استادحدائق روز شنبه 11 فروردین ماه 1403 مصادف با نوزدهمین روز از ماه مبارک رمضان در مسجدالرسول(ص) شیراز به بیان ادامه سلسله مباحث عوامل رحمت از نگاه قرآن پرداختند. 

دانلود

 

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم­الله الرحمن الرحيم

قال مولانا و سيدنا مولی الموحدين و امام المتقين اميرالمؤمنين علی ابن ابی­طالب: «تَعَاهَدُوا أَمْرَ الصَّلَاةِ وَ حَافِظُوا عَلَيْهَا وَ اسْتَكْثِرُوا مِنْهَا وَ تَقَرَّبُوا بِهَا فَإِنَّهَا كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً»[1]

سخن بدين­جا رسيد که يکی از عواملی که از نگاه قرآن موجب رحمت در زندگی بشر می­شود و بشر را مشمول رحمت خدا قرار می­دهد اقامه نماز است، نسبت به نماز مطالبی را عرض کرديم در بخشی از روايات آثار فردی نماز اينی که عرض کردم حق هر کسی است که بداند اين کار خوب چه نقشی در زندگی فردی و اجتماعی دنيوی و اخروی او ايجاد می­کند لذا اگر اين معرفت آمد کار شکل می­گيرد و اگر اين شناخت آمد انسان قدر می­داند نسبت به بحث نماز هم ما يک سری آثار فردی را عرض کرديم، من يک قسمتی را چون روز انتساب به اميرالمؤمنين دارد قبل از ورود به بعضی از آيات در آثار اجتماعی نماز فرازی را از فرمايشات اميرالمؤمنين در خطبه صد و نود و نه نهج البلاغه، حالا اين خطبه را عزيزان مراجعه کنيد يک قسمتی از اين خطبه امام می­پردازند به آثار نماز و متأسفانه جرجرداق مسيحی می­گويد بارها نهج­البلاغه را خواندم و هر دفعه که خواندم نکات جديدتری فهميدم، بعضی از شيعيان يک دور نهج البلاغه را ترجمه­اش را از اول تا آخر نخوانده و اين غربت اميرالمؤمنين است و اين مظلوميت مولاست که کتابی که يک آيين نامه هدايت و سعادت بشری است در همه بخش­ها امام برای مسئولين برنامه دارد! برای پدرها، برای مادرها، برای مردم اين گنيجه ارزشمند نهج البلاغه متأسفانه بين شيعيان هم مجهول و کلام امام مظلوم، من چند جمله از فرمايشات حضرت را عرض کنم که در يک جلسه­ای که اصحاب مخاطب­شان بودند نسبت به بحث نماز اين نکات را فرمودند: «تَعَاهَدُوا أَمْرَ الصَّلَاةِ»[2] نسبت به اميرنمازتان سستی نورزيد پايداری به خرج بدهيد: «وَ حَافِظُوا عَلَيْهَا»[3] مراقبت کنيد نسبت به نمازهايتان اين: «حَافِظُوا»[4] را جايي که بحث حفاظت هست در روايت امام صادق می­فرمايد يعنی نماز اول وقت، هرجا در قرآن داريم: «حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ»[5]، «صَلَواتِهِمْ يُحافِظُون»[6] اين حفاظت يعنی نمازت را اول وقت بخوان کار بايد در حاشيه باشد عرض کردم در يکی دو جلسه قبل اصلاً خدا نشانه افرادی که به ايشان امکانات داده امکانات مسائل اقتصادی امکانات است، مسائل اجتماعی امکانات است علم امکانات است اعتبار امکانات است سلامتی امکانات است، توانايي جسمی امکانات است ورزشکارهای ما اگر می­خواهيد رصدشان کنيد نماز اول وقت، مديران ما قرآن می­فرمايد نماز اول وقت، دانشمندان ما، نماز اول وقت، بازاريان ما، آن­هايي که مورد تأييد خدا هستند: «الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ»[7] نشانه بنده­های خوبی ما که ما از امکاناتمان به آن­ها داديم هرچه بيشتر می­دهيم اين­ها در نمازشان جدی­تر می­شود، اين­ در توجه به نماز. وای به حال مديری که مدير شد و نمازش قضاء شد، قافيه را باخته، وای به حال تاجری که بگويد پول آمد نماز وقت رفت، ثروت آمد، خداپرستی فراموش شد اين نکبت است، اين ثروت نيست مقامی که انسان را از خدا غافل کند، شهرتی که انسان را از خدا غافل کند زور بازوی که بيايد انسان خدا را فراموش کند، گاهی اوقات می­بينيد طرف پهلوان می­شود به جايي که بنده­تر بشود مطيع­تر بشود گردن کلفت­تر می­شود.

آيت­الله زنجانی در کتاب الکلام يجر الکلام می­نويسد يک شخصی بود از پهلوان­ها خيلی قوی بود هرکسی با او کشتی می­گرفت زمينش می­زد، يک وقت قلدر شد، خب مؤمن خدا برايت داده زور بازو داده تو بايد نمازت را بهتر بخوانی، من در پرانتز يک جمله از حضرت زين­العابدين بگويم اين دعای مکارم الاخلاق را هم حالا شب­های قدر اگر وقت کرديد بخوانيد وقت کرديد بخوانيد دلسوز خودتان هستيد بخوانيد اين مکارم الاخلاق هم کتاب دعای عجيبی است ببينيد امام سجاد در دعای مکارم الاخلاق هم مقام می­خواهد هم پول، اما با شرط کدام مقام خوب است؟ «وَ لَا تَرْفَعْنِي‏ فِي النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِي عِنْدَ نَفْسِي مِثْلَهَا»[8] خدايا مقام می­خواهم بالا ببر من را در جامعه ولی هرچه در جامعه می­روم بالا و بالاتر در خودم بيايم پايين­ و پايين­تر اين مقام مقام خوب است آقا شدی مدير تواضعت از روز کارمندی­ات بايد بيشتر بشود آقا شدی ميلياردر افتادگی بايد از دوران بی­پولی­ات بيشتر بشود هرچه خدا لطف می­کند مهربان آفريدگارت را فراموش نکن: «وَ لَا تَرْفَعْنِي‏ فِي النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِي عِنْدَ نَفْسِي مِثْلَهَا»[9] آقا عرض می­کند خدايا ثروت را زياد مکن مگر اين­که هرچه ثروت می­رود بالاتر وابستگی­ام به شما بيشتر بشود ما ملالی نداريم يک شهری را می­خريم و می­فروشم در يک ثانيه جمعت می­کنند با يک ايست قلبی کم نبودند کسانی که صبح را شروع کردند فراخ دست شب را آغاز کردند تهی دست نشنيدي؟ نديدی؟ در يکی از سفره­های عمره ما يک آقای بود از عمده فروش­های شيراز اين در کاروان ما بود، دو ماه بعدش ماه رمضان رسيد من رفتم زندان عادل آباد برای زندانی­ها يک سخنرانی يکدفعه ديدم در صف سوم زندانی­ها حاجی نشسته، تاجری ثروتمند شيرازی که دو ماه قبل عمره بود ماه رجب عمره با ما بود من باورم نشد گفتم شايد قيافه شبيه به آن است جلسه تمام شد آن­هم سمت ما نيامد، بعد از جلسه که آمدم بيرون به يکی از دوستانش که باش همسفر بود زنگ زدم گفتم آقای فلانی که همسفر ما بود ازش خبر داری؟ گفت حاج­آقا يک ماه است ورشکست شد افتاد زندان مردم اين پول­هايتان اعتباری است مردم آبرويتان اعتباری است مردم زندگی­تان اعتباری است، مردم دنيا اعتباری است مجازی است اين­ها حقيقی نيست، ماندگار نيست لذا از اين فرصت­ها بايد خوب استفاده کرد. آيت­الله زنجانی می­گويد اين پهلوان همه را زمين زده بود ديگر رقيب نداشت، با هرکسی هم زور آزمايي می­کرد ضربه فنی­اش می­کرد يک وقت قلدور شد سر به آسمان بلند کرد گفت خدايا پهلوان­های زمين را زمين زدم جبرئيل را بفرست کشتی بگيرد، نادان، سلامتی برايت دادند با آفريدگارت طغيان­گری می­کند آيت­الله زنجانی می­نويسد يک درد بی­درمانی اين پهلوان گرفت، ديديدی بعضی­ها را دکترها هم تشخيص نمی­دهند من کراراً عرض کردم اطباء محترم به اندازه سوادشان حرف می­زنند خدای منان به اندازه توانش کار می­کند بارها ديدم مريض­های که دکترهای فوق تخصص می­گويند آقای حدائق فقط بايد دعايش کرد ديگر از ما کاری ساخته نيست اين آقای دکتر با اين همه علميت می­گويد من کار نمی­توانم بکنم از عهده ما خارج است، قدرت مطلق اوست اين آقا يک مرضی گرفت آيت­الله زنجانی می­گويد روز به روز قوای جسمانی­اش تحليل رفت تحليل هم شد مثل يک چوب خشک افتاد در بستر فاقد حرکت ايشان می­نويسد يک کسی رفت ديدن اين پهلوان می­گويد يک صحنه­ای ديدم ديدم يک موش آمده بود کنار بسترش اين دستش از بستر بيرون بود موش انگشت کوچک اين پهلوان را کرده بود در دهان داشت می­جويد قدرت بيرون کشيدن انگشت را نداشت، می­خواهی با جبرئيل کشتی بگيري، ما يک موش می­فرستيم ضربه فنی­تان کند مردم داده­های الهی مغرورتان نکند، اگر يک وقتی اين­هايي که خدا داده دارد سرگرمتان می­کند می­گوييد «استغفر الله ربی و اتوب اليه» خدايا به تو پناه می­بريم از اين وابستگی­ها امام صادق فرمود قلب حرم خداست در حرم خدا غير خدا را راه ندهيد آقا اميرالمؤمنين می­فرمايد: «وَ تَقَرَّبُوا بِهَا»[10] با نماز خودتان را نزديک کنيد به خدا، راه نزديکی شما با خدا نماز است، نماز را حفاظت کنيد، قرآن هم می­فرمايد: «الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ»[11] نشانه اين­که به تو فرصت داديم بدرخشی در نماز اول وقت، بعد حضرت فرمود: «كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً»[12] استناد به اين آيه شريفه کردند که نماز را خدا بر مؤمنين يک کتاب دستور العمل معين و مشخصی قرار داده در ادامه حضرت فرمودند: «أَلَا تَسْمَعُونَ إِلَى جَوَابِ أَهْلِ النَّارِ حِينَ سُئِلُوا»[13] سخن اميرالمؤمنين آيا نشنيده­ايد اين سخن را که قرآن می­گويد از بعضی از دوزخيان سؤال می­کنند چرا در جهنم جا گرفتيد؟«ما سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ‏»[14] بابا فراموش کردن وظيفه بندگی­ات پايان انسان را پايان ختم به شر می­کند: «وَ إِنَّهَا لَتَحُتُّ الذُّنُوبَ»[15] اين هم يک آثار ديگر آخرت­تان را تضمين می­کند نماز: «وَ إِنَّهَا لَتَحُتُّ الذُّنُوبَ حَتَّ الْوَرَقِ»[16] اميرالمؤمنين فرمود نماز گناهانتان را می­ريزاند مثل برگ­های که از درخت می­ريزد، يک روز رسول­الله نشسته بودند زير درختی سلمان هم بود پيغمبر يکی از شاخه­های درخت را گرفتند يک تکان دادند يک تعداد برگ ريخت پيغمبر فرمودند سلمان نماز همين نقش را ايفا می­کند نماز آلودگی­ها را می­تکاند لغزش­ها و کاستی­ها را از انسان دور می­کند آقا نماز بخوانيم چه بشويم؟ انسان بشويم پاک بشويم؟ از آلودگی­ها فاصله بگيريم اميرالمؤمنين فرمود: «وَ إِنَّهَا لَتَحُتُّ الذُّنُوبَ حَتَّ الْوَرَقِ وَ تُطْلِقُهَا إِطْلَاقَ الرِّبَقِ»[17]شما را پاک می­کند از همه آلودگی­ها: «وَ شَبَّهَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص‏ بِالْحَمَّةِ تَكُونُ عَلَى بَابِ الرَّجُلِ »[18] اميرالمؤمنين فرمود رسول­الله نماز را تشبيه کرد به آن حالت شستشويي که شما در نهر آب روزانه پنج مرتبه خوتان را شستشو می­دهيد يعنی از همه آلودگی­ها شما را دور می­کند اين يک قسمتی از خطبه صد و نود و نه نهج البلاغه آقا اميرالمؤمنين که حالا عزيزان رجوع کنيد به خطبه خطبه مفصل است من از باب ادب و احترام به صاحب امروز اين قسمت از فرمايش حضرت را تقديم کردم اما چند اثر از آثار اجتماعی نماز را هم من محضر جمع محترم اشاره­ای داشته باشم.

قرآن در سوره معارج از آثار ارزشمند نماز می­فرمايد: «وَ الَّذينَ في‏ أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُوم‏ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُوم‏»[19]

نماز نقش فقرزدايي دارد اگر پول دارم سخاوت ندارم نماز نماز نيست اگر تمکن دارم کمک نمی­کنم آن نمازی که بايد اقامه باشد نشده نماز بايد انسان­ها را در برابر يکديگر در رفع مشکلات اقتصادی کمک کند. همين ديروز عصر سيماي جمهوری اسلامی يکی از خيرين تهرانی را نشان می­داد که واحدهای متعددی در مشهد خريداری کرده بود تاجر پارچه هم بود در مغازه­ای آن چنانی هم نداشت يک مغازه­ کوچکی در بازار گفت من واحدهای متعددی را در مشهد خريدم يک بخشش برای زوار بروند يک بخشش برای افراد نيازمند دادم به خانواده­های نيازمند و ميلياردها تومن هزينه کرده بود وقف کرده بود گفت وصيت هم کردم يک سوم از کل اموالم بشود وقف برای فقراء، حضار محترم باز ما الحمدلله در همه اقشار و اصناف اين تيپ افراد هستند بحمدلله اما بايد اين­ها عموميت پيدا کند طبيبی را مدت­ها قبل سيمای جمهوری اسلامی نشان داد که حاج­آقای قرائتی زنگ زده بودند ازش تجليل کرده بودند دکتر چشم پزشک در اروميه اين آقا می­گفت من چهار هزار مريض رايگان خب اين فرصت­ها می­گذرد اين پول­ها را که نمی­بريد کاخ بسازی شانس بياوری يک دست کفنی، شان بياوری، بعد مصاحبه­اش را حالا ببينيد در اينترنت بزنيد خانمش هم دکتر قلب بود، با خانمش مصاحبه کرد گفت شما اين پول عمل­های جراحی قلبت را چگونه مصرف می‌کنی؟ گفت من کارتم دست من نيست، پول در حسابم می­آيد اما دست خودم نيست گفت کارت شما دست چه کسی است؟ هی اين اباء کرد خانم نمی­خواست بگويد اصرار کرد گفت کارت من دست پدرم هست گفت پدر شما با اين پول­های که بابت عمل جراحی قلب شما می­دهند چه می­کند؟ گفت پدرم صرف مسجدسازی، درمانگاه ساختن و کارهای خيریه می‌کند! يک جمله خدمت همه بگويم خدا رحمت کند امام را امام می­فرمودند ميزان الاعمال هر کسی را خدا کسی مثل خودش، زمان خودش در جامعه خودش قرار می­دهد ميزان الاعمال يک پزشک يک پزشک، ميزان الاعمال يک طلبه يک طلبه، يک تاجر يک تاجر، يک مدير يک مدير، يک دانشجو يک دانشجو، قيامت بخواهی بگويي خدايا بهتر از اين نمی­شد می­گويند فلانی همکارت هم صنفت زمان خودت در جامعه خود، چرا اين جوری کار کرد تو نکردی؟ اين­ها همان نگاه­های خدا محوری است اين همان باورهای نسبت به نماز است که انسان را می­آورد سرخط، خب الحمدلله هستند عرض کردم، اين بايد عموميت پيدا کند، ببين اعتقاد به خدا اگر پيدا کرديد باورتان شد همه چيز مال خداست می­گوييد از مال خدا برای خدا هزينه کنيم و مصرف کنيم: «وَ الَّذينَ في‏ أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُوم‏ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُوم‏»[20] نمازگزاران در اموالشان احساس اين دارند باورشان اين است که حق ضعفاء و فقراء در اموال اين­ها هست و بايد رسيدگی کند، ما در ارحام­مان، بستگان­مان، خويشاوندان­مان نيازمندانی هستند و ما بی­توجه هستيم، ماه رمضان است پيغمبر فرمود فقراء را در معاش­تان شريک کنيد در معاش­تان، يعنی در همان­هايي که می­خوريد نه آقا برو از بيرون برگ بخور خودت چه می­خوری؟ همانی که می­خوری بده: «شارکوهم فی معاشکم»، غذايي که پختيد از همان بدهيد و نوع کسانی هم که به يک جاهايي رسيدند از همين ايثارها هست، از همين گذشت­هاست که اين­ها به مقاماتی رسيدند و خدا به اين­ها تفضل کرد.

مرحوم سيد ابن طاووس شخصيتی که در بين علمای شيعه صاحب کتاب اقبال الاعمال ايشان يک ادعای کرده بود که اين ادعا تقريباً می­شود گفت کم نظير يا بی­نظير فرموده بود اگر امام عصر در پشت ديواری در بين جمعيتی مشغول سخن گفتن باشد من صدای امام زمان را از پشت ديوار تشخيص می­دهم يک ارتباط تنگاتنگی با ولی عصر داشت، اين آقا می­گويند نجف يک وقتی ظهر آمد منزل خانواده­ايشان يک آبگوشتی درست کرده بود برای نهار، خانم­شان رفته بود حرم آبگوشت حالا روی آن آتش بود هرچه بود؟ يک کسی آمد درخانه در زد سيد ابن طاووس رفت دم در گفت آقا ما امروز ظهر خودم، بچه­هايم خانمم هيچ نداريم بخوريم، می­گويند سيد ابن طاووس آمد پولی هم نداشت بدهد آمد در آشپزخانه ديد آبگوشت آماده­ای است قابلمه را برداشت و آن نانی که بود آقايون کرديد و خدا نکرد، داديد و خدا نداد، ديروز يک جوانی آمد گفت آقا می­خواهم ازدواج کنم، گفت آقا می­خواهم ازدواج کنم ولی می­ترسم از وضعيت اقتصادی­اش، گفتم ضعف ايمان داری، يکی از جاهايي که خدا می­فرمايد حمايت می­کنم در ازدواج است: «ِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»[21] ما گاهی اوقات قرآن را مثل ديشب رو سر می­گيريم ولی در رفتار فراموش می­کنيم دستور العمل­ها يادمان می­رود قرآن می­فرمايد: «مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً»[22] داری به خدا قرض می­دهی خدا دارد از تو می­گيرد خدا اگر قرض گرفت زيربار منتت قرار نمی­گيرد سيد ابن طاووس با آن ايمان می­گويند ظرف آبگوشت و نان را برد دم در داد به فقير حالا ساعت ديگر اين­ها می­خواهند نهار بخورند چيزی در خانه نيست، سيد لباس را پوشيد رفت يک سری حرم اميرالمؤمنين يک زيارت بکند برگشت:

تو بندگی چو گدايان به شرط مزد مکن، که خواجه خود روش بنده پروری داند

می­گويند آمد منزل خانمش بيرون بود آمده بود آمد به استقابل سيد گفت سيد در اين سال وانفسای مجاعب و قحطی اين مريدهای شما کجا بودند؟ گفت چه شده؟ گفت من آمدم منزل يکی دو نفر آمدند دم در گفتند ما از ارادتمندان سيد ابن طاووس هستيم، نهار امروز مهمان ما هستيد يک معجونی از برنج و چند مرغ بريانی خدا نصيب­تان کند آن برنج­ها را بخوريد کار کنيم تا مزد بگيريم، نابرد رنج گنج ميسر نمی­شود، می­گويند سيد ابن طاووس آبگوشت می­دهی چلو مرغ برايت می­فرستيم آن هم چه چلو مرغی خدا خجالت زده بنده نمی­شود نمازگزار احساس تکليف در اموالش می­کند نسبت به نيازمندان: «وَ الَّذينَ في‏ أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُوم‏ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُوم‏»[23] من سائل و محروم را هم يک اشاره­ای بکنم سائل به آنی می­گويند که اظهار می­کند می­گويد من نياز دارم محروم بعضی­ها می­گويند مثل مسکين است اظهار نمی­کند مناعت طبع دارد شما بايد به دادش برسيد کمک کنيد او را اين يکی از آثار اجتماعی نماز اگر شکل گرفت ما نياز به کميته امداد نداريم، نماز اگر شکل گرفت خيريه­ها ديگر نيازی به آن­ها نيست مردم فرد فردشان می­شوند خيريه کما اين­که در عصر ظهور اين اتفاق می­افتد الآن اين مشکلات اقتصادی که هست چون نماز نيست آقا می­خوانند نماز بله می­خوانند اقامه نيست قرائت است.

نکته ديگر از آثار اجتماعی نماز قرآن می­فرمايد: «وَ الَّذينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُون‏»[24] از آثار تربيتی نماز معاد باوری است اين­ها معتقد هستند قيامتی در کار است چون از عذاب خدا می­ترسند ظلم نمی­کنند اجحاف نمی­کنند دروغ تحويل نمی­دهد می­داند قيامت بايد پاسخگو باشد: «وَ الَّذينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُون‏»[25] «إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُون‏»[26] از عذاب خدا کسی در امان نيست عذاب اگر رقم خورد بايد طرف مکافات کار را بپذيرد لذا چون اعتقادی به قيامت دارند اين­ها ظلم نمی­کنند خلاف نمی­کنند، اين تخلفات اجتماعی اين کلاهبرداری­ها اين تدليس­ها همه ريشه در ضعف ايمان است، نماز به معنای واقعی اگر شکل گرفت شما ديگر تقلب در جامعه نمی­بينيد کلاهبرداری نمی­بينيد اجحاف نمی­بينيد طرف می­گردد دنبال اين­که صاحب حق را پيدا کند و حق را به ذی حق برسانيد تازه شکر خدا را هم می­کند که ما حق را رسانديم طلبکار هم نيست می­گويد الحمدلله ما حق را به صاحب حق برگردانديم اين هم يک اثر ديگر نماز معادباوری، خداترسی که خود همين ترس از عذاب الهی حرف زدن­ها را مديريت می­کند رفتارها را مديريت می­کند آقا از خدا می­ترسيم در اين مجلس ما نمی­شنيم، از خدا می­ترسيم اين حرف را نمی­زنيم از خدا می­ترسيم اين اقدام را نمی­کنيم اين هم نکته ديگر.

از آثار ديگر نماز آثار اجتماعی قرآن می­فرمايد: «وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُون‏»[27] اصلاً نماز اگر شکل گرفت انسان­ها را پاکدامن می­کند مرد می­شود پاکدامن، زن می­شود پاکدامن حالا من اين­جا عرض کردم يک جلسه استقلالاً نسبت به عفاف و حجاب من بحث دارم چون امروز يک مقداری ذهن­ها، تبليغات دشمن ذهن­ها را منحرف کرده در حد يک جلسه نسبت به همين آيه شريفه که خدا می­فرمايد اين­ها حافظ فروج خودشان هستند يعنی نمازگزار آنی که می­گويد من اهل نماز هستم در منظر و مرآی مردم بی­حجاب نمی­آيد اگر نماز هم می­خواند و می­آيد آن نماز نشده، آن نماز نيست می­گويند آقا دارو بايد درمان کند اگر مريض درمان نشد يا دردش با اين دارو درمان نمی­شود يا دارو دارو نيست می­گويند آقای حاج شيخ حسن­علی نخودکی حالا شرحش مفصل است يک قسمت کوتاه­اش را بگويم يک رفت خدمت آقای حاج شيخ حسن­علی گفت آقا ما پا درد داريم، حالا از شيرازی­ها هم بود حالا عرض کردم وقت مجلس گرفته می­شود گفت پا درد داريم، حاج شيخ به ايشان می­فرمايد دست بگذار رو پايت يک مرتبه سوره توحيد بخوان و بدم خود حاج شيخ هم دست نمی­گذارد، می­گويد دست بگذار بخوان خودت اين می­خواند پا درد خوب می­شود از منزل حاج شيخ در نخودک می­آيند بيرون نخودک مشهد، بيرون خانه آن آقا به يکی از علمای ديگر شيرازی که باهم بودند می­گويد اين آقا گمانم دکان باز کرده، يک عده دورش می­آيند به يکی انجير می­دهد به يکی نان خشک می­دهد می­گويد برو دردت خوب می­شود مشکلت حل می­شود دليلی برای اين­که دکان باز کرده اين­که به پای ما دعا نخواند من خودم خواندم خودم دست کشيدم اين نفس من بود تا اين را می­گويد درد بر می­گردد که می­گويند خانمش با ايشان بوده خانمش شروع می­کند مذمت کردن، تو بی­اعتقادی، تو فلانی، يک فرصت ديگر بعد از دو سه روز دوباره می­آيند نخودک خدمت آقای حاج­ شيخ به حاج شيخ می­گويد آقا شما فرموديد سوره حمد بخوان من خواندم پا دردم خوب شد، قل هو الله بخوان بدم، خواندم خوب شد حالا دوباره درد برگشت، حاج شيخ می­فرمايد دارو همان بود که من دادم اثر اگر نکرد در بی­اعتقادی توست نماز اگر اثر نمی­کند مشکل در خواندن ماست و الا نماز بايد اين باشد قرآن می­فرمايد نماز اين است اين­ها اتفاق افتاده يا نيفتاده؟ خانم می­آيد می­گويد آقا من نمازم ترک نمی­شود، ولی خدا چنين و چنان، با ناخن­های لاک زده­ای، چسپانده، خب اين چه نمازی که تو می­خوانی؟ خب بابا به فتوای تمام مراجعه اگر به اندازه­ای يک سر سوزن در موضع وضوء و غسل کسی مانع باشد وضوء باطل، غسل باطل، خوب مسأله را بپرسيم، پشت سر آيت­الله العظمی مکارم تهمت می­زنند و شايع آقا اجازه داده، من قبل از ماه رمضان قم بودم به ايشان گفتم آقا از شما اين نقل را می­کنند می­فرمودند دروغ است اصلاً من همچون چيزی نگفتم که کسی اگر ناخن بچسپاند با همان ناخن چسپانده نماز است، با همان ناخن لاک زده می­شود نماز خواند گفتم من فقط در يک صورت گفتم که اگر يک زندگی در آستانه نابودی است، خانم يک شوهری دارد می­گويد يا لاک بزن يا طلاقت بدهم بچه­ها هم بی­چاره می­شوند ايشان فرمودند نظر من اين است که در اضطراب اين گونه برود اشکالی ندارد وضوء بگيرد اما بايد احتياط کند بعدها که برداشته شد هم اين با احتياط جمع­اش اين است که قضاء کند اين­ها را بالاخره نماز يک آدبی دارد: «وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُون‏»[28]خدا می­فرمايد نمازگزاران پاکدامن هستند، مرد مرد پاکدامن، زن زن پاکدامن، حالا اين حجاب و عفاف من اين هشدار را هم بدهم همين­جا هم عرض می­کنم جناب آقای دکتر قادری تشريف بردند؟ هستند بله، حالا می­خواهم اين صحبت من را هم بشنوند جناب آقای دکتر قادری، يکی از دغدغه­ها مردم اين است ما پای سفره دين نشستيم نظام جمهوری اسلامی است ما که يک کشور لايک نيستيم، ما صدها هزار شهيد جان دادند تا به امروز مسئولين ما تجار ما، روحانيت ما، دانشگاه­ها ما دارد با عزت زندگی می­کند همه ما مرهون تلاش شهداء هستيم، نظام نظام اسلامی است يک مشکل و نگرانی اين بحث بی­حجابی است که متأسفانه درست بهش پرداخته نشده، از اين خطرناک­تر اين را من بگويم خدمت­تان برهنگی است حالا بی­حجابی يک روسری از سر ور می­دارد شما می­بينی می­گويي: «استغفر الله ربّی و اتوب اليه» فردا اگر لخت آمد داخل شهر چه می­کنی؟ دارند می­کنند اين کارها را گزارشاتی که می­آيد می­گويد آقا ديدم خانمی با اين وضع، با اين وضعيت از ماشين پياده می­شود من خجالت می­کشم نبايد همه چيز را روی منبر گفت، جلو دوربين گفت گاهی اوقات بيان اين­ها می­شود نشر منکرات ولی دارد اتفاق می­افتد ما سومين حرم اهل البيت هستيم من يک فيلم­هايي را برايم آوردند همين يکی دو روز گذشته تن حافظ را در قبر می­لرزاند حافظی که هرچه داشت از برکت قرآن بود، حافظی که می­گويد:

اين عزت و آبرو را هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ، از يمن دعای شب و ورد سحری بود

کنار قبر حافظ ايستادند دست می­زنند زن و مرد مخلوط ملاغولی می­رقصند بابا شرم کنيم از خدا، شرم کنيم از آن عارفی که آن­جا خوابيده و کنار قبر او دارند اين غلط­ها را می­کنند، حالا جاهای ديگر آيت­الله دژکام هم ايراد گرفتند، نگران بودند در مسجد نصيرالملک، من مسجد شهداء، مصلای شهداء کسی گفت آقا من فيلم دارم در خود مسجد دارند می­رقصند، آقا اين­ها را من نمی­دانم اين­ها را که مسئول است کار دست چه کسی است؟ از خدا بترسيم اين­ها بی­عفتی است حالا حجاب يک بحث است حجاب يعنی پوشيش، اما عفاف عفاف يعنی شرم کردن، عفاف يعنی پاکدامنی، عفاف يعنی پارسايي، بله بعضی­ها اين شرم را ندارند اين اگر شرم داشت اين طوری می­آمد با اين وقاحت حالا آثار اين­ها چه است؟ من عرض کردم يک جلسه رو بحث حجاب من صحبت کنم خدمت جمع محترم که آسيبش کجاها خودش را نشان می­دهد شما الآن ببينيد دادگاه­هايتان آمار ازدواج­هايتان رو به کاهش است، آمار طلاق­ها رو به افزايش است آمار بگيريد از دادگستری اين­ها علتش چه است؟ علتش همين است که ما متأسفانه به آن ارزش­ها پايبند نيستيم نمازگزار به معنای واقعی قرآن می­فرمايد: «وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُون‏»[29]مرد نمازگزار بايد پاکدامن باشد آقا با يک بدن نيمه لخت نيا بيرون، نيا در خانه­ات بنشين حرف بزن جوان است شلوار پوشيده ده سانت خم می­شود بيست سانت کمرش پيدا می­شود خب اين بی­عفتی است، اين بی­حجابی است، آقا شما نگاه نکن، خب نکبت گناه همه را می­گيرد مثلی که کرونا بگويند آقا شما نفس نکش می­شود؟ ما کرونا دارم شما بی­خيال باش، شمال الآن خدا وکيلی در همين مسجد يک کسی وارد بشود يقين داشته باشيد بيماری ويروس خطرناک کشنده دارد شما چه کار می­کند؟ يا در می­رويد يا درش می­کنيد؟ اول زورتان برسد درش می­کنيد می­گوييد آقا برو بيرون آمدم خانه خدا مريض می­کنی بقيه را خدا هم راضی نيست برو داخل خانه­ات درمان بشو بعد بر گردد، زورتان نرسيد خودتان می­رويد بيرون بابا در رو به روی با منکرات بايد همين گونه بود خب اين­هايي که متأسفانه حالا دم می­زند آقا در دل من است خانم دل تو پاکتر است يا دل حضرت فاطمه زهراء! فاطمه زهراء سلام­الله عليها عفاف را ببينيد آقايي است ÷به نام عبدالله ابن ام مکتوم نابينا در مدينه هم هم می­دانستند که اين آدم کور است نمی­داند، يک روز سراغ پيغمبر را گرفت گفتند رسول­الله در خانه دخترش فاطمه است آمد در خانه حضرت زهراء در زد حضرت زهراء با لباس در منزل بودند آمدند پشت در چه کسی هستی؟ گفت خانم ابن ام مکتوم هستم می­خواهم خدمت پدرتان برسم، تاريخ می­نويسد حضرت در را باز کردند، نابينا بود، کور بود، دويدند به طرف اتاق پيغمبر فاطمه زهراء با شتاب آمد وارد اتاق شد، فرمود دختر چه کسی بود؟ عرض کرد پدرجان ابن ام مکتوم بود حضرت فرمودند چرا دويدی؟ گفت در را به رويش باز کردم بيايد دويدم آمدم به طرف حجره، پيامبر فرمودند دخترم پوشش تو که پوشش مناسبی بود آن­هم که نابينا بود عفاف يعنی اين، عفت يعنی اين، آقا ما روسری سرمان نيست ولی عفت داريم، تو اصلاً داری عفت را نابود می­کنی با اين وضع، دو نکته حضرت زهراء فرمود و عرض کردم به محضر پيغمبر که پيغمبر فرمود پدرت به قربانت، نکته اول، گفت پدرجان ابن ام مکتوم نمی­بيند دختر فاطمه که چشم دارد، حالا او نابيناست من که چشم دارم، شايد اين نابينا پوششش درست نباشد، گوشه لباسش رفته عقب، نابيناست درست مديريت لباس نکرده اين يک، دوم پدرجان ابن ام مکتوم نبيد اما بو را که استشمام می­کند شامه که دارد از همين استفاده می­شود که حضرت زهراء در خانه برای همسر و پدر و فرزندانش معطر بوده حضرت نمی­خواست بوی اين عطر به مشام يک نامحرم برسد حالا اتکلن روی خودش خالی می­کند در خيابان قدم می­زند اين خلاف اخلاق است اين خلاف دينداری است: «وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُون‏»[30]. من از جناب آقای دکتر قادری عذرخواهی می­کنم چون يکی از سؤالاتی که نوع متدينين به ما مراجعه می­کنند و تقاضا می­کنند گرچه جايگاه نمايندگان مجلس خب تعيين شده و مشخص است اما يکی از دغدغه­های متدينين کنترل اين وضع بدحجابی است و خطری که به دنبال اين دارد می­آيد در اين شبکه­های بيگانه دارند تبليغ می­کنند به دنبال بی­حجابی، عريانی در جامعه است کار را اگر جلوش نگرفت، فتنه اگر سر چشمه مديريت نشد ته چشمه قابل کنترل نيست آن ديگر عريان آمدن آن هم در يک جامعه­ای که همه داريم از برکت شهداء بهره می­بريم قيامتی را آويخته با سر افکندگی در پيش­گاه عدل الهی برايمان رقم می­زند اين را هم تقاضای همه عزيزان هست که نمايندگان محترم يک عنايت جدی، بله حالا خانم می­خواهی حجاب رعايت نکنی در خانه خودت، من سال چهار صد و يک تقريباً دو سال قبل يک جلسه­ای بود آقای وزير کشور عده­ای را دعوت کرده بودند راهکار برای کنترل بحث بی­حجابی نوبت به من که رسيد که به وزير کشور گفتم آقای وحيدی از خودتان شروع کنيد، وزير از خودت شروع کن، گفت يعنی چه؟ گفتم آقا يک سری مجموعه­های تحت فرمانتان هستند دولت يک جاهايي می­تواند نفوذ کند، ادارات ارگان­ها، سازمان­ها، شرکت­ها اين­هايي که با دولت در تماس هستند اين­ها را تأکيد کنيد ارزش اسلامی را رعايت کنند اين­ها را که می­توانيد ما اين­هايي را که بايد حرف بزنيم رها کرديم آمديم در کوچه و خيابان سراغ مردم نمی­پذيرند از ما، آن­جايي که بايد مديريت کنيم، حالا بعضی از ادارات­مان هم زدند بنر بزرگ رعايت شئونات اسلامی اگر کسی نکرد پاسخ نمی­دهيم راحت هم می­آيند جواب هم می­گيرند تذکر هم نمی­شنوند نماز بايد انسان­ها را پاکدامن کند.

و نکته ديگر: «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون‏»[31] از آثار اجتماعی نماز تعهد به پيمان­ها و وفاء به عهد اين از ويژگی­های نمازگزار است نمازگزار سرکار نمی­گذارد کسی را قول بدهد بعد بگويد آقا يک چيزی گفتيم در امانت خيانت بکند، نمازگزار جلوه­ای از امانتداری است جلوه­­ای از وفاء به عهد است: «وَ الَّذينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُون‏»[32] نمازگزاران به هنگام حرف­شان را می­زنند يعنی يک­جايي که بايد دفاع کند دفاع می­کند شهادت می­دهد ولو اين­که اين شهادت به ضرر بستگانش باشد او نگاه می­کند خدا چه می­پسندد و خدا چه می­خواهد من بسنده کنم به همين مقدار.

 

[1] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص317.

[2] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص317.

[3] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص317.

[4] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص317.

[5] بقره238.

[6] مؤمنون9.

[7] حج41.

[8] الصحيفة السجادية ص92.

[9] الصحيفة السجادية ص92.

[10] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص317.

[11] حج41.

[12] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص317.

[13] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص317.

[14] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص317.

[15] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص317.

[16] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص317.

[17] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص317.

[18] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص317.

[19] معارج24-25.

[20] معارج24-25.

[21] نور32.

[22] بقره245.

[23] معارج24-25.

[24] معارج27.

[25] معارج27.

[26] معارج28.

[27] معارج29.

[28] معارج29.

[29] معارج29.

[30] معارج29.

[31] معارج32.

[32] معارج33.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه