استاد حدائق روز یکشنبه 28 فروردین ماه 1401 مصادف با پانزدهمین روز از ماه مبارک رمضان در حسینه پیامبراعظم(ص) سپاه فجر استان فارس به بیان مبحث «جهاد تبیین از نگاه قرآن» پرداختند.
جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسمالله الرحمن الرحيم
قال الله الحکيم فی کتابه الکريم: «وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً»[1]
خب اسعدالله ايامکم جميعاً، ابتداءً ميلاد مسرور و مبارک و فرخندهای دومين و چهارمين معصوم را محضر شما ارادتمندان و شيعيان حضرت تبريک و تهنيت عرض میکنم سخن پيرامون يکی از قواعد مهم در پيشرفت انسانها از نگاه قرآن در ضمن قاعده تبيين بحث صبر و شکيبايي بود، آيهای را جلسه گذشته تقديم شد آيه ديگر از آيات مربوط به سعی از سوره مبارکه اسراء آيه 19 چند نکته را من در اين آيه شريفه محضر عزيزان اشاره کنم.
خداوند میفرمايد: «وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى لَها سَعْيَها»[2]آنهای که به دنبال آخرت اند و برای رسيدن به آخرت تلاش میکنند «وَ هُوَ مُؤْمِنٌ»[3] و مؤمن اند اينها خدا میفرمايد: «فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً»[4] سعی اينها سعی مشکوری است پاداش میبينند نتيجه میگيرند و به يک آخرت عالی و جاويدی دسترسی پيدا خواهند کرد چندتا نکته دقيق در اين آيه است من اشاره کنم يکی دو روايت و چند مطلب در جمعبندی بحث امروز ما.
از اين آيه استفاده میشود که اساساً آخرت خوب هرکسی میخواهد در گرو دو چيز است: يکی ايمان اعتقاد پاک و دوم سعی و تلاش؛
نابرده رنج گنج ميسر نمیشود، مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
آنی که آخرت خوب میخواهد در دنيا بايد کار کند، بايد زحمت بکشد: «سَعى لَها سَعْيَها»[5] بالاخره کاری نکرده مزد به کسی نمیدهند بدهند میشود ظلم، در يک مجموعهای که چند نفر دارند به وظيفه خوب عمل میکنند با آنهای که کار نمیکنند يکسان اگر ديده شوند اين ظلم است اين سبب پس رفت جامعه میشود همه را نبايد با يک چشم ديد کار کرده و کار نکرده مؤمن و کافر، صالح و طالح اين منطق خدا نيست آخرت خوب در گرو اين دو اصل است کوشيش، تلاش، ايمان، اعتقاد پاک، اين دو را اگر از هم جدا کرديد حالا آيات ديگر به عبارات ديگری بيان شده ايمان و عمل صالح، همين سعی و تلاش در بعضی از آيات به عنوان عمل صالح تعريف شده: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»[6] ايمان و عمل صالح جلوگيری میکند از خسران زدگی اين عمل صالح همان سعی است همان کار است همان تلاش است اين نکته اول که بعضیها هم شما مشاهده میکنيد سعی میکنند ايمان ندارند کارهای عام المنفعه انجام میدهد ولی ايمان ندارند اينها وضعيتشان چه است؟ اينها خدا در همين دنيا تصفيه حسابشان میکند اينها مثل کارگری است که برای يک صاحبکاری دارد کار میکند اين کارگر نه ولايت را قبول دارد نه خدا را نه دين را نه نماز نمیخواند نه معتقداتش با معتقدات شما مشترک است ولی کارگر حمالی است خوب دارد میدود خوب عرق میريزد خوب کار میکند پايان روز عدالت میگويد مزدش را بده، بلی با اعتقادات شما همسويي ندارد ولی زحمت کشيده، پيغمبر[7] فرمود: «أَلَا مَنْ ظَلَمَ أَجِيراً أُجْرَتَهُ، فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ»[8] اگر کسی اجير اجيری را ضايع کنيد لعنت خدا بر او باد میگوييد آقا اين مزد است با ما تو هيچ چيزی از نظر اعتقادی شريک نيستی اما زحمت کشيدی برای من ما در خانه خدا اينگونه هستيم اينی که بعضیها مراجعه میکند آقا يک نفر را میشناسيم نماز نمیخواند شراب میخورد فاسد است بیبند و بار است، بیدين است روز به روز وضعش دارد بهتر میشود بعضیها را میبينيم معتقد اند متدين اند مؤمن اند روز به روز گرههای بيشتر اينها يک اسراری دارد يکش را من عرض کنم آنهای که شما میبينيد در خط دين نيستند وضع اقتصادی و دنيايیشان خوب است بايد بگرديد رمز اين کارها را پيدا کنيد، ما ديگر خطرناکتر و بدتر از فرعون، فرعون يکی از دانه درشتهای تاريخ بشريت است در انحراف در فساد در کفر که خدا میفرمايد علو کرد فرعون خيلی زياده روی کرد در فساد خيلی آدم کشت: «وَ فِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتادِ»[9] اين فرعون را خدا فرصتش داد وقتی حضرت موسی سؤال کرد خدايا چرا به فرعون فرصت داديد جمعش نمیکنيد خطاب شد فرعون سهتا کار خوب میکند ما فرصتش داديم اطعام طعام دارد میکند، امنيت ايجاد کرده، مالياتی که از مردم میگيرد خرج مردم میکند آدم کش است قيامت نشانش میدهيم، جنين را از شکم مادرهايش بيرون کشيد و کشت مجازاتش را خواهد ديد اما چندتا کار خوب دارد انجام میدهد که اينها را ما میپسنديم ولی او ما را قبول ندارد ما مزد او را میدهيم، کريمان با بدان هم بد نکردند، ولی اينکه میگويند اگر ايمان نداشته باشيد: «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ»[10] سرای آخرت است، قيامت اگر کسی بگويد من دهتا مدرسه ساختم ولی تارک الصلات بود میگويند مزد مدرسه سازیات را در همان دنيا داديم به کميته امداد کمک میکردی روزه نمیرفتی اوامر الهی را انجام نمیدادی همان توسعه دنيا همان امکانات دنيويت مزد کارهای تو بود و خدا نکند کسی را خدا در دنيا تصفيه حساب کند: «وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصيبٍ»[11] بگويند ديگر از ما چيزی طلب نداری، آخرت دستش خالی باشد، لذا عزيزان هرکسی که آخرت خوب را دنبال میکند قطعاً بايد اين سعی و تلاش را با ايمان تلفيق کند برای خدا، اين يک مطلب.
نکته ديگر قطعاً آخرت خوب در گرو تلاش دنياي ماست آخرت تافته جدا بافتهای نيست خدا میفرمايد اگر اراده آخرت داريد اينجا بايد سعی کنيد اينجا بايد کار کنيد، آخرت خوب شما در پرتو دنيای موفق شماست، مطلب ديگری که اشاره کنم تلاش مؤمنان مورد تقدير خداست خدا میفرمايد ما تقدير میکنيم: «كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً»[12]ما بیتقدير و بیجواب نخواهيم گذاشت تلاش مؤمنان را حالا اين تلاش قطعاً در قيامت خدا سپاسگزاری میکند، در دنيا به نتيجه برسيد يا نرسيد اين مهم نيست شما کارت را بکن، وظيفهات را انجام بده چه میشود اين ديگر به شما مربوط نيست: «كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً»[13] خدا میفرمايد من پاداش میدهم ما زيربار منت شما قرار نمیگيريم اين همان عمل به تکليف است اين آيه هم از آياتی است که بيانگر عمل به تکليف است عمل به وظيفه است کارهايتان را خوب انجام بدهيد، خراب میشويم اگر اين حرف را بزنيم: «كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً»[14]اين آقا قدر شناس نيست کمکش کنيم نمک به حرامی میکند: «كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً»[15] برای خدا بايد کار کرد کار برای خدا پيشيمانی درش نيست مردم يا تجليل و تقدير میکنند يا نمیکنند در هردو صورتش خدا پاداش میدهد چه افراد بفهمند و چه افراد نفهمند اميرالمؤمنين میفرمايد به گونهای زندگی کنيد که وقتی بين مردم هستيد مردم از حضور شما بهرهمند بشوند وقتی میرويد احساس کنند که يک ضايعهای براي اينها اتفاق افتاده اين همان کارهای خالصانه است وقتی کسی خوب کار میکند:
خلأش رفتنش از شمار نظر يکی کمتر، وز شمار خرد هزاران بيش
بعضیها وقتی دفن میشوند نگاه میگويد يکی دفن شد خرد میگويد هزاران نفر دفن شدند: «كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً»[16].
مطلب ديگر يک نکته بسيار مهم در اين آيه که خدا میفرمايد سعی شما را خدا قدرشناسی میکند رضوان الهی از بهشت با ارزشتر است يعنی آنچه که مهم است در منطبق اولياء رضوان خداست نه بهشت، لذا اميرالمؤمنين در دعای کميل هم عرض میکند خدايا جهنم هم ببری مرا جهنميها را خبردار میکنم که دوستت دارم، يعنی ما شما را به شوق بهشت، طمعاً للجنه مخافةً من النار ، نمیپرستيم اين کلام اميرالمؤمنين است ما شمار را برای خودتان میخواهيم، لذا در روايت داريم که پيغمبر فرمود: «انّ الجنّة لأعشق لسلمان من سلمان للجنّة»[17] آن قدری که بهشت عاشق سلمان است سلمان عاشق بهشت نيست، سلمان عاشق خدای بهشت و آنها را میدانيد خدا کجا جا میدهد؟ «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ»[18]يک جايگاهی ويژه است، جايگاه تقرب به مقامی به خدا در بهشت آنهای که همه هدفشان در دنيا برای خدا بوده و برای او کار کردند و در اين سعی و تلاشها هيچگاه سست نشدند اينها را میبرندشان در آن جايگاه تقرب مقامی، عالیترين جايگاهها و مکانها در بهشت: «أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ في جَنَّاتِ النَّعيمِ»[19] در آن باغهای ولايت اينها را قرار میدهند البته از اين آيه هم استفاده میشود که هر سعی و تلاشی هم مورد تقدير خدا نيست قرآن میفرمايد: «وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى لَها سَعْيَها»[20]اگر آخرت را هدف برايتان هست و برای آن تلاش میکنيد: «وَ هُوَ مُؤْمِنٌ»[21]خدا را هم بايد در نظر بگيريم لذا هر سعی هر تلاشی موجب تقدير نيست يک سخن از رسولالله ذيل همين آيه در تفسير نور الثقلين تقديم کنم، پيامبر میفرمايد: «وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ»[22] ذيل همين آيه آنهای که به دنبال آخرت اند آخرت خوب میخواهند حضرت فرمود: «فَلْيَتْرُكْ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا»[23]خيلی به دنياتان نپردازيد، اگر آخرت خوب میخواهي از اينجا هزينه کن برای آنجا خرج کن برای آخرت، وقتت، اعتبارت، زبانت، قلمتت، ثروتت، اينها را هزينه کنيد در حالات رسولالله دارد يک روز گوسفندی را در منزل قربانی کردند گوشتها توزيع شد يک دستش ماند پيغمبر به همسرشان عايشه فرمودند چه ماند؟ چه رفت؟ عايشه گفت: «مابقی منها الا کتفها»[24]، عرض کرد يا رسولالله چيزش ديگرش نماند همه رفت فقط يک دست ماند، پيغمبر فرمودند بگو: «بقی کلُّها غیر کتفها»[25]، همه ماند جز اين يک دست، آنی که در فريزر میگذاری نداری، آنی که دادی به يتيم و فقير داری: «ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ»[26] آنی که نزد خداست میماند، آنی که نزد ماست مال ماست ديگر منتی ندارد، يک بندهای خدای میگفت حاج آقا من ماه يک گوسفند نذر حضرت ابالفضل دارم گفتم خدا قبول کند ازت، و اما میکوشيم میگذاريم در فريزد، گفتم که میخورد؟ گفت خودم و زن و بچهام که از ما، گفتم: «وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرينَ»[27]با خدا هم، مکر و خدعه نذر حضرت ابالفضل، نذر حضرت ابالفضل بايد بدهی به فقرای ضعيفی که در آذوقه و زندگیشان ماندند، خودت میخوری که از ما بهتر؟ گفت نه سر سفره که میشينيم به نيابت ابالفضل میخوريم مثل همانی است که میگويند داشت هندوانه دزدی میخورد گفتند آقا نخور، حرام است، گفت من برای دزدی و حرامش نمیخورم برای خنکش میخورم چون هنداونهای خنکی است برای رفع عطش میخورد پيغمبر میفرمايد اگر اراده آخرت داريد: «فَلْيَتْرُكْ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا»[28]خيلی اين زر و زيورهای دنيايي ما را مشغول نکند مرعوب نکند، چون دنيا و آخرت دوتا کفه است هرکدامش را سنگين کرديم آن يکی را سبک کرديم اين کفهای لذا لعابی آمد به امام موسی ابن جعفر امام هفتم عرض کرد که آقا چرا بعضیها از مردن میترسند؟ امام هفتم فرمود علتش اين است که اينها از آخرتها برداشتند خرج دنياها کردند يعنی برای آخرت کار نکرده همهاش سرگرم دنيا شده، موقع مردن از يکسرای آباد میخواهند ببرندش به يک ويران سرای آخرت آماده نيست قطعاً با رغبت نمیرود با ميل نمیورد.
من دو سه حديث را را محضر عزيزان عرض کنم يک حديث از آقا امام صادق سؤال شد که بهترين کارها کدام کارها است افضل اعمال: «قُلْتُ أَيُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ»[29] امام صادق سهتا کار را به عنوان افضل اعمال ياد نموده يعنی برجستهترين کارها، «قَالَ الصَّلَاةُ لِوَقْتِهَا»[30] نماز را در وقت خودش خواندند، نه نماز خواندن نماز در وقت که اميرالمؤمنين فرمود شيعه را اينجا محک بزنيد از پشت ميز بلند شوی بروزی نماز، من بارها میگفتم که اگر نماز ظهر عاشورای امام حسين را قيامت خدا نشان بدهد به خيلی از ماها بايد سر خجالت بيندازيم ما جلسه، حرف زدن، سخنرانی، کارهای روزمره بازار تجارت اينها میآيد در محور کار نماز میرود در حاشيه، امام حسين آموخت در سختترين حالات زندگیتان رويا روی با خصم وسط ميدان نمازتان را بخوانيد و تربيت يافته اين مکتب شهداء سردار سليمانی در سوريه در جنگ با داعش اين را بارها سيما جمهوری اسلامی نشان داد با هفت، هشت نفر از هم رزمانش وسط ميدان نماز را اقامه کرد خدا بیجهت عزت نمیدهد اين را من بگويم با شکوهترين تشييع جنازه تاريخ برای سليمان رقم خورده میليونها انسان پيکرش نجف رفت، کربلا رفت، کاظمين رفت، سامراء رفت، مشهد رفت، قم تهران کرمان، که را دارد؟ شانسی است خدا شانس بدهد، کار کرده وصيت کرد روی قبر من بنويسيد سرباز، در اين حسابها اصلاً نبود در اين قيد و بندها رها شده بود از اينها به اين تعلقات دلبسته نبود تراز خدا بود خدا هم پاداش میدهد: «كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً»[31]خدا بیپاسخ نمیگذارد اين تازه پاداش دنيا بود تا برسد به پاداش آخرت امام صادق وقتی سؤال شد حضرت فرمود نماز در وقتش، ما امروز نماز رنگ باخته در جامعه شما اول وقت برويد شهر را بگرديد مساجد را هم بگرديد بلی اينجا بالاخره خب عزيزان دغدغه دارند ديروز هم يکی از عزيزان نوشتهای به ما دادند از دلسوخته برگرفته شده بود مطالبی که همه اينها را ما قبول داريم و واقعاً مسئولين ما مسئول اند ما اگر بتوانيم کاری بکنيم و نکنيم قيامت جلو شهداء بايد سر بيندازيم پايين، امروز سگبازی و سگگردانی و ديشب يک فرد متدينی از متدينين بحرين به من تماس گرفت، اين آقا را من سال هشتاد و سه در بحرين ديدم از منهدسهای ولائی، گفت آقای حدائق من شيراز بودم رفتيم اين پارک بمو، رفته بوديم روز جمعه با خانواده و فرزندم گفت از ورودی در اين پارک نشسته بودند مردم به روزهخواری کباب زده بودند هندوانه آورده بود، گفت اصلاً وضعی بود گفت من جلو خانمم و دخترم خجالت کشيدم روزهخواری سگگردانی بیحجابی، من نمیدانم اينها را که بايد اداره کند مسئول کيست؟ بنده میاندازم توپ را در زمين ديگری، ديگری در زمين بنده: «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ»[32] بعد شهداء قيامت میگويند نظام را داديم دست شما شما چه کرديد سردار سليمانی میفرمايد رفتم تا بودم دفاع کردم سپردم شما چگونه تحويل گرفتيد قيامت سختی بعضیهامان داريم، حالا نماز که يک ارزش است رفته در حاشيه، بعد میگفت خانمما، به بعضی از اين خانمها يک تذکری داد با احترام، حجاب او میخواستند بزنند همسر ما را شما بیخود کرديد، شما جاتان اينجا نيست، جای اينها اينجا نيست پيغمبر فرمود به خاطر ترک امر به معروف و نهی از منکر وضع جامعه اسلامی به جايي میرسد که معروف میشود منکر، منکر میشود معروف، بیحجابی میشود ارزش، با حجابی میشود ضد ارزش، میشود لولو، عقبمانده متحجر، اينها مال اين است که به هنگام حرف زده نشد و در رأس مسئولين مسئولاند در هر تشکيلاتی مسئول دارد بعضاً کوتاهی میکند در يک اداره کل وقتی مدير کل حرف نمیزند آن آبدارچی بیچاره حرف بزند توبيخش میکنند، در دانشگاه وقتی رئيس دانشگاه ساکت میشود وقتی استاد سر کلاس سکوت میکند، دانشجوی که میخواهد امر به معروف در آن کلاس بکند مورد اعتراض قرار میگيرد: «الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ»[33]خب يکی از متأسفانه معروفهای که رنگ باخته نماز است امام صادق فرمود: «الصلاة لوقتها» نماز در وقت خودش همين نماز «تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»[34] را رقم میزند.
دو حضرت فرمود: «وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ»[35] احساس به پدر و مادر جزء افضل اعمال است و سوم: «وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل»[36] تلاش در راه خدا سعی در راه خدا يعنی هر سعی، نه هر تلاشی، سعی و تلاشی که فی سبيلالله باشد اين سعی و تلاشی فی سبيلالله اگر به قتل منتهی شد میشود شهيد «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»[37] اين فی سبيلالله در اقتصاد که بيايد میشود حبيبالله: الکاسب حبيبالله! اين سعی در تحصيل علم اگر آمد اميرالمؤمنين میفرمايد کسی که برای تحصيل علم قدم بر میدارد: «إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَتَضَعُ أَجْنِحَتَهَا لِطَالِبِ الْعِلْمِ»[38] فرشتگان بالهاي خود را زير قدمهاي دانشجويان طالبان علم، طلّاب ميگسترانند چون في سبيلالله است سعي بايد رنگ في سبيلالله به خودش بگيرد همان قرآن ميفرمايد: «وَ هُوَ مُؤْمِنٌ»[39] من جمع بندي كنم عرايض را براي اجرائي كردن اين سعي چه كار بايد كرد اين روحيه سعي در همه ابعاد سعي در مسائل معنوي، در حالات پيغمبر دارد پيامبر قبل از آذان كه ميشد مثلاً ربع ساعت، بيست دقيقه قبل از آذان ديگر پيغمبر آماده بود براي نماز رسولالله هي اين رنگ و آن رنگ ميشد مثل آدم منتظري كه منتظر دريافت يك خبر مهم است آماده بود وقت آذان كه داخل ميشد رسولالله به بلال ميفرمود: «أَرِحْنَا يَا بِلَالُ»[40] راحت كن ما را اي بلال، آذان بگو، يعني پيامبر با نماز به آرامش ميرسيد: «الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[41] آن ياد خدا قلبها را آرام ميكند در اجرائي كردن اين قاعده سعي چه بايد كرد چند نكته را عرض كنم.
اول اراده و پشتكار، پيغمبر فرمود: «همم الرجال تقلع الجبال» ، همت انسانها كوهها را از جا حركت ميدهد اين اراده را بايد تقويت كرد، ماه رمضان هم ماه تقويت اراده است آنهاي كه ميخواهند سعيشان و تلاششان با ايمان تلفيق بشود و پيوسته در زندگي روحيه سعي و جهاد و تلاش داشته باشند اراده و پشتكار خود را بايد قوي كنند.
مطلب ديگر پايداري در برابر موانع بلي يك سري موانع در زندگي انسان هست، بايد در برابر اينها استقامت به خرج داد اينها را من فهرستوار عرض ميكنم چون وقت به پايان رسيده نترسيدن از شكست از نكاتي است كه در روايات داريم شما را در سعي ميكند نترسيد، پيروزي با شماست، «إِنَّ اللَّهَ مَعَنا»[42] موسي با بني اسرائيليها دارد ميرود سمت نيل بني اسرائيليها گفتند موسي داري ما را به مقتل ميبري مقابل ما نيل است راه گريز نيست فرعون در تعقيب ماست، موسي فرمود: «إِنَّ اللَّهَ مَعَنا»[43] خدا با ماست، خدا با ماست، در آن دقيقهاي به قول فوتباليستها وقت اضافي رسيدند به نيل، بني اسرائيليها گفتند آقا كار خودت را كردي گرفتارمان كردي از دور گرد و غبار سم مركبهاي فرعون و فرعونيان به چشم مي رسيد امين وحي نازل شد موسي عصايت را به نيل بكوب عصي كوبيده شد نيل از دو طرف شكافته شد مجراي باز شد موسي و بنياسرائيليها عبور كردند، ما از مشكلات و از شكست نبايد بترسيم، خدا ميفرمايد: « كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً»[44]
البته وجدان كار نكته بسيار مهمي است در سعي و تلاش كه اين وجدان كاري كساني كه مسئوليت دارند كار دستشان است بيتالمال دست اينهاست در انجام كار، كيفيت خوب، جديت و دلسوزي ابتكار و خلاقيت پيگيري دستورات مافوق اينها همه در آن سلامت كار و وجدان كار تأثيرگذار است و آثار و بركات سعي را هم من بگويم و تمام كنم چون دو جلسه بود در رابطه با سعی صحبت شود میخواهم حق مطلب تا حدودی اداء شده باشد آثار و برکات سعی.
اگر سعی در يک جامعه اتفاق افتاد اين جهاد سعی و کوشيش در جامعه شکل گرفت اول لازمه سعادت هر انسانی سعی و تلاش اوست: «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى»[45] ديروز عرض کرديم شما در گرو سعیتان هستيد در گرو تلاشتان هستيد عزت نفس و شخصيت انسانها به سعی و تلاش آنهاست شخصی آمد خدمت امام صادق گفت آقا دستهايم معيوب است کار نمیتوانم بکنم يک پولی بده، آقا میخواستند يک درسی بهش بدهند، فرمودند سرت سالم است گفت بلی، فرمودند بار بگذار رو سرت دست جلو مردم دراز نکن، تا میتوانی از ظرفيتت استفاده کن، تا میتوانی تقاضايت را به بندگان عرضه نکن، خودت کار خودت را انجام بده، عزت نفس و شخصيت انسانها از آثار و برکات سعی و تلاش است، پيروزی و موفقيت از ثمرات سعی و تلاش است کسانی که اهل سعی اند اهل تلاش اند اهل کوشيش اند اينها انسانهای موفقی هستند انسانها پيروز و فاتحی هستند.
از آثار ديگر بازدارندگی از لغو و فساد، ببينيد يک مقدار اين وقتهای جوانی و بیکاری و بیپولی میشود بحران، اگر وقت انسان مديريت شد يک بخشی از اين خطاها و گناههای که صورت میگيرد در وقتهای زيادی و آزاد است بايد وقت را مديريت کرد بايد سعی کرد از اين فرصتها استفاده کرد آن وقتهای آزاد مرده گاه اوقات انسانها در خلوتها میآيد به سمت و سوی ديگر، لذا سعی و تلاش انسان را از لغو و فساد باز میدارد اصلاً خود سعی و تلاش عامل نشاط و شادای است يکی از چيزهای که امروز روانشناسها هم بر اين باور اند افراد بیکار کم کار تن پرور منزوی اينها افراد افسرده هستند، افراد فعال کوشا لذا يکی از نکاتی که اطباء میگويند میگويند اينهای که پرکار بودند و زحمت میکشند اگر يک دفعه بروند خانه نشين بشوند افسردگی میآيد سراغشان البته اين قاعده عموميت ندارد آدمهای مؤمن دچار افسردگی نمیشوند ولی کسی که کار میکرده يک دفعه، مثل يک ماشينی است که يک دفعه خاموشش کند، لذا خود اين سعی و تلاش عامل نشاط و شادابی است.
از برکات ديگر لازمه پيشرفت مادی و معنوی جامعه سعی و تلاش است ما در جامعه از نظر مادی اگر بخواهيم پيشرفت کنيم کار و تلاش، از نظر معنوی سال هفتاد و پنج بود خط لوله گاز، ما صبحهای دو شنبه يک جلسهای داشتيم برای کارمندان و مسئولين خط لوله صبح زمستانی بود آن رانندهای که زحمت کشيد ما را برد خط لوله در کمربندی از ماشين که پياده شدم هوای بسيار سردی بود يک نفر ديدم دوتا آقا که بعد فهميدم اينها مهندس آلمانی اند اينها لباسی مثل لباس سرتاسری مثل لباس خلبانها پوشيده بودند در محوطه مجموعه داشتند قدم میزدند دستهايشان هم در جيب شلوارهاشان بود هی میرفتند و میآمدند من يک لحظه اينها را ديدم رفتم داخل سالن و زيارت عاشورايي داشتند و سخنرانی و بعد از سخنرانی ما آمديم بيرون سوار شديم برويم شايد مجموعاً يک ساعتی زمان برد آمدم ديدم باز اين دو نفر هی قدم میزنند میروند میآيند در هوای سرد، راننده که ما را سوار کرد به راننده گفتم معذرت میخواهم اينها که بودند اينجا گفت اينها دوتا مهندس آلمانی هستند که از آلمان آمدند در راه اندازی تأسيسات عسلويه و اينها کار کنند و راهنمای کنند مهندسها را آموزش بدهند گفتم شما در اين ادارهای به اين وسعت، يک جايي نبود اين بندگان خدا را دعوت کنيد بشينند در اين سرما، گفت حاجآقا من شاهد بودم هرکه رفتند سراغ اينها اين نگهبان رفت دعوتشان کرد، کارمندها آمدند گفتند بياييد در اتاق بنشينيد گفتند نه ما وقت کاریمان هست، تايم کاریمان بايد باشيم آماده هستيم تا آنهای که بايد بيايند با ما برويم عسلويه، گفت من هم رفتم سمت اينها، گفت يکی از اين دوتا مهندس شکسته بسته فارسی حرف میزد، گفت من وقتی بهش گفتم بياييد حداقل در ماشين من بشينيد من اين بخاری ماشين را روشن میکنم، سردتان نشود هوا سرد است گفت آنی که يک مقداری فارسی صحبت میکرد گفت ما از آلمان آمديم برای راه اندازی و آموزش تأسيسات گاز و نفت اين مجموعه گفت هرکدام از ما روز هزار دلار پای مملکت شما خرج برداشتيم، ما در آلمان متعهد هستيم از شش صبح تا شش عصر سر کار باشيم سر وقتمان آمديم سرکار، گفت شش صبح اينها اينجا آمده بودند گفت چون وقت کار ماست ديگر ما در اتاق نمینشينيم ما آمادهايم تا آنهای که بايد بيايند با اينها برويم محل کار. حضار محترم اينها از شش آمده بودند در آن هوای سرد، در اتاق هم نرفتند ببينيد تعهد اخلاقی يک بخشی از پيشرفتهای که ما يکجاهایی میبينيم سعی است و تلاش است کوشش است حالا ايمان نيست. خدا همينجا دنيايشان را آباد میکند من ساعت هشت که داشتم میرفتم هنوز، بعد به ما گفت که سهتا مهندس بايد بيايند باهم برويم عسلويه، تا ساعت هشت هنوز آن سه بزرگوار از منزلشان تشريف نياورده بودند، ببين تلاش و سعی لازمه پيشرفت مادی و معنوی است و يکی برکات سعی هم سلامت جسمی است با اين حديث تمام کنم، «العافية عشرة اجزاء»[46]، سلامتی ده بخش دارد ده قسمت دارد، «تسعة فی طلب المعيشه و جزء فی سائر الاشياء»[47]، آنهایی که عافيت میخواهند نهتایش در سعی و تلاش در طلب معيشت است، در اينکه با افتخار انسان زندگی کند بخورد بخوراند، با عزت زندگی را مديريت کند و يک جزء عافيت را پيغمبر میفرمايد در بقيه مسائل.
پروردگارا توفيق سعی و تلاش را در مسير رضای شما در اين باقیمانده زندگانی به نحو شايسته به ما عنايت بفرمايد.
[1] اسراء 19.
[2] اسراء 19.
[3] اسراء 19.
[4] اسراء 19.
[5] اسراء 19.
[6] عصر 3-2.
[7] منسوب به پيامبر يافت نشد.
[8] الروضة في فضائل أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليهما السلام (لابن شاذان القمي) ص133.
[9] فجر 10.
[10] مائده 27.
[11] شوری 20.
[12] اسراء 19.
[13] اسراء 19.
[14] اسراء 19.
[15] اسراء 19.
[16] اسراء 19.
[17] منهاج النجاح في ترجمة مفتاح الفلاح مقدمه2 ص86.
[18] واقعه 10- 11.
[19] واقعه 11- 12.
[20] اسراء 19.
[21] اسراء 19.
[22] اسراء 19.
[23] مشكاة الأنوار في غرر الأخبار النص ص234.
[24] کنزالعمال
[25] کنزالعمال
[26] نحل 96.
[27] آلعمران 54.
[28] مشكاة الأنوار في غرر الأخبار النص ص234.
[29] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص158.
[30] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص158.
[31] اسراء 19.
[32] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج72 ص38.
[33] حج 41.
[34] عنکبوت 45.
[35] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص158.
[36] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص158.
[37] آلعمران 169.
[38] الكافي (ط - الإسلامية) ج1 ص34.
[39] اسراء 19.
[40] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج79 ص193.
[41] رعد 28.
[42] توبه 40 اين آيه در مورد پيامبر(ص) است اما در مورد موسي پيدا نشد.
[43] توبه 40.
[44] اسراء 19.
[45] نجم 39.
[46] الخصال ص437
[47] الخصال ص437