استاد حدائق روز دوشنبه 11 مهرماه 1401 در مسجدالنبی(ص) به مناسبت ایام شهادت امام حسن عسکری(ع) به بیان نامه ای از آن حضرت خطاب به شیعیان پرداختند.
جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسمالله الرحمن الرحيم
قال سيدنا و مولانا ابومحمد حسن ابن علی العسکری لشيعته: «أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْوَرَعِ فِي دِينِكُمْ وَ الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ إِلَى مَنِ ائْتَمَنَكُمْ مِنْ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ»[1].
خب با توجه به اينکه فردا شب شب شهادت حضرت امام عسکری است و پيشروی شهادت اين امام بزرگ و امام همام که در سن بيست و هشت سالگی به دست، به امر معتمد عباسی لعنة الله عليه امام را مسموم و به شهادت رساندند امشب را جملهای از دستورالعملهای نورانی امام که مرحوم علامه مجلسی در کتاب شريف بحار جلد 78 متن نامه حضرت را کامل ذکر کرده، امام يک نامهای دارند برای عموم شيعيان، ما در سيره معصومين داريم که ائمه شيعيان خودشان را نصيحتهایی کردند گاهی اوقات صراحتاً گاهی اوقات عموماً و کنايتاً در اين نامه حضرت خطاب به تمام شيعيان توصيههای را متذکر میشوند میفرمايد: «أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْوَرَعِ فِي دِينِكُمْ»[2] من نکات را مرور میکنم بر متن نامه حضرت و دستورالعمل حضرت اين انشاءالله بشود درس زندگی برای ما. گاهی اوقات خدمت يک بزرگی میرسی میگويي آقا نصيحتمان کنيد، بزرگ، بزرگتر از آقا امام عسکری، گاهی اوقات میگويند فلان عارف را ديديم فلان اهل دل را ديديم يک جملهای يک نصحيتی، امشب میخواهم نصيحتی که امام اختصاصاً، امام خطاب به عموم شيعيان يک دستورالعمل میدهند که اين برای ما چراغ راه است، سعادت و سلامت دنيا و آخرت ما در گرو رعايت اين اصول است البته اين نکاتی که حضرت میفرمايند ما در سخنان معصومين از رسولخدا گرفته، اميرالمؤمنين و سائر ائمه با بيانهای ديگر اشاره فرمودند اما اينجا امام عسکری يک سری از توصيهها را جمعبندی میکند اين میشود کارنامه خوشبختی يک شيعه، شيعه اگر بخواهد سعادتمند باشد راهش همين است که امام عسکری فرمود اگر میخواهد عاقبت بخير بشود طريق همين است که حضرت دارد تعريف میفرمايد و توصيف میکند.
اولين نکته امام میفرمايد: «أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْوَرَعِ فِي دِينِكُمْ»[3] شيعيان را توصيه میکنم به رعايت تقوای الهی و ورع در دين يعنی در دينتان خدا ترسی داشته باشيد بنده نماز شب نخوانم غيبت هم بکنم، زيارت نروم ظلم هم بکنم، ورع در دين يعنی در رفتارهايمان کردارهايمان دينداریمان خدا ترسی خودش را نشان بدهد، بنده نماز اول وقتم تعطيل نمیشود ولی گاهی اوقات اجحاف هم میکنم پول خلاف هم میگيرم، احتکار هم میکنم گاهی اوقات بیورعی هم از من ديده میشود، اين به درد نمیخورد تقوی و ورع در دين که ما در دينداری از گناه فاصله بگيريم يعنی انتظار اولی است که امام عسکری نام میبرد و متذکر میشود و عزيزان هم مستحضر هستيد تمام وعدههای حضرت در قرآن بر محوريت تقواست خدا میفرمايد کسانی نزد ما عزيز اند که با تقوی هستند: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»[4] کارگر و استادکار و آيتالله و طلبه و مهندس و کاسب و تاجر و زن و مرد اينها ملاک نيست: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»[5]هرچه انسان تقوايش بيشتر ورعش عالیتر نزد خدا محبوبتر جايگاهش رفيعتر اين نکته اولی که حضرت اشارهای به تقوی و روع در دين میکنند باز از فرمايشات خود امام عسکری است خارج از اين دستورالعمل امام اورع مردم را، ببينيد ورع يعنی گناه نکردن، ورع يعنی دوری از آنچه خدا نمیپسندد، در يک حديثی امام عسکری: «أَوْرَعُ النَّاسِ»[6] میفرمايد با ورعترين مردم، حالا ما ورع داريم و اورع داريم بعضیها در اين پاکدمی در اوجاند در قلهاند: «مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ»[7] آنهای که در مسائلی که شبهه درش هست میکشند عقب نه حرام، ورع کسی است که حرام انجام نمیدهد اورع کسی است که شبهه را انجام نمیدهد، شبهه را من يک تعريفی کنم، پيغمبر میفرمايد شبهه را شبهه میگويند چون نزديک و قريبی به حلال است ولی حرام است، يک درآمدهای يک وقتی میبينيد اشکال دارد، ظاهرش میگويي آقا پول زحمت کشی است در کنهش که میرويد میبينيد مشکل دارد يک حرفهای شبهه است آقا بزنيم يا نزنيم، بگوييم يا نگوييم؟ شبهه يعنی هر کاری و هر عملی که به ظاهر حرام نيست شبيه به حلال است ولی در حقيقت حرام است آنجایی هم که احتمال میدهيد کار شايد مشکل داشته باشد از نظر شرعی میگويند انجام ندهيد: «أَوْرَعُ النَّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ»[8] با ورعترين مردم کسانیاند که در شبههها آنجای که نمیدانند حلال است يا حرام است کار را رها میکند انجام نمیدهد از ترس اينکه مبادا به حرام آلوده بشود و به حرام وارد بشود.
توصيه ديگری که حضرت میفرمايد: «وَ الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ»[9] امام میفرمايد ما به شيعيانمان توصيه میکنيم تلاشتان برای خدا باشد، ببينيد عزيزان اگر کسی برای خدا کار کند هيچ وقت از کارش پيشيمان نيست من اين را خدمت همه عزيزان عرض کنم و به خودم، هر وقت از يک کار خوبی پيشيمان شديد بدانيد برای خدا نکرديد بدون تعراف، ديديد بعضیها میگويند حيف از اين کاری که کرديم حيف از اين زبانی که گذاشتيم، حيف از اين زحمتی که در اين مجموعه کشيديم خب معلوم است برای خدا نکشيدی، تو برای خدا اگر کرده بودی خدا زيربار منت تو قرار نمیگيرد.
«الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ»[10] يعنی اخلاص در کارهايتان داشته باشيد برای خدا اقدام کن برای خدا حرف بزن برای خدا خرج کن مردم بپسندند يا نپسندند قدر بدانند يا قدر ندانند، در خانه اگر کس است يک حرف است يک نکتهای بسيار مهمی است که ما متأسفانه میبينيم گاهی اوقات بعض از افراد ديندار چون اين «الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ»[11]نيست سرخورده میشوند، طرف آمده میگويد بيست و چند سال در فلان تشکيلات کار کردم حالا پيشيمان هستم گفتم بسمه تعالی برای خدا کار نکردی، خودت را فريب نده، برای خدا کار نکردی اگر برای خدا کار کرده بودی، چرا پيشيمانی، خدا که میفرمايد ذرة المثقالها را ما جواب میدهيم: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَه»[12]ما گاهی اوقات منتش را میگذاريم سر دين کار میکنيم میگوييم برای دين، بعد در يک بزنگاههای نشان میدهيم که برای خدا نيست پدری که برای خدا کار کرده حالا فرزندش قدرشناسی نکند، نکند خانم برای خدا شوهرداری کردی، شوهرت يک آدم ناسپاس، باشد خدا بايد جواب بدهد شما برای خدا زحمت کشيدی اگر برای خدا کار کرديم نبايد بر يکديگر منت بگذاريم که اين متأسفانه هست گاهی اوقات میشنويم سر زبانها هست آقا بشکند دستی که نمک ندارد خب معلوم است تو از اول کار میکردی که ازت تعريف کنند حالا که میبينی تعريف نمیکنند اين جوری داری حرف میزنی، ما اگر «الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ»[13]در زندگی حاکم بشود، بگويي من برای خدا کار کردم دنبال اين نيستم کسی بفهمد يا نفهمد؟ قدر بدانند يا ندانند؟ آقا علی ابن موسی الرضا میفرمايد از صفات مؤمن يکش اين است: «وَ الْخُمُولُ أَشْهَى إِلَيْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ»[14]اصلاً آدمهای مؤمن راستين خيلی دنبال سر و صدا نيستند دنبال اين نيستند که بشناسند اينها را کارهايشان را مردم بفهمند اينها گمنامی برايشان از شهرت مطلوبتر است آقا امام باقر میفرمايد وقتی پدر ما زين العابدين فوت کرد تازه فهميديم هر شب صدتا خانواده را پدر ما مخفيانه رسيدگی معاش و بستههای معيشتی داشت به قول امروزیها کی فهميدند؟ وقتی امام سجاد رحمت خدا رفت فهميدند که اين جريان در مدينه اتفاق میافتاد و کسی هم مطلع نبود اين «الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ»[15] است مسجد آمدنمان بايد برای خدا باشد حرف زدن مان برای خدا باشد انفاقمان خدمتمان دستگيری مان حالا مردم متوجه بشوند يا نشوند، اصلاً اينها مهم نيست خدا اگر کار خالصانه صورت گرفت خدا میشود مبلغ کار شما خدا میشود مروج خدا میشود مؤيد، خدا کار را بزرگ میکند امام برای خدا يک سخنرانی در قم کرد خدا امام را جهانی کرد، امام شناخته شد در دنيا، با يک سخنرانی برای خدا موضع گرفت خدا امام را بزرگ کرد: «و الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ»[16]در همه شئونات زندگی نگاهمان اين باشد که تلاشمان برای خدا باشد نماز میخوانيم برای خدا مسجد میآييم برای خدا، حرف میزنيم برای خدا، کار میکنيم برای خدا، پول در میآوری، پول خرج میکنی همه بايد رنگ الهی پيدا کند، اين هم نکته ديگری که امام عسکری به شيعيان میفرمايد.
مطلب ديگر حضرت میفرمايد: «صِدْقِ الْحَدِيثِ»[17]شيعيان خودم را توصيه میکنم به راستگويي ما خلاف نگوييم دروغ نگويي چه به خدا چه به اهلالبيت، به امام زمان دعای عهد میخوانيم: «شَاهِراً سَيْفِي، مُجَرِّداً قَنَاتِي»[18]شمشير کشيدم نيزه به دست دارم ازت دفاع میکنم خمس نمیدهم اين دروغ نيست آقا نخوان اين را، تو داری به امام زمان دروغ تحويل میده، تو از پول نمیگذری از جان میگذری، گاهی اوقات اهلالبيت به خود خداوند صحبتهای میکنيم در عمل نشان میدهيم که کسانی ديگری جلو هستند، کسان ديگری سرخط اند.
«صِدْقِ الْحَدِيثِ»[19]اين راستگفتار و راستگويي از ويژگیهای همه انبياء بوده، آقا امام صادق میفرمايد خدا هر پيامبری را که به پيامبری برگزيد دوتا صفت در اينها بود: «لَمْ يَبْعَثْ نَبِيّاً إِلَّا بِصِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ»[20]که امام عسکری هردوی اينها را هم در اين دستورالعمل توصيه میکند يکی راستگويي ما در حرفهايمان راست بگوييم خلاف نگوييم، در حالات يکی از بزرگان نقل میکنند يک وقت نامهای نوشت برای يکی از ارادتمندانش در نامه نوشت ما از دوری شما خيلی خيلی اندوهگين هستيم بعد يک نگاهی به متن نامه کرد گفت ما خيلی خيلی اندوهگين نيستيم يک خيلیاش را خط زد گاهی اوقات نوشته حالا هم میشود دروغ بعد دوباره خواند ما از دوری شما خيلی اندوهگين هستيم گفت خيلی هم اندوهگين نيستيم خيلی دوم را هم خط زد، بعد گفت اصلاً ما اندوهگين نيستيم ما خوشحال میشويم ببينمش، نوشت ما مشتاق ديدار شما هستيم، گاهی اوقات حرفهای در حرفها بهم میزنيم که ذرهای پايش نيستيم پايش نايستاديم، يک صحبتهای که پشت سر يک جور ديگر جلو يک جور ديگر، اين با شاکله تشيع و شيعه بودن نمیسازد، امام فرمود «صِدْقِ الْحَدِيثِ»[21] را به شيعيان توصيه میکند.
«وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ»[22]به دنبال صدق الحديث امام میفرمايد: «أَدَاءِ الْأَمَانَةِ»[23]امانتدار هم باشيد نگاهتان به زندگیتان امانت باشد اين شهری که شما درش زندگی میکنيد مسجدی که امشب هستيد خانه شما وجود شما مال شما نيست مال خداست اگر نگاهتان شد نگاه امانت درست استفاده میکنيد احساس مسئوليت میکنيد. ببينيد من وقتی يک چيزی باورم شد که اين امانت است در نگهداريش کمال دقت را میکنم ولی وقتی میگويم مال خودم است میگويم خراب هم که شد شد، ضايع هم که شد شد، به کسی مربوط نيست امام میفرمايد به شيعيان ما بگوييد امانتدار باشيد نگاهتان به زدگی نگاه امانتداری باشد، خودتان امانت هستيد زندگیتان امانت است امکانات شما امانت است هرچه چشم شما میبيند متعلق به حضرت حق است در برابر اينها يک جوری استفاده کنيد که بعد در پيشگاه خدا شرمنده نباشيد، دقيقه به دقيقه عمر شما امانت است اين هم توصيه به امانتداری.
بعد حضرت میفرمايد امانتداری: «إِلَى مَنِ ائْتَمَنَكُمْ مِنْ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ»[24] هرکه به شما اعتماد کرد و شما را امين فرض کرد و به شما چيزی سپرد خيانت در امانت او نکنيد چه صاحب امانت نيکوکار و بر و چه صاحب امانت انسان فاجر گنهکار، يعنی اينقدر مسأله امانتداری مهم است که حتی نسبت به يک آدم متخلف و فاجر هم اگر شما امانتی نزدت بود بايد برگرداني، من اين حديث حضرت زين العابدين را عرض کنم اوج اهميت امانتداری را در اين کلام امام سجاد پیببريم، امام سجاد میفرمايد: لَوْ أَنَّ قَاتِلَ أَبِيَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع ائْتَمَنَنِي عَلَى السَّيْفِ الَّذِي قَتَلَهُ بِهِ لَأَدَّيْتُهُ إِلَيْهِ»[25]اگر قاتل پدرم قاتل امام حسين که بود، قول مشهور میگويند شمر بود، اگر قاتل پدرم شمر با همان شمشيری که پدرم را به شهادت رساند آن شمشير را به رسم امانت به من بسپارد و من از او قبول امانت بکنم در امانتش خيانت نمیکنم، شيعه درس بگير، بالاتر از قاتل پدر هم میشود بالاتر از قاتل امام حسين هم میشود با همن شمشيری که سيدالشهداء به شهادت رسيد امام سجاد میفرمايد اگر شمشير را به رسم امانت پذيرفتم خيانت نمیکنم ما بعضیهايمان در بيتالمال چه کار داريم میکنيم؟ در اموال عمومی چه کار داريم میکنيم؟ به اموال عمومی آسيب رساندن اين خيانت در امانت نيست، شما همين جرياناتی اخيری که متأسفانه شکل گرفت و امروز هم مقام معظم رهبری اشاره فرمودند که اينها آمريکا و اسرائيل و آن وابستگان به سياستهای غرب پشت اين قضيه بودند يک عدهای را فريب دادند يک عدهای هم مغرضانه آمدند يک عدهای جاهلانه آمدند، خب تعدی به اموال عمومی، به نواميس مردم به اسم دفاع از مقام زن به زنها هتک حرمت کردند، به اسم دفاع از حقوق مردم حقوق مردم را ضايع کردن خب انسان خردمند اينها را میبيند که اينها بازی خوردند دشمن هم دارد سوء استفاده میکند از اين حرکتها خب اينها يک نوع خيانت در امانت است خيانت در اموال عمومی است: «إِلَى مَنِ ائْتَمَنَكُمْ مِنْ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ»[26] مسئوليت امانتداری خيلی مسئوليت مهمی است ما چه طرف ما شخص فاجر چه طرف ما شخص نيکوکار امام عسکری میفرمايد دقت کنيد در امانتداری.
نکته ديگر حضرت میفرمايد: «وَ طُولِ السُّجُودِ»[27]به شيعيان خودم توصيه میکنم سجدههايتان را طولانی کنيد حالا نماز میخوانيد در منزلتان وقت نافله شب است مؤمن برای خودت وقت بگذار، يک پنج دقيقهای هم پيشانیات را بگذار روی خاک، بگو الهی العفو دنبال همه چيز هستيم دنبال کار خودمان نيستيم برای همه چيز وقت میگذاريم برای خودمان وقت نمیگذاريم بهترين و نزديکترين حالت انسان به خدا حالت سجده است حالا در نمازهای واجب که خب نبايد موالات نماز بهم بخورد حالا در نمازهای مستحبی بعد از نمازهای واجب فرصتی هست يک مقداری انسان سجده برود در سجده استغفار حوائجش را از خدا طلب کند، امام میفرايد ما به شيعيانمان توصيه میکنيم: «وَ طُولِ السُّجُودِ»[28] سجدهها را طولانی کنيد.
«وَ حُسْنِ الْجِوَارِ»[29]همسايهداری کنيد با همسايگانتان خوش رفتار باشيد شما را به عنوان شيعه اهلالبيت میشناسند مذهبیها متدينين شيعيان بايد نسبت به همسايگان خودشان رفتار خوب داشته باشند در حالا حضرت امام رضوان الله تعالی عليه دارد امام در نوفلدوشاتو که بودند خب نوفلدوشاتو در کشور فرانسه پاريس امام يک مرجعی که آنجا حالت تبعيدی دارد تمام همسايگان امام خب مسيحی، يهودی اعتقادات ديگر شب عيد کریسمس مسيحیها شد، اين را در حالات امام نقل کردند امام فهميدند امشب شب عيد کریسمس مسيحیهاست میگويند به افرادی که خدمت امام بودند گفتند که ما در اين مدتی که اينجا هستيم اينهای که آمدند ديدنمان شيرينی برايمان آوردند ما شيرينی اينجا زياد هست برويد يک تعدادی شاخههای گل هم بگيريد اين اروپاييها گل دوست میدارند، گفت خود امام نشستند ظرفهای کوچکتر شيرينی چيدن در ظرفها، رو هر ظرفی يک شاخه گل گفتند بدهيد به اين همسايگان اطراف ما چه کسانی؟ اروپايي مسيحی بیجهت امام امام میشود
1 همين طوری است راه رفتند رسيدند به مقصد امام برای هر خانهای يک ظرف شيرينی و يک شاخه گل میگويند برويد بدهيد به اينها و از قول من به اينها تبريک بگوييد سال جديد را، اين «حُسْنِ الْجِوَارِ»[30] عجيب بود حالا من اين را هم يادم آمد بگويم خدا زيربار منت بشر قرار نمیگيرد میگويند آن شب عيد کریسمس شب شنبه بود روز قبل از آن شب که روز جمعه بود امام صبح يک تعدادی خبرنگار آمدند نوفللوشاتو، گفتند میخواهيم مصاحبه کنيم با امام نسبت به برنامههای امام و جريان انقلاب، امام میفرمايند من امروز روز جمعه است روز انجام مستحبات جمعه است من وقتم را برای مصاحبه نمیگذارم سياستمدار هم امام ما بعضیهامان مسئول که میشويم نمازهايمان قضاء میشود جلسه برايمان از نماز اول مهمتر است گاهی اوقات جلسات کاری يادمان میرود بايد نماز بخوانيم از امام ياد بگيريد امام مستحبات روز جمعه را فدای مصاحبه نکرد امام فرموده بودند به اينها بگوييد من وقت ندارم من روز جمعه است میخواهم به مستحبات روز جمعه بپردازم اين امام را خدا میآورد سرخط اين امام را خدا دلهاي بشريت را متوجه او میکند اطرافيان امام ناراحت میشوند من گاهی اوقات به طلاب اهل علم تذکر دادم همهاش در خواندن و درس دادن نيست در فقه و اصول نيست يکجاهای ديگر بايد حواله گرفت يکجاهای ديگر بايد دست نسان پور بشود علامه دهر بشويم ايمان و تقوايمان ضعيف باشد میشويم بلعمباعورا بالاتر از اين که نيست خدا بلعمباعورا را تشبيه به سک کرده در قرآن، امام ببينيد چگونه عمل میکرد اطرافيان امام از اين برخورد امام ناراحت میشوند که امام اينجا شايد درست تصميم نگرفت يک تعداد خبرنگار خودجوش آمدند اينها میتوانند عاملی پيام رسانی امام به سراسر دنيا باشند، فرصت خوبی بود امام بايد حرفهايش را میزد میفرمايد من روز جمعه است مستحبات روز جمعه نه واجبات مستحبات، خبرنگارها رفتند شب عيد کرسمس رسيد يعنی شب آن روز خدا به دل امام میاندازد مرشد خداست: «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا»[31]خدا میفرمايد تو خوب بندگی بکن تو کارت را بکن ما هدايتت میکنيم يک دفعه خدا به دل امام میاندازد که آقا اين شيرينیها و يک مقدار گل هم بگيرند توزيع کنند بين همسايهها همسايههای مسيحی يهودی تبريک بگويند، میگويند چندين برابر خبرنگارهایی که صبح آمدند امام اينها را رد کرد فرمود روز جمعه است روز انجام مستحبات است مصاحبه نکرد چندين برابر آن خبرنگارها آن شب آمدند از پاريس در نوفل،لوشاتو با اين خانههای مجاور امام مصاحبه میکردند که يک رهبر اسلامی انقلابی برای همسايههای مسيحی و يهودی خودش شيرينی فرستاده گل فرستاده و تبريک گفته سال جديد را آقا اسلام يعنی اين، اسلام يعنی مسلمان با اخلاقت مسلمان تربيت کن، ما بعضیهايمان با بد اخلاق ضد دين تربيت میکنيم، با بیحوصلگی زده میکنيم، طرف را میرمانيم از دين، ببينيد ائمه برخوردشان چگونه بود مسلمان بايد اسوه اخلاق شکيبايي متانت بردباری تواضع فروتنی، همين شد يک جو تبليغاتی در فرانسه به نفع حضرت امام که آقا اينهایی که میگويند ما رهبر اسلامی هستم اين جوری عمل کردند، اين هم نکته ديگر که حضرت میفرمايد: «حُسْنِ الْجِوَارِ»[32].
بعد حضرت فرمود: «فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ ص»[33]امام عسکری فرمود اصلاً پيامبر برای همينها آمد پيامبر آمد که اينها را برای ما آموزش بدهد به ما بياموزد ورع را به ما بياموزد تقوی را اخلاص را راستگويي را امانتداری را به ما بياموزد بندگی در پيشگاه خدا «و طُولِ السُّجُودِ»[34]، نوع دوستی و روابط سالم اجتماعی داشتن يک چند نکته ديگر هم عرض کنمم
بعد حضرت فرمود: «صَلُّوا فِي عَشَائِرِهِمْ»[35] نمازهايتان را در جمعيتها بخوانيد اين توصيه امام يازدهم است يعنی تا میتوانيد نماز را بيايد در جماعتها در مساجد در اجتماعات آقا آدم خوبی هستی سيمت وصل است، بيا بخوان در جمع تا سيم ديگران را هم وصل کنی، سيمت قطع است بيا به برکت آنهای که سيمشان وصل است تو هم وصل شو، «صَلُّوا فِي عَشَائِرِهِمْ»[36]نمازها را در جمعيتها بخوانيد اجتماعاتتان جلساتتان جماعاتتان را اهتمام بدهيد اين برای همه درس است بارها من عرض کردم مسئولين ما هم بايد عامل باشند به اينها مدير کلها بايد نمازهايشان را در مساجد بخوانند و خودشان را معرفی کنند آقا من فلانی هستم امشب مسجد شما آمديم نماز بخوانيم بعد نماز هم اگر کسی در مجموعه ما مشکل داشت ما در خدمت هستيم: ، «صَلُّوا فِي عَشَائِرِهِمْ»[37].
«وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ»[38]امام میفرمايد در تشييع جنازهها حضور پيدا کنيد شرکت کنيد در تشييع جنازههای شيعيان: «وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ»[39] به عيادت بيماران برويد اينها اخلاق اجتماعی است که امام عسکری توصيه میفرمايد به عيادت بيماران برويد سرکشی بکنيد من در يکی از مراکز نگهداری جانبازان دفاع مقدس بود عزيز جانبازی بود میگفت از سال شصت و يک من افتادم در تخت، يعنی چهل سال، گفت از مردم انتظاری نداريم ما برای خدا رفتيم اخلاص يعنی همين، منتش که سر من و شما نمیگذارد گفت برای خدا کار کرده اجر هم از خدا میگيرد گفت من يک پيغام دارم آقای حدائق اين را به مردم برسانيد ما در حد خودمان برای دفاع از اسلام و انقلاب تلاش خودمان را کرديم اين جامعه به شما سپرده شده حواستان باشد قيامت شرمنده نشويد آنها با سلامتیشان اينها هم زندگی داشتند مسئول آن مرکز میگفت بعضی از اينها نمیتوانند در خانه نگهداری کنند، هفته يک شب میبرندشان منزل دوباره برشان میگردانند همينجا ما در قبال اينها مسئول هستيم سرکشی میکنيم اينها را ديديم آخر بلوار جنت رفتيد ببينيد در بلوار مدرس رفتيد ببينيد سرکشی از اينها کرديم که برای همين نظام همين انقلاب همين جامعهای که امروز من و شما راحت داريم زندگی میکنيم کسب و کار میکنيم ادارات ما زندگی ما اقتصاد ما خانواده ما امنيت ما يک گوشههای بعضیها نا امنی کردند چقدر خاطر متدينين مکدر شد اين امنيت را شهداء امام جانبازان ايثارگران رقم زدند ما فراموش نکنيم بيماران را خدا رحمت کند مرحوم حاج آقای بلاغتی بود از مبلغين اين شهر بود دائي حضرت آيتالله العظمی مکارم من يک وقت از ايشان شنيدم با آيتالله والد رفتيم ديدنشان سالهای آخر عمرش بود بالای صد سال داشت گفت من در اين شهر برای سه نسل منبر رفتم، خب صد و دو سه سالش هم بود گفت برای بعضی از خانوادهها برای سه نسلشان من منبر رفتم گفت دو سال مريض شدم يک احوالی نگرفتند! اين خوب است يکدفعه يادمان برود همه چيز فراموش بشود امام فرمود: «عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ»[40]حقوقها را هم اداء کنيد حواستان باشد مردم تا نرفتيد اگر بدهکار هستيد دينتان را بدهيد، يک عزيزی آمد گفت حاج آقا ما در اين سفر اربعين که داشتم میرفتم رفتم عجيب بود گفت در آن حالتی که ديگر من بیهوش شدم و مرده به حساب میآمدم، گفت آقا سيدالشهداء را ديدم آقا فرمودند اين را برگردانيد اين بدهکار است برود بدهیاش را بدهد بعد برگرداند به احترام اينکه زائر ما بوده ما کمکش میکنيم اين آقا ديروز آمده بود مسجد خوابش را گفت، گفت حاج آقا مبالغ خمس بدهکار بودم و مبالغی به مردم بدهکار بودم سيدالشهداء اين منت را بر من گذاشت، فرمودند با اين بدهکار نبريدش که گرفتار است، زيارت امام حسين با همه عظمتش مستحب است اداء دين واجب واجب است بعضیها سر کلاف را گم کردند، امام عسکری میفرمايد: «أَدُّوا حُقُوقَهُمْ»[41] حقوق را بپردازيد دينها را اداء کنيد تا هستيد کارتان افتاد به قيامت کار سخت میشود زير دين کسی باشيد قيامت ديگر به اين راحتی نمیگذرد آقا حلال کن میگويد حلال چه کنم؟ «أَدُّوا حُقُوقَهُمْ»[42]بعد امام فرمود من تمام کنم فرمايش حضرت سريع رد میشوم اين قسمت از کلام نورانی حضرت فرمود: «فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ إِذَا وَرِعَ فِي دِينِهِ وَ صَدَقَ فِي حَدِيثِهِ وَ أَدَّى الْأَمَانَةَ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ النَّاسِ قِيلَ هَذَا شِيعِيٌّ فَيَسُرُّنِي ذَلِك»[43]امام عسکری فرمود وقتی که از شما شيعيان تقوی و وروع در دين را رعايت کرديد راستگويي را پيشه خود گزيديد امانتدار بوديد اخلاق خوب با مردم داشتيد با خوش اخلاقی با مردم رفتار کرديد به شما میگويند شيعه: «قِيلَ هَذَا شِيعِيٌّ»[44] میگويند اين آدم با اين صفات خوب شيعه است حضرت فرمود: «فَيَسُرُّنِي ذَلِك»[45] ما خوشحال میشويم وقتی شما با اين اخلاقتان بين مردم خوب عمل کرديد و به شما خطاب شيعه بودن میکنند ما شادمان میشويم بعد حضرت فرمود: «اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا شَيْناً»[46]تقوای الهی پيشه کنيد برای ما اهلالبيت زينت باشيد نه اسباب سرافکندگی يک جوری عمل نکنيم بگويند آقا اين هم شيعيان اهلالبيت اين هم شيعهمان اين هم هيئتیمان اين هم مسجدیمان ديديد گاهی اوقات میگويند اينهم متدينينمان امام فرمود: «كُونُوا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا شَيْناً»[47] بعد حضرت فرمود: «جَرُّوا إِلَيْنَا كُلَّ مَوَدَّةٍ»[48]مردم را و خوبیها و مودتها را به سوی ما بکشيد با رفتارتان سعی کنيد ديگران را با اهلالبيت پيوند بدهيد: «وَ ادْفَعُوا عَنَّا كُلَّ قَبِيحٍ»[49] هر عمل زشتی را با رفتارتان و ترک کردنتان از ما دفع کنيد، بالاخره امروز متأسفانه گاهی اوقات میبينيد طرف يک کار خطای میکند میگويد آقا اينی که دم از امام زمان میزند اين جوری عمل میکند العياذ بالله يک نيتی هم میکند که آقا رهبرانشان هم اين جوری اند: «وَ ادْفَعُوا عَنَّا كُلَّ قَبِيحٍ فَإِنَّهُ مَا قِيلَ فِينَا مِنْ حُسْنٍ فَنَحْنُ أَهْلُهُ وَ مَا قِيلَ فِينَا مِنْ سُوءٍ فَمَا نَحْنُ كَذَلِكَ »[50] امام عسکری میفرمايد هرچه خوبی گفته میشود در ما بوده و هرچه عمل بدی نسبت به ما گفته میشود ما اينگونه نبوديم ما ائمه مظهر خير مظهر خوبی مظهر صلاح و رستگاری خوبیهای که میگويند هرچه هست در ائمه بوده العياذ بالله اگر تهمت بزنند کار خطايي نادرستی يک کسی آمد گفت آقا ما، جوانی بود من در يک مجلسی ديدم او را گفت میخواهم بروم مسيحی بشوم گفتم چرا؟ گفت ما از اسلام خير نديديم ديدم يک انجيلی از جيبش در آورد گفت من سه مرتبه اين انجيل را از اول تا آخر خواندم گفتم قرآن را چقدر خواندی، يکبار ترجمه قرآن را خواندی از اول تا پايان، بعضی از جوانهايمان خواندند يکبار ما شيعه هستيم خدا وکيلی شيعه يک مرتبه نهج البلاغه را چند درصد شيعيان میتوانند ادعا کنند بگويند از اول تا آخر نهج البلاغه ترجمهاش را يکبار خوانديم و قيامت جلو جرجرداق مسيحی بايد سر بيندازيم پايين که گفت يا علی هفتاد مرتبه نهج البلاغه را از اول تا آخر خواندم و هر مرتبه نکته جديد آموختم اميرالمؤمنين نمیفرمايد تو شيعه من بودی تو حرف من را نخواندی ما يک دوره نهج البلاغه، يک دور ترجمه قرآن بخشی از جوانان ما خواندند گفتم آقا شما قرآن يک مرتبه ترجمهاش را خواندی گفت نه، گفتم سه مرتبه انجيل خواندی يک مرتبه قرآن را تو از اول تا آخر ترجمهاش را هم نخواندی گفتم شما يک نکته ارزشمند از انجيل بگو که زيباتر از آن در قرآن نباشد يک سخن زيبا از حضرت مسيح که زيباتر از آن را پيغمبر و اهلالبيت نگفتند ساکت شد گفت حاج آقا من علتی که زده شدم اخلاق بعضی از مسلمانها را که ديدم زده شدم ببينيد آقايون ما زير ذرهبين هستيم مردم نگاه الگويي دارند به ما میکنند و حال آنکه اين نگاه غلط است، اين را من الآن میگويم محضر همه عزيزان من الگو نيستم شما الگو نيستيد به بچههايتان بگويد فرزندان من الگوی شما نيستم من مسلمان هستم الگو اميرالمؤمنين است الگو پيغمبر است الگو معصوميناند الگو امام عسکری است آنها را بايد شناخت، ما که الگو نيستيم نگاه الگويي کرديم میگويي در انحراف است، نگاه الگويي به پدرش میکند میگويد بابای نماز شبخوان مان اين کار را کرد زده میشود از نماز و از مسجد و همه چيز، لذا امام عسکری میفرمايد هر چيزی خوبی که نقل بشود در ما هست و هر چيز بدی که به ما نسبت بدهند در ما نبوده گفتم شما يک اشتباه بگوييد من از مسلمانها اشتباه ديدم مسلمانها را بگذار کنار يک ايراد يک خطا يک اشتباه از يکی از ائمه معصومين نام ببر آن وقت حرف برای گفتن داری، بعد حضرت فرمود: «لَنَا حَقٌّ فِي كِتَابِ اللَّهِ وَ قَرَابَةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ»[51]ما اهلالبيت حقی داريم در قرآن و حقی داريم به خاطر انتسابمان به پيغمبر: «وَ تَطْهِيرٌ مِنَ اللَّهِ»[52] خدا ما را تطهير کرده آيه تطهير مال ماست، آيه تطهير که خداوند اهلالبيت را میفرمايد ما از همه رجسها: «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً»[53] امام فرمايد: «لَا يَدَّعِيهِ أَحَدٌ غَيْرُنَا إِلَّا كَذَّابٌ»[54] هرکه ادعا بکند غير از ما بگويد ما مشمول آيه تطهير هستيم دروغگوست خاندانی که صد درصد يک کسی آمد گفت آقا ابوعلیسينا يک چيزی میگويد امام صادق يک چيز ديگر، گفتم خدا يک جو عقل به تو بدهد امام صادق را میآوری در تراز ابوعلیسينا ما هزاران ابوعلیسينا را به يک قال الصادق معاوضه نمیکنيم قول امام صادق امام صادق پشتوانهاش آيه تطهير است چقدر بعضیها افق ديدشان پايين است اصلاً حرف من شما بالاتر از من بزرگتر از من و شما علامهها فيلسوفها اعتبارش به انطباق با قول معصومين است و لا غير، بعد حضرت فرمود: «أَكْثِرُوا ذِكْرَ اللَّهِ وَ ذِكْرَ الْمَوْتِ»[55] زياد يادخدا کنيد اينها توصيههای امام عسکری حالا من گفتم شما هم شنيديد ولی از در مسجد که تشريف میبريد شايد از اين نصايح چندتاش بيشتر يادتان نمیماند، چون بارها گفتم خدا رحمت کند مرحوم آيتالله والد ما میگفتند بنويسيد اين را حاجیآقا بحارالانوار نداري بروی پيدا کنی: «خذ العلم من افواه الرّجال»[56] اين نصيحت مرحوم والد بود میگفتند يک دفتر يک قلم يادداشت کن، اميرالمؤمنين فرمود: «ما كتب قرّ و ما حفظ فرّ»[57] هرچه نوشتی میماند هرچه حفظ کردی يادت میرود، اين کلمه به کلمه آقا امام عسکری بايد با آب طلا مینوشتی، امام فرمود: «وأَكْثِرُوا ذِكْرَ اللَّهِ وَ ذِكْرَ الْمَوْتِ»[58]يادخدا را در زندگی زياد کنيد، ياد مرگ يادتان نرود يک روز میرويد، امروز به ما گفتند يکی از آقايون هيئتیها حاج آقای دلزنده رحمت خدا رفته، اين ماه صفر میآمد مداحی میکرد در جلسه بود آقای حاج عباس دلزنده روی هيئت فدائيان ابالفضل رفت، شب میخوابد آقا صبح بلند میشود صدق الله العلی العظيم، ياد مردن يادخدا بعد حضرت فرمود اين نکته پايانی چندتا توصيه را حضرت نمودند يادآوری ياد خدا ياد مرگ: «تِلَاوَةَ الْقُرْآنِ»[59]زياد قرآن بخوانيد: «الصَّلَاةَ عَلَى النَّبِيِّ ص»[60]صلوات بر پيغمبر زياد بفرستيد: «فَإِنَّ الصَّلَاةَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ عَشْرُ حَسَنَاتٍ»[61] امام عسکری فرمود صلوات بر پيغمبر خدا به ازاء هر صلواتی دهتا حسنه برای شما ثبت میکند هر ذکر صلواتی ده حسنه آن حسنه چقدر حدودش هست خدا میداند پايان نکته هم آقا فرمودند: احْفَظُوا مَا وَصَّيْتُكُمْ بِهِ وَ أَسْتَوْدِعُكُمُ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَيْكُمُ السَّلَامَ»[62]حفظ کنيد اين چيزهای را که حضرت میفرمايد وصيت کردم شما را شيعيان را و شما را به خدا میسپارم: «وَ أَقْرَأُ عَلَيْكُمُ السَّلَامَ»[63] سلامم را به شماها میرسانيم اين امانتداری کرديم توصيهای که امام عسکری به شيعيانش فرموده بود ما امشب کلام نورانی حضرت را گرچه جای جای اين دستورالعمل محل بحث است و صحبت است و توضیحات.
خب دوران عمر مبارک امام عسکری دوران سختی بود امام بيست و هشت سال عمر شريفشان بود که از اين بيست و هشت سال قريب به بيست و دو سال در اردوگاه سامراء تحت نظر بودند يعنی در معيت پدرشان امام هادی و اين دو امام بزرگوار امام هادی و امام عسکری از يک جهتی دوران سختی داشتند علت هم اين بود، که اين ديکتاتورهای بنی العباس به روايات متعدد از پيامبر اکرم اميرالمؤمنين امام مجتبی سيدالشهداء زهرای مرضيه تا برسد به سائر ائمه اينها شنيده بودند که مهدی صاحب الزمان، دوازدهمين حجت و امام که: «يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا»[64] از آقا امام عسکری و نوه امام هادی است اين دوتا امام را مخصوصاً ديکتاتورهای بنیالعباس کشاندند سامراء و تحت مراقبت و نظارت شديد قرار دادند و فشارهای زياد هم وجود مقدس امام هادی و هم وجود امام عسکری که حضرت امام عسکری زندانهای متعدد ايشان فرستادند در يکی از زندانهايشان زندانبان خيلی آدم سخيف و پستی بود اين امام را برد در يک جايي که حيوانات وحشی نگهداری میشدند امام را داخل آن محوطه کرد در آن باغ وحشی که همه حيوانات درنده بودند که حضرت را حيوانات از پا در بياورد بعد از ساعتی آمدند ديدند امام مشغول به نماز و عبادتاند تمام اين حيوانات وحشی درنده اطراف حضرت نشستند آرام امام دارند عبادت خودشان را میکنند کاری از دست اينها بر نمیآمد که نکردند زندانبانهای متعدد که اينها متحول میشدند همان طور که در زمان موسی ابن جعفر هم بود که دو نفر مخصوصاً از طرف معتمد عباسی مأمور بودند برای ايذاء و اذيت امام عسکری بعد اين دو نفر در زندان و سلول امام عسکری اينها منقلب شدند متحول شدند تغيير کردند آن مأموری که از طرف خليفه عباسی پيگير بود اينها را خواست گفت شما برنامهتان چيز ديگری بود مثلی که همراه شديد با اين آقا، گفت تو نديدی اين آقا را معنويت اين فرد و اخلاق اين فرد با اين اخلاق دشمن را میآوردند سر خط، بابای که آمده در زندان ايذاء و اذيت برساند تحت تأثير قرار میگيرد خب آخرالامر هم امام را مسموم کردند، يکی از ارادتمندان امام عسکری میگويد آمده بودم محضر حضرت امام يک نامههای بود برای اهالی مدائن استفتائاتی شده بود که اينها را بايد میبردم و میرساندم میگويد آمدم محضر حضرت که نامهها را بگيريم ببرم آقا فرمودند شما میرويد پانزده روز ديگر که بر میگردي از خانه من صدای ناله بلند است و وقتی میرسی که من ديگر روح از کالبدم خارج شده و من از بين مردم رفتم، میگويد من به حضرت کردم آقا خب بعد از شما رهبر اين امت کيست؟ علت اينکه امام زمان مخفيانه به دنيا آمد حتی تا شب ولادت حضرت عمه امام عسکری خواهر امام هادی دختر امام جواد حکيمه خاتون هم نمیدانست اين قدر مسأله سری بود چون امام عسکری به شدت تحت نظر بود و اينها دنبال اين بودند که آن شخصيتی که پيغمبر بشارت آمدنش را داده، تا متولد شد او را به شهادت برساند لذا امام زمان از بدو تولد از انظار مردم غائب بود جزو بعضی از خصيصين و افرادی که صلاح بود اينها حضرت را ببينند عامه مردم امام زمان را نمیديدند شرائط يک شرائط خطرناکی بود اين خادم حضرت میگويد به حضرت گفتم آقا بعد از شما امام کيست؟ آقا فرمودند سهتا نشانه میدهم اين سهتا نشانه را از هرکه ديدی آن امام است. باز امام معرفی هم نکرد يعنی کمال احتياط بود، فرمودند نشانه اول آن کسی که بر پيکر من نماز میگذارد آن امام مسلمين است نشانه دوم آن کسی که جواب نامهها را از تو میخواهد يک نامههای مردم مدائن نوشته بودند اين پاسخ حضرت را برده بود يکسری نامههای جديد آورده بود آن نامههای جديدی که آوردی آنی که از شما آن نامهها را طلب میکند امام است و امام يک نشانه ديگر هم عنوان کردند آن کسی که از محتويات در هميان و سؤالاتی که از اهالی قم آوردند پاسخ میدهد آنهم امام است اين آقا میگويد من رفتم مدائق بعد از آن زمانی که برگشتم آمدم سامراء خانه حضرت تا رسيدم ديدم صدای ناله بلند است برادر امام عسکری جعفر ايستاده بود مردم داشتند به جعفر تسليت میگفتند که حالا معروف شد به جعفر کذاب چون به ناحق تقاضای امامت کرد و مدعی امامت شد گرچه حالا در يک توقيعی از امام زمان است که بعداً توبه کرد و شد جعفر تواب، اين ايستاده بود دم در مردم تسليت میگفتند میگويد من به خودم گفتم اگر اين امام باشد که ديگر فاتحه کار خوانده است میگويد همينطور که ايستاده بودم يک وقتی ديدم غلامی از داخل آمد بيرون گفت نامههای مردم مدائن را بده ما، آقا میخواهد. گفت ديدم نامهها را از من گرفت برد داخل گفتم اين نشانه اول که جعفر امام نيست امام داخل ين حجره است گفت جسد امام عسکری پيکر آقا را غسل دادند کفن کردند آوردند گذاشتند آمدند به جعفر گفتند پيکر امام عسکری آماده است بياييد نماز بخوانيد مردم آمدند شيعيان جمع شدند جعفر آمد جلو نماز ميت را بخواند میگويد ديدم از همان اتاق آقازادهای با موهای مجعد چهره گندم گن، پيشانی کشيده آمد از اتاق خارج شد آمد سمت پيکر مطهر امام عسکری دستی گذاشت در سينه جعفر فرمود: «يا عم تأخّر»[65]، عمو برو عقب: «فأنا أحق بالصلاة على أبي»[66] من شايستهام که بر پيکر پدرم نماز بخوانم میگويد جعفر کذاب رنگ از رخسارش پريد چون نمیدانست امام عسکری اولاد دارد آقا میفرمايد اين پدر من است امام عسکری بابای من است گفت اين آقازاده ايستاد جلو نماز ميت را خواند همه اقتداء کردند گفت جسد آقا بلند کردند حرکت دادند بردند در جوار قبر پدر بزرگوار به خاک سپردند جعفر آمد در منزل مردم میآمدند تسليت میگفتند میگويد يکدفعه ديديم چند نفر از قم آمدند گفتند که ما نامههایی داريم و پولی آورديم اينها را شما به ما بگوييد که پول چقدر است نامهها مال چه کسانی است؟ جعفر لباسش را تکان داد گفت از ما انتظار غيب گفتن داريد اين حرفها چيست؟ اينها گفتند ما سابق هم که نامه میآورديم امام عسکری به ما میگفت اين نامه مال فلانی است اين پول مال فلان کس است، ويژگیهای اين پولها اين است گفت من اين چيزها را بلد نيستم از ما غيبت گفتن نخواهيد گفت اين قمیها متحير شدند که چه کار کنند؟ باز از همان حجره گفت ديدم آقازاده يک پيکی آمد گفت که آقا میفرمايند اين نامهها مال فلانیهاست از قم هميانی که آورديد هزار دينار طلاست ده دينارش دينارهای طلابی روکش دارد است بقيه روکش دار نيست و متعلق به فلانی است، گفت من فهميدم که امام حضرت صاحب الزمان اين آقازادهای که در سنين طفوليت به مقام امامت و رهبری امت رسيد.
خب در آن ساعتهای پايانی عمر حضرت آقا خادمی داشتند به خادمشان گفتند پشت اين پرده وسط اتاق پرده زده بودند پشت آن پرده، يک جمله هم بگويم حالا قبل از روضه خواندن قدر دينتان و اسلامتان را بدانيد پای سفره آماده نشستيد گاهی اوقات دریوری هم میگوييد. امشب يک آقای دکتری از آلمان آمده در همين مسجد میخواهد مسلمان بشود، استاد دانشگاه ما خدا بهمان لطف کرده مسلمان به دنيا آمديم مسلمان بزرگ شديم تحقيقی هم رو دينمان نکرديم، اينها تحقيق کرده پا شدند آمدند استاد دانشگاه است دکتری دارد آمده میخواهم مشرف به اسلام بشوم، ما گاهی اوقات دين خودمان را درست نشناختيم اين نعمت و موهبتی که برای ما فراهم شده متأسفانه قدرشناسی بعضیها نمیکنيم.
خادم حضرت میگويد که آقا امام عسکری حالشان سخت شد ظهر بود در آستانه وقت آذان ظهر بود آقا فرمودند برو پشت پرده وسط اتاق پرده زده بودند آقازادهای است به ايشان بگو، پدرت تو را میخواهد و میطلبد میگويد رفتم پشت پرده ديدم يک آقازادهای در حال سجده است و در حال سجده مشغول راز و نياز با خداست، گفتم آقا پدر شما شما را میخواهد، اينها تازه خادمهای در خانه حضرت بودند بخشی عمدهشان از امام زمان بیخبر بودند مصلحت اين بود که متوجه نشود میگويد ديدم اين آقازاده بلند شد آمد از پشت پرده اين سمت مقابل امام عسکری آقا امام عسکری فرمودند: «يَا سَيِّدَ أَهْلِ بَيْتِهِ اسْقِنِي الْمَاءَ فَإِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي»[67] ای آقای اهلالبيت جرعهای آب به من بياشام دارم به سوی خدا میروم میديدم اين آقازاده يک شربتی بود به نام شربت مستکی جنبه دارويي داشت در يک ظرفی بود میگويد امام زمان اين ظرف را بلند کردند آوردند نزديک لبهای مبارک امام عسکری پدر جرعهای از اين آب را نوشيد وقت اذان شد با همان حالت سخت بيماری که امام عسکری ديگر نمیتوانستند خودشان وضوء را کامل بگيرند امام زمان پدر را کمک کرد در وضوء گرفتن، مؤمن نفس آخرت هم خدا: «أَكْثِرُوا ذِكْرَ اللَّهِ»[68] خدا را ياد کنيد اينها درس است آن ساعات آخر عمر حضرت بود میگويد ديدم آقازاده امام زمان امام عسکری را کمک کردند در وضوء گرفتن امام عسکری نمازش را خوند و بعد از اتمام نماز روحش به ملکوت اعلی و به لقاء الله پيوست، من همينجا يک عرض ادب کنم بگوييم آقا صاحب الزمان کام تشنه پدر را سيراب کردی، خدا رحمت کند آيتالله ارباب را دو بيت شعر بخوانم اين روضه من باشد و عرض ادب ما به صاحب عزای اين ايام صاحب الزمان:
قدم در کربلا بگذار و بستان، سر پرخون ز دست نيزهداران يا صاحب الزمان
تو ای دست خدا با شست قدرت، بکش تير از گلوی شيرخواره
آقا با دست مبارک کام تشنه پدر را سيراب کردی کربلا جای شما خالی بود کام تشنه علی اصغر را آن ساعت پايانی عمر سيدالشهداء صورت بر خاک مقتل نهاده: «الهی رضاً بقضائک تسليماً لامرک و لامعبود سواک يا غياث المستغثين»[69]، آقا آن ساعت کام تشنه جدت را سيراب میکردی همه بگوييم يا حسين.
الا لعنة الله علی القوم الظاليمن و لا حول و لا قوة الا العلی العظيم
اللهم تقبل منا و من جلساء مجلسنا
اللهم عجل لوليک الفرج و سهل له المخرج و اوسع له المنهج.
[1] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[2] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[3] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[4] حجرات13.
[5] حجرات13.
[6] تحف العقول النص ص489.
[7] تحف العقول النص ص489.
[8] تحف العقول النص ص489.
[9] تحف العقول النص ص489.
[10] تحف العقول النص ص489.
[11] تحف العقول النص ص489.
[12] زلزله7.
[13] تحف العقول النص ص489.
[14] تحف العقول النص ص443.
[15] تحف العقول النص ص489.
[16] تحف العقول النص ص489.
[17] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[18] المزار الكبير (لابن المشهدي) ص664.
[19] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[20] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص104.
[21] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[22] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[23] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[24] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[25] الأمالي( للصدوق) النص ص246.
[26] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[27] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[28] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[29] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[30] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[31] عنکبوت69.
[32] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[33] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[34] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[35] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[36] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[37] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[38] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[39] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[40] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[41] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[42] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[43] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[44] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[45] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[46] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[47] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[48] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[49] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[50] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[51] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[52] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[53] احزاب33.
[54] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[55] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[56] لهوف منظوم يا معارج المحبة (منظوم فارسى لهوف) ص26.
[57] كتاب سليم بن قيس الهلالي ج1 ص287.
[58] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[59] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[60] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[61] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[62] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[63] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[64] كمال الدين و تمام النعمة ج1 ص139.
[65] إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات ج5 ص102.
[66] إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات ج5 ص102.
[67] الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة النص ص273.
[68] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج75 ص372.
[69] مقتل الحسین مقرم ص357