مراسم احیای شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان  همراه با سخنرانی استاد حدائق و قرائت دعای ابوحمزه ثمالی توسط ایشان در مسجد النبی(ص) شیراز برگزار گردید.

 

دانلود

 

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الصادق علیه الصلاة و السلام «ولایتی لعلی بن أبیطالب أحبّ إلیّ من ولادتی منه لأن ولایتی له فرض و ولادتی منه فضل»[1]

شاه لا فتی حیدر کایزدی روان با اوست

در زمین و از قدرت کار آسمان با اوست

آسمان ندانم چیست ظاهر و نهان با اوست

 ظاهر و نهان را نیز بذل جسم وجان با اوست

با اساس رحمانی در لباس انسانی

ای شهی که از دلها مرتفع ... داری

گرچه نزد کوته‌بین خیمه در نجف داری

گه به عرشه‌ی منبر کوس من عرف داری

گه به سینه‌ی سینا ساز لاتخف داری

وه از آن خدایی درّ که چه تو در صدف داری

ای بسا رسل کز توست غرق بحر حیرانی

کتاب فضل تو را آب قعر کافی نیست

که تر کنی سر انگشت و صفحه بشماری

انصافاً این شعر مصداق واقعی‌اش امیرالمؤمنین است نسبت به شخصیت امیرالمؤمنین حرف‌ها زیاد گفته شده است امام بعضی‌ها غلوّ کردند و نفهمیدند و بعضی‌ها کم گذاشتند و عالی‌ترین و جامع‌ترین سخنان از کلام انسانیت سخنان پیغمبر است و معصومین. من حدیثی را از امام صادق مقدمه‌ی ورود به بحث قرار بدهم گرچه بحث ما در جلسات گذشته با محوریت شاخصه‌های دولت مهدوی در عصر ظهور بود که بحث در مواردی محضر عزیزان نکاتی را از آیات و روایات ذکر شد و بحث به آرامش رسید که از ویژگی‌های عصر ظهور بشر به آرامش و امنیت می‌رسد و یکی از امتیازات دین‌داری امنیت است و یکی از امتیازات دین‌داری آرامش است، ما خدا را می‌پرستیم تا به آرامش برسیم و شما بررسی کنید نوع کسانی که آشفتگی و پراکندگی حواس و اضطراب دارند اینها ضریب ایمانشان ضعیف است و هر چه ایمان قوی‌تر آرامش بیشتر است. ببینید آقا امیرالمؤمنین امروز شهادت حضرت است آرامش تا چه حد؟! در یکی از جنگ‌ها دیر به پای مبارک حضرت اصابت کرده است و در حالت عادی بیرون آوردن تیر حضرت را اذیت می‌کرد و امام مجتبی فرمودند: بگذارید پدرم مشغول به نماز شد تیر را درآورید این چه حالی است؟! این چه ارتباط و اتصالی است که انسان در حال بندگی خدا چنان حالت جذب به او دست می‌دهد که این بیرون آوردن تیر در حالت عادی و در حال نماز امیرالمؤمنین فرمود به خدای علی متوجه نشدم!

آقا امام صادق این حدیث ایشان خیلی حدیث جامع است و برای همه‌ی ما درس است. آقا امام صادق می‌فرماید:« ولایة علی بن أبیطالب أحبّ إلیّ من ولادتی منه»[2] ولایت علی را داشتن برای من امام صادق بهتر است از اینکه بگویم فرزند علی هستم، به من بگوید تابع ولایت علی هستی بهتر است از اینکه بگویند فرزند علی هستی.

«لأن ولایته علیّ فرض و ولادتی منه فضل»[3] ولایت علی بن ابی طالب بر من واجب است اما اینکه فرزند علی باشم فضیلت است و من واجب را بر فضیلت ترجیح می‌دهم.

این سخن امام ششم ما است و برای همه‌ی ما درس است و یک جوری زندگی کنیم تابع ولایت حضرت باشیم. خود حضرت فرمود: «أعینونی بورع و اجتهاد»[4] ما را کمک کنید و یاری کنید و با پارسایی‌تان و با کوشش و تلاش‌تان در دفاع از ارزش‌های دینی. من فرازهایی را روز بیست و یکمین هر سال مروری بر قسمتی از فرمایشات حضرت و تذکرات حضرت عرض می‌کنم، اما یک حدیث از نگاه پیغمبر در معرفی شخصیت علی بن ابی طالب برای شما عرض کنم این علی بن ابی طالب از نگاه پیغمبر کیست؟ عالی‌ترین تعریفات از پیغمبر است و در کتب اهل سنت بیان شده است و علمای اهل سنت هم این احادیث را ذکر کردند. پیامبر 7 ویژگی برای امیرالمؤمنین نام می‌برد و در این 7 ویژگی علی بن ابی طالب در عالم اسلام منحصر به فرد است و رمز عظمت امیرالمؤمنین در این صفات هفت‌گانه است ماها هم الحمدالله مفتخریم که شیعیان حضرت هستیم باید در این صفات تلاش کنیم و کار کنیم و زحمت بکشیم در مسیر و جهت حضرت راه‌شان را ادامه بدهیم.

رسول الله فرمود: «یا علی لک سبعة خصال لا یحاجّک فیهنّ أحد»[5] شما هفت ویژگی داری که هیچ کس در این صفات هفت‌گانه با شما برابر نیست این در عالم اسلام امیرالمؤمنان منحصر به فرد است.

