استادحدائق روز پنج شنبه 29 تیرماه 1402 مصادف با دومین روز از ماه محرم در مهدیه بزرگ شیراز به بیان سلسله مباحثی تحت عنوان آیا در قالب اصحاب الحسین هستیم؟ پرداختند.
جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از عزیزان مطرح کردند که وظیفهی ما در این دوره و زمانه چیست؟ با این شرایط و با این وضعیتی که ما در دنیا مشاهده میکنیم و دشمنان دارند بالاخره در عداوت خودشان فروگذاری نمیکنند ما به عنوان یک مسلمان و یک مؤمن چه وظیفه ای داریم ؟ سیدالشهداء قیام کردند در سال 61 هجری تکلیف حضرت این بود، قیام شکل گرفت و خداوند تجلیل کرد و اثرگذاری کرد ما امروز چه کارهایم و چه بکنیم با این شرایط و وضعیتها، دشمن تمام عیار به صحنه آمده است و دارند کار میکنند و شرائط هم شرائط انصافاً غیر قابل مقایسهای با 50 سال قبل نیست و اینکه ساختاردنیا به تعبیر مقام معظم رهبری دهکده کوچک است چرا؟ امروز ارتباطها خیلی نزدیک شده است شرایطی که فراهم آمده است در تمام نقاط عالم مردم اطلاعات و تبادل گفتارها شکل میگیرد و در همین ارتباطها سوء استفادهها رقم میخورد دروغها و اطلاعات غلط گفته میشود و مسائلی که منتشر میشود مردم با اینها مواجه هستند و متأسفانه ما شاهد هستیم که بخشی از جوانان دارند آسیب میبینند از این فضای مجازی گسترده و آسیبزا در عین حالی که همین فضای مجازی میتواند با برکت باشد و یک وقتی در مدینهی منوره در جمع حجاج یک سؤالی مطرح کردم سؤال پیچیدهای بود و مربوط به حج بود و آنجا دیدم که همه حیران شدند یک خانم جوانی بعد از لحظاتی دست بلند کرد و جواب داد گفتم شما قبلا شنیده بودی این سؤال را؟ گفت: خیر، گفتم: پاسخش را میدانستی. گفت: من الان در اینترنت پیدا کردم بله این روی سکه بلاخره شرایط امروز مثل شمشیر دوسر برندهای است که هم میتواند ما را برنده کند و هم میتواند ما را بازنده کند، هم میتواند این فرصت به نفع ما تمام بشود هم غفلت کردیم به زیان و ضرر ما تمام شود.
الان جوانهای درگیر هستند و جامعه مواجه این مطلب هست خبری در یک قسمتی از عالم گاهی اوقات جریانی اتفاق میافتد میبینید در کمتر از فاصلههای زمانی در سراسر دنیا انتشار پیدا میکند شبهه را میبینید آنهایی که مزدوران بیگانه هستند طرح میکنند و به سهولت در اختیار مسلمانان قرار میدهد و این مسلمان هم تحقیق نمیکند که واقعا فلسفهی این سؤالی که مطرح شده که آیا پاسخی هست یا نیست حالا عرضم این مقدمه بود تکلیف ما در این شرایط موجود در این زمان معاصر چیست؟ آیهای که تلاوت شد آیه 41 از سورهی مبارکهی حج هست این آیه یک نمایی رو هم از دولت مهدوی بیان میفرماید که اساساً در عصر ظهور امام زمان چه اتفاقاتی میافتد و هم یک پیامی است برای تمامی مسلمانان که ماها اگر خداوند به ما لطف فرموده است خلقمان کرده است و فرصت داده است و ظرفیت به ما داده از این ظرفیتها باید چگونه استفاده کنیم این هم پیامی است برای ما مردم که الان در این زمان و ازمنهی و زمانهای آینده و هم یک دستور العملی است برای دوران تشکیل حکومت عدالت گستر امام زمان.
روایات متعددی از معصومین داریم در یک روایت حضرت زهرا از پیغمبر نقل میکند که این آیهی شریفه منظور ما اهلالبیت هستیم در دورانی که حکومت صاحبالزمان شکل میگیرد به یک اشاره به خود اهلالبیت داد که اینها اساساً ساختار اهل البیت این بوده است که الان هم مفتخر هستیم به پیروی از فرامین اهلالبیت باید چنین باشیم. من این آیه را جناب آقای استاندار تشریف دارند که برجستهترین مقام اجرایی استان هستند و خود ایشان هم انصافاً در رعایت این اصول موفق و الحمدالله ساعی و کوشا هستند خداوند 4 اصل کلی رو نام میبرد اینها اولویتها در دورهی صاحب الزمان هست و اولویتهای در زندگی بندگان خوب خداست قرآن میفرماید: «ٱلَّذِينَ إِن مَّكَّنَّهُمْ فِى ٱلْأَرْضِ»[1]، کسانی که ما به اینها تمکن دادیم فرصت دادیم و امکانات حالا این امکانات مختلف هست بعضیها امکانات اقتصادی دارند حالا بعضیها میگویند ما کاری دستمان نیست میز ریاست نداریم بابا خدا به شما ثروت داده است و پول به شما داده است این پول یک فرصت است یک ظرفیت است بعضیها خدا به آنها اعتبار داده است بله مسئول و ثروتمند نیست ولی آبرو دارد اگر جایی ورود پیدا کند حرفی یا قدمی بردارد حرفش زمین نمیماند، بعضیها قدرت اجرایی دارند و فرصتهایی خدا به اینها داده است و موقعیتی است و جایگاهی هست این تمکن است پس هر چه خدا به ما داده است تمکن است حالا بنده خودم را رصد کنم من چه چیزی دارم و خدا چه امکاناتی در اختیار من قرار داده است به نسبت اون امکاناتی که خدا به من داده است و ظرفیتها خدا میفرماید در این 4 مورد اینها هزینه میکند و استفاده میکند اولین اولویت خداوند میفرماید «أَقَامُواْ ٱلصَّلَوةَ»[2] اینها تلاششان این است اول فرهنگ بندگی را در جامعه گسترش بدهند یعنی اول نگاه اینها در جامعه و استفاده از فرصتهایشان و آشنا کردن مردم با خداست ببینید عزیزان حضار محترم ما نوع آسیبهایی که امروز میبینیم از خداگریزی است شما در سراسر دنیا هر کجا آسیبی و فتنهای است در ضعف اعتقادات است یعنی آن بندگی واقعی شکل نگرفته است شما سراغ ندارید کسی که معتقد به خدا باشد و بنده باشد و تخلف کند و جنایت کند من یک آقایی رو میشناسم ایشان رانندهی آژانس در لندن هست فرد متدین و معتقدی است وقتی آمده بود شیراز چند سال قبل، برای حساب خمسش لندن زندگی میکند رانندهآژانس و این بندگی است لذا خدا میفرماید: «ٱلَّذِينَ إِن مَّكَّنَّهُمْ فِى ٱلْأَرْضِ» [3] هر جای زمین هستید کاری به ایران ندارد امر به مربوط شیراز سومین حرم اهل البیت نیست.
شما در جای جای نقطهی این عالم که باشید اگر میخواهید آن باشید که خدا میخواهد و زمینهساز دولت صاحب الزمان باشید باید اینجوری عمل کنید، اسلام و پاکی و تقوا مربوط به کشورهای اسلامی نیست در مرکز کفر هم باشی باید همین باشی، در هر جای زمین این آقا آمد گفت: حاج آقا من در آن آژانسی که کار میکنم زنگخور این آژانس از نیمه شب به عد در یکی از کابارههای نزدیک آن اژانس خیلی تماس میگیرند اینهایی که آمدند برای لهو و لعب و عیاشی میخواهند برگردند اینها آنجا میآیند.
یک شب آقای سیاهی سوار کردیم و این هم حالش خوش نبود و مست بود این حدود 1000 دلار از این آقا روی صندلی افتاد و فراموش کرد بردارد و من هم متوجه نشدم فردای آن روز دیدم که 1000 دلار در کیفی بود و هر چه که هم تلاش کردم که مشخصات اولیه از او پیدا کنم ولی نشد و گفت: مدتی کار من این شد که این آقا را من پیدا کنم ببینید این بندگی است و اعتقاد به خداست، این تعهد در برابر پروردگار دارد دیگر نمیگوید این اقای سیاه چه دین و عقیدهای دارد و از کاباره بیرون آمد و گفت: بعد از چند هفته من این اقا را پیدا کردم گفتم: شما مدتی قبل من رانندهی شما بودم و این پول شما در ماشین ما افتاده بود، این مرد حیرت زده شد گفت: تو کیستی؟ من تصورم نمیشد که این پول به ما برگردد، عقیدهی تو چیست؟ چه مذهبی داری؟ گفت: من مسلمان هستم. این همانی است که امام صادق فرمود ما را اینجوری حفظ کنید، با رفتار خوبتون و عملکرد صحیحتان. گفتم: من مسلمان هستم و شیعه هستم رهبران ما به ما آموزش دادند که این مسئولیت در برابر اموال به صاحبانش برگردانید، این مرد گفت: آقای حدائق همین برگرداندن پول به این آقا سبب شد این سیاه مسلمان شد و اعتراف به اسلام کرد، خب بالاخره این اصالت را همه جای دنیا باید داشته باشیم، چه کسانی احتکار و ظلم میکنند اجحاف چه کسانی اهلشان هستند کسانی که از بندگی خدا فاصله گرفتند، اولین وظیفه گسترش نماز است لذا عزیزان ببینید پیامبر در ورود به مدینه اولین کاری که پیغمبر کردند روز دوشنبهای بود و رسیدند و در همین منطقهی قبا پیغمبر بنیاد مسجد قبا رو گذاشتند و «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ»[4] این آیه در مورد مسجد قبا نازل شد و پیغمبر این مسجد را تأسیس کردند و پنجشنبه به طرف مدینه حرکت کردند و مسجد جمع را روز جمعه تأسیس کردند و مسجدالنبی را تأسیس کردند، این مراکز عبادت مردم با خدا آشنا شدند بندگی خدا کردند انسانها را از آلودگیها حفظ میکند، این یک رسالت برای همهی ما هست ما اگر بخواهیم در ابعاد اقتصادی و اخلاقی اجتماعی بهرهبرداری کنیم باید سرمایهگذاری کنیم در ابعاد معنوی.
قرآن میفرماید اول مردم با خدا آشنا شوند «أَقَامُواْ ٱلصَّلَوةَ»[5] مردم اگر خدا را شناختند اگر یک خانوادهای خداشناس بشود حرمت همدیگر رو پاس میدارند در یک جامعهای اگر اعتقادات دینی شکل گرفت آسیبهای اجتماعی شما کم میشود و لذا نوع این آسیبها مربوط به همین است شما در این جریانات گاهی اوقات مشاهده میکنیم، تخلفها و احتکارها و اجحافها و پروندههای در دادگاهها وقتی ریشهیابی بشود اینها اعتقاداتی به خدا و آخرت نبوده است یا اگر به ظاهر تظاهر میکنند هست «أَقَامُواْ ٱلصَّلَوةَ»[6] نیست یعنی آن فرهنگ نماز که باید حاکم بشود حاشیه رفته است و این ظاهر نمازی را دارد میخواند.
من چند شب قبل منزل والد جناب اقای استاندار در جمع مؤمنین عرض کردم و اینجا هم اشاره کنم در سورهی یاسین خداوند شهر انتاکیهی متمدن مترقی را که بالغ بر یک میلیون جمعیت داشت در آیات اولیهی سوره ی یاسین خداوند به عنوان روستا یاد میکند. «وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ»[7] این قریه انتاکیه است یک شهری که بیش از یک میلیون جمعیت داشت و آباد بود و پر رونق بود و از نظر ظاهری شهر مأمور و آبادی بود اما خدا میفرماید دهات. چرا؟ کار فرهنگی نشده است امکانات بود رفاهیات بود اما معنویت در این شهر شکل نگرفته است چند آیهی بعد شما میبینید لسان آیه تغییر میکند «وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَىٰ قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ»[8] این مدینه همان قریه است خب چرا در چند آیهی قبل دهات گفت و بعد چند آیهی قبل گفت: شهر.
ببینید تا کار فرهنگی نشده بود این شهر ارزش واقعی خود را پیدا نکرده بود از نگاه قرآن دهات بود حالا که کار شد و انبیاء رفتند و تربیت شکل گرفت و مردم با خدای خودشان آشنا شدند و به وظایف دینیشان مطلع شدند قرآن میفرماید شد مدینه، از همین آیه ما استفاده میکنیم که اصلا ارزش شهرها به نسبت کارهایی است که صورت گرفته است یعنی کلانشهرهای ما قیمت پیدا میکنند به اعتبار کارهای فرهنگیشان و به اعتبار آن مردمی که در آن شهر دارند کار میکنند و زندگی میکنند و رویکرد نگاه اینها رویکردهای معنوی است قرآن میفرماید: اولین رسالت انسانهایی که ما به اینها تمکن دادیم که ائمه این چنین بودند و لذا سیدالشهداء هم هدف همین بوده است که انسانها را به خدا آشنا کند و برای دفاع از ارزشها امام قیام کرد اول گسترش فرهنگی بندگی بالابردن سطح معرفت و آگاهی مردم بعداً کارهای اقتصادی.
زکات را هم کسانی میدهند که خدا را شناختهاند شما امروز یک بخشی از مشکلات میبینید که بعضیها باید زکات بدهند و نمیدهند و لذا بعضی از بزرگان این احتیاط را هم داشتند و خدا رحمت کند مرحوم آیت الله العظمی آقای حاج شیخ بهاء الدین محلاتی و آیت الله العظمی بهجت و مرحوم آیت الله والد میگفتند گاهی اوقات این نانهایی که بعضیها میخورند همچین مطمئن کننده نیست که زکاتش داده باشند کشاورز زکات نمیپردازد این دامی که آوردند و گوشت را توزیع میکنند و لذا من از یکی بزرگان علماء شنیدم میگفت ما خدمت آیت الله العظمی خوئی بودیم در نجف گفتیم چرا این همه مردم در عراق بر علیه صدام دعا میکنند و نفرین میکنند که خدا این را بردارد و اثر نمیگذارد گفت: یکی از جوابهایی که آیت الله خوئی دادند سهلانگاری در پرداخت زکات یک اثر وضعی در همه میگذارد و آن اثر وضعی لقمههای شبهه ناک است که حتی در دعای ما هم تأثیر میگذارد من مرجع در دعای من بیاثر نیست و دیگران هم استفاده میکنند بیاثر نیست این پرداخت حقوق ضعفاء یا زکات به عنوان یک نگاه کلی مالی این زیربنائش در همان مسائل معنوی و فرهنگی و نماز و بندگی خداست، قرآن میفرماید:«ٱلَّذِينَ إِن مَّكَّنَّهُمْ فِى ٱلْأَرْضِ» [9] البته من اینجا عرض کنم دو نکتهی دیگر هم بحث بیان خوبیها و معروف و نهوا عن المنکر، بازداشتن مردم از منکرات و دعوت به مردم به خوبیها و تلاش برای متوقف کردن منکرات که این یک رسالت عمومی است و خدا میفرماید هر کسی ما به او قدرت دادیم باید نهی از منکر کند حالا از همین آیه بزرگان این استفاده را میکنند اساساً اقامهی نماز و توزیع زکات و امر به معروف و نهی از منکر قدرت میخواهد. یعنی اگر کسی قدرت نداشته باشد این تکلیف متوجه او نیست آن کسی که خدا به او ثروت داده است باید تلاش کند و از این ثروت و از این اعتبار و از این جایگاه و ظرفیتی که خدا به او داده است در جایگاه گسترش نماز تلاش کند و پوشش کند و مردم را با خدا آشنا کند و مردم را به وظایف اقتصادیشان آشنا کنند و مردم را به امر به معروف دعوت کنند و کسانی که قدرت دارند بیشتر مخاطب آیه هستند بنده به عنوان یک پدر وظیفهام بیشتر است در کانون خانواده و بنده به عنوان فردی که در جامعه جایگاه اقتصادی دارم و اجرایی دارم من رسالتم در امر به معروف و نهی از منکر به مراتب بیشتر است گرچه دیگران هم وظیفه دارند ولی مسئولیت من به مراتب بیشتر از کسی است که این فرصت و این جایگاه را ندارد اینها قدرت میخواهند، قدرت اگر دادیم باید اینگونه بدرخشی «وَءَاتَوُاْ ٱلزَّكَوةَ وَأَمَرُواْ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْاْ عَنِ ٱلْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عاقِبَةُ ٱلْأُمُور»[10] دعوت به خوبیها و بازداشتن از بدیها در یک کلامی هم آقا امام صادق میفرمایند این مخاطب اولیهی امربه معروف و نهی از منکر «إنما هو علی القوی والمُطاع العالِم بالمعروف من المنکر»[11] کسانی که خدا به اینها قدرت داده است و کسانی که حرف اینها را میشنوند متاعاً یعنی یک جایگاهی دارند که حرف او را میشنوند و زمین نمیماند و قوی است و معروف و منکر میشناسد حضرت فرمود تکلیف اولیه متوجه اینهاست. خب رسالت همهی ما طبق این آیهی شریفهای که خدا میفرماید نشانهی خوبها و انسانهایی که از فرصتها استفاده میکند همین است ما در جامعه نسبت به بحث گسترش فرهنگ نماز تلاش کنیم حالا حداقل با بیان خودمان و با گفتن خودمان امام صادق میفرماید: آفرین بر پدر و مادری که هر روز در منزل از نماز یاد میکنند و از زکات یاد میکنند «یا أهلا صلاتکم صلاتکم و زکاتکم زکاتکم»[12] اینها را در خانه تذکر میدهند، از کانون خانواده باید شروع بشود و در جامعه منتشر بشود این یک تکلیف عمومی است که خداوند برای همهی ما بیان میفرماید و ما آشنا کردن مردم با فرهنگ بندگی الهی این اصل اولیه و اصول دیگر هم در کنار این و این امربه معروف و نهی از منکر میگویند در قالب اجراء معارف دینی است یعنی اینها ابزار توسعه است و خداوند دو رکن نماز و ارتباط با مردم و زکات که در 28 جای قرآن خداوند این دو واژه را در کنار هم آورده است و در هر 28 مورد نماز بر زکات مقدم است و سبقت دارد چون اگر نماز آمد زکات داده میشود شما خیرین خود را ارزیابی کنید نوع کسانی که در کارهای خیر قدم برمیدارد و کاری میکنند اعتقادات دینی قوی است اینها باور دارند که قیامتی است و باور دارند که خدا میبیند و خدا بیپاسخ نمیگذارد آنهایی که ثروت برای آنها همه چیز است و اینها بخل دارند در انفاق اینها در اعتقادات دینی رشد نکردند لذا حضار محترم این پرورش افکار سالم و اعتقادات پاک این رسالت همهی ماست که در امر نماز ما گسترش بدهیم و باید فرهنگ نماز گسترش پیدا کند ولی ابزارش همین امر به معروف و نهی از منکر است که تذکر بدهیم و سفارش کنیم، گاهی اوقات تذکر عملی داریم من یک جریانی را یک وقتی یادم نمیرود در یک مجلسی دیدم که تذکر عملی همه رو به امر نماز آشنا کرد، خدا رحمت کند دکتر ایمانی ما را دایی داشتیم که ایشان از مدیران موفق بود، قبل و بعد انقلاب خب پدر ایشان مرحوم حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای مؤید الاسلام بود که خب از خطباء به نام بود ایشان مدیری بود که 15 روزی یکبار به طور متوسط قرآن ختم میکرد یعنی یک جزء قرآن ایشان وقت سحر میخواند و سحرها وقت میگذاشت با اینکه کار اجرایی میکرد قبل و بعد انقلاب و یک جزء قرآن عصرها وقت میگذاشت که مأنوس به قرآن بود و در نماز اول وقت هم خیلی مقیّد بود من یادم نمیرود مجلسی بود این داستان مربوط به 30 سال قبل است، مجلس عقد در عصر برگزار شد و همه نشسته بودند در یکی از سالنهای شیراز وقت رفت در آستانهی غروب افراد سرگرم صحبت بودند یک لحظه دیدم این آقای مهندس ترابی آهسته بلند شد رفت یکی از جلوههای تبلیغ تبلیغ عملی است از ماشین سجادهاش رو آورد گوشهی همان سالن، میز و صندلی رو کنار زد و سجاده رو پهن کرد و نمازش را خواند و به کسی هم نگفت نماز بخوانید و ایشان یک اذان آهسته گفت و نیمی از جمعیت قیام کردند آنهایی که اهلش بودند برایشان تذکر شد و بقیه هم سریع برای نماز آماده شدند و نمازشان را اول وقت خواندند و بارها عرض کردم یکی از درسهای عاشورا اهتمام به نماز اول وقت است. من در روضهی بازار چند روز قبل اشاره کردم آقایون بازاریها سالها قبل در همین روضهی بازار روز هشتم محرم بود ما یک سخنرانی کردیم از اهمیت نماز و نماز اول وقت که امیرالمؤمنین فرمود: شیعیان ما را امتحان کنید در دو جا یکی از آنها نماز اول وقت است یعنی کار برای او اهمیتش بیشتر از نماز نباشد، جلسه بیشتر از نماز نباشد. بحث نماز بود و نماز امیرالمؤمنین در صحرای جنگ صفین که امام نماز اول وقتشان را ارائه کردند یک نکاتی را تذکر دادیم از منبر پایین آمدم در راهرو بازار میرفتم یک جوانی دنبالم آمد و گفت: من الان پای صحبت شما بودم شما از دو نماز اول وقت یاد کردید یک نماز علی بن ابی طالب در صفین و نماز حسین بن علی در کربلا، این بازار آیا بازار مسلمانهاست؟ و اینها شیعه هستند؟ گفتم: بله گفت: شما نیم ساعت دیگر بمانید وقت اذان بازار را ببینید و مسجد را هم ببینید، من که جوابی نداشتم سرم را پایین انداختم، قبلا گفتم: مراقب باشید که لباس مشکی برای امام حسین پوشیدن یک فضیلت است عزاداری مستحب است اما اهتمام به فرهنگنامهی امام حسین و اقیموا الصلاه را خود حضرت اجرا کرد و در محافل ما بدرخشد و لذا معیار برگزیدگی در همین نماز است.
من یک خاطره اینجا عرض کنم زمان استانداری جناب مهندس رضازاده بود و در یک مقطعی توفیق داشتیم با ایشان تعاملی در امور روحانیت داشتیم و ائمهی جمعهی استان یک روز به مهندس رضا زاده گفتم آقای مهندس من قویترین مدیر اجرایی استانت و ضعیفترین مدیر اجرایی استانت را اگر مایل باشی معرفی میکنم طبق معیار قرآن و ایشون خیلی استقبال کرد و ما یک چند هفته یک سری طلاب جوان را بسیج کردیم و به ادارات بروند و وقت نماز را چک کنند اگر مدیر در مجموعه حضور دارد آیا نماز اول وقت را اهتمام میدهد یا نه اینها تحیق میدانی کردند و یک گزارشی جمع آوری شد و به مهندس رضازاده تحویل دادیم قویترین مهندس آقای فلانی است به این دلیل خود استاندار هم تأیید کرد گفت: عجیب است این جزء کوشاترین و متعهدترین و خدومترین مدیر است، ضعیفترین مدیر هم آقای فلانی است گفت: چجوری این را کشف کردید گفتم: قرآن . قرآن فرمود: کسانی ما بهشون قدرت دادیم اول وظایفشان نسبت به خدا فراموش نمیکنند آن کسی که خدا را فراموش نکرد مردم را فراموش نمیکند، آن کسی که خدا از یادش رفت شما در همهی ابعاد زندگی، در کانون خانواده، خدا برایش اهمیت نداشته باشد نمیتواند یک مرد یا زن موفق یا یک شهروند موفق در جامعه باشد لذا رسالت همهی ما در گسترش فرهنگ بندگی است ما اگر بخواهیم معضلات مبارزه کنیم سطح آگاهی اجتماعی از نظر معنوی باید بالا برد و این امر به معروف و نهی از منکر رسالت جمعی است همه باید بگویند ولی این همگانی بودنش مسئولیت کسانی که امکانات بیشتری دارند به مراتب بیشتر است خب دشمن هم البته بیکار ننشسته است گاهی اوقات میخواهد تخریب و تضعیف کند ما تظاهر به فسق و فجور معنویات را به فسق و فجور بکشانند ما وظیفه داریم هشدار دهیم ولی به فراخر آنچه که ما موقعیت داریم و ظرفیت بسنده کنم انشاالله که خداوند توفیق عمل به ارکان چهارگانهای که در عصر ظهور اینها اولویتهایی است که امام زمان اجرا میکنند در جامعه.
روز سیزدهم ماه محرم است از اتفاقاتی که در تاریخ دارد امروز صورت گرفت طایفهی بنی اسد که آقا امام حسین که روز دوم محرم وقتی وارد کربلا شدند حضرت یکی از اقدامات امام حسین این بود طایفهی بنی اسد در اراضی کربلا زندگی میکردند و کنار شریعه زراعت داشتند و خیمهها آنجا برپا بود سالیان متمادی زندگی آنها آنجا بود آقا اینها را خواستند بزرگان طایفهی بنی اسد را فرمودند ما در این صحرا توقف کردیم و در روزهای آینده هم ما در این صحرا به شهادت خواهیم رسید من اراضی شما را میخواهم خریداری کنم اینها گفتند زندگی ما اینجاست ما اینها را نمیتوانیم بفروشیم آقا فرمود من میخرم مجددا تصرفش را در اختیار خودتان قرار میدهم و مثل گذشته زندگی کنید ولی من میخواهم در ملک خودم دفن بشوم لذا کربلا که میروید در ملک امام حسین هستید آقا این اراضی را از اینها خریدند و بعد هم فرمودند اگر ماندید عاشورا بالاخره صدای مظلومانهی من را شنیدید باید یاری کنید اگر بنای بر همکاری ندارید الان بروید بعد از جریان عاشورا برگردید که شما مسئولیتی بر گردن شما نباشد قیامت مؤاخذه نشوید اینها بار کردند و زندگیشان را برداشتند و هجرت کردند و مثل امروز برگشتند و خیمهها را برپا کردند خانمهایشان آمدند که از فرات آب بردارند وقتی این مسیر را طی میکردند در قسمت عبورشان اجساد مطهر شهداء را که عریان رها شده بود با آن وضع فجیع که آن نامردمان اجرا کردند که اصلا از امام حسین نامی نماند از آقا امام باقر پرسیدند چرا خاک کربلا عطر عجیبی دارد آقا گریستند فرمودند: چون در کربلا پیکر جد ما را با خاک کربلا مخلوط کردند اینها این بدنها را زیر سم اسبها کوبیدند این خانمها وقتی صحنهها را دیدند و میدانستند حسین بن علی توقف داشت و این اجساد مطهر ذریههای رسول الله است و درود خدا بر این زنان باغیرت طایفهی بنی اسد گاهی اوقات الگو برای مردها هستند اینها مشکها را زمین گذاشتند و سراسیمه به طرف خیمه برگشتند و بر مردهایشان گفتند بیایید وضع سخیفی و بسیار دلخراش کننده وسط صحرا است اجساد عریان رها شده است عریان بیایید کمک کنیم اینها را دفن کنیم، مردان بنی اسد گفتند ما میترسیم اگر بنابود این اجساد دفن شود باید دفن میشدند این معلوم است که حکومت نظر دارد این بدنها بمانند در برابر آفتاب، این زنان باغیرت پاکدامن گفتند اگر شما این کار را نکنید ما خودمان این کار را میکنیم و این بدنها را به خاک میسپاریم که به غیرت مردها برخورد.
اینها به وسط دشت کربلا حرکت کردند و همه حیران هستند چون شناسایی این بدنها سخت است، این اجساد نه سر بر پیکر دارند و نه جامه دارند چون شناسایی از سر یا لباس هست. اینها متحیر بودند که چه کار کنند بدن سیدالشهداء کدام است یک وقتی دیدند از جانب کوفه سواری میآید اینجا آقا زین العابدین با ولایت تکوینیهی الهیه آمدند و یک کسی از وجود مقدس امام جواد پرسید: شما چطور از مدینه آمدید طوس برای تدفین پیکر پدرتان امام فرمود: به همان نحوی که زین العابدین از زندان کوفه به کربلا آمد. این قدرتی است که خدا به اولیاء داده است. بنی اسد دیدند یک آقایی رسید و اول وحشت کردند که پیکی یا جاسوسی از طرف حکومت است آقا رسیدند از اسب پایین آمدند بنی اسد بیایید که من این بدنها را خوب میشناسم و شما به من کمک و یاری کنید در خاکسپاری.
من چند روز قبل این اجساد شهداء غزه را داشتند دفن میکردند یادم افتاد به آن نقلی که تاریخ میگوید امام سجاد اجساد شهداء کربلا را دفن میکند، قبر دسته جمعی و دهها پیکر را کفن پیچ کردند و ردیف خوابانده بودند که به خاک بسپرند. آقا زین العابدین بین اجساد قدم میزدند اول به دنبال سیدالشهداء بودند بنی اسد همراهی میکردند آقا را، آقا به یک بدن چاک چاک رسید قطعه قطعه عریان یک وقت دیدند آقا دست روی سینه گذاشت صدا زد «صلی الله علیک یا اباعبدالله» قتلک غرّت عیون شامییین و به قتلک فرحت بنوامیه
بابا درود خدا بر تو باد، با شهادت شما شامیین خوشحال شدند و بنی امیه جشن گرفتند آقا فرمود: یک قطعه بوریا حاضر کنید در همراهی اجساد مطهر شهداء بنی اسد کمک میکردند اما دو شهید آقا فرمود عقب بروید هستند با من کسانی که دارند من را کمک میکنند، یعنی پیغمبر به من کم میکند جدم امیرالمؤمنین مرا یاری می کند یک قطعه بوریا آوردند و پیکر پدر را روی بوریا گذاشت.
یک قطعه بوریا تو به به چه باصفایی
دامان مصطفایی آغوش مرتضایی
پیکر را در آغوش گرفت و وارد در قبر گرفت و بنی اسد نظاره میکنند از آداب دفن میت این است که صورت متوفی از کفن خارج شود روی خاک قرار بگیرد به یاد صورت ما را روی خاک قبر قرار میدهند یک وقتی دیدند آقا دست برد حسین که سر در بدن ندارد این رگهای بریده را روی خاک گذاشت همه بگوییم یا حسین
[1] . حج، آیه41
[2] . حج، آیه41
[3] حج، 41
[4] توبه 108
[5] . حج، آیه41
[6] . حج، آیه41
[7] .یس، آیه13
[8] یس، آیه20
[9] حج، 41
[10]. حج، آیه14
[11] الکافی ج5 ص59
[12] مجموعه ورام ج2 ص212