دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان
اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَةَ الخاشِعین واشْرَحْ فیهِ صَدْری بإنابَةِ المُخْبتینَ بأمانِکَ یا أمانَ الخائِفین.
در پانزدهمین روز، دعایی که از رسول خدا نقل شده است، پیامبر اکرم دو مطلب بسیار ارزشمند و اخلاقی- تربیتی را از خداوند تقاضا میکند:
اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَةَ الخاشِعین. پرودگارا در این روز از تو تقاضا میکنیم، طاعت بندگان خاشعت را. آن هاییکه قلبا باشما هستند، قلب اینها تسخیر و تسلیم شما هست. واشْرَحْ فیهِ صَدْری بإنابَةِ المُخْبتینَ. پروردگارا! در این روز قلب ما را هم بگشای با عبادت متواضع کنندگان و بازگشت انسان های مخبت و توبه کننده و متواضع، بأمانِکَ یا أمانَ الخائِفین. متوسل میشویم به آن امان شما و بخشش شما و گذشت شما ای امان دهندهی بیم داران.
در این دعا دو نکته مورد توجه قرار گرفته است، یکی بحث خشوع و دیگری بحث صدر انسان، و گشاده شدن سینهی انسان به تواضع و فروتنی.
نکتهی را من از فرمایشات پیامبر اکرم در بیان صفات انسان های خاشع عرض کنم. انسان های خاشع چه کسانی هستند که پیامبر در امروز از خدا همان را طلب میکند. قلب خاشع.
رسول الله میفرماید: وَ أَمَّا عَلاَمَةُ اَلْخَاشِعِ فَأَرْبَعَةٌ. انسان های خاشع دارای چهار ویژگی هستند، اگر اینها را داریم، خدا را سپاس بگوییم و حفظش کنیم و اگر اینها در ما نیست، از خدا طلب بجوییم و استمداد بطلبیم و تحصیلش کنیم.
اول: مُرَاقَبَةُ اَللَّهِ فِي اَلسِّرِّ وَ اَلْعَلاَنِيَةِ. خاشع خدا را در خلوت و جلوت مراقبت میکند، در اتاق دربسته، در جامعه، در درونش، در برونش، در همه حالش یکسان است. او عالم را محضر خدا میبیند و خود را در محضر او حاضر میداند.
دوم: وَ رُكُوبُ اَلْجَمِيلِ. انسان های خاشع، کارهای نیک انجام میدهد، پیوستهی زندگی اینها آمیخته به کارهای نیک است، یعنی زندگی اینها را اگر غربال کنید، جز کار نیک در زندگی اینها مشاهده نمی کنید.
سوم: وَ اَلتَّفَكُّرُ لِيَوْمِ اَلْقِيَامَةِ. اینها پیوسته قیامت را فراموش نمی کنند، یادآوری روز معاد، روز حسابرسی، حضور در محضر الهی و کارنامهی قبولی یا مردودی را دریافت کردن، اگر انسان فراموش نکند، قلب او با خدا هست. ظاهر و باطن او یکسان خواهد شد.
چهارم: وَ اَلْمُنَاجَاةُ لِلَّهِ[1]. پیوسته اینها اهل مناجات هستند. کریم اهل البیت که امروز روز ولادت حضرت هست، از اسوهی خاشعین بود. در حالات حضرت دارد که امام در عبادت چنان خشوع پیدا میکرد که گاهی اوقات حضرت اطرافیان خود را نمی دید. در پیشگاه خدا، وقتی اولیاء الهی میایستادند، بدن آنها به ارتعاش میافتاد. در محضر پرودگار عظیم و جلیل خود حاضر میشدند.
[1] بحار الأنوار , جلد۱ , صفحه۱۱۷