استاد حدائق دوشنبه 25 مرداد 1400 مصادف با هشتمین شب از ماه محرم در مسجد النبی(ص) شیراز به بیان ادامه سلسله مباحث درس هایی از نهضت سیدالشهدا(ع) پرداختند.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله الحکیم فی و کتابه الکریم «وَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ وَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحيم»[1]
این تذکر که گفتند را الحمدلله شما همه رعایت میکنید من سابق هم عرض کرده بودم. شما در مکانهای مذهبی و مساجد بهترین رعایت را نسبت به پروتکلها میبینید. کافیشاپها را ببینید، مسجدها را هم ببینید، بازارها و پاساژها و مراکز تجاری و سفرهای کیش که گاهی اوقات در این شبکههای مجازی هم نشان میدهند، فشرده درهم برهم، گاها بدون رعایت، شما مومنین الحمدلله جزء رعایت کنندگان مسائل بهداشت هستید و الحمدلله همه رعایت میکنید. حالا اگر یک وقتی عزیزی متوجه نبود حواسش نبود ماسک نزده بود، اینها کسالت دارد، همانطور که فرمودند این ضمان شرعی دارد.
اگر من خودم احساس کنم مریضم، ارتباط برقرار کنم با دیگرانی که سالمند، این حق الناس است، بعد قیامت همینهایی که من مریضشان کردم جلوی من را میگیرند، میگویند بیانصاف تو رعایت نکردی ما را هم مریض کردی. هم مدتی از کار ما را انداختی، هم مدتی هزینه به ما تحمیل کردی لذا این هم از مصادیق حق الناس است. حالا این را که من اینجا عرض میکنم، نه خاص این مسجد، در اجتماع ما به دیگران هم بگوییم اگر کسالت داری بنشین در خانهات استراحت کن مخصوصا با این بیماری که شیوع موزیانهای و خطرناکی دارد باید رعایت کرد.
حالا امشب بحثمان میآید به اینجا که حتی اگر کسی نیت شهید شدن داشت و شهید نشد خدا ثواب شهادت را بهش میدهد. دیگر از این بهتر! چقدر خدا خوب با بندههایش راه میآید. نیت داشته باشید که من دلم میخواهد شهید شوم و نشوید، ثوابش را بهتان میدهد، من دلم میخواست در مجلس سوگواری سیدالشهدا شرکت کنم ولی کسالت دارم رعایت احتیاط میکنم برای حال دیگران، بیرون نمیآیم، بالاخره این رعایت پروتکلها هم احترام به خود ماست، هم احترام به طرف مقابل ماست. و اگر یک وقتی به بندهای تذکر دادند که آقا رعایت کن این یک نوع نوعدوستی است که دارند تذکر میدهند نباید بدمان بیاید.
انشاءالله در این مجالس و محافلی که بنام سیدالشهداست، همانگونه که گذشته هم اینگونه بوده، ارادتمندان به اهلبیت الگو هستند برای دیگران، فیلم جلساتمان را بگیرند به جایی نشان دهند، مفت نخرند از ما گران به ما بفروشند، بگویند آقا اینها مسجدیها و هیئتیها، کرونا از اینجا سربلند میکند. منتظر همین حرفها هم هستند، انشاءالله که خداوند به عظمت این شبها بلیِّهی عمومی کرونا را از سر بشریت مرتفع کند و بیماران را خصوصاً بیماران مبتلای به این بیماری را به اسرع وقت و احسن وقت لباس عافیت بپوشاند صلوات غرّاتری ختم بفرمایید.
سخن در چند شب گذشته پیرامون یکی از نکات آموزندهی از نکات امام حسین، بعنوان درس ایثار و فداکاری در زندگی دنیایی بود که حضرت سیدالشهدا آموخت چگونه نسبت به دیگران ایثار و فداکاری بخرج بدهیم. آیاتی در جلسات گذشته تقدیم شد، سخن به اینجا رسید که زیباترین، بالاترین، والاترین جلوهی ایثار شهادت است. شما یک وقت مالت را خرج میکنی این یک جلوهی ایثار است، یک وقت میگذاری برای دیگران ایثار در وقت است، یک وقتی آبرو میگذاری ایثار در آبرو است، میگوید آقا من ضمانت میکنم، به من، من تایید میکنم، این ایثار است. یک وقتی جان را میگذاری در صحنه، شهید دیگر معززترین سرمایه را که جان است را آورده در صحنه.
لذا پیامبر هم فرمود «فوق کلَّ برٍ برٌ حتَّی یُقتَل الرجل فی سبیل الله»[2] بالادست هر کار خوبی کار خوبی است جز شهادت. دیگر وقتی کسی شهید شد بالادست شهادت دیگر چیزی نیست و دیگر نمی شود ورائش چیزی فرض کرد. عزیزی دیشب سوال کرد که آقا اگر اینجوری باشد که ما محروم از شهادتیم، خوشبحال سردار سلیمانیها، حججیها، شهدای دفاع مقدس، شهدای فجر انقلاب، شهدای دفاع از حرم، ما که نمیتوانیم چه! شاید بعضی از پدران پای منبر ما میگویند آقای حدائق ما دیگر توانایی رفتن و اسلحه بدست گرفتن را نداریم، ما محروم باشیم؟ ما رسیدیم به جایی که
قوتم از زانو و بازو برفت، آب زِ رخ رنگ ز مو هم برفت.
حِقد ثریای من از هم گیسخت، گوهر دندان همه یک یک بریخت
ما چه بکنیم، ما هم دوست داشتیم که آن مقام عالی ممتاز برّ که شهادت است برسیم، ما محروم شدیم. امشب میخواهم بگویم محروم نشدیم. این دست نیتتان و ایمانتان است. خدای ارحم الراحمین باب خیرش بسته نشده. من هر گاه کسی میآید میگوید آقا در باب شهادت بسته است میگویم این حرف حرف اشتباهی است. در باب شهادت همیشه باز است. حالا یک جلوهی شهادت کشته شدن در میدان نبرد است. این یک جلوهی عالی از میدان نبرد است. اما شهادت جلوههای دیگری هم دارد.
در روایات وجود مقدس آقا امیرالمومنین میفرماید «من مات منکم علی فراشِه و هو علی معرفة حقِ ربه و حق رسوله و حق اهلِ بیته مات شهیداً»[3] سخن سخن آقا امیرالمومنین خطبه 190 نهجالبلاغه، حضرت میفرماید اگر کسی در بستر خودش مرد، در بستر تمام کد، گفتند آقا فلانی خوابید سکته کرد، صدق الله العلی العظیم، ولی چگونه مرد؟ اینگونه که علی میفرماید «من مات منکم علی فراشه و هو علی معرفة حق ربه»[4] واقعا خداشناس مرد، خدا را خوب شناخته، یک؛ و «و حق رسوله»[5] پیغمبر را هم شناخت داشت و خوب شناخته بود، «و اهل بیته»[6] اهلبیت را هم شناخته بود، امیرالمومنین فرمود «مات شهیدا»[7] این آدم هم شهید است. در بستر مرد! امام رضوان الله تعالی علیه، معمار انقلاب در بستر رفت، امام شهید رفت. این دور انصاف است که امام روز قیامت از شهدا عقب بماند، امام مدادش، امام کلامش شهید تربیت میکرد. خاطرتان هست دفاع مقدس! حالا جوانها که آن موقع بعضا نبودید یا سنتان کم بود، من یادم است به امام میگفتند آقا جبهه نیرو میخواهیم، امام یک سخنرانی میکرد، میفرمود من بازوی بسیجیها را میبوسم، جبهه پر میشد از نیرو، این امام قیامت از شهید عقب بماند این ظلم نیست!
امیرالمومنین فرمود اگر با معرفت زندگی کردی، خداشناس، پیغمبر شناس، اهلبیت شناس، آیت الله العظمی بهجت در بستر فوت میکند، این باید از شهدا عقب بماند؟ قطعا ثواب شهید میدهند، به انسانهای مومن خداشناس پیغمبر شناس و اهلبیت شناس.
امیرالمومنین میفرماید «مات شهیدا و وقع اجره علی الله»[8] اجر این فرد بر خداست، یعنی فقط خدا میداند چه پاداشی باید بدهد. پس مومنین روی خودتان کار کنید، بنا نیست بروید سوریه، آقا دیگر حال نداری، حال راه رفتن نداری، توان بلند کردن چیزی نداری، اعتقادت را ایمان به خدا ایمان به پیغمبر ایمان به اهلبیت را حفظش کن تقویتش کن تا آن لحظهای که میروی شهید بروی. بعد حضرت فرمود «و استوجبَ ثواب ما نوی مِن صالح عمله»[9] خداوند بر او لازم میداند که ثواب نیتش را بهش بدهد، او دوست داشت اگر میتوانست برود جبهه.
من یک جملهای بالاتر از درک عمومی عرض کنم که خیلی این جمله شنیدنی است، البته این مربوط به اربعین امام حسین است. در روز اربعین اول زائر قبر امام حسین جابر بود، اول زائر قبر، اول زائر پیکر حضرت زینب بود. جابر اربعین آمد کربلا، عطیه عوفی در خدمت جابر، جابر غسل کرد با لباس تمیز آمد کنار تربت امام حسین، دست گذاشت روی قبر سیدالشهدا، سه بار صدا زد یا حسین یا حسین یا حسین از هوش رفت. آب آوردند به سر و روی جابر پاشیدند جابر به هوش آمد، یک نیمچه گلایهای با امام حسین کرد، معرفت جابر کامل است، جابر معتقد است امام حسین حی و میت ندارد، امام زنده است، زندهی جاوید است. سه بار صدا زده امام را، عرض کرد «أحبیبٌ لایجیب حبیبه»[10]! آقا ای دوستی که جواب دوستت را نمیدهی، ما هر گاه به شما صدا میزدیم سلام میکردیم جواب میگرفتیم، بعد یک جمله جابر گفت، عطیه تعجب کرد، این جمله را خوب دقت کنید، گفتم برای این جمله.
به امام حسین عرض کرد، خطاب به قبر حضرت. گفت«لقد شارکناکم فیما دخلتم فیه»[11]، امشب مردم نان نیتتان را میخورید. نیتهایتان چگونه است؟ حالا میخواهم بگویم نیتهای عالی دارد قدر خودتان را بدانید. جابر خطاب به قبر امام حسین عرض کرد ما یقینا در تمام کارهای شما شریکید، عطیهی عوفی که از علمای شیعه بود، میگوید به جابر گفتم جابر چه میگویی؟ حسینبن علی سر از بدنش جدا شد، پیکرش زیر سم اسبها شد، خانوادهاش را به اسارت بردند، اموالش را به تاراج بردند عزیزانش را قطعه قطعه کردند، ما نه شمشیری زدیم نه جراحتی برداشتیم نه پولی خرج کردیم، ما چطور در کارهای امام حسین شریکیم؟
میدانید جابر جزء منحصر بفرد ترین اصحاب پیغمبر است از این جهتی که من عرض میکنم. در این جهت جابر نادر است، یعنی دومی ندارد، تنها صحابهی پیغمبر که هفت معصوم را زیارت کرد و از هفت معصوم حدیث نقل کرده جابر است. رسول الله، امیرالمومنین، زهرای مرضیه، امام مجتبی، سیدالشهدا، زینالعابدین و امام باقر. یک کسی بیاید بگوید من یک ده دقیقهای در زندگیمان فلان عارف را دیدیم، آقا یک سالی با فلان کس همنشین بوده، جابر با هفت معصوم ملاقات و استفاده کرده و حدیث نقل میکرد. سلام پیغمبر را در کوچههای مدینه به امام باقر رساند. شخصیت بزرگی بوده جابر!
وقتی عطیه عوفی به جابر ایراد گرفت که چگونه شما میگویید ما شریکیم با امام حسین و حال اینکه ما کار نکردیم، اینها را گفتم تا برسیم به این فرمایش امیرالمومنین که حضرت میفرماید به نیتهایتان میرسید! جابر گفت من از رسول الله شنیدم پیغمبر فرمود «من احبَّ قوما حُشر معه» هر که جمیعتی را دوست بدارد با آنها محشور میشود. خواهران برادران ببینید در زندگیتان چه کسی را دوست میدارید قیامت با همان محشور میشوید. آقا نمازش ترک نمیشود بعد به رضاخان میگوید خدا بیامرز. یکی گفت، بهش گفتم خدا محشورت کند با رضاخان قلدر. گفت آقا این چه دعایی است که میکنی؟ گفتم مرد حسابی رضاخانی که روضهی امام حسین را ممنوع کرد، حجاب از سر ناموس مسلمانان برداشت، تو به این آدم میگویی خدا بیامرز! یک جمله هم بهتان بگویم، در دعاهایتان حواستان باشد مسئولیت برای خودتان ایجاد نکنید. یک آقای مومنی بود وقتی میخواست طلب صلوات کند میگفت شادی روح همه اسیران خاک... گفتم اینجور طلب صلوات نکن، از اسیران خاک فرعون است، از اسیران خاک یزید است از اسیران خاک معاویه است از اسیران خاک نمرود است ابوجهل است عُتبه است شِیبه است، چرا برای آنها طلب صلوات میکنی؟ ما سلیقه هم نداریم در دعا کردن!
مگر قرآن نمیفرماید «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ»[12] تراز زندگی پیغمبر است با هر که با پیغمبر دشمن است باید دشمن باشی با هر کس با پیغمبر دوست است باید دوست باشی. پدرت با پیغمبر دشمن شد باید با پدر دشمن شد، اولادت با خدا جبهه گرفت باید با او جبهه گرفت، نوح با کنعان زاویه گرفت چون کنعان پسر نوح با خدا زاویه گرفت. شوهر اگر در برابر خدا ایستاد باید در برابرش ایستاد، فرعون در برابر خدا ایستاد، آسیه در برابر فرعون ایستاد. تراز خداست، اینطور نیست که ما در دعایمان هر چه سر زبانمان آمد بگوییم، اسیران خاک، گفتم یک مومنین و مومناتی دنبالش بیاور. بگو شادی روح اسیران خاک از مومنین و مومنات صلوات.
حضار محترم، آقای جابربن عبدالله انصاری این روایت را برای عطیه و همراهانش خواند، گفت من از پیغمبر شنیدم پیغمبر فرمود هر که جمعیتی را دوست بدارد با آنها محشور میشود. امشب سجدهی شکر بجا بیاورید که امام حسین را دوست میدارید. دلیل بر محبت امام حسین شما، حضور شما در این مکان است. دلیل بر محبت شما پوشش شماست، وضعیت شماست درون خانه شماست وقت گذاشتن شماست. پیغمبر فرمود هر قومی را دوست بداری با آن محشور میشوی.
دنباله سخن را بشنوید، جابر جمله دیگری گفت. گفت رسول الله فرمود «و مَن احبَّ عملَ قومٍ اُشرِک فی عملهم»[13] امشب میخواهم یک بشارتی به شما بدهم. هر کسی عمل قومی را دوست بدارد در کار آن قوم شریک است. این محدودیت زمانی ندارد. من از زمان حاضر شروع کنم برگردم عقب. الان اگر کسی بگوید من عملکرد سردار سلیمانی را دوست میداشتم، طبق این روایت نبوی در کارهای سردار سلیمانی شریک است. از او چیزی کم نمیشود، از لطف خدا به شماها میدهند که نیتش را داشتید، ولی شرایطش برایت نبود، پیر شدی نمیتوانی، ضعیف شدی نمیتوانی، مریض شدی نمیتوانی، خواهرم زن شوهر داری، شوهر داری اولاد داری نمیتوانی بیایی سلاح دست بگیری نبرد کنی، خدا زیر بار نیت خیرت باقی نمیماند، جوابت میدهند، شریکت میکنند در کار دیگران. همش حضور فیزیکی نیست، حضور نیتی است، نیت شما، باور شما.
پیغمبر فرمود عمل قومی را اگر دوست داشتی در کار اینها شریکی. «من احبَّ عملَ قوم اُشرک فی عملهم»[14] امشب بهتان بگویم چه کسانی همین امشب، شب هشتم، الان کربلا باشند؟ همه، حق هم همین است، آمدید اینجا تازه دستتان به کربلا نمیآمدید مجلس امام حسین، یقینا همه. به سیدالشهدا قسم ثواب امشب کربلا بودن را میدهند به کسانی که آرزو میکنند ای کاش امشب کربلا بودند. طبق این روایاتی که ما داریم. بالاتر از این بگویم!
چه کسانی دوست داشتند شب هشتم محرم سال 61 هجری، کربلا، برادران خدمت امام حسین، خواهران خدمت حضرت زینب بودند، هر کسی آروز کند ای کاش من در آن دوران بودم و ولی خدا را حجت الهی را یاری میکردم، یقین بدانید طبق این روایات در ثواب بودن با امام حسین شریک اشت. ثواب کربلا بودن را بهتان میدهند. باب بسته نیست، در باب شهادت بسته نیست. آقا امیرالمومنین علیه السلام در جنگ صفین داشتند سان میدیدند از امام جبههی جنگ، یک وقتی آمد خدمت حضرت، گفت آقا من یک برادری دارم، این هم خیلی دلش میخواست با شما باشد، نرسید، من خودم را رساندم ولی او نتوانست. محروم شد از جهاد در رکاب ولایت. آقا فرمودند برادرت دوست داشت همراه ما در نبرد با دشمنان شرکت کند؟ گفت آقا خیلی دوست داشت. آقا فرمودند بخدای علی نه برادر تو، این را زیادی بشنوید، فرمودند نه برادر تو، نسلهای آیندهی بشریت اگر آرزو کنند که ای کاش ما با علیبن ابیطالب در جهاد همراه بودیم، خدا ثواب بودن با من را به آنها میدهد. این دست نیت من و شماست، تا چه کند همت والای تو. نیتها چگونه است! در باب شهادت بسته نیست. سردار سلیمانی رفت، نیت داشتی که اگر میتوانستی همراه او بودی، ثواب را بهت میدهند.
من در یک مجلسی عرض کردم آقایی در همین شیراز از دنیا رفت، خوابش را دیدند، در عالم خواب دیدند که وضع بسیار خوبی دارد. یعنی از نظر معنوی از نظر ظاهری در یک کاخی زندگی میکند، باغستان بزرگ، گفتند فلانی بخاطر کدام کارت اینها را بهت دادند؟ گفت بخاطر طلا کردن گنبد شاهچراغ؟ گفتند شاهچراغ را تو کی گنبد طلا کردی؟ اصلا تاریخ یاد ندارد گنبد احمدبن موسی طلا شده باشد! مومن پول نداری نیت که داری، خوب استفاده کن، قدرت نداری نیت که داری، روی نیتهایتان کار کنید. خودتان را بپرورانید پرورش دهید، نیتتان را الهی کنید، خدایا اگر داشتم گرسنه در شیراز نمیگذاشتم بماند. نیت را! حالا بعضیها اینقدر بخیلند که همین نیت را هم ندارند، میگوید اگر کار دست من بود از نان خوردن میانداختمش. بعضیها اینجوری هستند. میگوید اگر میتوانستم از کار بیکارش میکردم. من نمیتوانم ببینم او خوش است! پناه بر خدا.
گفتند شما بخاطر چه کاری؟ گفت بخاطر طلا کردن گنبد شاهچراغ، گفتند کی طلا کردی؟ گفت یکی از نیتهای من این بود، خدایا اگر دستم باز شود وضع مالیام خوب شود، یکی از کارهایی که در زندگیام میکنم، گنبد پسر موسیابن جعفر احمدبن موسی را طلا میکنم. گفت دستمان هم باز نشد وضعمان هم خوب نشد، نیامد و نکردیم و رفت. در عالم برزخ خطاب شد به من چون نیت طلا کردن را داشتی و اگر بهت میرسید میکردی این کار را، ما ثواب طلا کردن گنبد احمدبن موسی را بهت میدهیم، گفت این کاخ این باغ این مقامات پاداش آن نیت است. حالا رسیدی به مطلب؟ پس شهادت فقط منحصر در قتل در جبهه نیست. آقا امیرالمومنین میفرماید «و قامت النیة»[15] نیت است که برپا میدارد کارها را، «مقام اصلاته لسیفه»[16] امام میفرماید همین نیتی که داری، این نیت جای شمشیر کشیدن و به تعبیر امروزیها اسحله بدست گرفتن جلوی دشمن را برایت پر میکند. نیت! پس اگر کسی با این اعتقاد بمیرد که معتقد به خدا، معرفت الهی، معرفت پیامبر و معرفت به اهلبیت داشته باشد.
یک روایت دیگر بگویم باز قدر خودتان را بدانید دعا کنید برای پدر و مادرهایتان. قال رسول الله صلی الله علیه و آله «من مات علی حبِّ آل محمدً مات شهید»[17] هر کسی با محبت خاندان رسالت بمیرد شهید مرده است. از خدا بخواهید این محبت بماند برایتان، عوض نشویم.
طرف آمده میگوید آقا فلان کس تا 50 سالگی نماز شبش تعطیل نمیشد، الان 60 سالش است تارک الصلاة است. زده زیر همه چیز. آقایان خانمها از خدا بخواهید زندگیتان ختم به خیر شود. چگونه زیستن خوب، مهمتر از آن چگونه مردن است، ختم زندگی ختم خوبی شود، کارنامه را به خوبی ببندند، پایان زندگی پایان خیری شود. پیامبر فرمود اگر کسی با محبت خاندان رسالت بمیرد شهید مرده است. یعنی اجر شهید ثواب شهید را به این محبّ خاندان رسالت عنایت میکند.
از این روایات فراوان است، من یکی دو روایت دیگر اینجا تقدیم کنم و آیه شریفه را هم یک اشارهای کنم. آیهای که امشب تلاوت شد، آیه 19 سوره حدید، از مستندات امام حسین در یکی از سخنرانیهای حضرت است. این آیه را من مخصوصا انتخاب کردن چون در مصادر روایی که بررسی میکردم، دو امام را برخورد کردم که به این آیه استناد کردند به این عنوان که شهید فقط شهید در معرکه نیست، اگر کسی سالم زندگی کند پاک زندگی کند، آن هم میآید در زمرهی شهدا. بله البته شهید در معرکه یک مزیتی دارد، خونش روی زمین ریخته میشود مغفرت گناهان است، یک اوصافی برای شهید در معرکه داریم که برای دیگران نداریم. شهید در جبهه غسل ندارد شهید در جبهه کفنش لباس تنش است. کفن نمیخواهد بهش بپوشانند، با همان لباس رزم، شهید در جبهه دست زدی به بدنش غسل مس میت ندارد، ولی شما به بدن آیت الله العظمی اگر از دنیا رفته دست بزنی باید بروی غسل مس میت بکنی اگر بدن سرد شده باشد. اینها یک امتیازاتی است برای شهید در معرکه و جبهه، اما اجر شهید بابش بسته نیست.
من این آیه را یک اشارهای کنم، قرآن میفرماید «وَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ»[18] کسانی که ایمان به خدا و ایمان به پیامبران میآورند «أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ»[19] اینجا امام حسین استناد به همین آیه میکنند که این آیه اطلاق دارد، منظور از شهدا یعنی شاهدان خدا در روز قیامت، در اجر شهدا قرار گرفتند به شرط اینکه ایمان به خدا و پیغمبر داشته باشند، اگر مومن واقعی باشید شما میروید در زمره شهدا «وَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ»[20] اینها اجرشان نزد خداست، نورانیتی خدا در قیامت به اینها عنایت خواهد کرد، «وَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا»[21] آنهایی که انکار میکنند و تکذیب میکنند آیات الهی را «أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحيم»[22] آنها اصحاب دوزخ و اصحاب آتش هستند. در این آیه من چند تا نکته محضر عزیزان عرض کنم، و بعد آن حدیث امام حسین را هم یک اشارهای کنیم.
اولا اینکه از نشانههای صداقت، اصلا صادق کیست، صدیق کیست؟ دیدید گاهی اوقات میگویند فلانی آدم صادقی است، تارک الصلاة است بهش میگویند صادق. یک خانم جوانی آمد پیش من گفت حاج آقا یک خواستگاری برایمان آمده این خیلی آدم مردی است، همه چیزش خوب است فقط دو تا عیب کوچک دارد، نماز نمیخواند شراب میخورد. گفتم خدا یک عقلی به تو بدهد یک صبری هم به من بدهد. نمردیم معنای عیب کوچک را هم از زبان تو یاد گرفتیم، این عیب کوچک است! گفتم خانم تارک الصلاة شراب خور، نهی شده اگر شراب خور آمد خواستگاری دختر بهش بدهی. شیطان به حضرت موسی فرمود موسی یکی از نصیحتهایی که بهت میکنم این است، پای سفرهای که شراب درش است اصلا ننشین، فتنه میشود این سفره، ایمانت را به باد میدهد. این نصیحت شیطان به حضرت موسی است. صادق کیست؟ آقا آدم مردی است! همین دلیل بر نامردیاش تارک الصلاتیاش است. کفران نعمت خدا را دارد میکند تو میگویی مرد! مردی به پول خرج کردن است، مردی به زبان بازی است، مردی به خوش مرامی است؟ اصلا خوش مرامی یعنی چی؟ مرام یعنی حرمت خدا را زیر پا نگذاشتن. صدیق کیست؟ آدم صادق و صدیق میگویند کسی است که زبانش رفتارش، رفتارش گفتارش را تایید کند. این صدیق است. حرف میزند عملش هم مؤید حرفش باشد. کار میکند کارهایش مؤید حرفش باشد. کار میکند کارهایش مؤید حرفش باشد. تحافت و تغایری نباشد، حرف و عملش دو تا نشود. در قرآن چند تا از شخصیتهای بزرگ را خدا صدیق یاد کرده، حضرت ابراهیم، حضرت ادریس، حضرت یوسف، در خانمها حضرت مریم، خدا اینها را بعنوان صدیق یاد کرده، اینها جلوههایی از صدیقین عالمند، حرف اینها با عمل اینها هیچ مغایرتی اصلا ندارد. قرآن میفرماید از نشانههای صداقت ایمان به خدا، و ایمان به تمام انبیاست. این را میگویند آدم صدیق، او که میگوید من خدا را قبول دارم پیغمبر را قبول ندرام این دروغ میگوید. او که میگوید من خدا را قبول دارم نماز نمیخوانم، فقط خدا، دیدید بعضیها این حرف را میزنند! فقط خدا، ما دربست نوکر خدا هستیم! این آدم دروغگویی است، خدا میفرماید ما را قبول داری رسل ما را هم باید قبول داشته باشی نمایندگان ما را هم باید قبول داشته باشی. مثلا بنده در یک ادارهای میروم میگویم بنده فقط به شخص مدیر کل ارادت دارم به بقیه کار ندارم! میگویند آقا این معاونین را مدیر کل معین کرده، احترام به اینها احترام به ناصب آنهاست، مسئول اینهاست، میگوییم ما فقط مدیر کل. این دروغ است، من فقط خدا، ولی اوامر خدا را کاری ندارم، نماز نمیخوانم، حجاب هیچ، خمس به کنار، واجبات را ترک کردم، محرمات را انجام میدهم میگویم من عاشق خدا هستم، این دروغ است و این خلاف واقع است.
پس نکته اول از نشانههای صداقت اگر میخواهیم صدیق باشیم اگر میخواهیم در اجر شهدا شریک شویم، ایمان جدی به خدا و پیغمبر و انبیا، این نکته اول.
مطلب دیگری که در این آیه من محضر عزیزان عرض کنم، قطعا کسانی که در دنیا از نور دین بهره بردند، از نورانیت تبعیت انبیا بهره گرفتند، قیامت هم در نورانیت الهی قرار میگیرند. یعنی نورانیت الهی روز قیامت به داد اینها میرسد، گم نمیکنند راه را، هدایت میشوند در قیامت. حالا ما به قیامت نرسیدیم ولی آنچه روایات میگوید صحرای وانفسایی است. یکی از موقفهایی بسیار سختی که همهی ما پیش رو داریم صحرای قیامت است. آنچه که بدادتان میرسد نورانیتی است که باید در دنیا کسبش کنید. سرمایه باید اینجا بیندوزید، اینجا مزرعه است، اینجا در نور بودید در قیامت هم در نورید.
خدا رحمت کند امام را، امام میفرماید ما الان هم در صراطیم، صراط فقط قیامت نیست، حد فاصل بین محشر و بهشت، الان هم روی صراطیم، چگونه؟ برادر من خواهر من، پایت را کجا میگذاری زمین؟ در کدام مجلس داری شرکت میکنی؟ با چه کسانی رفت و آمد داری؟ قیامتت برگرفته از همین کارهای دنیایت است. با خوبان! قدمت را در مجالس دینی برمیداری؟ در خدمت به خدا هستی؟ یقین بدان قیامتت دنیایت است. برگرفته از همین دنیاست. ولی این پاها در یک جای دیگر دارد فعالیت میکند، یک جای دیگر دارند گزارش میکنند حضور ما را؟ قیامت هم همین است. خدا رحمت کند این ضرب المثل را از مرحوم جد ما، ابوی خیلی نقل میکردند از ایشان، میگفتند در درسشان به طلبهها میگفتند، این ضرب المثلی که قدیم سر زبانها بود، کشاورزها این ضرب المثلشان بوده. میگفتند پنبه که شیداست از دو برگش پیداست. یعنی چه؟ این بذر پنبه، نهال پنبه وقتی از خاک سربلند میکرد، کشاورزهای ماهر و حرفهای، همان دو تا برگ اول را که میدیدند، میفهمیدند که این بذر این گیاه ثمرش خوب است یا ثمرش بد است. قیامتتان را میخواهید بفهمید چخبر است. ببینید دنیا با چه کسانی هستید؟ دنیا با خوبها هستید آخرت هم با خوبها هستید. دنیا با امام حسین بودید آخرت هم امام حسین رهایت نمیکند. پای بعضیها در این جلسات باز نمیشود. زبانشان به ذکر و دعا و نماز گشوده نمیشود، خوب آخرتشان هم همین است، آخرت تافتهی جدا بافتهای از دنیا نیست. این هم نکته دیگر.
خداوند سبحان هم مومنین را در این آیه تشویق میکند و هم کافرین را تهدید. این سازنده است، در کارهای تربیتی خوبیها را باید دید تشویق کرد کاستیها را باید تذکر داد و تهدید کرد. ما گاهی اوقات یک طرف را میبینیم یک طرف را نمیبینیم، عیبها را فقط میبینیم تذکر میدهیم خوبیها را نمیبینیم تشویق نمیکنیم. خدا اول بندگان خوب خودش را تشویق میکند، «وَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ»[23] اینها نزد خدا هستند، در قیامت نورانیت الهی شامل حال اینها میشوند، این تشویق «وَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحيم»[24] این هم تهدید. همانطوری که آن طرف را خدا تشویق میفرماید، این طرف هم تهدید. این برای همهی ما درد است، خوبیها را باید تشویق کرد، بدیها را باید تذکر داد تا سازندگی اتفاق بیفتد.
اما من روایت سیدالشهدا را هم عرض کنم و عرائضم را تمام کنم. در ذیل این آیه شریفه این روایت را بنده برخورد کردم، این شبها انتساب به آقا امام حسین دارد، از صاحب این ایام سحن بگویم. روایت را مرحوم علامه مجلسی در جلد 82 بحار نقل میکند. زیدبن ارغم آمد خدمت امام حسین، آقا امام حسین فرمودند «ما من شیعتنا»[25] خدا کند شیعه باشیم و شیعه بمانیم و شیعه برویم. شیعه! یکی دو جلسه باید در یک فرصت دیگر راجع به شیعه حرف بزنیم. شیعه که جلوه شیعه سلمان است، جلوه شیعه بودن اباذر است. شیعه را امیرالمومنین برایش کد نام میبرد، امام صادق تعریف میکند، به ادعا هم نیست، به حلوا حلوا دهان شیرین نمیشود، امام حسین فرمودند «ما مِن شیعتِنا الَّا صدیقٌ شهید»[26] شیعهای نیست از شیعیان ما مگر اینکه مشمول مقام صدیقون و شهدا قرار بگیرد. کلام امام حسین است. آقای زیدبن ارغم میگوید تا امام حسین این را فرمود من به حضرت عرض کردم «قلتُ انَّی یکون ذلک و هم یموتون علی فراشهم»[27]؟ گفت آقا چطور میشود اینطور اتفاق بیفتد که شیعیان شما همه در زمره صدیقین و شهدا باشند، ما خیلی از شیعیان شما را میشناسیم در بستر به رحمت خدا رفتند در بستر جان سپردند!
امام حسین فرمود «أما تتلو کتاب الله»[28] مگر قرآن نخواندی؟ که بعد حضرت همین آیه را خواند «وَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ»[29] امام استناد به همین آیه کردند، یعنی اگر کسی شیعه باشد در بستر هم بمیرد شهید است. ما اصلا نداریم شیعهای اجر شهید بهش ندهند، در بسترش هم بمیرد شهید است. بعد حضرت فرمودند «ثم قال لو لمتکن الشهادة الَّا لِمن قُتل بالسیف»[30] امام فرمودند اگر مقام شهادت فقط منحصر بود به آنهایی که در جبهه شهید میشوند با شمشیر یا در معرکه، حضرت فرمودند «لَأقلَّ الله الشهدا»[31] در آن صورت خدا شهدا را تقلیل داده بود، در حالی که خداوند شهدا را تقلیل نداده، باب شهادت بسته نیست، هر کسی با اعتقاد پاک با ایمان به خدا ایمان به رسول در این مسیر قرار بگیرد اجر شهید ثواب شهید شامل حال او خواهد شد.
جمله پایانی امیرالمومنین فرمود «المومن علی ای حال مات و فی ایِّ حال قبض فهو شهید»[32] این هم باز در جلد 68 بحار، حضرت میفرماید مومن در هر حالی که بمیرد، مومن باشد، «الذین آمنو»[33] اگر مومنی در هر حالی بمیرد، در هر ساعتی قبض روح شود «فهو شهید»[34] شهید است، خانم یک وقتی در آشپزخانه حضرت ملک الموت میآید سراغت، در حال کار در حال استراحت در تفریح در سفر، ما داشتیم یکی از متدینین بود خدا رحمتش کند، خانمش میگفت یک جایی رفتیم مجلس سخنرانی، من پیاده شدم شوهرم داشت قفل ماشین را میزد پیاده شود پشت فرمان صدق الله. «فی ایِّ ساعة و فی ایّ حال»[35] وجود مقدس امیرالمومنین میفرمایند جانت را بگیرند شهید مردی چون مومنی، مؤمن.
صلی الله علیک، شب هشتم دست توسل همه به سمت آن جوان رعنا و رشید هاشمی علی اکبر است. علی اکبر وقتی روانه میدان شد، امام حسین یک جملهای فرمودند که خدایا تو شاهد باش شبیهترین افراد به پیغمبر را من راهی میدان کردم. «خَلقا خُلقا منطِقا»[36] هر کسی علی اکبر را میدید اگر قبلا پیغمبر را دیده بود به یاد رسول الله میافتاد. نحوه سخن گفتن علی اکبر تُن صوت علی اکبر، اگر صدای پیغمبر در گوشش بود و خاطرش بود یاد لحن صوت رسول الله میافتاد. روش علی اکبر هم روش رسول الله بود. جوانان مجلس، افتخار یک جوان به سخن گفتن شایسته اوست به رفتار پسندیدهی آراستهی او، من را میبینند باید بفهمند بچه مسلمانم، حرف زدن من را میبینند باید بفهمند ایمان و اعتقادی هست که هر حرفی نمیزنم. علی اکبر اینگونه بود.
وقت به تاخیر افتاد، یک جمله عرض کنم مقدمه توسل و انشاءالله حسین آقای مومنین و سایر مداحان اهلبیت و عزیزانی که هستند فیض کاملتر و بهتر به جمع خواهند داد.
این را عرض کنم دو نکته از آیت الله شوشتری نقل میکنند. میگویند امام حسین یک موت داشت یک مرگ و یک شهادت. میفرماید موت امام حسین کنار پیکر علی اکبر بود. من معذرت میخواهم از پدران شهدا، مادران شهدا، داغ جوان خیلی سخت است. شیخ شوشتری میفرماید امام حسین در کنار پیکر علی اکبر در حقیقت رفت، شهادت در گودی قتلگاه بود. بعد یک جمله دیگر از حاج شیخ بگویم. بعد یک تشبیهاتی ایشان دارد بین ابراهیم و اسماعیل منا و ابراهیم و اسماعیل کربلا که این بماند. میگوید تفاوتهاست بین ابراهیم و اسماعیل در منا و حجاز و ابراهیم کربلا حسین و اسماعیل کربلا علی اکبر در منای عشق، سرزمین کربلا.
یکی از تفاوتها این است، در منا ابراهیم رفت اسماعیل را برای قربانی شدن آماده کرد، در کربلا علی اکبر آمد گفت بابا آمادهام، بابا اذن بده. علی اکبر وقتی به شهادت رسید، این را هم اضافه کنم، بعد از شخص امام حسین هیچکدام از شهدا به اندازه علی اکبر کفار را به خاک نیفکند. در یک حملهی اکبری در جنگ اول 200 نفر را به خاک افکند، عرق از سر و روی این جوان هاشمی جاری است، آمد سمت خیمهها رو به پدر کرد، گفت پدر جان «العطش قد قتلَنی و ثقلُ الحدید قد اجهدنی»[37] تشنگی دارد من را از پا در میآورد سنگینی آهن دارد من را اذیتم میکند، اگر یک مقدار آب بود مینوشیدم بهتر برای شما دفاع میکردم. بعضی کوته فکرها میگویند علی اکبر چرا از امام حسین آب خواست، میداند آب در خیمه نیست چرا آب خواست. علی اکبر اولا آب برای سیراب کردن خودش نخواست آب برای دفاع از ولایت خواست، گفت بابا میخواهم بهتر از تو دفاع کنم، مقام ولایت را باید حمایت کرد. آقا امام حسین فرمود انشاءالله از دست جدت سیراب شوی، یعنی صلاح این است که تشنه بروی. مرحوم شوشتری فرمود وقتی علی اکبر از اسب به زمین افتاد سه تا فریاد بلند شد، فریاد اول صدای نالهی علی اکبر بود، صدا زد «یا أبتا علیک منِّی السلام»[38]، بابا من هم رفتم خداحافظ، «هذا جدی رسول الله»[39]، بابا پیغمبر آمده، پیغمبر سیرابم کرد، دیگر فکر تشنگی من نباش، میدانست امام حسین نگران بودند فکر عطش جوانش بود. گفت «فقد سقانی بکأس الاوفی»[40]، الان رسول الله سیرابم کرد. بابا پیغمبر دارد صدایت میزند میگوید حسین به جانب ما بشتاب. این صدای اول.
صدای دوم خانمها شما همراهی کنید، تا صدای علی اکبر بلند شد فریادی از درون خیمه بلند شد وا محمداه وا علیاه و حسیناه، صدای نالهی عمهاش زینب بلند شد.
اما یک صدای سومی هم بلند شد، سیدالشهدا آمد وسط میدان از اسب آمد پایین مرحوم علامهی مجلسی میفرماید امام روی کاسه زانو حرکت کرد به طرف پیکر قطعه قطعهی علی، هفت بار صدا زد ولدی علی ولدی علی ولدی علی
پسرم علی پسرم علی پسرم علی، صدایی نیامد، آقا آمد بالای سر علی سر جوان را به دامن گرفت، علی دیگر جان به جان آفرین داده، یک وقت دیدند آقا صورت به صورت علی گذاشت، بابا رفتی و از همّ و غمّ دنیا آسوده شدی اما پدرت را تنها گذاشتی، همه بگوییم غریب حسین.
[1] حدید آیه 19
[2] مستدرک الوسائل ج11 ص8
[3] نهجالبلاغه خطبه190
[4] نهجالبلاغه خطبه190
[5] نهجالبلاغه خطبه190
[6] نهجالبلاغه خطبه190
[7] نهجالبلاغه خطبه190
[8] نهجالبلاغه خطبه190
[9] نهجالبلاغه خطبه190
[10] بحارالانوار ج65 ص130
[11] بحارالانوار ج65 ص131
[12] فتح آیه29
[13] بحارالانوار ج65 ص131
[14] بحارالانوار ج65 ص131
[15] نهجالبلاغه خطبه 190
[16] نهجالبلاغه خطبه 190
[17] بشارة المصطفی لشیعة المرتضی ج2 ص197
[18] حدید آیه 19
[19] حدید آیه 19
[20] حدید آیه 19
[21] حدید آیه 19
[22] حدید آیه 19
[23] حدید آیه 19
[24] حدید آیه 19
[25] بحارالانوار ج79 ص173
[26] بحارالانوار ج79 ص173
[27] بحارالانوار ج79 ص173
[28] بحارالانوار ج79 ص173
[29] حدید آیه19
[30] بحارالانوار ج79 ص173
[31] بحارالانوار ج79 ص173
[32] بحارالانوار ج65 ص140
[33] حدید آیه19
[34] بحارالانوار ج65 ص140
[35] بحارالانوار ج65 ص140
[36] لهوف (ترجمه فهری) ص113
[37] لهوف (ترجمه فهری) ص113
[38] بحارالانوار ج45 ص44
[39] بحارالانوار ج45 ص44
[40] بحارالانوار ج45 ص44