استاد حدائق روز دوشنبه 19 اردیبهشت 1401 در مسجدالنبی(ص) شیراز به ادامه سلسله مباحث "سبک زندگی مهدوی" پرداختند.
جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قال مولانا صاحب الأمر و العصر و الزمان: «و علی رعیة بالانصاف و حسن السیره»[1]
بحث ما در شبهای سه شنبه شرح دعای ولی عصر در آن تعیین تکلیف و وظیفهای که حضرت برای امور بشریت در همهی اقشار و طبقات اجتماعی از مسئولین و علماء و خانمها وثروتمندان و جوانها رسیدیم به بحث مردم، امام زمان برای مردم از خدا دو چیز تقاضا میکند و «علی رعیة بالانصاف و حسن سیره»[2] خدایا به مردم و رعیت انصاف عنایت کن و اینها منصف باشند و انصاف یعنی «اعطاء الحق من نفسه» آدم باالانصاف یعنی آنچه که از خودش میپسندد و برای خود میپسندد برای دیگران هم میخواهد و عمل میکند این انصاف است مردم هم باید باانصاف باشند، ما یک بخشی از اصلاح جامعه را مردم نقش دارند، بله مسئولین نقش دارند، علماء، ثروتمندان و آحاد جامعه نقش دارند و باید در صحنه باشند، نسبت به بحث انصاف من آنچه که خاطرم آمد و آخرین جلسهی شبهای سه شنبه دوم اسفندماه که بعد از آن مناسبتهایی بود که توفیق نشد که ادامهی بحث داده شود ما نسبت به بحث انصاف گفتیم انصاف اقسامی دارد و یکی از جلوههای انصاف، انصاف در برابر خداست، اول مردم باید نسبت به خدا باانصاف باشند و انصاف در برابر خدا 1: حیاء داشتن، مؤمن و آقا و خانم! حیاء کن در برابرخدا، بعضی از ما در خلوتمان جور دیگری هستیم و یک سفر خارج از کشور رنگ میبازیم یا در یک 13 به در دینمان در به در میشود انصاف یعنی باحیاء بودن در برابر خدا، حیاء فقط در مسجد نیست یا در جامعه جلو مردم نیست این را اشاره کردید که در برابر خدا انصاف یعنی با حیاء زندگی کردن، در روایت هم داریم آقا امیرالمؤمنین میفرماید: «استحی من الله استحیائک من صالحی جیرانک، فإن فیها زیادة الیقین»[3] حضرت میفرماید: از دوستان صالحت چگونه حیاء میکنی نسبت به خدا هم همین طور باش، مثلا آقای حاجی فلانی نشسته و فلان مسئول نشسته است که حرف بیهوده نزنید زشته، بابا در محضر خدا هستید همین طور باش! امیرالمؤمنین میفرماید: حیاء کن از خدا، حداقل نسبت به آن حیائی که به رفیق مؤمن و متدینت داری خب همان مقدار میتوانی باشی.
«وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»[4] از رگ گردن به شماها ما نزدیک تر هستیم این یکی از مصادیق حیا است.
دوم رضایتمندی از خدا است، از مصادیق انصاف این است از خدا راضی باشیم و آنچه خدا عنایت کرده است زبان شکر داشته باشیم.
سوم خود شاکر بودن در پیشگاه الهی از مصادیق انصاف نسبت به پروردگار است، که در روایت داریم هر نفسی از نفسهای شما شکری برایش لازم است، حدیث امام صادق به نظم درآوردند، من به شما امشب میگویم این حرف سعدی از حدیث امام صادق است ببینید امام صادق چه میفرماید. «فِی کُلِّ نَفَسٍ مِنْ اَنْفاسِکَ»[5] در هر نفسی از نفسهایی میکشید، «شُکْرٌ لازِمٌ لَکَ»[6] یک شکر لازمی است که باید شکر کنیم « بَلْ اَلْفٌ وَاَکْثَرُ»[7] بلکه در هر نفسی هزار شکر بلکه بیشتر از هزار شکر است.
