استاد حدائق روز چهارشنبه 23 آبان ماه 97 در مسجد الرسول قصردشت توصیه نامه امام حسن عسکری علیه السلام به شیعیان را بیان نمودند.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قال سیدنا و مولا الحسن بن علی العسکری لوصیته لجماعة شیعة «اوصیکم بتقوی الله والورع فی دینکم والاجتهاد لله وصدق الحدیث و اداءالامانه الی من ائتمنکم من بر او فاجر»[1]
در آستانه ورود به شب شهادت امام عسکری هستیم، فردا شب هشتم ربیع الاول است سال شهادت امام روز جمعه بود، هشتم ربیع الاول امسال هم جمعه است، امام در روز جمعه هشتم ربیع الاول روحش به لقای الهی واصل شد. نامههای متعددی از آقا امام عسکری است که حضرت به افرادی خاص یا به عموم شیعه دستورالعملهایی داده است. در یک نامهای به یکی از اعلام علمای شیعه، علی بن حسین بن بابویه قمیامام یک توصیههای مفصلی را میکنند که ما امروز در حوزه در جمع آقایان مدرسین و طلاب، متن سفارش امام را به علی بن بابویه قرائت کردیم و تذکراتی داده حضرت، یک توصیههایی هم امام برای شیعیان دارند، عموم شیعه که حضرت نامهای را مکتوب کردند خطاب به تمام شیعیان خود یک توصیههایی را امام بیان میفرمایند. چهارده دستور امام برای سعادتمندی شیعه بیان میفرماید؛ این توصیهنامه حضرت را گرچه خیلی جای بحث دارد فقط مروری کنیم و اشارهای کنیم به فرمایشاتی که امام میفرمایند.
مرحوم علامه مجلسی در بحار و صاحب تحف العقول، در تحف العقول این روایت را آوردند که امام در توصیه به شیعیان فرمودند، ببینید خود نصیحت و موعظه یکی از خصلتهای خوب مومن، امیرالمومنین و در حدیثی از امام جواد است که خصلت نصیحت پذیری است «قبول ممن ینصحه»[2]، اصلا مومن باید نصیحت پذیر باشد، اگر تذکری برایش دادند بپذیرد تذکر را، نصحیت را، آنهم نصیحت از جانب امام معصوم، امامی که رهبر است، الگو است. انتظارات ائمه از ما چیست، انتظارات امام عسکری از ما کدام است، چهارده تا نکته را امام در این توصیه نامه خطاب به شیعیان خود بیان میفرمایند، من اشارتا میگذرم، اول حضرت میفرماید «اوصیکم بتقوی الله»[3] اولین سفارش به شیعیان هم سفارش به تقوای الهی است، آقایان دنیایی میارزد که تقوا در آن باشد، پولی ارزش دارد که با تقوا باشد، مقامیخوب است که با تقوا باشد، زیبایی خوب است که با تقوا باشد، خود امام عسکری در جایی میفرماید «حسن الصورة جمالٌ ظاهرٌ»[4]، صورت زیبا این جمال ظاهر انسان «و حسن العقل جمالٌ باطنٌ»[5] عقل زیبا داشتن و عقل خوب داشتن و خردمند زندگی کردن جمال باطن است. چشم و ابرو زمانی ارزش پیدا میکند که عقلانیت بر آن حکومت داشته باشد، اول توصیه به تقوا و رعایت پرهیزکاری که محور همه وعدههای الهی تقوا است، و رمز عزت انسانها هم در پیشگاه خداوند به تقوا است، خدا میفرماید «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ»[6] نمیفرماید ان اکرمکم عندالله اعلمکم اجملکم اغناکم اقواکم اشهرکم، هر کی شهرتش بیشتر است نزد ما عزیزتر است، هر کسی زورش بیشتر است نزد ما محترمتر است، هر کسی پول بیشتری دارد نزد ما جایگاه بالاتری دارد، خدا میفرماید هر کسی تقوای بیشتری دارد نزد ما محترمتر است. اولین سفارش حضرت میفرماید تقوا، دوم «والورع فی دینکم»[7] در دینتان ورع داشته باشید. ورع یعنی آن حالتی که انسان به سهولت از گناه میگذرد، دیدید یک وقتی شما آقا غیبت نمیکنید با زحمت، یکی وقت غیبت نمیکنید بی زحمت، راحت است گناه نکردن، به جایی رسیدید که راحت از گناه میگذرید، راحت از پول حرام میگذرید، راحت از نگاه حرام میگذرید، در دینمان ما ورع داشته باشیم، اگر نماز میخوانیم خرابش نکنیم، روزه میگیریم تباهش نکنیم، حج میرویم حج را ضایع نکنیم، دینداری ما آمیخته با ورع باشد. یکی از آسیبهای بخشی از متدینین اینست که دینشان با ورع هماهنگ نیست، دین دارد نماز میخواند ورع ندارد، رعایت ورع نمیکند.
سوم، حضرت فرمود «والاجتهاد لله»[8] ما سفارش میکنیم شیعیان را که در راه خدا اهل جهاد و کوشش تلاش باشند، خستگی ناپذیر باشند، شیعه باید پیگیر، مقاوم، کوشا، بالاخره پرتلاش، این انتظار را ائمه از شیعه دارند. در حدیثی امام صادق در فصلی که حضرت انتظارات خودش را از شیعه نام میبرند یکیش اجتهادلله است، تلاش برای خدا، کار رنگ الهی پیدا کند. حضار محترم قتل اگر رنگ الهی پیدا کرد میشود شهید، «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»[9]؛ هر کشتهای احیا نیست، هر کشتهای «عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»[10] نیست، کشتهای که در مسیر خدا کشته شود این احیا است، این عند ربهم یرزقون است، لذا هر کاری و هر عملی که رنگ الهی به خودش پیدا کند میشود عبادت.
خدا رحمت کند علامه مجلسی اعلیالله مقامه در تفکیک کارهای دنیایی و آخرتی، مرحوم علامه یک سرفصل دقیقی را دست همه میدهد که این حالا یک راهکار خوبی است برای تشخیص اینکه بفهمیم کارهایمان دنیایی است یا آخرتی است، ایشان میفرماید هر کاری که برای خدا باشد یعنی قربت الی الله، اجتهادلله، ولو ظاهر کار دنیایی است، عمق کار هسته کار، درون کار چون برای خداست میشود آخرتی، یعنی شما مسافرت میروید برای خدا، میشود عبادت، بخوابید برای رضای او، میشود عبادت، غذا بخورید برای رضایتمندی او، میشود عبارت، یعنی هر کاری که رنگ الهی به خودش بگیرد گرچه ظاهر کار دنیایی است اما آخرتی است. اما هر کاری که برای خدا نبود، ولو ظاهر کار آخرتی است دنیایی است، اگر کسی نماز بخواند برای ریا، خمس بدهد برای تظاهر، حج برود برای تفاخر، بگویند برایش آقای حاجی، کربلا برود برای عنوان اسم و رسم، میشود دنیایی، ولو ظاهر آخرتی است عمق کار میشود دنیایی، کار میشود دنیایی. من جریانی را یک وقتی در این مسجد یا جای دیگه عرض کردم خدا رحمت کند حاج آقای مجیب پوری بود از اصحاب مسجد علمدار محله لب آب، من ایشان را دیده بودم کارمند اداره دخانیات بود یکی از عزیزانش فرزندانش هم در دفاع مقدس شهید شد، یعنی پدر شهید بعد از انقلاب، من دوران طفولیت یادم است مسجد علمدار با مرحوم آیتالله والد میرفتم ایشان نماز در مسجد علمدار میخواندند، جناب حاج مجیب پور دو ماه محرم و صفر در طول سال، ایشان در مسجد میآمد زودتر باز میکرد، یک آب گرمی میگذاشت یک لیمو آب گرمیدرست میکرد، گاها هم بانی نداشت خودش بانی میشد، از پول خودش میداد یک کارمند اداره دخانیات بود، یک مقداری نان شیرین هم میگرفت قد یک کفه دست نان شیرین هم به همه میداد، همین هم سبب جذب خیلی از بچهها شده بود اذان صبح میآمدند مسجد، یکی از کارهای خیری که بعضیها یادمان رفته، خدا پول بهمون داده، چهارتا را با مسجد آشنا نمیکنیم. تشویق نمیکنیم، مشوق نیستیم، چند روز قبل یک جایی بحث بود چرا جوانها به مسجد نمیآیند، گفتم چون تحویلشان نمیگیریم.
رسولالله وقتی جوان به مسجد وارد میشد تمام قامت میایستادند، جا میدادند به جوان، شخصیت میدادند، یک وقت پیغمبر آمدند برای نماز چند تا نوجوان زیر سن تکلیف صف اول جا گرفته بودند، خوب اینها اتصال جماعت را بهم میزدند، ببینید پیغمبر چه کرد، این پیغمبر را خدا میفرماید الگوست، یاد بگیرید، حالا ما بودیم بچهها برید صف عقب نماز مردم را خراب نکنید، رسولالله آمدند اینها را بلند کردند یک در میان کردند، یکی شان را آنطرفتر نشاندند، در بینشان انسان مکلف نشست، پیغمبر فرمود بگذارید اینها لذت نماز صف اول را هم بچشند، به عشق نماز صف اول آمده جا گرفته، خوب این یک در میان که میشود اتصال بهم نمیخورد اشکالی ندارد، بیاید نمازش را بخواند، این پیغمبری است که خدا میفرماید «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»[11] پیغمبر برای شما الگوست، لذا حالا با اخلاق با شخصیت دادن، خدا رحمت کند این حاج آقای مجیب پور، حضرت آیت والد میگفتند مرحوم آقای حاج شیخ جد ما دو تا درسشان را بعد از نماز صبح در مسجد علمدار میگفتند، یعنی نماز صبح که میخواندند بعد از نماز صبح، آقایان طلاب میامدند دو تا درس مسجد علمدار میگفتند بعد ایشان میرفتند منزل صبحانه میخوردند میرفتند منصوریه، میگفتند بین درسها این را هم مرحوم حضرت حج الاسلام و المسلمین آقای شیخ الاسلامینقل کرد از ایشان شنیدم، هم مرحوم آیتالله والد هم مرحوم آیتالله طوبایی، این سه بزرگوار هر سه این جریان را نقل کردند، گفتند آقای مجیبپور بین درس که تمام میشد درس اول درس دوم میخواست درست بشود یک سینی چایی میآورد در مجلس و یک قلیانی هم میآورد آن زمان باب بود الحمدالله بساطش برچیده شد حالا پی به ضررش بردند دیگه نمیکشند الحمدالله، گفتن یک قلیانی میآورد، آقای حاج شیخ یک روز که این چایی آورد در مجلس، گفتند آقایان طلاب آقای مجیبپور میتواند از این چایی دم کردنش ثواب کسب عبادت برایش رقم بخورد، ما هم از نوشیدن چایی کسب عبادت برایمان رقم بخورد، ایشان اگر چایی به این قصد دم بکند این اجتهادالله است کار برای خدا، که خدایا من چایی دم میکنم برای این آقایان روحانیون و طلاب چایی میبرم که اینها چایی بنوشند رفع خستگی بشود بتوانند بهتر درس بدهند، بهتر درس بخوانند، این میشود کار خدایی، برای ایشان عبادت رقم میخورد، ما هم اگر به این قصد چایی بنوشیم، الان شما دارید چای میل میکنید به همین قصد اگر بنوشید این چایی میشود عبادت، خدایا من چایی مینوشم رفع خستگی بشود بتوانم بهتر برای شما زندگی کنم، این چایی خستگی ما را رفع کند به وظایفم بهتر برسم، آنطوریکه شما میخواهید، گفتند ما هم به این نیت اگر بنوشیم میشود عبادت، اینکه سعدی میگوید عبادت بجز خدمت خلق نیست، به تسبیح و سجاده و دلق نیست، حالا بعضیها شعر را اینجوری تفسیر میکنند که مرحوم سعدی میخواهد منحصر کند عبادت را فقط به خدمت خلق، بگوید منحصر به تسبیح و سجاده و دلق نیست خدمت خلق است، اما بعضیها بر این باورند و خودم هم اعتقادم همین است سعدی در هر دو بیتش را مرز عبادت را بر میدارد، عبادت به جز خدمت نیست خدمت خلق تنها فقط عبادت نیست، به تسبیح و سجاده و دلق نیست، این هم عبادت تنها نیست عبادت است همه عبادت این نیست، همه عبادت خدمت به خلق نیست، همه عبادت کاریست که خدا بپسندد، عسر و اثاث عبادت کارهایی که خدا راضی باشد، هر کاری که خدا راضی باشد عبادت است، حالا خدمت خلق است نماز است تلاوت قرآن است صله رحم است، پرداخت زکات است، کمک به فقرا است هر کاری که رنگ الهی به خودش بگیرد. امام فرمودند «والاجتهاد لله»[12].
نصیحت سوم، «وصدق الحدیث»[13]حضرت فرمودند شیعیان خودم را توصیه میکنم به راستگویی، راست بگویید از دروغ پرهیز کنید، حتی تعارف دروغ، در روایت داریم امیرالمومنین میفرماید، دروغ حتی شوخی آن نزاع آن لذت عبادت را از شما میگیرد، آن وقت حاج آقا نماز شب میخوانیم لذت نمیبریم، قرآن میخوانیم حال نمیکنیم، ذکر میگوییم نشاط پیدا نمیکنیم چهمان شده، تو روز حرفهای خلاف واقع نمیزنیم. حضرت فرمود «لایجد عبد الطعم الایمان حتی یترک الکذب حذلَه و جده»[14] طعم ایمان را نمی چشد کسیکه دروغ را ترک نکند چه دروغ شوخی چه دروغ جدی، ولو تعارف. آیتالله والد میگفتند ما قم طلبه بودیم داستان شاید مربوط به بیش از شصت سال قبل، گفتن با آیتالله مشکینی داشتیم میآمدیم ظهر بود، من میخواستم بروم مدرسه حجتیه، آیتالله مشکینی هم داشتند میرفتند طرف منزلشان، در مسیر رسیدیم در خانه آیتالله مشکینی، آقای مشکینی رو کردند به من گفتند آقای حدائق اگر میخواهید بیایید منزل ما کتاب برای مطالعه است، حالا ظهر است معمولا میگویند بفرما چلوکباب، چلوکباب نیست یک نان پنیری، یک نان پنیری هم پیدا میشود، در خانهاش نان پنیر نیستها خوب دروغ داری میگویی، آقا بفرما قدم به چشم ما بگذارید در دلش میگوید خدا نکند قبول کندها، ما چه یک چیزی گفتیم آمد نیامد دارد، اینها دروغ است، گفتن آقای مشکینی گفتند آقای حدائق اگر میخواهید بیایید کتاب برای مطالعه است، گفتن بعد خود ایشان توضیح دادند علت اینکه تعارف نمیکنم بفرمایید برای نهار، خانم ما نهار به اندازه خودمان درست کرده، این بیجهت نیست که ایشان میشود آیتالله مشکینی، خانواده ما به اندازه خودمان نهار درست کرده، الان هم ما آمادگی پذیرایی از مهمان را نداریم، مهمان هم باید خبر بده، قرآن در سوره نور میفرماید وقتی یک جایی میخواهید بروید بی خبر نروید «لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ»[15] جایی اگر میخواهید بروید غیر از خانه خودتان، دو تا کار بکنید، یک «تَسْتَأْنِسُوا»[16] اول خبر بدهید اعلان خبر کنید، آقا میخواهیم امشب منزلتان بیاییم، این یک، اگر گفت تشریف بیارید، وقتی میخواهید بروید داخل سلام بکنید بروید داخل «وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا»[17] گفتن آقای مشکینی گفتند خانواده اطلاع نداشتند و غذایی هم که درست کردیم به اندازه خودمان است و من هم حال ایثار ندارم که غذای خودم را به شما بدهم و خودم گرسنگی بکشم ولی بخواهید بیایید داخل کتابخانه است بیایید بشینید کتاب مطالعه کنید، گفتن من هم گفتم ما از مراحم شما متشکریم ما فعلا دنبال نهار هستیم حال مطالعه نداریم، خداحافظ شما، «من صدق نجا»[18] هر کسی راست بگوید نجات پیدا میکند، آقا بفرما حالا داخل بیایید داخل، عرض شود میافتد در زحمت، همسرش میافتد به زحمت، خودش میافتد به خجالت.
صدق حدیث از توصیههایی که امام عسکری فرمود ما از شیعیانمان انتظار راست گویی داریم «اداءالامانه الی من ائتمنکم من بر او فاجر»[19] امانتهایی که دست شماست به صاحب امانت برگردانید، چه صاحب امانت نیکوکار چه صاحب امانت فاجر و گنهکار، امانت مردم را باید رد کرد. من یک حدیث در امانتداری بگویم اینجا امام سجاد آب پاکی را روی دست هر کسی که امانت دستش است ریخت، آقا میفرماید «لو ان قاتل ابی»[20] اگر قاتل پدرم، قاتل سیدالشهدا به حسب نقل معتبر شمر است، حضرت میفرماید «لو ان قاتل ابی»[21] اگر قاتل پدرم «إئتمننی علی سیف الذی قتله به»[22] به من اعتماد کند و با شمشیری که پدرم را بشهادت رساند آن شمشیر را به رسم امانت به من بسپارد و من هم از او بپذیریم در امانت خیانت نمیکنم «لأدَّیته الیه»[23] برایش بر میگردانم، یعنی کشنده امام حسین شمر، امام سجاد میفرماید شمشیرش را به رسم امانت به من بسپارد من قبول امانتداری بکنم خیانت نمیکنم. حالا امانتداری چه نسبت به نیکوکار چه نسبت به گنهکار مراقب باشیم، حالا امانات هم دو دسته است، امانتهای مادی و معنوی، امانتهای معنوی آقایان سلامتیتان، چشمتان، دستتان، پایتان، کبد، مغز، هرچه دارید اینها امانت خداست، حیات شما، اسلام، قرآن، نماز، اهلالبیت، اینها امانت است، روایت داریم، نماز امانت است، ولایت امانت است، امام زمان امانت است، ما از این امانت ها چگونه داریم استفاده میکنیم. حضرت میفرماید دقت کنید در امانتداری «وَ طُولِ السُّجُودِ»[24] سجدههایتان را طول بدهید، در خلوت خودتان که هستید توفیقی دارید نافله شب میخوانید، در خلوت خودتان که هستید بهترین حالت انسان در ارتباط با خدا حالت سجده است، سجده را آنهایی که توانایی دارند و میتوانند و شرایط جسمانیشان مقتضی است، طول سجود را امام میفرماید که فراموش نکنید «وَ طُولِ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ»[25] با همسایههایتان همسایه داری کنید، شیعه امام عسکری باید همسایه داری کند با همسایه باید خوشرفتاری کند بالاخره ما نماد شیعه هستیم، بعد حضرت هم میفرمایند اگر این کارها را کردید ما را خوشحال میکنید، آبروی ما را حفظ میکنید، نه یک وقت همسایه میگوید این هم مسجدیهایمان، این هم متدینینهایمان، این هم دعای ندبه خوانهایمان، حضرت فرمود «وَ حُسْنِ الْجِوَارِ فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ»[26] حضرت فرمود پیامبر برای همین آمد، پیامبر آمد اخلاق فردی و جمعی ما را اصلاح کند، رسولالله آمد به ما نحوه صحیح زندگی کردن را بیاموزد، پیغمبر برای این امورات آمد، بعد حضرت فرمود «صَلُّوا فِي عَشَائِرِهِمْ»[27] در جمعیتهایتان قبیلههایتان نماز برگزار کنید، بیایید نمازهایتان را در مساجد در اجتماعات بخوانید، فرادا و منفرد بودن و منزوی بودن را اسلام تایید نمیکند. «وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ»[28] در تشییع جنازهها شرکت کنید، من در یک تشییع جنازه عرض کردم گفتم بعضیها فکر میکنند اگر تشییع جنازه آمدن، به میت یا بازماندگان میت خدمت کردند. امام صادق علیهالسلام میفرماید از امتیازاتی که خداوند به مشییعین تشییع جنازه عنایت میکند اگر آن جنازه از مومنین و مومنات باشد، اولین بشارتیکه خدا به این متوفی میدهد، میگویند تمام کسانیکه در تشییع شما شرکت کردند همه را بخشیدیم، همه مورد مغفرت قرار گرفتند، اصلا یکی از راهکارهای مغفرت از گناهان شرکت در تشییع جنازه مومنین است، آقا وقت بگذار، نمیارزد یک ساعت وقت بگذاری یک تشییع جنازهای همه گناهایتان را ببخشند تصفیه حسابت کنند، ارزش این را ندارد حالا ما دعایمان و شب قدر و الهی الغفو، شاید بپیذیرند شاید هم نپذیرند ولی از جاهایی که قطعی میگویند بخشیده میشود در تشییع جنازه است، میگویند قطعا مورد مغفرت قرار میگیرید این بشارت «أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ الَّذِينَ آَمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ»[29] سوره مبارکه یونس، قرآن میفرماید بعد میرسد به این آیه «لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآَخِرَةِ»[30] این «لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآَخِرَةِ»[31] یکی از معانی بشری بشارت داده میشود، میگویند میت قبل از خاک سپاریش خدا بشارت میدهد ما همه اینهایی که در تشییعت آمدند همه را بخشیدیم امام عسکری میفرماید «وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ»[32] در تشییع جنازهها حضور پیدا کنید «وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ»[33] عیادت بیماران بروید مریضها را عیادت کنید، دیدن مریض بروید، دیدن مریض هم میروید به مریض بگویید دعایتان کند، این بیمار اگر خدا سلامتی به حکمت و دلیلی ازش گرفته شد، از آن طرف خدا یک لطف برایش میفرماید «دعوة المریض حتی یبرأ»[34] در روایات داریم مریض تا خوب نشده دعایش مستجاب است، وقتی میروید دیدن یک مریضی احوالشو میپرسید بگویید آقا یک دعایی هم بکن آخرت بخیر شویم، در آن حالت مریضی دعای بیمار، دعای مستجاب است، حضرت فرمود عیادت بیماران بروید، «وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ»[35] حقوق مردم را پرداخت کنید، اگر حقی به ذمه شماست حقوقها را ادا کنید مدیون از دنیا نروید، تا هستید دیون خود و بدهیهای خود را بپردازید، بعد حضرت فرمود اگر از شیعیان ما کسی پیدا شد که «إِذَا وَرِعَ فِي دِينِهِ»[36] در دینش ورع داشت «وَ صَدَقَ فِي حَدِيثِهِ»[37] در گفتارش راستگو بود «وَ أَدَّى الْأَمَانَةَ»[38] امانتدار شایستهای بود «وَ حَسَّنَ خُلُقَهُ مَعَ النَّاسِ»[39] اخلاقش با مردم اخلاق خوبی بود، حضرت فرمود «قِيلَ هَذَا شِيعِيٌّ»[40] به همچنین کسی میگویند شیعه «فَيَسُرُّنِي ذَلِكَ»[41] من امام حسن عسکری را خوشحال کرده، اگر یک شیعهای پیدا شد با این اوصاف آنوقت میگویند اینها شیعه هستند و سبب میشود که ما را خوشحال کند. من یک جریانی از شیراز برایتان بگویم از لای کتابها حرف نزنم یک آقایی سلمان هم است ساختمان سازی هم دارد از متدینین هم در جلسات هم میآید اصحاب است، گفت آقای حدائق ما یک زمینی را از یک مالک سنی، این حرف مال حدود هفت سال قبل است، گفت آن سال خریدیم چند میلیارد زمین را خریداری کردیم، گفت حق فسخ، یک میلیارد حق فسخ، زمین را هم ما خریدیم پول هم رد و بدل شد، بیع هم تحقق پیدا کرد، در مراحل انتقال سند که این باید سند را انتقال میداد، سند یک مشکلی بهم زد که این آقای سنی که به ما فروخته بود از کسیکه خریده بود باید برمیگشت به آن بالاخره عرض شود از آن خسارت و غرامت میگرفت و نمیتوانست سند را به نام ما بکند، گفت این مجبور شد معامله را فسخ کرد، عرض شود یک میلیارد هم طبق توافقی که بود و شرط ضمن عقدی که بود ازش کسر شد، معامله هم فسخ شد، عرض شود که یک میلیارد هم فسخ ما برداشتیم، آقا دو سه روز بعدش من با خانمم در ماشین بود در رادیو یک آقایی داشت صحبت میکرد یک حدیث از امام صادق خواند که ای مردم رحم کنید به زیر دستهایتان تا بالادستهایتان رحمتان کنند، آنچه برای خودتان نمیپسندید برای دیگران نپسندید، گفت یکدفعه خانمم هم در ماشین نشسته بود گفت حاجی این یک میلیاردی که حق فسخ گرفتی، یک میلیارد هفت سال قبل ها نه میلیارد امروز، گفت خانمم گفت حاجی این یک میلیارد را برگردان این را در زندگیت نیار، گفت دل چرکینی، این بیچاره حالا فروشنده زمین هم که سنی بوده این قصدش فروش بود این اگر مشکل برایش پیش نمیآمد فسخ نمیکرد، این فسخ تحمیل شد برایش، گفت خانم ما این را گفت، گفت خانمم را رساندم زنگ زدم به آن فروشنده سنی گفتم بیا دفتر کارت دارم، این آقا برای خودم نقل کرد، هفت سال پیش در ماه صفر، آن آقای سنی آمد و گفت من چک میلیاردی را نوشتم امضا کردم آمد به دفتر گذاشتم جلویش، گفت این چی است، گفتم این حق فسخ است که ما از تو کردم میخواهم برگردانم، گفت برای چی، گفتم من شیعه امام جعفر صادق هستم، یک ساعت قبل یک حدیثی از امام صادق شنیدم میخواهم پول را برگردانم، نمیخواهم بگیرم برو پولت را بگیر، گفت تا این را گفتم، افتاد به دست و پای من، مردم اینطوری از ائمه دفاع کنید، اینگونه آبروی ائمه را حفظ کنید، گفت این بابای سنی افتاد به دست و پای من به گریه کردن گفت تو نگاه من را به اهلالبیت عوض کردی، این همان است که امام عسکری میفرماید، امام عسکری میفرماید اگر شما سالم زندگی کردید، پاک زندگی کردید، راستگو بودید، امانتدار و با اخلاق بودید به شما میگویند شیعی، «فَيَسُرُّنِي ذَلِكَ»[42] و این روش شما ما را خوشحال میکند، بعد حضرت فرمود «اتقوالله و کونوا لنا زینا و لاتکونوا لنا شینا»[43] تقوای الهی پیشه کنید برای ما زینت باشید برای ما اسباب سرافکندگی فراهم نکنید، «وادفعوا عنا کل قبیح جروا الینا کل مودة»[44] سعی کنید دوستیها را بسمت ما بیارید، یعنی با رفتارتان با عملکردتان مردم را به ما علاقمند کنید، «وادفعوا عنا کل قبیح»[45] از ما دفع کنید هر زشتی را، نکند بگویند شیعه امام حسن عسکری زبان آلوده به گناه داشته باشید بگویند این هم شیعه است. یکسال در مدینه بودیم یک خانم محترمی گفت حاج آقا در خانمها یک زائری بود از استان دیگری با یک وضع بسیار بد آمده بود در حرم، این خانم فکر کرده بود حالا آمده سیاحت، گفت آرایش کرده بود با یک مانتویی پای بی جوراب، قیافه خیلی نامناسب در حرم رسول خدا، آن خانمی که برای من نقل کرد گفت دیدم یکی از زنهای مبلغه وهابی یک چوب دستی دستش بود به تمام زائر کشورهای دیگه هم اشاره میکرد و به این خانم هم اشاره میکرد گفت هن شیعه فاطمه هن شیعه علی، اینها شیعیان علی هستند اینها شیعیان فاطمه هستند، گفت این زنهای کشورهای دیگه به این خانم نگاه میکردند، گفت من رفتم سراغ این خانم گفتم خانم میدونی چی دارد میگوید، گفت هر غلطی میخواهد بکند بکند، گفت یک تعبیر دیگه هم بکار برد یک تعبیر بی ادبانه است، گفتم خانم به تو که بد نمیگوید نام حضرت زهرا را دارد میبرد، نام امیرالمومنین را میبرد، دارد به واسطه عملکرد بد تو دارد اهلالبیت را زیر سوال میبرد، گفت من دلم اینطوری آمدم به کسی مربوط نیست، این رفتار شیعه بودن است؛ امام عسکری فرمود مردم «اتقوا الله و کونوا زینا لنا»[46] زینت ما باشید تقوا پیشه کنید، یک جوری رفتار کنید که ما سرمان را پایین نیندازیم «و لا تکونوا لنا شینا»[47] اسباب سرافکندگی ما را فراهم نکنید اگر یک جایی بگویند این شیعه است ما سربلند باشیم که شما شیعه ما هستید نه سرافکنده، «جروا الینا کل مودة»[48] دوستیها را به سمت ما هدایت کنید، یعنی رفتارتان یک جوری باشد که مردم به اهلالبیت علاقمند بشوند، یک جوری رفتار کنید که هر زشتی از ما دور بشود بگویند آقا این شیعه است، شیعه اینطور خوب زندگی میکند، تا چه برسد به امام شیعه، شیعه اش وقتی اینگونه پاک است سالم، صادق، امام او چه بوده، «وادفعوا عنا کل قبیح»[49] بعد حضرت فرمود «فما قیل فینا من خیر فنحن اهله»[50] هیچ خوبی نیست که ما اهل آن خوبی هستیم، اساس خوبیها، اساس نیکوییها در ما است «و ما قیل فینا من شرٍّ فلسنا کذلک»[51] هیچ بدی نیست که ما از آن مبری هستیم، گناه، بدی، تند خویی، زبان بی عفت، اینها با ائمه نمیسازد، کارهای بد از ائمه دور است، شیعه هم باید از اینها دور باشد، کارهای خوب مصدر و منشاء آن ائمه است شیعه هم باید به اینها عامل و پایبند باشند. بعد حضرت فرمود «لنا حق فی کتاب الله»[52] ما در قرآن حق داریم «لنا حق فی کتاب الله»[53] حقوق ما را خدا در قرآن بیان فرموده «وقرابة من رسولالله»[54] ما از اقربای پیغمبریم « وَ تَطْهِيرٌ مِنَ اللَّهِ»[55] خدا را تطهیر کرده در قرآن، آیه تطهیر در شان ما است، من که میگویم شیعه امام عسکری هستم که آیه تطهیر در حق او و اجدادش نازل شده من هم باید پاک زندگی کنم، بعد حضرت فرمود «لا یدعیه احد غیرنا الا کذاب»[56] هر کسی که ادعا بکند که بگوید آیه تطهیر ما است دروغ میگوید، هر کسی که ادعا کند بگوید ما نزدیکترین کس از ائمه به پیغمبر هستیم دروغ میگوید، بعد چند تا توصیه دیگه هم حضرت فرمودند و تمام کنم. امام فرمود «اکثروا ذکرالله»[57] یاد خدا را زیاد میکند، یاد آوری یاد الهی، «و ذکر الموت»[58] من این دو تا واژه را من اشاره کنم، دو تا عامل از عواملی که در تقویت تقوا خیلی موثر است، یاد خدا و یاد مرگ است، کسانیکه یاد خدا را و یاد مردن را فراموش نمیکنند اینها در تقوا می مانند، بی تقواییها نتیجه فراموش کردن خدا، یاد فراموش کردن مردن است، بعضیها فکر میکنند همیشه بنا است در این شهر زندگی کنند، مردن یادش رفته، مرگ را فراموش کرده، بعضیها نظارت را خدا فراموش کردن، لذا انسانهای با تقوای پارسا، مرگ را و مردن را فراموش نمیکنند، هردو را امام توصیه میکنند، «اکثروا ذکرالله و ذکرالموت»[59] زیاد یاد مرگ کنید، در روایت داریم پیغمبر به آقای اباذر فرمودند آقای اباذر شب میخواهی بخوابی وعده صبح به خودت نده، خدا وکیلی اگر کسی با ایمان، با ایمان به این سخن امشب بخواهد بخوابد اگر حق گردنش باشد خوابش نمیبرد، یعنی بگوید شاید سر روی بستر گذاشتم جسدم را از بستر بلند کردند و مدیون باشد، چه مدیون به خدا چه مدیون به خلق خدا، محال است خوابش ببرد، ما یک چکمان فردا میخواهد پاس شود پول در حساب نداریم با دیاسپان میخوابیم چه بکنیم فردا آبرویمان در خطر است، یک چکی حالا، نشد واسطه آدم قرار میدهد، آبروداری بکند، دیگران کمک کنند، ما اگر یاد مرگ بودیم اینگونه بود زندگیها، به یاد مرگی هستیم که جلساتمان اینگونه است، رفتارمان، برنامهمان، اقتصادمان، سیاستمان. امام فرمود یاد خدا و یاد مردن را زیاد تذکر بدهید «وتلاوه القران»[60] قرآن را زیاد تلاوت کنید، «والصلاة علی النبی»[61] صلوات بر پیغمبر، که چهاردهمین توصیه حضرت مداومت به ذکر صلوات است، در روایت هم داریم مخصوصا اینهایی که وسواسی هستند و کسانیکه میخواهند گناهانشان بخشیده شود، هم در مغفرت گناه صلوات موثر است و هم در درمان وسواس، بقول شخصی در این پیامکهایی که میآمد عبارت خوبی نوشته شده، چون صلوات هم مینویسد و هم پاک میکند، هم مداد است هم پاک کن، مینویسد ثواب را و فضائل را، پاک میکند سیئات و گناهان را، این دو تا کار را انجام میدهد، هم ثبت حسنات، هم محو سیئات. امام عسکری فرمود بر پیغمبر هم زیاد صلوات بفرستید که «فان الصلاه علی الرسول الله عشر حسنات»[62] صلوات بر پیغمبر، هر صلواتی و هر درودی ده حسنه دارد. بعد در پایان وصیت هم حضرت فرمود، «احفظوا ما وصیتکم به»[63] این وصیتی که کردم حضرت میفرماید اینها را حفظ کنید «و أستودعکم الله»[64] شما را به خدا میسپارم، «وأقرأُ علیکم السلام»[65] سلام را به شما میرسانم و درود خدا بر شما، این توصیه نامه امام یازدهم تحویل شما شیعیان. تا چه کند همت والای تو، خوب حالا خدا انشاءالله توفیق پایبندی به این توصیه نامه حضرت و این کلام گهرباری که چهارده دستور ارزشمند را امام به شیعیان بیان فرمودند، در این باقیمانده زندگی به همه ما عنایت بفرماید.
در آن ساعات آخر عمر حضرت، سمی که به حضرت خورانده بودند امام بدنش دچار ارتعاش شده بود، بدن امام عسکری میلرزید، حضرت غلامی داشتند به نام عقیل، عقیل میگوید یک شربتی بود آوردند برای امام عسکری، شربت مسلکی یا مسلکا، یک شربت خاصی بود روغنی بود و شربتی بعنوان دارو حضرت بنوشند، عقیل میگوید که آقا آمدند این را بنوشند، دست حضرت میلرزید، شدت بیماری و سم، بدن حضرت را دچار رعشه شده بود و حضرت درست نمیتوانستند ظرف را کنترل کنند به عقیل فرمودند برو در آن اتاق و فرزندم را صدا بزن بیاید. خوب امام زمان را از بدو تولد خیلیها ندیده بودند، حتی بعد از شهادت امام عسکری جعفر عموی امام زمان، امام زمان را نمیشناخت، که حضرت آمدند سر زدند برای نماز امام عسکری، فرمودند «یا عم تاخر فانی اولی بالصلواه علی ابی»[66]، عمو برو کنار من بر نماز پدرم اولی بر تو هستم، حتی نزدیکان به بیت ولایت هم امام زمان را ندیده بودند، چون وضعیت سختی بود. غالب دوران امامت امام عسکری هم حضرت در زندان بود تحت نظر بود، زندانهای متعدد امام عسکری تحمل کردند، جاسوسهایی در این زندانها میگذاشتند که میگویند یکی از زندان بانها را خلیفه عباسی گفت چه کردید گفت هر کسی را میگذاریم در زندان امام عسکری اینها میشوند آدمهای زاهد، عابد، اهل عبادت و نافله شب، این آقا چه میکند با این ماموران زندانبان ما نمیدانیم. خوب دوران بسیار سختی شاید دوران امام عسکری یکی از سختترین دورانهای ائمه بود، چون روایاتی که از رسول خدا امیرالمومنین امام مجتبی رسیده بود بشارت آمدن امام زمان را از وجود مقدس امام عسکری داده بودند لذا در شب تولد امام زمان عمه امام عسکری هم خبر نداشت، حکیمه خاتون خواهر امام هادی، حکیمه خاتون دختر امام جواد خواهر امام هادی عمه امام عسکری بی خبر از این جریان بود، امام فرمودند به عمه ما بگویید امشب باشد در منزل ما، بعد حکیمه خاتون سوال کرد برای چی، فرمودند امشب آن وعده و بشارت الهی میخواهد تحقق پیدا کند، آن مصلح عدالت گستری که دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد متولد خواهد شد، حکیمه خاتون تعجب کرد گفت آقا از کدام یکی از این خانمها همسران شما، فرمودند از نرجس خاتون، گفت من آثار بارداری در نرجس خاتون نمیبینم، حتی خانمهایی که در بیت ولایت بودند اطلاع نداشتند، لذا تولد امام زمان مخفیانه بود، رشد و نمو حضرت هم تا قبل از شهادت پدر مخفی بود و خیلیها هم امام را ندیده بودند حتی عقیل که خادم خانه حضرت بود، میگویند آقا فرمودند برو به آن اتاق فرزندم را صدا بزن، عقیل میگوید رفتم دیدم یک آقازادهای در سن چهارپنج سالگی در سجده است و انگشت سبابه اش به طرف قبله بلند است و دارد دعا میکند، میگوید ایستادم این آقازاده سر از سجده بلند کرد چهره گندمگون، موها مجعد، سلام کردم گفتم آقا امام عسکری شما را خواستهاند، این آقازاده آمد کنار بستر پدر، آقا فرمودند «یا سید اهل بیته اسقنی شربتا من الماء»[67] ای آقای اهلالبیت ظرف آبی برای من بیاشامان، «فانی زاهب الی ربی»[68] دارم میروم به سمت خدا، عقیل میگوید دیدم این آقازاده ظرفی که شربت مسلکا در آن بود را برداشتند آوردند نزدیک لبهای پدر، دندانهای امام عسکری به این ظرف میخورد، از ید با کفالت ولی عصر پدر شربت را نوشید بعد وقت اذان شد آقا فرمودند من را وضو بده، یک پارچهای را پهن کردند آقا امام زمان در سن چهار پنج سالگی پدر را وضو داد، صورت پدر را دست پدر را شست، مردم حالا حال امام عسکری چقدر سخت بود که امام قدرت وضو گرفتن هم نداشتند، وضو دادند و وقت نماز، نماز خواندن. من یک جمله روضه عرض کنم و عرایض را تمام کنم. بگوییم آقا امام زمان، کنار پیکر پدر بزرگوارت حاضر شدی، پدر را با دست خود سیراب کردی، شربت را به پدر نوشاندی، اما به قول آیتالله ارباب قدم در کربلا بگذار و بستان، امام زمان سر پرخون زدست نیزهداران، اگر آقا امام عسکری مظلومانه به شهادت رسید، اما به پیکرش اساعه ادب نشد، آقا را با احترام غسل دادند کفن پوشاندن، شیعیان تجلیل کردند در بیت امام عسکری کنار بدن پدر بزرگوارش دفن شد و وجودش را به خاک سپردند اما سلام بر آن شهیدی که حتی برای طفل شیرخواری هم آب تقاضا کرد، تو ای دست خدا با شصت قدرت به کش تیر از گلوی شیرخوار...
همه بگوییم یا حسین، یا حسین.
[1] تحف العقول ص487
[2] تحف العقول ص457
[3] تحف العقول ص487
[4] بحارالانوار ج75 ص379
[5] بحارالانوار ج75 ص379
[6] حجرات آیه13
[7] تحف العقول ص487
[8] تحف العقول ص487
[9] آلعمران آیه169
[10] آلعمران آیه169
[11] احزاب آیه21
[12] تحف العقول ص487
[13] تحف العقول ص487
[14] الکافی ج2 ص340
[15] نور آیه27
[16] نور آیه27
[17] نور آیه27
[18] غررالحکم ص668
[19] تحف العقول ص487
[20] معانی الاخبار ص108
[21] معانی الاخبار ص108
[22] معانی الاخبار ص108
[23] معانی الاخبار ص108
[24] تحف العقول ص487
[25] تحف العقول ص487
[26] تحف العقول ص487
[27] تحف العقول ص487
[28] تحف العقول ص487
[29] یونس آیه62 و63
[30] یونس آیه64
[31] یونس آیه64
[32] تحف العقول ص487
[33] تحف العقول ص487
[34] نهج الفصاحه ص461
[35] تحف العقول ص487
[36] تحف العقول ص487
[37] تحف العقول ص487
[38] تحف العقول ص487
[39] تحف العقول ص487
[40] تحف العقول ص487
[41] تحف العقول ص487
[42] تحف العقول ص487
[43] تحف العقول ص487
[44] تحف العقول ص487
[45] تحف العقول ص487
[46] تحف العقول ص487
[47] تحف العقول ص487
[48] تحف العقول ص487
[49] تحف العقول ص487
[50] تحف العقول ص487
[51] تحف العقول ص487
[52] تحف العقول ص487
[53] تحف العقول ص487
[54] تحف العقول ص487
[55] تحف العقول ص487
[56] تحف العقول ص487
[57] تحف العقول ص487
[58] تحف العقول ص487
[59] تحف العقول ص487
[60] تحف العقول ص487
[61] تحف العقول ص487
[62] تحف العقول ص487
[63] تحف العقول ص487
[64] تحف العقول ص487
[65] تحف العقول ص487
[66] اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات ج5 ص102
[67] الغیبة شیخ طوسی ص273
[68] الغیبة شیخ طوسی ص273