استاد حدائق روز دوشنبه 20 دی 1400 در مسجدالنبی(ص) شیراز به ادامه سلسله مباحث "سبک زندگی مهدوی" پرداختند.

 

دانلود

جهت مشاهده ویدئو کلیک کنید

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

قال علی علیه الصلاة و السلام «وبالعدل تصلح الرعیة»[1]

مطالب جلسات گذشته سخن به این قسمت از فرمایش امام عصر رسید که برای مسئولین و زمام‌‌داران از خداوند دو تا تقاضا دارد یک رعایت عدالت دوم شفقت و مهربانی در برخورد با رعیت «و علی الأمراء بالعدل و الشفقة»[2] توضیحاتی پیرامون این دو واژه داده شد و امشب هم مروری بر بخشی از روایات که در فضیلت عدل و عدالت‌خواهی و اجرای عدالت ذکر شده است خدمت عزیزان عرض کنم لذا باید نصب العین همه‌ی مسئولین ما باشد

1ـ رعایت عدالت، ببینید حضرت یوسف وقتی به حاکم مصر فرمود قدرت را به من واگذار کن، قرآن می‌فرماید  حضرت یوسف این‌گونه فرمود: «قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ»[3]حضرت یوسف فرمود: خزائن و امکانات زمین را به من واگذار کنید من دو تا ویژگی دارم یکی این‌که حفیظ هستم و آدم پاکی هستم و عدالت هم در این حفیظ هست، دست‌اندازی به مال مردم نمی‌کنم، خیانت و اجحاف نمی‌کنم بلکه «حفیظ» هستم، دوم «علیم» یعنی آگاه هستم و تخصص دارم. این برای انتصاب‌ها شرط لازم است ما هر مسئولی را که در قسمتی انتخاب می‌کنند و نصب می‌کنند این دو تا ویژگی باید در آن‌ها باشد پاکی، سلامت روح، حفیظ بودن و تخصص داشتن و علیم بودن. کلاه سرش نرود اگر مدیر فلان مجموعه است کلاه سرش نرود و تخصص داشته باشد اگر در یک قسمتی سمتی به او واگذار کردند توانایی کار داشته باشد، به صرف این‌که آدم خوبی است نمی‌توان سرکار گذاشت، هر آدم خوبی برای هر پست و مقامی شایستگی ندارد بلکه باید آدم خوبی که توانایی و دانایی در او دیده شود لذا مسئولین یک از ضرورت‌هایشان حفیظ است و از جلوه‌های حفیظ بودن همین عدالت‌خواهی است و امروز دردجامعه درد ظلم، درد بی‌عدالتی است. هر کجا که شما می‌بینید که تخلف، جرمی یا خطایی یا اجحافی است و حالا به تعبیر عامیانه پارتی‌بازی این‌ها یعنی ظلم و بی‌عدالتی، چه مزیتی دارد این آقا یک جوری دیگری می‌بینید و دیگری را جور دیگر؟ بنده از این امکانات این مجموعه برای یک نفر استفاده ویژه‌ای بکنم برای یک نفر دیگر استفاده دیگر بکنم، این‌ها ظلم است!

لذا عرض کردیم امام زمان وقتی ظهور می‌کند مبنای امام زمان گسترش عدالت است و این اشاره کردیم مردم وقتی عدالت را ببینند علاقمند به دین می‌شوند، مردم وقتی دیدند هر کسی به حق خودش می‌رسد و حق او پرداخت می‌شود نه زیاد و نه کم، کسانی هم که زیاده‌خواه هستند سرجای خودشان می‌نشینند.

من چند روایت را در فضیلت عدل و عدالت عرض کنم. در حدیث آقا امیرالمؤمنین می‌فرماید: «وبالعدل تصلح الرعیة»[4] اگر می‌خواهید رعیت درست بشود عدالت را اجرا کنید، اگر می‌خواهید مردم درست بشوند عدالت را اجرا کنید. مردم تابع قوانین و مسئولین هستند وقتی یک مسئولی خودش رعایت عدالت نمی‌کند زیر مجموعه هم ظلم می‌کند، وقتی یک مسئولی خودش رعایت کرد زیر مجموعه جرأت چنین کاری را پیدا نمی‌کند لذا در هر تشکیلاتی فرد اول خود آن تشکیلات باید رعایت کند، باید خودش ملاحظه کند، شما ببینید پدر یک خانه اگر به اصول اخلاقی معتقد بود زیرمجموعه هم بااخلاق می‌شود، پدر خانواده اگر خودش نمازگذار بود بچه‌ها از او یاد می‌گیرند، من یک خاطره‌ای را خدمت عزیزان نقل کنم، سال 85 زمانی که آقای مهندس رضازاده استاندار استان بود یک وقتی به آقای مهندس گفتم می‌خواهم موفق‌ترین مدیر استان و ضعیف‌ترین مدیر استانت را قرآنی برایت معرفی کنم. ایشان تعجب کرد.

 گفتم: ولی انتظارم این است از آن مدیر موفق تجلیل بکنی، گفت: اشکالی ندارد. ما تعدادی از نیروهای طلبه‌ی جوان را بسیج کردیم در ادارات کل استان، به این‌ها گفتیم در ایام هفته در ساعات مختلف بروید و مخصوصاً وقت نماز ببینید این آقای مدیر در اداره هست خودش اهل نماز اول وقت است یا نیست؟ این‌ها در ادارات مختلف رفتند و یک گزارشی بیرون آمد، مدیری در طول سال دو مرتبه یا سه مرتبه در نمازخانه دیده می‌شد در حالی که در اداره هم بود و جلسه برایش مهم‌تر بود و اتاقش را ول نمی‌کرد که به نمازخانه بیاید و نماز جماعت بخواند.

پیغمبر فرمود: یکی از ارمغان‌هایی که برای این امت آورده شد نماز جماعت است یکی از جاههایی که انسان می‌تواند اطمینان پیدا کند که نمازش قبول است نماز جماعت است که اگر نماز مأموم مشکل داشته باشد به برکت نمازامام قبول می‌شود واگر نماز امام جماعت مشکل داشته باشد به برکت نماز مأموم قبول است اگر نماز همه مشکل داشته باشد به برکت جماعت قبول می‌کند، یک مدیری را هم گزارش دادند در طول سال این مدیر در اداره هر وقت بوده است در نماز شرکت داشته است اتفاقا آن مدیری که نماز برایش مهم بود در رسیدگی به کار مردم و کارمندان و ارباب رجوع بسیار مدیر موفقی بود.

به آقای مهندس رضازاده گفتم بهترین مدیراستانت آقای مهندس فلانی است وضعیف‌ترین مدیر استانت آقای مهندس فلانی است، و دلیل دارم قرآن می‌فرماید: «الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآَتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ »[5]

خدا می‌فرماید: نشانه‌های بندگان موفق ما این است که اولین گام این‌ها برمی‌دارند برپایی نماز است، پولدار موفق کیست؟ ثروتمند موفق کیست؟ استاد دانشگاه موفق کیست؟ عالم موفق کیست؟ مادر موفق کیست؟ کارمند موفق، کارگر موفق، هر چه که خدا به این‌ها بیشتر می‌دهد در انجام امر خدا جدی‌تر می‌شوند این نشانه‌ی موفقیت است گفتم: آقای مهندس داشتیم آقای مدیری که دو جلسه در 360 روز سال آمده است در نمازخانه، این به درد مدیریت می‌خورد؟ این که خدا در زندگی‌اش در حاشیه است و مردم سر متن هستند.

بترس از کسی که از خدا نمی‌ترسد، آدم ظالم یعنی خدا را فراموش کرده است ظلم می‌کند حالا این ظالم در خانه باشد آفت است، در اداره باشد آفت است، در جامعه باشد آفت است و در ابعاد مختلف اجتماعی ظلم جریان پیدا می‌کند ما گاهی اوقات در معاشرتمان ظلم می‌کنیم در رفت‌وآمدها، دادوستدها، نوع‌برخورد، در ایفاء حق‌مان هم ظلم می‌کنیم.

علی علیه السلام می‌فرماید: اگر می‌خواهید رعیت اصلاح بشود عدالت اصلاح می‌کند، مردم وقتی طعم شیرین عدالت را چشیدند سمت معنویت و دین می‌آیند، امام رضا فرمود: آفرین به جمعیتی که با رفتار خود معارف ما را به مردم منتقل می‌کنند «لأن الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا »[6] امام رضا می‌فرماید: مردم وقتی زیبایی گفتارهای ما در رفتار شما ببینند از ما تبعیت می‌کنند، اینی که الان می‌بینید فاصله گرفتند در واقع حقیقت را ندیده‌اند این آقا دم از خدا وپیغمبر می‌زند ولی حق ما را نمی‌دهند.

یک کارگر مهاجر برادر عزیز افغانی نزد من آمد و گفت: آقای حدائق برای آقای فلانی یک سال کار کردم گفتم پول‌های من پیشت باشد و الان که می‌خواهم برگردم پول‌هایم را بده، می‌گوید کدام پول! دعای ندبه می‌خوانی؟ ندبه به کمرت بزند، کمیل می‌خوانی؟ چه فایده! عادت کردیم به دعا خواندن، به این فرامین عمل کنید، گفت: به من می‌گوید اگر خیلی اعتراض کنی و حرف بزنی به نیروی انتظامی خبر می‌دهم که بیایند تو را بگیرند، آن‌وقت می‌گوییم امام زمان کجایی؟ حق افراد را پرداخت نکردیم چه فایده!

پیامبر در آن سخنرانی در مسجدش که حال رسول الله مساعد نبود، پیغمبر فرمود: من از بین شما می‌روم اگر کسی از بین مسلمان‌ها هست که از من حقی طلب دارد همین‌جا مطالبه کند مردم این درس برای ما است، سروکارمان به قیامت افتاد روزگار سختی در قیامت داریم،

 همین‌جا صلح کن با ما چه لازم که در محشر زما شرمنده باشی

این‌جا گاهی اوقات با یک معذرت‌خواهی و عذرخواهی با یک جبران کار حل می‌شود ولی قیامت از ذرة المثقال‌ها مردم نمی‌گذرند، پیغمبر فرمود: اگر کسی حقی از من دارد همین‌جا مطالبه کند من قیامت دیگر نمی‌توانم جواب بدهم. یک عربی بلند شد یا رسول الله یک وقتی شما سوار بر ناقه بودید من کنار این ناقه‌ی شتر حرکت می‌کردم شما یک چوب دستی در دستتان بود و این ناقه را مدیریت می‌کردید که به کدام طرف برود، ناگهان این چوب دستی خود را بالا بردید که این شتر را هدایت کنید و پایین آوردید و به شانه‌ی من خورد و این ضربتی که زدید تعمدی نبود ولی زیر دین من هستید، پیغمبر فرمود: حلال می‌کنی یا قصاص می‌کنی؟ مرد عرب گفت: قصاص می‌کنم.

فرمودند: از خانه‌ی دخترم آن چوب دستی را بیاورید، صدای زجه‌ی مردم بلند شد، مسلمان چه می‌کنی؟ پیغمبر در حال کسالت؟ می‌خواهی قصاص کنی؟ چوب دستی را آوردند مسلمان‌ها وساطت کردند که ما را بزن و پیغمبر را نزن! پیغمبر فرمود: قصاص کن! آن مرد عرب گفت: زمانی که چوب دستی پایین آمد وبه من اصابت کرد شانه‌ی من برهنه بود ولی شما لباس دارید. پیامبر جامه را کنار زدند و برهنه کردند و گفتند بزن!

مردم! این پیغمبر الگوست هر چه از دهنت درآمد گفتی؟ ولی عذرخواهی نمی‌کنی؟ هر چه از دستت برآمد ظلم کردی و یک معذرت‌خواهی نمی‌کنی؟ این را به همه‌ی شما بگویم روایت داریم اول دادگاهی که خدا تشکیل می‌دهد دادگاه خانواده است، اول زن و شوهرها جلوی هم را می‌گیرند، اول والدین و فرزندان جلوی هم را می‌گیرند، اول برادر و خواهرها مدعی هم می‌شوند، اول تکلیفت را با خانواده‌ی خود مشخص بکن و بعد غریبه‌ها! دلم می‌خواهد! به کسی مربوط نیست! صدایتان در نیاید! عالم بزرگ‌تر دارد! عالم صاحب دارد! یکی از خطاهایی که امام باقر فرمود: طرف نمی‌میرد تا چوبش را بخورد ظلم کردن به یکدیگر است.

ببینید ان روی سکه عدالت، و این روی سکه ظلم، محال است کسی ظلم بکند و جبران نکند و ذره‌ای ظلمش را نخورد. پیغمبر فرمود: بزن! صدای ناله‌ی مسلمان‌ها بلند شد و التماس پشت التماس که این کار را نکن! که به چه کسی قصاص می‌کنی؟! یک وقت این عرب چوب به دست نزدیک پیغمبر شد ناگهان چوب را انداخت و لب‌ها را برکتف پیامبر گذاشت و گریست. عرض کرد یا رسول الله به خداوند خدا قسم، قصدم قصاص نبود بلکه می‌خواستم لب‌های گنه‌آلودمن بر پیکر شما بوسه بزند که برایم افتخار بشود من همان زمانی که این چوب دست پایین آمد و به من خورد بخشیدم. مردم این درس است! برای همه‌ی ما. لذا امیرالمؤمنین می‌فرماید: عدالت سبب ساختن جامعه می‌شود.

حدیث دیگر آقا امیرالمؤمنین می‌فرماید: «العدل جُنّة الدول»[7] اصلا عدالت نگهبان دولت‌هاست.

دولت‌ها اگر بخواند که بمانند باید عدالت را اجرا کنند، مسئولی اگر بخواهد اعتبارش آسیب نبیند باید عدالت داشته باشد لذا در روایت داریم: حکومت با کفر می‌ماند ولی با ظلم نمی‌ماند، «الملک یبقی مع الکفر، ولایبقی مع الظلم»[8] حکومتی است که اعتقاد به خدا ندارد و کافر هستند این ادامه پیدا می‌کند ولی اگر حکومتی آمیخته به ظلم شد خطرناک است، این ظلم خانمان‌سوز است، این هم روایت دیگر از اقا امیرالمؤمنین.

یک روایت دیگری از پیامبر خدمتتان تقدیم کنم که پیغمبر می‌فرماید:«عدل ساعة»[9] یک ساعت عدالت به خرج دادن به عدالت رفتار کردن «خیر من عبادة ستین سنة»[10] این روایت خیلی عظمت دارد، در کتاب جامع الأخبار نقل شده است رسول الله می‌فرماید: یک ساعت عدالت از 60 سال عبادت ثوابش بیش‌تر است. یعنی گاهی اوقات انسان 60 سال عبادت کرده است ولی هنوز در مسیر عدالت قرار نگرفته است :«عدل ساعة خیر من عبادة ستین سنة»[11] کدام 60 سال؟ پیامبر فرمود: «قیام لیلها و صیام نهارها»[12]60 سالی که شب‌ها شب زنده‌داری و روزها روزه‌داری کرده باشد یعنی مدام در حال عبادت بوده باشی و این‌ها با یک ساعت عدالت برابر نمی‌کند. این عدالت یعنی هر کسی به حق خودش قانع باشد، وقتی حق او نیست نگیرد، برای مثال بعضی از این کارمندهایی که اعتقادات دینی دارند یک چیزهایی می‌پرسند که نان حرام در سفره‌تان نبرید، آن آقای مدیر به چه دلیلی بیت المال را بین بعضی‌ها تقسیم می‌کند، گاهی اوقات تعریف می‌کنیم و برای پول درآوردن‌هایمان و مشاغل‌های اضافی که در قبال این مشاغل کار هم نمی‌کنیم و پولی داریم می‌گیریم که زحمت کشیده نمی‌شود.

پیامبر فرمود: یک ساعت عدالت از 60 سال عبادتی که روزها روزه‌داری و شب‌ها شب‌زنده‌داری بهتر است. «و جور ساعة فی حکم»[13] نعوذبالله ظلم در یک ساعت در یک حکم. انسان در یک ساعت ظالمانه عمل کند و ظلم کند و رأیی بدهد که رأی ظالمانه باشد پیغمبر فرمود: «أشدّ و اعظم عندالله بالمعاصی ستین سنة»[14] خدا شدید و سخت‌تر و بزرگ‌تر از گناه شصت ساله است، یک ساعت ستم کردن از شصت سال معصیت الله نزد خدا قبح و زشتی‌اش بیشتر است. این‌ها در اهمیت بحث عدالت که عرض کردیم این عدالت برای همه ضرورت دارد مخصوصا مسئولین، امراء. آن‌هایی که قلم دستشان است، میز جلوشان است وکار به دستشان است یک وقت خویشاوندی‌ها، دوستی‌ها و قرابت‌ها را نبینند، خدا را در نظر بگیرند.

من یک روایتی را از رسول خدا و یک روایت از امام صادق تقدیم کنم، در ویژگی‌های انسان عادل و این‌که بخواهیم خودمان را محک بزنیم و اینکه آدم عادل باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد کجا نشان داده می‌شود که این عادل است اگر این‌ها در ما نیست این‌ها را تحصیل کنیم و به دست بیاوریم، پیغمبر می‌فرماید: «من عامل الناس»[15] کسانی که با مردم ارتباط دارند عمل می‌کنند و رفتار می‌کنند و این چند تا ویژگی دارند این‌ها انسان‌های عادلی هستند حالا امشب این روایت رسول الله یک مروری در خلوت‌مان در روی خودمان بکنیم و ببینیم انصافاً این‌هایی که پیغمبر گفته است در ما هست یا نیست؟ اگرهست یک الحمدالله درونی بگو و از خدا بخواه باز هم در شما بماند، اگر نیست یک استغفرالله بگوییم و تا فرصت باقی است به دستش آوریم تا عمر به پایان نرسیده است، رسول الله می‌فرماید: کسانی که با مردم ارتباط دارند این ویژگی‌ها را دارند «عامل الناس فلم یظلمهم»[16] با مردم در معاملات ظلم نمی‌کند این نشانه‌ی اول، در رفتارشان با مردم اهل ظلم نیستند اهل ستم نیستند و خدا را در نظر می‌گیرد «و حدّثهم فلم یکذبهم»[17] وقتی با مردم حرف می‌زند دروغ نمی‌گوید، این نکته‌ی دوم.

در رفتارها ظلم نمی‌کنند، در گفتارها دروغ نمی‌گویند. «و وعدهم فلم یخلفهم»[18] در وعده‌ها و قرارها خلف وعده نمی‌کند برای مثال توخودت گفتی! بعد می‌گوید: حالا ما یک غلطی کردیم تو هم باورت شد! این ظلم است و ظالم است و این‌که وعده می‌دهد و خلف وعده می‌کند و به وعده‌ی خودش پای‌بند نیست. شخصی محضر رسول خدا آمد این شخص از ثروتمندان عرب در عصر جاهلیت بود شغلش دامدار بود و صدها شتر داشت، این شخص در عصر جاهلیت متوجه شد یک خانواده‌ای خدا بهشان دختر داده است، بشریت آن زمان ننگ و عار می‌دانستند دختردار بودن را، من همین‌جا در پرانتز بگویم که شخصیت امروز زن و آبروی امروز زن، هویت امروز زن نه در اسلام بلکه در دنیا مدیون زحمات دیروز پیغمبر است، ببینید زمان پیغمبر دنیای بشریت با زن چه رفتار ظالمانه‌ای داشته است و اسلام آمد حق را جای خودش قرار داد، اگر رعایت می‌کنند این مال این است که افراد به وظایف عمل نمی‌کند، در عصر جاهلیت دختر زنده به گور کردن در عربستان سنت بود، در ایران اصلا دختر جایگاهی در خانواده نداشت تا دختر بود تحت فرمان مطلق پدر مثل یک کالا از خانه‌ی پدر به خانه‌ی شوهر می‌رفت و حق انتخاب شوهر هم نداشت. شوهر چه خوب چه بد، این زن باید می‌ماند تا می‌مرد. در مصرگاهی دخترها را قربانی می‌کردند در مسیر رود نیل برای جبران خشکسالی فدا می‌کردند برای این‌که آب سطحش بالاتر بیاید، در هند مردی اگر می‌مرد زنش را هم زنده زنده آتش می‌زدند، این‌ها رفتار بشریت دیروز بود، در روم ایتالیای امروز تا ابتدای قرن 18 میلادی قائل به این بودند که اصلا زن حق مالکیت ندارد اگر خانمی ثروتی داشت یا شوهر دارد یا اولاد یا پدر یا بزرگ‌تر و اموال به این‌ها تعلق می‌گیرد و مال آن زن نیست، در فرانسه‌ی امروز متمدن که این‌ها ادعای دفاع از حقوق بشر می‌کنند معتقد بودند تمام زنان عالم روح پلیدی دارند جز حضرت مریم، این‌ها جزء باورهای غلط مردم فرانسه بود. پیغمبر آمد تمام این‌ها را به هم ریخت با آمدن فاطمه‌ی زهرا الگو نشان داده شد، تکریم زن به بشریت درس داده شد، آقای ثعلبه از ثروتمندان عرب وقتی که پیغمبر اسلام را عرضه کردند آمد مسلمان شد و خدمت رسول الله رسید و عرض کرد: یا رسول الله من در عصر جاهلیت هر گاه می‌شنیدم خانواده‌ای خدا بهشان دختر داده است این‌ها دختر را به خاطر فقر اقتصادی می‌بردند و زنده زنده دفن می‌کردند من خودم را به پدر دختر می‌رساندم اگر وضع پدر وضع ضعیفی بود سه تا شتر قول می‌دادم که بدهم ولی دخترشان را زنده به گور نکنند، ببینید آقایان بعضی‌ها دانشگاه و حوزه علت نیستند! خدا این ظرفیت را به همه‌مان داده است، معرفت، عقل، وجدان پاک. ولی بعضی‌هامون فیتیله‌ش را پایین می‌کشیم، این آقای ثعلبه نه حوزه‌ی علمیه ندیده بود نه با پیغمبر معاشرت داشت در عصر جاهلیت بود ولی انسان بود جلو زنده به گور شدن دخترها را می‌گرفت، گفت: به خانواده‌های ضعیف قول سه شتر، خانواده‌های متوسط قول دو شتر، خانواده‌های وضع پدر از نظر مالی خوب بود یک شتر می‌دادم که بهانه را از دست خانواده بگیرم دخترهایشان را زنده به گور نکنند، و سؤالش این بود و گفت: یا رسول الله در عصر جاهلیت 360 شتر دادم تا جلو زنده به گور شدن دخترها گرفته شود، بعضی‌ها در عمرشان چقدر انفاق کردند، چقدر خدمت کردند؟ این‌ها مال خداست.

امیرالمؤمنین می‌فرماید: روزی که آمدید و دستتان خالی بود و روزی که می‌روید باید بگذارید و بروید، از مال خدا چقدر برای خدا خرج کردید؟ بعد گفت: یا رسول الله! به بعضی‌ از خانواده‌ها قول سه شتر دادم دو تایش را دادم و یک شتر مانده، به بعضی از خانواده‌ها دو شتر قول دادم یکی دادم و یک مانده است. چیزی در قبال این‌ها نگرفتم و این‌ها را دادم که بچه‌هایشان زنده زنده دفن نکنند و الان که اسلام آوردم لازم است باقی‌مانده‌ی این شترهایی که وعده کردم بدهم؟ پیغمبر فرمود: آقای محترم خدا دوست ندارد کسی که قولی می‌دهد خلاف قولش عمل کند. عادل یعنی این! اگر قول و وعده خود را عملی نکنیم اعتمادها پایین می‌آید مخصوصاً در بحث‌ها تربیتی می‌گویند پدر، مادر وقتی به فرزندت وعده‌ای می‌دهی سر کارش نگذار مخصوصا این بچه‌های کوچک، خلف وعده را به بچه‌هایمان یاد ندهیم.

پیغمبر می‌فرماید: «و وعدهم فلم یخلفهم»[19] آدم عاددل کسی است که وقتی قولی می‌دهد خلاف قول خودش عمل نمی‌کند اگر این‌طور شد و 1ـ در روابط اجتماعی‌مان با مردم ظلم نکردیم، 2ـ در گفتارهایمان دروغ نگفتیم، 3ـ در وعده‌های خودمان خلاف وعده عمل نکردیم، پیغمبر می‌فرماید: «فهو ممن کملت مروته»[20] چنین کسی فردی است که مروت و مردانگی در او تمام شده است و کامل شده است و «وظهرت عدالته»[21] عدالت در او آشکار شده است. «و وجبت أخوته»[22] دوستی با این فرد و با این ویژگی‌ها واجب است، اگر آدمی را با این معیارهایی که پیغمبر فرمود پیدا کردید واجب است با او دوست و یار بشوید و «حرمت غیبته»[23] غیبت چنین آدمی حرام است. کسی که در رفتار و گفتار و وعده‌ها و قرارها رعایت ضوابط الهی را می‌کند.

بحث عدالت است و این‌ها معیارهایی است که ما خودمان تنظیم کنیم با این ترازهایی که اهل‌البیت یاد می‌کنند، یک سخن از امام صادق برای‌تان تقدیم کنم: شخصی محضر امام صادق رسید و گفت: صفت آدم عادل را برای‌مان بگویید. حضرت فرمود: از ویژگی‌های انسان‌های عادل «إذا غضَّ طرفه عن المحارم»[24] این‌ها نگاهشان را از حرام فرو می‌افکنند، عادل هستند. چشم، زبان، وجودتان مال خداست اول نشانه‌ی عادل این است که ازاین امکانات خداوند سوءاستفاده نمی‌کند، با این چشم نافرمانی خدا نمی‌کند، چشم خودش را از حرام فرو می‌افکند «و لسانه عن المآثم»[25] زبانش را هم از گناه متوقف می‌کند لذا اگر کسی غیبت کرد از عدالت ساقط است اگر درهمان حال غیبت کسی مرد مؤمن نبوده است در حال دروغ گفتن حضرت عزرائیل جان کسی را گرفت مؤمن از دنیا نرفت، در حال تهمت زدن مرد همین‌طور. امیرالمؤمنین می‌فرماید: پسرم بترس ازاین‌که مرگ زمانی به سراغت بیاید که در حال نافرمانی خدا باشی، انسان درحال نافرمانی مثلا بگویند ظالمی، این ظلمت نفسی دعای کمیل یعنی همین، که آقا امیرالمؤمنین به ما می‌آموزد که به خدا بگویید «ظلمت نفسی»[26] خدایا در حق خودمم ظالم هستم مردم به کنار! در حق خودمم ظالم هستم یعنی این‌که غیبت نکردی؟ دروغ نگفتی؟ نگاه به حرام نکردی؟ حرام نشنیدی؟ تهمت نزدی؟ این‌ها ظلم است و با عدالت نمی‌سازد. امام صادق فرمود: «لسانه عن المآثم کفّه عن المظالم»[27] کسانی که دست‌شان از مال مردم باز می‌دارند و دست‌اندازی در حقوق مردم ندارند، آن‌هایی که چشم‌هایشان، زبان‌هایشان را کنترل می‌کنند، در روابط و ارتباطات اجتماعی هم این‌ها مراقب هستند که مظلمه و مال مردم به سمت آن‌ها نیاید. این از نشانه‌های انسان‌های عادل است.

یک جمله‌ی دیگر از پیامبر عرض کنم باز این در ویژگی‌های رفتاری انسان‌های عادل است. پیامبر فرمود: «من صاحب الناس بالذی یحب أن یصاحبوه کان عدلاً»[28] کسانی که رفتارشان با مردم همان گونه است که دوست دارند با خودشان باشد این‌ها انسان‌های عادلی هستند. من همین یک حدیث امشب این را بگویم و خدا تو شاهد باش تمام قرآن و روایات و آیات را کنار بگذارید و همین یک حدیث را جامعه‌ی امروز ما عمل کند یقین بدانید 95 درصد مشکلات ما حل می‌شود، دوباره روایت را بخوانم «من صاحب الناس بالذی یحب أن یصاحبوه کان عدلاً»[29] کسی که در رفتار ش با مردم آن گونه عمل می‌کند که دوست دارد با خودش عمل کنند این انسان عادلی است. حالا روایت را باز کنم:

آقای مدیر پشت میز نشسته با ارباب رجوع آن‌گونه عمل کن که اگر خودت ارباب رجوع بودی دوست داشتی آن‌گونه با تو عمل می‌کردند، آقای محترمی که پیرزن و پیرمرد در فامیل داری مثل مادر، پدر، دایی، عمو با این‌ها رفتاری داشته باش که اگر خودت جای او بودی همین رفتاری که دوست داری با تو انجام بدهند. آقای فروشنده در فروش کالا به مشتری آن‌گونه عمل کن که اگر خودت مشتری بودی به همین اندازه سود از تو می‌گرفتند ناراضی نبودی، آقای پدر دختر، دختر را آن‌گونه شوهر بده که  اگر خودت جای پدر این دختر بودی همین رفتار با تو می‌کردند راضی بودی. پدر پسر خواستگاری دختر مردم رفتی؟ اگر همین عروس دختر خودت بود چه کار می‌کردی؟ امروز این حدیث را در جامعه اجرا کنید من ناموس مردم را ناموس خودم بدانم، این پیرمرد بابای خودم ببینم، این پیرزن را جای مادرم بدانم که اگر مادرم بود چه طور رفتار می‌کردم. همان رفتار را داشته باشم این عدالت است،این جامعه اصلاح می‌شود این آقای کارتن‌خواب اگر برادر خودت بود می‌گذاشتی برادرت تا صبح در خیابان بخوابد! این کسی تا کمر خم شده در سطل آشغال بچه‌ی خودت بود! چه کار می‌کردی؟ عدالت نیست.

می‌بینیم و می‌رویم حالا نهایت یکم متأثیر می‌شویم و یک کمکی می‌کنیم همین! این روایت اگر امروز در جامعه پیاده بشود یعنی همه باور کنند و همه معتقد باشند، ما یکدیگر را از هم جدا نبینیم این عادل است.

یک خاطره‌ی شیرین را از یک کارمندی که عدالت رفتار کرد و خدا زیر بار منتش نماند، ببینید ماها گاهی اوقات کار نمی‌کنیم مزد نمی‌گیریم، راه نرفتیم به مقصد نرسیدیم، در نزدیم در رویمان باز نکردند بعد می‌گویند در بسته است آیا تو در زدی؟ راه رفتی که به مقصد نرسیدی؟ پرداختی داشتی که دریافتی نداشتی؟

یک روز زن و شوهری پیش ما آمدند این‌ها اختلاف پیدا کرده بودند، شوهر گفت: این خانم من هر چی من به او می‌گویم از من نمی‌پذیرد و نگاهش به زندگی بدبینانه است. گفتم: خانم مشکل شما چیست؟ خانم گفت: شوهر من کارمند فلان اداره است این داستان مال 18 یا 19 سال قبل است که درآمد شوهر این خانم حدود 500 هزار تومان بود در یکی از تشکیلات دولتی شهر کار می‌کرد، شوهر من یک خانه‌ی ملکی اضافی داریم در یکی از خیابان‌های خوب شیراز که دو طبقه است و اجاره داده است. من به این آقا گفتم: تو با این حقوقت چطور خانه خریدی؟ غیر از این است که یک جایی پول خلافی در میاری و در زندگی‌مان می‌آوری. شوهر گفت: من بارها برایش توضیح دادم و این خانم نپذیرفته است و من برای شما می‌گویم. گفتم: بگو. شوهر گفت: حاج آقا من از دوران تکلیفم دیگران را از خودم جدا نمی‌دیدم.(عزیزان بچه‌هایتان را اینجوری تربیت کنید، سیری خوب است گرسنه‌ها را دریابید، سرما بد است برهنگان را بپوشانید و یقین بدانید که خدا زیر بار منت شما قرار نمی‌گیرد. خدا مزد را می‌دهد) وهر چه برای خودم دوست می‌داشتم برای دیگران هم همین طور بود، بعد عنوان کرد من در اداره‌ای که بودم من همیشه دوست دارم هر جا که می‌روم تحویلم بگیرند هر صبح با پول خودم یک فلاسک چایی و چند تا استکان با خودم اداره می‌برم و با همکارانم اول احترام می‌گذارم و بلند می‌شوم بعداً یک چایی برای‌شان می‌ریزم و تحویل‌شان می‌گیرم. عزیزان دوست دارید تحویل‌تان بگیرند اکرام کنید، غیبت بدتان می‌آید غیبت نکنید، بی‌احترامی بد است بی‌احترامی نکنید، این عدالت است؟ چیزی که برای خودت می‌پسندی برای دیگران اجرا کن، یک جریانی را برای خانمم نقل کردم یک سال یک آقایی از خارج آمد و زمینی داشت و می‌خواست تفکیکش کند و قسمت کار او به من مربوط بود و من مثل همه‌ی مردم کاری هم به او نداشتم احترام کردم و تکریمش کردم و چایی برایش ریختم، کارهایش که به مربوط بود برایش انجام دادم، بعد آن آقا گفت: من غریبم و از خارج آمدم بلد نیستم، چه کار باید بکنم از اتاقم بیرون آمدم و گره کارهایش را باز کردم و سفارشش کردم و کارهای اداری‌اش دوسه روز طول کشید کمکش کردم و انجام دادم، بعداز چند روزی آمد و کارهای ملکی‌اش انجام شد و گفت: زمین‌های ملکی را تفکیک کردم، یک پلاکش را می‌خواهم به شما هدیه بدهم گفتم: آقا ما زمین نمی‌خواهیم. آن آقا گفت: من سال‌ها در آمریکا زندگی می‌کنم این رفتار انسان مدارانه‌ی تو را که دیدم هیچ جا ندیده بودم با احترام برخورد کردی، تکریم کردی، هر دفعه پیش تو آمدیم جلوی پای ما بلند شدی و سلام کردی و چایی ریختی.

آقا تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن ، که خواجه خود روش بنده پروری داند

خدا که زیر بار منتت قرار نمی‌گیرد، تو خوب بندگی کن ببین خدا چه می‌کند. گفت: من این اخلاق تو را در عمرم ندیده بودم تو همین اداره دوستان تو هم بودند و بهشان مراجعه کردم ولی این رفتار تو را نداشتند، دلم می‌خواهد به عنوان احترام و تکریم یک پلاک از این پلاک‌ها را به شما هدیه کنم.

گفت: از ما انکار و از او اصرار. مدارک ما را گرفت و برد و بعد یک روز هم صدا کرد رفتیم محضر و یک سند زمین را به نام ما کرد و رفت.

حدود دو سال همینطوری بود. عادل آن چیزی را که برای خودش می‌خواهد برای دیگری می‌خواهد این نگاه را خدا می‌فهمد و پاداش می‌دهد. یک روزی به خانمم گفت این زمین بلااستفاده افتاده است این را بفروشیم و یک خانه‌ای بخریم و دست یکی دو تا خانواده بدهیم و با یک اجاره‌ای مختصر که خیر ما به مردم برسد. این زمین که الان استفاده‌ای ندارد. رفتیم زمین را فروختیم. یک خانه‌ی دو طبقه در یک جای خوب خریدیم به قیمت 70 میلیون، به صاحبخانه گفتم من 50 میلیون بیشتر ندارم من هر وقت آوردم سند را به نام ما بکن و صاحبخانه هم قبول کرد در همین ارتباط نقل و انتقال و خرید و غیره بودیم، صاحبخانه گفت: آقا من اصلا از رفتار تو خوشم آمد ده میلیون از این پول خانه هدیه‌ی من به تو. یک ده میلیون بدهکار شدیم و یک روز پدر زن ما به منزلمان آمد و گفت: شنیدم خانه خریدید. گفتم بله حدود 70 میلیون، پدر زنم گفت: چه کار کردید؟ گفتم: ده میلیون بدهکار شدم. پدرزنم گفت: ده میلیونش را هم من می‌دهم. به خانمم گفتم این خانه این‌طوری به دست‌مان رسیده است حالا می‌گوید نه تو 500 حقوق داری این خانه را چجوری خریدی؟ گفتم: خانم این آقا نان بندگی‌اش را می‌خورد، این وعده‌ی خدا در حقش رقم خورده است. خدا می‌فرماید: «وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا»[30] مایک‌جوری کمکت می‌کنیم و به تو می‌رسانیم که نمی‌توانی حساب کنی، نمی‌فهمی از کجا آمد. از محاسبه‌ی تو خارج است ولی تو خوب بندگی کن. این عدالت است و این عدالت اگر اجرا شد و این حدیث را اگر در جامعه‌ی اسلامی ما اجرا بشود چقدر مشکلات مردم حل می‌شود، در روابط اجتماعی، مسائل اقتصادی، مسائل سیاسی، هر حرفی را نزنیم و خراب نکنیم، بزرگ نکنیم.

می‌گویند به مرحوم آیت‌الله حاج میرزا جوادآقای ملکی استاد حضرت امام گفتند فلانی چجور آدمی است؟ ایشان گفتند: من بیش از 70 سال از عمرم گذشته هنوز خودم را نشناختم چطور ممکن است در حق کسی یک قضاوت کامل بکنم من که در خودم ماندم برای دیگران چگونه می‌توانم رأی قاطعی بدهم؟

این عدالت است نگاه‌مان با دیگران نگاه متفاوت نباشد «و علی الأمراء بالعدل و شفقه»[31] یک بحثی هم انشاالله هفته‌ی آینده روی شفقت و مهربانی و نودوستی که این برای همه ضرورت دارد مخصوصا کسانی که قدرت دستشان است. آنهایی که موقعیت دستشان است باید ضریب شفقت، مهربانی، اخلاق و ادب‌شان باید اوج بگیرد. یک فرد عادی هم باید مهربانی داشته باشد ولی برای مسئولین و کسانی که قدرت دستشان است این‌ها در کنار قدرت باید مهرورزی و مهربانی پیشه‌ی این‌ها بشود که انشاالله نکاتی را در ذیل شفقت و مهربانی جلسه‌ی آینده عرض خواهیم کرد.

ایام ایامی است که چراغ خانه‌ی مولا خاموش شده است، آقا امیرالمؤمنین در شب‌ها در دل تاریک شب کنار تربت زهرا مرضیه حاضر می‌شود و درددل می‌کند.

 و همه‌ خلق در خواب و تنها  یکی بر سر قبر زهرا نشسته

سرقبر پهلو شکسته علی آن ابرمرد دوران نشسته

بگفتا ای همسر مهربانم علی بی‌تو تنهای تنها نشسته

حسن از غم دوری روی ماهت دل‌افسرده و زار و تنها نشسته

حسین تو در خانه با چشم گریان سراپا همه شور و غوغا نشسته

زجا خیز ای مادر زینبینم زداغ تو لاله به صحرا نشسته

نفس‌ها را از این‌جا در عالم معنا به مدینه‌ی منوره برسان بعد منزل نبود در سفر روحانی، یا فاطمه الزهرا گرچه دوریم از تو سخن می‌گوییم، بعد منزل نبود در سفر روحانی یا فاطمه یا فاطمه...

بودید چراغ خانه‌ام تاریک شده کاشانه‌ام

یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یافاطمه

صلی الله علیکم یا اهل نبوة اللهم صل علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعددما أخاة به علمک، اللهم عجل لولیّک الفرج و سهل له مخرج.

پروردگارا توفیق رعایت عدالت و شفقت در این فرصت‌های باقی‌مانده‌ی زندگانی به همه‌ی ما عنایت بفرما و والدین و ذوی الحقوق ما را ببخش و بیامرز.

 

[1] غرر الحکم ص298

[2] مفاتیح الجنان، دعای حضرت مهدی

[3]. یوسف آیه55

[4] غرر الحکم ص298

[5].حج آیه41

[6] وسائل الشیعه ج27 ص92

[7] غررالحکم ص102

[8] امالی شیخ مفید ص310

[9] مستدرک الوسائل ج11 ص317

[10] مستدرک الوسائل ج11 ص317

[11] مستدرک الوسائل ج11 ص317

[12] مستدرک الوسائل ج11 ص317

[13] جامع الاخبار للشعیری ص154

[14] جامع الاخبار للشعیری ص154

[15] الکافی ج2 ص239

[16] الکافی ج2 ص239

[17] الکافی ج2 ص239

[18] الکافی ج2 ص239

[19] الکافی ج2 ص239

[20] الکافی ج2 ص239

[21] الکافی ج2 ص239

[22] الکافی ج2 ص239

[23] الکافی ج2 ص239

[24] تحف العقول ص365

[25] تحف العقول ص365

[26] مفاتیح الجنان، دعای کمیل

[27] تحف العقول ص365

[28] کنزالفوائد ج2 ص162

[29] کنزالفوائد ج2 ص162

[30]. طلاق آیه2

[31] مفاتیح الجنان، دعای حضرت مهدی

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه