استاد شیخ علیرضا حدائق روز دوشنبه 11 فروردین 99 با اشاره به آیات ابتدایی سوره مومنون به ادامه سلسله مباحث «عوامل آرامش بشر در زندگی» پرداختند.

 

دانلود

جهت مشاهده ویدئو کلیک کنید 

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله تبارک و تعالی فی محکمه کتابه القرآن الحکیم: « قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ» (سوره مؤمنون/ آیات 1 و 2)

عرض سلام دارم و تبریک به مناسبت اعیاد مبارک شعبانیه خصوصاً امشب که شام میلاد حضرت زین‌العابدین و سیدالساجدین است و در پنجمین روز از ماه شعبان و شب ششم ماه شعبان در فروردین ماه در خدمت عزیزان هستیم در شب سه‌شنبه‌ای که برنامه‌ی هفتگی با محوریت موضوع آرامش در قرآن بود.

از موضوعاتی که خداوند در قرآن به‌عنوان ملاک آرامش از آن یاد می‌کند که مخصوصاً این ایامی که جامعه‌ی بشری درگیر و مبتلای این بیماری شیوع یافته‌ی کروناست و افکار و اذهان خیلی‌ها را مشغول کرده به خودش، و یک اضطراب و دلخوری را بر خیلی از انسان‌ها حاکم و مستولی کرده. چه باید کرد که آن آرامش را پیدا کرد در این شرایط تلخ و شرایط سخت بتوانیم با آرامش زندگی را بگذرانیم در کنار خانواده، در میان بستگانِ خودمان و خانواده‌ی خودمان یک زندگیِ خداپسندانه‌ای را دنبال کنیم.

مقدمتاً من این نکته را عرض کنم بعد وارد بحث بشوم، بعضی‌ها تصور اشتباهی دارند از این‌که فکر می‌کنند اگر بندگیِ خدا را به جا آورند و خدا را بپرستند، خدمتی به آفریدگارِ خود کرده‌اند. یا به غلط، باور پیدا کرده‌اند که مثلاً نماز خواندن، عبادت، اخلاق، صدقه، احسان به مردم، این‌ها یک نوع خدمتِ به خداست یا نعوذ بالله خداوند محتاجِ این کارهاست. و حال اینکه اصلاً این‌طور نیست. تمام این کارهای نیکی که اولیاء الهی و انبیاء و در اسلام، پیامبر اکرم و ائمه معصومین، تأکید نموده‌اند، تمام آثارِ ارزشمندِ این‌ها بازگشتش به خودِ فرد است. یعنی خودِ فرد اول بهره می‌برد و بهره می‌گیرد تا به دیگران بهره برساند.

حضرت علی علیه‌السلام می‌فرماید شما در کمک‌ها و کارهای خیرتان، قبل از این‌که دیگران از کارِ نیکِ شما بهره ببرند، آثارش به خودِ شما برمی‌گردد. دقیقاً مثلِ شیشه‌ی عطری است که صاحب عطر، وقتی سرِ شیشه را باز می‌کند، قبل از این‌که این بوی عطر به مشامِ دیگران و اطرافیان برسد، اول خودِ صاحب عطر، بهره می‌برد و از بوی معطر این عطر بهره‌مند می‌شود.

در جمله‌ای هم در نهج‌البلاغه، حضرت علی علیه‌السلام در توصیف انسان‌های باتقوا در مقدمه‌ی خطبه‌ی همّام، حضرت می‌فرماید: « إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى ... غَنِيّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ» خدا از اطاعتِ‌ مردم بی‌نیاز است، « آمِناً مِنْ مَعْصِيَتِهِمْ »‌ گناهانِ مردم و خطاهای مردم، به خداوند آسیبی وارد نمی‌کند. مردم اگر بندگیِ خدا را می‌کنند و اگر مسیرِ اخلاق و انصاف را طی می‌کنند، خودِ این‌ها بهره می‌گیرند و اگر از ارزش‌های اخلاقی و رفتاری فاصله می‌گیرند، خودِ این‌ها زیان می‌بینند و آسیب می‌بینند.

همین امروز عصر، یکی از اطباء دندان‌پزشک متدیّنِ شیراز، با بنده داشت تلفنی صحبت می‌کرد ضمن این‌که اظهار کرد پنجاه روز است مطب ما تعطیل است به خاطر رعایت بهداشت و جلوگیری از شیوع این بیماری. گفت آقای حدائق پنجاه روز است که دیگر من مطب نرفته‌ام و کلاً تعطیل است کارِ دندانپزشکیِ ما. ولی در همین مدت، ایشان مشغول خدمات اجتماعی و کمک‌های عام‌المنفعه به مردم، نیازمندان بودند و یک بخشی از کارهایِ این عزیز، عنوان می‌کرد که رسیدگی به رفع نیازمندیِ عزیزانی که در زندان‌ها هستند و بیمارند و ایشان مساعدت می‌کند. و بعد این جمله را عرض کرد. گفت یک وقتی من یک جمله‌ای را از شما شنیدم و این جمله همیشه چراغ راه زندگیِ من است که به من گفتید اگر می‌خواهی ثروتمند بشوی و غنی بشوی و همیشه در دنیا موفق باشی، خدا را داشته باش. کسی که بندگیِ خدا را می‌کند، قطعاً خداوند از او حمایت می‌کند و خدا او را کمک خواهد کرد.

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن

که خواجه خود روشِ بنده‌پروری داند

پس این نکته‌ی مقدمه، که ما مراقب باشیم که برخلاف این تصورِ غلطی که، وقتی به بعضی‌ها صحبت می‌شود که چرا مثلاً‌ نماز نمی‌خوانی، یا چرا به وظایف خودت اهمیت نمی‌دهی؟ می‌گوید خدا که به این‌ها نیازی ندارد.

اصلاً بحث نیازِ پروردگار نیست! بحثِ انجام وظیفه‌ی ماست؛ مثلِ بیماری است که در مصرف دارو، طبیب، نیازی به خوردنِ داروی بیمار ندارد. بیمار اگر داروها را به صورت مرتب و توصیه شده‌ی پزشک دارد استفاده می‌کند، به خودش دارد خدمت می‌کند. بله، پزشک هم از این رعایتِ رفتاریِ مریض خشنود است و مسرور است اما آثار اولیه‌اش را خودِ این بیمار می‌بیند. همانند دانش‌آموزی که اگر درس را به جدیّت بخواند و تعالیم استاد را بفهمد و به کار ببندد و در پایان سال، قبولی را اخذ کند، این به خودش خدمت کرده. به استادش خدمت نکرده. این دانش‌آموز نمی‌تواند اظهار کند که من اگر درس می‌خوانم، به استادم دارم خدمت می‌کنم؛ این دانش آموز درس بخواند یا نخواند، استادِ او سواد و علمیّتش محفوظ است و باقیست.

این نکته را من مقدمتاً عرض کردم قبل از ورود در این آیه که نماز، آثار جزئی و کلی‌اش برای خودِ ماست. ضمن این‌که ما سپاسگزاری می‌کنیم و شکرگزاری از اوامر الهی می‌کنیم و در انجامِ بندگیِ خدا، در این آزمون، با رعایت صحیح و به جا آوردنِ واجبات، نشان می‌دهیم که بنده‌ای هستیم منضبط. اما همه‌ی این آثار به خودِ ما برمی‌گردد و خودِ ما آثارش را می‌بینیم. در قرآن هم، آیات فراوانی داریم در نقشِ ارزشمندِ نماز در زوایای زندگیِ فردی و اجتماعی، دنیایی و اخرویِ انسان‌ها. که ان‌شاءالله در فرصت‌های آینده بدین‌ها خواهیم پرداخت و اشاراتی خواهیم کرد.

اما دو آیه‌ای که امشب تلاوت شد، آیات اول و دوم سوره‌ی مبارکه‌ی مؤمنون، که خداوند از عوامل رستگاری را و عاقبت‌بخیری را و فلاح را، برای بندگانِ خودش، خشوعِ در نماز یاد می‌کند: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» خدا می‌فرماید انسان‌های مؤمن، رستگار می‌شوند. اساساً انسان‌های مؤمن، آرامش دارند. شما در همین شرایط دشواری که امروز بشریت با آن مواجه است، هرچه ضریبِ ایمانِ انسان‌ها بالاتر است، آرامش بیش‌تر است. بعضی‌ها می‌بینید در ثروت غرق‌اند؛ در قدرت، در امکانات غوطه‌ورند، اما آرامش ندارند. و این ویروس کرونایی که امروز آمد و بشریت را متنبّه و تا حدودی بیدار کرد، که گاهی اوقات این ثروت‌ها، این امکانات، این قدرت‌ها، سوادها، اعتبارها، در برابر نادیده‌ترین شیء ممکن که در بعضی از گزارش‌ها من دیدم که همین ویروس کرونا را گزارش کرده بودند که اگر دو میلیون برابر بزرگش کنند، قابل رؤیت است. از نادیده‌ترین شیء ممکن و کوچک‌ترین شیء ممکن، دنیایی این‌گونه مضطرب و ملتهب می‌شود. تجهیزات و تکنولوژی، امکانات، کشورهای پر سر و صدای دنیا امروز به زانو درآمده‌اند در برابر این بیماری. قطعاً انسان‌های مؤمن، این آرامش را دارند. چون مؤمن، نگاهش این است که هر چه دارد از خداست. او اگر ثروت دارد، ثروت را امانت الهی می‌داند. سلامتیِ خود را امانتِ خدا می‌داند. جانِ خود را امانتِ خدا می‌داند. فرزندانِ خود، هر چه دارد، متعلقِ به او می‌داند. همان‌طوری که شاعر هم می‌گوید:

به دریا بنگرم دریا تِ بینُم

 به صحرا بنگرم صحراتِ بینُم

به هر جا بنگرم کوه و در و دشت

نشان از قامتِ رعنا تِ بینم

اصلاً نظام خلقت متعلقِ به اوست: «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ » (سوره بقره/ آیه 156) این نگاه، انسان را آرام می‌کند. انسان دیگر وابستگی پیدا نمی‌کند. باور داشتنِ این حقیقت که: ما از خداییم و به سوی خدا بازخواهیم گشت، روزی خواهیم رفت. صاحبِ امروز، آقا زین‌العابدین که روزِ پنجمِ شعبان میلاد باسعادتِ حضرت بود، حضرت می‌فرماید یکی از مصائبی که مردم از آن غافلند این است که اگر در مسائل مالی، زیانی متوجهِ این‌ها بشود، این‌ها خیلی نگرانند که چرا امروز ضرر کردیم و چرا امروز بخشی از اموال ما از دست رفت؟ اما در ضررهای معنوی، این‌ها نگران نیستند و این جای تأسف است. ما اگر سلامتی‌مان به خطر بیفتد، خیلی نگرانیم. اما سلامتیِ روحِ ما اگر به خطر بیفتد، به این اندازه نگران نیستیم. شما الآن می‌بینید مردم برای حفظِ سلامتیِ جسمانی خودشان، از مراوده‌ها، دید و بازدیدها، حتی سراغ دارم خانواده‌هایی که گاهی اوقات پدر و مادر با فرزندانشان، یک ماه همدیگر را ندیده‌اند، از طریق مکالمه‌های تلفنی با هم در تماس بوده‌اند و صحبت می‌کردند. ما تا این حد برای رعایت بهداشت جسم، رعایت می‌کنیم ولی آیا برای بهداشتِ روحمان به همین اندازه حساسیت به خرج می‌دهیم؟ که اگر جایی احساس کردیم شاید آلودگی پیدا می‌کنیم به گناه و نافرمانیِ الهی، به همین اندازه که برای سلامتیِ جسم دغدغه داریم، برای سلامتیِ روح هم دغدغه‌مند باشیم.

خب قرآن می‌فرماید انسان‌های مؤمن، انسان‌های رستگارند. کسانی که خداباورند و خدا را فراموش نمی‌کنند. هر چه خدا به آن‌ها داده امانتِ الهی می‌دانند. همه‌ی فرصت‌ها، همه‌ی امکانات، همه‌ی ظرفیت‌ها، متعلقِ به او می‌دانند. این حالتِ نگاهِ امانتداری در مؤمن، سبب می‌شود که انسان، وابسته نشود. و سبب می‌شود که هر چه به انسان می‌دهند، طغیان نکند. و هرچه از او می‌گیرند، خود را شکست‌خورده به حساب نیاورد. به او می‌دهند، خدمت می‌کند و انفاق می‌کند. از او می‌گیرند، صبوری می‌کند و شکیبایی می‌کند. عالم را متعلق به حضرت حق می‌داند و خود را هم، امانتی می‌داند در پیشگاهِ خدا. « قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ» ‌. در بیان «مُؤمِنون»، خداوند می‌فرماید مؤمن‌هایی که در نمازهای خودشان خاشع‌اند. خشوع، تفاوتش با خضوع در این است که خضوع، آن ادبِ ظاهری و جسمانی است. خشوع، آن ادبِ باطنی و درونی است. قطعاً اگر خشوع آمد، خضوع هم اتفاق می‌افتد. اما مواردی هست که خضوع هست ولی خشوع نیست. بعضی‌ها در برابر بعضی از افراد با ادب و با احترام یا می‌ایستند و یا می‌نشینند، اما در قلبشان با آن فرد موافق نیستند. حالا چون آن فرد مقامی دارد یا موقعیتی دارد یا ثروتی دارد، ناگزیر است که در برابرِ او رعایت کند و ادب کند. این را می‌گویند خضوع. اما خشوعی که قرآن می‌فرماید، یعنی توجهِ قلبی، ادبِ باطنی. و اتصالِ‌ درونی. قطعاً آن خشوع اگر آمد، خضوع هم اتفاق خواهد افتاد.

لذا می‌گویند خاشع کسی است که دل را به خدا می‌دهد و دل را به خدا می‌سپارد. مؤمن باید دل را به خدا بدهد. این جمله هم بد نیست عرض کنم؛ روزی، جمعی از مسلمان‌ها آمدند خدمتِ پیامبر اکرم. از رسول خدا سؤال کردند: أین الله؟ ‌خدا کجاست؟ فِي اَلسَّمَاوَاتِ أَوْ فِي اَلْأَرَضِينَ؟ خدا در آسمان‌هاست یا در روی زمین است؟ خب خدا همه جاست. خدا می‌فرماید ما از رگِ گردن به شما نزدیک‌تریم. ما هر جا هستید، هستیم: «هُوَ مَعَكُمْ أَیْنَ مَا كُنتُمْ» (سوره حدید/ آیه 4). خب این یک سؤالی از رسول الله پرسیدند. جبرئیل، امین وحی، نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله! خدا می‌فرماید به این‌ها بگو جایگاه خدا « فِی قُلُوبِ اَلْعِبَادِ المُؤمِنین» در قلبِ بنده‌های مؤمن است. « أنَّ قَلبَ المُؤمِنِ عَرشُ الرَّحمنِ» (بحارالانوار، ج۵۸، ص۳۹) مؤمن، این‌قدر عزت پیدا می‌کند و عظمت پیدا می‌کند که قلبِ او، عرشِ الهی می‌شود؛ محلِ تجلّیِ نورِ خدا می‌شود: « أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (سوره رعد/ آیه 28) این قلب، یادِ خدا چنان این قلب را قوی می‌کند که به یک آرامشی و به یک اطمینانی می‌رسد.

کلمه‌ی «رستگاری» و «فلاح»، در کلِ قرآن، یازده مورد تکرار شده. در بعضی از آیات با «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ » (سوره حج/ آیه 77) خدا می‌فرماید امید است این کار را اگر انجام بدهید، رستگار بشوید. یعنی کارهای خوبی که خدا در بعضی از آیات بیان می‌فرماید، تازه می‌فرمایند الزامی هم نیست، اگر اخلاص باشد و درست انجام بدهید، «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ».

در سه مورد از این یازده مورد، به طور حتم،‌ خداوند می‌فرماید این‌ها رستگارند. یکی از این سه مورد، سوره‌ی شمس است که خداوند می‌فرماید: « قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها» (سوره شمس/ آیه 9) یقیناً کسانی که تزکیه کرده‌اند خودشان را و ساختند و به خودشان پرداختند و از خودشان غافل نشدند، نفس‌ خودشان را مدیریت کردند، این‌ها رستگار می‌شوند.

می‌گویند یک وقتی آمدند خدمت مرحومِ کاشف‌الغطاء، شیخ العراقین، از مرحوم کاشف‌الغطاء، شیخ جعفر کاشف‌الغطاء، سؤال شد که چطور می‌شود انسانِ معصوم، نه‌تنها گناه نمی‌کند بلکه فکرِ گناه هم نمی‌کند؟ ایشان فرموده بود من که خاکِ پایِ معصومین هم نیستم، من به سهمِ خودم و به نوبه‌ی خودم، چهل سال است یک مکروه انجام نداده‌ام. این همان تزکیه است. قطعاً کسی که چهل سال، چنان مراقبت کرده که حرام که هیچ، سخنِ خلاف، گفتار ناحق، رفتارِ ناشایست، دریافتی و درآمدهای باطل، این‌ها ابدا. حتی مکروه! مکروهی که حرام نیست اما انجام ندادنش بهتر است، ایشان فرموده بود من چهل سال یک مکروه انجام نداده‌ام.

بله انسان می‌تواند چنان تربیت بشود که نفس را آن‌گونه مدیریت کند که بر سرِ نفسِ خود امیر بشود. که به قول شاعر:

گر بر سرِ نفسِ خود امیری، مردی

ور بر دگران خرده نگیری مردی.

و اولیاء الهی هم چنین بوده‌اند. اسوه‌ی این بزرگان، معصومین بوده‌اند؛ ائمه‌ی ما، معصومینِ ما، که این‌ها در برخورد و روبه‌رو شدن با انسان‌هایی که حقوقِ این‌ها را رعایت نمی‌کردند، این‌ها با اخلاق، با بردباری، با طمأنینه، با این‌ها برخورد می‌کردند: قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها».

در جای دوم، سوره‌ی مبارکه‌ی أعلی است که خداوند می‌فرماید: « قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى» (سوره أعلی/ آیه 14) باز این‌جا هم خدا می‌فرماید یقیناً کسانی که تزکیه کرده‌اند خودشان را، این‌ها رستگار خواهند شد. آن‌هایی که کشیکِ نفس کشیده‌اند و مراقبت کرده‌اند و بر خودشان مسلط بوده‌اند، این‌ها جزء رستگارانِ حقیقی هستند و از یادِ خودشان غافل نیستند.

ببینید الآن در این شرایط فعلی، توصیه‌های مکررِ مسئولینِ بهداشت و درمان، در ارتباط‌های مردم، در رفت و آمدها، در محیط خانه، در بالأخره سم‌زدایی، و این توصیه‌هایی که مردم مکرر دارند رعایت می‌کنند، این تکرار و مراقبت و مداومت، سبب می‌شود که سلامتی تضمین می‌شود.

دقیقاً عزیزان، در سلامتیِ روح هم همین‌طور است. این‌که پیامبر، جهادِ درون را «جهاد اکبر» نام می‌برد. می‌فرماید مبارزه‌ی درونیِ شما جهادِ اکبر است و مبارزه‌ی با دشمنِ بیرونی، در جبهه رفتن، زیرِ خمپاره و شیمیایی شدن، جهادِ اصغر است. علتش این است که این جنگِ درونی، از آغازِ تکلیفِ ما تا لحظه‌ی آخرِ زندگیِ ما، جبهه‌ی جنگ برپاست.

شما در محیط خانه‌تان، در اتاقِ دربسته‌تان، در محیط کارتان، در مسافرتتان، در باغ و مزرعه، در مسجد، در خانه، در بازار، جبهه‌ی جنگ است. همه جا، اگر انسان غافل بشود، دشمن او را دُور می‌زند. این جبهه‌ی جنگ محدود به یک مکان خاص نیست؛ در مقدس‌ترین مکان‌ها؛ مثلِ مسجدالحرام، اگر انسان از خدا غافل بشود... در بهترین مکان‌ها اگر انسان از خدا غافل شد، دشمن او را دور می‌زند؛ اکبر است به وسعتِ جغرافیای عالم. اکبر است به وسعتِ عمرِ انسان‌ها. به طولِ عمرِ شما، از زمانِ تکلیف، شما در جبهه‌ی جنگ هستید. و این جبهه‌ی جنگ، برای جوانش، برای پیرش، برای میانسالش، برای زن و مرد، برای بیمار، حتی بیمار در تختِ بیماری، جهادِ اکبر است. سالم، در عینِ سلامتی، جهادِ اکبر است. در هر حالی هستید، لحظه‌ای نباید از این دشمن غافل شد. این مقام، مقامِ تزکیه است که خدا به حضرت موسی هم فرمود: موسی! « ما دُمْتَ لا تَری الشَّیطانُ مَیتاً، فَلا تَأْمَنُ مَکرَهُ » (الخصال/ ص 217) تا ندیدی شیطان مرده، از مکرِ او در امان مباش. وقتی به حضرت موسای کلیم‌الله خداوند چنین هشداری می‌دهد، دیگر به ماها باید به طریق اولی رعایت کنیم.

و این جهاد، «اکبر» است چون دشمنی که طرفِ ماست، دشمنِ اکبر است. ابلیس است، و قسم خورده و سوگند خورده برای انحرافِ انسان‌ها.

و در این جنگ باید یا فاتح بیرون آمد و غالب، یا شکست‌خورده و مغلوب. این‌ها وجهِ سومی ندارد. قرارداد و مصالحه نوشتن در کار نیست. یا شیطان را باید شکست داد. که به تعبیر حضرت امام «الشَّیطانُ آمِناً بِیَدی» یا این‌که شیطان، انسان را شکست می‌دهد. خب آن‌هایی که در مقام تزکیه برمی‌آیند و خودشان را مدیریت می‌کنند، این‌ها در عِدادِ رستگارانِ واقعی هستند. این هم نکته در دومین قسمت.

دو آیه‌ی دیگر که خدا قطعاً می‌فرماید.

و سومین جایی که خداوند به طور قطع می‌فرماید رستگارند، در همین آیه‌ای که امشب تلاوت شد از سوره‌ی مبارکه‌ی مؤمنون، قرآن می‌فرماید: « قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ» ‌که ارتباط تنگاتنگ و شدید و دقیق، بین ایمان تزکیه، در هر سه آیه استفاده می‌شود که انسان‌های مؤمن، باید خودشان را تزکیه کنند. اصلاً مؤمن، یعنی انسانِ خودساخته. مؤمن یعنی کسی که زبانش را مدیریت می‌کند، چشمش را مدیریت می‌کند، رفتارش مدیریت‌شده است. او هر سخنی نمی‌گوید. هر کاری نمی‌کند. مؤمن به این نیست که فقط نمازی بخواند، و خصوصیات اخلاقیِ بدی هم داشته باشد. مؤمن باید بین ایمان و تزکیه را عجین کرده باشد.

چند نکته و روایتی را از رسول خدا من در ادامه‌ی بحث و تکمیل عرائض تقدیم کنم. از این آیاتی که تلاوت شد، قرآن می‌فرماید قطعاً رستگاریِ مؤمنان حقیقی است. مؤمنان جزء رستگاران هستند. این‌ها هم در آخرت رستگارند و جهان آخرت و رضوان الهی در انتظار آن‌هاست و هم در زندگیِ دنیایی، انسان‌های موفقی هستند. حالا گاهی اوقات ما موفقیت را فقط در ثروت می‌بینیم. موفقیت را متأسفانه بعضی‌ها در «قدرت» می‌بینند. شما امروز می‌بینید همین کشورهای پرادعایی که این‌ها مدعیِ همه‌ی امکانات بوده‌اند، امروز دستِ نیازشان را به جانبِ بشریت دراز کرده‌اند برای مداوای بیمارانِ خودشان. از کشورهای متمدن پر صدای امروز، مثل آمریکا، ایتالیا، آلمان، اسپانیا، امروز در این چالشِ بیماری گرفتارند و حتی ابتدایی‌ترین نیازها را هم این‌ها در آن مانده‌اند. بالأخره حالا این ثروت را بعضی‌ها نشانه‌ی موفقیت می‌بینند. این‌طور نیست. و من همین جا هم یک تشکری کنم و این هم نقشِ ایمان است. ما در بعضی از مشاهداتی که در رسانه‌ها نشان داده شد مکرر، در همین سوپرمارکتی‌های بزرگ و فروشگاه‌های بزرگی که هایپر مارکت‌هایی که در آلمان، در ایتالیا، در اسپانیا، در آمریکا و در انگلستان، نشان داده می‌شد که مردم یورش می‌آوردند، چندین هزار نفر حمله می‌کردند، هجوم می‌آوردند وسایل را می‌بردند. روزِ گذشته، خانمی به من تماس گرفت از کرج، و ایشان اظهار می‌کرد که یکی از بستگانِ من در آلمان هست و می‌گوید وضع بسیار بد است و سخت است. آن موادِ مورد نیاز مردم، چه مواد بهداشتی مثل دستمال و مواد ضدعفونی‌کننده  و دستکش، و چه مواد خوراکی مثل کنسروها و غذاهایی که لازم دارند مردم، گفت این‌ها را در آن هایپرمارکت‌ها و سوپرمارکت‌های بزرگ، بین ساعت 6 تا 8 صبح می‌آورند و توزیع می‌کنند. صفِ طولانی مردم کشیده‌اند. اولِ صبح، همه‌ی این‌ها می‌رود و یک حرص و ولع عجیبی در جانِ مردم افتاده. آن طرف که در آلمان است نقل کرده برای بستگان خودش. گفته، با این‌که در خانه دارند، حرص می‌زنند و باز هم می‌خرند و باز هم می‌برند. گفت چندین روز است که ما داریم می‌رویم که یک صابونی تهیه کنیم، نتوانستیم و ما حتی یک صابون هم نداریم برای شستشوی دستمان در محیط خانه.

ببینید عزیزان، آثار دینداری و بی‌دینی، اینجا خودش را نشان می‌دهد. ما در مملکتی هستیم که نظامِ جمهوری اسلامیِ ایران است. مردم با آموزه‌های دینی انس پیدا کرده‌اند: « عِنْدَ اَلاِمْتِحَانِ يُكْرَمُ اَلرَّجُلُ أَوْ يُهَان » (غرر الحكم: 6206) ‌در این آزمون‌ها مردم آزموده می‌شوند. شما می‌بینید وقتی که ایمان رنگ باخت، مردم حرص و ولع و طمعشان به هیجان درمی‌آید. در عینِ حالی که دارد، بیش از حد نیاز تهیه می‌کند و می‌گذارد. حالا فردایی هم که معلوم نیست این باشد یا نباشد، اما دیگر در نظر نمی‌گیرد که کنارِ او، در جامعه‌ی او، در همسایگیِ او، کسانی هستند که به همین‌ها نیاز دارند و این، این‌ها را گرفته و انبار کرده و الآن مورد نیازش نیست. ولی از آن طرف در همین نظام جمهوری اسلامی شما می‌بینید ایثارگری‌ها، مهرورزی‌ها، و این مشارکتِ عمومیِ مردم در همه‌ی ابعاد برای کمک به یکدیگر. آن‌هایی که توانِ‌ مالی دارند، دارند کمک می‌کنند. مکرر در همین روزها تماس می‌گیرند افراد، که ما خدماتی می‌خواهیم بکنیم و کمک می‌خواهیم بکنیم به افرادی که آسیب دیده‌اند و نیاز به کمک دارند. یعنی یک شورِ همگانی در مردم ایجاد شده. برای تهیه‌ی همین وسائل بهداشتی و درمانی، یک بسیج عمومی راه افتاده. افراد دارند مشارکت می‌کنند، مساعدت می‌کنند، در گذشت‌هایی که ما می‌بینیم افرادی که گاهی اوقات از یک سری مطالباتِ خود و حقوقِ خود می‌گذرند به خاطرِ وضعیتِ سختِ اقتصادی که هست، این‌ها حاکی از ایمان است. این‌ زیبایی‌ها، ریشه در ایمان دارد و ریشه در اعتقاداتِ دینیِ مردم دارد. مردم، چون خدا را باور دارند، به همان اندازه که ما خدا را باور داریم، در بروز و ظهورِ این اعمال، موفقیم. و به همان اندازه که از خدا و ایمان فاصله داریم، در دنیاپرستی و حرص و ولع، گرفتاریم.

و این آزمون و این ابتلا و بیماری، یک هشداری شد برای همه‌ی انسان‌ها، که ثروتمندان ما، دانشمندان ما، مسئولینِ ما، قدرتمندانِ ما، همه‌ی ما، توجه داشته باشیم که این ظرفیت‌ها و این امکانات، ثبات ندارد. گاهی اوقات با یک چیزی که قابل تصور نیست، می‌شود همه‌ی این‌ها را جمع کرد. و افراد، فرصت‌های عمر را از دست می‌دهند.

لذا مؤمنان، رستگاری‌شان حتمی است؛ هم در دنیا، دنیای خوبی دارند؛ چه‌بسا یک زندگیِ حداقلی مؤمن دارد اما همین زندگیِ حداقلی‌اش آمیخته با آرامش است و آمیخته با یک روحِ آسوده است و لذت می‌برد از این زندگی. لذت می‌برد از این‌که در کنارِ خودش بتواند به دیگران هم خدمت کند. بارها و بارها من فیلم‌های عزیزانی که به کمکِ افرادِ بیمارِ کرونایی رفته‌اند در بیمارستان‌ها، عزیزانِ طلابِ جهادیِ ما که هم در شیراز، هم در قم، هم در جاهای دیگر، در تجهیز میّت، غسل دادنِ بیمارها و در کفن کردنِ آن‌ها و نمازگزاردنِ این‌ها، گاهی اوقات بستگانِ این‌ها نزدیک نمی‌آیند و هراس دارند اما می‌بینید این طلبه، این فردِ مؤمن، با یک اعتقادی می‌آید و با یک عشقی می‌آید، احساسِ تکلیف می‌کند. آیا به او پولی می‌دهند؟ آیا به او وعده‌ای می‌دهند؟ این جانش را آورده کفِ دست گرفته، سلامتی‌اش را کف دست گرفته. آن‌چه که این را به صحنه آورده، ایمان است. و آن‌چه که دیگران را عقب برده، ضعفِ ایمان است. لذا این چون خدا را ناظر می‌داند و خدا را حاضر می‌داند و معتقد است که خدا می‌بیند و می‌داند « أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى» (سوره علق/ آیه 14)، برای خدا می‌آید خدمت می‌کند، بی هیچ منّتی، بی هیچ ادعایی، می‌بینید آمده و در خدمت به بیماران، حتی ضعیف‌ترین کارهای بیمارستان را که کرونایی‌ها بستری هستند، مثل نظافت و جابه‌جا کردنِ سطل‌های زباله را، با افتخار و فی سبیل‌الله انجام می‌دهند. این‌ها نقشِ تربیتی است. و بعضی‌ها متأسفانه در این شرایط، با وجودِ داشتن امکانات، با داشتنِ سواد، با داشتنِ فرصت‌ها، خود را در خانه حبس کرده‌اند و هیچ قدمی برنداشته‌اند... امتحانِ سختی است. آن‌هایی که در این شرایط، خوب می‌درخشند، روزِ قیامت می‌شوند میزانُ الأَعمال برای دیگران.

من این جمله را بارها عرض کرده‌ام و این‌جا هم اشاره‌ای کنم. خدا رحمت کند حضرت امام را می‌فرمودند میزان‌الأعمال هر کسی را خدا، کسی از صِنفِ خودش و قشرِ خودش قرار می‌دهد. امروز این پزشک‌های جهادگر، این پرستارهای دلسوز، می‌شوند میزان‌الأعمال، برای هم‌اصنافی‌های خودشان. امروز این طلبه‌های جهادگر می‌شوند میزان، برای عمومِ طلاب. امروز آن ثروتمندانِ دلسوزی که با روحیه‌ی گذشت و ایثار به دادِ مردمِ محروم می‌رسند، می‌شوند میزان برای اقشار دیگر. امروز مسئولینِ خدوم و دغدغه‌مند و دلسوزی که وقتِ خودشان را و سلامتیِ خودشان را صرفِ رفعِ مشکلات کرده‌اند، این‌ها می‌شوند میزان برای سایر مسئولین. سعی کنیم در این گردونه عقب نمانیم.

نکته‌ی دیگر از این آیه‌ی شریفه، ایمان قطعاً دارای شرایطی است و باید آن شرایطِ ایمانی را رعایت کرد تا انسان به سعادت برسد. در یک جمله‌ای امام صادق می‌فرماید « الإِیمانُ أن یُطاعَ اللّهُ فَلا یُعصی» (روایات تفاسیر آیه 102 سوره آل عمران) ایمان یعنی اطاعتِ پروردگار و ترکِ نافرمانیِ خدا. یک تعبیرِ بسیار مختصر و کوتاه امام صادق از ایمان دارند. ایمان یعنی خدامحوری. یعنی هر چه خدا می‌پسندد، شما انجام بده. و هر چه خدا نمی‌پسندد، شما ترک کنید. واجباتتان را انجام بدهید، نافرمانی‌ها و محرّمات را کنار بگذارید.

نکته‌ی سوم از این آیه‌ی شریفه، نماز در رأس برنامه‌ها و نشانه‌های شخصیت مؤمن است. در رأس همه‌ی برنامه‌های ما « قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ» مؤمن، نماز! ما گاهی اوقات دیده‌ایم افرادی که ویژگی‌های خوبی را دارند، خدماتی دارند، اخلاقِ خوبی دارند، وقت می‌گذارند برای دیگران، ولی در امرِ نمازشان سستی می‌ورزند. خدا می‌فرماید این نماز، رستگار می‌کند شما را. نماز مقدمِ بر همه‌ی اموراتِ زندگیِ شماست و توجهِ جدیِ به نماز، انسان را به آرامش خواهد رساند و انسان به آرامش می‌رسد.

من خاطره‌ای را نقل کنم؛ خدا رحمت کند مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی را. ایشان نقل می‌کردند زمانی که‌ آبادان محاصره شده بود و خوزستان در آستانه‌ی سقوط بود، مسئولین تقریباً مضطرب شده بودند و دست و پا را گم کرده بودند. به من گفتند این خبر را به امام برسانم و از امام، کسب تکلیف کنم. ایشان فرمودند من وقتی که واردِ جماران شدم، ظهر بود و اذان ظهر را گفته بودند. از خادمِ‌ امام، حاج عیسی، سؤال کردم و گفتم: امام کجا هستند؟ گفتند امام رفته‌اند در اتاق و برای نماز. وضو گرفته‌اند و داخل رفته‌اند. ایشان گفت من رسیدم دمِ درِ اتاق، دیدم امام روی سجاده ایستاده‌اند و پشت سرِ ایشان به در بود و رو به قبله ایستاده بودند و من را نمی‌دیدند. گفتند: من دیدم امام اقامه را گفته‌اند و می‌خواهند تکبیرة الإحرام را بگویند. برای این‌که امام نیّت نکنند و من یک کسب تکلیفی کنم و امام بعداً نمازشان را بخوانند و ما برویم، بلند صدا زدم و گفتم:‌ اماما! آبادان محاصره شد، خوزستان دارد سقوط می‌کند چه کنیم؟ گفتند: امام یک لحظه برگشتند عقب و یک نگاهی به من کردند و فرمودند: جنگ است دیگر، الله اکبر. و ایستادند به نماز. امام حتی در این شرایط سخت، نمازِ اولِ وقتشان تعطیل نشد. این نه این‌که بی‌تفاوت بود به مسائل مردم، عزیزان، اگر به امرِ خدا اهتمام دادید، خدا امرِ شما را اهتمام می‌دهد. یک جمله‌ای است از فرمایشات امیرالمؤمنین. علی علیه‌السلام می‌فرماید: « مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ، أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ» (نهج‌البلاغه / حکمت 89) ‌شما بین خودتان و خدا را اگر اصلاح کردید، خدا بین شما و مردم را اصلاح می‌کند. « وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ، أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْيَاهُ»‌ آخرتتان را اگر اصلاح کردید، دنیایتان را اصلاح می‌کنند. یک خورده دنیاهایمان، دنیاهای شکل نگرفته است؛ چون آخرت‌هایمان شکل نگرفته است. دنیاهای مضطربی داریم چون آخرتِ آرامشی نداریم. آرامش را در رفتارهای اخرویِ خودمان داخل نکرده‌ایم. حضرت می‌فرماید: « وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ، أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْيَاهُ».

نکته‌ی دیگر؛ در نماز، حالت و کیفیت هم مهم است. قرآن می‌فرماید «خاشِعون» یعنی کیفیت،‌ و حالت، و ادبِ در نماز هم باید رعایت بشود. من روایتی را پایانِ عرائضم از پیامبر اکرم، چون بحثِ خشوع به میان آمد، سخنی است از فرمایشات پیامبر در کتابِ شریف تحف‌العقول. پیامبر برای انسان‌های خاشع، چهار نشانه نام می‌برد: « أمّا عَلامَةُ الخاشِعِ فأربَعةٌ» اول حضرت می‌فرماید « مُراقَبَةُ اللّه ِ في السِّرِّ و العَلانِيَةِ »‌ اصلاً آدم‌های خاشع، این‌ها هم در خلوت و هم در جلوت، مراقبند. این‌ها هم در زمانی که بین مردم حضور دارند و هم زمانی که در تنهاییِ خودشان هستند، خدا را فراموش نمی‌کنند. این نشانه‌ی خشوع است. همه جا می‌گویند خدا حاضر است. در اتاقِ دربسته، در سفری که انسان خارج از کشور است، در جمعی که او را نمی‌شناسند. گاهی اوقات در همان محیط‌هایی که بعضی‌ها به غلط می‌گویند یک شب هزار شب نمی‌شود و همه از خود هستند و دوربین این‌جا نیست و صدایمان را ضبط نمی‌کنند و فیلممان را نمی‌گیرند، تصویربرداریِ خدا آن‌جا حاکم است... انسان‌های خاشع « مُراقَبَةُ اللّه ِ في السِّرِّ و العَلانِيَةِ »‌ هم در پنهانی‌ها و خلوت‌ها و هم در آشکارها و علنی و بین مردم، این‌ها خدا را فراموش نمی‌کنند. این نشانه‌ی اول.

دوم حضرت می‌فرماید: « و رُكوبُ الجَميلِ » انسان‌های خاشع، همیشه درصدد انجامِ کارهای خیر هستند. اصلاً نشانه‌ی خشوع این است که این‌ها دغدغه‌مند کارهای خوب هستند. می‌خواهند بر کارهای زیبا و کارهای خیر، سوار باشند و انجام بدهند و دغدغه‌ی کارِ نیک دارند. این هم نکته‌ی دوم.

نکته‌ی سوم؛ از نشانه‌های خشوع، رسول‌الله می‌فرماید‌: « و التَّفَكُّرُ ليَومِ القِيامَةِ» این‌ها برای روز قیامت، اهل اندیشه‌اند و قیامت را فراموش نمی‌کنند. بالأخره سرایِ فانیِ دنیا، گذراست و مزرعه است. باز این جمله را از امام سجاد عرض کنم که حضرت زین‌العابدین می‌فرماید بندگانِ خدا در دنیا، بعضاً غافل از این هستند که هر لحظه‌ای از عمرِ آن‌ها که دارد می‌گذرد، دارند به قیامت نزدیک‌تر می‌شوند و از دنیا فاصله می‌گیرند و حال این‌که نمی‌دانند این رفتار و اعمال آن‌ها مرضیِّ خدا قرار گرفته یا خیر. این از فرمایشات امام سجاد است. پس کسانی که قیامت را فراموش نمی‌کنند، این‌ها انسان‌های خاشعی می‌شوند. چون خودِ روزِ جزا، مجازات الهی و حسابرسی خدا را فراموش نکردن، در کنترلِ اعمال مؤثر است.

« و المُناجاةُ للّه» (تحف‌العقول: 20) ‌انسان‌های خاشع، با خدا مناجات می‌کنند. عزیزان، این فرصتِ مناجات را از دست ندهیم. مخصوصاً الآن که وقت‌ها از یک جهت آزادتر شده، بخشی از عزیزان، فرصت بیش‌تری دارید در کنار خانواده، خودتان، خانواده، عزیزانتان، یک بخشی را از این اوقات شبانه‌روزی را با مناجاتِ با خدا سپری کنید. مخصوصاً‌ ماهِ شعبان هم هست، در این ماهِ شعبان هم توصیه‌هایی از ناحیه‌ی اولیاء معصومین ما، رسول معظم اسلام، امیرالمؤمنین، ائمه‌ی معصومین رسیده، این اذکاری که وارد شده، صلوات شعبانیه، مناجات امیرالمؤمنین، و دعاها و اذکاری که هر روزِ ماهِ شعبان توصیه شده، این‌‌ها را غالبِ مناجات گنجانده می‌شود. ما از این فرصتِ ماه شعبان که زمینه‌ی پرورش انسان‌ها را و آمادگی را برای ورودِ به ماه مبارک رمضان فراهم می‌کند، ان‌شاءالله استفاده کنیم که این ضریبِ خشوع را در انسان‌ها بالا می‌برد. یک وقتی هم برای خودمان بگذاریم. در خلوت خودمان، در آن ساعاتِ تنهایی، با خدای خودمان خلوت کنیم و مناجات کنیم. و خدا به حضرت موسی فرمود: موسی، همه چیزِ خودت را از من طلب کن؛ حتی نمکِ در غذایِ خودت را. یعنی هیچ‌گاه مغرور نشو. حتی جزئی‌ترین چیزِ زندگیِ خودت را از او بخواه و از او بدان.

توفیقات همه‌ی عزیزان را از ساحتِ مقدسِ پروردگار مهربان خواستاریم. امیدواریم که ان‌شاءالله آن‌چه در این ماه شعبان‌المعظم خداوند به بهترین بندگانِ خودش ارزانی می‌دارد و تفضل می‌کند، که در رأس  همه‌ی بندگانِ خوبِ خدا امام عصر است، خدا به همه‌ی ما هم عنایت و کرامت بفرماید.

پروردگارا، مهم‌ترین عیدیِ ما را تعجیل در فرجِ امام زمانمان قرار بده.

این نگرانی و گرفتاریِ بشریت را با ظهورِ امام زمان، ختم به خیر بفرما.

خدمتگزاران به اسلام و مسلمین، مراجع عالیقدر شیعه، مقام معظم رهبری، خدمتگزاران به ملت ما، نظام ما، جمع عزیزی که بیننده و شنونده‌اند و همه‌ی شیعیان و مؤمنین و مسلمانان را در کنف حمایتت از آفات و بلیّات محفوظ و مصون بدار.

ارواح تمامیِ گذشتگانِ ما، علماء، شهداء، امام راحل، ذوی‌الحقوق ما را از این ماهِ عزیز، بهره‌مند بفرما.

و این بیماری و نگرانیِ حاصله‌ای که بر بشریت عارض شده است، بیماری کرونا را، از سرِ عموم بشریت، خصوصاً‌ مسلمان‌ها و به‌ویژه شیعیان اهل‌ البیت و نظام جمهوری اسلامی، مرتفعِ به خیر بفرما.

آرامش را پیوسته در دل و جان و فکر و اندیشه‌ی همه‌ی ما حاکم بگردان.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه