بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و احترام و ادب محضر عزیزان بیننده و شنوندهی برنامهی چهارده معصوم. خدا رحمت کند بنیانگذار این سنّتِ حسنه، مرحوم آقای حاج ابراهیم یقطین و خدا بر توفیقات برادر صدیق و عزیز و ارزشمند ما، آقای حاج منصور آقای یقطین که راه پدر را و سنّت پدر را به شایستگی، در بعد از فوت پدر و در سالهای بعد از فوت، ادامه دادند.
در ششمین جلسهی از جلسات چهارده معصوم هستیم که به نام ششمین معصوم و چهارمین امام، حضرت زینالعابدین، فضای مجلس مزیّن است و معطر، سخنی را از فرمایشات امام چهارم محضر عزیزان تقدیم کنم.
در چند جا، امام اظهار تعجب و شگفتی میفرمایند که ما در مراودههای اجتماعی گاهی اوقات برخورد میکنیم با این نوع تفکرها که در همین کلام امام سجاد، پاسخ به این تفکرهای اشتباه، حضرت داده است.
حضرت در فراز سخن که هم مرحوم شیخ مفید و هم مرحوم شیخ طوسی اعلی الله مقامهما نقل کردهاند، امام میفرماید: «عَجَباً لِلْمُتَكَبِّرِ اَلْفَخُورِ اَلَّذِي كَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً ثُمَّ هُوَ غَداً جِيفَةٌ» (کافی/ ج 2/ ص 328) یکی از شگفتیها و تعجباتِ آقا امام سجاد این است که، من تعجب میکنم از آن انسان متکبّرِ فخرفروشی که تفاخر دارد و خودبرتربینی دارد و حال اینکه آن شخص متکبر، قبل از اینکه شروعش در این عالم و در آغاز ورودش به این عالم، نطفهای بیش نبود و در موقعِ خروجش از این عالم هم، مرداری بیش نیست.
این، نکتهی بسیار لطیفی است برای اینهایی که خدایی ناخواسته گرفتار تکبر شدهاند؛ حالا یا ثروت اینها را متکبر کرده یا دانش و سواد، اینها را متکبّر کرده و یا حسب و نسبِ فامیلی اینها را متکبر کرده که ما از فلان طایفهایم و از فلان خانوادهایم و ... و یا ریاست و مقام اینها را سرگرم کرده و مغرور کرده یا اینکه زیبایی، اینها را متکبر کرده.
درمانِ تکبر در این است که انسان، گذشته و آیندهی خودش را فراموش نکند. تمام این انسانهایی که در دنیا ما آنها را میبینیم، ورودشان به این عالم، نطفهای بودهاند. «كَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً» آغازِ ما، نطفهای گندیده و عَفِن بیش نبود. پایانِ ما هم، مرداری است که اگر به تأخیر ما را به خاک بسپارند و روی زمین بیش از حد بمانیم، تعفّن از این پیکر و جسد برمیخیزد.
«وَ هُوَ غَداً جِيفَةٌ» این انسانی که بین این آمدن و رفتن، خدا یک ظرفیت و فرصتی به او داده، چرا تکبر میکنی، تو آغازت این بوده و پایانت این است، خودت را فراموش نکن. اینها را هم که ما میبینیم و چشمِ سرِ ما میبیند و مشاهده میکنیم، اینها مربوطِ به دنیاست و اینها را باید گذاشت و رفت:
این مُلک که میبینی گاه از تو و گاه از من
جاوید نخواهد ماند خواه از تو و خواه از من
در فرازِ دیگری، ادامهی حدیث امام میفرماید: «وَ اَلْعَجَبُ كُلُّ اَلْعَجَبِ لِمَنْ شَكَّ فِي اَللَّهِ وَ هُوَ يَرَى اَلْخَلْقَ» جای شگفتی دارد تمام شگفتی و تعجب از کسی که در خدا تردید پیدا کرده و شک کرده، و حال آنکه خَلقِ خدا را دارد میبیند. اینهایی که میگویند به چه دلیل خدا هست، بگویید به همین دلیلی که تو هستی. تو خودت، دلیلِ خدایی. عالم، دلیلِ خداست؛ هستی، دلیلِ خداست.
خدا رحمت کند باباطاهرِ عریان را:
به دریا بنگرم دریاتِ بینُم
به صحرا بنگرم صحراتِ بینُم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان از قامتِ رعناتِ بینُم
هارونالرشید ملعون به امام موسی بن جعفر گفت: آقا یک نصیحتی به من کنید، امام فرمود: هر چه با چشمِ سر میبینی، نصیحت است؛ خانه میبینی، نصیحت است. انسانها را میبینی، نصیحت است. شخصی را میبینی، کجا رفت پدرش؟ کجا رفت مادرش؟ کجا رفت برادرش؟ در این خانه چه کسانی قبلاً زندگی میکردند؟ الآن دستِ چه کسانی هست؟ این شیرازِ ما صد سال قبل، چه کسانی در آن زندگی میکردند؟ الآن دستِ چه کسانی است؟ آینده، دستِ چه کسانی خواهد بود؟ لذا امام میفرماید تعجب میکنم از کسانی که در خدا، تردید دارند و شک دارند و حال اینکه خلقِ خدا را دارند میبینند؛ مخلوقات الهی و آثار عظمت خدا را میبینند ولی باز در ذاتِ خدا و وجودِ خداوند تردید دارند.
نکتهی سوم، «وَالْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ لِمَنْ أَنْكَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرى وَهُوَ يَرَى النَّشْأَةَ الْأُولى» (الأمالي للطوسي ، ص ٦٦٣ ، المجلس ٣٥ ، ح ٣١)حضرت میفرماید من تعجب میکنم از کسانی که قیامت را منکر هستند و قیامت را قبول ندارند و میگویند: قیامت کجا بود؟ کی میگوید ما برمیگردیم؟ چه کسی میگوید ما نشأت پیدا میکنیم؟
حضرت میفرماید شما النَّشْأَةَ الْأُولى را دیدید، شما این برگشتِ اولیه را دیدید! از آمدنِ خودتان، قیامتِ خودتان را بفهمید. شما از آن کتمِ عدم و از آن نابودی و نبودن، خدا شما را خلق کرد و آفرید. همان خدایی که شما را آفرید و نشأت اولی را رقم زد، نشأت اُخری را رقم میزند.
در روایت داریم که از نشانههای قیامت، همین فصول سال است. شما، زمستان، درختها، طبیعت، گل و گیاهان، به خواب میروند و با بهار، دوباره زنده میشوند. خودِ این بیدار شدنِ طبیعت، حکایت از همین بیدار شدنِ انسانها در روز قیامت و صحرای محشر دارد.
و نکتهی پایانی، امام میفرماید: «عَجَباً کُلّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناءِ وَتَرَکَ دارَ الْبقاء» (بحارالأنوار: ج ۷۳، ص ۱۲۷، ح ۱۲۸) حضرت میفرماید، تعجب میکنم و با تمام تعجب و کمال تعجب، نسبت به کسانی که برای دنیایِ خودشان که فانی است و زودگذر است، دارند زحمت میکشند اما برای سرای آخرتشان که باقی است و ماندگار است، کاری نمیکنند...
برای دنیایی دارد زحمت میکشد که یک دقیقهی عمرِ او، دستِ او نیست. معلوم نیست دقیقهای دیگر باشد یا نباشد. برای این دنیا زحمت میکشد اما برای آخرتی که قرآن میفرماید «خالِدینَ فیها» همیشه آنجا هستید، غافل شدهاند و برای آخرتشان تلاش نمیکنند و سرمایهای ذخیره نمیکنند.
انشاءالله که این نکات ارزشمند نورانی از امام زینالعابدین را چراغ راهِ زندگی قرار بدهیم و رعایت کنیم با این تذکرهایی که امام میدهند، در این فرصتهای باقیماندهی زندگانی، به سلامت و خوبی زندگی را پیش ببریم.
توفیقات همهی عزیزان را از خداوند مهربان خواستارم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.