بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام و ادب و احترام ، محضر تمامی عزیزانی که پیگیری می‌فرمایید برنامه‌ی ارزشمندِ چهارده معصوم را که به یاد فقیدِ سعید، شادروان مرحوم آقای حاج ابراهیم یقطین، برنامه تأسیس و سالیان متمادی ادامه دارد.

 

در یازدهمین جلسه از جلسات چهارده معصوم هستیم که پای سفره‌ی خوانِ گسترده‌ِی یازدهمین معصوم و نهمین امام، حضرت جوادالأئمه هستیم.

در بیان این‌که مؤمن، دارای چه ویژگی‌هایی باید باشد، روایات فراوانی از ائمه‌ی معصومین ما و رسول خدا نقل شده که با بیان ویژگی‌های متفاوت، اما همه‌ی ما را هدایت می‌کنند به یک نتیجه‌ی واحد و کلی که مؤمن قطعاً باید خداوند و رضایتِ او، برای او، اصل باشد.

سخنی را از کتاب شریف تحف‌العقول که مرحوم علامه مجلسی هم در جلد هفتاد و هشت بحار نقل نموده‌اند، محضر شما عزیزان در بیان ویژگی «مؤمن» یاد می‌کنم.

در این حدیث، امام نهم می‌فرمایند مؤمن به سه ویژگی نیازمند است و سه خصلت باید به دست بیاورد تا به آن جایگاهِ حقیقیِ مؤمن و ایمان برسد: «اَلمُؤمِنُ یَحتاجُ إلی ثَلاثِ خِصالٍ: تَوفیقٍ مِنَ اللهِ، وَ واعِظٍ مِن نَفسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّن یَنصَحُهُ

» مؤمن به سه ویژگی نیازمند است: 1- حضرت می‌فرماید: «تَوفیقٍ مِنَ اللهِ» مؤمنینِ راستین، موفقیت‌ها و توفیقاتِ خود را از خداوند می‌دانند. نگاهِ مؤمن این است که در زندگی به هر کجا می‌رسد و به هر موقعیتی نائل می‌شود و هر موفقیتی برای او رقم می‌خورد، او خود را مسبب نمی‌داند و همه چیز را از خدا می‌داند و همه‌ی توفیقات را مصدر و منشأ آن‌ها را، «خداوند» می‌داند. این «تَوفیقٍ مِنَ اللهِ» دو مطلب ارزشمند در خود نهفته دارد؛ یک معنای «تَوفیقٍ مِنَ اللهِ» یعنی: عزیزان، تا به این ساعت، هر چه به دست آورده‌اید و به هر کجا رسیده‌اید بگویید: خدا. نگاهِ مؤمن این است! او نمی‌گوید «خودم»، «زرنگی‌ام»، «سوادم»، «تلاشم»، «دوندگی‌ام» بلکه می‌گوید: «خدا». خیلی‌ها می‌دَوَند و خیلی‌ها هم روز و شب در حرکت و فعالیت هستند و خیلی‌ها هم می‌اندیشند و زحمت می‌کشند اما موفقیت‌هایی برای آن‌ها شاید رقم نخورد. این‌که موفقیت‌هایی برای ما ایجاد شده، در بخش‌های مختلف و زمینه‌های مختلف، نگاهِ مؤمن این است که نمی‌گوید «خودم» بلکه می‌گوید این‌ها همه از اوست.

این همه آوازه‌ها از شه بود

گرچه از حلقوم عبدالله بود

یک معنای دیگرِ «تَوفیقٍ مِنَ اللهِ» هم این است که، از این لحظه به بعد هم ما در صدد بدست آوردن هر موفقیتی و هر خواسته‌ای که هستیم، استعانت را از او بخواهیم؛ از او استمداد بطلبیم. لذا در هر کاری، چه در موفقیت‌های رسیده‌ی به آن و چه در موفقیت‌هایی که می‌خواهیم به آن‌ها برسیم، همه از اوست.

در تاریخ نقل می‌کنند که یک وقتی، شخصی آمد منزل، ‌در زمان‌های قدیم، این آمد پایِ سفره‌ی غذا که نشست، دید در سفره پیاز نیست. به خانمش گفت: خانم، یک پیاز هم بیاور. خانم گفت: پیاز تمام شده. گفت: پس من غذا بدونِ پیاز نمی‌خورم، بروم از این سبزی‌فروش در بازارچه‌ی محله‌مان سریع یک پیاز بگیرم و بیایم. لباس هم عوض نکرد و با همان لباسِ در منزل و پیجامه و زیرشلواری که بود می‌خواست برود. خانمش گفت: بگو ان‌شاءالله. حالا می‌خواهی بروی پیاز هم بخری، بگو ان‌شاءالله. گفت: خب یک پیاز خریدن که دیگر ان‌شاءالله گفتن ندارد. از خانه آمد بیرون و رفت به بازارچه و مغازه‌ی سبزی‌فروشی که پیاز بخرد، مأمورهای حکومت به دنبالِ یک شخص متّهمی بودند و می‌خواست متّهم را دستگیر کنند، این‌ها آمدند وارد بازارچه شدند و ذهنشان به سمت این مرد رفت که نکند این همان متّهمی است که دنبالش هستند، این آقا را با همان لباس منزل، گرفتند و بردند. و هر چه این داد می‌زد و فریاد می‌زد که من بی‌تقصیرم و من کاری نکرده‌ام و من آمده‌ام پیاز بخرم، او را بردند به همین نام و نشان، یک سال زندان بود.

بعد از یک سال، رفع اتّهام شد و متوجه شدند که این شخص، بی‌گناه هست و آزاد شد. آمد منزل. درِ خانه را زد. خانمش آمد پشتِ در و گفت: کیستی؟ گفت: شوهرت هستم ان‌شاءالله. گفت: کجا بودی؟ گفت: سالِ گذشته رفتم پیاز بخرم ان‌شاءالله، مأموران حکومت اشتباه کردند و من را به جایِ یک متّهمی گرفتند ان‌شاءالله و یک سال زندان بودم ان‌شاءالله و الآن آزاد شده‌ام و آمده‌ام منزل ان‌شاءالله. خانمش گفت: آن زمانی که تو باید ان‌شاءالله می‌گفتی، نگفتی و حالا داری ان‌شاءالله می‌گویی.

لذا عزیزان، نگویید: «ما داریم این کار را می‌کنیم»، «ما کننده‌ی کاریم»، «از ما می‌آید» و ...؛ یک وقت می‌بینی فیتیله‌ات را می‌کِشند پایین... «تَوفیقٍ مِنَ اللهِ» هم موفقیت‌های گذشته را و هم آرزوهای آینده را، همه را از او بخواهید. این یکی از نشانه‌های مؤمن بود.

نشانه‌ی دوم، حضرت می‌فرماید: «وَ واعِظٍ مِن نَفسِهِ» مؤمن برای خودش،‌ در درونِ خودش، نصیحت‌گر قرار داده. قبل از این‌که دیگران او را نصیحت کنند، او خود، خود را نصیحت می‌کند. کلامِ امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه این است: « فَهُمْ لاَِنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ» (نهج‌البلاغه/ شرح خطبه 193) انسان‌های باتقوا، خودشان، خودشان را متهم می‌کنند. اگر یک جایی کوتاهی کرد، بداخلاقی کرد، بدرفتاری کرد، کم گذاشت، بعد نفسِ خودش را سرزنش می‌کند که چرا این حرف را زدی و چرا این رفتار را کردی و چرا این برخوردِ ناپسند را تو انجام دادی.

ما اگر عزیزان «واعِظٍ مِن نَفسِهِ» داشته باشیم قطعاً مواعظِ مردم در ما اثر می‌گذارد. این که بعضی از مردم در برابرِ حرفِ حقِ دیگران زاویه می‌گیرند و نمی‌پذیرند، چون خودشان نصیحت‌کننده‌ی خودشان نیستند و قبول نمی‌کنند که خطا کرده‌اند. این ویژگی دوم بود: «واعِظٍ مِن نَفسِهِ»

و ویژگی سوم، حضرت می‌فرماید: «وَ قَبُولٍ مِمَّن یَنصَحُهُ» (تحف العقول، ص 457)

یک واعظِ درونی، ویژگی دوم بود که ما پیوسته خودمان را رصد کنیم و مدیریت کنیم و کنترل کنیم. و به تعبیرِ امروزی‌ها، ویزیت کنیم خودمان را.

و سوم، پذیرشِ نصیحت از نصیحت‌کننده، که اگر کسی هم به ما نصیحتی کرد و موعظه‌ای کرد، بَدِمان نیاید. مقام، ثروت، شهرت، زیبایی، قدرت، این‌ها برای ما حجاب نشود و ما بتوانیم از این ظرفیت‌ها و فرصت‌ها طوری استفاده کنیم که خدا می‌پسندد و یکی از روش‌هایی که انسان‌ها می‌توانند خودشان را به کمالات برسانند و مؤمن هم از مصادیق این مقوله است، این است که انسان، خوی و خصلت نصیحت‌پذیری را در خودش تقویت کند. جایی اگر نصیحتی می‌شنود، نصیحت‌پذیر باشد.

ان‌شاءالله که این ویژگی‌های ارزشمند را که وجودِ امام مقدس امام جوادالأئمه به‌عنوان صفاتِ ضروری برای مؤمن نام می‌برند، به شایسته‌ترین وجه در وجودِ ما قرار بگیرد و به کار ببریم.

توفیقات همه‌ی عزیزان را از خداوند مهربان خواستارم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

دانلود

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه