استاد حدائق روز چهارشنبه 17 فروردین ماه 1401 مصادف با چهارمین روز از ماه مبارک رمضان در حسینه پیامبراعظم(ص) سپاه فجر استان فارس به بیان مبحث «جهاد تبیین از نگاه قرآن» پرداختند.

 

دانلود

جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید

 

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم­الله الرحمن الرحيم

قال الله الحکيم فی کتاب الکريم: «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ»[1]

آيه­­ای که تلاوت شد آيه 112 از سوره مبارکه هود پيغمبرتان را پير کرد، رسول­الله فرمود وقتی اين آيه نازل شد: «شَيَّبَتْنِي سُورَةُ هُودٍ»[2] سوره هود من را پيری کرد پيری زودرس رسيد، توصيه خطاب به رسول­الله است بحث بحث استقامت است بحث پايداری است جلسه قبل هم آيه­ای که خداوند توصيه می­فرمايد مؤمنين را به رعايت استقامت در ادامه بحث جهاد تبيين که يک سری شرح وظايف روشن بشود، ماها چه مسئوليتی داريم پيامبری که خدا می­فرمايد اسوه هستی به او چه توصيه­­ای می­فرمايد وقتی اين آيه نازل شد رسول­الله فرمود: «شمروا شمروا» دامن­ها را بالا بزنيد، ديگر بعد از نزول اين آيه می­گويند پيغمبر را ضاحک کسی نديد که خنده­های عميق بکند، بلی بر لب پيغمبر نقش می­بست ديگر آن حالت ضحک و ضاحکی را در چهره پيغمبر بعد از نزول ايه آيه کسی نديد، قرآن خطاب به پيغمبر می­فرمايد: «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ»[3] رسول­­الله استقامت به خرج بده همان طور که مأمور به استقامت هستی پايداری ثبات، «وَ مَنْ تابَ مَعَكَ»[4] کسانی که با تو آمدند کسانی که اسلام را قبول کردند، کسانی که از جاهليت برگشته­­اند و و موحد شدند اين­ها هم بايد استقامت به خرج بدهند، «وَ لا تَطْغَوْا»[5] طغيان­­گری ممنوع، ترويج دين ممدوح افراط و تفريط ممنوع، يکی از مشکلات مسلمان­ها اين است که يا افراط می­کنند يا تفريط، يا زياده روی يا کمرنگی، زورمان می­رسد تا هم فيها خالدون می­خواهيم ستم کنيم اين خطاست، «وَ لا تَطْغَوْا»[6] از طريق رضايت الهی تجاوز نکنيد: «إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ»[7] خدا نسبت به کارهای که می­کنيد آگاه است من نکاتی را در اين آيه شريفه عرض کنم اين دستور اين آيه شريفه 112 ضمن اين­که در فضيلت استقامت ديروز هم رواياتی تقديم شد محضر عزيزان، وجود مقدس آقا اميرالمؤمنين می­فرمايد: «مَنِ اسْتَقَامَ فَإِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ زَلَّ فَإِلَى النَّار»[8] استقامت به خرج داديد در مسير دين و خدا ترسی و خدا محوری مسيرتان بهشت است، «وَ مَنْ زَلَّ فَإِلَى النَّار»[9] اگر استقامت را از دست داديد سستی به سراغ شما آمد «فَإِلَى النَّار»[10]کسانی که در مسير دينداری مستقيم با استقامت مقاوم نمی­ايستنداين­ها زمين می­خورند اشاره هم کردم ماه رمضان اصلاً درس استقامت است، ماه رمضان درس پايداری است در يک جهاتی که ما در طول سال با اين­ها آشنا و عادت داشتيم می­گويند امساک کن خودت را کنترل کن ضريب استقامتت را ببر بالا در معنويات در خدمات اجتماعی، در مسيری که خدا می­پسندد قطعاً بايد اين ثبات در انسان ايجاد بشود اين آيه چهارتا دستور درش هست من اين چهارتا دستور را عرض کنم نکاتی را هم در ذيل آيه محضر عزيزان اشاره کنم.

دستور اول دستور به استقامت «فَاسْتَقِمْ»[11] ثبات و پايداری، خدا فقط ماه­های رمضان نبايد ياد بشود، يک آقای آمد گفت من شب­­های جمعه دعای کميل می­­خوانم شب­های شنبه هم مجلس آن­­چنانی شرکت می­کنم، پای هم در می­ورد؟ گفتم يک چيزی هم برايت سر می­دهد از در رفتن به در، اين چه دعای کميلی که تو می­خوانی فردا شب خرابش می­کنی، امام باقر عليه­السلام فرمود: «عمل قليل مداوم عليه خير من کثير ممدوح منه»، کار کم پيوسته «عمل قليل مداوم عليه» بهتر از کارهای زيادی است که بعد ناپيوسته می­شود زحمت طرف زياد می­کشد ولی ناپيوسته است آن کار زيادی که به ثمر نمی­رسد يعنی حفظ نمی­کنيم همان اندک کار را مردم استقامت درش داشته باشند، همين نماز نمازهای يوميه کسی بخواند خرابش نکند می­رود معراج: «الصَّلَاةُ مِعْرَاجُ المُؤْمِن‏»[12] نماز می­شود معراج اين نماز می­شود: «الصَّلَاةُ قُرْبَانُ كُلِّ تَقِيٍّ»[13]به شرط اين­که خرابش نکنی بعد از نماز، اول دستور به استقامت که استقامت در همه ابعاد زندگی در مسائل اعتقادی در مسائل اقتصادی در مسائل سياسی در تهاجم­های فرهنگی، مبارزه با دشمن کم نياريد ضعيف نشويد، من مطالعه می­کردم اين قاتل شهيد حججی را گرفته بودند يکی از داعشی­ها بود بعد گفته بودند که چه شد دلت آمد با اين جوان اين گونه عمل کردی سر از تن جدا کنی گفت خود اين مسبب شد گفتند چطور مسبب شود؟ گفت از زمانی که اين را دستگير کرديم کتک می­زديم می­خنديد او را شکنجه می­کرديم تبسم می­کرد اصلاً اين ما را بالاخره جسور می­کرد ما را به حرکت در می­آورد که اين آقا دارد ضربه می­­خورد کتک می­خورد آسيب می­بيند اين گونه مقاوم است گفت تا آن لحظه­ای که خنجر به حنجرش کشيديم تبسم روی لب او بود، استقامت فقط در ماه رمضان و روزه نيست استقامت در مسائل اقتصادی­­مان که پولی که می­توانيم به دست آوريم ولی مشروع نيست در همه ابعاد زندگی استقامت در شب عروسی بچه­هايمان استقامت در جلسات دوستانه­مان که هيچ خبری نيست هيچ کس نيست دوربين خدا دارد ضبط می­­کند استقامت در مسافرت­های خارج از کشور در همه ابعاد زندگی استقامت را بايد به خرج بدهد خدا به طور مطلق به پيغمبر می­فرمايد: «فَاسْتَقِمْ»[14] در همه ابعاد زندگی­ات استقامت به خرج بدهي، ولی امروز ما مواجه هستيم يکی از جهات استقامت استقامت در برابر دشمن است اين فشارها اين تحديدها فقط بايد استقامت کرد: «فَاسْتَقِمْ»[15]نکته اول به پيامبر توصيه به استقامت در همه شئونات زندگی در همه ابعاد زندگی در اين استقامت خدا می­فرمايد، «كَما أُمِرْتَ»[16]آن­گونه که به تو امر شده يعنی ضبط الهی را در نظر بگير استقامت صليقه­ای ممنوع استقامتی که خدا می­پسندد تندروی و کندروی ممنوع اميرالمؤمنين فرمود: «انْظُرُوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ»[17]نگاه­تان به اهلبيت پيغمبر باشد: «فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ»[18] در جهت آن­ها حرکت کنيد: «لَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا»[19] بر اهلبيت پيشی نگيريد که گمراه می­­شويد: «وَ لَا تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِكُوا»[20] از اهلبيت عقب نمانيد که هلاک می­­شويد، تندروی جلو زدن از ولايت مساوی با ضلات است عقب ماندن از ولايت مساوی است با هلاکت، همراهی با ولايت می­­شود سعادت، ما متأسفانه در صدر اسلام در زمان اهل‌البيت هم داشتيم کسانی که تندرو بودند ترمز بريده، حسن افتز از نوادگان امام حسن بود، بنی عم امام صادق بود يک روز در کوچه­های مدينه با خنجر حمله کرد امام صادق را ترور کند يک کارهای اباطيلی که انجام می­دهند حالا شما می­شنويد اين­ها که کار امروز و ديروز نيست امام صادق را در کوچه­های مدينه می­خواستند با خنجر بکوشند آن­هم به دست حسن افتز به دست يک کسی که ادعای مبارزه و جهادش می­شد بر عليه دشمنان او داعيه دفاع داعيه جهاد بر عليه بنی‌العباس را داشت ايرادش به امام صادق اين بود که امام صادق سکوت کرده امام صادق بايد پرچم قيام را برافراشته کند بر عليه بنی‌العباس قيام کند مثل حسين‌بن علی چرا سکوت کرده ياران حضرت دويدند حسن افتز را گرفتند خنجر از دستش برداشتند، کسانی که گاهی اوقات به بيت ولايت هم نزديک بودند که در آن لحظات آخر عمر امام صادق آقا وصيت کردند اين مقدار پول را بدهيد به حسن ابن افتز اخلاق اهل‌البيت اين است طرف عرض کردم يابن رسول­الله اين می­خواست شما را ترور ند در کوچه­های مدينه، آقا فرمودند من نمی­خواهم مصداق اين آيه­ای شوم که خدا می­فرمايد صله رحم خود را ترک کردند و مشمول لعنت الهی قرار بگيرم او بد کرد من بدی را با بدی پاسخ نمی­­دهم

من بد کنم و تو بعد مکافات کنيد، پس فرقی ميان من و تو چيست بگو

بلی خوب اين­ها بوده در تاريخ اسلام در زمان اهل‌البيت هم بوده، قرآن می­فرمايد آن­گونه که امر شده رسول­الله پای کار بايست صليقه­ای کار نکن آقا ما به نظرمان آمد اين کار را بکنيم، نظر تو چيست؟ خدا به پيغمبر می­­فرمايد: «كَما أُمِرْتَ»[21]رسول­الله صليقه­ای حق نداری عمل کنی، تو کار می­کني بايد کاری بکنی که خدا بهت امر کرده، اجتهاد شخصی­ام بود نظرم اين بود من اين­گونه تصميم گرفتم، رو حرف­ من حرف نباشد اين­­ها خودخواهی است اين­­ها را بايد انسان خودش را اصلاح کند: «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ»[22]اين دستور دوم.

«وَ مَنْ تابَ مَعَكَ»[23]قرآن می­فرمايد رسول­الله نه خودت استقامت کن يارانت مسلمان­­ها را هم به استقامت دعوت کن اين کار سختی است ببينيد آقا يک وقت يک کسی می­گويد آقا من خودم آدم خوبی هستم کار به ديگران ندارم اين نشد منطق دين، قرآن می­فرمايد خودت بيا سر خط، ديگران را هم بيار سر خط خودت باش ديگران را هم بيار: «وَ مَنْ تابَ مَعَكَ»[24] کسانی که با تو توبه کردند آمدند اسلام را قبول کردند، اين­ها را هم به سمت استقامت بيار اين بت پرست­ها افرادی که در جاهليت غوطه ور بودند حالا اسلام قبول کردند اين­ها را هم شما بايد به استقامت بکشان اين دستور است امروز برای همه ما طبق اين آيه شريفه همه ما نسبت به جامعه مسئول هستيم، هر کسی در حد توانش هرکسی در حد ظرفيتش خدا می­داند که توان هرکدام از ما چقدر است؟ قلمت کار می­کند کار کند، مقامت کار ازش می­آيد کار کن که قيامت مشغول نباشی، اعتبارت کار می­­کند با اعتبارت کار کن، ديگران را بياوريم سر خط بی­تفاوت نشويم آقا ولش­شان کن فايده­ای ندارد حرف نزن يک جای هم کسی می­خواهد حرف بزند دعوت به سکوتش می­کند يکی می­­گويد صدها ساکت،  خدا رحمت کند مرحوم جد ما را يکی از علمای که از شاگردان ايشان بود مرحوم حضرت حجة الاسلام و المسلمين آقای حاج سيدمحمد کشفی من از خود ايشان شنيدم گفت اوائل کشف حجاب رضا خانی بود ما گفت ما با محرم جد شما از شاه چراغ آمديم بيرون در خيابان مقابل شاه چراغ يک فلکه­­ای سنگی بود آمديم به طرف سر دوزک، ايشان می­خواستند بيايند حوزه منصوريه، گفت من هم در خدمت ايشان بودم طلبه جوانی بودم گفت در جهت مقابل ما يک خانمی داشت می­آمد بی­حجاب آشفته حال يک دفعه فضای جامعه آن وقت تغيير کرد صد و هشتاد درجه بعضی­ها رنگ باختند چراغ سبز برای رضاخان روشن کردند جامعه­ای که همه با چادر بودند محجبه بودند يک دفعه بی­حجابی محض آمد در جامعه بعضی­ها جواب مثبت دادند به تقاضی منفور رضاخان قلدور گفت يک خانم بی­حجاب کامل داشت می­آمد طرف ما ما هم داشتيم می­رفتيم گفت آقای حاج شيخ يک لحظه نظرشان به اين خانم افتاد در جهت مقابل ايشان داشت می­آمد گفت ايشان سرشان را انداختند اين خانم آمد محازی ايشان رد بشود، ايشان همين طور که سرشان پايين بود دو سه­تا کلمه خيلی مؤدبانه محترمانه پدرانه دخترم اسلام با آرايش مخالف نيست اسلام با زيبايي مخالف نيست زيبايي و آرايشت را برای محارمت به کار ببر نه برای نامحرمان مراقب باش سخت خدا را برای خودت رقم نزنی گفت خيلی ادبيات ادبيات محترامه کلام عاطفی با احترام با ادب آهسته همين­که اين خانم آمد از ايشان رد بشود چند جمله را ايشان گفتند، مرحوم آقای کشفی گفت اين خانم برگشت دو سه­تا حرف زشتی ناپسند رکيک زد که گفت من آن­جا آرزو کردم ای کاش زمين دهن باز می­کرد من می­رفتم به قهر زمين، نمی­شنيدم که يک خانم بی­حيا به يک مجتهد اين­گونه اهانت کند، گفت خانم رفت ما هم در خدمت حاج شيخ آمديم سمت حوزه گفت يک چند دقيقه­ای من خيلی بهم ريخته بودم حالم که عادی شد به استاد گفتم حاج آقا اين­جا جای نهی از منکر بود ديديد به شما چه گفت؟ آقا ديديد چه حرفی زد و نتوانستيم جمله­ای به او بگوييم، گفت آقای حاج شيخ يک نگاهی به من کردند گفتند آقای کشفی می­دانی چرا سخن من در اين خانم اثر نگذاشت؟ گفتم خير، حرف حرف خدا بود، خب چرا اثر نکرد برای خدا هم گفته­ شد يک جهتش اين است، گفت ايشان فرمودند چون من می­گويم شماها ساکت هستيد يک نفر می­گويد صدها نفر ساکت است می­شود اين، الآن وضع جامعه امروز ما هم شده اين، در اداره مصوب است در قانون، مسئولين ادارات بايد به زير مجموعه­های شان تذکر بدهند کارهای منکراتی انجام ندهند چند درصد دارد اجرا می­شود من يکی از عزيزان مفاد قانونش را به من فرستاد حتی اگر کارمند دولتی خارج از محيط اداری خلاف شئونات اسلامی انجام بدهد اين بايد پی­گيری بشود، اين «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ»[25]اول بايد مسئول بيايد سر خط اول پدر بايد بيايد سر خط اول رهبر اسلام که پيغمبر است خدا می­فرمايد «فَاسْتَقِمْ»[26] در هرجايي اگر مسئولين سست زدند بی­تفاوت بودند خود مسئول بايد نهی از منکر بهش بکنند، حجاب دخترش، حجاب بستگانش حجاب کسانی که با او اصلاً زير بحث و سؤال است در کارهايش محل  بحث است خب بلی وضع می­شود اين، خدا به پيغمبر می­فرمايد همراهانت را هم بايد همراه کنی با خودت: «وَ مَنْ تابَ مَعَكَ»[27] مسلمان­ها.

دستور چهارم: «وَ لا تَطْغَوْا»[28]در امر به استقامت و دعوت به سوی خدا طغيان­گری نکنيد اگر يک­جايي زورت می­رسد گوش مالی بدهی، حواست باشد گناه ازت سر نزند، آخرتت را خراب نکن، يک وقت يک کلمه زيادی نگوييم قيامت­مان را خراب کنيم، يک شهادت غلط يک تصميم غلط حالا چون می­توانيم چون از دست­مان می­آيد دلمان می­خواهد، ما در بحث تعذيرات و حدود داريم که اگر کسی که دارد اجرای حد و تعذيرات می­کند تازيانه می­زند يک اضافه­تر زد طرف بايد پشت مضروب پشت طرف را بخوابانند قصاص کنند اين اسلام است رسول­الله روزهای آخر عمر مبارکش آمد در مسجد مدينه خطبه خواند فرمود مسلمان­­ها اگر از ناحيه من به احدی از شما ظلمی اجحافی صورت گرفته، همين­جا بلند شود مطالبه کند من قيامت نمی­توانم پاسگو باشم، صدای ناله مسلمان­ها در آمد ما چند درصد يک مسئول موفق موقع بازنشستگی­اش بگويد آقا حلالم کنيد هرکه از من چيزی طلب دارد همين­جا بگويد هرجا من کوتاهی کردم بياييد بگوييد بياييد طلب کنيد عنوان کنيد پيغمبر اين­گونه بود که می­گويند همه گريه می­کردند که يک عربی بلند شد، گفت يا رسول­الله يک وقتی سوار بر ناقه بوديد آن تازيانه­ای که دست­تان بود ناقه را مديريت می­کرديد حواس­تان نبود کنار دست شما بودم من کنار مرکب شما پياده می­آمدم يک لحظه بلند کرديد آورديد پايين خورد به شانه من ولی از روی عمد نزديد متوجه نشديد که من کنار دست شما هستم، پيغمبر فرمودند می­خواهي قصاص کنی يا می­خواهی ببخشی؟ گفت می­خواهم قصاص کنم، حضرت فرمودند برويد آن ابزار را بياريد از داخل منزل فاطمه برويد از دخترم زهراء بگيريد پيامبر کسالت داشت مريض بود صدای ناله مسلمان­­ها بلند شد وقتی رفتند آن چون بود يا تازيانه هرچه بود آوردند مسلمان­ها می­­گفتند آقا ما را به جای پيغمبر قصاص کن، گفت نه پيغمبر زده خود پيغمبر، رسول­الله فرمودند بگير قصاص کن آقايون دين است اين رسول­­اللهی است که افتخار اولين و آخرين است، حالا طرف آمده می­گويد آقا رفتيم می­گوييم آقا به ما ظلم شده، می­گويد شده که شده، صدايت در نيايد اين جوری؟ اين جوری می­­خواهيد با پيغمبر همنشين بشويم، رسول­الله فرمود قصاص کن گفت يا رسول­الله، شما وقتی که اين ضربه به شانه­  من خورد من شانه­ام روش لباس نبود شما لباس تن­تان است، پيامبر جامه­شان را زدند کنار بدن را لخت کردند آن شانه را گفتند بزنيد، افتاد رو شانه­ای پيغمبر شانه پيغمبر را بوسيد و گريه کرد گفت يا رسول­الله فقط می­خواستم لب­های گنه­آلود من بر بدن شما بوسه بزند خدا شاهد است که من قصد قصاص نداشتم اين رسول­الله است: «وَ نَضَعُ الْمَوازينَ الْقِسْطَ»[29]اين­­که پيامبر فرمود اين آيه پيرم کرد، بالاخره مراقب باشيم در روابط و کارهايمان طغيان­گری نکنيم، زياده­روی نکنيم آقا اين بايد آدم بشود، آدم بشود به چه قيمتی به چه بهائی؟ گاهی اخلاق که همين طور هم هست، رسول­الله اسوه اخلاق بود: «رَحْمَةً لِلْعالَمينَ»[30] و خدا به پيغمبر می­فرمايد اخلاق تو سبب ترويج اسلام شد، «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ»[31]رسول­­الله آن اخلاق­تو همه را جمع کرده اگر يک آدم خشين و سخت­گيری بوديد همه از دور شما پراکنده می­شدند، خب مراقب باشيم در آيه می­فرمايد خدا طغيان­گری هم ممنوع زياده­روی هم ممنوع، مسئولين رهبران زمامداران کسانی که در دست­شان است در هر تشکيلاتی بايد خودشان سرخط باشند بايد نفر اول باشند، اول هم خدا به پيغمبر می­­فرمايد: «فَاسْتَقِمْ»[32]خدا بر علوت درجات سردار سليمانی بيفزايد يک جمله­­ای را من از ايشان شنيدم در همين ايام گرامی­داشت و بزرگداشت ايشان سيمای جمهوری اسلامی مکرر پخش می­کرد ايشان می­فرمود در دفاع مقدس همين طور هم بود فرمانده­ها وسط معرکه بودند به بسيجی­ها و رزمنده­ها می­گفتند بياييد نمی­گفتند برويد اين­ها خودشان در متن جنگ بودند در متن معرکه بودند بعد می­گفتند بياييد خودشان عامل به استقامت بودند ديگران را دعوت به استقامت می­­کردند: «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ»[33]اين چهار دستور من چند نکته را در اين آيه شريفه محضر عزيزان تقديم کنم عرايض را جمع­بندی کنم.

اصلاً تاريخ انبياء را که شما ورق بزنيد آميخته با استقامت است، انبياء آموزگار استقامت اند اين­ها در برابر سختی­ها ناملايمات شدائد می­ايستادند، بلی در طول تاريخ هم اين­گونه بوده تا الآن هم که آقا امام زمان ظهور نکردند نشان­گر اين است که هنوز آن استعداد جهانی که بايد رقم بخورد برای پذيرش مصلح عدالت­ گستر هنوز اتفاق نيفتاده تمامی انبياء بعضی از اين­ها را نفی بلد کردند بعضی­ها را سوزاندند بعضی­­ها را سر بريدند اين کارهای که حالا در گذشته تاريخ انجام داده شد در برخورد با رهبران الهی و اين­ها با استقامت ايستادند و دست از عقيده بر نداشتند خود سيدالشهداء نهضت عاشورا درس استقامت است، امام حسين را عزيزان اگر حضرت فقط سکوت می­کرد يعنی رأی امام حسين می­شد رأی ممتنع نه مثبت نه منفی، کاری به يزيد حضرت نداشت يزيد حاضر بود حکومت حجاز را هم به امام حسين بدهد اگر امام حسين واکنش نشان نمی­داد جبهه نمی­گرفت فقط سکوت می­­کرد لا اثباتاً و لا نفياً، يزيد حاضر بود موقعيت حجاز را در اختيار امام حسين قرار بدهد اما حضرت برای خدا، «فَاسْتَقِم»[34]عامل به فاستقم است، تا خبر مرگ معاويه و خلافت يزيد را به امام حسين در خانه حاکم مدينه رساندند حضرت اين خطبه را خواند جلو حاکم مدينه و جلو مروان داماد عثمان، «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيدَ»[35] فاتحه اسلام خوانده شده اگر يزيد بخواهد حاکم بشود اين استقامت است، آقا حسين ابن علی موقعيتت را حفظ کن، جايگاهت را حفظ کن، به خطر می­افتی، اين­گونه تند نرو صبور باش، شما کار خودت را بکن، در مدينه جايگاه داری مردم ارادت دارند به شما، خانه و زندگی داريد چه کار داريد به يزيد بيعت کردند که کردند ولی اين مرام اولياء نيست، ما ببينيم در جامعه دارد انحراف  شکل می­گيرد ساکت باشيم حرف نزنيم، بلی آقا فرمودند يک شناسنامه­ای از يزيد تبيين کرد، ايها الامير خطاب به وليد حاکم مدينه، «إِنَّا أَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ بِنَا فَتَحَ اللَّهُ وَ بِنَا خَتَمَ اللَّهُ وَ يَزِيدُ رَجُلٌ فَاسِقٌ شَارِبُ الْخَمْرِ قَاتِلُ النَّفْسِ الْمُحَرَّمَةِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ وَ مِثْلِي لَا يُبَايِعُ بِمِثْلِهِ»[36]من بايد يزيد بيعت کنم ما خاندان رسالت هستيم ما حی در بيت ما نازل شده يزيد شرابخور فاسد فاسق: «وَ مِثْلِي لَا يُبَايِعُ بِمِثْلِهِ»[37] آقا گفتند از منزل آمدند بيرون، آقای محمد حنفيه وقتی حضرت دارند از مدينه خارج می­شوند نيمه شب گفت برادر کجا داری می­روی؟ مردم کوفه روشان خيلی حساب باز نکنيد، اين­ها دو مقطع دو امتحان بد پس دادند زمان پدرتان اميرالمؤمنين جريان صفين و خوارج و زمان برادرت محتبی حسن، که در آن لحظات حساس جنگ پشت سر شما را خالی کردند، آقا فرمود برادرم نصيحت کردی سخن گفتی اما مطلب چيزی ديگری است که  بعد حضرت از آن جريان خواب پيغمبر و تذکر رسول­الله گفتند و با هشتاد و چند زن و بچه امام حسين از مدينه خارج شد اين­ها استقامت است، تاريخ انبياء تاريخ اولياء همه سراسر درس استقامت است امام حسين برای همين دين استقامت کرد تا شهيد شد، سر بالای نيزه رفت زينب برای همين دين چهل شبانه روز به اسارت گرفته شد فرزندان سيدالشهداء برای همين دين استقامت کردند و اين­ها زير ضربات تازيانه قرار گرفتند.

نکته ديگر در اين آيه شريفه در استقامت مسئولين بايد پيشگام باشد اول خدا به پيغمبر می­فرمايد ببين آقايون در مجموعه­های که مسئول خودش نماز جماعت می­آيد زير مجموعه­اش هم نماز جماعت می­آيد در خانه­ای که پدر نماز اول وقت می­خواند فرزندانش نماز اول می­­خوانند اين قاعده است، به يکی از بزرگان گفتند چه شد شما نماز شب خوان شد گفت من يکبار پدر و مادرم به من نگفتند نماز شب بخوان، نيمه شب­ها که بيدار می­شدم در دوران طفوليت می­ديدم اين طرف اتاق پدر مشغول راز و نياز اين طرف اتاق مادر مشغول راز و نياز عشق به نماز شب در رفتار پدر و مادر در وجود من نهادينه شد آن پدری که سريال برايش مهم­تر از نماز اول است، جلسه برايش مهم­تر است اصلاً ببينيد آقايون شاخصه­ای مديريت موفق قرآن می­فرمايد من نمی­گويم آيه 41 سوره حج، اقامه نماز شرط اول است، مدير اگر بخواهين قرآنی انتخاب کنيد نماز بايد دغدغه اول زندگی او باشد: «الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ»[38] اول نماز من در دولت آقای احمدی نژاد سال­ 84 سال اول خب يک چند سالی با آقای استاندار کار می­کرديم مشاور ايشان در امور روحانيت و ائمه جمعه استان بودم يک روز به آقای استاندار آقای مهندس رضازاده گفتم می­خواهم موفق­­ترين مدير استان را و ضعيف­ترين مدير در قرآنی معرفی کنم، ولی انتظارم اين است که از آن مدير موفق تجليل کنی، گفت اشکال ندارد ما يک تعداد از طلاب جوان را بسيط کرديم در ادارات گفتيم در اوقات مختلف روزهای مختلف سرکشی کنيد در ادارات بعضی از مجموعه­ها بود پرسنل همه اهميت به نماز اول وقت، نماز با شکوه نماز­خانه مطلب بعضی از مجموعه­ها هم مأسفانه متشتت با آن جمعيتی که در مجموعه بود افراد معدود انگشت شماری برای نماز می­آمدند آن­هم وضعيت نمازخانه هم نا مطلوب نتيجه­­ اين شد مجموعه­های موفق مجموعه­های بودند که خود مسئول اول وقت حاضر بود، و آقای مديری که در سال می­گفتند دوبار بيشتر در نمازخانه ديده نمی­شود نمازخانه از دست رفته جمعيت پراکنده، سردار سليمانی را ديديد، وسط جنگ داعش من سابق می­گفتم مردم بترسيد نماز عاشورايي امام حسين  را قيامت خدا نشان بدهد، از زمانی که اين فيلم را ديدم گفتم سيدالشهداء که شأنش اجل و اعظم است بترسيم از اين­که همين فيلمی که سيمای جمهوری اسلامی نشان داد خدا قيامت نشان بدهد سردار سليمانی در جنگ با داعش وسط ميدان يک نماز هفت، هشت نفره برپا کرد ما در آسايش و امنيت هستيم جلسه برايمان از نماز مهم­تر است گفتگو از نماز مهم­تر است اصلاً تراز نيستيم با خدا دغدغه نماز نداريم، نماز هر وقت شد جلسه مهم­تر است امام سران سه قوه آمدند گذارش جنگ دارند به امام می­دهند وسط گزارش مرحوم آقای هاشمی رفسجانی ديدم امام بلند شدند از اتاق رفتند بيرون در خروجی در اتاق گفتم اماما کجار می­رويد ما که گزارش­مان تمام نشد، گفت امام برگشتند فرمودند آقا وقت نماز است اين امام جنگ را مديريت می­­کند و خدا اين امام را حمايت می­­کند چقدر برای خدا هزينه کرديد به همان اندازه هزينه می­­کند، عرضم تمام گرچه نکاتی در اين آيه من يادداشت کرده بودم باقی ماند.

و اين سخن بگذار تا وقت ديگر،

عرضم را با اين مطلب به پايان برسانم که پايداری و استقامتی که در اين آيه شريفه خدا اشاره می­فرمايد در تمام شئونات زندگی ما بايد رسوخ کند در عبادت­­ها در رفتارهای اجتماعی در اخلاق درون خانه در مسائل اقتصادی گاهی اوقات از ما هم می­­آيد يک جنسی را آقای بازاری آمد گفت حاج آقا تکليف ما را روشن کنيد چند درصد روی جنس بکشيم مطلوب است اين اوضاع آشفته­ای که گاهی اوقات باعلی القيم جنس­های در انبار مانده را توزيع می­کنيم می­گوييم مال مان است حالا جرياناتی را از اهل‌البيت داريم که اين جور عمل نمی­کردند بعضی از ماها که دعای ندبه هم می­­خوانيم و عمل هم نمی­کنيم، گفتم من يک جمله از اميرالمؤمنين می­گويم به همين عمل کن اميرالمؤمنين به امام حسن فرمود: «فَأَحْبِبْ لِغَيْرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ»[39] پسرم برای ديگران آنچه را دوست بدار که برای خودت دوست می­داری و برای ديگران مپسند آنچه را برای خودت نمی­پسندی گفتم خودت اگر مشتری اين کالا بودی اين کالا را می­خواستند به خودت بفروشند و می­دانستی خريدار چند خريده دوست داشتی چند درصد روش بکشند بهت بدهند، همان کار را با مردم بکن، ناموس مردم را ناموس خودمان ببينيم اين پيره مرد بابای خودمان ببينيم اين جوان را پسر خودمان ببينيم اين نگاه نگاه اسلامی است اين نگاه نگاه دور شدن از طغيانگری است: «لا تَطْغَوْا»[40] مرگ خوب نيست برای همسايه اين منطق غلط است که مرگ خوب است برای همسايه، انفاق می­خواهيد بکنيد انفاقی بکنيد که همان را برای خودتان می­پسنديد همان را دوست داشتيد لبس مندرس سراخ صدقه دادن ثوابش هم آقايون سراخ است، حاج آقا چقدر وقت داری من يک جريان را برای اين­ها در دو سه دقيقه بگويم، بگويم يا نگويم؟ صلوات بفرستيد.

حيفم آمد نگويم خدا رحمت کند مرحوم علامه طباطبايي را و شاگرد ايشان مرحوم آيت­الله حاج سيدمحمد حسين حسينی را که از علمای بزرگ در تهران ايشان در خاطراتش می­نويسد در نجف يک خانواده­­ای بودند اين­ها از اعيان نجف بودند ولی از اعيان متدين مؤمنين نجف، يک روزی خانم نهار درست کرده بود وقت ظهر بود بوی غذا و طعام از آشپزخانه منزل به فضای بيرون منزل رفته بود يک فقير گرسنه­ای داشت رد می­شد بوی طعام به مشام خورد آمد در خانه اين­ها را در زد و اين را هم خدمت­تان عرض کنم، در روايت داريم اطعام طعام از بيست سفر حج مستحبی ثوابش بيشتر است خوراک خوراک نه پول، خوراکی که خودتان می­خواهيد بخوريد بخورانيد از آزاد کردن بيست فرزند از نسل اسماعيل ثوابش بيشتر است اين فرصت در ماه رمضان فرصت طلايي است آن­های که می­توانيد در حد اختصار در حد توانايي ولو يکدانه خرما ولو يک ليوان آب، اين خانم آمد ديد فقير در زد گفت يک غذايي به ما بدهيد رفت در آشپزخانه سر آن ظرف غذا غذا بکشد در ظرف­های خودشان رغبت­شان نشد، گفت اين مثلاً فقير است مثلاً دستش آلوده است به تعبير امروزی­ها مکروبی است در آن ظرف­های که خودشان می­خوردند را رغبت نکرد، و حال آن­که کس نمی­داند در اين بحر عميق سنگريزه گرگ دارد يا عقيق، ما نمی­دانيم اين کارگر شهرداری که جوي­ها را تمييز می­کنند يک وقتی مسئولين بايد بهش بگويند التماس دعا يک وقت آيت­الله العظمی کاشف الغطاء را می­فرستند سراغ يک قهوه­چينی در کوفه به او بگو دعا کند باران بيايد هيچ کس را به ديد حقارت ننگريد اين رفت در تمام تاس حمامی داشت که اين­ها مثلاً وسائل حمام درش می­­گذاشتند مثل ليف، صابون و اين تاس را خالی کرد تاس را آب گرفت تمير کرد آمد غذا در تاس حمامی کشيد آورد داد به اين فقير بعد نيت هم کرد گفت خيرات پدرم اين فقير بی­چاره هم بيرون خورد غذا را تاس حمامی را هم داد تحويل و رفت شب اين خانم خواب پدرش را ديد پدرش از نيکان و متدينين بود که فوت کرده بود در عالم برزخ ديد پدر خيلی افسرده است رفت جلو سلام کرد پدر به سردی جواب داد گفت بابا من دخترت هستم، گفت دخترم امروز آبروی من را نزد برزخی­ها بردی، گفت من آبروی شما را بردم؟ گفت هديه­ای تو امروز از دنيا رسيد ولی در تاس حمامی، سر خجالت انداختم پايين برزخی­ها گفتند چه دختر بی­کمالی داري کسی برای باباش غذا در تاس حمامی می­کشد.

پروردگار به عظمت اين ماه عزيز توفيق انجام وظايف را آن­گونه شايسته و مرضی ذات مقدس شماست به همه ما عنايت بفرما.

توفيق استقامت و پايبندی به فرامين دينی و تبعيت از دستورات اولياء الهی را با رعايت عدم طغيانگری به همه ما مرحمت بفرما.

 

[1] هود 112.

[2] هداية الأمة إلى أحكام الأئمة عليهم السلام ج-3 ص68.

[3] هود 112.

[4] هود 112.

[5] هود 112.

[6] هود 112.

[7] هود 112.

[8] نهج البلاغة (للصبحي صالح) 176.

[9] نهج البلاغة (للصبحي صالح) 176.

[10] نهج البلاغة (للصبحي صالح) 176.

[11] هود 112.

[12] مصباح الشريعة / ترجمه مصطفوى متن 54.

[13] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏3 ص265.

[14] هود 112.

[15] هود 112.

[16] هود 112.

[17] نهج البلاغة (للصبحي صالح) 143.

[18] نهج البلاغة (للصبحي صالح) 143.

[19] نهج البلاغة (للصبحي صالح) 143.

[20] نهج البلاغة (للصبحي صالح) 143.

[21] هود 112.

[22] هود 112.

[23] هود 112.

[24] هود 112.

[25] هود 112.

[26] هود 112.

[27] هود 112.

[28] هود 112.

[29] انبياء 47.

[30] انبياء 107.

[31] آل­عمران 159.

[32] هود 112.

[33] هود 112.

[34] هود 112.

[35] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص24.

[36] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص23.

[37] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص23.

[38] حج 41.

[39] نهج البلاغة (للصبحي صالح) 397.

[40] هود 112.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه