استاد حدائق روز پنجشنبه 8 اردیبهشت ماه 1401 مصادف با بیست و ششمین روز از ماه مبارک رمضان در حرم مطهر حضرت سیدعلاءالدین حسین(ع) به بیان مبحث «جهاد تبیین از نگاه قرآن» پرداختند.
جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسمالله الرحمن الرحيم
قال الله الحکيم فی کتابه الکريم: «يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ»[1].
با توجه به روز پيشرو که روز عظيم و بزرگ قدس است آيهای که تلاوت شد از آيات مهدوی در قرآن آيه 32 از سوره مبارکه توبه که روايات فراوانی از رسولخدا و معصومين امام باقر عليهالسلام در توصيه به اينکه اين آيه پيام آور عصر ظهور و دوران تشکيل حکومت جهانی مهدوی است قرآن میفرمايد: «يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ»[2] تلاش پيوسته دشمنان دين به اعتبار تليغاتشان برای خاموش کردن نور خداست، «وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ»[3] اما خدا چاره اين گونه انديشده است که نور خودش را تمام کند و گسترده کند و گسترش دهد، «وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ»[4] گرچه کافرون اين را نمیپسنديدد يکی از آيات نويد بخشی که بايد به آينده اميدوار بود از آياتی فراوانی که در قرآن نويد بشارت تفوق حق بر باطل و تشکيل حکومت صالحان میدهد همين آيه است من چند نکته ذيل اين آيه شريفه عرض کنم و يک جمع بندی در اين حدی وقتی که مصدع وقت شريف سروران عزيز و حضار محترم هستيم از نگاه قرآن چند نکته را هم من از آيات استفاده کنيم که روشهای بالا بردن تقويت مسلمان در برابر کفار، اولاً من اين آيه را نکاتش را عرض کنم بعد برسيم به قسمت دوم بحث.
قرآن میفرمايد: «يُريدُونَ»[5]يريدون فعل مضارع است از فعل مضارع استمرار و تداوم استفاده میشود يعنی دشمن کارش دشمنی است غفلت از دشمن هم يک نوع گناه نا بخشودنی است از دشمنهايتان غافل نشويد آنها پيوسته و مستمر در صدد شيطنتاند اين کلام خداست: «يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ »[6] آنها اساس اعتقاد توحيدی را میخواهند خاموش کنند نور الهی را میخواهند به محاق ببرند، اين کار دشمن است بحث امروز و ديروز و جمهوری اسلامی هم نيست در صدههای گذشته در عصر رسولخدا عصر اهلالبيت و انبياء گذشته دشمنان خدا و دشمنان فضيلت تلاششان برای خاموش کردن نور خدا بود در زمان معاويه ابن ابی سفيان ملعون در حالات معاويه دارد وقتی که سخن به ميان آمد زمانی که معاويه بر اريکه قدرت قرار گرفت از شريعت اسلام به ميان آمد زحمات پيغمبر گفته شد معاويه: «لَا وَ اللَّهِ إِلَّا دَفْناً دَفْناً»[7] به خدا قسم میخواهم نام پيغمبر دفن بشود دفن شدنی ديگر از اين نام در جهان چيزی باقی نماند اما خب تظاهر میکردند به اينکه ما مسلمان هستيم ما خليفه مسلمين هستيم ما رهبری داريم اين تلاش گاهی اوقات در يک قالب فريبنده گاهی در جبهه مخالف و مقابل دين اين هشدار اولی است قرآن میدهد لذا از دشمن هم انتظار دوستی داشتن عبث است خدا رحمت کند امام را امام میفرمودند اگر روزی دشمنان ما از ما تعريف کردند بايد در خودمان تجديد نظر کنيم، آنی که دشمن خداست دشمن ارزشهای دينی است اگر از کسی تعريف کرد معلوم است اين آقا مشکل دارد يکی از نشانههای سلامت اين نظام اين است که کسانی با اين نظام زاويه دارند که با امام زمان زاويه دارند امروز اگر صاحب الزمان ظهور کند خط دشمنی با امام زمان يقيناً اسرائيل است که بزرگترين مرکز ترويج بهايت را در تلاويب دارند مديريت میکنند امروز خط مقدم دشمنی با صاحب الزمان همين نظام استکباری آمريکاست که در سمينارها جرائد مطبوعات تأليفات چهرهای خشينی را از آن مصلح عدالت گستر دارند ترسيم میکنند اين تلاش دشمن است چيزی است که خدا هم هشدار داده به بندگان خودش، «بِأَفْواهِهِمْ»[8] در تبليغاتشان هم دارند اين کار را میکنند امروز عزيزان تبليغات دشمن را ازش غافل شديد سيدالشهداء را به اسم خارجی به مقتل میبرد من يکجايي عرض کردم نظام جمهوری اسلامی ما ضمانتش از زمان المؤمنين بيشتر نيست زمان اميرالمؤمنين در رأس نظام اميرالمؤمنين بود چه کردند با حضرت، چنان تبليغاتی راه انداخته شده و مسلمانهای ساده لوح پذيرفتند که علی ابن ابی طالب را به عنوان يک انسان تار الصلاة در عالم اسلام معرفی کردند اين هشدار است علی عليهالسلام فرمود: «إِنَّ الدَّهْرَ يَجْرِي بِالْبَاقِينَ كَجَرْيِهِ بِالْمَاضِينَ»[9] مردم تاريخ با آيندگان همان میکند که با گذشتگان کرد اگر عبرت نگيريد دشمن بیکار ننشسته اين کلام نورانی زينالعابدين مو به تن انسان راست میکند عزيزمان روضه سيدالشهداء را خواندند اين جمعيتی که روز عاشورا مقابل امام حسين صف آرايي کردند يهودی بودند؟ مسيحی بودند؟ مسلمان بودند صبح عاشورا نماز اول وقت خواندند سر سيدالشهداء بالای نيزه رفت تکبير گفتند ببينيد آقا زينالعابدين چه میفرمايد، امام سجاد میفرمايد: «كُلٌّ يَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِدَمِهِ»[10] تمام اينها قربتاً الی الله در قتل امام حسين شرکت کردند شمشير بر پيکر حسين میزدند به قصد تقرب به خدا اين چه اتفاقی افتاده بود اين مسلمانها چه بر سرشان آمده بود که نيم قرن از ارتحال نگذشته بود با نوه پيغمبری که «سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ»[11]، در فضيلت او و امام مجتبی گفته اين جور رفتار کردند صبح عاشورا که جنگ شروع شد آقا دستور دادند دور خيمهها را خندق حفر کردند از نظر موقعيت استراتژی نظامی و جنگی سی هزار دشمن و اين جمعيت محدود جان اين زن و بچهها در خطر بود احتمال حمله از هر طرف میرفت آقا فرمودند دور خيمهها را خندق بکنيد نیهای را در اين خندقها ريختند جنگ شروع شد حضرت فرمودند نيها را آتش بزنيد حالا ببينيد تشنگی هوای گرم اين زن و بچهها وسط اين شعلههای آتش اضطرار است ديگر جان اينها در خطر است، نیها که آتش گرفت که امام حسين صلاح در اين ديدند که جان اين زن و بچهها را بايد اين گونه حفظ کرد شمر بلند صدا زد ای حسين قبل از سوختن با آتش دوزخ خودت را با آتش دنيا داری میسوزانی، اينها با اين نگاه آمده بودند به جنگ، مقا معظم رهبری فرمودند شمر جانباز جنگ صفين بود بيست سال بعد جانباز جنگ صفين شد قاتل ولايت اين يک هشداری است، امروز اينجا هستيم فردا کجا هستيم؟ اينکه رسولخدا در مناجاتهای نيمه شبش عرض میکند خدايا يک چشم بهم زدن ما را به خودمان رها نکن، يک چشم بهم زدن: «وَ لَا تَكِلْنِي طَرْفَةَ عَيْنٍ إِلَى نَفْسِي أَبَداً»[12] در حالات شمر مینويسند يازده سفر حج پياده به جا آورد با همان پاها روی سينه امام حسين نشست شما امروز در شيراز در ايران بگرديد يک نفر را پيدا میکنيد يازده سفر حج پياده اين در کارنامه شمر رقم خورد ابن ملجم مرادی که جنايت شنيع و به عنوان «اشقی الاشقياء»[13] از او ياد میشود ابن ملجم آدم کمی نبود ابن ملجم جزء ده نفر بر گزيدگان يمن بود که بنا به تقاضای اميرالمؤمنين به حاکم يمن ده از زبدهترين مردم يمن را بفرست میخواهم به اينها پستهای اجرائی بدهم يکش ابن ملجم بود، اينها وقتی وارد شدند در کوفه در محضر اميرالمؤمنين سخنرانی هم ابن ملجم کرد سخنرای زيبايي هم کرد گفت آقا ما آمديم با جانمان مالمان وقتمان در خدمت شما هستيم، آقا فرمودند اسمت چيست؟ گفت: عبدالرحمن، فرمودند: «ابن من؟» ، گفت ملجم، فرمودند از کدام قبيله يمن هستی گفت مرادی، سه بار حضرت سؤال کردند، «انت مرادی، انت مرادی انت مرادی» ، گفت نعم، آقا فرمودند: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ»[14] تا آيه استرجاع را اميرالمؤمنين خواندند ابن ملجم وحشت کرد گفت آقا اين آيه را چرا خواندی؟ اين آيه جايي خوانده میشود که خبر از يک واقعه تلخی که يا اتفاق افتاده يا در شرف اتفاق است آقا فرمودند ديگر نپرس، اصرار کرد امام فرمودند در خلوت بهت میگويم بعد حضرت ازش پرسيدند گذشته او را دوران طفوليت او را مرضعه او را که يک زن يهودی بود و اين را بهش میگفت ای بدتر از پی کننده ناقه صالح بعضیها عزيزان مینويسند شمر در سهتا جنگ با اميرالمؤمنين بود بعضی از تاريخ نويسها میگويند صفين بود جمل بود، نهروان بود بعد از نهروان جدا شد و زاويه گرفت اين کار بالاخره دشمن بیکار ننشسته تبليغات گاهی اوقات اذهان را منحرف میکند: «يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ»[15] اما خدا میفرمايد: «وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ»[16] اراده خدا الهی اين است که نور تمام بشود، اين تضمينی است که خدا میدهد نسبت به دين اما اين رفع تکليف از ما نمیکند، خدا میفرمايد من پاسداری از دين میکنم ولی شما هم داريد آزموده میشويد شما نماز بخوانيد يا نخوانيد روزه برويد يا نرويم جبهه برويم يا نرويم حافظ دين خداست اما هم داريم آزموده میشويم میگويند به تو فرصت داديم تو را خلق کرديم امکانات داديم تو با قدرتت با ثروتت با سوادت با موقعيتت در اين حفاظت از دين چه نقشی ايجاد کردی و ايفا کردی، «وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ»[17] اگرچه کافرون اين را نمیپسندند خب از اين آيه استفاده میشود تبليغات دشمن تبليغاتی است پايان ناپذير الآن هم شما شاهد هستيد در اين رسانهها در اين فضاهای عمومی اين ارتباطهای جهانی که دشمن شش دنگ آمده در صحنه طرف آمده میگويد آقا فرزند ما دبيرستانی بود نماز شب میخواند رفته دانشگاه کفر میگويد خب چه به سرش آمده، اين با که ارتباط دارد، تو او بگو با کيان دوستی که آنگه بگويم که تو کيستی؟ خب قطعاً مخالفتهای کفار مانع اراده الهی نمیشود اين هشداری که خدا میدهد و بشارتی که خدا میدهند اما من يک بحثی را اينجا تکميل بحث اولم عرض کنم دشمن درد شيطنت میکند شيطنت دشمن هم دائمی است مقطعی نيست.
استراتژیهای که قرآن برای جلوگيری از شيطنت دشمنان بيان کرده برای مقاومت سازی جامعه و مردم در برابر تسويلات دشمنان اسلام من چهارتا مطلب را بگويم چون وقت ضيق است تلگرافی هم عرض میکنم میروم يکی از روشها و استراتژیهای که قرآن برای مقابله با وسوسهها شيطنتهای دشمنان ارزشهای دينی و الهی و اسلامی بيان میکند تجهيز جامعه و مردم اين را خوب عنايت کنيد اين را بعضی از مسئولين يادشان رفته يکی از دردهای جامعه ماست تجهيز جامعه و مردم به قدرت ايمان است، من يکجا يکی از مسئولين شروع کرد گزارشهای اقتصادی دادن در همين ماه رمضان آقا چه کردی، چه کرديد قطار کشيديد فلان کرديد فلان کرديد ربع ساعت گزارش فعاليتهای اقتصادی داد من مکروفون را گرفتم آقا تشکر از زحمات شما، کارهای فرهنگی چه کار کرديد؟ مگر اصل اول کار فرهنگی نيست، در بيست و هشت مورد در قرآن نماز و ذکات باهم آمده در هر بيست و هشت مورد اول کار فرهنگی نماز بعداً کار اقتصادی ذکات، «الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»[18]کار اقتصادی اگر میخواهيد به ثمر برسد بايد زير بناش اعتقادات قوی باشد ما در هر بخشی در هر سازمانی در هر ارگان و اداره مسئولين اگر میخواهند موفق عمل کنند بايد ايمان مجموعه را قوی کنند شما امروز آسيبهای که داريد میبينيد از کههاست؟ دادگاهها ها را ببينيد پاسگاهها را ببينيد زندانها را ببينيد نوع تخلفات ريشه در بی دينی دارد پول هست دين نيست میشود احتکار، جوانی هست ايمان نيست میشد فساد ايمان قرآن میفرمايد اول برای مقابله با تسويلات شيطان و شيطنتهای دشمنان اول خودتان را مقاوم سازی کنيد با ايمان ببينيد سردار سليمانی اگر میشود سليمان ظهر وقت نماز وسط جنگ در ميدان مبارزه با داعش در صحرای سوريه نماز اول وقت میخواند اين ايمان است که دستاورد سليمانی را سليمانی میکند اينها پرورش يافتگان مکتب حسين ابن علی هستند که وسط ميدان جنگ ظهر عاشورا امام از مرکب آمد پايين نماز اول وقت يعنی کار بايد تحت الشعاع نماز و عبادت قرار بگيرد عزيزان در سوره مبارکه يس خدا شهر انطاکيه که از شهرهای متمدن و مترقی آن زمان بوده خدا به عنوان دهات ازش ياد میکند: «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْيَةِ»[19] اين قريه يعنی انطاکيه که میگويند بيش از يک مليون جمعيت داشت رونق داشت شهر آباد و معمور بود اما خدا میفرمايد دهات چرا؟ چون کار فرهنگی در اين شهر نشده بود، چند آيه بعد انبياء مأمور شدند رفتند در آن شهر کار فرهنگی را شروع کردند، «إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ»[20] خدا میفرمايد انبياء را ما فرستاديم: «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ»[21] خدا میفرمايد انطاکيه دهات و حال آنکه يک شهر آباد بود انبياء کار را شروع کردند، کار فرهنگی شکل گرفت شهر آبروی خودش را پيدا کرد: «وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدينَةِ رَجُلٌ يَسْعى قالَ يا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلينَ»[22]در يک مجلسی گفتم بعضی از کلان شهرهای ما دهات است بعضی از دهاتهای ما شهر است، در يک بخشی رفته بودم در همين استان هزار نفر جمعيت داشت چهل و چهارتا حافظ قرآن گفتم اين روستايي شما از نگاه قرآن شهر است ولی بعضی از شهرها معلوم نيست نمره شهری بگيرد قرآن میفرمايد راه مبارزه با دشمن اول کار تقويت ايمان تجهيز به قدرت ايمان آيه 120 سوره مبارکه آلعمران: «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً»[23] قرآن میفرمايد اگر صبوری به خرج داديد تقوی پيشه گزيديد شيطنت و دشمنی دشمنان شما به شما آسيبی نمیرساند متقی بشويد خدا حامی است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً»[24] اين راه اول.
روش دوم در مبارزه با دشمنان و اين شيطنت دائمی دشمن افزايش قدرت نظامی از نگاه قرآن است اينی که بعضی تنگ نظرهای ساده لوح کوته بين ايراد میگيرند آقا تجهيزات نظامی برای چه است؟ عنوان میکند آقا دنيا دنيای صلح و دوستی است قرآن میفرمايد پايتان ايستاهاند از بين ببرند شما را ببينيد خدا چه میفرمايد در آيه 120 سوره مبارکه آل عمران که خدا میفرمايد در تجهيز: «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا»[25] اول تقويت ايمان و آيه 96 سوره مبارکه اعراف هم همين نکته را تأييد میکند در افزايش قدرت نظامی آيه 60 سوره انفال: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ»[26]اين آيه شريفه که مدال افتخار اين لباس شريف و خلعت پاسداری است قرآن میفرمايد خوتان را قوی کنيد: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ»[27]قوی باشيد در برابر دشمنان بالاخره دشمن بيدار است و در صدد شيطنت شما هم بايد مقاوم سازی کنيد.
مطلب سوم در اين مبارزه با دشمنان از نگاه قرآن ممنوعيت دوستی با بیگانگان اين را هم ما متأسفانه در اين نظام ديديم که اين حرفهای عبث از حلقوم بعضیهای درآمد که بايد بگوييم: «وَ اخْتِمْ لِي بِخَيْرٍ»[28] خدايا عاقبت مان را ختم بخير کن اين دعای که امام زين العابدين در شبهای قدر در طليعه خواستهها از خدا میخواهد بعضیها ديديم که وا دادند رنگ باختند عدول کردند از آن ارزشها از آن نگاههای قرآنی، قرآن میفرمايد در سوره مبارکه مائده آيه 57 در ممنوعيت دوستی با بيگانگان با دشمنان نبايد نبايد دوستی کرد با کسی که همت گمارده برای نابودی شما ارتباط با آن عبث است آيه را بخوانم: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا»[29] ای کسانی که ايمان آورديد، «لا تَتَّخِذُوا الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً»[30] آنهای که دين شما را مسخره میکنند دين شما را بازيچه میدانند برای حقانيت شما ارزشی قائل نيستند: «مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ»[31] چه آنهای که اهل کتاباند مثل يهودیها مسيحیها «مِنْ قَبْلِكُمْ»[32]قبل از اسلام يهودیهای که قبل بودند، «وَ الْكُفَّارَ»[33] چه کافرهای که اساساً مکتب توحيدی ندارند کافر غير کتابیاند اينها دارند به دين شما به نگاه لعب نگاه میکنند نگاه بازيچه نگاه میکنند مسخره میکنند اين را دوست نگاه نکن با اينها به نگاه دوستی ننگريد اين صريح نهی الهی است خطاب هم به مؤمنين است يکی از روشهای مبارزه با دشمنان ممنوعيت دوستی با بيگانگان است.
و نکته چهارم در مبارزه با دشمنانی که خدا میفرمايد اينه پای کار ايستادند بايد مراقب باشيد جهاد و مبارزه دائمی است آيه 73 سوره مبارکه توبه قرآن میفرمايد: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ»[34] ای رسولالله: «جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ»[35] با کفار و منافقين جهاد کنيد به مصاف اينها برويد و بر اينها سخت بگيريد جهاد در برابر با انسانهای که منافقاند و کاراند توصيه الهی است بعض اوقات میبينيد بعضیها با کفار و منافقين میگويند آقا طرح رفاقت دوستی انداخته شود اين روشهای است که خداوند به عنوان استراتژیهای قرآن برای مبارزه با دشمنان و بيگانگان من چون فردا هم روز قدس است دو جمله از دو شخصيت بزرگ معمار کبير انقلاب و رهبر معظم محضر عزيزان عرض کنم خدا رحمت کند حضرت امام، اين فرمايش امام در جلد 9 صحيفه صفحه 378 نسبت به ويژگیهای روز جهانی قدس من متن امام را يک تذکاری باشد برای حساسيت فردا و اهميت فردايي که قرآن میفرمايد اينها را دوست نگاه نکنيد اينها در صدد نابودی شما هستند من يادم نمیرود سال هشتاد و نه بود حضرت آيتالله عظمی مکارم نامهای را برای حجت الاسلام و المسلمين سيدحسن نصرالله نوشته بودند ايشان صدا زدند گفتند آقای حدائق شما و آقازادهشان و دو نفر ديگر مأمور رساندن نامه به اين سيد مجاهد در لبنان باشيد ما رفتيم در يک جلسهای هم خدمت ايشان رسيديم در يک محل اقامت موقتی بود از نظر شرائط امنيتی مساعد نبود من نامه مرجعيت را به ايشان دادم ايشان نامه مرجعيت را بوسيد رو چشمش گذاشت چون آيتالله العظمی مکارم نوشته بودند من شما را افسر لايق در اردوگاه صاحب الزمان در خط مبارزه با صهيونيست و استکبار میبينيم در لبنان و فلسطين اشغالی بعد مطالبی ايشان عنوان کردند گفتند برويد ارتفاعات جبل عامل را و آن خط مقدم جبهه جنگ را از نزديک ببينيد يک توصيه به بعضی از دوستان کردند يک شب هم بعضی از سران حزب الله يک جلسهای بود آقای بود در بين، ايشان تأکيد کردند که آقای ابوالفضل را ببينيد يکی از سران حزبالله اين را هم بگويم اينی که خدا میفرمايد ما کمک میکنيم ما هستيم گفتند اين ابوالفضل از سران حزب الله بود در آن جنگ سی و سه روزه خاطراتی دارد که از زبان خودش بشنويد اين را جناب حجت الاسلام و المسلمين آقای حاج سيدحسن نصرالله فرمودند يک جلسهای شامی بود در يکی از مناطق بيروت، آقای آقا ابوالفضل هم آمد آن فرمانده حزب الله گفتيم آقا گفتند خاطراتی داريد، يک جريانی که نقل کرد اين بود گفت جنگ سی و سه روزه جنگ ظالمانهای نابرابرانهای بود حزب الله با دو سه هزار نيرو و امکانات محدود و ضعيف اسرائيل با تمام امکانات آمده بود در صحنه دولت لبنان هم بیتفاوت گفت تقريباً يک ماه از اين جنگ گذشت ديگر ما داشتيم از نفس میافتاديم گفت يک شبی بود در يکی از منازل ارتفاعات جبل عامل که ديگر ما جنگهای چريکی میکرديم آمريکا تانکهايش را آورده بود از زمين و آسمان میکوبيد گفت يک شب آمدم در يک منزلی بود خيلی خسته بوديم گفت نماز مغرب را خواندم اين قدر خسته بودم که بين نماز مغرب و عشاء خوابم برد سر سجاده افتادم گفت در عالم خواب ديدم بانوانی ايستادند و گفتند اين خانم حضرت زينب است و حضرت فاطمه زهراء و چند بانوی ديگر گفت من رفتم سمت حضرت زينب عظمت حضرت زهراء ما مرعوب کرد نتوانستم حرف بزنم رفتم سراغ زينب گفتم بی بی ما شيعيان برادر شما هستيم ما شيعيان پدر شما هستيم دارند مظلومانه ما را از پا در میآورند يک عنايتی کنيد يک تفضلی کنيد گفت حضرت زينب فرمود به مادرم بگو حرفت را به مادرم بزن، گفت وقتی حضرت زينب اين را فرمود شهامت اين را پيدا کرد و يک جرأتی که بتوانم با حضرت زهراء سخن بگويم رفتم سمت بیبی گفتم يا فاطمه الزهراء ما شيعيان شوهر شما هستيم ما شيعيان فرزندان شما هستيم دارند مظلومانه ما را از پا در میآورند گفت حضرت زهراء سرشان پايين بود گفت يک دفعه حضرت از زير چادرشان يک پارچه زردی آوردند بيرون که از آن زمان پرچم حزبالله رنگ زرد گرفت، گفت پرچم زردی پارچه زردی را در آوردند فرمودند در اين فاصله نزديک جنگ به نفع شما خاتمه پيدا میکند که حالا داريم آقا اميرالمؤمنين در جنگها يک دستمال زردی را به پيشانی میبست اين نويد پيروزی بود: «يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ»[36] بعد آقای حاج سيدحسن نصرالله گفت برويد زندان معطل الخيام را هم ببينيد ببينيد چه میکردند با اين حزب الله و شيعيان اوج جنايات و شکنجها آنجا بود يکی از عزيزان حزب الله که راوی بود اين قدر شکنجه کرده بودند اين بدنش ارتعاش گرفته بود استرس شديد، شکنجهگاهها را نشان میداد و تعريف میکرد و توصيف میکرد گفت در همين اتاق يک اتاقی نشان داد کيسههای بود مثل گونی گفت اين جوانهای حزبالله را اسرائيلیها که میگرفتند در اين کيسهها فضولات و نجاست حيوانات میريختند اينها را میکشيدند به سر اين جوانهای حزبالله بيست و چهار ساعت اين سر اينها بود فقط برای يک غذا خوردنی از سر اينها باز میکردند که اينها مبتلا بشوند به بيماریهای مکروبی و عفونی اين يک شکنجهاش بود ولی چنان خدا دفاع کرد که اين تانکهای پيشرفته را اينها گذاشتند و فرار رفتند عزيزان شايد بعضیها رفتيد آنجا ديديد خط مقدم مرزی لبنان و فلسطين اشغالی سی و سه پرچم رفيع و بلن جمهوری اسلامی در خط مقدم اسرائيل سر به فلک کشيده به تعداد سی و سه روزی جنگهای مقدسی که بر عليه اسرائيل به کار گرفته شده خب اين اسرائيل منحوس خدا رحمت کند امام را امام فرمودند روز قدس فقط روز فلسطين نيست روز اسلام است روز حکومت اسلامی است روزی است که بايد جمهوری اسلامی در سراسر کشورها بيرق آن بر افراشته شود روزی است که بايد به ابرقدرتها فهماند که ديگر جای آنها نمیتوانند در ممالک اسلامی پيشروی کنند من روز قدس را روز اسلام روز رسول اکرم میدانم و روزی است که بايد ما تام توان خومان را مجهز کنيم اين فرمايش حضرت امام در صحيفه امام جلد نهم، و يک جمله هم از فرمايشات مقام معظم رهبری در ديداری که با اساتيد و پژوهشگران دانشگاهی سی و يک خرداد نود و شش داشتند روز قدس بسيار مهم است صرفاً اين نيست که ما از يک ملت مظلومی که از ميهن خود از خانه خود رانده شده داريم دفاع میکنيم ما در واقع داريم با اين کارمان با يک نظام سياسی ظالمانه و استکباری مبارزه میکنيم امروز دفاع از فلسطين دفاع از حقيقت است حقيقتی بسيار گستردهتر از مسأله فلسطين امروز مبارزه با رژيم صهيونيستی مبارزه با استکبار است مبارزه با نظام سلطه است.
پروردگارا به عظمت اين ماه عزيز و به عظمت اين ساعات با عظمت قسمت میدهيم بر مجد و عظمت و سربلندی مسلمانان شيعيان اهل البيت اين نظام جمهوری اسلامی و ولايت روز افزون بيفزايي.
[1] توبه 32.
[2] توبه 32.
[3] توبه 32.
[4] توبه 32.
[5] توبه 32.
[6] توبه 32.
[7] المسترشد في إمامة علي بن أبي طالب عليه السلام ص680.
[8] توبه 32.
[9] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص221.
[10] الأمالي( للصدوق)، النص ص463.
[11] كتاب سليم بن قيس الهلالي ج2 ص565.
[12] المصباح للكفعمي (جنة الأمان الواقية)ص8.
[13] منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى) ج5 ص154.
[14] بقره 156.
[15] توبه 32.
[16] توبه 32.
[17] توبه 32.
[18] مائده 55.
[19] يس 13.
[20] يس 13.
[21] يس 13.
[22] يس 20.
[23] آلعمران 120.
[24] انفال 29.
[25] آلعمران 120.
[26] انفال 60.
[27] انفال 60.
[28] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ج2 ص587.
[29] مائده 57.
[30] مائده 57.
[31] مائده 57.
[32] مائده 57.
[33] مائده 57.
[34] توبه 73.
[35] توبه 73.
[36] توبه 32.