استاد حدائق روز چهارشنبه 6 مرداد1400 در مسجدالرسول(ص) شیراز همزمان با عید سعید غدیر خم به مسأله اهمیت غدیر پرداختند.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه القرآن الحکیم «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرين»[1]
صدق الله العلی العظیم
شب عید سعید غدیر خم است که به فرمودهی رسول الله افضل اعیاد امت اسلام عید غدیر است. در سخنی از رسول الله سوال شد بالاتر از عید جمعه، عید فطر، عید اضحی، عیدی هم هست؟ پیغمبر فرمود عید غدیر.
از امام صادق هم نزدیک به این مضامین نقل شده که عالیترین عید در اعیاد اسلامی عید غدیر است. بزرگان معتقدند که از ولادت امیرالمومنین مهمتر عید غدیر است، از عید مولود رسول الله مهمتر عید مبعث است. عید ولادت امیرالمومنین تولد انسان کامل و تولد شخص والاست، عید غدیر و عید مبعث تولد انسانیت است. تحولی برای جامعهی بشری است. من مختصری نسبت به غدیر و اشارهای نسبت به فضیلت فردا، گذرا دهها و روایت و حدیث از اولیای معصومین داریم نسبت به اهمیت فردا، آنهایی که شرایطتان اقتضا میکند، روزهی فردا، جدای از ماه رمضان که روزهی واجب است، در طول سال هیچ روزی به عظمت روزهی فردا نیست. پیغمبر فرمود کسی روزه بگیرد مثل اینکه عمر دهر را روزه گرفته. عمر دهر یعنی چی؟ یعنی از آغاز عالم دنیا بیاید تا پایان عالم زندگی کند. تمام این روزها را مثل اینکه روزه بگیرد.
یک دستوراتی هم اشاره شده نسبت به فردا که حالا در قسمت عرائضم یک مروری میکنیم بر این احادیثی که از اولیاء مومنین نقل شده.
اما نسبت به خود عید غدیر و این اتفاق عظیم عالم اسلام، خدا رحمت کند علامهی امینی را که با محوریت عید غدیر 11 جلد کتاب نوشت با نثر عربی که ترجمهی این 11 جلد شد 20 جلد. و مرحوم علامهی امینی به محوریت حدیث غدیر، از مدارک و مثانی و کتب اهلسنت در حقانیت غدیر از زبان اهلسنت ایشان مطالب را ارائه کرده است. از آغاز جلد اول تا پایان جلد یازدهم همه از مدارک اهلسنت. 360 محدث بزرگ اهلسنت را ایشان نام میبرد که نسبت به حدیث غدیر همه متفقند که این اتفاق در 18 ذیالحجهی سال 10 هجری در غدیر خم واقع شد و مسئله مسئلهی طرح ولایت بود نه طرح دوستی.
خوب پیامبر در حجة الوداع که یک اعلام رسمی در سال دهم کردند که حضرت فرمودند من خودم میخواهم در مناسک حج حضور پیدا کنم و هر مسلمانی که برایش شرایطش مقتضی است بیاید با ما حج را بجا بیاورد، مناسک را عملی میخواهم به شما بیاموزم. حتی پیغمبر همسران خودشان را از مدینه با خودشان حرکت دادند. حضرت زهرای مرضیه در این حجة الوداع شرکت نمود. از مدینه مسلمانها از سایر نقاط اسلامی در این فراخوانی که رسول الله کردند اجتماعی شکل گرفت بیش از یکصد هزار نفر.
مراسم حج تمام شد در مراجعت همهی مسلمانها تا غدیر که شاهراه بود و راهها از آنجا منشعب میشد. در این حد مسیر سه مرتبه جبرئیل نازل شد «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ»[2] پیامبر خاتم برسان پیام خدا را به مردم «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»[3] اگر اینکار را نکردی مثل اینکه کاری نکردی، 23 سال تلاش پیغمبر در گرو این حرکت در غدیر است. 23 سال یکطرف، معرف علیبن ابیطالب در غدیر که زحمات پیغمبر را شکوفا میکند یکطرف.
پیامبر در غدیر توقف کردند فرستادند عدهای از مسلمانها جلو رفته بودند، در راههایی که به سمت بلاد اینها منتهی میشد، اینها را صدا زدند برگردید، عدهای عقب بودند ایستادند تا اینها رسیدند. هوا بسیار گرم، مسلمانها برای خودشان با عبایشان سایهبان درست کرده بودند. همه در عجب، چه مطلبی است که پیامبر در این گرما در این بیابان همه را امر به توقف نموده، رسول الله این خطبهی غدیر را خواندند. من یپشنهادم هم به عزیزان این است که یک مرتبه از اول تا آخر بخوانید.
198 امتیاز را پیغمبر برای امیرالمومنین در خطبهی غدیر نام برد. شناسنامهی امیرالمومنین خطبهی غدیر است. شیعه علی را از زبان پیغمبر در خطبهی غدیر بشناس. من امروز در دانشگاه، در جمع اساتید عرض کردم یکی از محرومیتهایی که ما داریم، و مظلومیتهایی که ائمه دارند. به یک جوان شیعه بگویید دهتا جمله از امیرالمومنین بگویید. سرش را میاندازد پایین. شیعهی علی ده تا امتیاز از امامت به ما بگو. بگو آقا از فلان مستشرق شرقی و غربی حرف بزن، ردیف میکند برایت، از امام حسین ده تا جمله نقل کن. قیامت شرمندهی امیرالمومنین نشوید بگویید نهج البلاغه کتاب شما بود یک دور ترجمهاش را نخواندیم. آنوقت آقای جرجرداغ مسیحی میگوید بیش از هفتاد مرتبه، یک عالم مسیحی، از آغاز تا پایان نهج البلاغه را خواندم، و هر دفعه شگفتیهایی و معلوماتی بر معلومات ما افزوده شد. این واقعا ظلم نیست! نهج البلاغهی امیرالمومنین که دربرگیرندهی سعادت دنیا و آخرت بشر است. ما شیعه باشیم یک دور ترجمهاش را نخوانده باشیم، یک دور.
گاهی اوقات کتابهای متعدد میخوانیم اما سخنان امیرالمومنین در حاشیه است. در خطبهی غدیر، من بررسی میکردم رسول الله به 62 آیه قرآن استناد میکند. اصلا این خطبهی غدیر یک سند بزرگی است برای حقانیت امیرالمومنین که نوع آیاتی که رسول الله به آنها تمسک میجوید آیات ولایت است. ده مرتبه در خطبه غدیر با نام علی را یاد میکند. و نکات فراوانی که در این خطبه است، که حالا من پیشنهاد میکنم عزیزان عنوان امیرالمومنین را ده بار پیغمبر در خطبهی غدیر نام میبرد. اصلا این عنوان امیرالمومنین را 10 بار پیغمبر در خطبهی غدیر نام میبرد. اصلا این عنوانی است که رسول الله به امیرالمومنین داد. در خطبهی غدیر در زمان حیات خودش. این خطبه 70 روز قبل از ارتحال رسول الله است. 5 مرتبه پیامبر واژهی وصی را بکار میبرد در همین خطبه، سه مرتبه رسول الله عنوان خلیفه را بکار میبرد برای امیرالمومنین. عنوان برادر، أخ، چهار مرتبه در چهار موقع این خطبه، پیامبر خطاب برادری میکند به علیبن ابیطالب. عرض کردم 198 فضیلت را پیغمبر برا علیبن ابیطالب نام میبرد. اصلا این خطبه سند سربلندی شیعه است. این نکتهای را که من میخواهم عرض کنم از دو شخصیت بزرگ نقل شده است، یکی مرحوم شیخ مرتضی انصاری، یکی خود علامه امینی.
مرحوم شیخ مرتضی انصاری اعلی الله مقامه که از فقهای بزرگ عالم تشیع است، میگویند روز عاشورایی بود در دهلیز خروجی امیرالمومنین ایشان ایستاده بود، عزادارها عزاداری میکردند هیئات عزاداری در صحن امیرالمومنین به سر و سینه میزدند، نمایندهی حکومت عراق که یک مسئول سنی بود، کنار دست شیخ انصاری ایستاده بود. داشت نگاه میکرد عزاداری عزاداران را، یک وقتی این نمایندهی دولت که سنی بود رو کرد به شیخ انصاری، گفت جناب شیخ آقا سیدالشهدا حسینبن علی که تنها کشته و شهید عالم نیست، مظلوم در عالم فراوان، مقتول و شهید در گذشته بوده، آینده هم خواهد بود، این همه خرج، این همه صرف وقت، این همه عزاداری برای کسی که قرنها قبل به شهادت رسیده، سال 61 هجری قرنها از این واقعه میگذرد. هر سال بیشتر با عظمتتر، جدیتر، شما عزاداری میکنید این چه ضرورتی دارد؟ میگویند شیخ اعظم اعلی الله مقامه رو کرد به آن نمایندهی دولت عراق که یک مسئول سنی بود، فرمود ما یک اشتباه کردیم در تاریخ و میترسیم که این اشتباه تکرار شود. و اشتباه ما این بود که خطبهی غدیر با آن سندیت با آن حجیت، با آن کثرت جمعیت، صدهزار نفر در غدیر بیعت کردند با علی، عجیب این است که اول کسانی که بیعت کردند اول بیعت شکنان بودند. خلیفهی دوم آمد در خیمه با امیرالمومنین بیعت کند، حرفی زد که پدرش خطاب به انوشیروان زد، گفت بخ بخ لک، این بخ بخٍ میگویند از ابتکارات خطاب بود، پدر خلیفهی دوم. بخ بخٍ یعنی به به، گاهی اوقات یک جایی میخواهی تبریک به کسی بگویی میگویی به به، گفت بخ بخٍ لک، به به درود بر شما ای علی، أصبحتَ مولای و مولا کلِّ مومنٍ و مومنة، صبح گردیدی در حالی که مولای من و مولای هر مرد مومن و زن مومنهای. خانمها آمدند برای بیعت، رسول الله دستور دادند یک تشت آبی را امیرالمومنین دست زدند در این دست، تشت را در یک خیمهی دیگری گذاشتند، زنها به رسم پیمان و تعهد میآمدند در آن خیمه دستشان را به آن تشت میزدند. صدهزار نفر بیعت کردند. یک واقعهی مسلّم در حضور رسول الله، تا سه روز بیعت کنندگان ماندند برای بیعت. مرحوم شیخ انصاری به آن نمایندهی دولت عراق گفت غدیر با آن سندیت، با آن حجیت، ما اهمیت ندادیم فراموش شد و نتیجهی آن فراموشی شد کربلا شد عاشورا شد شهادت سیدالشهدا و ما دیگر عاشورا را فراموش نمیکنیم تا اتفاق دیگری نیفتد. عاشورا را هر سال پربارتر، جدیتر، باشکوهتر تجلیل میکنیم، این را میگویند حرف مرحوم شیخ انصاری است. علامهی امینی هم قریب به همین مضامین فرموده بود.
