استاد حدائق روز پنج شنبه 8 مهر 1400 مصادف با شب بیست و چهارم صفر در مسجدالنبی(ص) شیراز به ادامه سلسله مباحث "سبک زندگی مهدوی" پرداختند.

دانلود

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم «احب العفاف الی الله عفاف البطن و الفرج»[1]

سخن در شب‌های گذشته پیرامون این فراز از دعای حضرت ولی‌عصر برای بانوان بود. «و علی النساء بالحیاء و العفة»[2] که عرض کردیم وجود مقدس حضرت ولی‌عصر برای بانوان، هم حیا را و هم عفت را از خا تقاضا می‌کند. اشاره‌ای نسبت به معنای حیا و معنای عفت و مواردی در رابطه‌ی حیا و عفت و ارزش این‌ها در نقش اجتماعی ذکر شد. امشب من در دو جهت مطالبی را محضر عزیزان جمع‌بندی می‌کنم. یک بحثی نسبت به آثار عفت ورزی که روایاتی را شب گذشته عرض کردیم محضر عزیزان که اگر کسی باحیا و با عفت شد چه امتیازاتی برای او رقم خواهد خورد. مواردی را من امشب خدمت عزیزان اشاره کنم.

یکی از آثار رعایت حدود عفت استحکام کانون خانواده است. خانواده‌های متزلزل خانواده‌هایی هستند که بدنه‌ی عفاف و بدنه‌ی حیای این‌ها آسیب دیده. بارها بنده عرض کردم یک مورد کسی نمی‌تواند طلاقی را نام ببرد که زن و مرد هر دو با ایمان و با اخلاق باشند و کارشان برسد به جدایی. بالاخره در همه‌ی این طلاق‌هایی که اتفاق افتاده، حالا شما تحقیق کنید و بررسی کنید، ما 18 سال پیش در شیراز یک سال طلاق شیراز بررسی شد، نتیجه‌ این شد که من عرض کردم، اصلا جدایی نیست که اتفاق بیفتد زن و مرد هر دو با ایمان و با اخلاق باشند. ایمان هم نه فقط نماز خواندن، ایمان همان است که امام صادق می‌‌فرماید، ایمان نماز شب نیست، نماز شب یک امتیاز نیست، اما ایمان چارچوب دارد. گاهی نماز شب می‌خوانیم ایمانمان ضعیف است، مستحبات را انجام می‌دهیم ولی ضعف ایمان داریم، ایمان یعنی «أن یُطاع الله فلایُعصَی[3]» اطاعت محض از پرودگار و ترک نافرمانی خدا، این را می‌گویند ایمان. شما یک موقع سراغ ندارید کسی این دو ویژگی را رعایت کند ظلم کند! کسی این‌ها را رعایت کند حق الناس به گردنش باشد! حرمت دیگران را بشکند، نوع تخلف‌ها و گریز از حدود الهی بخاطر رعایت نکردن چارچوب ایمان است. آدم با ایمان آدم با حیایی است، چه مرد و چه زن، اگر کسی با ایمان شد با حیا شد با عفت شد، اولا کانون خانواده کانون قویی است، هر چه از عمر این زن و شوهر بیشتر می‌گذرد خانواده‌ی این‌ها مستحکم‌تر می‌شود قوی‌تر می‌شود، این استحکام خانواده شکل می‌گیرد.

من یادم نمی‌رود سال‌ها قبل آقایی به رحمت خدا رفته بود، خودش 84 سال داشت خانمش 79 ساله بود فوت کرده بود، مجلس ترحیم این‌ها بود یک کسی دعوت کرد، صحبت نزدیک به شانزده هفده سال قبل است. بنا شد ما سخنران باشیم، وارد که شدم دیدم آن آقا که صاحب عزا بود خانمش فوت کرده بود با عصا دم در مجلس ایستاده بود، گفت آقای حدائق شما هستید؟ گفت شما می‌خواهید منبر بروید؟ گفتم بله. گفت یک جمله من به شما بگویم بعد بروید منبر. گفت من شنیده بودم که انسان با از دست دادن پدر یتیم می‌شود، من پدر از دست دادم، خوب 84 سالش بود، مادرم فوت کرد، برادرهایم، داغ خیلی‌ها را دیدم در این 84 سال زندگی. اما می‌خواهم یک جمله به شما بگویم، هیچ مصیبتی بدتر از داغ همسر خوب نیست! این حرف آن آقا بود! این حرف یک جوان 20 ساله‌ی عاشق پیشه نبود، حرف یک پیرمرد در آن سرآشیبی رفتن که دیگر سخن کاملا برخواسته از پختگی، درایت، عمق واقعی کلام بود. گفت الان من احساس می‌کنم یتیم شدم، این همان زندگی است که خدا می‌خواهد.

اگر هر چه سن ما بالاتر، عمر ازدواج بیش‌تر و زن و شوهر از هم دورتر شوند یک جای کار خللی دارد، مومن باید پیدایش کنی، آقا خانم بگرد در خودت پیدایش کن، چرا؟ هیچ اتفاق اتفاقی نیست. لذا یکی از آثار ارزشمند حیا استحکام خانواده است. شما ببین امروز یکی از مصادیق بی‌حجابی بی‌حیایی است، هر چه بی‌حجابی گسترش پیدا می‌کند آمار طلاق‌هایتان گسترش پیدا می‌کند، شما آمار بگیرید از دادگاه‌ها، از دفاتر ثبت آمار بگیرید، ما سال به سال یک رشدی در طلاق داریم و یک افت و کاهشی در ازدواج، چرا؟ چون عواملی که حیا را تضمین می‌کند فراموش می‌شود! بی‌حیایی بی‌عفتی، حالا شاید یک خانمی هم قصدش این نیست که زندگی دیگران را بهم بزند، اما عملا دارد این‌کار را انجام می‌دهد، ناخواسته دارد این‌کار را می‌کند، حالا می‌گوید برای دل خودم آمدم بیرون، دل خودت که یک جامعه را هم خراب می‌کنی! الان من خدمت شما عزیزان عرض کنم، اگر در همین مسجد امشب یقین داشتید چند نفر ناقل کرونا هستند، اگر می‌دانستید، اجازه می‌دادید این‌جا حضور پیدا کند؟ خانه‌ی خداست ملک شما نیست، وقف هم نیست، او بگوید دلم می‌خواهد به کسی مربوط نیست، من ناقل کرونا هستم بیمارم، آزادی است دوست دارم بیایم مسجد! شما این را می‌پذیرید؟ می‌گویید شما بی‌خود می‌کنید به اسم آزادی به سلامت ما ضربه می‌زنید. این آزادی نیست این تضییع حق دیگران است. برو قرنطینه شو! مردم چه شده ما را که اگر کسی معنویت ما و سلامت روح ما را بهم می‌ریزد همین ادبیات را بکار می‌برد ما ساکتیم! می‌گوید آزادی است من دوست دارم این‌جوری باشم. خوب تو داری ویروس گناه و آلودگی را در جامعه نشر می‌دهی، اسمش را می‌گذاری آزادی! یک جمله‌ای من بگویم حالا اسم آزادی آمد.

43 سال از انقلاب می‌گذرد هنوز بعضی‌ها معنای آزادی را نفهمیدند! آزادی یعنی چی؟ آزادی یعنی هر کاری خواستیم بکنیم! آزادی یعنی شلختگی! آزادی یعنی بلبشو بازاری! آزادی یعنی در حریم حرمت دیگران دویدن! آزادی در دین به چه معنایی است؟ آزاد از کی می‌خواهیم باشیم؟ آزاد از خدا یا از شیطان؟ آزادی در تعابیر دینی یعنی آزاد از شیطان بودن تسلیم خدا بودن، اصلا مسلمان را که مسلمان می‌گویند یعنی تسلیم خداست، خود رأی نیست خودخواه نیست، او نگاه می‌کند ببیند خدا چه می‌پسندد، او را انجام می‌دهد، خدا رضایتش کجاست آن کار را آن سخن را می‌گوید. مسلمان تسلیم است. زبانش اعمالش رفتارش، بر نفس خودش مسلط است، می‌تواند گناه کند نمی‌کند می‌تواند ظلم کند نمی‌کند. آزادی در دین یعنی آزاد از شیطانی زیستن و تسلیم خدا بودن. حالا برعکس دارد معنا می‌شود. آزادی را می‌گویند آزاد از خدا بودن اسیر شیطان بودن، این را نمی‌گویند آزادی این را می‌گویند اسارت.

علی علیه السلام می‌فرماید «عبدالشهوة أذل من عبد الرق»[4] بنده‌‌ گناه به مراتب ذلیل‌تر است از کسی که دست دشمن اسیر شده و در زندان است، او تنش زندان است این روحش در زندان است، انسان گنهکار روحش اسیر شده، اسارت روح خیلی خطرناک‌تر از اسارت روح است. بعضی‌ها می‌بینید جسمشان اسیر است اما روحشان آزاد است اما بعضی‌ها را می‌بینی جسمش آزاد است روحش اسیر است. لذا حضار محترم، این واژه‌ای که بعضی‌ها می‌گویند آزادیم دلمان می‌خواهد دوست داریم این اصلا غلط است. ضمن این‌که این را هم اضافه عرض کنم، جامعه حق همه است، این نگاه اسلامی است. آقای محترم خواهر محترمه در کانون خانواده‌ات اختیارت با خودت است، اما خدا را هم باید در نظر بگیری. خانواده و خانه هم نه به این معنا که بشود مرکز فساد و مرکز گسترش گناه و آن خانه به جامعه آسیب بزند، در خانه‌ی خودت می‌دانی و خدای خودت بشرط این‌که این خانه‌ات پاتوق گناه هم نشود، شد اسلام می‌فرماید با این خانه هم باید برخورد کرد. اما اسلام می‌فرماید جامعه حق همه است. همان‌طوری که امروز ما برای سلامتی‌مان ملزم هستیم رعایت کنیم، هم برای خودمان هم برای دیگران، قطعا کسانی که در جامعه می‌آیند بهداشت معنوی جامعه را باید رعایت کنند، یا بهداشت ظاهری، بهداشت ظاهری همین رعایت اصول بهداشتی است و بهداشت باطنی و معنوی هم رعایت اصول اخلاقی است. این یک اصل است در جامعه اسلامی و اسلام برخورد می‌کند با کسانی که رعایت حرمت دیگران را نمی‌کنند. این‌جاست که اسلام می‌فرماید امر به معروف و نهی از منکر، اگر یک جایی دیدید کاری دارد به سلامت معنوی جامعه اثر می‌زند شما باید تذکر بدهید، اگر یک جایی می‌بینید کاری به سلامت معنوی جامعه کمک می‌کند باید حمایت کنید. بی‌حیایی و بی‌عفتی باعث می‌شود خانواده‌ها آسیب ببینند، کما این‌که آسیب دیده شدند.

همین دیروز من از مسجد می‌آمدم زوجی بود گفتند آقا ما با شما کار داریم، اول ازدواج بسم الله نگفته این‌ها دعوا دارند، مسئله را مطرح کردند، مرد رعایت ارز‌ش‌های اخلاقی نکرده و مسائلی پیش آمده، اختلافاتی پیش آمده، شروع زندگی و سال اول، نزاع و کشمکش و امر به سوی طلاق. حیا با انسان چه می‌کند؟ خانواده‌ها را مستحکم نگه می‌دارد. حیا و عفت از آثار ارزشمندش آرامش روانی است، دیدید بعضی‌ها روحشان آرام است، بعضی‌ها روح مضطربی دارند، کسی که بین خودش و خدا به وظیفه‌اش عمل کرده، آرامش روانی دارد، او از نظر روحی از نظر روانی آرامش دارد، زن مسلمان به وظیفه‌ی خودش عمل کرده، وجدانش آرام است، مرد مسلمان به وظیفه‌ی خودش عمل کرده وجدانش آرام است، حالا مردم هر چه می‌خواهند حساب کنند، ما طرف حسابمان مردم نیستند طرف حسابمان خداست، قیامت هم باید جواب خدا را پس داد نه جواب مردم را، لذا «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب»[5] وظیفه‌تان را خوب انجام دادید، روحتان آرام و آرامش روانی دارید، این نکته دوم

مطلب دیگر، رعایت حیا و عفاف سبب می‌شود جامعه یک جامعه‌ی سالمی شود، ضمن این‌که خانواده خانواده‌ی سالمی می‌شود، چون جامعه مرکب از خانواده‌هاست. این شهر مرکب از تمام خانواده‌هایی است که در این شهر دارند زندگی می‌کنند، وقتی خانواده‌ها سالم شدند شهرتان هم سالم می‌شود، شهرتان هم می‌شود شهر باحیا، شهرتان می‌شود شهر با عفت، سلامت اجتماعی پیدا می‌کنید، امنیت اجتماعی حاکم می‌شود. اگر اسلام می‌فرماید مرد مسلمان زن مسلمان رعایت حیا و عفاف را فراموش نکن، برای خود ماست که اول خود ما خانواده‌ی ما اجتماع ما، اجتماع سالم و اجتماع خوبی باشد.

در دولت کریمه‌ی امام زمان چون حیا و عفت و ایمان قویاً عمل می‌شود، شما در عصر ظهور بی‌تقوایی نمی‌بینید، خانواده‌ی متلاشی شده‌ای نیست، امنیت است آرامش است.

مطلب دیگر حفظ طراوت و زیبایی هم از آثار حیاست. امروز یکی از آسیب‌ها و آفت‌هایی که شما در جامعه مخصوصا خانم‌ها درگیرند، استفاده‌ی بی حد و مرز این مواد آرایشی مضر و صنعتی و شیمیایی است که روی سلامتی جسم خانم‌ها اثر می‌گذارد، ضمن این‌که آن طراوت و زیبایی را هم از آن‌ها می‌گیرد.

یک خاطره‌ای را من نقل کنم، یک وقتی ما مشهد بودیم سال‌ها قبل محضر آیت الله العظمی مکارم، یک آقایی از آذربایجان شوروی آمده بود خمسش را بپردازد، سال تقریبا 79 بود، یک مترجمی هم همراه این آقای دکتر بود، این آقای دکتر دکتر زنان و زایمان بود. آمد محضر ایشان در آن موسسه‌ی امام صادق مشهد، گفتند آقا ایشان از مقلدین شماست آمده خمس دهد. دیدم یک چکی کشید آن سال ششصد میلیون تومان! ششصد میلیون سال 79، بیست و یک سال قبل. اتفاقا همان ماه آیت الله العظمی مکارم برای شهریه‌ی طلاب پولی نداشتند، می‌خواستند قرض بگیرند کسری داشتند. ششصد میلیون چک کشید و آن مترجم گفت این خمس آقای دکتر. خوب ششصد میلیون یعنی سه میلیارد حداقل سرمایه‌اش است که یک پنجمش برابر با ششصد میلیون را دارد می‌دهد. ایشان رو کردند به مترجم گفتند این آقای دکتر مگر شغلش چیست؟ گفت این دکتر زنان و زایمان است. گفتند مگر در آذربایجان شوروی چقدر زایمان رواج دارد که این‌همه درآمد کسب کرده؟! دلار هم به این قیمت‌ها نبود! خیلی پول بود این پول!

مترجم توضیح داد، گفت آقا عمده‌ی درآمد این آقای دکتر، از فروش جنین است، چون در آذربایجان سقط جنین آزاد است، و خیلی از خانم‌ها جنین‌هایشان را سقط می‌کنند، این آقای دکتر جنین‌های سقط شده را در یک محلول‌هایی نگه می‌دارد، بیست تا بیست تا بسته‌بندی می‌کند، می‌فرستد هامبورگ آلمان، یک شرکت سازنده‌ی مواد آرایشی زنانه است که از جنین بچه مواد آرایشی می‌سازد و جزء گران‌ترین مواد آرایشی زنانه است چون از جنین تهیه می‌شود. گفت این جنین‌ها را می‌فرستد آلمان از پول جنین عمده‌ی سرمایه‌ی این شکل گرفته. تا این توضیح را مترجم داد، آیت الله العظمی مکارم چک را برگرداندند فرمودند چک را بردار و ببر، من در این وجوهات تو اصلا تصرف نمی‌کنم.

مردم مراجعتان را بشناسید، مردم فکر می‌کنند مراجع کیسه دوختند برای این و آن، ششصد میلیون را خدمت مرجع آوردند من بودم پس دادند در حالی که در همان ماه مرجع مشکل مالی داشتند. گفتند آقا پول را ببر، هر چه آن رابط گفت آقا حالا بگیرید، گفتند بهش بگویید درآمد حرام است، فروش جنین انسان، سقط جنین حرام است و فروش مردار انسان حرام است، مرده فروشی می‌کنی و پول در می‌آوری!

این دکتر با مترجم رفتند. گفتم آقا درست است این پول را بابت وجوهات نمی‌شود قبول کرد، ولی این آقای دکتر اگر پشیمان شود بخواهد توبه کند این اموال را باید چه کند؟ این اموال را باید آتش بزند! بگوید من یک ثروتی از این طریق حرام بدست آوردم تکلیف این پول‌ها چیست؟ شرع مقدس برای این ‌پول‌ها چه برنامه‌ای دارد؟ گفتم غیر از این است که این پول باید به نیازمندان داده شود؟ مظالم معنایش همین است دیگر. شما اگر حق الناسی مالی از کسی به گردنت هست و طرف را نمی‌شناسی، حالا این حق الناس حالا یا عمدی به گردنت آمده و مال کسی را به ظلم خوردی به ظلم بردی، حالا پشیمان شدی اسلام که کوچه بن‌بست ندارد، من می‌خواهم جبران کنم چکار کنم؟ می‌گوید همین مال حرامی که در اموالت است، نمی‌شناسی صاحبش را، صدقه بده به فقیر، برای فقیر استفاده‌ی این پول را خدا جائز می‌داند برای شما استفاده‌اش جائز نیست. او اشکالی برایش ندارد فقیر است تهی‌دست است، گاهی اوقات در شرع مقدس داریم اکل میته جائز می‌شود. طرف دارد می‌میرد هیچ خوراکی نیست، اگر چیزی نخورد خواهد مرد، مرداری هست، می‌گویند این مردار را بخور و نمیر، به اندازه‌ی نمردن اسلام اجازه داده اکل میته را.

من به ایشان گفتم آقا حداقل این پول را بعنوان رد مظالم از ایشان می‌گرفتید، ششصد میلیون تومن پول، این ششصد میلیون پول مشکلات خیلی از خانواده‌ی فقرا را حل می‌کرد. ایشان یک نکته حکیمانه‌ای را گفتند. فرمودند آقای حدائق درست است، این پول راه استفاده‌اش فقط بعنوان مظالم بود، ولی این آقای دکتر از آذربایجان شوروی بلند شده آمده، بعد برمی‌گشت می‌گفت من رفتم خدمت مرجع مسلمان‌ها گفتم شغلم چه بوده، گفتم درآمد از کجا بدست آوردم، پولم را قبول کرد و این قبول کردن چک این تایید کار باطل او می‌شد. ما قرض می‌گیریم ولی پول‌های این‌گونه را نه، و خدا هم حمایت می‌کند. بعدها من از ایشان شنیدم ایشان گفتند همان ماهی که من مشکل داشتم و این ششصد میلیون را پس دادم پشت سرش از جای دیگر خدا حمایت کرد.

خوب عزیزان ببینید یک بخشی از این مواد آرایشی جنین فرزندان است، از جنین مواد آرایشی می‌سازند، این‌ها مضرات دارد، آسیب‌ دارد، بالاخره انسان وقتی رعایت عفاف و حیا کرد، بهداشت جسم او هم برای او و سلامت جسمی هم برای او سالم خواهد ماند، ضمن این‌که نسل‌ها و رحم‌ها هم پاک می‌شوند. اصلا حیا و عفت سبب پاکیِ نسل‌ها و رَحِم‌ها می‌گردد. پناه بر خدا گاهی اوقات این ناپاکی‌ها، روابط نامشروع، ارتباط‌های حرام، اولادهایی که معلوم نیست چه وضعیتی دارند برای این‌که مرز دینی را شکستیم، مال این است که طرف رعایت نکرده، چه زن و چه مرد حدود و حریم عفاف را رعایت نکردند.

دو تا بحث را هم من تلگرافی عرض کنم حیفم می‌آید، این‌جا بحث حیا و بحث عفت مطرح شد بعنوان یک ضرورت اولا برای خانم‌ها بعد هم برای همه‌ی مردم. البته بی‌توجهی به حیا و عفاف هم علت دارد، من علت‌هایش را بگویم باید با این‌ها مبارزه کرد.

یکی این است که حالا در بحث حیای مضموم عرض می‌کنم. ما تبیین نکردیم ارزش‌‌های دینی را برای دیگران. من پدرم حیای مضموم دارد، یکی از مصادیق حیای مضموم همین است، حالا عرض می‌کنم. حیا یک جاهایی بد است، اما یک جاهایی هم حیا بد است برادرم خواهرم، کجا؟ پدر حیا نکن مسئله‌ی شرعی را به فرزندت بگو. آقا من رویم نمی‌شود به بچه‌ام غسل کردن یاد بدهم. این رو نشدن زشت است. خواهر محترمه مسائل شرعی دینی را به خواهرت بیاموز. در همین مسجد آقایی آمد از من پرسید گفت آقای حدائق 39 ساله‌ام فوق لیسانس دارم، گفت غسل این‌جوری می‌کنم. گفتم غسلت باطل است، نمازهایت را از اول تکلیفت باید از سر بگیری. فوق لیسانسی؟ تو کجا بزرگ شدی؟ برای درس خواندن که زرنگی! خوب این پدر نداشت، مادر نداشت؟ چرا ما رودربایستی می‌کنیم؟ گفت آقا مسئله‌ی دینی را نمی‌توانم بپرسم خجالت می‌کشم. این بد است. آقا مسائل دینی شرعی را به فرزندانتان بگویید، تبیین کنید احکام دین را. پدر عزیز فراتر از پر کردن شکم فرزندت، پر کردن فکر فرزند توست. ابوی ما خدا رحمتشان کند، می‌گفتند پدربزرگ ما یعنی مرحوم آیت الله شیخ ابوالحسن، می‌گفتند ما کوچک بودیم شاید هنوز ده سالمان بود اصلا بحث تکلیف نبود، می‌گفتند یک حوضی داشتند، من آن حوض را دیده بودم در خانه‌ی حاج شیخ، می‌گفتند تابستان بود گرم بود آب نبود امکانات امروزی نبود. می‌گفتند این پسرهایشان را صدا می‌زدند می‌گفتند کنار حوض بیایید بایستید. می‌گفتند بابا در اسلام حکمی داریم به نام غسل کردن، ولو این مکلف نیست یادش بده. غسل کردن دو جور باید غسل کرد، غسل ترتیبی و غسل ارتماسی. می‌گفتند پدر ما غسل کردن را قبل از تکلیف به ما یاد دادند، حتی می‌گفتند شنا کردن را در همان حوض به ما یاد دادند که حاج آقا می‌گفتند من در خلیج فارس شنا کردم که عرب‌ها وحشت کرده بودند، می‌گفتند من شنا را پدرم در حوض منزل یادم داد. ما اولاد بزرگ می‌کنیم با بچه بیگانه‌ایم، نمی‌فهمیم نماز را چطور می‌خواند صحیح می‌خواند غلط می‌خواند این دختر حجاب دارد ندارد! مدیر مدرسه آمده می‌گوید حاج آقا دختر دم در مدرسه می‌آید چادر سر می‌کند می‌آید در مدرسه، از در مدرسه می‌رود بیرون برمی‌دارد. پدر و مادر، زن و شوهر مومن، متدین پیگیری کردیم دیدیم اصلا این زن و شوهر با هم اختلاف دارند و این بچه هم در این زندگی آشفته دارد از دست می‌رود. این حیای مذموم است، حیا خوب است اما در ابلاغ احکام دینی رودربایستی نباید کرد. تبیین نشدن فرهنگ اسلام سبب می‌شود که این بی‌حیایی و بی‌عفتی رشد کند. البته عزیزان دشمنان اسلام هم بیکار ننشسته‌اند، دشمن خیلی شیطنت می‌کند دشمن اگر دشمنی نکند تعجب است. دشمن اگر تخریب نکند باید تعجب کرد. دشمن بیکار ننشسته.

ما همین امروز یک جلسه‌ای بود، مدیر کل صدا و سیما در جلسه‌ای بود، می‌گفت ما در جایگاه فرستادن ماهواره که ما مستقل بشویم از نظر صدا و سیما فعلا استیجاری داریم استفاده می‌کنیم. گفت دشمن‌ها در صددند که ما آن ماهواره‌ای که می‌خواهیم بفرستیم را نفرستیم و آن پایگاهی را که برای انتقال رسانه در آسمان برای تمامی کشورهاست به ما ندهند، ولی ما تلاش خودمان را داریم می‌کنیم و عن قریب هم این‌کار اتفاق می‌افتد. دشمن کارش دشمنی است. متاسفانه گاهی اوقات در مسائل حیا و عفت هم ما الگوها را نشناختیم، حضرت زهرا را چقدر می‌شناسیم. زن‌های ما چقدر حضرت زهرا را می‌شناسند؟ به همان اندازه که می‌شناسند سالمند. دختر‌های ما حضرت زهرا را چقدر می‌شناسند؟

خاطرتان است در زمان حضرت امام روز زن، من یادم است، خبرنگاری در یکی از خیابان‌های تهران با خانمی مصاحبه کرد، گفت خانم امروز روز زن است و روز فاطمه زهراست الگوی شما کیست؟ گفت الگوی ما اُشین است، آن زمان سریال اُشین نشان می‌دادند، گفت خانم اُشین یک خانم غیرمسلمان است، گفت اُشین هم الگوی صد سال قبل است، ما باید بگردیم الگوی امروزی پیدا کنیم، فاطمه زهرا الگوی 1400 سال قبل است. این یعنی چه؟ این یعنی الگو نشناخته که امام فرمود برخورد کنند با آن خبرنگار که اگر عمدا چنین خبری را ضبط کرد و پخش کرد...

ما دخترهایمان چقدر حضرت زهرا را می‌شناسند؟ فقط برای حضرت زینب گریه می‌کنیم، حضرت زینب چگونه بود؟ حضرت زینب دو جا گلایه کرد و شکوه کرد، آن دو جا هم بخاطر حجاب بود. دختران امام حسین اشکشان برای این بود که چرا حجاب را، چرا حجاب ما را شما به حاشیه بردید؟ آن‌ها زندان رفتن، اسیر شدن و شلاق خوردن را عزت می‌دانستند. خوب ما متاسفانه می‌بینیم الگوهای مناسب عرضه نشده است.

حالا روز زن آمد یادم نمی‌رود روز زنی بود زندان عادل آباد از ما دعوت کرده بودند برای سخنرانی به مناسبت روز زن. در بند زنانِ زندان عادل آباد. رئیس آن وقت زندان و مدیر کل آن وقت، ما را همراهی کردند رفتیم در یک سالن آمفی تئاتری بود، حدود هشتاد نود خانم زندانی روی صندلی‌ها نشسته بودند و ما رفتیم روی سِن برای صحبت کردن. مدیر کل زندان گفت آقای حدائق در بین این خانم‌ها قاتل است قاچاقچی هست چاقوکش هست از بدِ حادثه به زندان افتاده هم هست بدهکار هم هست. گفت همه جور عقیده و سلیقه‌ای هست، حالا یک چیزی بگویید که بدرد این‌ها بخورد. ببینید ما مشکلمان این‌جاست.

من شروع سخن گفتم بسم الله الرحمن الرحیم، ضمن عرض تبریک به مناسبت روز زن، میلاد حضرت زهرا و روز تولد بنیان‌گذار نظام جمهوری اسلامی؛ خانم‌ها من یک سوال دارم فاطمه کیست؟ فاطمه زهرا کیست؟ امروز روز ولادت حضرت زهراست. دیدم یک زنِ زندانی دست بلند کرد گفت دختر پیغمبر، گفتم دیگر از حضرت زهرا چه می‌دانید؟ یک خانم دیگر گفت همسر علی علیه السلام. گفتم دیگر فاطمه زهرا که بود؟ یکی گفت مادر دو امام، امام حسن و امام حسین، گفتم دیگر چه می‌دانید؟ همه ساکت شدند. فاطمه زهرا این بود؟ این ظلم نیست! فاطمه زهرا که پیغمبر اکرم می‌فرماید «سیدة نساء العالمین من الاولین و الآخرین»[6] از آغاز عالم تا پایان آدم زنی در تراز فاطمه زهرا روزگار به خودش نخواهد دید. گفتم من در این نیم ساعت می‌خواهم فاطمه زهرا را معرفی کنم. در علم در تقوا در شجاعت در حضور اجتماعی در تربیت اولاد، در شوهرداری، نمونه‌هایی را شروع کردم گفتن. در سخاوت و بخشندگی، نمونه‌هایی را شروع کردم به گفتن. حضار محترم من داشتم این صفات را می‌گفتم روز میلاد و جشن هم بود، دیدم بعضی از این خانم‌های زندانی دارند گریه می‌کنند، اشک از چشمان این‌ها جاری است. سخنرانی من تمام شد از آن سالن آمدیم بیرون، مدیر کل زندان گفت آقای حدائق دیدید بعضی از این خانم‌ها داشتند گریه می‌کردند! گفتم بله، گفتم شما هم پیام اشک‌های این‌ها را گرفتید؟ گفت چه پیامی داشت؟ گفتم این اشک‌ها پیام داشت، پیامش این بود که اگر ما فاطمه زهرا را زودتر از این شناخته بودیم امروز جای ما زندان نبود.

جوان رفته دانشگاه به او بگو امام حسین را پنج دقیقه به ما توضیح بده، علی‌بن ابیطالب کیست؟ برای ما چهار تا سخن از امام صادق بگو. آقایان روزگار جالبی است، قال الصادق را برمی‌دارند، به اسم کسانی قبل از اسلام پخش می‌کنند! یک کسی آمد گفت آقا کوروش این حرف را زده، گفتم این حرف کوروش نیست حرف امام صادق است، من دلیل دارم. گفتم این روایت را شیخ صدوق در حدود بیش از نهصد سال قبل نقل کرده، تو برو یک کتابی پیدا کن که صد سال قبل از کوروش این را نقل کرده باشد. دشمن است، می‌آید سخن‌های کلیدی اهلبیت را برمی‌دارد و...

می‌گویند یک کسی گفت وسط کره‌ی زمین همین‌جایی است که من ایستادم، گفتند به چه دلیل؟ گفت شک داری برو متر کن. من هم می‌گویم وسط کره‌ی زمین مسجد النبی است، شک داری برو متر کن، تیری است در تاریکی، سخن‌های جامع اهلبیت را به اسم دیگران به خورد مردم می‌دهند. آقا فلانی چنین چیزی می‌گوید، گفتم این سخن سخن رئیس مذهب است، ساده نباش برو یک کتابی بیاور مال صد سال قبل که این حرف را از کوروش نقل کرده باشد.

ما متاسفانه یک مقداری الگوها را درست نشناختیم، نشناختیم در تبعیت سستی می‌ورزیم، لذا این دختر جوانی که فاطمه زهرا را نشناخته دنباله‌روی هم نمی‌کند پیروی هم نمی‌کند.

و یک نکته دیگر، قطعا کم‌رنگ شدن نقش خانواده‌ها در تربیت و عدم ارتباط خانواده‌ها با جوانان، این‌ هم تاثیر منفی دارد. عرضم را جمع کنم، حیا با تمام خوبی‌هایش که حضرت ولی‌عصر برای خانم‌ها می‌فرماید «و علی النساء بالحیاء و العفة»[7] چند جا حیا خوب نیست، این را هم من بگویم عرضم تمام.

از جاهایی که حیا ناپسند است و اسلام نمی‌پسندد حیا بین زن و شوهر است. بعضی از زن‌ها از آن‌طرفی می‌افتند، می‌گویند یک کسی رفت سر پشت بام گفتند برو عقب برو عقب برو عقب، آن‌قدر رفت عقب تا از آن‌طرف پشت‌بام پرتاب شد پایین. گاهی اوقات زن می‌گوید نه آقا زشت است! خانم‌ها آقایان تنها جایی که مرز ندارد، اسلام می‌فرماید مرز نیست اسلام می‌فرماید مرز نیست بین زن و شوهر است.

من معذرت می‌خواهم یک بخشی از این‌که بعضی از مردها به سمت و سوی دیگری کشیده می‌شوند مال این است که بعضی از خانم‌ها به وظائفشان به شایستگی عمل نمی‌کنند. البته این را هم اضافه کنم اگر یک خانمی به وظیفه‌اش عمل نکند دلیل نمی‌شود مرد برود گناه کند.

من بد کنم و تو بد مکافات کنی، پس فرق میان من و تو چیست بگو

خانم آمده می‌گوید من با شوهرم شدم مثل داداش، خوب چرا با سوپرمارکت محله‌ات شدی مثل داداش؟ آن‌جا که می‌خواهی بروی هفت قلم آرایش است،  لباس جلف است، خجالت می‌کشی با آن وضعت از خانه بروی بیرون، اما جلوی شوهر مثل دَدِه و لولو می‌گردد، این خیلی بد است! امام صادق فرمود زن مسلمان باید وقتی شوهرش می‌آید منزل زیباترین لباس‌ها و آراسته‌ترین وضع را برای شوهر بکار بگیرد. جواهراتش در جعبه بایگانی شده که در یک شب عروسی دل چهار تا آدم ندار را بشکند. با این باید دل شوهرت را بدست بیاوری برای او استفاده کنی استفاده‌ی از عطر، لباس زیبا، رنگ کردن مو، لاک گذاشتن روی ناخن، این‌ها ثواب دارد اگر برای شوهر باشد. البته ناخن لاک گذاشتن زمانی که زن تکلیفی به نماز خواندن ندارد، وظیفه‌ای ندارد، حالا در ایامی که نماز نمی‌خواند اشکالی ندارد برای همسر خودش. این از حیاهای مذموم است.

از موارد دیگر حیای مذموم در علم‌آموزی است، حیا نداشته باشید. آقا یک چیزی نمی‌دانستی برو بپرس نگو روم نمی‌شود. 39 سالت است هنوز مسئله غسلت را حل نکردی؟ باید تمام نمازهای گذشته‌ات را اعاده کنی. گاهی اوقات این مسئله را وقت خودش اگر می‌پرسیدی این مسائل پیش نمی‌آمد. طرف آمده در مال غیر تصرف کرده حالا بعد از سال‌ها آمده می‌گوید روم نشد بپرسم، روم نشد. آقا روم نشد یعنی چه؟ پیغمبر فرمود علم را طلب کنید از گهواره تا گور، نگو 80 سالم است خجالت می‌کشم می‌گویند نمی‌دانی. بابا می‌دانی هم بپرس که مطمئن شوی. برای اطمینان قلب انسان می‌پرسد، در علم‌آموزی حیا پذیرفته نیست، بین والدین و فرزندان را اشاره کردم حیا خوب نیست، پدرها مادرها رودربایستی نکنید، هی من روم نمی‌شود بهش بگویم! بابا دخترت است خوب بگو به او، پسرت است روم نمی‌شود را اسلام نمی‌پذیرد. در این‌که ما یک چیزی را نمی‌دانیم بگوییم آقا ما بخواهیم بگوییم نمی‌دانیم برای ما سخت است. می‌گویند آقا در این موقعیت نمی‌دانی؟ در ابراز ندانستن بعضی‌ها حیا دارند.

در انجام وظیفه! آقا یک وظیفه‌ای به عهده‌ی من است، چرا حیا کنم؟ کارم را درست باید انجام بدهم وظیفه‌ام را درست باید انجام دهم. آقا می‌گوید در انجام وظیفه‌ام روم نشد، بابا تو مسئولیت قبول کردی چرا روت نشود؟ وظیفه‌ات را باید به شایستگی در برابر خدا و خلق خدا انجام بدهی. این رودربایستی ندارد، در بیان احکام الهی باز حیا پذیرفته نیست، چه برای آن کس که می‌خواهد مسئله بگوید چه برای آن کس که می‌خواهد مسئله بشنود. این عبارت لاحیاء فی الدین را من در روایات ندیدم ولی مستند به علما هست این عبارت که در دینتان رودربایستی نکنید. و خود خداوند هم می‌فرماید خدا حیا نمی‌کند از این‌که بخواهد مسائلی را برای بندگانش بازگو کند. بیان احکام الهی چه در خانه چه در مسجد، یک مسئله‌ی شرعی می‌خواهند بگویند مسئله‌ی شرعی را باید گفت، حالا بگوییم آقا رویمان نمی‌شود به این‌ها بگوییم.

و نکته پایانی، در عذرخواهی هم حیا بد است، حیا نکنید و عذرخواهی کنید. آقا روم نمی‌شود بروم بگویم معذرت می‌خواهم. روت نمی‌شود، قیامت حسناتت را می‌برند. روت نمی‌شود؟ دل شکستی همین‌جا برو عذرخواهی کن. بد کردی همین‌جا دل بدست بیاور. حیا نداشته باش، دل فرزندت را شکستی، حلیت بطلب. به خانمت توهین کردی بگو خانم حلالم کن، مردم روایت داریم قیامت اول دادگاهی که خدا تشکیل می‌دهد دادگاه خانواده است. حالا خواهید دید قبل از این‌که دیگران بیایند سراغمان، زن و بچه‌ها می‌آیند سراغمان، برادر و خواهرها می‌آیند جلو، این‌جا با یک معذرت می‌خواهم کار تمام می‌شود، نهایتش خانم یک مشهدی می‌فرستمت حلال کن ما را.

یک خانمی می‌گفت حاج آقا ماه رمضان جلسه‌ی قرائت قرآن رفته بودم، آمدم منزل شوهرم جلوی عروس داماد من را خفت داد، گفت ماه رمضان هم دنبال هوس‌رانی هستی، خجالت نمی‌کشی! ای وای بر این‌چنین مردی، ای وای بر این‌چنین مردی! ماه رمضان این بیچاره رفته مجلس قرائت قرآن، حالا بیچاره چون در خانه‌ی تو است، نانخور تو هست، راهی به جایی ندارد، این‌جور باید سبکش کنی؟ در عذرخواهی حیا نکنید، اگر دیدی کسی حقی بر تو داشت، آقا من معذرت می‌خواهم، آقا پشت سر تو چنین حرفی زدیم حلالمان کن، من یک باری از دوش همه‌تان برداشتم نسبت به یک نفر، بقیه را هر کسی غیبت کردید بروید حلالیت بطلبید. این مجالس برای تربیت است نه که فقط گفتن و شنیدن و برخواستن. یک نفر را من بداد مردم شیراز رسیدم، و حالا هم اعلام می‌کنم. یک خانمی یک سالی آمد پیش من، گفت آقای حدائق من غیبت آیت الله حائری را زیاد کردم، پشت سر ایشان می‌گفتم این مجموعه‌ی فلاحت در فراغت خورد و بُرد و ... و حال این‌که خدا بیامرزد ایشان را، ایشان تا شیراز بود خانه‌ی خانمش بود، قم هم رفته بود آن‌جا یک منزل ساده‌ای داشت، بعد از امامت جمعه‌شان، و از عوائد منبری که می‌رفت زندگی‌اش را می‌چرخاند. این خانم می‌گفت که من پشت سر آقای حائری می‌گفتم که ایشان باغ‌های زیادی دارد و افتاده در کار فلاحت در فراغت و زمین‌خواری و این ‌حرف‌هایی که می‌زدند، متدینین هم می‌زدند، در همین مسجد، در همین مسجد، من یادم است یک شب آیت الله حائری را دعوت کردم، ایشان یک شب سه‌شنبه‌ای آمد منبر، یک تعداد سوالاتی جمع شد. بخشی از این سوالات را چه کسانی فرستاده بودند؟ اجنه؟ همین کسانی که پای منبر آیت الله حائری در این مسجد بودند. نوشته بودند آقا شما چرا این همه زمین دارید چرا فلان دارید، گفتند آقا یک بخشی از این سوالات مال فلاحت در فراغت است، گفتند شما بعدا خودتان این‌ها را به مردم بگویید من دیگر این‌ها را نمی‌گویم. واقعا ایشان یک روحانی وارسته از تعلقات دنیایی بود. آن خانم گفت من غیبت ایشان را زیاد گفتم، حالا فهمیدم اشتباه کردم به ایشان هم دسترسی ندارم چکار کنم؟ گفتم خیلی خوب من واسطه می‌شوم، زنگ زدم به آن راننده‌ی ایشان، گفتم که حاج آقا کجا هستند؟ گفتند الان خدمتشان هستم، در قم بودند، گفتم گوشی را بدهید خدمت آیت الله حائری. گوشی را داد، ببینید نجاتتان دادم نسبت به شخص آیت الله حائری. اکثرمان هم حرف پشت سر ایشان زدیم‌. متدینان زدند، حالا بی‌تدین‌ها بماند. گفتم آقا یک خانمی است می‌گوید پشت سر شما غیبت زیاد کرده الان پشیمان است، چکار باید بکند، ببینید این اخلاق خوب را یاد بگیرید امیرالمومنین می‌فرماید وقتی کسی پشیمان شد آمد عذرخواهی کرد ببخشیدش. «العفوُ عن المُقِر لا عن المصِر»[8] کسی را ببخش که پشیمان است، نه کسی که گستاخ است، او که کار خلاف کرده و می‌گوید کردم و به کسی ربطی ندارد می‌خواهی ببخش می‌خواهی نبخش، این را نباید بخشید، ولی آن که می‌گوید پشیمان است، خدا هم کسانی را می‌بخشد که پشیمان هستند «وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى»[9] اگر کسی بیاید خودش را بازی بدهد، بگوید الهی العفو شب جمعه است، دوباره فردا روز از نو روزی از نو، دروغ دارد می‌گوید. آیت الله حائری گفتند بهش بگویید اگر پشیمان است، برود سر قبر پدرم در صحن احمدبن موسی شاهچراغ، یک حمد و سوره بخواند من ازش گذشتم. گفتم آقا خوب مشکل این خانم حل شد. اما خیلی از مردم شیراز هم این بدبختی و گرفتاری را دارند، خیلی‌ها هم پشت سر ما این حرف‌ها را زدند آن‌ها چه بکنند؟ گفتند به آن‌ها هم بگویید بروند یک حمد و سوره سر قبر پدرم بخوانند من می‌گذرم. این آیت الله حائری، بقیه با خودتان. غیبت عمویت را کردی؟ غیبت هم‌مسجدی‌‌ات را کردی، برو یک حلالیت از او بگیر.

امشب یک کمکی به همه‌تان بکنم؟ یک خدمتی که من امشب می‌توانم به همه‌تان بکنم، فقط جمع حاضر، تمام این جمعی که این‌جا هستید، متعهد شوید که اگر در حق این جمع حاضر بدی کردیم غیبت کردیم عذرخواهیم می‌کنیم و طرف مقابل ما را ببخشد، اگر قبول است صلوات. نسبت به این جمع حسابتان صاف شد، بقیه با خودتان. حیا در عذرخواهی بد است، انسان باید نسبت به کسی که بدی کرده برود بگوید آقا معذرت می‌خواهم.

خواهرمان سوال خوبی پرسیدند، نسبت به اموات، اگر ما در حق این‌ها بدی کردیم، بدی یک وقت بدی آبرویی است و آبرو بردیم و غیبت کردیم، یک‌وقت پولی از این‌ها خوردیم، پول را باید برگردانیم به ورثه‌اش. ورثه ندارد صدقه بدهیم، اگر غیبت کردیم برایشان استغفار کنیم. بگویید آقا استغفرالله ربی و اتوب الیه، شب جمعه است تسبیح بگیرید دست، یک دور تسبیح استغفار بکنید بگویید خدایا این برسد به روح کسانی که ما غیبتشان را کردیم و یادمان رفته یا یادمان هم هست و رحمت خدا رفتند، این را در روایت داریم خداوند در قیامت از حق خودش می‌بخشد و می‌گذرد.

صلی الله علیک یا اباعبدالله صلی الله علیک یابن رسول الله

ای که به عشقت اسیر خیل بنی‌آدمند، باخبران غمت بی‌خبر از عالمند

هر که غمت را خرید عشرت عالم فروخت، سوختگانِ غمت با غم دل خرمند

خاک شهیدان توست تاج سرِ بولبشر، کین شهدا تا ابد فخر بنی‌آدمند

یکی از شهدا غلام ترکی است کسی را ندارد غریب است اما صاحب نام شده در جمع اصحاب الحسین، وقتی از اسب به زمین افتاد لحظه‌ی شهادتش بود، «مشی الحسین سریعا الی مسرَعه» سیدالشهدا با سرعت آمد بالای سر این شهید «فجلس عند رأسه» نشست بالای سر این شهید، این شهید چشم‌ها را بسته بود داشت جان می‌داد آقا خم شد صورت به صورت این شهید، یک وقت این غلام ترک چشم‌ها را باز کرد دید حسین آمده، من کجا حسین کجا! صورت من کجا صورت سیدالشهدا کجا! دیگر این شهید قدرت حرف زدن نداشت شاید نفس آخر بود، فقط یک تبسم کرد جان داد، یعنی آقا ممنونم زحمت کشیدید صورت به صورت من...

همه بگوییم یا حسین

 

[1] مستدرک الوسائل ج11 ص277

[2] مفاتیح الجنان دعای حضرت مهدی

[3] الکافی ج2 ص33

[4] غررالحکم ص464

[5] رعد آیه28

[6] من لایحضره الفقیه ج3 ص481

[7] مفاتیح الجنان دعای حضرت مهدی

[8] نهج‌البلاغه ص783

[9] طه آیه82

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه