استاد حدائق روز شنبه 26 شهریور ماه 1401 در مهدیه بزرگ شیراز به مناسبت روز اربعین حسینی به بیان شرحی بر زیارت اربعین پرداختند.
جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسمالله الرحمن الرحيم
قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه القرآن الحکيم: «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون»[1]
صدق الله العلی العظيم
زيارت اربعينی که الحمدلله مجلس مزين شد به قرائت اين زيارت که بزرگان علما میفرمايند اين تأکيد معصومين نسبت به زيارت اربعين که امام عسکری هم به عنوان نشانه مؤمن از آن ياد میکند دو جهت و دو وجه دارد يک جهت اولش اين است که اگر کسی برايش شرائط ميسور و مقدور بود و امکان بود امروز را که اربعين است کربلا باشد خاصه روز اربعين، اين موضوعيت دارد روز موضوعيت دارد، دو امام اربعين اول آمدند کربلا زينالعابدين و باقرالعلوم، اينها خود عامل به زيارت اربعين بودند. سيدابن طاوس میفرمايد در اربعين اول حضرت زينبکبری و امکلثوم برگشتند، اين يک جهت که آنهایی که میتوانند و شرائط برايشان مقتضی است اربعين را در جوار تربت سيدالشهداء باشند، حالا به هر دليلی اگر کسی موفق نبود مثل بندهی حقير، جاماندههای از زيارت اربعين حالا يا شرائط جسمانی نبود يا شرائط اقتصادی نبود يا شرائط خانوادگی، میگويند پيوند خودتان را با امام حسين و ارتباطتان را روز اربعين برقرار کنيد و جزء کاملترين زيارتهای روز اربعين همين زيارتی است که الآن عزيز ما خواندند از امام صادق. این زیارت دارای يک مضامين عاليه و نکات بسيار آموزندهای است، همين زيارت که بايد فراز به فراز آن مورد بحث و گفتگو قرار بگيرد: «وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ ... جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِهِ»[2] ما در همين زيارت اربعين اعتراف میکنيم اين اعتراف امام صادق است که شهادت میدهم شما در راه خدا تلاش کرديد: «وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّه»[3] شما به تعهدات خودتان پايبند بوديد تا اينکه به يقين رسيديد شما: «وَأَشْهَدُ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِهِ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ»[4] اين فراز زيارت اربعينی است که امروز قرائت شد و همه زمزمه کرديد من روی همين قسمت کلام امام صادق که اعتراف امام است نسبت به امام يک جملهای را محضر عزيزان اختصاصاً عرض کنيم انشاءالله به شرط حيات روزهای باقیمانده مجلس را ادامه بحث ويژگیهای صالحان از نگاه امام صالحان آن نامهای که اميرالمؤمنين به مالک مکتوب نمودند که اين بايد برای هر انسانی منشور زندگی قرار بگيرد ادامه آن فرازهای باقی مانده را جلسات آينده عرض خواهيم کرد، اما اختصاصاً چون روز اربعين است و روز بسيار با عظمتی است نسبت به همين قسمت از زيارت اربعين من آيهای که تلاوت شد اشارهای کنم و نکاتی ذيل همين دعای اربعين: «وَأَشْهَدُ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِهِ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ»[5] اين «وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ»[6] دو نکته که اينجا امام صادق تأکيد میکنند يکی وفاداری و پايبندی به تعهدات الهی نسبت به امام حسين و دوم تلاشگری در مسير خدا جهاد در راه خدا اينها جزء درسهای است که از زندگی امام حسين آموخته میشود و برای همه ما هم درس است. وفای به عهد و تلاش در راه خدا؛ مردم به گونهای کار کنيد که زمانی که میرويد دست پر برويد با يقين از اين دنيا برويد. ما در قرآن نسبت به امانتداری که شهادت میدهيم امام حسين اسوه امانتداری بود در دو جای قرآن خداوند اين آيه را بدون هيچ کم و زيادی تکرار فرموده: «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون»[7] يکی در توصيف مؤمنين واقعی سوره مؤمنون آيه 8 : «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون»[8] مؤمن کد دارد بیسر و صدا نيست بیادعا نيست به عمل کار برآيد به سخنرانی نيست، از نشانههای مؤمن دوتا ويژگی را خدا در همين آيه ذکر میفرمايد. مؤمن کسی است که امانتدار است و مؤمن کسی است که پايبند به تعهدات است يعنی تعهدات مسئوليتهای که قبول کرده اينها را به شايستگی انجام میدهد مردم را سرکار نمیگذارد آقا يک چيزی گفتيم تو هم باورت شد حالا ما يک حرفی زديم اين نشانه مؤمن نيست: «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ»[9] هم در امانات و هم در تعهدات يکی در سوره مؤمنون دوم در سوره معارج در اوصاف مصلين آيات بيست به بعد سوره معارج را خداوند اوصاف نمازگزاران را ياد میکند که اصلاً اين نماز از کجا بفهميم نماز است قرائت است يا اقامه است؟ از اوصاف اقامه نماز اين است که ما میخواهيم به خودمان نمره بدهيم ببينيم اين نماز چقدر ما را امانتدار تربيت کرده اين نماز چقدر ما را به تعهداتمان پايبند نموده نعوذ بالله اگر کسی نماز بخواند ولی امانتدار نباشد اين دارد قرائت میکند به تعبير مرحوم آيتالله مشکينی نرمش است عبادت نيست يک نرمشی دارد بجا میآورد خم میشود راست میشود، عادت است عبادت نيست نمازمان را اگر میخواهيم محک بزنيم ما در برابر امانتها چگونه عمل میکنيم اين حساسيت قرآن نسبت به امانتداری و وفای به تعهدات تا اينجا را محضر عزيزان عرض کرده باشم اما روی خود امانتداری هم من يک اشارهای کنیم و بيایيم روی موضوع اربعين و سيدالشهداء.
امانات بزرگان میفرمايند به دو دسته تقسيم میشود برگرفته از روايات معصومين يک دسته از امانات امانتهای معنوی است، نماز امانت است روزه امانت است قرآن امانت است، مسجد امانت است اسلام امانت است امام زمان امانت است، اينها را ما روايت داريم، حالا من وقت مجلس را نمیخواهم بگيرم ولايت اهلالبيت: «و الولاية لنا»[10]، ولايت برای ما شما داشته باشيد. در روايت داريم: «امانة» ، امانت است، اينها همان اماناتی است که خدا میفرمايد مؤمن بايد اينجا خودش را خوب نشان بدهد: «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ»[11]اصلاً جامعه اسلامی امانت است از شکرگزاریهای امام حسين روز عرفه در دعای عرفه اين است که خدايا سپاسگزارم که من را در دولت ائمه کفر خلق نکردی ما در جامعهای متولد شديم که جامعه اسلامی است معاشرين ما مسلمانهاست اين شکر دارد و در برابر اين نعمت ما مسئوليت داريم اينها در مصادق امانات اند بياييد رو خودما حضار محترم چشم شما امانت است دست شما امانت است اينها امانتهای معنوی است زبان امانت است مال شما نيست چگونه داری حرف میزنی به کجا نگاه میکنی کجا حاضر میشوی؟ قيامت از اينها حساب میخواهند: «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ»[12] قرآن میفرمايد قيامت ما زبانها را میبنديم: «وَ تُكَلِّمُنا أَيْديهِمْ»[13]دستهايتان را به حرف میکشيم: «وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ»[14]پاهايتان به سخن در میآيند خود اين دست و پا میگويند کجا رفتيد چه کردی؟ اينها امانت است اينی که بعضیها متأسفانه به خاطر جهالت میگويد آقا بدن خود من است متعلق به خودم است هر کاری دلم خواستم میکنم نسبت به خودم آزاد هستم اين نگاه نگاه غلطی است بدن را که ما خلق نکرديم که بگوييم مالک بدنمان هستيم ما امانتدار اين پيکر هستيم اين نگاه وقتی که نگاه مالکيت شد اين وضعيت پيش میآيد. اين نگاه مالکيتی حتی در اموال انسان اگر آمد کار دست انسان میدهد! خانه من مال من زندگی من اموال من بستگان من، اصلاً نگاه نگاه بندگی اينکه میگويند بنده باشيد بندگی با انسان چه میکند؟ امام صادق فرمود بنده میرسد به اينجا که هيچ چيزی را مال خودش نمیداند يعنی رشد کرده باورش اين است که هرچه دارد مال خداست ثروت او آبروی او سلامتی او زندگی او، هرچه در اختيار اوست: «إِنَّا لِلَّهِ»[15] اين همين کاری است که همه انبياء آمدند اين اتفاق را برای بشريت رقم بزنند قرآن میفرمايد: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ نُوحي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُون»[16]تمام انبياء آمدند بشر را برساند به اينجا هيچ چيزی جز خدا نيست همه چيز متعلق به خداست يعنی بشر اگر در دنيا فرصتت داديم امانت است اين قلمی که در دستت حرفت را میخرند امانت است اين ميز رياست امانت است بچههای که بهت داديم امانت است کوتاهی در تربيتشان کردی بايد پاسخ بدهی خودت امانتی لحظه به لحظه عمرت امانت است اين نگاه امانتداری اگر آمد که امام صادق میفرمايد انسان را میکند بنده، يعنی «لايملک شيئاً» خودش را مالک هيچی نمیداند میشود سيدالشهداء، امام حسين اسوه امانتداری است امام حسين نگاهش به هستی نگاه امانت بود لذا حضرت در کربلا علی اکبر را تقديم میکند به صاحب امانت علی اصغر را میدهد در راه صاحب امانت وقتی علی اصغر در آغوش امام حسين هدف تير قرار گفت حالا اين روضهها خوانده میشود شماها هم احترام میکنيد اشک میريزيد متأثر میشود ولی تصور اين مطلب که يک طفل شيرخوار: «فذبح الطّفل من الأذن إلى الأذن»[17]حنجر دريده میشود در آغوش پدر بعد امام حسين اين قنداقه خون آلود را به طرف آسمان بگيرد بگويد: «هوّن عليّ»[18]آسان است بر منی حسين تحمل اين مصيبت چون خدايا تو میبينی چون برای توست ما بچهمان يک مريضی پيدا میکند نماز يادمان میرود بعضیها بخواند يک مشکل میآيد در زندگی التیماتم میدهد خدا را! ديگر من هيئت نمیآيم مزد هيئت آمدن ما اين بود؟ بايد اين مصيبت بيايد عاقلانه بايد نگریست همه چيزتان مال خداست سلامتیتان مال خداست بيماری از اوست در برابر اين خدا و اين فرصتهای که داده بايد امانتدار بود سيدالشهداء درس امانتداری آموخت همه امانتهای معنوی و هم امانتهای مادی، امانتهای مادی همين امکانات اقتصادی که ما داريم خانه ثروت موقعيتهای اجتماعی اينها امانت است چرا بعضیها در امانتهای مادی ضعيف عمل میکنند يعنی وابسته میشوند، دلبسته میشوند امام صادق فرمود قلب حرم خداست در اين حرم غير خدا راه ندهيد بعضیها در اين حرم خدا علاقه به دنيا را راه دادند وابسته شده مردن سختی هم خواهد داشت اظهار ارادت به اهلالبيت میکند اما اين حب آمده در اين دل میشود.
عبيدالله حرجعفی با امام حسين وقتی رو به رو شد گفت آقا من ارادت دارم به شما شمشيرم را میدهم اسب را میدهم مزرعهام را هم میدهم اما خودم نمیآيم آقا فرمودند ما خودت را میخواهيم خودت آمدی آمدی ما که شمشير نمیخواهيم ما که دنبال اسب نيستيم ما انسان میخواهيم ما میخواهيم اصحاب الحسين تربيت بشود خودت آمدی آمدی. بعضیها اين جوریاند گاهی اوقات و ثروت و مال هم حاضر است بگذرد اما از آبرو و جان نمیگذرد اما شهداء کربلا آموختند اسوه امانتداری بودند میبينيد در شب عاشورا زهير به امام حسين عرض کردم آقا سخن از جان مگو، جان چيز ناچيز است شما میگوييد فردا شهيدتان میکنند، من دوست داشتم هزار مرتبه در راه شما کشته میشدم: «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون»[19] اين نگاه اگر اصلاح شد که مردم به هرچه مینگيرد امانت خدا بدانيد خودتان را امانت بدانيد اگر خودتان را امانت دانستيد ديگر هر حرفی نمیزنی ديگر هر اقدامی نمیکنی میگويي مسئول هستم در برابر صاحب امانت اين نگاههای مالکيتهای حقيقی وقتی آمد در کار کار دست انسان است وقتی انسان باورش شد که خودش مال خودش است يک جور ديگر عمل میکند ولی وقتی اعتقاد پيدا کرد «لايملک شيئاً» همه چيز متعلق به خداست اين مسئوليت امانتداری در او تقويت میشود اين يک مسأله امانتداری که اين قدر اين امانتداری هم اهميت دارد، در يک حديثی آقا امام باقر عليهالسلام میفرمايد سه مورد است که خدا عذر را نمیپذيرد: «ثَلَاثٌ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَحَدٍ فِيهِنَّ رُخْصَةً»[20] اين سهجا عذر کسی را قبول نمیکند بهانه کسی بياورد از او نمیپذيرد: «أَدَاءُ الْأَمَانَةِ»[21]يکی امانتداری است: «إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ»[22]امانتدار بودن چه طرف مقابل شما نيکوکار باشد چه گنهکار حق نداری بگويد من طرفم يهودی بود امانتداری نکردم طرف من يک آدم لايکی بود مال او را محترم ندانستم مؤاخذه میکند خدا انسانها را در برابر خيانت در امانت چه طرف امانت شما نيکوکار چه گنهکار خدا عذر را نمیپذيرد اين يک، دوم: «وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ»[23]به تعهدات پايبند بودن که قرآن در همين آيه سوره مؤمنون: «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون»[24]امام باقر تأکيد میفرمايد اصلاً به تعهدات پايبند بودن نه فقط تعهدات نسبت به همشری و شيعه و مسلمان پايبند به تعهدات بودن حتی نسبت به گنهکار اگر يک آدمی فاسقی فاجری با شما طرف قرارداد شد شما يک قولی به او داديد به عهدتان عمل کنيد: «وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ»[25]شما درس بده، درس راستی و درستی را بايد از شمای متدين ياد بگيرد پايبندی به تعهدات چه طرف شما فاجر باشد چه طرف شما انسان نيکوکار اين دو.
سوم امام باقر میفرمايد جای که خدا عذر نمیپذيرد اکرم الوالدين احترام اکرام به پدر: «الْوَالِدَيْنِ بَرَّيْنِ كَانَا أَوْ فَاجِرَيْنِ»[26]چه اينها نيکوکار باشند چه گنهکار کسی حق ندارد بگويد به پدر من مادر من آدم فاسقی است من قيدش زدم میگويند فاسق است گنهکار شما در احسان به اين پدر و مادر کوتاهی نکن بلی امام صادق فرمود تا جايي که خواستههای پدر و مادر شما خواسته خدا مغايرت ندارد از اينها تمکين کنيد اگر پدری و مادری فرزندش را به گناه دعوت کرد آنجا ديگر تمکين و اطاعت موضوعيت ندارد ولی به صرف اينکه آقا پدر ما آدم فاسقی است آدم فاسدی است آدم فاجری است ما قيدش را زديم امام میفرمايد عذر نمیپذيرد بايد احترام به پدر و مادر را فراموش نکرد: «الْوَالِدَيْنِ بَرَّيْنِ كَانَا أَوْ فَاجِرَيْنِ»[27]اين در حساسيت بحث امانتداری و وفای به عهد که آيه شريفه اشاره میفرمايد، در اين زيارت اربعين امام صادق تصريح میفرمايد: «وَأَشْهَدُ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ»[28]شما به عهد الهی پايبند بودی به تعهداتتان عمل کردی: «وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِهِ»[29]در مسير خدا هم شما تلاش و سعی خودتان را به کار گرفتيد: «حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ»[30]تا اينکه ملاقات کرديد با پروردگار در اين مسيری که در اين زندگی آزمونی برای شما فراهم شد اين بحث امانتداری يک نکته هم من اينجا اضافه کنم کسانی که در امانتداری معنوی موفقاند در امانتداری مادی هم موفقاند، آنهای که در عهدشان با خدا موفقاند در مسائل اجتماعی خيانت نمیکنند شما ببينيد نوع اينهای که دست اندازی به بيتالمال میکنند تخلف میکنند ظلم میکنند اينها را ريشهيابی کنيد يک آدم ديندار واقعی در اينها نيست حالا شايد محاسن گذاشته تسبيح به دست گرفته اين تظاهر است به عمل کار برآيد به سخنرانی نيست، تظاهر به دينداری با حقيقت دينداری متفاوت است شما يک آدم معتقد امانتدار نسبت به خدا را نمیشناسيد که خيانت بکند در عرصههای اجتماعی و تخلف بکند و ظلم بکند لذا انبياء الهی آمدند که اين نگاه بشر را نسبت به خودش يک نگاه حقيقت بينانهای قرار بدهند بشر تو امانت هستی، وجودت امانت است چشمت امانت است اعتبار تو امکانات تو همه امانت است و اين را هم اضافه کنم به نسبت آنچه خدا به همه ما داده قيامت جواب میخواهد میگويند آقای مدير کل چه کردی؟ آقای وزير چه کردی؟ آقای تاجر با اين پولت چه کردی؟ اينها مال خدا بود اينها دست شما بود يک چند صباحی دادند به شما شما هم آمديد از امکانات الهی در اختيارت قرار دادند خواهر محترمه از اين فرصتت چگونه استفاده کردی، ما يک فرصتی به تو داديم شوهر کردی اولاد داشتی پدر عزيز مادر محترمه مسئول تاجر کارگر نظامی اينها امانت است و انسانهای موفق انسانهای هستند که اين نگرش امانتداری در اينها تقويت شده لذا دنيا به سمت اينها بيايد يا دنيا به آنها پشت کند تغيير نمیکند اين درسی است که ما از نهضت سيدالشهداء میآموزيم: «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون»[31].
خب روز اربعين حسينی است ما از عزيزانی هم که مشرف شدند زيارت الآن در مجلس حضور دارند عزيزانی که بوی عطر زيارت سيدالشهداء را با خودشان دارند نسبت به زيارت امام حسين خيلی عجيب است من يکی دوتا روايت را تقديم کنم که وقتی انسان بندگی کرد خدا چه عزتی میدهد امام حسين امانتداری کرد خدا چه عزتی داد؟ ما نسبت به دو امام اين روايت نقل شده از معصومين خاصه امام صادق عليهالسلام که زيارت اين دو امام گناهان گذشته و آينده را میبخشد گناهان گذشته که خب مشخص است شما زيارت هر معصومی که برويد به برکت و عظمت آن معصوم و آن حال معنوی شما: «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ»[32] حسنات گناهان را از بين میبرد اما گناهان آينده چه؟ اين گناهان آينده برای پيغمبر هم ندارد فقط در بين معصومين اختصاص به دوم معصوم دارد يکی آقا اميرالمؤمنين يکی سيدالشهداء: «غفر من ذنوبه ما تقدم منها و ما تأخر» ، مرحوم مجلسی يک اشارهای دارد که خب گناهان گذشته که مشخص است گناهان آينده چه؟ يعنی ضمانتنامه میدهند به ما که گناه نمیکنيم يا اينکه تضمين میکنند برو گناه کن ديگر همهاش بخشيده شد، نه اينکه ترويج گناه هم حرام است پس اين سخن چه را میخواهد برساند مرحوم مجلسی میفرمايد گناهان گذشته که بخشيده میشود گناهان آينده اگر کسی زائر اميرالمؤمنين و سيدالشهداء بود و باز گشت و باز مجدداً شيطان او را فريب داد لغزشهای از او سرزد اين زيارت اميرالمؤمنين و زيارت سيدالشهداء میشود سرمايه نجات او يعنی نمیگذارد عاقبت به شر از دنيا برود اسباب توبه کردن برايش فراهم میشود به دادش میرسد اين اگر زمين هم خورد در آينده زندگی مسيری برايش رقم میخورد که باز متنبه بشود توبه کند پاک بشود از دنيا برود يعنی هوايش را دارند من يک روايت بخوانم از فرمايشات آقا امام باقر عليهالسلام محمدبن مسلم محضر امام باقر رسيد، آنهایی که الحمدلله مشرف شدید سابقاً اخيراً الحمدلله خدا رحمت کند آيتالله والد ما را میفرمودند بگوييد خدا توفيق پيوسته ما قرار بده نگوييد هرسال فايل را نبند توفيق پيوسته شايد خدا صلاح ديد ماه يکبار بروي زيارت، شايد بيش از اين مصلحت دانست شما واگذار به لطف الهی کن بگو خدايا پيوسته ما در اين مسيرها بتوانيم حرکت کنيم آقای محمدبن مسلم اين را هم به اعتبار امروز که اربعين است عرض کنم خدمت امام باقر رسيد آقا امام باقر فرمودند محمد ابن مسلم: «لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي زِيَارَةِ الْحُسَيْنِ ع مِنَ الْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقاً وَ تَقَطَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ عَلَيْهِ حَسَرَاتٍ»[33] اگر مردم میدانستند در زيارت امام حسين چه خبر است؟ خدا با زوار الحسين چه میکند حضرت فرمود اگر مردم اين را میدانستند: «لَمَاتُوا شَوْقاً»[34] در جا جان میدادند درجا میمردند، ما اين را «لَمَاتُوا شَوْقاً»[35]در بحث حديث قدسی الهی هم داريم که خدا میفرمايد اگر بندههای بد من میدانستند من خدا چقدر اينها را دوست دارم درجا میمردند بدها اگر میدانستند خدا چقدر منتظر برگشت اينهاست نسبت به زيارت امام حسين هم زائران امام حسين حضرت میفرمايد اگر مردم میدانستند در زيارت امام حسين چه خبر است؟ روح در کالبد اينها قرار نمیگرفت: «لَمَاتُوا شَوْقاً وَ تَقَطَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ عَلَيْهِ حَسَرَاتٍ»[36] بندبند بدن اينها گسسته میشد ديديد يک وقتی يک خبری به کسی میدهند که باورش نمیشود يکدفعه میگويند آقا فلان خبر را به فلانی دادند تمام کرد شنيديد اگر نشنيديد برايتان بگويم نهج البلاغه اميرالمؤمنين خطبه همام، همام آمد خدمت حضرت گفت: «صِفْ لِيَ الْمُتَّقِينَ»[37] متقين را برای من تعريف کنيد آقا اميرالمؤمنين ديدن همام خودش از متقين است اگر صفات متقين را برايش ياد کنم درجا میمرد آقا سر بسته گفتند فرمودند همام: «اتَّقِ اللَّهَ»[38] تقوی پيشه کن، پرهيزکاری را روش خودت قرار بده و بدان که خدا با انسانهای با تقواست آقای میفرمايند: «فَلَمْ يَقْنَعْ هَمَّامٌ بِهَذَا الْقَوْلِ»[39] حمام قانع نشد گفت آقا کمم است متقين بگوييد چه صفاتی دارد حضرت را مجبور کرد که امام پرده برداری کند، حضرت فرمود همام، صد و ده ويژگی را امام نام بردند: «مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ»[40] يکی امام گفتند گفتند همام ديد هرچه آقا دارند میگويند در او هست، آن تقوای که خدا در قرآن میفرمايد متقي باشيد: «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً»[41] اين توصيفی که اميرالمؤمنين دارد میکند در او هست امام فرمود فرمود تا آخرين صفت را که امام نام برد، همام فرياد زد افتاد روی زمين جان داد. آقا فرمودند من میدانستم که همام وقتی اين صفات را شنيد ديگر روح در کالبد او قرار نمیگيرد لذا آقا فرمودند من تعلل کردم که نگويم خود همام اصرار کرد که بگويم میبينی وقتی يک خبری به انسان میرسد که باور انسان نمیشود از شوق از شعف يکدفعه میبينيد جان باخت امام باقر میفرمايد زائران امام، مردم اگر میدانستند خدا با زوار حسين چه میکند اينها در جا میمردند و بندبند بدن اينها گسسته میشد. حالا آقايان تا فرصت داريد به داد خودتان برسيد اين بدنها را زير خاک دفن میکنند پولهايتان را هم ورثه میخورند و میبرند تا آن حدش که خودتان داريد استفاده میکنيد سهم شماست يک کسی به رسولالله عرض کرد يا رسولالله میخواهم خدا رحمم کند پيغمبر فرمود به خودت رحم کن دلت برای خودت بسوزد دلسوز خودت باش در اين جريان اربعين خب بعضیها واقعاً نمیتوانستند بروند مواردی من سراغ داشتم افراد کهنسال مريض احوال میگفتند حاج آقا دلمان کربلاست اما نمیتوانيم برويم دلمان میخواهد با پولمان هم کربلا باشيم، آقا يک بنده خدايي آمد دو نفر آمدند گفتند صد و بيست نفر را از طرف ما بفرستيد کربلا درود خدا بر اينها خب اين پولها را خدا جواب نمیدهد امام حسين جواب نمیدهد حالا من بريزم تو سپرده سود بيايد روش، دو نفر صد و بيست نفر را گفتند میخواهيم بانی بشويم بروند کربلا يا حسين بگويند، يک پيرزنی به ما گفت که حاج آقا من يک خانم پيرزن بیسرپرستی هستم میخواهم دو نفر را بانی بشوم اربعين کربلا باشند، سابق هم من عرض کردم حالا نمیتوانيم برويم اگر پولمان کار ازش بيايد پولمان نيست نفسمان يادمان حداقلش همين زيارت اربعينی است که امروز خوانديم اين برای آنهایی که هيچ ديگر کارايي نداشتند حالا بشنويد ببينيد با زائر امام حسين چه میشود آقای محمدبن مسلم میگويد به امام باقر عرض کردم: «قُلْتُ وَ مَا فِيهِ»[42] آقا خدا با زائرهای امام حسين چه میکند که شما فرموديد مردم اگر میفهميدند جان میدادند حضرت فرمود: «مَنْ زَارَهُ شَوْقاً إِلَيْهِ»[43] کسی که به زيارت قبر امام حسين برود با شوق و اشتياق: «كَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ حَجَّةٍ مُتَقَبَّلَةٍ»[44] خدا ثواب هزار حج مقبول را برای او رقم میزند روايت را من آدرسش را بگويم مرحوم شيخ حرعاملی در وسائل الشيعه جلد 14 صفحه 453 يکی از کارهای که خدا با زائران قبر امام حسين میکند ثواب هزار حج مقبول بعضی از اين حجها معلوم نيست چه خبر است، حج تضمين شده: «وَ أَلْفَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَة»[45] ثواب هزار عمره مبروره مقبوله را خدا به زائر امام حسين عطا میکند: «وَ أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْرٍ»[46] پاداش هزار شهيد مثل شهدای بدر را يکجا میدهند به زائر حسينی به زوار الحسين اينها همانهای که امام باقر فرمود اگر میفهميدند جان میدادند میگويند آقا در باب شهادت بسته است؟ که میگويد بسته است در باب شهادت باز است، خوب عمل کنيد اجر شهيد را بهت میدهد زنده باش ولی شهيدگونه زندگی کن و امام فرمود: «وَ أَجْرَ أَلْفِ صَائِمٍ»[47] حضرت فرمود خداوند پاداش هزار روزدار را برای او عنايت میکند: «وَ ثَوَابَ أَلْفِ صَدَقَةٍ مَقْبُولَةٍ»[48] پاداش هزار انفاق و صدقه پذيرفته شده: «وَ ثَوَابَ أَلْفِ نَسَمَةٍ أُرِيدَ بِهَا وَجْهُ اللَّهِ»[49] و پاداش هزار بردهای که برای خدا از قيد بردگی آزاد کرده اينها اجر زائر امام حسين و زوار الحسين البته اين روايت اختصاص به اربعين ندارد زيارت امام حسين در هر ايامی در طول سال اين عام است اختصاص به اربعين نيست آنهای که حالا از دستشان بر میآيد بالاخره امکان برای آنهاست از اين فرصت استفاده کنيد علامه امينی از دنيا رفت خواب مرحوم امينی را ديدند به علامه امينی گفتند آقا از برزخ چه خبر؟ علامه امينی مقيد به زيارت معصومين بود شبهای جمعه زيارت کربلای خودش را اهميت میداد از عراق میآمد مشهد زيارت امام رضا زمان صدام قبل از انقلاب آن دوران سخت، مرحوم علامه امينی فرموده بود الآن که آمدم عالم برزخ غبطه میخورم که ای کاش در زندگی دنيائیام بيشتر به زيارت معصومين رفته بودم حالا میفهمم چه خبر است؟ حالا میفهمم به ازاء آن زيارتهایی که ما به جا آوردهايم اولياء آمدند زيارت کردند و زيارت آنها در برزخ از ما چه مقاماتی به ما عنايت شده آنجا که رفتيم قدر میدانيم خب امروز جابر ابن عبدالله انصاری اول زائر بود با عطيه عوفی و چند نفر آمدند کربلا جابر را من در جلسهای هم عرض کردم از اين جهت منحصر به فرد است که هفت معصوم را در ايام عمر مبارک خودش زيارت کرد حالا بعضیها ديد میگويد آقا ما ربع ساعت خدمت آيتالله العظمی بهجت بوديم برای ما توفيقی بود جابر پيغمبر را اميرالمؤمنين را زهرای مرضيه امام مجتبی سيدالشهداء زينالعابدين باقرالعلوم و از هر هفت معصوم روايت نقل کرده سلام پيغمبر را به امام باقر رساند رسولالله به جابر فرمودند جابر تو میمانی تا نوهی حسين من را میبينی نامش محمد است لقب او شکافنده علم است سلام من را به نوه حسين برسان که جابر در کوچههای مدينه امام باقر را که ديد گفت من حامل سلام جدتان رسولالله به شما هستم امروز جابر آمد کربلا جابر خود میداند که اربعين چه خبر است؟ چرا جابر دو روز جلوتر نيامد چرا دو روز بعدتر نيامد چرا اربعين آمد جابر قدر گوهر را میشناسد بنايي جبر از دست رفته بود کهولت سن بود آمد در فرات غسل کرد لباس تميز پوشيد خود را معطر کرد عطيه عوفی میگويد دست جابر در دست من بود قدمهايش را کوتاه بر میداشت تا رسيديم کنار قبر سيدالشهداء بالای قبر ايستاد سه بار صدا زيد: «حبيبی يا حسين حبينی يا حسين حبيبی يا حسين» از شوق غش کرد افتاد روی زمين آب آوردند جابر را به هوش آوردند عطيه میگويد ديدم جابر به صورت گلايه شکلی به امام حسين عرض کرد: «حبيب لا يجيب حبيبه»[50] ای آقای که جواب رفيق خودت و دوستت خود را نمیدهم من جابر هستم هرگاه به شما سلام میکردم جواب دريافت میکردم بعد خود جابر خودش را قانع کرد جابر چگونه انتظار جواب از حسينی داری که بين سر و بدن او فرسنگها فاصله است، جملاتی گفت که اين حرف امروز است اين را هم مايه دلگرمی همه ماست ديگر نرخ ما در همينها رقم میخورد جابر يک جمله خطاب به امام حسين کرد، اين میشود عامل تسکين همه عاشقها قسم خورد قسم خورد به خداوند: «وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِيّاً لَقَدْ شَارَكْنَاكُمْ فِيمَا دَخَلْتُمْ فِيهِ»[51] آقاجان حسين جان به آن خدايي که پيغمبر را به نبوت برگزيد ما در تمام کارهای شما شريک هستيم خيلی حرف بزرگی است با قسم هم اين سخن را به زبان آورد: «وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِيّاً»[52]عطيه میگويد گفتم جابر چه داری میگويي سيدالشهداء سر از بدنش جدا شد سيدالشهداء پيکرش زير سم اسبها پامال شد عزيزانش را به اسارت بردند اموالش را به غارت بردند ما نه شمشيری زديم نه جراحتی برداشتيم نه زحمتی متحمل شديم ما چطور با اينها شريک هستيم جابر اين روايت را امروز در اربعين کربلا خواند گفت آقای عطيه من خودم از پيغمبر شنيدم که پيغمبر فرمود: «يَا عَطِيَّةُ سَمِعْتُ حَبِيبِي رَسُولَ اللَّهِ ص»[53] من از پيغمبر اين حديث را شنيدم: «يَقُولُ مَنْ أَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ»[54]، رسولالله فرمود هر کسی قومی را دوست بدارد با آن قوم محشور است مردم ببينيد که را دوست میداريد با همان محشور میشويد امروز در مجلس عزای امام حسين آمديد، محبوبت حسين است با حسين محشور میشوی، نرخ خودتان را پيدا کنيد ببينيد محبوب زندگی شما کيست؟ اهلالبيت اند با اهلالبيت محشور میشوی، گفت پيامبر به من فرمود جابر: «مَنْ أَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ»[55] «وَ مَنْ أَحَبَّ عَمَلَ قَوْمٍ أُشْرِكَ فِي عَمَلِهِمْ»[56] اگر کسی کار جمعيتی را دوست بدارد در کار آنها شريک است جابر گفت آقای عطيه من دلم میخواست عاشورا کربلا بودم نشد شرائطم جور نشد که با حسين باشم طبق اين حديث پيغمبر در تمام ثوابهای امام حسين شريک هستم، امروز من بیپرده حرف بزنم عزيزانی که در مجلس هستيد دلتان میخواست الآن کربلا بوديد همين الآن به سيدالشهداء قسم ثواب کربلا بودن امروز اربعين را به شما میدهند دلتان میخواست امروز الآن بر میگشتيد به اربعين سال شصت و يک خانمهای به استقبال زينب داغديده میرفتيد برادرها به استقبال زينالعابدين تسليت میگفتيد اين مصيبت را ثواب بودن اربعين سال شصت و يک را به همهتان میدهند بالاتر از اين بگويم آنهای که میگويند ای کاش مثل جابر کربلا بوديم عاشورا با حسين بوديم ثواب بودن با حسين را به شما میدهد اين جملهای است که امروز جابر کنار قبر امام حسين گفت: «وَ مَنْ أَحَبَّ عَمَلَ قَوْمٍ أُشْرِكَ فِي عَمَلِهِمْ»[57] اگر دوست داشته باشيد عملکرد جمعيتی را در کارهای آنها شريک هستيد لذا اين هم عامل تسکين ماست آنهای که به هر دليلی نتوانستند امروز کربلا باشند:
يا حسين گرچه دور هستيم ولی از تو سخن میگوييم، بعد منزل نبود در سفر روحانی
يقين بدانيد شريک هستيد يقين بدانيد مأجور هستيد يک جمله هم جابر گفته اين را هم حيفم میآيد چون روزش هست روز اربعين جابر امروز کربلا اين حرف را زد اين را هم بگويم يک دستورالعملی است برای همه ما که به عطيه فرمود: «يا عطيه أَحْبِبْ مُحِبَّ آلِ مُحَمَّدٍ ص مَا أَحَبَّهُمْ»[58] دوستداران خاندان پيغمبر را تا دوستدار خاندان پيغمبر اند دوستشان بدار هرکه اهلالبيت را دوست میدارد دوستش بداريد احترام برايش قائل باشيد به احترام دوستی خاندان رسالت: «وَ أَبْغِضْ مُبْغِضَ آلِ مُحَمَّدٍ مَا أَبْغَضَهُمْ»[59]دشمنان خاندان رسالت را تا دشمن اند دشمن باشيد با اينها بعد گفت: «وَ إِنْ كَانَ صَوَّاماً قَوَّاماً»[60] دشمنان خاندان رسالت اگر روزهدار باشند در طول سال شبزنده دار باشند ولی دشمن اهلبيت اند با ايشان دشمن باشيد بعد عنوان کرد: «وَ ارْفُقْ بِمُحِبِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»[61] به دوستان خاندان رسالت و محبين اينها مهربانی کند: «فَإِنَّهُ إِنْ تَزِلَّ لَهُ قَدَمٌ بِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِ»[62]آنهای که اهلالبيت را دوست میدارند اگر يک قدم برداشتند در گناه، اينهم باز مايه اميدواری است از اين مجلس که رفتی بيرون سجده شکر به جا بياور که هم محب هستيم و هم طلب مغفرت کنيد برای والدينتان اگر فوت کردند و اگر هستند دست اينها را ببوسيد که اين پاکی و عشق به اهلالبيت ميراث پاک آنهاست سلامت رفتار و کردارآنها است جابر امروز به عطيه گفت آقای عطيه دوستداران خاندان رسالت اگر يک قدم در گناه بردارند قدم ديگرشان را خدا در مسير هدايت ثابت میکند يعنی محبت به دادشان میرسد محبت دستشان را میگيرد: «أُخْرَى بِمَحَبَّتِهِمْ»[63] اگر يک قدم در لغزش ورداشتند قدم ديگر را خدا هدايت میکند در مسير اطاعت الهی: «يَعُودُ إِلَى الْجَنَّةِ»[64] که به سمت بهشت بروند و دشمنان اهل البيت: «وَ مُبْغِضَهُمْ يَعُودُ إِلَى النَّار»[65]اينها مسيرشان به سمت دوزخ است خب نکتهای عرض کنم مقدمه توسل و يک عرض ادبی کنيم امروز.
مرحوم نوری میفرمايد در يزد يک آقای آهنگری بود که خانمی داشت و خانمش فوت کرد، همان زمانی که همسر ايشان فوت کرد يک آقايي مدتها قبل فوت کرده بود در يزد آدم بدنامی بود هرکه هم خواب اين را میديد در عذاب بود تا يک شب يکی از علمای يزد خواب ديد آن فرد خاطی گنهکار را در رَوح و ريحان الهی است وضعش خوب است در يک باغی دارد قدم میزند لباس فاخری پوشيده گفت اينجا کجاست؟ گفت اين منزل برزخی من است آن عالم گفت من هرکسی که خواب شما را میديد در رنج و مشقت و عذاب بودی گفت من تا اين امروز گير بوديم امروز يک خانمی آوردند در قبرستان دفن کردند از صبح که اين خانم دفن شد تا عصر در آستانه غروب سهمرتبه امام حسين آمدند ديدنش، گفت دفعه سوم که سيدالشهداء آمدند فرمودند چون صدای ناله گنهکاران قبرستان يزد اين خانم پاکدامن و عفيفه را اذيت میکند به احترام اين خانم عذاب از اهل قبرستان يزد برداريد:
بخشودگی اهل گنه در صف محشر، وابسته به يک گردش چشمان حسين است
آقا امام زمان به آن عالمی که محضر حضرت رسيد از علت عظمت امام حسين پرسيد آقا فرمودند هرچه خدا در دنيا به امام حسين جد ما داده يک به ده است، نه برابر اين را خدا در قيامت عنايت میکند کار حسينی را قيامت خواهید ديد!
آن عالم يزدی از آن شخص پرسيد که اين خانم که بود؟ گفت زن استاد اشرف آهنگر. اين عالم يزدی بيدار شد فردا رفت در بازار آهنگرهای يزد گفت استاد اشرف آهنگر دارید گفتند بلی يک پيره مردی است به نام استاد اشرف آهنگر ولی عزادار است ديروز خانمش فوت کرد دفن شد و در خانه عزادار است رفت خانهاش را پيدا کرد داخل شد ديد يک پيرمردی زانوی غم به بغل گرفته گفت آقا من از شما يک سؤال دارم تسليت میگويم خانم شما فوت کرده، خانم شما سيده بود علوی بود گفت خير، گفت خانم شما کربلا رفته بود گفت خير، گفت خانم شما چه ارتباطی با امام حسين داشت گفت خانم من خيلی دلش میخواست کربلا برود و خيلی دلش میخواست برای حسين مجلس عزا برپا کند اما امکانات ما جوابگو نبود دستمان خالی بود شرائط جور نبود ولی خانمم هر روز به عشق امام حسين يک زيارت عاشورا میخواند آن عالم يزدی گفت آقا ديروز که خانمت را دفن کردند سيدالشهداء سه مرتبه به زيارت خانمت آمدند و به احترام خانمت عذاب را از اهل قبرستان يزد برداشتند جابر کنار قبر سيدالشهداء بود انشاءالله عزيزان ما هم به فيض میرسانند روز اربعين است روز عزاداری است روز توسل است روز تبرک جستن به ساحت مقدس اهلالبيت است.
همينطوری که کنار قبر امام حسين مشغول راز و نياز بودند يک وقت ديدند از جانب شام گرد و غباری برخواست عطيه به جابر گفت گرد و غباری از جانب شام برخواسته گفت برويد خبر بياوريد اگر مأموران حکومتاند تا ما برويم در صحری پنهان بشويم اين نامردمانی که به سيدالشهداء رحم نکردند به خاندان سيدالشهداء رحم نکردند به ارادتمندان و شيعيانش هم رحم نمیکنند عطيه رفت با عجله برگشت گفت جابر میدانی چه کسی دارد میآيد؟ کاروان عشق دارد به کربلا بر میگردد:
شميم جان فضای کوی بابم، مرا اندر مشام جان بر آيد
گمانم کربلا شد عمه نزديک، که بوی مشک و ناب عنبر آيد
مهار ناقه را يکدم رها کن، که استقبال خواهر اکبر آيد
هنوز ای عمه از گهواره گو، صدای شيرخواره اصغر آيد
اسراء رسيدند کربلا جابر پا شد عمامه از سر برداشت به استقبال زين العابدين رفت، آقا جابر را در آغوش گرفتند جابر نبودی عاشورا کربلا در اين صحری مردهای ما را کشتند، بچههای ما را سر بريدند: «هيهُنا... ذُبحَتْ اطفالنا»[66]جابر در همين صحری خيمهها را آتش زدند زن و بچهها را به اسارت بردند همه بگوييم يا حسين.
[1] مؤمون 23.
[2] تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ج6 ص113.
[3] تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ج6 ص113.
[4] تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ج6 ص113.
[5] تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ج6 ص113.
[6] تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ج6 ص113.
[7] مؤمون 23.
[8] مؤمون 23.
[9] مؤمون 23.
[10] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص23.
[11] مؤمون 23.
[12] يس 65.
[13] يس 65.
[14] يس 65.
[15] بقره 156.
[16] انبياء 25.
[17] تاريخ امام حسين عليه السلام= موسوعة الامام الحسين عليه السلام ج4 ص294.
[18] تاريخ امام حسين عليه السلام= موسوعة الامام الحسين عليه السلام ج10 ص612.
[19] مؤمون 23.
[20] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص162.
[21] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص162.
[22] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص162.
[23] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص162.
[24] مؤمون 23.
[25] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص162.
[26] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص162.
[27] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص162.
[28] تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ج6 ص113.
[29] تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ج6 ص113.
[30] تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ج6 ص113.
[31] مؤمون 23.
[32] هود 114.
[33] وسائل الشيعة ج14 ص453.
[34] وسائل الشيعة ج14 ص453.
[35] وسائل الشيعة ج14 ص453.
[36] وسائل الشيعة ج14 ص453.
[37] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص303.
[38] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص303.
[39] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص303.
[40] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص303.
[41] انفال 29.
[42] وسائل الشيعة ج14 ص453.
[43] وسائل الشيعة ج14 ص453.
[44] وسائل الشيعة ج14 ص453.
[45] وسائل الشيعة ج14 ص453.
[46] وسائل الشيعة ج14 ص453.
[47] وسائل الشيعة ج14 ص453.
[48] وسائل الشيعة ج14 ص453.
[49] وسائل الشيعة ج14 ص453.
[50] منتهی الآمال فی تواريخ النبی و الآل(صلوات الله و سلامه عليهم) ج1 ص787.
[51] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج2 ص75.
[52] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج2 ص75.
[53] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج2 ص75.
[54] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج2 ص75.
[55] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج2 ص75.
[56] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج2 ص75.
[57] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج2 ص75.
[58] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج2 ص75.
[59] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج2 ص75.
[60] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج2 ص75.
[61] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج2 ص75.
[62] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج2 ص75.
[63] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج2 ص75.
[64] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج2 ص75.
[65] بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط - القديمة) ج2 ص75.
[66] اسیران و جانبازان کربلا(به ضميمه زنان نقش آفرين در نهضت عاشورا) صفحه 65.