استاد حدائق روز شنبه 11 دی ماه 1400 همزمان با ایام فاطمیه دوم در مسجد امام سجاد(ع) شیراز به مبحث «آیات مهدویت در قرآن» پرداختند.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله الحکیم فی کتابه الکریم «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آَمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ»[1]
صدق الله العی العظیم
آیهای که تلاوت شد و زینتبخش مجلس قرار گرفت از آیاتی است که حضرت زهرای مدینه به بانوان مدینه مورد احتجاج قرار داد؛ در دفاع از ولایت و غربت امامت، یکی از آیاتی که به آن استناد نمود و احتجاج کرد آیه 96 سوره مبارکه اعراف بود. «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آَمَنُوا وَاتَّقَوْا»[2] زنهای مدینه آمدند محضر این بزرگ بانو در دفاع از امیرالمنین و شخصیت ممتاز حضرت، که به تعبیر مرحوم حضرت امام اینکه به امیرالمومنین اول مظلوم عالم میگویند نه اینکه قبل از علی بن ابیطالب ظلم اتفاق نمیافتاد، چرا، از اول عالم ظلم شروع شد، برادر برادر کشت، قابیل قاتل هابیل شد، اما ظلمی که بر علیبن ابیطالب گذشت تاریخ ندیده بود. بشریت سراغ نداشت، شخصیتی با آن عظمت با آن جایگاه با آن موقعیت و حقانیت اینگونه به حاشیه کشانده شود و حق مسلم او و خانوادهی او را از او بستانند. این ظلم ظلم منحصر بفردی بود!
در ترجمه آیه نکاتی پیرامون آیه است، در یکی دو جلسه مطالبی را محضر خواهران عزیز و برادران محترمه عرض کنم. ترجمه آیه این است: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آَمَنُوا وَاتَّقَوْا»[3] خدا میفرماید اگر مردم شهرها و سرزمینها ایمان میآوردند و تقوا را پشیه میگزیدند «لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ»[4] ما برکاتمان را از آسمان و زمین بر شما ساری و جاری و نازل میکردیم «وَلَكِنْ كَذَّبُوا»[5] مردم تکذیب میکنند ایمان را، تکذیب میکنند تقوا را «فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ»[6] ما هم اینها را میگیریم با همان کارهایی که دارند انجام میدهند. یعنی اعمال اینها سبب گرفتاریهای اینها شده سبب مشکلات اینها شده. این ترجمه اولیه آیه است. چون این آیه خیلی جای بحث دارد، از یک روزنه امروز بحث میکنیم، نکات دیگری در ذیل این آیه بشرط حیات در فرصتهای دیگر بیان میکنیم.
اولا اینکه خدا میفرماید ما برکات میفرستیم برکات یعنی چی؟ خدا نمیفرماید پول، اموال، میفرماید برکت. برکت یعنی نعمت پایدار ماندگار. یک چیزهایی عزیزان دستتان میآید مقطعی است و میرود. گاهی اوقات در عرف عوام هم میگویند فلان چیز برایمان برکت کرد، یعنی ماند، چیز کمی بود، ولی سالها داریم. آقای حاج شیخ حسنعلی نخودکی، از دست صاحب الزمان در بازار خربزه فروشهای اصفهان چند تا پول سیاه خُرد به اصطلاح امروزیها بیارزش گیرش آمد، میگوید به حضرت گفتم آقا من از شما یک چیزی میخواهم برای گذران زندگیام که زندگیام و خورد و خوراکم با پول ولایت باشد با پول شبههناک نخورم، با پول شبههناک نپوشم، و این را هم در پرانتز عرض کنم عزیزان امیرالمومنین فرمود هیچ چیزی مثل لقمه حرام به انسان آسیب نمیزند. بدترین گناه گناهی است که گوشت برویاند یعنی بیاید در فیزیک بدن بیاید در گوشت در پوست در استخوان، میشود وضعیت مردم کوفه در کربلا، که امام حسین فرمود علت اینکه سخنهای من در شما اثر نمیگذارد «فقد مُلئت بطونکم من الحرام»[7] این است که شکم از حرام پر شده است، شکم اگر از حرام پر شد حرف صاحب الزمان هم در طرف اثر نمیگذارد. مشاهده کردید به بعضیها حرف حق میگویید مسخرهتان میکنند، از نماز میگویید میگوید دورهاش تمام شد، از خدا و قیامت میگویید، میگوید اینها را جمع کن و برو. این چه بر سرش آمده؟ روزی که خدا او را آفرید پاک آفرید!
روزی که تو را آفرید صورت آفرین، بر آفرینش تو به خود گفت آفرین
صورت نیافریده چنین صورت آفرین، بر صورت آفرین و چنین صورت آفرین
چه بر سر بعضیها میآید؟ چرا بعضیها به اینجا میرسند که منکر همهی حقیقتها میشوند. باید ببینید تغذیهشان از کجا بوده، پول از کجا آورده.
لقمان به پسرش گفت پسرم چهار تا سوال شروع ورود مردم به محشر و در ورودی محشر خدا از همه میپرسد که باید برای اینها جواب آماده کرد.
جوانیتان را چگونه سپری کردید؟ جواب آماده کنید.
عمرتان را چگونه گذراندید؟ جواب آماده کنید. اینها مال شما نیست، خدا این عمر را داده، خدا این جوانی را داد، باید پاسخ بدهید، اگر هم خوب جلو نیامدی تا نرفتهای اصلاح کن، تا نرفتهای جبران کن، با یک کارنامهی تیره و سیاه به محضر خدا نروید.
سومین سوال، لقمان گفت پسرم میپرسند از همه دارایی و اموالتان را از کجا بدست آوردهاید؟
چهارم در کجا مصرف کردید؟ «من أین اکتسبت و فی أین صرفتَ» از کجا بدست آوردی؟ آنجا جایی است که انسان دیگر نمیتواند ناز کند، قهر کند، برود کانادا زندگی کنی، باید جواب بدهی، لقمان میگوید قدم از قدم اجازه نمیدهند کسی بردارد مگر اینکه جواب بدهد. آماده کنید جواب برای این چهارتا سوال. لذا عزیزان درآمد شبههناک معنویت را نابود میکند. شخصی آمد به امیرالمومنین گفت آقا ما توفیق نماز شبمان فوت شده، هیچ اتفاقی اتفاقی است. آن شبی که بلند میشوی نماز شب میخوانی ببین نان کجا را داری میخوری؟ آن شبی هم که میخوابی بعد از اذان بیدار میشوی ببین چوب کجا را داری میخوری. هیچ اتفاقی اتقافی نیست، امروز آمدی جلسه حضرت زهرا، ببین نان کجا را میخوری که امروز اینجا هستی، ببین چه کردی که این توفیق را به تو دادند که امروز در مجلس عزای حضرت زهرا حاضر شدی! این موفقیت علت دارد، سلب توفیق هم علت دارد، سلب توفیق هم دست خود ماست. «اللهم اغفر لیَ الذنوب التی تحبس الدعا، تنزل البلاء»[8] ماییم که اینکارها را میکنیم.
لذا سروران عزیز دقت در غذا در دقت در درآمد دقت در مصارف، این خیلی مهم است و خیلی تاثیرگذار در رشد و شکوفایی انسانها دارد. اینجا آقا امام حسین در روز عاشورا از طلوع فجر که آقا نماز صبح خواندند، تا شهادت در گودی قتلگاه، سیدالشهدا خطبههای متعددی خواندند، از مجموع خطبهها چند نفر آمدند سمت امام حسین؟ به تعداد انگشتان دست نیامدند، 30 هزار نفر مقابل سیدالشهدا است و امام دارد نصیحت میکند، اینها مسخره میکنند، چرا؟ آنوقت میگوییم آقا این حرفها به دل ما نمینشیند، ببین چه بر دلت گذشته که به دلت نمینشیند، چه بر سرمان آمده که حرف خدا و قال رسول الله روی ما اثر نمیگذارد! میگوید آقا سخن چو از دل برآید لاجرم بر دل نشیند، چه دلی پاکتر از دل سیدالشهدا در کربلا، چه دلی پاکتر از دل امیرالمومنین در صفین، اثر گذاشت بر شامیها!؟ آقا امام حسین فرمود علت اینکه سخن من در شما اثر نمیگذارد «فقد مُلئت بطونکم من الحرام»[9] شکمها پر شده از حرام، شکمی که ظرف حرام شد نورانیت ولیخدا در آن شکم قرار نمیگیرد، قابلیت خودش را از دست داده، ظرفیت خودش را باخته است. لذا این نکتهی بسیار مهمی است عزیزان، در مسئلهی تربیتی و رشد، که در بحث تغذیه قرآن میفرماید «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آَمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ»[10] ما برکات میدهیم، نعمتهای پایدار، نعمتهای ماندگار، نعمتهایی که شما را رشد میدهد، این را به همه کس هم نمیدهیم، به مومنین متقی میدهیم نه به هر کسی، هر کسی هر چیزی دارد که برکات نیست، برکات کد دارد، کد دریافتی برکات «آَمَنُوا وَاتَّقَوْا»[11]، و بعد هم برکات یعنی نعمتهای ماندگار و پایدار و باثباتی که در مسیر سازندگی و رشد انسانها، انسانها را میپروراند. اینجا من یک شبههای را مطرح کنم و یک پاسخ از این شبهه، شاید بعضی از عزیزان با جوانها مواجهید، و این سوال را از شماها بپرسند، مروری کنیم بر این سوال و پاسخی نسبت به این سوال، این آیه را یک وقتی جایی میخوانید یکدفعه جوانی عزیزی اشکالی وارد میکند، که آقا قرآن میفرماید اگر ایمان و تقوا داشتید ما برکات میفرستیم. شما در بلاد کفر، سرزمینها استکبار، اروپا امریکا اقیانوسیه خاورمیانه و جاهای دیگری که اینها در مسیر خداپرستی هم نیستند، گناه و معصیت هم آنجا آزاد و رایج، شما میبینید آنجا وضع اقتصادیشان وضع زندگیشان خیلی سر و سامان یافتهتر، گاهی اوقات باران بر آنها نازل میشود بارانها به اندازه است، ما مسلمانها و شیعیان که دم از ولایت میزنیم ندبهمان تعطیل نمیشود کمیلمان تعطیل نمیشود باید گرفتار خشکسالی و مشکلات و مسائل متعددی باشیم در اجتماع. این چه وعدهای است که خدا میدهد! «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آَمَنُوا وَاتَّقَوْا»[12] آنها آمنوا و اتقوا هستند؟ در کشورهای کفر رعایت ایمان و تقوا میکنند، کاوارهها مراکز فساد، همجنس بازی، ازدواج همجنس با همجنس را قانونی کردند، اینها تقواست؟ خیلی از این کشورها مشکلات اقتصادی و مشکلات معیشتی را هم بنحوی که مسلمانها دارند ندارند. اینجا من دو سه تا نکته عرض کنم پاسخ به این شبهه باشد.
اولا خطا و نافرمانی از هر کسی سر بزند مجازات دارد، ما گاهی اوقات رصد نمیکنیم، دنبال نمیکنیم، بله سیل در کشورهای متمدن اروپایی و امریکایی هم میآید، آتشسوزی میآید، یک وقتی سونامی میشود، دریا یکدفعه میآید در شهرها خراب میکند طبق این آمارهایی که میگویند. در همین کرونا ببینید چه وضعیتی را در کشورهای پیشرفته دنیا ایجاد کرده است! رکورددار مرگ و میر دنیا هستند با اینکه در تکنولوژی هم پیشرفت کردند. پس استثنا بردار نیست، دهنکجی به اوامر الهی از هر کسی سر بزند مجازات دارد، اثر وضعی دارد، حالا آن کسی که خدا را قبول ندارد به نحو دیگری دارد مکافات میشود دارد مجازات میشود. قطعا بلا، عذاب، برای متمرِّدان اوامر الهی هست، و عمومیت دارد، این نکته اول.
نکته دوم: یک بحثی داریم به نام آسایش یک بحثی داریم به نام آرامش. آسایش یعنی امکانات مجهز به روز، همین تسهیلات و امکاناتی که امروزه در اختیار بشریت است. اسپیلت، پکیج، ریموت را آقا میزند در خانهاش باز و بسته میشود بدون اینکه زحمت پیاده شدن و سوار شدن به خود بدهد. ماشینهای تمام اتوماتیک ظرفشویی و لباسشویی، اینها آسایش است آرامش نیست، خیلیها اینها را دارند شبها با دیاسپام میخوابند. من دیدم، سراغ دارم. در ثروت غرق است خواب خوش ندارد، میلیاردر سراغ داشتم فرزندش سرطان گرفت، گفت حاضرم همه چیزم را بدهم این خوب شود، البته او داشت چوب کارش را میخورد، پول را با ربا جمع کرده بود. شما فکر میکنید هر کسی امکانات خوب دارد آرام است؟ آرامش یعنی خیال راحت، یعنی وجدان آرام، یعنی میخوابی سر میگذاری روی بالشت، راحت استراحت کنی. خدا رحمت کند سعدی را
آنکه را خیمه به صحرای قناعت زده اند، گر جهان زلزله گیرد غم ویرانی نیست
این را میگویند آرامش، خودت را نبازی، فراز و نشیب دنیا بهمت نریزد تو را. گاهی اوقات میبینی خدا لطف هم کرده، طرف تعلقات و امکانات فراوانی در اختیارش است، اما روح آرام ندارد، اینها میشود اسباب رنج او، اسباب زحمت او. قرآن توصیه کنندهی به آرامش است، قرآن میفرماید مردم دنبال آرامش باشید نه آسایش، ماشینهای تمام اتوماتیک لباسشویی و ظرفشویی آسایش است امام معلوم نیست آرامش بیاورد. آرامش کجا میآید؟ «الَّذِينَ آَمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[13] یاد خدا آرامتان میکند. آن آرامش واقعی در پرتو الهی است. شما الان در همین ساختارهای دنیا، نظامهای پیشرفتهی دنیا، وقتی ورود میکنید، عزیزانی که سالهای متمادی در آنجا زندگی کردند، میگویند تکنولوژی است امکانات هست، همه چیز است، اما آن روح آرام، آن وجدان آسوده متاسفانه دیده نمیشود.
نکته سوم: قانون خدا این است، خداوند نسبت به هر کار خیری و خوبی پاداش میدهد. من مثالی عرض کنم، عزیزان شما کارگری را به کار دعوت میکنید، این کارگر یک کارگر متدین معتقد مذهبی هیئتی، کاری هم که میخواهید همه را انجام میدهد. شما وقتی این کارگر کارش به پایان میرسد اُجرتش را میدهید یک چیزی هم اضافی میدهید، میگویید فلانی این حق شما که باید میدادم، بخاطر تدیُّنت اخلاقت ایمانت، هوا سرد است این لباس هم هدیه ما برای شما، این غذا را هم ببر شب با خانوادهات مصرف کن، اینکار را نمیکنی؟ یک چیزی اضافهتر میدهی. اما اگر یک کارگری را به کار آوردی، این کارگر کارگرِ معتقد نیست، از نظر اعتقادی با شما همسو نیست، اصلا مسلمان نیست، لائیک است لامذهب است اما کارگر است، کار میکند زحمت میکشد، آنچه خواستید از او را انجام داده، شما وقتی عصر خاوست برود حقش را نمیدهید؟ میگویید فلانی این حقوقی که با تو قرارداد بسته بودم بگیر، اگر ندادی ظالمی. پیغمبر فرمود «فلعنة الله علیه»[14] خدا لعنت کند «ألا مَن ظلم أجیراً اُجرتَه»[15] کسی که حق اجیری را ضایع کند، حق گماشتهای را نپردازد، لذا شما حق او را میدهید، میگویید خدا را قبول نداری ولی زحمت کشیدی کار کردی، این حق توست، بگیر و برو، دیگر آن اضافی را نمیدهی.
عزیزان همه در پیشگاه خدا اینگونه هستیم، امروز اگر یک آدم لامذهبی صدقه داد خدا ثواب این صدقه را نباید بدهد؟ این آیه «إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ»[16] خدا هر کاری را از هر کسی قبول نمیکند از باتقواها قبول میکند در رسیدگی به اجر آخرتی است، در دنیا که مزد میدهند. یک کسی آمد گفت آقا من در کار فلان شخص ماندم از بستگانمان، نماز نمیخواند شراب میخورد فساد مرتکب میشود، هی گفت گفت گفت ردیف کرد مفاسدش را، گفت روز به روز دارد اموالش بیشتر میشود، ما در کار او حیرانیم، طرف هم سراغ داریم هیئتی مذهبی مسجدی، هر روز یک گرفتاری مضاعف بر گرفتاری دیگر. گفتم خوب آقای محترم از شرابخوریاش گفتی از تارک الصلاتیاش گفتی، از مفاسدش گفتی، این آدم کار خوب اصلا نمیکند؟ این چند تا کار خوب هم میبینی نهفته دارد انجام میدهد تو نمیفهمی، تو متوجه نیستی، گفت بله یک خیریهای هم کمک میکند، گفتم ببین، خدا زیر بار منت بشر قرار نمیگیرد. عزیزان اگر ما خدا را قبول داشتیم، پیغمبر را قبول داشتیم، عقائد دینی ما عقائد کاملی بود و کار خوب انجام دادیم، هم دنیا بهمان میدهند هم آخرت، اما اگر کاری خدا و پیغمبر را قبول نداشت و کار خوب کرد، خدا اجر او را باید بدهد، خدا کریم علی الاطلاق است، لذا یک بحث دیگر در پاسخ به این اشکالی که من مطرح کردم این است که یک بخشی از کارهای خوب را میبینید همان اروپاییها دارند انجام میدهند که منِ شیعه انجام نمیدهم. من یک نمونهاش را ذکر کنم.
آقایی است از متدینین منطقه جم، و از خیرین منطقه جم، ایشان آنجا حسینیه تاسیس کرده من چندین بار هم حسینهی ایشان در جم رفتهام. ایشان برای من تعریف کرد، این را بشنوید. خدا اینها را میبیند، خدا اینها را جواب ندهد خلاف است، ما چشم بستیم روی این ارزشها و زیباییها، گفت آقای حدائق من ده روزی با یک توری رفتم اروپا، این حرف هشت نه سال قبل است. راوی این قضیه که از محترمین منطقه جم است الان هست. گفت ما با یک توری رفتیم اروپا گفت سه روز ایتالیا بودیم. گفت یک روز در رُم، بازدیدی داشتیم از مناطق تاریخی رُم، میخواستند نشانمان بدهند، خوب سفر کردن که اشکالی ندارد قرآن میفرماید «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ»[17] بروید مسافرت کنید از تاریخ گذشتگان درس بگیرید، گفت یکی از این همسفریها گفت من عینک میخواهم اگر بشود در این مسیری که ما را در شهر میگردانید یک عینک فروشی هم ما را ببرید. گفت این آقا ما را برد در یک فروشگاهی بزرگی که از فروشگاههای بزرگ عینک فروشی در رُم بود. گفت ما داشتیم در عینک فروشی قدم میزدیم دیدم یک تابلویی است، شش نمونه عینک مثل هم شیشه، فرِم مثل هم و قیمتهای زیر اینها مختلف! گفت من هر چه سعی کردم ببینم فرقی بین این عینکها دیده میشود متوجه نشدم، به آن مترجم گفتم به صاحب فروشگاه بگو بیاید، صاحب فروشگاه آمد، گفتم از او سوال کند این عینکها فرق میکند از نظر کیفیت؟ گفت سوال کرد گفت نه، همه یکی است، شیشه یکی است، فرِم یکی است. گفتم چرا قیمتها متفاوت است؟ گفت اینهایی که ارزانتر است، ما این شیشهها را از یکی از معادن برایمان میآورند، قبلا که میآوردند کارگر ارزانتر بود شیشه ارزانتر گیر ما میآمد، به گذر زمان قیمت کارگر رفت بالا روی قیمت شیشهها اثر گذاشت، هی اینها گرانتر شد قیمت بیشتر شد، و لذا اینهایی که شما میبینید خریدهای چند سال قبل است و ارزانتر که به مرور زمان گرانتر شد. این آقایی که برای من نقل کرد از مذهبیهاست، بانی دو ماه روضه است در جم؛ ولی گاهی اوقات ببینید حواسمان نیست چه داریم میکنیم! آنوقت میگوییم چرا خدا برای آنها میباراند! نبارانند جای سوال دارد.
گفت من به مترجم گفتم از او سوال کن تا این سوالهای ارزانتر است گرانترها را کسی از شما میخرد؟ گفت نه مسلما کسی میخواهد بخرد تا ارزان را میبیند ارزانتر را میخرد. گفت من یک حرفی زدم که این صاحب فروشگاه خروشید. گفت به آن مترجم گفتم به او بگو چرا همهی عینکها را یک قیمت نمیکنی؟ گفت یک قیمت بزنید زیر همهی عینکها و همهی قیمتهای متفاوت را هم بردارید، گفت تا اینرا گفتم، یکدفعه دیدم ترجمه کرد و صاحب فروشگاه این را شنید، یک نگاه تندی به من کرد و گفت مگر تو دزدی؟ این دزدی است، من اعتقادم این است که امام زمان بیاید همان صاحب فروشگاه عینک زیر پرچم حضرت است. به شعار است! مهدی بیا مهدی بیا، بعد در رفتار یک جوری دیگر عمل کنیم! در اقتصادمان در سیاستمان در روابطمان فقط شعار شده! این عشق به امام زمان است! به عمل کار برآید به سخندانی نیست.
گفت مگر تو دزدی، این دزدی است. این آقا گفت حاج آقا اینقدر خجالت کشیدم. گفتم یک عمر دعای ندبه خواندیم یک عمر زیارت عاشورا خواندی، یکدفعه یک حرفی زدی که این بابای اروپایی، حالا یهودی یا مسیحی، کاری را دارد میکند که اهلبیت راضی هستند، آقایان این را میگویند انصاف، این برگرفته از تقواست، انصاف یعنی دیگران را از خودتان جدا نبینید، انصاف یعنی این پیرمرد را پدرت ببینی، انصاف یعنی این خانم را ناموس خودت ببین، انصاف یعنی این جوان را فرزند خودت نگاه کن، انصاف یعنی ارباب رجوع را خودت ببین آقای مدیر، انصاف یعنی مشتری را خودت ببین فروشنده. انصاف یعنی فرمانده سرباز را جای خودت ببین، این نگاه بیاید این همان تقواست. آنوقت شما میگویید چرا خدا به آنها میدهد، خوب اینکارها را دارند میکنند. آنها دارند عمل میکنند ما شعارش را میدهیم. میگویند سید جمال الدین اسدآبادی رفت اروپا برگشت، گفتند از اروپا چه خبر؟ گفت در کشورهای اروپایی اسلام دیدم مسلمان ندیدم، در کشورهای اسلامی مسلمان دیدم اسلام ندیدم. این حرف بیش از صد سال قبل سید جمال الدین است. چه دیده آنجا که میگوید اسلام را آنجا دیدم! رفتار درست است، خوب خدا رفتار درست را میخواهد، ولو اینکه این طرف امام زمان را هم نشناسد.
من یادم نمیرود، سیمای جمهوری اسلامی ده سال قبل، عدهای از مردم لندن را که در یکی از پارکهای لندن اعتصاب کرده بودند نشان میدادند، هوای سرد بود نم نم برف هم داشت میبارید، این را من خودم دیدم. خبرنگار گفت حدود دو هزار نفر در این پارک تحصن کردند، چادرهای مسافرتی زده بودند در این سرما بعنوان اعتراض. خبرنگار رفت در یک چادر یک نفرهای، یک دختر خانم جوانی که بیست و دو سه سال داشت، زانوهایش را در بغل گرفته بود میلرزید از سرما، نشسته بود در این سرما در این چادر، خبرنگار رفت داخل، سوال کرد سلام کرد، گفت شما برای چی امشب در این سرما آمدی خانه و زندگیات را ول کردی، در این سرما نشستی برای چی؟ حضار محترم حرفی زد که من همانجا پای تلویزیون به آنهایی که نشسته بودند گفتم این شعار دولت صاحب الزمان است. حجاب نداشت این دختر، یک خانمی بود سرش برهنه بود، اصلا شاید اسم صاحب الزمان به گوشش نخورده، از اسلام اطلاعی ندارد، اما خدا اینها اطلاعی ندارد، خدا ذرة المثقالها را حساب میکند، به ادعا نیست به عمل است. گفت شما برای چی امشب آمدی در این سرما در این پارک، گفت ما آمدهایم به دولت بگوییم ما خواستار اجرای عدالت هستیم. عدالت شعار دولت امام زمان است «یملأ الله الارض به قسطاً و عدلاً»[18] آمدیم بگوییم عدالت اجرا شود، من آنجا گفتم این شعار دولت صاحب الزمان است. و لذا وقتی حضرت میآیند و منادی عدالت هستند، عدالت خواهان بشر دور حضرت جمع میشوند از سراسر عالم، فقط بحث ایران نیست، بحث شیعه نیست، دنیای بشریت که منتظر این مُصلِح عدالت گسترند دور آقا پروانه صفت جمع میشوند. این هم یک بحث دیگر. اگر ما پیشرفت در بعضی از بلاد کفر میبینیم، یکسری از کارهای ارزشی را دارند انجام میدهند که منِ مسلمانی که باید انجام دهم کوتاهی میکنم. من دارم کمکاری میکنم، آن آقای فروشندهی عینک در رُم ایتالیا اینجوری عمل میکند، گاهی اوقات بعضیهایمان بهانه میکنیم وضعیت نامطلوب اقتصادی را بهانه میکنیم، تورُّم را، دنبال یک بهانهای هستیم که اجحاف را پیشه بگیریم، و خدا از رگ گردن به همهی ما نزدیکتر است، خدا اینجاست، «يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ»[19] خدا فکرها را میداند، میداند با چه فکری با چه قصدی، و عزیزان خدا زیر بار منت بشر قرار نمیگیرد. اگر کسی صادقانه خالصانه برای خدا قدم برداشت، خدا از او حمایت خواهد کرد. این هم یک نکته دیگر.
یک نکته پایانی بگویم و عرائضم را جمع کنم. اگر جوانان از ما پرسیدند چرا این آیه برای ما مسلمانها جوابگو نیست، شما دائم میگویید «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آَمَنُوا وَاتَّقَوْا»[20] این همه نماز میخوانید این همه مسجد میروید هیئت میروید به کجا رسیدید؟ یکی از جوابهایش این است. ماها هم بعضا مسلمانهای خوبی نیستیم! ماها هم شعار میدهیم. شعار میدهیم. ما واقعا عمل کردیم! آمَنوا و اتقوا شد و جواب نگرفتیم! ما هم با اخلاص آمدیم در صحنه و جواب نگرفتیم! خدا زیر بار منت بشر قرار نمیگیرد. این آیه شریفهی «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»[21] خدا میفرماید ذرة المثقال کار خیر و کار شر را به نمایش میگذاریم و نشانتان میدهیم. ما هم ادعا داریم، یک جوانی آمد گفت آقا خوب است اداره دنیا دست ما نبود، ما در مملکتش ماندهایم، گفتم ما ماندیم اسلام نمانده است. امام زمان میآید با قوانین اسلامی اجرا میکند. متاسفانه بعضا دیدید بعضیها تظاهر به مسلمانی میکنند ولی از اصول اسلامی و ارزشهای اسلامی فاصله میگیرند. حالا خوبهایی مثل شما چند درصد جامعه هستند، معتقدینی مثل شماها چند درصد جامعه را رقم میزنند، ما در سومین حرم اهلبیت هستیم، چند درصد به حلال و حرام اعتقاد دارند و مثل شماها فکر میکنند؟ وقتی در اقلیت است، وضع جامعه هم اکثریت است، میشود اکثریت نامطلوب. لذا یک جواب دیگر هم این است که بعضی از ما هم خوب مسلمانهایی نبودیم عمل نکردیم. «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آَمَنُوا»[22] این آیهای است که حضرت زهرا خواندند برای زنان مدینه، یعنی شما حواستان باشد از آن ایمان و تقوا فاصله گرفتید، آن رحمت الهی که ولایت بود را از خودتان سلب کردید چون به وظیفه عمل نکردید.
نکات دیگری پیرامون این آیه است، بحث باقی ماند انشاءالله در فرصت دیگر خدمت عزیزان در جلسه آینده تقدیم میکنیم.
ایام ایامِ منتسب به ساحت مقدسهی حضرت زهرای مرضیه است، روز شنبه روز رسول الله است،
تا پیامبر بود زهرا داشت قدر و احترام، رفت بعد از او همه عز و وقار فاطمه
در کنار باب خود از بس که اشک از دیده ریخت، چرخ گفتا رود جیحون شد کنار فاطمه
میگویند آن ساعات پایانی عمر حضرت پیامبر اکرم، حضرت زهرا خیلی گریه میکرد، یک وقتی پیامبر فرمودند دخترم بیا نزدیم، مطلبی به حضرت زهرا فرمودند صدای گریهی فاطمه بیشتر شد، بکاء حضرت افزایش پیدا کرد، بعد از دقائقی دوباره حضرت فرمودند بابا بیا نزدیک، مطلب دیگری پیغمبر به حضرت زهرا فرمود، دیدند چهرهی نگران و گریان حضرت زهرا متبسم و خندان شد. بعد از ارتحال حضرت رسول الله، همسران رسول خدا و عایشه از حضرت زهرا فرمودند جریان چه بود در آن گفتگوی اول پیغمبر با شما صدای گریه شما افزون شد، در گفتگوی دوم پیغمبر با شما چهرهی گریان خندان شد؟ حضرت زهرا فرمود در آن صحبت اول رسول الله فرمود دخترم من در این بیماری از بین شما خواهم رفت. صدای نالهی فاطمه زهرا بالا رفت، بعد از لحظاتی پدرم دوباره من را صدا زد آهسته به من فرمود دخترم اما اول کسی که از اهلبیت به من ملحق میشود تو هستی و همین سبب خوشحالی من شد که بعد از پدرم عمر چندانی نخواهم کرد.
یا رسول الله زهرا را ببین، پشت در افتاده بر روی زمین
روضهی من همین بیت و عزیزان حاج آقای انجوی به فیض برسانند.
یا رسول الله زهرا را ببین، پشت در افتاده بر روی زمین
زد عدو آتش به درب خانهاش، سوخت درب خانه و کاشانهاش
یا فاطمه یا فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه
[1] اعراف آیه96
[2] اعراف آیه96
[3] اعراف آیه96
[4] اعراف آیه96
[5] اعراف آیه96
[6] اعراف آیه96
[7] بحارالانوار ج45 ص8
[8] مفاتیح الجنان، دعای کمیل
[9] بحارالانوار ج45 ص8
[10] اعراف آیه96
[11] اعراف آیه96
[12] اعراف آیه96
[13] رعد آیه28
[14] مستدرک الوسائل ج ص30
[15] مستدرک الوسائل ج ص30
[16] مائده آیه27
[17] انعام آیه11
[18] الغیبة (طوسی)، ص50
[19] انفال آیه24
[20] اعراف آیه96
[21] زلزله آیه7 و 8
[22] اعراف آیه96