استاد حدائق روز جمعه 24 دی 1400 در مهدویه بزرگ شیراز به مبحث آیات مهدویت در قرآن پرداختند.
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله الحکیم فی کتابه الکریم «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»[1]
آیهای که من تلاوت کردم بخشی از استناد شهید هاشمینژاد به قرآن بود من امروز صبح وصیتنامهی ایشان را مطالعه میکردم پدر شهید افتخار میکنیم به این شهدا و پدران شهدا که چنین فرزندانی را تربیت کردند. جوان عزیزی که در سن 24 سالگی به شهادت رسید، این مضامین وصیتنامه را انسان میبیند انصافاً همین آیهای است که خود شهید به آن استناد فرموده است. آیهی پایانی سورهی مبارکهی عنکبوت آیهی 69 من چند تا مطلب پیرامون این آیه محضر عزیزان تقدیم کنم قرآن میفرماید: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»[2] خدا میفرماید در مسیر ما اگر حرکت کردید ما راه را برای شما باز میکنیم، شیخ طوسی حدیثی را از امام باقر نقل میکند: این آیه تجلیش ما هستیم و کسانی که دنباله رو ما هستند. «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا»[3] در مسیر ما حرکت کردید تلاش کردید و جهاد کردید ما هدایتتان میکنیم و دستگیری میکنیم راه را برای شما میگشاییم «وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»[4] خداوند با نیکوکاران و با انسانهای محسن است، من مطالبی را ذیل این آیه تلگرافی محضر عزیزان عرض کنم و یک دو فراز از وصیتنامهی سردار شهید هاشمینژاد را به عنوان یک تذکر و یک مسئولیتی که متوجه ماست که انشاالله قیامت شرمندهی این شهدا در دادگاه عدل الهی قرار نگیریم، نگویند ما رفتیم و جانی داشتیم تقدیم کردیم از همه چیز گذشتیم شماها چه کردید؟
عزیزان این مقدمه را من عرض کنم ما انسانها در زندگی دنیایی مشکلاتی سر راه ماست، اینکه قرآن میفرماید: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فینا»[5] این جاهدوا یعنی چه؟ جها در تمام عرصهها، در تمام زوایای زندگی این جاهدوا جریان دارد از مواردی که تلاش و کوشش موضوعیت پیدا میکند اول شناخت خدا و حق است باید تلاش کرد بعضیها اصلا تلاشی در این مسیر ندارند برای اینکه حق را بشناسد و خدا را بشناسند، این یکی از مصادیق جهاد، جهاد در راه خودشناسی و خداشناسی است. شهدا خودشان را خوب شناختند که خوب هزینه کردند امیرالمؤمنین میفرماید: کسی که گام برمیدارد برای رفتن در مجلسی که بر معارف او افزوده شود «من سلک طریقاً یطلب فیه علما سلک الله به طریقا إلی الجنة و إن الملائکة لتضع أجنحتها لطالب العلم رضا به و إنه لیستغفر لطالب العلم»[6] اصلا فرشتگان بالها را میگسترانند زیر قدمهای طالبان علم، این یکی از مصادیق تلاش و کوشش است، از مصادیق جهاد در برابر وسوسههای شیطانی، چه شیاطین انس و جن باشد فرق نمیکند. در رأس ابلیس و ابلیسصفتان که باید جهاد کرد زیرا یک جاههایی وسوسههای ثروت، شهوت، خودخواهی انسان را درگیر میکند مثلا میگوید دلم میخواهد، به کسی مربوط نیست اینجا باید جهاد کنی.
گر بر سرنفس خود امیری مردی ، وبردگران خرده نگیری مردی
اینها از مصادیق جهاد است، در برابر مکرها و وسوسهها شیطانی مقاومت کردن است. از مصادیق جهاد مخالفت دشمنان ما و در برابر اینها ایستادگی کردن که الان ما مواجه هستیم با شیطنتهای دشمنان این مردم، دشمنان این عقائد در خارج از این مرزها، ولی باید مقابله کرد، باید مجاهده کرد، باید تلاش کرد کما اینکه زمان رسول خدا همینطور بود، انبیاء قبل همینطور بودند.
از مصادیق دیگر لغزشهای اجتماعی است که اینها جهاد میطلبد گاهی اوقات یکجاههایی محل لغزش است این که پیغمبر فرمود: ملعون است کسی کاری ازش بر نیاید و بپذیرد یعنی محل لغزش خودش را قرار بدهد و بلغزد، اینها از عناوین جهاد و هر کاری در عرصهی زندگی انسان برای پیشبرد زندگی باید تلاش کند خدا را باید در نظر گرفت. خدا میفرماید: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا»[7] کسانی که در مسیر ما تلاش میکنند رمز موفقیت و مدیر این است که لازم نیست تمام ابعاد کار را از اول ببینید این یک نکتهی لطیفی است که در کلام امام هم ذکر شد و گاهی اوقات ما رعایت نمیکنیم چون رعایت نمیکنیم ناکام هستیم، رمز موفقیت در مدیریت صحیح دیدن همهی جوانب کار نیست عمل به وظیفه به نحو شایسته است ما که علم غیب آینده را نداریم آقا امروز وظیفهات را خوب انجام بده و امروز عمل به تکلیف بکن و خدای فردا، خدای امروز هم هست، یک نکتهی بسیار مهمی است که گاهی اوقات بعضیها از کارهای خودشان سر میتابند مثلا این کار را بکنیم معلوم نیست چیزی ازش دربیاید یا نه؟ آیا الان وظیفهات هست این کار را انجام بدهی یا نه؟ دیشب در صحن احمد بن موسی یک خانمی ما را گرفت به گلایه کردن و گفت: این چه وضع حجاب است این چه وضع فلان است! گفتم: ابتدا حجاب را همه باید کار کنند مسئولین فقط مسئول نیستند پیغمبر فرمود: «کلّکم راع و کلّکم مسئول»[8] شما باید بگویید من باید بگویم، این خانم گفت: ما میگوییم ولی اثر نمیکند. گفتم: دنبال اثر نباش دنبال وظیفه باش.
اثر در گفتن تو حداقل این است که خدا به تو پاداش میدهد لذا این نکتهی بسیار مهمی است. مردم دنبال نتیجه نباشید وظیفهتان را به شایستگی انجام بدهید نتیجه با ماست. «لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»[9]
تو بندگی چوگدایان به شرط مزد مکن ، که خواجه خود روش بنده پروری دارد
مرحوم امام هم میفرماید: ما مأمور به وظیفه هستیم نه نتیجه! امام به وظیفه عمل کرد سال 42 یک سخنرانی کرد و ادامهی آن سخنرانی انقلاب اسلامی شد و انقلاب اسلامی تبدیل به انقلاب جهانی شد و وضع امروزی که دنیای بشریت متوجه به اسلام شد. امام به وظیفه عمل کرد این درسی برای همهی ماست و به تکلیف عمل کنیم نتیجه با خداست. «لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»[10] وعدهی الهی است.
نکتهی دیگری را محضر عزیزان عرض کنم یک از مهمترین و اساسیترین نکاتی که در اثر بخشی زحمات ما تأثیر میگذارد اخلاص است، بعضیها را دیدید که کار میکنند ولی چیزی از آن در نمیآید، بعضیها یک کار جزئیشان یک کار بزرگی میشود این اخلاص است. «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا»[11] در این فینا اخلاص افتاده است، خدا میفرماید برای ما زحمت بکش تو مسیر ما این شهدایی که ماندگار تاریخ شدند با اخلاص رفتند. شهید هنگام نماز صبح در حال قنوت به شهادت رسید، روز شهادت حضرت زهرای مرضیه 35 سال قبل، و اصلا آرزویش این بوده است که روز شهادت برود، شهادت حضرت زهرا رفت ما وظیفه را باید برای خدا به شایستگی انجام بدهیم یکی از نکات مهم اخلاص است و من بارها عرض کردم سروران عزیز در محضر همهی علماء محترم صدیق مکرممان حضرت حجةالاسلام و المسلمین حاج آقای موسوی که الحمدالله از مدیران لایق و موفق استان در عرصهی دادگستری هستند و سایر عزیزانی که در محضرشان هستیم، از مسئولین و چهرههای متدین هستیم عرض میکنم تا این لحظه بنده سراغ ندارم یک نفر ادعا کرده باشد بگوید برای خدا حرفی زدم و برای خدا قدمی برداشتم کاری کردم خدا بیپاسخ گذاشت، یک جاههایی اگر مزد دریافت نمیکنیم چون در پرداختی اخلاص نیست.
اخلاص رنگباخته که نتیجه شکل نمیگیرد، این هم نکتهی بسیار مهمی است رعایت اخلاص در انجام کارها سبب اثر بخشی امورات انسانها میشود، مطلب دیگری محضر عزیزان عرض کنم قرآن میفرماید: راههای تقرب به خدا محدود نیست، جوانی آمد و گفت: من مکانیک هستم و قبطه میخورم چرا حوزه نرفتم، به او گفتم: در همین مکانیکی هم میتوانی به خدا نزدیک بشوی، خدا میفرماید: راه رسیدن به ما محدود نیست، طلبه هستی و حوزه رفتی اخلاص را پیشه کن و خدا را در نظر بگیر، کارمند هستی استادی، کارگری، خانم خانهداری (سبلنا) همه را پوشش میدهد، راه رسیدن به ما محدود به یک حد و اندازهای نیست، در هر پستی درهر شغلی، رشتهای در هر کجای عالم که هستی میتوانید مسیر ما را هدف قرار بدهید و در مسیر ما حرکت کنید و تلاش کنید.
و عجیب این است که در این آیه خدا میفرماید: «لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا»[12] با دو تأکید اگر با اخلاص آمدی و تلاش کردی و دو چیز رمز موفقیت است کوشش و تلاش ، اخلاص و خداترسی این دو اگر در کنار هم قرار گرفت قطعا کار به نتیجه میرسد. چه نتیجهای؟ «لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا»[13] هم لام و هم نون به عنوان تأکید آمده است یعنی یقیناً هدایتتان میکند و رها نمیشوید دستگیری از شما میکنیم در مسیر هدایت شما تلاش بکنید و بااخلاص کار بکنید هدایت به عهدهی ما.
اینکه خدا میفرماید: ما همراهی میکنیم با شما، یعنی به تمام مقاصد خودتان که در مسیر خدا قدم بر میدارید شما را واصل میکند و همراهی خدای مقتدر با بندهی ضعیفاش است که یک دقیقهاش دست خودش نیست، اگر در مسیر پروردگار با اخلاص بودی، خدا میفرماید همراهی با تو دارم. این یعنی رسیدن به همهی توفیقات و دسترسی پیدا کردن به همهی موفقیتها. «من کان لله کان الله معه»[14] آن کسی که با خداست، خدا با اوست، عرفه رفتهها انشاالله با سقوط دولت وهابیت شاهد حضور جمع محترم صحرای عرفات روز عرفه دعای عرفهی سیدالشهداء باشیم. این فرازی از فرمایش امام حسین است «الهی ماذا وجد من فقدک و ماذا فقد من وجدک»[15] پروردگارا چه یافته کسی که شما را باخته است، چه باخته کسی که شما را یافته. چه دارد آنکه خدا را دارد و چه ندارد آنکه خدا را دارد.
با خدا باش و پادشاهی کن این از آیات نویدبخشی است که خدا میفرماید: ما هستیم با شما! شما اخلاص و جهاد را در نظر بگیر تلاش و کوشش را داشته باشد خدا را هم مدنظر داشته باش خدای مقتدر همراه شما هست یک دو مطلب دیگر من جمعبندی کنم عرائضم را، خداوند راه تقرّب به ذات مقدس خودش برای بشریت مشخص نموده است، راه تقرب کوشش است و تلاش و اخلاص و از آن طرف هم خدا میفرمایداگر آمدید ما دستگیری میکنیم. عزیزان ببینید یوسف در خلوت زلیخاه در صحنهی گناه هیچ مانع و ارادهای برای ارتکاب معصیت نبود یک جمله را حضرت یوسف به خدا عرض کرد، خدایا کمکم کن.
«وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا»[16] صدا بزن! درماندی طلب کن، تا یوسف این را عرض کرد زلیخا یک حرکتی کرد که شد عامل هدایت یوسف، دستمالی انداخت روی چیزی یوسف سؤال کرد این چه بود؟ این بت است من خجالت میکشم جلوی این بت زنا بکنم این شد عامل نجات یوسف «َنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا»[17] بشر تو وظیفهات را خوب انجام بده بشر تو وظیفهات را خوب انجام بده ببین خدا چه کار میکند. ما امروز یک بخش عمدهای از نابسامانیهایمان جهاد در راه خدا نیست یا اخلاص نیست، تعارف هم نداریم، اگر کسی آمد گفت که ما صدا کردیم ولی جواب نشنیدم میگویند ببین در خودت دقت کن جاهدوا یا فینا نیست.
تا این صحنه را حضرت یوسف دید و از زلیخا شنید پا به گریز گذاشت درهای بستهی یکی یکی به روی حضرت یوسف باز شد
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن، که خواجه خود روش بندهپروری داند
ما باید در این مسیر آن شرائطی که خداوند تبیین فرموده و بیان کرده است از این ظرفیتها خوب استفاده کنیم این هم مطلب دیگر در ذیل این آیهی شریفه، این آیه را برای این انتخاب کردم چون بخشی از وصیتنامهی شهید علیرضا هاشمینژاد این سردار شهیدی که استناد به همین آیه کرده است و همهی شهدا پای همین سفره نشستهاند، پای همین جاهدوا فینا که هزاران نکتهی باریکتر از موی در همینها ثبت است لذا بعضیها را دیدید که ماندگار تاریخ میشوند. میمانند در طول تاریخ مثل سردار سلیمانی که مصداق جاهدوا فینا است، یک از همرزمان شهید به شیراز آمده بود، چند شب قبل مجلسی بود و جریاناتی از سردار سلیمانی نقل میکرد گفت: سردار دنبال شهادت بود صیاد شهادت بود، و تمام اینها تلاشهای روز و شبش در مسیر خدا و برای خدا بود، خدا هم اینگونه تجلیل کرد. من چند نکته را از سردار هاشمینژاد گرچه یادی کنیم از همهی سرداران شهیدی که در عملیات کربلای 4، 5 به شهادت رسیدند شهیدی که امروز خصوصا این مجلس به یاد آن سردار شهید منعقد است در پنجم تیر سال 1341 متولد شد و در 25 دی ماه 1365 به لقاء شهادت رسید، آن هم در نماز صبح روز شهادت حضرت زهرای مرضیه آخرین مسئولیت این عزیز گرچه در عملیاتهای متعددی شهید حضور داشت مثل عملیات بدر جزیزهی مجنون، والفجر 8، کربلای 4 و 5 و عملیاتها مختلف جراحتهای متعددی این شهید برداشت که مجدداً به جبهه میرفت و مسئولیت خودش را قبول میکرد و خدمت میکرد، مسئول مخابرات لشکر 19 فجر بود خدارحمت کند این شهید عزیز را، بخشهایی از صحبتهای ایشان که برای ما ایجاد مسئولیت میکند، ببینید آقایان پای سفرهی خان شهدا نشستهاید من بارها عرض کردم در این مجلس هم مدتی قبل گفتم عزیزانی که توفیق مطالعه دارد این کتاب شبیه صدام را یک مطالعهای بفرمایید و خاطرات میخائیل رمضان یکی از بدلهای صدام در عراق است 21 سال بدل صدام بوده است و جریاناتی از جنایات صدام نقل میکند یکی از این جریانات را من نقل کنم: آقای میخائیل رمضان میگوید روزی با صدام به یکی از زندانهای بغداد رفتیم یک زندان عمومی بود که حدود 400 زن مسلمان در یک زندان عمومی بودند وقتی بازدید کردم من به عنوان صدام رفتم در آن سلول که رفتم 400 زن مسلمان لخت مادرزاد، اسم کتاب را آوردم رجوع کنید و نویسنده میخائیل رمضان و میخواهم بگویم شهدا چه حقی گردن ما دارند، من سریع بیرون آمدم و به مسئول زندان گفتم چرا اینها لخت هستند؟ جناب رئیسجمهور خودتان دستور دادید گفت: فهمیدم این دستور صدام بود! آن آقا گفت: خودتان گفتید برای شکستن روحیهی اینها لخت مادرزاد در یک سلول اجتماعی نگه دارید خانمهایی که از بیوت محترم در عراق، زنهای تحصیلکرده و بخشی از اینها از شیعیان و مسلمانها بودند و در دفتر رئیس زندان رفتم و یک نفر آمد گفت: آقا اتاق آماده است.
رفتم در اتاق، دیدم یک خانمی جوان زندانی را آورده بودند که عمل منافی عفت با او بشود و سریع بیرون آمدم گفت: فهمیدم که صدام هر وقت بازدید میکرد با یکی از این خانمهای زندانی زنا میکرد و بعد آن زن را میکشتند. مردم شما را به خدا قسم دست صدام در این مملکت باز شده بود شرف و ناموس برای ایرانی میگذاشت؟ صدامی که به ناموس عراقی رحم نکرد! این گفتهی میخائیل رمضان است.
قیامت شرمندهی این شهدا نشویم، رفتند برای ما شرائط زندگی از محیا کردند امروز اقتصاد ما، زندگی ما، آرامش ما، بچههای ما، همه چیز ما مدیون تلاش دیروز شهدا است، من چند جمله را از فرمایشات شهید هاشمینژاد عرض کنم، انقلاب اسلامی بزرگترین نعمت الهی است این را یادمان نرود، این حرف شهید در سی و چند سال قبل است دوستان و آشنایات سفارش به استقامت مینمایم راه امام و راه انبیاء را بپیمایید بایستی همانند ابراهیم خلیل در راه خدا از همهی زندگی بگذریم، بعد عنوان میکند مزد جهاد در راه خدا شهادت است و خوب مزد گرفتند. در حالات رسول الله دارند زمانی در کوچههای مدینه عبور میکردند یک شخصی رد میشد و پیوسته این ذکر را میگفت: «اللهم إنی أسئلک خیر ما تُسأل»[18] خدایا از تو میخواهم بهترین خواستهرا، میگفت و میرفت. پیغمبر فرمودند: اگر دعای این فرد بخواهد به اجابت برسد جز شهادت فی سبیلالله پاسخی ندارد.
آقایان «خیراً ما تسأل» یعنی همین جان ناقابل را خرج خدایی که داده است بکنی، در دعای افتتاح میخوانید کلام ولی عصر «و قتلاً فی سبیلک وفق لنا»[19] کشته شدن در راه خودت را نصیب ما بفرما، این شهید عنوان کن مزد شهادت در راه خداوند متعال شهادت است و مطمئن باشید که رفتن از این دنیا رفتن از زندان است و در آن جهان است که انسان از بند تمایلات و هواهای نفسانی راحت است و در پیشگاه خداوند متعال روزی میخورد، یک جوانی که در سن 24 سالگی به شهادت رسید.
پیغمبر میفرماید: «لیس للأکبر هو الأفضل بل الأفضل هو الأکبر»[20] بزرگی به سن و سال نیست بزرگی به فضیلت است و نکتهی پایانی این دنیا پلی است جهت گذشتن و چه سعادتی از شهادت بالاتر که انسان با شناخت کامل از راهش تداومبخش راه سالار شهیدان حضرت امام حسین باشد. «عاش سعیداً و مات شهیداً»[21]
خب اشارهای کردند دو شب دیگر شب وفات امالبنین مادر 4 شهید کربلا و قطعا شهدای عزیز ما تربیتیافتگان محضر پدر و مادرانی هستند که این موفقیتها در دامان این پدر و مادرها رقم خورد سرور مکرم آقای هاشمینژاد که انصافا از پدران شهید در مجلس شرف حضور دارند عزیز خودش آنگونه تربیت کرده بود که از دوران طفولیت همین شهید هاشمی نژاد در جلسات قرائت قرآن، مجالس، مساجد مقید به حضور در محافل دینی با این تربیت درود خدا بر این پدر و مادر شهید که خداوند توفیقات وتأییدات اینها را مضاعف نماید، نکتهای هم من عرض کنم و تذکر دادند که عزیزانی سؤال کردند که فرمهایی را در راهروی خروجی مهدیه در اختیار عزیزان قرار میدهند که عزیزانی که مایلند به هر نحوی در توسعهی فرهنگی و معنوی و مجموعه خدمتی داشته باشند آن فرمها را انشاالله در اختیار قرار خواهند داد، از مادر 4 شهید بگویم: اباالفضل یک بخش از توفیقاتش امالبنین بود، مادر شهید هاشمینژاد به شما تبریک باید گفت، پدر شهید به شما تبریک و پدران و مادران شهدا باید تبریک گفت در دامن و در حجر اینها شهداء بزرگی تربیت شدند، بشیر بن جزلم وقتی که امام سجاد قبل از ورود به مدینه توقفی داشتند آقا فرمودند: بشیر پدر شما را خدا رحمت کند ایشان طبع شعر داشتند شما هم طبع شعر داری؟گفت: بیبهره نیستم، آقا فرمود: برو ورود ما را به مدینه خبر بده. گاهی اوقات در شعر و قالب شعر میشود مطالبی را به طور مختصر و جامع بیان کرد، بشیر آمد یک پرچم مشکی به دوش گرفت و در کوچههای مدینه قدم میزد و صدا میزد که من حامل پیغامی هستم و این پیغام را کنار قبر رسول خدا به شما میدهم، همه را کنار قبر پیغمبر جمع کرد و دو بیت شعر خواند و آتش به جان مردم زد:
یا اهل یثرب لا مقام لکم بها ، قتل الحسین و فأدمعی مدارا
الجسم منه بکربلا مضرّج
مردم مدینه دیگر مدینه نمانید حسین را کشتند و اشک از چشمان من جاری است مدینهای که حسین ندارد، نور ندارد، صدای نالهی مردم برخاست و خبر دوم را داد
اگر بدانیدبا بدن حسین چه کردند میگویند پیکرش را زیر سم اسبها در کربلا
خیلی مضطرب شدم خدایا خبر شهادت 4 شهید را به یک مادر دادن خیلی سخت است درود خدا بر پدران و مادران شهداکه میگفتند عزیزمان را دادیم به فدای عزیز حسین، خیلی از پدران شهدا را یاد دارم هر وقت تسلیت میگفتند این را میگفتند ما کجا! حسین کجا! ما یک عزیز دادیم حسین دهها عزیز در یک روز شاهد بود درود خدا بر امالبنین، آمد مقابل بشیر، بشیر گفت: خیلی مضطرب شدم یک وقت صدا زد یا بشیر أخبرنی أنا أبیعبدالله الحسین، بشیر از مولایم حسین چه خبر؟ بشیر گفتم: خانم چرا سراغ عباس را نمیگیری؟ سراغ عزیزانت را نمیگیری؟ یک وقت امالبنین فرمود: «أولادي كلهم فداء لأبي عبد اللّه الحسين عليه السلام و من تحت الخضراء»[22]
بشیر همهی بچههایم عباسم هر چه زیر اینها آسمان است همه به فدای حسین.
بشیر گفتم: خانم حسین را کشتند. صدای نالهی امالبنین بلند شد همه بگوییم یا حسین، یا حسین
[1].عنکبوت آیه 69
[2].عنکبوت آیه 69
[3].عنکبوت آیه 69
[4].عنکبوت آیه 69
[5].عنکبوت آیه 69
[6] الکافی ج1 ص34
[7].عنکبوت آیه 69
[8] نهجالفصاحه ص611
[9].عنکبوت آیه 69
[10].عنکبوت آیه 69
[11].عنکبوت آیه 69
[12].عنکبوت آیه 69
[13].عنکبوت آیه 69
[14] کشف الاسرار فی معرفة الاستبصار ج2 ص97
[15] مفاتیح الجنان، دعای عرفه
[16].عنکبوت آیه 69
[17].عنکبوت آیه 69
[18] مستدرک الوسائل ج11 ص13
[19] مفاتیح الجنان، دعای افتتاح
[20] بحارالانوار ج21 ص23
[21] الغیبه شیخ طوسی ص351
[22] شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار ج3 ص186