1ـ «أنت اول المؤمنین بالله»[6] اول مؤمن به خدا در عالم اسلام و مؤمن به پیغمبر امیرالمؤمنین است. سبقت در اسلام و سبقت در پذیرش نبوت رسول الله هیچ کس در امت اسلام بر امیرالمؤمنین نگرفت. در دو جا خدا در قرا« می‌فرماید: سبقت بگیرید و عجله کنید یکی از آن دو مورد در کارهای خیر است، در معنویت، در خدمت به مردم «وَ اَلسّابِقُونَ اَلسّابِقُونَ أُولئِكَ اَلْمُقَرَّبُونَ»[7] یکی از مصادیق سابقون در تفسیر قرآن دارد علی بن ابی طالب در امت اسلام است که امیرالمؤمنین در هر کاری سابق بود.

ببینید عزیزان در یک مجلسی کمکی می‌خواهند از جمع محترم یک جایی ورود کنید و محبت کنید حالا روز شهادت پدر یتیمان است من در قسمتی از وقت پایانی مجلس اشاره خواهم کرد همان‌طوری که همکاری در رسیدگی امور ایتام داشتید انشاءالله این روند و روش ارزشمند را انشاءالله ادامه بدهید. ببینید یک وقتی طلب کمک می‌کنند یکی گام اول را برمی‌دارد و یکی نفر آخر، یک وقت جماعت برگزار می‌شود بعضی‌ها هم آماده هستند و بعضی‌ها با فاصله می‌ایستند، هر چه در انجام کار خیر عجله کنید اجر شما بیشتر است «وَ اَلسّابِقُونَ اَلسّابِقُونَ»[8] علامه طباطبائی می‌فرماید: «السابقون فی الخیرات یسابقون إلی مغفرة من ربّکم» آن‌هایی که در کار خیر سبقت می‌گیرند در مغفرت خدا هم سبقت می‌گیرند. قرآن می‌فرماید: «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ»[9] امیرالمؤمنین سابق عالم اسلام است هم در عقیده و پذیرش اسلام و نبوت رسول الله هم در کارهای خی.

ببینید ارزش و عزت و آبروی تمام انبیاء و تمام اولیاء در بندگی است علی بن أبی طالب اگر به این مقامات رسیده، نرسیده جز با بندگی، شما در همین تشهد سلام فرد اول نظام خلقت پیغمبر، شما در تشهد ذکر واجب تشهد است و قبل از شهادت به رسالت پیغمبر شهادت به بندگی پیغمبر می‌دهید، آن کسی که انسان را بزرگ می‌کند سواد، ثروت وشهرت نیست بلکه بندگی است،

بندگی کن تا که سلطانت کنند، تن رها کن تا همه جانت کنند

خوی حیوانی سزاوار تو نیست، ترک این خو کن که احسانت کنند

بگذر از فرزند و جان و مال خویش، تا خلیل الله دورانت کنند

در تشهد نماز می‌گوییم «و اشهد أنّ محمداً عبده و رسوله» پیغمبر اول بنده بود بعد پیامبر شد تا بندگی کسی نکند به او درجات نمی‌رسد، امیرالمؤمنین بندگی کرده است که به این مقام رسیده است حواله را در خانه‌ی خدا گرفته‌اند. کسی خدمت امام صادق آمده و گفته است نشانه‌ی بنده چیست؟ امام سه ویژگی را نام بردند، ایمان باید ما را به اینجا برساند و فرمودند: «العبد لا یملک شیئا»[10] بنده خودش را مالک هیچ چیزی نمی‌داند گر چه مقامی دارد و امکاناتی دارند، اگر چه خدا نعمت در اختیارش داده است ولی نگاهش نگاه امانت است مثلا این خانه و ثروت و این مقام و این سواد عاریه است، یک چند صباحی دست ماست و همین‌طور است، خود آقا امیرالمؤمنین عریان به دنیا آمدی و با یک دست کفنی از این دنیا می‌روید و هرچه به شما دادند مال اینجاست و اینها روزی که تشریف می‌برید می‌گذارید و می‌برید و نمی‌شود با خود برد، بنده کسی است که نگاه واقع‌بینانه دارند و این بندگی انسان را رشد می‌دهد به این نوع نگاه اگر کسی آشنا شد دیگر اقبال دنیا و ادبار دنیا او را به هم نمی‌زند دنیا را بهش بدهند ولی آقا امیرالمؤمنین 23 سال در محضر پیغمبر بود و 25 سال در انزوا به سر برد و 4 سال و چند ماه حکومت دست حضرت بود اصلا حالت حضرت و عبادت حضرت و منش ایشان تغییر نکرد چه آن دوران بودن با پیغمبر چه آن دوران گوشه‌نشینی و چه آن دوران در رأس حکومت بودن این‌ها خروجی بندگی است بنده اگر کسی شد مقام می‌آید خودش را گم نمی‌کند ثروت بیاید عوض نمی‌شود می‌گوید اینها مال خداست ودست ماست و ما امانتدار هستیم و نتیجه‌ی این نگاه می‌دانید عزیزان چه می‌شود اگر کسی نگاهش به خودش نگاه بندگی باشد هر چه بیشتر به او می‌دهد عبادتش بیشتر می‌شود، شاکرکردن می‌شود می‌گوید خدا ما را قابل دانسته است و لایق دانسته است و نعمت‌هایش را بر ما فزونی بخشیده است و در عبادتش کوشاتر می‌شود و در تواضعش پیشرفت می‌کند لذا حضرت زین العابدین به خدا عرض می‌کند «و لاترفعنی عند الناس درجة»[11] خدایا مقام ما را در جامعه بالا نبر مگر اینکه هر چقدر بالاتر می‌روی در خودمان پایین‌تر بیاییم.

نشانه‌ی دوم بنده کسی است که بداند هر چه در اختیار اوست صاحبی دارد که رضای او را باید در نظر بگیرد و سخط او را فراموش نکند و نکته‌ی سوم فراموش نکند مولایی دارد که در صدد انجام کارهای اوست این نگاه بندگی است، ما گاهی اوقات انقدر به دیگران دلبستیم به خداوند وابسته نیستیم، خدایی که ما را خلق کرده است آن خدا مدیریت می‌کند. آقای ابن عباس در همان دوران انزوا در قسمت مدینه شارع امیرالمؤمنین نخلستان‌های العوالی هنوز شیعیان مدینه یک نگاهی خاصی دارند حالا عزیزانی که مدیران حج هستند و در مجلس هستند و می‌دانند که منطقه‌ی عوالی شیعه نشین است در مدینه که نخلستان‌های زیادی دارد و می‌گویند منطقه‌ای بود که امیرالمؤمنین احیاء کردند، ابن عباس می‌گوید آقا چاهی را به آب رساندند و دورانی که حضرت در انزوا بود امام در خانه ننشست و در صحنه آمد. حالا میدان کار اجرایی و سیاسی را از امام گرفتند ولی امام فعالیت اقتصادی داشت و خدمات اجتماعی داشت و به داد مردم می‌رسید بیش از 200 مرتبه خلیفه‌ی دوم این جمله را در خلافتش گفت: «لولا علی لهلک عمر»[12] اگر علی نبود عمر هلاک شده بود در مشکل‌ترین مسائل عالم اسلام که این‌ها می‌ماندند و از نظر سیاسی، حقوقی، فقهی و اخلاقی و قضایی امام کمک می‌کرد اینها و به داد اینها می‌رسید و از اسلام دفاع می‌کرد، ابن عباس گفت: عصری بود آقا چاهی را به آب رساند و حضرت از چاه بیرون آمد و لبه‌ی چاه نشسته بودند و دست‌های حضرت گل و لای داشت و آقا همین‌طور لبه چاه نشسته بودو عرق از ایشان جاری بود آقا فرمود: مشک آبی را بیاورید فقط دستشان را شستند و گفتند: یک پوست گوسفندی و کتف و استخوان و مرکبی را هم بیاورید و آوردند و حضرت شروع کرد به نوشتن وقف‌نامه‌ی این چاه برای نیازمندان مدینه. ابن عباس به امام گفت: شما کثیر العائله هستید و شما فرزندان فراوانی دارید این را برای بچه‌هایتان بگذارید، چاه با عرق جبین حضرت درست شده است و ملک حضرت رسید بیت المال هم نبود، امام فرمود: ابن عباس فرزندان من خدا را دارند من این را می‌خواهم برای نیازمندان و فقراء مدینه وقف کنم، حضرت وقف کرد و بلند شد، یک جمله از فرمایشات حضرت عرض کردم محضر همه‌ی عزیزان، امام فرمودند: خودتان به داد خودتان برسید. «کن وصی نفسه»[13] مردم خودتان وصی خودتان باشید و وصی برای خودتان معین کنید و کارهایی که تا هستید را انجام بدهید و موکول به دیگران نکنید معلوم نیست آیندگان انجام بدهند، موفق بشوند به اجراء آن یا نه! هر چه نیت‌تان هست تا هستید انجام بدهید این علی بن أبی طالب.

آقا فرمودند: فرزندان من خدا را دارند،پدرها ومادرها عزیزانتان را چقدر دوست دارید؟ میلیاردها از این محبت به بچه‌هایمان داریم خدا به بچه‌هایمان دارد، شما اگر پدر و مادر هستید او آفریدگاراست و مالک و خالق هست ما کی فرزندانمان را به اندازه‌ی خدا دوست می‌داریم، امیرالمؤمنین اول مؤمن است به این باورها محرز است، طراز امیرالمؤمنین اطاعت خداست، ترک نافرمانی‌های الهی است همانطور که حضرت در اول المؤمنین می‌درخشد انتظارم می‌رود که ارادتمندان به حضرت مؤمن زندگی کنند. پای‌بند باشند.

2ـ رسول الله فرمود: علی بن ابی طالب «أوفاهم بعهد الله»[14] باوقارترین انسان به تعهدات الهی علی بن ابی طالب است، شما باوفاتر امیرالمؤمنین به تعهدات در عالم اسلام نمی‌بینید، ببینید آقایان ما یک خورده حق‌مان را کم و زیاد می‌کنند ما نظام زاویه می‌گیریم، با مسجد زاویه پیدا می‌کنیم مثلا آقا چرا هیأت نمی‌آیی؟ آقا تحویل‌مان نگرفتند. چرا فلان کار را نکردید؟ قدر ندانستند. منافع خودمان را می‌بینیم نه منافع دینی را، ببینید ظلمی که بر علی بن ابی طالب گذشت در نظام خلقت نظیر نداشت اینکه امام رضوان الله تعالی علیه فرمود: اینکه امیرالمؤمنین می‌گویند اول مظلوم عالم نه اینکه قبل از امیرالمؤمنین ظلم و ظالم نبود، ظلم بود ولی ظلمی که بر علی بن ابی طالب اعمال شد در گذشته‌ی تاریخ دیده نشد شخصیتی با آن عظمت با آن بزرگی، با آن جایگاه و سبعه، با آن معرفی پیغمبر در غدیر در جمع یکصدهزار نفری و بیعت تمام حاضران در غدیر هفتاد روز بعد آقا را خانه‌نشین کردند، به این بسنده نکردند حریم خانه‌اش شکستند و حق همسرش فدک را مصادره کردند، علی بن ابی طالب را آن عظمت به حاشیه بردند، ولی ببینید حضرت هر جا می‌دید اسلام در خطر است کمک می‌کرد، امیرالمؤمنین به داد حکومت می‌رسید اسلام در خطر است، فریادرسی می‌کرد و کمک می‌کرد این وفاء به تعهد الهی است یعنی طراز امیرالمؤمنین رضایت الهی است و وفاداری به تعهدات الهی است در همان روزهای نخست فصل خلافت، می‌گویند آقا در منزل بود حضرت زهرا خطاب به امیرالمؤمنین عرض کرد: یا علی! شما صاحب آن ذوالفقار هستید.

 اول از خصوصیات امیرالمؤمنین بگویم حضرت پیاده با دشمن می‌جنگید، سواره جنگ نمی‌کرد، ببینید اخلاق امام‌تان را، مردانگی را یاد بگیرید به شعار نیست! به زور بازو نیست! به عمل و منش هست.

به حضرت فرمودند: آقا شما چرا مثل بقیه سواره نمی‌جنگید؟ آقا فرمود: سواره کسانی می‌جنگند بعد می‌خواهند دشمن را تعقیب کنند، من دشمنی را که پا به فرار می‌گذارد تعقیبش نمی‌کنم. مرام من برنمی‌دارد کسی که پشت کرد و گریخت دنبالش بروم و خود حضرت زره به پشت نمی‌بست و می‌فرمود: در هیچ جنگی به دشمن پشت نکردم این علی بن ابی طالب وفادارترین مردم به تعهد است.

حضرت زهرا عرض کرد: یا علی شما صاحب آن ذوالفقار هستید خانه نشستی؟ در قلعه‌ی خیبر را شما کندید! فاتح خیبر و بدر و حریر شما هستید! همان لحظه صدای اذان بلند شد و آقا امیرالمؤمنین فرمود: دختر رسول الله اگر می‌خواهی این اذان بماند باید سکوت کرد. علی بن ابی طالب آموخت خودتان برای اسلام خرج کنید نه اسلام برای خودتان، ما بعضی‌هایمان با دین هستیم تا منافع‌مان به خطر نیفتد تا به خطر افتاد می‌گوییم این چه اسلامی و دینی است، امام حسین آموخت خرج بشوید برای اسلام ولو جوان‌تان را بدهی، ولو برادرانت را از دست بدهی و خواهرانت را به اسارت ببرند، هزینه بشوید برای اسلام، «أوفاهم بعهد الله»[15] همین است ما اگر روز قیامت انتظار داریم امیرالمؤمنین در جوار حضرت شامل حال ما بشود، حضرت فرمود: من همه چیزم را برای اسلام هزینه کردم حتی فاطمه و خودم را. با آبروی امیرالمؤمنین چگونه بازی کردند کاری کردند که این نامردمان در قنوت نمازشان در شام امیرالمؤمنین را لعن می‌کردند وقتی به آن شامی خبر رسید که علی بن ابی طالب به شهادت رسید و گفت: علی کجا کشته شد، گفتند کوفه، گفت: کجای کوفه، گفتند: در محراب مسجد کوفه، گفت: علی در محراب مسجد چه می‌کرد؟ گفتند نماز می‌خواند. گفت: مگر علی نماز می‌خواند؟ این هم یک نکته است عزیزان از تبلیغات دشمن غافل نشوید.

آقا می‌گوید: جوانم تا دبیرستان نماز شب می‌خواند دانشگاه رفته است لامذهب شده است، این‌ها تبلیغات است و دشمن کار می‌کند، امام معصومش سیدالشهداء را روز عاشورا قربة الی الله کشتند، این جمله‌ی حضرت زین العابدین باید مو به تن انسان صاف شود، امام سجاد فرمود: تمام کسانی که در کربلا در قتل پدرم شرکت کردند این‌ها می‌گفتند حسین بن علی را می‌کشیم و به خدا نزدیک می‌شویم مثل فکر داعش، داعشی‌ها می‌گویند هر سربریدنی ترفیع درجه است و هر آدم‌کشی تقرّب به پیغمبر است، «کل یتقرّب إلی الله عز و جل بدمه»[16] ما حسین را می‌کشیم به خدا نزدیک بشویم این تبلیغات هست آقایان امروز، تکنولوژی و دانش امروز مراقب جوان‌هایتان باشید و مراقب خودتان هم باشید جوانی به من گفت: حاج آقا پدربزرگم پیرمرد 70 یا 80 ساله نماز شبش تعطیل نمی‌شود، در جلسه‌ی فامیل نشسته بودیم فحش به پیغمبر می‌داد، بابا چیه! تبلیغات است، تبلیغ اگر گوش سپردی از نظر بینش دینی ضعیف باشیم همین می‌شود من یادم نمی‌رود سالها قبل در یکی از روستاهای محروم اطراف شیراز یک کار و سرکشی بود با جمعی از دوستان رفتیم، ورودی آن روستای محروم یک اتاقک بود و ارزش این اتاقک 500 هزار تومن هم نبود و چهارتا تیر چوبی بود و اتاقک گلی و خشتی بود سه تا دیش ماهواره روی سقف این اتاقک بود، خداییش فکر کردم که اینجا سیمای جمهوری اسلامی دارند اینجا فیلمی ضبط می‌کنند یا خبری تهیه می‌کنند و یا ضبط برنامه یا خبری دارند، حس کنجکاوی ما را به سمت اتاقک برد و دیدم کسی داخل اتاقک هست و دیدم در باز شد یک پیرمرد کهن‌سال قد خمیده‌ی روستایی از اتاق بیرون آمد و متوجه شدم که نه این اتاقک پیرمرد است و این دیش‌های ماهواره مورد استفاده‌ی این پیرمرد است و همچین خوب وصل کرده بود کانالی در دنیا از دستش در نرود، همه جای دنیا را رصد کند تا ما را دید گفت: آقای شیخ من از علی بن ابی طالب گله دارم، گفت: چرا علی بن ابی طالب در نهج البلاغه گفته زن‌ها ناقص‌العقل هستند! چرا علی‌بن ابیطالب گفته است که اگر با زنها مشورت کردید خلافش عمل کنید؟

 درست است این حرف حضرت است اما کجا؟ کی؟ برای کیا؟ قاطی نکنید مثلا من اینجا بگویم که مجلس معنوی است و صدای من را ضبط بشود و در مجلس لهو و لعب را بگویند که آقای حدائق گفتندمجلس ما معنوی است، بابا صحبت من این مجلس است و صحبت من را جای دیگر نگذارید، روایت معصومین باید زمان و مکانش را دید، امام کجا این حرف را می‌زند و مخاطب کیست و چرا؟ می‌دانستم حرف حضرت است و فرموده است اما به قیافه‌ی این پیرمرد نمی‌خورد نهج البلاغه خوانده باشد، گفتم: برو نهج البلاغه بیاور کجای نهج البلاغه است به ما نشان بده ببینم! مردم از این بترسید که پیر دم مرگ را جهنمی می‌کنند دم مردن! گفتم: برو نهج البلاغه را بیاور. گفت: من نه سواد دارم و نه نهج البلاغه. گفتم: پس از کجا این حرف را آوردی؟ از کجا می‌گویی علی بن ابی طالب این را گفته است. گفت: دیشب پای تلویزیون بود کدام تلویزیون؟ دیشش به ناکجاآباد است، یک آقایی می‌گفت علی بن ابی طالب در نهج‌البلاغه به زنها این توهین را کرده است. گفتم: آقا دلت برای خودت بسوزد، آخر عمری داری عاقبت به شر می‌شوی. آن را شنیدی حرف من را بشنو. گفتم: علی بن ابی طالب این را فرمود کجا؟ بعد از اتمام جنگ جمل. فاجعه‌آفرینان جنگ جمل یک تعداد خانم‌هایی بودندکه دور همسر را گرفتند و بیش از هزاران انسان در جمل کشته شدند به خاطر هوی پرستی‌ها و جنگ که تمام شد امام بعد از پایان جنگ در بین کشته‌های زمین افتاده یک خطبه‌ای خواندند و بعد اشاره کردند به همین خانم‌هایی که فتنه‌ی جمل را برپا کردند.

حواست باشد حرف حضرت را در خانه‌ات نزنی که زن‌ها ناقص‌العقل هستند روز قیامت حضرت جلویت را می‌گیرد و می‌گوید من گفتم به مادرو همسرت ناقص العقل بگویی؟ به چه کسانی ناقص العقل گفتم؟ به فاجعه آفرینان جنگ جمل گفتم ناقص‌العقل، به آن‌هایی که هزاران نفر را کشته دادند و در برابر ولی خدا صف‌آرایی کردند، هر کسی در برابر حجت خدا بایستد ناقص‌العقل است. مردی که در برابر امام زمانش صف‌آرایی کند هم ناقص العقل است. به آن مرد گفتم: به فاجعه آفرینان جنگ جمل این حرف را زد. تو حرف حضرت را در صحنه‌ی جنگ را در اینجا تحویل ما می‌دهی و می‌گویی آقا این حرف را زد این کار دشمن است، می‌گردند یک نکاتی را پیدا می‌کنند و قبل و بعدش را که نمی‌گویند چون دشمن است، بنده هم می‌شوم و تحقیق نکرده موضع و زاویه می‌گیرم و بدتر می‌شود.

 پیامبر فرمود: 3ـ «أقومهم بأمر الله»[17] هیچ کس مثل علی بن ابی طالب در اجرای اوامر الهی جدی نبود، اوامر الهی در همین وصیت‌نامه اشاره کردند نماز است، «الله الله فی الصلاة فإنها عمود دینکم»[18] نماز را خداوکیلی در همین مملکت اسلامی چقدر اهمیت می‌دهیم من آمار نمی‌خواهم بگویم یک جایی گفتم یک کسی گفت: ته دل ما را خالی کرد ولی آقای قرائتی نقل می‌کرد و یک تحقیق میدانی در مملکت انجام شده است ببینید عزیزان بخش عمده‌ی مشکلات ما این است که از خدا فاصله گرفتیم. شما این مسجد و این جمع را نبینید و خودتان را نبینید به نگاه کلانی اجتماعی داشته باشید چند درصد مردم نسبت به امر نمازشان جدی هستند، حضرت اقوی به امر الله بود و در جریان صفین صعصعه بن صوحان تعریف می‌کرد  آقا داشت شمشیر می‌زد و نگاه به آسمان می‌کرد ودوباره شمشیر می‌زد صعصعه به آقا گفت:  آقا بلا می‌خواهد نازل بشود که به آسمان نگاه می‌کنید. اتفاقی می‌خواهد بیفتد، آقا فرمود: منتظرم ببینم وقت نماز کی داخل می‌شود. وسط جنگ زیر فشار دشمن! صعصعه گفت: اقا نماز ظهر را می‌شود دو سه ساعت بعد خواند الان دشمن غرّش می‌آورد در این گرم جنگ شما فکر نماز اول وقت هستی؟ امام فرمود: صعصعه بن صوحان مگر نبرد ما با معاویه غیر اقامه‌ی نمار است، نماز اگر اقامه شد تنها عن الفحشاء و عن المنکر است. چند درصد منکر صفت‌ها و فحشاء صفت‌هایی سراغ دارید که اینها نماز بخوانند؟ اصلا نماز بلد نیستند با نماز بیگانه هستند، روی آوردن به خدا عنایت الهی شامل می‌شود «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم»[19] خدا به مؤمنین می‌فرماید دین خدا را یاری کنید امیرالمؤمنین وسط میدان نماز اول وقت می‌کند در حالی بنده حاضرم جلسه‌ام را ترک کنم و بگویم نماز؟ بنده حاضرم به مشتری بگویم نماز؟ ما حاضریم خودمان را با نماز تنظیم کنیم؟! شما وقت نماز می‌شد مراکز عبادی مساجد و بازار شهر را هم ببینید، امیرالمؤمنین که امروز جامه‌ی عزا برای او پوشیدید أقوی به امر خدا بود، أوامر الهی زمین نمی‌گذاشت ، امر خدا مثل نماز، زکات، اکرام به یتیم در همین وصیت‌نامه حضرت است «الله الله فی الأیتام»[20] یتیم‌ها یادتان نرود «و لا تضیعوا بحضرتکم»[21] مراقب باشید حد اینها ضایع نشود، مراقب باشید در حرف زدن به اینها صدایتان بلند نشود، بالاخره الحمدلله بالای سر عزیزانتان هستید وایتام را یادتان نرود و من همین‌جا پرانتز باز کنم الحمدلله خیریه‌هایی در سطح شهر هست و این نتیجه‌ی این است که من کار نمی‌کنم و من از خودم می‌گویم، این خیریه‌هایی که در سطح شهر است دارند باز زمین مانده‌ی من و شما را بلند می‌کننند و الا اگر همه سرخط بودند همه باید خیریه بزنند، خیریه‌ی سیّار.

ما چرا کمیته‌ی امداد و چرا انجمن نیکوکاری ایتام مهدی فاطمه و خیریه‌های دیگر؟ چون بخشی از مردم به وظایف عمل نمی‌کنند عده‌ای دردمند جمع شدند دارند باز زمین مانده‌ی دیگران را به زحمت از زمین بلند می‌کنند. آقا امیرالمؤمنین فرمود: یتیم‌ها یادتان نرود در نگاه‌تان، گفتارتان با اینها تند صحبت نکنید، رسول الله این دو انگشت کنار هم قرار داد و فرمود: «أنا وکافل الیتیم کهاتین فی الجنة»[22] من و کسی که امر یتیم را سرپرستی می‌کند مثل این دو تا انگشت در بهشت بایکدیگر هستیم، اینها از أقوی به أمر الله است، امر خدا را اهتمام ورزیدن و اهمیت دادن است. آقا امیرالمؤمنین فرمود: زکات‌تان و حج خانه‌ی خدا یادتان نرود، ضعفاء و مستمندان فراموش نشد. اینها توصیه‌ی حضرت در وصیت‌نامه‌ی حضرت است. الحمدالله در این انجمن ایتام مهدی فاطمه انصافاً خدا رحمت بنیان‌گذار این انجمن را مرحوم مغفور آقای حاج اکبرآقای ایمانی رحمت الله علیه که الحمدالله اولاد ایشان جناب مهندس ایمانی همان راه را با قدرت و گستردگی بیشتر ادامه می‌دهند و انصافاً خدمت می‌کنند بیش از سه هزار یتیم تحت پوشش و رسیدگی و مسائل مالی و فرهنگی این‌ها در آن گزارش‌هایی که مکرر داده شده است که نتیجه‌ی حمایت و زحمات شماست الحمدالله کار به سامان رسیده است. امروز هم روزی است که به فرمایش پدر یتیمان باید این مساعدت و قدرت و شدت و گستردگی بیشتری پیدا کند و این موفقیت‌ها نیست مگر آن همراهی و هم‌گامی شما عزیزان با این مراکز خیریه، «أقومهم بأمر الله»[23].

پیامبر فرمود: 4ـ «أقسمهم بالسّویة»[24] امیرالمؤمنین اسوه‌ی عدالت بود ما هم سعی کنیم در زندگی عادل باشیم، امیرالمؤمنین حتی با خصم هم با عدالت رفتار می‌کرد، یکی از علت‌هایی که با حضرت زاویه گرفته شد امام وقتی به حکومت رسید گفتند: فرقی بین اصحاب پیامبر و غیر اصحاب و جدیدالاسلام‌ها و قدیم‌الاسلام‌ها نیست همه در استفاده بیت‌المال یکسان هست، این موج ایجاد کرد و حرف هم حرف حضرت، حرف صادقی بود و گفت: این بیت المال و مال همه است و حالا این آقا اصحاب پیغمبر باشد با آن کسی که اصحاب نبوده است یکی است چون اموال عمومی است همین شد موج در برابر حضرت! می‌گویند علی بن ابی طالب کشته‌ی راه عدالت است همین است.

5ـ «أرفهم بالرعیّة»[25] شما پیغمبر می‌فرماید: بارأفت ترین و مهربان‌ترین در عالم اسلام امیرالمؤمنین است، حضرتی که در میدان جنگ در روبرو با خصم، دشمن با په فرار می‌گذاشت، آن امام در برابر ضعفاء جامعه و ایتام کاری که امیرالمؤمنین با بچه‌های یتیم می‌کرد بعضی از ما پدرها برای بچه‌های خود نکردیم، آقا به خانه‌ی یتیم رفت و به آن مادر بچه‌ها می‌گوید تو برو نانت را آماده کن من بچه‌هایت را نگه می‌دارم، خلیفه‌ی عالم اسلام! این داستان مال زمانی است که حضرت 6 کشور اسلامی امروز زیر نظرش بود و این بچه‌های یتیم را روی شانه‌اش سوار می‌کرد و با آنها بازی می‌کرد این رأفت را کجا می‌بینید. حضرت سر سجاده بودند و نماز ظهر خواندند و خانمی از منطقه‌ی یمن آمد و گفت: حاکمی که شما معین کردید مالیات از ما زیاد می‌گرفت، امام برای نماز عصر بلند نشدند، گفتند: پوستی را بیاورید و حکم عزل حاکم یمن را نوشتند، حضرت فرمود: علی جواب خدا را چه خواهی داد؟ آقا نامه را مهر کردند دادند دست این خانم خودت ببر این حاکم عزلش کن. همین خانم در زمانی که حضرت به شهادت رسیدند به شام رفتند دوران معاویه بود شکایت حاکم یمن را به معاویه داد و گفت: که حاکم شما به ظلم می‌کند. معاویه با عتاب برخورد کرد و گفت: چی هستی به مسئول و نماینده‌ی ما توهین می‌کند، این خانم شروع به گریه کرد و معاویه فکر کرد ترسیده است، آن خانم گفت: نترسیدم گریه می‌کنم جای چه کسی، چه کسی نشسته است. معاویه گفت: چه می‌گویی؟ آن خانم گفت: زمانی که یمن تحت فرمان علی بن ابی طالب بود و حاکمی معین کرده بود و این حاکم در گرفتن مالیات زیاده روی می‌کرد وقتی رفتم کوفه علی بن ابی طالب حکم عزلش را نوشت با گریه عزل‌نامه را نوشت به من داد و زمزمه می‌کرد علی جواب خدا را چه خواهی داد.

حالا ما شکایت حاکم یمن را به اینجا آوردیم تو اینگونه رفتار می‌کنی، جای علی چه کسی آمده است؟!

نسبت به رعیت مهربان‌تر از امیرالمؤمنین تاریخ دیگر کسی را ندیده است. مسئولین و زمامداران مهرورزی را باید از امیرالمؤمنین یاد بگیرید. بنده در یک جلسه‌ای عرض کردم یک روز آقا در بازار کوفه بودند یک بند کفش افتاده بود و آقا این بند را گرفتند و آقا می‌گشتند که صاحب آن را پیدا کند، ما می‌گوییم عارمون می‌شود ولش کن کلاست پایین می‌آید! این آقا نباید دومین شخصیت عالم اسلام بشود؟!

یک جایی حضرت داشتند می‌رفتند دید آقایی بارش را روی مرکب خواست بگذارد ولی زورش نمی‌رسد حضرت کمکش کرد «أرفهم بالرعیّة»[26] مهربان‌ترین فرد در نظام خلقت به رعیت علی بن ابی طالب بود.

من یک جریانی از زمان امیرالمؤمنین بگویم آقا در جنگ صفین بودند زمان ورود حضرت یک اتفاقی در کوفه افتاد یک خانمی از خانم‌های کوفه کنیزی داشت که به این کنیز گفت برو برایم گوشت بخر و یک آقای قصاب بود و از شام آمده بود و به عشق امیرالمؤمنین بعضی‌ها عاقبت به خیر شدند از شام آمدند و علوی شدند و بعضی‌ها از کوفه به شام رفتند یزیدی شدند، پیرو معاویه شدند. این قصاب به شوق امیرالمؤمنین آمده بود ولی چهره‌ی حضرت را ندیده بود وقتی وارد کوفه شد حضرت در جنگ بودند، این روزها در یکی از محلات کوفه می‌آمد یک یا دو گوسفند می کشت و می‌فروخت و زندگی‌اش را اداره می‌کرد، یک روز خانم کنیز گوشتی از او خرید به منزل برد، ارباب و خانم کنیز به کنیز گفت: این گوشت را قبول ندارم و چربی‌اش زیاد است و کنیز گوشت را به قصاب داد و گفت: خانم ما این گوشت را قبول نکرد، قصاب گوشت را عوض کرد و گوشت دیگری داد و به منزل آورد ولی باز خانم خانه گفت: به درد ما نمی‌خورد برو عوض کن، کنیز آن را به قصاب داد ولی قصاب گوشت را عوض نکرد. خانم خانه هم کنیز را تهدید کرده بود اگر گوشت را عوض نکنی خانه راهت نمی‌دهم، این زن بیچاره‌ی کنیز در کوچه‌های کوفه سرگردان بود، مانده بود چه کار کند؟! همان لحظه امیرالمؤمنین از جنگ برگشت آقا سریع به بازار آمدند و به مردم سر زد و چهره به چهره و کوچه به کوچه بین مردم آمد و یکی گفت: آقا شما خسته‌ی جنگ هستید استراحت کنید، آقا فرمود: می‌ترسم در این مدت نبودنم بعضی‌ها مشکلاتی داشته باشند من نبودم حل کنم می‌خواهم من را ببینند و مشکلاتشان را حل کنم، کنیز حضرت را دید و گفت: به داد من برسید و شرح حالش را گفت. آقا فرمودند به نزد قصاب برویم اول یک نکته بگویم حضرت در کوفه خرید می‌کردند از دست‌فروش‌ها و دورگردها می‌خریدند و می‌فرمود: می‌خواهم به خاطر من گذشت نکنید آنچه حقش هست بگیر. لذا نوعاً خریدهایشان از کسانی بود که اینها تازه‌وارد بودند و حضرت را نمی‌شناختند و به قصاب گفت: بیایید یک مرتبه‌ی دیگر گوشتش را عوض نکنید، قصاب گفت: من دیگر نمی‌توانم. یک مرتبه عوض کردم، آقا فرمود: ایندفعه به من متوسل شو و برای رضای خدا و به خاطر ما این گوشت را عوض کن، تا حضرت فرمودند برای رضای خدا و به خاطر ما. در اینجا تاریخ دو تا نقل کرد و یکی را که محترمانه است می‌گویم، قصاب با دست محکم کوبید در سینه‌ی حضرت و گفت: مزاحم کسب و کارم نشو! در سینه‌ی کی زد؟ شخصیت اول عالم اسلام، شخصیتی که عبدُودها را زمین زده است قصاب کیه؟

 گربرسر نفس خود امینی مردی، بر بردگران خرده نگیری مردی

مردی نبود فتاده را پای زدن، گر دست فتاده را بگیری مردی

این کنیز خجالت کشید آقا فرمودند: اینکه حرف ما را قبول نکرد برویم دم در خانه با خانم خانه صحبت کنیم و در خانه را زدند و آن خانم آمد دم در، تا حضرت را دید شناخت گفت: یا امیرالمؤمنین چه سعادتی به ما رو کرده است آقا فرمودند: چرا به زیردستان‌تان زور می‌گویید مگر از خدا نمی‌ترسید، «إرحم من دونک یرحمک من فوقک»[27] با زیردستت رحم کن تا بالادستت به تو رحم کند. همه‌ی ما بالادست داریم، به زیردستان‌تان اگر محبت کردید و گذشت کردید بالادست‌تان به شما هم رحم خواهند کرد، بالادست مطلق خداست، آن خانم گفت: یا علی به خاطر این اشتباهی که کردم این کنیز را به شما بخشیدیم، آقا فرمودند من این کنیز را در راه خدا آزاد کردم و به کنیز گفت: تو آزادی «أنت حر لوجه الله»[28].

یک نفر دنبال حضرت می‌گشت آدرس دادند حضرت با آن قصاب شامی حرف می‌زد آمد پیش قصاب شامی آقا امیرالمؤمنین کجا رفتند؟ قصاب شامی گفت: من هنوز توفیق دیدن امیرالمؤمنین را پیدا نکردم من کجا! علی بن ابی طالب کجا؟ آن شخص گفت: به من گفتند آقا با یک کنیزی بود و لباس کرباسی تنش بود.

قصاب گفت: آن علی‌بن ابیطالب بود؟ گفت: بله.

قصاب دستش را روی تخته‌ی ساتور گذاشت و با کارد روی دستش می‌زد و گفت: دستی که به سینه‌ی مولا خورده است این دست را من نمی‌خواهم. آقا امیرالمؤمنین خبر دادند که این قصاب خودش را از پا در می‌آورد و امام گفت او را بیاورید وقتی آمد و گفت: آقا به خدا قسم نمی‌دانستم شما علی هستی؟! آقا فرمودند همان زمانی که دستت به من خورد من بخشیدمت، از علی بیاموزیم مروت و مردانگی را بعد حضرت عبایشان را روی دست قصاب انداختند و دو رکعت نماز خواندند خدا به عظمت امیرالمؤمنین دست این قصاب را شفا داد، «أرأفهم بالرعیّة و أقسمهم بالسویّة و أعلمهم بالقضیّة و أعظمهم مزیّة»[29]

باعظمت‌ترین انسان در نظام خلقت امیرالمؤمنین است با این جمله برویم و روز عزاداری است و تمام کنم و پیغمبر فرمود: یا علی شما سه ویژگی داری که من پیغمبر هم ندارم، اینها خاص امیرالمؤمنین است این سه تا مطلب در نظام خلقت هیچ کس ندارد، دومی ندارد بهترین پدرزن عالم و بهترین همسرعالم و بهترین فرزندان عالم، علی داماد بهترین شخصیت خلقت شد، شوهر بهترین بانوی نظام خلقت و پدر بهترین فرزندان عالم است. نه مرا است که قدرت در صنمت کمال تو گویم

همه‌ی شما ذاکر هستید و روز عزاداری است، روز عرض ادب است با این دل‌های پاک نفس‌های پاک زبانحال همه‌ی شما را به حضرت تقدیم کنیم. همین یکی را من بگویم که زبانحال امروزمان به محضر مولا

علی جان من خاک قدمت هستم

محتاج کرمت هستم، مشتاق حرمت هستم علی

هرچه که هستم دل به تو بستم مرا مران از درت

علی علی مولا، علی علی مولا، علی علی مولا علی

 

[1] الفضائل (ابن شاذان قمی) ص125

[2] الفضائل (ابن شاذان قمی) ص125

[3] الفضائل (ابن شاذان قمی) ص125

[4] مستدرک الوسائل ج12 ص54

[5] الدر النظیم فی مناقب ائمة الهامیم ص283

[6] الدر النظیم فی مناقب ائمة الهامیم ص283

[7]. سوره واقعه، آیه 10ـ11

[8]. سوره واقعه، آیه 10ـ11

[9] بقره آیه148

[10] مستدرک الوسائل ج13 ص371

[11] دعای مکارم الاخلاق

[12] الغدیر ج6 ص237

[13] الکافی ج7 ص65

[14] الدر النظیم فی مناقب ائمة الهامیم ص283

[15] الدر النظیم فی مناقب ائمة الهامیم ص283

[16] بحارالانوار ج44 ص298

[17] الدر النظیم فی مناقب ائمة الهامیم ص283

[18] الکافی ج7 ص52

[19]. سوره محمد، آیه7

[20] الکافی ج7 ص52

[21] الکافی ج7 ص52

[22] مستدرک الوسائل ج2 ص474

[23] الکافی ج7 ص52

[24] الکافی ج7 ص52

[25] الکافی ج7 ص52

[26] الکافی ج7 ص52

[27] غررالحکم ص143

[28] کشف الغمه فی معرفة الائمه ج2 ص78

[29] الکافی ج7 ص52

 

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه