استاد حدائق روز شنبه 25 دی ماه 1400 در جمع دبیران نماز و مهدویت در ادارات شیراز به بیان مطالبی در خصوص اهمیت استقامت در دین پرداختند.
این مراسم در مهدیه بزرگ شیراز برگزار شد.
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسمالله الرحمن الرحیم
«إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»
صدق الله العلی العظیم
خوب در محضر علمای محترم و برادران عزیز و خواهران محترمه هستیم که الحمدلله بهعنوان مروجین نماز و مهدویت از ما یاد میکنند و نام میبرند که باید سجده شکر به جا آورد، بنده خودم را عرض میکنم، این توفیق را عنایت کردند که بتوانیم در زمرهٔ ارادتمندان به حضرت و ولیعصر و گسترش فرهنگ نماز در جامعه انسان گام بردارد او را صدا بزنند و آن را لایق بدانند، این را الحمدلله شاکر هستید و خداوند توفیقات را بر همه ی عزیزان مستدام و توسعه ببخشد.
آیهای که تقدیم شد خب در محضر عزیزان انشاءالله از محضر صدیق مکرمه حضرت حجتالاسلاموالمسلمین حاجآقای سقاچی هم توضیحات وافی و کافی را و همه ی عزیزان دریافت خواهند کرد؛ من در حد وقتی که مصدع محضر عزیزان هستم این آیهی شریفه سی سوره ی مبارکه فصلت چند نکته را پیرامون این آیه عرض کنم که هم مایه ی دلگرمی است برای همه ی ما و هم رمز موفقیت را خداوند در ذیل این آیهی شریفه اشاره میفرمایند که دو نکته را خداوند میفرماید شما رعایت کنید سه پاداش را ما به شما محبت میکنیم «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ» کسانی که میگویند پروردگار ما خداست اول اعتقاد به خداوند و توحید محوری یکی از نکاتی که خداوند میفرماید رعایت کردید ما دستگیری میکنیم و حمایت میکنیم و مدیریت میکنیم زندگی شما را که الحمدلله جمع محترم داریم در همین مسیر تلاش میکنیم کار دعوت مردم بهسوی خدا است، انس مردم به بندگی است و شناخت بهتر پروردگار و ادای وظیفه و ایفای تکلیف است البته در ربنا الله در خود ربنا الله نکته ی لطیفی و دقیقی نهفته که آن اخلاص در کنار توفیق، توحید آمیخته با اخلاص، بندگی آمیخته با اخلاص، رمز اثربخشی در کارها همین اخلاص است، چون اگر در کار اخلاص نبود برای خدا نبود ابتر میماند. مرحوم شیخ بهایی میفرماید: الاخلاص تنزیه العمل أن لایکون لغیر الله فیه نصیب، اخلاص یعنی کارها را جوری پاک کنید که غیر از خدا در کار شما سهم نداشته باشد، آدمهایی که با اخلاص هستند هیچگاه پشیمان نمیشوند، دیدهاید مسئولین را که وقتی از مسئولیت کنار گذاشته میشوند اظهار تأسف میکنند که ایکاش این خدمات را انجام نداده بودیم، این مسئول آدم بیاخلاصی است، اگر روزی کسی از انجام کار نیکش احساس پشیمانی کرد بسمهتعالی برای خدا نبوده است، کار برای خدا پشیمانی ندارد، شمشیر دو سر برنده ی برنده است، سکه ی دو رو برنده است، یا مردم استقبال میکنند یا نمیکنند یا میفهمند یا نمیفهمند، یا قدر میشناسند یا نمیشناسند، در هر دو صورت قدرشناس خداست. کارهای شمارا حالا مردم بفهمند یا نفهمند، در خانه اگر کس است یک حرف بس است، این ربنا الله است. تراز بشود خداوند لذا انسانهایی که برای خدا کار میکنند در شکست هم پیروز هستند، این شعار رزمندگان رکاب رسولالله در بدر و احد است
ما نری الَّا إحدی الحسنَیَین، نمیبینیم مگر یکی از این دو موفقیت را، یا شهادت یا شکست دادن خصم و پیروزی بر دشمن که تقریباً این ما نری الَّا إحدی الحسنیَین در دفاع مقدس با این ساختار شکل گرفت، یا شهادت یا زیارت هر دو پیروزی است، شهید پیروز است رزمنده ی فاتح هم پیروز است هر دو جهتش پیروزی است اصلاً شکست در قاموس بندگان مخلص خدا راه ندارد، حضرت زینب به ابن زیاد فرمود: «ما رأیت الا جمیلا» ما از خدا جزء زیبایی چیزی ندیدیم؛ این اسارت و سر بریده شدن و سربالای نیزه رفتن و زندان رفتن برای شما شکست است برای ما پیروزی است چون برایخداست؛ لذا بندگان خالص خدا درهرحالی و در هر وضعی موفق هستند، منزوی باشند موفقاند در عرصه باشند موفقند، دستشان تهی باشد موفقند، دستشان پر باشد موفقند «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ» کسانی که میگویند رب ما خدا است اعتقاد بر این دارند، برای خدا زحمت میکشند «ثُمَّ اسْتَقَامُوا» البته استقامت به خرج میدهند.
خدا رحمت کند یکی از استادان اخلاق ما را میفرمودند یک بخشی از متدینین ما ولخرج در معنویات هستند یک آفتی است برای بخش متدینین که اینها زحمت زیاد میکشند ولی خنثی میکنند «إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ» تلاش میکند، ذکر میگوید و نماز شب میخواند و در اول روز با خطا و گناه نابودش میکند، اصلاً نمیگذارد چیزی برای او بماند تا نتیجه بگیرد؛ قرآن میفرماید این دو شرط خدانگری آمیخته با اخلاص و حفظ این ایمان استقامت در امور، این دو چیز را خداوند میفرماید ما از شما انتظار داریم، و قطعاً رسالت شما عزیزان هم که در این جهت دارید زحمت میکشید در این راستا باشد، مردم به خدا دعوت بشوند و پای اعتقادات بایستند و رنگ عوض نکنند، بعضیها را دیدید با یک سفر خارج از کشور، یک هفته میرود آنتالیا، یک هفته نماز قضا سوغات میآورد، در یک جلسه ی شبنشینی نماز یادش میرود، در یک جلسه ی اداری نمازش به تأخیر میافتد، حالا در بحث نماز من اخیراً در همین ایام سالگرد شهادت سردار سلیمانی من این را شنیدم یکی از همرزمان ایشان نقل میکرد که با سردار سلیمانی رفته بودیم روسیه کاخ کرملین وقت ملاقاتی داشتیم با پوتین، در آن سرسرای کاخ کرملین منتظر بودیم تا ساعت ملاقات برسد و با پوتین ملاقات کنیم، دیدم سردار سلیمانی نگاهی به ساعت کرد دید وقت ظهر شده است «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا» نماز فقط جایش در شیراز است؟ جایش در مسجد است؟ گفت سردار سلیمانی کنار سرسرای کاخ کرملین ایستاد و یک اذان گفت و یک اقامه گفت و مهر خودش را گذاشت زمین و ایستاد نماز ظهر و عصرش را خواند، این نماز را خداوند در قیامت نشان بدهد خیلیها باید سر بیندازند پایین جلسه داشتند، مهمان داشتید؟ مشتری داشتید؟ وضعیت تو خطیرتر بود یا وضعیت سردار سلیمانی در کاخ کرملین، گفت وقتی نمازش را سردار خواند، گفتم سردار چه وقت نمازخواندن بود عجله کردید، گفت این نماز یک لذتی به من داد از این نمازخواندن یک وجدی پیدا کردم که در عمرم همچین وجدی پیدا نکردم این همان بشارت خدا است،
تو بندگی چو گدایان بهشرط مزد مکن که خواجه خود روش بندهپروری داند
ما گاهی اوقات جلسه برایمان از نماز مهمتر است، مشتری برایمان از نماز مهمتر است، تلفن را حاضر نیستیم بگذاریم زمین بگوییم خدا، نتیجهاش هم میشود همین که میبینید؛ شما بخواهید امروز جامعه را در تمام بخش ها ساماندهی کنید باید مردم را به سوی خدا دعوت کنید، بارها من این را عرض کردم خدمت سروران عزیز ما هم که حالا در مجلس هستند، مخصوصا اعزه ی علمای محترم عرض میکنم؛ این را بارها عرض کردم دارایی ما، شهرداری ما، نیروی انتظامی ما، آموزش و پرورش ما، حوزه های ما، دانشگاه های ما تمام بخش های اجتماع ما اگر اینها می -خواهند در کارهای خودشان موفق باشند باید مردم را به سوی خدا دعوت کنند یعنی باید هزینه کنند، یک بخشی از درآمدها و اعتبارها باید بیاید سمت نماز، باید بیاید سمت اعتقادات باید بیاید سمت مهدویت، مردم اگر خدا را شناختند اگر وظایف بندگی را فراموش نکردند این اوضاع اجتماع امروز ما نخواهد بود و شما رصد کنید چند درصد از متخلفینی که امروز شما در جامعه میبینید نمازگزاران واقعی هستند، اینها معتقدین به مهدویت واقعی هستند حالا شاید تظاهر میکند ولی حالا تظاهر یک بحث دیگر است حقیقتا آن کسی که اهل نماز است آن کسی که اهل خدا است کلاه سر مردم می گذارد. من یک آقایی را در یک جلسه ای نام بردم ایشان به رحمت خدا رفته است صد در صد گفتنم از این حرف اخلاص درآن است، چون دیگر ما به این بنده خدا زد و بندی داشتیم البته از خیرینی بود که به ساخت اینجا هم یک کمک هایی انجام می داد در حد توان خودش بنده ی خدا مضایقه نداشت، آقای حاج محمد حسینی در بازار وکیل شیراز ایشان مغازه داشت، من از خود ایشان شنیده بودم می گفت آقای حدائق من پنجاه سال در بازار کار کردم یک دروغ نگفتم، این خداشناسی است ما بازارمان باید ازاین بازاری ها پر باشد «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا» پنجاه سال تاجر است یک دروغ نگفت، گفت به تمام دوستانم گفته بودم اگر کسی بتواند ثابت کند من جایی دروغ گفتم به ازای هر دروغی آن اواخر که من ایشان را یدم می گفت دویست هزار تومان من جایزه می دهم، اگر کسی بیاید ثابت کند که آقای حسینی فلان جا دروغ گفت و حق هم بگوید من دویست هزار تومان جایزه می دهم؛ ما بعضیها در روز چند تا دروغ می گوییم؟ تعارفمان هم دروغ است، گاهی اوقات در تعارفات هم ما واقعیت را نمی گوییم، قدم بر تخم چشم ما بگذارید پشت سر می گوییم خدا ریشه اش را بکند، این نفاق و دورویی است این انسان را پیش نمی برد در معنویت، بعد یک خاطره ای ایشان نقل کرد، خدانگری یعنی این، ما امروز اجتماعمان به این تیپ مردم نیاز دارد، مشکل جامعه ی ماهم در فقد فرهتگ توحیدی است؛ وقتی در بازار بودم این را برای من نقل کرد که بعد من از سر ممیزی دارایی ام سؤال کردم تأیید کرد و گفت عینا درست بود؛ گفت یک روز در بازار در مغازه بودم یکدفعه دیدم این بازاری ها دستپاچه شدند گفتند حاجی دفترهایت را جمع کن ممیزیهای دارایی آمدند به بازار، گفت مغازه به مغازه آمدند رسیدند به مغازه من یکی از ممیزیها آمد گفت حاجی دفتر فروش روزانه داری؟گفتم بله، گفت میشود ببینیم؟ گفتم بفرمایید، گفت دفتر فروش ماهانه ام داری؟ گفت میشود ببینیم؟ گفتم بفرمایید، گفت دفتر فروش سالانه ام دارید؟ گفتم بله.گفت آن را هم میشود دید؟ نشان داد، گفت معامله های خوبی هم که می کنی، گفت اتفاقا چند روز پیش معامله خوبی شده بود، گفتم همیشه این طور نیست ولی احمدالله خدا رازق است و ما در نماندیم، گفت حاجی یک سؤال دارم ازت ما از اول بازار وکیل تا اینجا در هر مغازه ای که رفتیم می گوییم دفترهای فروشتان را بیاورید همه می گویند کاسبی نیست بازار نیست داریم از مایه میخوریم، چرا ارض خدا را می خوری، عِرض خدا را می بری؟ نان خدا را می خوریم آبرو می بریم، دیدی بعضیها می گویند وضع خراب است، وضع خراب است؟ در این شیراز یک آقایی را دیدند هر وقت میگفتند حالت چطور است؟ ایی -جمله را می گفت «لاحیٌّ فیُرجی و لامیتٌ فیُنسی» نه زنده ام که امیدی به زندگی داشته باشم نه مرده ام که فراموش بشوم، بی انصاف اینجوری هستی؟ قدر سلامتی را اینطوری پاسداری می -کنی؟ حضار محترم گفتار در بستر پنج شش سال شد همین، نه زنده بودکه امیدی به زندگانی اش باشد نه مرده بود که فراموش بشود.
«لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيد» ممیز گفت تمام این مغازه دارها می گفتند بازار نیست کاسبی نیست تو دفترهایت را آوردهای، گفت من گفتم با خدای خودم عهد بسته ام دروغ نگویم، این خدا زیر بار منت حاج محمد حسینی قرار می گیرد، تو صادق آمدی جلو خدا دستگیری نمی کند؟ گفت جدی حاجی دروغ نمی گویی؟ گفتم بله دفترهایم را نشانتان دادم، من بخاطر گریز از مالیات دروغ نمیگویم. گفت دفترها را بردند! حالا هی بگو یاابن الحسن کجایی داد از غم جدایی، فقط یاد گرفته ای شعار بدی؟ یاابن الحسن را در عمل نشان بده، به ندبه خواندن تنها نیست، به دعای عهد تنها نیست، در دعای عهد می گوییم شمشیر کشیدیم بله کشیدیم ولی نه در دفاع بر علیه، گفت این رفقای بازاری و هیئتی ما آمدند در مغازه گفتند حاجی دفترهایت را نشان دادی؟ گفت بله. گفتند بردند الان یک مالیات سنگین برایت می بندند، این را من از خود حاجی شنیدم، گفت ده پانزده روز گذشت یک روزی بود دیدم یک برگه ای نامه ای از دارایی آمد که شما این مبلغ بدهی مالیاتیتان هست، گفت یک نگاهی که کردم به نظرم آمد که رقم را اشتباه نوشته اند، عینک زدم دیدم یک صفر بیشتر من انتظار داشتم مالیات بیاید، گفت یک مالیات نود هزار تومانی سال ها قبل، من انتظارم این بود که نهصد هزار تومان بیاید، گفت به شاگردم گفتم تو این مبلغ را بخوان ببین درست است؟ گفت حاجی نودهزار تومان است. گفتم اشتباه کرده اند مغازه باش من بروم دارایی. آقای سر ممیز به خود من گفت، گفت آقای حدائق آمد دفتر ما، گفت چند تا تاجر در شیراز سراغ داری برود دارایی بگوید مالیاتم را کم حساب کرده اید؟ سراغ دارید؟ این ها نتیجه ی تربیت دینی است، گفت رفتم پیش سر ممیز گفتم آقا این قبض ما را اشتباه صادر کرده اید. گفت یعنی چه؟ گفتم مالیات من باید بیش از این ها باشد شما کم نوشتید. گفت با تعجب یک نگاهی به من کرد گفت حاجی این جا هر کسی می آید می خواهد تخفیف بگیرد شما داری می آیی چونه میزنی بیشتر بدهی! گفتم من ازخدای بالای سرم می ترسم «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا» خدا در مهدیه و خدا در مسجد و خدا در مسجدالاحرام نه در اداره ی دارایی هم بله، خدا در بازار وکیل هم یادمان نرود، گفت یک آقایی نشسته بود آن جا گفت به سر ممیز جریان چیست؟ گفت این آقا ما مدتی قبل رفتیم به مغازه اش با صداقت همه چیز را گفت و دفترهایش را نشان داد، ما قانون برای ما یک تعریفی دارد که افراد صادق درستکار متدین، قانون می گوید یک تخفیفی به آن ها بدهید، ما ازآن امتیاز قانونی برای این استفاده کردیم. آن آقایی که نشسته بود یکی از مسئولین دارایی کشور بود، گفت چقدر برایش مالیات زدید؟ گفت نودهزار تومان. گفت نصفش را من می دهم، بکنیدش چهل وپنج هزار تومان؛
بنازم خداوند پیروز را، پریروز و دیروز و امروز را
آقای حاج محمد حسینی را من به شما بگویم روز قیامت خواهید دید میشود میزان الاعمال تاجرهای بازار وکیل شیراز؛ امام فرمودند: میزان الاعمال هرکسی را خدا کسی مثل خودش قرار می دهد زمان خودش و در جامعه ی خودش،
ساعتی میزان اینی ساعتی موزون آن ساعاتی میزان خود شو تا شوی موزون خویش
«رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا» اگر اتفاق افتاد، حفظ کردیم کار را پنجاه سال دروغ نگوید، اواخر عمرش خدا رحمت کند این آقا را این ها از وقایع اتفاقیه ای است که در کتاب ها گیرتان نمیآید، یک چیزهایی بگویم که تاحالا نشنیده اید به گوش مبارکتان نرسیده است، من را صدا زد منزلش، دیدم که بچه ایش را هم صدا زده است؛ دو مسجد این آقا در شیراز ساخت، تاجر میلیاردری هم نبود تاجر متوسطی بود ولی به فکر خودش و آخرت بود، دیدم بچه هارا جمع کرده است ماهم آمده ایم گفتیم حاج آقا کاری دارید؟ گفت حاج آقا ببینید میت انسان میتواند برای بعد از مردنش ثلث وصیت کند، من می خواهم ثلثم را تا خودم هستم خرج کنم نمی خواهم این ها بعدا برایم خرج کنن زحمت هم نمی خواهم برای این ها درست کنم نوع چیزهایی که داشتم دیگه رفته است یک مقداریش را به بچه هایم واگذار کردم، بازنشست هم شده بود، گفت این خانه ای که دارم اگر این ها خانه را می خواهند یک سوم قیمت این خانه را پول روی هم بگذارند بدهند به من بابت ثلث بعد از مردنم، من این را الان می خواهم خرج کار خیر کنم، نمی خواهم تا خانه را بفروشم یک خانه ی کوچک تری بگیرم، ثلث را هزینه کنم، بچه هایش گفتند این خانه یادبود گذشته ی مادر ماست و درآن روضه می گرفتیم این خانه باشد ما پول ثلث را به تو می دهیم تا خودت خرج کنی و همین کارهم ایشان کرد یک مسجد دومی نیمه تمام ماند و تمامش کرد و بعدهم به رحمت الهی پیوست. این نتیجه ی ایمان و استقامت، خداترسی،
آن را که علم و دانش و تقوا مسلم است، هر جا قدم نهد قدمش خیر مقدم است
خدا فرمود این دو کار را شما بکنید ما سه تا وعده می دهیم به شما که انجام می دهیم «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ» فرشتگان را برشما نازل میکنیم که از همین آیه استفاده میشود نزول ملائکة الله در دوران های بعد از پیغمبر هم طبق این آیه و آیات دیگر میسور است و فرشتگان نازل می شوند نه بعنوان ابلاغ وحی، بلکه بعنوان بشارت های الهی، سه بشارت می دهند «أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ» خوف را برمی داریم، حزن را برمی داریم بشارت بهشت هم به شما خواهیم داد، یک نکته ای را من برای خوف و حزن عرض کنم، خوف تفاوتش با حزن در این است که میگویند خوف نسبت به نگرانی های آینده ی زندگی است، حزن نگرانی های گذشته ی زندگی است، قرآن میفرماید اگر باما بودید خدارا در نظر گرفتید و استقامت به خرج دادید خراب نکردید معنویتتان را، امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید «إن تستقیموا تُفلحوا» اگر استقامت به خرج بدهید رستگار می شوید، این دو مطلب را رعایت کردید بشارت های ما اول این است که خوف را برمی داریم دیگر شما نگران آینده نیستید آرامش دارید در زندگی تان، یکی از عوامل آرامش در زندگی انسان ها وصل شدن این بشر ضعیف با خدای مقتدر رب الارباب است. «أَلَّا تَخَافُوا» دیگر نگران آینده نیستید.
در دولت احمدی نژاد در یک مقطعی بود دلار جهشی کرد از هزار تومان یکدفعه رفت به سمت سه هزار تومان یک موجی در جامعه ایجاد شد در آن دوران یک آقایی به ما رسید گفت حاج آقا دلار گران شد، گفتم گران شد که شد، گفت شما عین خیالتان نیست؟ گفتم من از این جهت که دلار گران شده است و مردم درسختی هستند چرا، ولی برای ذات خود دلار و گران شدن دلار نه، گفت شما روحانیت و آخوندها نفستان از جای گرم بیرون می آید، گفتم مگر نفس شما از جای سرد بیرون می آید؟ نفس شما هم از معده و روده ات هست که جای گرم است. گفت نه واقعا عین خیالتان نیست؟ گفتم من واقعا عین خیالم نیست، یک جمله به تو بگویم دلار بشود یک میلیون من عین خیالم نیست، من به این سخن خدا به حضرت موسی اعتقاد دارم، خدا به حضرت موسی فرمود: موسی، ما عبادت آینده را جلو جلو از شما نخواستیم شما هم رزق و روزی آینده را جلو جلو از ما طلب نکنید، امروز ما می گویند روز شنبه، نان یکشنبه تان را شنبه از خدا نخواهید، خدا عبادت یکشنبه را الان از شما نمی خواهد از خدا یاد بگیرید، خدای فردا خدای امروز ماست خدای امروز ما خدای فردای ماست، آقا آینده چه میشود؟ روز پیری، روز کوری، روز نداری، بچههای ما چه می شوند؟ خدای بچه های شما مدیریت می کند این کار را شما به وظیفه ات عمل بکن نتیجه را خدا خواهد داد. خود خدا میفرماید ما عبادت آینده را جلو جلو نخواستیم از شما، شما چرا رزق و روزی آینده را جلو جلو از ما طلب می کنید؟ گفتم آقا دلار گران بشود، در روایت داریم خداوند به حضرت شعیب فرمود اگر تمام مردم روی زمین سوزن فروش بشوند، با یک شغل واحد همه را اداره میکنیم؛ گاهی اوقات ضعف اعتقادات یک جوری است که انسان را رنج می دهد، آقا رقیب پیدا کردیم نانمان را آجر کردند چطورشده است و پیشرفت نداریم، «أَلَّا تَخَافُوا» خوف را برمی دارند، دیگر نگران آینده نیست، خدا رحمت کند امام فرمودند: مأمور به تکلیفیم وظیفهمان را باید خوب انجام بدهیم چی درآن در می آید با خداست دیگر به ما مربوط نیست «وَلَا تَحْزَنُوا» حزن را برمی داریم حزن یعنی نگرانی های گذشته، حالا کوتاهی هایی کاستی هایی کسی در گذشته داشته باشد میزان حال فعلی او است الان که در مسیر است خداوند گذشته ی او را هم اصلاح می کند «وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ» بشارت بهشت را هم به -این ها داده میشود «وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ» خیلی نکته ی بزرگی است این که انسان عاقبت بخیری برایش رقم بخورد، آقا امام صادق علیه السلام این دعای حضرت است «اللهم إنِّی أسئلک خیر الخیر» خدایا از تو می خواهم بهترین خوبی ها را «رِضوانَک و الجنة» خشنودیت را و بهشتی شدنم را «و أعوذ بک من شر الشر سخطک النار» به تو پناه می برم از بدترین بدی ها و آن سخط شما و غضب شما و دوزخی شدن ماست، آقا امام صادق علیه السلام میفرماید: تمام خیر در قیامت بهشت است و تمام شر در قیامت جهنم است. خدا این بشارت را میدهد «وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ» بشارت بهشت را ما به شما خواهیم داد و این دل را قوی خواهیم کرد با آن بشارت و نوید الهی.
انشاءالله در این مسیر بتوانیم هم خود عامل «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا» باشیم که در همه ی مراحل زندگی در فراز ونشیب ها، مسئولیت ها، انزواها، اقبال دنیا، إدبار دنیا، «قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ» یادمان نرود «ثُمَّ اسْتَقَامُوا» فراموش نشود. اگر این اتفاق افتاد بشارت های الهی هم رقم خواهد خورد و الحمدلله موفقید.
من مجددا به سهم خودم تقدیر و تشکر میکنم از همه ی سروران عزیز، اعزه ی حاضر در مجلس، خواهران متحرمه و برادران محترمی که الحمدلله این لیاقتی که این استعداد در شماست که در مجموعه هایی که تشریف دارید در راستای گسترش فرهنگ «رَبُّنَا اللَّهُ» گام برمیدارید، مسئولیت ارزشمند نماز و مسئولیت ارزشمند مهدویت دو رکن بسیار مهم اعتقادی که مردم را به سوی خدا و ولی خدا راهنمایی کردند و رهنمود بودند این فرصت ارزشمند را الحمدلله قدرشناسید.
ما گاهی اوقات باید زمانی نگران باشیم که صدایمان نمی زنند، یک جاهایی اگر گفتند آقا نیا، من گاهی اوقات در جمع دوستان طلاب می گویم اگر یک وقت به یک طلبه ای می گفتند آقا بگذار و برو، می گوید آقا چه شده است؟ می گفتند آقا ما به درد مجموعه نمی خوریم، الان که الحمدلله مورد توجهید مورد نظرید این لطف الهی است این یک فرصت بسیار بزرگی است که در مجموعه شما شدید رابط در امر گسترش فرهنگ نماز در امر گسترش مهدویت و این توفیق را برای خودمان محترم بدانیم و شاکر و سپاسگذار باشیم.
از درگاه پروردگار من عذرخواهی میکنم مصدع وقت شریف سروران عزیز و حضار محترم شدم توفیقات روزافزون همه ی عزیزان را از ساحت مقدس ربوبیت خواستاریم.
پروردگارا توفیق پایبند بودن به «رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا» آنگونه که مرضی ذات مقدس شماست در این فرصت های باقی مانده زندگانی به شایسته ترین وجه به همه ی ما عنایت و کرامت بفرما، خدمتگزاران به اسلام و مسلمین، علمای عاملین، مقام معظم رهبری، خدمتگزاران به نظام ما و به ملت ما، جمع محترم و معزز حاضر در این مجلس را درکنف حمایت از جمیع آفات محفوظ و مصون بدار، لباس سلامتی و عافیت بر قامت تمامی بیماران، ملتمسین دعا، منظورین نظر و سفارش شده ها بپوشان، پروردگارا ارواح طیبه علما، شهدا و روح امام راحل منصوبین به جمع حاضر، عزیزانی که بین ما بودند و به جوار رحمت الهی شتافتند، شهدای فجر انقلاب ودفاع مقدس و دفاع ازحرم و شهدای منصوب به جمع محترم حاضر در مجلس را از این مجلس بهری -مند بفرما، جوانان عزیز ما نوجوانان و فرزندان ما و نسل مارا از آسیب های اخلاقی آخرالزمان محفوظ ومسون بدار، باران رحمتت را بر اراضی نیازمند ما نافعا و جامعا کاملا ساری و جاری بگردان.