استاد حدائق روز چهارشنبه 31 فروردین ماه 1401 مصادف با هجدهمین روز از ماه مبارک رمضان در مسجدالرسول(ص) شیراز به بیان مبحث «شاخصه های حکومت مهدوی» پرداختند.
جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسمالله الرحمن الرحيم
قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه القرآن الحکيم: «وَ رَبَطْنا عَلى قُلُوبِهِمْ إِذْ قامُوا فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً»[1].
در ادامه عرايض جلسه گذشته عرض کرديم که يکی از مسائلی که در عصر ظهور شکل خواهد گرفت آسايشی است که فراگير خواهد بود برای عالم بشريت و جامعه بشری از شاخصههای عصر دولت مهدوی همان ايجاد آرامش است که جلسه قبل يک اشارهای کرديم که آرامش هم در زمينه مسائل اعتقادی هم در مسائل روانی هم در زمينه مسائل اجتماعی و طبيعی اين آيه شريفهای که ديروز هم اشاره شد آيه 55 سوره نور، نکاتی را من در اين آيه عرض کنم که از آيات مهدوی در قرآن هست و از آياتی است که خداوند نويد امنيت و آرامش را در عصر ظهور بيان میکند خدا میفرمايد: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»[2] خداوند بندههای مؤمن و کسانی که در کنار ايمان عمل صالح انجام میدهند را وعده فرموده که اينها را«لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ»[3] ما اينها را مقام خلافت قدرت موقعيت روی زمين میدهيم کما اينها قبل از اينها هم اين اتفاق افتاد«كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ»[4] به اينها تمکن میدهيم به اعتبار آن دينی که پذيرفتند «وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً»[5] بعد از آن نگرانیها ترسها وحشتها تنهاييها مهجوريتها امنيت خواهد آمد که عرض کردم اين آيه هم يک پيام کلی است برای همه بشريت در همه عرصهها و هم يک پيام خاص دارد برای عصر ظهور که در عصر ظهور خوف تبديل به امنيت میشود، آرامش خواهد آمد امنيت شکل خواهد گرفت «يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً»[6] خدا میفرمايد اينها به اعتبار اينکه ما را پرستيدند و شکر نورزيدند و ما هم اين محبت را در حق اينها کرديم که قدرت امنيت به اينها داده شده، بعد پايان آيه خدا يک تهديدی هم میفرمايد «وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»[7] هرکسی که ناسپاسی کند کفران کند اينها در زمره فاسقونند، مطالبی حساس اين آيه را من چند نکته را محضر عزيزان عرض کنم با اين مقدمه.
در سه جای قرآن خداوند اين عبارت اين آيه را به اين قسمت به همين کيفيت تکرار شده، «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ»[8] در سه جای قرآن خدا با همين واژه بشارت داده است که دين اسلام بر همه اديان غلبه پيدا خواهد کرد و تفوق پيدا خواهد کرد در جای ديگر خدا میفرمايد: «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ»[9] وارثان حقيقی زمين بندگان صالح من اند در موارد ديگري میفرمايد: «وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى»[10]، «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ»[11] هم «وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى»[12]ذکر شده هم «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ»[13]يعنی پايان کار سرنوشت از آن انسانهای با تقوی و پرهيزکار و و پارسا هستند اما نکاتی که در اين آيه حائز اهميت و توجه است.
اول اين است که دين اسلام يک دينی است که جهانی است و آينده جهان هم به سوی مؤمنان است آينده روشن است اينکه مقام معظم رهبری بارها میفرمايند که اسرائيل سقوط و اضمحلال پيدا خواهد کرد اينها آينده هم نخواهند ديد اين بشارت قرآن است خدا میفرمايد که ما اين بشارت را داريم میدهيم اگر معتقد هستيم که قرآن کلام خداست که کلام خداست بشارت الهی است که قطعاً آينده تاريخ به سود مؤمنان و شکست سلطه کافران است قطعاً آينده بندگاه مؤمنان خدا غلبه پيدا خواهند کرد اين بشارتی است که خدا در اين آيه بيان میفرمايد اين يک نکته که مؤمنان بايد خود باور باشند حق با شماست ما يکجايي جا میزنيم حق با ماست حق هم میگوييم عقب میرويم طرفی که دارد باطل میگويد و مسيرش هم مسير باطلی است آن مدعی است مؤمنين بايد به اعتبار ايمان و عمل صالحشان حق با آنهاست مورد تأييد خدا هستند آينده هم خدا میفرمايد حامی هستيم قطعاً حکومت جهانی را ما در اختيار مؤمنين صالح قرار میدهيم.
مطلب ديگر که در اين آيه اشاره کنم اين آيه يک بشارتی است برای مؤمنين که فشارها شما را مأيوس نکند بلی بالاخره زندگی فشار دارد بحث امروز ديروز هم نيست محاصره اقتصادی بحث انقلاب اسلامی که نيست رسولالله هم سه سال در شعب ابی طالب محاصره شد آن محاصرهای که پيغمبر کشيد من و شما نکشيديم مسلمانها از گرسنگی سنگ به شکم میبستند بچهها از گرسنگی صدای ناله اينها از شعب ابیطالب در صحن مسجدالحرام شنيده میشد اينها در مکه بودند کنار کعبه بودند در شعب بودند هيچ کس با اينها داد و ستد نمیکرد شما مثلی که در اين شهر باشيد میخواهي بخري بهت نفیفروشند میخواهی فروشی ازت نمیخرند اصلاً ارتباط ندارند با شما حالا دنيای هم پول داشته باش، نيازت را برآورده نمیکنند پيغمبر در اين فشار قرار گرفت ولی ياران پيغمبر ماندند کنار پيغمبر و دست از عقيده بر نداشتند از اين شعب کسی شکست خورده بيرون نرفت رسولالله ماند در اين شعب در اين محاصره تحمل کردند تا اينکه خود مشرکين عقبنشينی کردند نکته مهم اين است که بايد به مؤمنان اميد داد گاهی اوقات بعضیها را ديد آقا ول شد رفت همه چيز از کف رفت يک خورده بايد روحيهای اميدواری را داد حق با شماست، پيغمبر فرمود: «إِنَّ اللَّهَ مَعَنا»[14]در آن آيهای غار رسولالله فرمود خدا با ماست بالاخره کسانی که حق میگويند مؤمن اند صالح اند اينها فشارهای دشمان نبايد اينها را مأيوس کند حالا اگر يکجايي ديديد يک مؤمنی قيافه را دارد میبازد شما بايد دلداريش بدهيد اين بشارتی است که خدا دارد میدهد بالاخره اين فرصتها تمام میشود، حالا شايد بنده در اين فرصت زندگیام هم در آزمون سخت قرار گرفتم ولی ببينيد خدا در برابر اين آزمونها در برابر اين امتحانها چه میکند با بشر اين هم مطلب ديگری که محضر عزيزان اشاره کنم.
قطعاً يک درس هم در اين آيه هست شما اگر میخواهيد به امنيت برسيد میخواهد به آرامش برسيد میخواهيد به يک حکومت صالح نائل بشويد دو چيز را بايد رعايت کنيد با حلوی حلوی کردن دهن شيرين نمیشود قرآن میفرمايد: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»[15]بايد ايمان و عمل صالح داشته باشيد اگر میخواهيد به امنيت برسيد اگر میخواهيد به آرامش برسيد ايمان عمل صالح الآن کسانی که حق اند با ايمان اند، و حقاً عمل صالح انجام میدهند اينها آرامش دارند اينهای ذرهای فراز و نشيبهای دنيای عوضشان نمیکند اين صحنه فيلم امام را ساليان قبل تلويزيون نشان میداد حالا ديگر کمتر نشان میدهند ايمان من دو حالت از حالت امام را بگويم که آرامش يعنی اين، يکی زمانی که امام را از قم گرفتند شبانه بردند زندان تهران بعد از آن سخنرانی امام در سال چهل و دو نيم شب ريختند در خانه امام در بيرونی منزل مؤمنين که آنجا بودند و مراقب بودند را گرفتند زير ضربات مشت و لگد امام از درونی کتک خوردن و فرياد و ناله شنيدند امام میآيند در بيرونی منزل اين منطقه يخچال قاضی آقايون که قم رفتيد خانه امام هنوز هست يکی از دفترهای مقام معظم رهبری همان منزل امام است و مردم هم میروند میبينند خانهای که امام سالها درش زندگی کرده بودند آن بيرونی دفتر بيرونی منزل امام که به عنوان دفتر الآن استفاده میشود امام میآيند در بيرونی میبينند مردم را دارند کتک میزنند کماندوهای رژيم طاغوت امام میگويند چرا اينها را میزنی؟ آن سرهنگی که مسئول بوده میگويد که ما دنبال آقای خمينی هستيم خمينی کجاست؟ امام میفرمايد خمينی من هستم اينها را رها کند حالا يک آدمی ايمانش ضعيف باشد فرارکن فرار کن که الآن دنبالت هستند میخواهند بگيرنت ايمان يعنی اين، اين کار خداست تو خوب بندگی بکن، خدا مقاومت میکند امام فرمودند خمينی من هستم چرا اينها را میزنيد آن سرهنگ جا میخورد میگويد لباستان را بپوشيد بايد ببريم شما را تهران امام هم میروند لباس را میپوشند عمامه را میگذارند سر عبا را میپوشند میگويند برويم امام را در يک ماشين مشکی فلوکس مشکی کرد قرار دادند از جاده بیراهه بردند امام را تهران اينها میترسيدند که مردم در تعقيب امام اقدام کنند بيايند در راه امام را از دست اينها خارج کنند خود امام فرموده بودند در ماشين من بودم آن سرهنگی که ما را گرفته بود مأمور بود يک سرباز بود و يک راننده يعنی سه به يک، گفتم در مسير که میرفتيم ديدم اينها هرسهشان دارند میترسند و من اينها را دلداری میدادم میگفتم چرا میترسيد، برای چه میترسيد نترسيد ناراحت نباشيد اسير در دست دشمن، دشمن در دست او اسير، اين همان بشارت الهی است که خدا میفرمايند: «مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً»[16]ما دلتان را محکم میکنم ما دشمن را در برابر شما ذليل میکنيم بعد امام فرمودند وقت صبح شد در مسير که داشتيم میرفتيم به آن سرهنگ گفتم ماشين را نگهدار ما نماز صبح مان را بخوانيم بعد حرکت کنيم، گفت آقا نمیشود من نمیتوانم ماشين را نگه دارم میترسم امام فرمودند فقط نگهدار من پياده بشوم يک تيمم کنم نمازم را در ماشين میخوانيم گفت آقا به همين اندازه هم ما میترسيم يک دفعه برسند مردم دنبال سر ما برسند به ما، امام فرمودند ماشين را نگهداريد من پياده هم نمیشوم يک پايم را میگذارم کنار جاده يک پايم را میگذارم در ماشين خم میشوم حاشيه جاده يک تيمم میکنم بعد حرکت کنيد برويم نماز نماز را من در راه بخوانم گفتند به همين اندازه اينها اکتفاء کردند لحظاتی کوتاهی ماشين را نگهداشتند من در را باز کردم يک پايم را فقط گذاشتم بيرون خم شدم حاشيه جاده تيمم کردم با کمال آرامش بعد در راه نماز صبحم را ديگر در ماشين در حال حرکت خواندم امام را بردند سلول انفرادی تهران، اول کسی که آمد ديدن امام سرهنگ مولوی ملعون بود مولوی همان بود که دستور داد در فيضيه زدند کشتند شهيد کردند، من خدا رحمت کند مرحوم آيتالله اديب از خود ايشان شنيدم میگفتند طلبهها را از طبقه فوقانی فيضيه با سر میانداختند کف فيضيه. خود آيتالله اديب در جريان فيضيه سال چهل و دو اين هشتتا دندان جلوشان خورد شده بود، گفتند ما روی پشت بام بوديم داشتيم مبارزه میکرديم با اين کماندوهای چپ فيضيه يکی از اين راه راه پله را پيدا کرد گفت بياييد برويم از پلهها بالا گفتند ديدم اينها آمدند رو پشتبام يکی يکی طلبهها را میگرفتند با سر واژگون میکردند گفتند من دويدم که از پلهها بيايم پايين يکی از سربازها داشت میآمد با اين چوبش پرتاب کرد طرف صورت من گفت من دستم را حائل قرار دادم اين قدر ضرب داشت که دستم برگشت در دهان خورد اين هشتتا دندان ريخت يعنی ايشان جانباز فيضيه بود، گرچه خب قدر اينها را هم متأسفانه درست شناخته نشد اينها وقتی میروند متأسفانه اين هم يک عيبی است تا هستند قدر نمیدانيم وقتی میروند آن وقت میگوييم عجب، دستور حمله به فيضيه را مولوی داده بود امام در سخنرانیشان فرمودند آن کسی که دستور حمله به فيضيه را داد که به وقتش دستور خواهم داد که گوشش را ببرند، اين را امام در صحبتشان هست در صحيفه نور هم هست، امام فرمودند اول کسی که آمد در سلول ديدن من مولوی بود اسلحه کمری هم به کمر داشت آمد با تمسخر و تکبر گفت حضرت آيتالله اخيراً دستور ندادند گوش کسی را ببرند، حالا ما بوديم میگفتيم آقا اشتباه به سمع و نظرتان رساندند مگر ما گوش بريم که گفته راويش خلاف گفته امام گفتند که من گفتم وقتش نرسيده وقتش که رسيد دستور خواهم داد گوشش را ببرند، اسير در زندان، دشمن مسلح اين کار که است؟ کار خداست، «وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا»[17]خدا میفرمايد تو ايمان بياور مؤمن واقعی باش، «مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»[18]عمل صالح هم بهجا بيار بقيهاش با ما ما حمايتتان میکنيم ما دلت را قوی میکنيم ما دشمن را جلو تو میکنيم خار امام گفتند تا اين را گفتم مولوی خجالت کشيد سر را انداخت پايين رفت و حال آنکه خودشان فرموده بودند من يقين داشتم اگر مولوی همانجا اسلحه کمری در میآورد من را هدف میرفت شاه ترفيع درجهاش میداد اين ببينيد در اوج سختیها در اوج عزت، مقام معظم رهبری فرموده بودند يک وقتی در جماران امام آمدند رو همان بالکنی که برای سخنرانی جمعيت قيام کردند شروع کردند شعار دادن روح منی خمينی بت شکنی خمينی امام هم به احساسات مردم توجه میکردند دستشان را اشاره میکردند بعد يک لحظه رو میکنند به مقام معظم رهبری میگويند آقای خامنهای اگر تمام اين مردمی که دارند يکپارچه به نفع من شعار میدهند همه يکپارچه بر عليه من شعار بدهند نه اين شعارشان در من اثر ايجاد میکند نه بر عليه من شعار دادن من را سست میکند اين همان امنی است که خدا میفرمايد میدهيم دنيا بيايد طرفت خودت را گم نمیکنی دنيا بگذاردت در منگنه فشار عوض نمیشوی هواپيمای امام دارد میآيد ايران هواپيما رو آسمان جمهوری اسلامی قرار گرفت اين صحنه را من خودم در سيمای جمهوری اسلامی ديدم نشان هم میدادند حالا سالهاست اين صحنه نشان داده نمیشود قطبزاده کنار دست امام نشسته بود يک خبرنگار خارجی آمد يک سؤال کرد قطبزاده ترجمه گرفت حضرت آيتالله اين خبرنگار میگويد شما بعد از پانزده سال که از اين مملکت شما را تبعيد کردند با آن وضع مظلومانه رفتيد الآن با کمال قدرت و عزت داريد بر میگرديد و مليونها انسان در تهران آمدند استقبالتان الآن چه حالی داريد، ما يک هفته میرويم مسافرت بر میديم میگوييم از شوق داريم پر در میآوريم آقا يک ماه رفته حج میگويد نمیدانم چه جوری بيايم بچههايم را ببينيم زن و بچهام را ببينم ديگر در پوست نمیگنجم، تا خبرنگار اين سؤال را پرسيد قطبزاده ترجمه کرد گفت اين خبرنگار میگويد الآن چه حالی داريد؟ امام فرمودند هيچ، اين امنيت است، مردم با شعارها باد نشويد، با مذمتها خالی نشويد اگر کارتان مورد تأييد خداست استوار بمانيد اينی که بعضیها احساس شکست میکنند جا میزنند يک دفعه ول میکنند يک کاری را میگويد آقا به ما چه؟ اين مربوط همان ايمان و عمل صالح ضعيف است قوی باشد انسان کار خودش را میکند برای خدا دارد کار میکند مردم بپسندند يا نپسندند مافوق شما بفهمد يا نفهمد، امام در نوفلدرو شاتورز خانم دباغ میگويد نيمههای شب گذشته بود ديديم امام در اتاق نيستند نگران شديم آمديم ديدم در حياط است، نوفلدروشاتو، امام آمدند در آن دستشويي دارند يک اسکاچ را ورداشتند اين سنگ توالت را تميز میکنند گفت يک وسيلهای داشتند تميز میکردند، اماما اين کار شما نيست؟ اين کار برای خدا يعنی اگر برای خداست دنبال سر و صدا نيستی خدا بپسندد امام فرمودند من بلند شدم برای نماز شب ديدم اين سنگ دستشويي کثيف است گفتم اينجا خارجیها میآيند میروند کثيفی را میگذارند پای حساب اسلام ببينيد چقدر نگاه لطيف است مسلمانها اشتباه ما را میگذارند پای حساب دين نه پای حساب ما میگويند اين هم مسجدیمان اين هم هيئتیمان اين هم روحانیمان اين هم متدينمان امام فرمودند من گفتم اينجا را اول تميز کنم که بدبينی به اسلام ايجاد نشود اينها عمل صالح است اينها اعتقاد درست است، لذا عزيزان قطعاً برای رسيدن به آن حکومت عدالت گستر و برای رسيدن به يک آرامش مطلق و امنيت مطلق راهی نيست جز ايمان و عمل صالح الآن هم آنهای که ايمان و عمل صالح دارند آرامش دارند، پول سرگرمش نکرده مقام مغرورش نکرده موقعيتهای اجتماعی دورش نمیزند وظيفهاش را انجام میدهد، آن همه چيز را از خدا میداند تعريفش بکنند يا نکنند؟ بفهمند يا نفهمند، رزومه نمیخواهد درست کند در خانه خدا رزومه درست شده خدا میداند که چه کارهای، در خانه اگر کس است يک حرف بس است.
از آياتی که عزيزان حاکی اين مطلب است که دين از سياست جدا نيست همين آيه است خدا میفرمايد دين داشتيد ايمان عمل صالح ما قدرت بهتان میدهيم: «لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ»[19]شما را قدرتمند روی زمين میکنيم اينکه بعضیها میگويند آقا دين از سياست جداست اين خلاف قرآن است، انبياء آمدند که بياموزند سياست با ديانت يکی است خدا رحمت کند شهيد مدرس را میفرمود ديانت ما عين سياست ماست، سياست ما عين ديانت ماست بلی آن سياستی که به معنای تقلب و کلاهبرداری و دروغ و خدعه است آن نيست سياستی که اسلام میخواهد لذا اين آيه بيانگر اين است که سياست و حکومت رای حفظ دين است اصلاً حکومت تشکيل میشود سياست به کار گرفته میشود تا دين بماند اين هم مطلب ديگر در اين آيه شريفه خب قطعاً نويد بخش اين آيه اين است که پيروزی نهايي از آن مؤمنين صالح است، و اين اتفاق مبارک يک سنت الهی است که اتفاق خواهد افتاد و اين حکومت اهل ايمان هم هدف قرآن میفرمايد استقرار توحيد و امنيت و آرامش در روی کرهای زمين است امام زمان میآيد تا با آمدنش توحيد را امنيت را آرامش را گسترش بدهد آيه هم همين را میفرمايد و بشارت است برای کسانی که ايمان و عمل صالح دارند اينها کمک میکنند به ايجاد امنيت شما الآن ببينيد عزيزان نا امنیها از که است؟ نوع نا امنیها همين امروز بنده خدايي زنگ زده بود گلايه میکرد شکوه میکرد موارد فراوان، من هرکه میآيد اول سؤال میکنم میگويم دينش چطور است؟ شما يک ديندار واقعی سراغ داريد زنش را کتک زده باشد، مال کسی را خورده باشد حق کسی را ضايع کرده باشد تمام اين آسيبهای که شما در جامعه جای جای جامعه داريد میبينيد رصد کنيد ريشهيابی کنيد يا دين نيست يا عمل صالح نيست يا هردو نيست، يا جایی که دين باشد عمل صالح باشد آسيب آنجا نيست، اعتماد میرود بالا امروز جامعه به مؤمنين واقعی اعتماد دارند با همه اين تخريبهای که دشمن دارد میکند همينهای هم که در مسير دين نيستند يک وقتی ما در فرودگاه مهرآباد تهران بوديم ديدم يک خانمی حالا هم نمیدانم ما را شناخت نشناخت وضع پوشيش خوب نبود، بالاخره حجاب حجاب خوبی نبود آرايش کرده بود يک دختر شش هفت سالهای هم دستش بود ديدم از آن سمت سالن با عجله آمد سمت ما رسيد گفت حاج آقا يک دعای کنيد برای دختر ما اين عاقبت بخير بشود، گفتم من دعا میکنم انشاءالله خدا عاقبت بخيرش قرار بدهد اما يک بخشی از عاقبت بخيری اين دختر دست تويي مادر است به شعار نيست به عمل است ما دست بگذاريم روی دست بگوييم خدايا برکاتت را نازل کن خدا میفرمايد برو دنبال کار تا ما برکات را نازل کنيم گفتم خانم عاقبت بخيری اين دختر در عملکرد شماست تا اين را گفتم خودش فهميد يک خورده روسری را کشيد جلو گفتم الآن الگو شما هستيد دارد از شما ياد میگيرد، دو صد گفته چون نيم کردار نيست، هی من به فرزندم بگويم پاشو نماز بخوان پاشو نماز بخوان پاشو نماز بخوان خودم نخوانم من او را امری به کار نيک بکنم خودم انجام ندهم، امام صادق فرمود: «كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ»[20]در رفتارتان مردم را به حق دعوت کنيد ببينيد از شما کار را کار خوب را ببينند آنها هم ياد میگيرند گفتم خواهر من عاقبت بخيری دست شماست، گفت حاجآقا شرمنده هستم من شوهرم میگويد اين جوری بيا بيرون گفتم با شوهرت صحبت کن ببرش پيش يک انسان آگاهی بهش حرف بزند خب تو داری تيشه به ريشه معنويت و دنيا و آخرت خودت و فرزندت میزنی اين بچه دارد از تو ياد میگيرد حالا من عرضم اين بود اين خانم با آن پوشيش غلط دعا میخواهد میآيد سراغ عمامه سر میگويد آقا شما دعا کنيد رفتارش فاصله گرفته از دين اما باور دارد، باور دارد که دعا در مقام دعا بايد طلب کرد و تقاضا کرد و از کسانی که معتقد اند و متدين اند سؤال کرد خود شما هم همين طور هستيد خيلیها میآيند سراغ شما التماس دعا دارند، غير از اين است میآيند میگويند آقا حاجی فلانی مريض داريم يک دعايي کنيد الآن امشب شب نوزده رمضان است خيلیها از شما التماس دعا خواستند گاهی اوقات همانی که خودش فاصله گرفته میگويد آقا شما دعايمان کنيد.
نکته ديگری عرض کنم خدمت عزيزان خب از اين آيه ما استفاده میکنيم که امنيت و آرامش واقعی در پرتو حکومت دين است هر اندازه که مردم در جامعهتان دين قدرت پيدا کند آرامش توسعه پيدا میکند امنيت توسعه پيدا میکند مردم اگر بفهمند ذرة المثقالها حساب است دست اندازی به مال همديگر نمیکنند آدم ديندار حواسش جمع است، گاهی اوقات ديديد افراد متدين طرف اشتباه میکند میگرده دنبالش طرف را پيدا کند که آقا ما تو اشتباه کردی پول زيادی دادی ما نفهميديم ما کربلا مشرف بوديم مقابل حرم حضرت ابالفضل بنده خدايي آمده بود حالا عطر میفروخت يک مقدار عطر ازش گرفته شد پول اضافی بهش داده شد يعنی آن چيزی که میگفت اشتباهاً بيست برابر آن پول بهش دادند يک دفعه با تعجب نگاه کرد گفت الله الله گفت اين زياد است پول را برگرداند با استغفار کردند که آقا شما اشتباه کردی پول را دادی اين ايمان است آقا پول را میخورند خب آدم بیدين میخورد کلاه سرما میگذارند آدم بیدين اين کار را میکند مردم آرامش واقعی و امنيت واقعی در پرتو ايمان است هرجا نا امنی است نتيجه ضعف ايمان است و کراراً من اين را عرض کردم همه مسئولين ما در همه عرصهها در همه بخشها میخواهند به امنيت و آرامش جامعه کمک کنند بايد ايمان مردم را ببرند بالا مردم را به خدا آشنا کنند مردم را به کار نيک دعوت کنند اين هم نکته ديگر.
و يک مطلب ديگر هم اشاره کنم قطعاً عبادت پروردگار کمالش زمانی است که شرک در آن کار وارد نشود، شيطان جانور عجيبی است پايان آيه خدا میفرمايد: «يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً»[21] عبادت هم بايد شرک درش نباشد عبادتی که آميخته به شرک است میگوييم خدا ولی عدهای را هم در عرض خدا رديف کرديم اين عبادت به جایی نمیرسد میگويد آقا چرا ما هرچه خدا را صدا میزنيم نتيجه نمیگيريم؟ امام صادق فرمود نشانه استجابت دعا دو چيز است، دلت را اول خالی کن از غير خدا، بعد هم آن توجهی که پيدا میکنی گاهی اوقات اشکت جاری میشود اين نشانه استجابت است ما صدا میزنيم در عين حالی که داريم صدا میزنيم بندگان خدا را هم در عرض خدا میبينيم گاهی اوقات يک تعارفهای میکنيم آقا ما همه چيزمان را از شما داريم شما ولی نعمت ما هستيد بابا ولی نعمت خداست همه کاره خداست همه چيز از اوست اين قدری که بعضیها جلو خلق خدا گردن يله میکنند جلو خدا گردن يله نمیکنند به خدا عرضه نمیکنند خواستههايشان را نمیگويند خدا رحمت کند يکی از فقهای بزرگ عالم اسلام شهيدثانی ايشان میفرمايد که ما، داستان مال شايد هفتصد هشتصد سال قبل باشد، ایشان میفرمايد در مسافرتهایی که گاهی اوقات میرفتيم خب پياده میرفتند میرسيدند به يک قبيلهای يک دفعه سگهای نگهبان آن قبيله به سمت اين مسافرها پارس میکرد اين مسافرها هم وحشت میکردند میديدند چندتا سگ پارس کنان دارد میآيد اينها فرياد میزدند صاحب گله صاحب روستا صاحب مزرعه سگت را بگير، جلوش را بگير فرياد میزدند آن صاحب سگ متوجه میشد فريادی میزد سگها بر میگشتند بعد میآمد عذرخواهی میکرد آقا ببخشيد شما را ناراحت کرديم و اذيت شديد پذيرايي میکرد چادر میبرد شيری میداد مرحوم شهيدثانی يک جملهای لطيف و زيبايي میفرمايد میفرمايد مردم اگر به همان اندازهای که التماس میکرديم در حالت استيصال به آن چوپان بخشی از آن را میبرديم در خانه خدا دنيا و آخرتتان تأمين بود سگ نفستان را رام میکردند ما به همان اندازه که گاهی اوقات جلو يک آقای مسئولی التماس میکنيم آقا اميد ما شما هستيد همين را به خدا میگوييم آقا شما چشم اميد ما هستيد، بنده خدايي از متدينين نقل میکرد میگفت فرزند ما را میخواستند ببرند اتاق عمل عمل هم عمل سختی نبود گفت پزشک هم پزشک حاذق و جراح ماهری بود گفت وقتی که اين بچه را داشتند رو برانکار میبردند در اتاق عمل به دکتر گفتم آقا همه اميد ما شما هستيد، همه اميدت اين است، يک پس گردنی بهت میزديم که حالت جا بيايد گفت حاجآقا يک اشتباهی اين دکتر کرد بچه رفت تا آستانه مردن مردش را از اتاق عمل آوردند بيرون خدا نشان داد، حالا اين آقای دکتر همه اميدت است اين دکتر هم اميدش ما هستيم آقايون من در شيراز سراغ داشتيم متخصصينی که در تخصص خودشان رفتند، فوق تخصص قلب با سکته قلبی فوق تخصص خون شناسی با سرطان خون اسم نمیآورم دکترهای خوبی هم بودند فوق تخصص بيهوشی دو هفته سکته مغزی در کما صدق الله العلی العظيم دکتری، آيتالله هستی، ثروتمندی، يک وقت فتيلهات را در همان جهتت میکشيم پايين حالا اين آقا شد همه اميدت گفت آقا مدتها درگير اين اشتباه دکتر بوديم اين بچهما زمين گير شد به هرکه میگفتيم همه انگشت به دهن میشدند آقا اين عمل سادگی چه خطای بود اين دکتر کرد گفت بعد به خود آمدم حالا ديگر به اين بنده ضعيف خدا میگويي همه اميد ما خدا ديگر رفت در حاشيه ای نادان نماز اول وقتت بايد اينجا به دادت برسد گزافهگويي اينجا نبايد بکني، همه الطاف از اوست، همه موهبتها از اوست ما گاهی اوقات کمک میکنند حالا میگويند آقا امام صادق در صحرای منی بودند از احرام آمده بودند بيرون نشسته بودند عيد سعيد قربان بود فصل انگور بود طبق انگوری هم در خيمه بود يک فقيری آمد در خيمه امام صادق را شناخت که نشستند اصحاب هم نشسته بودند گفت آقا يک پولی بدهيد امام يک خوشهای انگور در دستشان بود گفتند بگير، خدا کند حالا اگر کسی يک وقتی نياز دارد، معرفت، معرفت خيلی مهم است حضرت گفتند بگير، گفت من انگور نمیخواهم پول میخواهم آقا فرمودند برو نادان تو يکدانه انگور از دست امام صادق به دستت برسد دنيا و آخرت را زير رو میکند پولکی، پول میخواهی، انگور نمیخواهی حضرت فرمودند برو رفت اين انگورها خورده شد يک خوشهاش رو دست حضرت بود خب مرتب از حضرت سؤال میکردند امام جواب میدادند يک فقير ديگر آمد در خيمه امام صادق را شناخت گفت آقا يک چيزی به ما بدهيد حضرت فرمودند بگير انگوری که در دستشان بود گفتند بگير اتفاقاً اين را هم بگويم برايتان: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا»[22] همان انگوری که خودت میخواهی بخوری بده، همانی که دوست داری برای خودت اگر دادی کار مهم کردی، آقا فرمدند بگير اين انگور را از دست امام صادق گرفت معرفت را ببينيد فقير با معرفت گفت الحمدلله ربّ العالمين، آقا فرمودند هزار سکه طلا بهش بدهيد ياران حضرت بلند شدند پولها را جور کردند هزار دينار شما کدام ملياردر را سراغ داريد بگويد يک قلم هزار سکه طلا داد ديديد سيدالشهداء در خانهاش در زدند سه هزار سکه طلا داد ائمه اگر رغبت به دنيا نداشتند نه اينکه نمیتوانستند فرق است بين نتوانستند و نخواستند اينها نمیخواستند همان اميرالمؤمنينی که با نان جو سر میکرد در آن دورانی بيست و پنج سالی که حضرت منزوی بود سالانه پنجا هزار درهم عوائد کشورزی حضرت انفاق میکرد، آقا فرمودند هزار سکهاش بدهيد هزار سکه طلا جمع کردند دادند به اين گدا دوباره گفت الحمدلله ربّ العالمين آقا امام صادق بلند شدند عباشان را از دوششان در آوردند انداختند رو دوش فقير من اعتقادم اين است که ارزش اين عبا از آن هزار سکه اگر کسی پولکی نباشد يک تار و پود اين عبا دنيای میارزد عبا را که انداختند رو دوش فقير ديگر فقير ساکت شد گفت بازهم گفتم اين فقير حالا اگر ما بوديم حالا که حضرت سر کيسه را باز کرده هی بگو الحمدلله ادب کرد شرم هم کرد به حضرت گفت يابن رسولالله وظيفهام است که از خدا سپاسگذاری کنم اما شما هم داريد مار را شرمنده میکنيد هزار سکه داديد عبا داديد آقا فرمودند اين دوتا تجليلی که از تو کردم به خاطر اينکه خدا را فراموش نکردی خدا را فراموش نکردی اينها ايمان ببينيد فقير هم باشد اين جوری میشود با معرفت خب بسنده کنيم امشب شب نوزدهم است.
يک حديثی را میدهم ولی يادتان آمد دعايم کنيد، حيفم میآيد چون گفتم شب بيست و يک که شب شنبه است پيشرو داريد و شب بيست و سوم يک حديثی را من يادداشت کردم محضر عزيزان ببينيد شبهای قدر چه خبر است اين کارها را انجام بدهيد اينها ديگر معلوم نيست در عمر انسان تکرار بشود، خيلیها رمضان گذشته بودند الآن نيستند حضرت موسی اين چندتا نکته کليدی در اين حديث هست روايت را هم مرحوم صاحب وسائل نقل کرده در وسائل الشيعه جلد هشتم حضرت موسی به خدا عرض کردم: «إِلَهِي أُرِيدُ قُرْبَكَ»[23] خدايا دوست دارم بهت نزديک بشوم چه کار کنم؟ شما دوست داريد به خدا نزديک بشويد خطاب آمد موسی: «قُرْبِي لِمَنِ اسْتَيْقَظَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ»[24] نزديک شدن به من شامل حالی کسانی میشود که شب ليلة القدر را بيدار میمانند شب قدر را درک میکنند، شب بيدار بشوي اتوماتيک وار نزديک میشوی به خدا، حضرت موسی عرض کرد: «إِلَهِي أُرِيدُ رَحْمَتَكَ»[25] خدايا میخواهم رحمتت هم شامل حالم بشود خطاب شد: «رَحْمَتِي لِمَنْ رَحِمَ الْمَسَاكِينَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ»[26] اينها برنامه اين شبها است هرکه میخواهد مشمول رحمت من بشود به مساکين در شب قدر رحم کند، حالا به آن حدی که انسان از دستش بر میآيد رحم کند حضرت عرض کرد: «إِلَهِي أُرِيدُ الْجَوَازَ عَلَى الصِّرَاطِ»[27] خدايا میخواهم راحت از پل صراط بگذرم حالا پل صراط هنوز نرسيدی چه خبر است؟ بعضیها همين ورودی پل صراط سقوط میکنند: «وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها»[28] همهتان از جهنم بايد بگذريد راه رسيدن به بهشت عبور از گذرگاه جهنم است انبياء خوف داشتند حضرت موسی عرض میکند خدايا دلم میخواهد که از صراط به راحتی بگذرم، خطاب شد موسی: «ذَلِكَ لِمَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ لَيْلَةَ الْقَدْرِ»[29] هرکه میخواهد به راحتی از پول صراط بگذرد شب ليلة القدر صدقه بدهد حالا ولو مختصر از صدقه غافل نشود مخصوصاً ارحامتان بستگانتان، حضرت موسی عرض کردم: «إِلَهِي أُرِيدُ مِنْ أَشْجَارِ الْجَنَّةِ وَ ثِمَارِهَا»[30] خدايا دوست دارم از نعمتهای بهشت ميوههای بهشتی درختهای بهشت بهرهمند بشويم چه کنيم؟ خطاب شد: «ذَلِكَ لِمَنْ سَبَّحَ تَسْبِيحَةً فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ»[31] اين شبها سبحانالله زياد بگوييد اينها میشود حواله بهشتی شدن شما و بهرهمندی از نعمتهايش اين دستورات را خدا دارد به حضرت موسی میفرمايد حضرت موسی عرض کرد: «إِلَهِي أُرِيدُ النَّجَاةَ مِنَ النَّارِ»[32] خدايا میخواهم جهنمی نشوم از دوزخ نجات پيدا کنم خطاب ش: «ذَلِكَ لِمَنِ اسْتَغْفَرَ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ»[33] آنهایی که شبهای قدر ذکر استغفار را میگويند: استغفرالله ربّی و اتوب اليه، اين ذکرها میشود يک سرمايه برای نجات ما از دوزخی شدن ما و مطلب پايانی حضرت موسی عرض کردم: «إِلَهِي أُرِيدُ رِضَاكَ»[34] خدايا دوست دارم از من راضی بشوی در دعای ابوحمزه پايان دعا امام سجاد عرض میکند خدايا ثواب همه اين دعا را اين دو جمله قرار بده: « رِضَاكَ وَ الْجَنَّةَ»[35] شما راضی بشويد از ما، ما هم عاقبت بخير بشويم و بهشتی، میخواهيد خدا از شما راضی باشد خداوند فرمود: «قَالَ رِضَايَ لِمَنْ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ»[36] دو رکعت نماز شب ليلة القدر بخوانيد نماز شب به کنار کارهايتان به جا دو رکعت نماز خاص ليلة القدر اين شما را رضوان الهی نزديک میکند اينها حوالهای است که در طول سال جای ديگر گيرتان نمیآيد وقتش در اين شبهاست و يکی از ليالی القدر هم امشب است که شب نوزدهم است حالا نسبت به شب بيست و سوم را انشاءالله روز بيست و دوم چندتا مطلب و روايت میگويم که توجه جدیتری انشاءالله به شب بيست و سوم هم بشود، آقای مشکينفام مريض اند؟ مداحمان خب حاجی آقای مشکينفام که هر روز به فيض میرساندند کسالت دارد انشاءالله خدا همه بيماران را و سفارش را مخصوصاً اين عزيزی که ما استفاده میکرديم از ايشان هم در طول اين روزهای ماه رمضان خدا به عظمت اهلالبيت و اين ماه عزيز لباس عافيت بپوشاند، چهار شنبه است و يکی از مناسبتهای چهار شنبه يک عرض ادبی به محضر جوادالائمه کنيم نور چشم آقا امام رضا که روز چهار شنبه انتساب به ساحت مقدس امام جواد هم دارند، نسبت به بانکها؟
س: بلی
ج: عزيزمان سؤال کردند که نسبت به مسائل بانکها اينها ربا میخورند ربا میدهند وضعيت چه است؟ من يک توضيحی عرض کنم بانکهایی که دولتی هستند و تحت نظر شورای نگهبانند يک وقتی من نمیدانم شايد بعضی از مؤمنين بوديد آيتالله العظمی مکارم منزل مرحوم حاج ايمانيه بودند در همين حسينيه صبحی بود عرض شد که من بلند شدم گفتم که آقا جمعی از متدينين اينجا هستند مسئولين هم بودند گفتم آقا تکليف اين سپردهها در بانکهای دولتی چه است؟ سپرده کوتاه مدت بلند مدت، بانک تجارت ملی سپه صادرات! ايشان گفتند ما اساس نامههای اينها را که ديديم جمعيت زيادی هم بودند آن روز تمام اينها شرعی است، اشکال میدانيد کجاست؟ اشکال اين است که به اينها عمل نشود بانکهای دولتی، بانکهای خصوصی را من نمیگويم نظر مقام معظم رهبری آيتالله العظمی مکارم و بعضی از مراجع میگويند اگر کسی در اين بانکها رفت در سپرده پول گذاشت با توجه به آن شرائط يعنی بگويد من دارم میگذارم سرمايهگذاری میکنم دولت بانک با پول من کار کند و علی الحساب به من پولی برگردانند علی الحساب اينها اشکالی ندارد اشکال کجاست؟ من سپردهگذار میگويم اصلاً من کاری به اينها ندارم آقا کجا را امضاء کنيم بگو فقط همانجای که بايد امضاء کنم هر کاری میخواهيد بکنيد بکنيد صد و هجدهاش را به ما بدهيد خب اين میشود ربا، ببين آقا صيغه عقد يک زن و مردی با هم ارتباط داشته باشند بعد از ارتباط عقد بکنند خب کارشان حرام است قبل از ارتباط عقد بکنند میشود حلال بالاخره کلام حلال میکند و حرام میکند مقام معظم رهبری هم نظرشان اين است مشکل اين است که يا بانک به وظيفهاش عمل نکند يعنی بگويد ما پولی که گرفتيم در سرمايهگذاری داريم مصرف میکنيم نکنند بروند يکجای ديگر اين اشکال بهم میزند يا من سپردهگذار از آغاز اصلاً قصدم اين نيست دنبال فقط منفعت هستم دنبال سود هستم دنبال کار نيستم، که کار بشود يا نشود؟ لذا ايشان میفرمودند الآن هم نظرشان همين است نظرشان همين است که سپردهها بانکهای دولت اسلامی است اشکالی ندارد قطعاً مردم برای حفاظت پولشان در بانک بايد پول بگذارند وضع امروز وضع صد سال قبل نيست ولی من سپردهگذار نيتم را درست کنم نيتم را با قصد مشارکت البته مثل آيتالله العظمی سيستانی من خدمتشان رسيدم ايشان اشکال دارند در سپردهها اشکالشان هم از اين جهت است من از خود ايشان شنيدم فرمودند چون به اين شرائط عمل نمیشود من شيندهام بانکها درست عمل نمیکنند يا سپردهگذارها عمل نمیکنند لذا آيتالله العظمی سيستانی میگويند سودهای که میگيريد به عنوان مظالم بايد بدهيد به فقراء ولی نظر آيتالله العظمی مکارم میگويند دست شماست شما با چه نيتی با چه قصدی؟ بلی اگر پول به قصد فقط سود گذاشته شد و سود گرفت میشود ربا ربا هم جزء بدترين گناهان است که در روايت داريم يک درهم ربا خوردن از هفتاد بار با مادر خود در مسجدالحرام خلاف کردن مکافات و مجازاتش سنگينتر است رباخوری که حرام است در اسلام، و صد درصد ممنوع است اما اين را ما بايد درستش کنيم دقت کنيم بالاخره مثل بقيه مسائل شرعی است بقيه مسائل شرعی هم اگر در چارچوب خودش قرار گرفت حلال است در چارچوبش هم قرار نگرفت حرام است، يک سؤال هم کردند طلسم و جادو وجود دارد؟ بلی اين کارها هست دعای رفع طلسم چيست؟ من خيلی زحمت بهتان ندهم يک کسی آمد به امام صادق گفت من، ظاهراً فردا هم جناب آقای مهندس اصنافی شهردار محترم و معاونينشان میآيند هرکه روضهای در شهرداری دارد بايد پايش سينه بزنند فردا بيايد روضهاش را بخواند، خيلی خوب شهردار تشريف میآورند با معاونينشان آنهای که حالا يک وقت دسترسی نداريد به مسئولين نمیتوانيد حرفهايتان را بزنيد فردا البته گرچه دو نفر از نمايندگان هم قول داده بودند که فردا بيايند ديگر حالا بايد اينها را دو قسمت بکنيم هرکه برای نمايندهها حرف داريد آنجا برود هرکه شهرداری به شهردار صحبتش را عرض کند.
من نکته پايانی اين طلسم و پدر سوختگیها و شيطنتها هست، يک بنده خدايي گفت آقا در فيرزر خانهمان داشتيم میشستيم ديديم يک مشت گل باغچه و ريشه و ميخ پيچيده، گفتم مگر فيرزر شما بازار وکيل است، خب که آمده گذاشته، گفت اينها را گذاشته بودند و فلان ببينيد اينها هست کرونا هست اما همه کرونا نمیگيرند بيماریها ويروسهای زيادی در جامعه است اما همه بيمار نمیشوند اتفاقاً يکی از برکات ايمان اين است که اين مکروبهای طلسم و جادو رویتان اثر نمیگذارد نوع اين بالاخره شيطنتها رو کسانی اثر میگذارد که ضريب ايمانشان پايين است رو اينها اثر میگذارد لذا شخصی آمد به امام صادق گفت آقا من احتمال میدهم برای ما کاری کردند امام فرمودند اين قسمت آيه شريفه را زياد بخوان: «أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ»[37] اين دفع میکند همه را،
س: حاجآقا جواب من نشد، من جسارت کردم آقا به شما عرض کنم من برای دخترم میروم وام بگيرم برای زندگیام میروم وام بگيرم اين به من قرارداد میبندد به شما عرض کنم چند در صد از اينها
40: 53
ج: دير کرده اشکال دارد دير کرد را همه مراجع میگويند بانک نبايد بگيرد اين مسلم است ولی اينی که آقای حاجی میگويند اين را هم بانک اينجوری میآيد کار میکند بانک میگويد خب شما پول برای چه میخواهد حاجآقا؟ میگويم دختر میخواهم شوهر بدهم برای جهزيه،
س: سند هم میدهم
ج: نه نه سند وثيقه است، میگويد شما برو پيش يک فروشگاهی فاکتور خريدت را بياور فاکتوری که میخواهی جهزيه بخری يخچال فريزر هرچه که هست ما اينها را برای خودمان تو از طرف ما بخر ما به تو میفروشيم اين دوتا معامله است بانک دارد اين کار را میکند من میگويم میخواهم خانه بسازم میخواهم ماشين بخرم میگويد ماشين را من بانک میخرم نقدی به شما میفروشم نسيه من ماشين نقدی که بهت پول دادم دويست مليون به شما میدهم سه صد مليون خب اين دوتا معامله است الآن در جامعه هم دارد انجام میشود چرا رو اينها حرف نمیزنيد شما خريد نقد و اقساط مگر فرق نمیکند، اگر کسی بخواهيد جنسی را نقد بخرد ارزانتر بهش میدهند نسيه گرانتر میدهند: «لاجل قسط من الثمن» بانک هم اين جوری دارد شرعی انجام میدهد مشکل کجاست؟ مشکل من میگويم پول برای خريد خودرو است باش میروم کربلا پول برای جهزيه دختر است میروم يکجای ديگر خرجش میکنم خب اين میشود ربا، يعنی آنچه که قصد بود انجام نپذيرفت من دارم میگويم برای خريد خودرو جهزيه تعمير منزل فاکتور هم میبرم ولی فاکتورها صوری است واقعيت يک چيز ديگر است اين اشکال بهم میزند ولی اگر حقيقتاً من وام میگيرم در همان جهتی که دارم میگيرم هم هزينه کنم اضافه دارم بر میگردانم اضافه را بانک دارد برای خودش میگيرد، من میآيم میگويم آقای حاجی شما چه لازم داريد؟ میگويم يخچال را من پولش را الآن میدهم میخرم برای خودم ولی برای شما میفروشم سه ساله با يک قيمت بيشتر اين شرعاً اشکال دارد اشکالی ندارد که، دوتا معامله است اين دوتا معامله است اشکال کجاست؟ اشکال در ديرکردهاست ديرکرد نبايد بگيرند که بگويد آقا دو روز قسطت دير دادی و اشکال در اين است که ما پولی که گرفتيم در جهت خودش خرج نکنيم اينها محل اشکال است خب بگذاريد روضه امام جواد را هم بخوانيم.
من پر ز زهر و پر درد نه طبيب و نه دوائی، چه کند غريب بیکس که ندارد آشنائی
ز مژه عقيق میسوفت به زبان حال میگفت، پدرم رضا کجائی ز پسر چرا جدايي
آقا مظلومانه به شهادت رسيد خدا لعنت کند امالفضل را مسموم کردند حضرت را به کنيزه گفت سر و صدا کنيد صدای ناله امام جواد به گوش کسی نرسد، پيکر آقا را بر پشتبام گذاشتند در برابر آفتاب اما پرندگان آسمانها میآمدند بالها را میگستراندند حائل قرار میدادند خود را امام مظلومانه به شهادت رسيد اما با احترام جوادالائمه تشييع شد، صلّی الله عليک يا اباعبدالله سلام بر آن شهيدی که «ملقی ثلاثاً بلا غسل و لا کفن»[38]، سه روز بیغسل و کفن در برابر آفتاب.
الا لعنة الله علی القوم الظالمين و لا حول الا قوة بالله العلی العظيم
اللهم تقبل منا و من اهل مجلسنا و من الحضار المحترمين.
[1] کهف 14.
[2] نور 55.
[3] نور 55.
[4] نور 55.
[5] نور 55.
[6] نور 55.
[7] نور 55.
[8] فتح 28.
[9] انبياء 105.
[10] طه 132.
[11] قصص 83.
[12] طه 132.
[13] قصص 83.
[14] توبه 40.
[15] نور 55.
[16] نور 55.
[17] نور 55.
[18] نور 55.
[19] نور 55.
[20] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج67 ص309.
[21] نور 55.
[22] آلعمران 92.
[23] وسائل الشيعة ج8 ص20.
[24] وسائل الشيعة ج8 ص20.
[25] وسائل الشيعة ج8 ص20.
[26] وسائل الشيعة ج8 ص20.
[27] وسائل الشيعة ج8 ص20.
[28] مريم 71.
[29] وسائل الشيعة ج8 ص20.
[30] وسائل الشيعة ج8 ص20.
[31] وسائل الشيعة ج8 ص20.
[32] وسائل الشيعة ج8 ص20.
[33] وسائل الشيعة ج8 ص20.
[34] وسائل الشيعة ج8 ص20.
[35] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ج2 ص597.
[36] وسائل الشيعة ج8 ص20.
[37] غافر 44.
[38] فرهنگ عاشورا ص84