حضار محترم این الغدیر که عزیزان طلاب جوان که در مجلسند، من به اینها مخصوصا میگویم که کثرت سربازی اهلبیت را دارید، الغدیر را یک دور ترجمهاش را از آغاز تا پایان بخوانید، این کتاب میدانید چه کرد! وقتی که مرحوم علامه امینی این کتاب را چاپ کرد، یک نسخهاش را فرستاد مصر، این را مرحوم علامه حکیمی نقل مینمود. گفت کتاب علامه امینی الغدیر رسید به مصر، کتاب را بردند در وزارت فرهنگ مصر بررسی شود نظر بدهند که چاپ بشود یا نشود. کارشناسان وقتی بررسی کردند به وزیر فرهنگ مصر عنوان کردند که این کتاب اگر چاپ شد در مصر، سنی دیگر باقی نمیماند چون هر چه در این کتاب گفته شده از مصادر اهلسنت است. کتاب ممنوع الچاپ شد.
علامه حکیمی مینویسد مرحوم علامه امینی یک نامهای نوشت برای وزیر فرهنگ مصر، آقای وزیر فرهنگ مصر، کشور مصری که امروز بر آن دارید حکومت میکنید، قرنها قبل در صدر اسلام به افکار بلند و عالمانهی شخصیتی فتح شد به نام علیبن ابیطالب. چه شده که بعد از گذشت قرنها فضائل این امام در مملکتی که شما به برکت او دارید زندگی میکنید ممنوع است؟!
میگویند نامهی علامه امینی به دست وزیر فرهنگ مصر که رسید خجالت کشید گفت کتاب را چاپ کنید، در چاپ اول الغدیر بیش از یک میلیون سنی در مصر شیعه شد که دیگر جلوی چاپ را در مصر گرفتند. الان یک برگ الغدیر در عربستان از مواد مخدر خطرناکتر و جرمش بیشتر است. در خیلی از کشورهای اسلامی همینطور است.
همت علامه امینی این بود که از مصادر اهلسنت ثابت کند که این تحریفی که بعدها در غدیر ایجاد کردند که پیامبر این جمعیت را متوقف کرد، تحریف اینگونه شروع شد، که فقط اعلام کند که هر که من با او رفیقم، با علی هم رفیق باشد. علامهی امینی مینویسد کدام آدم عاقل میپذیرد که بیش از یکصد هزار انسان خستهی از حج را در آن گرمای صحرای غدیر پیغمبر ساعتها متوقف کند و خطبه بخواند و بعد هم بفرماید «فلیبلِّغ الشاهد الغائب»[4] حاضرین به غائبین برسانند که فقط هر که من با او رفیقم با علی هم رفیق باشد! به مراتب بالاتر از این دوستی پیغمبر سالها قبل در احادیث متعددی بیان فرمود، کتاب فضائل الخمسة من الصحاح السته فیروزآبادی را مطالعه کنید، بیش از هزاران حدیث در فضیلت علیبن ابیطالب پیغمبر قبل از غدیر فرموده بود، علی وصی من است، علی جانشین من است، علی نفس من است، تعبیر «یا علی مثلکَ فی الناس الا کمثل قل هو الله احد فی القرآن»[5] «حب علیٍ حسنة لاتضرُّ معها سیئة و بغضُ علیٍ لاتنفعها حسنة»[6] در اینکه پیغمبر امیرالمومنین را چقدر دوست میداشت، به مراتب قبل از اینها پیغمبر فرموده بود. علامهی امینی میفرماید اصلا بنا بر معرفی دوستی نبود! این را که پیش از آن پیغمبر فرموده بود. پیامبر در همین مقدمه خطبه فرموده بود من در آیندهی نزدیک دارم از بین شما میروم و فرشتهی الهی این را به من ابلاغ کرده و خدا من را مامور کرده که این پیام را برسانم. و لذا خود این غدیر در یک موقعیت زمانی و مکانی حساسی اتفاق افتاد. یعنی عظیمترین اجتماع عالم اسلام در غدیر اتفاق افتاد، و حجاجی که از حج دارند برمیگردند، از سفر مناسک حج دارند برمیگردند، پیغمبر در آن زمان که با رحلتش 70 روز بیشتر باقی نمانده و در آن موقعیتی که عظیمترین اجتماع عالم اسلام است علیبن ابیطالب را معرفی میکند.
من چند تا نکته را در این آیهی 67 سوره مبارکه مائده که آیهی «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ»[7] چند تا نکتهی مهم حائز اهمیت را عرض کنم.
نکتهی اول، یکی از آیاتی که گویای این است که انتخاب رهبر الهی کار خداست. رهبر الهی یعنی مثل انبیا، مثل ائمه، یک امام را مردم انتخاب نکردند. یک پیغمبر انتخاب مردم نبود، خدا برگزید، مردم ادب کردند، تبعیت کردند پذیرفتند اطاعت کردند. از آدم تا خاتم از امیرالمومنین تا صاحب الزمان اینها انتخابهای خدا بود. شما در زمانهای گذشته، در زمان انبیا و در زمان ائمهی معصومین ببینید بعد از شهادت موسیبن جعفر انتخاب مردم رفت به سمت احمدبن موسی! انتخاب علیبن موسی الرضا بود، و عظمت احمدبن موسی همین بس که تمام این مردم را جمع کرد به اتفاق خودش آمد خدمت امام رضا با حضرت بیعت کرد. لذا حضار محترم، انتخاب رهبران الهی کار خداست، خدا در این آیه میفرماید «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ»[8] ای پیامبر برسان، تکلیفی را که ما برای تو معین کردیم، این رهبر الهی را به مردم معرفی کن. لذا رهبر الهی باید از طرف مردم باشد.
من یادم نمیرود سال 78 مدینه منوره، حدود 22 سال قبل، بعد از نماز صبح یک جوان دانشجوی اهلسنت، اصالتا مصری بود در دانشگاه تونس، در مقطع دکترای تاریخ تحصیل میکرد، بعد از نماز دیدم رو که رو کرد به من سوال کرد از کدام سرزمین هستید؟ گفتم من ایرانی هستم. بعد سوال کرد عقائدتان؟ گفتم من شیعه هستم، تابع سنت رسول الله و فرامین پیامبر. جوان بسیار روشنی بود، نسبت به مسائل سیاسی ایران هم خیلی مسلط بود. یک دقائقی را از وضعیت سیاسی مملکت سوال کرد. بد آمد روی بحث خلافت و ولایت، گفت من یک حمله حرف دارم، مردم خلافت علیبن ابیطالب را بعد از پیغمبر نپذیرفتند. مردم نخواستند. شما چه میگویید؟ اقبال مردم به خلیفهی اول بود. من به این آقا گفتم یک سوال دارم از شما، خلافت و رهبری ضمن اینکه ما سوالمان این است که منصب خلیفة اللهی منصبی است که خدا باید رقم بزند. اما من میخواهم جواب دهم به شما، آیا خلافت انتخابی است یا انتصابی؟! گفتم اگر شما بگویید خلافت یک امر انتخابی است که بخواهید مشروعیت خلیفهی اول را ثابت کنید، خلیفهی دوم انتسابی آمد روی کار! چطور خلیفهی دوم با انتساب، خلیفهی اول با انتخاب! اینکه دو واژهی متضاد شد. و اگر خلافت یک امر انتخابی است، پس مشروعیت خلیفهی دوم زیر سوال میرود. اگر خلافت یک امر انتسابی است، شما چطور انتساب خلیفهی اول را نسبت به خلیفهی دوم میپذیرید، ولی انتساب خدا و انتساب پیغمبر نسبت به امیرالمومنین را در غذیر نمیپسندید. آقایان به این شب عزیز دیدم ساکت شد و سر را انداخت زیر. یک مکس طولانی کرد. گفت شما چرا حرفهایتان را نمیآید بزنید؟ دانشجوی منصفی بود. گفت همین سفر در فرودگاه جده، من قرآن عثمان طه را با خودم آوردم فقط تنها ایرادی که اینها گرفتند چاپ ایران بود. بدون ترجمه، همین قرآنی که شما الان هم استفاده میکنید. گفتم قرآن عثمان طه که یک اعرابش هم با قرآنهای شما اختلاف ندارد، فقط به این عنوان که این قرآن چاپ ایران است، در فرودگاه جده از من گرفتند و پس ندادند، گفتم شما میگویید حرفهایت را بزنید! قرآن را به ما اجازه نمیدهند وارد کنیم.
الغدیر را ما با خودمان بیاوریم که روایت اهلبیت و روایات پیغمبر را و روایات معصومین را در مصادر اهلسنت را با خودمان بیاوریم؟ او ساکت شد بعد هم با ما آمد به بعثهی آیت الله العظمی مکارم، تلفن بعضی از عزیزان را گرفت گفت با من در ارتباط باشید.
حضار محترم انتخاب نسبت به اولیای الهی کار خداست و در قامت بشری نمیگنجد این نکتهی اول.
یک نکته هم من اشاره کنم، احکام الهی همه در یک سطح نیست. بعضی از احکام باید در ملأ عام ابلاغ شود. تنها حکمی که پیغمبر در یک اجتماع صدهزار نفری بیان کرد، و این هم بواسطهی اهمیت فوقالعادهاش بود، حکم ولایت امیرالمومنین بود. نماز اینطور نبود، زکات اینطور نبود، حج در یک اجتماع عظیم گفته نشد، اما ولایت امیرالمومنین ابلاغ شد. آقا امام باقر علیه السلام میفرماید اسلام بر پنج اصل استوار است. اسلام بر نماز، روزه، زکات، حج و ولایت استوار است.
امام میفرماید در آن چهارتای اول استثنا وارد شده، به این معنا که در نماز تبصره خورده. میگویند آقا میتوانی وضو بگیری وضو بگیر، آب ضرر دارد این تبصره است. سلامتی جسمانی داری نمازت را کامل و جامع بخوانی بخوان مریضی روی صندلی بخوان. روی صندلی هم نمیتوانی خوابیده بخوان. با اشاره بخوان، اینها تبصرههای نماز است. گاهی اوقات طرف در حال حرکت میگویند نمازت را بخوان، در هواپیما وقت نماز دارد منقضی میشود، میگویند اگر میتوانی در همان هواپیما رو به قبله امکان بود نماز بخوان، نشد روی صندلی رو به قبل تکبیر بگو، پشت به قبله نشسته نمازت را بخوان.
روزه میتوانی روزه بگیر، نمیتوانی بیماری بگذار ماههای دیگر. بیماری برطرف نشد مدّ طعام بپرداز، مد طعام نداشتی بدهی استغفار.
زکات به همین کیفیت، حج به همین کیفیت، حج اگر توانایی و استطاعت داشتید بروید توانایی و استطاعت نداشتید نروید.
اما ولایت را امام باقر فرمود استثنا ندارد، سالم باشی یا مریض، پیر باشی یا جوان، ثروتمند باشی یا فقیر، ثروت در استطاعت نقش دارد ولی در ولایت نقشی ندارد. فقر اگر کسی فقیر شد حج برش واجب نیست، ولی آدم فقیر باید تابع ولایت باشد. بیمار باشی ولایت از شما رفع نمیشود. امام فرمود ولایت تبصره بردار نیست، لذا اهمیت ولایت اینقدر والا بود که پیغمبر در یک اجتماع عظیم، ابلاغ میکند این مسئله را و این ابلاغ هم آمیخته با بیعت است، رسول الله بیعت میگیرد، نه تنها ابلاغ، همه ملزم میشود به عهد بستن و پیمان بستن.
مطلب دیگری که در این آیه شریفه باید اشاره کرد، قرآن میفرماید « وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»[9] یعنی جامعهی بیرهبر جامعهی به ضلالت کشیده شده است. جامعهای که رهبر الهی را نشناسد و از رهبر الهی تبعیت نکند به انحراف میرود. نتیجهاش هم شد. 50 سال بعد از ارتجال پیغمبر، نوهی رسول الله را حسینبن علی را مسلمانها به اسم اسلام به مسلخ کشیدند.
مردم عبرت بگیرید، شما فکر میکنید یهودیها آمدند کربلا! مسیحیها را بسیج کردند؟ این جمله را میگویم باید مو به تن انسان راست شود. زین العابدین سلام الله علیه فرمود «کلٌ یتقرَّب الی الله تعالی بدم الحسین»[10] تمام اینهایی که آمدند در قتل امام حسین شرکت کردند قربة الی الله آمدند، گفتند میرویم حسینبن علی را میکشیم به خدا نزدیک میشویم. برای رضای خدا آمدند امام را کشتند. مردم این همان انحرافی بود که قرآن میفرماید «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»[11] مردم اگر ولی را نشناختید گمراهی به سراغ انسان میآید گاهی اوقات در قالب دین.
صبح عاشورا جنگ میخواست شروع شود آقا امام حسین گودال عمیقی را دور تا دور خیمهها حفر کرده بودند، خار و خاشاک و اینها ریختند، امام از جهت امنیت زن و بچهها فرمود این چوبها را آتش بزنید. حالا شما تصورش را بکنید، بچههای تشنه، هوای گرم، شعلههای آتش، برای حفظ جان این بچهها!
شمر نزدیک خیمهها بود یک جملهی بیادبانهای گفت. گفت ای حسین قبل از سوختن در آتش دوزخ خودت را با آتش دنیا داری میسوزانی!
متدینین به خدا بگویید خدایا یک چشم به هم زدن ما را به خودمان وامگذار. شمر از متدینین بود. شمر به تعبیر مقام معظم رهبری جانباز جنگ صفین بود. جانبازی، جبهه بودی، رزمندهای، امروز آب در آسیاب کی داری میکنی؟ امروز چکارهای؟ خدمات گذشته را به باد فنا ندهی! شمر در صفین اگر کشته شده بود شهید فی سبیل الله. بیست سال بعد از صفین شد قاتل ولی خدا. این را من بارها عرض کردم. شمر یک افتخاری بود تباهش کرد که در شیراز یک نفر را پیدا نمیکنی این افتخار را داشته باشد. 11 سفر حج پیاده! 11 سفر حج پیاده، با همان پاها، روی سینهی ولی خدا نشست. لذا پیوسته از خدا بخواهید یک لحظه به حال خودتان رهایتان نکند.
پیامبر در غدیر حجت را تمام کرد، بیعت را گرفت، کار را پیغمبر ناتمام نگذاشت، اما شیطان صفتان دور زدند و ساده لوحان غفلت کردند. لذا حضار محترم قرآن میفرماید «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»[12] رسول الله اگر ولی خدا و رهبر شناسانده نشد، مثل اینکه رسالتی اتفاق نیفتاده، گمراهی به سراغ مردم میآید.
و یک مطلب دیگر، انکار ولایت نوعی کفر است. اگر کسی ولی خدا را انکار کند، طبق این آیه شریفه نوعی کفر است. «إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرين»[13] اگر کسی بگوید من خدا را قبول دارم پیغمبر را قبول دارم، ولایت علیبن ابیطالب ولایت ائمه را قبول ندارم، طبق این آیه، «إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرين»[14] خدا میفرماید آن ولایت علیبن ابیطالب اگر انکار شد و پذیرفته نشد، انکار ولایت انسان را میبرد در حد کفر و کفران نعمت الهی. البته پیامبر را عرض کردم از عنصر زمان و مکان خوب استفاده کرد. حجت را رسول الله بر بشریت تا ابدیت تمام کرد مخصوصا مسلمانان زمان رسول الله.
این یک بحث اجمالی از جریان غدیر که پیامبر ابلاغ نمودند. من چند نکته هم از ویژگیهای فردا را عرض کنم.
حالا عزیزانی که موفقید روزه را فراموش نکنید در روایات توصیه شده. مردها به خانوادهتان بچههایتان مخصوصا فردا محبت کنید. ببینید عیدی هم بدهید، بارک الله درس را از بر هستی.
اینها در متن روایات است، من همین امروز خصال شیخ صدوق، کتابهای روایی را میدیدم، دهها دستور و فضیلت برای فردا ائمه بیان کردند. ببینید آقایان فردا هم میگذرد چند سال از عمرتان گذشت؟ به همین سرعت بقیهاش هم میگذرد. غدیر یک روز است خوب استفاده کنید.
آنکه میتواند روزه بگیرد بگیرد، آنکه توانایی مالی دارد، انفاق فردا، اطعام فردا، رسیدگی و اعانت به دیگران خیلی تاکید شده، که اطعام و انفاق مثل انفاق صدیقین و صلحا و اولیای الهی است. وجود مقدس امام صادق میفرماید روز عید غدیر روز سپاس و شادی است. بالاخره وضعمان هم گویای این باشد که شادیم. امام صادق فرمود شیعیان ما از زیادی آب و گل ما خلق شدند، «یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا»[15] در ایام سرور ما مسرور و در ایام حزن ما محزونند. لباس عزا و حزن و سرورمان یکی نباشد. مردم بفهمند یک خبری است. دیدید گاهی یک کسی رخت و لباس نوی پوشیده میگویند خبری است! این لباس گویای این است که برنامهی شادی است.
امام صادق فرمود «هو یوم عبادة و صلاة»[16] روز عید غدیر روز عبادت است روز نماز است «و شکرٍ لله و حمدٍ له»[17] روز سپاسگذاری است، روز شکرگذاری است، آقایان خدا را شکر کنید که شیعهی امیرالمومنین هستید. الحمدلله بگویید، این سپاس دارد، فردا خدا را سپاس گویید، الحمد لله الذی جعلنا من المتسکین بولایة مولانا علیبن ابیطالب امیرالمومنین این را شکر کنید. امام صادق فرمود «منَّ الله به علیکم من ولایتنا»[18] خدا بر شما منت گذاشت ولایت ما را، علیبن ابیطالب و اهلبیت را. و حضرت فرمود «انِّی احبُّ لکم ان تصوموه»[19] من دوست دارم شماها اگر میتوانید روز عید غدیر را روزه بگیرید. روز نیکوکاری است. این هم برای آنهایی که دستشان به جیبشان آشنا است، این پولها را با خودتان در آن عالم نمیبرید، از حسابها بکشید بیرون. «ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باق»[20] اینهایی که دارید ندارید، آنهایی که میدهید دارید. امام صادق فرمود «و لَدرهمٌ فیه بألفِ درهم لإخوانک العارفین»[21] یک درهم فردا انفاق کردن، یک درهم، هزار برابر خدا جواب میدهد. آنهم نسبت به برادران دینی، نه اینکه فقرا. همینطور برادران دینیتان، آقا وضعش هم خوب است، آقا من میخواهم به شما یک هدیه بدهم. حضرت میفرماید لإخوانک العارفین، به برادران عارفتان، آنهایی که اهلبیت را میشناسند هدیه بدهید فردا. بعد حضرت فرمود «و أفضِل علی اخوانک فی هذا الیوم»[22] نسبت به برادران دینیتان در روز عید غدیر محبت و احسان کنید. «سرَّ فیه کل مومن و مومنة»[23] هر مومن و مومنهای که میتوانید خوشحال کنید. حالا در حد توانتان در حد امکاناتتان.
فردا روز عید ولایت و خلافت است. آقای زیادبن محمد میگوید خدمت امام صادق رسیدم به حضرت عرض کردم «للمسلمین عیدٌ غیر یوم الجمعة و الفطر و الاضحی»[24] آیا غیر روز جمعه و عید فطر و عید قربان عید دیگری برای مسلمانان است؟ امام فرمود «نعم الیوم الذی نصبَ فیه رسول الله امیرالمومنین»[25] روزی که پیغمبر علی را به ولایت و خلافت نصب نمود، عالیترین عید عالم اسلام است.
این جمله را هم از رسول خدا در کتاب امالی شیخ صدوق تقدیم کنم. پیغمبر فرمود «یوم غدیر خم افضل اعیاد امَّتی»[26] بافضیلتترین عید امت اسلام، این سخن رسول الله است، مرحوم شیخ صدوق در امالی نقل میکند. برترین عید عید غدیر است، «و هو الیوم الذی امرنیَ الله تعالی ذکَرَه فیه بنصبِ اخی علیبن ابیطالب علَماً لأمتی»[27] پیغمبر میفرماید روز غدیر روزی بود که خدا من را امر نمود علی را نصب کنم برای خلافت امت اسلامی و ولایت بر امت اسلامی «یهتدون به من بعدی»[28] که مردم بعد از من بتوسط علی هدایت شوند، «و هو الیوم الذی اکمل الله فیه الدین»[29] روزی است که دین کامل شد، لذا روز غدیر را اکمال دین هم میگویند اتمام نعمت هم میگویند. اینها را مرحوم علامه امینی به آن پرداخته است «و أتمَّ علی أمتی فیه النعمة»[30] خدا نعمت را بر امت تمام کرد در روز غدیر «و رضی لهم الاسلام دینا»[31] خدا راضی شد برای امت اسلام دینی را که پذیرفتند و اکمال دین به ولایت علیبن ابیطالب بود.
یک سخن هم عظمت ولایت محوریتان که گفتم شکر کنید ولایت امیرالمومنین دارید، دو تا حدیث میگویم که از این مجلس برای پدر و مادرهایتان، آنهایی که به رحمت خدا رفتند بفرستید، آنهایی که در قید حیاتند برای سلامتیشان دعا کنید. آقای إبن أبیالحدید معتزلی، یکی از بزرگان علمای اهل سنت است، ابن ابی الحدید میگوید ما هر گاه خیلی حرف عظیمی است، این از دهان یک عالم برجستهی اهلسنت بیرون آمده. میگوید ما هرگاه میخواستیم حلال زاده بودن یا حرام زاده بودن کسی را بفهمیم، این حرف ابن ابیالحدید است، با این حدیث پیغمبر محک میزدیم. حدیث را إبن ابیالحدید نقل میکند که رسول الله فرمود «یا علی لایحبک الا طاهر الولادة»[32] اینکه گفتم پدر و مادرهایتان را دعا کنید منظورم این قسمت بود «لایحبک الا طاهر الولادة و لایبغضک الا خبیث الولادة»[33] دوست نمیدارد تو را مگر کسی که ولادت پاک دارد، یعنی حلال زاده است، طیب ولادت دارد، و دشمن نمیدارد تو را مگر کسی که ولادت ناپاکی دارد. ابن ابیالحدید میگوید به استناد این حدیث ما وقتی میخواستیم بفهمیم کسی حلال زاده است یا ناپاک زاده، بهش میرسیدیم میگفتیم علیبن ابیطالب را دوست داری یا نه دشمن؟ اگر میگفت من با علی دشمنم میگفتیم ولادت ناپاک دارد. الان بنده سراغ دارم مسیحی در همین شهر، یهودی در همین شهر، سنی در همین شهر، عشق میورزد به علیبن ابیطالب.
این را من میگویم آقایان قیامت جلوی امیرالمومنین و این استاد اهلسنت دانشگاه الازهر سر پایین نیندازید. شما فکر میکنید فقط شماها امیرالمومنین را دوست میدارید؟ بارها من دیدم اهل سنتی که در حج عشق به علیبن ابیطالب میورزند، ولی خوب اینها عاشق حضرت هستند، عشق به امیرالمومنین دارند، ولی معرفتی که به اولیا باید پیدا کنند ندارند، اینها همانهایی هستند که امام زمان وقتی بیایند دور حضرت هم جمع میشوند.
یک روز ما در بعثهی آیت الله مکارم نشسته بودیم یک جوان 33 سالهای وارد شد، گفت من استاد الازهر مصرم و دو تا رشته دکتری داشت، حقوق و رشتهی فلسفه. این آمد نشست، سنی حنفی بود، خط بسیار زیبایی هم داشت، یعنی خط قرآنی، خط ثلث خیلی زیبایی داشت، قلم و مرکب و یکسری کاغذهایی هم با او بود، برای هر کدام از آقایان هم یک آیه قرآنی نوشت و به آنها هدیه داد. بعد که صحبت شد و آقایان با او بحث کردند، او استاد دانشگاه بود، بعد که بحث کردند، گفتند شما ازدواج کردید؟ گفت من ازدواج کردم و دو فرزند دارم. این را بشنوید و بعضی از پدرها قیامت جلوی امیرالمومنین باید سر بیندازند پایین. گفت دو تا پسر دارم، پسر اولم به عشق فرزند اول علی نامش را حسن، کنیه ابومحمد، فرزند دومم را به عشق فرزند دوم علی، نامش حسین کنیه ابوعبدالله.
آقایان، حضار محترم، من خودم را دیدم این آدم را، جوان 33 ساله. حالا ما بچههایمان را چه اسمهایی میگذاریم؟ یک اسمهایی باید بگذاریم در کتاب لغت باید بگردیم معنیاش را پیدا کنیم. شیعیان امیرالمومنین سیدالشهدا فرمود اگر خدا هزارتا پسر هم بمن بدهد اسمشان را علی میگذارم. علیاکبر علی اوسط علی اصغر. هر سه علی بودند، این اکبر اوسط و اصغر بعنوان وصف و تبیین علی است، و الّا هر سه علیبن الحسین علیبن الحسین علیبن الحسین. محبت امیرالمومنین فقط منحصر به ما نیست، گاهی اوقات میبینی طرف عقیدهی دیگر مذهبی دیگر، ولی عشق به علیبن ابیطالب دارد.
إبن ابیالحدید میگوید ما اصلا معیار شناخت پاکزاده بودن و ناپاکزاده بودن را محبت علیبن ابیطالب، طبق همین روایتی که رسول الله فرموده بود!
امیرالمومنین را دوست میدارید یاد کنید از پدر و مادران پاک و پاکدامنی که شما امشب اینجا هستید. عقیدتان این است، آنها را یاد کنید.
و حدیث دونم، آقا امام صادق میفرماید «ولایة علیبن ابیطالب احبُّ الیَّ من ولادتی منه»[34] خیلی این حدیث عظیم است. این کلام رئیس مذهب است. «لانَّ ولایته علیَّ فرض و ولادتی منه فضل»[35] امام صادق میفرماید این که من تابع ولایت علیبن ابیطالب باشم برای من بهتر است از اینکه بگویند فرزند علی هستی. خیلی عظمت دارد این سخن. من تابع ولایت علی باشم محبوبتر است برای من از اینکه به من نسبت بدهند فرزند علی هستی، چرا؟ امام میفرماید چون ولایت علیبن ابیطالب واجب است، ولادت من نسبت به جدم علیبن ابیطالب فضیلت است، من واجب را بر فضیلت ترجیح میدهم. ولایت امیرالمومنین داری؟ امام صادق علیه السلام میفرماید نزد من محبوب این است که ولایت علی داشته باشم. «ولایة علیبن ابیطالب احبُّ الیَّ من ولادتی منه»[36]
انشاءالله که خداوند مهمترین عیدی ما را در این شب عزیز و فردا و در این مناسبتهای ولایی که ما پیش رو داریم، حدیث کسا، آیه مباهله، این چند مناسبتی که در دههی پایانی ذیالحجه اتفاق افتاد و همه سند حقانیت اهلبیت است، پرودگارا به عظمت این ماه، به عظمت این شب، به عظمت فردا قسمت میدهیم مهمترین عیدی ما را تعجیل در فرج امام زمانمان قرار بده.
[1] مائده آیه67
[2] مائده آیه67
[3] مائده آیه67
[4] ارشاد القلوب الی الصواب (الدیلمی) ج2 ص252
[5] کشف الیقین فی فضائل امیرالمومنین ص297
[6] عوالی الئالی ج4 ص86
[7] مائده آیه67
[8] مائده آیه67
[9] مائده آیه67
[10] بحارالانوار ج22 ص274
[11] مائده آیه67
[12] مائده آیه67
[13] مائده آیه67
[14] مائده آیه67
[15] وسائل الشیعه ج14 ص508
[16] وسائل الشیعه ج10 ص446
[17] وسائل الشیعه ج10 ص446
[18] وسائل الشیعه ج10 ص446
[19] وسائل الشیعه ج10 ص446
[20] نحل آیه96
[21] اقبال الاعمال ج1 ص468
[22] اقبال الاعمال ج1 ص468
[23] اقبال الاعمال ج1 ص468
[24] وسائل الشیعه ج10 ص443
[25] وسائل الشیعه ج10 ص443
[26] اقبال الاعمال ج1 ص466
[27] اقبال الاعمال ج1 ص466
[28] اقبال الاعمال ج1 ص466
[29] اقبال الاعمال ج1 ص466
[30] اقبال الاعمال ج1 ص466
[31] اقبال الاعمال ج1 ص466
[32] بحارالانوار ج27 ص145
[33] بحارالانوار ج27 ص145
[34] بحارالانوار ج39 ص229
[35] بحارالانوار ج39 ص229
[36] بحارالانوار ج39 ص229