استاد حدائق روز شنبه 26 شهریور ماه 1401 در مهدیه بزرگ شیراز به مناسبت روز اربعین حسینی به بیان شرحی بر زیارت اربعین پرداختند.

 

دانلود

جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید

 

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم­الله الرحمن الرحيم

قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه القرآن الحکيم: «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون‏»[1]

صدق الله العلی العظيم

زيارت اربعينی که الحمدلله مجلس مزين شد به قرائت اين زيارت که بزرگان علما می­فرمايند اين تأکيد معصومين نسبت به زيارت اربعين که امام عسکری هم به عنوان نشانه مؤمن از آن ياد می­کند دو جهت و دو وجه دارد يک جهت اولش اين است که اگر کسی برايش شرائط ميسور و مقدور بود و امکان بود امروز را که اربعين است کربلا باشد خاصه روز اربعين، اين موضوعيت دارد روز موضوعيت دارد، دو امام اربعين اول آمدند کربلا زين­العابدين و باقرالعلوم، اين­ها خود عامل به زيارت اربعين بودند. سيدابن طاوس می­فرمايد در اربعين اول حضرت زينب­کبری و ام‌کلثوم برگشتند، اين يک جهت که آن­هایی که می­توانند و شرائط برايشان مقتضی است اربعين را در جوار تربت سيدالشهداء باشند، حالا به هر دليلی اگر کسی موفق نبود مثل بنده­ی حقير، جامانده­های از زيارت اربعين حالا يا شرائط جسمانی نبود يا شرائط اقتصادی نبود يا شرائط خانوادگی، می­گويند پيوند خودتان را با امام حسين و ارتباطتان را روز اربعين برقرار کنيد و جزء کامل­ترين زيارت­های روز اربعين همين زيارتی است که الآن عزيز ما خواندند از امام صادق. این زیارت دارای يک مضامين عاليه و نکات بسيار آموزنده­ای است، همين زيارت که بايد فراز به فراز آن مورد بحث و گفتگو قرار بگيرد: «وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ ... جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِهِ»[2] ما در همين زيارت اربعين اعتراف می­کنيم اين اعتراف امام صادق است که شهادت می­دهم شما در راه خدا تلاش کرديد: «وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّه‏»[3] شما به تعهدات خودتان پايبند بوديد تا اين­که به يقين رسيديد شما: «وَأَشْهَدُ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِهِ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ»[4] اين فراز زيارت اربعينی است که امروز قرائت شد و همه زمزمه کرديد من روی همين قسمت کلام امام صادق که اعتراف امام است نسبت به امام يک جمله­ای را محضر عزيزان اختصاصاً عرض کنيم انشاءالله به شرط حيات روزهای باقی­مانده مجلس را ادامه بحث ويژگی­های صالحان از نگاه امام صالحان آن نامه­ای که اميرالمؤمنين به مالک مکتوب نمودند که اين بايد برای هر انسانی منشور زندگی قرار بگيرد ادامه آن فرازهای باقی مانده را جلسات آينده عرض خواهيم کرد، اما اختصاصاً چون روز اربعين است و روز بسيار با عظمتی است نسبت به همين قسمت از زيارت اربعين من آيه­ای که تلاوت شد اشاره­ای کنم و نکاتی ذيل همين دعای اربعين: «وَأَشْهَدُ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِهِ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ»[5] اين «وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ»[6] دو نکته که اين­جا امام صادق تأکيد می­کنند يکی وفاداری و پايبندی به تعهدات الهی نسبت به امام حسين و دوم تلاش­گری در مسير خدا جهاد در راه خدا اين­ها جزء درس­های است که از زندگی امام حسين آموخته می­شود و برای همه ما هم درس است. وفای به عهد و تلاش در راه خدا؛ مردم به گونه­ای کار کنيد که زمانی که می­رويد دست پر برويد با يقين از اين دنيا برويد. ما در قرآن نسبت به امانت­داری که شهادت می­دهيم امام حسين اسوه امانتداری بود در دو جای قرآن خداوند اين آيه را بدون هيچ کم و زيادی تکرار فرموده: «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون‏»[7] يکی در توصيف مؤمنين واقعی سوره مؤمنون آيه 8 : «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون‏»[8] مؤمن کد دارد بی­سر و صدا نيست بی­ادعا نيست به عمل کار برآيد به سخنرانی نيست، از نشانه­های مؤمن دوتا ويژگی­ را خدا در همين آيه ذکر می­فرمايد. مؤمن کسی است که امانتدار است و مؤمن کسی است که پايبند به تعهدات است يعنی تعهدات مسئوليت‌های که قبول کرده اين­ها را به شايستگی انجام می­دهد مردم را سرکار نمی­گذارد آقا يک چيزی گفتيم تو هم باورت شد حالا ما يک حرفی زديم اين نشانه­ مؤمن نيست: «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ‏»[9] هم در امانات و هم در تعهدات يکی در سوره مؤمنون دوم در سوره معارج در اوصاف مصلين آيات بيست به بعد سوره معارج را خداوند اوصاف نمازگزاران را ياد می­کند که اصلاً اين نماز از کجا بفهميم نماز است قرائت است يا اقامه است؟ از اوصاف اقامه نماز اين است که ما می­خواهيم به خودمان نمره بدهيم ببينيم اين نماز چقدر ما را امانتدار تربيت کرده اين نماز چقدر ما را به تعهدات­مان پايبند نموده نعوذ بالله اگر کسی نماز بخواند ولی امانتدار نباشد اين دارد قرائت می­کند به تعبير مرحوم آيت­الله مشکينی نرمش است عبادت نيست يک نرمشی دارد بجا می­آورد خم می­شود راست می­شود، عادت است عبادت نيست نمازمان را اگر می­خواهيم محک بزنيم ما در برابر امانت­ها چگونه عمل می­کنيم اين حساسيت قرآن نسبت به امانتداری و وفای به تعهدات تا اين­جا را محضر عزيزان عرض کرده باشم اما روی خود امانتداری هم من يک اشاره­ای کنیم و بيایيم روی موضوع اربعين و سيدالشهداء.

امانات بزرگان می­فرمايند به دو دسته تقسيم می­شود برگرفته از روايات معصومين يک دسته از امانات امانت­های معنوی است، نماز امانت است روزه امانت است قرآن امانت است، مسجد امانت است اسلام امانت است امام زمان امانت است، اين­ها را ما روايت داريم، حالا من وقت مجلس را نمی­خواهم بگيرم ولايت اهل­البيت: «و الولاية لنا»[10]، ولايت برای ما شما داشته باشيد. در روايت داريم: «امانة» ، امانت است، اين­ها همان اماناتی است که خدا می­فرمايد مؤمن بايد اين­جا خودش را خوب نشان بدهد: «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ‏»[11]اصلاً جامعه اسلامی امانت است از شکرگزاری­های امام حسين روز عرفه در دعای عرفه اين است که خدايا سپاسگزارم که من را در دولت ائمه کفر خلق نکردی ما در جامعه­ای متولد شديم که جامعه اسلامی است معاشرين ما مسلمان­هاست اين شکر دارد و در برابر اين نعمت ما مسئوليت داريم اين­ها در مصادق امانات اند بياييد رو خودما حضار محترم چشم شما امانت است دست شما امانت است اين­ها امانت­های معنوی است زبان امانت است مال شما نيست چگونه داری حرف می­زنی به کجا نگاه می­کنی کجا حاضر می­شوی؟ قيامت از اين­ها حساب می­خواهند: «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى‏ أَفْواهِهِمْ»‏[12] قرآن می­فرمايد قيامت ما زبان­ها را می­بنديم: «وَ تُكَلِّمُنا أَيْديهِمْ»‏[13]دست­هايتان را به حرف می­کشيم: «وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ»‏[14]پاهايتان به سخن در می­آيند خود اين دست و پا می­گويند کجا رفتيد چه کردی؟ اين­ها امانت است اينی که بعضی­ها متأسفانه به خاطر جهالت می­گويد آقا بدن خود من است متعلق به خودم است هر کاری دلم خواستم می­کنم نسبت به خودم آزاد هستم اين نگاه نگاه غلطی است بدن را که ما خلق نکرديم که بگوييم مالک بدن­مان هستيم ما امانتدار اين پيکر هستيم اين نگاه وقتی که نگاه مالکيت شد اين وضعيت پيش می­آيد. اين نگاه مالکيتی حتی در اموال انسان اگر آمد کار دست انسان می­دهد! خانه من مال من زندگی من اموال من بستگان من، اصلاً نگاه نگاه بندگی اين­که می­گويند بنده باشيد بندگی با انسان چه می­کند؟ امام صادق فرمود بنده می­رسد به اين­جا که هيچ چيزی را مال خودش نمی­داند يعنی رشد کرده باورش اين است که هرچه دارد مال خداست ثروت او آبروی او سلامتی او زندگی او، هرچه در اختيار اوست: «إِنَّا لِلَّهِ»‏[15] اين همين کاری است که همه انبياء آمدند اين اتفاق را برای بشريت رقم بزنند قرآن می­فرمايد: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ نُوحي‏ إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُون‏»[16]تمام انبياء آمدند بشر را برساند به اين­جا هيچ چيزی جز خدا نيست همه چيز متعلق به خداست يعنی بشر اگر در دنيا فرصتت داديم امانت است اين قلمی که در دستت حرفت را می­خرند امانت است اين ميز رياست امانت است بچه­های که بهت داديم امانت است کوتاهی در تربيت­شان کردی بايد پاسخ بدهی خودت امانتی لحظه به لحظه عمرت امانت است اين نگاه امانتداری اگر آمد که امام صادق می­فرمايد انسان را می­کند بنده، يعنی «لايملک شيئاً» خودش را مالک هيچی نمی­داند می­شود سيدالشهداء، امام حسين اسوه امانتداری است امام حسين نگاهش به هستی نگاه امانت بود لذا حضرت در کربلا علی اکبر را تقديم می­کند به صاحب امانت علی اصغر را می­دهد در راه صاحب امانت وقتی علی اصغر در آغوش امام حسين هدف تير قرار گفت حالا اين روضه­ها خوانده می­شود شماها هم احترام می­کنيد اشک می­ريزيد متأثر می­شود ولی تصور اين مطلب که يک طفل شيرخوار: «فذبح الطّفل من الأذن إلى الأذن»[17]حنجر دريده می­شود در آغوش پدر بعد امام حسين اين قنداقه خون آلود را به طرف آسمان بگيرد بگويد: «هوّن عليّ‌»[18]آسان است بر منی حسين تحمل اين مصيبت چون خدايا تو می­بينی چون برای توست ما بچه­مان يک مريضی پيدا می­کند نماز يادمان می­رود بعضی­ها بخواند يک مشکل می­­آيد در زندگی التیماتم می­دهد خدا را! ديگر من هيئت نمی­آيم مزد هيئت آمدن ما اين بود؟ بايد اين مصيبت بيايد عاقلانه بايد نگریست همه چيزتان مال خداست سلامتی­تان مال خداست بيماری از اوست در برابر اين خدا و اين فرصت­های که داده بايد امانتدار بود سيدالشهداء درس امانتداری آموخت همه امانت­های معنوی و هم امانت­های مادی، امانت­های مادی همين امکانات اقتصادی که ما داريم خانه ثروت موقعيت­های اجتماعی اين­ها امانت است چرا بعضی­ها در امانت­های مادی ضعيف عمل می­کنند يعنی وابسته می­شوند، دلبسته می­شوند امام صادق فرمود قلب حرم خداست در اين حرم غير خدا راه ندهيد بعضی­ها در اين حرم خدا علاقه به دنيا را راه دادند وابسته شده مردن سختی هم خواهد داشت اظهار ارادت به اهل­البيت می­کند اما اين حب آمده در اين دل می­شود.

عبيدالله حرجعفی با امام حسين وقتی رو به رو شد گفت آقا من ارادت دارم به شما شمشيرم را می­دهم اسب را می­دهم مزرعه­ام را هم می­دهم اما خودم نمی­آيم آقا فرمودند ما خودت را می­خواهيم خودت آمدی آمدی ما که شمشير نمی­خواهيم ما که دنبال اسب نيستيم ما انسان می­خواهيم ما می­خواهيم اصحاب الحسين تربيت بشود خودت آمدی آمدی. بعضی­ها اين جوری­اند گاهی اوقات و ثروت و مال هم حاضر است بگذرد اما از آبرو و جان نمی­گذرد اما شهداء کربلا آموختند اسوه امانتداری بودند می­بينيد در شب عاشورا زهير به امام حسين عرض کردم آقا سخن از جان مگو، جان چيز ناچيز است شما می­گوييد فردا شهيدتان می­کنند، من دوست داشتم هزار مرتبه در راه شما کشته می­شدم: «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون‏»[19] اين نگاه اگر اصلاح شد که مردم به هرچه می­نگيرد امانت خدا بدانيد خودتان را امانت بدانيد اگر خودتان را امانت دانستيد ديگر هر حرفی نمی­زنی ديگر هر اقدامی نمی­کنی می­گويي مسئول هستم در برابر صاحب امانت اين نگاه­های مالکيت­های حقيقی وقتی آمد در کار کار دست انسان است وقتی انسان باورش شد که خودش مال خودش است يک جور ديگر عمل می­کند ولی وقتی اعتقاد پيدا کرد «لايملک شيئاً» همه چيز متعلق به خداست اين مسئوليت امانتداری در او تقويت می­شود اين يک مسأله امانتداری که اين قدر اين امانتداری هم اهميت دارد، در يک حديثی آقا امام باقر عليه­السلام می­فرمايد سه مورد است که خدا عذر را نمی­پذيرد: «ثَلَاثٌ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَحَدٍ فِيهِنَّ رُخْصَةً»[20] اين سه­جا عذر کسی را قبول نمی­کند بهانه کسی بياورد از او نمی­پذيرد: «أَدَاءُ الْأَمَانَةِ»[21]يکی امانتداری است: «إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ»[22]امانتدار بودن چه طرف مقابل شما نيکوکار باشد چه گنه­کار حق نداری بگويد من طرفم يهودی بود امانتداری نکردم طرف من يک آدم لايکی بود مال او را محترم ندانستم مؤاخذه می­کند خدا انسان­ها را در برابر خيانت در امانت چه طرف امانت شما نيکوکار چه گنه­کار خدا عذر را نمی­پذيرد اين يک، دوم: «وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ»[23]به تعهدات پايبند بودن که قرآن در همين آيه سوره مؤمنون: «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون‏»[24]امام باقر تأکيد می­فرمايد اصلاً به تعهدات پايبند بودن نه فقط تعهدات نسبت به همشری و شيعه و مسلمان پايبند به تعهدات بودن حتی نسبت به گنه­کار اگر يک آدمی فاسقی فاجری با شما طرف قرارداد شد شما يک قولی به او داديد به عهدتان عمل کنيد: «وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ»[25]شما درس بده، درس راستی و درستی را بايد از شمای متدين ياد بگيرد پايبندی به تعهدات چه طرف شما فاجر باشد چه طرف شما انسان نيکوکار اين دو.

سوم امام باقر می­فرمايد جای که خدا عذر نمی­پذيرد اکرم الوالدين احترام اکرام به پدر: «الْوَالِدَيْنِ بَرَّيْنِ كَانَا أَوْ فَاجِرَيْنِ»[26]چه اين­ها نيکوکار باشند چه گنه­کار کسی حق ندارد بگويد به پدر من مادر من آدم فاسقی است من قيدش زدم می­گويند فاسق است گنهکار شما در احسان به اين پدر و مادر کوتاهی نکن بلی امام صادق فرمود تا جايي که خواسته­های پدر و مادر شما خواسته خدا مغايرت ندارد از اين­ها تمکين کنيد اگر پدری و مادری فرزندش را به گناه دعوت کرد آن­جا ديگر تمکين و اطاعت موضوعيت ندارد ولی به صرف اين­که آقا پدر ما آدم  فاسقی است آدم فاسدی است آدم فاجری است ما قيدش را زديم امام می­فرمايد عذر نمی­پذيرد بايد احترام به پدر و مادر را فراموش نکرد: «الْوَالِدَيْنِ بَرَّيْنِ كَانَا أَوْ فَاجِرَيْنِ»[27]اين در حساسيت بحث امانتداری و وفای به عهد که آيه شريفه اشاره می­فرمايد، در اين زيارت اربعين امام صادق تصريح می­فرمايد: «وَأَشْهَدُ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ»[28]شما به عهد الهی پايبند بودی به تعهدات­تان عمل کردی: «وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِهِ»[29]در مسير خدا هم شما تلاش و سعی خودتان را به کار گرفتيد: «حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ»[30]تا اين­که ملاقات کرديد با پروردگار در اين مسيری که در اين زندگی آزمونی برای شما فراهم شد اين بحث امانتداری يک نکته هم من اين­جا اضافه کنم کسانی که در امانتداری معنوی موفق­اند در امانتداری مادی هم موفق­اند، آن­های که در عهدشان با خدا موفق­اند در مسائل اجتماعی خيانت نمی­کنند شما ببينيد نوع اين­های که دست اندازی به بيت­المال می­کنند تخلف می­کنند ظلم می­کنند اين­ها را ريشه­يابی کنيد يک آدم ديندار واقعی در اين‌ها نيست حالا شايد محاسن گذاشته تسبيح به دست گرفته اين تظاهر است به عمل کار برآيد به سخنرانی نيست، تظاهر به دينداری با حقيقت دينداری متفاوت است شما يک آدم معتقد امانتدار نسبت به خدا را نمی­شناسيد که خيانت بکند در عرصه­های اجتماعی و تخلف بکند و ظلم بکند لذا انبياء الهی آمدند که اين نگاه بشر را نسبت به خودش يک نگاه حقيقت بينانه­ای قرار بدهند بشر تو امانت هستی، وجودت امانت است چشمت امانت است اعتبار تو امکانات تو همه امانت است و اين را هم اضافه کنم به نسبت آنچه خدا به همه ما داده قيامت جواب می­خواهد می­گويند آقای مدير کل چه کردی؟ آقای وزير چه کردی؟ آقای تاجر با اين پولت چه کردی؟ اين­ها مال خدا بود اين­ها دست شما بود يک چند صباحی دادند به شما شما هم آمديد از امکانات الهی در اختيارت قرار دادند خواهر محترمه از اين فرصتت چگونه استفاده کردی، ما يک فرصتی به تو داديم شوهر کردی اولاد داشتی پدر عزيز مادر محترمه مسئول تاجر کارگر نظامی اين­ها امانت است و انسان­های موفق انسان­های هستند که اين نگرش امانتداری در اين­ها تقويت شده لذا دنيا به سمت اين­ها بيايد يا دنيا به آن­ها پشت کند تغيير نمی­کند اين درسی است که ما از نهضت سيدالشهداء می­آموزيم: «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون‏»[31].

خب روز اربعين حسينی است ما از عزيزانی هم که مشرف شدند زيارت الآن در مجلس حضور دارند عزيزانی که بوی عطر زيارت سيدالشهداء را با خودشان دارند نسبت به زيارت امام حسين خيلی عجيب است من يکی دوتا روايت را تقديم کنم که وقتی انسان بندگی کرد خدا چه عزتی می­دهد امام حسين امانتداری کرد خدا چه عزتی داد؟ ما نسبت به دو امام اين روايت نقل شده از معصومين خاصه امام صادق عليه­السلام که زيارت اين دو امام گناهان گذشته و آينده را می­بخشد گناهان گذشته که خب مشخص است شما زيارت هر معصومی که برويد به برکت و عظمت آن معصوم و آن حال معنوی شما: «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ»[32] حسنات گناهان را از بين می­برد اما گناهان آينده چه؟ اين گناهان آينده برای پيغمبر هم ندارد فقط در بين معصومين اختصاص به دوم معصوم دارد يکی آقا اميرالمؤمنين يکی سيدالشهداء: «غفر من ذنوبه ما تقدم منها و ما تأخر» ، مرحوم مجلسی يک اشاره­ای دارد که خب گناهان گذشته که مشخص است گناهان آينده چه؟ يعنی ضمانت­نامه می­دهند به ما که گناه نمی­کنيم يا اين­که تضمين می­کنند برو گناه کن ديگر همه­اش بخشيده شد، نه اين­که ترويج گناه هم حرام است پس اين سخن چه را می­خواهد برساند مرحوم مجلسی می­فرمايد گناهان گذشته که بخشيده می­شود گناهان آينده اگر کسی زائر اميرالمؤمنين و سيدالشهداء بود و باز گشت و باز مجدداً شيطان او را فريب داد لغزش­های از او سرزد اين زيارت اميرالمؤمنين و زيارت سيدالشهداء می­شود سرمايه نجات او يعنی نمی­گذارد عاقبت به شر از دنيا برود اسباب توبه کردن برايش فراهم می­شود به دادش می­رسد اين اگر زمين هم خورد در آينده زندگی مسيری برايش رقم می­خورد که باز متنبه بشود توبه کند پاک بشود از دنيا برود يعنی هوايش را دارند من يک روايت بخوانم از فرمايشات آقا امام باقر عليه­السلام محمدبن مسلم محضر امام باقر رسيد، آن­هایی که الحمدلله مشرف شدید سابقاً اخيراً الحمدلله خدا رحمت کند آيت­الله والد ما را می­فرمودند بگوييد خدا توفيق پيوسته ما قرار بده نگوييد هرسال فايل را نبند توفيق پيوسته شايد خدا صلاح ديد ماه يکبار بروي زيارت، شايد بيش از اين مصلحت دانست شما واگذار به لطف الهی کن بگو خدايا پيوسته ما در اين مسيرها بتوانيم حرکت کنيم آقای محمدبن مسلم اين را هم به اعتبار امروز که اربعين است عرض کنم خدمت امام باقر رسيد آقا امام باقر فرمودند محمد ابن مسلم: «لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي زِيَارَةِ الْحُسَيْنِ ع مِنَ الْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقاً وَ تَقَطَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ عَلَيْهِ حَسَرَاتٍ»[33] اگر مردم می­دانستند در زيارت امام حسين چه خبر است؟ خدا با زوار الحسين چه می­کند حضرت فرمود اگر مردم اين را می­دانستند: «لَمَاتُوا شَوْقاً»[34] در جا جان می­دادند درجا می­مردند، ما اين را «لَمَاتُوا شَوْقاً»[35]در بحث حديث قدسی الهی هم داريم که خدا می­فرمايد اگر بنده­های بد من می­دانستند من خدا چقدر اين­ها را دوست دارم درجا می­مردند بدها اگر می­دانستند خدا چقدر منتظر برگشت اين­هاست نسبت به زيارت امام حسين هم زائران امام حسين حضرت می­فرمايد اگر مردم می­دانستند در زيارت امام حسين چه خبر است؟ روح در کالبد اين­ها قرار نمی­گرفت: «لَمَاتُوا شَوْقاً وَ تَقَطَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ عَلَيْهِ حَسَرَاتٍ»[36] بندبند بدن اين­ها گسسته می­شد ديديد يک وقتی يک خبری به کسی می­دهند که باورش نمی­شود يکدفعه می­گويند آقا فلان خبر را به فلانی دادند تمام کرد شنيديد اگر نشنيديد برايتان بگويم نهج البلاغه اميرالمؤمنين خطبه همام، همام آمد خدمت حضرت گفت: «صِفْ لِيَ الْمُتَّقِينَ»[37] متقين را برای من تعريف کنيد آقا اميرالمؤمنين ديدن همام خودش از متقين است اگر صفات متقين را برايش ياد کنم درجا می­مرد آقا سر بسته گفتند فرمودند همام: «اتَّقِ اللَّهَ»[38] تقوی پيشه کن، پرهيزکاری را روش خودت قرار بده و بدان که خدا با انسان­های با تقواست آقای می­فرمايند: «فَلَمْ يَقْنَعْ هَمَّامٌ بِهَذَا الْقَوْلِ»[39] حمام قانع نشد گفت آقا کمم است متقين بگوييد چه صفاتی دارد حضرت را مجبور کرد که امام پرده برداری کند، حضرت فرمود همام، صد و ده ويژگی را امام نام بردند: «مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ»[40] يکی امام گفتند گفتند همام ديد هرچه آقا دارند می­گويند در او هست، آن تقوای که خدا در قرآن می­فرمايد متقي باشيد: «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً»[41] اين توصيفی که اميرالمؤمنين دارد می­کند در او هست امام فرمود فرمود تا آخرين صفت را که امام نام برد، همام فرياد زد افتاد روی زمين جان داد. آقا فرمودند من می­دانستم که همام وقتی اين صفات را شنيد ديگر روح در کالبد او قرار نمی­گيرد لذا آقا فرمودند من تعلل کردم که نگويم خود همام اصرار کرد که بگويم می­بينی وقتی يک خبری به انسان می­رسد که باور انسان نمی­شود از شوق از شعف يکدفعه می­بينيد جان باخت امام باقر می­فرمايد زائران امام، مردم اگر می­دانستند خدا با زوار حسين چه می­کند اين­ها در جا می­مردند و بندبند بدن اين­ها گسسته می­شد. حالا آقايان تا فرصت داريد به داد خودتان برسيد اين بدن­ها را زير خاک دفن می­کنند پول­هايتان را هم ورثه می­خورند و می­برند تا آن حدش که خودتان داريد استفاده می­کنيد سهم شماست يک کسی به رسول­الله عرض کرد يا رسول­الله می­خواهم خدا رحمم کند پيغمبر فرمود به خودت رحم کن دلت برای خودت بسوزد دلسوز خودت باش در اين جريان اربعين خب بعضی­ها واقعاً نمی­توانستند بروند مواردی من سراغ داشتم افراد کهنسال مريض احوال می­گفتند حاج آقا دلمان کربلاست اما نمی­توانيم برويم دلمان می­خواهد با پولمان هم کربلا باشيم، آقا يک بنده خدايي آمد دو نفر آمدند گفتند صد و بيست نفر را از طرف ما بفرستيد کربلا درود خدا بر اين­ها خب اين پول­ها را خدا جواب نمی­دهد امام حسين جواب نمی­دهد حالا من بريزم تو سپرده سود بيايد روش، دو نفر صد و بيست نفر را گفتند می­خواهيم بانی بشويم بروند کربلا يا حسين بگويند، يک پيرزنی به ما گفت که حاج آقا من يک خانم پيرزن بی­سرپرستی هستم می­خواهم دو نفر را بانی بشوم اربعين کربلا باشند، سابق هم من عرض کردم حالا نمی­توانيم برويم اگر پول­مان کار ازش بيايد پولمان نيست نفس­مان يادمان حداقلش همين زيارت اربعينی است که امروز خوانديم اين برای آن­هایی که هيچ ديگر کارايي نداشتند حالا بشنويد ببينيد با زائر امام حسين چه می­شود آقای محمدبن مسلم می­گويد به امام باقر عرض کردم: «قُلْتُ وَ مَا فِيهِ»[42] آقا خدا با زائرهای امام حسين چه می­کند که شما فرموديد مردم اگر می­فهميدند جان می­دادند حضرت فرمود: «مَنْ زَارَهُ شَوْقاً إِلَيْهِ»[43] کسی که به زيارت قبر امام حسين برود با شوق و اشتياق: «كَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ حَجَّةٍ مُتَقَبَّلَةٍ»[44] خدا ثواب هزار حج مقبول را برای او رقم می­زند روايت را من آدرسش را بگويم مرحوم شيخ حرعاملی در وسائل الشيعه جلد 14 صفحه 453 يکی از کارهای که خدا با زائران قبر امام حسين می­کند ثواب هزار حج مقبول بعضی از اين حج­ها معلوم نيست چه خبر است، حج تضمين شده: «وَ أَلْفَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَة»[45] ثواب هزار عمره مبروره مقبوله را خدا به زائر امام حسين عطا می­کند: «وَ أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْرٍ»[46] پاداش هزار شهيد مثل شهدای بدر را يک­جا می­دهند به زائر حسينی به زوار الحسين اين­ها همان­های که امام باقر فرمود اگر می­فهميدند جان می­دادند می­گويند آقا در باب شهادت بسته است؟ که می­گويد بسته است در باب شهادت باز است، خوب عمل کنيد اجر شهيد را بهت می­دهد زنده باش ولی شهيدگونه زندگی کن و امام فرمود: «وَ أَجْرَ أَلْفِ صَائِمٍ»[47] حضرت فرمود خداوند پاداش هزار روزدار را برای او عنايت می­کند: «وَ ثَوَابَ أَلْفِ صَدَقَةٍ مَقْبُولَةٍ»[48] پاداش هزار انفاق و صدقه پذيرفته شده: «وَ ثَوَابَ أَلْفِ نَسَمَةٍ أُرِيدَ بِهَا وَجْهُ اللَّهِ»[49] و پاداش هزار برده­ای که برای خدا از قيد بردگی آزاد کرده اين­ها اجر زائر امام حسين و زوار الحسين البته اين روايت اختصاص به اربعين ندارد زيارت امام حسين در هر ايامی در طول سال اين عام است اختصاص به اربعين نيست آن­های که حالا از دست­شان بر می­آيد بالاخره امکان برای آن­هاست از اين فرصت استفاده کنيد علامه امينی از دنيا رفت خواب مرحوم امينی را ديدند به علامه امينی گفتند آقا از برزخ چه خبر؟ علامه امينی مقيد به زيارت معصومين بود شب­های جمعه زيارت کربلای خودش را اهميت می­داد از عراق می­آمد مشهد زيارت امام رضا زمان صدام قبل از انقلاب آن دوران سخت، مرحوم علامه امينی فرموده بود الآن که آمدم عالم برزخ غبطه می­خورم که ای کاش در زندگی دنيائی­ام بيشتر به زيارت معصومين رفته بودم حالا می­فهمم چه خبر است؟ حالا می­فهمم به ازاء آن زيارت­هایی که ما به جا آورده­ايم اولياء آمدند زيارت کردند و زيارت آن­ها در برزخ از ما چه مقاماتی به ما عنايت شده آن­جا که رفتيم قدر می­دانيم خب امروز جابر ابن عبدالله انصاری اول زائر بود با عطيه عوفی و چند نفر آمدند کربلا جابر را من در جلسه­ای هم عرض کردم از اين جهت منحصر به فرد است که هفت معصوم را در ايام عمر مبارک خودش زيارت کرد حالا بعضی­ها ديد می­گويد آقا ما ربع ساعت خدمت آيت­الله العظمی بهجت بوديم برای ما توفيقی بود جابر پيغمبر را اميرالمؤمنين را زهرای مرضيه امام مجتبی سيدالشهداء زين­العابدين باقرالعلوم و از هر هفت معصوم روايت نقل کرده سلام پيغمبر را به امام باقر رساند رسول­الله به جابر فرمودند جابر تو می­مانی تا نوه‌ی حسين من را می­بينی نامش محمد است لقب او شکافنده علم است سلام من را به نوه حسين برسان که جابر در کوچه­های مدينه امام باقر را که ديد گفت من حامل سلام جدتان رسول­الله به شما هستم امروز جابر آمد کربلا جابر خود می­داند که اربعين چه خبر است؟ چرا جابر دو روز جلوتر نيامد چرا دو روز بعدتر نيامد چرا اربعين آمد جابر قدر گوهر را می­شناسد بنايي جبر از دست رفته بود کهولت سن بود آمد در فرات غسل کرد لباس تميز پوشيد خود را معطر کرد عطيه عوفی می­گويد دست جابر در دست من بود قدمهايش را کوتاه بر می­داشت تا رسيديم کنار قبر سيدالشهداء بالای قبر ايستاد سه بار صدا زيد: «حبيبی يا حسين حبينی يا حسين حبيبی يا حسين» از شوق غش کرد افتاد روی زمين آب آوردند جابر را به هوش آوردند عطيه می­گويد ديدم جابر به صورت گلايه شکلی به امام حسين عرض کرد: «حبيب لا يجيب حبيبه»[50] ای آقای که جواب رفيق خودت و دوستت خود را نمی­دهم من جابر هستم هرگاه به شما سلام می­کردم جواب دريافت می­کردم بعد خود جابر خودش را قانع کرد جابر چگونه انتظار جواب از حسينی داری که بين سر و بدن او فرسنگ­ها فاصله است، جملاتی گفت که اين حرف امروز است اين را هم مايه دلگرمی همه ماست ديگر نرخ ما در همين­ها رقم می­خورد جابر يک جمله خطاب به امام حسين کرد، اين می­شود عامل تسکين همه عاشق­ها قسم خورد قسم خورد به خداوند: «وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِيّاً لَقَدْ شَارَكْنَاكُمْ فِيمَا دَخَلْتُمْ فِيهِ»[51] آقاجان حسين جان به آن خدايي که پيغمبر را به نبوت برگزيد ما در تمام کارهای شما شريک هستيم خيلی حرف بزرگی است با قسم هم اين سخن را به زبان آورد: «وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِيّاً»[52]عطيه می­گويد گفتم جابر چه داری می­گويي سيدالشهداء سر از بدنش جدا شد سيدالشهداء پيکرش زير سم اسب­ها پامال شد عزيزانش را به اسارت بردند اموالش را به غارت بردند ما نه شمشيری زديم نه جراحتی برداشتيم نه زحمتی متحمل شديم ما چطور با اين­ها شريک هستيم جابر اين روايت را امروز در اربعين کربلا خواند گفت آقای عطيه من خودم از پيغمبر شنيدم که پيغمبر فرمود: «يَا عَطِيَّةُ سَمِعْتُ حَبِيبِي رَسُولَ اللَّهِ ص»[53] من از  پيغمبر اين حديث را شنيدم: «يَقُولُ مَنْ أَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ»[54]، رسول­الله فرمود هر کسی قومی را دوست بدارد با آن قوم محشور است مردم ببينيد که را دوست می­داريد با همان محشور می­شويد امروز در مجلس عزای امام حسين آمديد، محبوبت حسين است با حسين محشور می­شوی، نرخ خودتان را پيدا کنيد ببينيد محبوب زندگی شما کيست؟ اهل­البيت اند با اهل­البيت محشور می­شوی، گفت پيامبر به من فرمود جابر: «مَنْ أَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ»[55] «وَ مَنْ أَحَبَّ عَمَلَ قَوْمٍ أُشْرِكَ فِي عَمَلِهِمْ»[56] اگر کسی کار جمعيتی را دوست بدارد در کار آن­ها شريک است جابر گفت آقای عطيه من دلم می­خواست عاشورا کربلا بودم نشد شرائطم جور نشد که با حسين باشم طبق اين حديث پيغمبر در تمام ثواب­های امام حسين شريک هستم، امروز من بی­پرده حرف بزنم عزيزانی که در مجلس هستيد دلتان می­خواست الآن کربلا بوديد همين الآن به سيدالشهداء قسم ثواب کربلا بودن امروز اربعين را به شما می­دهند دلتان می­خواست امروز الآن بر می­گشتيد به اربعين سال شصت و يک خانم­های به استقبال زينب داغديده می­رفتيد برادرها به استقبال زين­العابدين تسليت می­گفتيد اين مصيبت را ثواب بودن اربعين سال شصت و يک را به همه­تان می­دهند بالاتر از اين بگويم آن­های که می­گويند ای کاش مثل جابر کربلا بوديم عاشورا با حسين بوديم ثواب بودن با حسين را به شما می­دهد اين جمله­ای است که امروز جابر کنار قبر امام حسين گفت: «وَ مَنْ أَحَبَّ عَمَلَ قَوْمٍ أُشْرِكَ فِي عَمَلِهِمْ»[57] اگر دوست داشته باشيد عملکرد جمعيتی را در کارهای آن­ها شريک هستيد لذا اين هم عامل تسکين ماست آن­های که به هر دليلی نتوانستند امروز کربلا باشند:

يا حسين گرچه دور هستيم ولی از تو سخن می­گوييم، بعد منزل نبود در سفر روحانی

يقين بدانيد شريک هستيد يقين بدانيد مأجور هستيد يک جمله هم جابر گفته اين را هم حيفم می­آيد چون روزش هست روز اربعين جابر امروز کربلا اين حرف را زد اين را هم بگويم يک دستورالعملی است برای همه ما که به عطيه فرمود: «يا عطيه أَحْبِبْ مُحِبَّ آلِ مُحَمَّدٍ ص مَا أَحَبَّهُمْ»[58] دوستداران خاندان پيغمبر را تا دوستدار خاندان پيغمبر اند دوست­شان بدار هرکه اهل­­البيت را دوست می­دارد دوستش بداريد احترام برايش قائل باشيد به احترام دوستی خاندان رسالت: «وَ أَبْغِضْ مُبْغِضَ آلِ مُحَمَّدٍ مَا أَبْغَضَهُمْ»[59]دشمنان خاندان رسالت را تا دشمن اند دشمن باشيد با اين­ها بعد گفت: «وَ إِنْ كَانَ صَوَّاماً قَوَّاماً»[60] دشمنان خاندان رسالت اگر روزه­دار باشند در طول سال شب­زنده دار باشند ولی دشمن اهل­بيت اند با ايشان دشمن باشيد بعد عنوان کرد: «وَ ارْفُقْ بِمُحِبِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»[61] به دوستان خاندان رسالت و محبين اين­ها مهربانی کند: «فَإِنَّهُ إِنْ تَزِلَّ لَهُ قَدَمٌ بِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِ»[62]آن­های که اهل­البيت را دوست می­دارند اگر يک قدم برداشتند در گناه، اين‌هم باز مايه اميدواری است از اين مجلس که رفتی بيرون سجده شکر به جا بياور که هم محب هستيم و هم طلب مغفرت کنيد برای والدين­تان اگر فوت کردند و اگر هستند دست اين­ها را ببوسيد که اين پاکی و عشق به اهل­البيت ميراث پاک آن­هاست سلامت رفتار و کردارآن­ها است جابر امروز به عطيه گفت آقای عطيه دوستداران خاندان رسالت اگر يک قدم در گناه بردارند قدم ديگرشان را خدا در مسير هدايت ثابت می­کند يعنی محبت به دادشان می­رسد محبت دست­شان را می­گيرد: «أُخْرَى بِمَحَبَّتِهِمْ»[63] اگر يک قدم در لغزش ورداشتند قدم ديگر را خدا هدايت می­کند در مسير اطاعت الهی: «يَعُودُ إِلَى الْجَنَّةِ»[64] که به سمت بهشت بروند و دشمنان اهل البيت: «وَ مُبْغِضَهُمْ يَعُودُ إِلَى النَّار»[65]اين­ها مسيرشان به سمت دوزخ است خب نکته­ای عرض کنم مقدمه توسل و يک عرض ادبی کنيم امروز.

مرحوم نوری می­فرمايد در يزد يک آقای آهنگری بود که خانمی داشت و خانمش فوت کرد، همان زمانی که همسر ايشان فوت کرد يک آقايي مدت­ها قبل فوت کرده بود در يزد آدم بدنامی بود هرکه هم خواب اين را می­ديد در عذاب بود تا يک شب يکی از علمای يزد خواب ديد آن فرد خاطی گنه­کار را در رَوح و ريحان الهی است وضعش خوب است در يک باغی دارد قدم می­زند لباس فاخری پوشيده گفت اين­جا کجاست؟ گفت اين­ منزل برزخی من است آن عالم گفت من هرکسی که خواب شما را می­ديد در رنج و مشقت و عذاب بودی گفت من تا اين امروز گير بوديم امروز يک خانمی آوردند در قبرستان دفن کردند از صبح که اين خانم دفن شد تا عصر در آستانه غروب سه­مرتبه امام حسين آمدند ديدنش، گفت دفعه سوم که سيدالشهداء آمدند فرمودند چون صدای ناله گنهکاران قبرستان يزد اين خانم پاکدامن و عفيفه را اذيت می­کند به احترام اين خانم عذاب از اهل قبرستان يزد برداريد:

بخشودگی اهل گنه در صف محشر، وابسته به يک گردش چشمان حسين است

آقا امام زمان به آن عالمی که محضر حضرت رسيد از علت عظمت امام حسين پرسيد آقا فرمودند هرچه خدا در دنيا به امام حسين جد ما داده يک به ده است، نه برابر اين را خدا در قيامت عنايت می­کند کار حسينی را قيامت خواهید ديد!

آن عالم يزدی از آن شخص پرسيد که اين خانم که بود؟ گفت زن استاد اشرف آهنگر. اين عالم يزدی بيدار شد فردا رفت در بازار آهنگرهای يزد گفت استاد اشرف آهنگر دارید گفتند بلی يک پيره مردی است به نام استاد اشرف آهنگر ولی عزادار است ديروز خانمش فوت کرد دفن شد و در خانه عزادار است رفت خانه­اش را پيدا کرد داخل شد ديد يک پيرمردی زانوی غم به بغل گرفته گفت آقا من از شما يک سؤال دارم تسليت می­گويم خانم شما فوت کرده، خانم شما سيده بود علوی بود گفت خير، گفت خانم شما کربلا رفته بود گفت خير، گفت خانم شما چه ارتباطی با امام حسين داشت گفت خانم من خيلی دلش می­خواست کربلا برود و خيلی دلش می­خواست برای حسين مجلس عزا برپا کند اما امکانات ما جوابگو نبود دست­مان خالی بود شرائط جور نبود ولی خانمم هر روز به عشق امام حسين يک زيارت عاشورا می­خواند آن عالم يزدی گفت آقا ديروز که خانمت را دفن کردند سيدالشهداء سه مرتبه به زيارت خانمت آمدند و به احترام خانمت عذاب را از اهل قبرستان يزد برداشتند جابر کنار قبر سيدالشهداء بود انشاءالله عزيزان ما هم به فيض می­رسانند روز اربعين است روز عزاداری است روز توسل است روز تبرک جستن به ساحت مقدس اهل­البيت است.

همين‌طوری که کنار قبر امام حسين مشغول راز و نياز بودند يک وقت ديدند از جانب شام گرد و غباری برخواست عطيه به جابر گفت گرد و غباری از جانب شام برخواسته گفت برويد خبر بياوريد اگر مأموران حکومت­اند تا ما برويم در صحری پنهان بشويم اين نامردمانی که به سيدالشهداء رحم نکردند به خاندان سيدالشهداء رحم نکردند به ارادتمندان و شيعيانش هم رحم نمی­کنند عطيه رفت با عجله برگشت گفت جابر می­دانی چه کسی دارد می­آيد؟ کاروان عشق دارد به کربلا بر می­گردد:

شميم جان فضای کوی بابم، مرا اندر مشام جان بر آيد

گمانم کربلا شد عمه نزديک، که بوی مشک و ناب عنبر آيد

مهار ناقه را يکدم رها کن، که استقبال خواهر اکبر آيد

هنوز ای عمه از گهواره گو، صدای شيرخواره اصغر آيد

اسراء رسيدند کربلا جابر پا شد عمامه از سر برداشت به استقبال زين العابدين رفت، آقا جابر را در آغوش گرفتند جابر نبودی عاشورا کربلا در اين صحری مردهای ما را کشتند، بچه­های ما را سر بريدند: «هيهُنا... ذُبحَتْ‌ اطفالنا»[66]جابر در همين صحری خيمه­ها را آتش زدند زن و بچه­ها را به اسارت بردند همه بگوييم يا حسين.

 

[1] مؤمون 23.

[2] تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ج‏6 ص113.

[3] تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ج‏6 ص113.

[4] تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ج‏6 ص113.

[5] تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ج‏6 ص113.

[6] تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ج‏6 ص113.

[7] مؤمون 23.

[8] مؤمون 23.

[9] مؤمون 23.

[10] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص23.

[11] مؤمون 23.

[12] يس 65.

[13] يس 65.

[14] يس 65.

[15] بقره 156.

[16] انبياء 25.

[17] تاريخ امام حسين عليه السلام= موسوعة الامام الحسين عليه السلام ج4 ص294.

[18] تاريخ امام حسين عليه السلام= موسوعة الامام الحسين عليه السلام ج10 ص612.

[19] مؤمون 23.

[20] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص162.

[21] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص162.

[22] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص162.

[23] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص162.

[24] مؤمون 23.

[25] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص162.

[26] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص162.

[27] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص162.

[28] تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ج‏6 ص113.

[29] تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ج‏6 ص113.

[30] تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ج‏6 ص113.

[31] مؤمون 23.

[32] هود 114.

[33] وسائل الشيعة ج‏14 ص453.

[34] وسائل الشيعة ج‏14 ص453.

[35] وسائل الشيعة ج‏14 ص453.

[36] وسائل الشيعة ج‏14 ص453.

[37] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص303.

[38] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص303.

[39] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص303.

[40] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص303.

[41] انفال 29.

[42] وسائل الشيعة ج‏14 ص453.

[43] وسائل الشيعة ج‏14 ص453.

[44] وسائل الشيعة ج‏14 ص453.

[45] وسائل الشيعة ج‏14 ص453.

[46] وسائل الشيعة ج‏14 ص453.

[47] وسائل الشيعة ج‏14 ص453.

[48] وسائل الشيعة ج‏14 ص453.

[49] وسائل الشيعة ج‏14 ص453.

[50] منتهی الآمال فی تواريخ النبی و الآل(صلوات الله و سلامه عليهم) ج1 ص787.

[51] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج‏2 ص75.

[52] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج‏2 ص75.

[53] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج‏2 ص75.

[54] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج‏2 ص75.

[55] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج‏2 ص75.

[56] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج‏2 ص75.

[57] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج‏2 ص75.

[58] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج‏2 ص75.

[59] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج‏2 ص75.

[60] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج‏2 ص75.

[61] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج‏2 ص75.

[62] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج‏2 ص75.

[63] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج‏2 ص75.

[64] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج‏2 ص75.

[65] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج‏2 ص75.

[66] اسیران و جانبازان کربلا(به ضميمه زنان نقش آفرين در نهضت عاشورا) صفحه 65.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه