استاد حدائق یکشنبه شب 26 دی ماه 1400 به مناسبت سالروز وفات حضرت ام البنین(س) در هیئت محبان ثارالله(ع) سخنرانی نمودند.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله الحکیم فی کتابه الکریم «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ»[1]
صدق الله العلی العظیم
مجلس بمناسبت تجلیل و عرض ادب به ساحت مقدس یکی از بانوان برجستهی عالم اسلام، حضرت فاطمه امالبنین منعقد است. مقدمتان آیه 31 سوره مبارکه آلعمران را با چند نکته و پیام محضر عزیزان عرض کنم، و در ادامهی آیه اشارهای گذرا به شخصیتی که امشب من و شما را گرد هم جمع نموده است خواهم داشت.
در آیه 31 از سوره مبارکه آلعمران خدا به پیامبر میفرماید رسول ما «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ»[2] این پاسخ بعضی از تصورهای غلطی است که بعضیها امروز دارند، همین امشب هم شخصی شبیه به همین مطالبی را داشت سوال میکرد و این آیه پاسخگوی خیلی از این تصورات اشتباه و غلطی است که بعضیها به زعم اینکه ما خدا را دوست میداریم، ما عاشق خدا هستیم، دلت با خدا باشد، به ظاهر و عمل نیست، به حسینیه و مسجد رفتن نیست، به نماز نیست، به حج نیست، دل پاک باشد. مگر خدا محتاج نماز است محتاج هیئت آمدن است؟ چه کسی گفته نماز بخوانید چون خدا محتاج است! اصلا این استدلال غلط است، هر کسی بگوید حج بروید چون خدا نیاز دارد حرف اشتباهی زده است. ما نماز میخوانیم چون خودمان احتیاج داریم، اگر بیماری دارو مصرف میکند دلیل بر نیاز پزشک نیست، دلیل بر نیاز بیمار به دارو است. اگر دانشآموزی دانشجویی درس میخواند دلیلی بر نیاز استاد نیست، خود این دانشآموز و این دانشجو محتاج علم است. علی علیهالسلام میفرماید «ان الله سبحانه و تعالی غنیا عن طاعتهم و آمناً من معصیتهم»[3] خدا از اطاعت شما بینیاز است، گناهان شما هم به خدا آسیبی نمیزند، شما خوب باشید خدا همان خداست، مسیر انحراف را طی کنید خدا همان خداست.
گر جملهی کائنات کافر گردند، بر دامن کبریائش ننشیند گردی
امشب آمدید هیئت به خودتان خدمت کردید، نه به حضرت امالبنین خدمت کردید و نه به خدای امالبنین. ما خودمان نیاز داریم، ما به خودمان داریم خدمت میکنیم. ما میآییم از برکات این صاحبان این مجالس برای خود توشهای رقم بزنیم. لذا این تعبیر اشتباهی که بعضیها میگویند دل پاک باشد پاسخ دارد. با هر کسی مواجه شدید گفت دلت پاک باشد، به ظاهر نیست به حجاب نیست به نماز نیست به نماز شب نیست، به دل با خدا بودن است، قرآن ببینید چه میفرماید؟ آیه 31 سوره مبارکه آلعمران، رسول ما به مردم بگو «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ»[4] اگر شما میگویید خدا را دوست دارید «فَاتَّبِعُونِي»[5] از منِ پیغمبر باید تبعیت کنید. اصلا لازمهی محبت تبعیت است. خدا رحمت کند حضرت امام را، امام یک وقتی همین آیه را تلاوت فرمودند، فرمودند از همین آیه استفاده میشود که مُحِب واقعی اهلبیت، تابع واقعی اهلبیت است. نشانهی محبت در رفتار خودش را نشان میدهد، در اعمال ما باید نشان بدهد، من اگر به شخصی اظهار میکنم دوستت دارم، رفتار من نباید با او مغایرت داشته باشد، نشویم مصداق این شعر شاعر: سرم به فدایت بشرط اینکه رگ نبُرد. آقا جان فدایت هستیم ولی قدمی برنمیداریم. «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ»[6] اگر راست میگویید و خدا را دوست میدارید، «فَاتَّبِعُونِي»[7] از منِ پیغمبر تبعیت کنید، تابِع رسول الله باشید تا نتیجهی این تبعیت پیغمبر را ببینید «يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ»[8] خدا هم شما را دوست بدارد. این نکته اول که اساس محبت و شرط محبت لازمهی محبت تبعیت و عمل است.
این حدیث نورانی پیغمبر به امیرالمومنین فرمود یا علی جایگاه شما در اسلام مانند جایگاه سوره توحید در قرآن است. «مثلُک اُمتی کمَثلِ قل هو الله احد فی القرآن»[9] یا علی شما مثل سوره قل هو الله احد، توحید در قرآن هستی، بعد پیغمبر باز کردند حدیث را. فرمودند از ویژگیهای سوره توحید این است که اگر کسی یک مرتبه این سوره را بخواند ثواب یک سوم قرائت قرآن، دو مرتبه بخواند ثواب دو سوم قرآن، و سه مرتبه بخواند ثواب ختم قرآن را به او میدهند، اینهم امشب مزد آمدن جلسهتان. از توصیههایی که پیغمبر به حضرت زهرای مرضیه نمود این بود که دخترم شبها نخواب مگر اینکه یک ختم قرآن بجا بیاوری، که حضرت زهرای مرضیه سوال نمود پدر جان در این وقت اندک این کار وسیع چگونه ممکن است؟ پیغمبر فرمود دخترم قبل از خواب سه مرتبه سوره توحید را بخوان، ثواب یک ختم قرآن را به شما میدهند. پیغمبر امیرالمومنین را به سوره توحید تشبیه میکند. بعد رسول الله فرمود یا علی همانطور که سوره توحید یک مرتبهاش یکسوم قرآن، دو مرتبهاش ثواب دو سوم، سه مرتبه ثواب ختم قرآن را دارد، هزار نکته باریکتر از مو همینجاست، «یا علی مَن احبَّک بلسانه فقد کمُلَ ثلثُ الایمان»[10] اگر کسی شما را با زبانش دوست بدارد یک سوم ایمانش کامل است! بعضیها در حد زبان به امیرالمومنین ارادت دارند، آقا سر و جانم به فدای علی، ولی رفتار زندگیاش، تربیتش، خانودهاش، اقتصادش را که نگاه میکنید به امیرالمومنین همسویی ندارد، این یک سوم ایمانش کامل است. پیغمبر فرمود «من احبَّک بلسانه و قلبِه فقد کمُلَ ثلثا الایمان»[11] اگر کسی شما را با قلب و زبانش دوست بدارد دو سوم ایمان او کامل است، این الحمدالله در این جمع است، این اجتماع همه الحمدلله رب العالمین، هم زباناً هم قلباً اهلبیت را دوست میداریم. دلیل بر محبتتان هم حضورتان امشب اینجاست. آن محبت شما را اینجا جمع کرده، اما سروران عزیز، هنر در یک سوم پایانی است. پیغمبر فرمود یا علی «مَن احبَّک بلسانه و قلبه و أعانکَ بیده فقد کمُل حقیقة الایمان»[12] اگر کسی با زبانش و قلبش شما را دوست بدارد، در عمل رفتار، کردار، شما را یاری کند. یعنی زندگی این آدم را که نگاه میکنید میشود تبعیت از امیرالمومنین، کاسبیاش را که میبینی، ادارهاش را که میبینی، خلوتش را که میبینی، خلوتش را که میبینی، عروسیاش را که میبینی، عزایش را که میبینی، مغایرتی با امیرالمومنین ندارد. اینکه امام صادق فرمود شیعیان ما در رفتارتان از ما دفاع کنید، با رفتارتان بیاموزید پیروی از اهلبیت یعنی چه. اصل محبت یعنی تبعیت رفتاری، یعنی عملکرد ما را که میبینند بگویند این شیعه اهلبیت است این شیعهی امام صادق است این شیعهی امیرالمومنین است، کلاه سر کسی نگذارد ظلم نکند، آبرو نبرد، تعدی نکند، خدای ناکرده زبانِ بدگویی دشمنان اسلام را به اهلبیت و اولیای دین باز نکنیم، «کونوا لنا زینا و لاتکونوا علینا شَینا» ابزار سرافرازی را برای اولیا رقم بزنیم نه خدای نعوذ بالله اسباب سرافکندگی!
بعد پیغمبر فرمود یا علی اگر زمینیان همانند آسمانیان شما را دوست میداشتند، خدا احدی را با آتش عذاب نمیکرد، یعنی اگر محبت محبت کاملی بود، محبت هم در گفتار هم در رفتار و هم در اعمال و عملکرد.
خوب این آیه میفرماید «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي»[13] تبعیت کنید، یعنی در عمل نشان دهید دوستی را. صاحب امشب، حضرت امالبنین محبتش را در عمل نشان داد، حالا پایان عرائضم جمعبندی خواهم کرد و مطالبی را محضر عزیزان عرض خواهم کرد، این نکته اول در این آیه شریفه که خداوند میفرماید تبعیت کنید اگر تبعیت کردید، خدا هم شما را دوست میدارد، «يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ»[14].
من یک نکتهای را اینجا عرض کنم، جبرئیل بر رسول خدا نازل شد، عرض کرد یا رسول الله خدا میفرماید به بندگان ما بگو میخواهید بدانید نزد ما چه جایگاهی دارید؟ به خودتان رجوع کنید ببینید خدا نزد شما چه جایگاهی دارد. خدا در حاشیه است یا در متن است؟ وقت نماز اول به کاسبی میپردازی یا به نماز؟ جایی که حرام میبینی ملاحظه شخص میکنی یا ملاحظه خالق؟ به همان اندازه که خدا نزد شما اهمیت دارد، شما نزد خدا اهمیت دارد. به همان اندازه که برای خدا ارزش قائلید در پیشگاه خدا ارزشمندید.
چند مطلب را من در این آیه شریفه عرض کنم محضر عزیزان، یکی از نکات لطیفی که ما در خیلی از آیات میبینیم، خداوند از احساسات مردم بهره میگیرد برای هدایت اینها «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ»[15] این درس است برای همهی ما که میخواهیم امر به معروف کنیم، نهی از منکر کنیم، زود نزن در برجک طرف، این نیمچه ارادتی که دارد خرابش نکن، این اشتیاقی که به اهلبیت ندارد قیچی نگذار قیچیاش کن، قطعش نکن! این آیه خطاب به پیغمبر است و شرح حال کسانی است که در عمل دارند کوتاهی میکنند، اما ببینید با چه بیان عاطفی خدا بیان میفرماید! «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ»[16] رسول الله بگو به اینها، اگر خدا را دوست میداری، این از بُعد عاطفه استفاده شد، عاشق خدا هستی، از پیغمبر تبعیت کن! یعنی اول ظرفیت پر اینها را میبیند، اول آنچه که اینها باور دارند را میگوید، شمایی که امام حسین را دوست میدارید، شمایی که برای حضرت زهرا خدمت میکنید، شمایی که اشتیاق به اهلبیت دارید حیف است که اینجوری عمل کنید، یک روش زیبای عاطفی در تربیت و هدایت. اول بیان خوبیها، دیدنِ پری ظرفیتها، ما گاهی اوقات کمبودها را فقط میبینیم، ظرفیتهای پر را نمیبینیم، امیرالمومنین میفرماید وقتی کسی را میخواهید تربیت کنید و اصلاح کنید، اول بگردید امتیازات او را پیدا کنید. با بیان امتیازات او نقاط ضعف را از او بگیرید. این یک نکته آموزنده تربیتی است. بنده حالا کسی را میخواهم تذکر بدهم، نماز نمیخواند روزه نمیگیرد، مشکلات متعدد دارد، بگرد ببین خوبی زندگی او چیست؟ ببین در کنار همهی این کارهایی که نمیکند، به چهار تا یتیم دارد کمک میکند، آنرا اول بزرگ کن، بگو برادر من، تو که دستگیری از یتیم میکنی، تو که بداد همنوعت میرسی، حیف است شما یک کار مهمتری مثل نماز را رها کردی. این روش اهلبیت بود، حیف است که تو این خوبی را داری، به خوبیهایت افزوده نکنی. واجباتت را انجام بده، حالا خواهر محترمهای در بخش حجاب کوتاهی کرده، اما ارادت به اهلبیت دارد، آمده به مجلس عزای اهلبیت، خوب این پری را اول ببین. خواهری که به اهلبیت عشق میروزی، و الحمدلله به تو توجه دارند، قابلی، دعوت شدی، حیف است به این خوبیها آن خوبی را هم اضافه نکنی. این یک روش ارزشمندی در هدایت و تربیت مردم.
نکته دیگری که در این آیه مفسرین استفاده میکنند، یکی از آیاتی که دلیل بر عصمت رسول الله است، همین آیه 31 سوره آلعمران است، که مستقیم خدا میفرماید از پیغمبر تبعیت کن. اگر مخصوصا یک جایی گفتند جوانها دلیل بر عصمت پیغمبر چیست؟ بگویید آیه 31 سوره آلعمران «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي»[17] خدا به طور مطلق میفرماید از پیغمبر تبعیت کنید اگر خدا را دوست میدارید، تبعیت بیقید و شرط، مطلقا تابع پیغمبر باشید، این دلیل بر عصمت رسول خداست.
حضار محترم در اثر بندگی انسان به جایی میرسد و آنقدر رشد میکند که تبعیت از او میآید در تراز دوستی خدا. بشر اگر بندگی کرد، اگر عبد صالح شد، شد گل سرسبد مثل رسول الله، به جایی میرسد که خدا میفرماید اگر از این آقا تبعیت کردی ما دوستتان میداریم. میخواهید ما شما را دوست بداریم باید از این آقا تبعیت کنید. این رشد و سیر و صعود انسانها را میرساند در معنویت که ما از این ظرفیت ارزشمند استفاده کنیم، ما هم میتوانیم در این مسیر به جایی برسیم که در اثر تبعیت از فرامین پیغمبر، فرامین الهی مشمول محبت پروردگار قرار بگیریم.
و مطلب دیگر، دو سه پاداش را خدا در این آیه دوست میدارد، یک اینکه اگر تبعیت کردید خدا دوستتان میدارد، خدا دوستدارتان میشود. در مواردی در قرآن داریم که خدا میفرماید ما بعضیها را دوست میداریم، «یُحِبُّهُم»[18] آیه 54 سوره مائده، «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ»[19] این آیه از آیات مهدوی است در قرآن، و این آیه از آیاتی است که یک وقتی در یکی از جلسات عرض کردم پیغمبر فرمود اشاره به ایرانیان هم دارد، خدا دوستشان میدارد، چه کسانی را خدا دوست میدارد، یکی از مواردی که خدا میفرماید دوست میداریم مردم را، تابعین پیغمبر است، آنهایی که از رسول الله تبعیت میکنند، «فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ»[20]مواردی فراوانی در قرآن خدا کد میدهد که ما چه کسانی را دوست میداریم، معیار محبتهای ما چیست، «يُحِبُّ التَّوَّابِينَ»[21] آنهایی که از راه اشتباه فاصله میگیرند، انسانهای باتقوا را دوست میداریم نیکوکاران را دوست میداریم، کسانی که از پیغمبر تبعیت میکنند «فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ»[22] خدا اینها را دوست میدارد، این یک؛ «وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ»[23] گناهانتان را هم میبخشیم.
من این نکته را هم عرض کنم، یکی از عوامل مغفرت انسانها سلامت فعلی اینهاست. این را در آیات فراوان داریم، یعنی همینکه طرف امروز آدم خوبی است، گذشته او را خدا میبخشد، خدا رحمت کند امام را میفرمودند میزان حال فعلی است، الان چکاره هستی؟ بعضیها حال گذشتهشان حال خوبی بود، حال فعلیشان از دست دادند، بعضیها گذشته خوبی نداشتند اما آمدند در مسیر، و مراقب باشیم شیطان ته دل ما را خالی نکند، دیدید شیطان به بعضیها میگوید شما با این آینده تیره خودت خجالت نمیکشی آمدی مسجد نماز میخوانی! همین امروز یک بنده خدایی آمده بود میگفت آقا من یک مدتی است رو به نماز شب آوردم، اما گاهی اوقات یک وسوسههایی وجودم را میگیرد که تو با این گذشته نماز شب چیست که میخوانی؟ خجالت نمیکشی! گفتم این وسوسهها وسوسههای شیطانی است، شیطان برای دور کردن انسانها از معنویت، خطوات دارد، گام به گام، سیاست گام به گام دارد، گفتم یکدفعه نمیگوید نماز شب را بگذار کنار، قدم به قدم انسانها را جدا میکند. میخواهد شما را از نماز شب بگیرد، گذشتهات را در ذهن شما جلوه میدهد، شما با این گذشته، این چه نماز شبی است؟ اتفاقا سلامت حال فعلی انسانها دلیل بر مغفرت از گذشتهی آنهاست. یکی از دلائل همین آیه 31 سوره آلعمران است «وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ»[24] شما اگر از پیغمبر تبعیت کردید خدا هم میفرماید میبخشیمتان. گناهان شما به واسطهی تبعیت از پیغمبر و تبعیت از اولیای الهی مورد مغفرت قرار میگیرد، «وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ»[25] خدا آمرزندهی مهربان است.
لذا بزرگترین پاداش، در نزد پروردگار در این آیه شریفه، محبوب خدا قرار گرفتن و از گناهان پاک شدن است. بالاتر از این دیگر ما نداریم. در دعای عرفه امام حسین صحرای عرفات، حج رفتهها! یک قسمتی از دعای عرفه حضرت این است. آقا امام حسین به خدا عرض میکند خدایا حاجتی دارم که اگر هیچ ندهی و این را بدهی زیانی به من نمیرسد، و اگر همه چیز بدست بیاید و این را از دست بدهم نفعی به حالم ندارد، و آن «فکاکُ رقبتی من النار»[26] این است که گردنم را از آتش دوزخ رهایی ببخش. این بزرگترین پاداش است، مغفرت از گناهان، محبوبیت از پیشگاه الهی، گاهی اوقات این را نمیبینند بعضیها، بعضیها پاداش را این ظواهر دنیایی میبینند که باید گذاشت و رفت. بزرگترین پاداش در این آیه خدا میفرماید دوستتان میداریم و از گناهان پاکتان میکنیم، یعنی مشمول مغفرت ما قرار میگیرید. پاک میشوید از این آلودگیها، و قطعا کار نیک که مصداق واقعی کار نیک تبعیت از رسول خداست، سبب آمرزش از گناهان میشود. این هم مطلب دیگر.
و یکی از موجبات عفو الهی هم همین اطاعت از رسول الله است. حالا موجبات عفو فقط به الهی العفو گفتن و شبهای جمعه و شبهای قدر نیست، همینکه شما در زندگی، مسیر زندگی شما مسیر اطاعت و تبعیت از اولیای الهی باشد، این خودش بزرگترین امتیاز برای انسان است.
این نکاتی از این آیه شریفه. اما مجلس به یاد بزرگ بانویی است که در عالم اسلام جزء مفاخر بانوان است، حضرت فاطمه امالبنین که انصافا از مصادیق بانوانی بود که مطیع ولیخدا بود. در هر عصری و در هر دورهای، چه زمانی که در همسری امیرالمومنین بود، چه در دوران امامت امام حسن مجتبی چه در دوران امامت سیدالشهدا، چه در نحوه تربیت فرزندانش. مادرها، مادر نقش کلیدی ایفا میکند در تربیت فرزند. گرچه پدر هم رکن است، از افتخارات امام حسین در روز عاشورا امام شخصیت خودش را شکل گرفته از پنج اصل نام برد، دو اصل از این پنج اصلا مادر و پدر است. یعنی سیدالشهدا با آن عظمت خروجی خانهی امیرالمومنین است. تربیت مادر و تربیت پدر «حجورٌ تابت و حجورٌ طَهُرَت و نفوسٌ آبیة و اُنوفٌ حمیَّة»[27] دامن پاکِ مادری چون فاطمه و تربیت خردمندانه و حکیمانه و عالمانهی پدری چون علی. پدرها نقش دارید در تربیت فرزندانتان. مادرها نقش دارند در تربیت. محبتها را فرزندان ما از ما باید بیاموزند نسبت به اولیای الهی. ابالفضل در کنار امالبنین ابالفضل میشود، فرزندان این بزرگبانو، این چهار عزیزی که خدا به حضرت امالبنین عنایت کرده، ابالفضل العباس، و عبدالله و عثمان و جعفر، به هر چهار فرزند موقع وداع از مدینه سفارش کرد و توصیه کرد، در تاریخ هم ثبت شده که مراقب باشید جان خود را هزینه کنید در راه امامتان و سیدالشهدا. خوب حضرت امالبنین جزء بانوانی است که در عالم اسلام، از بانوان عارفهی به اهلبیت است نسبت به مقام اهلبیت، عرفان و معرفت امالبنین، محبت این بانو نسبت به امیرالمومنین و نسبت به امیرالمومنین، خاصه فرزندان حضرت زهرا خیلی زیاد است. با اینکه در سن حضرت امالبنین در تاریخ، بعضیها معتقدند در سال هفتاد هجرت ایشان به لقای الهی پیوست، و متولد سال پنجم هجرت است، یعنی در سن 65 سالگی به جوار رحمت الهی شتافت. این بانو از عنفوان جوانی که در کانون خانه امیرالمومنین وارد شد و توفیق مادری در سال 24 هجرت، نسبت به حضرت ابالفضل را پیدا کرد، چنان فرزندان خود را تربیت کرده بود در احترام نسبت به فرزندان امیرالمومنین، اینها را به عنوان خادمان برادران خودشان تربیت کرده بود.
از ویژگیهای این بانو محبت به اولیای الهی است، از ویژگیهای این بانویی که امشب گرد هم آمدیم، شجاعت و غیرتمندی امالبنین، در آن خفقان دوران بنیامیه، در آن تقریبا کمتر از ده سالی که امالبنین در قید حیات بود، پیوسته مظلومیت سیدالشهدا و اهلبیت را بیان میکرد، بقیع میرفت، کنار قبور گذشتگان در بقیع، آنجا جایی درست کرده بود عزاداری میکرد، در آن خفقان قدرت بنیامیه، با آن شجاعتی که در آن بانو بود در دفاع از حق و حقیقت، بصیرت و آگاهی، جزء بانوان منحصر بفرد اسلام است حضرت امالبنین. بانویی که اسوهی صبر و اسوهی شکیبایی، و مادری شهید پرور که خوب امروز هم روز تجلیل از تمامی مادران شهدا و همسران شهدا بود که حضرت امالبنین هم همسر شهید و هم مادر شهید بود، آنهم چهار عزیز را در کربلا تقدیم کرد، در ادبیات هم در تاریخ نوشتند این بانو اهل فصاحت و بلاغت بود و در شعر و فصاحت و بلاغت جزء بانوان بینظیر بود.
من عرائضم را جمعبندی کنم، برادر عزیزمان و مداح اهلبیت حاج آقای میردامادی هم تشریف دارند، انشاءالله استفاده خواهیم کرد، من مقدمهی توسل اینها را عرض کردم، آیه شریفه هم مؤید عرائضم که لازمهی دوستی خدا تبعیت از ولی خداست، مقدمهی توسل، من یک خاطرهای را از یک بزرگ مرجع تقلید عرض کنم، آیت الله العظمی حاج سید محمود حسینی شاهرودی، از مراجع بزرگ شیعه در عراق، در حالات ایشان مینویسند که ایشان فرموده بود من هر گاه در زندگی به مشکل برمیخوردم صد صلوات میفرستادم هدیه به روح بلند امالبنین میکردم و از روح این بزرگ بانو استمداد میجستم، و مشکلم حل میشد، این هم مزد امشبتان که آمدهاید در مجلس این بانوی بزرگ که یک فقیه بزرگ، مرجعی وارسته در حوزهی علمیه نجف بودند. ایشان فرموده بودند من در شدائد زندگی از امالبنین استمداد میجستم.
کاروان اُسرا به مدینه رسیدند، قبل از ورود به مدینه آقا امام سجاد فرمودند توقف کنید، باید مدینه آماده شود برای پذیرش این خبر سنگین و بازگشت اسرا. جماعتی آمدند برای دیدن امام، در بین اینها بشیربن جزلم بود. آقا فرمودند بشیر خدا رحمت کند پدرت را، پدرت طبع شعر داشت تو هم طبع شعر داری؟ عرض کرد آقا بیبهره نیستم. آقا فرمودند برو خبر آمدن ما را به مردم مدینه برسان. بشیر هم آمد پرچم مشکی دست گرفت در کوچههای مدینه قدم میزد، مردم من حامل یک پیغامم اما پیغامم را کنار قبر رسول الله به شما خواهم داد.
جمع کرد مردم را در مسجدالنبی دو بیت شعر خواند، آتشی به جان مردم مدینه انداخت.
یا اهل یثرب لا اُقام لکم بها، قُتلَ الحسین و أدمعی مدراراً
مردم مدینه دیگر مدینه نمانید، حسین را کشتند، اشک از دیدگان من در عزای حسین جاری است که صدای نالهها بلند شد، زجهها بلند شد، بیت دوم را که خواند، فزجَّ الناس زجَّاً
الجسم منه بکربلا مُضرَّجوا، و الرأس منه علی القنات یُدارو
اگر از پیکر حسین از من سوال کنید، میگویم پیکر مطهرش زیر پیکر اسبها پامال سم ستوران شد و اگر از سر مبارکش سوال کنید، میگویم سر مبارکش بر فراز نیزه در شهر و دیارها گرداندند و چرخاندند. بشیر میگوید در آن همهمه و اضطراب و گریه، دیدم مردم دارند راه باز میکنند، یک بانوی مجللهای دارد میآید مردم هم راه میدهند، گفتم کیست این بانو؟ گفتند این مادر چهار شهید کربلاست، امالبنین دارد میآید، بشیر میگوید خیلی مضطرب شدم، خبر شهادت چهار شهید را به یک مادر دادن خیلی سخت است.
آن کینزم که در سرای علی، همچو زهرا شدم فنای علی
ریختم عشق را به پای علی، شد همه هستیم فدای علی
کودکانی که پرورانیدم، همه را بر حسین بخشیدم
امالبنین آمد مقابل بشیر، بشیر میگوید انتظارم این بود که این بانوی بزرگ از عزیزانش سوال کند، ببینید محبت ولی خدا را، امالبنین آموخت عباس را برای حسین دوست میداشتم، پسرانم را برای حسین دوست میداشتم، و حضار محترم این درس است برای همهی ما، همه چیزمان را امروز برای امام زمان بخواهیم. میگوید امالبنین آمد مقابل من صدا زد یا بشیر أخبرنی عن أبیعبدالله الحسین، بشیر از مولایم حسین چخبر؟ بشیر میگوید گفتم خانم چرا از فرزندانت سراغ نمیگیری؟ شما چهار عزیز در کربلا داشتید، امالبنین فرمود «أولادي كلهم فداء لأبي عبد اللّه الحسين عليه السلام و من تحت الخضراء»[28] بشیر تمام پسرهایم، عباسم، هر چه زیر این آسمان است، همه به فدای حسین. بشیر میگوید گفتم خانم حسین را کشتند، سراغ از پسرهایش را نگفرت خبر از شهادت سیدالشهدا گرفت. میگوید تا خبر شهادت حسین را دادم، صدای نالهی امالبنین بلند شد، واحسیناه
بیا امالبنین با دیدهی گریان تماشا کن، که اردوی حسینی بی سپهسالار میآید.
یک نکته را عرض کنم، حق این است که مسئولین شهر، شهردار محترم، مسئولینی که دستاندر کارند، نسبت به یک مکانی برای این هیئت محترم که از هیئتهای باسابقهی این شهرند باشند. آواره نباشد، امشب در یک سالن، یا جای دیگری در شام وفات حضرت امالبنین. شما در این شهر چند تا مجلس دارید؟ خوب عزیزانی که دارند زحمت میکشند، با افتخار و عاشقانه دارند زحمت میکشد، این مسئولیتها برای مسئولین نمیماند برای من و شما هم نمیماند دوره همه تمام میشود و فرصتها به پایان میرسد. در این مقطع من خواهش میکنم از کسانی که ازشان میآید، هم شهردار محترم هم مسئولین محترم یک جایی را ببینند برای یک مرکزی که این عزیزان بتوانند بهتر پاسخگو باشند پذیرا باشند، از استقبال گرم شما مردم، و انشاءالله مجلس را در شأن صاحبان مجلس بتوانند ایفا کنند و انجام دهند. انشاءالله که خداوند به همه ما توفیق انجام وظیفه و خدمت بدهد.
[1] آلعمران آیه31
[2] آلعمران آیه31
[3] نهجالبلاغه خطبه متقین
[4] آلعمران آیه31
[5] آلعمران آیه31
[6] آلعمران آیه31
[7] آلعمران آیه31
[8] آلعمران آیه31
[9] کشف الیقین فی فضائل امیرالمومنین، ص297
[10] امالی شیخ صدوق ص34
[11] امالی شیخ صدوق ص34
[12] امالی شیخ صدوق ص34
[13] آلعمران آیه31
[14] آلعمران آیه31
[15] آلعمران آیه31
[16] آلعمران آیه31
[17] آلعمران آیه31
[18] مائده آیه54
[19] مائده آیه54
[20] آلعمران آیه31
[21] بقره آیه222
[22] آلعمران آیه31
[23] آلعمران آیه31
[24] آلعمران آیه31
[25] آلعمران آیه31
[26] مفاتیح الجنان، دعای عرفه
[27] مثیرالاحزان آیه55
[28] شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار ج3 ص186