استاد حدائق روز دوشنبه 4 مهرماه 1401 در مسجدالنبی(ص) شیراز به مناسبت شب شهادت امام رضا(ع) به بیان حدیث گهرباری از آن حضرت در بیان «ویژگی های انسان خوب» پرداختند.

 

دانلود

جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

قال سیدنا و مولانا ابوالحسن « فَقَالَ الَّذِينَ إِذَا أَحْسَنُوا اسْتَبْشَرُوا وَ إِذَا أَسَاءُوا اسْتَغْفَرُوا وَ إِذَا أُعْطُوا شَكَرُوا وَ إِذَا ابْتُلُوا صَبَرُوا وَ إِذَا غَضِبُوا عَفَوْا».[1]

شب شهادت حضرت ثامن‌الحجج مولانا ابوالحسن علی‌بن موسی الرضا است بنده هم سال‌های گذشته این نکته را عرض کردم پایان ماه صفر پایان عجیبی است دو ماه عزاداری، توسل، عرض ادب به محضر به اهل‌البیت کارنامه‌ی تأیید و قبولی را از دست امام رئوف می‌گیریم، و به تأیید حضرت ثامن‌الحجج می‌رسد انشاءالله که این اعمال ما و عرض ادب‌هایی که در این دوماه از همه‌ی ارادتمندان و مشتاقان و علاقمندان صورت گرفت ذخیره‌ی عالم برزخ و قیامت همه‌ی ما قرار بگیرد. شب شهادت حضرت هست من یک حدیث تربیتی از فرمایشات امام رئوف محضر عزیزان عرض کنم اصل شرکت در این جلسات را و محافل را و مجالس برای این است که آدم خوب زندگی کند و در زمره‌ی خوبان باشد، اینکه آدم خوب کیست و خیار عباد کیست؟ شخصی از آقا امام رضا وقتی این مسأله و سؤال را مطرح کرد و پرسید امام 5 تا ویژگی را نام بردند که این 5 ویژگی را ما امشب مرور می‌کنیم انشاءالله اگر در ما این صفات هست بگوییم الحمدالله رب العالمین که ما منتظریم که با صفاتی که امام رضا نشانه‌ی انسان‌های خوب یاد می‌کند و اگر هم در ما نیست تا فرصت تمام نشده است مؤمن یک کاری بکن تا عجل نرسیده است خودت را در مسیر انسان‌های خوب قرار بده، اولین ویژگی را امام فرمودند: انسان‌های خیار عباد «إِذَا أَحْسَنُوا اسْتَبْشَرُوا»[2] این‌ها وقتی که کارهای نیکی از آنها سر می‌زند شاد هستند و خوشحال می‌شوند، خب قطعا کسی کار خوبی انجام بدهد باید خوشحال باشد این بیانگر چه مطلبی است؟ خب مکرر ما برخورد داشتیم و شماها دیدید که در رفتار خودمان هم مشاهده شده است یک وقت‌هایی از کار خوب‌مان پشیمان می‌شویم این معلوم است اخلاص در آن نیست دیدید بعضی‌ها می‌گویند حیف از آن خدمت و وقت و زمانی که برای فلانی گذاشتیم و این‌ها قدر ندانستند و قدرشناسی نکردند این معلوم است کار برای خدا نبوده است، حضار محترم کار اگر برای خدا باشد پشیمانی ندارد اگر یک وقتی در کار خوب‌تان پشیمانی به شما دست داد تعارف نکنید این کار اخلاص در آن نیست، آقا ما به فلانی یک زمانی کمک کردیم و حالا پشیمان هستیم خب معلوم است آن زمانی که کمک کردی اخلاص نداشتی، اخلاص اگر باشد انسان پشیمان نمی‌شود، شما اگر برای خدا زحمت کشیده باشید مردم بفهمند یا نفهمند قدرشناسی بکنند یا نکنند اصلا مهم نیست، آنچه مهم است رضایت خداست، لذا در یک جمله‌ای هم از فرمایشات امام رضا در صفات بندگان مؤمن خدا یکی از اوصاف مؤمنین را حضرت می‌فرماید: «وَ الْخُمُولُ‏ أَشْهَى إِلَيْهِ مِنَ الشُّهْرَة»[3]  آدم‌های مؤمن واقعی گمنامی برای این‌ها از شهرت بهتر است، یعنی این‌ها دنبال سروصدا نیستند کاری هم اگر می‌کنند خیلی دنبال این نیستند که مردم بفهمند یا نفهمند و بدانند یا ندانند. این اخلاص است آدم با اخلاص کار در او مخفی‌تر و پنهان‌تر انجام می‌شود لذا در انجام کارهای خوب همانطور که مرحوم امام فرمودند: ما مأمور به وظیفه هستیم نه نتیجه، مأمور به اداء تکلیف هستیم، یعنی مردم کارتان را خوب انجام بدهید چه می‌شود و نتیجه چه خواهد شد دیگر به ما ربطی ندارد،

تو نیکی کن و در دجله انداز، که ایزد در بیابانت دهد باز

شما کارت را خوب انجام بده، یک علت هم یک بخشی از ما متدینین از انجام کار خوب طفره می‌رویم چون از اول دنبال نتیجه هستیم و این غلط است، مثلا می‌گوید اگر من این کار را انجام بدم فایده ای دارد، تو منتظر نتیجه نباش وظیفه‌ات را انجام بده، من این حرف را بزنم؟ دشمن پیدا نمی‌کنم، آیا شما وظیفه‌ات هست این حرف را بزنی؟ اگر وظیفه‌ات هست بگو نتیجه هر چه باشد دیگر به ما مربوط نیست بسپار به خدا، ما آیات فراوانی داریم که خدا در قرآن می‌فرماید: شما وظیفه‌تان را انجام بدهید نتیجه با خداست، «لئِنْ شَكَرْتُمْ»[4] شکر بکن «لَأَزِيدَنَّكُمْ»[5] نتیجه. «إِن تَتَّقُوا اللَّهَ»[6] تو تقوا رعایت بکن، «يَجعَل لَكُم فُرقانًا»[7] نتیجه، «وَالَّذينَ جاهَدوا فينا»[8] در مسیر ما تلاش بکنید« لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا»[9] این نتیجه.

لذا نکته‌ی اول از اوصاف بندگان خوب امام می‌فرماید: «وَ إِذَا أَسَاءُوا اسْتَغْفَرُوا»[10] از صفات بندگان خوب خدا این است که این‌ها اگر جایی اشتباه کنند سریع عذرخواهی می‌کنند، آدم‌های یک دنده‌ی متکبر نیستند که عذرخواهی نکنند و اظهار پشیمانی نمی‌کنند این خوب نیست. «وَ إِذَا أَسَاءُوا اسْتَغْفَرُوا»[11] اگر خطایی از شما سر می‌زند، اشتباهی مرتکب می‌شوید عذرخواهی کنید. آیت الله العظمی بروجردی در حالات ایشان می‌نویسنند یک شاگردی داشتند طلبه‌ی فاضلی بود و در جنوب شهر قم یک مسجدی گمنامی داشت این یک روز در درس خارج به آیت الله بروجردی اشکال زیاد گرفت و سؤالات علمی و فقهی داشت و اشکال پرسید و آیت الله بروجردی تند شدند و گفتند: چرا مدام سؤال می‌پرسی بگذار بعد درس بپرس، بعد درس تمام شد و آن روز ظهر شد و بعدظهر یکی از علماء قم می‌گوید من یک قراری داشتم با آیت الله العظمی بروجردی عصر منزل ایشان، یک ساعت به اذان مغرب من رفتم، خادم گفت: آیت الله بروجردی از ظهر که از درس آمدند به منزل دیگر ظهر نماز جماعت نرفتند و تمام برنامه‌های ملاقات را تعطیل کرده است و این جلساتی که با افراد وعده کرده بود کسی را نپذیرفتند، گفتم: بگویید فلانی آمده و خود ایشان فرموده بودند. خادم رفت و گفت: آقا می‌گوید باشید من کارتان دارم. ایستادم تا نزدیک مغرب و اذان مغرب شد یک درشکه‌ای می‌آمد ایت الله بروجردی را به نماز می‌برد و این درشکه هم منتظر بود. دیدم آیت الله بروجردی از اتاق بیرون آمد و وضو گرفتند و در آستانه‌ی اذان مغرب بود و سوار شدند و به من هم گفتند شما هم بیایید و به آن کسی که درشکه را هدایت می‌کرد گفت جنوب قم برو و فلان مسجد برو که جابرالدین نماز می‌خواند مسجد خودشان نرفتند خلاصه رفتیم و به آنجا که رسیدیم اذان گفته شده بود و وارد مسجد که شدیم مردم نمازشان را خوانده بودند و مسجد ساده ای بود در حاشیه‌ی قم و شیخ جابرالدین منبر رفته بود و احکام می‌گفت و آیت الله بروجردی وارد شدند مستقیم آیت الله بروجردی سمت منبر رفتند این شاگردشان تا دید استادش وارد شد بلند شد و گفت: مردم آیت الله بروجردی آمدند و مردم هم ادب کردند و ایستادند، ایشان سمت منبر رفتند و سرشان را روی منبر گذاشتند و به شاگردش گفت: پا روی سرم بگذار. شاگردش گفت: آقا این جسارت‌ها و این غلط‌ها را نمی‌کنم برای چه پا روی سرتان بگذارم. آیت الله بروجردی گفت: من امروز در درس بر تو تند شدم و آمدم حلالم کنی.

مردم خدا رحمت کند آیت الله والد ما را می‌گفت: بزرگ شدن خمره‌ی رنگرزی نیست، بزنند و درآورند که آیت الله بروجردی دربیاد بابا این‌ها کار کردند و با نفس‌شان جهاد کردند، ما هر چیزی از دهانمان درآید می‌گوییم، غرور و تکبر هم داریم و معذرت‌خواهی هم نمی‌کنیم و قیامت هم توقع داریم در طراز علماء باشیم ایا ما تا حالا اینگونه عمل کردیم؟ به کسی تند کرده باشیم و بعد بگوییم ببخشید. یک مرجع تقلید و یک فقیه بزرگ که امام در درسش شرکت می‌کردند این جابرالدین گریه کرد گفت: آقا ما را خجالت ندهید، آیت الله بروجردی هم گریه می‌کرد و گفت: آیا حلالم کردی؟ شاگردش گفت: من حلال کردم و من امروز به دل نگرفتم من نباید زیاد اشکال می‌گرفتم. آقا فرمودند: من آمدم اینجا تسویه حساب کنیم و کارمان به قیامت نکشد. مردم حواستان باشد که حساب‌هایتان به قیامت نکشد، اگر کارتان به قیامت افتد کارتان سخت می‌شود مردم اینجا با یک معذرت‌خواهی می‌بخشند ولی اگر به قیامت افتاد پدر و مادر از اولاد نمی‌گذرد و اولاد از پدر و مادر نمی‌گذرد. ایشان به شاگردش گفت: شما منبر خود را ادامه بده من نماز مغرب و عشاء را نخواندم می‌روم گوشه نمازم را بخوانم.

مثلا دیگران می‌گویند گفتیم حقش بوده و عذرخواهی هم نمی‌کنیم. امام رضا فرمود: « وَ إِذَا أُعْطُوا شَكَرُوا»[12] وقتی در حق شما محبتی اتفاق می‌افتد سپاسگذاری کنید، زبان تشکر داشته باشید ما متأسفانه بخشی از ماها طلبکار هستیم و می‌گوییم این وظیفه‌اش است، بله مردم وظیفه‌ای دارند و انجام می‌دهند بله شما هم وظیفه داری تشکر کنی. ما در برابر پروردگار وظیفه‌ی عبادت داریم ولی خدا در برابر همین وظیفه‌ی واجب ببینید چقدر الطاف خودش را سرازیز می‌کند بر بندگانش مثلا نماز واجب است و ده‌ها آثار ارزشمند از این نماز در زندگی دنیایی ما و مادی ما و معنوی ما و اخروی ما روایات و آیات بیان می‌کند، حالا در قبال آن کار واجب است و بیایید از خداوند بیاموزیم. زبان سپاسگذاری داشته باشیم اگر کسی کاری کرد تشکر کنیم و این تشکر سبب می‌شود کار خوب ادامه پیدا کند ما در مساجد که بچه‌ها می‌آیند از آنها تشکر کنید، سنت خوبی قدیمی‌ها داشتند بعضی‌ها انجیر خود را وقف برای بچه‌هایی کرده بودند که به مسجد می‌آمدند، عزیزان نوجوانان و بچه‌ها را تشویق کنید و خوبی کنید، ببینید خدا زیر منت بنده‌اش قرار نمی‌گیرد، خدا بیشتر به تو می‌دهد حالا تشویق که نمی‌کنیم گاهی اوقات جوانان را از هیأت می‌رانیم. چند شب قبل جایی بودم یک اقایی یک یادداشتی به من داد و نوشته بود که من عده‌ای از جوانان را در همین هیأت و در همین حیات بعضی از مسئولان هیأت چنان اخلاق تندی نسبت به بچه‌ها داشتند که بچه‌ها زده شدند. مردم! اگر نوجوان و جوان در مجالس می‌آیند این هنر من و شما نیست هنر امام رضا و امام حسین است. هنر صاحب هیأت نیست، هنر مبلغ یا گرداننده‌ی هیات و مسجد نیست بلکه آن جاذبه‌ی پیغمبر و اهل‌البیت این‌ها را می‌آورد بیایید این‌ها را حفظ کنیم حداقل تشکر کنیم و سپاسگذاری کنیم.

وَ إِذَا غَضِبُوا عَفَوْا».[13] بندگان خوب خدا در اوج ناراحتی و عصبانیت گذشت می‌کنند یعنی مدیریت خشم دارند در اوج ناراحتی خودش را کنترل می‌کند، و می‌بخشد، ببینید آقای شامی که تبلیغات بنی‌امیه بر رویش کار کرده بود به امام مجتبی ناسزا می‌گفت، حالا بعضی‌ها می‌گویند جوان‌مان این حرف را به ما می‌زنند یا فلانی اینجوری می‌گوید آقا این‌ها اثر تبلیغات است و این بلایی سر مردم آورد مثلا در زمان امیرالمؤمنین که به اسلام قرآن امام علی را کشتند، حالا شما تعجب می‌کنید تبلیغات بود، تبلیغات بنی‌امیه کاری کرد که امام حسن را مضل اسلام معرفی کردند می‌آمدند جلو حضرت می‌ایستاد و می‌گفتند السلام علیک یا مضل المؤمنین. تبلیغات کاری کرد که امام حسین را به عنوان خارجی کشتند، حالا شما تعجب می‌کنید، امام سجاد می‌فرماید: همه‌ی این جماعت کوفی‌ها به کربلا آمدند، بدم الحسین قربة إلی الله! در قتل امام حسین شرکت کردند مردم از تبلیغات دشمن غافل نشوید، این آشوب‌ها را در گوشه و کنار می‌بینید همین است.

معرفت‌ها ضعیف، تبلیغات دشمن قوی شده است می‌کشاند و این‌ها را در صحنه می‌آورد به اسم دفاع از حقوق زن، به اسم دفاع از مظلوم بله قطعا اگر کسی ظلم کرد باید با او برخورد کرد، قطعا از مظلوم باید حمایت بشود اما به چه قیمتی؟ ما می‌گوییم و شعار می‌دهیم دفاع از مظلوم در حالی که داریم ظلم می‌کنیم و اموال مردم را آسیب می‌زنیم و افراد بی‌گناه را می‌کشیم و می‌گوییم دفاع از مظلوم؟!

تو خودت ظالم هستی تعرض به اموال عمومی امیرالمؤمنین می‌فرماید: گناه نابخشودنی است، حضرت می‌فرماید: دو جا بخشش معنا ندارد تعرض به اموال عمومی مردم، توهین و تعرض به حکومت اسلامی.

دشمن بیکار ننشسته است در این فضاهای اجتماعی و شبکه‌های مجازی و رسانه‌ها دشمن کار می‌کند، من هم از این طرف جوانم را خوب تربیت نکردم واکسینه نکردم و میکروب تبلیغات اعتقادی دشمن داره گسترش پیدا می‌کند من هم دختر و پسرم را واکسینه نکردم این‌ها مبتلا می‌شوند و من کوتاهی کردم و تعارف هم ندارم، این‌هایی که آشوب می‌کنند مال پشت کوه قاف نیستند مال همین مملکت هستند، مال همین دیار هستند چرا بعضی‌ها اینطوری می‌شوند؟ آقایان من خانواده سراغ دارم در امریکا بچه‌های این آقا متولد آمریکا هستند پدرش می‌گفت: بچه‌های من نماز شب‌شان تعطیل نمی‌شود خب این پدر چه کرده است؟ من اولاد تربیت می‌کنم تارک الصلاة و او در کفرستان اولاد تربیت می‌کند نماز‌شب‌خوان.

آقای دکتری بود می‌گفت من دیدم بچه‌هام در آن جامعه به دادشان نرسم از دست رفته‌اند، ما گاهی اوقات به فکر شکم و مدرسه هستیم، لباس، خوراک و دغدغه‌ی بهداشت جسم بچه‌هایمان را داریم ولی دغدغه‌ی تربیت‌شان را نداریم. این آقا گفت: سرمایه‌ی من این بچه‌هایم هستند، رفتم یک اسلام‌شناسی را پیدا کردم یکی از شهرهای آمریکا به ایشان گفتم پنجشنبه‌ها یک نیمروز و پول هواپیمایت را می‌دهم به شهر ما بیا و سه چهار ساعت خودم، خانمم، بچه‌هایم سؤالات دینی‌مان را پاسخ بده، خودمم کارم را تنظیم کردم که جلسه داشته باشیم و بچه‌هایم که در مدرسه می‌رفتند شبهاتی که در مورد اسلام، اعتقادی و غیره برای‌شان پیش می‌آمد از این آقای اسلام‌شناس سؤال می‌کرد و جواب داده می‌شد و من بچه‌هایم را اینگونه حفظ کردم.

نکته‌ی پایانی امام رضا فرمود: «وَ إِذَا ابْتُلُوا صَبَرُوا».[14] در آسیب‌ها و فراز و نشیب‌ها و در سختی‌ها بندگان خوب خدا شکیبا هستند صبروا. قطعا زندگی دنیایی به یک منوال پیش نمی‌رود، شما یک دوره جوانی تجربه و میانسالی و پیری را تجربه می‌کنید گاهی اوقات فراخ دستی و گاهی اوقات تهیدستی و سالم بودن و مریض بودن، دستگیری از دیگران یا دیگران باید تو را دستگیری کنند. شب تا صبح راحت می‌خوابی یا یک شب تا صبح پلک روی هم نمی‌گذاری. این امتحانات زندگی دنیایی است، امام رضا می‌فرماید: بنده‌های خوب خدا در این آزمون‌ها و امتحانات صبور هستند «إِذَا ابْتُلُوا صَبَرُوا».[15] این نشانه‌ی آدم‌های خوب است. این پنج ویژگی را حضرت به عنوان معیار بندگان خوب خدا به ما فرمایش داشتند البته جمله‌ی پایانی در روایت داریم، که اگر می‌خواهید این فرصت‌هایی که خدا به شما داده است برای‌تان بماند عادلانه استفاده کنید، علی علیه السلام می‌فرماید: «اعدل تداوم لک القدرة» عدالت پیشه تا قدرت برایت ماندگار باشد. مقام به تو داده شده؟ سوءاستفاده نکن. ثروت دادند؟ ظلم نکن. زبان دادند؟ آبرو نبر، اگر از این ظرفیت‌ها خدا مرحمت کرده است درست استفاده کردی این‌ها برای شما می‌ماند و اگر بد استفاده کردی از شما گرفته می‌شود.

شب شهادت حضرت ثامن‌الحجج مولانا ابوالحسن علی بن موسی الرضا است، انشاءالله که در چنین مناسبتی خدا توفیق نصیب کند بتوانیم از نزدیک محضر آن امام رئوف عرض ادب کنیم نقل می‌کنند از مرحوم علامه‌ی طباطبائی که ایشان فرموده بود: چرا به امام رضا ما می‌گوییم امام رئوف قطعا همه‌ی ائمه رئوف هستند همه‌ی ائمه رأفت دارند ولی در زیارت امام رضا از امام جواد نقل شده است «السلام علیک أیّها الامام الرئوف»[16] این نسبت به آقا علی بن موسی الرضا از امام جواد نقل شده است خب با توجه به اینکه بقیه‌ی ائمه رئوف هستند مرحوم علامه بیان فرمودند که رأفت امام رضا رأفت حسی است و این را من برای‌تان باز می‌کنم آقایان که تجربه‌ی این زیارت‌ها را دارید تصدیق می‌کنید این مطلب را، ببنید کسانی که حرم پیامبر را زیارت کردید و تجربه‌ی بودن در قبرستان بقیع را داشتید، حرم امیرالمؤمنین هم توفیق زیارت داشتید، حرم سیدالشهداء کاظمین و سامراء این مکان‌های متبرکه‌ی معصومین را زیارت کردید انسان وقتی در حرم امام رضا نشسته است یک آرامش خاصی به او دست می‌دهد، مثل اینکه دست نوازشگر حضرت علی بن موسی الرضا بر سر خودش احساس می‌کنید این از برکات آقا امام رضا است که در حرم امام رضا این رأفت احساس می‌شود حالا من یک خاطره‌ای از مرحوم آیت الله والد نقل کنم سابق شاید در بعضی جلسات عرض کردم این شب شهادت است و تبرکاً به احترام امشب عرض کنم حاج آقا می‌فرماید سال 1350 یعنی 50 سال قبل جمعی از جمعیت حاضر در دنیا نبودید حاج آقا فرمود: ما مشهد بودیم یک جلسه‌ای بود عده‌ای از علماء مشهد بودند که از آن جمعیت تنها کسی که الان زنده است و خدا انشاءالله طول عمر باعزت و باعافیت به ایشان بدهد حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی است، جمعیتی نشسته بود که آیت الله وحید هم بود یک آقایی بود به نام سعیدی پیرمردی بود این کلید‌دار حرم امام رضا بود و سال‌های متمادی ولی آن زمان بازنشست شده بود و کاری در حرم نداشت. آیت الله وحید از ایشان سؤال کردند شما سالها کلیددار حرم امام رضا هستید از امام رضا هم چیزی دیده‌اید؟ معجزه‌ای و کرامتی؟ یک جریان برای‌مان نقل کرد گفت: من برنامم این بود شب‌ها آخر از همه در حرم می‌بستم و درهای صحن کلیدشان پیش من بود و برنامه‌ام سحر این بود که حدود یک ساعت مانده به اذان صبح از منزل بیرون می‌آمده‌ام و پشت در صحن می‌رسیدم عده‌ای از زوار آمده بودند و منتظر بودند که در را باز کنم برای خواندن نماز صبح و من حرم را آماده می‌کردم. یک شبی بیدار شدم دیدم نیم ساعت به اذان صبح است و خیلی مضطرب سریع وضو گرفتم و لباس پوشیدم و با عجله سمت حرم آمدم و فکر کردم خیلی دیر شده است وقتی رسیدم پشت در صحن دیدم برخلاف شب‌های قبل یک جمعی از زائران و خادم‌ها بودند امشب که ما دیر آمدیم کسی هم نیامده است من در صحن را باز کردم و وارد شدم و داخل حرم چراغ‌ها را روشن کردم تک و تنها بودم نگاهم به ساعت افتاد دیدم هنوز یک ساعت و نیم به اذان صبح وقت مانده است فهمیدم ساعت منزل ما خراب شده است و ما امشب خیلی زود آمدیم و پیش خودم گفتم: فرصت خوبی است حالا ما امشب بالای سر حضرت نافله‌ی شب بالای سر بخوانیم کنار ضریح مطهر بالای سر حضرت ایستادم به نافله‌ی شب و نماز شب و نماز وتر و قنوت نماز وتر داشتم اذکار العفو العفو را می‌گفتم، ناگهان دو تا کلید چمدان کف دست من نمایان شد حالا در قنوت نماز هستی همزمان از ضریح مطهر صدا بلند شد سعیدی فردا صبح ساعت 8 برو دم دروازه‌ی مشهد اتوبوسی از تهران می‌رسد مسافرها که پیاده شدند دو تا خانم جوان ومیانسال هستند که همه‌ی این مسافرها از از آنها فاصله می‌گیرد این دو تا خانم تا مشهد هستند مهمان من هستند و از این‌ها پذیرایی کن و رسیدگی کن و این هم کلید چمدان‌های آنهاست. آقای سعیدی در حال قنوت این صدا را از ضریح شنید، نمازم را تمام کردم و کلیدها را در جیبم گذاشتم و خادم‌ها آمدند و زائرها آمدند و بعد از نماز صبح ساعت هفت و نیم به خدام گفتم من یک جایی کار دارم می‌روم و برمی‌گردم، دروازه‌ی مشهد آمدم ساعت 8 اتوبوسی از تهران رسید با مشخصاتی که آقا فرمودند، مسافرها پیاده شدند دیدم دو تا خانم میان سال یک طرف و بقیه در طرف دیگر ایستادند و هیچ‌کس با این‌ها حرف نمی‌زد، از پیرمردی که در آن مسافرهای تهرانی بود سؤال کردم و پرسیدم: تمام این مسافرها از تهران آمدید، گفت: بله، گفتم: این دو تا خانم هم آن طرف ایستادند این‌ها هم تهرانی هستند، گفت: بله، گفتم: چرا شما با این‌ها حرف نمی‌زنید و جدا ایستادند؟ گفت: نپرس؟! گفتم: سؤال شده برای من اگر شما همه از یک شهر آمدید چرا هیچ کس با این دو تا زن حرف نمی‌زند، گفت: نپرس، باز من سؤالم را تکرار کردم گفتم: این که جواب نشد خب علتی دارد به ما بگویید، گفت: من فقط سربسته بگویم این دو تا خانم در تهران مشهوره‌ی به بدکاره بودن هستند، مردم از امام رضای‌تان بخواهید، مردم از امام رضا بیاموزید ما یک عیب از یک کسی می‌بینیم ده تا می‌کنیم و رسوایش می‌کنیم، باز می‌گوییم السلام علیک أیّها الامام الرئوف.

این دو تا خانم مشهوره‌ی بد کاره و بدنامی هستند، این‌ها فهمیدند ما به مشهد می‌رویم التماس کردند که ما را هم با خودتان ببرید ما می‌خواهیم به مشهد بیاییم و توبه کنیم ولی اینقدر این‌ها بدنام هستند مردم می‌ترسند بااینها حرف بزنند، دیدید گاهی اوقات طرف یک عنوان بد پیدا می‌کند و می‌ترسی با او معاشرت کنی یا یک آدم ویروسی طرفش نمی‌روند می‌ترسند مریض بشوند، بعضی‌ها ویروس گناه‌شان آدم‌ها را عقب می‌کشد، به خاطر همین کسی با این‌ها حرف نمی‌زند. گفتم: آقا امام رضا سفارش چه کسانی را می‌کنی؟! سفارش می‌کنی مهمان من هستند. من سراغ این دو خانم رفتم و گفتم: شما مشهد جایی دارید گفتند: نه، گفتم: خانه‌ی من در اختیار شماست و تا زمانی که مشهد هستید مهمان من هستید. یک ماشین گرفتم این دو تا خانم را سوار کردم و چمدان‌هایشان را داخل ماشین گذاشتم و به منزل رفتیم و به خانمم گفتم: این دو مهمان محترم هستند فقط همین اندازه بگویم این‌ها سفارش‌شده‌های امام رضا هستند، در خدمت و محبت و رسیدگی به این‌ها کوتاهی نکن. خانم ما این‌ها را به مهمان‌داری برد اتاق را دست این‌ها داد و گفت راحت باشید بعد از لحظاتی خانمم آمد و به من گفت: این‌ها خیلی مضطرب هستند. گفتم: چرا؟ خانمم گفت: این‌ها می‌خواهند چمدان‌هایشان راباز کنند و لباس‌هایشان را عوض کنند و آماده بشوند وبه زیارت بروند ولی کلید چمدان‌هایشان را گم کرده است، من اصلا یادم رفته بود آن دو تا کلید در قنوت نماز شب کف دستم قرار گرفت ناگهان یادم آمد و به نزد خانم‌ها رفتم کلید‌های چمدان را نشان‌شان دادم و گفتم: این کلیدهای شماست؟ این‌ها نگاه کردند و گفتند: بله دست شما چه می‌کند؟ گفتم: فقط یک جمله بگویم امام رضا شما را قبول کرد. امام رضا شما را پذیرفت. این را می‌گویند امام رئوف
امشب در خانه‌ی این امام آمدی آقایان دوستان را کجا کنیم، تو که به دشمنان هم نظر داری

سلام علی آل طه و یاسین، سلام علی آل خیر النبیین

 سلام علی روضة حلّ فیها، امام یباحی به الملک و الدین

امام به حق شاه مطلق که آمد،حریم درش قبله‌گاه سلاطین

علی‌بن موسی الرضا کز خدایش، رضا شد لقب چون رضا بودش آیین

اگر خواهی آری به کف دامن او، برو دامن از هر که جز اوست برچین

بگوییم آقا امشب آمدیم مشهور است در اقوال بزرگان می‌گویند دو عزیز امام رضا برایش توجه خاص دارد یکی مادربزرگش فاطمه‌ی زهرا و یکی عزیز دلبندش جوادالائمه، باز این توصیه‌ی مرحوم آیت الله والد ما این است که یک سلام از طرف فاطمه‌ی زهرا به امام رضا کنید یک سلام از طرف امام جواد به امام رضا کنید، تا عنایت حضرت به سمت خودمان جمع کنیم.

 السلام ای شهید خراسان، ای پناه همه بی‌پناهان

تو جگر گوشه‌ی مرتضایی ، تو علی بن موسی الرضایی

خواسته‌ی همه ما این شب پایانی ماه صفر و دو ماه عزاداری و توسل و عرض ادب چه می‌خواهید از امام رضا؟ بگوییم

جان زهرا جان جوادت، وقت مردن کند ما را یادت

ای رضا جان، ای رضا جان، ای رضاجان، ای رضاجان

اباصلت می‌گوید آقا سمت خانه‌ی مأمون رفتند اگر در بازگشت عبا به سر کشیده بودم درخانه را ببند و به کسی اجازه‌ی ملاقات مده، اباصلت خیلی مضطرب بودم با اینکه فاصله‌ی بین حضرت و مأمون فاصله‌ی چندانی نبود در این راه کوتاه چندین مرتبه امام روی زمین نشست و برخاست و عبا به سر وارد خانه شد و گفتند در راببند و می‌گویند اقا وارد اتاق شد مثل افراد مارگزیده به خود می‌پیچید ناگهان دیدم آقازاده‌ای نمایان شد و گفتم: آقا شما که هستید؟ گفت: من جوادالائمه هستم، گفتم: درها بسته بود از کجا وارد شدید؟ گفت: اباصلت همان خدایی که من را از مدینه به توس آورد قادر است از درهای بسته هم داخل کند، وارد حجره‌ی بابا شد سر بابای مظلوم به دامن گرفت و لحظات پایانی در کنار امام جواد جان به جان آفرین تسلیم کرد. دو ماه یاحسین گفتی و نمک مجلس ذکر امام حسین است، به جای اینکه جوان بیاید سر بابا را به دامن بگیرد آن لحظات آخر عمر سیدالشهداء راوی می‌گوید آمدم کنار گودی قتلگاه دیدم عزیز زهرا صورتش روی خاک گودی قتلگاه.... همه بگوییم یا حسین.

 

[1]. الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص354، باب95

[2]. الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص354، باب95

[3].تحف العقول، ص443

[4]. ابراهیم، آیه7

[5]. ابراهیم، آیه7

[6].انفال، آیه29

[7].انفال، آیه29

[8].عنکبوت، آیه69

[9].عنکبوت، آیه69

[10]. الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص354، باب95

[11]. الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص354، باب95

[12]. الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص354، باب95

[13]. الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص354، باب95

[14]. الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص354، باب95

[15]. الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص354، باب95

[16] مفاتیح الجنان، زیارتنامه امام رضا

 

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه