استاد حدائق روز سه شنبه 16 فروردین ماه 1401 مصادف با سومین روز از ماه مبارک رمضان در حسینه پیامبراعظم(ص) سپاه فجر استان فارس به بیان مبحث «جهاد تبیین از نگاه قرآن» پرداختند.
جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه القرآن الحکیم «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»[1]
با محوریت جهاد تبیین که روز گذشته مطالبی را محضر جمع محترم عرض کردیم طی دو جلسه موضوع بحث استقامت از نگاه قرآن و روایات در محضر عزیزان مطالبی را تقدیم کنیم، آیهای که تلاوت شد آیهی 30 از سورهی مبارکهی فصلت است خداوند دو چیز را به انسانها توصیه میفرماید که خروجی رعایت این سه پاداش کلی است اگر انسانها اینها را رعایت کردند وعدههای الهی هم تحقق پیدا میکند و بشر از این وعدهها بهرهمند خواهد شد، آن دو نکتهای که خداوند در این آیه و آیات دیگر هم با اختلاف مضامینی خداوند تأکید به این دو نکته میفرماید یکی رعایت ایمان «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ»[2] کسانی که معتقد هستند پروردگار آنها و ربّ آنها و مربی آنها خداست، «ثُمَّ اسْتَقَامُوا»[3] بر این باور استقامت دارند این دو نکته در کنار هم اعتقاد قوی و عمل جدی، اینها اگر شکل گرفت خداوند میفرماید سه بشارت هم متوجه شما میشود،« تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا»[4] ما فرشتگان را بر شما نازل خواهیم کرد که اولاً خوف را از شما برمیدارد و ثانیا حزن را از شما دفع میکند که حالا تفاوت بین حزن و خوف چیست؟ در این فرصت مطلب را عرض خواهم کرد. «وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»[5] بشارت به بهشت و عاقبتبخیری را هم به شما خواهد داد دلتان را گرم میکنم. ببینید عزیزان یکی از چیزهایی که هیچ کدام از ماها نمیدانیم قبولی اعمال است الان یک نفر در مجلس نمیتواند قیام کند و بگوید که نمازهایم تا الان قبول است امروز روز سوم ماه رمضان است، هیچ کس نمیتواند ادعا کند دو روزهی گذشتهی رمضان من قبول است چون قبولی کار اوست پذیرش کار خداست و ما از کار خدا بیخبر هستیم.
لذا میگویند مؤمن بین خوف و رجاء باش نه غرور داشته باش مثلا آقا ما فلانی هستیم ما اهل عبادت هستیم، ما تا امروز که روز سوم رمضان است این کارهای خیر را انجام دادیم عزیز از کجا معلوم قبول شده است؟ امام معصوم هم به خودش این اجازهی تفکر را نمیداد، حضرت زین العابدین روزهای آخر عمرش فردی محضر امام آمد و دید حضرت خیلی نگران است، عرض کرد یابن رسول الله چرا نگران هستید؟ امام فرمود: جایی من را میبرند که تا کنون نرفتم، قبر تجربهی کدام یک از ماها بوده است که بگوییم دوباره میخواهیم آن تجربه را کسب کنیم، خروج از این دنیا را چه کسی تجربه کرده است که دوباره بگوییم میخواهیم تجربه کنم. امام فرمود: جایی میخواهم بروم که تا کنون نرفتم این حرف زین العابدین است حرف سید الساجدین است با آن همه عبادت که در وصف آن میفرمایند: آنقدر سجدههای طولانی به جا میآورد که پیشانی حضرت زخم میشد، طرف عرض کرد یابن رسول الله شما زین العابدین هستید این همه عبادت به جا آوردید!؟ امام فرمود: از کجا معلوم که این عبادتها قبول باشد؟ آیا جبههی ما قبول است؟ نماز شب ما قبول است؟ تلاوت قرآن ما قبول است؟ صلوات ما قبول است؟ نه امیدوار مطلق باش نه مأیوس، امام صادق فرمود: مؤمن باید بین خوف و رجاء باشد.
یعنی به همان اندازه که امید داری به همان اندازه هم خوف داشته باشی، این سازنده است این غرور نمیآورد و تکبر نمیآورد، منیّت در انسان ایجاد نمیکند بعد راوی گفت: آقا شما حالا عبادتهایتان را که نادیده بگیریم شما فرزند زادهی رسول خدا هستید، نوهی پیغمبر هستید. پیغمبر اگر بخواهد دستگیری کند اول شما و عزیزانش را دستگیری میکند. امام فرمود: مگر این آیهی قرآن را نخواندهای «وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى»[6] آنهایی که میخواهند دستگیری کنند از همه کس دستگیری نمیکنند از کسانی دستگیری میشود که خدا راضی باشد، لذا ببینید عزیزان این حالت خوف و رجا برای همه است برا اولیاء خدا هست، مولای متقیان میفرماید: خداوند رضایتش را در طاعت پنهان کرده است هیچ طاعتی را سبک نشمارید یک وقت میبینید همان طاعتی را که شما سبک شمردید رضایت خدا در آن بوده است، همان کاری که از دستمان رفت و به یک جایی بند نمیشود مشکلی را شاید برای ما در پیشگاه خدا حل نمیکند میبینید همان مشکل را حل میکند، قرآن میفرماید: اول ایمان، دوم استقامت و این یک کاستی که امروز ما در بخشی از مؤمنین میبینیم بحث استقامت است، روزه میگیریم ولی در طول روز غیبت هم داریم این استقامت نیست، اصلا خود ماه رمضان دورهی آموزشی استقامت است، هنر فقط خوردن و نیاشامیدن نیست. در حدیث قدسی خدا میفرماید من از رمضان انتظار نخوردن و نیاشامیدن شما اراده نکردم انتظار دارم ترک نافرمانی من کنید یعنی این دورهی آموزشی به ما بیاموزد که آنچه خدا نمیپسندد ما تارک باشیم و آنچه میپسندد ما به جا آوریم در یک جلسه من عرض کردم ببینید روزههای ما در قیامت میشود حجت بر ما! میگویند چطور توانستی 14 یا 15 ساعت گرسنه و تشنگی را تحمل کنی، در خانهات بودی و کسی هم نبود و حاضر و ناظری غیر از خدا بر تو کسی نبود ولی شما رعایت کردید گفتید خدا حاضر است، دو تافرشته حاضر هست و اینها شهادت میدهند دیگران نمیدانند خدا که میداند با گرسنگی و تشنگی ساختی تا روزه را به پایان برسانی. میگویند این اراده را به تو داده بودیم چرا در غیبت نکردن استفاده نکردی، این اراده در تو بود چرا در رفتارهای ناشایست از این اراده استفاده نکردی همانند خوردن و آشامیدن. اصلا رمضان یک درس اتمام حجت برای همه است، که بشر این نیرو در تو هست، این استعداد در تو گذاشتیم اما مقطعی ازش استفاده میکنی! فراگیر و همیشگی از آن استفاده نمیکنی.
یک بخشی از این ترک کارها اختصاص به رمضان هم ندارد خدا رحمت کند مرحوم ملا محسن فیض کاشانی میفرماید: بعضیها از صومها، صوم العموم است یعنی باید در طول عمرت باید روزه باشی ، روزه از حرام باشی، روزه از منهیات شرعیه باشی اینها کاری به رمضان ندارد، رمضان یک تجدید خاطرهای برای شما بین خداست که اینجا جدیتر عمل کنید والا محرمات در ماههای دیگر هم حرام است. صوم العموم همیشهی عمراست و صوم الخصوص یک سری منهیّات است که در صائم باید باشد مثلا غذا و آب نخورد وغبار غلیظ به حلق نرساند و سرش را زیر آب نبرد، اینها در ماههای دیگر که حرام نیست بلکه خصوص رمضان حرام است و این آموزش است برای این است که ای بشر این اراده را داری که حلال را به خاطر خدا بر خورد ممنوع میکنی چرا حرام را ممنوع نمیکنی! تو آب مباح حلال را بر خودت تحریم میکنی در ایام رمضان در طول روز، غبار غلیظ به حلق رساندن در طول سال که حرام نیست ماه رمضان میگویند باید رعایت کنید این مبطلات روزه که بخشی از اینها خاص رمضان است در ماههای دیگر که مشکلی ندارد.
این همان درس استقامت است که اصلا رمضان یکی از خروجیهایش بارور شدن استقامت انسانهاست، قرآن میفرماید: اول ایمان «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ»[7] آنهایی که باورشان بر این است که خدا رب آنهاست این یک بخشی از قضیه است یعنی اعتقاد قوی داشتن، امروز عزیزان در موفقیت جامعه اگر هر جا داریم آسیب میبینیم در خلل این اصل است شما هر جا مشکل میبینید در ساختار اجرایی و اداری و خانوادگی و اجتماعی رصد کنید آسیب در همین دو جا است یا هر دو رکن آسیب دیده یا یکی از این دو رکن آسیب دیده است، اول اعتقاد به خداوند، کسانی که حقاً معتقد هستند که خداوند همه کاره است و خدا حافظ و ناظر است اقا امیرالمؤمنین خدمت رسول خدا آمد و گفت: «یا رسول الله أوصنی»[8] پیغمبر یک جملهی کوتاه فرمود: «یاعلی قل ربی الله ثم استقم»[9] رب من و پروردگارم خداست و بر این باور استقامت داشته باش، خدا همه جا هست و سفر خارج از کشور هم خدا هست، در محیطهای دربسته هم خدا هست، در ان جلسات فامیلی هم خداست، در آن گشت و گذارهای دوستانه هم خدا هست، استقامت بر این باور داشته باش، استقامت بر این باور داشته باشید، بعضیها را دیدهاید شب دعای کمیلشان با شب عروسی فرزندانشان متفاوت است، دوران جوانی با دوران پیری متفاوت است، یک جاههایی یک طور است و جای دیگر یک مدل دیگر است، این استقامت نیست استقامت یعنی در همهی حالات زندگیتان، خلوتتان، در همهی مراحل فراموش نکنید که خدا ناظر است و بر این باور مقاومت داشته باشید، پیغمبر فرمود:«قل ربی الله ثم استقم»[10]، جایی دیگر آقا امیرالمؤمنین میفرماید: «إن تستقیموا تفلحوا»[11] اگر استقامت به خرج دادید رستگار میشوید، رستگاری شما در پرتو استقامت شماست، پیامبر اکرم در شب معراج ملکوت را به حضرت نشان دادند مشاهداتی پیغمبر از بهشت داشت، از دوزخ داشت، حتی کتیبههای سردربهای بهشت و جهنم را هم پیامبر خواندند و نقل کردند در تاریخ ثبت شده است. یکی از مشاهدات رسول الله در دیدار از وضعیت بهشت این بود دیدند در یک مجموعههایی گاهی فرشتگان بسیج میشوند شروع میکنند به ساختن عمارت بسیار زیبا و مصالح همهی طلای ناب است و با سرعت کار میکنند این ساختمان میاد رو به نیمه میرسد مصالحهای طلا تبدیل به مصالح نقره میشود و خشتها نقره میشود و رو به اتمام که میرسد خشتها تبدیل به مس میشود و آجرهای مسی میاد بالا و یک بخشی طلا و یک بخشی نقره و یک بخشی مس شد در اتمام ساختمان یکدفعه ساختمان واژگون میشود، پیغمبر تعجب کرد جبرئیل این چه نحوهی ساختمانسازی است، یک دفعه با سرعت میسازند در اثناء کار یک دفعه کند میشود و مصالح عوض میشود رو به اتمام که میرسد تخریب میشود جبرئیل عرض کرد یا رسول الله اینها عمّال مردم در دنیا هستند، کارگزاران مردم هستند و زمانی که صاحب این تشکیلات با اخلاص داره کار میکند فرشتگان با سرعت کار میکنند و مصالح هم ناب طلا است و یک مقداری ضریب اخلاص کم میشود نقره میشود و اخلاص کمتر میشود تبدیل به مس میشود و وقتی ریا در کارها بیاید ساختمان واژگون میشود.
در دعای ابوحمزه که شبهای قدر در این شبها میخوانید امام سجاد وقتی شروع به تقاضاهایی از خدا میکند اولین چیزی که عرض میکند «واختم لی بالخیر»[12] خدایا عاقبت به خیرمان کن در یک فصلی بذرخشیم و در یک فصلی همه چیز را از دست بدهیم، زبیر پسرعمهی امیرالمؤمنین بود در یک مقطعی استقامت بالایی داشت و پیغمبر شمشیر او را سیف الإسلام و او را شیخ سیف الإسلام نامید خیلی هم خدمت کرد، بعد از ارتحال رسول الله در یک مقطعی کنار امیرالمؤمنین بود در خانه بود بااجبار برای بیعت گرفتن بردند ولی 25 سال بعد بر ولی خدا شمشیر کشید استقامت رفت، مقام معظم رهبری فرمودند: شمر جانباز جنگ صفین بود و اگر در جنگ صفین کشته میشد در زمرهی شهداء بود، 20 سال بعد شد قاتل امام در کربلاء، 11 سفر حج پیاده به جا آورده بود و با همان پاهها روی سینهی امام حسین نشست، استقامت رفت.
در یک مقطعی آدم خوبی بود این که از خدا بخواهیم ختم زندگی ما به خیر بشود و پایان زندگی پایان خیری باشد، در دعاهای ائمه هم داریم خدایا پایان زندگی ما را احسن زندگی ما قرار بده.
بعضیها استقامت را از دست میدهند مثلا در همین نظام اسلامی کم نداشتیم که در یک مقطعی درخشیدند اوائل انقلاب در سیمای جمهوری اسلامی از ارزشهای دینی دفاع میکردند الان بلندگوی تبلیغات دشمن در کشورهای بیگانه هستند در یک مقطعی آدم خوب ولی در یک مقطعی استقامت را از دست میدهند، استقامت باید در کنار ایمان بماند، اگر این دوبار هم شکل گرفت وعدهی خدا تحقق پیدا میکند، خدا میفرماید اگر این اسقامت و ایمان با هم بود مثل سلیمانی، شهدا و عزیزانی که افتخار آفریدند و الگو شدند
«إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا»[13] اگر این اعتقاد قوی و این استقامت جدی بر این عقیده باقی ماند خدا میفرماید سه تا بشارت ما میدهیم بشارت اول «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ»[14] ما فرشتگان بر شما نازل میکنیم، این فرشتگان را نازل میکنیم از این آیهی شریفه استفاده میکنیم و الان هم فرشتگان نازل میشوند چون آیهی محدود به عصر پیغمبر نیست و این آیه درسی است برای بشریت تا ابدیت، شما در خانههایتان محل نزول فرشته باشد اگر کسی عنصر ایمان و استقامت باشد خانهی او محل نزول ملائکه است اگر کسی عامل به ایمان و استقامت باشد محل کار او محل نزول ملائکه است، طبق آیهی صریحی که خداوند بیان میفرماید. إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا»[15] این ثم را من یک اشاره بکنم، این حکایت از تداوم استقامت دارد «ثم» یعنی نه مقطعی بلکه همیشه منظور است چه شاغل، چه بازنشسته هستی، چه جوانی، چه پیری، در هر موقعیتی و در هر جایگاهی که هستی ایمان و استقامت باید کنار یکدیگر قرار بگیرد و این استقامت باید استمرار پیدا کند لذا بعضیها گله و شکوه میکنند مثلا آقا هر چه دعا میکنیم نتیجه نمیگیریم این همه زیارت عاشورا خواندیم خاصیتی ندیدیم علتش این است که استقامت نیست و خرابش میکنیم یک آقایی به من گفت: من 40 سال زیارت عاشورا میخواندم و تعطیل نمیشد اما از زیارت عاشورا نتیجه نگرفتم، گفتم اشتباه میکنی اتفاقاً یک سفری با ایشان همسفر بودیم زیارت عاشورا هم مستمر میخواند در ماشین مشغول بود بعد دیدم با بغل دستیاش وسط زیارت عاشورا و لعن بود که با بغل دستیاش یک غیبت کرد گفتم: میدانی اشتباه کارت کجاست نمیگذاری زیارت عاشورا برایت بماند خرابش میکنی استقامت نیست، خوشا به حال کسانی که میگویند دو روز از رمضانمان گذشت یک غیبت نکردیم خوشابه حال کسانی که میگویند دو روز از این رمضان گذشت یک نافرمانی خدا در رفتار و گفتار ما دیده نشده است آن روزه است، مرحوم آیت الله مشکینی میفرماید: بعضیها رژیم غذاییشان روزه شده است فقط غذا نمیخورند برنامهی غذاییاش تغییر کرده است والا همان آدم قبلی و همان رفتار و تندخویی است و همان خصلتهای ناپسند فقط چیزی که هست فقط امساک میکند در طول رمضان از خوردنیها و آشامیدنیها امساک دارد.
راوی به امام صادق عرض کرد: آقا نماز مقبول کدام نماز است از کجا بفهمیم نماز ما قبول است، امام فرمود: حالت قبل نماز با بعد نماز فرق کرد نمازت، نماز است، سلام نماز دادی بدهکاری به مردم! برو تصفیه کن. سلام نماز دادی قبل از نماز دل شکستی برو جبران کن!، نشانهی نمازگزار واقعی این است که بعد از نماز نشان بدهد تغییر کرده است، این نماز در او اثر گذاشته است والا بعضیها نمازشان نرمش است، روزههایشان رژیم غذایی شده است.
قرآن میفرماید: این ایمان و استقامت «ثم استقاموا» اگر آمد فرشتگان نازل میشود بر شما با سه بشارت: بشارت اول « َلَّا تَخَافُوا»[16] خوف را برمیدارد، خوف یعنی نگرانیهای مربوط به آیندهی زندگی، بعضیها را که دیدهاید پای صحبتشان مینشینی دغدغهی آینده را دارند مثلا آقا نمیدانیم این بچهی ما فرداش شغل گیرش میآید یا نه؟ دخترمان شوهر میکند یا نه؟ جهیزیهی او چه میشود، روز پیری و نداری ... مثلا از او بپرسیم چرا خمس نمیدهی؟ میگوید روز پیری چه کسی به دادمان میرسد؟ تا حالا چه کسی به دادت رسیده است؟ بخشی از اضطرابهای مردم این است نگرانیهای نسبت به آینده که اینها ضعف اعتقادی است خدا به حضرت موسی فرمود: موسی به بندگان من بگو من عبادت آینده را جلو جلو از شما نخواستم شما هم رزق و روزی آینده را جلو جلو از ما نخواهید.
امروز روز سه شنبه است در این ساعت نماز ظهری که هنوز وقتش نرسیده است از ما نمیخواهند بعضیهایمان برای 20 سال دیگرمان میتپیم، به چه قیمتی؟ به قیمت نماز قضا شده، روزهی قضا شده، واجبات فراموش شده، به چه قیمتی؟ خانوادهی رها شده! پیغمبر فرمود: من یک ساعت کنار خانواده بودن را از اعتکاف در مسجدالنبی ترجیح میدهم، ولی حدیثش را بازش بکنم:
اعتکاف حداقل زمانیاش 72 ساعت است و کار معتکف روزها روزه است و شبها و در اوقات اعتکاف هم تا میتوانید به عبادت بگذراند، گویندهی این سخن کیست؟ رسول الله فرد اول نظام خلقت.
پیغمبر میفرماید: در اشرف بقاء زمین یعنی مسجدالنبی، ما دو نقطه به عنوان اشرف بقاء نامیده شده است مسجدالحرام و مسجدالنبی جزء بقاء متبرک است. پیغمبر فرمود: در مسجدالنبی من پیغمبر اعتکاف بکنم و 72 ساعت عبادت داشته باشم و روزهداری کنم و یک ساعت کنار خانواده بودن نزد من پیغمبر باارزشتر از 72 ساعت اعتکاف است. بعضی اوقات ما برای خانواده وقت نمیگذاریم و اسم خودمان گذاشتیم پرکار، پرکاری خدا این انتظار از او ندارد. قرآن میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا»[17] مؤمنین اول به داد خودتان برسید، خانوادهتان را دریابید بعد دیگران، خودت را از زمین بلند کن بعد زمین خورده را بلند کن. ما اول نسبت به فرزندانمان مسئولیت داریم، نسبت به خانواده مسئولیت داریم، نسبت به رحم خودمان مسئولیت داریم، گاهی اوقات از اینها غافل شدیم و سرگرم شدیم به کارهایی حالا گاهی اوقات اسمش را هم من میگذارم بر این که خدمت به نظام کنم ولی خودم را فریب میدهم حرص و ولع در زندگی من را در این مجرا آورده است.
من یک خاطرهای عرض کنم از زمان دولت آقای رفسنجانی، سال 74 بود تهران یک جلسهای بود و عدهای نشسته بودند یک آقایی در مجلس بود یکی از مسئولین گفت: این آقا یکی از پرکارترین مسئولین نظام است. ببینید آقایان خدا از ما چه میخواهد و وظیفهی ما چیست؟ گفتند چطور؟ گفت: این آقا تاریک میرود و تاریک میآید. گفتم: میشود بیشتر توضیح بدهید. این آقا گفت: من صبح ساعت6 از منزل خارج میشوم ساعت 11 شب به خانه برمیگردم، گفتم: شغلتان چیست. این آقا در سه وزارت خانه کار میکرد، از 7 صبح تا 2 بعدظهر در فلان وزارتخانه و از 3 تا 6 در وزراتخانهی دیگر، 7 تا 10 شب در جای دیگر کار میکرد و به منزل میرسید 11 شب بود و صبح زود هم از خانه خارج میشد.
گفتم: آقای مهندس بچههایت را کی میبینی؟ گفت: اینها روزهای جمعه در بعدظهر جمعه چون بخاطر خستگی سنگین کار هفته صبح تا ظهر در استراحت هستیم و بعدظهر بچهها را میبینم ولی بازهم سرگرم کارهای عقب افتادهی این سه مسئولیتی که دارم هستم.
گفتم: در خانهی اجارهای نشستهای؟ گفت: خیر. گفتم: چک دست مردم داری؟ گفت: خیر. گفتم: طلبکار دنبالت گذاشته؟ گفت: خیر. گفتم: چه خبر است؟ دیدم پرخاش کرد و گفت: این حرفها چیه میزنی؟ ما داریم از آسایش و زندگی و از همه چیزمان برای نظام میزنیم بعد شما اینجوری جوابمان را میدهید؟ گفتم: خودت را فریب نده، نظام اسلامی از یک مدیر مسئول انتظار دارد اول کانون خانوادهاش را تربیت کند، خدای نظام از ما انتظار دارد اول خانوادهمان را دریابیم و اول خانواده و خودت را نجات بده.
کسی به رسول الله عرض کرد: یا رسول الله میخواهم خدا رحمم کند چه کار کنم؟ پیغمبر فرمود: به خودت رحم کن «إرحم نفسک»[18] صدا میزنی یا أرحم الراحمین. خدا میفرماید: تو به خودت رحم کردی؟ تو برای خودت وقت گذاشتی و دلسوز خودت بودی؟
گفتم: برادر عزیز تو مسئول در نظام هستی و مسئول در نظام اگر پسرش فاسد شد خسارت این فساد فرزند تو برای نظام خیلی سنگین تمام میشود، بله یک وقتی به تربیت خانوادهات رسیدی و اضافهی وقتت را جای دیگر هزینه میکنی نعم المطلوب. وقتی این را گفتم، این آقا گفت: بگذار حقیقتش را بگویم، حقیقتاً من میگویم تا ما را میخواهند و دنبالمان هستند برویم کار کنیم تا فرصت هست.
گفتم: برای چه؟ گفت: برای آیندهی بچههایمان. ببینید این ضعف اعتقادی است، آقایان بچههایتان را چه کسی اداره کرده است؟ شما؟ ما را به خودمان هم رها کنند باید جمعمان کنند.
گفتم: آقای محترم بچههای تو امانت خدا نزد تو هستند امروز بچهها را خراب میکنی با ضعف تربیتت برای آیندهی نیامدهی اینها زحمت میکشی، مسئولیت امروزت را فراموش کردی برای فردای نیامده داری میدوی!
بله آقایان تا امروز ما هستیم باید خوب مدیریت کنیم ما در قبال میت بعد از فوتش و در قبال آیندهای که نبوده است نمیخواهد پاسخ بدهد بلکه در قبال گذشتهها و اعمالش باید پاسخ بدهد. گفتم: شما ظرفیت امروز خودت را داری ضایع میکنی با پرداختن به کارهای اضافی اسمش را گذاشتهای آیندهنگری، آیندهی فرزندانت ولی امروز اینها را آسیب زدی، بچههای تو از نظر معنوی و فرهنگی و عاطفی پدر را در کنارخودشان ندیدند.
پبغمبر میفرماید: یک ساعت در کنار خانواده بودن ارزش دارد، در حالات امام مطالعه بفرمایید: در 24 ساعت شبانهروز یک ساعت را امام با نوههایشان بودند، شخصیتی که نظام اسلامی را و عالم اسلام را مدیریت میکرد وقت میگذارد، قرآن میفرماید: اگر ایمان واستقامت بود خوف را برمیداریم یعنی نگرانیهای آینده کنار میرود و نگران نیستیم و خدای امروز خدای فردا هم هست، فردا چه خواهد شد؟ همان خدایی که کار امروز شما را مدیریت کرد کار فردای شما را هم مدیریت میکند.
حزن را برمیداریم، حزن مربوط به نگرانیهای گذشته است، دیدید بعضیها در گذشتهی خود درگیرهستند
اندوهها و اشتباهاتی که داشتند و خطاهایی که مرتکب شدند و دغدغه دارند و برای شیطان اینها را دور نزند و خدا میفرماید: اگر ایمان و استقامت به خرج دادی، امام فرمود: میزان حال فعلی است همین که الان خوبی گذشتهات را هم درست کردند، دلیل بر مغفرت گذشته از نسبت به رفتارهای ناشایستت سلامت امروز زندگی تو است، امروز چه کارهای! این حال امروزت میزان میشود برای وضع دیروزت.
قرآن می فرماید: «وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»[19] بشارت بهشت را هم به شما خواهند داد یعنی عاقبت بخیری و نجات و رستگاری، این وعدهی الهی در آن لحظات آخر زندگی که در روایات داریم وقتی که مؤمنی با استقامت و کوشا لحظات آخر زندگی او فرا میرسد یک حزنی به سمت او میآید داره خانه، زندگی، فرزندان، بستگان، دوستانش را رها میکند و تنها از این دنیا میرود یعنی هر چه به دست آورده است دارد میگذارد، همه چیز جلو چشمان او رژه میرود تا این حزن میآید ملکالموت به او بشارت میدهد که اگر داری از خانواده، عزیزانت جدا میشوی بنگر با چه کسانی میخواهی همنشین بشوی، نگاه میکند وجود مقدس پیامبر را، امیرالمؤمنین و اولیاء را میبیند، میگویند اگر از خانوادهی خود جدا میشوی ولی به این بزرگواران داری وصل میشوی، از این خانهی دنیایی اگر تو را میبرند ولی در کاخهای برزخی تو را قرار میدهند آیا آماده هستی؟ اینجاست که قرآن میفرماید: «راضیة مرضیة» با رضایت کامل میبرند. «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي»[20] این همان حالتی است که «وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»[21]
من عرض را تمام کنم با این جملهی پایانی از حضرت زین العابدین سلام الله علیک دعای ابوحمزهی ثمالی، البته من بعضی جاهها مطرح کردم و اینجا هم مطرح کنم آیا کسی هست جواب بدهد، حاج آقای محمودی هم جایزه میدهد، سؤال: دعای ابوحمزهی ثمالی را که میخوانی در یک قسمت از دعا امام همهی دعا را در یک جمله جمع میکند MP3 دعای ابوحمزه چیست؟
پایان دعا در آن قسمتهای پایانی دعای ابوحمزه امام عرض میکند «واجعل ثواب مجلسی و ثواب منطقی و ثواب ذکری»[22] خدایا ثواب این راز و نیاز و مناجات و شب زندهداری دو چیز قرار بده «رضاک و الجنة»[23] خشنودی خودت و عاقبت به خیری خودم، تمام دعاهای ائمه را کوتاه کنید به همین دو تا مطلب میرسید و همه دنبال این هستند یعنی خشنودی خدا و عاقبت به خیری ما.
خدایا چنان کن سرانجام کار ، تو خشنود باشی و ما رستگار
این هم حالا از ما داشته باشید در قنوت نمازهایتان بخوانید که دعای امام صادق هست «اللهم إنّی أسئلک خیرا الخیر»[24] خدایا از تو بهترین بهترها را میخواهم «رضاک و الجنة»[25] خشنودی خودت و بهشتی شدن و عاقبت به خیری خودم. «و أعوذبک من شر الشر»[26] خدایا به تو پناه میبرم از بدترین بدیها، بدترین بدیها چیست؟ «سخطک و النار»[27] غضب تو و دوزخی شدن من. هیچی بدتر از جهنمی شدن نیست، هیچ بدی بدتر از غضب و سخط خدا وجود ندارد.
پروردگارا این دعا را به اجابت برسان
[1].فصلت، آیه30
[2].فصلت، آیه30
[3].فصلت، آیه30
[4].فصلت، آیه30
[5].فصلت، آیه30
[6].أنبیاء، آیه28
[7].فصلت، آیه30
[8] مناقب آلأبیطالب ج2 ص355
[9] مناقب آلأبیطالب ج2 ص355
[10] مناقب آلأبیطالب ج2 ص355
[11] کنزالعمال حدیث 5479
[12] مفاتیح الجنان دعای ابوحمزه
[13].فصلت، آیه30
[14].فصلت، آیه30
[15].فصلت، آیه30
[16].فصلت، آیه30
[17] تحریم آیه6
[18] الکافی ج1 ص360
[19].فصلت، آیه30
[20] .فجر، از آیه 27 تا 30
[21].فصلت، آیه30
[22] مفاتیح الجنان دعای ابوحمزه ثمالی
[23] مافتیح الجنان دعای ابوحمزه ثمالی
[24] زاد المعاد ص115
[25] زاد المعاد ص115
[26] زاد المعاد ص115
[27] زاد المعاد ص115