ما راحت نفس میکشیم و راحت میخوریم و میخوابیم بعد میگوییم این چه زندگی است که داریم؟ ای ناشکر و ناسپاس! ای بیمعرفت! سعدی میگوید هر نفسی که فرو میرود ممّد حیات است و چون برمیآید مفرّح ذات پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شکری است. این انصاف در برابر خداست، اما امشب من چند نکته را انصاف در برابر مردم برایتان بگویم.
انصاف در برابر مردم « وعلی الرعیة بالانصاف»[8] مردم به همدیگر انصاف داشته باشید یک چندصبایی چند پول دنیا دست من است.
من امروز عصر تلویزیون تماشا کردم یک انبار بزرگی در تهران کشف کرده بودن نیروی انتظامی و مأمور دادگستری روغنها تا زیر سقف انبار شده بود، مردم گرفتار بیچاره اینها روغنها دهها هزار جعبهی قرآن را انبار کرده بودند و میگویید چرا آقا امام زمان نمیآید خب با این نوع تفکر؟ این انصاف است؟
اسکناس اسکناس اسکناس، برده از مرد و زنان هوش و حواس
از مصادیق انصاف در برابر مردم این دستورالعمل امیرالمؤمنین آقایان اجرایی کنید، در نامهی 31 امیرالمؤمنین به امام حسن فرمود: «یا بُنَيَّ اجْعَلْ نَفْسَكَ مِيزَاناً فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ غَيْرِكَ»[9] پسرم نفست بین خودت و مردم بکن ترازو، ترازو دو کفه دارد در یک کفه حضرت میفرماید هر چی برای خودت میپسندی بگذار و در کفهی مقابل با مردم همینگونه باش، «فَأَحْبِبْ لِغَيْرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِك وَ اكْرَهْ لَهُ مَا تَكْرَهُ لَهَا»[10] آن چیزی که برای خودت نمیپسندی برای دیگران نپسند. غذای سه روز مانده در یخچال را به فقیر نده! جنس معیوب را دست مشتری نده! برخوردی دوست نداری با تو داشته باشند با مردم نکن! ادبیاتی که نمیپسندی با تو حرف بزنند با مردم آنگونه حرف نزن! این انصاف با مردم است. هر چه برای خودت نمیپسند برای دیگران نپسند. «وَ لَا تَظْلِمْ كَمَا لَا تُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ»[11] هیچ گاه ظلم نکن چون دوست نداری به تو ظلم کنند.
آقایی امروز زیردستی، آقایی که امروز بالادستی مراقب باش فردای روزگار مبتلا میشوی امروز کوچکترها به بزرگترها ادب کنند تا فردا که بزرگتر شدید زیرستانتان به شما ادب کنند، امروز بزرگترها زور نگویند تا فردای زندگی زور نشنوند، بعد حضرت فرمود: «وَ أَحْسِنْ كَمَا تُحِبُّ أَنْ يُحْسَنَ إِلَيْكَ»[12] پیوسته احسان کن چون احسان کردن را دوست میدارند این انصاف با مردم است، ما نسبت به مردم آن گونه عمل کنیم دوست داریم با خودمان عمل کنند، ناموس مردم ناموس خودمان بدانیم، جوان مردم را جوان خودمان بدانیم، اموال مردم را اموال خودمان بدانیم، آبروی دیگران را آبروی خودمان بدانیم. این نگاه اگر در جامعه حاکم شد من به جرأت عرض میکنم حداقل صد یا نودی مشکلات ما حل میشود اگر همین فراز امیرالمؤمنین اجرایی بشود، با مردم رفتارمان مثل رفتار با خودمان باشید و اینها راجدای از خود تصور نکنیم، مردم را بیگانه از خودمان نبینیم ظلم نکنیم چون ظلم کردن را نمیپسندیم، من فروشنده جنس به قیمتی به دست مشتری بدهم که اگر به همان قیمت خود من فروشنده بهم میفروختند راضی بودم، این نگاه اگر حاکم شد جامعهی موفقی خواهیم داشت در همهی ابعاد، عروسها با مادرشوهر آنگونه رفتار کنید که فردای زندگی مادرشوهر شدید آن رفتار را برنتابید، با زیرمجموعه طوری رفتار کنید که فردای زندگی جوابمان دادند سخت بهمان نگذرد، این در برابر نگاه اجتماعی فرمایش امیرالمؤمنین است، چند مورد در روایات داریم اینها را انصاف به خرج بدهیم.
کلیت بحث انصاف در برابر مردم از مواردی است که توصیه شده است که انصاف داشته باشید، انصاف در سخن گفتن است، آن ارتباط با مردم، با یکدیگر باانصاف حرف بزنید یک آقایی به امام صادق خیلی اظهار ارادت میکرد یک غلامی داشته یک روز همراه امام صادق میآمد و غلام یک خورده با تأخیر میآمد و این عصبانی شد و به غلام گفت: «یابن الفاعلة»[13] ترجمهی مؤدبانهی محترمانهاش یعنی ناپاکزاده سریع راه بیا این خیلی محترمانه برای شما ترجمه کردم، فاحش و ادبیات زشت به کار نبردم. این حرف را زد امام صادق برگشت دست را روی سرش گذاشت و فرمودند: وای برتو، تو از کجا دیدی مادر این زنازاده بود؟ تو از کجا فهمیدی که این مولود حرام است؟ حالا چون غلام است این حرف را میزنی و چون شاگردت هست هر چیزی از دهانت در میآید باید بگویی؟ چون زنت است و دستش زیر سنگ است باید هر چیزی که دوست داری بگویی؟ امام فرمودند: وای بر تو با این حرفی که زدی. راوی میگوید تا امام صادق زنده بود با آن فرد هممجلس نشد.
بعضی از ماها در حرف زدن چی میگوییم طرف جوش میآورد یک حرفهایی میزند که حاکم شرع باید شلاقش بزند، راحت تهمت زدن و یکی از خراب کردن زیاد شده است مثلا شنیدید که میگویند فلانی... چی شنیدی؟ چه کار میکنی؟ انصاف در حرف زدن نیست حالا حج برو و نماز شب بخوان به باد فنا دادیم اگر این زبان کنترل نیست معنویتها را نابود کردیم، من مثالی در ایام زیارتی خانهی خدا یک صبح جمعهای بود ما از مسجدالحرام بعد از نماز عشاء به هتل آمدیم و در شارع ابراهیم خلیل بود و هتل بزرگی بود و کاروانهای زیادی در آن هتل بودند و از استانهای مختلف، اول صبح بود ما سالن غذاخوری آمدیم هنوز هم زائرها از مسجدالحرام نیامده بودند من با لباس عربی بودم و عمامه سرم نبود سه تا زائر تهرانی آن طرف میز مقابل ما نشسته بودند یک پیرمرد 70 یا 80 ساله و دو مرد 40 یا 50 ساله یکی از این 50 ساله مهندس بود و پیرمرد رو به مهندس گفت: آقای مهندس بدبختی مملکت ما میدانید کجاست؟ این است که مراجع تقیلدمان مضرابهچی شدند که پولها را در بانک میگذارند. آقایان یک جمله به همهی شما بگویم یک مشکل امروز ما در متدینین ما که حرف غلط و باطل و گناه که میشنویم به روی بزرگوار خود نمیآوریم، به چه منطقی میگوییم فایدهای ندارد هیچی نگو که اثر ندارد به چه منطقی؟ بابا امام فرمودند ما مأمور به تکلیف هستیم نه نتیجه؟ حرفت را بزن و سخنت رابگو!
شهداء کربلا آموختند زبان در دهانتان هست حرف بزنید ابالفضل دست راستش را میزنند میفرماید «والله إن قطعت یمینی»[14] من در دفتر به یک بندهی خدایی گفتم که ابالفضل العباس میدانست این شعرها رو این مردم اثر میگذارد ایشان میدانست اثر نمیگذارد و به متناسب شعر حضرت را تیرباران کردند. خب آقا قمر بنی هاشم چرا میگویی؟ ابالفضل آموخت دست نداری زبان که نداری دفاع کن برای خدا حرف بزن دنبال نتیجه نباشید دنبال انجام وظیفه باشید وظیفه را خوب انجام بدهید اینکه عاقبت چیست به ما ربطی ندارد.
متدینین ما در هالهی سکوت رفتند عزیزم برای خدا حرف بزن خدا که اجر میدهد و پاداش میدهد، بگویید و بگذرید حرفت را بزن! تو نیکی کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز.
پیرمردی که از مسجدالحرام آمده ودر صبح جمعه و پشت مراجع تقلید تهمت میزند و گفت: مراجع ما مضاربهچی شدند. تا این را گفت به او گفتم: معذرت میخواهم میشود نام مراجع مضاربهچی را ببرید تا ما بفهمیم گفت: حالا دنبالش را نمیخواهد بگیرید. گفتم: یعنی چی؟ خب ما باید بدانیم منظورت کیست؟ آقا جان حرف نزن یا ثابت کن من میخواهم بدانم؟ گفت: شما آخوند هستید. بدت آمد؟ گفتم: بدم آمد چون تهمت میزنی. من نمایندهی 25 مرجع تقلید هستم و گوشی تلفن را درآوردم و گفتم: کدام مرجع مضاربهچی است تکلیفم را با او روشن کنم. تا این را گفتم جا خورد و گفت: خوشم آمد از اینکه جدی هستی. گفتم: تعارف را بزن کنار نام مرجع را بگو. وقتی دیدم من سفت شدم گفت: حقیقتش این است که ما در بازار تهران یک کسی به من گفت. گفتم: تلفنش را بگو تا من اسم مرجع را از او بپرسم. گفت: یک رهگذری گفت. وای به ایمان و حجت، نمازت! رهگذر؟! با این قاطعیت داری حرف میزنی؟ من مچت را نگرفته بودم یک جوری حرف میزنی مثل اینکه اظهر من الشمس برایش روشن است. گفتم: حرف یک آدم رهگذر با این قاطعیت داری پشت سر مراجع تقلید تهمت میزنی؟! من اگر سخت نشده بودم به تو ذهن این همراهانت را هم خراب کرده بودی. این یعنی بیانصافی در سخن گفتن. طرف میگوید 40 سال زیارت عاشورا میخوانم چیزی ندیدم، نباید هم ببینی چون بعدش داری تهمت میزنی و غیبت میکنی.
امام باقر فرمود: مردم اعمالتان را حفظ کنید «اَلْإِبْقَاءُ عَلَى اَلْعَمَلِ أَشَدُّ مِنَ اَلْعَمَلِ»[15] گفتم: برو از این حجت استغفار کن و از این زیارت بیت الله استغفار کن تهمت زدی پشت سر همهی مراجع. حرف یک آدمی نشناخت راحت با صراحت قبول کرد و تهمت زد این بیانصافی است.
گاهی اوقات یک کلمه حرف میزنیم آبروی یک نفر را میبریم، شنیدید پشت سر فلانی چه میگویند؟ راحت شایعهپراکنی و تهمت زدن را رواج میدهیم. آن چیزی که امام زمان از خدا میخواهد باید انصاف داشته باشیم یکی از مصادیق انصاف، انصاف در سخن گفتن است.
یک جریانی از امام هادی برایتان عرض کنم یک روز امام هادی متوکل حضرت را خواست خدا لعنتش کند افریط مستکبر بود و جانور عجیبی بود آدم بیحیائی بود که به دستور متوکل امام هادی به شهادت رسید، امام هادی را در مجلس آورد و متوکل به عمامهی امام هادی خیره شد دید یک عمامهی زیبای نو شکیلی امام هادی به سرشان بستهاند، متوکل گفت: این عمامهی شما چند قیمتش درآمده است؟ حضرت فرمود: یک کسی برایم هدیه آورده است؟ و آن شخص گفت 500 درهم نقره خریده است. متوکل گفت: این اسراف نیست؟! متوکل با این کار میخواست درس دینداری بدهد، خجالت بکش شراب خور! تو به امام هادی میخواهی یاد بدهی؟ امام هادی فرمودند: شنیدهام که کنیزی خریدی 1000 دینارطلا یعنی 20 برابر پول این عمامه به کنیز دادی برای شهوترانی و پستترین عضو بدنت، من 500 درهم یک کسی به من هدیه داده است برای بهترین عضو بدنم، من این عمامه را روی سر گذاشتم و تو کنیز را برای شهوترانی! کدام اسراف است؟ متوکل سر خجالت پایین انداخت. ببینید ما گاهی اوقات در حرف زدنهایمان دقت کنیم و انصاف رو و نکتهی پایانی را عرض کنم و وقت عزیزان را بیشتر از این نگیرم.
انصاف در حکومت بالاخره کسانی که قدرت و موقعیت و فرصتی دارند مسئولین محترم ما امیرالمؤمنین فرمود: «زکاة القدرة الانصاف»[16] یکی از مصادیق انصاف عزیزانی است به برکت نظام اسلامی و حکومت اسلامی جایگاهی پیدا کردند و زکات قدرتشان انصاف با مردم باید باشد، یعنی با مردم باانصاف برخورد کردن، اعطاء الحق للنفسه، مردم را از خدا جدا کردن است. این هم از مصادیق انصاف در روابط اجتماعی است که البته این را بگویم. از مصادیق انصاف، انصاف در معامله است و جملهی امیرالمؤمنین است که متأسفانه انصاف در معامله رنگ باخته است بدون تعارف، جنس ده سال قبل به قیمت روز میدهند، شاید بعضیها میگویند ورشکست میشویم خب عزیزان خدا چه کاره است؟ شما یک نفر را برایم پیدا کنید که بگوید من انصاف در معامله را رعایت کردم و خدا حمایت نکرد من به شما جایزه میدهم، با مردم با انصاف برخورد کردم و خدا باانصاف با من عمل نکرد، یک آقایی در همین بازار وکیل شیراز فرزند ما رفت ازش روغن خیاطی بخرد، ببینید اینها میزان الاعمال مردم معاصر ما میشوند مرحوم امام فرمود: خدا برای هر صنفی حجتی در خودشان قرار داده است یعنی میزان الاعمال یک بازاری، بازاری است یا یکی طلبه، یک طلبه است، مدیر برایش یک مدیر است و غیره، قیامت اگر خواست حرف بزند خدایا بهتر از این نمیشد کار کرد میگوید فلانی همکارت زمان تو در شیراز چرا اینجوری کار کرد و تو نکردی؟
فرزند ما گفت: بابا دم در مغازهی این آقا رفتم و روغن چرخ خیاطی بخرم دیدم چند تا روغن خیاطی گذاشته است با قیمتهای مختلف، سؤال کردم و گفتم: این روغنها فرق میکند و چرا قیمتها مختلف است؟ گفت: این روغنها یکی است و یکی خرید سال گذشتهی من است به نسبت به سال گذشته میفروشم و یکی خرید 6 ماه قبل است به قیمت 6 ماه قبل میفروشم و یکی خرید یک ماه قبل است و قیمت یک ماه قبل میدهم. گفتم: آقای حاجی تا این روغن ارزان هست آن روغن گران را کسی میخرد؟ گفت: نه ولی خدا جبران میکند حالا شما این نگاه امروز در جامعه چقدر گسترده میبینید؟ طرف رفته جنس بخرد به قیمت گران میدهد و گفتم: این چی شد این یک هفتهی قبل قیمتش فرق دارد، میگوید نخری فردا گرانتر میشود. انتظار میرود مسئولین امر نظارت جدی داشته باشند، این سوء استفادههایی که بعضیها میکنند باید مدیریت شوند.
آقا امیرالمؤمنین خطاب به تجار میفرماید: «یا معشر التجّار»[17] یا جماعت تجار، «جانبوا الکذبَ»[18] از دروغ گفتن پرهیز کنید، در معامله انقدر نمیارزد انسان برایش دروغ بگوید، «و تجافوا عن الظلم»[19] حضرت فرمود: از ستم کردن فاصله بگیرید و «أنصف المظلومین»[20] با مظلومین با انصاف برخورد کنید.
آن کسی نرخ دستش نیست و آن کسی حواسش جمع نیست، یک وقت از آنجا ضربه نخوریم، من بسنده کنیم چند نکتهی دیگر در بحث انصاف اجتماعی باقی ماند انشاءالله به شرط حیات جلسهی آینده اشارهای خواهم کرد.
امروز سالروز تخریب قبول ائمهی بقیع بود در صد سال قبل خدا لعنت کند وهابیت را و اینها را ریشه کن کند در سال 1344 هجری قمری صد سال قبل، به دستور عمر بن عبدالوهاب در حمله به مدینهی منوره همهی قبور را تخریب کرد، این تخریب در دو مرحله اتفاق افتاد یکی در سال 1220 هجری قمری یعنی 224 سال قبل و تخریب بعدی در صد سال قبل که کاملاً قبور تخریب شد و اینها آمدند قبر پیغمبر را تخریب کنند که صدای اعتراض مسلمانها از سراسر عالم اسلام بلند شد و اینها دیگر دست نگه داشتند که روز هشتم شوال سال 1344 هجری قمری این اتفاق ظالمانهی خبیثانه توسط آل سعود و وهابیت شکل گرفت و امیدواریم انشاءالله بنیاد ظالمین و وهابیت و سلفیها و داعش را از روی زمین ریشهکن کنند و خداوند ظهور مولایمان صاحب الزمان را نزدیک و توفیق درک ظهورش نصیب همهی ما قرار بدهد.
به همین اندازه بسنده میکنم و مجدداً تشکر میکنم از برادر عزیزمان جناب آقای مهندس بهروزی و تمامی معاملین و همکاران محترمی که تشریف آوردند، جناب آقای مهندس بهروزی نیاز مردم به سوی شماست و رحمت خداست بر شما یک دغدغههایی نسبت به وضعیت فاضلاب و مجموعه به حضرت عالی دارند و عرض کردم اینها بخشی در گذشته بوده و اجرای ناصحیحی در گذشته اتفاق افتاده است ولی با تقدیر عادلانه و متعهدانه مسئولین موجود انشاءالله این مشکلات حل خواهد شد، دوسال قبل عزیزان به مسجد تشریف آورده و وعدههایی دادند و اجرایی شد و مشکل کم آبی در تابستان داشتیم، عزیزان کاری که میکنند تشکر کنید و لطف کردند و از این به بعد هم حمایت مسئولین محترم در رفع مشکلات داریم.
وقت را در اختیار عزیزان و مهمانان عزیزان قرار بدهیم البته قائدهی مطالبهگری ادب است بالاخره با ادبیات محترمانه و انصاف در سخن داشته باشیم همانجوری که دوست دارید باهاتون حرف بزنند حرف بزنید آن ادبیاتی که برای خودتان میپسندید به کار ببرید. انشاءالله استفاده خواهیم کرد. جهت سربلندی نظام اسلامی و مقام معظم رهبری و مسئولین خوب نظام و جمع محترم و خاصهی مسئولینی که خدمتشان هستیم و تقدیم به محضر مقدس ولی عصر صلوات بلندی ختم بفرمایید.
[1].مفاتیح الجنان، دعای حضرت مهدی
[2].مفاتیح الجنان، دعای حضرت مهدی
[3] مصباح الشریعه ص163
[4]. سوره ق، 16
[5] مصباح الشریعه ص24
[6] مصباح الشریعه ص24
[7] مصباح الشریعه ص24
[8] مفاتیح الجنان، دعای حضرت مهدی
[9]. نهج البلاغه، نامه 31
[10]. نهج البلاغه، نامه 31
[11]. نهج البلاغه، نامه 31
[12]. نهج البلاغه، نامه 31
[13] منهج الیقین (شرح نامه امام صادق به شیعیان) ص128
[14] زندگانی امام حسین ص61
[15] الکافی ج2 ص296
[16] غررالحکم ص390
[17] الکافی ج5 ص151
[18] الکافی ج5 ص151
[19] الکافی ج5 ص151
[20] الکافی ج5 ص151