرد، سیدالشهدا را کشاندند در مسلخ، کشاندند در مقتل، سرش را بریدند و بالای نیزه کردند، این همان است که قرآن میفرماید بترسید، بترسید گریبان این فتنه شما را هم خواهد گرفت. مردم مدینه که حسینبن علی را تنها گذاشتند آقا غریبانه شبانه مظلومانه از مدینه خارج شد نیمهشب، میدانید مردم چه مالیات سختی پس دادند! یزید فرماندهای را فرستاد مدینه گفت جان مردم مدینه، ناموس مردم مدینه و اموال مردم مدینه بر شما مباح است. اینها جنایتی نبود که در مدینه نکردند، تنها خانهای که از گزند این جنایت سالم ماند خانهی زینالعابدین بود و کسانی که با امام حسین در آن شب تنهایی همراهی کردند، کاری بر سر مردم مدینه آوردند که در مدینه تا مدتها کسی دختر را بعنوان دختر شوهر نمیداد، در دست حسین نگذاشتید یزید بر شما مسلط میشود، عفت و آبروی شما و همه چیز شما را میبرد. عبرت بگیریم.
حالا نکاتی درباره وظائف ما در برابر این فتنهگریها انشاءالله بشرط حیات ذکر خواهد شد. نام صدیقهی طاهره در مجلس بود، صلی الله علیک یا مولاتنا یا فاطمة الزهرا.
گر نگاهی به ما کند زهرا، دردها را دوا کند زهرا
بیبی چه کردند در کنار مضجع یکی از عزیزانت احمدبن موسی، البته اینها به اوج کار رسیدند، اینها بهترین سعادت برایشان رقم خورد، بهترین سعادت. در بین این شهدا گفتند عزیزی بود از استان مازندران و ماهی دو سه روز میآمد خادمی احمدبن موسی! چه مزدی داد احمدبن موسی. اول و آخر باید برویم، خدا کند این ختم ختمِ به شهادت بشود. رسول الله وقتی کسی داشت این دعا را میکرد و میرفت «اللهم أنِّی أسئلک خیر ما تُسئَل»[30] آقا فرمودند اگر دعای او به استجابت برسد جز شهادت چیز دیگری نیست، بهترین خواستهها شهادت است «و قتلاً فی سبیلک فوَفِّق لنا»[31]
گر نگاهی به ما کند زهرا، دردها را دوا کند زهرا
کم مخواه از عطای بسیارش، کآنچه خواهی عطا کند زهرا
بر دل و جان ما صفا بخشد، گر نگاهی به ما کند زهرا
زبان حال مولا را عرض کنم، ای وای از سکوت امت اسلام
در وسط کوچه تو را میزدند، کاش بجای تو مرا میزدند
گوشهی چشم تو چرا شد کبود، کاش بجای تو علی مرده بود
وایِ من و وایِ من و وایِ من، میخ و در سینهی زهرای من
زهرا جان
جای مناجات و دعای شبت، میشنود زمزمهی زینبت
آن لحظات غسل دادن اسما میگوید یک وقت صدای گریهی علی بلند شد، دست از غسل دادن برداشت سر بر دیوار گذاشت و های های گریه میکرد. یا علی چه شده؟ آیا برای از دست دادن زهرا گریه میکنی؟ آقا فرمود الان دستم به بازوی ورم کردهی زهرا ....
همه بگوییم یا زهرا...
اللهم صل علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها و سرِّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک
پروردگارا به عظمت زهرای مرضیه عواقب امور همهی ماها را ختم بخیر بفرما.
[1] انفال آیه25
[2] الکافی ج2 ص599
[3] الکافی ج2 ص599
[4] الکافی ج2 ص599
[5] الکافی ج2 ص599
[6] الکافی ج2 ص599
[7] انفال آیه24
[8] انفال آیه24
[9] انفال آیه25
[10] انفال آیه25
[11] انفال آیه25
[12] انفال آیه25
[13] انفال آیه25
[14] انفال آیه25
[15] بروج آیه10
[16] بروج آیه4
[17] بروج آیه10
[18] بروج آیه10
[19] بروج آیه10
[20] تغابن آیه28
[21] فاتحة الکتاب، آیه5
[22] صحیفه سجادیه، دعای مکارم الاخلاق
[23] مهج الدعوات و منهج العبادات ج1 ص141
[24] انفال آیه25
[25] انفال آیه25
[26] غررالحکم ص464
[27] بقره آیه256
[28] تحریم آیه6
[29] انفال آیه25
[30] مستدرک الوسائل ج11 ص14
[31] اقبال الاعمال ج1 ص61