استاد حدائق روز پنج شنبه 31 شهریور ماه 1401 در مهدیه بزرگ شیراز به مناسبت ایام دهه پایانی ماه صفر به بیان یکی دیگر از «ویژگی های صالحین» پرداختند.
جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسمالله الرحمن الرحيم
قال مولی الموحدين و امام المتقين اميرالمؤمنين علی ابن ابی طالب: «وَ لَا تُدْخِلَنَّ فِي مَشُورَتِكَ بَخِيلًا يَعْدِلُ بِكَ عَنِ الْفَضْلِ وَ يَعِدُكَ الْفَقْرَ وَ لَا جَبَاناً يُضْعِفُكَ عَنِ الْأُمُورِ وَ لَا حَرِيصاً يُزَيِّنُ لَكَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ فَإِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّى يَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّهِ»[1].
در ادامه عرائض جلسات گذشته و فرمايش اميرالمؤمنين به مالک اشتر حضرت در ادامه سخن نکتهای را نسبت به اهميت مشاوره و مشورت گرفتن و اينکه اساساً از چه کسانی نبايد مشورت گرفت، و از چه کسانی بايد فاصله گرفت و مراقب بود که افکار اينها را نظرات اينها را ما بهره نگيريم و استفاده نکنيم ما را از هدفمان باز میدارند.
من همينجا يک اشارهای کنم متأسفانه در اين جريان اخيری که اتفاق افتاد حالا بحث نيروی انتظامی آن خانمی که از بين رفته قطعاً اسلام با ظلم مخالف است ولی بدتر از ظلم ظلمی است که دارند انجام میدهند ظلمی است که بعضیها به عنوان دفاع از مظلوم خودشان دارند ظالمانه کار میکنند اين شد همانی که: «كلمة حقّ يراد بها الباطل»[2]يک خانم را کردند علم و دارند جنايت میکنند دارند ظالم میکنند دارند آدم میکشند دارند اموال بيتالمال را به يغما میبرند و لذا اين هم ريشه در همين مشورت گرفتن از بيگانگان است، ما هستيم و اميرالمؤمنين مؤمن بيدار باش طرف میبينيد دورش زدند فريب خورده، تحت تأثير همين تبليغات دشمن قرار گرفته بابا خبر را که دارد به شما میدهد خبر را از که داری میگيری چه کسی دارد اين را به شما میگويد قرآن میفرمايد: «إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا»[3] آدم گنهکار فاسق وقتی خبری برايتان آورد رو خبر او دقت کنيد اقدام نکنيد، ما متأسفانه شده مبنای کار بخشی از مردم سادهنگری الآن هم که دارد بيرون میآيد مسائلی است که شيطنتهای که اسرائيل داشته شيطنتهای که ترکيه داشته، در اين اخباری که دارد میآيد بيرون که مملکت را از داخل درگير نزاع و اغتشاشات کنند مرزهای شمالی کشور را دستاندازی کنند و بتوانند بخشی از مرزهای حساس ايران را از اين مملکت جدا کنند ما هم به اسم بعضی از ساده لوحها به اسم نوع دوستی بلی اسلام با ظلم مخالف است، اسلام میفرمايد ذرة المثقالها کار خوب و بد را بايد رسيدگی کرد اگر کسی مقصر در کشتن کسی بوده بايد با او برخورد کنند، اين همه جنايت در سراسر دنيا نسبت به مقام زن دارد صورت میگيرد مردهاند و صداها خاموش است همينهای که داعيهای دلسوزتر از مادر را دارند سر میدهند در برابر اين همه شيطنت در دنيا، اين همه آدم کشی دارد میشود شما چه میبينيد ظهور و بروز دارد، حالا يک خانمی مرگ هم مشکوک است، ما میگوييم قطعاً بايد برخورد بشود قطعاً اگر کسی مقصر بوده در کشته شدن کسی بايد محاکمه بشود بايد مجازات بشود عدالت بايد اجراء بشود، بررسی کنند، رئيس جمهور به پدر اين دختر زنگ زده ما پيگيری میکنيم ديشب من از مسجد میآمدم بيرون يک آدمی که ادعای تدينش میشد میگفت آقا ما از رهبری اين انتظار را نداشتيم از چه کسی اين انتظار؟ گفتم بابا ايمانت را نگذار زمين، تو رو به قبله داری نماز میخوانی تو ادعای شيعه بودن اميرالمؤمنين داری بصيرت داشته باش، خب اين جماعت مردمی که میريزند در خيابانها يقين بدانيد زمان اميرالمؤمنين اگر بودند مقابل حضرت بودند شک نکنيد، میبينيد در آن دوران ما فقط تاريخ را میخوانيم و تاريخ را میگوييم چه اتفاقی افتاد که مردم آمدند برای امام حسين کشتن، در صحنه بيش از بيست هزار مسلمان قربتاً الی الله آمدند، همين فتنههاست همين تبليغات دشمن بنی اميه کار کردند تبليغ کردند فضاسازی کردند مسلمانهای ساده لوح فريب خوردند، چه شد جنگ پيروز صفين به شکست منتهی شد، کار تمام بود مالک اشتری که نام شريفش اين روزها زينت بخش مجلس ماست جنگ را به پايان رسانده بود خيمه معاويه را محاصره کرده بود داشت غائله معاويه جمع میشد سوء استفاده و شيطنت معاويه حماقت مسلمانها دست به هم داد پيروزی صفين شد شکست، دور اميرالمؤمنين را گرفتند گفتند آقا اينها میگويند قرآن، ببينيد الآن هم اينها میگويند عدالت چه زيباست اين شعار، آقايون يک عمر نماز نخوانيم قرآن رو سر بگيريم ولی بصيرت نداشته باشيم شيطان ما را بکند اهرم خودش برای استفاده از مقاصدش بصيرت برود کنار همين کار را در صفين کردند، تازه صفين مجاهدها را دشمن دور زد، آنهای که آمده بودند جان به کف گرفته بودند آمده بودند در صحنه کارزار با ولیخدا با يک حرکت اينها را منصرف کردند قرآن کردند بالای نيزه، الآن هم ببينيد تحت عنوان اجرای عدالت دفاع از مظلوم حرف بسيار زيبايي است چه کسی میگويد دفاع از مظلوم بد است چه کسی میگويد اجرای عدالت بد است ولی اين نحو به اين سبک، شهر را به آشوب کشيدن اموال را به تاراج بردند به نواميس مردم دست اندازی کردند، بيت المال را ضايع کردند اين اجرای عدالت است اين دفاع از مظلوم است اينجور میخواهي دفاع کني ما که خودمان ظالم شديم ما که خودمان در حيطه ظلم داريم قرار میگيريم داريم ستم میکنيم اين را يک مقدار بصيرت داشته باشيد اينها مردم همين جامعه هستند من حرفم را میزنم من در جمع فاميلی اگر دو نفر فريب خورده مشورت دشمن هستند راهنمايیاش میکنم در تلفن اگر دارد به من میگويد من دوتا کلمه حق میگويم يا سکوت میکنم با سکوتم تأييد میکنم مسئول هستيم اين مجالس برای بصيرت افزايي است اين مجالس برای اين است که ما هم منطبق کنيم خودمان را با اهلالبيت اگر امروز امام حسين بود ما چه میکرديم؟ امروز در برابر امام زمانمان چه میکنيم؟ يک خرده ساده لوحی را بايد کنار گذاشت، حالا اين انشاءالله جريانات روشن میشود مسائلی که دارند پيگيری میکنند که از اساس اين شيطنت بوده، فردی را پيدا کنند خویدشان اين را بزرگ کنند به عنوان يک نمادی مثلاً ضد انقلاب مطرح کنند بعد در کشته شدن او نقش داشته باشند در تبليغات بر عليه نظام کار کنند و ببينيد بعضیها هم فريب میخورند همين اطلاعات همين اخباری که ما میگيريم و مشورت میگيريم از کسانی که يک درصد به عقايد ما معتقد نيستند شبکههای بيگانه که اساس اسلام را قبول ندارند، يک وقتی مقام معظم رهبری فرمودند فرمودند اينها اگر بخواهند تغيير نظام بدهند مثل تغيير نظام شاه به جمهوری اسلامی نيست تک تک متدينين را ريشهکن میکنند ديگر اعتقادی به اسلام ندارند نمیگذارند از اسلام نام بماند، يک نمونهاش را نشانتان دادند داعشیها ديديد چه کردند؟ داعشیها ديديد مساجد، حسينيهها امامزادها حرام امام هادی را منفجر کردند، حالا آدم ساده لوح میگويد آقا اينها درست میگويند درست میگويند؟ کار دست بيگانه افتاد آن وقت میبينی با ناموس تو چه میکند اين ايزدیهای در عراق را ديديد برای ناموس و دخترشان اين داعشیها شناسنامه صادر کردند میفروختند اينها را دخترهای اينها را میفروختند، يکی از آقايان علماست الآن شيراز است، حاج آقای تهرانی است کتابی داد به ما تاريخ اسارتش در سامراء دست بعثیها گفت دو ماه چهار نفر را کرده بودند در يک منبع آبی که يک متر در يک متر و نيم ارتفاع هم کمتر از يک متر، دو ماه ما در اين منبع آب بوديم گفت نماز اگر میخواستيم بخوانيم خميده بايد نماز میخوانديم مؤمن دست دشمن باز شد از نماز میگيردت از حيثيت میگيردت، سادهلوح آقا اينها حق میگويند چه حق میگويند؟ پشت اين شعارها چه است؟ بيدار باش کلمه به کلمه حرفهايتان قيامت بايد جواب بدهيد، شهداء جلوتان را میگيرد، اين امنيتی که امروز ايجاد شده مفت به دست ما نرسيد شهداء هزينه شدند تا اين امنيت ايجاد شد شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع از حرم در برابر اين نامردمان ايستادند امروز من و شما کسبمان ادارهمان مسجدمان مدرسهمان حسينيهمان خانهمان آسايش و امنيت دارد، دست بيگانه باز بشود اصلاً اعتقادی به اعتقادات ما ندارند، يک خرده بايد بيدار بود ما همه مسئول هستيم: «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ»[4] مجدداً عرض میکنم ظلم قبح ذاتی دارد از هرکسی سر بزند در حق هرکسی باشد قبيح است حالا خانم امينی باشد در حقش ظلم شده باشد بايد ظالم را مجازات کنند اما نه به اسم اينکه ما میخواهيم اجرای عدالت بشود خودمان هم ظالم بشويم خودمان هم ظلم بکنيم بعد به مأموران خدوم نيروی انتظامی اينگونه رفتار کنند شما که میگوييد کشته شدن ظلم است چرا خودتان اين کار را میکنيد؟ چرا خودتان توهين به ناميس مردم میکنيد که شمايي که با دفاع از حقوق زن شما حقوق زن را پاسداری میکنيد در همين کشورهای پيشرفته دنيای امروز متمدن به حقوق زن احترام گذاشته میشود من سالها قبل نشريه کيهان فرهنگی را خودم ديدم در يکی از کاوارههای فرانسه اعلان کرده بودند برای جذب بيشتر مشتری آمده بودند يک ترفندی پيش گرفته بودند که در آن فضاهای دستشويي آن کاواره دخترهای جوان را استخدام کرده بودند اين دختر در توالت بايستد اين آقایی که میرود دستشويي اگر دستمالی چيزی لازم دارد بدهد به اين آقا، پستترين شغل برای يک دختر، اين شرح حال فرانسهتان است ما نيستيم آنجا نمیبينيد ببينيد آنهایی که آنجا هستند چه میگويند اجرای عدالت میکنند؟ حقوق را احترام میگذارند بعد ماها تبليغات مشورتهای غلط روی ما اثر میگذارد، نتيجهاش میشود همين ساده لوحی سادهنگری زود باوری انسان بايد بصير باشد اين که اميرالمؤمنين میفرمايد: «فَقْدُ الْبَصَرِ أَهْوَنُ مِنْ فَقْدِ الْبَصِيرَةِ»[5] کوری چشم را میشود تحمل کرد اما بیبصيرتی خيلی سخت است، طرف نابينا باشد تحملش ممکن، ولی بیبصيرت بودن خيلی سخت و لذا اين بیبصيرتی هم در زمان گذشته اهلالبيت بود، آقای مالک دارد غائله صفين را جمع میکند ياران اميرالمؤمنين اينهايي که من دارم میگويم سربازهاي معاويه نبودند اينی که مرحوم شهيدمطهری میفرمايد دعا کنيد که در زمان اميرالمؤمنين نبوديد اگر بوديد معلوم نبود در کدام جبهه بوديد، آنهای که آمدند در رکاب ولايت بجنگند شمشيرها را کشيدند بيرون ولايت را تهديد کردند گفتند اگر به مالک نگوي برگردد خودت را میکشيم ياران علی، اينها برای لاي کتابها نيست اينها برای بصيرت ماست ما بالاتر از اميرالمؤمنين هم داريم در نظام خلقت بعد از پيغمبر، پاکتر از اميرالمؤمنين هم داريم عادلتر از اميرالمؤمنين هم داريم دقيقتر از حضرت هم داريم اين کار را سر حضرت آوردند که من بارها گفتم اگر بناست بر اميرالمؤمنين کسی خون گريه کند بر اين صحنه اميرالمؤمنين و اين لحظه حضرت بايد گريست: «امهلونی نحر جزوع» ، به اندازه کشتن يک شتر بمانيد، آقا التماس دارد میکند به يارانش فريب دشمن را نخوريد فريب تبليغات را نخورد نحر جزوع ربع ساعت زمان میبرد گفتند فرمان توقف را صادر کنيد، آقا فرمود: «أَمْهِلُونِي»[6] فرصتم بدهيد به اندازهای دو شيدن شير يک شتر ده دقيقه، گفتند فرمان توقف صادر میکنی يا خودت را میکشيم، آقا فرمود هرکدام ده ضربه بزنيد اينها مال نماز خوانهای رو به قبله بايست بود، اينها شرححال قرآن خوانهاست اينها شرححال کسانی است که مدعی تبعيت از ولايت بودند از خدا بخواهيد عاقبتهايمان ختم بخير بشود يک عمر يا علی نگوييم ولی با علی زاويه بگيريم، يک عمر يا حسين نگوييم ولی در رفتارمان دل امام حسين را آزرده کنيم، آقا ديد نه اينها مصر هستند فريب خوردند تبليغات دشمن روی اينها اثر گذاشت آن زمان: «لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ»[7] شعار خيلی زيبايي سردادند سخن سخن خدا، ولی حماقت مسلمانها فريب خوردند الآن هم میگويند آقا دفاع از حقوق زن شعار حقوق زن، بياييد ببينيد در دنيا کدام کشور به اندازه ايران حقوق زن را رعايت میکند کشورهای ديگر را ببينيد پستترين و سخيفترين شغلها را به زنها میدهند.
یک آقای دکتری بود در همين شيراز خدا رحمتش کند بيش از سی سال در آمريکا استاد دانشگاه بود اواخر عمرش آمد شيراز در همين چهار راه خيرات يک آزمايشگاهی زد استاد علوم آزمايشگاهی بود اين سالهای پايانی هم در جلسات میآمد شرکت میکرد آدم فهيم عالم دنيا ديده در يک جلسهای يک وقت خدمت آيتالله والد ما رسيد منزل آمد ديدن، به حاج آقا گفت من سی سال آمريکا زندگی کردم اين تجربه يک آدمی با سواد دنيا ديده عالم است، توضيحاتی داد گفت در نظام اداری آمريکا اگر يک زن و مرد از نظر توانايي علمی توانايي کاری و اجرائي از همه جهت يکسان باشند از نگاه ساختار اداری آمريکا حقوقی که به مردم میدهند خيلی متفاوتتر از حقوقی است که به زن میدهند فقط به جرمی اينکه اين زن است، و بعد يک توضيحاتی داد که اينها برای بهرهبرداری بيشتر از عنوان زن چه جنايتهای میکنند؟ و خدا رحمتش کند میگفت من خدا را شکر میکنم که اين آخر عمرم برگشتم ايران و در ايران میميرم آنجا سال درگير بودم وابسته کرده بودند ما را وامهای داده بودند که گير افتاده بوديم ولی بازگشت به ايران، خب ماها اينها را ببينيم حرف اينها مشورت میخواهيم بگيريم گوش نسپاريم به حرف دشمن، دشمن که گاهی اوقات شعار زيبا میدهد ولی میخواهد با اين شعار زيبا شما را در برابر حق نگهدارد: «لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ»[8] الآن هم میگويند دفاع از حقوق زن، دفاع از مظلوم دفاع از مظلوم بسيار حرف زيباست ولی پشت اين شعار چه نهفته است، مرحوم علامه طباطبايي میفرمايد زمان پيغمبر مسجد ساختند برای تخريب اسلام، مردم بصير باشيد پيغمبر رفته جنگ، حضرت در مدينه حضور نداشتند يهودیها پول گذاشتند سرمايهگزاری کردند منافقين اجراء کردند مسجد ضرار ساختند شما میبينيد خيلی کار عوام پسندانه است به هرکه بگويند آقا فلانی بانی مسجد شده میگويند خدا پدرش را بيامرزد شما آجر مسجد را میبوسيد احترام میکنيد مکان مقدس است، پيغمبر از جنگ که برگشت جبرئيل نازل شد: «وَ الَّذينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً»[9] رسولالله اين ظاهرش مسجد است ولی پايگاه نفاق است پايگاه دشمن است بيدار باشيد اين مسجد به ضرر اسلام است از طرف خدا پيغمبر مأمور شد اول کاری که رسولالله کرد فرمود مسجد را تخريب کنيد بياوريد پايين اين مسجد را، مسجد را خراب کردند پيغمبر فرمود آثار مسجد را آتش بزنيد همان پيغمبر: «رَحْمَةً لِلْعالَمين»[10] جلو فتنه را اين گونه گرفت آثار مسجد را آتش کشيدند الآن يک کسی بيايد الآن يک شخصيت والای دينی بگويد آقا فلان مکان مذهبی را خراب کنيد بسوزانيد سکهای يک پولش میکنند آقا حسينيه را خراب کرده مسجد را خراب کرده پيغمبر فرمود آثارش را هم بسوزانيد زمين مسجد را هم بکنيد مزبلهدان مدينه اين زمين هم حرمت ندارد چرا؟ چون به نام مسجد میخواهد تفرقه افکنده شود بين مسلمانها، ديگر بالاتر از مسجد داريم شعاری بالاتر از مسجد دفاع از مسجد، شعاری بالاتر از دفاع از قرآن: «لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ»[11] شعاری بالاتر از دفاع از اسلام، اين دفاع از اسلام شعار بود برای کشتن امام حسين، اين را من عرضم اين است احساسات را بگذاريم کنار عقلانيت را بياوريم در کار شما متدينين يک رکن از ارکان چهارگانه اصلاحات جامعه هستيد شماها ديگران نگاهتان میکنند میگويد آقای حاجی که يک عمر پای منبر بودی حاجی خانم که شما در مجالس دينی میروی نسبت به اين جريان چه حرف میزنی، بلی نسبت به ظلم انسان مخالف است ولی کاری هم که شما داريد میکنيد به مراتب بدتر از آن کار است، او اگر ظلم به يک نفر بود شما داريد به يک جامعه ظلم میکنيد بلی مجاری قانونی بايد اجراء بشود پيگيری بشود هرکسی که دست داشته بايد برخورد بشود و شدت عمل نشان داده بشود.
خب فرمايش آقا اميرالمؤمنين را من يک اشارهای گذرایی کنم، انشاءالله ادامه اين بحث مشورت که متأسفانه از آسيبهای جامعه ماست، ما با هر کله و پاچهای است مشورت میگيريم معذرت میخواهم با هر کله پاچهای، ببينيد اميرالمؤمنين میفرمايد با که مشورت کنيد، خانم بيدار باش آقا بيدار باش، با هرکسی نبايد مشورت گرفت، آقا اميرالمؤمنين به مالک میفرمايد مالک با سه گروه اصلاً مشورت نگير: «وَ لَا تُدْخِلَنَّ فِي مَشُورَتِكَ بَخِيلًا»[12] مشورت جايگاه بسيار رفيعی دارد خدا به رسولالله در قرآن میفرمايد: «وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ»[13] حالا من آيه را فردا میخوانم وقت گذشت امروز اصل مشورت کار بسيار ارزشمندی است که فرد اول نظام خلقت رسولالله خدا امرش میکند رسولالله مشورت بگير اما نه با هرکسی نه سخن هرکسی را بشنوی نه حرف هرکسی را باور کنی، سه گروه را امام اميرالمؤمنين از مشورت گرفتن از آنها نهی میکند، آقا میفرمايد: «وَ لَا تُدْخِلَنَّ فِي مَشُورَتِكَ بَخِيلًا»[14] ما آدمهای بخيل اينهای که بخل دارند با اينها اصلاً مشورت نگير: «يَعْدِلُ بِكَ عَنِ الْفَضْلِ وَ يَعِدُكَ الْفَقْرَ»[15] آقا فرمود آدمهای بخيل تو را از نيکوکاری باز میگرداند آدم بخيل است نمیگذارد کار خير بکني، نمیگذارد کار نيک انجام بدهی، مردم در کارهای عام المنفعه خيرتان با آدم بخيل مشورت نکنيد میگويي نکن حاجی مگر خُلی، پول میخواهی برای مسجد، چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است تو زن داری تو بچه داری، تو شوهر داری تو آينده داری، اصلاً راهت را میزند اينی که بعضیها در کارهای خير در جا میزنند چون مشاورينشان مشاورين نا اهل هستند آقا فرمود با بخيلها مشورت نگير اينها تو را از نيکوکاری باز میدارند تو را با فقر میترساند: «يَعِدُكَ الْفَقْرَ»[16] میگويد آقا داری فقير میشوی، ديگر کسی نيست جرمت را بکشد، برو بکن ديگر نيايي سراغ ماها، اگر گير افتادی به ما تماس نگيری خودت میدانی، دل طرف را خالی میکند اين آدم بخيل است حضرت میفرمايد با اين مشورت نکن.
دوم حضرت فرمود آقای مالک: «وَ لَا جَبَاناً يُضْعِفُكَ عَنِ الْأُمُورِ»[17] با آدمهای ترسو مشورت نکن، آدمهای ترسو تو را در کارهايت سست میکند و نکته سوم حضرت فرمود: «وَ لَا حَرِيصاً»[18] با انسانهای حريص هم مشورت نکنيد، آدمهای حريص: «يُزَيِّنُ لَكَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ»[19] آدمهای حريص حضرت فرمود تو را حرص ورزيدن ستمگری را در نظرت زينت میدهد، اين حريص تو را میبرد به سمت ستم کردن ستمگری ظلم کردن بعد حضرت فرمود: «بِالْجَوْرِ فَإِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ»[20] آقای مالک بخل و جبن، ترسو بودن و حريص بودن اينها صفاتی است که نتيجهای اينها میشود سوء ظن به خدا ديديد بعضیها به خدا سوء ظن دارند، میگويد در کار خدا ماندم نماز شب میخواند ولی سر از کار خدا در نمیآورد يک بندهای خدای به من گفت من نماز شبم تعطيل نمیشود، ولی در ايمانم به خدا سست شدم میگويم اين خدا نعوذ بالله میگفت کار خدا عادلانه نيست، چرا چرا اين جوری میشود اين بايد ببيند با چه کسانی مشورت کرده، با چه کسانی معاشرت دارد نتيجه آن معاشرتها شده سوء ظن به خدا به خدا بدبين شده بعضیها به خدا بدبين اند بدبينی به خدا اتفاقی نيست ريشه در بدبينی به خدا اميرالمؤمنين میفرمايد مشورت گرفتن معاشرت با بخيلها ترسوها حريصها است، حالا نکات ديگری اينجا بماند من انشاءالله جلسه آينده محضر عزيزان مطالبی را عرض کنم پايان عرائضم اين نکته را محضر حضار محترم اشاره کنم ببين نقطه بخل سخاوت است، سخاوت از صفات بسيار خوب است در مشورت گرفتن اگر شما رفتيد سمت بخلاء و بخيلها شما را از آن سخاوت باز میدارد، نقطه مقابل جبن و ترسويي شجاعت است شما اگر در کارهايتان با آدمهای ترسو طرف مشورت شديد شما را از آن شجاعت و درايت امر باز میدارند و نقطه مقابل حريص بودن توکل به خداست، آدمهای حريص به خدا توکل ندارند لذا اينها به ظلم هم که شده دنبال دنيا هستند حق و ناحق میکنند به يک منافعی برسند چون توکل به خدا ندارند، چون توکل ندارند حريصاند فکر میکند هرچه اندوخته بيشتر امنيت زندگی او افزونتر لذا حضرت اين سه نکته را تذکر میدهند به مالک که در امور رفاعی مردم مشورت گرفتن با بخيلها مانع خدمت میشود يعنی شما میخواهی يک کار رفاهی و خدماتی انجام بدهيد، من مسئول من صاحب کار منی که امروز کار دستم است اگر در اين کار رفاهی خدمات اجتماعی با بخيل طرف مشورت شدم اين بخيل مانع میشود که من کار را به خوبی انجام بدهم، اين برای مسئولين ما درس است در کارهای رفاهی اجتماعی، مشاورينشان نبايد بخيل باشند، در امور نظامی در امور نظامی اگر مورد مشورت ما آدمهای ترسو قرار گرفتند جا میزنيم آقا نگوييد مرگ بر آمريکا نگو مرگ بر اسرائيل، اگر يک آدم ترسويي شد مشاور شما جلو دشمن تسليم میشويد همه چيز را واگذار میکند و حال آنکه قرآن میفرمايد: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ»[21] در برابر دشمنان با قدرت کامل بايستيد نترسيد امام حسين فرمود: «مَوْتٌ فِي عِزٍّ خَيْرٌ مِنْ حَيَاةٍ فِي ذُل»[22]مرگ در عزتمندی انسان بميرد با عزت بهتر از اين است که بماند با ذلت، من وقتی که در مسائل نظامی مشاورين من آدمهای ترسو شدند جا میزنم میشود قرارداد و تسليم شدن واگذار کردن الآن همين شيطنت جريان اخيری که اين خانم از بين رفته، در اين اخبار سياسی که دارد میآيد اينها ترکيه اسرائيل آذربايجان دنبال جدا کردن يک قسمتی از مرز ايران هستند اينها برنامه ريزی کرده بودند که اين آشوب داخلی راه بيفتد نيروهای نظامی و انتظامی سرگرم داخل بشوند اينها کار خودشان را انجام بدهند، دشمن است دشمن که بیکار ننشسته امام فرمودند اگر يک زمانی اسرائيل از ما تعريف کرد مردم نگران بشويد اگر يک زمانی آمريکا از شما تعريف کرد آمريکايي که امام زمان را دشمن اول خودش میداند در هاليوود بر عليه امام زمان فيلم میسازند کتاب مینويسند آن آمريکا اگر گفت ما شما مردم را دوست میداريم ما در ايمان خودمان بايد تجديد نظر کنيم ما چه کرديم که دشمن ولی خدا با ما دوست شده، لذا در مسائل نظامی با ترسوها مشورت گرفتن انسان را از تصميمگيری صحيح باز میدارد و در امور اقتصادی، در امور اقتصادی هم مشورت با حريصان مانع تصميمگيری صحيح میشود که انسان از اين داده خدا ثروتی که خدا به او داده در چه جهتی هزينه کند که رضايت حضرت حق برای او رقم بخورد، خب بسنده کنيم، حاج آقا امروز کجا تشريف میبريد؟ خب آقا فرمودند يک اشارهای به حضرت رقيه سلام الله عليها بشود.
صلّی الله عليک يا مولای يا اباعبدالله صلی الله عليک يابن رسولالله اين تاريخ عاشورا برای همه درس است و نکته است که متأسفانه در زمان امام حسين به اسم حق، به اسم حقيقت، به اسم اسلام به اسم قربتاً الی الله ولی خدا را به مسلخ کشيدند: «كُلٌّ يَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِدَمِهِ»[23] قربتاً الی الله آمدند.
خب عرض ادبی کنيم به آن مظلومه نازدانهای امام حسينی که در آن خرابه غريبانه و مظلومانه به خاک سپرده شد اما وعده خدا عملی شد، خدا میفرمايد: «يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ»[24] اينها میخواهند نور خدا را خاموش کنند خدا نور را تمام میکند میخواهند از رقيه اسمی نماند اما خدا آشکار میکند، اين اسم را آشکار میکند اين جايگاه را، سلام بر آن عزيزی که نيمههای شب بهانه پدر گرفت و سراغ پدر گرفت، شد روضهخوان خرابه، از پدر ياد میکرد «ابتاً ابتاً ابتاً» ، پدر کجاست پدر کجاست؟ حضرت زينب هم به گريه افتاد زينالعابدين هم به گريه افتاد اهل خرابه همه همنوا شدند با حضرت رقيه، گفتند چه کنم اين نازدانه حسينی ساکت شود به يزيد خبر دادند يکی از بچههای امام حسين آرام نمیگيرد بهانه پدر گرفته، گفت ببريد سر بريده پدر را برای او طبقی پيش او روی زمين گذاشتند گفت عمه بهانه غذا نگرفته بودم من پدرم را میخواهم، عقيله بنیهاشم فرمود دخترم عزيزم رو پوش را بردار آنچه تو میخواهی در ميانه طبق است چند جمله بيشتر با سر بابا سخن نگفت با آن دستهای کوچولوی آزردهاش اين سر را برداشت به سينهای خدا را به حضرت رقيه قسم میدهيم که خدايا به عظمت رقيه مکر و کيد و عناد و نفاق دشمنان اسلام دشمنان اهلالبيت دشمنان اين مملکت و اين ملت را به خودشان برگردان.
صدا زد: «يا ابتا»[25] چند جمله روضه خواند برای پدر من هم روضه رقيه را بخوانم از زبان رقيه:
آهی صاحب درد را باشد اثر، «يا أبتاه من ذا الذي قطع وريدك؟»[26] بابا چه کسی رگ گلوي تو را بريد: «يا أبتاه من ذا الذي خضّبك بدمائك؟»[27] بابا چه کسی محاسنت را با خون سرت رنگين کرد: «يا أبتاه، من ذا الذي أيتمني على صغر سنّي؟»[28] بابا چه کسی من را در اين کودکی بیبابا کرد در دلهای کرد:
بابا بسکه دويدم عقب قافله، پای مرا بين شده پر آبله
پدر به قربان سر خونیات، سنگ جفا که زد به پيشانیات
يک وقت ديدند صدا خاموش شد، مادر حضرت رقيه آمد خدمت عليا مجلله زينب خانم ديگر صدای دخترم نمیآيد آمدند نزديک ديدند سر يک طرف رقيه هم يک طرف همه بگوييم يا حسين.
[1] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص430.
[2] منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى) ج4 ص180.
[3] حجرات6.
[4] جامع الأخبار(للشعيري) ص119.
[5] عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ص358.
[6] وقعة صفين النص ص491.
[7] وقعة صفين النص ص512.
[8] وقعة صفين النص ص512.
[9] توبه107.
[10] انبياء107.
[11] وقعة صفين النص ص512.
[12] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص430.
[13] آلعمران159.
[14] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص430.
[15] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص430.
[16] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص430.
[17] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص430.
[18] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص430.
[19] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص430.
[20] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص430.
[21] انفال60.
[22] مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) ج4 ص68.
[23] الأمالي( للصدوق) النص ص462.
[24] توبه32.
[25] مع الرکب الحسیني من المدینة إلی المدینة ج۶ ص۲۱۹.
[26] مع الرکب الحسیني من المدینة إلی المدینة ج۶ ص۲۱۹.
[27] مع الرکب الحسیني من المدینة إلی المدینة ج۶ ص۲۱۹.
[28] مع الرکب الحسیني من المدینة إلی المدینة ج۶ ص۲۱۹.