استاد حدائق روز پنجشنبه 28 مرداد 1400 مصادف با دهمین روز از ماه محرم در منزل آقای شهریزی به بیان ادامه مباحث "سبک زندگی مهدوی" پرداختند.

دانلود

جهت مشاهده ویدئو کلیک کنید

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

قال ابوعبدالله سیدالشهدا علی‌بن ابیطالب «أَلَا وَ إِنَ‏ الدَّعِيَ‏ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ بَيْنَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ يَأْبَى اللَّهُ ذَلِكَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ حُجُورٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنُوفٌ حَمِيَّةٌ وَ نُفُوسٌ أَبِيَّةٌ مِنْ أَنْ نُؤْثِرطَاعَةَ اللِّئَامِ عَلَى مَصَارِعِ الْكِرَام‏»[1]

روز عاشورای ‌حسینی است، تسلیت عرض می‌کنم محضر همه‌ی عزیزان این روز را، بحث مجلس و محفل در جلسات گذشته خدمت حضار محترم، مروری بر آیات و روایاتی بود که ناظر بر رحمت الهی و گسترش رحمت نسبت به بندگان خدا. چه کارهایی چه رفتارهایی چه اعمالی انسان‌ها را مشمول رحمت واسعه‌ی الهی می‌کنند.

اشاره کردیم اساسا بندگی خدا انسان را می‌برد در مسیر رحمت حق. «أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُول»[2] اطاعت از پیامبر انسان را در مسیر رحمت قرار می‌دهد. احسان به بندگان خدا، مواردی در این جلسات ذکر شد، امروز چون روز عاشوراست، یکی از مصادیق رحمة الله سیدالشهداست. ما امام حسین را رحمة الله الواسعة می‌دانیم. رحمت وسیع و وسعت یافته‌ی الهی که هستی دست توسل به ذیل عنایت او عرضه می‌کند و دراز می‌کند. سیدالشهدا این عظمت و بزرگی و جاودانگی را کجا بدست آورد، این درس این ایام است. مخصوصا این خطبه‌ای را که فرازی و قسمتی از خطبه‌ی امروز امام حسین در روز عاشورای سال61 هجری، حضرت از اقامه‌ی نمازشان در روز عاشورا سخنرانی کردند تا لحظه شهادت. کرارا هم عرض کردم این درسی است برای من و شما. حرفتان را بزنید دنبال این نباشید که می‌شنوند یا نمی‌شنوند، اثر می‌گذارد یا نمی‌گذارد. شما مامور به تکلیفید نه مامور به نتیجه.

یک مشکلی که امروزه متدینین بهش مبتلا شدند همین است، حاج آقا چرا حرف نمی‌زنید؟ اثر نمی‌گذارد! اگر این منطق منطق امام حسین بود، حضرت روز عاشورا اصلا سخنرانی نمی‌کرد. یا اباعبدالله این سخنرانی‌ها را برای چه کسی انجام می‌دهی؟ این‌ها مثل آب در هاونگ کوبیدن است، این‌ها که نمی‌آیند سمت شما، این‌ها دارند مسخره می‌کنند، به اسم امام بعضی‌ها را نام بردند و این‌ها کتمان کردند. کسانی که دعوت کرده بودند. شبث‌بن ربیع، قیس‌بن اشعث، امام اسم ا‌ین‌ها را آوردند، این‌ها را مخاطب قرار دادند که امضای شما پیش ماست، شما در نامه‌هایتان ننوشتید که کوفه آماده است، ننوشتید که ثمرها رسیده است، مردم آمادگی دارند که رهبری شما را قبول کنند! حالا کتمان کردند.

یکی از درس‌های مهم عاشورا عمل به تکلیف است. شما حرفتان را بزنید کارتان را بکنید. یک جوانی آمد گفت آقا شما می‌گویید منتظر باشید منتظر باشید، خوب من منتظر باشم با آن معیارهایی که در روایات گفته شد، اجتناب از محرمان و فضائل اخلاقی را پیشه‌ی خودم کنم، حالا من اگر شدم منتظِر جامعه اصلاح شده؟ گفتم بله من قبول دارم با یک گل بهار نمی‌آید، ولی یک گل عطر یک گل را با خودش می‌آورد. و این نمی‌شود دلیل که اگر من خوب شدم بقیه خوب نیستند و جامعه یک جامعه‌ی معطلی است. شما به وظیفه‌ات عمل کن، در پیشگاه خدا مسئولی، دیگران بپذیرند یا نپذیرند شما کارت را باید به درستی پیش ببری.

من یکی دو حدیث از فرمایشات امیرالمومنین را مقدمه‌ی فرمایش امام حسین محضر عزیزان یک اشاره‌ای کنم. در بحث مشمول رحمت الهی قرار گرفتن، وجود مقدس آقا امیرالمومنین، سخن اول در غررالحکم، این‌ها تجلی‌اش در روز عاشورا بود. یاران امام حسین به این روایت‌‌ها عمل کردند شدند اصحاب الحسین که من و شما افتخار می‌کنیم نام آنها را می‌گیریم. من و شما افتخار می‌کنیم که زیارت عاشورا می‌خوانیم. آقا امیرالمومنین می‌فرمایند «رحم الله امرءاً اخذ من حیاة لموت و من فناء لبقاء و من ذاهبٍ لدائم»[3] این‌ها از مصادیق کسانی هستند که شایسته‌ی رحمتند. حضرت می‌فرماید خدا رحمت کند کسانی را که از زندگی‌شان برای مردن استفاده می‌کنند.

مردم دوران تمام می‌شود فرصت‌ها تمام می‌شوند، تا هستید برای مردنتان تلاش کنید. من سابق عرض کردم الان هم داشتم می‌آمدم یکی از عزیزان با ما بود، گفت آقا اینجا نوع بزرگان شهر زندگی‌شان در همین کوچه، همین کوی رحمت بود. یاد کنیم از بزرگان، بنده خودم یادم است، از ابتدای کوچه، مرحوم آیت الله صمدی، مرحوم آیت الله سید صدرالدین حائری، آیت الله سید احمد پیشوا اینجا بود، در همین خانه‌شان من آمدم. آیت الله سید محمد کاظم آیت اللهی، مرحوم حاج احمد آقای زمردیان، مرحوم حاج آقای سلطانی، این‌هایی که حالا در ذهن من می‌آید، چند نفر از علمای بزرگ شهر در همین کوچه بودند، همه رفتند زیر خروارها خاک! مرگ که برای دیگران فقط نیست، دوره من و شما هم تمام می‌شود، گاهی اوقات من در شهر می‌گردم می‌بینم مغازه آقای فلانی دست کس دیگر است، خانه‌ای که سال‌ها درش روضه می‌خواندند زدند زمین کردند مجتمع تجاری، این صحنه‌ها را من می‌بینم در شهر.

یک وقتی خدا رحمت کند آیت الله والد ما را، بمن توصیه می‌کردند که بابا اگر می‌خواهی دائم الذکر بشوی راهش این است. بشنوید، گفتند از خودت شروع کن. چشمت می‌بیند، بگو الحمدلله، گوشت شنواست، مشکل نداری بگو الحمدلله، دستت سالم است، الحمدلله رب العالمین، پایت کار می‌کند الحمدلله رب العالمین. حواست جمع است، امروز در مجلس امام حسین آمده‌ای، زندگی‌ات با آبرومندی اداره می‌شود، اولاد سالم داری، این نعمت‌هایی که حداقل در اختیار شخص ماست، این‌‌‌ها را ورق بزن مرور نما تا خدا افزایش بدهد. «لَئِنْ شَكَرْتُمْ»[4] ‌حالا گاهی اوقات اینقدر غرق شدیم، آقا خدا چه داده به ما، خدا چه کرده در حق ما؟ تو خودت را شناختی در خودت توجه داری؟ یک بیماری بدهند بعد حاضری همه‌ی هستی‌ات را بدهی سلامتی‌ات برگردد. این ایامی که پیک کرونا شدت گرفته، خیلی از عزیزان می‌آیند می‌گویند آقا در بیمارستان در حال کما، التماس دعا می‌خواهند. خوب سلامتی الحمدلله ندارد!

توصیه دومشان: بعد ایشان می‌فرمودند بابا وقتی در شهر تردد می‌کنی، می‌گفتند یک جاهایی از شهر خاطرات گذشتگان برایت ایجاد می‌شود، می‌گویی خانه‌ی آقای فلانی اینجا بود رحمت خدا رفت، مغازه فلانی بود رحمت خدا رفت. این هیئت فلانی بود و این‌ها در آن می‌آمدند و نیستند. گفتند هر کدام از این‌ها که ذهنت می‌آیند از رفتگان، یک حمد و یک سوره برای بخوان. یک لحظه‌ای زبانت متوقف نمی‌شود پیوسته ذاکری. امیرالمومنین می‌فرماید خدا رحمت کند کسانی را که از این زندگانی برای مرگ استفاده می‌کنند برای رفتنشان، سیدالشهدا این درس را داد که از زندگانی برای عالم برزخ و قیامت بهره‌برداری کنید. حیات دائمی و ابدی را امام حسین برای خود و اصحاب رقم زد. با این نگرش صحیح.

بعد حضرت می‌فرماید «و من فناء لبقاء»[5] ‌خدا رحمت کسانی را که از این فنا، دنیا را می‌گویند دنیای فانی، بالاخره یک شروع دارد یک پایان، آخرت را می‌گویند سرای بقاء، شروع بی‌پایان است. امام می‌فرماید خدا رحمت کند کسانی را که از این سرای فانی برای آخرت دائم ابدی بهره ببرند، این‌ها مشمول رحمت خدا هستند، آنهایی که اینگونه عمل می‌کنند. «و من ذاهبٍ لدائم»[6] خدا رحمت کن کسانی را که از این دنیای گذرا، امروز روز دهم محرم است، ده روز گذشت، چند سالتان است، چگونه گذشت؟ حضرت می‌فرماید خوشابحال کسانی که از یان ذاهب، گذر دنیا برای زندگانی دائم و همیشگی سرمایه ‌اندوزی می‌کنند و بهره‌برداری می‌کنند. کسانی که از ظرفیت‌های دنیایی‌شان خوب استفاده می‌کنند این‌ها مشمول رحمت الهی هستند.

بالاخره آقا امیرالمومنین علیه السلام به امام حسن می‌فرمایند پسرم «خذ لنفسک علی نفسک رقیبا»[7] خودت مراقب خودت باش خودت بداد خودت برس. یک حدیث دیگر هم عرض کنم فرمایش امام حسین را اشاره‌ای کنم.

حضرت می‌فرماید «رحم الله امرءا احیا حقا و أمات باطلا»[8] خدا رحمت کسانی را که حقی را زنده می‌کنند باطلی را می‌میرانند «و أدحض الجور و اقام العدل»[9] جور و ظلم را از بین می‌برند و عدالت را برپا می‌کنند. اصلا فلسفه قیام امام حسین برای اقامه‌ری عدل بود. «ارید ان آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر و أسیر بسیرة جدی علی‌بن ابیطالب»[10] کسانی که در صدد ‌برپایی حق هستند، تلاششان این است که حق آنچه خدا می‌پسندد شکل بگیرد. این‌ها مشمول رحمت خدا هستند. نگو حاج آقا یک حرفی زدم زشت شد. زشت شدی؟ خواهی دید در برابر این سخن خدا با تو چه خواهد کرد. اصحاب الحسین زشت شدند! دیدی خدا با این اصحاب چه کرد.

گاهی اوقات ما از انجام وظائمان طفره می‌رویم می‌گوییم ما اینجا با این دفاع از حق خراب می‌شویم. در روایت داریم روز قیامت در برابر سختی‌ها مشکلات ناملایماتی که مردم در دنیا برای خدا متحمل شدند وقتی می‌بینند خدا در قیامت با آنها چه کرده؟ می‌گویند ای کاش سرتاسر زندگی دنیایی ما مشکلات بود، سختی‌ها بود که این‌جا جواب را می‌گرفتیم، در این سرای باقی ابدی اجر و مزد را دریافت می‌کردیم.

خوب این مقدمه بر فرمایش امام حسینی که امروز حضرت، این شخصیتی که اسوه‌ی رحمة الله است، رحمة للعالمین است، این شخصیت چگونه شکل گرفته، این درس برای همه‌ی ما اردتمندان به امام حسین که ضمن عرض ادب احترام گریه و عزاداری، مهمتر از همه‌ی این‌‌ها، این‌ها بهانه است، آمدن در مجلس عزای امام حسین بهانه است برای نزدیکتر شدن به معارف امام حسین. و الّا من یک لباس مشکی بپوشم، لباس مشکی یک فضیلتی است یک ادب و احترامی است، ادب حقیقی پیروی و تبیعت از منویات این خاندان است.

بارها هم بنده عرض کردم، نقش تربیتی این مجالس را کجا باید دید؟ هر روز که از محرم می‌گذرد احساس کنیم فضای جامعه فضای سالمتری شده. این اثر جلسات باشد. اگر بنده یک آدم خشن سخت‌گیر بی‌انصاف هستم، به برکت آمدن در مجلس عوض شوم، نه اینکه آمدن در مجلس شود عادت، رویه‌ی من هم تغییر نکند. این امام حسین چرا به این عظمت رسید؟

یکی از خطبه‌های حضرت همین بود که در گرماگرم نبرد، این خطبه را حضرت در وسط روز عاشورا، یعنی زمانی که جنگ شدت گرفته بود، امام در ضمن خطبه‌ای این جمله را فرمودند: ««أَلَا وَ إِنَ‏ الدَّعِيَ‏ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ‏»[11] ‌مردم بدانید ناپاک فرزند ناپاک‌زاده عبیدالله بن زیاد، ما را بین دو کار مخیر نموده «بَيْنَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ»[12] شمشیر و جنگیدن، کشته شدن و ذلت، تسلیم شدن سازش کردن بیعت کردن «وَ هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ»[13] منِ حسین هیچگاه زیر بار این ذلت نمی‌روم، چرا؟ ببینید امام حسین کجا تربیت یافته، مرام‌نامه این امام چیست که قریب به 30 هزار نفر در برابر او صف‌آرایی کردند ولی او خم به ابرو نمی‌آورد.

اولین خطبه حضرت صبح عاشورا، آقا فرمودند من نصیحتتان می‌کنم، حرفم را می‌زنم، شما آنوقت هر کاری خواستید بکنید بکنید. که می‌گویند وقتی امام شروع کردند خطبه اول را خواندند صدای گریه خانم‌ها از داخل خیمه‌ها بلند شد، امام خطبه را قطع کردند به قمربنی‌ هاشم و علی اکبر فرمودند بروید خانم‌ها را آرام کنید من ادامه‌ی سخن بگویم برایتان. یعنی امام حسین نمی‌خواست این جمعیت جهنمی شود. امام می‌خواست این‌ها هدایت شوند، این‌ها را بهشتی کند، این‌ها پی به اشتباهشان ببرند.

خطبه‌های متعدد ولی «لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها»[14] قلب‌ها تیره شده بود. و یک نکته هم بگویم خدمت همه عزیزان. یکی از نکات تکان دهنده در سخنان سیدالشهدا برای مردم این جمله است. امشب یک بنده خدایی آمده بود مسجد داشت مسئله شرعی می‌پرسید، بچه شیرخواره‌ای هم همراه خانمش بود، بعد گفت حاج آقا یک پولی را در تشکیلات ما می‌دهند و شرط این پول این است که حضور فیزیکی داشته باشی، رئیس مجموعه می‌گوید این پول را بگیرید نمی‌خواهد بیایید. گفتم رحم کن به این بچه‌ای که در بغل خانمت است. گفتم امام حسین را نکشت مگر لقمه‌های حرامی که در شکم‌های کوفیان قرار گرفته بود. امام فرمود علت اینکه سخنان من در شما تاثیر نمی‌گذارد، دیدید بعضی‌ها می‌گویند

سخن که از دل براید لاجرم بر دل نشیند.

این کلیت ندارد، عمومیت هم ندارد، پیامبر سنش از دل برخواسته بود، بر قلب ابولهب، ابوسفیان، عُتبه، شیبه، ابوجهل ننشست، این ایراد به پیغمبر وارد است! نامه‌ها و گفتار‌ها و نوشتارهای امیرالمومنین در معاویه اثر نکرد، مشکل به امیرالمومنین برمی‌گردد! امروز سیدالشهدا خطبه‌های متعددی خواند، یک تعداد معدود انگشت‌شماری برگشتند، اشکال در گفتار اباعبدالله است؟ آقایان یک طرف پذیرش طرف مقابل است، آنکه ظرفیت پذیرش را در خودش از بین برده است.

ولی خدا موسی، سخن از دلش برمی‌آید چرا در فرعون اثر نمی‌گذارد؟ فرعون آمادگی‌اش را ندارد. موعظه مثل فرستنده و گیرنده است، یک امواجی را فرستنده می‌فرستد، گیرنده هم باید بتواند این‌ها را جذب کند، اگر گیرنده کارایی خودش را از دست داده باشد این امواج هیچ فایده‌ای در آن گیرنده نمی‌کند. می‌گویند آقا اشکال در گیرنده‌ی توست. آقا می‌گوید تلفن ما خط نمی‌دهد، می‌گویند همه‌ی تلفن‌ها می‌دهند مشکل از گوشی شماست. لذا  اینجور نیست که هر سخنی که از دل برخواست بر دل می‌نشیند!

در تاریخ فراوان است از سخن‌هایی که از دل برخواست ولی بر تیره‌ی مخاطبین اولیا ننشست. لقمه‌ی حرام، امام حسین به کوفی‌ها فرمود علت اینکه حرف‌‌های من در شما اثر نمی‌گذارد «لقد مُلئت بطونکم من الحرام»[15] شکم‌ها از حرام پر شده است. آقایان مال حرام، امیرالمومنین می‌فرماید بدترین گناه گناهی است که گوشت بیاورد. یعنی لقمه حرام بیاید در فیزیک بدن، بشود خون بدن بشود پوست بدن، در سلول سلول انسان بیاید، بعد ببینید ولی خدا حرف میاثر ندارد. در درامدهایمان دقت کنیم در مصارفمان دقت کنیم. این آقای رئیسی که توجه ندارد خودش را دارد گرفتار‌ می‌کند تو را هم گرفتار می‌کند. گفتم آقا شرط گذاشتند حضور فیزیکی در مجموعه، این قانون است که از بالا آمده، این دارد تو را هُل می‌دهد به طرف دوزخ، تو رحم کن به خودت. یک مشکلی هم این درامدهای آشفته‌بازاری است که متاسفانه امروز بعضی از مردم بهش مبتلا هستند. پول شبهه‌ ناک می‌آوریم در خانه خانممان می‌خورد بچه‌هایمان می‌خورند و این را بدانید، پیغمبر می‌فرماید اولین دادگاهی که خدا روز قیامت تشکیل می‌دهد دادگاه خانواده است، یعنی قبل از اینکه پرونده‌ی ما را نسبت به دیگران و اغیار بسنجند اول خانواده ما بچه‌های ما، پدر مادر همسر اهل منزل را می‌آورند می‌گویند حقی از این آقا طلب ندارید، آنوقت خواهید دید که بعضی از این خانم‌ها و فرزندان چگونه جلوی پدرها را خواهند گرفت که لقمه‌های حرام این‌ها ما را به پسرفت معنویت کشاند.

امام حسین این خطبه را خواندند ناپاک فرزند ناپاک زاده ما را بین دو کار مخیر کرد، کشته شدن یا سازش کردن و بیعت کردن، من حسین زیربار این ذلت نخواهم رفت، چرا؟ به پنج دلیل.

دلیل اول «يَأْبَى اللَّهُ»[16] کسانی که بندگی خدا می‌کنند زیر بار ظلم و ستم نمی‌روند، آنکه بنده خداست از خدا می‌ترسد از هیچ چیزی نمی‌ترسد. امام صادق فرمود «من خاف الله أخاف الله منه کلَّ شیء»[17] از خدا ترسیدی همه از تو حساب می‌برند ولی اگر از خدا نترسیدی از همه حساب می‌بری. خداشناسی انسان‌ها را قوی می‌کند مشمول رحمت می‌کند. هر چه ضریب معرفت الهی در انسان برود بالاتر، استوار استقامت، ثبات در زندگی در او قویتر می‌شود. آنهایی که امروز در کنار امام حسین ماندند جان دادند و از جانان نگذشتند، دیشبشان را تاریخ نوشته، «لهم دویٌ کدوی النحل»[18] صدای راز و نیاز و زمزمه و مناجات سر بلند کرده بود «وَ رَسُولُهُ»[19] تبیعت از رسول الله ‌انسان‌ها را تربیت می‌کند. ما ترازمان پیغمبر است. امیرالمومنین ترازش رسول الله بود. ائمه معصومین اسوه‌ی آنها پیغمبر بود. ما چقدر در زندگی امروز داریم از پیغمبر جهت‌گیری می‌کنیم تبعیت می‌کنیم اطاعت می‌کنیم؟ روایت پیغمبر را می‌خواند می‌گوید آقا این مال 1400 سال پیش است، این‌ها دیگر امروز جواب نمی‌دهد! اینجوری می‌خواهیم تبعیت کنیم؟

«وَ الْمُؤْمِنُونَ»[20] امام حسین فرمود ‌معاشرت با انسان‌های پاک و صالح انسان‌ها را در مسیر رحمت و هدایت قرار می‌دهد. ما چه کسانی رفت و آمد داریم، دوستان ما چه کسانی هستند؟ یک منطق غلطی که بعضی از متدینین دارند، دیدم که می‌گویم، می‌گویند آقا با فلانی چرا رفت و آمد نمی‌کنید؟ می‌گویند آقا عیسی به دینش موسی به دینش، خدا بسالمت بدارد آیت الله العظمی مکارم را مد ظلّه العالی. ایشان یک وقتی در جلسه‌ای بود می‌گفتند یکی از منطق‌های غلط همین است. عیسی به دینش موسی به دینش بعد سبب بشود که من با یک آدم فاسق فاجر رفت و آمد داد و ستد قرابت داشته باشم فقط به این عنوان که او کار خودش را می‌کند من کار خودم، ما را در قبر او نمی‌خوابانند. امام رضا به ابوهاشم فرمود آقای ابوهاشم با این دایی فاسد العقیده‌ات که رفت و آمد می‌کنی، دایی! دایی جزء ذوی الارحام است. طبع تو بدی می‌دزدت خودت نمی‌فهمی. می‌دانی از کجا می‌فهمی؟ طرف می‌آید می‌گوید آقا من 5 سال قبل نماز شب می‌خواندم حالا دیگر نمازهای واجبم را هم نمی‌خوانم. این 5 سال با چه کسانی رفیق شدی؟ چی خوردی؟ تو اول بگو با کیان دوستی؟ با کی رفیق شدی که اینجوری شدی؟ الان کرونا است؟ چطور رعایت می‌کنید؟ اصول بهداشتی را می‌گویند رعایت کنید فاصله‌ها را رعایت کنید. به مراتب خطر انتشار افکار آلوده‌ی خطرناک از ویروس کرونا بدتر است.

ویروس کرونا نهایت صدق الله العلی العظیم، طرف می‌میرد، گنهکار اگر ویروسش روی انسان اثر گذاشت «ِخَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَة»[21] درس امروز درس دوستی با صالحان، با پاکان، با همان معیارهایی که ائمه برای ما بیان کردند. آقا علی‌بن موسی الرضا می‌فرماید با کسانی رفت و آمد کنید که «یُعرِّفون عیوبکم»[22] عیب‌هایتان را به شما نشان دهند. یعنی اگر اشتباهی داری بهت بگوید، رفیق خوب این است، مثل آینه است، نمازت را چرا نخواندی، این رفیق واقعی است، «و یخلِصون لکم فی الباطل»[23] ‌شما را به خدا نزدیک کند به اخلاص نزدیک کند. آن رفیقی که می‌گویید من چند ماه با او رفیق بودم معنویتم بیشتر شده این رفیق رفیق شماست.

چهارمین مطلبی که امام امروز بعنوان شناسنامه‌ی تربیتی و فرهنگی خودش یاد می‌فرماید «وَ حُجُورٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ‏»[24] ‌دامن پاک مادر چون فاطمه، مادری چون فاطمه ما را اینگونه تربیت کرده است. خواهران محترمه، مادران گرامی، نقش تربیتی شما نقش مهمی است، در کنار توجه به خدا، تبعیت از پیامبر، ارتباط سالم اجتماعی، دامن پاک مادر سازنده است و مربی است برای فرزندان ما.

و پنجم «وَ أُنُوفٌ حَمِيَّةٌ وَ نُفُوسٌ أَبِيَّةٌ»[25] آن افکار بلند و ‌آن نفس‌های پاکیزه، اشاره به پدرش امیرالمومنین، تربیت پدر! آقایان پدرها نقش دارید، امروز بعضی‌ها بچه‌ها را رها کردند، بِهِل کردند، آقایی آمده بود می‌گفت آقا من بچه‌هایم را در طول هفته نمی‌بینم. همش دنبال جمع کردن مال، بابا کار تلاش فعالیت ارزشمند است، اما عمده‌ی رسالت پدر و مادر تربیت فرهنگی این بچه‌هاست. و الّا مسائل اقتصادی این‌ها باید تمشیت شود. یک مقداری بوقت بگذاریم این‌ها را وصل کنیم، با کسانی که این‌ها را در عقائدشان مستحکم کنند. خودمان اگر اهلیم خودمان اینکار را بکنیم.

امام فرمود این پنج مطلب باعث شد که من زیر بار ظلم و ستم ظالمان و بیعت با ستمگران نروم. این پنج ویژگی، امام حسین می‌فرماید ما را حسین کرد. می‌خواهید فرزندان حسینی تربیت کنید، از صاحب امروز، کلام امروز، سرمشق بگیریم در این فرصت‌های باقیمانده‌ی زندگی.

صلی الله علیک یا اباعبدالله

یاد خدا اینقدر انسان‌ها را بزرگ می‌کند که مثل امروز وقتی علی اصغر در آغوش امام حسین هدف تیر قرار گرفت آقا فرمود «هونٌ علی»[26] تحملش آسان است، «انَّه بعین الله»[27] خدایا شما دارید می‌بینید.

دیدی یک وقتی یک جایی به یک کسی بدی می‌کنند، یک بزرگی دارد می‌بیند، می‌گوید بس است فلانی دید کافی است، دیگر هیچ چیز نمی‌گویم، آقای فلانی دید همین بس است. یاد خدا انسان‌ها را آرام می‌کند «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب»[28] جنگ آغاز شد‌. ابتدائا یک جنگ عمومی شکل گرفت که تعدادی از یاران حضرت به شهادت رسیدند. امام صلاح را بر این دیدند که جنگ‌ها به صورت انفرادی مدیریت شود که از این ظرفیت شهدا و توان اینها بهتر استفاده شود. چون دشمن جمعیتش جمعیت وسیعی بود محاصره کرده بودند. یکی یکی اصحاب رفتند، بنی‌هاشم رفتند، علی اکبر رفت، همه رفتند.

ظهر عاشورا امام نماز را اول وقت اقامه کرد، این هم درسی است، اینکه امام حسین می‌فرماید یاد خدا ما اینجوری تربیت کرده. من بارها عرض کردم اگر نماز ظهر عاشورا را روز قیامت خدا فیلمش را به نمایش بگذارد، خیلی‌ها باید سر بیندازند پایین. جلسه داشتی مشتری داشتی مهمان داشتی، شرائطت شرائط خاص بود، می‌گویند حادتر از وضع امام حسین؟ ظهر عاشورا، جمعی از یاران شهید شدند، صدای العطش از خیمه‌ها بلند است، دشمن محاصره کرده حسین‌بن علی را، ابوتمامه‌ی صیداوی می‌گوید وقت آقا نماز شد، آقا فرمود «ذکرت الصلاة جعلک الله من المصلین الذاکرین»[29] وسط میدان امام پیاده شد نماز خواند. کی‌ می‌تواند حرف بزند! این حرفی است که زُهَری مصری به حضرت سکینه گفت، گفت سکینه خانم، حسین‌بن علی برای هیچ انسان آزاد مردی جای عذر و بهانه باقی نگذاشت.

جانم در خطر بود، می‌گویند جان تو محترم‌تر بود یا جان امام حسین؟ بچه‌هایمان در خطر بودند، عزیزان تو عزیزتر بودند یا علی اکبر. ناموسم؟ زینب کبری محترم‌تر بود یا ناموس تو؟ مالم؟ مال تو ارزشمندتر بود یا مال امام حسین؟ آبرو، این‌ها با آبروی چه کسی مثل آبروی امام حسین بازی کردند؟ امام حسین را بعنوان خارجی معرفی کردند، خروج کننده‌ی بر علیه خدا!

همه رفتند، نماز خوانده شد، جمع دیگر به شهادت رسیدند، حضرت تنها ماند، آمد در آن وداع آخر صدا زد «یا زینب یا ام‌کلثوم یا سکینه یا رباب علیکنَّ منی السلام»[30] وداع آخر رسید، حضرت تنها شده بودند، حمله می‌کردند به دشمن، می‌آمدند پشت خیمه دشمن را عقب می‌راندند، این نامردمان هجوم آورده بودند، خیمه‌ها را محاصره کرده بودند. امام هر جا می‌دیدند دشمن به خیمه‌ها نزدیک است حمله می‌کردند این‌ها را می‌راندند عقب، بعد برمی‌گشتند پشت خیمه‌ها، لاحولَ و لاقوة الَّا بالله العلی العظیم، این زن وبچه‌ها آرام می‌گرفتند.

چه غم دارند حسین دارند. اما وقتی آقا آمدند فرمودند من هم دارم می‌روم، این‌ها از خیمه آمدند بیرون دور حضرت را گرفتند. هر کدام سخنی زبان حالی، بعضی‌ها می‌گفتند آقا ما را مدینه ببر، ما را در این صحرا تنها نگذار، بعضی‌ها می‌گفتند ما را به که می‌سپاری. حضرت همه را آرام کرد، این زن‌ها و بچه‌ها داغدیده را همه را به زینب سپرد، دیش بهم به زینب فرمودند خواهر «لایذهبَنَّ بحلمک الشیطان»[31] مراقب صبر و شکیبایی‌ات باش شیطان صبر و شکیبایی تو را نبرد، اما زینب خیلی مضطر شده بود، آقا یک اشاره‌ای هم به قلب خواهر کردند، خواهر هم آرامش پیدا کردند.

انشاءالله یک عاشورایی توفیق شود در محضر همه اعزه مجلس، علمای محترم، کربلا عرض ادب کنیم. آقا سوار مرکب شدند راهی میدان شدند، زینب با نگاهش حسین را بدرقه می‌کرد.

ذوالجناح ای عرش پیما مرکبم، می‌روم اما به فکر زینبم

دوالجناح ای حالم آیات نور، باید امشب رفت تا کنج تنور

آقا رفتند میدان، زینب هم برگشت به خیمه، آقا توصیه کردند خانم‌ها صدا بلند نکنید، ناله و شیون نکنید.

گر خورد سیلی سکینه دم مزن، عالمی زین دم زدن بر هم مزن

زینب درون خیمه بود، پرستاری از زین‌العابدین می‌کرد، یک وقت دید زمین کربلا به لرزش درامد. باد مخالف وزیدن گرفت، زین‌العابدین فرمود عمه شمشیرم را بیاور، عمه من را از بستر بلند کن. عزیز برادر چه شده؟ آقا فرمود عمه جان مگر صدای مظلومانه‌ی پردم را نمی‌شنوی. اینجا بود که زینب مضطر شد، سراسیمه از خیمه خارج شد، در این دشت به دنبال حسین می‌دود،

کان دم بریدم من از حسین دل، آمد به میدان شمر سیه دل

او می‌دوید و من می‌دویدم، او رو به مقتل من رو به قاتل

او می‌نشست و من می‌نشستم، او روی سینه در مقابل

یا بقیة الله عظَّم الله لک الاجر

او می‌کشید و من می‌کشیدم، او خنجر از کین من آهی از دل

ای وای ای وای

او می‌برید و من می‌بریدم، او از حسین سر من از حسین دل

مظلوم حسینم، مظلوم حسینم، مظلوم حسینم مظلوم حسینم

 

[1] لهوف (ترجمه فهری) ص97

[2] نساء آیه59

[3] تصنیف غررالحکم ص150

[4] ابراهیم آیه7

[5] تصنیف غررالحکم ص150

[6] تصنیف غررالحکم ص150

[7] تصنیف غررالحکم ص235

[8] تصنیف غررالحکم ص69

[9] تصنیف غررالحکم ص69

[10] بحارالانوار ج44 ص329

[11] لهوف (ترجمه فهری) ص97

[12] لهوف (ترجمه فهری) ص97

[13] لهوف (ترجمه فهری) ص97

[14] اعراف آیه179

[15] بحارالانوار ج45 ص8

[16] لهوف (ترجمه فهری) ص97

[17] الکافی ج2 ص68

[18] لهوف (ترجمه فهری) ص94

[19] لهوف (ترجمه فهری) ص97

[20] لهوف (ترجمه فهری) ص97

[21] حج آیه11

[22] فقه الرضا ص337

[23] فقه الرضا ص337

[24] لهوف (ترجمه فهری) ص97

[25] لهوف (ترجمه فهری) ص97

[26] اللهوف (ترجمه فهری ص113

[27] اللهوف (ترجمه فهری ص113

[28] رعد آیه28

[29] بحارالانوار ج45 ص21

[30] بحارالانوار ج45 ص47

[31] لهوف (ترجمه فهری) ص83

 

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه