دانلود

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله تبارک و تعالی:

﴿الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلاَ يَخْشَوْنَ اَحَداً إِلاَّ اللهَ وَكَفَي بِاللهِ حَسِيباً[1]

آیه‌ی که تلاوت گردید، آیه‌ی 39 از سوره‌ی مبارکه‌ی احزاب است که خداوند رسالت انبیاء الهی و رهبران حق  را توصیف می‌فرماید و رسالت شان این است که ﴿الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللهِ، این‌ها امر خدا را و رسالت الهی را به مردم می‌رسانند  وَيَخْشَوْنَهُ ، و این‌ها پیوسته از خدا می‌ترسند و هراس دارند، وَلاَ يَخْشَوْنَ اَحَداً إِلاَّ اللهَ، بندگان خدا را از خدا می‌ترسانند و خود خائف از خدا هستند،  وَكَفَي بِاللهِ حَسِيباً﴾ و خداوند برای این‌ها کفایت می‌کند در حسابرسی این ها.

در خانه اگر کس است، یک حرف بس است.

من چند مطلب را در این آیه‌ی شریفه عرض کنم و بعد نکاتی را پیرامون تبلیغ بیان نمایم.

مطلب اول اینکه از این آیه استفاده می‌شود  قطعا مبلغان راستین الهی دارای دشمنان سرسخت هستند و کسانی که در صدد تخریب انبیاء بودند. در طول تاریخ بشریت، اگر تاریخ انبیاء را مطالعه کنیم، پیوسته این‌ها دشمنان بسیار خطرناک و سخت که گاهی اوقات عداوتها تا پای شهادت انبیاء هم پیش رفت و تلاش این‌ها برای گرفتن جان پیامبران بود. ما نسبت به رسول خدا دیدیم که دشمنان پیامبر در مکه از هیچ توطئه‌ی فروگذاری نکردند و آخرین تیر در ترکش  آن ها، ترور رسول الله در نیمه شب در درون خانه و در لیله المبیت بود که ناکام باقی ماند. لذا این نکته که قطعا هرکسی که در مسیر خدا دارد حرکت می‌کند و تلاش می‌کند، دشمن پیدا می‌کند. کسانی که با خدا زاویه دارند، کسانی که شیطان آن‌ها را فریب داده است. این‌ها در مقام دشمنی بر می‌خیزند. در یک جمله‌ی امام صادق( ع) می‌فرماید: كَفَى اَلْمُؤْمِنَ مِنَ اَللَّهِ نُصْرَةً أَنْ يَرَى عَدُوَّهُ يَعْمَلُ بِمَعَاصِي اَللَّهِ[2]. برای یک انسان مؤمن همین یک نصرت الهی کفایت می‌کند که دشمنان او، دشمنان خدا هستند. یعنی وقتی ما می‌بینیم کسانی که با ما زاویه گرفته اند و با خدا زاویه دارند، این دلیلی بر درستی و راستی کار ما هست و این برای همه‌ی عزیزان پیام هست که ببینید چه کسانی مخالف شما هستند. اگر آن هایی که با شما مخالفند با خدا هم مخالفند، در روش و منش خودتان شک نکنید. اگر آن هاییکه با شما مخالفند، دوستان خدا هستند و بندگان با اخلاق و با فضیلت هستند، ما یک مقدار باید تجدید نظر کنیم که چرا بندگان خوب خدا با ما دشمن هستند. پس این نکته‌ی اول که همواره بندگان خوب خدا، مبلغین راستین، دشمنان سرسخت و تهدیدکننده دارند که از این نباید هراسید.

نکته‌ی دوم: خدا ترسی مقدمه‌ی شجاعت و شهامت است. یخشونه. این هایی که مبلغ رسالات خدا هستند، از خدا می‌ترسند و از غیر خدا هراسی ندارند. قطعا وقتی انسان از خداوند ترسید، مسلما از غیر خدا نمی‌ترسد.

در یک سخنی امام صادق می‌فرماید: من خاف الله اخاف الله منه کل شئ[3]. اگر از خدا ترسیدید، همه از شما حساب می‌برند. کسی که خدا برایش عظمت پیدا کرده است، دنیا با همه‌ی وسعت، و قدرت های پوشالی اصلا او را متزلزل نمی‌کند. بلکه دیگران از او حساب می‌برند. اما اگر من لم یخف الله، اخافه الله من کل شئ. خدا او را از همه می‌ترساند. کسی که از خدا نترسید، گاهی اوقات از زیر مجموعه‌ی خودش، از شاگرد خودش، از افرادی که دارند برای او کار می‌کنند، هراس دارد.  نتیجه‌ی ترس از خداوند این است که خدا ترسی مقدمه‌ی شجاعت و شهامت است و انسان وقتی از خدا ترسید و خدای بزرگ برای او جلوه گری کرد، عالم و دنیا با همه‌ی وسعت و بزرگی خود برای او کوچک می‌شود و خرد می‌شود.

مطلب دیگری که عرض کنم، قطعا کسانی که برای خداوند تلاش می‌کنند و زحمت می‌کشند، پاداش این مجاهدت‌ها، تلاشها و کوشش‌ها و صبر و شکیبایی‌ها، نزد خدا هست. قرآن می‌فرماید: وَكَفَي بِاللهِ حَسِيباً. خدا می‌فرماید: ما اجر شما را می‌بیینم و حساب می‌کنیم. و قطعا زحمات این‌ها نادیده گرفته نخواهد شد و به شایسته ترین وجه، پاداش این‌ها داده خواهد شد.

یک نکته‌ی را من در این آیه عرض کنم. قرآن می‌فرماید: وَلاَ يَخْشَوْنَ اَحَداً إِلاَّ اللهَ، مبلغین راستین از هیچکس جز خدا نمی‌ترسند. تفاوت بین احد و واحد در این است که احد نفی کلی می‌کند، یعنی از هیچکس جز خدا. واحد نفی جزئی می‌کند. وقتی می‌گوید این از یک واحد نمی‌ترسد، یعنی این امکان وجود دارد که از دو نفر یا کسانی دیگری هراس داشته باشد. در این آیه خداوند می‌فرماید: مبلغین راستین از هیچ احدی جز خداوند هراس ندارند و شجاعت و شهامت این‌ها اینگونه است که حرف خدا را برای خداوند بازگو می‌کنند.

در ارزش تبلیغ و رسالتی که کار انبیاء است، پیامبر در سخنی به امیرالمؤمنین فرمود: یاعلی! و ایم الله، به خدا سوگند، لئن یهدی الله بیدک رجلا[4]، اگر شما بتوانی به توسط شما یک نفر با خدا و حقیقت آشنا شود،  خیر لک مما طلعت الشمس و غربت. برای تو علی بهتر است از آن چه خورشید بر آن می‌تابد و غروب می‌کند. این حدیث خیلی عظمت دارد. سخن، سخن پیامبری است که خداوند در تأیید گفتار او در قرآن می‌فرماید: ﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَي﴾﴿إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحَي[5]﴾. رسول الله هرچه می‌گوید سخن خدا هست و وحی الهی است و از رأی شخصی خود حرفی نمی‌زند. در این سخن پیامبر می‌فرماید: ارشاد یک نفر از نظر ارزش، در نزد پروردگار از ما طلعت الشمس بیشتر هست.

ما طلعت الشمس فقط شهر ما، استان ما، خاورمیانه و کره زمین نیست، ماطلعت الشمس فراتر از کره‌ی زمین است. این سخن، سخن رسول الله است. این ارزش تبلیغ است و جمله‌ی را من از آقا امام هشتم عرض کنم که آقای عبدالسلام بن صالح هروی خدمت امام رضا رسید و حضرت فرمودند: رحم الله عبدا احیا امرنا. خدا رحمت کند کسانی که کار ما را احیاء می‌کنند و امر ما را زنده می‌کنند. آقای عبدالسلام می‌گوید که من به حضرت عرض کردم : فقلت له، فکیف یحی امرکم؟چگونه امر شما زنده می‌شود که شما دعا می‌کنید به زنده کنندگان امرتان؟ امام فرمودند: یتعلم علومنا، کسانی که دانش و علم ما را فرا می‌گیرند و یعلّمها الناس، این را به مردم آموزش می‌دهند. فإن الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا. مردم اگر زیبایی گفتارهای ما را بفهمند، از ما تبعیت می‌کنند. علت فاصله گرفتن بخشی از مردم شاید از ارزش های دینی و از حقائق مذهبی همین است که قدر این‌ها و ارزش این‌ها را نفهمیده اند. مردم فطرت پاک دارند، ضمیر سالم دارند. اگر این فطرت پاک و این ضمیری که خدا به این‌ها داده است و جلوه‌ی از عظمت الهی است، در وجود انسان ها، این فطرت و این روح و دیعه‌ی حق، اگر این‌ها به حقائق و ارزشها آگاه شوند، قطعا تبعیت می‌کنند.

من از این فرصت پایانی استفاده کنم. ما در آستانه ایام ثبت نام حوزه های علمیه هم هستیم. پیشنهادی که حقیر از این فرصت استفاده کنم و به عزیزان بدهم، در خانواده ها، در فامیل، شاید جوان های عزیزی را بشناسید، چه در مقطع سیکل و چه در مقطع دیپلم که این‌ها هم توانمند هستند و هم علاقه مند هستند و هم با استعداد هستند و علاقه مند به خدمت در مبانی دینی هستند. ما این جوان های خوش استعداد و علاقه مند را تشویق کنیم به آمدن در مسیری که مسیر انبیاء است. ﴿الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللهِ، مسیری است که مسیر احیاء امر اهل البیت هست. گرچه ما برای همه‌ی علوم و دانشها ارزش قائل هستیم. اما در این زمینه‌ی که عقائد را و اعتقادات را و ایمان‌ها را تثبیت می‌کند، ضرورت دارد جوان هایی عزیزی که این استعداد و ظرفیت در آن‌ها هست و علاقه مندی در آن‌ها هست، خانواده‌ها کمک کنند، پدر و مادرها همیاری کنند، تعاون کنند بر بر و تقوی. وَتَعَاوَنُواْ عَلـٰي الْبرِّ وَالتَّقْوَي[6]. فرزندان خودمان را تشویق کنیم و اگر از یک خانواده‌ی و از یک فامیلی، عزیزی عالم دینی شود و منشأ خدمت شود، این برای این خانواده و برای این فامیل یک افتخاری است و انشاء الله هم یک سر بلندی است، هم در دنیا و هم در آخرت. با توجه به شرایط موجودی که ما می‌بینیم و شاهد هستیم، دشمن شبانه روز دارد می‌تازد و تبلیغ سوء می‌کند. به دروغ سیاه نمایی می‌کنند. در این دوران حساسی که دنیا دهکده‌ی کوچک شده است و این شبکه های ارتباطی گسترده شده است، ما جوان های خوش استعداد و علاقه مند و با ایمان را اگر در خانواده های مان، در محله‌ی مان، و در شهر ما سراغ داریم، ما حد اقل واسطه‌ی این کار خیر شویم. یک وقت من فرزندی ندارم که آن را تشویق به حوزه کنم. یا فرزندان من از این‌ها گذشت و این‌ها دیگر در حوزه نیامدند. حد اقل از این خیر باز نمانند. در فامیل خود ما اگر جوانی می‌بینم که در آستانه ورود به حوزه هست، شرایط آن را دارد، زبان خیر بگذاریم که الدال علی الخیر کفاعله[7]. کسی که شخصی را به سوی خیر دعوت کند، مثل این است که خودش آن کار خیر را را انجام داده است. یعنی اگر پدری، جوان یا نوجوانی را به حوزه تشویق کند ولو این که این جوان، جوان دیگری است، مثل این است که جوان خودش را به این سمت و سو هدایت کرده است.

 

[1] احزاب/39

[2] صفات الشیعة ج ۱، ص ۳۷

[3] کافی، ج 2 ص 76

[4] کافی، ج 5 ص 28

[5] نجم/ 3 و 4

[6] مائده/2

[7] بحار الانوار، ج 72 ص 18

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه