بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله تبارک و تعالی: «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ» صدق الله العلی العظیم.
با عرض سلام و احترام محضر همهی عزیزان بیننده و شنونده، در ادامهی برنامهی سخنرانیهای صبحهای جمعه، با موضوع مهدویت در قرآن، در جلسهی گذشته، آیهی 33 از سورهی مبارکهی توبه، مورد بحث قرار گرفت که در این آیه، خداوند بشارتی را میدهد و نویدی را میدهد که پیامبر، فرستادهی خداست، برای هدایت بشریت آمده و برای گسترش دینِ خدا آمده، و این دین، بر همهی ادیان، غالب و فائق خواهد شد و پیروز خواهد شد، گرچه انسانهای مشرک، این را نمیپسندند و این را برنمیتابند.
اشاره کردیم که در این آیهی شریفه، هدایت به معنای رشد کردن و روشن کردن و رشد و تعالی در مسیر صلاحِ جامعه است؛ چه در امور مادی و چه در امور معنوی، چه به وسیلهی گفتار و یا چه به وسیلهی کردار. هدایت در هر دو زمینه. انبیاء آمدهاند تا دنیای بشریت را سامان بدهند. انبیاء آمدهاند تا آخرتِ بشریت را سامان بدهند. انبیاء آمدهاند تا هم با سخنِ خود و هم با عملِ خود، مردم را به سوی حقیقت و راستی و درستی تشویق کنند.
در این مقام، من در ارزش هدایت، دو روایت را تقدیم کنم محضر عزیزان و بعد منظورِ از هدایت را اشارهای داشته باشیم با شما عزیزان، ذیلِ این آیهی شریفهای که از آیات مهدوی است.
زمانی که امیرالمؤمنین از طرفِ رسول خدا مبعوث شد و برانگیخته شد و اعزام شد برای تبلیغِ اسلام در منطقهی یمن، پیامبر به امیرالمؤمنین: « لِعَلِيٍّ(ع) لَمَّا بَعَثَهُ إِلَي الْيَمَنِ» هنگامی که علی را به سوی یمن برانگیختند که حضرت بروند و مردمِ یمن را به اسلام دعوت کنند، مرحومِ کلینی در کتاب شریف کافی، جلد پنجم این روایت را نقل میکند که رسول خدا فرمود: يَا عَليُّ، لَا تُقَاتِلَنَّ أَحَداً حَتَّي تَدْعُوَهُ؛ با هیچکس به جنگ وارد نشو مگر اینکه اول او را دعوتِ به حقیقت کنی. این منطقِ اسلام است. منطقِ اسلام، منطقِ گفتمان است، منطقِ صحبت است، منطقِ ارشاد است. بله، جنگ و مقابله و نزاع با کسانی که جز جنگ، راهِ دیگری را برنمیگزینند. ولی اسلام ابتدائاً توصیه به جنگ و نبرد نمیکند. توصیهی به ارشاد و نصیحت و گفتگو میکند. پیامبر فرمود یا علی، اول با مردمِ یمن صحبت کن و اینها را دعوتِ به حقیقت کن، « وَ ايْمُ اللهِ» به خدا سوگند، « لَأَنْ يَهْدِيَ اللهُ عَلَي يَدَيْكَ رَجُلاً» اگر شما توانستید یک نفر را به سوی خداوند هدایت کنید، « خَيْرٌ لَكَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ» برای تویِ علی بهتر است از آنچه که خورشید بر آن میتابد و خورشید بر آن غروب میکند. یعنی از کلِ کرهی زمین، باارزشتر است. هرچه خورشید میتابد. اصلاً عزیزان، ما در نظام آفرینش، کاری باارزشتر و پرثوابتر و گرانبهاتر از تربیت نداریم. اگر کسی بتواند یک نفر را با خدا آشنا کند، برای این نمیشود ارزش قائل شد. از نظر قیمت و ارزش، به حساب درنخواهد آمد.
بعد پیامبر فرمود: «وَ لَكَ وَلاؤُهُ يَا عَلِيُّ» (بحارالأنوار، ج 19، ص 167) تو اگر کسی را ای علی به خدا و حقیقت آشنا کردی، بر او ولایت داری. و این هم بشارتی است برای همهی عزیزانی که بتوانند کسی را با خدا، با دین، با راستی، با درستی آشنا کنند. درحقیقت یک نوع ولایتی بر او پیدا میکنند، چون او را به راهِ صراط مستقیم وصل کردهاند. این، ارزش هدایت است که ما در روایات هم داریم که اولیاء الهی را خدا امر میکند به سراغِ مردم بروید و بینِ مردم باشید و با مردم گفتوگو کنید.
در کتاب شریف بحار، جلد چهاردهم، روایتی است که حضرتِ داوود پیامبر، به سوی صحرا رفت به تنهایی: « رُويَ أنّ داوودَ عليه السلام خَرَجَ مُصحِرا مُنفَرِدا» به صحرا رفت و به تنهایی هم رفت. از طرف خداوند وحی آمد: «فأوحَى اللّه ُ إلَيهِ: يا داوودُ، مالِي أراكَ وَحدانِيّا؟» وحی آمد: داوود، چرا تنها آمدهای و تنها هستی؟ چه شده که از مردم فاصله گرفتهای؟ به بیابان آمدهای و خودت هستی و خودت! حضرت داوود عرض کرد: « فقالَ : إلهي اشتَدَّ الشَّوقُ مِنّي إلى لِقائكَ» شوقِ لقاء شما در من شدت پیدا کرده و زیاد شده. «و حالَ بَيني و بَينَ خَلقِكَ» این اشتیاق زیاد به شما، سبب شد که از مردم فاصله بگیرم و از مردم دور بشوم.
از طرفِ خداوند وحی آمد که خطاب به داوود: «فأوحَى اللّه ُ إلَيهِ: اِرجِعْ إلَيهِم» وحی آمد: داوود! برگرد به سوی مردم. «فإنّكَ إن تَأتِني بِعَبدٍ آبِقٍ اُثْبِتْكَ في اللَّوح حَميدا» (بحار الأنوار : 14 / 40 / 26) داوود اگر تو بتوانی یک بندهی گریزپای را، آنهایی که با خدا قهر کردهاند، آنهایی که به قاموس زندگیشان خدا و بندگی و اخلاص رنگ باخته، اگر بتوانی یکی از اینها را، خدا فرمود داوود اگر بتوانی یکی از اینها را با من آشنا کنی، من در لوح خودم، در آن لوح محفوظ، تو را «ستوده» یاد میکنم.
ببینید چقدر این مقام، مقام والایی است که خدا به پیامبرش داوود میفرماید از این فاصله گرفتن برگرد و بیا بین مردم باش و مردم را به سوی حقیقت دعوت کن. این هم یک درس و پیامی دارد برای مردمِ معاصرِ ما و همهی ما، که ما در این شرایط اگر بتوانیم بین همین خانواده، فامیل، بستگان، دوستان، همسایگان، همکاران خودمان، نقش خودمان را به خوبی ایفا کنیم. مردم را دعوتِ به حقیقت کنیم، اینقدر این مقام، مقام والایی است که خدا میفرماید ما در لوح، لوحِ محفوظ، نامِ شما را حمید و ستوده ثبت خواهیم کرد.
این در ارزش هدایت.
منظور از هدایت در این آیه هم من اشاره کنم. چون محتوای دینِ شریفِ اسلام، دعوتِ پیامبر، هدایت و رشد و صلاح است. اصلاً اسلام آمده و پیامبر آمده که مردم را رشد بدهد و به سوی صلاح و درستی دعوت کند که عقل هم این رویه را تأیید میکند و من در فرصت قبل عرض کردم، تمام دستورات اسلام؛ اعم از واجبات، مستحبات، مکروهات، مباح، همهی اینها معقول است و همهی اینها را امروز وجدانِ بشری میپذیرد و عقل تأیید میکند و اصول و فروعش موافقِ حق است و واقعیت. قطعاً چنین آیینی بر همهی ادیان جهان پیروز میشود و شما شاهد هستید روز به روز ما میبینیم گسترشِ اسلام را در سراسرِ دنیا. حتی اندیشمندانِ بزرگی از مسیحیت، یهودیت، که اینها با اسلام وقتی آشنا میشوند، شریعتِ اسلام را میپذیرند. یکی از دانشمندان بزرگ مسیحی، وقتی مسلمان شد، اظهار کرد: من وقتی اسلام را بررسی کردم، دیدم کاملترین دین، اسلام است.
من خاطرهای را خودم یادم میآید در سال 1370، یکی از اساتیدِ دانشگاه انگلستان، شیراز آمد و در حوزهی علمیهی منصوریه با جمعی از اساتید دانشگاه خدمتِ مرحوم آیت الله والد رسیدند و بعد از اینکه با حضرت آیت الله والد صحبت کردند و مترجمها ترجمه کردند، این آقا حدود بیست سال عنوان کرد در ترکیه هم تدریس داشت که به صورت هوایی میآمد و هفتهای یک روز استاد دانشگاه ترکیه بود، و اصالتاً متولد انگلیس بود و پدر و مادر مسیحیِ کاتولیک بودند و وقتی که حاج آقا سؤال کردند علتِ اسلامِ شما چیست، گفت: من بیست سال روی تمام ادیان آسمانی کار کردم و بعد از بیست سال تحقیق، به این نتیجه رسیدم که کاملترین دین، دینِ اسلام است. گفت وقتی وارد اسلام شدم، دیدم اسلام گروهها و شعبههای مختلفی دارد. چهار سال روی فِرَقِ اسلامی کار کردم و به این نتیجه رسیدم که تشیّع، کاملترین فرقهی اسلامی است و این در حوزهی علمیهی منصوریه، تشرّف به اسلام آورد و مسلمان شد و برگشت رفت تهران، و از تهران به ترکیه، و ترکیه به انگلستان. پدر و مادر انگلیسی. این آقا در سن 58 سالگی مشرّفِ به اسلام شد.
این عرض شود که، غلبهی منطقیِ و استدلالیِ اسلام بر همهی ادیان است. قطعاً این منطقِ اسلام بر همهی ادیان فائق است. از این آیهی شریفهای که تلاوت شد و مورد بحث قرار گرفت، آیهی 33 سورهی مبارکهی توبه، غلبهی قدرت هم استفاده میشود، که وقتی بشریت رو به اسلام آوردند، در آینده و در آخرالزمان، قطعاً قدرت هم در اختیار اسلام قرار خواهد گرفت.
من دو روایت را محضر عزیزان عرض کنم؛ امام باقر نسبت به همین آیهِی شریفه که عرض شد فرمود: « إِنَّ ذَلِكَ يَكُونُ عِنْدَ خُرُوجِ اَلْمَهْدِيِّ» این اتفاق که خدا میفرماید: «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ کُلِّهِ» که دین اسلام بر همهی ادیان تفوّق پیدا میکند، این زمانی اتفاق میافتد که مهدی قیام کند. « مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ فَلاَ يَبْقَى أَحَدٌ إِلاَّ أَقَرَّ لِلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ» (اثبات الهداة، ج 5، ص 145) بعد امام باقر فرمود هیچ کس روی زمین نمیماند مگر اینکه اقرار میکند به نبوّت پیامبر.
یعنی دنیا این حقیقت را میفهمد و دنیا این حقیقت را میپذیرد؛ این جامعیتِ اسلام را.
در روایت دیگری هم رسول خدا میفرماید: « لَا یَبْقَی عَلَی ظَهْرِ الْأَرْضِ بَیْتُ مَدَرٍ وَ لَا وَبَرٍ إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ کَلِمَهْ الْإِسْلَامِ » (تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۱۳۰) پیامبر فرمود روی زمین، خانهای باقی نخواهد ماند، چه خانهای که از سنگ و گل درست شده و چه خانههایی که از کُرک و مو تهیه شده، خیمهها و این خانههای عشایر، رسول خدا فرمود روی زمین خانهای باقی نمیماند مگر اینکه نامِ اسلام و کلمهی اسلام در آن خانهها ساری و جاری خواهد شد.
این وعدهای است که خداوند عنایت فرموده و از آیاتِ شریفهی مهدوی است. بحثی اینجا مطرح میشود که انشاءالله در فرصتی دیگر با عزیزان صحبت خواهیم کرد که از این آیات فهمیده میشود که انتظار، یعنی یک آمادهباشِ جهانی. یعنی همه در آستانهی آمادگی برای درک آن دولتی که سراسر عدل است و مهر است و ایمان است و مودّت. اثرات سازندهی این انتظار را هم در روایات، مروری خواهیم کرد در فرصتی دیگر.
توفیقات همهی عزیزان را از خداوند مهربان خواستاریم و انشاءالله نامِ همهی ما در زمرهی منتظرانِ راستین امام زمان ثبت و درج شود. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته