استاد حدائق روز چهارشنبه 17 شهریور 1400 مصادف با شب اول صفر در مسجدالنبی(ص) شیراز به ادامه سلسله مباحث "سبک زندگی مهدوی" پرداختند.

 

دانلود

جهت مشاهده ویدئو کلیک کنید

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله الحکیم فی کتابه الکریم «يا وَيْلَتى‏ لَيْتَني‏ لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلا»[1]

‌سخن محضر عزیزان ‌شب‌های گذشته پیرامون عوامل شکوفایی جوان در دوران جوانی بود، یکی از عوامل بسیار تاثیرگذار، نوجوان‌ها و جوان‌ها بشنوید و بکار ببندید تا به سن پیری رسیدید پیشیمان نشوید. یکی از عوامل رشد دهنده و بسیار تاثیرگذار در پرورش جوان، نه جوان، بلکه‌ همه‌ی مردم، حالا جوانی آغاز راه است، این یک نگاه ویژه باید بهش بشود. معاشرت با دوستانِ سالم!

یکی از عواملی که سبب می‌شود طرف راه بیفتد در معنویت در اخلاق و در فضیلت، رفیق خوب است. رفیق خوب آدم را راه می‌اندازد. خدا رحمت کند مرحوم آیت الله شهید مطهری اعلی الله مقامه، یک وقت کسی از ایشان سوال کرده بود ما می‌خواهیم نماز شب خوان شویم، چکار کنیم نماز شب خوان شویم؟ ایشان فرموده بودند رفیق نماز شب خوان پیدا کنید. آقا رفیق نماز شب خوان بلندت می‌کند، رفیق تارک الصلاة در رخت‌خواب میخ‌کوبت می‌کند. رفیقی انتخاب کنید که شما را بیاورد سر خط، نه اینکه متوقفت کند.

من یک جریانی از خود آیت الله شهید مطهری نقل کنم، زمانی که ایشان شهید شدند این مصاحبه‌ را من خودم شنیدم، مرحوم آیت الله منتظری، حالا ما به مسائل سیاسی و فراز و نشیب‌ها کاری نداریم، خوب ایشان هم از فقها و بزرگان بود، حالا اشتباهات و مسائلی اتفاق افتاد... این نکته‌ی آموزنده را ایشان یک وقت نقل کردند بعد از شهادت شهید مطهری، فرمود ما با آقای مطهری هم حجره بودیم در فیضیه، بالاخره هم اتاق بودیم هم حجره بودیم. شهید مطهری مقید بود، از یک ساعت به اذان صبح، زمستان و تابستان سحرخیز بود، خدا هم حواله عوضی دست کسی نمی‌دهد. شهید مطهری را ببینید چکار کرده شهید مطهری شده؟ شب راه افتاده روز به مقصد رسیده. آقا شانس نداریم اقبال نداریم این‌ها تعارف است. در خانه‌ی خدا ذرة المثقال‌ها هم حساب می‌شود. یک یا رب را بی‌جواب نمی‌گذارند، وقت گذاشتی برای خودت خدا جواب می‌دهد. ایشان می‌فرمودند شهید مطهری مقید به نماز شب بود. بعد ایشان می‌فرمودند آب فیضیه لوله کشی نبود، آب چاه می‌کشیدند، شایعه شده بود این آب کمی آلودگی دارد. مرحوم آقای منتظری می‌گفت من چشمم بیماری تراخُم داشت، اطبا توصیه کرده بودند از آب چاه برای شستن صورتتان استفاده نکنید، شما باید بروید آب رودخانه بردارید. خوب از حوزه بیرون آمدن و کنار رودخانه رفتن هم کمی زحمت داشت، نیمه شب آدم بلند شود از مدرسه بیاید بیرون، مسافتی را طی کند برود پای رودخانه، مخصوصا زمستان‌ها. هوای سرد یخبندان قم، جهاد می‌خواست یک کسی از حجره‌اش بیاید بیرون در سرمای یخبندان، بلند شود برود کنار رودخانه وضو بگیرد بیاید نماز شب بخواند. مرحوم آقای منتظری می‌فرمود ما کمی تعلل می‌کردیم، زمستان‌ها بلند شدن و رفتن کنار رودخانه آب آوردن زحمت بود برای ما. شهید مطهری می‌گفت آقا پاشو نماز شب بخوان. گفتم آقا در این یخبندان کنار رودخانه رفتن و آب آوردن برای من زحمت است. می‌گفت مرحوم شهید مطهری رفیق خوبی بود، این‌ها را گفتم که این جمله را زیادی بشنوید. گفتند شهید مطهری بلند می‌شد یک ساعت به اذان صبح، می‌رفت کنار رودخانه در یک ظرفی برای ما آب می‌کرد، آب را برمی‌داشت می‌آورد در حجره، صدا می‌زد شیخ حسینعلی برخیز، این‌هم آب، وضو بگیر نماز شب بخوان.

رفیق خوب هُلت می‌دهد در معنویت، رفیق بد متوقفت می‌کند. بعد آقای منتظری این جمله را می‌فرمود، گفت یک شبی من خواب بودم، در عالم خواب دیدم در اتاق باز شد، پیرمردی وارد شد گفت من عثمان‌بن حُنیف، نماینده‌ی امیرالمومنین هستم، امیرالمومنین می‌فرماید برخیز نماز شب بخوان، با یک عتابی عثمان‌بن حُنیف به ما تشر زد. گفت از تشر و عتاب عثمان‌بن حنیف من بیدار شدم، تا بیدار شدم دیدم شهید مطهری وارد حجره شد ظرف آب هم در دستش. کلام عثمان‌بن حنیف را این قسمتش را شهید مطهری تکرار کرد. فرمود برخیز نماز شب بخوان، که مرحوم آیت الله منتظری فرمود من از همان دوران طلبگی فهمیدم این آقا یک آینده روشنی دارد و یک عنایت ویژه‌ای به او می‌شود. آقا پیرمرد هم باشی رفیق تارک الصلاة بیفتد دنبالت فتیله‌ات را می‌کشد پایین. دیدید بعضی‌ها عاقبت به شر می‌شوند؟ در جوانی‌اش آدم خوبی بود در میانسالی‌اش آدم خوبی بود، آخر عمری کفر می‌گوید و می‌میرد، چرا؟ یک علتش آدم‌های فاسدی است که دنبالش افتادند.

خانم آمده می‌گوید شوهرم اهل خمس بود اهل مسجد بود، حالا همه را بوسیده گذاشته کنار، صدر تا ذیل دین را نفی می‌کند. این بیچاره حالا که موقع رفتن و بهره‌برداری است، شده گاو نُه من شیرده، زد همه را ریخت و رفت. چرا؟ حضار محترم هیچ اتفاقی اتفاقی نیست، بترسید از رفیق‌های فاسد. من امشب سه تا آیه از سوره فرقان را یک اشاره‌ای کنم و یک روایت از امام صادق در بحث رفیق و آداب رفاقت چند جلسه می‌خواهم صحبت کنم. یک بحث ضروری است برای همه‌ی ماها.

یک جوانی آمد به امام صادق گفت آقا می‌خواهم پاک زندگی کنم، چکار کنم؟ جوان‌ها، گفت می‌خواهم سالم بمانم. امام فرمود چند چیز را رعایت کن، با رفیق فاسد دوستی نکن، یک.

در مجلس گناه شرکت نکن، دو. آقا سلمان فارسی هم باشید، مجلس گناه نکبتش می‌گیرد. من یک سوالی از شما عزیزان می‌کنم، امروز یک جایی هم گفتم، ببینید این کرونا شد حجت برای همه‌ی ما. همین کرونا، همین بیماری، این شد یک اتمام حجت خدا برای بشریت تا ابدیت، مخصوصا برای ما مردم این دوران. من از شما عزیزان سوال می‌کنم اگر بدانید در مجلسی فردی ناقل کرونا است و بیمار کرونایی است، شما در مجلس شرکت می‌کنید؟ والله العلی المدرِک المتعال، خطر گنهکار از کرونایی بیشتر است.

بشر تو اگر کسی کرونا گرفته دیگر سمتش نمی‌روی، ولو پدرت ولو مادرت ولو برادرت! مگر غیر از این است؟ امروز یک بنده خدایی زنگ زده می‌گوید مادر ما حالا شاید می‌گوییم با کرونایی بوده، شاید ناقل کرونا باشد، باکش هم نیست و سالم است، می‌گوید توصیه پزشک که توصیه‌ی درستی هم هست، می‌گوید این را دو هفته باید قرنطینه کنید، آثار کرونا هم ندارد، سراغ مادرتان نروید. گفت این مادر در منزل است و ما با تلفن تصویری فقط با او صحبت می‌کنیم. اگر چیزی لازم داشته باشد می‌گیریم می‌بریم پشت در خانه‌اش می‌گذاریم بعد زنگ می‌زنیم پشت در فلان چیزها را بردار مادر خداحافظ. برادران عزیز از مادرتان که وجودتان از آن مادر است، به احتمال کرونا این‌گونه فاصله می‌گیرید، با چه جرأتی با گنهکار رفاقت می‌کنید؟ بعد هم شعار می‌دهید ما حواسمان به خودمان هست. چرا در کرونا این حرف را نمی‌زنید؟ قیامت خدا همین کرونا را می‌کند حجت، تو برای حفظ جانت در معاشرت با بیمار کرونایی پرهیز کردی، برای حفظ روحت در معاشرت با گنهکار چرا پرهیز نکردی؟ این همه ما رعایت می‌کنیم ماسک می‌زنیم، احتمال بدهیم طرف بیمار است از او فاصله می‌گیریم، احتمال هم احتمال عقلایی است، عقل هم این را می‌گوید. ولی همین‌قدری که ما حذر داریم از کرونایی از گنهکار حذر نداریم.

جوانان عزیزان معاشرت با آدم آلوده آلوده‌تان می‌کند. امام رضا فرمود طبعتان بدی می‌دزدت خودت نمی‌فهمی. نگویید عیسی به دین خودش موسی به دین خودش. این حرف حرف غلطی است، عیسی بدینش موسی بدینش، فلانی تارک الصلاة ما نماز شب خوان چکار داریم ما با او؟ او کار خودش را بکند ما کار خودمان را. رفیقیم، زمینت می‌زند این رفیق، یک وقت به خودت می‌آیی که بعد از چند سال می‌بینی آقای نماز شب خوان شدی تارک الصلاة. خانم چادری با حجاب شدی مانتویی. خواهر محجبه دیگر حجاب برایت رنگ می‌بازد.

الان همین قبل از مغرب عزیزمان حاج آقای اکتفایی گله می‌کردند می‌گفتند دارالرحمه رفته بودیم امروز بعضی‌ها انگار عروسی آمده بودند، فقط رنگ لباسشان فرق می‌کرد، در مجلس عروسی یک رنگ روشن است، در قبرستان یک رنگ تیره است. و الّا با همان وضعی هستند که در عروسی می‌روند. چه بسر بعضی‌ها می‌آید که چنان پسرفت می‌کنند که متنبه‌ترین تذکرات عالم که مردن است بیدارشان نمی‌کند، این‌ها را سر خط نمی‌آورد! رفیق، رفیق، خیلی باید مراقب باشیم.

من چند تا نکته را در این سه تا آیه عرض کنم و یک روایت از امام صادق در ویژگی‌های رفیق خوب. در قرآن داریم قیامت مردم یک پشیمانی‌هایی دارند، ببینید خدا یک لطفی فرموده شرح حالی از قیامت را برای ما بیان کردند، حاج آقا حاج خانم حواست باشد به این پشیمانی‌ها قیامت گرفتار نشوی. دارد بهت می‌گویند، دارند آینده را برایت ترسیم می‌کنند. حالا این بحث مفصلی است، ندامت‌های مردم در آخرت، مردم از چه چیزهایی پشیمانند، می‌گویند ای کاش چه کارهایی کرده بودیم؟ من یکی دو موردش را در سه آیه سوره مبارکه فرقان آیه 27 تا 29 بگویم.

قرآن می‌فرماید «وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلىَ‏ يَدَيْهِ»[2] ‌قیامت  خاموش نمی‌کنند، آتش را با آب خاموش می‌کنند، علی علیه السلام کار بد مردم را اگر با بدی جواب دادی، حق اعتراض را از خودت گرفتی، دارید تایید می‌کنید که کار بد خوب است چون خودت هم داری انجام می‌دهی. قیامت اگر گفتند بهت ناسزا گفت، خواست مطالبه‌ی حق کنی، می‌گویند چرا تو ناسزا جواب دادی؟ پس معلوم می‌شود که ناسزا گفتن خوب بود که تو هم گفتی. تکبر خوب بود که تو هم تکبر کردی. او بی‌اعتنایی کرد پس بی‌اعتنایی خوب بود که تو هم بی‌اعتنایی جواب دادی. گفتم خانم 25 سال شوهرت بد امتحان پس داد، حالا یک چند سالی هم شوهر را انداختند زیر دست تو، می‌خواهند ببینند تو چکاره‌ای. گفت پس چکار کنم؟ گفتم حرف می‌شنوی؟ گفت بفرمایید. گفتم شوهرت نگفته آب آبش بده، یاد بدی‌های او بیفت، حالا خدا دارد امتحانت می‌کند، امتحان تو شروع شده، هنوز تشنه نشده آبش بده، هنوز تقاضا نکرده بدادش برس. هر گاه بدی‌هایش یادت می‌آید، خوبی بهش بکن، مردم ما مفتخریم که پیغمبرمان خاتم‌الانبیا محمدبن عبدالله است.

پیامبر فرمود یکی از توصیه‌هایی که خدا به من کرد، یک اصول نه‌گانه‌ای را خدا به سفارش کرد، من هم به شما امت سفارش می‌کنم. یکی از این دستورات نُه‌گانه، پیغمبر فرمود خدا به من فرمود به کسی به تو بدی کرده خوبی کن. فقط رسول الله را در اقامه‌ی نماز و سلام نماز و در تشهد نماز و اذان و اقامه باید یاد کنی؟ پیغمبر باید در زندگی ما نقش‌آفرینی کند. «أحسِن الی من أساء الیک»[3] احسان کن به کسی که به تو بدی کرده، به تو خطا کرده، خاکستر، شکنبه‌ی گاو و شتر بر سر رسول خدا فرو می‌ریخت، مریض شد یهودی بود، پیغمبر رفت دیدنش!

من بد کنم و تو بد مکافات کنی، پس فرق میان من و تو چیست بگو

این رفتار رسول الله است. گفتم خانم اگر شما حرف گوش می‌کنی مثل پیغمبر عمل کن، حالا خدا دارد تو را آزمایش می‌کند، فرصت برای تو مهیا شد. قیامت می‌گویند 25 سال کار دست شوهرت بود، یک ده پانزده سالی هم دست تو بود، تو چه کردی؟ لذا عزیزان از مصادیق ظالم، ظلم به یکدیگر است، این هم ظلم بدی است و خدا پشت سر است، و خدا مدافع است. و یک ظالم را شما سراغ نداری که ظلم کرده باشد جبران نکرده باشد سر سالم به گور رسانده باشد. کسی مال مردم را خورده باشد، به سلامت بمیرد. یکی ستم کرده باشد به راحتی جان بدهد.

و یک نوع دیگر ظلم، ظلمی است که اگر این حالت باشد، «لایغفر الله» خدا نمی‌بخشد، و آن شرک نسبت به خداست، که لقمان هم به فرزندش فرمود «یا بنیَّ لاتشرک بالله انَّ الشرک لظلمٌ عظیم» شرک در مقام الهی و برای پروردگار، این هم ظلم بسیار بزرگی است. لذا از مصادیق ظلم ظلم به خودمان است.

در این آیه شریفه قرآن می‌فرماید «يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ»[4] ظالم دست خودش را می‌جود. یکی از مصادیق است که او به ‌خودش ظلم کرد، به خودش بدی کرد، از دین فاصله گرفت، لذا رها کردن راه انبیا یکی از مصادیق ظلم است، امروز هر کسی که از خط دین جدا شده ظالم است، بدون تعارف، کی صدایش در می‌آید، قیامت! قیامت خواهید دید. خدا تصویری از قیامت را برای ما تبیین نموده، قیامت خواهید دید این‌هایی که از دین معنویت اخلاق فضیلت انسانیت نوع‌دوستی فاصله گرفتند، قیامت اعتراف می‌کنند که ما ظالم بودیم ولی این اعتراف دیگر فایده‌ای ندارد، دیگر آب از آسیاب گذشته است. لذا هر کسی که از راه انبیای الهی فاصله بگیرد بهش می‌گویند ظالم. امروز هر کسی که نماز نخواند هر کسی که اوامر الهی را ترک کرده باشد، هر کسی که واجبات در زندگی‌اش رنگ باخته باشد، هر کسی که محرمات در زندگی‌اش قوت پیدا کرده، این از نگاه قرآن ظالم است، دارد به خودش ظلم می‌کند. این یک نکته.

و از این آیه استفاده می‌شود عذاب قیامت خیلی سخت است، این‌قدر سخت است که افراد از شدت پشیمانی، هنوز این‌ها روبرو با عذاب نشدند، بحث بحث محشر است، بحث میزان الاعمال است، طرف هنوز به جهنم نرسیده دارد دست خودش را می‌جود، از هراس عذاب الهی دستش را می‌گزد. لذا عذاب خداوند روز قیامت بسیار سخت است.

و از این آیه استفاده می‌شود که وجدان‌ها بیدار می‌شود. از ویژگی‌های قیامت این است که «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِر»[5]. قیامت پرده‌ها می‌رود کنار، الان پرده‌ها جلوی چشم ماست، قیامت پرده‌ها می‌رود کنار به حدی که مردم همدیگر را می‌فهمند چکاره بوده‌اند. الان ما نمی‌فهمیم. الان پرده‌ی سِتر الهی افتاده ما از ضمائر یکدیگر باخبریم. ما شمائل یکدیگر را می‌بینیم، اما قیامت پرده‌ها می‌رود کنار، مردم مطلع از حال یکدیگر می‌شوند، وجدان‌ها بیدار می‌شود و آن‌گاه حق بر زبان‌ها جاری می‌شود، ولی مع الاسف فرصت از بین رفته است.

خوب بعضی‌ها می‌گویند آقا دنیا جبر است. یکی از آاتی که دلیل بر اختیاری بودن اعمال ماست همین سه آیه‌ای است که تلاوت شد. قیامت پشیمانی انسان‌هایی که مسیر دین را ترک کردند، حکایت از انتخاب بد آن‌ها در دنیا می‌کند. این می‌رساند که نظام دنیا نظام اختیار است. جبر نبوده، اگر جبر بوده در جبر مؤاخذه نباید باشد. اختیار است که این فرد ظالم می‌گوید ای کاش، «يَاوَيْلَتىَ‏ لَيْتَنىِ لَمْ أَتخَّذْ فُلَانًا خَلِيلًا»[6] ای ‌کاش با فلانی رفیق نشده بودم، یعنی دست خودم بود، خودم کردم خودم انتخاب کردم. پس جبری نیست. این‌که بگوییم خدا اگر می‌خواست ما هم خوب می‌شدیم. این چه حرف غلطی است! خدا برای کسی بد نخواسته، تو داری می‌روی در مسیر بدی. جوانان با یک جوانی صحبت می‌کردم، می‌گفت خدا اگر بخواهد یک رفیق خوب می‌گذارد سر راه ما، می‌گفتم خوب این اختیاری که خدا گذاشته در اختیار تو درست استفاده کن. تو خودت داری از این ظرفیتت بد استفاده می‌کنی. لذا وجدان‌ها در قیامت وقتی بیدار می‌شوند پشیمانی‌ها حکایت از اختیار انسان‌ها در نظام دنیایی می‌کند. آنهایی که به نتیجه‌ی اعمالشان در قیامت می‌رسند، نتیجه‌ی اختیار خوب آنها و آنهایی که گرفتار می‌شوند نتیجه‌ی اختیار غلط آنها در عالم قیامت خواهد شد.

یکی دو جمله‌ی دیگر هم من تکمیل کنم، عزیزان ایمان به تنهایی انسان را به شاهراه سعادت نمی‌رساند. امروز بعضی‌ها حرفشان همین است، این را می‌خواهم بگویم که آسیب‌شناسی اجتماعی بکنم. نمی‌دانم برخورد داشتید به بعضی‌ها، می‌گویند فقط خدا، کار به هیچ کسی ندارند. از این قبیل مردم دیدید؟ من دیدم. طرف می‌گوید من فقط خدا!

قرآن می‌فرماید ایمان به تنهایی به خدا نجاتتان نمی‌دهد. باید تبعیت از نماینده‌ی خدا کنید. خدا برای هدایت شما پیغمبر فرستاده، معلم تربیت فرستاده، من خدا را قبول دارم، غیر خدا را دیگر کاری ندارم. حالا می‌خواهد بگوید آدم خوبی هستم. قرآن می‌فرماید قیامت بعضی‌ها اظهار پشیمانی می‌کنند، «يَلَيْتَنىِ اتخَّذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا»[7] ‌ای کاش با پیغمبر همراه بودم راه پیغمبر را طی می‌کردم. بسنده نکنیم به این‌که بگوییم فقط خدا را قبول داریم کار به هیچ کسی نداریم، دلت پاک باشد. خدا که نیازی به نماز ندارد، خدا که نیازی به روزه ندارد، چه حرف اشتباهی است، کسی نمی‌گوید نماز بخوانید چون خدا محتاج است، کسی نمی‌گوید روزه بگیرید چون خدا نیازمند است، برادر من خواهر من خودت محتاجی. من یک جایی مثال زدم گفتم مثل این می‌ماند که کسی بگوید آقا مگر ما دارو بخوریم پزشک نیاز به خوردن داروی ما دارد؟ چون پزشک نیازی به خوردن داروی ما ندارد پس ما دارو نمی‌خوریم! چقدر حرف ابلهانه‌ای است! می‌گویند بابا پزشک که نیازی به خوردن داروی تو ندارد، دارو خوردن تو برای خودت نافع است تو خودت محتاج هستی. به دانش آموزی بگویند آقا درس بخوان، بگوید حالا من درس بخوانم مگر استاد من نیازی به نمره 20 من دارد؟ می‌گویند استادت که نیازی به این نمره 20 من ندارد، تو خودت به این درس خواندن محتاجی. خداوند مستغنی از عبادت انسان‌هاست. ما نیاز به این عبادت داریم ما وظیفه داریم برای خودمان تلاش کنیم. لذا ایمان به تنهایی که بعضی‌ها امروز شیطان فریبشان داده، آقا ما خدا را قبول داریم، دیگر نه کار به اهلبیت داریم نه به قرآن داریم نه به پیغمبر، قرآن می‌فرماید قیامتی پیش رویتان است که دستتان را می‌جوید و می‌گویید کاش با پیغمبر می‌بودم. این هم مطلب دیگر که قطعا ارتباط با انبیا شرط نجات و سعادت انسان‌هاست. و این را فراموش نکنیم. و این را فراموش نکنید یا پیغمبر بودن یا با شیطان بودن. جمع و ضدین در این دل جمع نمیشود. این دروغ است، کسی بگوید خدا را می‌خواهم، مکائد و وساوس شیطانی را هم چراغ سبز روشن کند. با دشمنان دین هستم، با اولیای دین هم هستم. شب جمعه دعای کمیلیم شب شنبه یک جای دیگر هستیم. این کذب است. در یک دل دو محبت متضاد جمع نمی‌شود. ترازت را باید معین کنی، یا پیغمبر و خدا، یا شیطان و شیطان صفتان. خودمان را هم توجیه نکنیم، آقایی می‌گفت آقا مجلس دعا می‌آییم ولی در مجلس افراد دیگر هم می‌رویم برای این‌که دل این‌ها را بدست بیاوریم. دل به گناه! رضایت در معصیت! این دل بدست آوردن است؟

 

و نکته‌ای دیگر در این آیه، جوان‌ها این نکته را رعایت کنید، دوستان منحرف عوامل شیطان است، قرآن هم می‌فرماید قیامت این حرف را انسان‌های فریب خورده می‌زنند که «لَّقَدْ أَضَلَّنىِ عَنِ الذِّكْرِ»[8] ‌این رفیق بد ما را از یاد خدا بازداشت. رفیق بد کارگزار شیطان است، عامل شیطان است. این چند نکته در این آیه شریفه. من یک روایتی را محضر عزیزان تقدیم کنم، و عرائض را جمع بندی کنم. گرچه روایتی از امام صادق بود که این روایت را بگذاریم در جلسه‌ای دیگر، به این سخن من بسنده کنم که آقا امیرالمومنین می‌فرماید «المرء علی دینِ خلیله»[9] بالاخره انسان‌ها محک زده می‌شوند به اعتبار دین رفیقشان، یعنی افراد را می‌خواهید بشناسید ببینید با چه کسی رفیقند.

تو اول بگو با کیان دوستی، که آنگه بگویم که تو کیستی

می‌خواهید بشناسید افراد را؟ یکی از راه‌هایش همین است، این آقا با چه کسانی رفت و آمد می‌کند، با چه کسانی حشر و نشر دارد. سخن امیرالمومنین است، «المرء علی دینِ خلیله»[10]  هر فردی هر انسانی خواهرم برادرم بر دین رفیقش است. رفیقش را بشناس، خودش را هم می‌شناسی. یک وقت خودش را نمی‌فهمی، ببین با چه کسانی معاشرت می‌کند، دوستانش چه کسانی هستند، به تعبیر عامیانه‌ی امروز با چه کسانی گپ و گفت دارد؟ «المرء علی دینِ خلیله»[11] ‌بعد حضرت فرمود، این روایت را مرحوم شیخ طوسی در امالی ذکر کرده است «فلینظر احدکم مَن یُخالِل»[12] ‌حضرت می‌فرماید نگاه کنید ببینید هر کدام از شما با چه کسانی رفت و آمد دارند، در همان رفت و آمدها این‌ها را بشناسید. یکی از ترازهای شناختن افراد است. یک وقتی خود فرد را ما نمی‌شناسیم، حالا یک تظاهری می‌کند، یک وضع دیگری دارد، یک ارزیابی بکنید ببینید با چه کسانی معاشرت دارد دوستی دارد.

خوب من طرح بحث فردا شب را بکنم، همانطوری که سریال‌های دنباله‌دار را هم گوش می‌کنید و می‌بینید، منبرهای دنباله‌دار را هم بشنوید.

یک کسی آمد خدمت امام صادق به حضرت عرض کرد که آقا محدوده‌ی دوستی چیست؟ رفیق خوب کیست؟ حضرت فرمودند «الصداقة محدودة»[13] دوستی یک حدی دارد یک حدودی دارد، مرز دوستی را رعایت کنید مخصوصا جوان‌ها. بعد حضرت فرمود «فمن لم‌تکن فیه تلک الحدود فلاتنسُبهُ الی کمال الصداقة»[14] ‌اگر کسی این‌ها اصلا درش نبود، اصلا اسمش را رفیق نگذار، «و من لم‌یکن فیه»[15] اگر بعضی از این‌ها درش نبود رفیق کامل نیست، اگر هیچ‌کدام از این‌ها درش نیست اصلا رفیق نیست. «و من لم‌یکن فیه شیءٌ من تلک الحدود فلاتنسُبهُ الی شیءٍ من الصلاح»[16] امام فرمود اگر بعضی‌ از این‌ها درش است رفیق کامل نیست، اگر هیچ‌کدام از این‌ها درش نیست اصلا رفیق نیست، کلاه سرت نرفت. خوب حضرت پنج ویژگی را نام می‌برند، این پنج ویژگی را در هر کسی دیدید از دستش ندهید، حفظش کنید این رفیق را. اگر بعضی‌ها را درش دیدید، امام می‌فرماید رفیق کامل نیست، ولی باز ویژگی‌های خوب دارد، اگر هیچ‌کدامش را ندارد خودت را بازی نده، خودت را سر کار نگذار که این رفیق رفیق نیست.

خوب شب پنج‌شنبه است، یک عرض ادبی به ساحت مقدس قمربنی‌هاشم داشته باشیم. بالاخره صاحب مجلس، گرچه صاحب مجلس اصلی ولی‌عصرند، ولی خوب عزیزمان که زحمت می‌کشند نیاتی دارند، حالا عرض پنج‌شنبه و یک عرض ادبی به ساحت مقدس قمربنی هاشم ابالفضل العباس کنیم.

ای پناه بی‌پناهان یا اباالفضل، ای پرگناهان یا اباالفضل

یک خاطره‌ای را من از زمان صدام ملعون برایتان بگویم، این مقدمه‌ی توجه قلوب شود. آقایانی که زمان صدام مشرف شده بودند، بین الحرمین اتوبوس می‌چرخید، یعنی دور بین الحرمین نه این وسط، خیابان دور بین الحرمین، اتوبوس‌ها می‌آمدند دور خیابان می‌چرخاندند و افراد هم در ماشین، حالا مداح‌هایی که بودند دم می‌گرفتند، می‌آمد جلوی ورودی صحن حضرت اباالفضل می‌چرخید می‌رفت دور می‌زد جلوی ورودی صحن حرم امام حسین، الان دیگر همه‌ی خیابان‌ها بسته شده، و اتوبوس‌ها در همین کنار خیابان بین الحرمین نگه می‌داشتند، زائرها وقتی زیارتشان تمام می‌شد سوار می‌شدند و حرکت می‌کردند. صبح بعد از نماز صبح، مثلا از حرم امام حسین می‌آمدند حرم اباالفضل بعد می‌آمدند سوار می‌شدند می‌رفتند سمت هتل.

یک صبحی زائرها آمدند سمت اتوبوس از حرم اباالفضل، اتوبوس هم کنار خیابان پارک کرده بود، خوب فقرا زیاد بودند وضع خیلی وضع سختی بود، آن زمان صدام، شاید دور هر ایرانی تعدادی فقیر می‌دوید، التماس می‌کردند سیدی مسکین سیدی فقیر، گاهی اوقات اشاره می‌کردند لباس نداریم لباسمان بدهید. یک پسربچه‌‌ای بود، دنبال یکی از این زائرها آمد، حالا نمی‌دانم این آقا قولش داد که من در ماشین چیزی در کیفم هست پول بهت می‌دهم بیا تا پای ماشین، این آمد دنبال این، تا پله‌ی اتوبوس آمد بالا، یک پسربچه‌ی نُه ده ساله‌ای بود، این مامور بعثی عراقی، همراه هر کاروان ده سه تا بعثی بودند، این تا دید این بچه‌ی عرب آمد در پله بالا، یک سیلی محکمی زد در گوش این بچه، گفت چرا آمدی برو پایین؟ این بچه دست گذاشت روی صورتش از اتوبوس آمد پایین رفت وسط بین الحرمین رو کرد به حرم اباالفضل، این عراقی مامور بعثی داشت نگاهش می‌کرد، تا دید این بچه رفت رو به حرم ابالفضل کرد، سریع از اتوبوس آمد پایین، دوید رفت این بچه را بغل کرد، صورتش را برگرداند از سمت حرم اباالفضل، شروع کرد او را بوسیدن نوازش کردن، دست کرد یک پول خوبی هم بهش داد. بعد این بچه را هدایت کرد به جهت مخالف حرم اباالفضل، یک مسافتی هم او را راه برد و حرکتش داد به سمت حرم امام حسین، هی دست به سرش کشید صورتش را بوسید، به او پول داد، بعد آمد در اتوبوس. از او سوال شد آقا آن سیلی زدنت چه بود آن بوسیدنت چه بود؟ آن تندخویی‌ات چه بود آن نوازش و محبت و اکرامت چه بود؟ گفت من وقتی سیلی زدم به این بچه، با این‌که این عراقی هم سنی بود، گفت تا دیدم رفت پایین حواسم بهش بود، رو کرد به حرم اباالفضل، گفتم اگر شکایتم را به عباس کرد دیگر قامت راست نمی‌کنم. گفت سریع خودم را بهش رساندم بوسیدم نوازشش کردم پول بهش دادم گفتم من را ببخش عذرخواهی می‌کنم.

خود عراقی‌ها می‌گفتند دو تا امامزاده در عراق هستند که اگر کسی حتی شبهه‌ی قاتل بودن رویش است، که بگویند آقا این متهم به قتل است، در یکی از این دو امامزاده بیاید در حضور شهود شهادت بدهد و قسم بخورد به این امامزاده که من قتل مرتکب نشدم، صورت‌جلسه شود محاکم قضایی عراق از او رفع اتهام می‌کنند. گفت یکی حرم اباالفضل، دوم حرم امامزاده سید محمد فرزند امام هادی در بین راه سامرا. مگر کسی جرأت می‌کند جلوی اباالفضل بگوید به این آقا قسم من آدم نکشتم، و شهود هم صورت‌جلسه کنند که این شهادت را داد، محاکم قضایی عراق از او قبول می‌کنند.

امشب درِ خانه‌ی این باب الحوائج رفتیم، آقایی که دستگیر است، دو دست داد تا ستگیری کند از بشریت تا ابدیت.

مهربان‌تر از تو مولا، کس ندیده یا اباالفضل

تشنه‌لب‌تر از تو سقا، کس ندیده یا اباالفضل

تو کنار علقمه در خون نشستی یا اباالفضل

از غمت پشت برادر را شکستی یا اباالفضل

می‌خواهم امشب همه‌تان بشوید مداح اباالفضل

یا اباالفضل یا اباالفضل یا اباالفضل یا اباالفضل

شفای بیماران،

یا اباالفضل یا اباالفضل

قربان این ناله‌ها

یا اباالفضل یا اباالفضل یا اباالفضل یا اباالفضل

عاقبت بخیری امرمان

یا اباالفضل یا اباالفضل یا اباالفضل یا اباالفضل

برچیده شدن کرونا

یا اباالفضل یا اباالفضل یا اباالفضل یا اباالفضل

تعجیل فرج امام زمان

یا اباالفضل یا اباالفضل یا اباالفضل یا اباالفضل

 

[1] فرقان آیه28

[2] فرقان آیه27

[3] نهج الفصاحه ص544

[4] فرقان آیه27

[5] طارق آیه9

[6] فرقان آیه28

[7] فرقان آیه27

[8] فرقان آیه29

[9] امالی شیخ طوسی ص518

[10] امالی شیخ طوسی ص518

[11] امالی شیخ طوسی ص518

[12] امالی شیخ طوسی ص518

[13] وسائل الشیعه ج12 ص146

[14] وسائل الشیعه ج12 ص146

[15] وسائل الشیعه ج12 ص146

[16] وسائل الشیعه ج12 ص146

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه