استاد حدائق روز دوشنبه 16 اسفند ماه 1400 در مراسم گرامیداشت یاد شهدای مسجدالنبی(ص) شیراز به بیان «فضیلت مقام شهید» پرداختند
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه القرآن الحکیم «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»[1]
صدق الله العلی العظیم
ابتدائا تشکر کنم از تشریففرمایی جمع محترم که احترام نمودید تکریم نمودید مجلس شهدا را، که البته وظیفهمان است، این تکلیفی است که شهدایی که به جوار رحمت الهی شتافتند امروز همه پای سفره اینها نشستیم. مسئولین ما، ثروتمندانِ ما، علمای ما، مردم ما، امنیت ما، اقتصاد ما مدیون همین شهدایی است که تصاویرشان کنار شما قرار دارد، اینها نمیرفتند و مجاهدت نمیکردند معلوم نبود وضع ما چه بود! این تکلیف است، تشکر میکنم هم از جمع محترم، هم از جمیع پایگاه مقاومت مسجد النبی و کانون فرهنگی مسجد که حق همین است که ما فراموش نکنیم یاد و خاطرهی شهدا را، از یاد نبریم عرض ادب و احترام به محضر بیوت شهدا، و اینها فراموش نشوند، کاری که الحمدلله به همت عزیزان ما در پایگاه مقاومت و کانون فرهنگی مسجد شکل گرفت، تشکر میکنم از همه عزیزان و مسئولین محترم، برادر عزیزمان جناب آقای دکتر نصیری از شورای شهر و سایر عزیزان و مسئولین محترم، برادر عزیزمان جناب آقای سرهنگ قاسمی مسئول محترم بازسازی عتبات عالیات، و همه عزیزانی که الحمدلله معزَّز و مکرَّمید. من در این وقت محدَّد معین، چون بنام شهداست مجلس، امشب شام میلاد سردار شهداست، ابالفضل العباس، نکاتی را تلگرافی میگویم، گرچه اینها خیلی جای بحث و گفتگو دارد، اشارتا عرض میکنم و میروم.
ابتدائا و تبرکا، آیهای که تلاوت شد، در دو جایی قرآن خداوند تذکر میدهد که شهدا را اموات حساب نکنید، یکی با بیان «وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ»[2] به زبان نیاورید، به کلام نیاورید، نگویید مرد و رفت! این حرف خطا و اشتباهی است، شهید زنده است، شهید حاضر است، شهید ناظر است، و این آیهی شریفهای که خواندم «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا»[3] اینجا تحذیر شدیدتر شد، اصلا تصور نکنید، نه که به زبان نیاورید، در فکرتان هم نیاورید، این فکر خطور نکند که اینها مردهاند، «أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ»[4] زنده واقعی اینها هستند، «عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»[5] نزد خدا رزق میخورند.
در این آیه من چند نکته را عرض کنم.
اولا مقام شهادت را خدا نصیب همهمان کند. یک وقتی رسول الله در کوچههای مدینه عبور میکردند یک شخصی داشت رد میشد و پیوسته این کلام را میگفت، «اللهم انی اسئلک خیر ما تُسئَل»[6] خدایا از تو میخواهم بهترین خواستهها را، آن بهترین خواستهای که از شما خواسته شده، آن را من از شما میخواهم. رسول الله شنیدند، شروع کردند به مسلمانها فرمودند اگر دعای این مسلمانان به اجابت برسد، پاسخی جز شهادت ندارد. «خیر ما تسئل»[7] یعنی این جان ناقابل در راه خدای هستی آفرین تقدیم شود. این اوج کار است و اوج سعادت است. قرآن میفرماید «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ»[8] تصور نکنید، گمان نکنید که آنهایی که در راه خدا کشته شدند اموات هستند، نکته مهم این قسمت آیه فی سبیل الله است. هر کشتهای شهید نیست، هر خون روی زمین ریختهای محترم نیست.
زنده را زنده نگویند که مرگ از پی اوست، بلکه زندست شهیدی که حیاتش زقفاست
شهید تازه با رفتنش تحول ایجاد میکند. مقام معظم رهبری فرمودند آنقدری که امروز شهید سلیمانی برای دنیای استکبار خطر است سردار سلیمانی خطر ندارد. سردار سلیمانی تا بود منشأ خدمت بود، رفتن او دنیا را تحت تاثیر قرار داد. قرآن میفرماید فی سبیل الله درس است، مردم کارهایتان رنگ الهی اگر پیدا کرد ارزش دارد. فعالیتهای روزمرهی شما اگر فی سبیل الله شد محترم است، این میشود اخلاص، شهید برای خدا رفت و ما مراقب باشیم شرمنده این شهدا نشویم.
یکی از همکلاسیهای ما که شهید شد در دوران دفاع مقدس و من ایشان را میشناختم، در جبهه بود و خانمش باردار بود، ماههای آخر بود تماس گرفت، گفتند آقا بیا موقع زایمان خانم است، بیا کنار همسرت باش، گفت آقا الان نمیشود جبهه را ترک کرد، من خانمم و طفل در شکمش را به خدا سپردم. بعد از مدتی زنگ زدند گفتند آقا پسری گیرت آمده بیا پسرت را ببین، گفت الان جبهه را نمیشود ترک کرد. تصویر و عکسی از آن نوزاد را برای من بفرستید من ببینم عکس فرزندم را، عکس این نوزاد تولد یافته را برای این شهید فرستادند، در یک عملیاتی شهادت رسید. از اموال شخسی که برای خانواده شهید برگرداندند، یکی همین عکس نوزاد آغشته به خون شهید بود. فرزندش را ندید، برای خدا خانم خودش را در آن ماههای آخر کنارش نبود که من و شما امروز امنیت پیدا کنیم.
هفته گذشته در جلسه شورای اداری استان عرض کردم، یک جوری عمل کنیم که در قیامت جلوی شهدا سر پایین نیندازیم، مردم ارزشهای اسلامی و دینی دارد رنگ میبازد. قیامت شهدا بگویند ما رفتیم کار را دادیم دست شما، شما چکار کردید؟ در مجموعه واجبات و محرمات! یکی از دغدغههایی که خیلیها دارند، رواج فساد و گناه، بیحجابی و بدحجابی، پاسخ باید بدهیم در محضر شهدا. آنها برای خدا رفتند برای خدا جان دادند. گاهی اوقات ما آبرو هزینه نمیکنیم وقت صرف نمیکنیم، حرف نمیزنیم. شهیدی که امروز روزِ میلادش بود، ابالفضل العباس، این قسمت از تاریخ ابالفضل را بشنوید، وقتی که دست راست او را زدند فرمود
و الله إن قطعتموا یمینی، إنِّی احامی ابداً عن دینی
دست راستم را گرفتید اعتقادم را نمیتوانید بگیرید، بعضیها در یک نوسان اقتصادی با دین قهر میکنند، در یک کم و زیاد اجتماعی میروند در حاشیه! ابالفضل دست راستش را زدند ایستاد، دست چپش را زدند فرمود
یا نفس لاتخشَ من الکفاری، و إبشِری برحمة الجباری
عباس نترس دستانت را گرفتند رحمت خدا در انتظار توست، من یک درس اینجا از زندگی سردار علقمه بگویم. ابالفضل فرمود دست نداری زبان که داری حرف بزن! ما حرف میزنیم؟ آقا در جمع فامیلی نشسته، انحراف دارد گسترش پیدا میکند ساکت است. منِ مغازهدار ساکت، من مسئول ساکت، منِ طلبه ساکت، منِ شهروند ساکت، ابالفضل آموخت تا آن لحظهی آخر که از دین میتوانیم دفاع کنیم دفاع کنیم. زبان به کام داری؟ حرف بزن. تا مورد آماج تیرها قرار گرفت و پیکرش از اسب به زمین افتاد دفاع میکرد. ما مطلب بلدیم سرمان هم میشود سکوت میکنیم. میگوییم آقا فایده ندارد این حرف اثر ندارد. من سوالم این است ،آقایان محترم قمربنی هاشم کنار علقمه حرفش بر این کافرها اثر کرد؟ درس عاشورا درسِ عمل به تکلیف بود، درسِ عمل به وظیفه بود، نه دنبال نتیجه رفتن. از صبحِ عاشورا تا لحظه شهادت امام حسین، حضرت خطبههای متعدد خواند از مجموع این خطبهها 10 نفر به امام حسین نپیوستند. از یک جمیعت قریب به سی هزار نفر، امام حسین به وظیفه عمل کرد. چه منطق غلطی است که فایده ندارد! آقا حرف نزن فایده ندارد، میخ آهنین در سنگ است! بابا تو تکلیف داری! حرفت را بگو. مقام معظم رهبری فرمودند بگویید و بگذرید، فی سبیل الله اگر آمدید همین است، خدا میشود تراز.
«بَلْ أَحْيَاءٌ»[9] خدا میفرماید شهدا زنده هستند، «عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»[10] نزد خدا رزق میخورند، هر کجا در قرآن عند ربِّهم آمده است، یعنی ثواب لایُحتَسب، یعنی پاداشی که نمیشود حسابش کرد. خدا میفرماید نزد منند، «عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»[11] خدا رزق میدهد به اینها. لاتعد و لاتُحصی است تکریم اینها. این بحث آیه شریفه در حد اختصار.
اما شام میلاد حضرت ابالفضل و شب میلاد حضرت سیدالساجدین و زینالعابدین است، من یک اشارهای هم به عظمت این شخصیتی که اسوهی شهداست کنم.
ابالفضل به جایی رسید که امام رضا میفرماید در قیامت مادر ما فاطمه زهرا وقتی وارد محشر میشود میفرماید «کفانا للشفاعة یدان مقطوعتان ولدی العباس» برای شفاعت دو دست بریدهی پسرم ابالفضل کافی است. کیست ابالفضل که فاطمه زهرا به دست بریدهی او مباحات میکند و ابزار شفاعت امت پدرش قرار میدهد؟ این دست فی سبیل الله داده شد که این عظمت داده شد.
عزیزانی که کربلا مشرف شدید، یک زیارتی است از امام صادق نسبت به حضرت ابالفضل «السلام علیک أیها العبد الصالح»[12] اصلا بزرگترین افتخار شهدا بندگی اینها بود. این تصاویر عزیزانی که امشب شما به احترام آنها و بیت آنها آمدید، از پدران شهدا سوال کنید، از همسران شهدا سوال کنید، اینها خدا و خداترسی تراز زندگی اینها بود، خدا هم رزق میدهد به اینها. امام صادق میفرماید «السلام علیک أیها العبد الصالح»[13] سلام بر تو ای بنده صالح خدا، قبل از اینکه امام بفرماید سلام بر تو ای فرزند امیرالمومنین، سلام بر تو ای برادر اما مجتبی، سلام بر تو ای عموی امام، برادر امام، فرزند امام، میفرماید سلام بر تو ای بندهی صالح خدا! عبدالصالح، ابالفضل افتخارش در بندگی خدا بود، زور بازو که خیلیها دارند چشم و ابرو که خیلیها دارند، اینها که کسی را ماندگار نمیکند. آنچه که ابالفضل را ماندگار کرد این عبد صالح بودن ابالفضل بود. آنچه که شهدا را ماندگار کرد آن سحرخیزیها و نالهها و شبزندهداریهای شهدا بود. بارها من پای صحبت پدران و مادران شهدا نشستم، حالات شهید را که میگویند، شب زندهداری اینها انس با قرآن اینها اجتناب از گناه در زندگی اینها وجود داشت، خوب اینها شهید نمیشدند تعجب داشت.
عبد الصالح، ابالفضل عبد صالح بود، مطیع خدا، مطیع پیغمبر، مطیع امیرالمومنین، المطیع لله و لرسوله و لامیرالمومنین و الحسن و الحسین علیهم السلام، این ابالفضل است. این میرساند حضرت را به آن مقامات عالیه.
مجاشعی میگوید بازار کوفه بودم سرهای اسرا بالای نیزه بود، روز 12 محرم بود، دیدم در بین این سرهای بریده یک سر آثار سجدهی طولانی بر جبینش نقش بسته، گفتم این سر سرِ کدام شهید است؟ گفتند سرِ عباسبن علی است. عزیزی که در 34 سالگی به شهادت رسید، آثار سجدههای طولانی بر جبینِ او نقش بسته بود. عبد به چه کسی میگویند؟ امام صادق فرمود نشانهی عبد این است که «العبد لایملک شیئا»[14]، عبد یعنی وابسته به هیچ چیز نیست، وابسته نشدید به مقامات میرسید. به دنیایتان به فرزندانتان به امکاناتتان به آبرویتان به خودتان هم وابسته نباشید، ابالفضل به دست خودش هم وابسته نبود. «العبد لایملک شیئا»[15]. امام صادق فرمود بنده کسی است که بداند خدای او رضایی دارد و رضای خدا را انجام بدهد. سخطی دارد سخط خدا را ترک کند. این را میگویند بنده. بنده یعنی کسی که تراز او خداست، بایدها و نبایدهای زندگی او را خدا تعیین میکند. با کسانی هست که آنها با خدا هستند، جدا میشود از کسانی که از خدا جدا میشوند. و بنده کسی است که بداند خالق و آفریدگاری دارد که در صدد انجام کارهای اوست، او را به حال خودش رها نکردهاند. ایمانِ قوی دارد به اینکه مدبِّر الامور خداست ما همه کاره نیستیم. خدا همهمان را تامین میکند. بنده مومن معتقد است که خدایی هست که مدبر امورات اوست و در پیشگاه خدا تکلیف دارد به وظائف عمل کند. این بنده است.
بعد در ادامه این سلام امام صادق میفرماید «أشهد لک»[16] عمو شهادت میدهم برای تو، این شهادت امام صادق است. و این ویژگیها را ما در شهدا میبینیم. «بالوفاء»[17] شهدا مظهر وفاداری بودند «و التسلیم»[18] مظهر تسلیم بودند «و التصدیق»[19] مدافع حق و حقیقت بودند «و النصیحة لخلف نبی المرسل»[20] امام صادق میفرماید ابالفضل مظهر وفاداری مظهر تصدیق مظهر تسلیم و مظهر خیرخواهی برای جانشین پیغمبر است.
این صحنهی تاریخی را که تاریخ نقل کرده، ببینید این مظهر خیرخواهی است. ابالفضل امامش را، امامش اهل حرم را بر خودش ترجیح میدهد. شهدا پای همین سفره نشستند، شهدا از همین مکتب آموختند که از همه چیزِ خود برای خدا بگذرند. یک روایتی است از رسول خدا پیامبر میفرماید اگر پنج چیز را انجام دهید منِ پیغمبر بهشت را برای شما ضمانت میکنم. مردم از امشب بروید دنبال اینها بهشتتان تضمین است ولی این پنج چیز را انجام دهید. رسول الله فرمود «من یضمن لی خمسا»[21]؛
یک، خیرخواه خدا باشد، مردم خدا تراز باید قرار بگیرد، گاهی اوقات در تربیت فرزندم در تربیت اجتماع در تربیت زیرمجموعه کوتاهی میکنم چون خدا رفته در حاشیه، مشتری برای من از نماز اول وقت مهمتر است، دنیا برای من از آخرت مهمتر است، بهشتی شدن مشکل است، پیغمبر فرمود خیرخواه خدا باش، حرف اول را در زندگیتان خدا باشد.
دوم، «و النصیحة لکتاب الله»[22] خیرخواه و دلسوز قرآن باشید، قرآن برای شما مهم باشد، احترام به قرآن، انس با قرآن.
سوم «و النصیحة لرسول الله»[23] خیرخواه پیغمبر باشید، قال رسول الله به حاشیه نروید، پیغمبر را بشناسیم از پیغمبر تبعیت کنیم رسول الله چگونه زندگی میکرد؟ من در جمعی از مسئولین استان عرض کردم پیغمبر مردمی بود، چهره به چهره کوچه به کوچه با مردم؛ مسئول باید مردمی باشد، پیغمبر حاضر بود، پیغمبر ناظر بود، پیغمبر دعوت میکرد مردم را به سوی معنویت و هدایت، دغدغهی دین داشت، پیغمبر تشویق میکرد خوبیها را، پیغمبر تذکر میداد بدیها را و هشدار میداد. کسانیکه خیرخواه پیغمبرند، رسول الله فرمود من قیامت ضامت بهشتشان هستم.
«و النصیحة لدین الله»[24] خیرخواه دینِ خدا باشید، ارزشهای دینی برایتان مهم باشد، ارزشهای دینی رنگ نبازد. قبل از اذان خدمت صدیق مکرَّم جناب آقای اکتفائی بودیم در دفتر، ایشان یک جریانی نقل کردند، فرمودند مدتی قبل یک کسی به کسی گفت هنوزم قرآن میخوانی!؟ هنوز هم سرت در قرآن است، هنوز هم مسجد میروی؟ آنوقت اسم خودمان را هم میگذاریم مسلمان! دین خدا را اهمیت بدهید، دغدغهی دین داشته باشید، چهار تا شبهه نسبت به دین با تمسخر میگویند آقا خنده تحویل میدهد. من در یک جلسهای عرض کردم آیت الله العظمی اراکی فرموده بودند استاد ما حاج شیخ عبدالکریم حائری بنیانگذار حوزه علمیه قم، استاد امام، استاد آیت الله العظمی گلپایگانی، استاد آیت الله مرعشی نجفی نمرد جز بخاطر کشف حجاب. این را آیت الله العظمی اراکی فرمود در مجله حوزه سال 64، سی و شش سال قبل، ایشان فرمود استاد ما دق کرد بخاطر کشف حجاب. بدا بحال کسی که گناه ببیند خنده تحویل بدهد، گناه ببیند برای او عادی باشد. این را میشود گفت دینداری! این که دین نیست، اینکه امیرالمومنین میفرماید انسانهای باتقوا قلب اندوهگین دارند، یعنی خطای دیگران برای اینها گران تمام میشود. خودش پاک است، خودش سالم است، بیگانگی با خدا را در رفتار دیگران اینها را آزرده میکند. توهین به مقدسات را از دیگران که میبینند اینها میسوزند. «و النصیحة لله»[25].
پنج رسول الله فرمود «و النصیحة لجماعة المومنین»[26] اگر کسی خیرخواه جامعه اسلامی باشد، منِ پیغمبر در قیامت بهشت را برای او تضمین میکنم. ما نسبت به جامعه اسلامی، نسبت به مسائل جامعه در حدِّ توان خودمان کوتاهی نکنیم. بارها بنده عرض کردم اصلاحِ یک جامعه کار همه است، کار یک گروه، یک سازمان، یک نهاد نیست، همه باید کار کنند، «کلُّکم راع و کلُّکم مسئولٌ عن رعیَّته»[27] همه مسئولیم و همه وظیفه داریم در اصلاح جامعه خدمت کنیم. این صفت خیرخواهی که میبینیم در شهدا بود. اینها دغدغه خدا را داشتند، دغدغه دین خدا.
عرائضم را جمعبندی کنم، با یک خاطره و یک حدیث، بارها من در بعضی از جلسات عرض کردم، یک کتابی است بنام شبیه صدام، این را آقای میخائیل رمضان نوشته، یکی از بدلهای صدام در عراق. جریاناتی را از صدام نقل میکند که وقتی انسان میخواند گاهی اوقات اضطراب پیدا میکند که او چه دیکتاتور خطرناکی بود! جریاناتی از دورانی که با صدام بود نقل میکند، او تا سال 84 هم در کربلا زنده بود، دبیر جغرافیا بود در کربلا، حزب بعث او را شناسایی کرد، یکی دو تا عمل جراحی پلاستیک رویش انجام دادند، قیافه ظاهری او شبیه صدام بود، خیلی از مجالس و محافی جای صدام نقش آفرینی میکرد. یک جریانی را او نقل میکند، من امشب آن جریان نقل کند.
این آقای میخائیل رمضان میگوید یک شبی ما در ماشین صدام بودیم از محله منصور بغداد داشتیم رد میشدیم، ببینید این شهدا چه خدمتی به جامعه اسلامی ما کردند، این امنیت امروز ما این آرامش امروز ما، بله مشکلات هست گرانی هست مشکلات اجتماعی است، یک بخشیاش هم دست خود ماست، بعضیهایمان هم بیانصافیم، خدا در زندگی رنگ باخته است، یک بخشش مشکلاتی است که ما داریم افرایش میدهیم یک بخشش هم مشکلاتی است که از خارج دارد تحمیل میشود. آقای میخائیل رمضان میگوید در ماشین صدام بودم در محله منصور بغداد داشتیم رد میشدیم، یک زن و مردی داشتند کنار خیابان رد میشدند، شاید شب نزدیک به نیمه بود. گارد ریاست جمهوری هم دنبال این ماشین صدام. صدام از ماشین دید این زن و مرد عرب دارند رد میشوند، به راننده گفت ماشین را نگهدار، راننده نگهداشت، به راننده گفت به این آقایی که همراه این خانم است بگو بیاید. راننده رفت آن آقا را خبر کرد و صدا زد و آن مرد عرب آمد پای ماشین، نگاه کرد دید صدام حسین در ماشین است و خیلی وحشت کرد. سلام کرد به صدام، صدام گفت آن زنی که همراه تو است کیست؟ گفت جناب رئیس جمهور این زن من است. گفت غلط کردی فلان فلان شده، گفت دو سه تا فحش و دشنام به این مرد عرب داد گفت بگیریدش، همین شب اعدامش کنید، زنش را بگیرید بیاورید کاخ ریاست جمهوری، نام نویسنده را گفتم میخائیل رمضان نام کتاب را گفتم نگویید آقای حدائق تاریخ جعل میکند. رجوع کنید ای کسانی که اهل مطالعه هستید، خانمها بشنوید، آقایان بشنوید. عفت امروز حیای امروز امنیت امروز را مدیون تلاش شهدا هستیم. حواستان باشد قیامت سرتان را پایین نیندازید. چه وضعی را میبینیم در جامعه! گفت صدام گفت زن را هم بگیرید بیاورید کاخ ریاست جمهوری. میخائیل رمضان میگوید همان شب آن مرد را کشتند، با زن شوهردارِ مسلمان، صدام زنای محسنه کرد و آن زن را هم آن شب کشتند! من سوالم از شما عزیزان این است، اگر دست این افریط مستکبر در این مملکت باز میشد و اگر این شهدا نمیرفتند و با این رشادت و مجاهدتشان از این آب و خاک و ارزشها دفاع نمیکردند، ناموس ایرانی امنیت داشت؟ ناموس ایرانی آبرو و حیثیت داشت؟ صدامی که به ناموسِ عرب رحم نمیکرد! همین میخائیل رمضان میگوید چندین مرتبه صدام تصمیم گرفت بالکل مردم کربلا و مردم نجف را آبش را مسموم کند، گفت دو سه بار تصمیم جدی برای اینکار گرفت! آقایان پای سفره شهدا هستیم، آنها با جانشان از دین دفاع کردند، شما با زبانتان با پولتان با قلمتان. پول خودم است! پول خودت است؟ شانس بیاوری یک کفنی با خودت ببری. دفاع کنید از دین «تُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ»[28] ثروت خدا بهت داده از دین دفاع کن، دستت خالی است؟ با نفست با زبانت با قلمت با حضورت از دین دفاع کن. پیام الهی است در سوره مبارکه صف.
شهدا اسوهی ناصح بودن بودند. ابالفضل اسوهی شهداست در ناصح بودن، به شهادت امام صادق. با این حدیث از آقا امیرالمومنین عرضم را تمام کنند چون عزیزان ما برنامههای دیگری هم در نظر دارند. یک حدیث از امیرالمومنین عیدی امشب به همهی شما شیعیان امیرالمومنین میدهم. امشب در خلوتتان به خودتان نمره بدهید ببینید چکاره هستید. حالا جلوی همدیگر آبروداری میکنیم، اما در خلوت که دیگر کسی نباید با خودت تعارف کند. خیرخواهترین مردم چه کسانی هستند؟ علی علیهالسلام میفرماید «إنَّ انصح الناس»[29] دلسوزترین مردم، قرآن در سوره اعراف آیه 68 میفرماید «أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَأَنَا لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ»[30] حضرت هود میفرماید من رسالات خدا را دارم، پیام خدا را به شما میرسانم و منِ هود انسانی دغدغهمند و دلسوز و امانتدار هستم. تمام انبیا ناصح بودند. ابالفضل ناصح، اولیا ناصح، شهدا ناصح، خوب این ناصحترین و دلسوزترین افراد میدانید چه کسانی هستند؟ امیرالمومنین میفرماید «إنَّ انصح الناس لنفسه أطوعهم لربِّه»[31] دلسوزترین مردم کسانی هستند که اول دلشان برای خودشان بسوزد. آقا نماز خدا واجب زمین مانده در کارنامهی زندگیات نباشد. قرآن میفرماید اول خودت را نجات بده. مومن برای دیگری ندو درحالی که بار خودت روی زمین مانده است. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا»[32] اول خودتان را نجات بدهید بعدا خانواده را بعدا دیگران را. میخواهی مردم دلسوز را بشناسی؟ دلسوز واقعی کسی است که اول دلش برای خودش بسوزد. من این را بارها عرض کردم کسانیکه گناه میکنند نشان میدهند برای خودشان ارزش قائل نیستند، خانمی که حجاب رعایت نمیکند دلسوز خودش نیست، این خانمی که دلسوز خودش نیست برای دیگران هم ارزش قائل نیست. آن عزیزی که گناه مرتکب شده است نشان میدهد که دغدغه خودش را ندارد. آن کسی که برای خودش ارزش قائل نیست برای دیگران هم ارزش قائل نیست. فکر تربیت و رشد تعالی خودمان باشیم، از این فرصتهایی که خدا در اختیار ما قرار داده درست استفاده کنیم، «انصح الناس لنفسه أطوعهم لربِّه»[33] امیرالمومنین علیهالسلام فرمود آنهایی که در بندگی خدا کوشاترین هستند اینها دلسوزترین هستند. ببین چه کسانی سر خط هستند در بندگی خدا؟ اینها دلسوزها هستند. حالا بعضی از مسئولین ما در مجلس هستند، شما امروز ببینید نوع تخلفات، اختلاسها، دستاندازی در بیت المالها، ظلمها، طلاقها، اجحافها ریشه در خداگریزی دارد. سال 82 یعنی 18 سال قبل در این شیراز جنت تراز ما طلاق یک سال شیراز را رصد کردیم، چرایی طلاق! این آمار 18 سال قبل است. یک مورد پیدا نشد که زن و مرد هر دو با ایمان و با اخلاق باشند و کارشان به طلاق کشیده باشد، اگر سراغ دارید بفرمایید. یک مورد شما بیاورید بگویید آقا من زن و شوهری سراغ داریم هر دو متدین هر دو بااخلاق، و کار به دادگاه کشید، نداریم. این را بارها در جمع قضات سوال کردم و ساکت شدند، اگر یک قاضی توانست یک پرونده بیاورد که بگوید در طول سی سال یا بیست سال خدمت قضاوتم پروندهای زیر دستم باز شد که دو طرف دعوا خداترس بودند، اصلا نداریم، یا دو طرف پرونده یا یکی از دو طرف پرونده خداگریزی کردند. امروز مردم آسیبها از فاصله گرفتن از ارزشهاست. امروز راه برون رفت از همهی مشکلات نزدیک کردن مردم با خداست. یک کسی گفت آقا نماز بخوانیم که چه بشود؟ گفتم نماز بخوانید که زندگی خوبی را طی کنید.
چند شب قبل یک بنده خدایی آمد تلفن موبایلش را آورد گفت آقا این جریانات در خانه ما دارد اتفاق میافتد، حالا شبههایی بود، میگفت اجنه میآیند و میروند و اینجور میشود، خیلی ناراحت هم بود، هی گفت گفت گفت! گفتم من یک سوال از شما دارم نماز میخوانی؟ گفت من نمازهای صبحم از دم قضا است، گفتم اینها در خانهات نباشد تعجب است. مردم باران نباریدن تعجب نیست با این وضعی که بعضیها پیش گرفتند، بلکه باران باریدن تعجب است. گفتم تو از خدا بریدی میخواهی زندگی سالمی داشته باشی؟ بندگی خدا آرامش میآورد. «الَّذِينَ آَمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[34] یاد خدا آرامش دارد، سردار علقمه میشود، دستها را هم میدهد ولی آرام است. با یک مختصر نواسانات اجتماعی و اقتصادی میریزد به هم افکار!
لذا حضار محترم «اطوعهم لربه»[35] امروز همه باید تلاش کنیم. مقام معظم رهبری فرمودند هر کاری در این مملکت دارد اتفاق میافتد باید پیوست فرهنگی داشته باشد. سیاست ما، اقتصاد ما، اجتماع ما، در هر زمینهای در هر ادارهای اگر میخواهید موفق عمل کنید پیوست فرهنگی. اول یزکِّیهم بعد یعلِّمهم؛ اول مردم به خدا نزدیک شوند که بعد این ثروت آفتزا نشود، این مقام آسیبرسان به مردم نشود. این جوانی این زیبایی این فرصت این امکانات برای جامعه خطری ایجاد نکند. دلسوزترین مردم «انصحهم الناس لنفسه أطوعهم لربِّه»[36] بسنده کنم، مجددا از همه عزیزانی که شرف حضور یافتید، با این حضور خودتان اعلام کردید که یاد و خاطرهی شهدا فراموش نشده است.
من در یکی از شهرستانهای استان سالها قبل در یادواره شهدایی شرکت کردم. پدر شهیدی در آن شهرستان و در آن مجلس جلوی من را گرفت گفت آقای حدائق بیش از 25 سال فرزندم شهید شده کسی در خانهی ما را نزد! اینجوری نباشد، مردم همه چیزتان بعد از خدا مدیون شهداست. فرزند شهیدی آمد گفت حاج آقا رفتم در ادارهای کاری داشتم کارم هم کار حق بود، نمیخواستم پارتی بازی کنند، میخواستم کارم را انجام دهم. به مسئول اداره گفتم آقا من فرزند شهید هم هستم، ضمن اینکه کارم هم کار خلاف قانون نیست، این را گفتم که حالا کار ما را اهمیت بدهند. ببینید عزیزان این را خدمت همهتان بگویم. خدا با تبعیض مخالف است، با تمیز موافق. فرق بگذاریم بین تمیز و تبعیض. تبعیض یعنی شرایط یکسان داشتن و یکی را برتر دانستن، این بد است، افرادی را که شرایط واحد دارند یکی را ترجیح دهی، این خوب نیست. ام در تمیز بعضیها یک اولویتهایی دارند، خوب این فرزند شهید با آن کسی که پدرش شهید نشده نباید دیده شود؟ این پدرش برای این نظام رفته، به اینکه تبعیض نمیگویند این تمیز است، خدا ضربت شمشیر امیرالمومنین را در جنگ خندق میفرماید برابری میکند با عبادت تمام انسانها و جنیان، این تمیز است، قطعا ثوابی که به عبادت امیرالمومنین میدهند به عبادت ما نمیدهند، ما هم همان نماز را میخوانیم ولی نماز ما کجا و عبادت اولیا کجا! این فرزند شهید گفت من رفتم به مسئول اداره گفتم من فرزند شهید هم هستم، تا این را گفتم گفت بمن چه که فرزند شهیدی! مگر من به پدرت گفتم برود جبهه که میگویید من فرزند شهیدم؟ منتش را سر من میگذاری! گفتم واقعا اگر کار دست من بود یک لحظه نمیگذاشتم این آقا پشت این میز بنشیند. مرد نادان ریاست امروز تو آبروی امروز تو، شرف امروز تو، مدیون دیروز شهداست. آن شهید اگر نرفته بود تو امروز این فرصت برایت پیدا نمیشد. شهدا را فراموش نکنید.
پروردگارا به عظمت قمربنی هاشم و حضرت زینالعابدین قیامت ما را شرمندهی شهدا قرار نده.
توفیق انجام وظائف به آن نحو شایسته که مرضی ذات مقدس شماست در این فرصتهای باقیمانده به همه ما عنایت بفرما.
فرج مولایمان، صاحب الزمان را مهمترین عیدی ما در این اعیاد شعبانیه قرار بده
[1] العمران آیه169
[2] بقره آیه154
[3] العمران آیه169
[4] العمران آیه169
[5] العمران آیه169
[6] جهاد در آینه روایات، جلد2، ص287
[7] جهاد در آینه روایات، جلد2، ص287
[8] العمران آیه169
[9] العمران آیه169
[10] العمران آیه169
[11] العمران آیه169
[12] زیارتنامه حضرت ابالفضل
[13] زیارتنامه حضرت ابالفضل
[14] مستدرک الوسائل ج13 ص37
[15] مستدرک الوسائل ج13 ص37
[16] زیارتنامه حضرت ابالفضل
[17] زیارتنامه حضرت ابالفضل
[18] زیارتنامه حضرت ابالفضل
[19] زیارتنامه حضرت ابالفضل
[20] زیارتنامه حضرت ابالفضل
[21] الخصال ج1 ص294
[22] الخصال ج1 ص294
[23] الخصال ج1 ص294
[24] الخصال ج1 ص294
[25] الخصال ج1 ص294
[26] الخصال ج1 ص294
[27] مجموعه ورام ج1 ص6
[28] صف آیه11
[29] غررالحکم ص229
[30] اعراف آیه68
[31] غررالحکم ص229
[32] تحریم آیه6
[33] غررالحکم ص229
[34] رعد آیه28
[35] غررالحکم ص229
[36] غررالحکم ص229