استاد حدائق دوشنبه 1 شهریور 1400 مصادف با شب پانزدهم ماه محرم در مسجد النبی(ص) شیراز به بیان ادامه سلسله مباحث درس هایی از نهضت سیدالشهدا(ع) پرداختند.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه القرآن الحکیم
«وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فِيها وَ لَهُ عَذابٌ مُهِينٌ»[1] سخن در دهه اول مروری بر بعضی از درسها و پیامهای نهضت عاشورای سید الشهدا بود. امشب نکتهای را از مطالب آموزنده این حرکت امام حسین محضر عزیزان عرض میکنم و آن درس غیرتمندی است. امام حسین آموخت انسان باید غیور باشد. مومن باید غیرت داشته باشد. روایاتی در اهمیت غیرت و توصیه به رعایت غیرت که اساسا غیرت را اینگونه تعریف میکنند حالا ما تا میگوییم غیرت، یک شاخهاش در ذهن میآید که مسائل ناموسی است و خانوادگی است. این یک جهت غیرت است. غیرت نسبت به حدود الهی. غیرت نسبت به احکام الهی. مومن باید روی حرفهای خدا غیرت داشته باشد. روی بایدها و نبایدهای الهی غیور باشد. وجود مقدس امام صادق میفرماید «ان الله غیور»[2] اصلا مظهر غیرت خدا است. «و یحب کل غیور»[3] خدا غیور است و هر غیرتمندی را خدا دوست میدارد. «و لغیرته حرم الفواحش ظاهرها وباطنها»[4] به خاطر غیرت خدا است که خدا کارهای حرام را فواحش را ناپسند را ظاهر و باطنش را حرام کرده است. میگویند آقا کار حرام انجام نده چه در جامعه و چه در خانواده. غیبت حرام. چه تو جمع چه در محیطهای خانوادگی ظلم عمل مذموم چه در جامعه به مردم ظلم کنیم چه در خانوادهمان لذا امام صادق میفرماید این از غیرت خدا است که خدا کارهای زشت را کارهای فواحش را مجموعه محرمات را خداوند حرام کرده ظاهر اینها و باطن اینها را. گفتند این کار حرام است. در سخن دیگری رسول الله میفرماید: «کان ابی ابراهیم غیورا»[5] جد ما حضرت ابراهیم آن حضرت میفرماید در این روایت به تعبیر پدر پیامبر نام میبرد. پدرم ابراهیم مظهر غیرت بود و «انا اغیر منه»[6] پیامبر میفرماید من از ابراهیم غیرتم بیشتر است. ابراهیم خلیل الرحمن رسول الله میفرماید من از ابراهیم باغیرتترم «و ارغم الله انف من لا یغار»[7] رسول الله میفرماید خدا بینی آدم بی غیرت را به خاک بزند. آن کسی که غیرت ندارد. حرمت خدا را دارد میبیند شکسته میشود عین خیالش نیست. نافرمانی الهی دارد اتفاق میافتاد ککش نمیگزد. درس عاشورا درس غیرتمندی است. امام حسین اگر بیتفاوت بود نسبت به مسائل عالم اسلام کاری به سید الشهدا نداشتند میگفتند آقا آقاییات را بکن در مدینه هستی کنار خانوادهات زندگیات عبادتت را انجام بده نمازت را بخوان مردم احترامت را دارد ایرادی هم به خلافت و حکومت نگیر. خدا رحمت کند حضرت امام اگر ساکت بود تبعیدش نمیکردند این غیرت امام بود که امام در سال 42 سخنرانی کرد به خاطر این سخنرانی زندان افتاد بعد از این زندان تبعید شد پانزده سال از مملکت خودش مردم خودش دور افتاد اینها نقش غیرت است. درس عاشورا درس غیرتمندی است ما فقط سینه نزنیم احکام الهی را در خانواده خودمان زندگی خودمان اطرافیان خودمان زیر پا دارند میگذارند ما هم میبینیم و عین خیالمان نیست گاهی اوقات خودمان میشکنیم اینها را. گاهی اوقات خود ما هم بیتفاوت هستیم لذا این درس غیرتمندی که عرض کردم غیرت را اگر از ما پرسیدند به چه معنایی است؟ میگوییم غیرت عبارت است از رعایت کردن حدود الهی نسبت به احکام دینی در قالب واجبات محرمات مستحبات مکروهات اینها نشانه غیرت است که من بگویم آن چیزی که خدا نمیپسندد من هم انجام نمیدهم آن چیزی که خدا تکلیف کرده من غیرت دارم انجام میدهم. ما گاهی اوقات ادعای دوستی با اهل البیت داریم ولی در بعضی از تکالیف دینی واجبات دینی محرمات دینی آنگونه که باید نقش آفرینی کنیم متاسفانه عمل به وظیفه نمیکنیم. ولذا یک عبارت دیگر هم دارد بعضی از بزرگان میگویند غیرت یعنی غیر زدایی از حریم حرمتها یعنی غیر رضایت خدا را بزنید کنار حالا این غیر زدایی ولو نزدیکان انسان باشد ما هر کاری و هر فردی و هر عملی که مرضی خدا نیست آدم با غیرت انجام نمیدهد این را میگویند غیرت و غیرتمندی.
آیه که من تقدیم کردم که یکی از آیاتی است که پیامآور همین بحث غیرت است قبل از آن روایتی را از رسول الله تقدیم کنم آیه را اشاره کنیم و یکی دوتا شاهد از سیره امام حسین نسبت به تعصب و اهمیت سید الشهدا در مسائل غیرت دینی عرض کنم.
پیامبر میفرماید «الا و ان الله عزوجل حرم الحرام و حد الحدود فما احد اغیر من الله عزوجل و من غیرته حرم الفواحش»[8] این مرحوم علامه مجلسی در جلد 71 بحار ذکر کرده که خداوند حرام را حرام کرد و حدود را معین نمود گفتند اگر کسی دزدی کرد باهاش این کار را کنید و اگر کسی عمل منافی عفت کرد باهاش این رفتار کنید اگر کسی تهمت زد این حد را بهش بزنید حدود معین شده نسبت به افراد متخلف، خاطی حرام تعریف شده بعد پیامبر میفرماید «فما احد اغیر من الله»[9] هیچ کس در نظام خلقت به اندازه خدا غیرت ندارد. اصلا مظهر غیرت خدا است. «و من غیرته حرم الفواحش»[10] از نشانههای غیرت خدا این است که خدا کارهای زشت را حرام کرده است. میگوید حرام انجام نده این کار با شخصیت انسانی سازگاری ندارد لذا از نشانههای غیرت آدم با غیرت ترک حرام است. به همان اندازه که حرام زیر دست ما میرود بی غیرت هستیم به همان اندازه که غیبت میکنیم دروغ میگوییم در امر واجباتمان کوتاهی میکنیم در ترک محرمات دقت نداریم به همان اندازه که داریم انجام میدهیم رگ رگهای بیغیرتی در وجود ما شکل گرفته است. و لذا این عرض شود که حدیث تکان دهنده که پیغمبر میفرماید که «ان الله تعالی یحب من عباده الغیور»[11] خدا بندههای با غیرتش را دوست میدارد. کسانی که پای دین ایستادهاند. امام حسین آموخت پای دین بایستید و لو جان بدهید. دین را میخواهند تحریف کنند دفاع کنید از ارزشها دفاع کنید حرف بزنید. بارها عرض کردم ما گاهی اوقات در خانه خودمان حرف نمیزنیم. در محیط کارمان حرف نمیزنیم من فروشنده به مشتری جرات نمیکنم حرف بزنم یعنی اینقدری که از خلق میترسیم از خدا نمیترسیم طبیعی هم هست وقتی که از خدا نترسیدیم از خلق خدا میترسیدیم وقتی از خدا ترسیدید همه از شما حساب میبرید خوب دو تا کلمه به مشتری بگویم به این ارباب رجوع محترمانه تذکر بدهم در خانواده خودم تذکر به جا بدهم خدا انسانهای با غیرت را دوست میدارد کسانی که حدود ارزشهای دینی برای شان محترم است. خدا رحمت کند آیت الله العظمیاراکی، سال 64 حدود 36 سال قبل مجله حوزه مصاحبه با ایشان کرده بود زمان حیات حضرت امام بود آیت الله العظمیاراکی را خیلی از عامه مردم نمیشناختند ایشان به عنوان یک فقیه بزرگ در حوزه علمیه قم بود در یک بخشی از مصاحبه گفته بودند خاطراتی را از اساتیدتان بیان کنید ایشان از مرحوم آیت الله العظمیآقای حاج شیخ عبدالکریم حائری جریاناتی را نقل کرده بود استاد امام بنیانگذار حوزه علمیه قم، بعد ایشان فرموده بود اقای حاج شیخ عبدالکریم حائری، تولدش عجیب بود ادامه زندگی اش عجیب بود مردن ایشان هم عجیب بود. تولد و ادامه زندگیاش باشد طلبتان دوتا داستان و جریان ایشان نقل میکند که چطور تولد ایشان شگفت انگیز بود ادامه زندگی این مرجع بزرگ هم شگفت انگیز بود وفات این مرجع هم شگفت انگیز بود من وفاتش را برایتان بگویم. ایشان فرموده بودند آیت الله العظمیحائری یزدی، آقای حاج شیخ عبدالکریم بین مراجع یک مرجع قوی هیکل جسم سالمیداشت مشکل جسمانی نداشت کشف حجاب رضا خانی آمد روی کار. رضا خان دیکتاتور قلدور آمد راس کار بی حجابی را گسترش داد عمدا رضا خان زنهای بیحجاب را میفرستاد قم که این عاصمه اهل البیت مرکز نشر اهل البیت را بشکند در یک جریانی خانمش و دوتا از دخترانش را بیحجاب فرستاد زیارت حضرت معصومه. خوب اینها دهن کجی به ارزشهای اهلبیت بود مرحوم آیت الله العظمیاراکی فرمودند ببینید غیرت این است. وای به حال کسی که گناه ببینید خنده تحویل بدهد این بیغیرتی است. حاج آقا. حاج خانم، اگر یک وقتی گناهی شنیدی و خوشت آمد بیغیرت هستی. اگر معصیتی دیدی و لذت بردی بیغیرت هستی. آدم غیرتمند نمیتواند حرمت شکنی خدا را تحمل کند. میشود مثل آقای حاج شیخ عبد الکریم. آیت الله العظمیاراکی فرموده بود آقای حاج شیخ عبدالکریم روزها میخواست برود حوزه ی درس صبح از منزل میآمد میرفت حوزه درس ظهر بر میگشت تو این رفت و آمدها مواجه میشد با یک سری بدحجابیهایی و بی حجابیهایی ایشان فرموده بودند آقای حاج شیخ عبدالکریم روز به روز ذوب شد، ذوب شد تا دق کرد و مرد و ایشان فرموده بود به عقید شاگردان حاج شیخ، مرگ آقای شیخ عبد الکریم نبود جز مساله کشف حجاب. این را میگویند با غیرت. حالا آقا نماز شب میخواند وقت تو یک جمعی هم مینشیند زن و مرد مخلوط همه درهم و برهم فقط هنری که میکند سرش را میاندازد پایین ذکر میفرستد. هنر کردی؟ این غیرت است؟ نشانه غیرت خدا این است که حرام را حرام کرده تو اگر با غیرت هستی و مثل خدا میخواهی عمل کنی باید نشان بدهی. حالا نزدیکترین کست باشد، فرزندت باشد فرزندت وقتی با خدا دارد بیگانگی میکند رهایش کن مثل حضرت نوح. آقا امیر المومین در نهج البلاغه در اوصاف انسانهای باتقوا حضرت قریب به صد و 10 ویژگی نام میبرد یکی از ویژگیهای انسانهای بی تقوا این است که «قلوبهم محزونه»[12] انسانهای با تقوا قلب اندوهگین دارند. قلب اندوهگین یعنی چه؟ یا امیرالمومنین کسی که کارش درست است نماز میخواند گناه نمیکند پاک است دیگر چرا قلبش اندوهگین باشد این باید قلب شاد داشته باشد؟ اندوه برای چه؟ وجوهی را برای قلب اندوهگین نام میبرند یک جهتش این است:
آدم با تقوا خودش مشکل ندارد ها ، او نافرمانی خدا نکرده است او گناه نکرده است او با تقوا است این خطبه در اوصاف انسانهای با تقوا است یک جهتش را میگویند این است: انسانهای با تقوا وقتی حرمت شکنی را در کارهای دیگران نسبت به خدا میبینند اینها آتش میگیرند. میبیند وضع جامعه از نظر اخلاقی پس رفت دارد روز به روز ذوب میشود. میبیند فرزندش از نماز فاصله گرفته، مثل اینکه غم عالم رو دل این سوار شده این نشانه تقوا است. خودش مشکل ندارد، خودش نماز را میخواند خودش گناه نمیکند خودش پاک است اما ناپاکی را در رفتار دیگران نمیتواند ببیند. من یک مثالی بزنم ذهن را به مطلب نزدیک کنم.
شما یک کسی را خیلی دوست میدارید، خیلی دوست میدارید واقعا، حقیقتا، خودتان که به این فرد احترام میگذارید ادب میکنید اگر بی ادبی کسی را نسبت به این فرد دیدید شما بر نمیتابید میسوزید. عشق واقعی به امام زمان کسی دارد که نتواند بپذیرد توهین به امام زمان جلو رویش بکنند. طرف نشسته مقدسات دینی را مسخره میکنند خنده تحویل میدهی؟ این بیغیرتی است. نماز را مسخره میکنند خمس را مسخره میکنند روزه را مسخره میکنند قیامت بهشت جهنم اینها را مسخره میکنند این هم میخنند این حکایت از بی غیرتی میکند. امیر المومنین میفرماید: «قلوبهم محزونه»[13] غیرت داری باید بسوزی. بی حرمتی به خدا را بشنوی. بسوزی بی حرمتی به اهل البیت را بشنوی و بخواهی فقط بشنوی و بگذری. جناب آقای عبدالغفار خویی تو این قبرستان دار السلم شیراز دفن است و ملجا و قبرش ملجا است و مزار. این انسان با غیرتی بود. یک افسر ناصبی در خوی آذربایجان سر صبحگاه توهین به حضرت زهرا کرد این تحمل نکرد برخورد کرد و آن افسر را معدوم کرد رفت نجف از نجف بعد آمد شیراز شیراز 5 صبح پشت سر امام زمان تو قبله شیراز نماز صبحش را به امامت امام زمان خواند با غیرت شدی؟ امام صدات میزند. ما اینجور نباید باشیم عیسا به دینش موسی به دینش تو مجلس خوبا خوب تو مجلس بدا خواهی نشوی همرنگ جماعت شو این بی غیرتی است. و اهلالبیت اینگونه نبودند. لذا امیر المومنین که میفرماید «قلوبهم محزونه»[14] یعنی نشانه سلامت ایمان یک نفر این است که حداقل انکار این است میآید ازت گناهی دارد اتفاق میافتد جلویش را بگیر. انکار عملی. نمیتوانی انکار قولی. با حرف جلویش را بگیر. ازت نمیآید حداقل تو قلبت ناراحت باش از این اتفاق و از این عمل خلافی که جامه عمل دارد میپوشاند من این آیه را که امشب تلاوت شد قرآن آیه 14 سوره مبارکه انساء میفرماید: «وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»[15] کسانی که از خدا و پیامبر سرپیچی میکنند نافرمانی خدا و رسول را پیشه خود میکنند «وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ»[16] سرپیچی میکنند و تعدی میکنند تجاوز میکنند از حدود الهی. حرمت خدا را رعایت نمیکنند حدود احکام الهی را میشکنند خدا میفرماید چنین کسانی «يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فِيها» ما اینها را میبریم در آتش جهنم و همیشه در جهنم هستند. این آیه خیلی تکان دهنده است حالا عرض خواهم کرد. «وَ لَهُ عَذابٌ مُهِينٌ»[17] برای اینها عذابی خوار و ذلتبار در نظر گرفته شده است. ببینید عزیزان خدا در قرآن کافرین را میفرماید همیشه تو جهنم هستند. آنهایی هم که حدود خدا را نافرمانی میکنند سرپیچی میکنند اینها را هم خدا میفرماید یعنی افراد بی غیرت. اینها هم همیشه تو آتش هستند. اينها را در کنار کفار خدا تعریف میفرماید.
در آیه دیگر کافرین خالد هستند در این آیه «وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»[18] نافرمانی خدا میکنند مخالفت با امر خدا مخالفت با امر رسول، حدود الهی را زیر پا میگذارند. میگوید آقا خدا فقط در دلت باشد اینها را بگذار کنار.
طرف آمده میگوید آقا ما شراب میخوریم نماز هم میخونیم پای هم در میرود؟ گفتیم یک چیزی برایت سر میدهیم از در رفتن به در است این غیرت است؟ این چه نمازی است که تو میخوانی؟ نمازی که با تعدی حدود خدا آمیخته شده اصلا نماز نیست؟ اثر نماز باید «تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»[19] باشد یعنی نماز باید ما را در خلوتمان و در جلوت و جامعهمان ما را حفظ کند از آلودگیها.
من چند نکته را در این آیه 14 سوره مبارکه نساء عرض کنم:
در این آیه خداوند نافرمانی پیامبر را نافرمانی خدا نام میبرد.
«وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»[20] نافرمانی از خدا، نافرمانی از رسول. اینها مثل همدیگر هستند. اگر کسی پیامبر هم از او ناراضی باشد مثل این است که خدا از او ناراضی است این نکته اول.
و اساسا ملاک سعادت و ضلالت و شقاوت از نگاه دین اطاعت یا نافرمانی خدا و پیامبر است. اطاعت خدا و پیامبر کردید اهل سعادت هستید نافرمانی خدا و پیامبر اتفاق افتاد انسان اهل شقاوت و ضلالت است. قطعا خداوند وقتی که قهرش کسی را گرفت این قهر هم عذاب جسمیدارد و هم عذاب و خواری اخروی. یعنی هم در دنیا اینها گرفتار هستند و هم در آخرت. «عَذابٌ مُهِينٌ»[21] یعنی به خواری و ذلت هم مبتلا میشوند. ضمن اینکه خدا میفرماید «ناراً خالِداً فِيها»[22] در آتش قرار میگیرند. «عَذابٌ مُهِينٌ»[23] یعنی به خواری و خفت عذاب روحی هم به اینها رو میآورند.
مطلب دیگر قطعا کسانی که از حریم الهی تعدی میکنند و تجاوز میکنند از حدود الهی، خدا اینها را در ردیف کفار نام میبرد. همانطور که کفار را خدا میفرماید: «خالِدِينَ فِيها أَبَداً»[24] کسانی که اوامر خدا را سرپیچی میکنند اینها هم در زمره کفار هستند. حالا اوامر الهی را عرض کردیم واجبات، محرمات، بایدها و نبایدهای دینی. هر کسی که از اینها سربتابد نعوذ بالله میشود اسوه بی غیرتی.
خوب من نمونههایی را از آقا امام حسین عرض کنم ببینید سید الشهدا اسوه غیرتمندی است آقا امام حسین به اعتبار اینکه دین خدا را داشتند به انحراف میکشیدند زمانی که معاویه ملعون به درک واصل شد، و طرح بیعت با یزید را با امام حسین مطرح کردند مروان بن حکم نشسته بود آقا امام حسین این خطبه را خواندند: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون»[25] وگفتند معاویه مرد و یزید خلیفه شده، غیرت دینی یعنی این. حالا آقا یزید سر کار باشد به ما چه؟ مگر به ما ضرری میخورد؟ خوب غیرتت کجا رفت؟ جانشین پیغمبر میخواهد معرفی شود شما اینقدر بی تفاوت هستید؟ حضرت فرمود: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون»[26] «و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید»[27] فاتحه اسلام را باید خواند اگر یزید بخواهد بشود حاکم اسلامی. دیگر اسلامینمیماند بعد حضرت فرمودند «لقد سمعت جدی رسول الله»[28] حضرتب به مروان بن حکم شنیدند من خودم از جدم رسول الله خودم شنیدم که پیغمبر فرمود «الخلافه محرمه علی آل ابی سفیان»[29] خلافت بر دودمان ابو سفیان حرام است. «فاذا رایتم معاویه علی منبری فابقروا بطنه»[30] پیغمبر فرمود اگر روزگاری معاویه بر منبر من نشست شکمش را پاره کنید. یک آدمیمنافقی معاند، بیاید سر جای پیغمبر روی منبر رسول الله بشیند؟ این تهدیدی و هشداری بود که پیغمبر به مسلمانها داد و سید الشهدا برای مروان بن حکم نقل کردند. بعد بی غیرتی ببینید. حضرت فرمود «و لقد رآه اهل المدینه علی المنبر»[31] معاویه آمد مدینه رفت روی منبر رسول الله نشست همانهای که این حدیث را از پیغمبر شنیده بودند نشستند و به حدیث پیغمبر عمل نکردند معاویه را از منبر پیغمبر پایین نکشیدند «فابتلاهم الله بیزید الفاسق»[32] خدا این مردم را مبتلا کرد به بدتر از معاویه، یزید. مردم این یک قاعده است اگر کسی در برابر ظالمیکوتاه آمد خدا به ظلم بیشتر مبتلایش میکند یعنی خودش سبب شده. مردم در برابر معاویه اعتراض نکردند به بدتر از معاویه مبتلا شدند که یزید بود. این غیرت سید الشهدا است. سید الشهدا میفرماید حرف پیغمبر را اینها فراموش کردند مردم آمدند زیر منبر معاویه نشستند منبری که رسول الله میرفت منبر. حرف پیغمبر را عمل نکردند یزید حاکم شده بر مسلمانان. جای دیگر حضرت به محمد حنفیه فرمود. اینها جلوههایی از غیرتمندی سید الشهدا است. ما حسین حسین نکنیم در خانهمان خودمان احکام دین را داریم زمین میگذاریم میگویم حسین حسین حسین. لباس مشکی بپوشیم عزادار امام حسین باشیم باید لباس مشکی بر کارهای خودمان به تن کنیم. نه در شهادت امام حسین. آقا سید الشهدا به محمد حنفیه فرمودند: برادر «یا اخی لو لم یکن فی الدنیا ملجا و لا ماوی»[33] اگر در دنیا جایی برای زندگی کردن من باقی نماند پناهگاهی نباشد یعنی نقطه امنی برای زندگی برای من روی کره زمین نباشد «لما بایعت یزید بن معاویه»[34] با یزید اصلا بیعت نمیکنم. این فرمایش امام حسین به محمد حنفیه بود. حالا مردم کوفه دعوت کردند ما برای اتمام حجت میرویم سمت کوفه اما اگر روی کره زمین جایی برای زندگی نباشد بگویند آقا میخواهی زندگی کنی جلو یزید کوتاه بیا، امام حسین آموخت در برابر ظالم سر سازش فرود نیاورید و لو جایی روی کره زمین به عنوان نقطه امن برای شما تعریف نشود. حالا در مصادیق غیرت نکاتی است که ان شاء الله این را در جلسات دیگر عرض خواهیم کرد. که ما در مسائل دینی. روی مساله نماز بعضیهای ما غیرت نداریم اذان نماز دارد میگوید نماز هر وقت شد، نماز ظهر و عصر میگذاریم بعد از ظهر، یک نوع جلوه بی غیرتی است. یعنی دین در حاشیه است یکیش نماز است یکیش روزه است یکیش مساله حجاب است تمام واجبات دین هرچه به عنوان واجب است اگر در زندگی ما کمرنگ شده بی غیرت پر رنگ شده است. محرمات باید کنار گذاشته شود هرچه حرام ما داریم انجام میدهیم اینها جلوههای بی غیرتی است روایتش را خواندم.
پیامبر میفرماید خدا مظهر غیرت است از جهت غیرت خدا است که خدا حرام را حرام کرده است. «حرم الفواحش»[35] گفتم فواحش را انجام ندهید گناهان را مرتکب نشوید. و آنچه که خدا نمیپسندد انسان کنار بگذارد. خوب این بحث حالا البته در بحث غیرت هم تعادل و توازن باید رعایت بشود. نکاتی لطیفی در همین مقام است که ما مصداقی ان شاء الله در جلسات آینده مطالبی را محضر عزیزان عرض کنم.
باز از جلوههای غیرتمندی آقا امام حسین آقا در آن وداع آخرشان به خانمها گفتند تا زندهام از خیمه بیرون نیایید یعنی چه مرد مسلمان؟ مرحوم آیت الله کاشف الغطا میفرماید از این حرف امام حسین به حضرت زینب و خانمها استفاده میشود «امرهن بحفظ الحجاب» آقا فرمود بمانید در خیمه جلو نامحرمها بیرون نیایید. به حضرت زینب فرمودند در برابر دشمن بیتابی نکن صدا به ناله بلند مکن. خودزنی نکنید دشمن سوء استفاده نکند. اینها نشانههای غیرت سید الشهدا است. آقا وقتی که از اسب به زمین افتادند در گودی قتلگاه، یک قسمت از لشکر مامور شد به امام حسین حمله کنند یک قسمت را هم شمر گفت حمله کنید به خیمهها آقا سید الشهدا تا دیدند اینها دارند میروند طرف خیمهها و زن و بچهها مرد با غیرت باید تاسی به امام حسین کند، آقا از همان گودی قتلگاه فریاد زد «یا شیعه آل ابی سفیان»[36] ای پیروان آل ابی سفیان، «ان لم یکن لکم دین و لا تخافون المعاد»[37] اگر دین ندارید اگر از قیامت نمیترسید آزاد مرد باشید. «فکونوا احرار فی دنیاکم»[38] تا من هستم دست درازی به نوامیس من نکنید. که میگویند وقتی این سخن امام حسین از گودی قتلگاه بلند شد آقای مسلمان، امام حسین در گودی قتلگاه میگوید تا من هستم به ناموس من تعرض نکنید، بعضیها ناموسهای شان را چگونه به نمایش میگذارند؟ فقط یاد گرفتیم گریه کنیم بر امام حسین. دختران امام حسین دغدغهشان این بود که چادر از سرشان بردند فکر کتک خوردن خودشان نبودند، حالا من عرض خواهم کرد دو جا حضرت زینب گله کرد. حضرت زینب از شلاق خوردن گله نکرد، از اسارت گله نکرد، از گرسنگی گله نکرد، اصلا نداریم در تاریخ که حضرت زینب بفرماید ما گرسنه هستیم، ما را شلاق زدید، چرا ما را زندان بردید؟ ما فرزندان رسول خدا هستیم چرا به ما بی حرمتی کردید؟ اصلا حضرت زینب ذرهای خم به ابرو نیارود روی این مسائل اما دو جا حضرت زینب گله کرد، هر دو جا به خاطر همان مسائل اخلاق و عفت و عفاف بود. یکی در مجلس ابن زیاد بود یکی در مجلس یزید بود، در هر دو جا حضرت زینب عتاب کرد به ابن زیاد و به یزید چرا ناموس آل الله را در منظر و مرآی نامحرمان آوردی؟ چرا احکام الهی را شکسته میکنی؟ بالاخره به یزید فرمودند تو ناموست را پشت پرده نشاندی ناموس رسول الله به نمایش گذاشتی؟ نگرانی حضرت زینب این است حالا حضرت زینب شهادت امام حسین را فرمود «الهی تقبل منا هذا القربان»[39] خدایا این قربانی را قبول کن. دغدغه حضرت زینب و نگرانی حضرت زینب به نمایش گذاشتن اسرا در برابر نامحرمان بود آقای سهل ساعدی میگوید وقتی من زینالعابدین را در بازار شام برای نمایش اسرا را آورده بودند سهل ساعدی از اصحاب پیغمبر بود آمد امام سجاد را شناخت آن زمانی که اسرا را بردند شام در تاریخ مینویسد حدود یازده نفر از اصحاب پیغمبر در شام بودند یکیش سهل ساعدی بود این آمد حضرت زین العابدین شناخت گفت ای کاش مرده بودم و امروز را و این وضعیت شما را من نمیدیدم بعد به حضرت، پیر مردی بودی سهل ساعدی گفت آقا اگر کاری از دستم بر میآید بگویید انجام بدهم هر کاری که میخواهید میتوانم انجام بدهم در خدمتتان هستم آقا فرمودند سهل ساعدی پول داری؟ گفت آقا پول دارم آقا فرمودند یک مقدار پول بده به این نیزهدارها خوب عنایت کنید مردان با غیرت، غیرت یعنی این. از امام سجاد یاد بگیرید. فقط نماز شب میخوانی؟ عروست دخترت خانمت، خواهرت، چگونه میگردد؟ این غیرت است؟ امام فرمود سهل ساعدی پول بده به این نیزهدارها بگو این سرهای بریده از بین کجاوهها خارج کنند تا نگاه نامحرمان به این سرهای بریده بیفتد و این قدر به حریم آل الله نگاه نکنند. ما میتوانیم بگوییم شیعه امام حسینیم با این وضع حجاب؟ با این وضع پوشش؟ با این اوضاع اسفباری که این قدر غیرت رنگ باخته که دیگر رفته رفته روسری هم میرود کنار اینها مال پشت کوه قاف هستند اینها امت دیگری هستند میگویند عادی سازی میشود شده عادی در جامعه. اینها کجا تربیت شدند اینها پدر ندارند اینها شوهر ندارند اینها برادر ندارند؟ اینها فرزند ندارند؟ اینها مسلمان نیستند؟ تازه اهل کتاب هم باشد باید حرمت جامعه اسلامیرا رعایت کند. امام سجاد میفرماید پول بدهید این سرها را ببرند این نیزه دارها بیرون، مردم سرگرم نگاه به سر اسرا بشوند دیگر به این کجاوهها کسی نگاه نکند به این خانمها و دخترها کسی نگاه نکند. بعد آقا خانمش را چگونه میآورد بیرون؟ این بی تفاوتی نسبت به حریم حدود الهی گناه بزرگی است که خدا در قرآن میفرماید ما اینها را « يُدْخِلْهُ ناراً خالِدا»[40] ما اینها را در آتش به طور پیوسته نگه میداریم «وَ لَهُ عَذابٌ مُهِينٌ»[41].
عرایض را جمع بندی کنم لذا اسرا در خیمه ماندند شمر هم وقتی این سخن امام حسین را شنید گفت حسین کفوٌ کریم، نروید سمت خیمهها، برگردید کار حسین را یکسره کنید بعد حمله به خیمهها کنید. و همین کار را هم کردند این نامردها و این خانواده سید الشهدا و اسرا در خیمهها بودند تا خیمهها را آتش زدند. آقا فرمودند از خیمهها بیرون نروید. اینها ماندند بنا به توصیه سیدالشهدا خیمهها که آتش گرفت حضرت زینب آمد خدمت امام سجاد گفت عزیز برادر چی کنیم؟ خیمهها را آتش زدند میترسیم زن و بچهها در خیمهها بسوزند. که آقا فرمودند «علیکن بالفرار»[42] به تمام این زن و بچهها بگویید دیگر از خیمهها فرار کنید بروید بیرون اینجا دیگر جان شان در خطر است.
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
خدایا توفیق غیرتمندی را در این باقیمانده زندگانی به شایستهترین وجه به همه ما عنایت بفرما. حضرت زینب عرض کردم دو جا باب گلایه را گشود یکی در مجلس ابنزیاد بود و یکی در مجلس یزید. آقا امام سجاد میفرماید: وقتی ما را وارد مجلس یزید کردند حضرت میفرماید من مقدم بر خانمها بودم صحنه ای دیدم، دیدم سر مطهر پدرم در میان طشت مقابل یزید چوب خیزران هم در دست یزید بود حضرت میفرماید من برای اینکه عمهام این صحنه را نبیند خودم را مقابل عمه قرار دادم که چشمان زینب به این صحنه نیفتند اما یک وقت زینب این صحنه را دید.
زینب چو دید لعل لب و چوب خیزران
گفتا مزن ظالم مزن که دل سنگ آب شد
ظالم مزن که دختر او ایستاده است
ظالم رقیه محو رخ پاک باب شد
این سر که نیست از زدنش بر تو واهمه
بودیم و دام زینت آغوش فاطمه
لب و دندان حسین کجا چوب خیزران کجا
یزید این سر در آغوش پیغمبر جا داشت، این سر در سینه زهرا قرار داشت، امروز به این لب و دندان اسائه میکنی؟
الا لعنت الله علی القوم الظالمین و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
اللهم تقبل منا و من اهل مجلسنا، پروردگارا فرج امام زمان ما را نزدیک بگردان
[1] . نساء 14.
[2] . کافی، ج 11، ص 230.
[3] . کافی، ج 11، ص 230.
[4] . کافی، ج 11، ص 230.
[5] . من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 444.
[6] . من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 444.
[7] . من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 444.
[8] . من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 12.
[9] . من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 12.
[10] . من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 12.
[11] . نهج الفصاحه ص 306.
[12] . نهج البلاغه (للصبحی صالح) ، ص 303.
[13] . نهج البلاغه (للصبحی صالح) ، ص 303.
[14] . نهج البلاغه (للصبحی صالح) ، ص 303.
[15] . نساء 14.
[16] . نساء 14.
[17] . نساء 14.
[18] . نساء 14.
[19] . عنکبوت 45.
[20] . نساء 14.
[21] . نساء 14.
[22] . نساء 14.
[23] . نساء 14.
[24] . توبه 100.
[25] . بقره 156.
[26] . بقره 156.
[27] . لهوف، ص 87.
[28] . لهوف، ص 87.
[29] . لهوف، ص 87.
[30] . در سوگ امیر آزادی، ص 99.
[31] . در سوگ امیر آزادی، ص 99.
[32] . در سوگ امیر آزادی، ص 99.
[33] . در سوگ امیر آزادی، ص 26.
[34] . در سوگ امیر آزادی، ص 26.
[35] . کافی، ج 11، ص 230.
[36] . در سوگ امیر آزادی، ص 39.
[37] . در سوگ امیر آزادی، ص 39.
[38] . در سوگ امیر آزادی، ص 39.
[39] . عوالم العلوم و المعارف و الاحوال، ج 11، ص 958.
[40] . نساء 14.
[41] . نساء 14.
[42] . سوگنامه آل محمد ص378