استاد حدائق روز چهارشنبه 11 خرداد 1401 در مسجدالرسول(ص) شیراز به ادامه سلسله مباحث سیمای پیامبر(ص) در قرآن پرداختند.
جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسمالله الرحمن الرحيم
قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه القرآن الحکيم: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيم»[1].
خب اسعدالله ايامکم جميعاً ميلاد با سعادت حضرت فاطمه معصومه و روز اول ذیالقعدهالحرام آغاز دهه کرامت و شروع ماه ذیالقعده يکی از ماههای بزرگ عالم اسلام را محضر جمع محترم تبريک و تهنيت عرض میکنيم محور بحث در جلسات شبهای پنج شنبه با عنوان سيمای پيامبر در قرآن بود من يکی از آياتی که خداوند به رسولالله توصيهای میفرمايد آيه 31 از سوره مبارکه آلعمران يک شروع بحثی کنيم تتيمه بحث و ادامه بحث را هم حديثی از حضرت فاطمه معصومه يک نکته هم محضر عزيزان عرض کنم فردا شب همان طوری که جناب آقای کسرايي اشاره فرمودند دعای کميل در همين مسجد انشاءالله اقامه خواهد شد و قرائت خواهد شد به ياد فقيد سعيد مرحوم مغفور شادروان آقای حاج غلامحسين کسرايي که انصافاً از نيکان و خوبان شيراز بود من از دوران نوجوانی و طفوليت قبل از انقلاب ارادات داشتيم آشنا بوديم با ابوی ما مأنوس بودند خدا رحمت کند ايشان را از جهرههای موفق متدين کارساز کارآمد صبح جمعه هم در فاطميه دعای ندبه به ياد ايشان منعقد است شب جمعه در مسجدالرسول صبح جمعه در بنای مقدس فاطميه به مناسبت چهارمين سالگرد در گذشت اين عزيز از خلق رسته به حق پيوسته مجلس منعقد است خدا رحمت کند ايشان را، رحمت کند در گذشتگان جمع حاضر را صلوات غراتری ختم نماييد.
اين کتابهای دعای مربوط به امام زمان هم بانی خيری پيدا شده که تعدادی آوردند که در اختيار علاقهمندان قرار بدهند مکتوب کردند که اين کتاب را فقط شرطش اين است که هر روز يا حد اقل هفته يک مرتبه بخوانيد در کتابخانهتان نرود بايگانی بشود سال يکبار اين ديگر خمس نيست يا هرروز اگر میتوانيد قبول کنيد نمیتوانيد نگيريد بخوانيد بسمالله نخوانيد لا اله الا الله، هرکه اهلش هست انشاءالله میدهند خدمتتان کتابهای دعای مربوط به امام عصر است گفتند حد اقل هفته يک مرتبه حالا حاجآقای لطفیکيا هرکسی که مايل هست تقديم میکنند و انشاءالله که اين توفيق هم خدا نصيب ما بشود که پيوسته به ياد امام زمان باشيم حالا اين توفيق اجباری است که قيد میکنند بخوانيد ولی بايد به ياد حضرت بود بايد هر روز امام زمان خود را ياد کنيم انشاءالله.
آيه 31 سوره مبارکه آلعمران ترجمه آيه را من عرض کنم: خدا میفرمايد رسولما به مردم بگو: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ»[2] اگر کسی خدا را دوست میدارد از پيغمبر بايد تبعيت کند، اصلاً نشانهای اين که کسی بگويد من خدا را دوست میدارم در عملکردش و رفتارش و تبعيتش از پيغمبر بايد بدرخشد و خودش را نشان بدهد اگر کسی از پيغمبر تبعيت کرد، آنگاه خدا او را دوست میدارد «يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ»»[3] خدا هم او را دوست میدارد نه تنها خدا دوستش میدارد اين تبعيت از پيغمبر گناهاتان را هم میبخشد ما گاهی اوقات فکر میکنيم پاک شدن از گناه فقط شبهای قدر است و نيمه اشب است الهی العفو، همين که آقايون در مسير هستی همين که آقا میگويد من مدتی دارم از پيغمبر تبعيت میکنم ميزان حال فعلی است يکی از آياتی که مؤيد ميزان حال فعلی است همين آيه است قرآن میفرمايد از پيغمبر اگر تبعيت کرديد خدا میبخشدتان يعنی حال فعلیتان حجت است مطيع رسولالله هستيد بخشيده شديد نافرمانی از پيغمبر میکني گناهانت بخشيده نشده، «وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيم»[4] خدا آمرزنده مهربان است من چندتا نکته را در ذيل اين آيه عرض کنم بعد آن حديث مشهور فاطميات را محضر عزيزان تکميل عرايضم عرض کنم.
يکی از نکاتی که از اين آيه استفاده میشود اين است که ادعا با عمل ثابت میشود آقا ما مريد خدا هستيم ما عاشق خدا هستيم میگويند در عمل نشان بده، آقای میگوي خدا را دوست میدارم نماز بخوان خواهری که میگويي من خدا را دوست میدارم اوامر الهی را زمين نگذار محرمات را انجام نده، اين چه ارادتی است که من میگويم به خدا دارم نافرمانی هم میکنم به عمل کار برآيد به سخنرانی نيست اين آيه بيانگر اين است که با ادعا چيزی ثابت نمیشود عمل لازم است: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني»[5]اگر ادعا میکنيد خدا را دوست میداريم تبعيت بايد بکنيد يعنی عمل بايد داشته باشيد بنده میگويم آقا امام حسين را از سويدای دل دوست میدارم ولی تعبيت از امام حسين هم نمیکنم تبعيت از اميرالمؤمنين هم نمیکنم فقط شعار است نام حضرت تابلو کردم عشق به حضرت دارم همين، «فَاتَّبِعُوني»[6] اين نکته اول در اين آيه شريفه.
لازمه ايمان واقعی هم در اين آيه خدا میفرمايد پيروی از رسولالله است کسانی حقيقتاً مؤمن اند که حقيقتاً تبعيت از رسولالله میکنند ديديد بعضیها میگويد ما فقط خدا، يک حرفی که در صفين معاويه سر زبانها انداخت و با اين حرف فريبنده لشکر کوفیها را متزلزل کرد گفتند: «لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ»[7] فقط خدا بقيه غير از خدا شرک است، خدا میفرمايد رسولالله اين را از کجا در آورديد الآن داعش همين مرام دارند میگويند فقط خدا پيغمبر را ما در حد نبوتش قبول داريم و لا غير اين حرف وهابیهاست اين خلاف قرآن است قرآن میفرمايد اگر میگوييد خدا بايد دنبالهروی و پيروی از رسولالله بکنيد، لازمه ارادت به خدا تبعيت از رسول است، نوشته بنده حالا بلا تشبيه من در حد تقريب اذهان عرض کنم بنده در يک مجموعهای میگويم آقای مدير کل شما را قبول دارم ولی اوامرت و منصوبينت را قبول ندارم اين چه ارادتی است میگويم آقای مدير را قبول دارم ولی اوامر مدير و منصوبين مدير را اصلاً قبول نمیکنم میگويند تو داری توهين به اين مدير میکنی اين مدير معاون را معين کرده تو چطور میگويي اين مدير را دوست میدارم معاوينش را قبول ندارم خب اين هم منصوب آن هست من چگونه میتوانم بگويم به خدا ارادت دارم ولی رسولخدا را تبعيت نمیکنم امروز بعضیها همين را میگويند يا کاری ما به ائمه نداريم، فقط خدا خدا و بس همان حرفی که رد صفين زده شد «لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ »[8]، «کفانا کتابالله» ، قرآن برای ما کافی است، قرآن کافی است از آيات قرآن آيه 31 آلعمران: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني»[9] اگر خدا را دوست میداريد از پيغمبر تبعيت کنيد پس لازمه محبت تبعيت است اين نکته را بشنويد من رو اين نکته میخواهم بحث کنم محبت فقط شعار نيست ادعا نيست عمل است حالا روايتی را از حضرت فاطمه معصومه میخواهم نقل کنم اين روايت بعضاً در ذهنها شبهه ايجاد میکنم شبهه را هم عرض میکنم جواب شبهه در همين آيه است، هرکسی میگويد من کسی را دوست میدارم بايد در عمل نشان بدهد آقا ما ارادتمند هستيم ارادتمندی چقدر پيروی میکنی در واقعه عاشورا بعضیها محبت داشتند و ثابت هم کردند ايستادند تا جان دادند، عبيدالله حر جعفی هم ادعا میکرد من امام حسين را دوست میدارم اين هم يک سردار بود در يک منزلگاهی با امام حسين رو به رو شد امام رفتند سراغش اين عبيدالله حر جعفی در آن منزلگاهی که با امام حسين هم منزل شد گفت خيمه ما را به سمت خيمههای سيدالشهداء پردههايش را بيندازيد پايين از آن سمت پردهها را بزنيد بالا پناه بر خدا گاهی اوقات اين جان ناقابل چه قدر قيمتی میشود؟ ولی خدا را میخواهيم نبينيم آقا امام حسين حرکت کردند آمدند طرف خيمه عبيدالله حرجعفی تعدادی از اين بچههای خردسال دنبال حضرت میدويدند خيمه عبيدالله را دور زدند آمدند مقابل خيمه، آقا يک سلامی کردند گفتند عبيدالله حرجعفی داريم میرويم کوفه شما هم بيا به ما بپيوند گفت من از کوفه آمدم بيرون که در اين دعواها نباشيم مصلحتنگری ببينيد ما اهل مخاصمه نيستيم ما اهل دعوی نيستيم، آقا فرمودند من آمدم از تو دعوت بکنم اگر میخواهی به ما بپيوند گفت آقا من خودم نمیآيم ولی يک اسب خيلی خوبی دارم اين اسب خيلی قيمت دارد و شمشير خوب و زره خوبی اينها را به شما هديه میکنيم آقا فرمودند ما خودت را میخواهيم ما که اسب نمیخواهيم ما که شمشير و زره نمیخواهيم خودت آمدی آمدی ما نيازی به اينها نداريم و نيامد و بعدها پيشيمان شد و هميشه میگفت هرگاه آن صحنهای که سيدالشهداء آمدند در خيمه و من را دعوت کردند به پيوستن به خودشان که سعادت ازلی و ابدی برايش رقم میخورد خسران ابدی برايش رقم خورد.
اما امام حسين سراغ زهير نرفتند در يک منزلگاه ديگری با زهير هم مجلس شدند مأمور فرستادند گفتند برويد به زهير بگوييد ما آنجا هستيم بيايد زهير داشت غذا میخورد سر سفره بود خانمش هم نشسته بود اين لقمه غذا داشت میآورد نديک دهانش پيک حضرت رسيد آقای زهير سيدالشهدا میگويد بيا، لقمه را ديگر در دهان نگذاشت، من و شما و همه با افتخار میگوييم «وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ»[10]، يکی از آن اصحاب حسين زهير است، لقمه غذا را گذاشت زمين بلند شد، گرچه در يک مقطعی زهير فاصله گرفت از امام حسين در عداد عثمانیها قرار گرفت، رفت امام حسين خاطراتی را از گذشته اميرالمؤمنين يادآوری کردند برگشت گفت خانم من تکليفم روشن شد ما پيوستيم به سيدالشهداء شما هم بساط را جمع کن برو، که خانمش گفت من به شرط اجازه میدهم که قيامت از من شفاعت کنی محبت يعنی عمل محبت يعنی پيروی شعار نيست بنده بگويم سيدالشهداء را دوست میدارم ولی جانم ثروتم موقعيتم اينها برايم اهميت داشته باشد تا دين، پيروی تبعيت متابعت اين لازمه محبت است، قرآن هم همين را میفرمايد: «إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ»[11].
يکی دو نکته ديگر هم عرض کنم يقيناً کسانی که در عمل سست میزنند در محبت سستاند آن کسی که در عمل کوتاهی میکند نمازش علی السويه است بخواند و نخواند حجاب برايش مهم نيست روزه برايش مهم نيست واجبات نقشی ندارد اين خودش را دارد فريب میدهد در محبت سست است محبت فقط به اين نيست که به زبان بگويند حالا روايتش را میخوانم محبت در عمل است ما در عمل بايد نشان بدهيم هرچه محبتتان به خدا قویتر در اعمال بايد جدیتر باشيد کوشاتر ساعیتر اين هم نکته ديگر.
از آياتی که دليل بر عصمت پيغمبر است همين آيه 31 آلعمران است اگر کسی آمد گفت آقا دليل بر عصمت پيغمبر چيست بگوييد آيه 31 سوره آلعمران خدا میفرمايد: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني»[12] پيغمبر را به طور مطلق خدا میفرمايد تبعيت کنيد محدود به زمان نيست محدود به مکان نيست پيغمبر را در گفتارش پيغمبر را در رفتارش پيغمبر را در سکوتش اصلاً پيغمبر بايد تبعيت بشود و الگو بشود، اينکه خدا به طور مطلق میفرمايد از پيغمبر تبعيت کنيد دليل بر عصمت پيغمبر است خدا تبصره نمیزند شرط نمیآورد که رسولالله را کجا؟ در کدام عمل در کدام رفتار به طور مطلق پس اين آيه دليل بر عصمت پيغمبر اکرم هم هست.
اين جمله را من اتمام عرايضم وارد قسمت دوم بحث بشويم اين توهم غلط که بعضیها میگويند آقا ما ائمه را دوست میداريم ديگر بارمان را بستيم دوست داشتن ائمه به عمل کردن است به پيروری است به تبعيت است، به اينکه من زندگیام را ائمه تأييد کنند حالا روايات فراوانی داريم در اهميت و ارزش محبت يکش اين روايتی است که امشب میخواهم تقديم کنم اين روايت در سلسله سندش شش فاطمه نام اند میگويند حديث فاطميات ششتا فاطمه در سلسله سند است: عن فاطمة المعصومه حضرت فاطمه معصومه از عمه خودش حضرت فاطمه دختر امام صادق از عمه خودش حضرت فاطمه دختر امام باقر از عمه خودش حضرت فاطمه دختر زينالعابدين، از عمه خودش حضرت فاطمه دختر سيدالشهدا از زينب کبری از فاطمه زهراء عن رسولالله صلوات الله عليه، اين حديث را میگويند فاطميات حضرت فاطمه معصومه يک، فاطمه دختر امام صادق، فاطمه دختر امام باقر، فاطمه دختر زين العابدين، فاطمه دختر سيدالشهداء فاطمه زهراء روايت اين است يک روايت مفصلی است من يک قسمتش را که حالا متناسب با همين آيه سی و يک است اين را بگويم پيغمبر فرمود: «أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مات شهيداً»[13]، هرکسی که بر محبت آل رسول بميرد شهيد مرده، «أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مات شهيداً»[14]، کتيبه هم نوشته شده البته يک بخشی از آن حديث است روايت مفصلی است که نوعاً محبت چه میکند يکش اين است که شما اگر با محبت خاندان رسول فوت کنيد شهيد رفتيد اين حرفی که بعضیها میزند در باب شهادت بسته است اين حرف غلطی است معذرت میخواهم بارها هم گفتم در باب شهادت باز است شماها میتوانيد شهيد باشيد به چه شرط؟ به شرطی که محب خاندان رسول باشيد اگر حقيقتاً محب بود مثلی اينکه شهيد هستيد شهيد زنده هستيد مردن شما شهادت است اجر شهادت به شما داده خواهد شد، فرمايش پيغمبر است و حديثی است که حضرت فاطمه معصومه از عمه بزرگوارش تا میرسد به پيامبر اکرم نقل میکند، خب اين روايت با آن آيهای که بنده تقديم کردم مکمل يکديگر اين شبهه که بعضیها میگويند آقا دوستی خاندان رسالت اجر شهيد میدهند ما اگر اميرالمؤمنين را دوست بداريم و گناه بکنيم شهيد هستيم میگويند شما دوست نيستيد محب را قرآن دارد تعريف میفرمايد: «فَاتَّبِعُوني»[15]محب يعنی تابع خدا رحمت کند امام را خب شنبه سالروز ارتحال امام است امام همين آيه را من در يکی از سخنرانیهای امام از امام شنيدم امام اين آيه را خواندند فرمودند محبت يعنی تبعيت يعنی پيروری نه ادعا من اگر میگويم حضرت زهراء را دوست میدارم بايد تابع حضرت زهراء باشم:
يا علی و با علی يک نقطه باشد فرق آن، يا علی گفتتن کجا و با علی ماندن کجا
خيلی فرق است يا علی گفتن خرج ندارد با علی ماندن هنر است يا حسين گفتن زحمت ندارد با حسين ماندن هنر است، بيش از بيست هزار امضاء دعوت از کوفه آمد مدينه يا حسين بيا، از اين بيست هزارتا امضاء چندتا آمدند به سی نفر نکشيد از اينها پای کار نبودند محبت يعنی در عمل يعنی حاج آقا در خلوتت نشان بده که محب است در نماز اول وقتت در روابط اجتماعیات در برخورد با مردمت، در تربيت اولادت نشان بدهيد که تراز خدا و اهل البيت است خب اين روايت انصافاً اگر کسی با اين نگاه با اين وضعيت رفت ثواب شهيد بهش دادند اين روايتی است که حضرت فاطمه معصومه نقل میکند از عمههای بزرگوارشان.
مؤيد اين عرايضم مطلب سوم سلمان روايتی را از پيامبر نقل میکند که پيامبر فرمود يا علی جايگاه شما در امت اسلام مثل سوره توحيد در قرآن است سوره توحيد اگر کسی يک مرتبه بخواند ثواب يک سوم قرآن دوم مرتبه ثواب دو سوم، سه مرتبه ثواب تمام قرآن را بهتان میدهند، وجه شباهت اميرالمؤمنين با سوره توحيد رسولالله میفرمايد اين است اگر کسی علی ابن ابی طالب را با زبانش دوست بدارد يک سوم ايمانش کامل است با زبان با زبان اگر کسی علی را دوست بدارد فقط اين يک سوم ايمان: «يَا عَلِيُّ مَنْ أَحَبَّكَ بِلِسَانِهِ فَقَدْ أَحَبَّ ثُلُثَ الْإِسْلَامِ»[16] اگر کسی علی ابن ابی طالب را با زبانش و قلبش دوست داشت که الحمدلله در اين جمع حاضر اين دو ثلث هست، شما عزيزان هم اميرالمؤمنين را به زبان دوست میداريد همه اميرالمؤمنين را به قلب يک بشارت هم بهتان بدهم عيدیتان باشد، امام صادق میفرمايد وقتی نام ما برده میشود وقتی دلتان خنک میشود حلالزاده هستيد نام امام حسين میبرند به شعف میآيد اسم اهلالبيت را میبرند شادمان هستي، وجودت احساس رضايت میکند اين بهترين دليل بر سلامت شماست بدا به حال کسی در کنه وجودش بغض اهلالبيت داشته باشد، عداوت به اهلالبيت داشته باشد طلب مغفرت کنيد برای پدر و مادرهايتان اين پاکی امروز شما مرهون سلامت ديروز آنهاست محبت قلبی يک سوم ايمان، پيغمبر فرمود اگر کسی يا علی شما را با زبانش و قلبش دوست بدارد دو سوم ايمانش کامل است اين تا اينجا، بعد پيامبر فرمود يا علی اگر کسی شما را با زبان و قلب دوست بدارد در رفتار و کردارش هم شما را کمک کند يعنی عملکرد طرف را که ببينند بگويند آقا شيعه اميرالمؤمنين است همان که امام صادق فرمود: «كُونُوا لَنَا زَيْناً، وَ لَا تَكُونُوا لَنَا شَيْناً»[17] يک جوری زندگی کنيد که زينت ما باشيد اسباب سر افکندگی ما را فراهم نکنيد زينت باشيد: «كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ»[18] مردم را به غير زبان به خدا دعوت کنيد يعنی شيعه اميرالمؤمنين شيعه اهلالبيت رفتار و کردار شما بشود درس زندگی برای مردم من پدر در خانه يک جور زندگی کنم مردم بچههای من رفتار من را میبينند به دين تشويق بشوند در مجموعهای که دارم کار میکنم عملکرد من مردم را به خدا و دين و اهلالبيت تشويق کنند، ديديد بعضیها زده میشود میگويد آقای حاجی فلانی فلان کس با اين موقعيت با اين ادعا ظلم کرد پس ما از اسلام میگذريم اين اثر منفی را میگذارد متأسفانه امروز رفتارهای غلط بعضیها يک جوانی آمد پيش من در همين مسجد گفت حاج آقا نماز شب خواندم پدرم من را تارک الصلات کرد ببينيد اينها محبت رفتاری ندارد نماز شب شده عادت گفتم نماز شب بابايت تارک الصلاه کرد؟ گفت بلی گفتم مگر بابای تو چطور نماز شب میخواند گفت آقا ديدنی است نماز شب اين گفت نيمه شب که بلند میشود اول کاری که میکند، تمام چراغهای منزل را روشن میکند اصلاً سادسم دارد حالا من مسأله را خيلی باز نمیخواهم بکنم نماز واجب هم نبايد خواب کسی را خراب کنی آقا تو وظيفهات است نماز خودت را بخوانی خانمت اگر به تو شرط کرده بيدارم کن بيدارش کن شرط نکرده وظيفه ندارد فرزند مکلف شما مکلف است خودش برخيزد مگر بگويد بابا مادر بيدار شدی بيدارم کن اين آداب اسلامی است برای يک نماز مستحبی مردم آزاری گفت تمام چراغها را روشن میکند اتاق ما راهرو همه را گفت وضوء میگيرد اصلاً اين يک تئاتری است وضوء گرفتنش گفت دستشويي میرود چنان در را محکم بهم میزند اصلاً عمداً که خواب را خراب کند، گفت ما فکر میکنم زلزله آمد از وحشت از خواب میپريم گفت میگوييم خدا لعنتت کند اي مردم آزار گفت اين خانه ما را بياييد اين تمام کجهای چارچوب دستشويي ما همهاش ريخته اين ماز است گفت وضوء میگيرد هی سر و صدا میکند میگويد بلند شويد تارک الصلاتها که گفته نماز شب اگر کسی نخواند تارک الصلاة است آخر همهاش مال اين است که ما پيغمبر را نشناختيم، « فَاتَّبِعُوني»[19]را نشناختيم گفت وقتی میخواهد بگويد الله اکبر يک نعرهای میکشد هرچه انرژی در اين رودههايش هست از حلقش میزند بيرون الله اکبر، گت ما وحشتزده مثل روانیها از خواب میپريم میگوييم خدا لعنتت کند گفت تا میآيد چشممان گرم بشود باز میگويد الله اکبر گفت آقا سلب آسايش از اين اهل خانه کرده گفت اصلاً همهمان از دين بريديم البته اين قضاوت غلط در مردم ما هست، به آن جوان گفتم برادر عزيز الگوی تو پدرت نيست بابای بد مسلمانت را نکن الگو، الگوی تو پيغمبر است الگوی تو اميرالمؤمنين است ببين پيغمبر چگونه نماز شب میخواند اميرالمؤمنين چگونه نماز شب میخواند، اين آدم يک مسلمانی است شما امام خمينی حالا سالروز امام پيشرو است، گفت صلوات بفرستيد ما که بخيل نيستيم، امام اعلیالله مقامه تازه امام معصوم نبود امام در حالات امام مینويسند امام وقتی برای نماز شب بلند میشد يک تکه ابر را در ظرفشويي آشپزخانه میگذاشتند که وقتی شيرآب را باز میکنند آب بريزد رو ابر صدا بلند نشود میگفتند من میخواهم نماز شب بخوانم خواب ديگران را نبايد خراب کنم زمانی که امام از قم آمدند تهران، خانم مصطفوی دختر امام میگويد که دکترها گفتند چون ايشان عارضه قلبی دارد يک کسی بايد در اتاق کنار ايشان باشد گوشه اتاق نصف شب يک وقت بيمار قلبی است اتفاقی افتاد سريع خبر کند، گفت اول امام زيربار نمیرفتند میگفتند نه کسی در اتاق من نمیخواهد بيايد خانم مصطفوی میگويد من به زحمت پدرم را راضی کردم که بابا بگذاريد من گوشهای اتاق میخوابم حالا دکترها هم گفتند حفظ سلامتی هم لازم است گفت امام متقاعد شدند که شبها من گوشه اتاق بسرتم را پهن کنم امام هم آن گوشهای اتاق اين خانم مصطفوی در حالات خودش مینويسد میگويد امام شبها نيمه شب وقتی بلند میشدند خيلی آهسته هم بلند میشدند، بی سر و صدا يواش از بستر بلند میشدند میرفتند برای وضوء گرفتن و نافله شب ولی خانم زهراء مصطفوی میگويد من سبک بود به مجردی که امام از بستر بلند میشدند میخواستند از اتاق بروند بيرون من بيدار میشدم ولی رو خودم هم نمیآوردم که بيدار هستم، تظاهر میکردم که خواب هستم، گفت شب اول گذشت شب دوم گذشت شب سوم گذشت، روز سوم امام گفتند بابا بيا آمدم گفتم بابا ديگر از امشب من اجازه نمیدهم بيايي در اتاق بخوابی گفتم برای چه؟ گفتند من احساس میکنم وقتی بيدار میشوم تو را بيدار میکنم گفتم بيدار میشوم ولی خودم راضی هستم، گفتند من راضی نيستم من راضی نيستم برای نماز شب مستحبی خوابی کسی را خراب کنم دين يعنی اين اسلام يعنی اين، گفت هرچه اصرار کردم امام فرمودند ديگر از امشب نبايد بيايي گفتم اماما پس من يک دختری دارم دخترم دانشجو بود گفتم اين خوابش خيلی سنگين است بعضیها ديديد خوابشان مثل خواب اصحاب کهف است:
خواب اصحاب کهف چرت من است، آب رود نيل قرت من است
بعضیها هم پرخور و هم پرخواب، گفت من به امام گفتم اين دختر ما خواب سنگينی دارد اين با اين چيزها بيدار نمیشود بگذاريد او بيايد بخواند گفت امام فرمودند اشکالی ندارد گفت دختر ما هم سه شب خوابيد روز سوم امام گفتند بابا بيا، آمدم گفتند ديگر نه خودت نه دخترت، هيچ کدام را من اجازه نمیدهم، گفتم برای چه گفتم دختر ما که بيدار نمیشود گفتند دخترت خوابش سنگين است ولی عادت دارد شبها اين پتو را از خودش هی میزند ماهم بايد بلند شويم هی پتو بکشم رويش میزند پس ما بکشيم رويش، من نمیخواهم خواب کسی را خراب کنم نه خوابم خراب بشود، قرآن میفرمايد روايات میفرمايد نه ضرر بزن نه ضرر بخور: «لَا ضَرَرَ وَ لَا ضِرَارَ فِي الْإِسْلَام»[20] گفت ديگر امام اجازه ندادند اين اسلام است اين دين است.
خب عزيزان محبت واقعی در آن يک سوم پايانی است که پيغمبر فرمود اگر کسی علی ابن ابی طالب را با زبان قلب رفتار، ما در رفتار نشان بدهيم اميرالمؤمنين را دوست میداريم در عملکردمان نشان بدهيم که عاشق اهلالبيت هستيم قرآن هم همين را میفرمايد: «فَاتَّبِعُوني»[21] يعنی در عمل در عمل نشان بدهيم اين روايتی که از اين بزرگ بانو و اين آيه 31 آلعمران و اين حديثی که سلمان از پيغمبر نقل کرد که در يکجاي هم رسولالله به حضرت زهراء فرمودند دخترم شبها نخواب مگر اينکه يک ختم قرآن بخوانی و بخوابی که وقتی حضرت زهراء سؤال کرد پدر جان در اين وقت کم چگونه ممکن است ختم قرآن؟ حضرت فرمودند سه مرتبه سوره توحيد را بخوان و بخواب ثواب ختم قرآن را بهت میدهد.
اما از عظمت و کرامت صاحب امروز هم سخنی بگويم.
س:
45: 34
ج: با وضوء خوابيدن و آن راضی کردن همه انبياء و اولياء که پيغمبر توصيه کردند بگو: «اللهم صلی علی محمد و آل محمد و صلی علی جميع الانبياء و المرسلين و الملائکة المقربين و الشهداء و الصديقين و جميع عبادالله الصالحين» ، اين را هم حضرت فرمودند دخترم اگر کسی بگويد تمام انبياء و اولياء، صلحاء و من پيغمبر را از خودش راضی نگداشته و قبل از خوابيدن هم اگر وضوء گرفتيد و خوابيديد از زمانی که میخوابيد تا زمانی که بيدار میشويد ثواب عبادت برايتان میزند به يک بندهای خدای گفتيم وضوء بگيريد گفت من وضوء بگيرم خوابم میپرد، میخواهيم هم خوب بخوابيم هم عبادت کرد که اينها هم با هم يک خرده جور در نمیآيد اما از فاطمه معصومه عرض کنم خيلی از بزرگان علما بعد از شخصيت حضرت فاطمه زهراء فاطمه معصومه را نفر دوم بانوان عالم اسلام ناميدند، با اينکه حضرت زينب با آن عظمت و جايگاه و منقبت جايگاه خود را دارد اما رواياتی ما از معصومين داريم نسبت به حضرت فاطمه معصومه که برای حضرت زينب نداريم، اولاً اين لقب معصومه بودن دليل بر عصمت از گناه است عصمت دوجا عنوان پيدا میکند عصمت از گناه عصمت از خطاء، اوج عصمت عصمت از خطاست يعنی انسان نه تنها گناه نمیکند اشتباه هم نمیکند، اما فاطمه معصومه و حضرت زينب اينها عصمت از گناه را داشتند يعنی گناه نمیکردند نافرمانی الهی انجام نمیدادند اين بانوی که از پدر و مادر با امام رضا مشترک است پدر و مادر هردو يکی، پدر آقا موسی ابن جعفر مادر نجمه خاتون شخصيت بسيار بزرگ روايت اين روايت از امام صادق روايت مفصلی است باز بخشی از روايت را عرض کنم اين روايت را در تاريخ روات مینويسند زمانی امام صادق اين روايت را فرمود که دو سال به تولد موسی ابن جعفر هنوز مانده بود يعنی هنوز آقا موسی ابن جعفر به دنيا نيامده بود، امام صادق اين روايت را فرمود: «إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً»[22] برای خدا حرمی است « وَ هُوَ مَكَّةُ»[23] آن حرم مکه است، برای پيغمبر حرمی است و آن مدينه است برای اميرالمؤمنين حرمی است و آن حرم کوفه است و برای ما اهلالبيت حرمی است و آن حرم قم است، خيلی عظمت دارد اين حديث، در ادامه حديث حالا از امام صادق در دو روايت قريب به همين مضمون نقل شده در يک حديث امام صادق میفرمايند برای ما از اين زمان به بعد حرمی است که قم است، در اين حديثی که من عرض کردم اين عبارت را هم ندارد امام به طور مطلق میفرمايند برای ما اهلالبيت حرمی است و آن قم است بعد آقا میفرمايد: «وَ سَتُدْفَنُ فِيهِ»[24] آينده از نسل من دختری در اين شهر دفن میشود که شيعيان ما «تُدخل بشفاعتها شیعتی الجنة بأجمعهم»[25]، خيلی اين حديث عظمت دارد، يعنی تمام شيعيان ما را میبرد بهشت، مرحوم حاج ميرزا ابوالقاسم قمی صاحب قوانين الاصول خواب اين عالم را ديدند يکی در عالم از ايشان پرسيد جناب ميرزای قمی حضرت فاطمه معصومه قيامت از گناهان قم شفاعت میکند؟ ميرزای قمی فرمود شأن حضرت فاطمه معصومه اجل از اين است که فقط گنهکاران قم را فاطمه معصومه گنهکاران امت جدش را شفاعت میکند گنهکاران قم را من شفاعت میکنم کيست اين فاطمه معصومه؟ آقا امام صادق میفرمايد: «تُدخل بشفاعتها شیعتی الجنة بأجمعهم»[26] همه را بهشتی میکند فاطمه معصومه آقا امام رضا میفرمايد: «من زار المعصومة بقم کمن زارنی»[27]، زيارت اين خواهر مثل زيارت من است، امام جواد میفرمايد: «من زار عمّتي بقمّ وجبت له الجنّة»[28] عمه ما را در قم زيارت کرديد بهشت برايتان واجب است اين عبارت «وجبت له الجنّة»[29]خارج از معصومين برای غير معصومين نداريم اين است که بعضی از بزرگان اينجا تأمل دارند در عظمت مقام حضرت فاطمه معصومه بعضی حضرت زهراء میگويند نفر دوم است.
اما يک جريان هم عرض کنم از بزرگواری و کرامت اين بزرگ بانو ما در ايران هستيم الحمدلله اين موهبت نصيبت ماست تا میتوانيم تا شرايط هست از اين فرصت استفاده کنيم، آيتالله سيدمحمدمرعشی نجفی پدر آيتالله العظمی سيدشهاب الدين معرشی ايشان از علمای بزرگ نجف بود میگويند يک اربعينی چهل روز حالا خيلی از بزرگان روی اين اربعين نظر دارند، الآن شروعش امروز اول ذی القعده بود يهودیها هم به اين اربعين اعتقاد دارند اين: «وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثينَ لَيْلَةً»[30] که نمازش را دهه اول ذیالحجه میخوانيد شروعش از ديشب بود اربعين حضرت موسی از اول ذیالقعده شروع شد، سی شب موسی به طور رفت: «وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ»[31]ده شب ديگر هم در طور متوقفش کردند: «فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعينَ لَيْلَةً»[32] خيلی از بزرگان هم توصيه دارند سوره فجر را بتوانيد هر روز بخوانيد مداومت به حداقل صدتا صلوات در اين چهل روز تا عيدقربان میگويند اين اربعين آيتالله جوادی آملی من يک وقت از ايشان شنيدم فرمودند در طول سال اربعين يک چهله کار خوبی را انجام دادن، حديث رسولالله هم دليل بر اين است: «من أخلص للَّه أربعين صباحا ظهرت ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه»[33] اما اين ايام يک ويژگی خاصی دارد از اول ذیالقعده تا دهم ذیالحجه يک اربعين مقدسی است که خدا هم اين را تأييد کرده و موسی نان اين اربعين را خورده و لذا جماعت يهود هم به اين اربعين اعتقاد دارند: «فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعينَ لَيْلَةً»[34].
خب برگردم به اصل بحث آيتالله سيدمحمود مرعشی ايشان چهل شب يک برنامه ذکر و دعا و توسلی را بر میدارد که محضر اميرالمؤمنين حالا مشرف شود در عالم مکاشفه خدمت حضرت میرسد آقا میفرمايد سيدمحمود چه میگويي؟ میگويد آقا من يک سؤال از شما دارم قبر مادر ما فاطمه زهراء کجاست چون اين قبر را اميرالمؤمنين میداند کجاست؟ مدينه رفتهها ديديد يکی از سردرگمیهای زائرين گاهی اوقات میآيند میگويد آقا قبر حضرت زهراء کجاست يک سلام کنار بيت میکند يک سلام در روضه میکند يک سلام میآيد در بقيع میکند:
يا فاطمه من عقده دل وا نکردم، گشتم ولی قبر تو را پيدا نکردم
مهدی بيايد قبر تو را من پيدا نمايم.
خب امام زمان پردهبرداری میکنند، آيتالله سيدمحمود مرعشی از آقا اميرالمؤمنين سؤال کرد قبر حضرت زهراء کجاست؟ آقا فرمود مگر نمیدانی که فاطمه زهراء به من وصيت کرد: «وَ لَا تُعْلِمْ أَحَداً قَبْرِي»[35] جای قبر را به کسی نشان نده اين قبر بايد مخفی بماند تا مهدی بيايد ايشان میگويد آقا با اين دل چه کنيم؟ دل ما هوای کوی مادر دارد، آقا میفرمايد سيد محمود هرگاه دلت هوای کوی فاطمه زهراء را کرد يک سفر برو قم کنار قبر فاطمه معصومه آنچه خدا از عظمت و بزرگی به فاطمه زهراء داده به فاطمه معصومه منتقل شده آيتالله سيدمحمود مرعشی وقتی از آن مکاشفه خارج شد فرزند ايشان آيتالله سيدشهاب الدين مرعشی نجفی يک طلبه جوانی بود در نجف پدر میگويد پسرم شما نجف را رها کن برو قم تحصيلت را در قم ادامه بده آقای حاج شيخ عبدالکريم حائری هم در قم بود آيتالله العظمی حاج شيخ عبدالکريم ايشان میگويد برو قم ولی متعهد باش هر روز از طرف من يک سلام به حضرت فاطمه معصومه بکن، جوانها ببينيد ادب را آيتالله سيدشهاب الدين مرعشی امتثال امر پدر میکند از نجف میآيد قم، يک طلبه جوانی بوده من از بعضی از خدامهای کهنسال حرم میشنيدم میگفتند آيتالله العظمی مرعشی تا آن روزهای که میتوانست عصی زنان میتوانيست بيايد حرم نفرات اول سحرگاه در زيارت حضرت فاطمه معصومه آيتالله العظمی مرعشی بود بيش از شصت سال مقيد بود يکی از خادمهای میگفت بارها میشد برف سنگين آمده بود ما میگفتيم کس ديگر حرام نمیآيد در حرم را که باز میکرديم میديدم آيتالله مرعشی عباء رو دوش کشيده در اين برفها پشت در ايستاده نفر اول وارد حرم میشد ايشان آمدند قم زندگی را آورد قم يک خانه اجاره میکند در قم مشغول به تحصيل میشود يک صاحب خانهای داشته ايشان زن بد اخلاق خدا اگر پول میدهد اخلاق هم بدهد، سواد میدهد اخلاق هم بدهد، مسئوليت میدهد اخلاق هم بدهند اين بد اخلاقی آفت است اين زن صاحب خانه زن بد اخلاقی بوده خيلی هم سختگيری میکرده به خانم آيتالله مرعشی میگفته لباسهايت را برويد کنار رودخانه بشوريد در خانه نشوريد که چاهمان پور میشود دوتا لگن آب چاه را پر میکند خيلی سختگيریهای بیمورد يک زمستان سخت يخبندانی بوده خانم آيتالله مرعشی يک لگن آب گرم کرده بود چندتا لباس داشتند داشته میشسته زن صاحب خانه میرسد شروع میکند به ناسزا گفتن و چرا لباست را نمیبريد کنار رودخانه و مگر من نگفتم ببريد کنار رودخانه، همان لحظه آيتالله مرعشی از درس میآيد منزل میآيد میبيند که اين دارد به همسر ايشان بیاحترامی میکند خانواده ايشان هم میگويد آقا من را از دست اين زن نجات بده، آيتالله مرعشی میفرمايد خواهر من اين هم مثل خواهرتان، تو خودت لباس را میبری الآن کنار رودخانه میشوری در اين سرما، خب انصاف داشته باش، و آنگهی با يکی دوتا لگن آب که چاه خانه شما پور نمیشود دوتا توهين هم به آيتالله مرعشی خيلی ناراحت میشود از منزل میآيد بيرون مستقيم میآيد در حرم، يک سلام به حضرت معصومه میکند کنار ضريح میگويد بیبی ما آمديم درس بخوانيم بتوانيم خدمت کنيم به شريعت جدت اگر از ما راضی نيستيد بگوييد ما جمع کنيم برويم، اگر کار ما را نمیپسنديد رها کنيم و اگر مورد تأييد هستيد و شما کاری ازتان بر نمیآيد بفرماييد برويم جای ديگری، ما گير هستيم خانه نداريم اين صاحب خانه بد اخلاق هم دارد اين کار را میکند دو سه جمله میگويد و با دل شکسته بر میگرده میآيد منزل وارد خانه که میشوند به خانمشان میگويند من ديگر حوصله ندارم میخواهم بخوابم، گاهی اوقات ديديد بعضیها از فشار ناراحتی پناه به خواب میبرند که آرام بشون، ايشان تا میخوابد يک دفعه خواب میبيند که در صحن آستانه است دارند آبجارو میکند صحن را ايشان میفرمايد چه خبر است؟ میگويند حضرت فاطمه معصومه دارند میآيد يک دفعه میبيند حضرت فاطمه معصومه حوريههای اطراف او را گرفتند آمد سمت آيتالله مرعشی آيتالله مرعشی هم میروند جلو سلام میکنند حضرت فاطمه معصومه میفرمايد سيدشهاب الدين حالا جای ديگر میخواهی بروی، شما از ما کی خانه خواستی که ما تو را خانهدار نکرديم ما مشکلمان همينجاست درست توسل صدا نمیزنيم میگوييم توسل به امام حسين پيدا کرديم ده نفر قبل از امام حسين در ذهنمان است يازدهميناش امام حسين است میگوييم در خانه اهلالبيت رفتيم آقای فلان مدير کل و که و که اينها هستند آخر يا امام حسين است يا خداست اين فايده ندارد:
ای يک دله صد دله دل يک دله کن، مهر ديگران را ز دل خود يله کن
يک آن به اخلاص برو بر در دوست، گر کار تو بر نيايد آنگه گله کن
گفت حضرت فاطمه معصومه به من فرمود شما کی از ما خواستی خانه که ما به تو نداديم خانه میخواهی خانه دارت میکنيم، يک جمله هم اينجا بگويم حالا يک فرصتی وقت گذشت فقط همين را بشنويد آيتالله مرعشی خدمت حضرت زهراء رسيده بود در حرم امام حسين شب جمعه نيمه شب تمام ائمه حاضر بودند در يک مکاشفه ظاهری جرياناتی هم آنجا میشنود خواستههای هم به اميرالمؤمنين قبل از اينکه بيايد ايران، به حضرت میگويد همه حضرت میگويد انشاءالله میشود انشاءالله میشود، فقط يکش را حضرت ساکت شدند و بعد ايشان فرموده بود علتش را هم خودم فهميدم گفت به آقا گفتم که آقا دعا کنيد حج بروم بعد از حج در مکه بميرم گفت آقا سکوت کردند هيچ نگفتند اميرالمؤمنين، و ايشان حج نفرت يکی از مراجعی که حج مشرف نشد ايشان بود و خود ايشان فرموده بود من فهميدم آقا اميرالمؤمنين بودن من را مصلحت حضور من را از رفتن بهتر میدانستند لذا آنی که گفتم دعا کنيد بروم حج بعد از حج بميرم ايشان هيچ نگفتند و ايشان حج نرفتند در آن مکاشفه حضرت زهراء را ديده بود فرموده بود من وقتی فاطمه معصومه را ديدم ديدم چهره خيلی شبيه به حضرت زهراست ايشان از خواب بيدار میشود در خانه، خب خواب حضرت معصومه را ديده بود تا بيدار میشود در خانه را میزند خانواده ايشان میگويد يک نفر دم در با شما کار دارد، ايشان میآيد دم در میبينيد يک آقايي است يک کيفی چمدانی دستش است، میگويد سيدشهاب الدين مرعشی شما هستيد میگويند بلی، میگويند من از تبريز دارم میآيد، عموی شما در تبريز بچهدار نمیشد سالها نذر و نذورات کرد، و نذر کرد که خدايا اگر يک بچه گيرم آمد پول خريد يکخانه را به يکی از سربازهای امام زمان من میدهم خدا يک پسری بهش داده اين فهميده که برادر زادهاش که شما هستيد در قم خانه ندارد، پول يک خانه را در چمدان آماده کرده فرستاده گفته بيايم بدهم به شما:
گفت پيغمبر که هرکس زد دری، عاقبت زان در بيرون برون آيد سری
گر تو بنشينی سر کوی کسی، عاقبت بينی تو هم روی کسی
آيتالله مرعشی میگويد کيف پول را گرفتم گذاشتم در اتاق وضوء گرفتم لباس پوشيدم رفتم حرم مقابل ضريح که قرار گرفتم گفتم بی بی بیادبی ما را ببخشيد ما دير میآييم ما دير میگوييم شما خاندان کرم هستيد از اين کرامتها در تاريخ روحانيت شيعه و بزرگان علماء الی ماشاءالله است اين دستگيریهای که حضرت فاطمه معصومه کرد.
پروردگارا به عظمت اين بزرگ بانوی که امروز روز ميلادش بود، و زيارتش مزدش بهشتی شدن است، حالا در بعضی از روايات دارد که: «عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّة»[36] با معرفت برويد بهشتی هستيد بفهميد زيارت که داريد میرويد از چه کسی داريد زيارت میکنيد، پروردگارا به عظمت فاطمه معصومه سلامالله عليها قسمت میدهيم که ماها را در محبت گفتار محبت درونی محبت عملی و رفتاری در اين باقیمانده زندگانی نسبت به اولياء دينمان و ائمه معصومين ثابت قدم بدار.
عيديی ما را در اين ايام تعجيل در فرج امام زمان مقرر بفرما.
[1] آلعمران 31.
[2] آلعمران 31.
[3] آلعمران 31.
[4] آلعمران 31.
[5] آلعمران 31.
[6] آلعمران 31.
[7] وقعة صفين النص ص512.
[8] وقعة صفين النص ص512.
[9] آلعمران 31.
[10] كامل الزيارات النص ص178.
[11] آلعمران 31.
[12] آلعمران 31.
[13] بحارالانوار ج23 ص233
[14] بحارالانوار ج23 ص233
[15] آلعمران 31.
[16] كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين عليه السلام النص ص298.
[17] الأمالي (للطوسي) النص ص440.
[18] مشكاة الأنوار في غرر الأخبار النص ص47.
[19] آلعمران 31.
[20] معاني الأخبار النص ص281.
[21] آلعمران 31.
[22] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج48 ص317.
[23] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج48 ص317.
[24] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج48 ص317.
[25] بحارالانوار ج57 ص228
[26] بحارالانوار ج57 ص228
[27] ریاحین الشریع ج5 ص35
[28] عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سيدة النساء إلى الإمام الجواد ج23-الجوادع ص449.
[29] عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سيدة النساء إلى الإمام الجواد ج23-الجوادع ص449.
[30] اعراف 142.
[31] اعراف 142.
[32] اعراف 142.
[33] نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلى الله عليه و آله) ص738.
[34] اعراف 142.
[35] دلائل الإمامة (ط - الحديثة) ص133.
[36] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج99 ص266.