استاد حدائق روز پنجشنبه 4 شهریور 1400 مصادف با هفدهم روز از ماه محرم در منزل آقای شهریزی به بیان ادامه مباحث "سبک زندگی مهدوی" پرداختند.

 

دانلود

جهت مشاهده ویدئو کلیک کنید

 

بسم الله الرحمن الرحیم

قال علی علیه السلام «کن فی الملأ وقورا و فی الخلأ ذکورا»[1] در ادامه‌ی عرائض جلسات گذشته سخن با محوریت کلام نورانی ولی عصر و علی مشایخنا بالوقار و السکینه توصیه‌ای برای افراد کهنسال و آیت وقار و سکینه در رفتار فردی و جمعی کردند.

بحث به اینجا رسید که عوامل وقار چیست؟ ما چه کنیم با وقار باشیم؟ سکینه و طمأنینه و آرامش خود را از دست ندهیم، از حلم سخن به میان آمد که یکی از عواملی که در انسانها ایجاد وقار می‌کند بردباری و حلم است که انسان ضریب حلمش و تحمل در امور را بالا ببرد. هر چه انسان حلیم‌تر و بردبارتر باشد بر وقار او افزوده‌تر می‌شود این هم بحثش گذشت.

امروز را موردی دیگری از عواملی که در پدید آمدن وقار و طمأنینه مؤثر است با استناد به سخنان معصومین مطالبی را عرض کنم و آن رعایت سکوت و خاموشی در جای خودش است.

یکی از عواملی که وقار را بالا می‌برد صمت است یعنی پرحرف و پرسخن نباشد البته این جا دارد و هر چیزی در جای خودش باشد. شخصی در محضر امام علیه السلام رسید از امام سؤال کرد: یابن رسول الله سکوت بهتراست؟ یا سخن گفتن؟ فرمود: این‌ها قابل مقایسه با هم نیستند مثل این است کوه با کاه سنجیده شود اصلا سنجش غلطی است، شما سخن گفتن را با سکوت نمی‌توانی توصیف کنی ولی سکوت را با سخن گفتن توصیف می‌کنی و انبیاء و اولیاء الهی مأمور به سخن گفتن بودند، این شخص از حضرت پرسید که آقا چرا شما روایات در احادیث نوعا مردم را توصیه‌ی به سکوت می‌کنی نه سخن گفتن...

بخش عمده‌ای از روایات در همین مقام هم است مثلا یکی از عوامل وقار صمت است خاموشی است، کم سخن گفتن است، به حضرت عرض کردند اگر سخن گفتن در یک جایگاه بسیار والا قابل مقایسه با سکوت نیست چرا شما مردم را دعوت به سکوت می‌کنی؟ امام فرمود: چون به شماها اطمینان ندارم به شما بگوییم حرف بزنید سر از وادی گناه و غیبت وتهمت و دورغ در می‌آورید.

من یک مثال تقریب به ذهن عرض کنم، شما در منزل نشستید و یک بچه‌ی خردسال یک کارد تیزی را برمی‌دارد و بزرگترهای عاقل و دلسوز با عجله می‌دوند که آن را از دستش بگیرند، می‌گویند: چرا می‌گیری؟ که به خودت آسیب می‌زنی؟ چون نمی‌فهمد چگونه از این کارد تیز استفاده کرد. اما همان کارد تیز یک جوان فهمیده و یک انسان کارآمد آگاه بردارد اصلا تذکر بهش هم نمی‌دهید و می‌گویید این خودش می‌فهمد و حواسش جمع است.

امام فرمود: چون ما اطمینان به سخن‌گفتن شیعیان‌مان نداریم می‌گوییم مراقبت کنند. هرآینه اگر اطمینان داشتیم در سخن‌گفتن سر از وادی خطا در نمی‌آورید، پیوسته شما را به حرف زدن توصیه می‌کردیم، چون اطمینان نیست گفتیم ساکت باش!

عزیزان علمای علم اخلاق برای همین زبان چند گرمی بیش از 180 گناه یادداشت کردند چشم‌تان اینقدر تنوع گناه ندارد، همان‌طور دست و پا وگوش شما... عجیب این است که این زبان اگر ازش درست استفاده شد انسان را تا اعلی می‌برد، گاهی اوقات با یک کلمه تو را به اسفل السافلین می‌آورد. یک سخن همه چیز را نابود می‌کند، شیطان و بعضی از مصادق داریم که خودم از آیت الله وحیدخراسانی شنیدم که شیطان سی و شش هزار سال خدا را پرستیده بود، جن بود به واسطه‌ی عبادت در صف کروبیین قرار گرفت، یک حرف زد همه را نابود کرد، «خَلَقْتَني‏ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طين»[2] سقوط کرد، گاهی اوقات مراقب سخن گفتن‌مان نیستیم، یک کلمه حرف، پیامد آن، پس لرزه‌ی آن همه چیز را نابود می‌کند لذا اینکه اولیاء هم تعیین تکلیف کردند و گفتند مراقب باشید.حالا در بحث باوقار شدن صمت و خاموشی سبب وقار شما می‌شود و عجیب‌تر اینکه پر مجازات‌ترین گناه، گناهان لسانی است، من دو موردش را عرض کنم، شما متدینین الحمدالله افتخار می‌کنید، که قطره‌ای شراب نخوردید.

امام باقر می‌فرماید: «إنّ الله تبارک و تعالی جعل لشرور و اقفالا»[3]  همان خداوند برای گناهان و خطاها قفل‌هایی قرار داده است.  «و جعل تلک مفاتیح  الاقفال الشّراب»[4] شاه کلید تمام خطاها و جرائم شراب‌خوری است اگر کسی به شرب خمر مبتلا شد به هرعمل فاسدی کشیده می‌شود، و اینکه نهی شدید شده است مثلا خواستگار برای دخترت آمد شراب‌خور است ندهید، شراب خورد و مریض شد دیدنش نروید با اینکه عیادت مریض خیلی فضیلت دارد و عیادت مریض عیادت خداست، ولی شرابخوار استثناء شد یا اینکه مرد زیر تابوتش نروید، اگر کسی با روحیه‌ی شرب خمر مرد و می‌دانید شرابخوار بود نباید در تشییع جنازه‌اش شرکت کرد، شاه‌کلید تمام خطاها امام باقر می‌فرمایند شراب‌خواری است این قسمت برای شما باید تکان‌دهنده باشد «والکذب شرّ من الشّراب»[5] دروغ از شراب بدتر است، ما متدینین می‌توانیم ادعا کنیم در عمرمان دروغ نگفتیم؟ شراب نخوردیم؟ افتخار می‌کنیم ولی دروغ بدتر از شراب است، امام رضوان الله تعالی علیه در اربعین این حدیث را نقل کنند بعد این جمله را امام اضافه می‌کنند ما که نمی‌دانیم دروغ در عالم معنا چه می‌کند که شراب نمی‌کند؟ ولی سخن، سخن امام باقر است!

متدینین مفتخرند که در زندگی‌مان ربا نخوردیم، علی علیه السلام می‌فرماید: «أربی ربا الکذب»[6] بدترین نوع رباخوری دروغ‌گویی است امروز گاهی اوقات تعارف‌ها وعده‌ها، قرارها، قول‌ها، ریشه در خلاف حقیقت دارد، برای مثال می‌گویند ما یک چیز گفتیم تو هم باورت شد، شوخی کردیم!

امام علی علیه السلام می‌فرماید: «لا یجد عبدٌ طعمَ الایمان حتی یترک الکذب و هزله و جده»[7] طعم ایمان را نمی‌چشد کسی که دروغ را کنار نگذاشته، چه دروغ شوخی و چه جدی!

شوخی هم را لذت عبادت را از تو می‌گیرد. برای مثال از چیزهایی که می‌گویند سنت است این است که سر سفره‌ی عقد دختر را می‌نشانند و اجازه می‌خواهند بگیرند می‌گویند عروس رفته گل بچینه دورغه! ولو به شوخی، الان داریم آموزش دروغ می‌دهیم، بعد از دو دقیقه عروس رفته گلاب بیاورد دروغ دوم، علتش همین است که نماز شب می‌خوانیم ولی چیزی ازش در نمی‌آید، قرآن می‌خوانیم ولی لذت نمی‌بریم، ذکر می‌گوییم حال بهمان نمی‌دهد، امیرالمؤمنین می‌فرماید ریشه در دروغ است، آقای یک مزاحی کردیم سرکاری بود این حرفها یعنی چی؟

«لایجد عبدٌ طعم الایمان حتی یترک الکذب هزله و جده»[8] اینها جزء مسئولیت‌های سنگین زبان است یا در عمل است منافی عفت ارتباط با مشروع، رسول الله می‌فرماید: غیبت از زنا بدتر است، طرف یک عمر پاک زندگی کرده، خیانت اخلاقی نداشته است ولی در کارنامه‌ات غیبتم نکردی؟ غیبت که رسول الله فرمود از زنا بدتر است، «الغیبة أشدّ من الزنا»[9] حالا در بحث مسئولیت‌های زبان بماند و من به همین اندازه من یک سخنی را از آقا زین العابدین نقل کنم: در وظایف ما نسبت به این عضو بسیار حساس، همین زبان یک کلمه انسان را می‌برد تا اعلی‌ترین، و یک بازگشت یک العفو صادقانه، و یا کلمه‌ی کفرآمیز انسان را به پایین می‌آورد، حضرت زین العابدین چند نکته را نسبت به این مدیریت زبان عرض کردند و حالا بحث ما در مورد صمت و سکوت است و سکوت سبب وقار است و کهنسالان باید باوقار باشند و برای آن چه کار کنند؟ پر حرف نباشند، سنجیده سخن بگو!

کم گوی و گزیده بگو چون درّ، تا ز اندک تو جهان شود پر

حضرت زین العابدین می‌فرماید: نسبت به زبانتان «اکرامه عن الخنا...»[10] اول زبان را از حرفهای ناپسند و فحش دور بدارید، زبانتان را حفظ کنید و در مقابل آن مسئول هستید و با پرخاش و توهین و تحقیر بادیگران صحبت کردن شایسته‌ی یک انسان مؤمن نیست، «تعویده الخیر»[11] زبان عادت بدهید به سخنان پسندیده و سنجیده و خداپسندانه، ادبیات حرف زدنتان و کلامتان و خروجی حرف‌های شما باید خیر باشد. «ترک فی فضول التی لافائدة لها»[12] مراقب باشید با زبانتان حرف‌های زیادی بی فایده نزنید، سخن‌هایی که هیچ اثری ازش نیست و فایده‌ای نیست نه دنیا و نه آخرت در آن است.

خدا رحمت کند مرحوم جد ما که ایشان تذکر می‌دادند که آقایان حرفی که می‌زنید باید جامع دنیا و آخرتتان باشد یا آخرت در آن باشد یا حداقل آن کسی که دنبال دنیا است در مورد دنیا باشد، حرفی که نه خیر دنیا و نه خیر آخرت باشد چرا انسان بزند.

چهارمین رسالت زبان «و البرّ بالناس»[13] با این زبانتان با مردم نیکویی کنید، حداقل کاری که از دست انسان برمی‌آید برّ با مردم است، قبلا اشاره کردم «قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُها أَذىً»[14] این زبان یک عضوی است که پایان‌پذیر در احسان است، همه چیز با پول نیست، بلکه با زبانت احسان کن، با پول نمی‌توانی احسان کنی با زبانت تکریم کن، رسول الله فرمود: «إنّکم لن تسعوا الناس بأموالکم...» [15] شما نمی‌توانید با اموالتان همه‌ی مردم را راضی نگه دارید، شما بزرگترین میلیارد زمین را بیاورید بچه‌های خودش را می‌تواند راضی نگه دارد یا خانواده‌ی خودش را راضی نگه دارد، زیاده‌خواهی‌ها را می‌تواند جواب بدهد هر چیزی که خدا داده باشد شما نمی‌توانید رضایت عموم مردم را جلب کنید، بعد رسول الله فرمود ولی با دو چیز می‌توان همه رو راضی نگه داشت یعنی از سرمایه‌ت کم نمی‌شود و خدا‌پسندانه هم رضایت جمع را دارید، «فسعوهم ببسط الوجه و حسن الخلق»[16] با چهره‌ی گشاده باشیم حالا که توانایی کمک نداری با چهره‌ی عبوس حرف نزن و بااخلاق سخن بگو، حسن الخلق ... این دو چیز فنا ناپذیر است یعنی سرمایه‌ی تمام نشدنی است بعضی‌ها را نگاهشان می‌کنیم باید نماز وحشت بخوانیم.

چنان نگاهت می‌کنند که مال اجدادش را خوردیم، آقا چهره‌ات را باز کن، امیرالمؤمنین می‌فرماید: «المؤمن بشره فی وجهه»[17] مؤمن شادی در چهره‌اش است و اندوه در درون او نهفته است، او اگر ناراحتی هم دارد در خودش است، با شما شادی‌ها را تقسیم می‌کند حالا دقیقا بعضی‌ها برعکس هستند، خوشی‌ها در خودشان است ناراحتی‌ها با مردم‌اند تا کنارشان می‌نشینی آقا بازار نیست، کاسبی نیست، شروع می‌کنند مصیبت‌نامه خواندن! پای سفره‌ی خدا نشسته ها! زندگی‌اش با آبرومندی اداره می‌شود یک کلمه نمی‌گوید.

ما عرض خدا را نخوریم، عِرض خدا را ببریم.

متأسفانه دو شب قبل در مسجد امام حسن مجتبی جریان قفل‌ساز را من آنجا گفتم در تبریز، ایشان یک یادداشتی به ما دادند، اینها روز قیامت حجت هستند، آقا آنها یک وسیله‌ای داشت و گفتند حاج آقا این هم یک نمونه‌ی قفل‌ساز، چرا از قفل‌ساز هفتاد یا هشتاد سال قبل می‌گویی! از همین الان شیراز! اینها بندگان شاکر خدا هستند، بندگان لایق هستند.

خب داستان این است که کسی یک وسیله‌ای داشت و یک قطعه‌ای از ان خراب شده بود و یک جایی برای تعویض بردند و گفتند یک میلیون من می‌گیرم و تعویض می‌کنم، و برد پیش دیگری گفت دومیلیون می‌گیریم.. به کس دیگری نشان داد گفت باید باز کنم اگر نشد یک 5 میلیونی خرجت می‌شود، گفت یک آقایی پیدا شد که با 80 هزار تومن درستش کرد، آن وقت می‌گوییم مهدی بیا! مهدی بیا! چندتا آدم این طوری داریم؟ این خدا ترسی و خدا‌نگری است، این آدم خدا را رازق می‌داند نه یک میلیون پول را!

این نگاه باید در جامعه حاکم بشود، نگاه دین‌داری، نگاه تعهد، ولی خب این مشکلات و سختی‌ها یک آزمونی است برای همه! لذا حضار محترم وجود مقدس امام سجاد در مسئولیت زبان می‌فرماید: با این زبانتان «اکرامه عن الخنا تعویده بالخیر ترک الفضول التی لافائدة لها و البرّ بالناس»[18] با مردم بر کنید و نیکویی کنید و این سرمایه‌ الهی را درست مدیریت کنید و «حسن القول فیهم»[19] وقتی نسبت به دیگران حرف می‌زنی به نیکویی حرف بزنید پشت سر دیگر به زشتی حرف نزنید، آن‌گونه حرف بزنید که اگر همین ادبیات برای خودتان به کار بردند شما ناراحت نشوید و نگران نشوید، این رسالت ومسئولیت زبان است.

 در بحث رعایت صمت و خاموشی عرض کردم در خیلی از مواقع سخن گفتن آفت ایجاد می‌کند، لذا می‌گویند سعی کنید سکوت را پیشه کنید. یکی خدمت امیرالمؤمنین آمد و سؤالی کرد و امام فرمودند من از چهار کتاب آسمانی 4 جمله انتخاب کردم، از کتاب تورات یک وقتی یکی از بزرگان یهودی شیراز را در جلسه‌ای بود، که مسئولین آرامستان‌های شیراز (قبرستان‌های شیراز) وقتی من از مجلس بیرون آمدم دیدم پیرمرد که عرق چین روی سرش بود و من فکر کردم یکی از حاجی‌های هیأتی است، قیافه‌ی هیأتی هم داشت و آقای مسئول جلسه به من گفتند ایشان می‌خواهد از شما تشکر کند ایشان رئیس کلیمی‌های شیراز است و یهودی گفت: من آمدم تشکر کنم، گفتم: آقا عصاره‌ی تورات را برایت بگویم تعجب کرد و یک نگاهی کرد. گفتم:تورات را خوب خوانده‌ای گفت: خیلی، چکیده‌ی تورات را برایت بگویم. گفت: بفرمایید

گفتم: همه‌ی تورات را در یک جمله می‌توان جمع کرد. «من صمت نجاة»[20] هر کسی سکوت و خاموشی برگزید نجات پیدا می‌کند، دیدم با تعجب نگاه کرد و گفت: مگر شما تورات خوانده‌ای؟

گفتم: نه گفت: پس از کجا نقل کردی؟ گفتم: از تورات‌خوانده نقل کردم، از علی‌بن ابی طالب مولی الموالی. و ایشان فرمودند: تورات را خواندم و از کل تورات این جمله را گزینش کردم اگر این جمله را باز کنید می‌شود تورات، کسی که صمت و خاموشی انتخاب کرد نجات پیدا کرد.

خیلی این آدم تعجب کرد، این فرمایش امیرالمؤمنین  قطعا صمت و خاموشی سبب نجات است و سبب وقار در زندگی است اگر می‌خواهید به آن وقاری که ولی عصر برای کهنسالان دعا می‌کند و از خدا تقاضا می‌کند. «و علی مشایخنا بالوقار و السکینه...»[21] یکی از راهکارهای آن همین مسأله‌ی رعایت صمت و خاموشی و گزیده و سنجیده سخن گفتن است.

با این جمله من عرائض را تمام کنم. وجود مقدس آقا امیرالمؤمنین می‌فرماید: «کن ملأ وقورا و فی الخلأ ذکورا»[22] سعی کنید در زندگی‌تان در ملأ باوقار باشید در خلوت‌هایتان ذاکر باشید. درجلوت‌ها وقار از دست نرود و فراموش نشود.

ان‌شاالله که این مسئولیت سنگین زبان که یکی از اعضای بسیار پر مسئولیت است که در روایتی رسول الله می‌فرماید وقتی انسان صبح می‌کند تمام اعضاء بدن، زبان خطاب به اعضاء بدن می‌گوید: «کیف أصبحتم...»[23] ما این را متوجه نیستیم ولی رسول خدا می‌فرماید هر صبح این اتفاق می‌افتد، زبان رو به همه‌ی اعضاء بدن می‌گوید: چطور صبح کردی؟ همه‌ی این‌ها می‌گویند: «بخیر إن ترکتنا»[24]  به خوبی شروع کردیم اگر تو بگذاری! یک وقت کارمان به گناه نکشد این زبان خیلی عضو بسیار حساسی است.

پروردگارا توفیق نائل شدن به مقام وقار و سکینه و آرامش به همه‌ی ما مرحمت بفرما.

صلی الله علیک یا اباعبدالله، صلی الله علیک یا بن‌رسول الله، شب جمعه است و اشاره هم فرمودند که هفتم سیدالشهداءس و شب جمعه و شب زیارتی سالار شهیدان است شبهای جمعه تمام انبیاء و اولیاء اقتداء به رسول الله می‌کنند که زائر قبر سیدالشهداء هستند، انشاالله توفیقی بشود و این جمع محترم توفیقی بشود شب جمعه‌ای در جوار تربت ملکوتی حضرت سیدالشهداء عرض ادب و احترام و تکریم کنیم،

مرا عشق حسین دیوانه کرده ، به قلبم مهر او کاشانه کرده

همین بس افتخارم تا به آخر، حسین شمع و مرا پروانه کرده

دیشب دیدن یک عزیزی رفته بودم از سادات روحانیون، سه روز در کما بود مشاهداتی دیده بود گفت آقای حدائق عالم برزخ سلطنت امام حسین است، چیزهایی دیدم در آن عالم، حکومت حکومت سیدالشهداء است هر کسی برای امام حسین قدمی برداشته است خدمتی کرده است عنایت حضرت شامل حالش خواهد شد همه زمزمه کنید جانم حسین، جانم حسین، ای جان جانانم حسین...

 

[1] غررالحکم ص529

[2] ص آیه76

[3] الکافی ج2 ص339

[4] الکافی ج2 ص339

[5] الکافی ج2 ص339

[6] من لایحضره الفقیه ج4 ص377

[7] الکافی ج2 ص340

[8] الکافی ج2 ص340

[9] وسائل الشیعه ج12 ص280

[10] من لایحضره الفقیه ج2 ص619

[11] من لایحضره الفقیه ج2 ص619

[12] من لایحضره الفقیه ج2 ص619

[13] من لایحضره الفقیه ج2 ص619

[14] بقره آیه263

[15] مجموعه ورام ج1 ص90

[16] مجموعه ورام ج1 ص90

[17] بحارالانوار ج64 ص305

[18] من لایحضره الفقیه ج2 ص619

[19] من لایحضره الفقیه ج2 ص619

[20] وسائل الشیعه ج12 ص251

[21] دعای حضرت مهدی، مفاتیح الجنان

[22] غررالحکم ص529

[23] الکافی ج2 ص115

[24] الکافی ج2 ص115

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه