استاد حدائق روز چهارشنبه 3 آذر 1400 در مسجدالرسول(ص) شیراز به ادامه سلسله مباحث سیمای پیامبر(ص) در قرآن پرداختند.

دانلود

جهت مشاهده ویدئو کلیک کنید

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله الحکیم فی کتابه الکریم «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُون»[1]

‌‌در ادامه‌ی عرائض هفته‌ی گذشته که سخن از اطاعت پیامبر که همانا اطاعت از خدا بود، آیه هشتاد سوره مبارکه‌ی نساء، امشب با توجه به این‌که هفته‌ی تجلیل از بسیج و سالروز تاسیس بسیج مستضعفان به امر امام راحل رضوان الله تعالی علیه، آیه‌ای که امشب زینت بخش مجلس قرار گرفت، هم ناظر و ارشاد کننده به وظائف ما نسبت به پیامبر، و هم یک تمرینی برای موفقیت انسان‌ها و راهکار سعادتمندی انسان‌ها در زندگی دنیایی است. آیه 10، 11، و 12 سوره مبارکه صف، آیه 10 را خداوند طرح سوال می‌کند «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى‏ تِجارَةٍ تُنْجيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَليمٍ»[2] ای جماعت مومنین، خدا می‌‌فرماید، یادتان بدهم راهنمایی‌تان بکنم به کاری که، تجارتی که شما را از عذاب الیم رهایی می‌بخشد. حالا عذاب الیم هم زندگی آمیخته به سختی است و از این دنیا بدتر آخرت آمیخته با عذاب است‌. لذاست که امرالمومنین می‌فرماید قیمت انسان‌ها بهشتی شدن آن‌هاست. ارزش واقعی هر کسی این است که به بهشت برسد، زیر بهشت و زیر فی خودمان را خرج نکنیم، نه برای صد متر زمین، نه برای یک واحد آپارتمان، شیراز را بهتان بدهند کره‌ی زمین را بهتان بدهند، ببازید آخرت را باختید. این‌هایی که در یک مقطعی خدا دنیا را به آن‌ها داد مثل فرعون مثل قارون مثل شداد مثل نمرود، باختند قافیه را، علی علیه السلام می‌فرماید ثمن  و ارزش یک مومن بهشت است. به کمتر از بهشت رضایت دادید خودتان را باختید.

حالا عذاب الیم شکل کاملش قیامت است، می‌خواهید نجات پیدا کنید از آن عذاب آخرت و سعادت ابدی برای شما رقم بخورد خداوند راهکار می‌دهد.

من یک جریانی را از سلمان، مربوط به زمان پیغمبر نقل کنم، یک وقتی یک عرب بی‌ادبی پشت سر حضرت سلمان یک حرفی زد، محاسن حضرت سلمان را تشبیه به عضو یک حیوانی کرد، حالا دیگر بیان نکنم، بی‌ادبی را هم نباید گفت، بعضی‌ها حرف‌ها را انسان خودش احساس می‌کند اگر بگوید یک مقداری رعایت ادب نشود. خبر به حضرت سلمان رسید، گفتند فلانی پشت سر شما گفته ریش شما مثل عضو فلان حیوان است. عاقل سلمان است. ببینید ایمان این‌جا خودش را نشان می‌دهد. سلمان گفت بروید به این آقا بگویید، حالا بنده‌ی نوعی بودم کم‌ظرفیت، می‌گفتم خودت و پدرت و اخلاف و اجدادت همین هستید که گفتی. حواله می‌کردم برای خودش. سلمان گفت بروید به این فرد بگویید همه‌ی ما قیامتی در پیش رو داریم و گردنه‌ای بنام پل صراط، یادمان رفته، پل صراط را بعضی‌ها فراموش کردند. فرمود اگر منِ سلمان با این محاسن از پلِ صراط عبور کردم، آن سمت پل به ثابت می‌کنم که حرفت درست نبود، حالا کاریت ندارم. اما اگر با این محاسن واژگون در دوزخ شدم حرفت درست است، بالاتر از این هم درست است چون خدا آن حیوان را در آتش نمی‌سوزاند ولی محاسن گنه‌کار را در آتش می‌سوزاند.

این‌ها ایمان است، امام صادق به عنوان بصری فرمود آقای عنوان بصری اگر کسی به تو گفت اگر یکی گفتی ده‌تا می‌شنوی، به او پاسخ بده اگر ده‌تا بگویی یکی هم نمی‌شنوی. عذاب الیم را می‌خواهی نجات پیدا کنی؟ این توصیه خداوند به مومنین است در آیه 11 خداوند راهکار را بیان می‌کند. این شهدایی که امشب تصاویرشان در مجلس است همین کار را کردند، تمام کسانی که در تاریخ موفق بودند، و موفق زیستند و موفق رفتند این‌ها به همین دستورالعمل الهی پای‌بند بودند، دستور: «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ»[3] ‌مردم سعادت و خوشبختی نجات از عذاب الیم، اول در گرو ایمان به خدا و ایمان به رسول است. کراراً بنده عرض کردم هر جا نابسامانی است در بی‌دینی است شک هم نکنید. یک بنده خدایی آمد به من گفت حاج آقا خوب است که دنیا دست شما نبود و این مملکت دست شما بود. گفتم چطور؟ گفت ما در مملکتش ماندیم، دنیا دست ما بود چه می‌خواستیم بکنیم! گفتم دین نمانده، بدرفتاری و بدعهدی ما مردم ما را تحمل کرده.

اسلام به ذات خود ندارد عیبی، هر عیب که هست در مسلمانی ماست

نقدی و قدحی به دین وارد نیست، به رفتار ناشایست ماها ایراد وارد است. منی که ادعای ارادت به اهلبیت می‌کنم ولی راه اهلبیت را طی نمی‌کنم. نماز می‌خوانم ولی در برابر اوامر الهی در عمل تسلیم نیستم. گفتم صاحب الزمان با همین قرآن، با همین روایات معصومین، دنیای بشریت را سامان می‌دهد، چرا ما امروز مانده‌‌ایم؟ ما در رفتار خودمان مانده‌‌ایم. دین در دیانت و درستی‌اش نمانده. لذا به این قرآن امروز جامعه‌ی اسلامی بشریت چقدر عمل می‌کند، به قال الصادق‌ها چقدر عمل می‌کنیم؟ «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ»[4] ‌چقدر دارد اجرا می‌شود؟ هر کجا اجرا نمی‌شود آسیب به شما می‌رسد. شما هر جا مصیبتی است مشکلی است جنایتی است ظلمی است حق‌کشی است، شما می‌بینید ایمان به خدا و رسول فراموش شده است. ایمان به خدا و رسول انسان را می‌آورد سر خط. همین امشب ‌برادر عزیزی آمده بود مسئله‌‌ی شرعی را داشت می‌پرسید، نسبت به یک جریانی، ملکی. اصلا من بهم ریختم به خودم آمدم می‌خواهم دینم را ادا کنم؛ این ایمان است، ایمان اگر آمد امشب زیر دین باشیم نمی‌گذاریم برای فردا. ایمان اگر به خدا و رسول آمد تضییع حق کردی، سهل‌انگاری نمی‌کنی «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ»[5] ‌اعتقاد و ایمان به پروردگار و ایمان به رسول الله، «تُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ»[6] اول اعتقاد قوی، بعدا جهاد و تلاش و کوشش در عرصه‌های اجتماعی. «تُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُون»[7] ‌مردم می‌خواهید عاقبت بخیر شوید، می‌خواهید این زندگی دنیا باعث موجب حسرتمان نشود، گذر عمر ‌ما را پشیمان نکند، نادم نباشیم، ایمان به خدا و رسول داشته باشیم.

این‌جا من یک نکته لطیف و دقیقی را خدمت عزیزان عرض کنم، آیه دهم خطاب به مومنین دارد می‌فرماید «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ»[8] مومنین به شما بیاموزیم راهنمای‌تان کنیم به تجارتی که از عذاب الیم الهی شما را نجات می‌دهد؟ در آیه یازدهم خدا می‌فرماید «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ »[9] این‌جا جای سوال است، اگر طرف مومن است، چرا خدا می‌فرماید ایمان بیاورید؟ اگر خطاب یا ایها الذین آمنوا است، چرا آیه بعد خدا می‌فرماید تومنون بالله؟ ‌قاعدتا آیه قبل باید خطاب به همه انسان‌‌ها باشد آیه بعد راهکار ایمان تقدیم شود. مثلا یا ایها الناس، آیه بعد تومنون بالله، اگر خطابند، مومن که مومن است، چرا خدا می‌فرماید تومنون؟ یا ایها الذین آمنوا، آیه بعد تومنون؟ این‌جا یک نکته باریک‌تر از مو وجود دارد. از این دو آیه استفاده می‌شود که ایمان‌ها دارای مراتب است.

آقای ابوعمرو زبیری آمد خدمت امام صادق، به امام صادق عرض کرد که آقا انتظار خدا از بنده‌هایش چیست؟ خدا از ماها چه انتظاری دارد؟ اصلا ما را که آفریدند، حالا بنده در لباس طلبگی، عزیزی در لباس دیگر، یکی در بازار یکی در اداره یکی در پادگان خواهری در خانه شخصی در دانشگاه، خدا از ماها چه انتظاری دارد؟ انتظار واحد و مشترک. امام صادق فرمود خدا دوست دارد بندگانش به او ایمان داشته باشند. آقا هر جا که هستی، دارای هر شغل و حرفه و پستی که هستی، خدا. در بازاری، خدا؛ در اداره‌ای، خدا؛ اروپا هستی، خدا؛ آسیایی، خدا؛ دارای هر قومیت و ملیتی هستی، خدا؛ خدا این را دوست دارد، حالا هر شغل و مقامی که داری خدا یادتان نرود. امام فرمود خدا انتظار دارد بندگانش به او ایمان داشته باشند. بعد آقای ابوعمرو زبیری عرض کرد آقا ایمان قول است یا فعل؟ ایمان حرف است یا عمل؟ امام صادق فرمود آقای ابوعمرو زبیری ایمان علم است، حرف جزئی عمل است. ایمان شعار نیست، ایمان عمل‌کرد است، بله حرف هم جزئی از عمل است. اگر من می‌گویم خدا را قبول دارم در کردارم در رفتارم باید بگویم خدا را قبول دارم. لذا می‌گویند مومن کسی است که گفتارش کردارش را تایید می‌کند، کردار و رفتارش گفتارش را تایید می‌کند. یعنی حرف زدنش با زندگی‌اش را که کنار حرف می‌گذارید هیچ مغایرتی نیست، هیچ تفاوتی شما نمی‌بینید، می‌گویید این چیزهایی که آقا می‌گوید خودش هم عمل می‌کند خودش هم پای‌بند است، این مومن است، امام فرمودند ایمان عمل است، سخن و گفتار جزئی از عمل است. ما گاهی از اوقات می‌گوییم خدا مالک هستی است، قدرت از آنِ اوست، اما گاهی اوقات به اندازه‌ی ایمانی که بعضی‌ها به پول در کارتشان دارن به وعده‌ی خدا ندارند. این همان ایمان قولی است عملی نیست. می‌گوییم همه کاره خداست، گاهی اوقات خدا را مسبّب الاسباب یاد می‌کنیم ولی در عمل این‌قدری که دل به غیر خدا بستیم، دل به خدا نبستیم. گاهی اوقات دیدید افرادی در سن ما هستند که می‌گویند آقا امید ما آرزوی ما همه چیز ما شمایید و حال این‌که همین حرف‌ها را مختصرش را به خدا تحویل نمی‌دهیم. امام صادق فرمود ایمان عمل است و گفتار جزئی از عمل است. بعد حضرت فرمودند آقای ابوعمرو زبیری مومنین دارای سه رتبه هستند: (این را گفت که این دو تا آیه را بهتر درک کنید، این‌که خدا می‌فرماید یا ایها الذین آمنوا، آیه بعد می‌فرماید تومنون، در این سخن امام صادق باید حلش کرد)

بعضی‌ها ایمان‌هایشان ناقص، بعضی‌ها ایمان‌هایشان کامل، بعضی‌ها ایمان‌های زائد و فراتر از کامل دارند. امام فرمودند ایمان ناقص آن ایمان است که انسان حرفی که می‌زند در رفتارش آن‌گونه عمل نمی‌کند. باوری که نسبت به خدا به زبان می‌آورد، در عمل‌کرد این را نشان نمی‌دهد، این ایمان ایمانِ ناقص است. امام حسین را دوست دارد اما با عمل با حضرت نیست، مشکلی که کوفی‌ها داشتند فرزدق به امام حسین عرض کرد، گفت آقا این مردم دلشان با شماست شمشیرشان با بنی‌امیه است. زیر پرچشم شما سینه می‌زنند پای سفره‌‌ی یزید غذا می‌خورند. این ایمان ناقص است. دعای کمیلم تعطیل نمی‌شود، اما شب‌های شنبه من را یک جاهایی پیدا می‌کنند که قلب امام زمان را دارم رنجیده می‌کنم. یک بنده خدایی بود می‌گفت آقای فلانی را می‌شناسید، اسم کسی را آورد، گفت اسم امام زمان را روی منبر می‌آورند اشکش جاری می‌شود، گفت ای کاش عروسی فرزندش بودید، گفت شب عروسی فرزندش تا ساعت 11 شب خبری نبود، زن‌ها جدا مردها جدا، گفت ساعت 11 شب داشت می‌رفت، بلند صدا زد گفت ما رفتیم دیگر خودتان می‌دانید. گفت اصلا این چراغ سبز شد برای گناه! گفت رفت، باقیمانده‌ی حضار، زن و مرد مخلوط شدند. یابن الحسن کجایی داد از غم جدایی! این ایمان ناقص است. بنده دعای عهد می‌خوانم خمس نمی‌دهم، در دعای عهدم می‌گویم آقا شمشیر کشیدم دارم از تو دفاع می‌کنم، بله شمشیر کشیدم ولی نه در دفاع، بلکه در مقابله، رفتارهای بعضی از ما این را نشان می‌دهد، گفتارهای بعضی از ما این را بیان می‌کند، زندگی‌های بعضی از مردم این را نشان می‌دهد، این ایمان ایمانِ ناقص است، ایمان کامل امام می‌فرماید ایمانی است که قول و فعل مکملِ یکدیگرند، شخص آن‌چه می‌گوید خود عمل می‌کند آن‌چه عمل می‌کند خود می‌گوید، زندگی را می‌بینند، و لذا یکی از اصول ارزشمند تربیتی در کانون خانواده، پیغمبر فرمود پدرها چیزی نگویید که عمل نمی‌کنید. آقا خودت نماز نخواندی هی می‌گویید پاشو نمازت را بخوان، اول خودت بلند شو! شاگردان امام صادق می‌خواستند بروند تبلیغ فرمودند «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم»[10] ‌بغیر زبان مردم را به خدا دعوت کنید، یعنی خودت عمل کن مردم در عمل تو یاد می‌گیرند، من گاهی اوقات خودم آموزش دروغ، آموزش بداخلاقی، آموزش بی‌اعتنایی به نماز را در کانون خانواده دارم می‌دهم!

در حالات یکی از بزرگان علما نقل می‌کنند، به ایشان گفتند آقا چه کسی شما را نماز شب خوان کرد؟ ایشان فرموده بود کسی به من نگفت نماز شب بخوان، اما از دوران طفولیت، نیمه‌‌‌های شب وقتی بیدار می‌شدم گرسنه بودم تشنه بودم، چشم می‌گشودم، می‌دیدم این‌طرف اتاق پدر مشغول نماز شب و راز و نیاز، آن‌طرف اتاق مادر مشغول راز و نیاز. حالت نیمه شب پدر و مادر در تهجد و عبادت و نافله‌ی شب، عشق به نماز شب را در ما نهادینه کرد، این همان ایمان کامل است که فرزندان ما صداقت را، راستی را، اخلاق را، تواضع را، از بزرگتر‌های خود کسب کنند، بالاخره خلاف نبینند از ما، این ایمان کامل، ایمان زائد حضرت فرمودند که ایمانی است که قول و فعل یکدیگر را تایید می‌کند، اخلاص در عمل هم در وجود فرد هست، فقط صد در صد برای خدا، و لله و فی الله کار را انجام بده. لذا این نکته اول، که چرا خدا که خطاب به مومنین می‌فرماید یا ایها الذین آمنوا، بعد توصیه می‌شود تومنون، از این دو آیه استفاده می‌شود که بله مومنین هم ممکن است بگویند مومن هستیم، ولی پای کار نیستند، نماز می‌خوانم ولی جدی همراه نیستم، «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ»[11] یعنی ایمان‌ها را کامل کنید، آن‌چه می‌گوییم خود پای‌بند باشیم، به باورهایمان و به گفته‌هایمان،  «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ»[12] این نکته اول، ایمان جدی به خدا ‌و ایمان جدی به رسول الله شما را از عذاب الیم الهی نجات خواهد داد.

«وَ تُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللهِ»[13] تلاش و کوشش در راه خدا، با دارایی‌هایتان و با بدنتان، «تُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ »[14] این شهدایی که شما تصاویرشان را می‌بینید و شهدای دفاع مقدس و دفاع از حرم به مقام شهادت رسیدند، این‌ها مصداق همین آیه بودند. «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ»[15] ‌این‌ها هم با مالشان جهاد کردند هم با جانشان به صحنه آمدند.

خوب باز نکاتر را من در این آیه عرض کنم محضر عزیزان، جهادی ارزشمند است که قبلش ایمان باشد. این هم یک نکته است، خدا قبل از این‌که بفرماید تجاهِدون می‌فرماید تومنون، هر کار خیری، هر عمل شایسته‌ای اگر انسان می‌خواهد اثر از آن ببیند باید رنگ ایمان پیدا کند. این را من بازترش کنم، بعضی‌ها سوال می‌کنند آقا کسانی که کار خیر می‌کنند ولی لائیک هستند اصلا لامذهب هستند، خدا را قبول ندارند و یک انفاقی می‌کند کار خیری می‌کند، این‌ها موثر است، ولی این‌ها را از نجاتشان از عذاب الیم آخرت نمی‌دهد، این‌ها را می‌دانید اثر کار خیرشان را کجا می‌بینند؟ در دنیا. بله قطعا اگر کسی به کمیته امداد کمک کرد، تارک الصلاة هم هست شراب‌خور هم هست، اما یک کار خوبی انجام داد، خداوند پاداش این‌ها را فقط در دنیا می‌دهد. هر کسی که می‌خواهد قیامت خوبی داشته باشد، قبل از کار خیر باید یامان داشته باشد. ایمان به خدا و ایمان به پیغمبر است که باعث می‌شود انسان قیامت را به سلامت بگذراند.

من یک مثالی را در مجلسی گفتم این‌جا هم عرض کنم، یک وقتی شما کاری را به کسی واگذار می‌کنید، آن کسی که به او کار را واگذار کردید، آدم هم‌فکری نیست، هم‌عقیده‌ای نیست، اصلا معتقد نیست متدین نیست، خدا و اهل‌بیت را باور ندارد، این کارش که تمام شد می‌خواهد برود شما مزدش را می‌دهید. شما نمی‌توانید بگویید چون این آدم بی‌اعتقادی است اهل‌بیت را قبول ندارد من حق او را نمی‌دهم، ندادید بدتر از او عمل کردید. علی علیه السلام فرمود اگر کسی حق اجیری را ضایع کند لعنت خدا بر او باد. بگو آقا حقت را بگیر، عقیده‌ات با من همسو نیست ولی زحمت کشیدی. اما اگر کسی را به کار دعوت کردید که هم عقیده است هم‌فکر است، شیعه است، متدین است، بااخلاق است و کار کن، شما وقتی او می‌خواهد برود به او می‌گویید قرارداد ما با شما این مبلغ بود این مبلغ خدمتتان، حالا هوا سرد است، یک لباس زمستانی هم می‌دهم، هدیه می‌کنم یا شام شبی می‌دهم، یک چیزی اضافه‌تر بخاطر اخلاق او و هم‌سویی او با اعتقاد خودتان.

عزیزان دقیقا درِ خانه‌ی خدا همین است. اگر کار خیر کردید، بیمارستان ساختید، مدرسه ساختید، کمک به کمیته‌ی امداد کردید، خدای نخواسته خدا را باور نداشتید، خدا تسویه حسابت را همین دنیا می‌کند، حق طرف را در همین دنیا می‌دهند «وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصيب»[16] دیگر قیامت دستش خالی است ‌می‌گویند آقا کار کردی ما مزدت را دادیم، خدا زیر بار منت بشر قرار نمی‌گیرد، اما اگر کار خیر صورت گرفت، ایمان هم بود، ایمان به خدا و رسول هم بود، هم دنیا را می‌دهد هم آخرت. یک بخشی از این دکتاتورهای عالم که خدا یک فرصتی به این‌ها می‌داد، این‌ها بخاطر یک‌سری کارهای خوبی بود که در دنیا می‌کردند و خدا به آن‌ها در دنیا یک فرصتی می‌داد آدم می‌کشتند کارهای خیر هم می‌کردند. کما این‌که الان هم داریم طرف نماز نمی‌خوند فساد مرتکب می‌شود، گاهی اوقات یتیم را هم کمک می‌کند. خدا اجر یتیم کمک کردنش را همین‌جا می‌دهد. مکافات اعمال بدش را در آن‌ دنیا جلویش می‌گیرد. دیگر بدتر از فرعون که نیست، وقتی حضرت موسی به خدا عرض کرد خدایا چرا به فرعون فرصت دادی؟ خطاب شد موسی فرعون سه تا کار خوب دارد می‌کند ما داریم تسویه حساب می‌کنیم. فرعون اطعام طعام می‌کند و خدا سفره دادن و نان‌‌رسانی و طعام دادن را خیلی دوست می‌دارد. اصلا برکاتی در اطعام طعام است! طعام یعنی غذای پخته نه غذای خشک. آ‌ن‌هایی که این توفیق را دارند که طعام می‌دهند دست مردم، این را خدا خیلی دوست دارد، فرعون یکی از امتیازاتش این بود که اطعام طعام می‌کرد، دوم راه‌ها را امن کرده بود، امنیت ایجاد کرده بود، سوم مالیاتی که از مردم می‌گرفت خرج مردم می‌کرد. خدا فرمود موسی به خاطر این سه کار، این حکومت طولانی فرعون را بعنوان مزدش قرار دادیم، آدم‌کشی‌هایش، استکبارش، ادعای ربوبیتش، این‌ها را همه از مردن به بعد ما با او تسویه می‌کند، اما الان کار خوب کرده ما به او می‌دهیم. خدایی است که می‌فرماید ذرة المثقال کار خیر را ما فراموش نمی‌کنیم. «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيراً يَرَه»[17] ‌هر کسی، فمن یعمَل، فرعون هم عمل بکند خیر را، خدا مزدش را می‌دهد ولی در دنیا، مردم اگر نتیجه‌ی کارهایتان را می‌شود در آخرت هم ببینید، لازمه‌اش «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ»[18]، آن‌که می‌خواهند آخرت بنشیند پای ‌سفره‌ی اعمال دنیایی‌اش، قبل از اعمال، ایمان؛ قبل از عمل اعتقاد، لذا ایمان بر عمل مقدم است. شرط قبولی عمل در پیشگاه خدا و جزای الهی در روز آخرت، ایمان است. مومنین قیامت‌ آثار را می‌بینند، کفار در دنیا، خدا در دنیا تسویه حساب می‌کند همین‌جا حساب‌ها صاف می‌شود، دیگر آخرت دستشان کوتاه است. این‌هم نکته‌ی تقدم کردن تومنون بالله، ضمن این‌که در آیات دیگر هم خدا هر کجا تقدم را نام می‌برد، به اعتقاد، به ایمان به نماز است، شما می‌بینید به آیات فراوانی زکات مقدم بر ایمان است، یعنی اعتقاد و ایمان، و عبادت و ارتباط با خدا مقدم بر ارتباط با مردم است، اگر با خدا ارتباط گرفتی ارتباط با مردمت موفق خواهد بود. اگر با ارتباط‌گیری با خدا ضعیف شدی، در ارتباط‌گیری با مردم ظالم می‌شوی چون اصل را ول کردی. لذا شما می‌بینید کسانی که در ارتباط‌گیری با خدا قوی هستند ظلم به مردم نمی‌کنند، ستم نمی‌کنند، حق‌الناس گردن این‌ها نمی‌آید، حقوق یکدیگر را پامال و ضایع نمی‌کنند، چون معتقد به خداست،  «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ»[19] این اموالکم و انفسکم را هم عرض کنم، اموال ‌بیشتر از انفس در آیه آمده چون گذشتن از مال راحت‌تر از جان است، شما می‌بینید گاهی اوقات بعضی‌ها بیمار می‌شوند، خدا انشاءالله به برکت این ایام لباس سلامتی و عافیت و بهبودی بر قامت تمامی بیماران، ملتمسین دعا، منظورین نظر، بستری‌های در منازل و بیمارستان‌ها، آن‌هایی که التماس دعا داشتند، خداوند به شایسته‌ترین وجه سلامتی را شامل حالشان بگرداند. ببینید عزیزان یک وقت طرف یک عضوش بیمار می‌شود، حتی حاضر می‌شود زندگی را بدهد سلامتی را بدست بیاورد، غیر از این است؟ حاضر است همه را خرج کند. گذشتن از جان خیلی سخت است. گذشتن از مال هم سخت است، اما گذشتن از جان به مراتب سخت‌تر است. جهاد انفس خیلی هنر می‌خواهد، بعضی‌ها حاضرند پول بدهند اما حاضر نیستند جانشان را بیاورند در صحنه. مثل کی؟ مثل عبید الله‌ بن حر جُحفی، وقتی با امام حسین روبرو شدند در یکی از منزل‌گاه‌ها، حضرت رفتند سراغش! اما با تعدادی از بچه‌های خردسال رفتند سمت چادر عبیدالله بن حر جحفی، عبیدالله هم امام حسین را کاملا می‌شناخت. اما این‌که شاعر می‌گوید

از جان بگذر جانان بطلب، آن‌گاه زجانان جان بطلب

آقا آمدند دم چادر عبیدالله، گفتند آقای عبیدالله، ما داریم می‌رویم کوفه، آمدم از تو دعوت کنم به ما بپیوندی. گفت آقا من به شما ارادت دارم، اصلا من از کوفه آمدم بیرون که در این دعواها نباشم، آمدیم برویم سفر که این مدتی که شما دارید می‌آیید کوفه، نه این‌طرف باشم نه آن‌طرف، بعد گفت اما اسبی دارم که هزار دینار ارزشش است، اسب با ارزشی بود، گفت اسبم را می‌دهم، شمشمیرم را می‌دهم، زرهم را هم تقدیم می‌کنم، آقا فرمودند خودت را می‌خواهم، خودت آمدی آمدی، ما نیازی به اسب و شمشیر تو نداریم، «تُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ»[20] عبیدالله حر جحفی گفت پول می‌دهم جانم را نمی‌دهم. آقا فرمودند خودت بیا، خودت می‌آیی بیا ‌ما که محتاج شمشیر نیستیم. حالا بعضی‌ها را گاهی اوقات می‌بینید در خرج پول هنرمند هستند ولی در خرج جان...! رسول الله کنار کوه ابوقبیس ایستاده بودند یکی از ثروتمندان عرب آمد محضر رسول الله عرض کرد یا رسول الله وضع مالی‌ام خیلی خوب است، هر چه بگویید حاضرم بدهم خدا ثواب حج را به من بدهد ولی حوصله‌ی حج را ندارم. احرام بپوشیم چند روز در احرام بگردیم بیابان گردی کنیم، عرفات مشعر، منا! این حوصله‌ها را ما نداریم، پول ولی می‌دهم. حالا بعضی‌ وقت‌ها فکر می‌کنیم بعضی چیزها را با پول می‌شود خرید. بعضی‌ جاها آقایان این‌قدر پول بی‌ارزش است، قابل مقایسه‌ی با یک عبادت مختصر نیست. این را من در پرانتز بگویم، این را بگویم بعد از 120 سال در عالم برزخ بگویید آقای حدائق در منبر مسجد الرسول گفت، مردم بشنوید تا بهش برسید. بعد که رفتید آن عالم، می‌رسید به این قال رسول الله. رسول الله فرمودند «لَوُدَّ من فی القبور» از آرزوهای آرمیدگان در قبر، این‌هایی که در قبرستان هستند می‌دانید آرزویشان چیست؟ این‌ها می‌گویند ای کاش دنیا مال ما بود، همه‌ی دنیا را به ما می‌دادیم برمی‌گشتیم به ازای این دنیایی که داده بودیم دو رکعت در دنیا می‌خواندیم. نماز می‌خوانیم، ارزش این نماز را می‌دانی کی می‌فهمی؟ وقتی رفتی. با پول قابل مقایسه است؟ رسول الله می‌فرماید وقتی رفتی آرزو می‌کنی ای کاش کره‌‌ی زمین مال تو بود، دلت می‌خواست بدهی دو رکعت نماز بخوانی. نماز را می‌شود با پول سنجید، حج را می‌شود با پول مقایسه کرد؟ «تُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ»[21] به پیغمبر عرض کرد آقا هر چه بگویید می‌دهم ثواب حج را به من بدهند، رسول الله اشاره به کوه ابوقبیس کردند فرمودند«فوَ الذی نفسی بیده» به آن خدایی که جان من در قبضه‌ی قدرت اوست اگر به وزن ‌کوه ابوقبیس در راه خدا طلا بدهی، یعنی میلیون‌ها تُن طلا، خدا ثواب حج را به تو نمی‌دهد. ثواب حج در حج است. باید احرام بپوشی، باید تلبیه بگویی، باید بیایی در عرفات، باید حضور در مشعر پیدا کنی، باید در منی حاضر شوی، رمی جمره کنی، حلق کنی، تقصیر کنی، طواف بیت الله کنی، سعی و صفا و مروه برسی به حج، با پول می‌شود بخری، این مسجد آمدنتان را با پول می‌شود مقایسه کرد، این مسجد آمدنتان را با پول می‌شود مقایسه کرد، این‌ها قابل مقایسه است! معاذ الله، لذا این‌که خدا جهاد مالی را بر أنفس مقدم داشته، بخاطر این است که جهاد مالی آسان‌تر از جهاد جانی است. شهدا که به این مقام رسیده‌اند، این‌ها اوج مجاهده را داشته‌اند. این‌ها اوج مجاهده را داشتند، یعنی بعد از گذشتن از اموال، از انفس گذشتند، از جان گذشتند، «تُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُون»[22] من یکی دو روایت را در ارزش جهاد عرض کنم خدمت عزیزان، آقا امیرالمومنین می‌فرماید «جاهِدوا فی سبیل الله بأیدکم»[23] تا می‌توانید مردم با دستتان با جانتان در راه خدا تلاش کنید. از این فرصت‌ها استفاده کنید. از این پیکری که خدا در اختیارتان قرار داده و امکاناتی که خدا در اختیارتان است در راه خدا بهره بگیرید. «فإن لم‌تقدِروا»[24] حضرت فرمود اگر توانایی جهاد با دست ندارید، «فجاهِدوا بالسنتکم»[25] ‌افتادی در بستر، زبان که داری حرف بزن، گاهی اوقات بعضی‌ها ‌بی‌خیرند، صمٌ بکمٌ، سرش هم می‌شود حرف بزند، بلد هم هست، شبهه می‌شنود، خطا می‌شنود، ساکت است، آقا امیرالمومنین فرمود اگر می‌توانید با قدرتتان با امکاناتتان در راه خدا تلاش کنید، نتوانستید با زبانتان تلاش کنید و جهاد کنید «فإن لم‌تقدِروا»[26] اگر با زبان هم کاری ازت نیامد «فجاهِدوا بقلوبکم»[27] با قلبتان جهاد کنید. یعنی اگر جایی من قرار گرفتم هیچ قدرتی برای دفاع از دین از من ساخته نیست، می‌گویند قلباً در درونت یاد خدا، رضای الهی را فراموش نکن.

من این نکته ارزشمند تاریخی تاریخ عاشورا را بگویم، ‌دو تا پیرمرد از دوران جوانی و نوجوانی با هم رفیق بودند، در کربلا هم با هم شهید شدند. مسلم‌بن عوسجه و حبیب‌بن مظاهر. این‌ها در دوران جوانی رفیق با هم بودند، در روز عاشورا هم هر دو به شهادت رسیدند، دو تا از رجال اصحاب امام حسین. نامه‌ی سرِّی امام حسین وقتی به کوفه رسید برای حبیب، او آمده بود کربلا، حبیب تا نامه امام حسین را دید، جوِّ کوفه جوِّ خفقانی بود، عبیدالله بن زیاد کوفه را زیر نظر گرفته بود، حبیب در کوفه می‌گشت، آن‌هایی که مصداق مومنین واقعی بود این‌ها را بیاورد سر خط و ببرد کربلا. در کوفه‌های کوفه می‌گشت مسلم‌بن عوسجه را دید، گفت آقای مسلم کجا داری می‌روی؟ گفت دارم می‌روم محاسنم را رنگ‌ آمیزی کنم خضاب کنم. گفت مسلم حسین کربلاست، فرزند رسول الله در کربلاست، حمام نمی‌خواهد بروی، بیا این محاسنت را با رنگ عشق رنگ‌آمیزی کن، این‌ها آمدند کربلا، حضرت زینب هم خیلی خوشحال شد از آمدن تعدادی به سرپرستی مسلم و حبیب‌بن مظاهر. این‌ها قرار گذاشته بودند که هر کدام زودتر خواشت شهید شود، آن رفیق بیاید بالای سرش، مسلم‌بن عوسجه زودتر به شهادت رسید، امام حسین نگاه می‌کردند صحنه‌ی جنگ را، تا به خاک افتاد، امام حسین با عجله آمدند بالای سر مسلم‌بن عوسجه، حبیب‌بن مظاهر هم آمد. نفس‌‌های آخر مسلم‌بن عوسجه بود، امام یک دعایی کردند «رحمک الله یا مسلم‌بن عوسجه»[28] خدا رحمتت کند پیر باوفایی بودی یار مهربانی بودی. حبیب آمد جلو، این‌ها نفس‌های آخر مسلم بود، حبیب گفت آقای مسلم‌بن عوسجه اگر نبود این‌که من هم دارم می‌آیم، دلم می‌خواست بگویم اگر وصیتی داری بگو تا انجام بدهم، ولی من هم دارم به شما ملحق می‌شوم، من هم در دقائقی دیگر ساعاتی دیگر به دنبال شما دارم می‌آید. این حرف را تا حبیب زد تاریخ می‌نویسد مسلم‌بن عوسجه نفس آخرش بود، انگشت سبابه‌ی دست راستش را بلند کرد به جهت امام حسین، رو کرد به حبیب، گفت اوصیک بهذا الرجل گفت تو را سفارش می‌کنم به این آقا، دست از حسین برندار، گفت و دست حسین افتاد و شهید شد، مردم تا آن نفس آخر که دستتان کار می‌کند از دین دفاع کنید. تا آن نفس آخر که زبان به کام داری حرف بزن. نشستیم در مجلس دارند شبهه القا می‌کنند، چهار تا قال رسول الله بلدیم حرف نمی‌زنیم. امیرالمومنین فرمود می‌توانید با دستتان، با امکاناتتان جلوی خلاف و خطا را بگیرید دین را یاری کنید، نمی‌توانی زبان که داری با زبان، زبان نداری با قلبت. «تُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ»[29].

من عرضم را تمام ‌کنم با این حدیث از امام ششم، شخصی آمد خدمت امام صادق گفت آقا بهترین اعمال کدام اعمال است؟ «أیُّ الاعمال افضل»[30] بافضیلت‌ترین کارها چه کارهایی است؟ امام سه تا کار را نام بردند، فرمودند «الصلاة لوقتها»[31] یکی از بافضیلت‌ترین کارها نماز در اول وقت است نه نماز خواندن، اول وقت، این خیلی فضیلت‌ دارد، بنده دست از کار و فعالیت بکشم نماز اول وقتم را بخوانم. اول امام فرمود «الصلاة لوقتها»[32] یعنی پیوند با خدا، تکریم و احترام به خدا در وقت خودش.

دوم حضرت فرمودند «و برُّ الوالدین»[33] احسان به پدر و مادر، عزیزانی که پدر و مادرتان زنده هستند، فرصت را غنیمت بشمارید، احترام به پدر و مادر، اصلا راه صد ساله می‌برد انسان را. تکریم والدین جزء برجسته‌ترین کارهاست. آن‌هایی که به رحمت الهی پیوسته‌اند، یاد آن‌ها طلب مغفرت برای آ‌ن‌ها، خیرات برای آ‌ن‌ها، شریک کردن آن‌ها در کارها، حالا پدر نیست مادر نیست، این را برای این جوان‌های مجلس می‌گویم که نشستند و سایه‌‌ی پدر و مادر بالای سرشان است. شخصی آمد به امام صادق گفت گناه زیاد کردن امید به رحمت خدا ندارم از بس گناه کردم. آقا فرمودند پدر و مادرت زنده هستند؟ گفت پدرم زنده است مادرم فوت کرده است. حضرت فرمودند برو خدمت پدرت، کارهایش را انجام بده، حوائجش را براورده کن، غذایی می‌خواهد در اختیارش قرار بده، احسان به پدر و مادر کفاره‌ی گناهان نابخشودنی است، یعنی یک گناه‌هایی است که شب قدر هم معلوم نیست بتواند هضمش کند و حلش کند، اما در پرتو احسان به والدین...، بعد که رفت حضرت فرمودند ای کاش مادرش هم زنده بود. امام صادق فرمودند «و برُّ الوالدین»[34] دوم.

سوم «و الجهاد فی سبیل الله»[35] جهاد در راه خدا، جهاد در راه خدا را من عرض کردم، جهاد فی‌ سبیل الله هم اشاره‌ی به جهاد نفسی دارد، هم جهاد مالی دارد، حالا در جهاد فی سبیل الله نکات مهمی است در مصادیق و اشکال جهاد که خدا می‌فرماید، این را انشاءالله در فرصتی دیگر محضر عزیزان مطالبی را عرض کنم.

بسیجیان ما رزمندگان شما شهدای ما، اسوه‌ی واقعی جهاد فی سبیل الله بودند، این فی سبیل الله ارزش می‌بخشد. فی سبیل الله یعنی اخلاص، جهاد به تنهایی قیمت ندارد، لذا هر کشته‌ای شهید نیست، به چه کسی می‌گویند شهید؟ «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في‏ سَبيلِ الله»[36] ‌هر مقتولی را که شهید نمی‌گویند، زنده را زنده نگویند که مرگ از پی اوست، بلکه زندست شهیدی که حیاتش زقفاست، فی سبیل الله خونت را ریختند روی زمین می‌شوی شهید. فی سبیل الله پول خرج کردی ماجوری، فی سبیل الله درس خواندی در پیشگاه خدا عزیزی، خواهرم، فی سبیل الله خانه‌داری کردی، ثواب جهاد را به تو می‌دهند، برادرم فی سبیل الله زحمت کشیدی در جامعه، بازار و اداره، اقتصاد خانواده‌ات را اداره کردی، ثواب مجاهد فی‌سبیل الله را به تو می‌دهند «الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله»[37] «جهاد المرء حسنُ التبعل»[38] این‌ها همش فی سبیل الله است، خواب فی سبیل الله می‌شود عبادت، غذا خوردن فی سبیل الله رنگ عبادت به خود می‌گیرد. «تُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ الله»[39] ‌ما سعی کنیم در همه‌ی کارهایمان رنگ‌آمیزی کنیم رنگ اخلاص را، به کارهای خودمان. بسنده کنم، ببینید نیت فی سبیل الله هم خیلی ارزش دارد، خوب عزیزان ما هم از سپاه تشریف آوردند، هفته‌ی تجلیل از بسیج است، برادر عزیزمان جناب آقای سرهنگ علی‌پور و همراهان محترمشان تشریف آوردند، بنا شد دقائقی هم از این عزیز استفاده کنیم، هفته‌ی بسیج است و توضیحاتی، ببینید نیت فی سبیل الله قیمت پیدا می‌کند.

در همین شیراز می‌گویند آقایی از دنیا رفت، خوابش را دیدند وضعش خیلی خوب بود، گفتند آقا این تشکیلات و کاخ و باغ و این‌‌ها را برای چی بهت دادند، گفت بخاطر این‌که گنبد شاهچراغ را طلا کردیم. گفتند کی گنبد شاهچراغ طلا شد و شما کی طلا کردید؟ گفت من همیشه نیتم این بود، آقایان خدا حتی زیر بار نیت شما هم قرار نمی‌گیرد! آقا پول نداری؟ نیتت را درست کن، نیتت را صاف کن، این نیت که دست توست، بگو خدایا اگر داشتم فقرا را همه را غنی می‌کردم، این ازمان نمی‌آید! خدایا اگر داشتم ده‌ها مسجد می‌ساختم این را نمی‌توانم بگوییم مالیات ازمان می‌گیرند، خوب بابا نیتت را گسترش بده، خدا به همین نیت ثواب می‌دهد. گفت من همیشه نیتم این بود خدایا اگر ثروتی گیرم بیاید، یکی از کارهایی که می‌کنم گنبد شاهچراغ را طلا می‌کنم، گفت نشد از دنیا رفتم، در عالم برزخ گفتند این نیت ارزشمند خالصانه را داشتی، و اگر گیرت هم می‌آمد می‌کردی، گیرت نیامد مزدش را تحویل بگیر. این کاخ این باغ این بنا، پاداش آن نیت است. در زیارت عاشورا می‌گوییم ای کاش با شما بودیم «یا لیتنی کنتُ معک»[40] به ما یاد دادند بخواهید ولی واقعی بخواهید. نیتمان را گسترش بدهیم، نیت که دست ماست، نیت که محدود نیست، نیت نه محدود به زمان است نه محدود به مکان است. این نیت را گسترش بدهیم.

خدایا به عظمت پیامبر خاتم، توفیق عمل به این آیه 11 سوره مبارکه صف «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ»[41] را در این فرصت‌های باقیمانده‌ی زندگانی به شایسته‌ترین وجه شامل حال همه ما قرار بده.

باران رحمتت را بر اراضی نیازمند ما ساری و جاری بفرما. مشکلات نظام جمهوری اسلامی ایران را در همه‌ی بخش‌ها و عرصه‌ها را به شایسته‌ترین وجه برطرف بفرما.[42]

 

[1] صف آیه11

[2] صف آیه10

[3] صف آیه11

[4] صف آیه11

[5] صف آیه11

[6] صف آیه11

[7] صف آیه11

[8] صف آیه10

[9] صف آیه11

[10] مشکاة الانوار فی غررالانوار ص46

[11] صف آیه11

[12] صف آیه11

[13] صف آیه11

[14] صف آیه11

[15] صف آیه11

[16] شوری آیه20

[17] زلزله آیه7

[18] صف آیه11

[19] صف آیه11

[20] صف آیه11

[21] صف آیه11

[22] صف آیه11

[23] مستدرک الوسائل ج11 ص16

[24] مستدرک الوسائل ج11 ص16

[25] مستدرک الوسائل ج11 ص16

[26] مستدرک الوسائل ج11 ص16

[27] مستدرک الوسائل ج11 ص16

[28] لهوف ترجمه (ترجمه فهری) ص106

[29] صف آیه11

[30] الکافی ج2 ص158

[31] الکافی ج2 ص158

[32] الکافی ج2 ص158

[33] الکافی ج2 ص158

[34] الکافی ج2 ص158

[35] الکافی ج2 ص158

[36] آل‌عمران آیه169

[37] الکافی ج5 ص77

[38] الکافی ج5 ص9

[39] صف آیه11

[40] مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا

[41] صف آیه11

[42] صف آیه11

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه