استاد شیخ علیرضا حدائق روز یکشنبه 9 دی 97 در مسجد اعظم شیراز با موضوع «دستاوردهای چهل ساله انقلاب اسلامی» سخنرانی کردند.
اهم عناوین سخنرانی بدین شرح است:
1- طلبکار خدا نیستیم؛
2- اول خوبی ها؛
3- اعتقادات، هدف اصلی دشمنان؛
4- خطاهای مسئولین و نخبگان؛
5- شناخت راه با شناخت دشمن؛
6- منشأ تمام آسیب ها؛
7- سرنوشت انقلاب؛
8- وحدت، رمز پیروزی؛
9- عزتمندی مسلمانان و شیعیان جهان؛
10- عزتمندی ایرانیان؛
11- خودباوری و اعتماد به نفس ملی؛
12- تقویت ایمان و سلامت روح و اندیشه؛
13- حضور مردم و مردم سالاری؛
14- خودکفایی حتی در ابزار جنگی؛
15- مسئولان حمایت مردم را پای خودشان نگذارند.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه القران الحکیم «يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ» صدقالله العلی العظیم.
توفیقی برای حقیر رقم خورد که در این شب و در این مکان مقدس در محضر شما برادران عزیز و خواهران محترمه نمازگزار توفیق حضور پیدا میکنیم آنهم مصادف با ایام گرامیداشت نهم دی؛ عنوان بحث مجلس دستاوردهای چهل ساله انقلاب، گرچه باید ساعتها صحبت کرد، من آیه سی و دو سوره مبارکه توبه را مبنای صحبت قرار میدهم و بعد یکسری نکاتی را فهرست وار محضر شریف عزیزان عرض میکنم. امروز کار دشمن سیاه نمایی است، ضعفها را میگیرد بزرگ میکند، حسنهای بدست آمده را نادیده میگیرد، انصاف اقتضا میکند که انسان اگر میخواهد ارزیابی کند، هم محسنات هم معایب را ببینید، امتیازها و ضعفها. ما گاهی اوقات هم خودمان نسبت به خودمان و خدا همینطور هستیم، یک جوانی آمد گفت که آقا خدا با ما چه کرده، گفتم خدا با تو چه نکرده، گفت چی داده به ما، گفتم چی نداده، یک تن سالم را بهت دادن چند میلیارد پولش است، کبدت را میدهی سیصد میلیون، قلبت را میفروشی، چشمهایت را میدهی. بعضیهایمان خیلی ناسپاسیم، در مورد هر چیزی از آفریدگار بگیر بیا پایین. دو رکعت نماز میخواهیم بخوانیم مثل اینکه چوبمان میزنند. یک بدن سالمی خدا به انسان عنایت کرده، میلیاردها سلول زنده در این بدن دارند کار میکنند یکیش را شما خلق نکردهاید؛ به یکیش هم برنامه نمیدهید، اتوماتیکوار اینها دارند کار میکنند بعد میگویند هفده رکعت نماز بخوان زورت میآید. پولش دادند وضع مالیش خوب است، دست احتیاج به سمت مردم دراز نمیکند، میگویند مازاد بر سالت را خمس بده میخواهد جان بدهد، میگویند زکات این زراعت و دامداریت را بپرداز سختش میآید. تن سالم برایت دادیم روزه بگیر، میگوید حوصلهاش را ندارم. ما نسبت به خدا بعضیهایمان همینطوریم، طلبکارانه نگاه میکنیم به خدا، خدا چه کرده برای ما، خدا چی داده خدا چی نداده، بخشیات را رها کنند به حالت خودت باید جمعت کنند، غیر از این است. نه سواد ما، نه ثروت ما، نه قدرت ما، نه امکانات ما، قدرت حفظ ما را ندارند، و ما توفیقی الا همه توفیقات از اوست، و از خدا بخواهید که دادههای خدا سرگرمتان نکند. آیتالله حاج سید احمد زنجانی نقل میکند میگوید یک پهلوانی بود، این تمام پهلوانها را ضربه فنی کرده بود زمین زده بود، غرور گرفتش فکر کرد حالا کسی رقیبش نیست، حریفش نیست، یک روز با آن نگاه متکبرانه سر به آسمان بلند کرد گفت خدایا پهلوانهای زمین را که زمین زدیم، حالا رویش نیامد بگه خدایا خودتان تشریف بیارید یک کشتی با خودتان بگیریم، گفت جبرئیل را بفرست یک زورآزمایی با جبرئیل هم کنیم، نادان احمق اینقدر زورت زیاد شده که میخواهی حالا با جبرئیل کشتی بگیری حالا نشانت میدهیم یعنی چی، آیتالله زنجانی میگوید این پهلوان یک مرضی گرفت روز به روز ذوب شد، ذوب شد، شد مثل یک اسکلت افتاد در بستر، آقای دکتری در همان رشته میبرندت، در شیراز کم نداشتیم دکترهای متخصصی که در تخصصشان رفتند. ثروت داری، در پولهایت جمعت میکنیم، قدرت داری فتیلهات را، قدرتت را میکشیم پایین. زندگی شاه را بخوانید، پایان زندگانی و دربدریهایی که شاه کشید، میگفت التماس میکردم امریکا ما را بپذیرد و نپذیرفت و نپذیریفتند تا شاه در غربت مرد. به امریکا متکی شدی خدا یادت رفت، واگذارت میکنیم به همان. کلام امام حسین هم است، مردم اگر داده دنیایی شما را از خدا سرگرم کرد و غافل کرد با همان عذابت میکنند، فرعون را وسط نیل جمع کردند چون عامل اصلی استکبار فرعون دریای نیل و زمینهای حاصلخیز اطراف نیل بود. ایشان میگوید این پهلوان شد مثل یک اسکلت افتاد در بستر، میگویند یک کسی رفت دیدن پهلوان دید این افتاده بوده مثل یک اسکلت قدرت حرکت نداشت دستش از بستر بیرون بود؛ آن کسی که به عیادت رفته بود گفت دیدم یک موشی آمده، انگشت کوچک این پهلوان را کرده بود در دهان داشت میجوید این پهلوان مغرور قلدری که میخواست با جبرئیل کشتی بگیرد قدرت بیرون کشیدن انگشتش را از دهان موش نداشت، با جبرئیل میخواستی کشتی بگیری ما یک موش میفرستیم ضربه فنیات میکنیم.
خوب عزیزان آیه را من یک اشارهای کنم، لذا منصفانه نظر دادن، اگر میخواهید یک لیوانی که داخلش آب است نظر بدهید فقط نگویید اینقدر خالی است پری لیوان را هم ببینید، آقا میخواهید پریها را ببینید، طرف ده تا حسن دارد یک عیب دارد، عیب را میبینیم حسنها را نمیبینیم و این ضعف است. امیرالمومنین میفرماید حتی در امر به معروفهایتان در نهی از منکرهایتان اگر میخواهید کسی را ارشاد کنید اول خوبی هایش را ببینید، حالا فردی که چهارتا خطا دارد و چهارتا کار خوب دارد خوبیهایش را اول بگو بعدا بدیهایش را بازگو کن. ما سریع شروع میکنیم نقصها را گفتن عیبها را گفتن، خوبیهای طرف را نمیبینیم، حسنهای طرف را بیان نمیکنیم این ضعف است. در حالات حضرت مسیح علی نبینا و آله و علیهالسلام، که حضرت عیسی داشتن با حوارین از یک مسیری عبور میکردند الاغی کنار جاده مرده بود باد کرده بود بوی بدی میداد، حواریون کنار حضرت عیسی هر کدام یک جملهای گفتند یکی گفت بوی بدی میدهد یکی گفت باد کرده یکی گفت کرم زده، حضرت عیسی برگشت یک نگاهی کرد گفت چقدر دندانهای زیبایی دارد این الاغ؛ مردم چرا اول خوبیها را نمیبینید چرا پریها را نمیبینید. همین آیه 32 سوره توبه که این آیه قرآن یک هشدار میدهد مسلمانها را که بیدار باشید بحث زمان پیغمبر نیست، تا بوده چنین بوده تا هست چنین است، همیشه شما دشمنانی دارید که دنبال شما هستند، شما را میخواهند از عقایدتان بگیرند، «يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ»[1] خدا میفرماید پیوسته دشمنان اسلام در سدد خاموش کردن نور اسلامند با تبلیغاتشان، بأفواههم با زبانهایشان، حرف میزنند جوسازی میکنند تبلیغ میکنند. شما الان ببینید در این شبکههای مجازی ماهواره ها و این کانالهایی که به طور گسترده ای در دنیا اینها دارند کار میکنند تهمت میزنند افترا میکنند، جوسازی میکنند، از امام معصوم گرفته بگیر بیا پایین، از خدا گرفته بیا پایین، من یک کتابی را خودم سالها قبل دیدم، تناقضهای خدا در قرآن، قرآن را هدف گرفتن، پیغمبر را هدف گرفتن، امیرالمومنین را هدف گرفتن. من یک هشداری محضر شما عزیزان اینجا بدهم که تمام تلاشهایشان هم اینست که اصل اعتقادهای مردم را خراب کنند. ببینید آقایان من بنده خودم را عرض میکنم، من طلبه در این لباس اگر خطایی کردم ربطی به امیرالمومنین ندارد، من یک طلبه نادان و نااهلی هستم چه ربطی به امام حسین دارد، اینها میخواهند سیدالشهدا را به چالش بکشند، فقط رفتار چهار تا مدیر نالایق ربطی به نظام جمهوری اسلامیندارد، اصل نظام را میخواهند زیر سوال ببرند، چهار تا مدیر نالایق که شایستگی نداشته میخواهند نظام را به چالش بکشند این خطاست، قانون خدا هم اینست، پسر نوح اگر بد شد چه ربطی به نوح دارد؛ پسر آدم ابوالبشر یکیش شد هابیل، یکیش شد قابیل، پس آدم باید برود زیر سوال. قرآن میفرماید تا روز قیامت حساب هر فردی را از خود آن فرد میخواهیم «فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ»[2] ما کار نداریم فرزندت چه کسی است و پدرت چه کاره است خودت چه کردی، دختر ابوسفیان همسر پیغمبر را جدا حساب میکنند، معاویه فرزند دیگر ابوسفیان را هم جدا، هر کسی باید حساب خودش را پس بدهد، امروز یکی از شیطنتها عزیزان توجه داشته باشید اصل اسلام را در ذهن مردم منفی جلوه بدهند که آقا اسلام نمیتواند، بله من آدم ناتوانی هستم، من یک مسئولیتی اینجا قبول کردم درست کار نکردم، کار بد من را خرج پای حساب دین، پای حساب قرآن، پای حساب اهلالبیت، نباید کرد. یک جوان دانشجویی آمد به من گفت آقا دنیا دست ما بود چه میکردیم، گفتم مگه چطور، گفت ما تو مملکت خودمان اینطور ماندیم، گفتم برای اینکه ما بد مسلمانهایی هستیم، هرجا ماندیم درست کار نکردیم، گفتم هرجا شما تو دنیا موفقیت میبینید دست بگذار من ثابت میکنم در قرآن پیامش هست، من ثابت میکنم در روایات ما پیامش هست، انصاف وظیفهشناسی، نظم، تعهد در کار، اجتناب از دروغ، این چیزهایی که بعضیها میگویند آقا رفتیم آن سر دنیا این دیدیم آن دیدم، خوب اینها که در اسلام است،
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم، یار در خانه ما گرد جهان میگردیم
ما داریم سرمایهاش را ولی استفاده نمیکنیم، دشمن دارد بهرهبرداری میکند، گاها یک وقتی قبلا هم اشاره کردم، من اگر توریستها را میبینم برایشان صحبت میکنم، زبان بلد نیستم و به مترجم میگویم بیا صحبت دارم، در دفعات متعددیکه گاهی اوقات با این توریستهایی که مثلا از اسپانیا، کانادا، آلمان و جاهایی دیگه و همین مدتی قبل در حرم حضرت علیبن حمزه با چند گروه از اینها ما روبرو شدیم، مترجم وقتی حرفی که ما داریم برای اینها میزنیم ترجمه میکند اینقدر اینها مسرور میشوند یا تلفونهایشان را روشن میکنند صدا را ضبط میکنند، صدای مترجم، سخنانی که بارها برای شیعیان اهلالبیت گفته شد و ضبط نشد و فراموش شد، و اینها ضبط کردند و با خود بردند، یک پیرمرد اسپانیایی برای من در یک جملهای گفت اگر از آمدنم به ایران و سفرم به شیراز هیچ چیزی عایدم نشده بود جز این سخنی که گفتید بهترین سوغاتی این سفر این نکته بود. خوب دارند میشنوند بکار میگیرند، ما داریم و متاسفانه استفاده نمیکنیم. اما پیام آیه را عرض کنم قرآن میفرماید «يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ»[3] تلاش دشمنان پیوسته بر اینست که نور خدا را خاموش کنند، این هم بحث الان نیست، بحث صد سال قبل نیست، بحث زمان پیغمبر نیست، از آدم ابوالبشر بگیرید بیایید بالا، در هر دورهای دشمنان فضیلت و معنویت تلاششان این بوده که نورالهی را خاموش کنند، آن هم با تبلیغات با حرف زدنهایشان با جو سازیهایشان. «يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ»[4] خدا میفرماید خدا چاره را اینگونه اندیشیده که نور خود را تمام کنند، دشمن میخواهد خاموش کند، خدا حامیست، «وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ»[5] گرچه کافران هم نمیپسندد این را، دشمن میخواهد نورانیت را خاموش کند، چند تا نکته را در این آیه بگویم و چند تا دستاورد را یادداشت کنم محضر عزیزان اشاره کنم، نکته اول خدمت عزیزان، یریدون فعل مضارع است، از فعل مضارع استمرار استفاده میشود، آیه پیامش اینست که همیشه دشمن در این سدد است، بحث اول انقلاب نیست بحث چهل سال بعد از انقلاب نیست، صدسال دیگر هم این آیه مصداق دارد، صد سال قبل هم این آیه مصداق داشت، در هر دوره ای دشمنان فضیلت و انسانیت و در راس شان ابلیس دنبال این هستند که نور خدا را خاموش کنند، به انحا و اشکال مختلف، لذا یک نکته اینست که اینها همیشه در سدد شیطنت هستند شما انتظار دوستی از دشمن خدا نداشته باشید. من یک جمله بگویم قدر خودتان را هم بدانید، خدا رحمت کند امام را، امام میفرمودند وقتی باید نگران باشیم که دشمنان ما تعریفمان کنند، مردم اگر روزی دشمن امام تعریفت کرد تو خودت شک بکن، اگر روزی دشمنان صاحب الزمان از شما تعریف کردند ببین چه کردی که دشمن ولی خدا و دشمن خدا از شما راضی است، این دلیل بر سلامت شماست، یکی از جایی که میشود انسان خودش را رصد کند ببیند چه کسی جلویش هستند، چه کسانی دشمنش هستند. امروز اگر دشمنان شما اسرائیل است این دلیل بر حقانیت شماست، امروز دشمن شما استکبار امریکاست دلیل بر حقانیت شماست، اگر دشمنان شما انسانهای موحد صالح و بندگان خوب خداست بله انسان باید تجدید نظر کند. در روابط اجتماعی اگر کسانیکه با من زاویه گرفتن افرادی هستند که مومن متدین، پاک، ولایی با اخلاق بودند من چه کردم که اینها با من دشمنند ولی اگر کسانیکه با شما زاویه دارند کسانیند که با خدا زاویه دارند، با دین زاویه پیدا کردند، این دلیل بر سلامت شماست، اول قرآن میفرماید این تلاش یک تلاش پیوسته و دائم و همیشگی است. اینها تلاش میکنند چه کنند نور خدا را خاموش کنند، نور، خدا نور است، «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»[6] یکی از تلاشهایشان همین است، اینها تبلیغ بر علیه خدای مسلمانها دارند، حالا اینهایی که بیشتر در ارتباطات بین المللی در تماسند در این بیش از بیست هزار شبکه ماهوارهای که دارند کار میکنند بدتر از آنها شبکههای مجازی که گستردهتر دارد کار میکند در این شبکهها انسان وقتی وارد میشود خدای مسلمانها را به چالش کشیدن، اصلا خدا را زیر سوال بردن «يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ»[7] یکی از مصادیق نور ذات مقدس الهی است، از مصادیق نور، «قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ»[8] آیات الهی نور است در سوره پانزده میفرماید قرآن نور است، اینها میخواهند قرآن را خاموش کنند، کتاب مسلمانها را گاهی اوقات، بازی خوردههای بیگانه که بگویند قرآن تراوشهای ذهنی پیغمبر است، یا در آیات قرآن جرح و تعدیل وارد کنند از این صحبتهایی که از گذشته بوده الان هم است. یک تلاش برعلیه خدا، یک تلاش برعلیه پیغمبر، خود پیغمبر نور است. رسولالله را خدا میفرماید «وَسِرَاجًا مُنِيرًا»[9] اینها میخواهند نور پیغمبر را خاموش کنند، ائمه نورند. لذا قرآن میفرماید اینها دنبال خاموش کردن احکام اسلام، اسلام، قرآن، نورانیت الهی هستند، تلاش دشمن همین است و این را من اضافه کنم حضار محترم، شما امروز در همین مملکت ما هر جا دارید آسیب میبینید از دور شدن از خداست. الان اعلان میکنم اگر کسی موردی سراغ دارد بیارد ارائه کند بگوید من یک مسلمان متدین واقعی سراغ دارم کلاه گذاشت سر من؛ یک متدین واقعی را نه تظاهر به تدین؛ ببینید محاسن داشتن امتیاز است ولی این مجموعه باورهای مذهبی است که زندگی ما را باید سامان بدهد، اطاعت از خدا را، ترک نافرمانی الهی؛ کجا سراغ دارید یک انسان باتقوا کلاه سر کسی بگذارد. کجا سراغ دارید یک انسان باتقوا کم کاری کرده باشد، یک انسان باتقوا.
همین امروز یک خانمی زنگ زده بود میگفت آقا این سنوات خدمت من را یک مبلغی برایم دادند و من یک مقدار دغدغه دارم از این سالهای گذشته اشتغالم مثلا نزدیک به سی سال کار کردم شاید متعهدانه کار میکردم بعضی اوقاتم نکردم، بعضی از ساحات هم مثلا رفتم آمدم حالا یک مبلغی را بعنوان مظالم میخواهم بدهم. طرف هم گاهی اوقات برای یک مختصر مالی آدم میکشد، ما این ضربه را داریم از بیدینی میخوریم، برخلاف اینکه بعضیها میگویند این از اسلام، کدام اسلام، این از بیدینی است که این کارها را دارد میکند، آن آقایی که بیتالمال را غارت میکند آدم بیدینی است او دیندار نیست، آدم دیندار احساس تکلیف میکند مثل امیرالمومنین نسبت به اموال عمومی. اینکه میبینی حالا برایش ثروت داده، جان مردم را در شیشه میکند این از خدا نمیترسد، این دین نیست، در همه بحثها شما یک خانواده دیندار متدین واقعی سراغ ندارید که کارشان به طلاق برسد، یک مورد، بالاخره یک طرف زندگی کاستی دارد ضعف دارد یا مرد یا زن، یا هر دو بالاخره در مساله اعتقادی یا اخلاقیشان دچار مشکلند، خانواده متدین معتقد هرچه تاریخ این زندگیها قدیمیتر علاقه آنها بیشتر وابستگیها بیشتر است. خدا رحمت کند مرحوم امام را، حاج احمد آقا میگوید امام برای همسرشان احترام فوقالعاده ای قائل بودند، خاطرات حاج احمد آقا را بخوانید، زمانیکه امام داشتند حکم عزل آقای منتظری را مینوشتند من دیدم از توی اتاق صدای بلند گریه امام بلند شد، نشنیده بودم امام اینطور بلند بلند گریه کنند، حاج احمد آقا میگویند رفتم به اتاقشان دیدم امام مقابل دیوار یعنی روبروی دیوار نشستهاند که کسی چهرهشان را نبیند صورت رو دیوار مقابل دیوار بعد کاغذی دستشان و نامهای مینویسند و بلند بلند گریه میکنند، حاج احمد آقا میگوید من جرات نکردم بگویم امام را چی شده که گریه میکنید، این نامه چی است دارید مینویسید، میگوید از اتاق آهسته آمدم بیرون، امام نوهشان حاج سید علی را خیلی دوست میداشتند، دیدید در عکسها گاهی اوقات هندوانه دارند دهانشان میدهند، الان حاج سید علی داماد آیتالله شهرستانی است، حاج سید علی را خیلی امام دوست داشتند رفتم حاج سید علی را آوردم و گفتم برو سراغ امام به امام سلام کن، بچه یک سال و نیم رفت به اتاق و دست گذاشت روی شانه امام گفت امام سلام، سلام کرد به پدر بزرگ، گفت امام فرمودند احمد، این بچه را چرا اذیت میکنی، مزاحم من نشید، خوب دیدم باز امام گریه میکند و نامه مینویسد، میگوید رفتم سراغ مادرم، برای مادرم امام ارزش فوق العاده قائل بود، گفتم مادر نمیدونم چی شده امام دارد یک نامه ای مینویسد و بلند بلند هم گریه میکند، سید علی را هم بردم نشد، گفت مادر ما آمد بالای سر امام ایستاد سلام کرد، تا سلام کرد امام قلم را گذاشت روی کاغذ و ساکت شد، فرمودند احمد چرا مادرت به زحمت انداختی، چرا مزاحم کار من شدی، گفت مادر ما سوال کرد امام چرا گریه میکنی این نامه چی است که دارید مینویسید، این دین است، گفت تا مادرم سوال کردند امام ساکت شد بعد امام فرمودند گریه از این میکنم که کسیکه خودم تربیتش کردم حالا باید خودم عزلش کنم. بعدها حالا فهمیدیم که نامه عزل آقای منتظری است. ولی امام اینقدر برای همسر خودش ارزش قائل بود حالا ما بودیم می گفتیم مزاحم نشید برید دو تا داد هم سر بقیه میزدیم همه کردیم پادگان. حالا بالاخره شما هرجا دارید آسیب میبینید از ضعف دین است از ضعف ایمان است، ما اقتصادمان هم امروز نوسان افتاده مال بیدینی است بدون تعارف. حالا من عرض خواهم کرد در ضمن عرایضم، ائمه چکار میکردند در بحرانهای اقتصادی ما چکار میکنیم، آقا آمده میگوید ما برای مجلس امام حسین رفتم نایلون خریدم رو داربست کشیدم صبح خریدم به یک قیمت بعد از ظهر یک نم بارانی گرفت عصر رفتم سراغ همان آدم یک مقدار دیگه نایلون بخرم بقیه این سایهبان را یا این داربست بپوشانم گفت یک مبلغی کرده روی این قیمت صبح، میگویم بابا تو صبح تا حالا جنس جدید خریدی میگوید خیر، میگویم این برای مجلس امام حسین است میگوید باشد، برای هر جای میخوای، میگویم چطور شد گران شد گفت باران دارد میآید، ما از پدرمان شنیدیم وقتی باران میآمد جنسها را ارزان میکردند باران وقتی میآمد چراغ روشن میکردند شکر خدا میکردند، حالا باران میآید اجحاف میکنی، خدا شاهد است بارانی که میبارد بارها عرض کردم بخاطر آبرودارهایی است که گوشه و کنار شهرند، بخاطر چهارتا آبرودار خدا رحم میکند و الا بعضیها چنان ظلم و جنایت و قساوتی دارند که اگر حساب آن آب باشد باید خشکسالی مطلق باشد.
از نکات دیگری که من در این آیه عرض کنم، قرآن میفرماید تلاش کفار جدی است و پیوسته است، گرچه هر کدام از کفار اهداف خاصی دارند برای خاموش کردن نور خدا و از فعالیتهای دشمنان دین تبلیغات سوء است، تبلیغات منفی میکنند یک چیزهایی که گاهی اوقات واقعیت هم ندارد سیاهنمایی میکنند سیاهکاری میکنند، ما جوانهایمان را باید روشن کنیم به این معارف، حالا عزیزان که نوعا من در مجلس میبینم برادران عزیز خواهران محترمه شما نسل انقلابید از قبل از انقلاب خاطر دارید، عزیزانی نبودند از قبل انقلاب حین انقلاب سالهای اول انقلاب، متوجه بشوند تبلیغاتی که امروز دشمن برعلیه ارزشهای اسلامیدارد میکند قرآن میفرماید اینها با کلامشان با بیانشان کوتاهی نمیکنند در تبلیغ، خداوند هم این بشارت را داده، خدا میفرماید «وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ»[10] خدا چاره اینگونه اندیشیده نور را تمام میخواهد این بشارت خداست، خدا میخواهد مسلمانهای راسخی باشید پای کار باشید ما نور را تمام میکنیم، ما تنهایتان نمیگذاریم، خدا حامیشماست، همانطوریکه خدا موسی به بنی اسرائیل میفرماید «إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا»[11] در وقت اضافی بقول فوتبالیستها خدا به داد میرسد. شما ببینید حضرت موسی وقتی از مصر حرکت کرد با بنی اسرائیل فرعون هم در تعقیب اینها راه افتاد، موسی هم به امر الهی حرکت کرد به سمت نیل، هی بین اسرائیلها میگفتند موسی داریم میرویم سمت نیل راه در رو ندارد گرفتار میشویم همه را میکشند، موسی گفت خدا فرموده بروید سمت نیل ما هم میرویم سمت نیل، در ناامیدی بسی امید است، هی بنی اسرائیلیها نق میزدند موسی میفرمود «إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا»[12] رسیدند به نیل، بنیاسرائیل گفتند دیگه راه در رو نداریم، از دور گرد و غبار مرکبهای فرعون پیدا شد، از دور دست صحرا دیدند، گفتند موسی فاتحه همه ما خوانده شد، امین وحی جبرئیل نازل شد جناب موسی خدا میفرماید عصا را به نیل بزن زده شد، نیل شکاف برداشت حضرت موسی با همراهانشان از این معبر باز شده عبور کردند، نوبت به فرعون و فرعونیان رسید، آخرین نفر از یاران موسی که از این معبر خارج شدند، پیش قراولان فرعون وارد شدند فرعون و فرعونیان وسط نیل همه غرق شدند. این امداد الهی است «وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ»[13] یکی آمد گفت آقا پایان این انقلاب چی میشود، گفتم سرنوشت خدا چی میشه، این حرفها چی است میزنین، خودت را باختید، پایان خدا چه میشود مومن، محکم باشید، استوار باشید، به پیغمبر میفرماید «فاستقم کمال امن» استقامت به خرج بده. امام حسین شب عاشورا به حضرت زینب فرمودند خواهر ما را اینجا شهید میکنند، تو هم صبور باش شکیبایی کن، قافله سالاری کن، بزرگ این کاروان خواهی شد اما آینده این اجساد مزار میشود؛ اربعین را دیدید، میلیونها انسان از اقوام، از ملل و مذاهب عالم آمدند کربلا، مسیحی، یهودی، سنی، شیعه، مارونی، همه نوع مردم با چه اشتیاقی، خدا پشت قضیه است، «وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ»[14]. امام را یک زمانی سال چهل و دو غریبانه بردند تهران زندان، امام رفت تا سرحد اعدام، بعد هم تبعید کردند به ترکیه و بعد هم عراق، اصلا اینها شد اسباب عزت امام، امام وقتی تبعید شد مردم با امام آشنا شدند، دشمن با دست خودش امام را جهانی کرد، دقیقا همین کاری که در زمان امام حسین شد، یزید با دست خودش امام حسین را جهانی کرد. اگر اسرا را نیاورده بود شام، ظهری مصری میگوید بزرگترین اشتباه بنیامیه بعد از شهادت امام حسین آوردن اسرا کوفه و شام بود، اسرا را برداشتند آوردند کوفه، شد انقلاب توابیون، قیام مختار، سلیمان بین خزائی، بردند شام شد تحول مردم شام، از کسانیکه متحول شدند پسر یزید بود، معاویه بن یزید، بردند لبنان بعلبک دور زدند من بعلبک دیدم آن مقام امام حسین را، دختر امام حسین خوله بنت الحسین در بعلبک مزاری دارد مثل احمد بن موسی، گنبد، بارگاه، صحن، ضریح؛ دشمن با دست خودش بنیاد خودش را برکند، مجلس یزید میگیرد سخنران مجلس میشود زین العابدین، مفتضح کرد بنی امیه را چهل سال عملکرد معاویه و یزید را امام با یک سخنرانی کمتر از نیم ساعتهای، «وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ»[15]، مردم «إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا»[16] خدا با ماست.
یک نکته دیگر را عرض کنم و نکاتی را اضافه کنم، البته خداوند میفرماید «وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ»[17]، خدا با کسانی است که اینها با حقند، بله آنکسی با خداست، ما میخواهیم بدانیم خدا همراهی میکند، ما چقدر داریم خدا را همراهی میکنیم، ما چقدر خدا را همراهی کردیم که خدا ما را همراهی نکرد، شما اول انقلاب خاطرتان است عزیزانی که حالا اقتضای سنشان است، من خودم یادم است، این خاطره را از اول انقلاب بگویم برایتان، قبل از پیروزی انقلاب، منزل ما محله آب بود پشت مسجد جامع عتیق، وضع نفت و گاز خیلی بد شد، پالایشگاه نفت شیراز اعتصاب کرد، من یادم است آن شبی که مرحوم مهندس بازرگان آقای هاشمی رفسنجانی آمدند در مسجد جامع عتیق، آن شب من خودم در مسجد بودم که مرحوم آقای هاشمی حکم امام را برای پالایشگاه نفت شیراز خواند که امام خواسته بودند از پرسنل پالایشگاه نفت اعتصاب را بشکنند و بروند دوباره کار کنند که مردم در زحمت سوخت نباشند، عموم منازل هم خانهها با گازهای کپسولی و نفت اداره میشد، منزل ما پشت مسجد جامع عتیق بود، در آن سختیها که گاهی اوقات یک ماشین نفت میآمد طول این صف شاید به مثلا پنجاه متر، صد متر میکشید، مردم در صف میآیستادند، گاز میآوردند با چه زحمتی، یا میرفتند در شرکتهای گاز، ساعتها در صف بودند تا دو تا کپسول گاز میگرفتند. این بود اما این را هم بشنوید، این را من با چشمان خودم دیدم، آقا میآمد نفت میکرد به چراغ علاءالدینش، برای آن شبش اگر سوخت میداشت، این ظرف نفت را میگرفت دست، در خانه همسایهها در میزد میگفت ما امشب به نفت نیاز نداریم اگر شما نفت ندارید این نفت، گازش را استفاده میکرد غذایش را می پخت، کپسول را باز میکردند میگرفتن روی دوش، اینها صحنههایی را که نه من از کتاب نقل میکنم و نه از راوی، راویش خودم هستم و خودم این صحنهها را دیدم، کپسول گاز را در خانهها یکی یکی در میزدند میگفت آقا ما گاز امشب نیاز نداریم اگر میخواهید غذا بپزید گاز را به شما بدهم. اینجور کار کردند شد انقلاب، حالا ما میگوییم مشکل دارم میگوییم مشکل خودت است، به ما چه. امام فرمود این انقلاب به ثمر نرسید مگر به خاطر دو اصل، یک توجه به اسلام، دوم وحدت کلمه؛ مراقب باشیم دشمن این را از ما نگیرد، یکی کمرنگ شدن ارزشهای دینی و دوم اختلاف و افتراقی که بین مردم بیافتد، من خودم را از شما جدا بدانم و شما خودتان را از من جدا بدانید، مشکل شما را مشکل خودم ندانم، این اصلا با اصول مسلمانی سازگاری ندارد.
یک نکته دیگر نکته پایانی، قرآن میفرماید اسلام مکتبی است جاودانه «وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ»[18]، خدا میفرماید این دین دین جاودانه است این خواهد ماند، ما داریم امتحان میشویم ما را در این مقطع یک آزمایشی میکنند، میگویند حاج آقا با این پولی که دادم چقدر از اسلام دفاع کردی، با این مقامت با این سوادت، با این عمرت، با این امکاناتت از دین چقدر دفاع کردی. دوره ما هم تمام میشود و میگذرد و منقضی میشود، لذا اسلام مکتبی جاودانه است و مخالفان این اسلام قطعا انسانهای غافلی هستند. این آیه که خداوند هم هشدار میدهد و هم بشارت، هشدار که دشمن پای کار ایستاده است و دست بردار نیست، بشارت خدا هم که از این طرف حامی آست و نگهدارنده، اما ما داریم آزمایش میشویم.
چند تا نکته را من از دست آوردهای انقلاب خدمت عزیزان عرض کنم، یکی از دستاوردهای مهم این انقلاب عزتمندی بود که در انقلاب مردم به دست آوردند. این را من نمیگویم من یک خاطره را برای شما نقل کنم از سال هشتاد و نه در کشور لبنان بیروت، در بیروت یک جلسهای بود سال هشتاد و نه، یک مجلسی بود علمای بزرگ اسلامی شیعه و سنی همه جمع بودند عدهای هم از ایران رفته بودند به مناسبتی، آنجا شخصیت طراز اول علمای اهل سنت لبنان رفت پشت تریبون خیر مقدم بگوید و صحبت کند، یک قسمت از صحبتش این بود گفت ما مسلمانان، این حرف یک عالم برجسته در کشور لبنان سال هشتاد و نه، گفت مسلمانها در لبنان تا قبل از انقلاب اسلامی جایگاهی نداشتند، تا قبل از انقلاب سال پنجاه و هفت، بعد توضیح داد گفت پستترین و پایینترین و خفیفترین شغلها را در لبنان را به مسلمانها میدادند، مثل آبدارچی، نامه رسان، نگهبان، کارهای پایین پست بالاخره حداقلی، کارهای کلیدی، تصمیم گیرنده اساسی، دست مسیحیها بود و دست یهودیها، بعد آن عالم سنی گفت به برکت جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، شرف، عزت، آبرو به مسلمانان لبنان برگشت. گفت الان در لبنان در همه سطوح مملکت، مسلمانها حضور دارند، در وزارت، در پستهای کلیدی مملکت، مسلمانها در کنار مسیحیها هستند بلکه قویتر، محکمتر و جدی تر؛ این عزتی است که به برکت انقلاب داده شد. شما در نه تنها در این مملکت که کشورهای اسلامی دیگر را سر بزنید، در همین بحرین، در همین عربستان، در این مناطق شیعه نشین عربستان، اصلا شیعیان من یک سالی یکی از شیعیان قطیف میگفت شما وقتی میآیید میگفت سعی کنید حج تعطیل نشود، میگفت آمدن شما تقویت ماست، آمدن ایرانیان به حج، عزت ماست، سعودی ها از خداشان است که ایرانی ها حج نیایند و حج تعطیل بشود تا همین شیعیان مدینه و مکه و قطیف و احصا و جاهای دیگر را تحت فشار قرار بدهند. الان شما دیدید یمن امروز را، یمن شیعه و سنیاش ارادت ویژه به امیرالمومنین دارند. انصافا همانکه امام فرمود انقلاب صادر شد، شما عراق امروز را ببینید عراق زمان صدام را هم ببینید، افغانستان، پاکستان، کشورهای دیگر، گرچه هم استکبار نمیگذارد، قرآن میفرماید من اول عرضم این بود «يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ»[19]، دشمن تلاش مداوم دارد نمیگذارد شما سر پا بیایید، آن میخواهد همیشه شکست خورده باشید. اما برکات این انقلاب اسلامی را شما ببینید در سراسر کشورهای اسلامی و در کشورهای خارج و اروپا شما آثار اسلام برکات اسلام را میبینید. اینها از اوایل انقلاب این بود، این عزتمندی که الحمدلله خدا به این مردم داد، امام در یکی از نطقهایشان میگفتند اگر یک افسر ایرانی سگ امریکایی را بکشد باید ببرند در دادگاههای امریکا محاکمهاش کنند، اما اگر یک سرباز امریکایی یک افسر ایرانی را از بین ببرد اینجا حق محاکمه ندارد یعنی اینجور بود وضعیت. حالا بعضی یادشان رفته است، خاطرشان نیست، اینگونه سلطه پیدا میکرده بودند خوب این عزت الحمدلله به برکت این انقلاب، مجاهدت مردم بازگردانده شد، که مقام معظم رهبری هم در جملهای در سوم اسفندماه سال نود فرمودند انقلاب ملت و کشور ما را عزت بخشید، هم ملت و هم کشور جایگاه پیدا کرد عزت پیدا کرد، پیشرفت های علمیآز دستاوردهای این انقلاب بود. شما در انواع بخشهای مختلف علمی آلان شما میبینید که در این مملکت جوانان عزیز ما، اساتید ما، متفکران ما در انرژی هستهای، سایر مسائل که اصلا قابل مقایسه نبود چه پیشرفتهای عظیم و عجیبی داریم. من یک خاطرهای را که خودم شاهد بودم این قطار شیراز اصفهان، سال هزار و سیصد و هفت شمسی که خیلی هایتان نبودید، هزار سیصد و هفتی ببینم در مجلس نداریم، سال هزار و سیصد و هفت مصوب شد، من آن زمان اوایل دولت آقای احمدینژاد بود، با آقای مهندس رضازاده در استانداری یک همکاری داشتیم در بحث امور روحانیت و ائمه جمعه استان، من خودم این سوابق را دیدم، سال هزار و سیصد و هفت مصوب شده بود در مجلس که قطار از شیراز به اصفهان کشیده بشود، تا سال هزار و سیصد و پنجاه و هفت، پنجاه سال چهار درصد از این تصویب اجرایی شده بود، از سال پنجاه و هفت تا سال هشتاد و چهار، سه درصد دیگر انجام شده بود تقریبا هفت درصد، در دولت سال هشتاد و چهار که آقای احمدی نژاد آمد و مهندس رضازاده آمد که واقعا از مدیران دلسوز کارآمد و بومی آین شهر و استان، نود و سه درصد این کار را دنبال کردن که قطار هم در همان چهار سال به اتمام رسید، پروژه اتصال قطار شیراز به اصفهان، در خیلی از کارها شما میبینید در معادن، منابر، توسعههای علمی، دانشگاهها، امروز در آن آمارهایی که دارند میدهند ایران جزو زیر ده کشور است، گاهی اوقات میگویند در این جهت اینها نفر هفتم است، اینها نفر سوم است، اینها نفر پنجم است، اینها را هم که دشمن عرضه نمیکند الحمدلله به برکت تلاشها و کوششها و مجاهدتهای مردم این مملکت در مسائل علمی هم پیشرفتهای عظیم علمی الحمدلله رقم خوده است.
از نکات دیگر تغییر وابستگی علمی به خودباوری علمی این هم از برکات این انقلاب بود، که بحمدالله این وابستگیها نیست، در جزئیترین کارها وابستگی بود، خیلی از مسائل الحمدلله به خودکفایی رسیدند، من پایان عرایضم یک جمع بندی هم میکنم که اینجا رسالت همگانی است همه باید کمک کنند، این اتفاقات مبارک افتاده و اینها را باید دید و اینها را باید سپاس خدا گفت. اما باید کاستیها را هم باید تلاش کنیم تا کاستی از بین برود، اعتماد به نفس ملی که این اعتماد به نفس که ما میتوانیم الحمدلله در این مملکت رقم خورد، در خیلی از عرصهها مردم نشان دادند که این توانمندی در این مردم هست و این لیاقت و استعداد ایرانی در این مملکت شکوفا شد و ارزشهای والای اسلامی بحمدالله شکل گرفت، در قبل از انقلاب خیلی از متدینین جرات نمیکردند بچههایشان را دبیرستان یا دانشگاه بفرستند، من سراغ دارم به اسم میشناسم خانوادهها را، محیط سالم نبود، البته ما الان هم از شرایط امروز راضی نیستیم، الان هم شرایط امروز رضایت بخش نیست ولی باید تلاش کرد. در گذشته آیتالله العظمی مکارم در یکی از کتابهایش مینویسد در بعضی از شهرهای این مملکت آمار شراب فروشیها بیشتر از کتابفروشیها و نانوانیهایش بود، بالاخره بی بندوباری و لاابلاگری در همین شیراز بود، زشتترین عمل منافی عفت در تحت عنوان جشن هنر آمدند در شیراز در ملإعام در انظار مردم به نمایش گذاشتند، کاری که امروز بعد از چهل پنجاه سال تازه خود کشورهای غربی در شبکههای داخلی شان ممنوع میکنند نمایش اینها را؛ نمایش این صحنهها را، قبل از انقلاب آمدند بعنوان جشن هنر بالاخره این بی هنریها را توسعه دادن، از برکات این انقلاب بازگشت مردم به آن فطرت پاک، تقویت ایمان، سلامت روح و اندیشه بود، حضور مردم در صحنه، مردم سالاری اینها از برکات این انقلاب است که بالاخره الحمدلله مردم متولی امر خودشان شدند، حضور پیدا کردند در صحنه، الان هم من عرض میکنم آقایان سرنوشت شما دست شماست، در انتخابات تان دقت کنید، در رای دادنهایتان دقت کنید، گاهی اوقات غفلت میکنیم چوبش را میخوریم بعدا میگوییم چرا اینطور شد؟ یک آقایی آمد گفت آقا چرا اینطور شده! گفتم در انتخابات باید دقت کنید، نماینده میخواهی تعیین کنی نماینده لایق کارآمد، مسئول میخواهی انتخاب کنی مسئول لایق کارآمد، تو حق رای داری، برای رایتان ارزش قائل شوید، گفت من اصلا رای ندادم گفتم اصلا بدتر، تو که شرکت نکردی فرصت را به دیگری که رایش رای غلطی است داری فراهم میکنی. ما حضور داشته باشیم از این حقی که خدا برای ما قائل شده، بحمدلله در این انقلاب حق رای داریم، دیگران را آگاهی بدهیم، با بصیرت رای بدهیم، رای بدهیم که قیامت بتوانیم جواب پس بدهیم. گفت این مردم سالاری از برکات این انقلاب بود که مردم خودشان در سرنوشت خودشان سهیم و شریکند، توجه به اسلامی که امام فرمود وحدت کلمه، که از برکات این انقلاب بود که مردم شما ببینید از توجه به اسلام اعتکافها، از توجه به اسلام مراسمها و مناسبتها، از توجه به اسلام انس به قرآن، به حمدالله در مدارس ما، در مراکز ما، در مساجد ما، جناب حجت السلام حاج آقای غلامیتوضیح دادند، الان یک مسجد از مساجد متعدد شهر است که کارهای متعددی دوستان دارند در این مسجد انجام میدهند، جاهای دیگه و جاهای دیگه هم الحمدالله؛ این گستردگی کار رو آوردن به دین، علاقه به اسلام و مذهب، اینها را باید دید و فراموش نکرد. الحمدالله خودکفایی در ساخت نیازهای این مملکت حتی ابزارهای جنگی، اینها امروز ببینید ایران برای دشمنان ایران یک تهدید است اینها میترسند، قرآن هم میفرماید «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ»[20] با قوت و توان کامل بجنگ دشمن بروید، دشمن باید از شما حساب ببرد، همینکه دشمن احساس ضعف کرد در مخاطب میبینید کار خودش را خواهد کرد الحمدلله در همین مسائل هم اینها تهدید و وحشت و اضطراب دارند. دنیایی که امروز یک علتی که بعضیها نسبت به آینده ناامیدند میگویند قدرت دست قدرتمندان زورگویی است که اینها هر آن بخواهند در جنایت پیشگی کارهای خودشان را تعطیل میکنند در برابر این دشمن باید قوی بود، باید محکم ایستاد، باید دشمن حساب ببرد، بالاخره میگویند؛ مرحوم آیتالله شهید مطهری میفرمود در یکی از جنگها پیغمبر به مسلمانها فرمود همهتان برید خضاب کنید، محاسنهایتان را رنگ کنید، چون نوع کفار جوان بودند، مسلمانها میانسال و پیر، پیغمبر میخواستند دشمن از این سوء استفاده نکند. حتی در محاسن خضاب کردن هم باید برق از چشم دشمن گرفت، لذا این از دستاوردهای ارزشمند انقلاب، مشارکت سیاسی، آگاهی های مردم که شما میبینید همین امروز بالاخص در همین جریان نهم دی آقایانی که تشریف داشتید خواهرانی که بودید پیرزن، جوان، مرد، زن، همه اقشار مردم آمدند خوب همین ارتقاع بینش سیاسی مردم است که آگاهانه آمدند. یک آقایی از مهندسهای مدیرعامل همین شهر، مدیر عاملها، گفت آقای حدائق، گفت در فتنه سال هشتاد و هشت بود، مادر بزرگی داشتیم فوت کرد پیرزن بی سوادی بود، این پای تلویزیون نشسته بود جریانات را در تلویزیون میدید، یک پیرزنی که بیرون هم نمیرفت، میرفت در اتاقشان و سرویس بهداشتی و غذایی میخورد و عبادتی میکرد و با دنیای بیرون هم فقط ارتباطش هم همین تلویزیون بود، گفت یک وقت رفتم دیدن مادر بزرگم نشسته بودم، حالا این مهندس انقلابی مدیرعامل، آن پیرزن بیسواد خانه نشین، گفت مادر بزرگم به من گفت پسرم گفت من را صدا زد، گفت اینها دارند اشتباه میکنند، این فتنه گرها، این کار کار خطاییست، این ضرر به مملکت میخورد ضرر به امنیت جامعه میخورد، اینها راهشان راه اشتباهی است، گفتم مادر تو در سیاست سردر نمیآوری، گفت همینکه میگویم. این برکات نظام است البته من عرض کنم حالا علم چیست، علم فقط به چهارتا فرمول بلد بودن هم نیست ها، علمی که خدا میفرماید من معلم هستم بعضیها فکر میکنی بهمان بگویند آقای مهندس حجتالاسلام و دکتر شدیم، این باسواد است عالم نیست، عالم چهارچوب دارد! حالا چهارچوبش بماند از نگاه امام صادق چیست. الحمدلله دفاع قهرمانانهای که مردم در عرصههای مختلف از این نظام نمودند؛ من این جمله را هم امروز بگویم مردم مردم شریفی هستند، در بزنگاهها هم خودشان را نشان دادند، الان همین امروز آمده بودند پای صحنه، این یعنی چه، یعنی بار مسئولیت مسئولین ما سنگین شد، مسئولین ما هم اینها را باید حواسشان باشد جای حساب حمایت از شخص نکنند که بگویید آقا آماده مثلا از کدام مسئول اجرایی حمایت میشود، اینها از اصل اسلام دفاع میکنند از اصل نظام دارند دفاع میکنند، مردم در بیست و دو بهمن میبینید، در همین مراسم نهم دی دیدید، در روز قدس میبینید چه حضور میلیونی در سراسر کشور، این حضورها بار مسئولیت مسئولین را سنگینتر میکنند، مردم هستند مسئولین هم باید مراقب باشند وظایف را انجام بدهند.
جمع بندی عرایضم، پیامبر فرمود چهار گروه در اصلاح جامعه نقش اساسی ایفا میکنند، این چهار تا گروه باید دست به دست هم بدهند. ما پای سفره انقلاب نشستیم، چهل سال الحمدلله از این انقلاب گذشت، این چهار گروه اگر جدی کار کنند همه مشکلات حل میشود، یک مسئولین، پیغمبر فرمود مسئولین مثل چوپانند برای گوسفندان، یعنی چه، تشبیه که پیغمبر میکند یعنی چی، «الملوک رعاة الخلق فإذا کان الراعی ذئباً فمن یرعی الغنم»[21] پیامبر میخواهد اذهان را نزدیک کند، و تقریب کند به فهم مطلب، ببینید چوپان مراقبت باید بکند گوسفندانها آسیب از ناحیه گرگ نبیند، پناه برخدا اگر چوپانی خودش گرگ شد، کی میخواهد رحم کند به حال گوسفندان، اگر مدیر کلی خودش گرگ شد، اگر یک مسئولی خودش متخلف شد کی میخواهد رحم کند، «فإذا کان الراعی ذئباً فمن یرعی الغنم»[22] پس کی میخواهد مراقبت کند، پس یک بخش جدی اصلاح جامعه روی دوش مسئولین جامعه است، مدیرکلها، نمایندهها، استانداران، شهرداران، فرمانداران، هر کسیکه پشت میز مسئولیت است، اینها مسئولیت است؛ و من بارها عرض کردم، من دو سه هفته قبل رفتم در یک جلسه ای، شب میلاد امام عسکری بود، مسجدی به نام امام عسکری در شیراز حالا افتتاح شده بود در آن کمربندی شیراز، دیدم شهردار منطقه هم آمده نشسته صف اول، من تجلیل کردم گفتم انصافا از شهردار من تشکر میکنم، شهرداران دیگرمان هم باید یاد بگیرند، شهردارهای منطقه باید در مساجد منطقهشان بروند، خودشان را معرفی کنند، آقا من مدیر کل فلان اداره هستم امشب آمدم اگر کسی در این جمع مشکل دارد، مشکلش را حل کنیم، گاهی اوقات ما دستمان به اینها نمیرسد، اینها باید بیایند سمت ما و امام فرمود مسئول در جمهوری اسلامی یعنی خادم، یعنی نوکر، نوکر باید نوکری کند، اگر نوکری از او نمیآید باید رها کند برود کنار، آقا حال نوکری نداری رها کن، در اتاقت باید باز باشد به روی مردم. متاسفانه بعضی از مسئولین ما فاصله گرفتند، بعضیها اگر بیاید در این جلسه شما نمیشناسید این مسئول کجاست، سالها مسئولیت دارد بیاید شما نمیشناسد، خوب این ضعف این مسئول است. امیرالمومنین از صفین برگشته بود حضرت تا رسید کوفه وارد بازار شدند یکی از یاران حضرت گفت آقا بروید استراحت کنید، امام فرمود من میترسم کسی مشکلی داشته باشد دستش به من نرسد من میآیم در بازار که مردم من را ببینند. الحمدلله از کارهای خوبی که حضرت آیتالله انجام دادند من به حضرت آیتالله ایمانی زمانی که ایشان امام جمعه بودند این را گفتم، گفتم آقا شما مسئولین استان را بیاورید سر خط، بیست تا اداره مهم این استان، دارایی، استانداری، شهرداری، نیروی انتظامی، آنهایی که مردم با اینها کار دارند، درگیرند با اینها، دادگستری، اینها یک نماینده تام الاختیار روزهای جمعه بیاورند در مصلی از ساعت نه تا یازده پاسخگوی مردم باشند، من که میروم جواب درست دریافت نمیکنم، بدانم روز جمعه مسئول آن مجموعه، نماینده آن مجموعه پاسخگو است، چقدر دیدگاه مردم عوض بشود، علاقه مردم زیاد میشود، خوب باید بیایند در صحنه. یک آقایی زمانی که من با آقای مهندس رضازاده کار میکردم یکی از مدیران ارشد استانداری یک کسی آمد گفت آقا من رفتم پیش در اتاقش رئیس دفترش گفته تو شانس بیاری آقا مهندس را در تلویزیون ببینی، گفتم چه کسی به شما این حرف را گفت؟ گفت رئیس دفترش، آن زمان هم ما در استانداری بودیم، مشاور آقای مهندسزاده بودیم، زنگ زدم گفتم آقای مهندس را بگیر، آن مهندس مربوط آن معاون تشکیلات در راس استانداری، گرفتم گفتم آقای مهندس کجایی شما، گفت من مشهد نایب الزیاره هستم، گفتم حضرت عباسی تو دوتا رئیس دفتر اینطوری داشته باشی برای دنیا و آخرتت بس است، گفت چطور، گفتم این چه رییس دفتری است که تو گذاشتی، این بیچاره آمده میگوید من با آقای مهندس کار دارم میگوید اگر شانس بیاری تو تلویزیون ببینیش، این را عوضش کن یا توجیهش کن، رفتی مشهد بگو نیستش شیراز، چرا مردم را ناامید میکنید، باید در خدمت مردم بود، این یک بخش مسئولین ما؛ لذا میبینید آنهایی که مردمی هستند محبوبیت دارند. همین امروز چند تا دختر جوان یک ایرادی به ما گرفتند حالا آقایان علما در مجلسند، جناب حج السلام و المسلمین حاج آقای روحانی، واقعا حرف حقی گفت، حالا نگویم و بگذرم، ایراد به جایی گرفت در همین مراسم نهم دی یک ایرادی خانمها گرفتند که البته من مشمول این ایراد نبودم، گفتم من خودم رعایت کردم گفت میدانیم، ولی بعضیها را خوب ایراد گرفتند، حالا بگویم، تمام این مردم سرپا ایستادند چرا برای یک عدهای جلو صندلی گذاشتهاند و جلو نشسته اند، بله، گفت شما شعار میدهید مرگ بر استکبار، استکبار را برای ما تعریف کنید، در شاهچراغ داشت این ایراد را برای من میگرفت، البته بعضیها سن شان بالاست بیمارند باید بشینند، ولی ما باید همسو باشیم با مردم، حالا بنده یک مسئولیتی دارم چون مسئولیت دارم حالا که مسئولیت دارم باید خدمت کنم چه وجه تمایزی دارم بر دیگری، حالا در این جمع چه کسی به خدا نزدیکتر است، هر که تقوایش بیشتر است، به قیافه نیست، به لباس نیست، به سواد نیست، «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ»[23] گرامیترین شما نزد ما با تقواترین شماست، این ایرادی است که امروز چند تا از دخترهای جوان به ما گرفتند حرفشان به حق بود، حرفشان را من تصدیق میکنم.
دومین عامل اصلاح جامعه را پیغمبر فرمود دانشمندان هستند، با سوادهایمان، آیتاللهها، حجت الاسلامها، دکترها، مهندسها، دانشگاهیها، حوزویها، آموزش و پرورشیها، اینها رکن اصلاح جامعهاند، پیغمبر فرمود اینها راهنمایان مردمند، راهنما اگر خودش راه را گم کرد کی میخواهد گمراه را هدایت کند، من خودم دارم بیراهه میروم چطور میتوانم بیراهه را راهنمایی کنم، این هم وظیفه دومی که قشر تحصیلکرده ما چه حوزوی چه دانشگاهی اینها باید جدی دفاع کنند، وظیفه دارند رسالت اینهاست.
سوم ثروتمندانما، پولداران، یک آقایی رسید به من از ثروتمندان شهر گفت چقدر وضع بد شده دخترها تو خیابانها در پاساژها، هی گفت گفت، گفتم آقای حاجی تو با پولهایت چقدر برای ترویج اسلام خدمت کردی، گفت به من چه، گفتم به من چه تو است که دارد کار را خراب میکند، گفتم تو یک رکن از ارکان اصلاحات جامعه هستی، پول که مال تو نیست، این پول امانت خداست، روزیکه آمدید لخت آمدید، شانس بیاورید یک دست کفنی ببرید، بعضیها اینقدر مغرور شده که میگوید پول خودم، زحمت کشیدیم، چه زحمت کشیدید، سلامتی و تندرستی و حافظه و آبرو و همه چیز خدا داده، از سرمایه خدا گرفتی برای خدا هزینه نمیکنید، مردم از پول خدا برای خدا خرج کنید. این پول برای خداست، بعد هم باید بگذاری بروی، ای که دستت می رسد کاری بکن، ما بخشی از ثروتمندانمان هم درست کار نمیکنند، عمل به وظیفه نمیکنند. این نقش مالی و لذا شما ببینید برکات همین مسائل مالیست شما مراکز فرهنگیتان، مساجدتان، حسینیههاتون، درمانگاههایتان، با همین کمکهای مادی مردم دارد اداره میشود. الان در همین مسجد که حالا ما نحن فیه ماست اگر خدماتی دارد اتفاق میآفتد به واسطه همین مساعدتهایی است که آقایان میکنند برای گسترش فرهنگی و خدا هم زیر بال منت شما قرار نمیگیرد، یقین بدانید برای خدا هزینه کردید خدا به اضعاف مضاعفه به شما عنایت خواهد نمود و کاری مهمتر از کار توسعه فرهنگ دینی ما نداریم. بارها من عرض کردم در دو راهی انتخاب بین پر کردن شکم و پر کردن اندیشه، پیغمبر میفرماید پر کردن اندیشه از پر کردن شکم مهمتر است، چون اندیشه اگر پر شد گرسنه بماند ظلم نمیکند، شکم اگر پر شد اندیشه خالی بود جنایت هم میکنیم؛ ما کم نداریم آدمهای ثروتمند بیدین که جنایت میکنند و هستند انسانهای متدین تهی دستی که خلاف نمیکنند. امروز نوعی پروندههایی که، حاج آقای بانشی که سالها در دستگاه قضا بودند حالا من در حضور ایشان این سوال را مطرح میکنم شما یک مورد سراغ دارید که بگویند یک قاضی محترمی بگوید یک پروندهای جلوی من باز شد دو طرف پرونده دیندار، متدین، معتقد به خدا و حلال و حرام کارشان رسید به دادگاه، معمولا یک طرف دعوا می لنگد و آسیب دیده و دارد حق کشی میکند، آن کسی که میداند حق با او نیست و از خدا میترسد ظلم نمیکند.
چهارم پیغمبر فرمود، قشر متدینین، مذهبیهای جامعه، مذهبیها الگوها هستند یعنی مردم خواهران و برادران، فامیل شما، بستگان شما، همسایههای شما، نگاه الگویی به شما دارند، میگویند ببین این مسجدی بود، این هیاتی بود، این امام زمانی بود، اینکه دعای ندبهاش تعطیل نمیشد، اینکه نماز اول وقتش تعطیل نمیشد، اخلاق داخل خانه اش اینطور، رفتار اجتماعیش اینطور، ما الگو هستیم برای مردم، این چهار گروه باید دست به دست هم بدهند. مسئولین، ثروتمندان، دانشمندان، مذهبیها، این میشود مثل چهارپایهای که جامعه با آن اصلاح میشود. برگردیم به همان سخن امام، توجه به اسلام و وحدت کلمه شرط بقای این انقلاب و علت مقدسه انقلاب و علت مغنی انقلاب هم همین دو اصل کلی است که انشاءالله قدرشناس باشیم در جامعهای داریم زندگی میکنیم که در راس این جامعه یک فقیه عالم، یک فقیه وارسته، شما کشورهای دیگه اسلامی را ببینید در راس حکومتهایشان چگونه افرادی هستند، عربستان را ببینید، بحرین را ببینید، امارات را ببینید در راس حکومت شما یک فقیه و مجهتد وارسته از سلاله پیغمبر با آن زهد و دلسوزی و ورعی که دشمنان این نظام هم روی ایشان نمیتوانند خرده بگیرند و حرف بزنند. یکی از شکر گزاریهای امام حسین در دعای عرفه، روز عرفه صحرای عرفات همین است، خدایا سپاس میگویم تورا که من را در دولت ائمه کفر خلق نکردی، مردم در جمهوری اسلامی که میگویید الحمدلله، در کشور اسلامی دارید زندگی میکنیم بگو الحمدلله، بعضی میگذارند میروند اروپا، امام رضا فرمود در صفات مومن، لذت با خدا بودن را از عزت با دشمنان خدا بودن ترجیح میدهد، بله در این نظام سختیها را تحمل کردن و تلاش برای رفع سختیها کردن، ترجیح است بر اینکه برود یکجای دیگه زندگی آرامتر و آسودهتر، زندگی دو روزه دنیا را بگذرد مومن سختی را ترجیح میدهد، در جامعه اسلامی و حکومت اسلامی باشید. تذکر هم دادم برادران عزیز ما کتاب سطح زندگی مهدوی را آوردن پیشنهاد کرده بودن کتاب خوب دارید، یکی از انفاقها و کارهای باقیات صالحاتتان هم همین میتواند باشد، بالاخره آدم خودش نمیتواند با بچهاش، با جوانش با نوهاش حرف بزند این کتاب را بدهید بگویید بخوان مطالعه کن، جهت زندگی کسی عوض میشود، من جوان دیدم در تلویزیون روز عاشورای سه سال قبل، روز عاشورا تلویزیون داشت باهاش مصاحبه میکرد، امریکا واشنگتن یا نیویورک بود یک سربند اباعبدالله به سر بسته بود داشت زنجیر میزد، گفت من یهودی بودم یک کتاب از حسینبن علی به دستم رسید حسین بن علی من را مسلمان کرد، گاهی اوقات با یک پول مختصری مسیر زندگی کسی را میشود تغییر داد، حیف است که بگوییم جوانهایمان از دست رفتند، حاج آقا شما چکار کردید برای حفظ جوانهایت، برای جوان خودت یک سی دی برایش گرفتی بدهی یک کتاب برایش گرفتی بهش بدی، حالا مسجد نمیآید مسجد را ببر خانه، کتابخانه نمیرود کتابخانه را ببر منزل. این مناسبتهایی که هست گاهی اوقات شب یلدا دور هم میشینیم حرف میزنید، خرجهای مضاعف میکنیم اما آنجایی که باید خرج بکنند بعضیها غافلند، بالاخره کتابی انسان بگیرد فرزند را در زمینه نماز ضعف دارد کتابی در رابطه با نماز، در حجاب در رابطه با حجاب، اینها را روشنگری کنیم.
الحمدلله شرح دعای اللهم ارزقنا توفیق الطاعة که امام سبک زندگی جامعه اسلامی را تدوین نمودن یکبار چاپ شد که گفتند عزیزان آوردند اینجا، ما عذرخواهی میکنیم اگر بانی میداشتیم همش را رایگان چاپ میکردیم رایگان میدادیم به شما، اما بانیش نبود هزینه کردند میگویند همان هزینهای که شده هزینه را باید با تخفیف آقایان بپردازند.
پروردگارا ماها را قدر شناس زحمات امام و شهدا قرار بده. ماها را روز قیامت شرمنده امام و شهدا قرار نده.
[1] توبه آیه32
[2] مومنون آیه101
[3] توبه آیه32
[4] توبه آیه32
[5] توبه آیه32
[6] نور آیه35
[7] توبه آیه32
[8] مائده آیه15
[9] احزاب آیه46
[10] توبه آیه32
[11] توبه آیه40
[12] توبه آیه40
[13] توبه آیه32
[14] توبه آیه32
[15] توبه آیه32
[16] توبه آیه40
[17] توبه آیه32
[18] توبه آیه32
[19] توبه آیه32
[20] انفال آیه60
[21] مواعظ العددیه ص125
[22] مواعظ العددیه ص125
[23] حجرات آیه13