بسم الله الرحمن الرحیم
﴿الَّذِينَ آمَنُواْ وَلَمْ يَلْبِسُواْ إِيمَانَهُم بِظُلْمٍ اُوْلَـئِكَ لَهُمُ الاَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ﴾[1] صدق الله العلی العظیم.
بحث این فرصت وقت ما پیرامون ظلم و اشاره ای نسبت به ظلم در قرآن است. آیه ای که تلاوت شد آیهی 82 از سوره مبارکه انعام هست؛ که خداوند میفرماید کسانی که ایمان آورده اند و این ایمان خود را با ظلم آمیخته نکرده اند و نپوشانده اند. این ظلم برای آنها همچون حجابی بر ایمان آنها نشده است. ﴿اُوْلَـئِكَ لَهُمُ الاَمْنُ ﴾ اینها در امنیت به سر میبرند و آرامش شامل حال آنها خواهد شد و ﴿ وَهُم مُّهْتَدُونَ﴾ اینها در زمرهی هدایت یافتگان هستند هم در زمرهی هدایت یافتگان و هم در امنیت در دنیا به سر میبرند؛ یعنی آرامش واقعی شامل حال آنها خواهد شد به خاطر اینکه هم اعتقادات ایمانی دارند و هم این اعتقادات ایمانی را با ظلم آلوده و آغشته میکنند. چند نکته را من نسبت به این آیه شریفه اشاره بکنم و مطالبی را و دو سه روایت را تقدیم کنم.
از این آیه ما استفاده میکنیم و بهره میبریم که برای مومنین آفت ایمان انسانهای مومن میتواند ظلم و شرک باشد و ما مراقب باشیم که ما مومن هستیم و نماز میخوانیم، روزه میرویم. خدایی ناخواسته آلوده به ظلم و شرک نشویم که این ظلم و شرک میشود یک آفتی برای ایمان و قطعا وقتی که ایمانی با ظلم و شرک آمیخته شد آن امنیت آرامش در دنیا و آن عاقبت به خیری در آخرت و هم مقتدون دیگر اتفاق نخواهد افتاد. این را در نظر بگیریم. پس چه بسا انسانهای مومنی که گاها بعضا و گاهی اوقات شما میبینید که دچار ظلم هم میشوند و تصمیمات ظالمانه میگیرند. نماز شب میخواند و گاهی اوقات حرف او حرفی برگرفته از ظلم است. اقدام او اقدامی آمیخته با ظلم است این را باید خیلی مراقب بود.
نکتهی دیگر این که قطعا از این آیه استفاده میکنیم که حفظ خوبیها و ارزشها از خود آنها به مراتب مهم تر است. امام باقر علیه السلام فرمود «اَلْإِبْقَاءُ عَلَى اَلْعَمَلِ أَشَدُّ مِنَ اَلْعَمَلِ»[2] نگه داشتن یک کار خوب از انجام آن کار خوب مهم تر است. اینجا هم من این نکته را عرض کنم که قطعا نگه داری از ایمان مهم تر از خود ایمان است. ما ایمان آورده ایم و اعتقادی داریم و این را بتوانیم حفظ کنیم. در همهی مراحل زندگی در فراز و نشیبهای زندگی و در جوانی و در پیری مان و در فقرمان در ثروتمان. در خوشی هایمان و در ناراحتی هایمان و در عروسی هایمان در عزاهایمان. در مسافرتهای خارج از کشورمان در جلسات دینی مان. ما بتوانیم حافظ ایمان باشیم. ایمان مان را حفظ کنیم. بعضی اوقات میبینیم کسانی را که حالا بنده ناقابل در یک مجلسی اقتضای مجلس، یک مجلس معنوی است و رعایت ایمان میکنم و بعد در یک مجلس دیگری که شاید آن جا زمینهی معنویت در آن نیست من هم رنگ میبازم و هم رنگ جماعت میشوم. از این آیه استفاده میشود که باید حفظ کرد ایمان از انجام ایمان و داشتن ایمان خیلی مهم تر است. بعضیها ایمان دارند اما نمیتوانند آن را حفظ کنند در یک مقاطعی ایمان را از دست میدهند و رنگ میبازند. در یک مجلس حرامی میگوید یک شب هزار شب نمیشود. توجیه شیطانی میکند.
نکتهی دیگر که من محضر عزیزان عرض کنم این است که دو نکته را خداوند در این آیه شریفه بشارت میدهد به کسانی که هم ایمان دارند و هم آلودهی به ظلم نیستند. یکی بحث امنیت است. ﴿ اُوْلَـئِكَ لَهُمُ الاَمْنُ ﴾ و یکی بحث هدایت است ﴿ وَهُم مُّهْتَدُونَ﴾ و قطعا این امنیت و هدایت اتفاق نمیافتد مگر اینکه در یک جامعه ای وخانواده ای ایمان و عدالت شکل بگیرد چون نقطهی مقابل ظلم عدالت است و ظلم یک قبح صد درصدی دارد. عدالت یک حسن صد درصدی دارد. خیلی از فضائل اخلاقی و بعضا رذائل اینها بلاخره حسن و قبح ذاتی صد در صدی ندارند. یک تبصره هایی خورده است اما ظلم هیچ کجا تبصره نخورده است. حتی نسبت به ظالم هم میگویند که ظلم انجام ندهید. نسبت به کسی که میگویند بدی کرده است، بدی را با بدی پاسخ ندهید. من بد کنم و تو بد مکافات کنی پس فرق من و تو چیست بگو؟ لذا اگر ما بخواهیم در جامعه امنیت اتفاق بیفتد آن آرامش واقعی شکل بگیرد و آن عدالت حقیقی اتفاق بیفتد راهکار همین است که قرآن میفرماید یکی برای ایجاد امنیت و عدالت گسترش و توسعهی ایمان و خدا ترسی و خدا نگری و دوم گسترش و توسعهی ظلم ستیزی که ما از ظلم فاصله بگیریم. هرچه از ظلم فاصله بگیریم به عدالت نزدیک میشویم و از وجود امام باقر نقل شده است که این آیه درباره حضرت علی علیه السلام نازل شده است که حضرت اسوه و ایمان و عدالت و دوری از ظلم و بی تقوایی بوده است. اسوهی بندگی بود. روایاتی را من در اینجا تقدیم کنم که اساسا به چه کسی ظالم گفته میشود.که ما ظالم را بشناسیم و از این ویژگیها فاصله بگیریم. در یک روایتی پیامبر اکرم میفرماید «لِلظَّالِمِ ثَلاَثُ عَلاَمَاتٍ»[3] ظالم دارای سه ویژگی است. انسانهای ظالم چه بسا شاید در قالب انسانهای با ایمان و خوب هم باشد اما این خصلتها در کسی اگر شکل گرفت اینها نشانهی ظلم است. اول «يَقْهَرُ مَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِ» انسان ظالم «يَقْهَرُ مَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِ» به زیر مجموعههای خودش با تعدی و قهر و سلطه و ظلم وارد میشود و حالا چون میبیند که این زیرمجموعهی اوست و توانایی ندارد و کاری از دست او برنمی آید زور میگوید و این صفت صفت خوبی نیست ؛ که ما با کسانی که در زیر دست ما هستند با قلدری و قدرت و زورگویی برخورد کنیم. هرکسی که به زیرمجموعههای خودش به خاطر اینکه بالادست و مقتدرانه و ظالمانه برخورد کند این را میگویند ظالم. لذا در سخنی هم مولای متقیان میفرماید «اِرْحَمْ مَنْ دُونَكَ»[4] با زیر دستان خودتان رحم کنید، تا «يَرْحَمْكَ مَنْ فَوْقَكَ» بالادستان شما به شما رحم کند.
نشانهی دیگر ظالم این است که «وَ مَنْ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِيَةِ» انسانهای ظالم نسبت به مافوقهای خودشان با نافرمانی مخالفت میکند؛ یعنی کسی که ظالم است نسبت به بالادست خودش هم تمرد میکند. حالا بالادست همهی ما در نظام خلقت خداوند است و قعطا کسانی که اوامر خدا را ترک میکنند و رعایت نمیکنند یک نوع ظلم است. شما در دعای کمیل امیرالمومنین به خداوند عرض میکند و به ما میآموزد که این گونه بگوییم «ظلمت نفسی» که یعنی خدایا خودم به خودم بد کرده ام و من نافرمانی شما را کرده ام و قعطا هم در یک خانواده فرزندان خانواده اگر نسبت به حرمت بزرگ ترهای خانه تمرد کنند. اگر کسی که در مجموعه ای قرار دارد نسبت به مافوق خودش تمرد کندو تمرد از مافوق قطعا، تمردی که تمرد حق هم نیست و مافوق امر به حق میکند و ما تمرد میکنیم. این یک نوع ظلم است و فرزند از اوامر پدر و مادر و کارمند از اوامر مافوق، در جامعه زیرمجموعه از اوامر حق مافوق اگر تمرد کرد و همهی ما نسبت به پروردگار و اولیای معصومین تمرد کردن این یک نوع ظلم است «وَ يُظَاهِرُ اَلظَّلَمَةَ» و پشتیبان ستمگران اگر کسی باشد این هم ظلم است. ما مراقب باشیم ایام ماه مبارک رمضان است و از توصیههای امیرمومنان علی علیه السلام به عزیزان اش وجود مقدس امام حسن و امام حسین این بود که فرمود پسرانم «اِرْحَمَا اَلْيَتِيمَ وَ أَعِينَا اَلضَّائِعَ»[5] با ضعیفها یاری کنید و ضعفا را کمک کنید و به یتیمها رحم کنید. «كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً» با ظالم پیوسته در دشمنی و عداوت به سر ببرد و با ظالم رفیق نشوید و اگر کسی با ظالم رفیق شد و ظالم را پشتیبانی کرد این هم خودش از مصادیق ظلم است. پایان سخن دو جمله از مولای متقیان عرض کنم که حضرت فرمود «مَنْ ظَلَمَ قَصُرَ عُمُرُهُ»[6] اگر کسی ظلم کند عمر او کوتاه و بی برکت خواهد شد. «و بظلم تزول النعم» و اساسا ظلم نعمتها را از انسانها ساقط میکند و میستاند. ما اگر میخواهیم وفور نعمت الهی را داشته باشیم و مشمول برکات الهی قرار بگیریم باید از ظلم کردن و هم به خودمان هم به دیگران هم نسبت به ذات مقدس پروردگار فاصله بگیریم.
[1] سوره انعام / آیه 82
[2] الکافي، جلد ۲, صفحه ۲۹۶
[3] من لا يحضره الفقيه، جلد ۴, صفحه ۳۵۲
[4] غرر الحکم و درر الکلم، جلد ۱, صفحه ۱۴۳
[5] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، جلد ۴۲, صفحه ۲۴۴
[6] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، جلد ۱۲, صفحه ۹۹