رسولالله میفرمايد که: «قُرَّاءُ الْقُرْآنِ ثَلَاثَةٌ»[1] قاريان قرآن سه دسته هستند يعنی سه گروه، آنهايي که قرآن میخوانند: «رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ»[2] بعضیها قرآن را میخوانند: «فَاتَّخَذَهُ بِضَاعَةً»[3] اين خواندن را وسيله برای درآمد قرار میدهد نعوذ بالله: «وَ اسْتَدَرَّ بِهِ الْمُلُوكَ»[4] میخواهد خودش را به مسئولين نزديک کند، آقای فلانی خوشش بيايد، آقای مسئول به به بگويد اصلاً خواندنش برای اينکه نزد اينها جايگاه پيدا کند اين خيلی بد است: «وَ اسْتَطَالَ بِهِ عَلَى النَّاسِ»[5] مردم را به سمت خودش متوجه کند، من بخوانم صوت زيبايي که همه بگويند به به: «وَ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَحَفِظَ حُرُوفَهُ وَ ضَيَّعَ حُدُودَهُ»[6] بعضیها هم قرآن میخوانند کاری ندارند، کاری ندارند که حالا ديگران بشنوند نشنوند در خانه خودش میخواند قرآن را صحيح میخواند
اما حدود قرآن را ضايع میکند به آيات نماز عمل نمیکند، قرآن میخواند نماز در حاشيه است، به آيات حجاب عمل نمیکند قرآن میخواند آيات حجاب کمرنگی در زندگی است اين قسمت روايت خيلی تکان دهند است پيغمبر فرمود: « فَلَا كَثَّرَ اللَّهُ هَؤُلَاءِ مِنْ حَمَلَةِ الْقُرْآنِ»[7] در قراء قرآن اينها زياد اند نعوذ بالله: «فَلَا كَثَّرَ اللَّهُ هَؤُلَاءِ»[8] بعد گروه سوم را پيغمبر فرمود: «رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ»[9] بعضیها هم قرآن میخواند از خدا بخواهيم اين نوع قاری باشيم: «فَوَضَعَ دَوَاءَ الْقُرْآنِ عَلَى دَاءِ قَلْبِهِ»[10] داروی قرآن را بر دردهای درونی خودش میگذارد، يعنی خودش را با قرآن آرامش میدهد خودش را با قرآن تسکين میدهد: «فَأَسْهَرَ بِهِ لَيْلَهُ»[11] سحرها را با قرآن سحرخيزی میکند يعنی يک بخشی از وقت شبش با قرآن مأنوس است برای خودش وقت میگذارد: «وَ أَظْمَأَ بِهِ نَهَارَهُ»[12] رسولالله فرمود تشنگی روزش را با قرآن سيراب میکند يعنی خودش را عطش وجودیاش را با قرآن سيراب میکند: «وَ قَامَ بِهِ فِي مَسَاجِدِهِ»[13] قرآن را در مساجد برپا میدارد: «و هبوا به تحت برانصهم»، پيغمبر اين قدر به قرآن عمل میکنند که زير لباسهای خود مثل اينکه قرآن را دارند حمل میکنند يعنی عمل اين قدر در رفتار اينها مشاهده میشود که مثل اینکه در فيزيک جسم اينها هستند، نشستنشان قرآنی است، حرف زدنشان قرآنی است، راه رفتنشان قرآنی است، اصلاً شما خطا نمیبينيد بخواهيد ايراد بگيريد بعد حضرت فرمود: «فَبِأُولَئِكَ يَدْفَعُ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْبَلَاءَ»[14] خدا به واسطه اينها را بلاء را از سر مردم دفع میکند: «يُدِيلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْأَعْدَاءِ»[15] به خاطر اينها شر دشمنان را از سر مردم مرتفع میکند: «يُنَزِّلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْغَيْثَ مِنَ السَّمَاءِ»[16] باران را خدا اگر نازل میکند به برکت اينهاست بعد حضرت فرمود پيامبر: «فَوَ اللَّهِ»[17] قسم جلاله خود پيغمبر: «لَهَؤُلَاءِ فِي قُرَّاءِ الْقُرْآنِ»[18] اين نوع قرآن قاريان قرآن: «أَعَزُّ مِنَ الْكِبْرِيتِ الْأَحْمَرِ»[19] از کبريت احمر کميابتر و نادرتر هستند يعنی اينها بالاخره در اقليت هم هستند اين طور نيست که زياد هم باشند.
[1] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص627.
[2] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص627.
[3] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص627.
[4] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص627.
[5] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص627.
[6] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص627.
[7] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص627.
[8] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص627.
[9] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص627.
[10] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص627.
[11] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص627.
[12] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص627.
[13] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص627.
[14] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص627.
[15] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص627.
[16] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص627.
[17] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص627.
[18] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص627.
[19] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص627.